Analytical analysis of the ideas of Ayatollah Lari and Sheikh Hadi Najmabadi in the Constitutional Revolution
Subject Areas : Journal of History (Tarikh)mohammad Bidgoli 1 , asghar rajabi dehborzoei 2
1 - , Varamin - Pishva Branch, Islamic Azad University,tehran,iran
2 - North Tehran Branch,Islamic Azad University,tehran,iran
Keywords: constitutional revolution, Sheikh hadi Najmabadi, Ayatollah Lari, Sharia-oriented discourse, religious modernization discourse,
Abstract :
Iran's constitutional revolution was the beginning of a meaningful system and an important intellectual, conceptual, political and social transformation in the contemporary history of Iran, which over time led to transformations and the creation of various discourses. Ayatollah Seyed Abdul Hossein Lari from the Sharia-oriented discourse and Sheikh Hadi Najmabadi from the religious modernism discourse both belong to the constitutionalist discourse. The question of the current research is the analytical analysis of the thoughts of Ayatollah Seyyed Abdul Hossein Lari and Sheikh Hadi Najmabadi about the constitution. The method used in this article is the conflict-centered discursive method of Michel Peshu, and by adopting a historical-analytical approach, it examines the opinions and thoughts of two great Shia clerics in the constitutional revolution. The findings of the article indicate that the confrontation of Ayatollah Seyyed Abdul Hossein Lari and Sheikh Hadi Najmabadi with the requirements of the new world and its issues, although it was done by relying on the element of rationality and using logical and reasonable reasoning, but their perception of this category of constitutionalism was different and of course had different consequences.
_||_
واکاوی تحلیلی اندیشه های آیت الله لاری و شیخ هادی نجم آبادی در انقلاب مشروطه
چکیده:
انقلاب مشروطه ایران سرآغاز یک نظام معنایی و تحول مهم فکری، مفهومی، سیاسی و اجتماعی درتاریخ معاصر ایران بود که در گذر زمان منجر به تحولات و خلق گفتمان های مختلف شد. آیت الله سید عبدالحسین لاری از گفتمان شریعت محور و شیخ هادی نجم آبادی از گفتمان نوگرایی دینی هر دو به گفتمان مشروطه خواهی تعلق دارند. سئوال پژوهش حاضر، واکاوی تحلیلی اندیشه های آیت الله سید عبد الحسین لاری و شیخ هادی نجم آبادی در باب مشروطه است. روش بکار رفته در این مقاله روش گفتمانی تضاد محور میشل پشو است و با اتخاذ رویکرد تاریخی- تحلیلی به بررسی آراء و اندیشه های دو تن از روحانیون عظیم الشان شیعه در انقلاب مشروطه می پردازد.یافته های مقاله حاکی از آن است که مواجهه آیت الله سید عبد الحسین لاری و شیخ هادی نجم آبادی با الزامات دنیای جدید و مسائل آن هر چند با تکیه بر عنصر عقلانیت و بهره گیری از استدلال منطقی و معقول صورت گرفته ولی برداشت آن دو از این مقوله مشروطه خواهی متفاوت و البته دارای پیامدهای مختلفی بوده است.
واژگان کلیدی
آیت الله لاری ،انقلاب مشروطه، شیخ هادی نجم آبادی ،گفتمان شریعت محور، گفتمان نوگرایی دینی
مقدمه
انقلاب مشروطیت نمایانگر نخستین مواجهه مستقیم بین فرهنگ سنتی اسلام و غرب در ایران جدید است(انصاری،1369: 9).در میان حوادث شگرف تاریخی ملت ایران، انقلاب مشروطیت موقعیت برجسته ای دارد. تاکید بر مشروطه خواهی به صورت یک فرایند، مجموعه ای از نظام معانی، دارای منطق و روایی خاص و مشتمل بر شیوه هایی برای اندیشیدن، سخن گفتن و عمل نمودن است که منجر به کشف این حقیقت است که فهم کامل درست مشروطه ایران به شکل رایج و در چارچوب سنت های جاری در مطالعه آن نه تنها میسر نیست بلکه همواره جریان منطقی و طبیعی استدلال و درک مسائل آن به صورت علمی را نیز مخدوش می نماید.این انقلاب حق دارد به مثابه یکی از نقطه های تحول واقعی در حیات ملت ایران تلقی گردد. انقلاب مشروطه یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران محسوب می گردد. تاثیرات فراوانی را در وضعیت و رخدادهای بعد از خود تا به امروز ایران برجای گذاشته است و به همین ترتیب مخالفت هاو تقدیرها، تحلیل ها و نقدهای فراوانی را به دنبال خود به همراه آورده است. پس از قرن ها سلطه حکومت مطلقه در ایران، قریب بیش از یکصد سال پیش، تحت تاثیر شالوده های داخلی و برخی همراهی های خارجی، نهضتی در ایران شکل گرفت که نفرت از ستم های موجود، امید به بهسازی ساخت سیاسی و نجات جامعه از آلام و درد های عدیده، پیام آن و حصول به حداکثر عدالت ممکنه آرمان آن بود. این نهضت ضد استبدادی، که سرانجام در قالب نهضت مشروطه به ثمر رسید. مشروطه نتوانست به یک نظام سیاسی مردم سالار ختم شود اما توانست حکومت و جایگاه آن را که تا قبل از مشروطه که در آسمان بود پایین آورد و زمینی کند(زیباکلام،1382: 358).
ورود تجدد به ایران و در پی آن، وقوع انقلاب مشروطه سبب شکل گیری اختلافات اساسی و نیز گفتمان های جدیدی گردیده و پیدایش چالش سختی میان سنت و تجدد را سبب گشته است. با بهره گیری از رویکرد تحلیل گفتمان مشخص می شود که سوژه های گفتمان مشروطه خواهی در فضایی سخن گفته و با شرایطی در تماس بوده اند که به لحاظ روانی،زمانی و مکانی و به طور کلی نحو گفتمانی آنها را تجهیز نموده و اندیشه و عمل ایشان را تحت تاثیر خود قرار داده است. اهمیت تحلیل گفتمان در این موضوع زمانی به درستی آشکار می شود که بدانیم همه دعوا ها بر سر مشروطیت محدود به قلمرو خاصی به لحاظ جغرافیایی و تاریخی بوده و به شکل آمیزه ای از خیال و واقعیت،با ترکیبی از صحیح و غلط و کم و بیش آلوده به حب و بغض پدیدار شده است. گفتمان مشروطه خواهی ایران در فضای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی و در عصر حاکمیت نظام خودکامه با مفصل بندی عناصر و نشانه های مختلف در اطراف دال مرکزی عقلانیت ،موفق گردید تا نسبت به گفتمان حاکم شالوده شکنی نماید و نظام معنای خود را در ذهن سوژه های انسانی تثبیت کند و فراگیر سازد. بدون تردید توسعه گفتمان عقل گرای مورد نظر طی سالیان پس از خود منشاء تحولات مهم در عرصه های مختلف سیاسی و فکری گفتمان جمهوری خواهی اسلامی ایران بوده است.در مقاله حاضر کوشش شده است با نگاهی تاریخی – تحلیلی و با استفاده از روش گفتمانی «میشل پشو» این صورتبندی مورد مداقه قرار گیرد.
گفتمان تضاد محور و انقلاب مشروطیت
گفته می شود اصطلاح گفتمان1 به عنوان نظریه و هم روش در قلمرو علوم انسانی اولین بار در علم زبان شناسی متولد شد و پس از آن در سایر شاخه های علمی مانند قوم نگاری، جامعه شناسی، روان شناسی، فلسفه، معانی و بیان، ارتباطات و علوم سیاسی مورد استفاده گسترده قرار گرفت. رویکرد گفتمانی مورد نظر در این نوشتار، بر پایه نگرش گفتمانی «میشل پشو»2، زبان شناس مارکسیست است. از آنجا که در اندیشه مارکسیسم شالوده تمام مباحث بر مفهوم کلیدی تضاد استوار است، فهم نظریه گفتمان پشو نیز تنها در این قالب امکان پذیر خواهد بود. او معتقد است که گفتمان همیشه در حال گفتگو و در تعارض با مواضع دیگر است( میلز، 1388 : 22 ). او تصریح می نماید که گفتمان ها به هیچ وجه جنبه مسالمت آمیز ندارند، بلکه از دل تضادها، برخوردها و تقابل با یکدیگر سربر می آورند و گسترش می یابند. به همین خاطر، هر نوع کاربرد با استفاده از واژه ها و عبارات در نوشتار یا گفتار، دارای بعد سیاسی است( مک دانل، 1380 : 85 ). بدین ترتیب، از دیدگاه پشو، گفتمان ها در انزوا وجود ندارند و ظهور نمی کنند، بلکه در تضاد و ستیز و کشمکش اند که ظهور می کنند و همواره به تولید معانی تازه مبادرت می ورزند( میلز، 1388 : 25 ). حال، بر اساس این نوع نظریه گفتمانی می توان گفت که گفتمان های موجود در انقلاب مشروطه در تقابل و تعارض با گفتمان های رقیب پدید آمد.
تحلیل انتقادی گفتمان دیانت عقلایی شیخ هادی نجم آبادی
برای تحلیل انتقادی گفتمان مذکور لازم است تا « تحریر العقلاء » تنها اثر به جای مانده از شیخ هادی را به عنوان مجموعه ای منسجم و معقول از گفتار، سخنان و مستندات عقلی و شرعی در نظر بگیریم که اولا انبوهی از گزاره های زبانی را برای صحبت کردن راجع به نوع خاصی از دانش به کار گرفته است. ثانیا موضوع مورد نظر فهم عقلایی دیانت را به نحوی شایسته و در قالب معینی تعریف نموده است که انواع دیگر برساختن واقعیت را محدود می نماید و ثالثا به عنوان یک متن علاوه بر بافت درونی ارتباط تنگاتنگ با فرایند تولید و مصرف متن و همچنین بافت موقعیتی ( شرایط و زمینه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ...) متن دارد. تلقی این گونه از گفتمان نیازمند تاکید مجدد بر مقوله زبان و یادآوری اهمیت آن به لحاظ برساختن جهان اجتماعی است. بر همین اساس فرایند تحلیل انتقادی گفتمان و عمل غیریت سازی در چارچوب برخی متون برگزیده تحریر العقلاء را دنبال می نماییم.
تحلیل انتقادی گفتمان دیانت عقلایی با تکیه بر متن « تحریر العقلاء » از طریق گزینش برخی متون صورت می گیرد. با تکیه بر این مدل برخی عبارات تحریر العقلاء را برمی گزنیم و تحلیل می نماییم.
1- « اما 1.اما کسانی که متابعت عقل می نمایند و تدین عقلایی دارند، نه از کلمات سابقین مشرک می شوند و نه آینده بعدی در نظرشان خوار می نماید که ایمان نیاورند. پس همیشه از جاده عقل به در نروید، کلمات بزرگان و کتب سماویه را تطبیق به عقل و شرع سابق مسلم نمایید به شرط آن که معنای فرمایشات شرع سابق را بفهمید» ( نجم آبادی، 1378 : 49 ).
در متن نخست آشکارا و مشخصا از دیانت عقلایی صحبت شده است. تکرار و تاکید چند باره بر عنصر عقل و نیروی عقلانیت واقعیات مهمی را در منظومه فکری و اندیشه دینی شیخ هادی آشکار می سازد.
2- «همیشه چنین بوده و هست کسانی که خود را متدین و رئیس دین می دانند به اعتقاد پاس دین تخریب دین می نمودند و می نمایند و عوام کالانعام بر خلاف عقل به هوی و هوس و اغراض فاسده خود ایشان را متابعت می نمودند»( نجم آبادی، 1378 : 95 ).
در این متن هر آنچه درباره عقل و اهمیت آن بیان شده می تواند نشانه ای مستند باشد مبنی بر قرار دادن عقل در برابر هوی و هوس. همچنین علمای فاسد در پوشش تدین مبادرت به تخریب دین می کنند و انحرافات را در دین وارد می کنند و مردم بی سواد و جاهل نیز بدون تفکر و بر اثر پیروی از وهم از آنان اطاعت نموده اند. البته شیخ هادی حساب عالمان دینی آگاه، باتقوا و خردمند را از چنین افرادی جدا می نماید. در این عبارات جدال میان خرد و بی خردی برجسته شده است کما اینکه عمل غیریت سازی با ذکر نشانه های بیشتری صورت گرفته و نوعی آرایش ابتدایی نیز در سطح گفتمان های رقیب به عمل آمده است. مرزبندی در رابطه ما و دیگری با استفاده از دال مرکزی عقلانیت نوعی تلاش فکری برای اثبات خود و نفی دشمن را نشان می دهد که اساسا چیزی جز مبارزه برای تثبیت نظام معنایی نیست. در این مرزبندی عقل در یک طرف و هوای نفس و بی خردی بیانگر نوعی منازعه گفتمانی است که خطوط تفاوت و عناصر معارض آن را در متون دیگر به وضوح مشاهده می کنیم.
3- عقل سلیم، اصلی را که خدا عطا فرموده به کنار گذاشته ایم و هوی و وهم و اخلاق رذیله را سلاطین قاهره و پیشوایان خود قرار داده ایم»( همان : 133 ).
به نظر شیخ هادی خارج شدن جامعه اسلامی از وضع و حالی که دارد در گرو تغییر در نظم گفتمانی حاکم و غلبه نشانه های مهمی است که در زمان اول اسلام حاکم بر جامعه اسلامی بوده است از جمله عبادت، عدالت، سیاست و اخلاق پسندیده همان نشانه هایی هستند که به صورت رخدادهای ارتباطی در اعمال و رفتار مسلمانان این زمان باید ظهور و بروز پیدا کند. نتیجه اینکه به اعتقاد وی اگر عقل سلیم و اصلی که خدا عطا فرموده را متابعت کنیم و هوی و وهم و اخلاق رذیله را کنار بگذاریم امید کامیابی همانند صدر اسلام وجود دارد.
4- «عدل و احسان و مردم داری و رعایت حال ضعفا و زیردستان و رفع فساد از خلق امری است محبوب و مرضی خدا. به حکم عقل و نقل و آثار حسنه بر او مترتب می شود چه از مسلم باشد چه از کافر، از متدین یا بی دین و این شیوه مرضیه از همه کس مطلوب و مرغوب است»( همان : 123 ).
عبارات و جملات فوق نخست گویای برخی مقاصد فکری و ایدئولوژیک شیخ هادی و تلقی وی از شرایط موجود است و در مرحله دوم بیانگر فرایند گردش متون در نظم های گفتمانی مختلف است که در واقع برقراری پیوند میان نظم گفتمانی دینی و سیاسی از طریق انتقال مفاهیم و اصطلاحات از سطح یکی به دیگری را نشان می دهد.
در چارچوب پاسخ به پرسش سوم نیز می توان زنجیره انتقال مفاهیم از سطح گفتمان دینی به گفتمان سیاسی را نوعی ارتباط بینامتنی تلقی نمود که مشخصا واژگان و کلماتی مانند عدالت،مردم داری،رفع فساد و بی نظمی قبل از آنکه متعلق حوزه گفتمان سیاسی باشند بار معنایی خود را مدیون نظم گفتمان دینی اند.
دسته کم در قلمرو گفتمان کلی شیخ هادی می توان ادعا نمود که اساسا گفتمان دیانت عقلایی ترکیبی از عناصر نظم گفتمان دینی و گفتمان سیاسی_اجتماعی است. استفاده از اصطلاحات نظم گفتمان دیگر و بکار گیری مفاهیم رایج در آن گفتمان و همچنین متون پیشین حاکی از تاریخ مندی متون است که می توان با اصطلاح بینامتنی از آن سخن گفت. در واقع چیزی که فرکلاف گفته است یک متن را می توان حلقه ای در یک زنجیره بینامتنی تلقی نمود و به وضوح در نتیجه بررسی موارد گذشته دیده می شود.
5- «حال ما ایرانیان بدتر از یهود شده است،در نزد دول و اهل ملل کمال ذلت را داریم. هیچ اعتباری باقی نمانده و نیست مگر از عصیان و اعتداری ما و اعراض از آیات الله و تفسیر نمودن کلمات الهیه به رای خود و پایمال نمودن اصل و حقیقت آن را در پیش اهل ملل اسم ملت تو به خواری و وهم برده می شود( نجم آبادی، 1378 : 119 ).
این متن در مقایسه و هم پیوندی با نمونه قبلی جریان حرکتی گفتمان از یک سطح انتزاعی و کلی تر(نظم گفتمان)به سمت نمونه های مشخص و محسوس تری از خصوصیات جامعه ایرانی(رخداد های ارتباطی)را نشان می دهد. هر آنچه را از تضاد و تعارض میان وضع موجود با شرایط مطلوب که عصر پیامبر خاتم و نواب اوست بیان نموده گویای این واقعیت است که عامل این همه تباهی و ذلت و بی اعتاری دور شدن از حقیقت ایمان و اسلام است.
6- «پس تا می توانی خود را از هوی و وهم برهان که دو دشمن بزرگ هستند در راه ایمان به حق. اگر نرهانی ملتفت باش که بزرگ نبودن متکلم به کلام حق تو را معذور نمی نماید در عدم استماع کلام حق و متابعت آن( همان : 108 ).
7- «عاقل بی غرض چون حرف حق می شنود،البته متابعت می نماید در حرف حق به چنین تسویلات خود را از استماعش باز می داری و در حرف باطل و زخرف باز به تسویلات نفسانیه به متابعتش می شتابی و از برایش تاویلات می نمایی و آن کلمات وقایلش را می پرستی»( همان : 106 ).
8- «خلاصه بعضی از کسانی که در زمان صدور وحی خالی از حالت افراط و تفریط بوده بلکه به حالت فهم کلام بودند خالی از غرض و اوهام و سایر امراض. این اشخاص اگر چه کم بودند کلمات قرآنی را می فهمیدند و می دانستند که از جانب حق است و موافق عقل قبول می کردند. چون در مقام عمل بر می آمدند و تهذیب اخلاق خود می نمودند به مقامات عالیه ربانیه فایز می شدند»( نجم آبادی، 1378 : 109 ).
به جرات می توان ادعا نمود آن چه در قبال موارد مذکور یعنی متن های شش،هفت و هشت آمده است می تواند عصاره و ماحصل و تمامی سخنان و تحلیل های شیخ هادی در کتاب «تحریر العقلاء» باشد،چرا که همه سعی و تلاش وی در جای جای کتابش جز این نیست تا حجیت عقل و نشانه های آن در برابر بی عقلی و هوی پرستی را برجسته نماید. قرار دادن عقل در کانون توجهات و بررسی های خود و همزاد پنداری آن با حق در مقابل امتزاج بی عقلی و بطلان اساسا نوعی غیریت سازی و آرایش در دو گفتمان دیانت عقلایی و گفتمان مخالف آن است. مرور اجمالی در متن شماره شش که از نگاه شیخ هادی،دو مانع مهم و دشمن بزرگ برای ایمان به حق عبارت اند از پیروی هوی نفس و گرفتاری در اوهام یا تصورات نادرست است. متن شماره هفت به نحو صریح تری توصیه به متابعت عقل می نماید و در متن هشتم با نشانه های روشن تر و مصادیق قابل شمارش هم به لحاظ تاریخی و هم به صورت موضوعی تقابل حق و باطل از یک سو و یگانگی عقل و حق را از سوی دیگر باز نمایی کرده است. در این قسمت به صورت ملموس تری می توان نشانه های گفتمان دیانت عقلایی در رقابت با گفتمان مخالف را مفصل بندی نمود و فرایند غیریت سازی در درون گفتمان را بررسی کرد.
نتیجه نهایی این است که اگر کسی بر اساس فطرت سالم و الهی خود و مطابق حکم عقل خویش سعی در فهم سخن حق(کلام وحی)نماید حق بودن و درست بودن آن را بدون آنکه نیاز به معجزه باشد در می یابد و متابعت می نماید.
قلمرو نظم گفتمان دینی بر اساس تعریفی که از نظم گفتمان ارائه شد فضایی است که در آنجا دو گفتمان حق و باطل برای پر کردن آن با معانی مورد نظر خود با یکدیگر رقابت می کنند. عقلانیت سعی دارد تا نسبت به گفتمان باطل ساختار شکنی نموده،آن را طرد و محدود سازد و در پی آن نشانه های خود را در سطح اجتماعی(نظم گفتمان) و میان مردم به ویژه در ذهنیت دینی و اخلاقی آنان تثبیت نماید. بر این اساس با استفاده از استدلال های منطقی،استناد به کلام وحی و تکیه بر فطرت الهی،انسان خود را تجهیز نموده است. در مقابل گفتمان باطل با نشانه هایی که متکی بر خواسته های نفسانی،لذت جویی،راحت طلبی،تنبلی و امثال آن است به شیوه خود سعی در وسوسه انسان ها و جذب آنان به سوی خود می نماید. گفتمان باطل به طور کلی در منابع دینی به نحو برساخت گرایانه تولید و تعریف شده در سخنان شیخ هادی نیز به همان نحو و به دلیل آنکه گفتمان حق برای هویت یابی و معنادار شدن نیازمند آن است باز تولید و تعریف شده است. در واقع گفتمان باطل یا دشمن بر ساخته واقعی یا نمادی است که به کمک آن گفتمان حق می تواند خود را بازنمایی کند و تفاوت خود با دیگری را تجسم بخشد.
گفتمان دیانت عقلایی به نحوی روشن مجموعه عناصر و اصطلاحات گفتمان دینی را اقتباس کرده و با بکار گیری آنها در تفسیر رخداد های ارتباطی که در قلمرو نظم گفتمان سیاسی روی می دهد فضای مشترکی را به لحاظ نشانه های مشترک دو گفتمان دینی و سیاسی خلق نموده است. در واقع گفتمان مزبور با درونی کردن نشانه های گفتمان دینی در عرصه حیات سیاسی_اجتماعی تلاش برای هژمونیک شدن را دنبال می نماید که جزئیات آن را از طریق مفصل بندی می توان آشکار نمود.
حاصل سخن شیخ هادی نجم آبادی از ویژگی ها و نشانه های گفتمان باطل جز این نیست که گفتمان باطل در رقابت با گفتمان حق بر تمامی ارکان جامعه تسلط یافته و هر آن چه از ایمان،عدل،احسان و عقل که گفتمان حق را تشکیل می دهد طرد نموده و به حاشیه رانده است. در اندیشه شیخ هادی این حقیقت به وضوح مشاهده گردید که میان حکم عقل و کلام حق نه تنها تعارضی وجود ندارد بلکه همبستگی میان آن دو از بدیهیات و امور مسلم عقلایی است.
روش شناسی آیت الله لاری در رساله آیات الظالیمن
روش شناسی آیت الله لاری به طور مشخصی با استفاده از منابع اصیل فقهی و بهره گیری از استدلال های شرعی گرایش به ظلم را در جامعه بررسی کرده و در نهایت سلطنت را فاقد هر گونه مشروعیت و منتطبق و هم سو با مصادیق ظلم دانسته است. او با استناد به بیش از چهارصد آیه،نشانه های ظلم و ظالم را در جامعه معرفی کرده و در مقابل احدایثی که از سلاطین دفاع نموده اند،ایستاده و آنها را روایات جعلی می داند. در بخشی از این مبحث آورده است:
«لازم است بر فرس زبان در این رجوع نمودن در این باب،رجوع نمودن به آن فصل در اعمال پادشاهان و یاری ایشان کردن و سعی در جوائع ایشان نمودن معادل کفر و عمدا به سوی ایشان نظر کردن،گناه کبیره است» ( وثوقی، 1383 :115 ).
او در این رساله،با استفاده از نثر مخصوص خویش که آمیزه ای از کلمات مترادف عربی و کاربرد وسیع جملات طولانی و بکار گیری اصطلاحات کاملا فقهی است،کوشیده است که مبانی ظلم را از نظر اسلام شناسانده و نشانه های آن را بر حکام و پادشاهان تطبیق دهد و آنان را به عنوان قدرت غاصب،از دیدگاه اسلام مطرح کند. او موضع گیری بسیار شدیدی را نسبت به حکام و پادشاهان کرده و اصولا آنان را فاقد هر گونه مشروعیت دینی و غاصب مقام اولیاء الله دانسته است. او با استدلال قطعی قرآنی و احادیث معتبر،هر گونه اعانت و یاری دیوانیان را ممنوع دانسته و حتی همراهی قلمی با ایشان را منع کرده است. او بر مبنای اندیشه اصول گرایانه مبتنی بر ظلم ستیزی خویش در تحولات سیاسی ایران در اثر مشروطیت شرکت کرد و با تحرکات نظامی خویش به طور عملی حضور خود را نشان داد. همچنین با استدلالاتی کاملا فقهی و گاه پیچیده،به دفاع از بنیان های سیاسی جدید(مجلس)پرداخته است. او ضمن تایید حاکمیت مطلق خداوند بر همه هستی و اینکه قانون گذاری حق اوست،به نوعی استحقاق بشری در پدید آوردن قوانین معترف گردیده و آن را با عنوان اجماع مطرح ساخته است. توجه آیت الله لاری به اهمیت شورا در اسلام،با توجه به احادیث و روایات و نیز با این استدلال که پیشرفت جوامع،به دلیل اجرای اصل شورا بوده است،در نظرات دیگر مدافعین مشروطه خواهی نیز به چشم می خورد. او با توجه به جایگاهی که شورا در اسلام داشته،مجلس ملی را به نوعی تقدیس ملی آمیخته و در واقع،مخالفت با آن را مخالفت با شرع دانسته است. ابراز نظر او ساده و به دور از پرداخت های عمیق استدلالی است.
آیت الله لاری در فضای استعاری مشروطه خواهی
مقصود از فضای استعاری مشروطه خواهی شرایطی است که در قالب گفتمان،اندیشه لاری و دیگر مشروطه خواهان را تحت تاثیر خود قرار داده و آن را به نحو ایدئولوژیک برای مقاصدی همچون قانون اساسی،آزادی و برابری هدایت نموده است. فضایی که بر ساخته ای گفتمانی بوده و به دلیل در آمیختن جنبه هایی از واقعیت و خیال مطابق نام گذاری لاکلائو و موف آن را فضای استعاری نامیده اند. به نظر می رسد شرایطی که آیت الله لاری در آن مبادرت به تحریر رساله آیات الظالیمن در دفاع از آرمان های مشروطیت نموده است تحت تاثیر مداخلات هژمونیک،هر گونه اختلاف در رابطه گفتمان های مختلف طرفدار مشروطه را محو و عدم ابهام و وضوح را بازسازی می نماید. تصویر فضای استعاری مشروطه خواهی بدون در نظر آوردن نظم گفتمانی که طرفداران گفتمان های رقیب در آنجا درگیر مبارزات زبانی و چالش های نظری بودند،به نحو مطلوب امکان پذیر نیست. به همین دلیل ویژگی و گفتمانی بودن آن بسیاری واقعیت هایش در زمان خود پوشیده ماند و برخی سئوال ها پس از آن رویداد آشکار گردید. به بیان لاکلائو و موف جامعه به منزله یک کلیت عینی که هر چیزی در آن موقعیتی ثابت و تام و تمام داشته باشد وجود ندارد لذا تمام اصطلاحاتی که جامعه را به منزله یک کلیت نشان می دهد دال هایی شناورند که هرکس محتوی و مفصل بندی متفاوتی برای آن قائل می شود(یورگنسن و فیلیپس،1380 : 76).
اینکه بداینم روحانیون اسیر گفتمان هایی بوده اند که آنها را احاطه کرده بود می تواند این کمک را بنماید تا نسبت به سخنان و رفتار های آنان کمی تردید آمیز بنگریم تا در نظر آوریم که سوژه ها به تعبیر فوکو در گفتمان خلق می شوند و گفتمان بسط با شکوه تجلیات سوژه ای نیست که می اندیشد،می داند و سخن می گوید بلکه در گفتمان این زبان است که از طریق شخص سخن می گوید و فرد به واسطه و میانجی فرهنگ و زبان آن مبدل شده است( همان ، 78)
گفتمان های مشروطه خواه و استبداد طلب هر یک روش خاصی برای گفتگو در باره جهان اجتماعی و فهم آن در اختیار سوژه های خود قرار می دادند که آیت الله لاری و دیگران نیز از آن مستثنی نبودند. در مقابل وجه سلبی گفتمان مشروطه خواهی آیت الله لاری که معطوف به طرد و نفی استبداد و نیرو های آن بود وجه ایجابی گفتمان مزبور به شیوه ای کارآمد در راستای دفاع از مشروعیت نظام مشروطه سازمان یافته است.
گفتمان شریعت محور
البته پس از مدتی به علت آشکار شدن ماهیت مشروطه و ظهور جلوه های مدرنیته در مساله قانون گذاری، مذاکرات مجلس، مقالات و روزنامه ها به مخالفت با آن پرداختند و در ائتلافی با گفتمان سلطنت طلبی طبقه حاکم با گفتمان مشروطه طلبی مخالفت کردند ( رهبری، 1387 : 100 ) می توان گفت دلیل اصلی رویگردانی این دسته، اعتقاد آنان مبنی بر ناسازگاری مشروطه با مبانی شریعت بود.( زیباکلام، 1389 :381) حمید عنایت نیز در مورد شیخ مدعی است که شیخ هرگز در فضیلت و فوائد وجود مهار قانونی بر قدرت شاه و دربار شک نداشته است ( عنایت، 1372 : 282 ). بنابراین، اگر این موضوع بر پایه نگرش گفتمانی تحلیل شود، باید گفت که دین و آموزه های آن در گفتمان شریعت محوری به مثابه دال مرکزی است که دال های شناور دیگری چون حکومت، آزادی، مشروطه در حول آن به تثبیت معنایی می رسند.
از این رو آنان که مانند همه اقشار جامعه نسبت به مشکلات کشور و سلطه خارجیان گلایه داشتند، در انقلاب مشروطه شرکت کردند. اختلاف آنان با مشروطیت از زمانی آغاز شد که از دید گفتمان شریعت محور تنها با اجرای قوانین اسلامی می توان به اهداف مشروطه یعنی دادگری، نظم، امنیت و پیشرفت نائل آمد در حالی که گفتمان متجددان رادیکال معتقد بودند که دین پاسخگوی نیاز های جامعه نیست ( رهبری، 1387 : 103 ).
شیخ فضل الله و گفتمان شریعت محور با نفی سکولاریسم یعنی عرفی سازی سیاست و مدیریت جامعه، نقش عقلانیت بشری و مادی در تدوین قوانین را ناقص دانسته و تنها معتقد به یک عقل یعنی عقل الهی و یک قانون یعنی قانون شرعی بودند. آنان در مخالفت با اومانیسم، تشخیص مصالح افراد را تنها توسط شارع مقدس ممکن دانسته که افراد بشر را از آن راهی نیست.( انصاری، 1369 :120 ) لذا شیخ بر این عقیده بود که اصل قانون گذاری با اکثریت آراء- ولو در امور مباح- چون بروجه التزام ( ملزم داشتن مردم به عمل بدان ) است، بلکه به خاطر اینکه عده ای مسلمان کتابی بنویسند و بگویند این قانون اسلام است و طبق آن افراد را مجازات کنند، خود این کار خلاف اسلام و بدعت است. از نظر او جایی که قرآن وجود دارد و علما به رتق و فتق امور می پردازند، لزومی ندارد که قانون اساسی باشد ( حائری، 1360، 350 )
آیت الله لاری نیز در رساله «قانون در اتحاد دولت و ملت» که به حمایت از مشروطیت نگاشته شده است، ریاست مجلس را حاکم شرع خوانده که می بایست فقیه عادل و جامع الشرایط باشد و قائم مقام او از عدول مومنین تعیین گردد. او فرق میان مشروطه را با حکومت استبدادی فرق اسلام با کفر، حلال و حرام، حق و باطل و بهشت و دوزخ می خواند. ( زرگری نژاد، 1377، 405)
گفتمان عدالت محور
گفتمان عدالت محور بیشترین تاثیر را در پیروزی اولیه انقلاب مشروطه داشت، نجات مشروطیت نیز در غلبه بر استبداد صغیر توسط همین عدالت مداران مشروطه خواه انجام گرفت ( کسروی، 1379 : 730 ). طرفداران گفتمان عدالت محور همچون گفتمان شریعت محور، بهترین روش برای ظلم و بی عدالتی و نابسامانی کشور را اجرای شرع می دانستند. قانون مورد نظر آنها نیز قانون شرع بود.
بنابراین هدف علمای مشروطه خواه در مبارزه با ستم و بی عدالتی حاکم، اجرای قوانین دینی بوده است که آنها را در کنار گفتمان شریعت محور در گفتمان سنتی قرار می دهد. آنچه گفتمان شریعت محور را از گفتمان عدالت محور جدا می ساخت،. چنانکه آیت الله طباطبایی ارتباط علما با روشنفکران را ضروری می دانست.( فراستخواه،1377 :374 ). به عبارت دیگر مشروطه خواهانی آنان تجدد طلبی نبود، بلکه استفاده از ابزارهای تجدد برای احیای دین و حفظ آن بوده است. الگار معتقد است که علمایی چون طباطبایی حکومت قانونی و مشروطه را وسیله ای برای اجرای شریعت پنداشته اند. ( الگار، 1366 :254-253 )
اما می بایست گفت که این پذیرش مدرنیته بدون بنیادهای آن ( عقلانیت بشری، نسبی گرایی، سکولاریسم، تجربه گرایی و اومانیسم ) است. این اندیشه دموکراسی، پیشرفت، برابری و عدالت را گر چه همانند متفکران مدرن می پذیرد، اما آن را بر بنیادهای دینی استوار می سازد ( حائری، 1360 :106). این جمله او نیز که ما مشروطیت را که خودمان ندیده بودیم و آنهایی که ممالک مشروطه را دیده اند به ما گفتند که مشروطیت موجب امنیت و آبادی مملکت است، ما هم شوق و عشقی حاصل نموده، تا ترتیب مشروطیت را در این مملکت برقرار نمودیم،( آدمیت، 1355 :226 ) در واکاوی گفتمان عدالت محور، دال های شناوری چون آزادی، قانون، مجلس شورای ملی، آزادی بیان و قلم و اندیشه همه ابزاری بودند در تحقق هر چه بهتر دال مرکزی عدالت و در نسبت خویش با عدالت بود که به ثبات معنایی می رسیدند.
گفتمان نوگرایی دینی
این گفتمان در رابطه تضادگونه با گفتمان های دیگری مانند گفتمان های شریعت محور و سلطنت طلب و نیز گفتمان متجددین رادیکال به وجود آمد. در حالی که برای گفتمان عدالت محور همچون آیت الله طباطبایی و علمای نجف، هدف از مشروطه خواهی و تجدد نفی ظلم و برقراری عدالت در چهارچوب شریعت بود، برای گفتمان نوگرایان دینی، خود مشروطیت هدف بوده است که به وسیله آن می توان به نفی ظلم، برقراری شریعت و عدالت مبادرت ورزید.
گفتمان عدالت محور در حالی که به نفی ظلم می پرداختند، گفتمان نوگرایان دینی به نفی استبداد و نه ظلم پرداختند که خود مستلزم آگاهی از انواع نظام های سیاسی و فلسفه سیاسی مدرن بوده و حکایت از بکارگیری روش استدلالی توسط آنها دارد. برای بسیاری چون ملکم خان و مستشارالدوله، سازگاری میان اسلام و مدرنیته از روی مصلحت اندیشی و برای پیشبرد نوسازی و ترقی کشور بوده است تا بتوانند موانع موجود در سر راه تجدد را بدون چالش بردارند،( وطن پرست،1384 :359 ). از دید جریان روشنفکری نقادی بسیار مهم تلقی می شد. این جریان با تمیز میان گوهر و پوسته دین، آن بخش از دین را که جزء اصول اعتقادی و گوهر آن محسوب می گردد، غیر قابل تغییر خوانده، ولی نسبت به آنچه که مسائل ثانوی و تاریخی دین را در بر می گیرد، نگاهی استدلالی، تفسیری و حتی نقادانه دارد. اولین نوگرای دینی که می توان از او یاد کرد، «سید جمال الدین اسد آبادی» می باشد که قصد داشت دین را از چهرگان افراطی، غیر سازگارانه، خرافی، جهل و بدفهمی ها برهاند و آن را تبدیل به چهره ای مدرن، سازگار، جهانی و انسانی نماید ( اسدآبادی، 1355 :84). سید جمال به عنوان نخستین اصلاح گر و نوگرایی دینی، از طریق چاپ روزنامه، برپایی جلسات بحث و مناظره به ویژه با اندیشمندان غربی، گفتگو با حاکمان به ویژه سلاطین اسلامی بر بیداری مردم مسلمان دنیا تاثیر شگرف گذاشت و در ایران همه نام او را می دانستند ( محیط طباطبایی، 1379 :198). در آگاهی علمای دینی شیعه که سید جمال آنها را بیشتر از دیگران، مستعد مبارزه با استعمار و استبداد می دانست، نسبت به پیشرفت های غرب، قانون خواهی، ظلم بشری و عقب ماندگی مسلمین، بدون تردید، نقش اصلی را در مقایسه با دیگر اصلاح گران ایفا نمود. از دیگر علمای برجسته هم عصر اسدآبادی که تلاش بسیاری برای هماهنگی میان اسلام با تحولات جدید به عمل آورد، اما قبل از همه به اصلاح دینی برای دسترسی به ترقی و رفع نابسامانی ها توجه نمود شیخ هادی نجم آبادی است. وی از تقلید کورکورانه، عادات و رسوم منفی مردم را به شدت نهی می کرد( حائری، 1360 :92). و عقل را مهمترین پیامبر بشر می خواند و در نتیجه دیدگاه ها و مواضع اصلاح طلبانه دینی خود سخت مورد حمله قرار گرفت. او بر عملکرد علمای هم عصر خود که در خرافه پرستی و گمراهی مردم نقش داشتند نیز حمله می کرد. می توان اشاره داشت نگاه گفتمان نوگرایی دینی به دین و مدرنیته، نه پراگماتیستی و از سر ضرورت، بلکه از روی ایمان به مذهب و اعتقاد به ضرورت مدرن شدگی بوده است، مذهبی مدرن که پاسخگوی نیازهای جدید باشد، و مدرنیته ای بومی که در ضدیت با اعتقادات دینی جامعه نباشد. در واقع این گفتمان به دنبال رونوشتی دینی از نظام مشروطه غربی بود( حسینی زاده، 1386 : 84 ).
نتیجه گیری:
گفتمان مشروطه خواهی و به تبع از آن انقلاب مشروطه ایران سرآغاز یک نظام معنایی و تحول مهم فکری، مفهومی، سیاسی و اجتماعی درتاریخ معاصر ایران بود که در گذر زمان منجر به تحولات و خلق گفتمان های مختلف شد.خصلت تمامی گفتمان های مزبور تبعیت از گفتمان پایه و نخستین ( مشروطه خواهی ) است که به ویژه در فضای فرهنگی ایران توانست نقش واسطه قدرتمندی برای هماهنگی دین اسلام با دستاوردهای مشروطه خواهی و تجددگرایی ناشی از آن ایفا کند. در تلقی مشروطه خواهی به مثابه گفتمان، قرار دادن یک دال مرکزی و در نظر گرفتن نشانه های اصلی به عنوان نقطه اتکا و محور بررسی مسائل مرتبط با آن باعث می شود تا قادر به ارائه تصویر روشن تر و بازنمایی واقعی تر مشروطه باشیم. ماحصل آنچه از قرار دادن عقلانیت در مرکز گفتمان مذکور فراهم آمده، عبارت از این است که گفتمان مشروطه خواهی ایران سرانجام موفق گردید تا نسبت به گفتمان حاکم شالوده شکنی نماید و نظام معنای خود را در ذهن سوژه های انسانی تثبیت کند و فراگیر سازد. هر چند در مقابل آن، گفتمان رقیب ( استبداد طلبی قاجاری ) نیز با محور قرار دادن «حق الهی پادشاه برای حکومت» و ارائه تفسیر خرافی و ارتجاعی از دین درصدد بود تا دال های شناور قانون، آزادی، برابری و حقوق مردم را به گونه ای دیگر تعریف کند که منجر به سازگاری آنها با نظام معنایی استبداد در افکار عمومی شود ولی در این راه توفیقی به دست نیاورد و نتیجتا در فضای منازعه گفتمانی و قلمرو واحدی که کشمکش برای پر کردن آن با معانی مورد نظر خود صورت می گرفت مغلوب گفتمان مشروطه خواهی شد و صحنه را ترک کرد.
در راستای فرضیه پژوهش حاضر، گفتمان های مذکور در چارچوب نظریه گفتمانی تضاد محور میشل پشو و در مسیری تاریخی- گفتمانی مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی ها ثابت کردند که ظهور این گفتمان ها بر بستری از تضاد های معرفتی و نیز تئوریک قرار داشتند. اگر چه این گفتمان ها مدل ها و مفاهیم مدرن را با محک دین می سنجیدند، اما هر یک تفسیری خاص از دین و نظام سیاسی و مفاهیم مربوط به آن ارائه می کردند و جهان را به گونه ای دیگر می دیدند. گفتمان شریعت محور با قدسیت فراگیر خود چنان ذهن و اندیشه ایرانیان را تسخیر کرده بود که درک نظریه ها و مفاهیم مدرن جز در پرتو مذهب میسر نمی شدو پذیرش اجتماعی هر گفتمان و نظریه ای نیز به نسبتی که با مذهب برقرار می کرد بستگی داشت. دین، معیار حقیقت به شمار می آمد و همه چیز در پرتو آن اعتبار کسب می کرد. مفاهیم و اندیشه های مدرن نیز نخست به گفتمان فراگیر دینی عرضه می شدند و رابطه آنها با دیانت بررسی می شد، آنگاه مورد ارزیابی قرار می گرفتند. گفتمان نوگرایی دینی به نقد گفتمان شریعت محور و تا حدودی عدالت محور می پرداخت. به هر صورت، گفتمان های موجود در قالبی تضادگونه و با توجه به کنش های یکدیگر به اندیشه ورزی در باب مشروطیت پرداختند.
منابع و مآخذ:
1- آدمیت، فریدون، (1355)، ایدئولوژی نهضت مشروطه ایران، تهران: انتشارات پیام
2- اسد آبادی، سید جمال الدین، ( 1355 )، مقالات جمالیه، به کوشش ابوالحسن جمالی، تهران: طلوع آزادی
3- الگار، حامد، ( 1356 ) ، دین و دولت در ایران، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران
4- انصاری، مهدی، ( 1369 )، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، تهران: نشر امیرکبیر
5- حائری، عبد الهادی، ( 1360 )، تشیع و مشروطیت در ایران، تهران: انتشارات امیر کبیر، ج3
6- حسینی زاده، سید محمد علی، ( 1386 )، اسلام سیاسی در ایران، دانشگاه مفید قم
7- رهبری، مهدی، ( 1387 )، مشروطه ناکام: تاملی بر رویارویی ایرانیان با چهره ژانوسی تجدد، تهران: نشر کویر
8- زرگری نژاد، غلامحسین، ( 1377 )، رسائل مشروطیت، تهران: نشر کویر
9- زیباکلام، صادق،(1382)، سنت و مدرنیته، تهران: انتشارات روزنه
10- عنایت، حمید، ( 1372 )، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاالدین خرمشاهی، تهران: انتشارات خوارزمی
11- فراستخواه، مقصود، ( 1373 )، سرآغاز نواندیشی معاصر دینی و غیر دینی، تهران: شرکت سهامی انتشار
12- کسروی، احمد، (1357)، تاریخ مشروطه ایران، جلد دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر
13- محیط طباطبایی، سید محمد، (1379)، سید جمال الدین اسد آبادی و بیداری مشرق زمین، تهران: انتشارات کلبه شروق
14- مک دانل، دایان، ( 1380 )، مقدمه ای بر نظریه های گفتمان، ترجمه حسینعلی نوذری، تهران: فرهنگ گفتمان
15- میلز، سارا، ( 1388 )، گفتمان، ترجمه فتاح محمدی، تهران: هزاره سوم
16- وثوقی، محمد باقر، ( 1383 )، آیت الله لاری و جنبش مشروطه خواهی، تهران : انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
17- وطن پرست، غلامرضا، ( 1384 )، اندیشه سیاسی میرزا یوسف خان مستشارالدوله و مشروطه ایرانی، تهران: موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی
18- نجم آبادی، شیخ هادی، ( 1378 )، تحریرالعقلاء، به کوشش مرتضی نجم آبادی، تهران: انتشارت ارمغان
19- یورگنسن، ماریان و لوئیز فیلیپس، ( 1389 )، نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمه هادی جلیلی، تهران: نشر نی
Analytical analysis of the ideas of Ayatollah Lari and Sheikh Hadi Najmabadi in the Constitutional Revolution
Abstract:
Iran's constitutional revolution was the beginning of a meaningful system and an important intellectual, conceptual, political and social transformation in the contemporary history of Iran, which over time led to transformations and the creation of various discourses. Ayatollah Seyed Abdul Hossein Lari from the Sharia-oriented discourse and Sheikh Hadi Najmabadi from the religious modernism discourse both belong to the constitutionalist discourse. The question of the current research is the analytical analysis of the thoughts of Ayatollah Seyyed Abdul Hossein Lari and Sheikh Hadi Najmabadi about the constitution. The method used in this article is the conflict-centered discursive method of Michel Peshu, and by adopting a historical-analytical approach, it examines the opinions and thoughts of two great Shia clerics in the constitutional revolution. The findings of the article indicate that the confrontation of Ayatollah Seyyed Abdul Hossein Lari and Sheikh Hadi Najmabadi with the requirements of the new world and its issues, although it was done by relying on the element of rationality and using logical and reasonable reasoning, but their perception of this category of constitutionalism was different and of course had different consequences.
Keywords: Ayatollah Lari, Constitutional Revolution, Sheikh Hadi Najmabadi, Sharia-oriented discourse, religious modernization discourse
[1] Discourse
[2] Michel Pecheux