Effectiveness Off Imam Reza’s Religion Arguments For Shiite Expansion. (Greet Khorasan,Third Hejira Century)
Subject Areas : Journal of History (Tarikh)mohamad javad jafarii 1 , Sayyed Asghar Mahmoodabadi 2 , keyvan loloie 3 , hamidrza jadidi 4
1 - PhD Student in History, Department of History, Mahallat Branch, Islamic Azad University, Mahallat, Iran
2 - Professor, Department of History, Mahallat Branch, Islamic Azad University, Mahallat, Iran.
3 - Assistant Professor of History, Mahallat Branch, Islamic Azad University, Mahallat, Iran.
4 - Assistant Professor of History, Mahallat Branch, Islamic Azad University, Mahallat, Iran.
Keywords: Khorasan, Basic Vocabulary: Imam Reza(AS), Shiite expansion, Religion arguments,
Abstract :
Abstract:The people of Greater Khorasan converted to Islam in the first half of the first century AH. At that time, Shiism had few supporters, but from the beginning of the third century, despite the authority of the Sunni Abbasid rulers, Shiism became the dominant religion of the people of Khorasan. This work began with the presence of Imam Reza and his actions. This fundamental research seeks to answer the question of how much the Imam's religious debates and his precise actions were the source of the spread of Shiism? The answer obtained after reviewing historical and analytical documents and books shows that this method of the Imam was the best model for the spread of Shiism in the face of scholars of other religions, with a precise understanding of the crises of Islamic society, looking to the future, and adopting intelligent political and cultural positions and strategies. Is. It caused non-Muslims and Muslims of other sects to become interested in Imami Shi'ism and to accept Shi'ism as their religion.
_||_
تأ ثیر مباحثات مذهبی امام رضا(ع) در گسترش تشیّع (خراسان قرنسوم(
چکیده :
مردم خراسان بزرگ در نیمه نخست قرن اوّل هجری، اسلام را پذیرفتند.در این هنگام تشیّع طرفداران اندکیداشت لیکن از آغاز سدهی سوم با وجود اقتدار حاکمان عباسیِاهل سنّت، تشیّع، مذهب غالب مردم شهرها و روستاها خراسان گردید. شروع این کار با حضور امام رضا و اقدامات ایشان بود.این پژوهش بنیادی به دنبال پاسخ به این پرسش است که مباحثات مذهبی امام و اقدامات دقیق ایشان چه اندازه منشأ گسترشتشیّع بوده است؟ جوابی که پس از بررسی اسناد و کتب تاریخی و تحلیلی به دست آمد نشان میدهد رویکرد فرهنگی امام، در برابر علمای ادیان دیگر به همراه درک دقیق بحرانهای جامعه اسلامی، با نگاهی به آینده، و همچنین اتّخاذ مواضع و راهکارهای سیاسی و فرهنگی هوشمندانه، بهترین الگو برای رواج تشیّع بوده است. و باعث شد غیر مسلمانان و مسلمانان فرقِ دیگر به تشیّع امامی علاقمند شوند و تشیّع را به عنوان مذهب خود بپذیرند.اثر این شیوه قابل تقلید برای مبلّغان مذهبی، بسیار محسوستر و ملموستر از صدور دستورالعملهای حکومتی و روشهای دیگر ارزیابی میشود.
کلید واژه : امام رضا(ع)، مباحثات مذهبی، گسترش تشیّع، قرن سوم هجری، خراسان بزرگ.
مقدمه:
اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی از جایگاه والایی برخوردار است. عوامل گسترش اسلام و به ویژه تشیّع از حجاز به نقاط دیگر جهان از مسائل مورد بحث است. تشیع که اصلی ترین مذهب اسلامی است از قرن نخست هجری مورد قبول عدهای از مسلمانان در بعضی از مناطق جهان اسلام قرار گرفت و رفته رفته با وجود مخالفتها گسترش یافت. این پژوهش بنیادی تأثیر رویکرد علمی- فرهنگی امام رضا(ع) در اقدامات فردی ـ اجتماعی به ویژه مباحثهها و جلسات درس و پاسخ به سئوالات مردم را در گسترش تشیّع در خراسان بزرگ از ابتدای قرن سوم هجری با روش توصیفی - تاریخی مورد بررسی قرار داده است. قرار گرفتن علی بن موسی الرّضا (ع) به عنوان امام هشتم شیعیان در جایگاه ولیعهدیِ مأمون خلیفه عباسی در مرو و انجام اقداماتی از قبیل برپایی جلسات مباحثه علمی با دانشمندان ادیان آسمانی و فرقِ دیگر اسلامی که اکثراً باحضور مأمون وجمیع دانشمندان مستقر و مدعو از طرف خلیفه تشکیل میشد و همچنین جلسات علمی با حضور شاگردان و اصحاب ایشان در مسجدجامع مرو در کنار محل سکونت امام، و نیز مکاتبات با علمای شهرها و اعزام نماینده یا وکیل به بلاد مختلف و انجام فرائض به سنّت پیامبر و بیان عقاید و احکام اسلام به سند اجداد خود تا پیامبر و رفتارهای عملی ایشان موجب گسترش تشیّع شده است. در رابطه با پیشینه تحقیق می توان گفت،مجموع اقدامات امام رضا در کتب تاریخی و تحلیلی به صورت کلی به آن پرداخته شده است و به صورت مستقل و خاص موضوع پژوهش تبین نشده است. دلیل انتخاب موضوع اهمیّت بالای آن است که میتواند به عنوان الگو برای همهی نهادها و شخصیتها و مسئولین فرهنگی که ترویج و گسترش تشیع در دستور کارشان است قرارگیرد. علت اصلی پذیرش تشیّع در قرن سوم به بعد در خراسان بزرگ، مهاجرت امام رضا به مرو و قبول ولایت عهدی مشروط و اقدامات علمی و عملی و فرهنگی ایشان است به شکلی که تشیّع علوی در بعضی از شهرها و مراکز بزرگ خراسان و ایران از جمله نیشابور، سبزوار، ری، طبرستان، سیستان، بلخ، قندهار، هرات، کابل، بُست، رَخج و توابع آنها گسترش چشمگیری یافت. در طول قرن سوم به بعد از طرفی شاگردان و اصحاب امام و از سوی دیگر مهاجران سادات علوی از مناطق عراق و حجاز (از جمله خواهر بزرگوارشان حضرت فاطمهی معصومه(س) و عدهای از برادران به همراه احمدبن موسی، شاهچراغ) در سراسر خراسان بزرگ و ایران مستقر شدند. این علویان و صحابه با حضور علمی- فرهنگی خود به پیروی از امام رضا، پایگاههایی برای گسترش تشیّع شدند. هدف این پژوهش تبین چگونگی گسترش تشیّع با استفاده از روش فرهنگی امام معصوم با کمترین امکانات و از طریق رفتارهای سنجیده و انجام مذاکرات و مباحثات علمی است. یافتههای به دست آمده حاکی است که اقدامات همه جانبه امام رضا (ع) باعث شد مسلمانان اهل تسنن، زیدیه، اسماعیلیه و دیگر گرایشها به تشیّع امامی علاقه پیدا نمایند و تشیّع را به عنوان مذهب خود قرار دهند.
1ـ شرایط خاص فرهنگی جامعه اسلامی در عصر عباسیان هم زمان با امامت امام رضا
با اینکه اسلام در عصر پیامبر(ص) از محیط حجاز بیرون نرفت، ولی چون زیربنایی محکم و استوار داشت، بعد از رحلت آن حضرت (ص) به سرعت رو به گسترش نهاد. با توجه به رسوخ اسلام به ایران و فتح ایران و خراسان بزرگ در قرن اول، قبایل عربی در نقاط مختلف کشور استقرار یافتند.حاکمان شهرهای فتح شده ، از طرف دولت مستقر در مدینه و بعداً عراق و شام تعیین میشدند. در دورهی نود سالهی حکومت بنی امیه (132-41 ق) حاکمان گرایشات اموی داشته و میکوشیدند تا مردم را براساس باورهای مذهبی خود تربیت کنند. و از سال 132 شروع خلافت عباسبان تا ابتدای قرن سوم نیز سیاست های مرکز خلافت در سرزمین های ایران و خراسان توسط حاکمان اجرا می شد البته تا آن زمان بسیاری از ایرانیان با جذبه روحیات حماسی شیعیان، عمدتاً زیدیه و حق طلبی آنها به تشیع گرایش پیدا کرده بودند، بنابراین عمده حرکتهای شیعی با نوعی قیامهای خونین بدون برنامهِ منظم و با ساده انگاری قسمتی از نیروهای شیعیان را هدر داد، ولی اکثریت مردم مسلمانان غیر شیعی بودند.زمان زندگی امام رضا (ع) (147-203 ق) یکی از دورههای پرتلاطم و پرتنش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، از دیدگاههای مختلف پراهمیت است. زیرا اولاً با دورهی قیامهای متعدد و مکرر زیدیان علیه حکومت عباسیان روبرو بود، ثانیا معتزلیان که خود را طلایه دار علم کلام معرفی میکردند با ورود تفکر خود به حوزه اسلامی در مباحث و مناظره شرکت فعال داشتند و ثالثا بعد از مرگ هارونالرشید با تقسیم کشور اسلامی و خلافت آن به درگیری بین دو مدعی خلافت، امین و مأمون و به دنبال این فرصت خیزش و سهم خواهی علویان در مراکز شیعه نشین که منتهی به دعوت مأمون از امام رضا (ع) از مدینه به مرو گردید، لذا ما شاهد تدابیر سیاسی و فرهنگی خاصی از سوی امام رضا در زمان دوران امامت ایشان از سال (183 تا 203 ق) در مقابل بحرانهای هر دوره از دورههای خلافت هارون و امین و مأمون از جمله بحرانهای فرهنگی، وجود فرقههای مذهبی که با افکار متفاوت سئوالهای کلامی، فلسفی خود را ارائه میکردند و همچنین ورود ملتهای مختلف به سرزمینهای اسلامی در اثر فتوحات و مهاجرتها با عنایت به این که وسعت سرزمینهای اسلامی در این زمان به اوج خود رسیده بود و مهاجرتها نیز آزاد بود و ورود ملیتهای مختلف در این جغرافیای با وسعت سبب تبادل افکار به صورت گستردهای روبهرو بود. لذا دوران زندگانی و امامت امام رضا را میتوان از جهات بالا دارای ویژگیهای خاص خود دانست که به دوران طلایی در تاریخ معروف گردیده، به طوری که آماده بودن بستر علمی، فرهنگی جامعه اسلامی و همچنین طبیعت علم دوستی اسلامی سبب شد به موازات گسترش و پیشرفت جغرافیای حکومت اسلامی علوم و دانشهای روز کشورهای متخلف جهان از یونان تا ایران و روم و مصر به زبان مسلمانان که زبان عربی بود ترجمه شود. این دوران از ویژگی سیاسی و اجتماعی خاصی برخوردار بود که نصیب دیگر امامان نگردید، زیرا از نظر اجتماعی با ترجمه آثاری از زبانهای ایرانی، هندی، سریانی و رومی به عربی افکار و عقاید دیگر ملتها در بین مسلمانان پراکنده شد و دانشوران مسلمان را وادار به مناظره و رویارویی با دانشمندان مذاهب دیگر کرد. همچنین در بعد فرهنگی نهضت فکری معتزله و حاکمیت آن در دربار مأمون، معتصم و واثق که بر آزادی اراده انسان و امر به معروف و نهی از منکر متکی بود، زمینه مباحث نظری را در جامعه اسلامی بیشتر دامن زد .طبیعت علم دوستی اسلام سبب شد که به موازات پیشرفتهای سیاسی و عقیدتی در کشورهای مختلف جهان، دانشهای آن کشور به محیط جامعه اسلامی راه یابد و کتب علمی دیگران، از یونان گرفته تا مصر و از هند تا ایران و روم، به زبان تازی که زبان اسلامی بود، ترجمه شود. ترجمه آثار علمی دیگران از اواخر زمان امویان که خود از علم و اسلام بیگانه بودند شروع شد و درعصر عباسیان به خصوص زمان هارون و مأمون شدت یافت. البته این حرکت علمی چیزی نبود که به وسیله عباسیان یا امویان پایه گذاری شده باشد، بلکه نتیجه مستقیم تعلیمات اسلام در زمینه علم بود که برای آن، وطنی قائل نبود و به حکم فرمایش پیامبر"اطْلبُوُا العِلْمِ وَلَوْ بالصِّین"(حر عاملی،1372،ص27) و فرمایش فرزندان و اهل بیت پیامبر ازجمله امام سجاد در خصوص اهمیت کسب علم "لمَوْ یعلَمُ النّاسُ مَا فِی طَلَب الْعِلْمِ لَطلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْک المُهَجِ وخَوْضِ اللُّجَجِ"(مجلسی،1403ق،ص185) ترجمه: چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را میدانستند هر آینه آن را تحصیل میكردند گرچه با ریخته شدن خون ها و یا فرو رفتن زیر آبها در گردابهای خطرناك باشد. مسلمانان را به دنبال آن می فرستاد.
در این مسئله شک نیست که مامون در ترجمه کتابهای یونانی بسیار کوشش نمود و عصرمامون عصری بود که بغداد آخرین درجه ترقی را در آن عصر پیمود و برتمام بلاد شرق زمین تفوق یافت. و هنگام به خلافت رسیدن او اوج دوره رواج مباحث کلامی بر اساس برداشتهای متفاوت ازآیات قرآن کریم بود.(ولایتی ،1392،ص32)به این ترتیب، نشر دانشهای دیگران در کنار دانشهای اسلامی، مسئله مطلوب روز شد.اما آنچه مایه نگرانی بود، این بود که در بین این مترجمان افرادی از پیروان متعصب و سرسخت مذاهب دیگر بودند. گروهی از آنان سعی می کردند که از این بازار داغ انتقال علوم بیگانه به محیط اسلام، برای نشر عقاید فاسد و مسموم خود فرصتی به دست آورند. به همین علت، عقاید خرافی و افکار انحرافی و غیر اسلامی در لابه لای این کتب به ظاهر علمی به محیط اسلام راه یافت و به سرعت در افکار گروهی از جوانان و افراد ساده دل و بی آلایش نفوذ کرد. این شرایط خاص فکری و فرهنگی وظیفه سنگینی را بر دوش امام علیبنموسیالرضا(ع) گذاشت. و ایشان انقلاب فکری عمیقی را ایجاد فرمود. اهمیت این مسئله آن گاه روشنتر می شود که بدانیم وسعت کشورهای اسلامی در عصر هارون و مأمون به آخرین حد خود رسید.و عصر هارون به جهت درآمد زیاد، رونق تجارت، پیشرفت علم، فلسفه و موفقیت در فتوحات، عصر طلایی دوران حکومت عباسی نامیده میشود (طقوش،1383،ص89)
طبیعی است که فرهنگ تمام کشورهایی که در قلمرو اسلام بودند، به مرکز اسلام نفوذ میکرد و می خواست با فرهنگ اسلام آمیخته شود. بنابراین معرفی فرهنگ اصیل اسلامی از یک منبع آگاه و مطمئن و عالم به مکتب اسلام راه گشای همه طالبان و دوست داران فرهنگ اسلام بود.(مکارمشیرازی،1388،ص29) با توجه باینکه رابطه فرد و جامعه و دولت و یا رابطه قدرت سیاسی در تاریخ اندیشه سیاسی همیشه با زمینههای اجتماعی و فرهنگی مرتبط بوده است. در این راستا نویسنده کتاب فهم نظریههای سیاسی معتقد است: " برای درک واقعی هرگونه جستار باید دقیقا به روندهای فکری آن پی برد".( اسپریگنز، 1370 ،ص30) و ادامه میدهد که منطق درونی اندیشه شامل مراحل سه گانه زیر است :1 - مشاهده بی نظمی. 2- تشخیص علل آن. 3 - ارائه راه حل.( اسپریگنز، 1370 ،ص41)
بنابراین میتوان گفت اقدامات اندیشمندان سیاسی و فرهنگی و موضع گیری در مقابل هر مسئله در نتیجه بحرانها و بینظمی میباشد و در تاریخ تشخیص اندیشه سیاسی تغییر و شرح اقدامات اندیشمندان در راستای یافتن جواب این مسائل است. زمانی که در جامعه اسلامی به تشخیص این بحرانها پرداخته میشود باید به یک اصل اساسی و مهم در ارائه راه حلها توجه داشت و آن هم خطوط و اصولی است که به عنوان نصوص اسلامی از آن یاد میکنیم، نصوص اسلامی اعمال و رفتار و تفکر مسلمانان را براساس اصولی که در دین توسط قرآن و پیامبر ارائه شده است هدایت و کنترل میکند و تفکرو اعمال و رفتار مسلمانان را تحت تاثیر خود قرار داده و آن را تراوشیازماهیتخودکردهاست.
بحث وبررسی پیرامون مناظرات میان امام رضا(ع) و پیروان مذاهب و مکاتب، از مهم ترین بحثهای علمی مربوط به دوران آن حضرت می باشد. با تفکر در عمق محتوای این مناظرات میتوان شیوههای بحث و مناظره را به خوبی آموخت و پیامهای نهفته در درونش را به نسل امروز منتقل کرد و در رویارویی با مخالفان از آنها بهره جست. در این پژوهش که یک پژوهش بنیادی است به دنبال بررسی موردی این مسئله است که امام رضا (ع) در برابر بحرانهای جامعه اسلامی عصر خود به ویژه از ابتدای قرن سوم و استقرار ایشان در مرو و با نگاه به آینده ،چه مواضع و راهکارهای سیاسی و فرهنگی ـ علمی رابه ویژه در مباحثه های علمی انجام داده است که باعث گسترش تشیع گردیده است.
2 : ورود امام رضا (ع) به ایران و خراسان به عنوان عامل موثر در پذیرش اندیشههای شیعی
امام رضا(ع) در مقابل تصمیم مأمون به اجبار از مدینه به مرو مهاجرت کرد و با تهدید ولایت عهدی را پذیرفت(اصفهانی،1339،ص342) با توجه به اینکه اقدام مأمون در رابطه با دعوت از امام رضا (ع) به دنبال رشد و تمایل مردم خراسان به مکتب اهلبیت و حاکمیت یافتن آنان اتخاذ شد و مأمون جهت راضی نگهداشتن مردم و مشروعیت حاکمیت خود دست به این اقدام زد.(ناصری،1386،ص363) و در این خصوص برنامه ریزی قبلی از طرف امام وجود نداشت و از مدینه تا مرو در زمان سکونت ایشان در مرو از سال 201 تا 203 قمری ایشان تحت نظر و مراقب ویژه قرار داشت. به همین دلیل فرصت فعالیت به صورت آزاد را نداشت و میبایست با شرایطی که برای حضرتش فراهم کرده بودند اقدامات خود را انجام دهد.
بدون تردید هر فرآیند فرهنگی همچون فرآیندهای اجتماعی و سیاسی، در مسیر تحول خود، با عوامل شتاب دهنده یا کاهنده روبهرو میشود که تاثیر محسوس و گاه شگرفی در پیشرفت یا پس رفت فرآیند یاد شده دارد. در موضوع این پژوهش نیز به نظر میرسد یکی از عوامل شتاب دهنده در مسیر تحول مذهب تشیع، حضور امام رضا (ع) در ایران و مخصوصاً در شهرهای خراسان بوده است. دوران حیات امام رضا (ع) را باید دوران اوج گیری گرایش مردم به اهلبیت (ع) و گسترش پایگاههای مردمی این خاندان دانست.اما در این هنگام تحول بزرگی روی داد و در راستای حرکتهای فرهنگی- تبلیغی امامان شیعه اثنی عشری در ایران (علیبنموسی امام هشتم(ع)) به ایران آمد و در پی خود خیل کثیری از داعیان و بزرگان شیعیان امامیه «اثنی عشری» را به ایران کشاند.و در جلسات مباحثههای علمی با دانشمندان مختلف با درایت توانست تحول فرهنگی بوجود آورد .به گونهای که هویت اجتماعی شیعیان ایران از هویت عمدتاً زیدی به هویت اثنی عشری دگرگون و حرکتهای بزرگ شیعیان تشنه عدالت زا از قیامهای خام و بی نتیجه به حرکتهای بزرگ با برنامه تبدیل شد. این جنبشهای موفق به ظهور دولتهای منطقهای بزرگی در ایران شدند که هویتی کاملاً شیعی داشتند.(صفری، 1395 ،ص168)
طبیعی است که با ورود امام به خراسان و اقامت وی در مرو، دستیابی شیعیان منطقه از جمله: مرو،بلخ،هرات،سیستان،قندهار، جوزحان، رحج، طالقان به ایشان آسان شد و آنان از نقاط مختلف و بدون طی مسافت طولانی میتوانستند به حضور حضرت رسیده و مسایل مختلف علمی، دینی، و اجتماعی خود را با او در میان بگذارند و وجوهات خود را به راحتی به دست وی برسانند. این مطلب در پیشرفت کمی و کیفی شیعیان تاثیر مثبت داشت و در حیات تشیع در خراسان نقطه عطف تلقی میشد، چنانکه نویسنده کتاب تاریخ افغانستان بعد از اسلام در کتاب خود آورده است: "آمدن علیبنموسیالرضا به خراسان، موجب افزونی هواخواهان و شیعه او در این سرزمین گردید و فقه امامیه نیز، از او رونقی گرفت، چنان که کتابی در فقه به او نسبت دهند به نام فقه الرضا که در تهران، 1274 شمسی طبع شده. نیز اصول دین «نسخه خطی بوهار هند » و الرساله الذهبیه در طب«نسخه خطی برلن و مشهد و غیره » و صحیفهالرضا در حدیث «طبع لکنهو1883 میلادی» به این امام منسوبند و اگر صحت این انتساب هم مورد تامل باشد، باز این قدر واضح است که امام رضا «رضی الله عنه» در فقه و حدیث اقوال داشته که بعد از او تدوین کرده باشد و این حرکت فکری و تشریعی امامیه نیز، در خراسان آغاز شده بود. هنگام حضور امام در خراسان بعضی از پیروان مذاهب مختلف اهلسنت، به امامیه گرویدند و شیعیان زیدی، اسماعلی و کرامی خراسان، نیز شیعه شدند. همچنین سادات و شیعیان از عراق و حجاز به خراسان مهاجرت کردند که سبب افزایش شیعیان شد و به سهم خویش گسترش بیشتر شیعیان در مناطق مختلف از جمله بلخ را درپیآورد."(حبیبی،1359، 804) لیکن شاهد آن هستیم که حضور وی در مرو در جهات کمیوکیفی توانست شیعیان را تقویت و موجب گسترش تشیع گردد
الف: گسترش تشیع( رشد کمی)
با آمدن و حضور امام علیبنموسیالرضا در مرو به تعداد طرفداران و شیعیان افزوده شد، زیرا مردم از نقاط مختلف خراسان از جمله مرو، بلخ، سیستان، هرات، جوزحان، رحج، طالقان و توابع با توجه به نزدیک بودن مسافت نسبت به مدینه در حجاز به حضور ایشان شتافتند. مردم مناطق مختلف با مشاهده نجابت، علم، نفوذ کلام، پارسایی و باورهای صحیح شیفته او شدند و مکتب و آیین تشیع را پذیرا شدند، چنان که صاحب کتاب تاریخ تشیع در ایران در همین رابطه میافزاید: "بعد از آن، وجود امام در خراسان سبب شد تا شخصیت آن حضرت به عنوان امام شیعه برای مردم شناخته شود، از این رو هواداران شیعه هر روز بیشتر و بیشتر میشدند و حیثیت علمی امام، مهمترین عامل در توسعه مذهب شیعه به حساب میآید."(جعفریان،1372،ج1،ص221)
اگر یک سیر و بررسی اجمالی به مشهورترین اصحاب و یاران دانشمند امام (ع) که اهل خراسان بودهاند داشته باشیم، نشان دهنده رشد هواداران امام و همچنین بسط تفکر شیعی را در مناطق مختلف خراسان وسیع از جمله مرو، هرات، بلخ، رخج، طالقان، سیستان و سایر نقاط میباشد.
ب:گسترش تشیع(رشد کیفی)
به طور طبیعی زمانی که امام رضا در مدینه زندگی میکردند یکی از مشکلات شیعیان و دوست داران آن حضرت مسافت طولانی و دوری آنان از مرکز اصلی شیعیان، یعنی کوفه و مدینه و عدم دسترسی آنان به امام معصوم (ع) بود و روشن است در چنین وضعیتی اطلاعات آنان اندک باشد و عقایدشان نیز با کج فهمی و خرافات و برداشتهای ناصحیح آمیخته شود.
لیکن حضور امام در مرو هر چند محدود در سالهای 201 تا 203 قمری این امکان را فراهم آورد تا از نزدیک مسائل اعتقادی و علمی و شرعی خود را از امام (ع) سؤال کنند و مهم تر از آن دانشمندان و عالمان اسلامی به ویژه شیعی مسائل مهم و پیچیده کلامی، فقهی، حدیثی و دیگر شبهات علمی را از امام رضا (ع) جویا شوند و از منبع دانش لدنی اهلبیت به صورت مستقیم دانش آموزند. از این لحاظ آمدن امام در مرو بر کیفیت دانش و رشد فکری و علمی دانشمندان و مردم خراسان وسیع افزود
مضافاً به این که دانشمندان اسلامی و یاران و مردم خراسان از مناطق مختلف به مرو مراجعه میکردند و از محضر امام استفاده میکردند. امام نیز در مناسبتها و فراخورحال افراد نامههایی برای افراد متعدد و مختلف ارسال میکردند و در نامهها موضوعات مهم فکری و مبتلابه مسلمانان را روشنگری مینمودند. از جمله موضوعات مکاتبات آن حضرت مربوط به جایگاه اهلبیت و کتاب و سنت. مسائل مورد اختلاف بین مذاهب اسلامی، موضوعات کلامی و دیگر موضوعات که مورد اختلاف بین علمای فرقِ اسلامی از جمله ایمان ابوطالب، مصادیق شیعه، مصادیق صحابه، معنای اولوالامر و دیگر آموزههای شیعی.(ناصری،1386،ص364)
نکته مهم دیگر در واقع انتقال نهاد وکالت از مدینه به مرو بود، که در خصوص گسترش تشیع در خراسان در زمان حضور امام (ع) باعث این شد که وکلای امام در کلیه نقاط کشور پهناور اسلامی به راحتی و آزادانه میتوانستند جواب مسائل و مشکلات اعتقادی را مردم را پاسخ دهند و وجوهات شرعی شیعیان از جمله خمس، سهمِامام و هدایای خود را به امام برسانند. و امام از این وجوهات در راه دستگیری از مستمندان شیعه استفاده کند.(جباری،1382،ج1،صص143-139 )
جامعه شیعی از این رهگذر جانی تازه گرفت و مردم خراسان که عمدتاً طرفدار اهلبیت بودند، هر چند برخی از لحاظ فقهی به اهلتسنن گرایش داشتند، بیشتر طرفدار اهلبیت شدند وتشیع را به عنوان مذهب پذیرفتند.
3- رویکرد فرهنگی علی بن موسی الرضا در جهت گسترش تشیع:
رویکرد فرهنگی و مسالمت آمیز امام رضا (ع) در مرو در کنار عوامل دیگر یکی از عوامل نفوذ تشیع و ماندگاری آن در خراسان گردید. دیدگاه امام رضا (ع) در برخورد با مسائل گوناگون اعتقادی و بیان نظرات خود و تعامل با دیگر فرقِ اسلامی سرمشق و الگوی دانشمندان و مردمِ شیعه خراسان قرار گرفت برخلاف بعضی فرقِ دیگر مانند اسماعیلیه در الموت و یا در قائنات و غیره که مشی مسلحانه را برای گسترش اعتقادات خود انتخاب کرده بودند و نهایتاً هم در حملات چنگیزخان مغول و هلاکوخان و سلجوقیان مورد تهدید قرار گرفتند و نابود شدند.(جوینی،1364،ص191ـ190) اما روش فرهنگی که توسط امام رضا در خراسان نهادینه شد توانست همهی فرقههای دیگر اسلامی از جمله زیدیه، کیسانیه، عباسیه و برخی اسماعیلیه و همچنین حوزههای خارج از تشیع را به خود جذب کند و پیروان تشیع امامی را افزایش دهد و این شیوه که بعد از حادثه عاشورای سال61 هجری قمری امامان معصوم آن را سرلوحه اقدامات خود قرار دادند توانست باورهای شیعی را در میان هواداران خود تعمیق بخشد و هوادارانشان را آماده یک تحول فرهنگی نماید چنان که امام سجاد (ع) با قیام کنندگان واقعه حره همراهی نکرد(مسعودی ،1382،ج2،ص74) و امام صادق (ع) دعوت ابومسلم و ابوسلمه خلال را برای رهبری حرکت خراسانیان نپذیرفت. (مسعودی،1383، ج2،ص258)
در راهبرد امام رضا (ع) و امامان بعد از ایشان نیز حرکت خشونت آمیز کسب قدرت مشاهده نمیشود و عمدتاً رویکرد مسالمت آمیز به معنای دست کشیدن از تلاشهای سیاسی و احقاق حق و عدالت نبود. در مجموع نتیجه گیری میشود که که تشیع امامی در خراسان در قرن سوم و قرون بعد به دلیل اعتدال و رویکرد فرهنگی توانست جریانهای مختلف تندرو شیعی را در خود هضم کند و فرقِ دیگر در تشیع ذوب شدند چنانکه مولف کتاب تشیع در افغانستان تصریح دارد: " تشیعی که بعداً دوازده امامیان از آن به وجود آمد و میتوان آن را تشیع میانه رو نامید" وی در ادامه به شعار فرقه خوارج اشاره میکند” که مساوات را مطرح میکردند و بر سلطه یک قوم میجنگیدند، ولی تندروها و افراط گریهایی آنان باعث دوری مردم از آنان شد و حتی بعضی به تشیع میگرویدند".(ناصری،1386 ،ص367)
4: نقش حضور امام رضا(ع) در مقابله با تحولات فرهنگی که منجر آزاد اندیشی و گسترش تشیع در مرکز خلافت (مرو) و دیگر شهرها و توابع خراسان گردید
بررسی و تحلیل پیامدهای حضور امام رضا (ع) در خراسان از ابعاد گوناگون در خور توجه است. حضور امام در خراسان با تاثیرهای مهم اجتماعی، سیاسی و به خصوص فکری و فرهنگی همراه بود. با عنایت به اینکه جایگاه مرو در قبل از ورود امام رضا (ع) به عنوان مرکز عملی و فرهنگی بوده به گفته مقدسی:"«امالقری (مادرشهر) در حجاز، مکه و در خراسان مرو است"(مقدسی،1387،ج2،ص64)و از عصر باستان پایگاهی برای حضور ادیان دیگر نیز شده بود، چنانکه درسال553میلادی این شهر مرکز حضور مسیحیان و مقر اسقف نشینهای نسطوری بود(مارکوارت،1373،ص154) این امر خود نیز عاملی برای حضور برخی ازطرفداران ادیان دیگر در مرو تا عصر امام رضا(ع) بود. اعراب مسلمان نیز در فتوحات خود به سمت خراسان از زمان اخنفبنقیس در سال31 قمری به این شهر توجه خاصی نشان دادند و هرحاکمی که به خراسان میآمد در مرو مستقر میشد. این شهر به عنوان دارالعماره خراسان همچنان موقعیتش را تا عهد امام رضا(ع) حفظ کرد(ابنحوقل،1396 ،ص169) دوران حضور امام رضا(ع) با این پیشینه مرو، دوران اوج و اعتلای فرهنگی آن به حساب می آید چنانکه هارونالرشید به دلیل گستردگی امپراطوری اسلامی مبادرت به تقسیم خلافت خود کرد. وی درسال186قمری به مکه رفت و داخل خانه کعبه فرزندانش را سوگند داد که به یکدیگر خیانت نکنند و به هم وفا دار باشند. هارون امارت عراق، شام و سرزمینهای مغرب را به محمد امین داد و به او گفت تو در بغداد نشین. سپس مامون را جانشین امین قرار داد و از همدان تا پایان سرزمینهای شرق را به او واگذار کرد و به او نیز گفت تو دارالملک را به مرو بسپار(گردیزی ،1363 ،ص164) این موقعیت به همراه توسعه علمی و فضای آزاداندیشی مرو بهترین فرصت برای امام رضا (ع) بود تا با ابراز عقاید و دیدگاههای محکم شیعی، نقش فرهنگی خود را در هدایت جامعه اسلامی تبیین کند. ایجاد فضای علمی و اعتقادی آزاد در مرو برای اولین بار در تاریخ حکومت، عباسیان(132تا 656 ق) نشان داد که چگونه اندیشهها و تعالیم شیعی میتواند بر مبنای استدلال و منطق، برتری خود را در مقایسه با دیگر مکاتب فکری و فقهی ثابت کند. یکی از رخدادهایی که در سالهای حضور امام در مرو (201تا203) دارای اهمیت ویژهای میباشد شرایط فرهنگی و اعتقادی، که با حضور بسیاری از دانشمندان و علمای ادیان برای اظهار نظر و بیان عقاید خود در مرو فراهم شده بود در تاریخ بی نظیر بوده و مهمترین اقدام عصر امامت علیبنموسی(ع) به شمار میرود.
تاریخ خلافت اموی و عباسی گواهی میدهد که سرزمینهای امپراتوری از غرب تا شرق چنین فضای فرهنگی را تجربه نکرده بود، فضایی که حاکمیت سیاسی نیز از رونق آن بر مبنای سیاستی خاص بهرهمند بود. در این میان مأموریت مهم برای دفاع از دین اسلام در مقابل ادیان دیگر و نیز اظهار حقانیت شیعه در اجتماع مسلمانان غیر شیعی آن دوران بر عهدهی امام رضا(ع) بود. تأثیر رفتاری و کلامی امام به همراه نقش ایشان در برخورد با مناظرههای علمی و همچنین حضور در میان مردم مرو چنان شیفتگی در اذهان جامعه نسبت به امام به وجود آورده بود که خود از ابعاد گوناگون فرهنگی در خور تأمل است. مضافاً به اینکه خلافت مأمون زمینههای لازم را برای عزیمت بسیاری از علما و دانشمندان به مرو فراهم کرد. نکته مهم و در خور توجه اینکه مأمون گرایشهای معتزلی داشت و همین امر سبب شد بر مباحث علمی تأکید زیادی داشته باشد. وی در فقه و کلام در مقایسه با همه خلفا آگاهتر بود.(ابن ندیم،1381،ص91) بی تردید علاقهمندی مأمون در توجه به مباحث علمی میتوانست از جمله دلایل مهم حضور بسیاری از دانشمندان جهان اسلام در مرو باشد.زمان استقرار مأمون در خراسان میتوانست رغبت بسیاری از دانشمندان جهان اسلام را برای بهرهمندی از بخششهای خود در مرو برانگیزد. آنچه بسیاری از منابع درباره مناظرههای امام رضا (ع) با علما و بزرگان ادیان مختلف در حضور مأمون در مرو بیان کردهاند، بیش از هر چیزی میتواند بیانگر حضور گسترده علما و صاحب نظران مکاتب گوناگون علمی و فرهنگی در مرو باشد.
اطلاعات زیادی از جلسههای هم اندیشی علمای اسلامی در شهر مرو وجود ندارد، اما شواهد و قرائن بسیار حاکی از آن است که مرو به عنوان پایتخت جهان اسلام و به خصوص وجود عوامل بسیار در تشویق و حمایت علما در آن روزگار، تنها نقطهای از سرزمین اسلامی به شمار میرفت که همهی عوامل تشویقی را برای رشد آزاداندیشی فراهم کرده بود.
شاید در راستای حضور همه صاحب نظران ادیان بزرگ و فقهای جامعه در شهر مرو، مأمون به دلیل قضاوت در اندیشههای شیعی تمایل به حضور امام رضا (ع) برای به چالش کشیدن اندیشههای شیعه بود. در این میان، بسیاری از منابع، یکی از دلایل مهم دعوت از امام رضا را کنترل قیامهای علوی ذکر میکنند. تمایلهای شیعی خراسانیان حتی در دعوت از امام رضا (ع) به خراسان در خور تامل است. در راستای همه اهداف مأمون از دعوت امام رضا (ع)علاقه مندی مردم خراسان به به اهلبیت و فرزندان پیغمبر در این دعوت مؤثر بود. آنچه منابع از استقبال باشکوه مردم نیشابور از امام رضا (ع) نقل میکنند، بیانگر علاقهمندی و تشیع دوستی خراسانیان است.
فارغ از این پیشینه علاقهمندی به تشیع ،باید به نقش ویژه امام رضا (ع) در توسعهی فرهنگ شیعی در خراسان و افزایش اطلاعات مردم در این خصوص نیز اشاره کرد. مناظرههای گوناگون و نقش محوری امام در این مناظرهها سبب شناخت بیشتر مردم مرو به علم و درایت امام شد. مردم بنابر علاقه خویش و با توجه به نسب والا و کرامات حضرت، شیفتهی امام رضا (ع) شدند. علما و دانشمندان نیز با وسعت دید و تفکر امام شیفته پرسش و یافتن پاسخهای خود بودند. این روند در مدت اقامت امام رضا (ع) در مرو به گونهای بود که مردم مرو به دیگران که پیش از ورود امام، به عنوان برجستهترین شخصیت علمی مرو مطرح شده بود، چندان توجهی نکردند. در کنار همه تلاشهای امام برای ارائهی تصویر واقعی تشیع در اذهان مردم، برخی دیگر از کرامات ایشان چون دعای باران در جلب توجه و گرایش بیشتر مردم بسیار مؤثر بود. در کنار نقش امام برای توسعه فرهنگ شیعی، شرایط خاص سیاسی پیش آمده، یعنی مسئله ولیعهدی امام رضا (ع) خود عامل مهم دیگری برای گسترش تشیع در بسیاری از سرزمینهای اسلامی همچنین خراسان شد.
برای شخص سیاست مدار و اندیشمندی چون مأمون مسلماً ِصرف کنترل سیاسی حرکتهای شیعی نمیتوانست تنها راهکار باشد. وی بیتمایل نبود تا بتواند تفکر مبارزاتی شیعه و نیز حقانیت دعاوی آنها را به گونهای به چالش بکشاند.چنانکه علامه شوشتری در کتاب مجالس المومنین می نویسد"هیچ بعید نیست هدف او محکوم کردن امام بوده است"(شوشتری ،1359،ص247) اگر مأمون در مناظرههایش موفق میشد مبانی فقه شیعه را در میان اندیشمندان محکوم کند، بی تردید در میان همه خلفا به پیروزی بزرگتری نأئل میشد. چرا که وی بر خلاف برخورد سیاسی، به کنترل فکری شیعیان نیز دست مییافت.
مأمون تمایل داشت تا همه افراد، دیدگاهها و استدلالهایشان را در حضور او بدون ترس از نظر خلیفه، ابراز کنند و این فرصتی مناسب و گرانبها برای امام رضا (ع) به منظور ابراز اندیشههای والای شیعه بود. به همین دلیل نقش امام رضا (ع) در دوران حضور در مرو به خصوص از نظر فرهنگی بسیار مهم و در خور توجه بوده است.
مأمون اندیشمندان و متکلمان سطح بالای هر فرقه را از همه سرزمین های اسلامی به مرو دعوت کرد و در مقابل امام قرار میداد تا میزان لغزشهای امام را نیز دریابد و به وسیله آنها به شکلی امام مغلوب شود و از این رهگذر نقایص آن حضرت میان عامه مردم ثابت شود، اما هیچ کس با آن حضرت روبرو نمیشد جز آنکه به فضل ایشان اقرار میکرد و به محبتی که از طرف امام علیه او اقامه میشد، ملتزم میشد.چنانکه صاحب کتب بحار الانوار وعیون الاخبار الرضا چنین روایت کردهاند." ولی نتیجه بر عکس شد و مردم میگفتند که آن حضرت شایستهتر از مأمون در علم، درایت و خلافت است."(مجلسی،1403، ج49،ص100) (صدوق،1372،ج2 ،صص185-184)این مجالس به تدریج مسائلی را برای مأمون ایجاد کرد. وقتی مأمون متوجه شد چنین مجالسی برای وی خطرناک است، امام را محدود کرد.
در مدت دو سال چندماه اقامت امام رضا (ع) در مرو ایشان آشکارا از همان ابتدا خود را از بسیاری مسائل سیاسی دور کرده و چندان مشغولیتی در این امر نداشتند. بنابراین فراغت امام از این رو به خصوص با توجه به رسالت ائمه در هدایت افراد جامعه و نیز علم و درایت آنان در ِاشراف به مباحث علمی گوناگون هیچ نگرانی را برای حضور امام در این مجالس فراهم نمیکرد.
مطالعه تاریخ خلفای اموی و عباسی نشان میدهد که هیچ کدام از این خلفا، چه به دلیل خصوصیات فردی و چه موقعیت خاص فرهنگی- اجتماعی چنین فضایی را برای آزاداندیشی علمی فراهم نکرده بودند. بیتردید عملکردهای مأمون برای چنین فعالیتهای فرهنگی با غرضهای خاص سیاسی یا اعتقادی همراه بوده، اما باید حداقل به این نکته اذعان داشت که امام رضا (ع) در راستای توسعه فرهنگ شیعه از تریبون خلافت استفاده لازم را کرد.(اکبری،1392 ،ص145)
الف: مناظرات علمی ـ مذهبی رسمی
آنچه بسیاری از منابع تاریخ اسلام از مناظرههای امام با جاثلیق، عالم بزرگ مسیحی، رأسالجالوت، دانشمند بزرگ یهودی، هیربدِ اکبر، عالم بزرگ زرتشتی، عمران صابی، متکلم معروف، علیزبن محمدبنالجهم، سلیمان مروزی و ... نقل میکنند حکایت از آن دارند که چگونه جلسههای علمی پربار و فضای بحث و استدلال علمی در دفاع از عقاید و اندیشههای دینی فراهم بود.
شایسته است امروزه محققان بیش از آنکه نتایج و استدلالهای خود را معطوف انگیزهها و مقاصد مأمون در برگزاری چنین جلسههایی کنند، بر این نکته دقت بیشتری داشته باشند که عصر طلایی مرو چگونه با این مناظرهها رقم خورد و اندیشههای شیعی در راستای تلاشهای بیوقفه امام علیبنموسی (ع) در بهرهگیری از شرایط ممکن به چه نحوی در جهان اسلام و به خصوص خراسان موجب تحکیم تمایلهای شیعی شد.
پیوستگی این مناظرهها، آمادگی مردم را برای حضور و برقراری جلسههای بحث علمی فراهم میکرد. تداوم این جریان طی چند سال اخیر در مرو بیتردید سبب پیدایش نهضت علمی و کلامی مرو شده بود.جلسههای مناظره در مرو به شکل مستمر و پیوسته ادامه داشت، چنان که مسعودی مینویسد: "روزهای سهشنبه هر هفته مجالس مناظره برپا میشد و علما و محققان نزد مأمون مناظره میکردند."( مسعودی، 1382، ج2، 433) تکامل اندیشههای علمی و فرهنگی در جامعه عصر مأمون و به خصوص پیشینه فعالیتهای فرهنگی در قالب حرکتهای بیتالحکمه که از عصر هارون آغاز شده بود، مقدمات رونق فضای آزاد فکری را نه تنها برای صاحبان ادیان دیگر، که برای فرقِ اسلامی نیز مهیا کرده بود.
در احیا و رشد نهضت علمی و کلامی مرو با توجه به نقش فرهنگ محوری امام رضا (ع) مشخص میشود که اعتراف و اذعان دیگر صاحب نظران و اندیشمندان در مقابل برهان و حجّتهای امام رضا (ع) خود نمایانگر قابلیت اندیشههای شیعی در فضای رقابت و مجادلههای علمی و منطقی است. شاید از جمله دلایلی که بعد از مأمون و به خصوص در عصر متوکل و چند قرن حاکمیت خلفای عباسی، با افکار و اندیشههای شیعی مخالفت میشد. ترس از تجربه فضای آزاداندیشی مرو بود که دیگر خلفا حاضر به تکرار آن نبودند. .
بررسی و مطالعهی ابعاد گوناگون مناظرهها نشان میدهد که امام چگونه در برخورد با صاحبان اندیشه و فقهای بزرگ زمان خویش، از دین اسلام و اندیشههای فقهی دفاع کرده و با حکمت و اندیشههای الهی خویش در راه اثبات حقانیت و گفتههای خود تلاش کردهاند. با توجه به زمینههای گوناگون بررسی مناظرهها و فرصتی که برای نخستین بار در اختیار شیعه، برای دفاع از گفتههای خود، فراهم شده بود، از این منظر امام تاثیر کارآمدی از خود برجای گذاشت.
مهمترین تاثیری که این مناظرهها بر مخاطبان امام میگذاشت، آگاهی امام بر زبانهای گوناگون و دقت و اشراف ایشان بر متون فقهی و دینی آنان بود، تا حدی که آشنایی امام با زبانهای گوناگون باعث تعجب یاران خود حضرت میشد. چنان که اباصلت هروی نقل میکند: امام با مردم به زبان خودشان سخن میگفت و به خدا قسم او فصیحترین مردم و آگاهترین آنان به هر زبان و لغتی بود.(صدوق،1373،ج2،ص553)
زمینههای جنبش فرهنگی اسلام در مسیر تکامل و رشد روزافزون خود در آغاز قرن سوم هجری و همزمان با عصر امام رضا (ع) در نقطه تعالی و اوج قرار گرفته بود. در راستای عینیت بخشیدن به آموزههای متعالی دین اسلام مبنی بر ضرورت و آشنایی مسلمانان با دستاوردهای علمی سایر ملل، مسلمانان اقدام به فراگیری علوم آنها کردند. نهضت ترجمه آغاز رشد و حرکتهای شتابان مسلمانان برای فراگیری علوم آغاز شد. (اکبری،1392 ،ص149)
مسئله مهم دیگرآنکه در نوع تعالیم و آموزههای ائمه اطهار حکمت و غنایی نهفته بود که بسیاری از شاگردان آنها هر دانشی را که میآموختند سرآمد زمان خود میشدند. رشد حرکتهای آزاداندیشی، مجالس مباحثه و مناظرههای منظم و پیوسته در مرو قطعاً زمینههای لازم را در خراسان آن روز برای رسیدن به پایگاه علمی بزرگ در آینده نه چندان دور فراهم کرده است. بررسی بسیاری از عوامل پیدایی دانشمندان بزرگ در خراسان قرن سوم و چهارم هجری بیانگر چنین فضایی بوده که در مرو در این ایام برقرار بود.
امام رضا (ع) این حرکت علمی و فرهنگی را برای اشاعه اندیشههای اسلامی و شیعی نه تنها در مناظرههای رسمی، بلکه در جلسات درس و پرسش و پاسخ در مسجد جنب منزل خویش و مکاتبات خود با دانشمندان نیز برقرار کرده بود، حتی در اقدامات رسمی که از طرف مامون ماموریت داده می شد (مانند نماز عید،نماز باران و......) دنبال می کردنند.به چند نمونه از مباحثات علمی غیر رسمی و مکاتبات امام با دانشمندان اشاره میشود.
ب: مباحثههای غیر رسمی(مباحثه علمی با عبدالعزیزبنمسلم)
امام در توصیف امام و امامت و در پاسخ به عبدالعزیزبنمسلم در مسجد مرو، اهمیت امامت و ویژگیهای امام را به تفصیل بیان داشته است. در این جا تنها به چند نکته که در دیدگاه تشیّع جایگاهی خاص دارد اشاره میکنیم، امام میفرماید: ..." امر امامت از کمال دین است. ... مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت میدانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود. ... خداوند در سوره بقره آیه 124 میفرماید:« وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»" ترجمه «: همانا من تو را امام مردم گردانیدم. ابراهیم خلیل (ع) از نهایت شادیش به آن مقام، عرض کرد: در فرزندان من هم؟ خدای تبارک و تعالی فرمود: پیمان و فرمان من به ستمکاران نمیرسد». پس امامت را برای ستمگران تا قیامت باطل ساخت و در میان برگزیدگان قرار داد. سپس خدای تعالی ابراهیم را شرافت داد و امامت را در فرزندان برگزیده و پاکش قرار داد. ... "کیست که امام را تواند شناخت تا انتخاب امام بر وی ممکن باشد."(ابنالشعبهالحرّانی،1363،ص442-436) امام در بیان خویش به سه نکته اساسی اشاره دارد، نخست اینکه انتخاب امام معصوم انتخابی الهی است، نکته دوم اینکه امامت از کمال دین است و به سخن دیگر بدون امام اجرای احکام و حدود شریعت الهی ممکن نیست و نکته سوم آنکه اطاعت و فرمانبرداری تنها از امام عادل فرض و واجب است.(خواجویان،1379 ،ص84)
ج: تعدادی از پاسخ های امام به سوال کنندگان در مسجد مرو
در مورد حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته» سوال میشد که امام تحریف روات را در مورد حذف قسمتی از آن که روشن گر معنای واقعی آن است توضیح میداد. (صدوق،1373، ج1،صص241-240) از امام درباره « امر بین الامرین » که فرمودهی امام صادق بود سؤال میشد. (صدوق،1373، ج1،ص250-249) جواب امام در این مورد در حقیقت بیان کلام شیعه بود. امام در یک مورد در جواب مأمون درباره مسائل مختلف، از جمله در مورد جبر و اختیار فرمودند :« ان افعال العباد، مخلوقه خلق تقدیر لاخلق تکوین و لا تقلّ بالجبر و لابالتعویض.»(مجلسی،1403،ج5،ص30) مجموعه این سؤالات کلامی فراوان بوده و واضح است که شیوع آنها، شیوع فکر شیعه میباشد، به عنوان نمونه درباره عدم رؤیت خداوند.(کلینی، 1388ج1،ص69)
د: بعضی مکاتبات علمی امام رضا(ع) در پاسخ به سوالات دانشمندان
مجموعه نامههای امام به افراد مختلف در توضیح مبانی شیعه به راحتی، گستردگی آن را نشان میدهد. پاسخ به سؤالات در مورد مفهوم توحید که امام به وسیله نامههای جواب میداند.(صدوق، 1398،ص56) نامههایی از قبیل تبیین جایگاه اهلبیت (ع) در کتاب و سنّت(کلینی،1388، ج1،ص223)( مجلسی،1403،ج23،ص336) و همچنین برخی از مسائل کلامی و نیز مسائل اختلافی میان شیعه و سنی مانند مسئله ایمان ابوطالب و توضیح مصداق شیعه و توضیح مصداق صحابی(صدوق،1373،ج2، ص446) و معنای اولی الامر(صدوق،1373، ج2 ،ص203) و موارد مشابه دیگر، این پاسخها آموزههایی بود که برای شیعیان به عنوان دیدگاه قطعی پذیرفته میشد.
بعد از آن که وجود امام در خراسان، سبب شد تا شخصیت آن حضرت به عنوان امام شیعه برای مردم بیشتر شناخته شود، هواداران شیعه هر روز بیشتر میشدند. حیثیت علمی و علوی امام، مهمترین عامل در توسعه مذهب شیعه به حساب میآمد. به ویژه مبانی فکری شیعه در آن شرایط مشخص شده بود و طبعاً مرجعیت علمی امام، توسعه فکری شیعی را در برداشت.امام درصدد گسترش اعتقاد شیعی در مفهوم امامت به عنوان مهمترین مفهوم شیعی بوده است. اعتقاد اصیل در تشیّع و آنچه که در میان عامه شیعیان رایج بوده، آموزههایی است که امامان خطوط اساسی آن را ترویج میکردهاند. در دورهی مورد بحث یکی از لوازم اعتقاد به امامت الهی آن بزرگوار آن بوده که در امر شریعت و فقه تنها احادیثی را که از طریق امامان نقل شده، اعتبار دارد. به عبارت دیگر امامان تمام توانایی خود را به کار میبردند تا اهلبیت را به عنوان تکیه گاه رهبری سیاسی و دینی مردم به آنان معرفی کنند. مسأله «مفترض الطاعه» در این میان محور قضایا بوده و از لوازم رجوع به اهلبیت در هر امری بود که از زمان امیرالمؤمنین (ع) بدین سمت در کلمات معصومین وجود داشت. در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجریقمری، در زمانی که امام باقر (ع) و بعد از آن امام صادق (ع) رهبری شیعیان را به دست گرفتند، نحلههای فکری و فرقههای گوناگونی پدید آمد بود که هر کدام داعیه رهبری مسلمانان را داشتند. بیشتر آنها رهبری سیاسی موجود خلفا را پذیرفته و میکوشیدند تا خود رهبری دینی را در دست داشته باشند، اما امام در کلمات خویش بر این اصل پافشاری داشتند. چنانکه در حدیث ثقلین در کتاب کافی که از کتب اریعه تشیع است، از پیامبردرخصوص عدم گمراهی امت چنین روایت نموده است:…إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی…" ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آن ها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد. کتاب خدا و عترتم که اهلبیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهلبیتم(کلینی رازی،1388،ص294) که براساس این حدیث مورد قبول اهل تشیع و تسنن تنها منابع مورد اعتبار، قرآن و اهلبیت هستند. این سخنان به صراحت مردم را دعوت میکند تا برای دریافت معارف دینی اصیل، عترت را معیار قرار دهند. پذیرش چنین دعوتی به معنای پذیرفتن تشیّع بود و این گفتارها از نظر تاریخی تاثیر خاص خویش را در شکل دادن تشیّع ایفا کرده است.(جعفریان،1380،صص52-51)
از نتایج مهم حضور امام در مرو و فعالیتهای ایشان در خراسان به ویژه مناظرات علمی ـ مذهبی رسمی و مباحثههایی که در مسجد کنار منزل ایشان هر روز برقرار بود و همچنین مکاتبات امام با دانشمندان، رشد و گسترش تشیع و علاقهمندی بیشتر این مردمان به سوی اهلبیت پیامبر (ص) بود.
5 ـ نکات مهم و درس آموز و تحلیل و بررسی مناظرات امام رضا(ع)
مناظرات امام علیبنموسیالرضا(ع) مسئلهای تاریخی و متعلق به گذشته نیست، بلکه از نظر پاسداری از حریم اسلام و خط مکتب، سرمشق پر اهمیت بسیار جامعی برای امروز و هر زمان دیگر است. .کیفیت برخورد آن حضرت با پیروان مکاتب مختلف نیز از جهات متعددی برای ما درس آموز و الهام بخش است، تحلیل و بررسی مباحثههای علمی امام رضا به ویژه مناظره رسمی، مسائل بسیار مهمی را در حاشیه احتجاجات امام(ع) روشن میکند از جمله:
الف : درابتدای قرن سوم وسایل ارتباط جمعی مثل امروز گسترده نبود، ولی امام(ع) از جلسات مناظرة دربار مأمون به عنوان یکی از مؤثرترین وسایل ارتباط جمعی آن روز بهرة کافی گرفت، زیرا اخبار این جلسات به دلیل شرایط خاص حاکم بر آن، در سرتاسر کشورهای اسلامی پخش میشد. امام از این طریق نه تنها توطئههای تخریبی مأمون را خنثی فرمود و او را ناکام گذاشت، بلکه جامعة اسلامی آن روز را که به دلایل پیش گفته، در شرایط بسیار حساسی از نظر فکری و فرهنگی به سر میبرد،و انحرافات ضد اسلام که با نقل دانشهای بیگانگان به محیط اسلام راه یافته بود، رهایی بخشید. همان گونه که گفتیم، بعید نیست یکی از دلایل امام برای پذیرش ولایتعهدی تحمیلی مأمون، انجام این رسالت بزرگ باشد.
ب: امام(ع) در این جلسات، روح آزادمنشی اسلام و گشاده رویی و وسعت نظر در بحث را به همگان نشان داد و ثابت کرد که برخلاف گفته بدخواهان و دروغ پردازان، اسلام با زور و سرنیزه و شمشیر به مردم جهان تحمیل نشده است و یک پیشوای بزرگ اسلامی به مخالفان خود اجازه میدهد که هرگونه ایراد و اشکالی دارند، بدون ترس و واهمه مطرح سازند، هرچند بر محور نفی اسلام و حتی نفی توحید و الوهیت دور بزند. برخورد اسلام با پیروان مکتبهای دیگر، قبل از هر چیز باید برخورد منطقی باشد. تا جنگ را بر مسلمانان تحمیل نکردهاند، آنان نباید دست به اسلحه برند و از منطق و استدلال چشم بپوشند. اسلام در گذشته، از طریق تبلیغ و منطق پیش رفته است و در آینده نیز چنین خواهد بود.چنانکه در قرآن کریم آمده ”لا إِکراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرّشْدُ مِنَ الْغَی"(بقره،156)
ج: قدرت منطق اسلام به قدری است که از منطق مکتبهای دیگر ابداً واهمه ندارد و به همین دلیل، در تاریخ اسلام به همة آنها مجال کافی داده شده است تا عقاید خود را نشر دهند و پاسخ خود را بشنوند. حتی به کسانی که اصلاً به خدا و مکتب انبیا ایمان نداشتند، آزادی بحث علمی داده میشد.
د: ج:امام(ع) ثابت کرد که یک پیشوای بزرگ اسلامی باید از تمام مکتبها آگاه باشد و بتواند با منطق خود آنها، بر آنها غلبه کند علمای اسلام در هر زمان باید از تمام مکاتب و مذاهب با خبر باشند و باید بتوانند با منطق خود آنها با آنان سخن بگویند و برتری آیین اسلام را بر هر مکتب دیگر اثبات کنند. بنابراین، بحث و گفت وگو دربارة تمام مکتبها بدون استثنا باید در متن دروس حوزههای علمیه باشد.
ه: در میان علمای اسلام باید کسانی باشند که با زبانهای زندة دنیا آشنایی داشته باشند و بتوانند به هنگام لزوم، بدون وساطت مترجمان که گاه بر اثر ناآگاهی و گاه برای اِعمال غرض شخصی، مسائل را تحریف میکنند، با اهل زبانهای دیگر سخن بگویند. از اینجا ضرورت تدریس زبانهای خارجی در کنار دروس حوزههای علمیه احساس میشود.
و: علمای اسلام باید از وسایل ارتباط جمعی موجود در جهان حداکثر بهرهگیری را داشته باشند و صدای اسلام و تعلیمات قرآن را به گوش همة جهانیان برسانند. بدیهی است که این کار بدون وجود یک حکومت نیرومند اسلامی کار بسیار مشکلی است، چرا که حکومتهای دیگر هرگز چنین فرصتی را به پیروان مکتب اسلام نمیدهند و نه تنها با سانسور شدید مانع از نشر دعوت اسلام میشوند، بلکه با ایجاد خفقان و سلب آزادی نفس را در سینهها حبس میکنند.
. ز: امام(ع) به مباحثی پرداخت که در حوزه زندگی او در مدینه کمتر مطرح بود و یا اصلاً سابقه نداشت، اما دانش سرشار خدادادی امام(ع) چنان بود که گویی همه عمر به این بحثها اشتغال داشته است.با اینکه حتی نزدیکترین دوستان امام(ع) از چنان مجلسی مرعوب شده بودند و به خاطر عدم معرفتشان به مقام علمیامام(ع) از عواقب آن مجلس بیم داشتند، امام(ع) چنان مهارت و قدرتی در بحث از خود نشان داد که صحنه به کلی عوض شد و همگی در ارزیابی خود از مقام امام(ع) شرمنده شدند.ودر نتیجه امام(ع) با چند جلسه بحث و گفت وگو، از مخالفان سرسخت اسلام، دوستانی وفادار و علاقه مند ساخت تا از حریم مقدس اسلام در برابر هجوم افکار ضد اسلامی دفاع کنند.
این مناظرات برکات عجیبی داشت که برای جهان اسلام بسیار ارزنده بود؛ هرچند این بُعد وجود امام(ع) هنوز به درستی برای بسیاری از ما شناخته نشده است، تا چه رسد به دیگران، اینها قسمتی از درسها و الهاماتی است که از برنامة مناظرات امام علیبنموسیالرضا(ع) میتوان گرفت.!(مکارم شیرازی،1388، 97ـ95)
نتیجهگیری:
از نتایج مهم حضور امام رضا(ع) در مرو و فعالیتهای ایشان در خراسان رشد و گسترش تشیّع و علاقهمندی بیشتر این مردمان به سوی اهلبیت پیامبر(ص) بود. خراسان سابقه دیرینهای در همراهی با خاندان پیامبر و علویان داشته و عباسیان با سوء استفاده از همین علاقهمندی خراسانیان به تشیّع شعار چند پهلوی "الرضا من آل محمّد"را برای نهضت خود برگزیدند و خراسانیان که از آل محمّد(ص) منظوری جز آل علی(ع) نمیدیدند، به این نهضت پیوستند. تمایلهای شیعی خراسانیان حتی در دعوت از امام رضا (ع) به خراسان در خور تأمّل است. در راستای همه اهداف مأمون از چرایی دعوت از امام رضا(ع ) علاقهمندی مردم خراسان به اهلبیت و فرزندان پیغمبر در این دعوت مؤثر بود. امام هم با درایت از این دعوت مأمون که اهداف خودش از جمله محدود کردن و زیر نظر داشتن امام، کنترل قیام های علویان و زیدیان، تثبیت خلافت خود در قسمت شرقی خلافت و...بود توانست بیشترین بهره برداری را در راستای معرفی اسلام و تشیّع از فرصت های به دست آمده موجود با شرکت فعال در مباحثه های علمی رسمی در دربار مأمون با دانشمندان ادیان دیگر و علمای فرق دیگر اسلامی و همچنین جلسات بحث علمی و درس درمسجد جامع مرو، پاسخ به سئوالات و شبهات مردم به ویژه صلاحیت جانشینان پیامبر در اداره جامعه و مفترضالطّاعه بودن و انتصاب آنان توسط خدا از طریق وحی به رسولش چه در جلسات حضوری و یا از طریق نامه نگاری و اعزام نماینده و وکیل در سراسر خراسان بزرگ،واقدامات دیگر مانتند برگزاری اعمال دینی و مذهبی مانند اقامه نماز عید فطر به سنت حضرت رسول و امام علی، برگزاری نماز طلب باران و اجابت آن توسط خداوند وحل مشکلات مردم از راه های گوناگون، بنماید. ودر نتیجه گسترش تشیّع را نهادینه کند چنانچه بعد از سال 203ق و طول قرن سوم به بعد شاهد گسترش تشیّع و ازدیاد یاران و اصحاب ائمه بعد از امام رضا حتی در زمان غیبت صغری میباشیم.
تقدیر وتشکر:این مقاته حاصل بخشی ازتحقیقات انجام شده مربوط به رساله دانشجودکتری محمد جوادجعفری می باشد که در دانشگاه آزاداسلامی واحد محلات انجام شده است
فهرست منابع:
1- قرآن کریم
2- ابن ندیم،محمدبن اسحاق،1381،الفهرست،ترجمه:محمد رضاتجدد،تهران،اساطیر.
3-ابن حوقل،محمد بن علی،1366،ایران در صوره الارض،ترجمه:جعفرشعار،تهران،امیر کبیر.
4- ابن الشعبه الحرانی ،حسنبنعلیبنحسین،1363،تحف العقول عن آل رسول، ترجمه علی اکبر غفاری،احمد جنتی،قم ،موسسه نشر اسلامی.
5- اصفهانی،ابوالفرج،1339،مقاتل الطالبین،ترجمه:جواد فاضل،ج2،تهران ،کتاب فروشی علمی.
6-اکبری، مریم،1392،مقاله نقش امام رضا در گسترش تحولات آزاد اندیشی مرو،فرهنگ رضوی،سال اول،شماره اول،مسلسل1،بهار 1393.
7-اسپریگنز،توماس،1370،فهم نظریههای سیاسی،ترجمه : رجایی،فرهنگ ،تهران،آگاه چاپ ششم.
8-جباری،محمد رضا،1382،سازمان وکالتونقش آن درعصر ائمه،قم،انتشارات موسسه امام خمینی،ج1 9-جعفریان، رسول،1380،تاریخ تشیع در ایران ازآغازتاقرن دهم،ج3،قم، انصاریان.
10-جعفریان،رسول ،1372، تاریخ تشیع در ایران ،تهران ،سازمان تیلیغات اسلامی ج.1 11ـجوینی؛عبداللّهبنلطفاللّهحافظابرو،1364،مجمعالتواریخالسلطانیه،ج3،بهکوشش:محمدمدرسی زنجانی،تهران
12-حبیبی،عبدالحی،1359،تاریخ افغانستان بعد از اسلام،تهران دنیای کتاب.
13 -حر عاملی،محمد بن حسن،1372،وسایل الشیعه،قم،موسسه آل البیت.
14- شوشتری، قاضی نورالله،1353، مجالس المومنین، ج2، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
15-صفری،رضا،1395،تشیع در ایران درقرن دوم وسوم،تهران،کانون اندیشه جوانان.
16- صدوق، محمد بن علی،1372، عیون اخبار رضا،ترجمه:حمیدرضامستفیذ،علیاکبر غفاری، ج1، تهران صدوق.
17 - صدوق، محمد بن علی،1372، عیون اخبار رضا،ترجمه:حمیدرضامستفیذ،علیاکبر غفاری، ج2، تهران صدوق.
18-صدوق،محمد بن حسن،1398ق،توحید،محقق:سیدهاشم حسینی تهرانی،قم جامعه مدرسین قم.
19- طقوش،محمد سهیل،1380،دولت عباسیان،ترجمه:حجت الله جودکی،قم،پژوهشکده حوزه و دانشگاه
20- کلینی رازی، یعقوب بن اسحاق، 1388، اصول کافی، تصحیح:علیاکبرغفاری،ج1 تهران ، دارالکتب اسلامیه.
21-گردیزی،ابو سعید عبدالحی، 1363،تاریخ گردیزی،تصحیح:عبدالحی حبیبی، تهران،دنیای کتاب.
.22- مارکورات،یوزف،1373،ایران شهر برمبنای جغرافیای موسی خورئی ،ترجمه:مریم میراحمدی،تهران ،تهران،اطلاعات.
23- مقدسی،محمد بن احمدف1387،احسن التقالیم فی معرفه الاقالیم،ترجمه:علینقی منزوی،قم ،تبیان،ج2.
24- مجلسی ،محمّد باقر،1403ق، بحار الانوار،ج 1،بیروت، موسسه الوفاء.
25- مکارم شیرازی ،ناصر،1388،مناظرات تاریخی امام رضا باپیروان مذاهب ومکاتب دیگر،مشهد ،بتیاد پژوهشهای اسلامی.
26-مسعودی،علیبنحسین،1382،مروجالذهبومعادنالجواهر،ترجمه:پایندهابوالقاسم،ج2،تهران،انتشاراتعلمیوفرهنگی،چ7.
27- ناصری داودی،عبدالحمید،1386،تاریخ تشیع درافغانستان ازآغاز تاقرن دهم،قم ،مرکز جهانی علم اسلامی.
28-ولایتی،علی اکبر،1392،فرهنگ وتمدن اسلامی،تهران،دفترنشر معارف،چ54.
The effect of Imam Reza (AS) religious debates on the spread of Shiism (Khorasan, 3rd century)
Abstract:
The people of Greater Khorasan converted to Islam in the first half of the first century AH. At that time, Shiism had few supporters, but from the beginning of the third century, despite the authority of the Sunni Abbasid rulers, Shiism became the dominant religion of the people of Khorasan. This work began with the presence of Imam Reza and his actions. This fundamental research seeks to answer the question of how much the Imam's religious debates and his precise actions were the source of the spread of Shiism? The answer obtained after reviewing historical and analytical documents and books shows that this method of the Imam was the best model for the spread of Shiism in the face of scholars of other religions, with a precise understanding of the crises of Islamic society, looking to the future, and adopting intelligent political and cultural positions and strategies. Is. It caused non-Muslims and Muslims of other sects to become interested in Imami Shi'ism and to accept Shi'ism as their religion