Military structure - Taherians and Safarians
gholamreza shahrian
1
(
ph.d student . central tehran branch, islamic azad university , tehran . iran .
)
Mahmood Seyyed
2
(
Assistance Professor in History.Central Tehran Branch, Islamic Azad University. Tehran, Iran
)
Keywords: Army system, Taherians, Safarians, Islamic era Iran,
Abstract :
With the end of the Arab attacks and their territorial and border expansion in the territory of the Sasanian era, the people of Iran caused several uprisings due to the prejudice and discrimination of the Arab rulers. Later these uprisings and rebellions appeared in the form of local governments such as Taherians and Safaris. The investigation of the sources shows that the local rulers such as Taherians and Safaris were among the famous generals of the Abbasid army, due to the support of the people and the army, they turned towards the declaration of independence in cities such as Neishabur, Bast and Zaranj. Each of these local rulers were originally part of the Abbasid army and one of the commanders of the Islamic empire and were under their military teachings, and due to the conflict of interests between local rulers such as Taheri and Safari, it led to the formation of local systems in which The role of military personnel in the formation of these governments is very important. The subject of the army and militia of the early governments of Iran, such as the Taherian and Saffarian dynasties, is one of the interesting topics in historical research, and the following article intends to discuss the issue of the army and militia of the adaptations-modeling-military-formed in the governmental structure of the Taherians and Safaris.
ساختار نظامی – طاهریان و صفاریان
چکیده
با پایان یافتن حملات اعراب و گسترش ارضی و مرزی آنان در قلمروی عصر ساسانی مردم ایران را به واسطه تعصب و تبعیض حاکمان عرب باعث قیام های متعددی گرداند. که بعدها این قیامها و شورش ها به شکل حکومت های محلی چون طاهریان و صفاریان بروز کرد. بررسی منابع نشان میدهد که حاکمان محلی چون طاهریان و صفاریان از سرداران معروف سپاه عباسی بودند به واسطه حمایت مردم و سپاهیان به سوی اعلام استقلال در شهرهایی چون نیشابور و شهر بست و زرنج روی آوردند. هر یک از این حاکمان محلی خود در اصل جز سپاه عباسی و از فرماندهان امپراطوری اسلامی بودند و تحت تعالیم نظامی آنان قرار داشتند و به واسطه تضاد منافع بین حاکمان محلی چون طاهری و صفاری به شکل گیری نظام های محلی منجر گردید که در آن به واقع نقش افراد نظامی در شکل گیری این حکومتها از اهمیت زیادی برخوردار است. موضوع سپاه و سپاهیگری حکومت های اولیه ایران چون سلسله طاهریان و صفاریان از جمله موضوعات جالب در تحقیقات و پژوهش های تاریخی است که مقاله پیش رو قصد دارد مسله سپاه و سپاهیگری اقتباسات- الگوبرداری- نظامی- شکل گرفته در ساختار حکومتی طاهریان و صفاریان را مورد بررسی قرار دهد. ماهیت موضوع مورد بررسی ایجاب می نماید اینکه شکل و ساختار نظام سپاه و سپاهیگری در نظامهای محلی چون طاهریان و صفاریان به چه صورتی نمود یافته و چه تاثیری در تحول و پیشرفت و گسترش این حکومتها داشته است؟ بررسیهای اولیه نشان میدهد که ساختار نظام و سپاه و سپاهیگری حکومتهای طاهریان و صفاریان خود برگرفته از ساختارهای قبلی چون عباسیان - امویان - ساسانیان است که با تاسی از این روند به مرور زمان به واسطه برخی از زمینهها- شرایط- تغییر و تحولات اساسی در حوزه سپاه و سپاهیگری این حکومت ها شکل گرفته است. تاکید گفتار حاضربا توجه به ماهیت موضوع بر مسئله سپاه و سپاهیگری حکومتهای طاهریان و صفاریان اهتمام دارد. برای این منظور نگارنده برای رسیدن به یک نتیجه قابل قبول و مستدل قصد دارد وضعیت سپاه و سپاهیگری این حکومتها در منابع و مصادر تاریخ مورد تحقیق و تفحص قرار دهد.
واژههای کلیدی: نظام سپاه- نظام سپاهیگری- طاهریان- صفاریان- ایران عصر اسلامی.
1.سپاه طاهریان
زمانی که اعراب بر ایران دست یافتند در صدد برآمدند تا ساختارهای قبلی اجتماعی- سیاسی- اقتصادی – نظامی- اداری- لشکری- کشوری- را حفظ نمایند. از آنجایی که ایران عصر ساسانی یکی از مظاهر اصلی تمدن بوده است اعراب برای تحت سیطره در آوردن مردم ایران با مشکلات زیادی مواجه شدند. به طوری که در اوایل کار با قیامهای متعددی چون سنباد- اسحاق ترک- بابک- استادسیس- افشین- مازیار- المقنع- مواجه شدند (انصافپور،1359: 273-278-263-267-312-324- 331ورداسی، 1357: 6) اعراب برای تحت سیطره درآوردن ایرانیان با آنان برخوردهای سخت و خشنی انجام می دادند. این برخوردها توام با تاخیر فقط به واسطه درهم شکستن روحیه مبارزه طلبانه ایرانیان بوده است. بهطوریکه دوره اموی برخی از مقررات سخت مالیاتی- اقتصادی- اجتماعی- بر ملت مغلوب ایران وضع گردید. مطابق دستورحکمرانان عرب ایرانیان از داشتن سلاح و حمل آن و سوار شدن بر آن منع شدند. این تجهیزات با گذر زمان خود موج اعتراضات و قیام ها را موجب میشد که خلفای راشدین به بیان و عباسیان را بر آن داشت تا به سرکوب قیام بپردازند. اختراعات و ابزارآلات ورزشی چون میل- کمباده- سنگ- به ترتیب نمادی از کمان نظامیان ایرانی که با آنها بدنهای خود را ورزیده و خود را در همه شرایط آماده نگه می داشتند. با برکناری امویان و عباسیان چرخه سیاست داخلی آنها با وجود ابومسلم و همچنین قیام عباسیان علیه حکومت خود نوعی از بازتاب گرایش به نفوذ عنصر ایرانی و ایرانیت در عرصه سیاسی ایران مبدل گردید به طوری که برخی منشا حکومت عباسیان را به نوعی عرب ایرانی میدانند و با درگیری که میان امین و مامون ، فرزندان هارون الرشید در رسیدن به دستگاه خلافت پیش آمد در این میان طاهر سردار بزرگ معروف ایرانی توانست با تغییر مواضع جایگاه مامون را در دستگاه خلافت عباسی مستحکم سازد و توانست بر کرسی خلافت دست یابد. از آنجایی که طاهر در واقع قاتل امین محسوب می شد، بعد از جلوس مامون بر کرسی خلافت او هم از ساختار قدرت عباسیان کنار گذاشته شد و طاهر دریافت در صورت ماندگاری در دربار خلیفه عباسی به زودی شاهد مرگ خود و خانواده اش خواهد بود؛ علیرغم مخالفت مامون در رفتن به خراسان سرانجام به سوی خراسان و نیشابور رهسپار شد و در آن دیار مقیم گردید. مامون چون می دانست در صورت خروج طاهر از بغداد استقلال خود را اعلام خواهد کرد. یکی از ندیمان خود را به همراه مقداری سم بیزانسی با طاهر به سوی خراسان فرستاد. مامون به ندیمه خود دستور داده بود در صورت ورود به نیشابور و اعلام استقلال طاهر او را با خوراندن سم به قتل برساند. طاهر با استقرار در نیشابور و اعلام استقلال فردای روز پادشاهی خود را ندید. (گلجان، ۱۳۸۳: ۵ ) با مرگ طاهر پسر جانشین گردید در متون تاریخی او را با عنوان عبدالله بن طاهر می شناسند. (تصویر شمارۀ 1)
1-1- ساختار سپاه طاهری
مامون در دوران خلافت پدرش هارون الرشید حاکم مناطق شرقی امپراتوری عباسی قرار گرفت که می توان حوزه استحفاظی او را چنین برشمرد که این مناطق شامل جبال- فارس- طبرستان- خراسان- ماوراءالنهر- خوارزم- سیستان بوده است (زرینکوب، ۱۳۶۸: ۱۰۲). بعد از درگیری که بین امین و مامون پیش آمد سرانجام امین توسط طاهر دستگیر و زندانی شد و بنا به فرمان مامون توسط طاهر به قتل رسید. زمانی که اختلافات بین طاهر و مامون آشکار شد دو طرف دریافتند که در صورت ماندگاری در کنار یکدیگر عواقب سویی برای آنان خواهد داشت از این رو خلیفه عباسی تصمیم گرفت طاهر را به مناطق شرقی مرزهای امپراتوری عباسی اعزام کند و به این صورت طاهر توانست به عنوان نماینده خلیفه عباسی در بخشهای شرقی یادشده -جبال- فارس- طبرستان- خراسان- ماوراءالنهر- خوارزم- سیستان (تصویر شماره 2) - استقرار یابد ( زرینکوب، ۱۳۶۸: ۱۰۲) برخی از مورخان معتقدند دلیل این که طاهر به سوی مرزهای شرقی شتافت چون میدانست که خلیفه عباسی مامون انتقام خون برادرش امین را از او خواهد گرفت؛ (تصویر شماره 3) بر این اساس به سوی مرزهای شرقی امپراتوری عباسی یعنی خراسان شتافت و به عنوان کارگزار امپراتوری عباسی در شرق مستقر گردید. از آنجایی که طاهر یک فرد نظامی و از جمله سرداران معروف عباسی بود؛ به محض ورود به خراسان و شهر نیشابور استقلال خود را اعلام کرد. او در خود دیده بود در صورت استقلال با توجه به وجود سپاهیان قوی قدرتمند به راحتی میتواند مرزهای شرقی امپراتوری خلیفه عباسی را از تهاجم رقبای خلیفه عباسی وسایر قبایل و اقوام مهاجم شرقی حفظ نماید. با استقرار طاهر در منطقه به واسطه داشتن سپاه قوی خراسانی به راحتی توانست شورشهای محلی علیه حاکمیت عباسی را سرکوب کند و هیچ کس در این زمان یارای مقابله با او را نداشت. رسیدن طاهر به این مرحله از باور و استقلال به سبب در اختیار داشتن نیروی نظامی یا سپاه قوی خراسانی تحت فرمان او بوده است. اگرچه در مورد سپاه و ارتش طاهریان اطلاعات کمی وجود دارد؛ ولی با تحقیق و تفحص در منابع و مصادر تاریخی عصر عباسی میتوان تا حدودی اطلاعاتی در خصوص سپاه و ارتش طاهریان (تصویر شماره 4 سپاه طاهری) به دست آورد. اگرچه نباید فراموش کرد بعد از اعلام استقلال؛ طاهر هرگز نتوانست برای زمانی کوتاه حاکمیت جدید را تجربه کند؛ از اینرو بعد از مرگش که زمینههای آن توسط مامون فراهم شده بود؛ پسرش عبدالله بن طاهر بر جایگاه پدر تکیه زد. از منابع و مصادر تاریخی اثر طاهریان چنین به دست میآید که طاهر به سپاهیان تحت امر خود بسیار توجه داشته است چرا که او معتقد بود با نیروی وفادار به خود میتواند به هر خواستی که دارد برسد. این منظور را میتوان از گزارش ابن طیفور به راحتی به دست آورد؛ چرا که طاهر در دوران حکومت و فرمانروایی خود به مسئله سپاه و سپاهیان خود توجه بسیاری داشت. زمانی که عبدالله پسر طاهر از طرف پدر برای ماموریت با سپاهی به آن سوی رهسپار شد، در آن زمان طاهر نامهای به فرزندش نوشت و در آن نامه به شدت تاکید کرد که همواره مواظب سپاه و سپاهیان خود باشد و آن را مورد تفقد قرار دهد و دفاتر آنان را مورد بررسی قرار دهد و جایگاه و منزلت دسته های آنان را مورد رسیدگی قرار داده و آنچه را که لایق و شایسته سپاه هست به آنان واگذار نماید ( ابن طیفور ، ۲۰۰۲ :۴۸۰). این گزارش نشان میدهد که طاهر چقدر به مسئله سپاه و سپاهیگری اهمیت بسیاری می داده است. از آنجایی که طاهر خود در همان ابتدا یک فرمانده نظامی محسوب میشد و لشکر شرق (لشکر خراسانی عباسیان) را هدایت و همراهی میکرد و از جمله محافظان خلیفه عباسی مامون در شرق بوده، در رفتار خود جدیت و اهمیت دادن به امر سپاه و سپاهیگری را نشان میدهد. چنانکه اشاره شد حوزه استحفاظی طاهریان در این دوران بخشهای زیادی از شرق را در بر می گرفت. این حجم گسترده از سرزمین هایی که به خاندان طاهریان از طرف خلیفه عباسی واگذار شده بود؛ نیازمند به سپاهی بزرگ و مجهز داشت تا بتواند از متصرفات یادشده سرپرستی و اداره نماید و در حفاظت از مرزهای شرقی از تهاجم اقوام بیگانه و همچنین شورشهای محلی و منطقهای و رقبای اصلی حاکمیت خلیفه عباسی در منطقه و سایر موارد دیگر دفاع نماید. با نیم نگاهی به دورههای قبل شاید بتوان گفت که عباسیان و امویان همان ساختار های قبلی حکومتی- اداری- نظامی - ساسانیان را سرلوحه کار خود قرار داده و فقط فرماندهان و کارگزاران آن با وابستگان عرب تبار و خویشاوندان عرب بوده است. با بررسی کوتاه و اجمالی از سپاه و سپاهیگری در دوره طاهریان میتوان حدس زد که در رأس سپاه طاهری فردی به نام سپهسالار یا صاحب الجیش قرار داشت و قبل از آن وزیر و وزارت دربار عباسی یا همان طاهر یکی از بزرگترین مسئولیتهایی بوده که بر عهده یک فرد نظامی نهاده می شده است (مفتخری و زمانی، ۱۳۸۱: ۱۵۹).
وزیر یا طاهر بن حسین |
سپهسالار یا صاحب الجیش |
یکی از گزارشهایی که در خصوص طاهریان می توان به آن استناد کرد، گزارش یعقوبی است. بهطوریکه یعقوبی نام سپاهیان مزدور، جیره خواران مواجب بگیر متحد خاندان طاهری را در دیوانی مجزا از سایر دیوان ها آورده است و آن را با نام دیوان سپاهیان یا دیوان مزدوران همان دیوان الجند و (شاکری حقیر) می نامد (یعقوبی، بیتا/2: ۴۸۸). در ترتیبات سپاه و سپاهیگری بعد از سپهسالار سرهنگ قرار میگیرد. در هر سه تا چندین سرهنگ وجود داشته که هر کدام از این سرهنگان افرادی بالغ بر ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر را فرماندهی میکردند. هر یک از این سرهنگان و همراه گروه ۳۰۰ نفری یا ۵۰۰ نفری دارای پرچمی مجزا بودند و تمامی افراد وظیفه داشتند زیر نظر آن سرهنگ و پرچم مخصوص قرار گرفته و خدمت کنند. وجود این پرچمهای متعدد سرهنگان سپاه طاهری خود به نحوی آنان را از سایر سرهنگان سپاه مجزا و مشخص میکرد (تاریخ سیستان، ۱۳۶۶: ۲۰۵ ) بعد از امیر یا سپهسالار سرهنگ سوار نظام از جایگاه بهتر و بالاتری در سپاه طاهری داشته است. بعد از سوارگان در میان سپاه پیادهها قرار می گرفتند و در اصل بدنه سپاه طاهری از پیاده نظام و سوار نظام به همراه چند سرهنگ با پرچم های خاص و رنگهای متنوع و سرانجام سپهسالار یا امیر قرار می گرفته است که می توان نمودار آن را به شرح زیر ترسیم کرد.
سرهنگ |
پیاده نظام
|
سواره نظام
|
در میان سپاهیان طاهری افرادی بودند که وظیفه داشتند تمامی اخبار حرفها و احادیث رد و بدل شده بین بدنه سپاه با یکدیگر را به امیر یا سپهسالار انتقال دهند که در اصل این افراد با نام «جاسوسان» سپاه معروف بودند. این افراد علاوه بر اینکه وضعیت سپاه را به شاه یا امیر یا سپهسالار اطلاع میدادند، وظیفه داشتند به تحقیق و تفحص در خصوص دشمنان و رقبای اصلی طاهریان پرداخته و اطلاعاتی از آنها در خصوص جایگاه وضعیت- تعداد نفرات- ادوات و تجهیزات نظامی- روحیه- و غیره را جمع آوری و به امیر یا سپهسالار تحویل دهند (اصفهانی، بیتا: ۴۶۷ – ۴۶۶). یکی از وظایف جاسوسان سپاه نفوذ در میان سپاهیان دشمن - پخش اخبار غیر متعارف- شایعه پراکنی - گمراه کردن سپاه دشمن از اهداف و مقاصد - پیشرو بوده است. در این باره در اسناد و شواهد تاریخی گزارش هایی آمده است که طاهر به هنگام فتح بغداد برای خلاصی از دست سپاهیان امین عباسی و ایجاد گسست و ناهماهنگی بین آنان جاسوسانی به شهر بغداد فرستاد تا در میان سربازان و فرماندهان امین اخبار دروغ اشاعه کرده و اعلام نمایند که امین به تعدادی از سپاهیان نزدیک خود جهت حفظ وفا داری عطایا – پاداشها و هدایا – صلهها بسیار گرانبهایی جهت مقابله با سپاه تحت امر طاهر داده است. زمانی که افراد به تحقیق و تفحص پرداخته و با مخفی کار و عدم آشنایی افراد با این اخبار مواجه شدند؛ این مسئله موجبات اختلاف و دعوا و درگیری در میان سپاهیان امین مستقر در بغداد گردید و نظم و انضباط سپاه امین خلیفه عباسی از میان رفت (ابن خلدون، ۱۳۶۳ /۲: ۳۶۷). سپاه طاهری در اصل نیروهایی از مردم خراسان بودند که در مورد تنوع نژادی آنها نمیتوان با قطعیت گفت که بیشتر سپاه طاهر را فقط یک گروه اقوام خراسانی تشکیل می دادند. قطعاً با توجه به مستندات تاریخی میتوان ادعا داشت که سپاهیان همراهی کننده با خلیفه عباسی مامون در فتح بغداد همواره از مردم خراسان بودند. در این میان تعدادی از عناصر ترک هم وجود داشت. این افراد تعدادی از مزدوران ترک تبار بوده که با دریافت حقوق و مواجب- هزینههای فراوان در سپاه طاهریان حضور می یافتند (طبری، ۱۳۸۷/ ۸ : ۴۸۱). چنین به نظر میرسد که در این میان گروهی از مردم ماوراءالنهر جز سپاهیان طاهر بودند؛ چرا زمانی که بغداد توسط طاهر فتح شد، خلیفه عباسی به تعداد زیادی از مردم ماوراءالنهر که در این نبرد و فتح بغداد اورا همراهی کردهبودند هدایای گرانبهایی اعطا کرد. چنین به نظر میرسد که طیفی از سپاهیان طاهر مردمانی از دیار سغد- فرغانیان- اشروسنه- مرو- شاش- بودند. فرماندهان نظامی سپاه طاهری از دوره طاهریان تا پایان حکومت طاهریان معمولاً از میان افراد تراز اول انتخاب میشدند. گروههای سوار نظام و پیاده نظام از افراد یا گروه های عادی رزمی یا جنگی مناطق شرقی ایران بودند که در جرگه سپاهیان طاهری قرار داشتند. این افراد به صورت یک گروه نیمه وقت یا پاره وقت در سپاه طاهری ظاهر میشدند و بعد از پایان یافتن کار فتوحات و عدم نیازشان به مقرها و زادگاه های خود باز می گشتند و به کار دامپروری و کشاورزی خود مشغول می شدند. این سپاهیان گاه با نیت جهاد علیه کفار و اشاعه اسلام در سرزمینها و گاهی برای به دست آوردن ثروت و غنائم به سپاه طاهریان ملحق میشدند و همراه سپهسالار برای این گونه از ماموریت ها به سایر نقاط و اطراف و اکناف اعزام می شدند (یعقوبی، بیتا/2: ۴۸۸ – بلاذری، ۱۹۸۸:۴۱۶). مطابق دادههای تاریخی چنانکه در بالا اشاره شد طاهریان به عنوان نیروهای سرحدی شرقی امپراتوری عباسی پیوسته در سرکوب شورشهای محلی تهاجم اقوام بیگانه بسیار فعال بودند و برای اسکان دادن نیروهای خود در سرحدات یا در ایالات مجبور بودند پادگانهایی را ساخته یا پادگانها و پایگاههای سرحدی را تعمیر کرده و نیرو های آنان در آن با تجهیزات کامل استقرار دهند و به محض بروز حادثه فورا جهت مقابله با آنان عمل نمایند. یکی از این موارد از این دست میتوان به ساختن پادگان در نیشابور اشاره کرد. طاهر در نزدیکی نیشابور پادگانی را برای سپاهیان خود احداث کرد و آن را «شادیاخ» نام نهاد (جعفریان، ۱۳۷۷). بعدها با استقرار عبدالله بن طاهر در نیشابور این پادگانها به داخل شهر منتقل گردید.
1-2- شیوه کار سپاه طاهری
یکی از شیوههای کار سپاه طاهریان زمانی بود که پادگانها توسط نیروهای دشمن محاصره میشد. دور آن را خندق میزدند و مسیرهایی را برای راهیابی به نیرویهای خودی به داخل پادگان ها طراحی کرده و تعدادی از سربازان خود را در آنجا مستقر می کردند تا در صورت تهاجم و ورود دشمن به این مسیرها و یا ورودهای به پادگانها مانع از آنان شوند. (طبری، ۱۳۸۷/۸:۴۴۶). مطابق دادههای تاریخی ، طاهر به امور لشکری و سپاهیگری توجه خاصی داشت و همواره به زیردستان خود سفارش میکرد که در وضعیت زندگی- خوراک- پوشاک- تیمارداری - عزت - مقام آنان کوشا باشند. طاهر در نامهای که به فرزندش نوشته بود تمامی این موارد را به فرزندش در خصوص سپاه توصیه کرده است. این سند یگانه سندی است که نشان میدهد که از دیدگاه طاهر سپاه و سپاهیگری در این دوران چقدر دارای اهمیت بوده و سپاهیان طاهری این عصر چقدر دارای منزلت و عزت بودند. طاهر در این نامه به فرزندش سفارش اکید میکرد که به رزق و روزی سپاهیان توجه داشته باشد و آن را همواره افزایش دهد تا آنان از این منظر بیمه شوند و آنان هم به وقت ضرورت به لطف خداوند بی نیاز شوند (ابن خلدون ۱۳۶۳/ ۲ : ۶۰۰ ). طاهر در خصوص مدارا کردن با مردم و سپاهیانش به فرزند خود توصیه میکند که میان مردان و سپاهیان با پوشاندن جامعه فضیلت و لزوم عمل به آن سپاهیان این اختلاف را از میان بردارد و همواره به فرزند خود در خصوص سپاهیان توصیه میکرد که دیوان و لشکر نویسی و ضروریات آنان را خوب اداره کند (ابن خلدون ۱۳۶۳/ ۲ : ۶۰۰ ). از این گزارش می توان دریافت که در دوره طاهریان محلی برای ثبت اسامی سپاهیان وجود داشته و دیوانی برای حل و فصل مسایل آنان در ساختار حکومت طاهریان بوده است. در این مرکز علاوه بر رفع امور اداری در خصوص حقوق و دستمزدها و مواجب آنان تصمیمات دیگری هم گرفته می شده است (ابن خلدون ۱۳۶۳/ ۲ : ۶۰۰ ). از بررسی متون تاریخی این دوره چنین برمی آید که سپاهیان طاهری در واقع ادامه سپاهیان عباسیان است که این سپاه به انواع سلاح ها و ابزارآلات جنگی تجهیز شده بودند.
1-3- سلاح کاربردی سپاه طاهریان
مطابق دادههای تاریخی ساختار سپاه طاهریان متشکل از دو رکن اساسی چون سواره نظام و پیاده نظام بود که معمولاً امرای اهل خراسان جز سوار نظام قرار میگرفتند. سواره نظام سپاه طاهریان به انواع سلاحهایی چون زره- شمشیر- تیر و کمان- مجهز بودند و در مقابل پیاده نظام که بخش عمدهای از سپاه را تشکیل می داد، فاقد تجهیزات کامل بودند. در سپاه طاهری از منجنیق ها برای فتح شهرها و قلعه ها استفاده می شده است. این ابزار کار را به هنگام محاصره پادگان ها یا حصار اطراف شهرها بهترین ابزاری برای درهم کوبیدن- پرتاب کردن سنگ های سنگین و بزرگ بوده که هیچ حصار و دیواری در شهرها یا پادگانها یا قلاع در مقابل تاب مقاومت نداشته و به راحتی با پرتاب های متعدد در هم کوبیده می شدند (طبری، ۱۳۸۸: ۴۴۶ ). طبری در این باره مینویسد بخشی از سپاه طاهری مجهز به انواع نیزه های کلفت و همچنین تبر بوده که طاهر به هنگام فتح بغداد و کمین اطراف قصر امین عباسی از این نیروها استفاده کرده است (طبری، ۱۳۸۷/ ۸ :۴۸۱) (تصویر شماره 5).
1-4-شیوه جنگی طاهریان
شیوه جنگی طاهریان نسبت به سایر خاندانهای حکومتگر ایران از دو شاخه اصلی چون جنگهای بیرونی و جنگهای درونی بهره می برده است که شاخه درونی معمولاً جهت سرکوب شورشها و شاخه خارجی آن جهت جنگهای خونین با سایر رقبا و دشمنان خاندان طاهری و یا با افراد غیر مسلمان یعنی کفار و همچنین مهاجمان به مرزهای شرقی انجام میگرفته است .بیشتر جنگ های خارجی که معمولاً با افراد غیر مسلمان چون مردم سغد- هند- ترکان- انجام می شده است که در این جنگ ها معمولاً آنها را با نام «غزا» در متون تاریخی می شناسند (بلاذری، ۱۹۸۸: ۴۱۶ ). خاندان طاهری مطابق داده های تاریخی برای گسترش اسلام و استقرار حاکمیت حکومت عباسیان در سرزمین های شرقی جنگهای زیادی را انجام میدادند (مفتخری، ۱۳۸۱ : ۱۶۷) که برخی از این درگیری ها فقط به واسطه به دست آوردن ثروت و بخشی دیگر در جهت گسترش مرزهای اسلام صورت می گرفته است (یعقوبی، بیتا /۲ : ۴۸۸). جنگ با خوارج یکی دیگر از کارهای اصلی سپاهیان طاهری بوده است که معمولاً این سپاه با پیشروی در مرزهای شرقی توانست جنگهایی را در مناطق هند و سند انجام دهد و برخی از گروههای معارض چون خوارج را در مواضع خود در هم بکوبد (تاریخ سیستان، ۱۳۶۶ :۱۸۰ – ۱۵۶). یکی از فنون نظامی سپاه طاهریان استفاده از شبیخونها بوده است. رسم سپاهیان طاهری بر این بوده که بعد از فتح محل یا شهر یا پادگان دور آن را خندق میزدند و مسیرهای منتهی به شهر را به این ابزار یا شیوه ایران باستانی مجهز کرده تا مانع ورود قوای بیگانه یا خارجی آن بشوند و برای ورودی به پادگانها و شهر های فتح شده جنگجویان رشید و دلاوری جهت نگهبانی مستقر میکردند تا در صورت حمله نیروهای شکست خورده دشمن غافلگیر نشوند. (طبری، ۱۳۸۷/ ۸ :۴46). طاهریان از فن محاصره در سطح شهرها یا پادگانها و قلاع استفاده می کردند و بهترین ابزار تهاجمی آنان در این نوع حملات استفاده از منجنیق های بزرگ بوده است. آنان در زمان محاصره شهرها ، پادگانها و دژهای محکم دشمنان ، از ورود و خروج هر چیز به آن مکان خودداری به عمل میآوردند و در صورت سخت شدن شرایط جنگ؛ حاکمان و والیان هم مشخصاً وارد جنگ میشدند تا بتوانند با کمک یکدیگر سپاه طاهریان را در سطح شهر ها- پادگان ها - دژها به پیروزی برسانند (طبری، ۱۳۸۷/ ۸ :۴75-476). همانطور که اشاره شد طاهر و فرزندش عبدالله در عزیز نگهداشتن فرماندهان سپاه تاکید و ابرام و اصرار داشتند. از جهت دیگر بر فرماندهان سپاه هم بسیار سخت می گرفتند و حتی برای نظارت بر رفتار آنها جاسوسان شخصی بر رفتار اعمال و کردار آنان انتخاب می کردند و پیوسته از آنها می خواستند تا در خصوص کارها و فعالیت این فرماندهان به او اطلاعاتی ارائه دهند. طی نامههای مبنی بر دستور خبر یا فرمان در واقع همان لحظه به فرماندهان میدادند. معمولاً این کار توسط افراد خبره و جاسوسان زبده دربار طاهری صورت میگرفته است تا افراد به هنگام حمله یا هر چیز دیگری به حاکمان طاهری و خود طاهر خیانت نکنند. امیران طاهری خود شخصاً بر تمامی کارها نظارت می کردند. به طوری که نامه طاهر به فرزندش کاملاً بر این موضوع تاکید و ابرام دارد و از او میخواهد که شخصاً تمامی عبور سپاهیان را رسیدگی کند (ابن طیفور، ۲۰۰۲ : ۴۸۴ – ۴۸۲). یکی از بهترین اسنادی که این ادعا را ثابت می کند زمان دستگیری محمد بن قاسم علوی است. چون سپاهیان طاهری خبر آوردند که محمد بن قاسم دستگیر شده است، عبدالله بن طاهر نخست به حرف و خبر کسی اعتماد نکرد او خود شخصاً به دیدار محمد بن قاسم علوی رفت تا از نزدیک با او ملاقات کند و دستگیری او را تایید نماید. عبدالله بن طاهر از این کار قصد داشته مبادا اینکه سپاهیانش فرد دیگری را اشتباهاً دستگیر کرده و به او اخبار دروغ در این باره ارائه دهند (اصفهانی، بی تا: ۴۶۷). مطابق دادهها و اخبار به دست آمده از متون تاریخی این دوره فرماندهان ارتش طاهری تماماً از خانواده ها و خویشاوندان نزدیک خاندان طاهریان بوده است. وجود این افراد در راس امور حکومت طاهریان اطمینان می داد که هیچ گاه این افراد به خانواده خود خیانت نمیکنند و جانب دشمن یا رقبای آنان را نخواهند گرفت. طاهریان مطابق دادههای تاریخی از سال ۲۰۷ هجری تا سال ۲۵۱ هجری به مدت پنجاه و دو سال مسئولیت حفظ و امنیت شهرها و مرزهای شرقی امپراتوری عباسی را عهدهدار بودند که با حمله یعقوب لیث صفاری این خاندان اقتدار – نفوذ و اقتدارشان در منطقه شکست و بعدها با فتح نیشابور مرکز حکومت طاهریان و با اسارت محمد بن طاهر و ارسال او به دربار عباسیان بغداد عملاً حاکمیت نیم قرن این خاندان حکومت گر شرقی پایان یافت (طبری، ۱۳۸۷/ ۸ :596). (تصویر شماره 6)
2. سپاه و سپاهیگری صفاریان
بعد از تسلط اعراب بر ایران فرماندهان عرب درصدد برآمدند از نیروهای داخلی و سایر مزدوران جهت فتح شهرهای ایران استفاده کنند. به دنبال این سیاست ، با فتح برخی از شهرهای غربی ایران و با تسلیم شدن پادگانهای غربی تعداد زیادی از نظامیان ایرانی جهت تامین معاش و زندگی خود به جرگه سپاهیان عرب مسلمان پیوستند و حاکمان مسلمان را در فتح شهرها و گسترش مرزهای اسلام یاری رساندند. با گذشت زمان و ناراضی شدن مردم از وضع موجود و همچنین به وجود آمدن قیام ها و شورش شاهان محلی علیه اعراب بدوی و گاهاً به دور از هرگونه تمدن- فرهنگ اجتماعی ، مردانی را از سراسر سرزمین ایران متحد کرده و با یکدلی و اتحاد درصدد برآمدند تا با قیام و شورش علیه حاکمیت اعراب بر تسلط تبعیض آمیز و تحقیرآمیز آنان بر ایران و اقوام ایرانی پایان دهند و با کوشش و اتحاد و یکدلی دوباره پادشاهی ساسانی و ارتش کارآمد را که در روزگار خود امپراتوری بیزانس را به زانو درآورده بود در گوشه و کنار ایران برپا کنند (ذکا، ۱۳۵۰: ۱۶۳). یکی از این افراد بعدها بعد از حکومت طاهریان جهت ایجاد یک حاکمیت و حکومت مستقل ایرانی بدون دخالت اعراب در سیستان سر بر آورد یعقوب لیث صفاری بوده است. با شورش او رستاخیزی در میان مردم ایران در نواحی مختلف ، اطراف و اکناف سیستان بوجود آمد و افراد زیادی با تفکر او گردش جمع آمدند. این افراد در صدد برآمدند با همراهی یعقوب لیث صفاری حاکمیت جدیدی (تصویر شماره 7) را با عنوان عیاران پایهگذاری کنند که هدف عمده آنان رهایی مردم ایران از تبعیض- تحقیر- ظلم و جور اعراب رهایی یابند و با برقراری عدالت اجتماعی و اقتصادی از جلوگیری ظلم ستم اعراب علیه مردم ایران علی الخصوص کارگزاران آنها در منطقه سیستان جلوگیری به عمل آورند.
2-1-تشکیلات نظامی صفاریان
این روال با این سیاست ادامه یافت و رفته رفته تعداد زیادی از مناطق شرقی به دور یعقوب جمع شدند و او را به عنوان حامی مظلومان احاطه کردند. یعقوب به دنبال تشکیل یک ساختار حکومتی با ارتش منظم برآمد (ذکا، ۱۳۵۰:۱۶۴). از انجایی که موج قیام و شکل گیری حکومت های محلی در مرز های متعدد ایران از جمله نواحی شرقی پیوسته در حال ظهور بود؛ در این میان افزون بر طاهریان، خاندانهای دیگری مانند سامانیان- صفاریان- غزنویان- علویان- قصد داشتند به این سلطه ظالمانه اعراب بر مردم ایران پایان دهند. حاکمان عباسی بغداد برای حفظ مرزهای شرقی و همچنین حدود امپراتوری وسیع عباسی در شرق – غرب – شمال- جنوب- درصدد برآمدند تا با شکل گیری حکومت های محلی از جمله طاهریان و صفاریان موافقت به عمل آورند. در اینجا مانند دوره طاهریان قصد آن نیست که بر تحولات سیاسی صفاریان توجه و اهتمام شود، بلکه هدف اساسی گفتار حاضر بررسی ساختار و تشکیلات سپاه و سپاهیگری صفاریان است که در این دوران مقارن با طاهریان بر چه مبنا و اصولی سازمان یافته و طرحهای جنگی- ابزارآلات رزمی و جنگی- آنان چگونه بوده است؟ با شکلگیری حکومت صفاریان در سیستان به رهبری یعقوب لیث صفاری چنین به نظر میرسد که تمامی حکومتهای محلی نخست از نظامیان و سپاهیان شکل گرفته است؛ چرا که یعقوب هم مانند طاهر در صفوف سپاه و سپاهیگری بوده که بعدها با بالاگرفتن کارش درصدد برآمد تا یک ساختار و تشکیلات منظم سیاسی- اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی- با موافقت مردم سیستان و همراهی آنان در شهر «بست» و «زرنج» بنیان نهد (تصویر شماره 8). یعقوب لیث صفاری برای اینکه بتواند ساختار سیاسی خود را حفظ کند، در صدد برآمد تا ارتشی کارا با مدیریت بالا ایجاد نماید. چنانکه نویسنده مجهول الهویه تاریخ سیستان ساختار سپاه و سپاهیگری دوره صفاریان خاصه در دوره یعقوب را چنین به تصویر می کشد، اینکه سپاه یعقوب صفاری متشکل از؛
۱ موالیان که سربازان معمولی بودند (ذکا، ۱۳۵۰:۱۶۵).
۲ سرهنگان که از غلامان یا نیروهای زرخرید و آزاده شده بودند (ذکا، ۱۳۵۰:۱۶۵). این افراد هر کدام هزار سوار را تحت فرمان خود داشتند.
3-آزادگان که از دهقانان یا همان فئودالها و نجیب زادگان و دارایان بودند و به دنبال آن افراد دیگری به نام آزادان سگستان یا سیستان عصر ساسانی حضور داشتند (تصویر شماره 9)
آزادگان |
غلامان زرخرید
|
موالیان |
2-2-ساختار سپاه صفاری
در کل می توان ساختار سپاه و سپاهیگری دوره صفاری را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد که یک دست از این نظامیان را سواران برشمرد. این گروه بیشتر به دو گروه از سرهنگان و آزادان را دربرمیگرفت. این گروه نسبت به گروه دیگر یعنی پیاده نظام از اسب و جنگ افزارهای بسیار خوبی بهره مند بودند و در کنار این نیرو گروهی از افراد قرار داشتند که تحت عنوان پیاده نظام به دربار صفاری کمک میکردند. گروه یا دسته ای از سپاهیان سوار نظام در دوره صفاری در سپاهیان این دوره متداول بوده که نام این گروه به نام «جمالی» یا «جمازه اسواران» نام داشتند. از انجایی که مناطق شرقی سرزمینهای سیستان و بلوچستان محل پرورش شترهای دوکوهانه بوده است، از این رو، این حیوان از قدیم الایام جهت حمل بار و یا سایر مستلزمات استفاده می شده است و حتی افراد این حیوان را برای نبردها و جنگها از آن استفاده می کردند. که به سبب همراه این گروه از سپاهیان در صفوف سپاه صفاری با عنوان و گروه «جمازه» یا «جمازه اسواران» معروف بودند. علاوه بر استفاده از شتر در برخی موارد به واسطه نزدیکی سیستان به هندوستان فیلهایی از مرزهای شرقی وارد ایران یعنی سیستان میشد و از این حیوان به عنوان یک گروهی از نظامیان یا «فیل سواران» در سپاه صفاری به کار گرفته می شده است. از این رو شاید بتوان گفت که تشکیلات سپاهی و سپاهیگری صفاریان از چهار بخش پیاده نظام سوار نظام یا اسب سواران (تصویر شماره 10) گروه جماز سواران یا شتران دوکوهانه (تصویر شماره 11) و گروه فیلبانان استفاده می شده است. گردیزی در کتاب زین الاخبار به این حیوان و کارکرد آن اشاره می کند که هدف عمده این گروه از رده های سپاه در صفوف سپاهیان صفاری بیشتر به جهت ترساندن و در هم شکستن صفوف فشرده دشمن بوده است. چرا که چهره زشت و کریه و ساختار شتر موجب میشد تا اسبان و سایر سوارکاران سپاه دشمن با دیدن ناگهانی این حیوان عجیب الجثه در میان سپاه صفاری از وجود این حیوان به وحشت افتاده و رم خورده موجبات بی نظمی درصفوف سپاهیان ایجاد می کردند. (ذکا، ۱۳۵۰:۱۶6).
2-3- شیوه کار سپاه
در لشکر صفاری هر یک از سربازان را «سپاهی» یا «لشکری» می نامیدند. در میان دستگاههای نظامی صفاری دو واژه «سرهنگ» و «امیر» مانند تشکیلات سپاه و سپاهیگری طاهریان کاربرد داشته است که سرهنگ معمولاً هزار نفر را هدایت و فرماندهی می کرد که به زبان متداول آن دوره هزار تن سواره را یا «اسوار» میگفتند. پیشوند ابوالسوار از اینجا منشعب میشود. هر یک از امیران یا سالاران در سپاه صفاری معمولاً چند دسته چند سرهنگ را فرماندهی می کرد که آنان را «سپهسالار» یا «میرمیران» میگفتند. این افراد چندین نفر از سرهنگان که هر کدام هزار نفر را فرماندهی و هدایت میکرده است. در کنار سرهنگان، سپهسالاران یک نفر از پیشکاران و شهریاران صفاری به نام عارض یا عارض لشکر وجود داشت و کار عارض در این میان این بود که کارهای سپاه از قبیل نوشتن نام- نشان سپاهیان- نگهداری پیشینه- شماره آنان- یعنی سربازان سرهنگان سپهسالاران در یک دفتر ویژه که به آن «بستگانی» یا دفتر مواجب یا دستمزدها میگفتند، ثبت و ضبط نماید. عارض وظیفه داشت افسران- سربازان- به هنگام رسیدگی به جنگ افزارهایشان نام ببرد و هر یک از آنها را در دفتر لشکری ثبت نماید. مطابق داده های تاریخی عارض از دیگر پایگاههای پر ارج دیوانیان زمان صفاری محسوب میشده است. (ذکا، ۱۳۵:۱۶7). گردیزی در روایتی از صفاریان جایگاه عمرو لیث صفاری و دیوان عارض لشکرش سهل بن حمدان صحبت به میان می آورد. گویا این روایت گردیزی نوعی شبیه سازی از داستان خسروپرویز و لشکر نویس یا رئیس دیوان عارض خسرو ساسانی یعنی بابک پور بیرو است. گردیزی در این روایت می نویسد که رسم امیر صفاری چنان بودی که چون سر سال بگذشتی او را دو طبل بود که یکی را مبارک گفتندی و دیگری را میمون- پس فرمودید تا هر دو طبل را بزنندی تا همه حشم خبر یافتندی که روز پاداش یا صله است. عارض بنشستی و بر دره درم پیش خویش فرو ریختی و شاگرد عارض دفتر پیش گرفتی و نخست نام عمرولیث برآمدی پس امیر از میان صف بیرون آمدی و عاض او را بنگریستی و سلاح و اسب او را و سلاح او را همه سر کردی و هم حالا تو را نکوهش نگاه کردی و بس توری و پسندیده پس سیصد درم به سختی آن در کیسه کردی و به او بدادی عمرو بستدی و اندر ساق موزه نهادی گفتی الحمدالله که ایزد تعالی اطاعت امیرالمومنین ارزانی داشت و مستحق اعیادی گردانید و بازگشتی پس برجای بلند شدی و بنشستی و سوی عارض نگاه کردی تا همه لشکر را هر یکی را تفحص و همچین کردی و اسب و زین و افزار سوار و پیاده همه نیک نگریستی و صله هر یک بدادی و اندازه آن کس (گردیزی، ۱۳۴۷: ۱۴۳ – ذکا، ۱۳۵۰: ۱۶۸) یکی دیگر از رسوم سپاه صفاری نواختن موسیقی بوده است که فرماندهان با نواختن مارش نظامی مخصوص به سپاه صفاریان را تشویق و تحریک به نبرد میکردند و برخی از مورخان ابزارهای موسیقی رایج در میان سپاه صفاری را با عنوان طبل- بوق – دهل- دبدبه- گاو- دم- سنج- آینه فیلان- کرنای- سپیده مهر- معرفی میکنند که در اردوگاهها و پادگانها به دنبال آن به هنگام آمادگی سپاه برای نبرد و روحیه دادن به این نیروها صدای این ابزارهای موسیقی استفاده می کردند؛ که به نظر می رسد این بخش از آلات موسیقی از عباسیان و امویان و ساسانیان اقتباس شده است. مطابق گزارش تاریخ سیستان تمامی سپاهیان صفاری در بیرون از شهرها در مراکز با عنوان لشکرگاه یا همان پادگانها نگهداری میشدند. مطابق گزارش تاریخ سیستان در بیرون از شهر جایی به نام خلف آباد یا همان لشکرگاه یا به عبارت دیگر یا امروزی با عنوان سربازخانه سپاهیان صفاری برقرار بوده است (ذکا، ۱۳۵۰: ۱۷۰). از جمله ابزارهای معرفی یک سپاه که تا حدودی بیانگر دیدگاه و تفکر حاکمان اصلی یک نظام سیاسی هستند یا همان درخشش است. سپاه صفاری هم به تقلید از سایر حکومتهای قبلی خود چون ساسانیان- امویان- عباسیان- دارای درفشها و پرچمهایی بودند که در واقع نمادی از سپاهیان آن حکومت سیاسی محسوب میشده است. در مورد درفش و پرچم صفاریان اطلاعات زیادی در متون تاریخی نیامده است و بهترین سندی که در این خصوص وجود دارد، پیکر مرد سوار کار با پرچم بر روی ظروف سفالی و لعابی از قرن چهارم هجری در حفاریهای شهر ری به دست آمده است که بر روی این سفالها دو تصویر از پرچم صفاری نقش بسته است. یک پرچم به صورت سه گوش با رنگ ساده در دست مردی که بر روی اسب سوار است و دیگری هم یک پرچم یا طرفش سه گوش بزرگ بر روی نیزه بزرگ ریخته شده است و بر روی آن مردی در درون گردهای به خط کوفی آرایش شده و نوشتههای از بالا به پایین میتوان آن را «الملک الله» خوانده میشود. چنین به نظر می رسد که این شعار گروه خوارج سیستان است که تعداد زیادی از این افراد در صفوف یعقوب لیث صفاری حضور داشتند (تصویر شماره 10). بر روی پرچم عبارت به صورت «مد بقائه» به خط کوفی درشت نوشته شده است که به نظر میرسد این عبارت گویا به صورت دعا یا آرزو معنا میشود. علاوه بر این در عبارت قسمت پایین درفش یا پرچم یک عبارت کوچک دیگری به رنگ سفید نوشته شده است ولی از محتوای آن گزارش دقیق و کاملی در دست نیست. (تصویر شماره 12)
نتیجه گیری
از بررسی های به عمل آمده می توان اذعان داشت هر یک از امیران طاهری- صفاری از همان ابتدآ کار حکومتشان نخست در دستگاههای لشکری- کشوری رشد یافته و تعالیم و آموزش های لازم نظامی را از حکومت عباسیان- امویان و در نهایت از ساسانیان گرفته اند.با بررسی های به عمل امده از منابع و مصادر تاریخ این دوره میتوان از ساخت و بافت دولتهای معاصر قبل خود الگوبرداری کرده اند و ابزارهای آنان از لحاظ شکلی و کیفی تا حدودی با یکدیگر یکی بودهاند. چنانکه دیده می شود از جمله ابزارهای جنگی مورد استفاد چون شمشیر – تیر وکمان- نیزه و سپر به عنوان یک ابزار عمومی در اختیار آنها بوده است و از لحاظ کلی ، ارایش سپاه حکومتهای محلی چون طاهریان و صفاریان نخست از شیوه خلفای عباسی استفاده می کرد و حتی شاید بتوان گفت این ترکیب و ساختار نظامی خود برگرفته از ساسانیان بوده است. وجود منجنیق های بزرگ و کوچک در سپاهیان طاهری و صفاری خود نمایی از این باور است. وجه تمایز سپاه طاهری با صفاریان فقط می توان به کارگیری فیل در صفوف نظامی صفاریان دید . چراکه این شکل و ترکیب متفاوتی از دیگر حکومت ها چون طاهریان است. به کارگیری فیلان و منجنیق ها در سپاه این دو حکومتهای محلی به نسبت با سایر دولتهای محلی چون سامانیان و غزنویان در سطوح پایین تر و در حد کمتری قرار داشته است. در حالی که در دوره سامانی علی الخصوص دوره غزنویان به کارگیری منجنیقها و آتش زنه ها و گلوله های آتشین از نفت و همچنین حضور فیلان بین صفوف اصلی سپاه یکی از ویژگی های اصلی سپاه عصر غزنوی بوده است. به طوری که در صفحات قبل هم اشاره شد وجود فیل و شتر در سپاه صفاری و به دنبال آن در سپاه سامانی و غرنوی ویژگی های شرقی سپاه این خاندانهای حکومتگر محلی را به شرق چون هند نزدیکتر می سازد. در تمامی حکومت های محلی تمامی امور سپاه و سپاهی گری در حول و حوش شخص اصلی یعنی امیر- سلطان یا شاه می گردد و همه کاره این ساختار این فرد بوده و به مراتب ساختار نظامی به این فرد وابسته بوده است. در کنار این موضوع قرار گیری سپاهیان به صورت مقدمه سپاه قلب سپاه و جناحین از طرح ها و آرایش اصلی سپاه بوده که فیلان در سپاه سامانی و به مراتب خیلی کم و در سپاه صفاری بیشتر نمود داشته ولی بعدها در دوره غزنوی اساس و پیاده نیروهای نظامی بوده است. در دوره طاهری چنانکه شرح آن گذشت سواره نظام در واقع ستون اصلی سپاه بوده و بعد از آن سواره نظام قرار داشته . در حالی که در سپاه صفاری نخست پیاده نظام و در کنار آن سواره نظام از جایگاه بهتر و بیشتری برخودار بوده است با این تفاوت سپاه صفاری از یک سواره نظام جدیدتری که متخصص مناطق سیستان بوده است بهره می برد که به آن هنگ جمازه سواران می گفتند.وجود شتر و فیل در سپاه صفاری به عنوان یک عنصر کلیدی به مراتب در سپاه صفاری به نسبت با طاهریان و سامانیان بیشتر بوده و شاید بتوان گفت این احشام در پیشبرد اهداف نظامی کاربرد بیشتری داشتهاند.
ضمایم
(تصویر شماره 1 طاهر https://www.pinterest.com )
تصویر شماره 2 قلمرو طاهریان https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 3 امین و مامون https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 4 سپاه طاهری https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 5.تجهیزات سپاهیان عباسی و طاهری https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 6 قلمرو طاهریان https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 7 یعقوب https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 8 قلمرو طاهریان https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 9سپاهیان صفاری https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 10 سوارکار صفاری https://www.pinterest.com)
(تصویر شماره 11 آرامگاه یعقوب لیث صفاری https://www.pinterest.com)
منابع و مآخذ
ابن اثیر، عزالدین ابی الحسن علی، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، انتشارات علمی،1370.
اکبری، امیر، تاریخ حکومت طاهریان از آغاز تا انجام، تهران، سمت، 1384.
انصاف پور، غلامرضا، نهضت های ملی و اسلامی از اسلام تا یورش مغول، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی ، 1359.
ابن خلدون، ابو زید عبد الرحمن بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون )دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن امیرکبر(، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، ١٣٦٣.
ابن طیفور، ابوالفضل احمد بن طاهر الکاتب، کتاب بغداد، تحقیق السید عزت العطار الحسینی، قاهره، مکتبة الخانجی، ١٤٢٣ه.ق/٢٠٠٢م.
ابن مسکویه، ابو علی ، احمد بن محمد، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1۳66.
الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بى تا.
بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ١٩٨٨م.
تاریخ سیستان، مؤلف مجهول، تحقیق ملک الشعراى بهار، تهران، کلاله خاور، چاپ دوم، ١٣٦٦.
جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی دفتر دوم از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، تهران، نشر اندیشه، ١٣٧٧.
ذکاء، یحیی، ارتش شاهنشاهی از کورش تا پهلوی، تهران، شورای ارتشی جشنهای دوهزار پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران، 1350.
زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ مردم ایران از پایان ساسانیان تا پایان آل بویه، تهران، چاپخانه سپهر، چاپ اول،١٣٦٨.
طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، الطبعة الثانیة، ١٣٨٧ه.ق/١٩٦٧.
طبری، محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1388.
گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به تصحیح عبدالحی حبیبی، تهران، علمی، 1347.
گردیزي، ابوسعید عبدالحی بن ضحاك بن محمود، تاریخ گردیزي، تصحیح عبدالحی حبیبی، تهران، دنیاي کتاب، 1363.
گلجان، مهدی، میراث مشترک نظری اجمالی بر حوزه فرهنگ وتمدن شرق ایران و ماوراءالنهر از کوروش تا تیمور، تهران، امیرکبیر، ١٣٨٣.
مفتخری، حسین و حسین زمانی، تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، تهران، سمت، چاپ اول، ١٣٨١.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، 1366.
یعقوبی، احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسی، تاریخ یعقوبی، بیروت ، دار صادر، بى تا.
ورداسی، ابوذر، سرخ جامگان: تحلیلی کوتا از جنبش خرم دینان و نهضت حروفیان، تهران،1357.
https://www.pinterest.com
Military structure - Taherians and Safarians
Abstarct:
With the end of the Arab attacks and their territorial and border expansion in the territory of the Sasanian era, the people of Iran caused several uprisings due to the prejudice and discrimination of the Arab rulers. Later these uprisings and rebellions appeared in the form of local governments such as Taherians and Safaris. The investigation of the sources shows that the local rulers such as Taherians and Safaris were among the famous generals of the Abbasid army, due to the support of the people and the army, they turned towards the declaration of independence in cities such as Neishabur, Bast and Zaranj. Each of these local rulers were originally part of the Abbasid army and one of the commanders of the Islamic empire and were under their military teachings, and due to the conflict of interests between local rulers such as Taheri and Safari, it led to the formation of local systems in which The role of military personnel in the formation of these governments is very important. The subject of the army and militia of the early governments of Iran, such as the Taherian and Saffarian dynasties, is one of the interesting topics in historical research, and the following article intends to discuss the issue of the army and militia of the adaptations-modeling-military-formed in the governmental structure of the Taherians and Safaris. The nature of the subject under investigation requires that the form and structure of the army and militia system in local systems such as Taherian and Safarian and what effect did it have on the evolution and progress and expansion of these governments? Preliminary studies show that the structure of the system and the army and the army of the Taherian and Saffarian governments are derived from the previous structures such as the Abbasid-Umayyad-Sasanian, which with the passage of time from this process due to some basic conditions-conditions-changes and developments. These regimes have been formed in the field of army and militia. Considering the nature of the subject, the emphasis of the present speech is on the issue of the Islamic Revolutionary Guard Corps and the militia of the Taherian and Saffarian governments. For this purpose, in order to reach an acceptable and well-founded conclusion, the writer intends to research and investigate the situation of the army and militia of these governments in the sources of history.
Keywords: Army system - Army system - Taherians - Safarians - Islamic era Iran.