Impact of tax avoidance on managerial entrenchment in companies listed on the Tehran Stock Exchange
Mostafa Hashemi Tilehnouei
1
(
Department of Management, East Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
)
Atefeh Ashouri bijarpasi
2
(
Master of Financial Management, Department of Management, East Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, iran
)
Keywords: tax avoidance, managerial entrenchment, corporate social responsibility, corporate governance,
Abstract :
The purpose of this study was the effect of tax avoidance on managerial entrenchment in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The scope of this research was the companies listed on the Tehran Stock Exchange and years between 1394 and 1400. Based on the systematic elimination method, 115 companies were selected as the research sample. The current research is a descriptive-correlation research, based on the nature of the data, it is a quantitative research and based on the objectives, it is considered an applied research. Data analysis was conducted eviews 10 software with the panel data method with fixed effect. The results of the research hypotheses test showed that with increasing tax avoidance, managerial entrenchment is also observed more. In addition, it was found that corporate social responsibility has an effect on the relationship between tax avoidance and managerial entrenchment. Also, corporate governance moderates the relationship between tax avoidance and managerial entrenchment.
ابراهیمی، سیدکاظم، بهرامی نسب، علی و احمدی مقدم، منصور/ (1395). رابطه بین تصمیمات تامین مالی با انواع مدیریت سود/ پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی/ دوره 8/ شماره 30/ صص 83-102
احمدپور، احمد و منتظری، هادی. (1398). بررسی نوع مدیریت سود و تأثیر اندازهی شرکت، ساختار مالکیت و حاکمیت شرکتی بر آن/پیشرفت های حسابداری/دوره 3/ شماره 2/ صص 1-35
اصفهانیان، مهشید؛ احمدی، جلال و گیوکی، محمدرضا/ (1396). بررسی رابطه بین مدیریت سود و هزینههای بدهی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران/ کنفرانس ملی حسابداری و مدیریت
امیری ، عادل و خورزوقی، علی اکبر. (1397). بررسی رابطه جايگزينی دستکاری فعاليتهای واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختياری/ پژوهش های حسابداری مالی / دوره 4/ شماره 2/ صص 19-40
بنی مهد، بهمن و عرب مازار یزدی، مهدی. (1390). رابطه میان شاخص مدیریت سود و بدهی/ پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی/ دوره 4/ شماره 13/ صص 1-20
بهارمقدم، آرزو؛ و کوهی، مهدی. (1397). بررسي مديريت سود در زمان پذيرش و عرضه سهام شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران/ اولين همايش منطقه اي رويكردهاي نوين حسابداري و حسابرسي/
پورحیدری ، امید، همتی ، علی ، غلامی ، رضا. (1393).بررسی تاثیر مدیریت واقعی سود بر رفتار سرمایه گذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، پیشرفتهای حسابداری ، دوره 5 ، شماره 1
جعفری، ولی و جان جانی، رضا/. (1391). به بررسی رابطه مديريت سود و سودآوری شرکتهای پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران/پژوهشهای حسابداری مالی/دوره 3/ شماره 1/ صص 77-96
سجادی، سیده فهیمه. (1392). بررسی تاثیر فرا اعتمادی مدیریت برتصمیمات ساختار سررسید بدهی های شرکت ها/ پایان نامه کارشناسی ارشدحسابداری موسسه آموزش عالی کار قزوین
سلیمانی امیری، نرگس و فرشی، حامد. (1398). بررسی رابطه بين فعاليت هاي مديريت سود واقعي و عملکرد آتي شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران/ نشریه حسابداری مدیریت/ دوره 6/ شماره 17/ صص 45-58
صالحی، مهدی، لاری دشت بیاض، محمود، و محتشمی، مسعود. (1399). بررسی اثر عوامل شرکتی بر روی سنگرگیری مدیریت. مجله ایرانی مطالعات مدیریت، 14(1 ):245-272.
لاری دشت بیاض، محمود؛ پاکدلان، سعید؛ غنچه، اکرم؛ باقری داود کلائی، فائزه. (1401). بررسی رابطه بین جنسیت مدیران و سنگرگیری مدیریتی. نشریه علمی-تخصصی حسابداری و فناوری های نوین, 2(3), 155-215.
Anderson, M,/ (2017)/ Real and accrual earnings management around initial public offerings under different regulatory environments/ Available at www/ssrn/com
Bajraj, C, & Sangapta, D/ (2019)/ Earnings management around initial public offering/ Rock center for corporate governance working paper/ No 23
Chiraz, D, & Anis, J/ (2019)/ Earnings management and performance of French IPO companies/ Journal of accounting and taxation, vol 5/ No 1, pp 1-14
Chung, R/ (2014)/ Real and accrual earnings management and risk of reduce of long-term stock return in IPO: evidence from US companies/ Available at www/ssrn/com
Fairchild, R/ (2017)/ Managerial Opportunism, agency problems, financing decisions and firm performance/ Available at www/ssrn/com
Ghouma, H/ (2016)/ How does Managerial Opportunism affect the Cost of Debt Financing? Research in International Business and Finance http://dx/doi/org
Gohsh, G & Sul, A/ (2019)/ Earnings management, lawsuits and stock – for-stock acquirers’ market performance/ Journal of accounting and economics, vol 46/ No 1, pp 62-77
Habib, M & Ljungqyist, A/(2020)/ Underpricing and entrepreneurial wealth losses in IPOs: theory and evidence/ Review of financial studies, vol 14, pp 433-458
Helege, J & Liang, N/ (2020)/ Initial public offerings in hot and cold markets/ Working paper/ Ohio state university
Huang, R, Tan, K, Faff, R/ (2015)/ CEO Opportunism and Corporate Debt Maturity/ Available at www/ssrn/com
Iyer, S, Sankaram, H, & Ali, N/ (2019)/ CEO Opportunism and agency cost of debt/ Available at www/ssrn/com
Kai, C, Pou, N& Kim, V/ (2020)/ Firm size and diversification: Multiproduct firms in asymmetric oligopoly/ International Journal of Industrial Organization/ Vol 25/ No 1, pp 51-67
Malmendir, P, &n Tit, T/ (2019)/ Earnings management and initial public offerings: an empirical analysis/ The journal of applied business research, vol 30/ No 1
تأثیر اجتناب مالیاتی بر سنگرگیری مدیریتی با تأکید بر نقش مسئولیت اجتماعی و حاکمیت شرکتی
مصطفی هاشمی تیله نوئی* (نویسنده مسئول)
گروه مدیریت، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
E-mail: mostafahashemi82@gmail.com
Cell No: +989129178925
عاطفه عاشوری بیجارپسی
دانشآموخته کارشناسی ارشد مدیریت مالی، گروه مدیریت، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
E-mail: atefeh6654@gmail.com
Cell No: +989195018396
چکیده
هدف این پژوهش تاثیر اجتناب مالیاتی بر سنگرگیری مدیریتی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. قلمرو مکانی این پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سالهای بین 1394 تا 1400 بوده است. قلمرو مکانی این پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد که بر اساس روش حذف سیستماتیک، تعداد 115 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. پژوهش حاضر از نوع پژوهشات توصیفی- همبستگی، بر اساس ماهیت دادهها، از نوع پژوهشهای کمی و بر اساس اهداف نیز از نوع پژوهش کاربردی به حساب میآید. تجزیه و تحلیل داده ها ا نرم افزار eviews 10 انجام شده است. نتایج آزمون فرضیههای پژوهش نشان داد، با بالارفتن اجتناب مالیاتی، سنگرگیری مدیریتی نیز بیشتر مشاهده میشود. علاوه بر این مشخص گشت که مسئولیت اجتماعی شرکت بر رابطه بین اجتناب مالیاتی و سنگرگیری مدیریتی با نقش تعدیلگر مسئولیت اجتماعی شرکت تاثیر گذار است. همچنین حاکمیت شرکتی نیز رابطه بین اجتناب مالیاتی و سنگرگیری مدیریتی را تعدیل میکند.
واژگان کلیدی: اجتناب مالیاتی، سنگرگیری مدیریتی، مسئولیت اجتماعی شرکت، حاکمیت شرکتی
مدیران همواره سعی دارند با اتخاذ سیاستهاي مالی و عملیاتی مناسب، بهره وري و سود آوري شـرکت را حـداکثر و رضـایت سـهامداران را نسـبت بـه میـزان سـودآوري شرکت جلب نمایند. اگر راهبردهاي انتخابی توسط مدیر نتواند انتظارات سـهامداران از سودآوري شرکت را برآورده نماید، آنگاه این انگیزه براي مدیر ایجاد خواهـد شـد که با استفاده از راه کارهاي دیگر نظیر اجتنـاب مالیـاتی، سـعی در رسـاندن سـودآوري شرکت به حد مورد انتظار سهام داران نماید (دمرجیان و همکاران1، ٢٠١٢)، چرا که اگر مدیران نتوانند ارزش شرکت را افزایش دهند، سهامداران جدید به طور حتمی مدیران را برکنـار و مدیران مورد نظر خود را جانشین آنها خواهند کرد. دسای و همکاران2(2017) نیز معتقدند مدیرانی که به دنبال منافع شخصی خود هستند ساختار شرکت را پیچیدهتر کرده و معاملاتی را که باعث کاهش مالیات میشود، انجام میدهند و از این طریق منابع شرکت را در جهت منافع شخصی خود به کار میگیرند. آنها معتقدند که وجود مأموران مالیاتی قوی باعث افزایش نظارت بر کار مدیران و کاهش سوء استفاده از منابع داخلی شرکتها میشود. نکته دیگری که توسط دسای و همکاران مطرح شد این است که نحوه حاکمیت و رهبری شرکتها بر روی سطح اجتناب مالیاتی شرکتها تأثیرگذار است. حاکمیت شرکتی ضعیف باعث افزایش در سطح اجتناب مالیاتی میشود. گراهام3(2010)، معتقد است که اجتناب مالیاتی، منافع نهایی سپر مالیاتی بهره را کاهش میدهد و ممکن است بر روی تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، اگر اجتناب مالیاتی توسط مقامات مالیاتی تشخیص داده شود در اینصورت، شرکت مجبور به پرداختهای اضافی و جریمه میشود که باعث کاهش جریانهای نقدی ورودی و کاهش ثروت سهامداران میشود. در واقع، مدیران وقتی که به حدی دارای قدرت و مهارت حفظ موقعیتهای مختلف باشند میتوانند به جای توجه به منافع سهامداران، به فکر منافع خود باشند، باثباتتر هستند. افزایش ثبات مدیریت به معنای افزایش اختیارات و قدرت مدیران در بنگاه اقتصادی است. ریشهدارتر شدن مدیر ممکن است اهداف مدیریتی را به سمت حداکثرکردن منافع شخصی مدیر سوق دهد. بنابراین، سنگرگیری میتواند هزینههای نمایندگی را افزایش داده و احتمال برکناری مدیران ناکارآمد را کاهش دهد(آ. داه وهمکاران١، ٢٠٢٠). مدیران برای تثبیت موقعیت خود از اختیار تصمیمگیری برای انجام برنامههای شخصی خود استفاده میکنند و به ارزش شرکت توجهی نمی کنند. آنها موقعیت خود را از طریق سرمایهگذاریهای خاص که ریسک کمی دارد تثبیت میکنند و نشان می دهند که نقش با ارزشی برای منافع سهامداران دارند. مدیران وقتی قدرتمند باشند، سنگر میگیرند. آنها ممکن است این قدرت را به دلیل نقش دوگانه خود به عنوان مدیرعامل و رئیس، تصدی طولانی مدت درریاست، مالکیت درسهام، یا موقعیت به عنوان بنیانگذار شرکت، به دست آورند. سنگرگیری به تمام رفتارهایی که موجب حفظ شغل، افزایش آزادی تصمیمگیری و حفظ سودهای شخصی است، مربوط میشود (تقی زاده خانقاه وزینالی، ١٣٩٥). محققان توافق دارند که سنگرگیری مدیریتی تابعی از حاکمیت ضعیف است. در نظریه نمایندگی، جبههگیری مدیریت به مدیران این اجازه را میدهد تا منافع شخصی را از مالکان جدا کنند. با توجه به این نظریه، اشکال تثبیت شده قدرت مدیر، ممکن است برای پیشبرد منافع شخصی به جای منافع سهامداران مورد استفاده قرار گیرد.سنگربندی اشاره به این داردکه ارزش بازار موسسه می تواند به طور معکوس تحت تأثیر نسبت بالای مالکیت مدیریت باشد. یعنی زمانیکه مدیر، کنترل بخش قابل توجهی از سهام موسسه را در دست داشته باشد، ممکن است از خود رفتارهایی نشان دهد کهدر جهت منافع شخصی بوده و کاملاً مغایر با هدف به حداکثر رساندن ارزش موسسه باشد. از اینرو، سنگربندی یا مالکیت مدیریتی به عنوان درصد سهام متعلق به مدیران شرکت تعریف میشود(عبدی وهمکاران، 1400). بنابراین، هدف این پژوهش تأثیر اجتناب مالیاتی بر سنگرگیری مدیریتی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. قلمرو مکانی این پژوهش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است.
2-مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش
1-2-مبانی نظری پژوهش
"اقدامات مديريتي فرصت طلبانه" رابه صورت اقداماتی تعریف ميكنند كه بر اساس آن، مديران به جاي افزايش ثروت تمامي طرفين قرارداد، فقط ثروت خود را افزايش میدهند (بهارمقدم وکوهی،1395). منفعتطلبي مديران اقتضا مي كند در گزارش سود دخل و تصرف كنند. مديريت سود يك رفتار فرصتطلبانه از جانب مديريت براي دستيابي به اهدافي خاص مي باشد (فردیناند و گل جودی تسویی، 1998). به بیان دیگر، رفتار مدیران در قبال مسائل مالی یکی از متغیرهای پر نفوذ بر عملکرد بنگاه اقتصادی در نظر گرفته شود که می تواند منجر به کارایی و بهره وری بالاتر شود. آنگاه می توان چنین ادعا کرد که ویژگیهای رفتاری مدیران می تواند نقش اصلی در تعیین موفقیت یا عدم موفقیت بنگاه اقتصادی ایفا نماید. مدیران ممکن است در اتخاذ تصمیمات خود، متاثر از سوگیریهای رفتاری باشند که می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست و به دنبال آن ایجاد هزینههای غیر عادی و استاندارد شود. برخی از این سوگیریهای رفتاری مدیران عبارتند از؛ بیش اطمینانی، خودشیفتگی و سنگربندی (طباطبایی حکیم وهمکاران، ١٤٠٠).
تحقیقات سنگربندی نشان میدهد که یک مدیر منطقی ممکن است به طور غیر منطقی رفتار کند و در نتیجه احتمال ورشکستگی شرکتش را افزایش میدهد. مدیران ممکن است وسوسه شوند تا عملیات تجاری خود را یا به منظور انتقال یک علامت مثبت به سهامداران در مورد رشد سودهای آینده، یا برای جلوگیری از هزینههای نمایندگی ناشی از انتشار سهام جدید، با استفاده بیش از حد از بدهی، تامین مالی کنند. در نتیجه، این سرمایهگذاریها که بازدهی عملیاتی پایینی را نشان میدهند، با هزینه تامین مالی بالا مرتبط خواهند بود و ممکن است به تدریج منجر به ورشکستگی شرکت شوند (وانگ، ٢٠١9).
از این رو، شرکتها از مقررات «سنگرگیری» برای جذب مدیران خوب به منظور رفتاری مشخص به شیوه ای که در جهت منافع بلندمدت سهامداران بوده استفاده میکنند. دو دیدگاه متضاد در مورد این مقررات شرکتی وجود دارد. یک دیدگاه این است که مقررات حاکمیت شرکتی، ساز و کار انضباطی برای (تسهیل) حذف مدیریت است و در نتیجه تثبیت مدیریت را تضعیف میکند. استدلال متقابل این است که شرکتها مقررات نظارتی سنگرگیری را برای جذب و حفظ مدیران خوب اتخاذ میکنند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی جنسیت مدیران بر سنگرگیری مدیریت است. سنگرگیری مدیریتی پدیدهای است که میتواند به عنوان قدرت مدیریتی برای سلب مالکیت ثروت درک شود (لاری دشت بیاض و همکاران،1401). درواقع، شرکتها مقررات سنگرگیری را برای جذب مدیران خوب برای رفتار به روشی که به نفع منافع بلندمدت سهامداران است، اتخاذ میکنند (وانگ و یانگ١، ٢٠١١). البته، در حوزه های مرتبط با عمل حسابداری و گزارشگری مالی پیرامون این مقوله دو دیدگاه نسبتاً کلی مطرح شده است. این دیدگاه ها را می توان به منزله دو سر یک طیف بر شمرد زیرا برخی صاحب نظران نسبت به اعمال اختیار از جانب مدیران دیدگاه موافق و برخی دیگر دیدگاه مخالف اتخاذ نموده اند. در حالی که برخی از ایشان موافق وجود انعطاف پذیری4در حسابداری و گزارشگری مالی هستند برخی دیگر اعمال اختیار از جانب مدیران و وجود انعطاف پذیری در گزارشگری مالی را بر نتافته، ضمن مخالفت با آن رویههای حسابداری و گزارشگری مالی به شدت یکنواخت شده5 را مورد تاکید قرار می دهند(ولک و همکاران6، ٢٠1٦). در حوزه بحث های نظری نیز دیدگاه های موافق و مخالف صریحی در رابطه با اعمال اختیار از جانب مدیران در فرآیند گزارشگری مالی مطرح شده است. دیدگاه موافقان اعمال اختیار را می توان تحت عنوان دیدگاه اطلاع رسانی7و دیدگاه مخالفان را می توان تحت عنوان دیدگاه رفتارهای فرصت طلبانه8 مدیران نام گذاری و بررسی کرد (بادرچر و همکاران9، ٢٠١7).
مطابق با دیدگاه اطلاع رسانی، مدیران شرکت ها از فرصتهای اختیاری که در حسابداری و گزارشگری مالی به دست میآورند به شکل مناسبی استفاده می کنند و سعی دارند بکارگیری این فرصت ها، اقدام به انتقالبرخی از اطلاعات که بعضاً فقط مدیران شرکت ها از آنها اطلاع دارند و به آنها دسترسی دارند، به سرمایه گذاران و سهامداران می نمایند. به عبارت دیگر در این دیدگاه نسبت به رفتار و عکس العمل مدیران از اختیارات و قضاوت های آنها، دیدگاهی خوشبینانه وجود دارد. این امر موجب سودمندی بیشتر گزارشات ارائه شده از جانب شرکت ها برای استفاده کنندگان می گردد.به عبارت دیگر در طرح این دیدگاه فرض بر آن است که مدیران از انعطاف پذیری که در بکارگیری اصول پذیرفته شده حسابداری و یا اعمال استانداردهای حسابداری وجود دارد، در جهت بهبود و ارتقای شاخصها و ویژگیهای کیفی اطلاعات نظیر توان پیشبینی و ارائه منصفانه استفاده کنند(لوئیس و رابینسون٢٠1810). توان پیشبینی خوب در خصوص رویدادهای دنیای واقعی را میتوان در تئوری اثباتی حسابداری 11بررسی نمود که در ادامه مطلب، به صورت مفصل به این موضوع پرداخته خواهد شد. در این دیدگاه مدیران به صورت داوطلبانه گزارش های مالی را تهیه منتشر می نمایند تا از این طریق به سرمایه گذاران کمک کنند تا تصمیمات را به صورت آگاهانه تر اتخاذ نمایند. هدف مدیران از ارائه چنین اطلاعاتی، بهره مندی از مزیت رقابتی در صحنه اطلاع رسانی می باشد.
مطابق نظر هالتاسن12 (١٩٩٠)، بر مبنای دیدگاه اطلاع رسانی می توان با بررسی اطلاعات انتشار یافته، اثر جریانهای نقدی ارزش شرکت را پیش بینی نمود(زیرا این اطلاعات پیش از بوجود آمدن جریانهای نقدی منتشر می شوند). در واقع با استفاده از اطلاعات منتشر شده میتوان مشخص کرد که ارزش شرکت و همچنین ادعا ها چگونه تغییر خواهند کرد.
مدیران به انتشار صورت های مالی دیگران را از انتظاراتی که در آینده وجود دارندآگاه می سازند و قصد یا نیت خود را به آگاهی آنان می رسانند. مطابق دیدگاه اطلاع رسانی اگر مدیری در انتظار سطح بالایی از رشد در آینده باشد، میکوشد از مجرای تهیه و انتشار صورت های مالی، سرمایه گذاران را از آن آگاه سازد. مدیران سایر شرکت ها با عملکرد عالی نیز دارای چنین انگیزه ای هستند. همچنین شرکت هایی با خبرهای خنثی(نه خوب و نه بد)، دارای انگیزه هستند که خبرهای خوب را به دیگران بدهند تا از اتهام عملکرد ضعیف خود را رها سازند. مدیران شرکت های دارای عملکرد و خبرهای بد، نبایستی انگیزه ای برای انتشار خبرهای بد داشته باشند ولی از طرفی برای حفظ حیثیت و اعتبار خود در بازارهای کارآ، باز هم برای انتشار خبرهای بد انگیزه دارند.
مطابق با دیدگاه دیدگاه رفتار فرصت طلبانه، مدیر فرصت طلب، نماینده ای از جانب سهامداران است که از فرصتهای موجود به نفع منافع شخصی خود استفاده می کند، زیرا نماینده13 چنین می اندیشد که پدیده”مصون ماندن در برابر قیمت14” به طور کامل مورد توجه قرار نمی گیرد و همچنین مالک(سهام داران) نسبت به رفتار مغایر و فرصت طلبانه مدیر، اقدام جدی نخواهد کرد. این شیوه رفتار را دیدگاه فرصت طلبی می نامند. مدیر با در پیش گرفتن چنین رفتاری می کوشد ثروت را از مالک(سهامداران) به خود منتقل کند. نخستین تحقیقی که درباره تئوری نمایندگی انجام شد، به رفتار فرصت طلبانه توجه داشت. تنظیم قرارداد استخدامی به شیوه ای کارآ، یکی از راههایی است که می توان به وسیله آن مانع از اقدامات فرصت طلبانه مدیران شد. اگر هنگام استخدام مدیر، قرارداد به شیوه ای کارآ تنظیم شود، نماینده و موکل(مدیر و سهامدار) دارای منافع مشترك می شوند و در نتیجه هر نوع اقدامی که منافع نماینده را تامین کند، منافع موکل(سهامدار) را هم تامین خواهد کرد.
هر چند در تئوری نمایندگی به این واقعیت توجه می شود که مدیران دارای این انگیزه هستند که ثروت را از سهامداران به خود منتقل کنند، ولی در این تئوری موضوع دیگری به نام "رعایت مفاد قرارداد پیش از اجرای آن” مطرح است که بیانگر این است که مدیر به این واقعیت توجه می کند که اگر او بکوشد ثروت را از سهامداران به خود منتقل کند، در آینده بازار او را تنبیه خواهد کرد. در واقع مسئله بوجود آمده از طریق اینکه رفتار فرصت طلبانه، باعث از دست رفتن منافع مدیر میشود، حل خواهد شد. دیدگاه مذکور بر پایه این واقعیت قرار دارد که از دست رفتن شهرت و حیثیت مدیر باعث خواهد شد که او در آینده مقدار زیادی از مقدار زیادی از حقوق و پاداش خود را از دست بدهد. بدین جهت هنگام انعقاد قرارداد استخدامی با مدیران، سعی میشود مفاد قرارداد بگونه ای تعیین گردد تا مدیران با سهامداران دارای منافع مشترك باشند. همچنین این روش را ”رعایت مفاد قرارداد استخدامی از قبل15” می نامند، زیرا مدیر به گونه ای رفتار میکند گویا بندهای محدود کننده رفتار وی در قرارداد گنجانده شده اند و درخصوص آن موارد از قبل به توافق رسیده اند و او ملزم به رعایت آنها است(گادفری و هادسون16؛ پارسائیان ١٣٩7). مجموعه ای از قراردادهای نوشته و نانوشته بر روابط بین این ذینفعان حکم فرماست. در واقع هدف اصلی از انعقاد این قراردادها بین هر دو طرف(مالک و نماینده)، کسب اطمینان از این موضوع است که یک طرف قرارداد به دنبال صدمه رساندن به منافع طرف دیگر قرارداد نیست. هنگام انعقاد این قراردادها هر کدام از گروه ها از این موضوع که طرفین قرارداد به دنبال منافع شخصی خویش هستند آگاهی دارد، بنابراین سعی دارند که مفاد قرارداد را به گونه ای تعیین نمایند تا منافع خویش را با منافع طرف دیگر همسو ساخته و اطمینان حاصل نمایند که منفعت طلبی دیگران، منافع آنها را تحت الشعاع قرار نخواهد داد(دیگان17،٢٠٠٦).
در این دیدگاه مربوط به رفتار فرصت طلبانه مدیران، برخلاف دیدگاه اطلاع رسانی، نسبت به رفتار مدیران دیدگاه بدبینانه ای وجود دارد. در واقع در این دیدگاه مدیران از فرصتها و انعطاف پذیری که حسابداری گزارشگری مالی در اختیار ایشان قرار میدهد، سوء استفاده کرده و بر اساس اختیارات خود و با بکارگیری اقلام تعهدی اختیاری سعی در پنهان کردن حقایق از دید سهامداران و سرمایه گذاران مینمایند. مطابق این دیدگاه هدف مدیران شرکتها از این کار بیشینه کردن رفاه و ثروت خویش به هزینه سرمایه گذاران و سهامداران است (بادرچر18 ٢٠١7).
در اجرای قراردادهای کارا مدیران شرکت ها سعی میکنند تا اطلاعاتی ارائه دهد که وضع و شرایط اقتصادی واقعی شرکت را به صورت دقیق و آنچه که هست، نمایش دهد؛ بدین گونه هزینههای نمایندگی که جهت نظارت بر کار مدیریت می باشند، کاهش مییابند، شهرت مدیر بالا خواهد رفت و در نهایت ارزش شرکت پیرو آن سرمایه انسانی متعلق به مدیر افزایش خواهد یافت. در واقع اجرای چنین قراردادهایی باعث محدود شدن رفتارهای فرصت طلبانه مدیران خواهد شد. مطابق با دیدگاه رفتار فرصت طلبانه مدیران و تئوری اثباتی، مقصود از تئوری اثباتی، تئوری است که با استفاده از آن سعی می شود درخصوص رویدادهای دنیای واقعی پیش بینیهای خوبی نمود. در واقع تئوری اثباتی حسابداری در مورد موضوع پیش بینی اقداماتی مانند انتخاب رویههای حسابداری به وسیله مدیران شرکت و شیوه ای بحث میکند که مدیران در برابر استانداردهای پیشنهادی جدید حسابداری واکنش نشان میدهند. در تئوری اثباتی حسابداری به این دیدگاه توجه می شود که شرکتها امور خود را به شیوه ای تنظیم مینمایند که دارای بالاترین کارآیی باشد تا بتواند احتمال بقای خود را به حداکثر برسانند.
در این تئوری استدلال به گونه ای است که فرض میشود، انتخاب رویههای حسابداری از جانب شرکت، در راستای یک هدف بزرگتر مبنی بر دستیابی به یک نظام کارآی رهبری شرکتی قرار میگیرد. این نظام کارآ ایجاب مینماید که بین هزینه های سرمایه و هزینههای مربوط به بستن قراردادها نوعی مصالحه یا بده و بستان انجام میشود. با استفاده از رویههای حسابداری میتوان بازار را به طور کامل آگاه ساخت و در نتیجه نگرانیهای سرمایه گذاران را نسبت به پدیده گزینش نا مناسب کاهش داد و در نهایت نیز باعث کاهش هزینه سرمایه میگردد. معمولا شرکتها میتوانند مجموعه ای از رویههای حسابداری موجود را انتخاب نمایند و تنها عامل هزینه باعث میشود که شرکتها با بستن قراردادهای خاص، کاربرد این روشها را محدود نمایند. در واقع با فرض وجود آزادی عمل برای مدیران جهت انتخاب از میان مجموعه ای از رویههای حسابداری، مسئله رفتار فرصت طلبانه 19مطرح میشود(اسکات20؛ پارسائیان ١٣٩٣). واتز و زیمرمن21 (١٩٨٦) در خصوص توانایی پیش بینی تئوری اثباتی حسابداری سه فرضیه را ارائه نمودند. این سه فرضیه از دیدگاه آنها معمولاً در قالب فرصت طلبی مطرح و تفسیر میشوند. مقصود از فرصت طلبی، این است که مدیران روشها یا رویههایی از حسابداری را انتخاب میکنند که بتوانند منافع خود را به بهترین شکل ممکن تامین کنند؛ هرچند که این روشها ممکن است به گونه ای نباشد که منافع شرکت و سهامداران را به بهترین شکل تامین نماید. این سه فرض عبارت اند از:
· فرضیه برنامه حقوق و پاداش22
· فرضیه مربوط به مفاد قرارداد وام23
· فرضیه مربوط به هزینههای سیاسی24
فرضیه اول را میتوان اینگونه بیان نمود که در صورتی که سایر عوامل ثابت بماند، مدیران شرکتهایی که در آنها برنامههای مربوط به پاداش و مزایا اجرایی میشود، با احتمال بیشتری روشهایی از حسابداری را انتخاب میکنند که بتوانند در سود خالص گزارش شده دوره جاری(محرکی برای اعطای پاداش) سود های مربوط به دوره های آتی را نیز بگنجانند. در فرضیه مربوط به مفاد قرارداد وام نیز چنانچه ما سایر عوامل را ثابت نگه داریم، هر قدر شرکت به فقض مفاد قرارداد وام نزدیک تر شود، احتمال بیشتری وجود دارد که مدیر رویه هایی از حسابداری را انتخاب نماید که بتواند بوسیله آن سودهای خالص دوره های آینده را به دوره جاری منتقل نماید. دلیل آن این است که با افزایش سود خالص گزارش شده دوره جاری، احتمال رویارویی با بحران مالی کاهش خواهد یافت. این موضوع از دیدگاه اعطا کنندگان وام امری مهم و ضروری است. در واقع هرقدر شرکت با بحران مالی بیشتری روبهرو باشد، احتمالا بیشتر دست به چنین اقدامی خواهد زد.
در فرضیه مربوط به هزینههای سیاسی برخلاف دو فرضیه قبلی، هر قدر مدیر با هزینههای سیاسی بیشتری روبهرو باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که مدیر رویههایی از حسابداری را انتخاب نماید که بتواند سودهای خالص گزارش شده دوره جاری را به دوره های آینده منتقل نماید. در واقع فرض مربوط به هزینههای سیاسی باعث میشود که از نظر انتخاب رویههای حسابداری، جنبه سیاسی نیز مورد توجه قرار گیرد. برای توضیح این موضوع میتوان اینگونه فرض نمود که امکان دارد سودآوری بالا(که احتمالاً نظر رسانهها و مصرف کنندگان را جلب خواهد کرد) باعث شود که هزینههای سیاسی نیز مطرح شود. چنین توجهی از جانب رسانهها باعث خواهد شد که درمورد شرکت بحثهای سیاسی مطرح گردد و امکان دارد واکنش سیاستگذاران بدین گونه باشد که قوانین جدید مالیاتی یا مقررات دیگری وضع نمایند(اسکات؛ پارسائیان ١٣٩7).
ما نمیتوانیم به راحتی تفکیک و مرزی مابین اینکه رویههای حسابداری انتخاب شده از جانب مدیریت شرکت ناشی از فرصت طلبی مدیر(دیدگاه بدبینانه) یا کارآیی(دیدگاه خوشبینانه) آن ایجاد نماییم. در نتیجه ما نمی توانیم قضاوت کنیم که کاربرد رویه ای خاص در حسابداری از جانب مدیریت را درك کرده ایم.
مخالفان اعمال اختیار از جانب مدیران معتقدند هنگامی که مدیران بتوانند با اعمال برخی اختیارات به گزارشگری مالی بپردازند، سعی خواهند نمود با توجه به تضاد منافعی که به شکل بالقوه میان ایشان و مالکان و سایر ذینفعان وجود دارد و نیز با توجه به این که سطح حقوق، مزایا و رفاه کلی ایشان به نتایج عملکردشان وابسته است، از این توان سوء استفاده کنند. به این معنی که مدیران با اتکا به این اختیارات جنبه های منفی عملکرد خویش را مخفی کرده همزمان سعی خواهند نمود جنبه های مثبت عملکرد خود را پررنگ تر جلوه دهند یا سعی خواهند نمود از پاسخگویی در رابطه با نقاط ضعف عملکردی خویش طفره روند (دیگان، ٢٠1٦؛ ولک و همکاران، ٢٠1٦).
این سه فرضی که در قسمت قبل بیان گردید، بخش مهمی از تئوری اثباتی حسابداری را تشکیل میدهند. در واقع چنین به نظر می رسد که این سه فرض می توانند واکنش مدیران در برابر کاربرد رویههای مختلف حسابداری را توجیه نمایند. روش های اندازهگیری و سنجههای مربوط به رفتار فرصت طلبانه شامل تعهدات اختیاری مدیران که بخش بزرگی از تحقیقات تجربی در زمینه تئوری اثباتی حسابداری را به خود اختصاص داده است، به همراه نقدهای موجود بر آن در ادامه مطلب به تفصیل ارائه خواهد شد. همچنین، معیارهای اندازه گیری رفتار فرصت طلبانه مدیران متفاوت است، از آنجایی که مفهوم رفتار فرصت طلبانه مدیران، بیشتر یک مفهوم کیفی است، برای اندازه گیری و ارائه یک تعریف برای آن از سلیقه های مختلفی استفاده شده است و صاحب نظران به نوبه خود تعریفی خاص برای آن در نظر گرفته اند. از همین جهت، برخی از معیارهای مهمی که برای اندازه گیری رفتار فرصت طلبانه مدیران مورد استفاده قرار می گیرند عبارت اند از:
• اقلام تعهدی غیر عملیاتی25
• اقلام تعهدی اختیاری26
• معیار پیش بینی عملکرد شرکت
• محرك های موثر بر رفتار فرصت طلبانه مدیران
معیار اقلام تعهدی غیر عملیاتی توسط محققانی از جمله گیولی و هاین27 (٢٠٠٠)، پائیک28 و همکاران (٢٠٠٧) و باتاچاریا و همکاران29(٢٠٠٣) مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از این معیار مبتنی بر این فرض است که سطح عدم اطمینان در رابطه با اقلامی که جزء عملیات معمول و مستمر شرکت نیستند (اقلام غیر عملیاتی)، بیشتر از سطح عدم اطمینان در رابطه با اقلامی است که جز فعالیتهای عادی شرکت محسوب می شوند (گیولی و هاین، 2017). بنابر این زمینه اعمال اختیار و نفوذ مدیران در فرآیند گزارشگری مالی برای این اقلام بیشتر از اقلام عملیاتی معمول که حالت مستمر دارند، میباشد.
معیار دیگر مورد استفاده در خصوص رفتار فرصت طلبانه مدیران، اقلام تعهدی اختیاری است. این معیار که مدل جونز نیز نامیده میشود، یکی دیگر از شاخصهای مورد استفاده برای اندازه گیری میزان نفوذ و اختیار مدیران در فرآیند گزارشگری مالی است(جونز30، ١٩٩١؛ دیچاو31، ١٩٩٥).
تعیین میزان کل تعهدات شرکت برای یک سال مالی کار راحتی است ولی تفکیک آن به دو دسته اختیاری، کار ساده ای نیست و بعنوان یک مسئله یا مشکل، این موضوع را با چالش روبهرو میکند. این بدان سبب است که اقلام تعهدی غیر اختیاری با فعالیت شرکت همبستگی دارند. در واقع برخی رویدادها و مسائل را نمی توان به راحتی آنها را در گروهی منظور نمود که مدیر در ثبت و گزارش کردن آنها اختیار و آزادی عمل کامل داشته باشد. یعنی نمیتوان آنها را در گروه اقلام تعهدی اختیاری قرار داد.
جونز برای تفکیک اقلام اختیاری از غیر اختیاری، معادله رگرسیونی زیر برای دوره زمانی پیش از سالی که کمیسیون تجارت بین الملل اقدام به شناسایی شرکت هایی که از بابت واردات دچار صدمه شده بودند و مشمول کمکهای دولت مرکزی آمریکا گردیده بودند را ارائه نمود:
jPPEjt+Ɛjt٢j∆REVj+β١TAjt=αj+β
که در این رابطه:
=TAjt کل تعهدات شرکت j در سال t
=∆REVj درآمد شرکت j در سال t منهای درآمدهای سال ١t-
=PPEjt عددی باقیمانده که نشان دهنده اثرهایی است که بر متغیر وابسته گذاشته میشود.
هدف ∆REVj این است که رویدادهای مالی تعهدی غیر اختیاری مربوط به داراییها و بدهیهای جاری کنترلهایی اعمال نمود. از این دیدگاه که این اقلام به تغییراتی بستگی دارند که در فعالیت شرکت رخ میدهد و میتوان این تغییرات را بر حسب درآمدها محاسبه نمود. همچنین PPEjt میتواند بر آن بخش از هزینه استهلاك که غیر اختیاری است، کنترلهایی اعمال نماید؛ از این دیدگاه که مقدار آن به مبلغی بستگی دارد که شرکت در داراییهای سرمایه ای، سرمایه گذاری میکند. سپس با استفاده از معادله زیر، مقدار اقلام تعهدی را پیش بینی میکند:
jPPEjp)٢j∆REVj+ β١Ujp= TAjp - ( αj+ β
که در این رابطه P سالی است که تحقیق بر روی شرکتهای صدمه دیده انجام میشود. همچنین TAjp نشان دهنده کل کل تعهدات شرکت j برای این سال است و مقدار موجود در پرانتزها، تعهدات غیر اختیاری پیش بینی شده برای آن سال است که بر اساس الگوی رگرسیون به دست میآید. بنابر این عبارت Ujp نشان دهنده تعهدات اختیاری برای آن سال است(اسکات؛ پارسائیان ١٣٩٣).
معیار سومی که برای سنجش رفتار فرصت طلبانه مدیران استفاده میشود، عبارت است از تلاش شرکت و مدیران آن برای دستیابی به پیش بینیهایی که در خصوص عملکرد شرکت وجود دارد. این معیار که نوعی الگوریتم برای شناسایی و طبقه بندی رفتار گزارشگری مالی شرکتها به شمار می رود، پس از آن مطرح شد که صاحب نظرانی چون مک نیکولز32 (٢٠15) و دیچاو و همکاران (١٩٩٥) به انتقاد از مدل هایی که اقلام تعهدی را برای سنجش سطح بروز رفتارهای فرصت طلبانه مدیران در گزارشگری مالی مورد استفاده قرار میدهند، پرداختند. این الگوریتم که توسط بادرچر و همکاران(٢٠١١) معرفی و تبیین گردیده برای شناسایی رفتارهای فرصت طلبانه در گزارشگری مالی ابتدا شرکتها را بر اساس مقایسه رقم سود اولیه و سود تجدید ارایه شده، به دو دسته شرکتهایی که با هدف افزایش سود رفتار گزارشگری مالی فرصت طلبانه داشتهاند(شرکتهای زیر مجموعه اول) و شرکتهایی که با هدف کاهش سود رفتار گزارشگری مالی فرصت طلبانه بروز داده اند(شرکت های زیر مجموعه دوم)، تقیسم می نماید(انوری رستمی؛محمد آبادی، ١٣٩١).
شرکت های زیر مجموعه اول در صورتی در طبقه شرکتهای دارای رفتار فرصت طلبانه قرار می گیرند که ارایه رقم اولیه سود توسط ایشان منجر به دستیابی آنها به پیش بینی های انجام شده در رابطه با سودشان شده باشد اما ارایه رقم تجدید ارایه شده سود توسط ایشان نشانگر آن باشد که مبالغ پیش بینی شده قابل حصول نبوده اند. به زبان ریاضی اگر رقم سود اولیه (OI) یک شرکت از رقم سود تجدید ارایه شده (RI) آن بیشتر باشد، آنگاه چنانچه سود اولیه بیشتر از سود پیش بینی شده (FI) و سود تجدید ارایه شده کمتر از سود پیش بینی شده باشد آن شرکت در زمره شرکت هایی قرار می گیرد که در گزارشگری مالی خویش رفتار فرصت طلبانه بروز داده اند.
OIt > FIt > RIt
برای شرکت هایی که با انگیزه افزایش سود اقدام به سواستفاده از انعطاف پذیری که گزارشگری مالی در اختیار ایشان قرار میدهد، کرده اند می توان دو حالت دیگر نیز در نظر گرفت که در هر دوی این حالتها با وجود بیشتر بودن مبلغ سود اولیه از سود تجدید ارایه شده، شرکت به عنوان عضوی از مجموعه شرکت هایی که رفتار فرصت طلبانه از خود بروز داده اند طبقه بندی نمیشود.
OIt > RIt > FIt FIt >OIt> RIt
شرکتهای زیر مجموعه دوم را نیز می توان همانند شرکتهای زیر مجموعه اول مورد بررسی قرار داده مشخص نمود آیا ایشان در گزارشگری مالی خویش رفتار فرصت طلبانه داشته اند یا خیر. اما از دیدگاه بادرچرهمکاران (٢٠١١) تعیین این که آیا رفتار ایشان فرصت طلبانه بوده یا نه به شکل نسبتا پیچیده تری انجام می پذیرد. به عنوان نمونه شرکتی در زمره شرکت های برخوردار از رفتار فرصت طلبانه قرار می گیرد که همزمان شرایط زیر در رابطه با آن مصداق داشته باشد:
RIt>OIt>FIt ١<Adj-OLt+١<FIt+١OIt+
١Adj-OLt+ نشانگر سود تعدیل شده در دوره١t+ از بابت اثرات سود تجدید ارائه شده مربوط به دوره t میباشد. این مبلغ با کسر کردن سود اولیه گزارش شده در دوره t از سود واقعی دوره ١t+ و افزودن سود تجدید ارائه شده مربوط به دوره t به سود واقعی دوره ١t+ محاسبه میگردد. همچنین بادرچر و همکاران33(٢٠١٢) معتقد هستند در خصوص شرکت هایی که رفتار فرصت طلبانه ایشان به قصد کاهش سود گزارش شده در دوره جاری مجال بروز می یابد، تاثیری که بروز این رفتارها برگزارش سود در دوره آتی و تحقق سود پیش بینی شده آن دوره دارد، عامل مهمی در تشخیص فرصت طلبانه بودن یا نبودن رفتار گزارشگری مالی شرکت به شمار می رود. بر این اساس در صورت وجود شرایط زیر نیز رفتار گزارشگری مالی شرکت فرصت طلبانه تلقی می شود:
FIt >RIt>OIt ١<Adj-OL-١<FI+١OI+
از دیدگاه با در چر و همکاران (٢٠١١) چنانچه شرایط زیر برای شرکتی برقرار باشد نمی توان آن شرکت را در زمره شرکت هایی که رفتار فرصت طلبانه داشته اند قلمداد نمود:
RIt> FIt> OIt
به اعتقاد ایشان همواره ترجیح زمانی و مطلوبیت مدیران به شکلی است که تمایل دارند در صورت امکان پیش بینی های انجام شده را در اولین فرصت زمانی ممکن محقق سازند. بنابراین هنگامی که امکان محقق ساختن پیش بینی ها در دوره جاری وجود داشته باشند تمام تلاش خویش را معطوف به ارایه گزارشهایی مینمایند که نشانگر این امر باشد. در این وضعیت تنها در صورتی که مدیریت شرکت از برخی واقعیتهای موجود غافل مانده یا در کابرد اصول و استانداردهای پذیرفته شده حسابداری دچار اشتباه شود، ممکن است سود تجدید ارایه شده بیش از سود اولیه گزارش شود که در هر حال هیچکدام از این حالتها نشانگر بروز رفتارهای فرصت طلبانه در گزارشگری مالی نیستند(انوری رستمی؛محمد آبادی، ١٣٩١). از جمله محركهای موثر بر رفتار فرصت طلبانه مدیران، میتوان به جریانهای نقدی آزاد و سودآوری شرکتها اشاره نمود.
جریان نقد آزاد بالا امکان ایجاد فرصتی برای مدیران در جهت مدیریت سود و ایجاد مشکل نمایندگی فراهم خواهد نمود. مشکل نمایندگی زمانی اتفاق می افتد که جریان نقد آزاد شرکت به صورتی نادرست سرمایه گذاری شوند و یا اینکه در مسیری خرج شود که باعث حداکثرسازی ثروت سهامداران نشود(جنسن، ١٩٨٦). اگر مدیران در پروژه های ناکارآمد یا با بازده پایین سرمایه گذاری کنند، شرکت را در وضعیت رشد پایین قرار می دهند. طبق تحقیقات پیشین، چنانچه جریان نقد آزاد اضافی بالا باشد، مدیران در صدد کسب منافع شخصی بر می آیند.
در اغلب مواقع مدیران سعی می کنند سود را به صورت متورم گزارش کنند تا انتظارات سرمایه گذاران را در خصوص عملکرد آتی شرکت و همچنین قیمت پیشنهادی را بالا ببرند(رحمان و عبداﷲ34، ٢٠1٥). بر همین اساس مدیران شرکت هایی که با کاهش سودآوری روبرو هستند ترغیب به هموارسازی سود می شوند(وایت،١٩٧٠). همچنین شدت نوسانات درآمدی و کاهش سودآوری در شرکت یکی از عوامل و مشوق های اصلی جهت ترغیب مدیران در هموارسازی سودهای شرکت می باشند(تان و وانگ35، 2017)
به طور کلی مدیریت سود زمانی رخ می دهد که مدیر برای گزارشگری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده می کند و این کار را با هدف گمراه کردن برخی از سهامداران درباره عملکرد واقعی و یا برای تاثیر در نتایج قراردادهایی که بر ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند، انجام می دهد(هیلی و واهلن، ١٩٩٩).
علاوه براین، مقررات حاکمیت شرکتی برای خدمت به منافع بلند مدت سهامداران با دورکردن مدیریت از تمرکز بر منافع کوتاهمدت مورد استفاده قرار میگیرند. مدیرانی که تحت فشار بازار قرار دارند، به احتمال زیاد پروژه هایی را انتخاب می کنند که به نتایج زودبازده منتهی شود و سرمایه گذاریهای بلندمدت با منافع بیشتر را قربانی جایگاه متزلزل خود می کنند. هر چند بر اساس این دیدگاه هم، مدیران به دنبال ثبات جایگاه خود هستند، اما شکاف هزینههای نمایندگی بین سهامداران و مدیران کاهش می یابد. از طرف دیگر ممکن است مدیران از طریق سرمایهگذاری در طرحهای آتی، به دنبال ثبات جایگاه خود باشند، که در اینصورت هر چند دیدگاه مدیریت ممکن است خودخواهانه باشد، اما میتواند این سرمایه گذاریها در آینده، به ثمر بنشیند و بازده سهامداران را تقویت نماید(ولیان وهمکاران، ١٣٩٨).
از دیـدگاه نظري منظور از اجتناب مالیاتی تلاش به منظور کاهش مالیاتهاي پرداختی با استفاده از خلاءهاي قانونی است ( هانلون وهیتزمن36، ٢٠١٠).به عبارتی سیاستهاي مالیاتی،مشـابه تصمیمهاي سرمایهگذاري هستند که از طریق اجتناب از پرداخت مالیات بـراي شـرکت منابع اقتصادي ایجاد میکند (فرانسیس و همکاران37، ٢٠١٤). اگر توانایی مدیریت در راهبري شرکت بالا باشد، سیاستهـاي اتخـاذشـده توسـط وي خواهد توانست حداکثر سودآوري را براي شرکت بـه دنبـال داشـته باشـد. در ایـن حالت، استفاده از اجتناب مالیاتی به منظور رساندن سود بـه حـد مـورد نیـاز سـهامداران ضروري نخواهد بود، چرا که مطالعات اخیر نشان داده اسـت کـه فعالیـتهـاي اجتنـاب مالیـاتی عــلاوه بــر اینکــه بـهطــور بــالقوه بــراي شـرکت ارزش افــزوده ایجــاد مــیکنــد، هزینههایی را نیز بـه شـرکت تحمیـل مـیکنـد (ریجـو و ویلسـون38، ٢٠١٢). هزینههاي مستقیم مربوط به اجتناب از مالیات شامل برنامهریزي مالیاتی، هزینـه دعـوي حقـوقی در برابر مقامات مالیاتی و جریمههاي تحمیلشده به وسیله این مقامات میباشد و هزینههاي غیرمستقیم شامل؛ هزینههاي سیاسی و خسارت بالقوه نیز به شهرت شـرکت اسـت.
فرصت طلبی مديران می تواند از طریق فعالیت های اجتناب مالیاتی شرکت ها تشدید شود. دسای و همکاران 39(2007) نشان میدهند که چگونه یک نظام مالیاتی ناکارآمد به مدیران اجازه می دهد تا رانت خواهی را با ایجاد هزینه برای دولت از طریق پرداخت کمتر مالیات افزایش دهند. مطالعات پیشین شواهدی را ارائه میدهند که فرصتطلبی مدیریتی از طریق فعالیتهای اجتناب مالیاتی، همانند دستکاری سود و استفاده مستقیم از منابع برای استفاده شخصی مدیران تسهیل میشود (چن و همکاران40، 2010). طبق نظریه نمایندگی استدلال می شود که مدیران انگیزه دارند از منابع شرکتی برای منفعت طلبیهای تجاری در راستای منافع خصوصی خود مثل، دستیابی به پاداش بالاتر و ارضاء تمایل خود برای موقعیت، قدرت و اعتبار استفاده کنند(شمس وهمکاران41،2022).
مدیران سودجو، از طریق جداسازی مالکیت از مدیریت (برنامهریزی، نظارت و ...) ، فرصت بیشتری دارند تا به جای افزایش ثروت سهامداران، منافع خود را از طریق شیوه های اجتناب مالیاتی تامین کنند (اسلمرود42 ، 2015). اتوود و لولن43 (2019) نشان دادند که مدیران شرکتها باحمایت ضعیف ازسرمایهگذار، صرفه جویی های مالیاتی را به سمت سرمایهگذاری بیش از حد و هزینههای پژوهش و توسعه44 بیش از حد منحرف میکنند، و این احتمال را برجسته تر میکند که این مدیران از صرفه جویی های مالیاتی شرکتها برای منفعت طلبی خود استفاده میکنند.
بهطور کلی واژة مسئولیت اجتماعی شرکت به ظهور یک جنبش اشاره دارد که واردکردن عاملهای محیطی و اجتماعی در تصمیمات تجاری شرکتها، راهکارها و حسابداری با هدف افزایش عملکرد اجتماعی و محیطی در کنار ابعاد اقتصادی است؛ به گونهای که برای واحد تجاری، جامعه و محیط سودمند باشد (مک کینلی45، 2008)جوامع اجتماعی برای تأثیرگذاری و نفوذ در عملیات شرکتها از طرق مختلف ازجمله مقررات رفتاری و شفافیت تلاش میکنند. شرکتها نیز دربرابر این مقررات و فشار گروهها ازطریق ارتقای سازوکارهایشان واکنش نشان میدهند و بهطور داوطلبانه مقررات رفتاری خاصی برای محدودکردن جنبههای عملیاتشان رعایت میکنند. یکی از سازوکارهای کاربردی شرکتها برای این هدف، مسئولیت اجتماعی شرکتی است (هیل46، 2005).
بنابراین، میتوان استدلال کرد که تأثیر اجتناب مالیاتی بر منفعت طلبی مشروط است، زیرا بستگی به این موضوع دارد که آیا مکانیسم های حکمرانی و نظارتی قوی برای مهار فرصت طلبی مديران وجود دارد یا خیر.در این زمینه، سوال مهمی که باید مطرح شود این است که آیا راهبردهای اجتناب مالیاتی شرکتها با اقدامات سنگرگیری مدیریتی ارتباط دارند یا خیر. بنابراین، در این پژوهش، پژوهشگر درصدد است تا تاثیر اجتناب از پرداخت مالیات شرکت برسنگرگیری مدیریتی را بررسی نمايد.
شمس وهمکاران47 (2022) در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین اجتناب مالیاتی شرکتها و منفعت طلبی پرداختهاند. نتایج نشان داد، مشکلات نمایندگی در شرکت هایی ایجاد می شود که از استراتژی های اجتناب مالیاتی استفاده میکنند که به نوبه خود، رانت خواهی مدیریتی را از طریق تهور در رشد و انباشت داراییها تسهیل می کند. علاوه بر این، رابطه اجتناب مالیاتی شرکت با منفعتطلبی مدیریتی در شرکتهایی با حاکمیت ضعیف، ساز و کار نظارت ضعیف، قدرت بیشتر مدیر ارشد اجرایی (مدیرعامل) و عملکرد ضعیف مسئولیت اجتماعی شرکتی 48 آشکارتر است.
چنگ49 (2021 ) در پژوهشی به موضوع مسئولیت اجتماعی شرکتی، اجتناب مالیاتی و عدم قطعیت اقتصاد کلان پرداختهاند و بیان کردند که مسئله مسئولیت اجتماعی شرکتی در کشور چین نگرانی های دولتی و اجتماعی را در سالهای اخیر برانگیخته است و این امر به یک عامل مهم مدیریت کسب و کار برای شرکتها تبدیل شده است. در این مقاله فرضیههایی در مورد رابطه شرکتهای چینی بر اساس شرایط ملی و شرایط بازار چین ارائه شده است و دادههای شرکت پذیرفتهشده چینی از سال 2010 تا 2019 به عنوان نمونه انتخاب گردید و با استفاده از RKS، DON، و امتیازات وبسایت هکسون50 به ترتیب به عنوان شاخصهای مسئولیت اجتماعی شرکت برای انجام پژوهش تجربی اقدام شد. نتایج نشان می دهد که بین افشای مسئولیت اجتماعی شرکتی و اجتناب مالیاتی در شرکت چینی رابطه مثبت وجود دارد. و همبستگی مثبت بین آنها در مواجهه با میزان بالاتری از عدم قطعیت اقتصاد کلان معنیدارتر است.
امویی51 (2019) در پژوهشی به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی(تنوع جنسیتی، اندازه هیئتمدیره، دوگانگی مدیرعامل و ساختار مالکیت) بر اجتناب مالیاتی در نیجریه طی دوره زمانی 2013 تا 2017 پرداختهاند. نتایج این پژوهش نشان داد که تنوع جنسیتی و اندازه هیئتمدیره بر اجتناب مالیاتی منفی تاثیر و معناداری دارد. در حالیکه، دوگانگی مدیرعامل و ساختار مالکیت بر اجتناب مالیاتی تاثیر مثبت و معناداری دارد.
غنچه و همکاران (1401) به بررسی رابطه جنسیت مدیران و سنگرگیری مدیریت پرداختهاند. نتایج پژوهش نشان داد بین جنسیت مدیرعامل ومالکیت مدیریتی رابطه معکوس معناداری وجود دارد. از سوی دیگر نتایج بیان گر این است که جنسیت مدیرعامل نمی تواند پاداش هیات مدیره را تحت تاثیر قراردهد. همچنین، جنسیت مدیرعامل رابطه معنی داری با دوگانگی نقش مدیر عامل دارد.
لاری دشت بیاض و همکاران (1401) به بررسی بررسی رابطه بین جنسیت مدیران و سنگرگیری مدیریتی پرداختهاند. دراین پژوهش برای تجزیه و تحلیل تأثیر جنسیت مدیران بر سنگرگیری مدیریت، ما اثر آن را بر روی مالکیت مدیریتی، پاداش مدیران و دوگانگی نقش مدیرعامل بررسی میکنیم. نتایج پژوهش نشان داد بین جنسیت مدیرعامل و مالکیت مدیریتی رابطه معکوس معناداری وجود دارد. از سوی دیگر، نتایج گویای این است که جنسیت مدیرعامل نمیتواند پاداش هیئت مدیره را تحت تأثیر قراردهد. همچنین جنسیت مدیرعامل با دوگانگی نقش مدیر عامل رابطه معناداری دارد.
صالحی و همکاران (1399) در پژوهشی به بررسی اثر عوامل شرکتی بر روی سنگرگیری مدیریت پرداختهاند. یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین عوامل شرکتی چهار عامل مدیریت سود واقعی, مدیریت سود پیش بین, مالکیت نهادی و استقلال هیات مدیره ارتباط معناداری با سنگرگیری مدیریتی دارند. متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد. لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.
روش پژوهش ما از نظر روش شناسی پژوهش، توصیفی همبستگی است و از نظر هدف کاربردی می باشد و اشارع کن که پسا رویدادی است و از روش کتابخانه ای و اسناد کاوی برای جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1394-1400 میباشد. نمونه آماری شامل شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران که از شرایط زیر برخوردار بودهاند:
جدول (1): نحوه تعيين نمونه آماری پژوهش
مجموع شرکتهای عضو جامعه آماری (شرکت): | 536 |
- شرکتهای حذف شده بر اساس معیارهای زیر: |
|
تعداد شرکتهایی که بعد از شروع پژوهش در بورس پذیرفتهشده و تا پایان پژوهش در بورس فعال نبودهاند. | 188 |
تعداد شرکتهایي که در حوزه بانکها، بیمهها، لیزینگها، سرمایهگذاریها و هلدینگها فعال بودهاند. | 49 |
تعداد شرکتهایی که در در دوره مورد مطالعه، تغییر سال مالی دادهاند. | 31 |
تعداد شرکتهایی که سال مالي آنها به اسفندماه ختم نشده است. | 56 |
تعداد شرکتهایي که اطلاعات مورد نیاز آنها به ویژه حقالزحمه حسابرسی در دسترس نبودهاند. | 97 |
تعداد شرکتهایی که به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند: | 115 |
بر اساس روش حذف سیستماتیک تعداد115 شرکت به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردیده است.
مدل رگرسیونی فرضيههاي و پژوهش:
فرضيههاي تحقيق
فرضیه اول: اجتناب مالیاتی بر سنگرگیری مدیریتی تاثیر معناداری دارد.
فرضیه دوم: مسئولیت اجتماعی شرکت بر رابطه بین اجتناب مالیاتی و سنگر گیری مدیریتی تاثیرگذار است.
فرضیه سوم: حاکمیت شرکتی بر رابطه بین اجتناب مالیاتی و سنگرگیری مدیریتی تاثیر گذار است.
از آنجایی که این مطالعه در مورد تاثیر اجتناب مالیاتی بر سنگرگیری مدیریتی میباشد، طبق پژوهش، (شمس وهمکاران52،2022) این فرضیه در پژوهش با رگرسیون معیار سنگرگیری مدیریتی در سال t+1 بر اجتناب مالیاتی در سال t آزمایش می شود. به طور دقیقتر، مدل رگرسیون زیر برای آزمون فرضیه تخمین زده می شود(شمس وهمکاران53،2022):
رابطه (1): معادله رگرسیونی آزمون فرضیه اول پژوهش:
EMPIRE_BUILD i,t = α0 + β1 TAX_AVOID it + β2 CASH it + β3 LEV it + β4 ROA i,t + β5 SIZE i,t + β6 MB i,t + β7 SGROWTH i,t +Β8 FAGE i,t + β9 MABILITY i,t + ɛ i,t
رابطه (2): معادله رگرسیونی آزمون فرضیه دوم پژوهش:
EMPIRE_BUILD i,t = α0+ β1 TAX_AVOID it+ β2 CSR it+ β3 TAX_AVOID it* CSR it + β4CASH it + β5 LEV it + β6 ROA i,t + β7 SIZE i,t + β8 MB i,t + β9 SGROWTH i,t +Β10 FAGE i,t + β11 MABILITY i,t + ɛ i,t
رابطه (3): معادله رگرسیونی آزمون فرضیه سوم پژوهش:
EMPIRE_BUILD i,t = α0+ β1 TAX_AVOID it+ β2 EINDEX it+ β3 TAX_AVOID it* EINDEX it + β4CASH it + β5 LEV it + β6 ROA i,t + β7 SIZE i,t + β8 MB i,t + β9 SGROWTH i,t +Β10 FAGE i,t + β11 MABILITY i,t + ɛ i,t
شیوه اندازه گیری عملیاتی متغیرهای پژوهش:
در این بخش متغیرهای کلیدی پژوهش به صورت عملیاتی مطابق با مبانی نظری پژوهش به صورت زیر تعریف شده است:
جدول (2): تعریف عملیاتی متغیرهای پژوهش
ردیف | نام متغیر | نماد متغیر | تعریف عملیاتی متغیرها |
---|---|---|---|
متغیر وابسته: | |||
1 | سنگرگیری مدیریتی | managerial entrenchment | سنگرگیری مدیریتی اقتضا مي كند در گزارش سود دخل و تصرف كنند.مديريت سود يك رفتار فرصت طلبانه از جانب مديريت براي دست يابي به اهدافي خاص مي باشد (فردیناند و گل جودی تسویی، 1998). با توجه به پژوهش گاما (2016) در اين پژوهش به منظور اندازه گیری منفعت طلبی مدیران(رفتار فرصت طلبانه مدیران) از دو معیار مدیریت سود واقعی و مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی استفاده می کنیم. مدیریت سود واقعی : براي اندازه گيري مدیریت سود واقعي به ترتيب از مدل هاي رگرسيون زير استفاده مي شود. جريانهاي نقدي عملياتي غيرعادي براي شركتها به عنوان جريان نقدي عملياتي واقعي منهاي سطح نرمال جريان نقدي عملياتي برآوردشده با استفاده از ضريب رگرسيون معادله زیر محاسبه شده است. ) CFOi,t)/(Avaseti,t-1)=β1+1/(Avaseti,t-1)+β 2(saleei,t)/( Avaseti,t-1)+β3 (∆salei,t)/( Avaseti,t-1)+εi,t CFOi,t :جريانهاي نقدي ناشي از فعاليتهاي عملياتي شرکت i در سال t Avasett متوسط كل داراييها (اول دوره بعلاوه پايان دوره تقسيم بر 2) شرکت i در سال t Sale :فروش شرکت i در سال t
cfo :جريانهاي نقدي ناشي از فعاليتهاي عملياتي شرکت i در سال t Avaset متوسط كل داراييها (اول دوره بعلاوه پايان دوره تقسيم بر 2) شرکت i در سال t Sale: فروش شرکت i در سال t :∆salei,t تغييـر در مبلـغ فـروش شرکت i در سال t سطح نرمال هزينه هاي اختياري مي تواند به عنوان يك تابع خطي از فروش هاي همان سال تعريف شود.
(DISEXPi,t)/(Asseti,t-1)=β1+1/(Ai,t-1)+β2 (salei,t-1)/( Asseti,t-1)+εi,t : هزينه هاي عملیاتی(عمومي و فروش و تبليغات) برآورد سطح نرمال هزينه هاي اختياري كه در رگرسيون بالا تعيين شده منجر به برآورد ضعيف مي شود كه شركتها با افزايش دادن فروش ها، سود گزارش شده را در هر سال افزايش مي دهند. اگر شركت با مديريت، فروش را افزايش دهد اين به طور غير منتظره اي باقيمانده كسر را كاهش مي دهد (رگرسيون بالا). براي غلبه كردن بر اين مشكل، هزينه هاي اختياري به عنوان تابعي از فروش هاي سال قبل برآورد ميشوند.در این پژوهش به تبعيت از روچیدس (2009) و برآورد سطح نرمال هزينه هاي اختياري براي شركتها به شرح ذيل عمل مي كنيم. DISEXPi,t)/(Avasseti,t-1)=β1+1/(Avasseti,t-1)+β2 (salei,t-1)/( Avasseti,t-1)+εi,t salei,t-1 فروش سال قبل سطح غير نرمال هزينه هاي اختياري براي شركتها برابر است با هزينه هاي اختياري واقعي منهاي سطح نرمال هزينه هاي اختياري برآوردشده با استفاده از ضريب رگرسيون بالا. مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی : ممكن است اقلام تعهدي بتوانند كه در خصوص مديريت سود شواهدي به دست دهند، چراكه اين اقلام بازتاب كننده انتخاب ها و تخمين هاي حسابداري مديران مي باشند و ميتوان اين تخمين را با دخالت دادن نقش شناخته شده سود ها و زيان هايي كه وقوع آنها تابع زماني مشخصي ندارد بهبود بخشيد.اگر بتوانيم اقلام تعهدي را اندازه گيري نماييم قادر به محاسبه مديريت سود خواهيم بود از اينرو با استفاده از مدل آماري زير ابتدا به برآورد اقلام تعهدي مي پردازيم : )TACi,t)/( Avasseti,t-1)=β1+1/(Avasseti,t-1)+β2 ∆(REVi,t-ARi,t)/( Avasseti,t-1)+β3 (PPEi,t)/( Avasset,t-1)+β4ROAi,t+εi,t TA it كل اقلام تعهدي كه برابراست با سود قبل از اقلام غيرمترقبه منهاي جريانهاي نقدي ناشي از فعاليتهاي عملياتي شرکت i در سال t PPE itارزش ناخالص داراييها) نسبت دارایی خالص تقسیم بر متوسط کل دارایی ها( ROAit بازده داراييها كه برابراست با سود قبل از اقلام غيرمترقبه تقسيم بر متوسط كل داراييها برآورد ضريب بدست آمده از معادله بالا براي اقلام تعهدي عادي(NAi,t) براي همه شركتهاي IPO براي هر سال و هر صنعت استفاده شده است. NA=β1+1/(Avasseti,t-1)+β2 ∆(SALEi,t-RECt)/( Avasseti,t-1)+β3 (PPEi,t)/( Avasset,t-1)+β4ROAi,t+εi,t
NA it اقلام تعهدي عادي شرکت i در سال t : تغيير در حسابهاي دريافتني اقلام تعهدي اختياري (DAi,t) كه برابر است با تفاوت بين اقلام تعهدي كل و اقلام تعهدي عادي. DAi,t=( TA/Avaset)-NA ا DAi,t قلام تعهدي اختياري شرکت i در سال t |
متغیر مستقل: | |||
2 | اجتناب مالياتي | TAX_AVOID | منظور از اجتناب مالياتي، تلاش در جهت كاهش پرداخت ماليات است.در واقع اجتناب از ماليات، نوعي استفاده از خلاءهاي قانوني در قوانين مالياتي در جهت كاهش ماليات است كه با استفاده از مقياس نرخ موثر مالياتي دفتري اندازه گيري مي شود(هانلون و همكاران، 2012).اجتناب از ماليات يك فعاليت گريز از ماليات بدون شكستن خطوط قوانين و درون چارچوب قوانين ماليات است (اگراوال،2007). در اين پژوهش براي سنجش اجتناب مالیاتی، از نرخ مؤثر مالیاتی دفتري (ETR) استفاده می گردد که به صورت زیر محاسبه میشود: ETR= TTE/ PTE ETR: نرخ موثر مالياتي شرکت i در سال t TTE: کل هزینه مالیات شرکت (تشخیصی) i در سال t PTE: سود قبل از ماليات شرکت i در سال t عدد بدست آمده به دلیل ارتباط معکوس نرخ موثر مالیاتی با اجتناب مالیاتی در منفی یک ضرب می شود. هرچه عدد بدست آمده به صفر میل کند سطح اجتناب مالیاتی پايين تر است و بالعکس. (عزتی وهمکاران، ١400) |
متغيرهاي كنترلي : | |||
3 | وجوه نقدی نگهداری شده | CASH | نسبت وجوه نقدی و معادل های نقدی به مجموع دارایی ها |
4 | اهرم مالي | LEV | نسبت بدهی کل به مجموع دارایی ها |
5 | سود | ROA | درآمدهای قبل از مالیات تقسیم بر مجموع دارایی ها |
6 | اندازه شركت | SIZE | لگاریتم طبیعی مجموع دارایی ها: کل داراییهای شرکت Ln |
7 | فرصت رشد | MB | نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام (شرکت هایی که نسبت آنها بالاتر است، دارای فرصت رشد بالاتری نسبت به سایر شرکت ها هستند) |
8 | رشد سالانه فروش | SGROWTH | درصد تغییر در درآمد فروش سالانه که با تقسیم فروش شرکت i در پایان سال t منهای فروش شرکت i در پایان سال 1t- بر فروش شرکت i در پایان سال 1t-محاسبه میشود |
9 | عمر شركت | FAGE | لگاریتم طبیعی تعداد سال های عمر شرکت در بورس اوراق بهادار تهران |
11 | توانايي مديريتي | MABILITY | توانایی مدیران: در این پژوهش برای اندازهگیری توانایی مدیران از روش تحليل پوششي دادهها (DEA) استفاده خواهد شد(دمرجیان و همکاران،2012). تحليل پوششي دادهها يک مدل برنامهريزي رياضي، براي ارزيابي کارايي واحد هاي تصميم گيرنده (DMU) است که چندين ورودي و چندين خروجي دارند . اندازه گيري کارايي به دليل اهميت آن در ارزيابي عملکرد يک شرکت يا سازمان همواره مورد توجه محققين قرار داشته است. فارل در سال 1957، با استفاده از روشي همانند اندازه گيري کارايي در مباحث مهندسي ، به اندازه گيري کارايي براي واحد توليدي اقدام کرد.موردي که فارل براي اندازه گيري کارايي مد نظر قرار داد شامل يک ورودي و يک خروجي بود. و در این پژوهش، فرمول DEA به شرح زیر است: خروجی در این پژوهش، درآمد خالص و ورودی رشد فروش شرکت میباشد. بنابراین می توان توانایی مدیریت را تحت رگرسیون زیر بررسی نمود:
: کارایی شرکت (از مدل CCR استفاده می شود) : لگاریتم طبیعی کل دارایی ها : سهم بازار؛ در این پژوهش به منظور بدست آمدن سهم بازار از فرمول زیر استفاده می شود:
با توجه به مطالعات پیشین، برای محاسبه این متغیر از درآمد فروش حداقل سه شرکت در هر صنعت استفاده شده است. در ضمن، درآمد فروش شرکت i نیز در فروش کلی صنعت j در نظر گرفته می شود (سینایی و رشیدی زاد، 1388). : جریان نقد آزاد مثبت (مابه التفاوت سود عملیاتی خالص پس از کسر مالیات (NOPAT) و سرمایه گذاری در خالص دارایی های عملیاتی) (ملکیان و همکاران، 1391). : لگاریتم طبیعی سن شرکت (سالهای پذیرش در بورس اوراق بهادار تهران) : شاخص ارز خارجی که برای شرکت هایی که صادرات داشته اند عدد 1 و در غیر این صورت عدد صفر در نظر گرفته می شود. : باقی مانده مدل که نشان دهنده توانایی مدیریت است. |
متغيرهاي تعديلگر : | |||
12 | مسئوليت اجتماعي شركت | CSR | در این پژوهش سنجش متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر اساس ابعاد محیطی ،اجتماعی واقتصادی انجام می گیرد که در ادامه به تفصیل شرح داده خواهد شد. (دِنگ و همکاران، 2013). |
13 | حاكميت شركتي | EINDEX | حاکمیت شرکتی مجموعه رویه ها و راهکاري است که یک شرکت از طریق آن هدایت و کنترل می شود (حساس یگانه،1392). حاکمیت شرکتی مجموعه اي از روابط بین مدیریت شرکت، هیأت مدیره آن، سهامداران و سایر ذینفعان است(فرهاد توسکی و همکاران،1400). در این پژوهش از معیار نسبت اعضای غیرموظف هیات مدیره جهت اندازه گیری حاکمیت شرکتی استفاده شده است. |
در این پژوهش سنجش متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر اساس ابعاد محیطی ،اجتماعی واقتصادی انجام می گیرد.
بعد محیطی مسئولیت اجتماعی شرکت : ENVCSR: مجموع نمرات بدست آمده از این مولفه شامل؛ محصولات و خدمات مفید(ISO14001)، پیشگیری از آلودگی، بازیافت ضایعات و انرژی پاک میباشد که در صورتهای مالی و گزارشات هیئت مدیره شرکتهای عضو نمونه، گزارش شده است. اگر در شرکتی هر یک از شاخص های فوق الذکر رعایت شده باشد به آن ارزش یک و درغیر اینصورت ارزش صفر لحاظ می گردد (کیم و همکاران، 2017).
بعد اجتماعی مسئولیت اجتماعی شرکت:SOCCSR مجموع نمرات بدست آمده از این مولفه شامل؛ دادن خیریه و کمک های عام المنفعه، نوآوری، کمک های بشر دوستانه به سایر کشورها، کمک به ساخت مسکن، کمک به آموزش و پرورش، ارائه برنامه های داوطلبانه میباشد که در صورتهای مالی و گزارشات هیئت مدیره شرکتهای عضو نمونه و گزارش شده است. اگر در شرکتی هر یک از شاخص های فوق الذکر رعایت شده باشد به آن ارزش یک و درغیر اینصورت ارزش صفر لحاظ می گردد (کیم و همکاران، 2017).
بعد اقتصادی مسئولیت اجتماعی شرکت : ECOCSR مجموع نمرات بدست آمده از این مولفه شامل؛ مالیات، ارزش افزوده کارکنان و بازده دارایی ها میباشد که در صورتهای مالی و گزارشات هیئت مدیره شرکتهای عضو نمونه، گزارش شده است. اگر در شرکتی هر یک از شاخص های فوق الذکر رعایت شده باشد به آن ارزش یک و درغیر اینصورت ارزش صفر لحاظ می گردد (کیم و همکاران، 2017).
4-1- آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
برای شرح توصیفی متغیرهای مورد بررسی در نمونه آماری پژوهش و به منظور شناخت بهتر ویژگیها و مشخصات نمونه مورد بررسی، لازم است آمار توصیفی متغیرها تشریح شود.
جدول (3): آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
چولگی | کشیدگی | انحراف معیار | کمینه | بیشینه | میانه | میانگین | شرح | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
398/2 | 005/.- | 213/. | 047/. | 1 | 622/. | 632/. | سنگر گیری | managerial entrenchment |
007/9 | 557/1 | 113/. | 236/.- | 863/. | 094/. | 101/. | اجتناب مالیاتی | TAX_AVOID |
663/2 | 431/.- | 204/. | 0 | 826/. | 434/. | 429/. | مسئولیت اجتماعی | CSR |
472/1 | 329/. | 346/. | 0 | 1 | 245/. | 369/. | حاکمیت شرکتی | EINDEX |
881/49 | 329/5 | 052/. | 050/. | 737/. | 116/. | 118/. | وجوه نقدی نگهداری شده | CASH |
266/4 | 277/. | 209/. | 031/. | 824/1 | 552/. | 554/. | اهرم مالی | LEV |
429/4 | 330/. | 148/. | 581/.- | 673/. | 104/. | 125/. | سودآوری | ROA |
439/4 | 938/. | 493/1 | 247/11 | 768/20 | 439/14 | 644/14 | اندازه شرکت | SIZE |
014/6 | 729/. | 299/. | 455/1- | 743/1 | 318/. | 373/. | فرصت های رشد | BTM |
523/405 | 861/17 | 171/1 | 732/.- | 534/29 | 204/. | 353/. | رشد سالانه فروش | SGROWTH |
185/3 | 102/. | 390/. | 609/1 | 970/3 | 995/2 | 001/3 | عمر شرکت | AGE |
146/4 | 314/.- | 138/. | 574/.- | 493/. | 027/. | 015/. | توانایی مدیریت | ABILITY |
4-2- بررسی وضعیت نرمال بودن متغيرهاي پژوهش
این آزمون با توجه به شاخصهای تقارن چولگی و کشیدگی، مطابقت با توزیع نرمال را مورد سنجش قرار میدهد.طبق نتايج ارائه شده، از آنجا که معناداری آماره جارک-برا برای (متغیر وابسته) بیشتر از سطح خطای 5 درصد است، در نتیجه این متغیر توزیع نرمال دارد؛ اما معناداری آماره جارک-برا سایر متغیرها (متغیرهای مستقل و کنترلی) کمتر از سطح خطای 5 درصد است، در نتیجه این متغیرها دارای توزیع نرمال نیستند که البته این موضوع به دلیل تعداد زیاد مشاهدههای مورد بررسی طبق قضيه حد مرکزي، مشکلی ایجاد نمیکند.
جدول (4): بررسی نرمال بودن متغیرهای پژوهش
معناداری | جارکو-برا | متغیرهای پژوهش | |
---|---|---|---|
0/65165 | 0/85648 | منفعت طلبي مديران | managerial entrenchment |
0/00000 | 568/057 | اجتناب مالياتي | TAX_AVOID |
0/00290 | 11/6851 | وجوه نقدی نگهداری شده | CASH |
0/00000 | 137/944 | اهرم مالي | LEV |
0/00000 | 31/4291 | سود | ROA |
0/00000 | 43/3903 | اندازه شركت | SIZE |
0/00000 | 235/047 | فرصت هاي رشد | MB |
0/00000 | 135/190 | رشد سالانه فروش | SGROWTH |
0/00000 | 203/095 | عمر شركت | FAGE |
0/00002 | 21/9811 | مالكيت نهادي | INSTOWN |
0/00000 | 287/865 | توانايي مديريتي | MABILITY |
0/0000 | 17/9023 | حاکمیت شرکتی | CG |
0/00000 | 29/8912 | مسئولیت اجتماعی شرکت | CSR |
4-3-مانایی متغيرهاي پژوهش
استفاده از دادههای نامانا میتواند سبب ایجاد رگرسیونهای کاذب شود.از اینرو، برای جلوگیری از رگرسیون کاذب باید شرط مانايي متغیرها برقرار باشد. نتایج بررسی مانایی متغیرهای پژوهش با استفاده از آزمون ریشه واحد لوین و همکاران، آماره تي و معناداری آن در جدول 3 ارائه شدهاند.
جدول (5): مانایی متغیرهای پژوهش
معناداری | آماره تی | متغیرهای پژوهش | |
---|---|---|---|
0/0000 | -12/6839 | منفعت طلبي مديران | managerial entrenchment |
0/0000 | -17/9997 | اجتناب مالياتي | TAX_AVOID |
0/0000 | -2/05635 | وجوه نقدی نگهداری شده | CASH |
0/0000 | -47/0256 | اهرم مالي | LEV |
0/0000 | -3/99754 | سود | ROA |
0/0000 | -8/15933 | اندازه شركت | SIZE |
0/0000 | -144/664 | فرصت هاي رشد | MB |
0/0000 | -9/86511 | رشد سالانه فروش | SGROWTH |
0/0000 | -21/4952 | عمر شركت | FAGE |
0/0000 | -8/12422 | مالكيت نهادي | INSTOWN |
0/0000 | -22/0379 | توانايي مديريتي | MABILITY |
0/0000 | -11/945 | حاکمیت شرکتی | CG |
0/0000 | -17/119 | مسئولیت اجتماعی شرکت | CSR |
4-4-آزمون مدلهای رگرسیون پژوهش
جدول (6): نتایج آزمون اف-لیمر فرضیههای پژوهش
نوع اثرات | آزمون اثرات | آماره | درجه آزادی | سطح معناداری | نام فرضیه |
---|---|---|---|---|---|
ثابت مقطعی | آماره F در اثرات ثابت مقطعی | 2.819660 | (5,998) | 0.0106 | اول |
آماره X2 در اثرات ثابت مقطعی | 9.202281 | 5 | 0.0101 | ||
ثابت مقطعی | آماره F در اثرات ثابت مقطعی | 3.642896 | (5,994) | 0.0267 | دوم |
آماره X2 در اثرات ثابت مقطعی | 10.260950 | 5 | 0.0216 | ||
ثابت مقطعی | آماره F در اثرات ثابت مقطعی | 12.802944 | (6,1381) | 0.0000 | سوم |
آماره X2 در اثرات ثابت مقطعی | 75.406843 | 6 | 0.0000 |
مطابق با نتایج آزمون اف-لیمر فرضیههای پژوهش که در جدول (6) ارایه شده است؛ مقدار (F و X2) برای آزمون اثرات مقطعی به ترتیب برابر با 819/2 و 202/9 گزارش شده است که در ناحیه بحرانی قرار داشته (با توجه به مقدار سطح معناداری آزمون). لذا فرضیه صفر رد میگردد و این مهم بدان معنا است که اثرات ثابت مقطعی وجود دارد. بر این اساس مدل پژوهش حاضر بر باید بر اساس مدل های پانل دیتا مورد بررسی قرار گیرد که بر دو نوع اثراث ثابت و تصادفی میباشد که برای تعیین آن از آزمون هاسمن بهره گرفته می شود. مطابق با نتایج گزارش شده در این بخش می توان مشاهده نمود که مقدار (F و X2) در مدل ریاضی دوم برای آزمون اثرات مقطعی به ترتیب برابر با 642/23 و 260/10 گزارش شده است .بر این اساس مدل پژوهش حاضر در این بخش نیز مبتنی بر اثرات ثابت مورد تاکید قرار گرفته است. در نهایت بر اساس مدل ریاضی سوم، مدل اثرات ثابت می تواند مطلوب تر از اثرات تصادفی نسبت به برآورد مدل های رگرسیونی ختم گردد. در ادامه نیز نتایج آزمون هاسمن ارایه شده است. باید توجه داشت که فرض مدل اثرات تصادفی، مبتنی بر این اصل است که اثرات تصادفی با متغیرهای توضیحی (متغیرهای پیش بین در مدل رگرسیون)، همبستگی ندارد. روش عمومی برای آزمون این فرضیه را هاسمن (1987) ارائه کرده است که به منظور بررسی و مقایسه تخمین های ضرایب اثرات تصادفی ثابت و تصادفی است که نتایج آن در ادامه ارائه شده است.
جدول (7): نتایج آزمون هاسمن بخش اول (تعیین اثرات تصادفی- مقطغی) فرضیههای پژوهش
خلاصه آزمون | نام فرضیه | آماره کای دو | درجه آزادی X2 | سطح معناداری |
---|---|---|---|---|
اثرات تصادفی-مقطعی | اول | 835093/73 | 9 | 000/0 |
اثرات تصادفی-مقطعی | دوم | 815179/13 | 9 | 0291/0 |
اثرات تصادفی-مقطعی | سوم | 599923/31 | 4 | 0000/0 |
با توجه به آن چه که در جدول (7)گزارش شده است می توان بیان داشت که سطح معناداری آزمون از مقدار معیار خطای آزمون کمتر میباشد، بر این اساس، فرض صفر، در فرضیه اول یا همان مدل ریاضی اول در سطح 99 درصد رد میگردد (P<0.01) لذا فرض H0 مبنی، بر مناسب بودن اثرات تصادفی، در آزمون هاسمن، رد گردیده و بنابراین مدل اثرات ثابت میتواند مناسب باشد و مدل اثرات ثابت نسبت به مدل دیگر ترجیح داده میشود. نتایج درج شده در جدول (8) نیز نشان می دهد که در مدل ریاضی دوم نیز اثرات ثابت می تواند نتایج مطلوب تری را به همراه داشته باشد (P<0.01) . یافته در این بخش نیز مشابه با دو مدل ریاضی پیشین میباشد بر همین اساس برای هر سه مدل در ادامه از مدل های ریاضی با اثرات ثابت بهره گرفته شده است. در واقع، مدل رگرسیونی پژوهش برای ازمون فرضیههای پژوهش در ادامه ارایه شده است.
جدول (8): نتایج آزمون نهایی مدل آماری 1 پژوهش
متغیر وابسته: | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
عامل تورم واریانس (VIF) | معناداری (prob) | آماره تی (t) | خطای استاندارد (Std/Error) | ضرایب (β) | متغیرهای توضیحی | |
- | 0/3235 | 0/988032 | 0/168350 | 0/166336 | C | |
1/080582 | 0/0000 | 5/280850 | 0/004364 | 0/023045 | اجتناب مالیاتی | |
1/756735 | 0/0401 | 1/814029 | 0/024086 | 0/043693 | وجوه نقدی نگهداری شده | |
1/009023 | 0/4322 | 1/032501 | 0/000490 | 0/000505 | اهرم مالي | |
2/036179 | 0/0000 | 4/219386 | 0/051425 | 0/216984 | سود | |
1/336091 | 0/0108 | 2/557325 | 0/032343 | 0/082711 | اندازه شركت | |
1/051282 | 0/0095 | 2/600554 | 0/278933 | 0/725380 | فرصت هاي رشد | |
1/46812 | 030/065 | 037/29 | 041/009 | 061/068 | رشد سالانه فروش | |
2/07720 | 01043/0 | 101/33 | 002/001 | 033/077 | عمر شركت | |
1/101437 | 0/0418 | -0/199639 | 0/044100 | -0/008804 | توانايي مديريتي | |
4/691153 | آماره فیشر (F) | 0/462766 | ضریب تعیین تعدیلشده (Adj/ R2) | |||
0/000000 | معناداری آماره فیشر (F) | 2/185804 | آماره دوربین-واتسون (D/W) |
نتایج برآورد مدل اول پژوهش طبق الگوی دادههای ترکیبی با اثرات ثابت و روش حداقل مربعات تعمیم یافته در جدول (8) ارائه شده است. طبق آماره فیشر (F) و معناداری آن که کمتر از خطای 5 درصد است، روابط خطی معناداری بين متغيرها وجود دارد.طبق آماره دوربین-واتسون (D/W) که میزان آن در محدوده مناسب بین 5/1 تا 5/2 است، باقیماندهها مستقل از هم هستند و مشکل خودهمبستگی ندارند/ طبق عامل تورم واریانس متغیرها که کمتر از عدد 5 هستند، مشکل همخطي بین متغیرهای توضیحی وجود ندارد.طبق ضریب تعیین تعدیل شده (Adj/R2) متغیرهاي توضيحي مدل توانايي تعيين حدود 56 درصد تغییرات متغیر وابسته را دارند. نتایج به دست آمده از جدول (8) نشان میدهد که سطح معناداریِ متغیر اجتناب مالیاتی (TAX_AVOID ) برابر با 000/0 و مقدار ضریب آن 023/0 میباشد. با توجه به سطح معناداریِ کمتر از 5 درصد (000/0 < 05/0)، فرضیه پژوهش تایید میشود و با توجه به علامت مثبتِ ضریب به دست آمده، میتوان استدلال کرد که فرضیه پژوهش در جهت مثبت تایید میشود و در واقع میتوان گفت که اجتناب مالیاتی بر سنگرگیری مدیریتی تاثیر مثبت و معناداری دارد.
جدول (9): نتایج آزمون نهایی مدل دوم پژوهش
متغیر وابسته: اجتناب مالیاتی | |||||
---|---|---|---|---|---|
عامل تورم واریانس (VIF) | معناداری (prob) | آماره تی (t) | خطای استاندارد (Std/Error) | ضرایب (β) | متغیرهای توضیحی |
- | 0.0000 | 4.578386 | 0.447580 | 2.049193 | C |
1.087554 | 0.0000 | 7.209203 | 0.016870 | 0.121623 | : اجتناب مالیاتی |
1.037991 | 0.4219 | 0.803562 | 0.184090 | 0.147928 | مسئولیت اجتماعی شرکت |
1.250267 | 0.0000 | 9.037752 | 0.022102 | 0.199753 | مسئولیت اجتماعی شرکت * اجتناب مالیاتی |
1.027412 | 0.0001 | -3.820690 | 0.001201 | -0.004589 | وجوه نقدی نگهداری شده |
2.285230 | 0.0000 | -8.344843 | 0.139425 | -1.163482 | اهرم مالي |
1.100971 | 0.0000 | 5.558878 | 0.086219 | 0.479284 | سود |
1.454232 | 0.6463 | 0.459055 | 0.062753 | 0.028807 | اندازه شركت |
1.103869 | 0.9519 | 0.060373 | 0.041553 | 0.002509 | فرصت هاي رشد |
1.114272 | 0.2155 | 1.239784 | 0.024365 | 0.030208 | رشد سالانه فروش |
1.177828 | 0.0349 | 2.114040 | 0.031246 | 0.066056 | عمر شركت |
1.183655 | 0.9059 | -0.118248 | 0.036491 | -0.004315 | توانايي مديريتي |
34.59801 | آماره فیشر (F) | 0.844540 | ضریب تعیین تعدیلشده (Adj. R2) | ||
0.000000 | معناداری آماره فیشر (F) | 1.717819 | آماره دوربین-واتسون (D.W) |
نتایج به دست آمده از جدول (9) نشان میدهد که سطح معناداریِ متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت *اجتناب مالیاتی (CSR *TAX_AVOID ) برابر با 040/0 و مقدار ضریب آن 051/0 -میباشد. با توجه به سطح معناداریِ کمتر از 5 درصد (041/0 < 05/0)، فرضیه پژوهش تایید میشود و با توجه به علامت منفی ضریب به دست آمده، میتوان استدلال کرد که فرضیه پژوهش در جهت منفی تایید میشود و در واقع میتوان گفت که مسئولیت اجتماعی شرکت بر رابطه بین اجتناب مالیاتی با سنگرگیری مدیریتی تاثیر منفی دارد به عبارتی در شرکتهای با مسئولیت اجتماعی شرکت ضعیف، سنگرگیری مدیریتی مشهود تر است.
جدول (10): نتایج آزمون نهایی مدل سوم پژوهش
متغیر وابسته | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
عامل تورم واریانس (VIF) | معناداری (prob) | آماره تی (t) | خطای استاندارد (Std/Error) | ضرایب (β) | متغیرهای توضیحی | |||
- | 0.7794 | 0.2800 | 0.1168 | 0.0327 | C | |||
0.0003 | 0.0386 | -2.0701 | 0.0023 | -0.0048 | : اجتناب مالیاتی | |||
0.0328 | 0.0000 | -7.1251 | 1.661 | -0.0001 | حاکمیت شرکتی | |||
0.9950 | 0.0131 | -2.4839 | 0.4103 | -1.0192 | مسئولیت اجتماعی شرکت * حاکمیت شرکتی | |||
0.6636 | 0.0017 | 3.138300 | 0.002190 | 0.0068 | وجوه نقدی نگهداری شده | |||
0.6882 | 0.7369 | -0.336081 | 0.001263 | -0.00042 | اهرم مالي | |||
0.0099 | 141/0 | 112/1- | 352/0 | 395/0- | سود | |||
0.5873 | 008/0 | 011/6 | 084/0 | 505/0 | اندازه شركت | |||
0.0028 | 0.5873 | 0.542966 | 20.02825 | 10.87466 | فرصت هاي رشد | |||
0.0184 | 0.0028 | -15.64108 | 0.022629 | -0.353942 | رشد سالانه فروش | |||
0.0000 | 0.0184 | 2.362094 | 1.987864 | 4.695521 | عمر شركت | |||
0.5165 | 0.0000 | 4.558112 | 6.938774 | 31.62770 | توانايي مديريتي | |||
34.59801 | آماره فیشر (F) | 0.844540 | ضریب تعیین تعدیلشده (Adj. R2) | |||||
0.000000 | معناداری آماره فیشر (F) | 1.717819 | آماره دوربین-واتسون (D.W) |
نتایج به دست آمده از جدول (10) نشان میدهد که سطح معناداریِ متغیر مسئولیت اجتماعی شرکت * حاکمیت شرکتی (CSR *TAX_AVOID ) برابر با 0131/0 و مقدار ضریب آن 0192/1 -میباشد. با توجه به سطح معناداریِ کمتر از 5 درصد (041/0 < 05/0)، فرضیه پژوهش تایید میشود و با توجه به علامت منفی ضریب به دست آمده، میتوان استدلال کرد که فرضیه پژوهش در جهت منفی تایید میشود و در واقع میتوان گفت که مسئولیت اجتماعی شرکت بر رابطه بین اجتناب مالیاتی با حاکمیت شرکتی تاثیر منفی دارد به عبارتی در شرکتهای با حاکمیت شرکتی ضعیف، سنگرگیری مدیریتی مشهود تر است.
5-بحث و نتیجهگیری
محققان توافق دارند که سنگرگیری مدیریتی تابعی از حاکمیت ضعیف است. اگر مدیران تثبیت شده بیشتر روی فعالیتهای مسئولیت اجتماعی شرکتی سرمایه گذاری کنند تا اقدامات غیراخلاقی را پنهان کنند، آنگاه شرکت مشروعیت خود را در بازار مالی از دست خواهد داد. مدیران وقتی قدرتمند باشند، سنگر می گیرند. آنها ممکن است این قدرت را به دلیل نقش دوگانه خود به عنوان مدیرعامل و رئیس، حق تصدی طولانی، مالکیت مشترک، یا موقعیت به عنوان بنیانگذار، به دست آورند. با توجه به دیدگاه نمایندگی، اشکال تثبیت شده قدرت مدیرعامل ممکن است برای پیشبرد منافع شخصی به جای منافع سهامداران مورد استفاده قرار گیرد. مدیران عامل تثبیتشده وقدرتمند ممکن است توانایی نظارت هیات مدیره را مهار کنند و بر تصمیمات استراتژیک هیات مدیره مانند سرمایه گذاری در مسئولیت اجتماعی شرکتی تاثیر بگذارند. مشارکت مسئولیت اجتماعی شرکتی تنها در صورتی بخشی از برنامه آنها می شود که به آنها در کسب منافع اقتصادی کمک کند) سانچز و همکاران، 2019(. نتایج این پژوهش با پژوهش، شمسوهمکاران54 (2022) ، چنگ55(2021 )، امویی56 (2019) ، چن57(2017)، حساس یگانه وهمکاران( 1400)، فرج زاده و همکاران (1397) همسو میباشد. در ادامه نیز برخی از پیشنهادهای مهم براس نتایج فرضیه های پژوهش ارایه شده است:
پیشنهادهای فرضیه اول:
1. تشویق به شفافیت: برای کاهش اجتناب مالیاتی و منفعت طلبی مدیران، میتوان با افزایش شفافیت در مالیات و مالیاتها، مدیران را به پرداخت مالیاتهای معقول ترغیب کرد. برای این منظور، اطلاعات مالیاتی شرکتها و مدیران باید به صورت عمومی در دسترس قرار گیرد.
2. تشویق به پاسخگویی: برای جلوگیری از منفعت طلبی مدیران و اجتناب مالیاتی، میتوان مدیران را مجاب کرد تا به سوالات و درخواستهای مالیاتی از جانب مراجع مالیاتی پاسخگو باشند. این کار میتواند باعث افزایش شفافیت و کاهش میزان اجتناب مالیاتی شود
3. تشویق به اصلاح قوانین مالیاتی: برای کاهش اجتناب مالیاتی و منفعت طلبی مدیران، باید سیاستها و قوانین مالیاتی به گونهای باشند که تشویق به پرداخت مالیاتها و تولید داخلی شود. قوانین مالیاتی باید عادلانه باشند و مدیران را تشویق کنند تا به جای اجتناب مالیاتی، مالیاتها را پرداخت کنند
4. تشویق به همکاری: برای جلوگیری از اجتناب مالیاتی و منفعت طلبی مدیران، میتوان با ایجاد فرصتهای همکاری بین مراجع مالیاتی و شرکتها، مدیران را تشویق کنیم تا به جای اجتناب مالیاتی، با مراجع مالیاتی همکاری کنند و مالیاتهای معقول را پرداخت کنند
5. تشویق به انتخاب مدیران شفاف: برای جلوگیری از منفعت طلبی مدیران و اجتناب مالیاتی، باید مدیران را از طریق روند شفاف و عادلانه انتخاب کنیم. این به معنای انتخاب مدیران با مهارتهای لازم و انگیزه برای خدمت به جامعه و کشور است که احتمالاً کمترین تمایل به اجتناب مالیاتی و منفعت طلبی دارند
6. تشویق به آموزش و آگاهی: برای جلوگیری از اجتناب مالیاتی و منفعت طلبی مدیران، باید آموزش و آگاهی مدیران را درباره مزایای پرداخت مالیاتها و تأثیر مثبت آن بر جامعه و کشور تشویق کرد. این کار میتواند باعث افزایش آگاهی و کاهش اجتناب مالیاتی شود.
پیشنهادهای فرضیه دوم:
1. ایجاد سیاستهای شفاف: شرکتها باید سیاستهای شفاف و قابل فهمی درباره مسئولیت اجتماعی شرکت خود و تعامل با نظام مالیاتی داشته باشند. این سیاستها باید شامل تعهداتی باشند که مدیران را ملزم به رعایت قوانین مالیاتی میکند و پاسخگویی در قبال اقدامات آنها در این زمینه را تضمین میکند
2. استفاده از ابزارهای مالیاتی مناسب: شرکتها باید از ابزارهای مالیاتی قانونی و منصفانه استفاده کنند تا میزان مالیات خود را حداقل کنند. اما آنها باید از این ابزارها با شفافیت و بر اساس قوانین مالیاتی استفاده کنند و از ابزارهای سوءاستفاده خودداری کنند.
3. ارتقای انتظارات عمومی: شرکتها باید انتظارات عمومی را درباره مسئولیت اجتماعی شرکت خود بالا ببرند. این شامل انتشار گزارشهای شفاف و دقیق درباره عملکرد مالیاتی و اجتماعی آنها است. همچنین، شرکتها باید از روشهایی مانند تأسیس بنیادهای اجتماعی، حمایت از پروژههای اجتماعی و ایجاد شراکتهای اجتماعی استفاده کنند تا نقش خود را در توسعه جامعه تقویت کنند
4. تشویق به رقابت عادلانه: شرکتها باید سیاستهایی را اجرا کنند که از رقابت عادلانه در بازار حمایت کنند. این شامل عدم استفاده از روشهای نامناسب برای کاهش مالیات و اجتناب از آن میشود. شرکتها باید به جای تمرکز بر بهرهبرداری از ضعفهای قوانین مالیاتی، بر تولید و ارائه محصولات و خدمات برتر تمرکز کنند
5. همکاری با نظام مالیاتی: شرکتها باید با نظام مالیاتی همکاری کنند و در صورت داشتن سوالات یا نیاز به راهنمایی، با اداره مالیات تماس بگیرند. این همکاری میتواند بهبود روابط شرکت با نظام مالیاتی را تسهیل کند و از احتمال بروز اختلافات و تنشها در آینده جلوگیری کند
6. ایجاد فرهنگ اخلاقی: شرکتها باید فرهنگ اخلاقی قوی را در سازمان خود ترویج کنند. این شامل تشویق به رفتارهای اخلاقی در برخورد با مسائل مالیاتی و تأکید بر ارزشهای اجتماعی و مسئولیت اجتماعی شرکت است. این فرهنگ اخلاقی باید از سطح بالای سازمان شروع شود و تا به سطح پایینترها گسترش یابد.
پیشنهادهای فرضیه سوم:
1. تعیین نهادهای مالکیتی مناسب: برای کاهش اجتناب مالیاتی و افزایش منفعت طلبی مدیران، نهادهای مالکیتی مناسب باید تعیین شوند. این شامل تعیین سهامداران بزرگ، شرکا و همچنین تعیین ساختار مالکیت شرکت است. به عنوان مثال، اگر سهامداران بزرگی وجود داشته باشند که منافع طولانی مدت خود را در نظر بگیرند، احتمالاً مدیران نیز تمایل به اجتناب مالیاتی کمتری خواهند داشت.
2. افزایش شفافیت و ارتباط با سهامداران: افزایش شفافیت و ارتباط با سهامداران میتواند تاثیر مهمی در کاهش اجتناب مالیاتی و افزایش منفعت طلبی مدیران داشته باشد. این شامل ارائه اطلاعات دقیق و به روز در مورد عملکرد مالی و مالیاتی شرکت، برگزاری جلسات منظم با سهامداران و گروههای مرتبط، و ارتقاء ارتباط با سهامداران بزرگ و مهم است
فهرست منابع و مآخذ
ابراهیمی، سیدکاظم، بهرامی نسب، علی و احمدی مقدم، منصور/ (1395). رابطه بین تصمیمات تامین مالی با انواع مدیریت سود/ پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی/ دوره 8/ شماره 30/ صص 83-102
احمدپور، احمد و منتظری، هادی. (1398). بررسی نوع مدیریت سود و تأثیر اندازهی شرکت، ساختار مالکیت و حاکمیت شرکتی بر آن/پیشرفت های حسابداری/دوره 3/ شماره 2/ صص 1-35
اصفهانیان، مهشید؛ احمدی، جلال و گیوکی، محمدرضا/ (1396). بررسی رابطه بین مدیریت سود و هزینههای بدهی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران/ کنفرانس ملی حسابداری و مدیریت
امیری ، عادل و خورزوقی، علی اکبر. (1397). بررسی رابطه جايگزينی دستکاری فعاليتهای واقعی و دستکاری اقلام تعهدی اختياری/ پژوهش های حسابداری مالی / دوره 4/ شماره 2/ صص 19-40
بنی مهد، بهمن و عرب مازار یزدی، مهدی. (1390). رابطه میان شاخص مدیریت سود و بدهی/ پژوهش های حسابداری مالی و حسابرسی/ دوره 4/ شماره 13/ صص 1-20
بهارمقدم، آرزو؛ و کوهی، مهدی. (1397). بررسي مديريت سود در زمان پذيرش و عرضه سهام شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران/ اولين همايش منطقه اي رويكردهاي نوين حسابداري و حسابرسي/
پورحیدری ، امید، همتی ، علی ، غلامی ، رضا. (1393).بررسی تاثیر مدیریت واقعی سود بر رفتار سرمایه گذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، پیشرفتهای حسابداری ، دوره 5 ، شماره 1
جعفری، ولی و جان جانی، رضا/. (1391). به بررسی رابطه مديريت سود و سودآوری شرکتهای پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران/پژوهشهای حسابداری مالی/دوره 3/ شماره 1/ صص 77-96
سجادی، سیده فهیمه. (1392). بررسی تاثیر فرا اعتمادی مدیریت برتصمیمات ساختار سررسید بدهی های شرکت ها/ پایان نامه کارشناسی ارشدحسابداری موسسه آموزش عالی کار قزوین
سلیمانی امیری، نرگس و فرشی، حامد. (1398). بررسی رابطه بين فعاليت هاي مديريت سود واقعي و عملکرد آتي شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران/ نشریه حسابداری مدیریت/ دوره 6/ شماره 17/ صص 45-58
صالحی، مهدی، لاری دشت بیاض، محمود، و محتشمی، مسعود. (1399). بررسی اثر عوامل شرکتی بر روی سنگرگیری مدیریت. مجله ایرانی مطالعات مدیریت، 14(1 ):245-272.
لاری دشت بیاض، محمود؛ پاکدلان، سعید؛ غنچه، اکرم؛ باقری داود کلائی، فائزه. (1401). بررسی رابطه بین جنسیت مدیران و سنگرگیری مدیریتی. نشریه علمی-تخصصی حسابداری و فناوری های نوین, 2(3), 155-215.
Anderson, M,/ (2017)/ Real and accrual earnings management around initial public offerings under different regulatory environments/ Available at www/ssrn/com
Bajraj, C, & Sangapta, D/ (2019)/ Earnings management around initial public offering/ Rock center for corporate governance working paper/ No 23
Chiraz, D, & Anis, J/ (2019)/ Earnings management and performance of French IPO companies/ Journal of accounting and taxation, vol 5/ No 1, pp 1-14
Chung, R/ (2014)/ Real and accrual earnings management and risk of reduce of long-term stock return in IPO: evidence from US companies/ Available at www/ssrn/com
Fairchild, R/ (2017)/ Managerial Opportunism, agency problems, financing decisions and firm performance/ Available at www/ssrn/com
Ghouma, H/ (2016)/ How does Managerial Opportunism affect the Cost of Debt Financing? Research in International Business and Finance http://dx/doi/org
Gohsh, G & Sul, A/ (2019)/ Earnings management, lawsuits and stock – for-stock acquirers’ market performance/ Journal of accounting and economics, vol 46/ No 1, pp 62-77
Habib, M & Ljungqyist, A/(2020)/ Underpricing and entrepreneurial wealth losses in IPOs: theory and evidence/ Review of financial studies, vol 14, pp 433-458
Helege, J & Liang, N/ (2020)/ Initial public offerings in hot and cold markets/ Working paper/ Ohio state university
Huang, R, Tan, K, Faff, R/ (2015)/ CEO Opportunism and Corporate Debt Maturity/ Available at www/ssrn/com
Iyer, S, Sankaram, H, & Ali, N/ (2019)/ CEO Opportunism and agency cost of debt/ Available at www/ssrn/com
Kai, C, Pou, N& Kim, V/ (2020)/ Firm size and diversification: Multiproduct firms in asymmetric oligopoly/ International Journal of Industrial Organization/ Vol 25/ No 1, pp 51-67
Malmendir, P, &n Tit, T/ (2019)/ Earnings management and initial public offerings: an empirical analysis/ The journal of applied business research, vol 30/ No 1
Impact of tax avoidance on managerial entrenchment in companies listed on the Tehran Stock Exchange
Abstract
The purpose of this study was the effect of tax avoidance on managerial entrenchment in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The scope of this research was the companies listed on the Tehran Stock Exchange and years between 1394 and 1400. Based on the systematic elimination method, 115 companies were selected as the research sample. The current research is a descriptive-correlation research, based on the nature of the data, it is a quantitative research and based on the objectives, it is considered an applied research. Data analysis was conducted eviews 10 software with the panel data method with fixed effect. The results of the research hypotheses test showed that with increasing tax avoidance, managerial entrenchment is also observed more. In addition, it was found that corporate social responsibility has an effect on the relationship between tax avoidance and managerial entrenchment. Also, corporate governance moderates the relationship between tax avoidance and managerial entrenchment.
key words: tax avoidance, managerial entrenchment, corporate social responsibility, corporate governance
[1] Demerjin et al
[2] Desai
[3] Graham
[4] Flexibility
[5] Rigid
[6] Wolk
[7] Informational perspective
[8] Opportunistic perspective
[9] Badertscher
[10] Louis & robinson
[11] positive accounting theory
[12] Holthausen
[13] Agent
[14] Price protection
[15] Ex ante efficient contracting approach
[16] Godfrey & hodgson
[17] Deegan
[18] Badertscher
[19] Opportunistic behavior
[20] Scott
[21] Watts & Zimmermann
[22] The bonus plan hypothesis
[23] The debt covenant hypothesis
[24] The political cost hypothesis
[25] Non operating accruals
[26] Discretionary accrual
[27] Givoly & hayn
[28] Paek
[29] Battacharya
[30] Jones
[31] Dechow
[32] Mc Nichols
[34] Rahman abdolah
[35] Tang vang
[36] Hanlon & Heitzman
[37] Francis et al
[38] Rijo & wilson
[39] Desay et al
[40] Chen et al
[41] Shams
[42] eslemrod
[43] etvood
[44] R&D
[45] Mac
[46] Hill
[47] Shams
[48] CSR
[49] Cheng
[50] HeXun
[51] Amoyi
[52] Shams
[53] Shams
[54] Shams
[55] Cheng
[56] amoyi
[57] Chen