Analysis of Factors Affecting the Improvement of Quality of the Environment of Residential Complexes (Case Study: Vahdat Beton Complex of Sadra Town)
Subject Areas : architectureSudabeh Mohammadzadeh 1 , Ali Reza Einifar 2 , Hamid Majedi 3
1 - Ph.D. student of Architecture, Faculty of Arts and Architecture, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2 - Professor, Department of Art and Architecture, College of Fine Arts, Tehran University, Tehran, Iran.
3 - Professor, Department of Art and Architecture, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Keywords: Intermediate spaces, Residents’ characteristics, Keywords: Quality of residential environments, Architectural design, residential complexes,
Abstract :
The first thing that comes to mind when residential areas in the culture of contemporary Iranian architecture are studied is that achieving higher quality in residential environments is a necessity given the said point. Identifying the main factors that affect quality improvement, providing a model for quality measurement in the residential environment, and then prioritizing indexes is essential. Not only does this method study the issue of quality from the perspective of residents living in the selected complex, but also it can be used in quality improvement policies and strategies of residential environments. Therefore, this article considers three main factors: capability of intermediate spaces, quality of architectural design, and personal characteristics of residents in question. This article analyzed the relationship between these factors and the quality of residential complexes. Further, it determined environmental quality based on residents’ needs and expectations by providing a four-level model for measuring quality in residential complexes and measuring indicators from residents. Then, it identified the principal indicators in quality improvement of the environment by prioritizing indicators. This measurement used t-test, correlation, and factor analysis. The results obtained in the field of research hypotheses showed that there is a significant correlation between the indicators of the duration of residence, level of education, age and type of ownership (in the individual characteristics of residents), the ability of intermediate spaces, and the quality of architects’ design with the quality of the residential environment. The results showed that the residents of Vahdat Beton Complex are not satisfied with the quality of their residential environment. The quality score showed that the most dissatisfaction is with the area of the residential complex. Also, the consequence of the significant coefficient demonstrated that the area of the residential unit should be considered by the city officials, as their top priority. The results of the analysis of the elements that make up the quality of the environment showed that space 2 at the level of the neighborhood unit, space 2 at the level of the residential complex, and space 3 at the level of the residential unit is more important spaces for the residents. Moreover, the lowest level of residents’ satisfaction is with the accessibility at the level of the residential complex and the observance of privacy, overlooking, and visual pleasure at the level of the residential unit. Prioritization of measures to improve the quality of the environment showed that space 3, at the level of the neighborhood unit, space 2 at the level of a residential complex, spaces 1 & 3 at the level of the residential unit are the most important spaces for improving the quality of buildings. It also showed that indicators of green space and social livelihood in space 2, visual pleasure and sensual richness in space 3 of neighborhood unit level, accessibility, and readability in space3, green space and controlling the entry of strangers to the complex in space 1 of residential complex level, green space, and belonging in space 3, privacy and overlooking in space 1 of the residential unit level.
. بلیلان اصل، لیدا؛ و ستارزاده، داریوش. (1394). جایگاه فضای بینابین در سازماندهی فضایی عناصر معماری و شهری در ایران (مطالعه موردی: شهر تبریز در دوره قاجار). مجله علوم و تکنولوژی محیط زیست، 17(2)، 169-181.
_||_
تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء کیفیت محیط مجتمع های مسکونی
(مطالعه موردی: مجموعه وحدت بتن شهر صدرا)1
سودابه محمدزاده2، علیرضا عینی فر3، حمید ماجدی4
چکیده
کیفیت محیطهای مسکونی ماهیتی چند بعدی دارد. هدف این مقاله شناخت عوامل تاثیرگذار بر ارتقاء کیفیت محیط و ایجاد الگویی جهت سنجش کیفیت در مجتمعهای مسکونی برای شکلگیری مطلوب محیطهای مسکونی است. برای رسیدن به این هدف، پرسش اساسی این است که، چه عواملی بر ارتقاء کیفیت محیط مسکونی تأثیرگذار است؛ و چگونه این عوامل سنجش کیفیت فضا را در گونههایی از مسکن میسر میسازد؟ برای پاسخ به پرسشها عوامل 1)مشخصات فردی ساکنان، 2)قابلیت فضاهای بینابینی و 3)کیفیت طراحی معماری در نظر گرفته شد. به منظور ارزیابی عوامل از آزمونهای t، همبستگی و تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج نشان میدهد که مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک (در بخش مشخصات فردی)، قابلیتهای فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری در کیفیتبخشی به محیط موثر هستند. نتایج حاصل از سنجش نشان داد که بیشترین میزان نارضایتی ساکنان از محیط مسکونی و مهمترین شاخص جهت ارتفاء کیفیت بنا مربوط به دسترسیپذیری در سطح مجتمع مسکونی میباشد.
واژه های کلیدی
کیفیت محیط مسکونی، مشخصات ساکنان، فضاهای بینابینی، طراحی معماری، مجموعه های مسکونی
[1] این مقاله برگرفته از رساله دکتری سودابه محمدزاده با عنوان «تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء کیفیت محیط مجتمع های مسکونی، نمونه موردی: سه مجموعه مسکونی در شهر صدرا» در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران با راهنمایی آقای دکتر علیرضا عینی فر و مشاور آقای دکتر حمید ماجدی است.
[2] ** دانشجوی دکترای معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
Email: sudabeh_mhz@yahoo.com
[3] *** استاد، دانشکده هنر و معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران. (مسئول مکاتبات)
Email: aeinifar@ut.ac.ir
[4] **** استاد، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
Email: majedi@srbiau.ac.ir
مقدمه
بررسی و مطالعه فرآیند توسعه محیطهای مسکونی در شهرهای ایران نمایانگر شکلگیری بحران کیفیت و شرایط نابسامان این محیطها است که میتواند ناشی از مهمترین پیامدهای سیاستهای توسعه شهری باشد (رفیعیان و همکاران، 1389، 63) این بحران در درجه اول حاصل تغییر در ویژگیهای جمعیتی- اجتماعی و نگرشهای فرهنگی و پاسخ به نیازهای متنوع و فزاینده در بازار مسکن است (عینیفر، 1379، 117) و در درجه دوم حاصل توسعه نگرش تکبعدی و کمیتگرا به محیطهای مسکونی به عنوان تفکر برخاسته از زمینه اجتماعی و اقتصادی و نیاز سریع به تامین مسکن اقشار مختلف مردم است. این نیاز کمی توجه به کیفیتهای بنیادین محیطهای مسکونی را محدود ساخته و در اولویتهای بعدی قرار داده است. کمتوجهی به کیفیتهای محیطی در طول زمان به عدم رضایت خودآگاه یا ناخودآگاه از محیطهای مسکونی منجر میشود. از طرف دیگر با توجه به ماهیت چندگانه مفهوم کیفیت و وجود مراتبی از رویکردهای عینیت محور تا ذهنیت محور در ارتباط با مسئله کیفیت که نگرش های گوناگونی را نسبت به جهان هستی نشان می دهد، می توان نتیجه گرفت که کیفیت به مفهومی نسبی با ابعاد گسترده و بار معنایی فراتر از معنای بدیهی و معمول آن مبدل شده است (گلکار، 1380، 39) که شناخت مولفههای معرف کیفیت را جهت کیفیتبخشی به محیط دچار مشکل میکند بعلاوه تا مولفههای معرف کیفیت و معیارهای طراحی جهت کیفیتبخشی به محیط مشخص نشود نمیتوان به بحث در زمینه عوامل موثر در کیفیتبخشی به محیطهای مسکونی جهت رفع بحران کیفیت دست یافت. با توجه به این مسئله پرسشهای اصلی این پژوهش این است مولفههای معرف کیفیت کدامند؟ چه معیارهای طراحیای جهت کیفیتبخشی به محیط مناسباند؟ با چه الگویی میتوان عوامل موثر بر مفهوم کیفیت را مورد سنجش قرار داد؟
برای پاسخ به پرسشهای طرح شده، در گام نخست مولفههای معرف کیفیت محیط مسکونی با تحلیل در نظریات و تعاریف ارائه شده توسط نظریهپردازان مشخص میگردد. در گام دوم یکی از این مولفه ها شامل قابلیت های فضاهای بینابینی تعریف می گردد. در گام سوم معیارهای طراحی و سنجش کیفیت بر مبنای مولفههای معرفی شده توسط نظریه پردازان مشخص میشود. در گام چهارم الگوی سنجش کیفیت با توجه به مولفههای معرف کیفیت تبیین میگردد و در گام پنجم سه فرضیه که رابطه بین مولفههای معرف کیفیت (قابلیتهای فضاهای بینابینی، مشخصات فردی ساکنان و کیفیت طراحی معماری) با کیفیت محیط مسکونی را بررسی میکند، مورد آزمون قرار میگیرد. سپس به چگونگی ارتقاء کیفیت در یک گونه مسکن به عنوان پرمسئلهترین شرایط دستیابی به کیفیت مطلوب در محیطهای مسکونی پرداخته میشود.
روش پژوهش
این مطالعه در زمره پژوهشهای کیفی و کمی قرار دارد. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. توصیفی است چرا که به توصیف و شناخت کیفیت در محیطهای مسکونی و عوامل ارتقاء آن پرداخته است. تحلیلی است چرا که نیازمند بررسی رابطه عوامل مختلف جهت سنجش کیفیت میباشد. در بخش اصلی پژوهش یعنی مطالعه موردی از روش میدانی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این روش پرسشنامه و مشاهده مشارکتی بوده است. پرسشنامه به نحوی تنظیم شده که در جهت سنجش کیفیت و ارتقاءبخشی به محیط مسکونی و در جهت پاسخ به سوالات و فرضیههای پژوهش باشد. مشاهده و حضور در فضا توسط پژوهشگر جهت جمعآوری دادهها در چندین روز متداوم با حضور در تمامی فضاها و مشاهده مشارکتی انجام شده و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی صورت گرفته است. برای آزمون فرضیهها از ضریب همبستگی پیرسون و جداول رگرسیون خطی و برای سنجش کیفیت و اولویتبندی شاخصها جهت ارتقاء کیفیت محیط مسکونی از تحلیل عاملی و آزمون t تک نمونهای استفاده شده است. در نهایت براساس برداشتهایی که صورت گرفت، کیفیت محیط در 4 سطح و برای هر زیرمعیار و معیار مشخص گردید و بر اساس آن امتیاز کیفیت محیط مسکونی در مقایسه با سطوح فضاهای بینابینی تعیین گردید. همچنین ضریب اهمیت در ادراک از کیفیت محیط برای مولفههای موجود در 4 سطح تعیین شد. سپس براساس امتیاز کیفیت و ضریب اهمیت در ادراک از کیفیت محیط، معیارها و شاخصها جهت ارتقاء کیفیت محیط مسکونی اولویتبندی گردید. جامعه آماری پژوهش تمامی ساکنین مجتمعهای مسکونی مسکن مهر در شهر صدرا را شامل میشود. توزیع پرسشنامه ها در مجتمع مسکونی انتخابی تنها بین ساکنان این مجموعه صورت گرفته است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران با سطح اطمینان 95 درصد 215 نفر انتخاب شده است.
سوالات پرسشنامه از معماران مجموعه مسکونی انتخابی نیز مورد پرسش قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و عکس بوده است و برای بررسی رابطه بین کیفیت طراحی و کیفیت محیط مسکونی از روش همبستگی پیرسون استفاده شده است.
تعیین مولفههای معرف کیفیت براساس مفاهیم کیفیت
درک معنای کیفیت با توجه به کاربرد گسترده در رشتههای مختلف و سرشت متکثر و چندگانه آن دشوار است. کیفیت مفهومی دو وجهی است، یعنی مفهومی است «روشن و واضح» و در عین حال «چند پهلو» و مفهومی «قابل فهم» در عین حال «فرار» که به راحتی قابل تعریف شدن نیست (گلکار، 1380، 39). کیفیت را میتوان در حوزههای معنایی عام و خاص تعریف کرد. اشتراک معنایی از مجموع تعاریف به دست آمده از حوزه معنایی عام نشان میدهد که کیفیت از یک سو به ویژگیهای اساسی، صفات خاص، مشخصههای ذاتی و ویژگیهای هر چیز اعم از یک شیء، یک احساس یا یک وضعیت ربط دارد و از سوی دیگر چیزی را از انواع دیگر قابل تمایز میسازد و معیارهای نسبی را برای ارزشیابی و قضاوت درجه خوبی و برتری چیزها بدست میدهد (پاکزاد، 1381، 103؛ معینی و اسلامی، 1391، 48).
در حوزه معنایی خاص میتوان سه رویکرد عینیتگرا1، ذهنیتگرا2 و تعاملگرا3 را در ارتباط با مفهوم کیفیت جست. در رویکرد عینیتگرا، ارزش صفتی است که در شیء یا عمل وجود دارد. در این دیدگاه کیفیت هر پدیده به عنوان صفات ذاتی و خصوصیاتی از آن تلقی میشود که در خود پدیدهها منعکس هستند و وابسته به احساس یا تمایل افراد نیستند (شریعتمداری، 1373، 417). بلینگز کیفیتها را مرتبط با عرصه عین میداند و معتقد است این نوع از کیفیتها قابل اندازهگیری هستند (Billings, 1993, 2). با توجه به این مسئله معیارهای معرف کیفیت محیط انسان ساخت در این رویکرد محدود به ویژگیهای شکلی اندامهای بنا و روابط فضایی موجود در آن میگردد. در رویکرد ذهنیتگرا "کیفیت پدیدهها" توسط ناظر ساخته شده و مبتنی بر موضعگیریهای عقیدتی وی نسبت به چیستی جهان هستی است .(Juran, 1989, 15) با توجه به این مسئله مولفههای معرف کیفیت محیط انسان ساخت در این رویکرد محدود به تصاویر ذهنی بهرهبرداران براساس معانی دریافت شده از محیط می شود. در رویکرد تعاملگرا شیئ خارجی و شخص در ارتباط متعامل با یکدیگر در شکلدهی به ارزشها دخیل هستند. در این نگرش این دو عامل در زمینه یا موقعیتی معین با یکدیگر برخورد میکنند و در این زمینه است که شیء و شخص بر روی یکدیگر اثر میگذارند و در نتیجه این تاثیر و ارتباط متقابل است که ارزشها در رابطه درونی با شیء و شخص شکل میگیرند. در نتیجه با ارزش تلقی شدن یک چیز از جانب هر شخص منوط به دو شرط اساسی میگردد؛ اول آن که، آن چیز واجد خصوصیات متعین باشد و دوم آن که، آن چیز به تجربه شخص درآید (معینی، 1390، 110) (لینچ، 1374، 18). با توجه به این مسئله مولفههای معرف کیفیت محیط انسان ساخت در این رویکرد شامل ویژگیهای شکلی اجزای سازنده محیط کالبدی و درک معنا شناختی بهرهبرداران محیط نسبت به فرم کالبدی و سازمان فضایی آن میشود. با توجه به اینکه رویکرد تعاملگرا دیدگاه جامعتری را نسبت به مولفههای معرف کیفیت محیط مسکونی ارائه میدهد، این رویکرد مبنای تعیین عوامل موثر در ارتقاء کیفیت قرار میگیرد. این عوامل با توجه به مولفههای معرف کیفیت محیط مسکونی شامل توجه به نیازها و توقعات ساکنان، توجه به ویژگیهای اساسی کالبد محیط (قابلیتهای فضاهای بینابینی) و کیفیت طراحی معماری به عنوان عامل شکلدهنده به محیط میباشد. شکل 1 عوامل موثر در ارتقاء کیفیت محیط را نشان میدهد.
شکل 1. عوامل موثر در کیفیتبخشی به محیط مسکونی
تعریف فضاهای بینابینی و عوامل شکل دهنده به آن
این واژه در لغتنامه تخصصی معماری به صورت «فضایی که دائماً در حال حرکت است، مکانی در خودش، محدودیتی ساخته شده در حاشیه، فتح بین دو قلمرو که با یکدیگر در چالش هستند، مبهم، سرگشته، دورگه و نامعلوم تعریف شده است. فضای بینابینی4 در یک هندسه با روابط پیچیده به مکانی استوار تبدیل میشود. مکانی که هندسه را دم و بازدم کرده و از آن یک مکان با ابهام های همزمان میسازد. این فضا چیزها را منفصل نمیکند بلکه همواره متصل میکند.» (Gausa et al., 2003, 334)
فضای بینابینی در وجه کالبدیاش متشکل از فضای خالی بین تودهها و اشیاء میباشد. این فضا مجموعهای از سازمانهای فضایی مرکب از واحدهای فضایی مسکونی است که در حد فاصل جدارههای اجزاء کالبدی محیط تعریف میشود. این فضا دارای مراتبی است که به صورت مکانهای تو در تو و به صورت پر و خالیهای فضایی شکل میگیرد بگونهای که هر نسبت پر و خالی با یکدیگر مربوط بوده و این ارتباط فضایی در مراتب فضاهای بینابینی، ساختار کالبدی-فضایی محیط مسکونی را شکل میدهد. (معینی، 1390، 78) بنابراین فضاهای بینابینی با واژههای همچون همجواری5، خلوت و ازدحام مربوط بوده و بر مبنای آن شکل میگیرد و بواسطه ی این سه عامل که شکلدهنده به فضاهای مختلف هستند با فضای شخصی، فضای اجتماعی، فضای عمومی و خصوصی از نظر کارکرد مربوط میباشد. (بلیلان اصل و ستارزاده، 1394، 172)
«فضای بینابینی در وجه معناییاش دارای کاراییهای مختلفی از جمله دریافت، تفسیر، تغییر و تجربه و ترکیب اطلاعات و مفاهیم میباشد. بنابراین فضای بینابینی محل مواجهه کارکردهای درونی و بیرونی میگردد و به مثابه برآیند تأثیرگذاری نیروهای درونی و بیرونی، هم به تحدید شکلی که واجد معناست میپردازد و هم امکان تعامل و ارتباط آن شکل را با پیرامون فراهم میآورد» (بلیلان اصل و ستارزاده، 1394، 173)
فضای بینابینی در وجه ارتباطی-کارکردیاش متشکل از عناصر و فضاهای مرتبط با هم از طریق آستانهها6 و حریمها میباشد. این نکته از آن جهت حائز اهمیت میباشد که چگونگی ارتباط فضاها با هم شخصیت یک فضا را میسازد و سطوح را در درجات مختلف مرتب مینماید.
با توجه به مطالب عنوان شده میتوان فضاهای بینابینی را در سه سطح کلان، میانه و خرد در نظر گرفت.
فضای بینابینی محیط مسکونی در مقیاس کلان:
فضاهای بینابینی محیط مسکونی در سطح کلان شامل محیط شهری در سطح محله می باشد این فضاها "از یک طرف، بخش هایی از فضای شهری را نیمه خصوصی می کنند، یعنی حوزه مشخصی را برای ساکنان فراهم می کنند تا در آن ها حس کنترل بیابند. به عبارت دیگر محله ها ایجاد می شوند تا عرصه خصوصی ملک فرد و خانه صمیمی را به بخش بزرگتری از شهر گسترش دهند." (مدنی پور، 1387، 188) در این مقیاس قسمتی از فضاهای شهری تبدیل به مکانی برای انجام تبادلات اجتماعی ساکنان از یک محیط مسکونی با ساکنان از سایر محیط های مسکونی می شود که می توان بر آن نام محله گذاشت.
بر این اساس فضاهای بینابینی در این مقیاس با سلسله مراتبی از لایه های بیرونی در عرصه عمومی واحد همسایگی به لایه های درونی به سمت عرصه نیمه عمومی و نیمه خصوصی محیط مسکونی در قالب سه فضای متوالی تعریف می شوند که عبارت است از:
1- فضاهای شهری بینابینی محیط مسکونی و واحدهای همسایگی همجوار
2- فضای بینابینی محیط مسکونی با محله های همجوار و فضاهای عمومی اجتماعی و عمومی تفریحی
3- مرز فضایی و کالبدی معرف محدوده محیط مسکونی در حوزه واحد همسایگی (معینی، 1390، 89).
فضای بینابینی محیط مسکونی در مقیاس میانه:
سطح میانه در فضاهای بینابینی شامل عرصه های نیمه عمومی در محدوده محصور با مرزهای کالبدی- فضایی محیط مسکونی را شامل می شوند. این محدوده از آستانه فضای ورودی محیط مسکونی که در مرز بینابینی فضاهای مسکونی با فضاهای بیرونی محیط مسکونی قراردارد شروع می شود و تا آستانه ورودی به واحدهای مسکونی ادامه می یابد (معینی، 1390، 89).
این فضاها از بیرونی ترین عرصه بینابینی در مرز محیط مسکونی و فضاهای واقع در عرصه واحد همسایگی تا درونی ترین آن ها در حد فاصل مرزهای واحدهای مسکونی به ترتیب عبارت است از:
1- فضاهای بینابینی محیط مسکونی و مرزهای معرف محدوده محیط مسکونی
2- فضاهای بینابینی واحدهای مسکونی در محیط مسکونی شامل فضاهای عمومی-اجتماعی و فضاهای عمومی-تفریحی
3- فضاهای بینابینی فضاهای مسکونی عمومی و محیط مسکونی
(معینی، 1390، 89).
فضاهای بینابینی محیط مسکونی در سطح خرد:
در درونی ترین عرصه نسبت به محیط مسکونی، واحدهای مسکونی جای می گیرند. به عقیده آموس راپاپورت "صحبت کردن از جداسازی محدوده ها و روابط اجتماعی به این نتیجه می انجامد که خانه [واحد مسکونی] را نمی توان جدا از مجتمع [محیط مسکونی]- یا بستر آن- مورد توجه و مطالعه قرار داد و باید به عنوان بخشی از کل نظام اجتماعی و نظام فضایی که خانه و شیوه زندگی، مجتمع زیستی و حتی منظر را در بر می گیرد، مورد بررسی قرار گیرد (راپاپورت، 1388، 113).
با توجه به این مساله فضاها و مرزهای فضای بینابینی در سطح خرد دارای مرزی مابین عرصه خصوصی درونی هر واحد مسکونی در سطح بلوک های مسکونی تا عرصه خصوصی درون واحدهای مسکونی است. این فضاها و مرزها در قالب چهار لایه شناسایی می شوند:
1- مرز کالبدی، عناصر بینابینی واحدهای مسکونی و فضاهای پیرامون محیط مسکونی در حوزه واحد همسایگی
2- فضاهای بینابینی واحدهای مسکونی در محیط مسکونی
3- مرز کالبدی شامل عناصر بینابینی واحدهای مسکونی و فضاهای مسکونی در حوزه محیط مسکونی
4- مشخصات داخل واحدهای مسکونی (معینی، 1390، 90).
تعیین معیارهای طراحی و سنجش کیفیت براساس مدل مکان پایدار
در پژوهش های پیشین معرفهای متفاوتی برای سنجش کیفیت محیطهای مسکونی از سوی صاحبنظران در نظر گرفته شده است. تعدادی از این معرف ها شامل جنبه های اجتماعی ساکنان (Savasdisara et al., 1989, 65 (، شاخص های واحد همسایگی، شخصی سازی به واسطه ایجاد محرمیت (Djebarni & Al-Abed, 2000, 240)، مولفه های واحد همسایگی مانند سطح امنیت (به واسطه میزان جرم و جنایت) (Mullin et al., 2001, 17) می باشد. در پژوهش هایی دیگر این معرف ها به صورت امکانات محله، مدیریت املاک مسکن، اندازه واحدهای مسکونی، نوع و محل اقامت در ملک ، خدمات مسکن، مشخصات واحد مسکونی و محیط اجتماعی عنوان شده اند. (Ibem & Aduwo, 2013, 170). تحقیقات انجام شده توسط هانگ و دو چهار عامل ویژگی های مسکن، مشخصه محله، تسهیلات عمومی و محیط های اجتماعی را عامل موثر در رضایتمندی مسکونی می داند Huang & Du, 2015, 222)) و تحقیق دیگری که توسط گالستر و هسر صورت گرفته عواملی از قبیل طول اقامت، خصوصیات فیزیکی خانه و محله، پیوندهای اجتماعی و ویژگی های اجتماعی-جمعیتی را موثر بر میزان رضایتمندی مسکونی می داند ((Adriaanse, 2007, 290. در پژوهش انجام شده توسط آمول نیز معرف های کیفیت در ابعاد چندگانه اجتماعی-روان شناختی، مدیریتی-سازمانی و مشخصه های کالبدی دسته بندی شده اند (Amole, 2009, 78).
در این پژوهش با توجه به اینکه کیفیت محیط مسکونی براساس رابطه بین مشخصه های کالبدی-فضایی و ویژگی های محیط مسکونی با نیازها و توقعات موضوعی ساکنان شکل می گیرد و رضایتمندی در ساکنان براساس این رابطه ایجاد می شود، می توان نتیجه گرفت که رضایتمندی با دو بعد عینی و ذهنی در قالب سه معیار عملکردی، تجربی-زیباییشناختی و زیستمحیطی تعیین میشوند. این معیارها با اقتباس از مدل "مکان پایدار" بکار گرفته شدهاند (گلکار، 1380، 55-54). با توجه به اینکه این مدل از ترکیب ابعاد چهارگانه محیط به سه مولفه عملکردی، تجربی-زیبایی شناختی و زیست محیطی به عنوان نیروهای شکلدهنده به کیفیت کلی محیط مسکونی رسیده است، میتواند مبنای بازشناسی مولفههای معرف کیفیت محیط مسکونی قرار گیرد (شکل 2).
شکل 2. مدل مکان پایدار، (مأخذ: گلکار، 1380، 55)
|
بنابراین میتوان استنباط کرد که معیارهای عملکردی کیفیت محیط مسکونی براساس فضاهای بینابینی برمبنای دسترسی ساکنان به مکانهای واجد اهمیت در محیط مسکونی و عملکردهایی که در طول زندگی روزمره اتفاق میافتد شکل میگیرد مانند سرزندگی اجتماعی، دسترسیپذیری، پیادهمداری و امنیت و نظارت و ... معیارهای تجربی زیباییشناختی بر مبنای دریافتهای ادراکی شناختی تعریف میشود و شامل خوشایندی بصری، هویت کالبدی، محرمیت، انعطافپذیری، خوانایی، حس تعلق و ... میباشد. معیارهای زیستمحیطی نیز در زمینه تنظیم خرد اقلیم فضاهای مسکونی میباشد و از طریق فضای سبز و آبنما، تأمین آسایش اقلیمی، تقلیل آلودگی و توجه به انرژی محقق میشود.
بر این اساس برآیند سه نیروی (مولفه غیرعینی) کیفیت تجربی-زیبایی شناختی، کیفیت عملکردی و کیفیت زیستمحیطی ارتقاء کیفیت محیط مسکونی را شکل میدهد. از آنجا که کیفیت محیط براساس توازن بین نیازها و توقعات ساکنان با مشخصههای اساسی کالبد محیط شکل میگیرد، بنابراین مشخصههای فضایی-کالبدی فضاهای بینابینی محیط مسکونی باید دارای ویژگیهای عملکردی، تجربی زیباییشناختی و زیستمحیطی به صورتی بوده که نیازها و توقعات موضوعی ساکنان از محیط مسکونی را برآورده سازد. فرصتهای فضایی ایجاد شده توسط قابلیتهای فضاهای بینابینی، معیارهای کیفیت محیط مسکونی را تعریف میکنند. این معیارها باید براساس چهار مولفهی تأثیرگذار در محیط شامل محیط کالبدی، ساکنان، اجتماع ساکنان و طبیعت (عناصر طبیعی) بگونهای شکل گیرد که مشخصههای کالبدی-فضایی محیط به فرصتهای عملکردی، تجربی-زیبایی شناختی و زیستمحیطی جهت تأمین نیازها و توقعات ساکنان پاسخ گوید به طوری که بستری برای زندگی روزمره شخصی و اجتماعی آنها ایجاد کند که در آن احساس آرامش، امنیت، محرمیت، تعلق و خودمانی بودن بکنند. جدول 1 معیارهای کیفیت محیط را از دید صاحبنظران نشان میدهد.
جدول 1. معیارهای موثر در کیفیت محیط مسکونی از دید صاحبنظران
ردیف | صاحبنظران | سال | نظریه، کتاب یا مقاله | معیارهای مطرح شده مربوط به سنجش کیفیت محیط |
1 | جن جیکوبز Jane Jacobs | 1961 | کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی» "The Death and Life Great American Cities" | ملحوظ داشتن فعالیتهای مناسب پیش از توجه به نظم بصری، اختلاط کاربریها، نفوذپذیر بودن، قابل دسترس بودن بافت، اختلاط اجتماعی و انعطافپذیر بودن فضاها |
2 | کوین لینچ Kevin Lynch | 1981 | کتاب «تئوری شکل خوب شهر» "A theory of good city form"
| سرزندگی، معنی، تناسب، دسترسی، نظارت و اختیار، کارایی و عدالت
|
3 | هاگتن و هانتر Haughton and Hunter | 1994 | کتاب «شهرهای پایدار» "Sustainable cities" | تنوع، تمرکز، دموکراسی، نفوذپذیری، امنیت، مقیاس مناسب، طراحی ارگانیک، اقتصاد و ابزارهای مناسب آن، روابط خلاقانه، انعطافپذیری، مشورت و مشارکت دادن کاربران در طرحها |
4 | کلمن Coleman | 1987 | مقاله «فرصتهایی برای خلاقیت در آموزش طراحی شهری» "Opportunities for Innovation in Urban Design Education" | طراحی برای پیادهها، سرزندگی و تنوع استفاده، بستر و محیط طبیعی، مسائل فرهنگی، توجه به ارزشهای معمارانه محیط |
5 | چپ من Chapman | 1996 | کتاب «آفرینش محلات و مکانها در محیط های انسانساخت» "Creating Neighbourhoods and Places in the Built Environment" | دسترسی به تسهیلات و خدمات، ایمنی، تنوع و سرزندگی، خوانایی، توالی، شگفتی، تضاد، مقیاس انسانی، محصوریت |
6 | الن جاکوبز و اپلیارد Allan Jacobs & Appelyard | 1987 | مقاله «به سمت مانیفیست طراحی شهری» "Toward an urban Design Manifesto" | سرزندگی، هویت و کنترل، دسترسی به فرصتها، تخیل و شادی، اصالت و معنا، زندگی اجتماعی و همگانی، خوداتکایی شهری، محیطی برای همه |
7 | یان بنتلی و همکاران Bentley | 1985 | کتاب «محیطهای پاسخده» "Responsive Environment" | نفوذپذیری، گوناگونی، خوانایی، انعطافپذیری، تناسبات بصری، غنای حسی، رنگ تعلق، قابلیت شخصیسازی، کارایی از نظر مصرف انرژی، پاکیزگی، حفاظت و نگهداری از اکوسیستمها |
1990 | مقاله «طراحی شهری اکولوژیکی» "Ecological Urban Design" | |||
8 | نلسن Nelessen | 1994 | کتاب چشماندازهایی برای رویای آمریکایی نوین "Visions For a New American Dream" | رعایت مقیاس انسانی، مسئولیتپذیری مبتنی بر بومشناسی، پیادهمداری، پیشبینی فضاهای باز، پیشبینی هستهها در طرح، تنوع، توجه به مسائل زیباییشناسی، تعمیر و نگهداری دائمی فضاها، اختلاط کاربریها |
با توجه به شاخصهای ارائه شده توسط صاحبنظران میتوان شاخصهای طراحی و سنجش کیفیت بر اساس فضاهای بینابینی و سه مولفهی عملکردی، تجربی-زیبایی شناختی و زیستمحیطی را مشخص کرد. این شاخصها در جدول 2 ارائه شده است. این جدول هم الگویی جهت سنجش کیفیت در سایر پژوهش ها و هم الگویی جهت طراحی معماری ارائه می نماید.
جدول 2. معیارها و شاخص های سنجش کیفیت محیط مسکونی با توجه به معرف های کیفیت فضاهای بینابینی کالبدی و معنایی
سطح چهارم | سطح سوم (معینی، 1390،
88 و 89) | سطح دوم | سطح اول | ||
معرف های کیفیت فضاهای بینابینی کالبدی-معنایی | |||||
تجربی-زیبایی شناختی | عملکردی | زیست محیطی | |||
| دسترسی پذیری |
| فضای شهری بینابینی محیط مسکونی و محیط شهری | فضاهای بینابینی محیط مسکونی و محیط شهری در سطح واحد همسایگی | کیفیت محیط سکونت |
امنیت | موقعیت اجتماعی منطقه، سرزندگی اجتماعی، دسترسی پذیری | فضای سبز و توجه به بستر طبیعی محیط | فضای بینابینی محیط مسکونی با محله های همجوار و فضاهای عمومی اجتماعی و عمومی تفریحی | ||
قلمروپذیری، امنیت، خوشایندی بصری، غنای حسی، هویت | سرزندگی اجتماعی |
| مرز فضایی و کالبدی معرف محدوده محیط مسکونی در حوزه واحد همسایگی | ||
هماهنگی میان مجموعه و بافت | کنترل ورود افراد غریبه به مجموعه | فضای سبز و توجه به بستر طبیعی محیط | فضاهابی بینابینی محیط مسکونی و مرز معرف محدوده محیط مسکونی | فضاهای بینابینی محیط مسکون ی و فضای مسکونی در سطح مجتمع مسکونی | |
خوانایی، احساس تعلق، امنیت فعالیت ها در تمام ساعات شبانه روز | دسترسی پذیری، تنوع عملکردی، سرزندگی اجتماعی، پیاده مداری، کیفیت پاکیزگی، فضای باز جهت بازی کودکان و تجمع افراد، تعبیه امکانات زیرساختی و روساختی در مجموعه | فضای سبز و توجه به بستر طبیعی محیط | فضاهای بینابینی واحدهای مسکونی در محیط مسکونی شامل فضاهای عمومی-اجتماعی و فضاهای عمومی-تفریحی | ||
خوانایی | دسترسی پذیری |
| فضاهای بینابینی فضاهای مسکونی عمومی و محیط مسکونی | ||
تعادل بین فضای باز و بسته، رعایت حریم و اشرافیت، هویت و شخصیت منحصر به فرد، خوشایندی بصری، غنای حسی |
|
| مرز کالبدی، شامل عناصر بینابینی واحدهای مسکونی و فضاهای پیرامون محیط مسکونی در حوزه واحد همسایگی | فضاهای بینابینی محیط مسکونی و واحدهای مسکونی در سطح واحد مسکونی | |
قلمروپذیری، احساس تعلق | پاکیزگی محیطی | فضای سبز و توجه به بستر طبیعی محیط | فضاهای بینابینی واحدهای مسکونی در محیط مسکونی | ||
خوشایندی بصری، نظم، انعطاف پذیری، تنوع، هویت، مالکیت، احساس تعلق، هماهنگی در رنگ، جزئیات و فرم های محیط، چشم انداز، وجود نظارت از ساختمان | مصالح و تکنولوژی ساخت |
| مرز کالبدی شامل عناصر بینابینی واحدهای مسکونی و فضاهای مسکونی در حوزه محیط مسکونی | ||
قلمروپذیری، انعطاف پذیری | توجه به عملکرد و مقیاس انسانی، محرمیت | آسایش اقلیمی
| مشخصات واحدهای مسکونی |
بررسی رابطه عوامل موثر بر سنجش کیفیت محیط در مرحله بهرهبرداری
شکل 3 مربوط به سنجش کیفیت در مرحله بهره برداری می باشد. این شکل نشان می دهد که از برآیند 4 عامل مشخصه های ساکنان، مشخصه های محیط مسکونی، کیفیت طراحی مسکونی و رضایت مندی ساکنان کیفیت محیط مسکونی حاصل می شود.
معیارها و شاخص ها که با علامت اختصاری در این شکل نشان داده شده اند اساس سنجش کیفیت محیط مسکونی را تشکیل می دهند، زیرا کیفیت محیط مسکونی براساس تعیین درجه رضایتمندی مسکونی از معیارها و شاخص های معرف کیفیت فضاهای بینابینی تعریف می شود که بر بنیان نیازها و توقعات ساکنان از آن ها تدوین شده است. همچنین با توجه به بخش میانی شکل می توان استنباط کرد که میزان توجه معماران محیط های مسکونی به معیارها و شاخص های عنوان شده در این شکل و لحاظ کردن آن به عنوان توقعات ساکنان از محیط مسکونی می تواند در راهبردها و سیاست های طراحی و ساخت محیط های مسکونی جهت کیفیت بخشی به محیط های مسکونی بکار گرفته شود زیرا کیفیت محیط مسکونی براساس کیفیت طراحی به معنی میزان توجه معماران به نیازها و توقعات ساکنان از این محیط ها و فضاهای بینابینی آن ها که منجر به درجه ای از رضایتمندی ساکنان می گردد می باشد. بنابراین سه مولفه محیط مسکونی، ساکنان و معماران مبنای کیفیت محیط مسکونی را در الگوی سنجش آن تشکیل می دهند.
شکل 3. عوامل موثر بر سنجش کیفیت محیط در مرحله بهره برداری
مطالعه موردی
جهت آزمون عوامل مشخص شده در کیفیت بخشی به محیط مسکونی نمونهای از مسکن اقشار کمدرآمد انتخاب و رابطه همبستگی بین سه عامل مشخصات فردی ساکنان، قابلیتهای فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری با کیفیت محیط مسکونی جهت اثبات کیفیتبخشی این سه عامل در ارتقاء کیفیت محیط مسکونی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین امتیاز کیفیت محیط، ضریب اهمیت در ادراک از کیفیت محیط جهت اولویتبندی شاخصها برای ارتقاء کیفیت محیط مسکونی مشخص گردید. نمونه موردی انتخابی نمونهای از پروژههای مسکن مهر با عنوان وحدت بتن میباشد که در شهر صدرا، شمال غرب شیراز واقع شده است. این پروژه با توجه به مشکلاتش انتخاب گردید، زیرا سبب میشود که شرح دادن بحث کیفیت راحتتر صورت گیرد. این پروژه دارای 61 بلوک است که به صورت 5 طبقه اجرا شده، تعداد واحدهای مجموعه در کل 1600 واحد است و جمعیتی بالغ بر 7000 نفر را دربر میگیرد. شکل 4 سایت پلان و موقعیت مجتمع وحدت بتن و جدول 3 زیر فضاهای بینابینی محیط مسکونی وحدت بتن را نشان میدهد.
شکل 4. سایت پلان و موقعیت مجتمع وحدت بتن در شهر صدرا
جدول3. معرفی فضاهای بینابینی محیط مسکونی وحدت بتن و محیط شهری در سطح واحد همسایگی
حوزه بینابینی | فضاهای بینابینی محیط مسکونی و محیط شهری در سطح واحد همسایگی | ||||||||||
مقیاس حوزه | سطوح فضاهای بینابینی در حوزه واحد همسایگی | تصویر فضا | الگوی شماتیک فضا | ||||||||
مقیاس کلان واحد همسایگی | فضای 1 سطح 1 | فضای شهری بینابینی محیط مسکونی و محیط شهری |
|
| |||||||
فضای 2 سطح 1 | فضای بینابینی محیط مسکونی با محله های همجوار |
|
| ||||||||
فضای 3 سطح 1 | مرز فضایی-کالبدی مجموعه مسکونی در حوزه واحد همسایگی و محیط مسکونی |
|
| ||||||||
حوزه بینابینی | فضای بینابینی محیط مسکونی و فضاهای مسکونی در سطح محیط مسکونی | ||||||||||
مقیاس حوزه | سطوح فضاهای بینابینی در حوزه واحد همسایگی | تصویر فضا | الگوی شماتیک فضا | ||||||||
مقیاس میانه محیط مسکونی | فضای 1 سطح 2 | مرز نشان دهنده محدوده محیط مسکونی در فضاهای بینابینی محیط مسکونی |
|
| |||||||
فضای 2 سطح 2 | فضاهای بینابینی واحدهای مسکونی (فضاهای عمومی-اجتماعی) (فضاهای عمومی-تفریحی) |
|
| ||||||||
فضای 3 سطح 2 | فضای بینابینی فضای مسکونی عمومی در محیط مسکونی |
|
| ||||||||
|
| فضای بینابینی محیط مسکونی و واحد مسکونی در سطح بلوک مسکونی | |||||||||
سطوح فضاهای بینابینی در حوزه واحد مسکونی | تصویر فضا | الگوی شماتیک فضا | |||||||||
مقیاس خرد محیط مسکونی
| فضای 1 سطح 3 | مرز کالبدی، (عناصر بینابینی) واحدها و فضاهای پیرامون در حوزه واحد همسایگی |
|
| |||||||
فضای 2 سطح 3 | فضاهای بینابینی واحدها مسکونی در محیط مسکونی |
|
| ||||||||
فضای 3 سطح 3 | مرز کالبدی (عناصر بینابینی) واحدهای مسکونی و فضاهای مسکونی در حوزه محیط مسکونی |
|
| ||||||||
فضای 4 سطح 3 | مشخصات داخل واحدهای مسکونی
|
|
|
تحلیل داده ها
با توجه به نتایج بدست آمده رابطه بین کیفیت محیط مسکونی با مشخصههای فردی و فردی/محلی ساکنان مانند مدت سکونت، نوع تملیک، سطح تحصیلات، سن، جنسیت نشان میدهد که بین مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک با کیفیت محیط مسکونی رابطه همبستگی معنادار در سطح 05/0 برقرار است. بدین معنی که ساکنان با افزایش مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و مالکیت کیفیت بیشتری در مجموعههای مسکونی احساس میکنند. (جدول 4)
جدول 4. رابطه کیفیت محیط مسکونی با مشخصههای ساکنان
مشخصات فردی و فردی/محلی ساکنان | |||||
جنسیت | سن | سطح تحصیلات | نوع تملیک | مدت سکونت |
|
کیفیت محیط مسکونی | |||||
090/0- | 211/0 | 303/0 | 139/0 | 377/0 | ضریب پیرسون |
188/0 | 002/0 | 000/0 | 042/0 | 000/0 | ضریب معناداری |
نتایج بدست آمده از جدول 5 نشان میدهد که بین کیفیت محیط مسکونی و قابلیتهای فضاهای بینابینی در سطح واحد همسایگی در سطح معناداری کمتر از 05/0 رابطه همبستگی مثبت و معنادار برقرار است. این بدان معنی است که با بهبود قابلیت های فضایی در این سطح کیفیت محیط مسکونی ارتقاء می یابد.
جدول 5. رابطه کیفیت محیط مسکونی و قابلیتهای فضاهای بینابینی واحد همسایگی
قابلیت های فضاهای بینابینی در سطح واحد همسایگی | ||||
همه فضاها/سطح 1 | فضای 3سطح 1 | فضای 2سطح 1 | فضای 1سطح 1 |
|
کیفیت محیط مسکونی | ||||
544/0 | 413/0 | 205/0 | 507/0 | ضریب پیرسون |
000/0 | 000/0 | 002/0 | 000/0 | ضریب معناداری |
نتایج بدست آمده از جدول6 نشان میدهد که بین کیفیت محیط مسکونی و قابلیتهای فضاهای بینابینی در سطح مجتمع مسکونی در سطح معناداری کمتر از 05/0 رابطه همبستگی مثبت و معنادار برقرار است. این بدان معنی است که با بهبود قابلیت های فضایی در این سطح کیفیت محیط مسکونی ارتقاء می یابد.
جدول 6. رابطه کیفیت محیط مسکونی و قابلیتهای فضاهای بینابینی مجتمع مسکونی
قابلیتهای فضاهای بینابینی در سطح مجتمع مسکونی | ||||
همه فضاها/سطح 2 | فضای 3سطح 2 | فضای 2سطح 2 | فضای 1سطح 2 |
|
کیفیت محیط مسکونی | ||||
606/0 | 294/0 | 471/0 | 603/0 | ضریب پیرسون |
000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | ضریب معناداری |
نتایج بدست آمده از جدول 7 نشان میدهد که بین کیفیت محیط مسکونی و قابلیتهای فضاهای بینابینی در سطح واحد مسکونی در سطح معناداری کمتر از 05/0 رابطه همبستگی مثبت و معنادار برقرار است. این بدان معنی است که با بهبود قابلیت های فضایی در این سطح کیفیت محیط مسکونی ارتقاء می یابد.
جدول 7. رابطه کیفیت محیط مسکونی و قابلیتهای فضاهای بینابینی واحد مسکونی
قابلیتهای فضاهای بینابینی در سطح واحد مسکونی | |||||
همه فضاها/سطح 3 | فضای 4 سطح 3 | فضای 3 سطح 3 | فضای 2سطح 3 | فضای 1سطح 3 |
|
کیفیت محیط مسکونی | |||||
702/0 | 285/0 | 606/0 | 243/0 | 837/0 | ضریب پیرسون |
000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 | ضریب معناداری |
با توجه به جدول 8 بین کیفیت طراحی محیط مسکونی توسط معماران و کیفیت محیط مسکونی از منظر ساکنان در سطح معناداری کمتر از 05/0 رابطه همبستگی مثبت و معنادار برقرار است. این بدان معنی است که با بهبود کیفیت طراحی معماری کیفیت محیط مسکونی ارتقاء می یابد.
جدول 8. رابطه کیفیت طراحی محیط مسکونی توسط معماران و کیفیت محیط مسکونی از منظر ساکنان
کیفیت محیط مسکونی براساس فضاهای بینابینی |
|
کیفیت طراحی محیط مسکونی | |
489/0 | ضریب پیرسون |
000/0 | ضریب معناداری |
همچنین در سنجش صورت گرفته نتایج آزمون t تک نمونهای نشان میدهد، در سطح اول مدل، امتیاز کیفیت محیط محدوده مطالعاتی بر مبنای نظر ساکنین برابر 81/2 است که از میانه نظری 3 کمتر و نشاندهنده نارضایتی ساکنین از کیفیت محیط مسکونی است. در سطح دوم مدل با توجه به امتیاز کیفیت بدست آمده، بیشترین نارضایتی به ترتیب متعلق به 1- سطح مجتمع مسکونی، 2- سطح واحد مسکونی و 3- سطح واحد همسایگی میباشد. با این حال بیشترین ضریب اهمیت در ادراک از کیفیت محیط به ترتیب متعلق به 1- سطح واحد مسکونی، 2- سطح مجتمع مسکونی و 3- سطح واحد همسایگی است. نتایج مربوط به ضریب اهمیت نشان میدهد که باید عامل سطح واحد مسکونی در مرتبه اول، سطح مجتمع مسکونی در مرتبه دوم و سطح واحد همسایگی در مرتبه سوم از سوی مسئولین شهری مورد توجه قرار گیرد. در سطح واحد مسکونی بیشترین میزان اهمیت برای ساکنین در ادراک از کیفیت محیط مربوط به فضای 3 (902/0) و شاخص خوشایندی بصری میباشد. در سطح مجتمع مسکونی، نیز بیشترین ضریب اهمیت مربوط به فضای 2 (878/0) و شاخص خوانایی میباشد. در سطح واحد همسایگی نیز بیشترین میزان اهمیت مربوط به فضای 2 (945/0) و شاخص فضای سبز میباشد. ساکنین محدوده از فضای1 و 2 و 3 در سطح واحد همسایگی راضی و از فضاهای 1 و 2 و 3 در سطح مجتمع مسکونی و فضای 1 و 2 و 3 و 4 در سطح واحد مسکونی ناراضی بودند. بیشترین میزان نارضایتی به ترتیب مربوط به دسترسی پذیری، رعایت حریم و اشرافیت، خوشایندی بصری و فضای باز جهت بازی کودکان و تجمع افراد میباشد. (جدول9)
جدول 9. ضریب اهمیت، امتیاز کیفیت محیط، و میزان رضایتمندی از مولفهها در سطح دوم و سوم مدل و ضعیفترین شاخصها در سطح چهارم
سطح چهارم ضعیفترین شاخص | رتبه اهمیت | ضریب اهمیت یا بار عاملی | وضعیت رضایتمندی | کیفیت محیط 1>امتیاز>0 | سطح سوم | سطح دوم | سطح اول |
--- | 3 | 625/0 | راضی | 62/0 | فضای 1 | سطح واحد همسایگی ضریب اهمیت:355/0 امتیاز کیفیت:56/0 | کیفیت محیط سکونت 81/2 |
فضای سبز | 1 | 945/0 | راضی | 57/0 | فضای 2 | ||
خوشایندی بصری | 2 | 916/0 | راضی | 55/0 | فضای 3 | ||
فضای سبز | 2 | 853/0 | ناراضی | 42/0 | فضای 1 | سطح مجتمع مسکونی ضریب اهمیت:847/0 امتیاز کیفیت:40/0 | |
فضای باز جهت بازی کودکان | 1 | 878/0 | ناراضی | 39/0 | فضای 2 | ||
دسترسی پذیری | 3 | 680/0 | ناراضی | 35/0 | فضای 3 | ||
رعایت حریم و اشرافیت | 3 | 877/0 | ناراضی | 36/0 | فضای 1 | سطح واحد مسکونی ضریب اهمیت:961/0 امتیاز کیفیت:43/0 | |
فضای سبز | 2 | 891/0 | ناراضی | 45/0 | فضای 2 | ||
خوشایندی بصری | 1 | 902/0 | ناراضی | 37/0 | فضای 3 | ||
قلمروپذیری | 4 | 607/0 | ناراضی | 49/0 | فضای 4 |
برای ارتقاء کیفیت در محدوده مطالعاتی سعی شده تا معیارها و شاخصهای سازنده کیفیت محیط بر مبنای تأثیری که در ارتقاء کیفیت امکانات موجود بنا دارند اولویتبندی گردند. جدول 10 اولویتبندی اقدامات موثر در ارتقاء کیفیت محیط را بر مبنای نتایج تحلیل نشان میدهد. وزن عاملها از حاصلضرب ضریب اهمیت معیار در سطح آزردگی (رضایتمندی-1) بدست آمده است. نتایج تحلیل نشان میدهد که سطح واحد مسکونی مهم ترین سطح در ارتقاء کیفیت محیط مسکونی است. در سطح واحد همسایگی فضای 3، در سطح مجتمع مسکونی فضای 2، در سطح واحد مسکونی فضای 1 و 3 مهمترین فضاها در ارتقاء کیفیت بنا هستند، همچنین شاخص های فضای سبز و سرزندگی اجتماعی در فضای 2 و خوشایندی بصری و غنای حسی در فضای 3 سطح واحد همسایگی، دسترسی پذیری و خوانایی در فضای 3 و فضای سبز و کنترل ورود افراد غریبه به مجموعه در فضای 1 سطح مجتمع مسکونی و فضای سبز و احساس تعلق در فضای 2 و رعایت حریم و اشرافیت در فضای 1 سطح واحد مسکونی مهم ترین شاخص ها در ارتقاء کیفیت بنا میباشند.
جدول10. اولویتبندی اقدامات ارتقای کیفیت محیط بر مبنای نتایج
سطح چهارم اولویتبندی شاخصها به ترتیب از راست به چپ برای هر فضا | اولویت | وزن استاندارد | سطح سوم | اولویت | وزن استاندارد | سطح دوم | سطح اول |
دسترسیپذیری (1) | C3 | 22/0 | فضای 1 |
C
|
13/0 | سطح واحد همسایگی | کیفیت محیط سکونت |
فضای سبز (28/0)، سرزندگی اجتماعی (24/0)، امنیت (19/0)، موقعیت اجتماعی منطقه (16/0)، دسترسی پذیری (13/0) | C2 | 38/0 | فضای 2 | ||||
خوشایندی بصری (22/0)، غنای حسی (22/0)، هویت (21/0)، سرزندگی اجتماعی (19/0)، قلمروپذیری (09/0)، امنیت (07/0) | C1 | 39/0 | فضای 3 | ||||
فضای سبز (36/0)، کنترل ورود افراد غریبه (35/0)، هماهنگی میان مجموعه و بافت (28/0) | B2 | 34/0 | فضای 1 |
B
|
42/0 | سطح مجتمع مسکونی | |
فضای باز جهت بازی کودکان (14/0)، امکانات زیرساختی و روساختی (12/0)، فضای سبز (12/0)، کیفیت پاکیزگی (10/0)، خوانایی (10/0)، پیاده مداری (09/0)، تنوع عملکردی (08/0)، سرزندگی اجتماعی (08/0)، دسترسی پذیری (07/0)، احساس تعلق (06/0)، امنیت (03/0) | B1 | 36/0 | فضای 2 | ||||
دسترسی پذیری (51/0)، خوانایی (49/0) | B3 | 30/0 | فضای 3 | ||||
رعایت حریم و اشرافیت (24/0)، خوشایندی بصری (22/0)، غنای حسی (22/0)، هویت (19/0)، تعادل بین فضای باز و بسته (13/0) | A 1 | 29/0 | فضای 1 |
A |
46/0 | سطح واحد مسکونی | |
فضای سبز (31/0)، احساس تعلق (26/0)، پاکیزگی محیطی (23/0)، قلمروپذیری (20/0) | A2 | 25/0 | فضای 2 | ||||
خوشایندی بصری (12/0)، مصالح و تکنولوژی ساخت (11/0)، هماهنگی در رنگ و فرم (11/0)، تنوع (11/0)، نظارت از ساختمان (10/0)، چشم انداز مناسب (10/0)، هویت (09/0)، احساس تعلق (08/0)، انعطاف پذیری (07/0)، نظم (05/0)، مالکیت (05/0) | A1 | 29/0 | فضای 3 | ||||
قلمروپذیری (24/0)، آسایش اقلیمی (22/0)، توجه به عملکرد و مقیاس انسانی (21/0)، انعطاف پذیری (18/0)، محرمیت (15/0) | A3 | 16/0 | فضای 4 |
نتیجهگیری
اولین برداشت از بررسی محیطهای مسکونی در فرهنگ معماری معاصر ایران، این است که دستیابی به محیطهای مسکونی با کیفیت بالاتر یک ضرورت است زیرا امروزه در طراحی و ساخت مجموعه های مسکونی بیشتر به مسائل کمیت محور چون ابعاد و استاندارد فضاها، مسائل جمعیتی و اقتصادی توجه شده و مباحث مرتبط با کیفیت مغفول مانده است. با توجه به این مسئله این مقاله به شناسایی عوامل اصلی در ارتقاء کیفیت و ارائه الگویی جهت سنجش کیفیت در محیط های مسکونی و سپس اولویت بندی شاخص ها جهت اصلاح طرح و کیفیت بخشی به محیط پرداخت زیرا می تواند پاسخی به راهحلهای مشکل کیفیت محیط مسکونی باشد. این شیوه علاوه بر اینکه مشکل کیفیت را از نگاه ساکنان در مجموعه انتخابی بررسی می کند نتایج آن می تواند در راهبردها و سیاست های کیفیت بخشی به محیط های مسکونی مورد توجه قرار گیرد. فایده دیگر الگوی ارائه شده در جدول 2 این است که قابل استفاده در سایر پژوهش ها جهت سنجش کیفیت می باشد همچنین می توان این الگو را به عنوان الگویی جهت طراحی معماری هم در نظر گرفت زیرا مشخص می سازد که شاخص های عملکردی، تجربی-زیبایی شناختی و زیست محیطی در چه سطح و فضایی از مجموعه مسکونی باید واقع شوند تا ارتقاء کیفیت محیط حاصل شود.
این مقاله جهت شناسایی عوامل اصلی در ارتقاء کیفیت
سه عامل اصلی را شامل قابلیت های فضاهای بینابینی (شاخص های کیفیت محیط در سه سطح)، کیفیت طراحی معماری و مشخصات فردی ساکنان مد نظر قرار داد و رابطه این سه عامل را با کیفیت محیط مسکونی بررسی کرد. همچنین جهت سنجش کیفیت در مجموعه های مسکونی با نظرسنجی از ساکنان در زمینه شاخص ها، کیفیت محیط را بر مبنای نیاز ها و توقعات ساکنان مشخص ساخت و با اولویت بندی شاخص ها جهت ارتقاء کیفیت محیط مهم ترین شاخص ها در ارتقاء بخشی به محیط را مشخص کرد.
نتایج بدست آمده در زمینه فرضیه های تحقیق نشان داد که رابطه همبستگی معناداری بین شاخص های مدت سکونت، سطح تحصیلات، سن و نوع تملیک (در بخش مشخصات فردی ساکنان)، قابلیت فضاهای بینابینی و کیفیت طراحی معماری با کیفیت محیط مسکونی وجود دارد. نتایج بدست آمده از سنجش انجام شده نشان داد که ساکنین مجموعه مسکونی وحدت بتن از کیفیت محیط مسکونی خود راضی نیستند. بررسی امتیاز کیفیت نشان داد که بیشترین نارضایتی در سطح مجتمع مسکونی وجود دارد و نتایج ضریب اهمیت نشان داد که باید از سوی مسئولین شهری در مرتبه اول به سطح واحد مسکونی توجه شود. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عناصر تشکیلدهنده کیفیت محیط نشان داد که فضای 2 در سطح واحد همسایگی (که به ویژگی های فضاهایی که محیط مسکونی را به محله های همجوار مرتبط می کند می پردازد)، فضای 2 در سطح مجتمع مسکونی (که به ویژگی فضاهای واقع شده در محوطه بین بلوک ها مانند فضاهای سبز، محل های نشستن و جمع شدن، زمین های بازی، زمین های ورزش، محل های پارک ماشین می پردازد) و فضای 3 در سطح واحد مسکونی ( که به ویژگی های فضاها و جداره هایی که بین واحد مسکونی و محیط مسکونی قرار می گیرند، می پردازد) فضاهای مهمتری از نظر ساکنین هستند. همچنین کمترین میزان رضایتمندی ساکنین از دسترسی پذیری در سطح مجتمع مسکونی (بدلیل عدم امکان تشخیص و شناسایی جداره ها و مرزهایی که در اطراف فضاهای محوطه قرار دارند)، رعایت حریم و اشرافیت در سطح واحد مسکونی (بدلیل دید داشتن غریبه ها از بیرون به تراس ها و فضاهای داخلی واحد مسکونی)، خوشایندی بصری در سطح واحد مسکونی (بدلیل عدم تنوع فرم، رنگ، انداره، مصالح، فرم تراس ها، پنجره ها به طوری که زیبا و خوشایند باشند) و فضای باز جهت بازی کودکان و تجمع افراد در سطح مجتمع مسکونی (بدلیل عدم وجود فضای باز جهت بازی و تجمع افراد) می باشد. همچنین اولویتبندی اقدامات ارتقاء کیفیت محیط نشان داد که سطح واحد مسکونی مهم ترین سطح در ارتقاء کیفیت محیط است. در سطح واحد همسایگی فضای 3 (که به ویژگی های فضاها و جداره هایی که محیط مسکونی را از محیط اطراف جدا می کند می پردازد)، در سطح مجتمع مسکونی فضای 2 (که به ویژگی فضاهای واقع شده در محوطه بین بلوک ها مانند فضاهای سبز، محل های نشستن و جمع شدن، زمین های بازی، زمین های ورزش، محل های پارک ماشین می پردازد)، در سطح واحد مسکونی فضای 1 (که به ویژگی های جداره هایی که بین واحد مسکونی و محیط بیرون قرار دارند می پردازد) مهمترین فضاها در ارتقاء کیفیت بنا هستند، همچنین شاخص های فضای سبز و سرزندگی اجتماعی در فضای 2 سطح واحد همسایگی (با توجه به اهمیتی که در سیمای ظاهری مناسب منطقه و اهمیتی که در تجمع افراد در این سطح دارند)، دسترسی پذیری در فضای 3 سطح مجتمع مسکونی (با توجه به اهمیتی که این شاخص در تشخیص و شناسایی جداره ها و مرزهای اطراف محوطه دارد) و فضای سبز و احساس تعلق در فضای 2 سطح واحد مسکونی (با توجه به اهمیتی که فضای سبز در محفوظ بودن از عوامل محیطی، حفظ حریم امن واحدهای مسکونی و احساس آرامش ساکنان و اهمیتی که احساس تعلق به ماندن طولانی در فضا بدلیل امکان ارتباط اجتماعی مناسب دارد) مهم ترین شاخص ها در ارتقاء کیفیت بنا میباشند.
پی نوشتها
1- The Objectivist Approach
2- The Subjectivist Approach
3- The Interactive Approach
4- واژه In-between معدل انگلیسی لغت بینابینی در فارسی است
5- بر طبق گفته هال اصطلاح همجواری Proxemics برای تعریف و تبیین مشاهدات و تئوری های مرتبط به استفاده انسان از فضا به کار برده می شود
6- آستان، درگاه، گذرگاه، کفش کن (دهخدا) Threshold
7- ISF: In-Between Spaces Factors
فهرست مراجع
1. بلیلان اصل، لیدا؛ و ستارزاده، داریوش. (1394). جایگاه فضای بینابین در سازماندهی فضایی عناصر معماری و شهری در ایران (مطالعه موردی: شهر تبریز در دوره قاجار). مجله علوم و تکنولوژی محیط زیست، 17(2)، 169-181.
2. پاکزاد، جهانشاه. (1381). کیفیت فضا. فصلنامه آبادی، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 12(37)، 100-111.
3. راپاپورت، آموس. (1388). انسان شناسی مسکن. (خسرو افضلیان، مترجم). چاپ اول. انتشارات حرفه: هنرمند.
4. رفیعیان، مجتبی؛ صالحی، فرزین امین؛ و تقوایی، علی اکبر. (1389). سنجش کیفیت محیط سکونت در شهرک اکباتان تهران. فصلنامه مدرس علوم انسانی-برنامه ریزی و آمایش فضا، 14(4)، 85-63.
5. شریعتمداری، علی. (1373). فلسفه (مسائلی فلسفی-مکتبهای فلسفی، مبانی علوم). چاپ پنجم. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
6. عینیفر، علیرضا. (1379). عوامل انسانی-محیطی موثر در طراحی مجموعههای مسکونی. نشریه هنرهای زیبا، 8، 118-109.
7. گلکار، کورش. (1380). مولفههای سازنده کیفیت طراحی شهری. نشریه صفه، 11(32)، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 65-38.
8. لینچ، کوین. (1374). سیمای شهر. (منوچهر مزینی، مترجم). تهران: دانشگاه تهران.
9. مدنی پور، علی. (1387). طراحی فضای شهری (نگرشی بر فرآیند اجتماعی و مکانی). (فرهاد مرتضایی، مترجم). چاپ سوم. تهران: شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
10. معینی، مهدیه. (1390). تبیین کیفیت محیط مسکونی براساس مولفههای معرف مکان (مطالعه موردی سه مجموعه مسکونی در کرمان)، پایاننامه دوره دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران.
11. معینی، مهدیه؛ و اسلامی، سید غلامرضا. (1391). رویکرد تحلیلی به کیفیت محیط مسکونی معاصر. نشریه هویت شهر، 6(10)، 58-47.
12. Adriaanse, C. C. M. (2007). Measuring Residential Satisfaction: A Residential Environmental Satisfaction Scale (RESS). Journal of Housing and the Built Environment, 22, 287-304.
13. Amole, D. (2009). Residential satisfaction in students housing. Journal of Environmental Psychology, 29(1), 76-85.
14. Billings, K. (1993). Quality in Design. University of Sydney: Department of Architecture.
15. Djebarni, R., & AL-Abed, A. (2000). Satisfaction level with neighbourhood in low-income public housing in yemen. Property Management, 18(4), 230-242.
16. Gausa, M., Guallart, V., Muller, W., Soriana, F., Porras, F., & Morales, J. (2003). The Metapolis Dictionary of Advanced Architecture: City, Technology and Society in the Information Age. Barcelona: Actar. 334.
17. Huang, Z., & Du, X. (2015). Assessment and determinants of residential satisfaction with public housing in Hangzhou, China. Habitat
International, 47, 218-230.
18. Ibem, E. O., & Aduwo, E. B. (2013). Assessment of residential satisfaction in public housing in Ogun State, Nigeria. Habitat International, 40, 163-175.
19. Juran, J. M. (1989). Juran on Leadership for Quality: An executive handbook. New York: Free Press.
20. Mullins, P., Western, J., & Broadbent, B. (2001). The links between housing and nine key socio cultural factors: a review of the evidence Positioning paper. (AHURI), Positioning Paper No, 4, 17.
21. Savasdisara. T., Tips, Walter. E. J., & Suwannodom, S. (1989). Residential satisfaction in private estates in Bangkok: a comparison of low-cost housing estates and determinant factors. Habitat International, 13(1), 65-73.
Analysis of Factors Affecting the Improvement of Quality of the Environment of Residential Complexes
(Case Study: Vahdat Beton Complex of Sadra Town)
Sudabeh Mohammadzadeh, Ph.D. student of Architecture, Faculty of Arts and Architecture, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Ali Reza Einifar1, Professor, Department of Art and Architecture, College of Fine Arts, Tehran University, Tehran, Iran.
Hamid Majedi, Professor, Department of Art and Architecture, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Abstract
The first thing that comes to mind when residential areas in the culture of contemporary Iranian architecture are studied is that achieving higher quality in residential environments is a necessity given the said point. Identifying the main factors that affect quality improvement, providing a model for quality measurement in the residential environment, and then prioritizing indexes is essential. Not only does this method study the issue of quality from the perspective of residents living in the selected complex, but also it can be used in quality improvement policies and strategies of residential environments. Therefore, this article considers three main factors: capability of intermediate spaces, quality of architectural design, and personal characteristics of residents in question. This article analyzed the relationship between these factors and the quality of residential complexes. Further, it determined environmental quality based on residents’ needs and expectations by providing a four-level model for measuring quality in residential complexes and measuring indicators from residents. Then, it identified the principal indicators in quality improvement of the environment by prioritizing indicators. This measurement used t-test, correlation, and factor analysis. The results obtained in the field of research hypotheses showed that there is a significant correlation between the indicators of the duration of residence, level of education, age and type of ownership (in the individual characteristics of residents), the ability of intermediate spaces, and the quality of architects’ design with the quality of the residential environment. The results showed that the residents of Vahdat Beton Complex are not satisfied with the quality of their residential environment. The quality score showed that the most dissatisfaction is with the area of the residential complex. Also, the consequence of the significant coefficient demonstrated that the area of the residential unit should be considered by the city officials, as their top priority. The results of the analysis of the elements that make up the quality of the environment showed that space 2 at the level of the neighborhood unit, space 2 at the level of the residential complex, and space 3 at the level of the residential unit is more important spaces for the residents. Moreover, the lowest level of residents’ satisfaction is with the accessibility at the level of the residential complex and the observance of privacy, overlooking, and visual pleasure at the level of the residential unit. Prioritization of measures to improve the quality of the environment showed that space 3, at the level of the neighborhood unit, space 2 at the level of a residential complex, spaces 1 & 3 at the level of the residential unit are the most important spaces for improving the quality of buildings. It also showed that indicators of green space and social livelihood in space 2, visual pleasure and sensual richness in space 3 of neighborhood unit level, accessibility, and readability in space3, green space and controlling the entry of strangers to the complex in space 1 of residential complex level, green space, and belonging in space 3, privacy and overlooking in space 1 of the residential unit level.
Keywords: Quality of residential environments, Residents’ characteristics, Intermediate spaces, Architectural design, Residential complexes.
[1] Corresponding Author E-mail: aeinifar@ut.ac.ir