A Lost Caravanserai from the Qajar Period: Miānjūb Caravanserai
Subject Areas : The Journal of Islamic History and Civilisation
1 - Assistant Professor of SRB AZAD University- Architecture and Restoration Department
Keywords: Mianjoob caravanserai, Sangi caravanserai, Tehran-Qazvin road, Qajar period. ,
Abstract :
The purpose of this article is to find the location, characteristics and reasons for the disappearance of Miyanjoob Caravanserai. This building was located in the middle of the road that connected the capital to the western regions of the country during the Qajar period. Historical-analytical research method has been used to find out the condition and characteristics of this building. In this method, by examining the historical sources of the Qajar period, the possibility of the existence of this caravanserai in the assumed place between Tehran and Karaj has been investigated, and according to the historical documents, the hypothesis has been proven. This study shows that the building was located in the vicinity of the current Wardvard and was called Mianjoob due to its location next to the stream that goes from the Karaj River to Tehran. The findings of this research also determine the reason for naming, the name and characteristics of the owner of the building, and the reason for the destruction of the building.
آل داوود، سیدعلی (1389). چاپارخانههای ایران در عصر امیرکبیر. گزارش میراث 2 (42-43): 20-27.
ادیب الملک، عبدالعلی (1349). دافع الغرور. به کوشش ایرج افشار. تهران: خوارزمی.
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (1367). تاريخ منتظم ناصرى ج3. تصحیح محمد اسماعيل رضوانى. تهران: دنیای کتاب.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان (2536). سفرنامه صنیع الدوله (از تفلیس به تهران). به کوشش محمد گلبن. تهران: انتشارات سحر.
پیرنیا، محمدکریم؛ افسر، کرامت الله (1350). راه و رباط، تهران: انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران.
سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح- عکس¬های هوایی شماره 5431- 158و5433-158
سازمان نقشه برداری کشور- عکس شماره: 365-5001-66.
سررشته دار، میرزا علی (2537). سفرنامه راه تبریز به تهران. فرهنگ ایران زمین (23): 109-147 .
سرنا، كارلا (1362). سفرنامه مادام كارلاسرنا ( آدمها و آیینها در ایران). ترجمه علی اصغر سعيدی. تهران: زوار .
سفرنامه عتبات (1391). تصحیح سید خلیل طاوسی. پیام بهارستان 2 (15): 319-393
ظل السلطان، مسعودمیرزا (1362). تاریخ سرگذشت مسعودی. تهران: دنیای کتاب.
عبدلی فرد، فریدون (1383). چاپارخانه͘ها و راه͘های چاپاری ایران. ج 1. تهران: هیرمند.
عبدلی آشتیانی، اسدالله، مهدی سلیمانی آشتیانی (1392). پیشینه و موقوفات مدرسه علمیه صاحب الامر آشتیان. وقف میراث جاودان (82): 67-114.
فراهانی، ميرزا محمدحسين (1362). سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی. به¬کوشش مسعود گلزاری. تهران: انتشارات فردوسی .
کرزن، جورج ناتانیل (1380). ایران و قضیه ایران. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
مؤتمن السلطان، میرزا زین العابدین البرز. (1390، 25 بهمن). در: دنیای زنان درعصر قاجار بازیابی شده در 17/10/1392، از:http://www.qajarwomen.org/fa/items/912A4.html
مستوفی، عبدالله (1324). شرح زندگانی من. ج1. تهران: انتشارات علمی.
ناصرالدین شاه (1367). روزنامه سفر گیلان. تصحیح منوچهر ستوده. گیلان: مؤسسه فرهنگی جهانگیری.
همو (1372). شهریار جاده¬ها. به کوشش محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی. تهران: سازمان اسناد ملی ایران.
همو (1373). روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، ج3. به¬کوشش محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضیها. تهران: سازمان اسناد ملی ایران.
Gobineau, Comte de (1859), Trois ans en Asie, Paris: Librairie de L. Hachette et Cie.
Kleiss, Wolfram (1996). Karawanenbauten in Iran (Teil.1). Berlin: Dietrich Reimer.
Lycklama, T. Martinus (1873). Voyage en Russie , au Caucase et en Perse, dans la Mésopotamie, le Kurdistan, la Syrie, la Palestine (Tome II). Paris & Amsterdam: Bertrand & Langenhuysen.
Siroux, Maxime (1949). Caravansérails dʼ Iran et Petites Constructions Routières. Le Caire: Institut Francais D'archeologie Orientale.
Stahl, A. F. (1896). „Reise in Nord- und Zentral-Persien“. Dr. A. Petermanns Mitteilungen aus Justus Perthes geografischer Anstalt, Heft 118. ed. by A. Supan. Gotha : Justus Perthes.
Abdoli Ashtiani, Asadollah & Soleymani Ashtiani, Mahdi (1392/2013). “Pīshīna wa Mawqūfāt- i Madrasa- yi ʿIlmiyya- i Ṣāḥib al- Amr Ashtiyān”. Waqf- i Mīrāth- i Jāwdān. No.(82), 67-114.
Abdoli Fard, Fereydoon (1383/2004). Ĉāpar- Khāna- hā wa Rāh- hā- yi Ĉāpārī- yi Iran. Vol. 1. Tehran. Hīrmand.
Adīb al- Mulk, ʿAbd al- ʿAlī (1349/1970). Dāfiʿ al- Ghurūr. Revised by Iraj Afshar. Tehran: Khwārazmī.
Ale Davood, Seyed Ali (1389/2010). “Ĉāpār- Khāna- hā- yi Iran dar ʿAṣr- i Amīrkabīr”. Guzārish- i Mīrāth, 2(42-43), 20-27.
Armed Forces Geographical Organization- Images 5431-158 & 5433-158.
Curzon, George Nathaniel (1380/2001). Iran wa Qaḍiyya- yi Iran. Trans. Gholam Ali Vahid Mazandarani. Tehran: Intishārāt- i ʿIlmī wa Farhangī.
Farahani, Mirza Mohammad Hossein (1362/1983). Safar- Nāma- yi Mirza Mohammad Hossein Farahani. Revised by Masoud Golzari. Tehran: Intishārāt- i Firdawsī.
Gobineau, Comte de (1859), Trois ans en Asie, Paris: Librairie de L. Hachette et Cie.
Iran National Cartographic Center- Images 365- 5001 - 66.
Iʿtimād al- Salṭana, Muḥammad Ḥasan Khān (1367/1988). Tārīkh- i Muntaẓim Nāṣirī (Vol. 3). Revised by Mohammad Ismail Rezvani. Tehran: Dunyā- yi Kitāb.
Iʿtimād al- Salṭana, Muḥammad Ḥasan Khān (2536/1977). Safar- Nāma- yi Ṣanīʿ al- Dawla (Az Tiflīs (Tbilisi) Bih Tehran). Revised by Mohammad Golbon. Tehran: Intishārāṭ- i Saḥar.
Kleiss, Wolfram (1996). Karawanenbauten in Iran (Teil.1). Berlin: Dietrich Reimer.
Lycklama, T. Martinus (1873). Voyage en Russie , au Caucase et en Perse, dans la Mésopotamie, le Kurdistan, la Syrie, la Palestine (Tome II). Paris & Amsterdam: Bertrand & Langenhuysen.
Mustawfī, ʿAbd Allāh (1324/1946). Sharḥ- i Zindigānī- yi Man. Vol. 1. Tehran: Intishārāt- i ʿilmī.
Muʾtaman al- Sulṭān, Mīrza Zayn al- ʿĀbidīn Alburz (1390 Bahman 25/ 2012 February 14). In: Dunyā- yi Zanān dar ʿAṣr- i Qājār. Recovered in 1392/10/17- 7 - 1 - 2014 From
http://www.qajarwomen.org/fa/items/912A4.htm.
Nāṣir al- Dīn Shāh (1367/1989). Rūz- Nāma- yi safar- i Gīlān. Revised by Manouchehr Sotoudeh. Gilan: Muʾassisa- yi Farhangī Jahan- Gardī.
Nāṣir al- Dīn Shāh (1372/1994). Shahriyār- i Jada- hā. Revised by Mohammad- Reza Abbasi & Parviz Badiei. Tehran: Sāzmān- i Millī- yi Iran.
Nāṣir al- Dīn Shāh (1373/1995). Rūz- Nāma- yi Khāṭirāt- i Nāṣir al- Dīn Shāh dar Safar- i Siwwum- i Farangistān, Vol. 3. Revised by Ismail Rezvani & Fatemeh Ghaziha. Tehran: Sāzmān- i Millī- yi Iran.
Pirnia, Mohammad Karim & Afsar, Karamatollah (1350/1971). Rāh wa Ri(u)bāṭ, Tehran: Intishārāṭ- i Sāzmān- i Millī- yi Ḥifāẓat- i Āthār- i Bāstānī- yi Iran.
“Safar- Nāma- yi ʿAtabāt” (1391/2012). Revised by Seyed Khalil Tavousi. Payām- i Bahāristān. No.2(15), 319- 393.
Sar Reshteh Dar, Mirza Ali (2537/1978). “Safar- Nāma- yi Rāh- i Tabrīz Bih Tehran”. Farhang- i Iran Zamīn. No. 23, 109-147.
Serena, Carla (1362/1983). Safar- Nāma- yi Mādām Carla Serena (Ādam- hā wa Āyīn- hā dar Iran). Trans. Ali Asghar Saeedi. Tehran: Zawār.
Siroux, Maxime (1949). Caravansérails dʼ Iran et Petites Constructions Routières. Le Caire: Institut Francais D'archeologie Orientale.
Stahl, A. F. (1896). “Reise in Nord- und Zentral-Persien”. Dr. A. Petermanns Mitteilungen aus Justus Perthes geografischer Anstalt, Heft 118. ed. by A. Supan. Gotha: Justus Perthes
Ẓil al- Sulṭān, Masʿūd Mīrzā (1362/1983). Tārīkh- i Sar- Gudhasht- i Masʿūdī. Tehran: Dunyā- yi Kitāb.
تاريخ و تمدّن اسلامى Islamic History and Civilization
سال 19، شماره 45، زمستان 1402 Vol.19, No.45, Winter 2024
صص 111-128 (مقاله پژوهشی)
کارونسرایی گمشده از دوره قاجار: کاروانسرای میانجوب1
سیاوش درودیان2
استادیار گروه معماری و مرمت، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
هدف این مقاله یافتن مکان و مشخصات و دلایل گمشدگی کاروانسرای میانجوب در صفحات تاریخ است. این بنا در میان راهی بود که در دوره قاجار، دارالخلافه را به مناطق غرب کشور و از آنجا به عثمانی متصل میکرد. در دوره ناصری بر سر این راه مهم چاپارخانهها و کاروانسراهای زیادی ساخته شد؛ نام «میانجوب»، هم به شکل چاپارخانه و هم به شکل کاروانسرا در منابع آن دوره آورده شدهاست. اما ناگهان در منابع تاریخی، دیگر نامی از این بنا در میان نیست و از آنجا که مکان آن و بانی و سایر مشخصاتش نیز نامعلوم بوده، ردی از خود باقی نگذاشتهاست. برای پی بردن به وضعیت و مشخصات این بنا روش پژوهش تاریخی-تحلیلی به کار رفتهاست. در این روش با کاوش و تحلیل منابع تاریخی دوره قاجار به بررسی امکان وجود این کاروانسرا در محل مفروض بین تهران و کرج پرداخته و با مطالعه نقشههای تاریخی و بررسی عکسهای هوایی قدیمی، فرضیه محل استقرار آن به تأیید رسیدهاست. نتیجه این مطالعه نشان میدهد که بنا در حوالی وردآورد فعلی قرار داشته و به دلیل قرار گرفتن در کنار نهری که از رود کرج به سمت تهران میرفته، میانجوب نامیده شدهاست. یافتههای این پژوهش همچنین وجه تسمیه، نام بانی اثر و تصویر وی و نیز دلیل نابودی بنا را مشخص میکند.
کلیدواژهها: کاروانسرای میانجوب، کاروانسرا سنگی، راه تهران- قزوین، دوره قاجار.
مقدمه
کاروانسراهای برون شهری در روزگاری که انسان نمیتوانست فاصله دو شهر را به یکباره بپیماید، نقشی اساسی در سفر و یا حمل کالا داشتند. یکی از راههای بسیار مهم باستانی که شرق و غرب جهان کهن را به هم متصل میکرد، راهی بود که از شرق خراسان بزرگ آغاز میشد، بخشی از آن، ری را به قزوین وصل میکرد و ادامه آن به آذربایجان و سپس تا به بنادر دریای سیاه نیز میرسید (پیرنیا و افسر، 1350: 86-88). در دوره قاجار و بهخصوص در دوره ناصری که ترمیم راههای قدیمی، ایجاد شبکههای پستی و ساخت چاپارخانهها و کاروانسراهای جدید و واردات و صدور کالا مورد توجه بیشتر قرار گرفت، این راه کهن هم که دارالخلافه را به غرب و شمال غرب کشور متصل میکرد، بازسازی شد (اعتماد السلطنه، 1374: 109). اگر چه مسیر دقیق خود این راه باستانی به درستی مشخص نیست، اما با پیدا شدن منازل میان آن، درک بهتری از کلیت آن به دست خواهد آمد. یکی از منازل میان راه که نام آن در سفرنامهها و خاطرات دوره قاجار، چه به عنوان کاروانسرا و چه به عنوان چاپارخانه بسیار به کار رفته، میانجوب است. اما از دورهای به بعد دیگر نامی از آن در هیچ کجا یافت نمیشود. در تمامی تحقیقات جدید نیز هیچ ردی از آن برجای نماندهاست. حتی مکان آن نیز به درستی معلوم نیست و تنها میدانیم که بین راه تهران و کرج بودهاست. برای یافتن مشخصات بنا و مکان آن، از روش پژوهش تاریخی-تحلیلی استفاده شدهاست. در این روش با واکاوی منابع مکتوب دوره قاجار به بررسی مکان این کاروانسرا در محلی مفروض بین تهران و کرج پرداخته شده و سپس با مطالعه نقشههای تاریخی و بررسی عکسهای هوایی قدیمی، فرض محل استقرار آن به تأیید رسیدهاست. پس از تشخیص مکان بنا، با توجه به منابع مذکور به تاریخچه آن و سازنده آن پرداخته و دلیل گم شدن این بنا در صفحات تاریخ معرفی میشود؛ تا با روشن شدن وضعیت یکی از منازل میان راه، قدمی هم به روشن شدن وضعیت خود این راه مهم برداشته شده باشد.
پیشینه پژوهش
درباره خود این کاروانسرا پژوهشی صورت نگرفته، اما در مورد راهی که بنا در کناره آن واقع شده، فریدون عبدلی فرد با توجه به متنهای قاجاری در دسترس، منازل میان راه را بررسی و نقشه شماتیکی نیز از آنها تهیه کرده که طبق آن، دو راه مشخص از تهران به سمت کرج میرود و میانجوب بین کن و کرج، در شمال جاده شوسه واقع شدهاست (عبدلی فرد 1383: 149). اشکال اصلی این نقشه شماتیک، علاوه بر عدم توجه به همراستا بودن ایستگاههای شاه آباد و میانجوب، بی توجهی به توپوگرافی زمین و عدم امکان ساخت جاده مفروض است (تصویر 1).
راهی که بنا بر آن واقع بودهاست
این بنا بر سر راه تهران به قزوین قرار داشتهاست. اما مشکل اصلی آن است که در دوره قاجار بین تهران و قزوین چندین راه متفاوت وجود داشته که مسیر درست هرکدام امروزه به شکل دقیقی مشخص نیست. در کتابچه «تشخیص منازل و فرسخ ممالک محروسه» در سال 1267ھ (1851م) فاصله بین تهران تا سلیمانیه (کرج) 7 فرسخ ذکر شده و نامی هم از میانجوب نیست (آل داوود، 1389: 42-43). میرزا حسین فراهانی (در سالهای 1302-1303ھ/1884م) در مورد راههای تهران به قزوین شرح كاملی ارائه میدهد: «یكی آنكه از طهران به كن میرفت و از كن به قریه كردان و از كردان به قریه قشلاق و از قشلاق به حصارک و از قریه حصارک به قزوین ... و یك جاده دیگر از تهران به قریه «ولی گرد» و از ولی كرد به «گازرسنگ» و از گازرسنگ به عبدالله آباد و از آنجا به قزوین میرفت ... و یكی دیگر از طهران به «میان جوب» آمده و از میان جوب به ینگه امام و از ینگه امام به عبدالله آباد و از آنجا وارد قزوین میشد. این سه راهی معمولی مكاری بود و یک راه هم مخصوص چاپار بود كه از تهران به میانجوب آمده و از میان جوب به سنقرآباد (ده كیلومتری غرب كرج، 4 كیلومتری راه كرج ـ قزوین) و از آنجا به قزوین میرفت» (فراهانی، 1362: 15-16).
بنابراین مشخص میشود که در این سالها، دستکم یکی از راههای تجاری به میانجوب میآمده و در عین حال نیز میانجوب یکی از توقفگاههای چاپارها بودهاست. ازاینروی باید دید که آیا اینجا صرفا کاروانسرایی بوده که از آن برای چاپار هم استفاده میشده یا همزمان یک کاروانسرا و یک چاپارخانه در آنجا وجود داشتهاست. وجود چاپارخانهای که برای خدماتدهی به کاروانها هم مورد استفاده باشد (برعکس حالت اول) نامحتمل است، چنانکه لرد کرزن3 حدود پنج سال بعد از میرزا حسین فراهانی، در سال 1307ھ/1889م از ساختمانهای نسبتا مجهز میان راه در برابر چاپارخانه گزارش میدهد:
«ایستگاههای بين راه ساختمانهایی آجرى است كه وسايل پاكيزهاى براى توقف شبانه دارد و عبارتند از كاونده، قشلاق، ينگى امام، حصارك و شاهآباد. [...] راه پستى سابق كه علاقهمندان به سفر چاپارى ممكن است ترجيح بدهند از جنوب جاده درشكهرو مىگذرد و چاپارخانههاى آن در عبدلآباد سفرخوجه يا خواجه، سنقرآباد و ميانجوب است» (کرزن، 1380: 75).
اولین اشاره به وجود یک چاپارخانه بین راه تهران و کرج در سفرنامه ادیب الملک به سال 1273ھ/1856م است، بی آنکه نام آن را ذکر کند: «از قریه کن شمیران تا سلیمانیه و کرج چهار فرسنگ بیشتر است و همه آن دشت و صحرا به جهت کشت و تماشا [...] در عرض راه به جز یک چاپارخانه دیگر آبادانی ندارد لیکن در خارج راه چهار پنج قلعه دیدهام» (ادیب الملک، 1349: 27). اما اولین باری که نام میانجوب به میان میآید در سفرنامه کنت دو گوبینو4 به سال 1274ھ/1857م است. وی از منزل میانجوب (در متن اصلی: Meyandjuk) به عنوان «چاپارخانه» (در متن اصلی: Tchaparkhanéh) و نه «کاروانسرا» نام بردهاست (Gobineau, 1859: 488).
لیکلوما5 در سال 1283ھ/1866م از میانجوب به عنوان آخرین منزل پیش از تهران نام برده، اما مشخص نکرده که در آنجا در چاپارخانه استراحت کرده یا در کاروانسرا (Lycklama, 1873: 173-174). اولین باری که هم به نام «چاپارخانه» و همزمان به وجود «کاروانسرا» اشاره شده، در «روزنامه سفر گیلان» ناصرالدین شاه به سال 1286ھ (1869م) است: «قدری که رفتیم کنار نهر مستوفی الممالک به نهار افتادیم. بعد از ناهار باز سوار کالسکه شده راندیم. هوا گرم بود. به میانجوب که رسیدیم، چادری چند، دم چاپارخانه به نظر رسید. پرسیدیم مال تیمور میرزا بود. خودش هم با قوشچیها و غیره آمدند. گفت: امشب اینجا برای شکار میمانم. کاروانسرایی هم ساخته بودند. محمدعلیخان رفت، پرسید، آمد، گفت: میرزا زین العابدین مرحوم ساختهاست، ناتمام است» (ناصرالدین شاه، 1367: 65-66).
بنابراین به نظر میرسد که کاروانسرا بعد از چاپارخانه و در نزدیکی همان ساخته شده بودهاست. به علاوه مشخص میشود که بنای کاروانسرا در این تاریخ ناقص بوده و بانی آن هم درگذشته بودهاست.
موقعیت مکانی بنا
همان طور که ذکر شد در نوشته میرزا حسین فراهانی و لیکلوما این بنا آخرین منزل پیش از تهران بودهاست. در نقشه شماتیکی که فریدون عبدلی فرد تهیه کرده، دو راه مشخص از تهران به سمت کرج میرود و میانجوب بین کن و کرج، در شمال جاده شوسه واقع شدهاست، بدون آنکه جای کاروانسرا به طور روشنی مشخص گردیده باشد. به علاوه ایستگاه شاه آباد و میانجوب نیز در یک راستا قرار ندارند. یعنی از میانجوب تنها میتوان به کن رسید، نه به شاه آباد. (تصویر 1)
تصویر1: نقشه شماتیک مسیرهای بین تهران و قزوین (عبدلی فرد، 1383: 149)
اما با بررسی عکسهای هوایی میتوان دریافت که به دلیل وجود رشته کوههای البرز، هیچ جادهای نمیتواند از شمال جاده فعلی عبور کند. زیرا مجبور است به جای دشت از میان کوه بگذرد. (تصویر 2)
تصویر2: مکان کن (راست) و کرج (چپ) روی عکس هوایی سال 1334ش
(سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح- عکسهای هوایی شماره 5431- 158 و 5433-158)
به علاوه با بررسی خاطرات و سفرنامهها در مییابیم که بر خلاف این طرح شماتیک، شاه آباد و میانجوب در یک راستا قرار داشتهاند. ناصرالدین شاه در روزنامه خاطرات در سفر سوم فرنگستان، وقتی به سمت تهران باز میگشته نوشتهاست: «راندیم تا رسیدیم به میانجوب، نرسیده به شاه آباد از نهر یافت آباد که در شب از جلوی سراپرده میگذشت رد شده رفتیم آن طرف از برای نهار» (ناصرالدین شاه، 1373: 134).
برعکس مورد بالا، محمدحسنخان اعتمادالسلطنه مسیر را طوری شرح داده که چاپارخانه میانجوب و کن در یک راستا قرار میگیرند: «چهار به غروب مانده از سنقرآباد بیرون آمده از کرج که گذشتم [...] به شوق آستان همایون بدون اینکه به چاپارخانه میانجوب رفته اسب عوض کنم، یکسر اسبهای وامانده را تاخته دو از شب رفته [...] وارد عمارت کن و شرفیاب حضور مبارک شدم» (اعتماد السلطنه، 2536: 67).
بنابراین میانجوب باید نقطه تلاقی دو راهی باشد که یکی از شاه آباد و دیگری از کن به سمت کرج میرفتهاست. آنچه با این تحلیل مطابق است، نقشۀ اشتال6 است. این نقشه که «نقشه راههای شمال ایران»7 نامیده شده، منتشره به سال 1896م (1314ھ) و با مقیاس 825000/1 است. (تصویر 3)
تصویر3: بخشی از نقشه اشتال (نقشه راههای شمال ایران) در سال 1896م و جای میانجوب روی آن (Stahl, 1896: 40)
با بررسی این نقشه میتوان دانست که میانجوب در جنوب وردآباد (وردآورد فعلی) قرار داشتهاست. این نقطه درست جایی است که در نقشههای دیگر به وجود کاروانسرایی به نام «کاروانسرا سنگی» یا «کاروانسرا سنگ» برمیخوریم. از جمله این نقشهها میتوان به نقشه ماکسیم سیرو8 (تصویر 4) و همین طور به نقشه کلایس9 (تصویر 5) اشاره کرد.
در نقشه سال 1938م سیرو که به سال 1949م منتشر شده، راهی که از کن به میانجوب میآمده و همین طور دو جاده کرج (جاده قدیم و جاده مخصوص) کاملا مشخص است و کاروانسرا در محل تقاطع این دو جاده قرار گرفتهاست.
تصویر 4: بخشی از نقشه 1938 ماکسیم سیرو و کاروانسرای سنگی روی آن
(Siroux, 1949: 140)
در نقشه کلایس هم، این بنا به نام کاروانسرای سنگی در همین مکان معرفی شدهاست.
تصویر 5: بخشی از نقشه کلایس و کاروانسرای سنگی روی آن (Kleiss.1996: 22)
بنابراین میتوانیم با قطعیت بگوییم، کاروانسرایی که روزگاری به نام «کاروانسرای میانجوب» شهرت داشته، از اوایل نیمه اول قرن بیستم و به خصوص پس از متروکه شدن، با نام «کاروانسرای سنگی» معرفی شدهاست.
مشخصات کاروانسرا
کاروانسرای میانجوب یا همان کاروانسرای سنگی، امروز به کلی نابود و در جای آن ساختمانهای دیگری احداث شدهاست. اولین گزارشی که درباره مشخصات و وضعیت کاروانسرا در دست است، همان گزارش کوتاه ناصرالدین شاه در روزنامه سفر گیلان است (مذکور در بالا) که مشخص میکند کاروانسرا در سال 1286ھ (1869م) ناتمام بوده و بانی آن نیز درگذشته است. هشت سال بعد، در سال 1877م کارلا سرنا10 شب را در این کاروانسرا گذرانده بوده، اما ما هیچ اطلاعی از اینکه آیا بنا به پایان برده شده بوده یا خیر و در این صورت چه کسی بنا را به پایان برده، نداریم. سرنا همچنین به کثیف بودن کاروانسرا و وجود اتاقکی زیر (یا احتمالا کنار) در ورودی بنا اشاره دارد که مهمانخانهچی در آنجا زندگی میکردهاست.
«روز اول کاروان ما در چهار فرسنگی تهران، در کاروانسرای «میانجوب» که نامش را از آبادی نزدیک گرفتهاست توقف کرد. به طوری كه همه میدانند، كاروانسراها در حقیقت مهمانخانههای ایران هستند. هیچجا كثیفتر از اطاقكهای تاریك و بدون پنجره این دخمهها نیست. باید قبل از مستقر شدن در كاروانسراها، به تمیز كردن اطاقها پرداخت؛ چون آنقدر از مسافران دیگر كثافت به جای میماند كه حتی نمیشود در داخل آن راه رفت. ولی بعد از آنكه جارو به حركت درآمد و فرشها پهن شدند و آنگاه سماور به جوش آمد و چای دم كشید، این خانه محقر رنگ و هوای دیگر به خود میگیرد. [...] کاروانسرای میانجوب مانند همه کاروانسراهای دیگر از طرف مالک به یک نفر مهمانخانهچی اجاره داده شده بود. [...] مهمانخانهچی در اتاقکی زیر در ورودی زندگی میکند و شبها در را از پشت میبندد» (سرنا، 1883: 242-243).
در عکس هوایی سال 1334ش متعلق به سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، هنوز دو بنا در محل دیده میشوند که به نظر یکی کاروانسرا و دیگری به احتمال همان چاپارخانه میانجوب بودهاست. (تصویر 6)
تصویر 6: بخشی از عکس هوایی سال 1334ش.
(سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح- عکس هوایی شماره: 5431- 158)
در عکس هوایی سازمان نقشه برداری که در سال 1345ش گرفته شده، اگرچه ساخت و سازهای زیادی در اطراف کاروانسرا وجود دارد، اما هر دو بنا هنوز به وضوح دیده میشوند. (تصویر 7)
تصویر 7: بخشی از عکس هوایی سال 1345ش.
(سازمان نقشه برداری کشور- عکس شماره: 365-5001-66)
خوشبختانه کلایس در تاریخ 3/6/1976م از بنا بازدید و گزارشی کوتاه از آن را به همراه پلان بنا (تصویر 8) و دو قطعه عکس منتشر کردهاست (تصویرهای 9 و 10). ترجمه متن آلمانی کلایس چنین است: «مکان: 22 کیلومتری شرق کاروانسرای کرج، در راه قزوین، بین کرج و تهران، پایتخت ایران».
نوع: درمیان برجهای مدور گوشه که با دیوارهایی از سنگهای نامنظم حفاظت میشوند، بنای آجری ناتمام بدون ایوان قابل تشخیصی قرار دارد که به شکل کاروانسرای حیاط داری طرح شدهاست.
ابعاد: ابعاد خارجی بدون پیش آمدگی برجها 68x61 متر، ابعاد حیاط تقریبا 36.5 x 31.5 متر است.
مواد و مصالح: دیوارهای خارجی با سنگ شکسته (نامنظم)، بناهای داخلی با آجر اجرا شدهاست.
ویژگیها و وضعیت ساختمان: وضعیت کنونی ساختمان در سال 1976 ویرانه است و مدخل ورودی قربانی تعریض جاده تهران به کرج شدهاست. در این میان خود ساختمان نیز تا حد زیادی فروریخته و نابود شدهاست.
کتیبه: ندارد.
تاریخگذاری: ساخت بنا در قرن 19. دیواره خارجی و برجها به احتمال زیاد قدیمیتر» (Kleiss, 1996: 101).
در گزارش کلایس دو مورد جالب توجه وجود دارد: اول اشاره به ناتمام بودن بنا که در سفرنامه ناصرالدین شاه به آن اشاره شده بود و دوم دیوارهای خارجی سنگی که سبب «سنگی» نامیده شدن بنا پس از دوره اولیه بودهاست.
تصویر 8: پلان کاروانسرای میانجوب (کاروانسرای سنگی).
(Kleiss, 1996: 105)
تصویر 9: داخل حیاط کاروانسرا. (Kleiss 1996: Tab. 15,3)
تصویر 10: جبهه تخریب شده سمت جاده (Kleiss 1996: Tab.15,4)
وجه تسمیه بنا
نام میانجوب به سبب نهر آبی که از کرج به تهران آورده شد، رواج یافت. از آنجایی که این مکان تقریبا در میانه راه واقع بود، به میانجوب معروف شد. این نهر گویا در سال 1262ھ احداث شده بودهاست: «هم در اين سال آب رود كرج كه پيش بدان اشاره نموديم به خارج شهر طهران جارى شد و موكب همايون از قصر قاجار به تماشاى اين نهر تشريففرما شده بعضى تشريفات به عمل آمد» (اعتماد السلطنه، 1367: 1679).
بانی احداث این نهر، همچنان که پیشتر در روزنامه سفر گیلان ناصرالدین شاه آورده شد، مستوفی الممالک بودهاست. ظل السلطان هم درست همین مطلب را ذکر کرده و مقدار بده آب آن را نیز بیست سنگ ذکر نمودهاست: «دو نهر کوچک در نزدیکی تهران عبور میکند. یکی کرج و یکی جاجرود و ممکن است این دو نهر را به تهران بیاورند. چنانکه نهر کرج را من خود به شخصه دیدم آبش به قرب بیست سنگ مرحوم میرزا یوسف مستوفی الممالک وارد کرده و الان ممر او موجود است» (ظل السلطان، 1362: 75-76).
درخور ذکر است که عبدالله مستوفی سازنده این نهر را برخلاف موارد پیشین حاجی میرزا آقاسی معرفی کردهاست: «يكى از كارهاى مهم فلاحتى حاجى ميرزا آقاسى كشيدن نهرى از رودخانه كرج براى يافتآباد و وسفنارد است كه بعدها موجب آبادى كلاك و گرمدره و ميانجوب و عده زيادى از دهات كه امروز از اين نهر مشروب میشوند شدهاست. اين نهر را حاجى ميرزا آقاسى بهوسيله سربازهاى فوج خلج قم كنده است، آبى هم كه امروز از كرج براى تهران میآيد تا سه چهار كيلومتر از همين نهر است و بعد به نهر عليحده میافتد و بالاخره از مجراى زيرزمينى به شهر تهران میرسد» (مستوفی، 1324: 51).
سازنده بنا
همانطور که در بالا آورده شد، ناصرالدین شاه در روزنامه سفر گیلان به سال 1286ھ «میرزا زینالعابدین مرحوم» را سازنده کاروانسرا دانسته، اما اشاره دیگری نکردهاست. خوشبختانه دو سال بعد از وی به سال 1288ھ، زمانی که میرزا علی سررشتهدار به سمت تهران میرفت، نام کامل سازنده بنا را ذکر کردهاست. در چاپ عکسی سفرنامه وی که ایرج افشار آن را منتشر کرده، چنین آمدهاست: «از اینجا به طرف دارالخلافه که هفت فرسنگ مسافت داشت روانه گردید. پس از طی سه فرسنگ مسافت به کاروانسرای میانجوب ملک مرحوم میرزا زین العابدین البرز رسید. کاروانسرایست وسیع و معمور. در حوالی آن دکاکین و چایپزی و قهوهخانه داشت» (سررشته دار، 2537: 146).
میرزا زینالعابدین البرز، فرزند میرزا حسن البرز و از مستوفیان دوره قاجار بودهاست که کارهای خیریه بسیاری در نقاط مختلف به انجام رسانده بود. وی در تبریز در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، ریاست گمرکات را به عهده داشت و قبل از 1287ھ در گذشته است (عبدلی آشتیانی، 1392). از جمله کارهای دیگر وی که ناصرالدین شاه نیز به سال 1287ھ در پل دلاک (میان راه قم) نام برده آبادانی آن منطقه است (ناصرالدین شاه، 1372: 226). همچنین از «قهوه خانه ميرزا زينالعابدين البرز» نیز قبل از رسیدن به حوض سلطان (از سمت قم به تهران) در سفرنامه عتبات، که نویسنده آن ناشناس است، صحبت شدهاست (سفرنامه عتبات، 1391: 392).
در سایت «دنیای زنان در عصر قاجار» تصویری از میرزا زینالعابدین البرز به شماره 912A4 از مجموعه کامران دولتشاهی منتشر شده که به نظر تنها تصویر به جای مانده از وی است. (تصویر 11)
تصویر 11: تصویر میرزا زین العابدین البرز. در کنار عکس نوشته شده: «مقرب الخاقان مؤتمن السلطان میرزا زین العابدین مستوفی خاصه در سن چهل و چهار سالگی»
(مؤتمن السلطان، میرزا زین العابدین البرز. (1390، 25 بهمن)).
نتیجه
راه ری به قزوین از دوره ناصرالدین شاه بهجهت ارتباط بیشتر با اروپا، اهمیت زیادی یافت و با ساخت چاپارخانه͘ها و کاروانسراهای جدید و واردات و صدور کالا رونق بیشتری یافت. مسیر دقیق خود این راه باستانی به درستی مشخص نیست، اما با پیدا شدن منازل میان این راه، میتوان درک بهتری از کلیت آن به دست آورد. یکی از منازل میان راه که نام آن در سفرنامهها و خاطرات دوره قاجار، چه به عنوان کاروانسرا و چه به عنوان چاپارخانه بسیار به کار رفته، میانجوب است که نه جای آن و نه سایر مشخصات این اثر امروزه بر ما مشخص نیست. این مطالعه روشن ساخت که در میانه راه تهران به کرج و در کنار نهری که مستوفیالممالک در سال 1262ھ از رود کرج به سمت تهران کشید، نخستین چاپارخانه این راه از سمت تهران، با نام چاپارخانه «میانجوب» احداث شده بود. در فاصله سالهای 1274 تا 1286ھ، در زمانی که درست بر ما معلوم نیست، میرزا زینالعابدین البرز که مردی نیکوکار و از مستوفیان دوره ناصری بود، در نزدیکی این چاپارخانه دست به ساخت کاروانسرایی زد که با مرگ او ناتمام ماند و به همان نام «میانجوب» مشهور شد. این که پس از مرگ وی بخشهای دیگری از بنا تکمیل شده یا نه، مشخص نیست؛ اما گزارشهای تاریخی حکایت از آن دارد که کاروانها از این کاروانسرا (اگرچه ناتمام) استفاده میکردند از آنجا که دیوارههای خارجی این بنا از سنگ بوده، از اوایل قرن بیستم به نام «کاروانسرای سنگی» معروف و نام قبلی آن به فراموشی سپرده شد. در جریان تعریض راه تهران-کرج در دوره پهلوی، قسمتهای خارجی ضلع ورودی (ضلع جنوبی) آن تخریب گردید. خوشبختانه در این زمان کلایس یک نقشه و دو قطعه عکس از کاروانسرا تهیه کرد. اما در نهایت، در جریان راهسازیهای اخیر کل این بنا که حتی در فهرست آثار ملی نیز به ثبت نرسیده بود، نابود گشت.
کتابنامه
آل داوود، سیدعلی (1389). چاپارخانههای ایران در عصر امیرکبیر. گزارش میراث 2 (42-43): 20-27.
ادیب الملک، عبدالعلی (1349). دافع الغرور. به کوشش ایرج افشار. تهران: خوارزمی.
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان (1367). تاريخ منتظم ناصرى ج3. تصحیح محمد اسماعيل رضوانى. تهران: دنیای کتاب.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان (2536). سفرنامه صنیع الدوله (از تفلیس به تهران). به کوشش محمد گلبن. تهران: انتشارات سحر.
پیرنیا، محمدکریم؛ افسر، کرامت الله (1350). راه و رباط، تهران: انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران.
سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح- عکسهای هوایی شماره 5431- 158و5433-158
سازمان نقشه برداری کشور- عکس شماره: 365-5001-66.
سررشته دار، میرزا علی (2537). سفرنامه راه تبریز به تهران. فرهنگ ایران زمین (23): 109-147 .
سرنا، كارلا (1362). سفرنامه مادام كارلاسرنا ( آدمها و آیینها در ایران). ترجمه علی اصغر سعيدی. تهران: زوار .
سفرنامه عتبات (1391). تصحیح سید خلیل طاوسی. پیام بهارستان 2 (15): 319-393
ظل السلطان، مسعودمیرزا (1362). تاریخ سرگذشت مسعودی. تهران: دنیای کتاب.
عبدلی فرد، فریدون (1383). چاپارخانه͘ها و راه͘های چاپاری ایران. ج 1. تهران: هیرمند.
عبدلی آشتیانی، اسدالله، مهدی سلیمانی آشتیانی (1392). پیشینه و موقوفات مدرسه علمیه صاحب الامر آشتیان. وقف میراث جاودان (82): 67-114.
فراهانی، ميرزا محمدحسين (1362). سفرنامه میرزا محمدحسین فراهانی. بهکوشش مسعود گلزاری. تهران: انتشارات فردوسی .
کرزن، جورج ناتانیل (1380). ایران و قضیه ایران. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
مؤتمن السلطان، میرزا زین العابدین البرز. (1390، 25 بهمن). در: دنیای زنان درعصر قاجار بازیابی شده در 17/10/1392، از:http://www.qajarwomen.org/fa/items/912A4.html
مستوفی، عبدالله (1324). شرح زندگانی من. ج1. تهران: انتشارات علمی.
ناصرالدین شاه (1367). روزنامه سفر گیلان. تصحیح منوچهر ستوده. گیلان: مؤسسه فرهنگی جهانگیری.
همو (1372). شهریار جادهها. به کوشش محمدرضا عباسی و پرویز بدیعی. تهران: سازمان اسناد ملی ایران.
همو (1373). روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر سوم فرنگستان، ج3. بهکوشش محمد اسماعیل رضوانی و فاطمه قاضیها. تهران: سازمان اسناد ملی ایران.
Gobineau, Comte de (1859), Trois ans en Asie, Paris: Librairie de L. Hachette et Cie.
Kleiss, Wolfram (1996). Karawanenbauten in Iran (Teil.1). Berlin: Dietrich Reimer.
Lycklama, T. Martinus (1873). Voyage en Russie , au Caucase et en Perse, dans la Mésopotamie, le Kurdistan, la Syrie, la Palestine (Tome II). Paris & Amsterdam: Bertrand & Langenhuysen.
Siroux, Maxime (1949). Caravansérails dʼ Iran et Petites Constructions Routières. Le Caire: Institut Francais D'archeologie Orientale.
Stahl, A. F. (1896). „Reise in Nord- und Zentral-Persien“. Dr. A. Petermanns Mitteilungen aus Justus Perthes geografischer Anstalt, Heft 118. ed. by A. Supan. Gotha : Justus Perthes.
[1] . تاریخ دریافت: 29/6/1402؛ تاریخ پذیرش: 30/10/1402
[2] . رایانامه: siavashdoroodian@yahoo.com
[3] . George Nathaniel Curzon
[4] . Joseph Arthur de Gobineau
[5] . T. Martinus Lycklama
[6] . A. F. Stahl
[7] . Reiserouten im nördlichen Persien
[8] . Maxime Siroux
[9] . Wolfram Kleiss
[10] . Carla Serena