A comparative study of the stylistics of the lexical layer in Asrar al-Tawheed and Tazkire al-Awaliya
Subject Areas : Persian Language and LiteratureHoma Eslami 1 , Mahmoud Sadeghzadeh 2 , Azizollah Tavakkoli 3
1 - PhD student, Department of Persian Language and Literature, Yazd Branch, Islamic Azad University, Yazd, Iran.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یزد، دانشگاه آزاد اسلامی، یزد، ایران.
3 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Yazd Branch, Islamic Azad University, Yazd, Iran.
Keywords: Asrar al-Tawheed, Lexical Layer, mystical texts, Layered Stylistics, Tazkira al-Awaliya,
Abstract :
Stylology is considered one of the most prominent sub-branches of literature and linguistic science, which comprehensively reviews the literary text. Stylistic investigation is organized in five phonetic, lexical, syntactic, rhetorical and ideological layers. In lexical stylistics, the most important factor is the accuracy of the types of words and the way they are used, which shows the owner of the work in this way, the owner of the style. The two works "Asrar al-Tawheed" by Abu Saeed Abul Khair and "Tazkireh al-Awaliya" by Attar are among the most influential and important works of Sufi prose, which, in addition to their important and outstanding mystical and historical content, are also worthy of attention in terms of style. Tazkira al-Awlia is a mystical book describing the lives of the Sufi elders and also the saints. Asrar al-Tawheed is also at the top of the literary heritage of the Persian language in terms of artistic value and the author's skill in various ways of expression and the way of telling stories and choosing words. While these two works have simple prose, they have hidden literary angles and norms that bring literary pleasure to the audience. In this research, the lexical layer, which is one of the sub-branches of layered stylistics, is tried to be investigated and analyzed in these two works. The investigations carried out show that the authors in these two works have unique stylistic coordinates in the lexical layer of the texts, and the similarities between the two mentioned works are
فهرست منابع:
الف. منابع فارسی:
تالیفات:
امینی، طاهره.( 1395) . بررسی پنجاه حکایت اسرارالتوحید بر اساس دستور ساختی. پایان نامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما: سهیلا صلاحی مقدم ( دانشگاه الزهرا).
پیری، مهدیه.(1394). « هنجارگریزی در کتاب اسرارالتوحید». پایان نامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما: مهدی ملک ثابت. ( دانشگاه یزد)
بهار، محمد تقی. (1373). سبک شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی، جلد دوم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
شمیسا، سیروس (1393) سبک شناسی نثر. تهران: میترا.
صفوی، کورش.(1373) از زبانشناسی به ادبیات. تهران: چشمه.
عزام، محمد.(1989) . التحلیل اللسانی للأدب. بیروت: دارالام
عطار، محمد بن ابراهیم.(1386). تذکرة الاولیاء، تصحیح نیکلسون و مقدمه محمد قزوینی. تهران: چاپ لیدن.
غلامرضایی، محمد. (1387). سبک شناسی شعر پارسی. از رودکی تا شاملو. تهران: جامی.
فتوحی، محمود. (1390). سبک شناسی نظریه ها، رویکردها و روش ها. تهران: سخن.
محمدبن منور.(1393) .اسرارالتوحید. تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگاه.
مقالات:
پاکزاد، زهرا و دیگران. (1390). «تحلیل کارکرد عناصر بلاغی (تخیل و موسیقی) در نثر شاعرانة تذکرةالاولیاء عطار نیشابوری». نشریه پژوهش های ادب عرفانی. تابستان. دوره ۱۳، شماره ۱. صص7-32
عباسی، زهرا.(1397). «استعارة مفهومی عشق و خوشههای معنایی مرتبط با آن در تذکرةالاولیای عطار». نشریه پژوهش های ادب عرفانی. تابستان. دوره 12. شماره 2، صص13-40.
متقی زاده، عیسی و ابراهیم خدایار، (1395). «مأثورات عربی در متون منثور فارسی». فصلنامه ی علمی – پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی. پاییز. صص1-25.
مشتاق مهر، رحمان و اصغر برزی. (1390). «محتوا و ساختار در تذکره الاولیای عطار». فصلنامه ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز. سال54، بهار و تابستان. صص 191-220.
ب. منابع لاتین:
Asher , R.E (1994) : The encyclopedia of language and linguistics , London, Pregmon Press.
References
Books
Abbasi, Z. (2018). Conceptual Metaphor of Love and its Relevant Semantic Clusters in the Attar’s Tazkerat-ol-Owliya, Journal of Mystical Literary Research, Summer, 12(2):13-40
Amini T. (2016). An Investigation of Fifty Stories of Asrar Al-Towhid Using Construction Rules, M.A. Thesis, Supervisor Professor, Soheila Salehi Moghaddam (University of Al-Zahra)
Articles
Attar, Mohammad Ben Ebrahim (2007). Tazkerat-ol-Owliya, Edited by Nicholson. Preface by Mohammad Ghazvini, Tehran: Leyden Publication
Bahar, M.T. (1994). Stylistics or the History of the Development of Persian Prose, Vol. II, Tehran: Amir Kabir Publications
Ezam, M. (1989). Linguistic Analysis of Literature, Beirut: Dar Al-Um
Fotouhi, M. (2011). Stylistics of Theories, Approaches, and Methods, Tehran: Sokhan
Gholamrezaei, M. (2008). Stylistics of Persian Poetry; from Roudaki to Shamlou, Tehran: Jaami
Mohammad Ben Monavvar (2014). Asrar Al-Towhid, Edited by Mohammad Reza Shafiei Kadkani, Tehran: Agah
Moshtagh-Mehr, R. & Barzi, A. (2011). Content and Structure in the Attar’s Tazkerat-ol-Owliya, Quarterly of Persian Language and Literature, 54:191-220, Spring and Summer, University of Tabriz
Mottaghizadeh, I. & Khodayar, E. (2016). Arabic Aphorisms in the Persian Prosaic Texts, Scientific-Research Quarterly of Comparative Literature Research, Autumn, pp.1-25
Pakzad, Z. et al. (2011). Analysis of Rhetorical Elements Function (Imagery and Music) in the Poetic Prose of Attar Neishabori’s Tazkerat-ol-Owliya, Journal of Mystical Literary Research, Summer, 13(1):7-23
Piri, M. (2015). Norm deviation in the Book “Asrar Al-Towhid”, M.A. Thesis, Supervisor Professor, Mehdi Malek Sabet (University of Yazd)
Safavi, K. (1994). From Linguistics to Literature, Tehran, Cheshmeh
Shamisa, S. (2014). Prose Stylistics, Tehran, Mitra
بررسی تطبیقی سبک شناسی لایه ای واژگانی در اسرارالتوحید و تذکره الاولیا
چکیده:
اسرارالتوحیدوتذکره الاولیاعلاوه بر جنبه های محتوایی وادبی به لحاظ ویژگی های زبانی نثرنیز قابل بررسی وتحلیل است مسئله ی اصلی این مقاله بررسی سبک شناسی زبانی اسرار التوحید و تذکره الاولیا بر اساس پنج لایه است بررسی سبکشناسانه در پنج لایة آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک سازماندهی می شود. در سبک شناسی واژگانی، مهم ترین عامل، دقت بر انواع واژه ها و طرز به کاربردن آن هاست که صاحب اثر را بدین طریق، صاحب سبک نشان می دهد. اسرار التوحید وتذکره الاولیا دو اثرمنثور عرفانی است در عین حال که نثری ساده دارند، دارای زوا یا و هنجارهای ادبی پنهانی هستند که مخاطب را به لذت ادبی می رسانند. در این پژوهش برمبنای شیوه ی توصیفی تحلیلی مقایسه ای لایه های یادشده بررسی و ارزیابی شده است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که نویسندگان در این دو اثر، دارای مختصات سبکی منحصر به فردی در لایه ی واژگانی متون هستند و بین دو اثر مزبور، در این لایه شباهت هابیشتر از تفاوت ها محسوس است و تفاوت ها بسیار ناچیز و کمرنگ هستند.بیشترین هنجارگریزی درنثرهردو کتاب ، درسطح ادبی ،نحوی وواژگانی دیده می شود درمجموع دربخش هنجارگریزی آوایی اسرارالتوحید ودر بخش هنجارگریزی نحوی تذکره الاولیا پررنگتراست. و دربخش هنجار گریزی واژگانی هیچ برتری دیده نمی شود ودرحدتقریبا یکسان می باشد.وازنظرتطبیق مختصات سبکی لایه ی واژگانی بین این دو اثرشباهت های زیادی دیده می شود.
کلمات کلیدی: متون عرفانی ،اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، سطح زبانی، لایه های واژگانی.
1- مقدمه:
1-1اهمیت وضرورت
تذکرههای صوفیانه را می توان به دو دسته تقسیم نمود: یک دسته اختصاصیاند یعنی تنها به شرح حال یک عارف یا صوفی اختصاص یافته است و مقامات یک نفر را روایت میکنند و بهعبارت دیگر از نظر ساختار موضوعی محدودترند؛ اسرارالتوحید از این دسته است. دستۀ دوم تذکرههای عمومی مانند تذکرهالاولیای عطار که در آن به ریاضت، کرامت، احوال عارفانه و حکایاتی از این قبیل در دامنۀ بیشتری توجه شده است. بنابراین تذکرههای زبان فارسی به آثاری اطلاق میشوند که در آنها احوال و اقوال شاعران و عارفان و بزرگان آورده شود.
یکی از منابع اساسی بهمنظور بررسی اوضاع زبانی، ادبی، اجتماعی و سیاسی ایران در قرن پنجم و ششم هجری اسرارالتوحید می باشد که به خاطر محتوای دقیق و جزئیات مربوط به زندگانی ابوسعید و روحیات وی و بیان مفاهیم عرفانی در پردهای از نثر ساده و دلاویز از ارکان استوار نثر فارسی و عرفانی محسوب میشود. میتوان این کتاب را از دیدگاه هنر داستان پردازی واشتمال بر نخستین نمونه های نثر مسجع یکی از نخستین آثار برجستۀ نثر صوفیانه دانست. از آنجا که این کتاب نقل بیکم و کاست گفتهها، اقوال و سخنان شیخی است که در قرن سوم و چهارم میزیسته در نتیجه ویژگیها و اختصاصاتی در این کتاب مشاهده میشود که آن را در ردیف آثارتالیف شده در دوره اول نثر فارسی قرار میدهد.
2-1بیان مسئله
یکی از مهمترین زیرشاخه هایی که در یک بررسی سبکی مورد توجه قرار میگیردسبک شناسی لایه ای است. استفاده از گروهی از کلمات و ساختارهای دستوری در نوشتار و گفتار یک فرد محصول سبک اوست و نقد و تحلیل این کاربردها، سبک شناسی لایه ی واژگانی را معنا می کند. ابتدا سیروس شمیسادرایران روش سبکشناسی لایهای برای بررسی همهجانبة سبک یک اثر معرفی نمود. شمیسا برای سبکشناسی یک اثر، بررسی در سطوح مختلف آن اثر را پیشنهاد میکند و برای هر اثر سه سطح قائل میشود: 1- سطح زبانی، 2- سطح فکری و3- سطح ادبی؛ او سطح زبانی را به دلیل گستردگی به سه سطح آوایی، لغوی و نحوی تقسیم میکند . در نتیجه، اثر در پنج سطح مورد بررسی قرار میگیرد.
در این جستار، به دلیل گستردگی موضوع، تنها به لایة واژگانی متون مزبور پرداخته شده است.آنچه در این پژوهش بهعنوان مسألۀ تحقیق مورد توجه قرار خواهد گرفت آن است که چه مختصاتی در سطح واژگانی، متن اسرارالتوحید و تذکرهالاولیا را برجسته و متمایز میکند.
فتوحی نیز در سبکشناسی لایهای به پنج لایة زبانی اشاره میکند که به سطوحی که شمیسا نام میبرد، نزدیکی زیادی دارد. او بررسی سبکشناسانه را در پنج لایة آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک سازماندهی میکند و این نوع سبکشناسی را سبکشناسی لایهای معرفی میکند.سبک شناسی به روش لایهای، استفاده از روشهای متنوع را در هر لایه امکانپذیر میسازد، وسپس سهم هر لایه را در برجستهسازی متن جداگانه مشخص میکند.
در سبک شناسی لایه ی واژگانی، سبک هراثرنوع انتخاب واژه ها در آن اثر میباشد. ممکن است هر صاحب اثری به واژه های خاص، علاقه نشان دهد و از آنها بیشتر در متن آثارش بهره ببرد و با استفاده از آنها کلامش را دارای سبک کند. توجه به این مجموعه از علاقمندی ها و کاربرد ها در متن، سبک شناسی لایه ای واژگانی می گویند.
3-1پیشینه و ضرورت تحقیق:
گرچه تاکنون در بارهی تحلیل و بررسی نثر اسرارالتوحید و تذکرهالاولیای آثار پراکنده و یا غیر مستقیمی که به عناصر زبانی و ادبی آن پرداخته باشد، چاپ و منتشر شده، اما پژوهش و تحقیقی که بهصورت مستقل، همهجانبه و البته با دیدگاه تطبیقی به بررسی سبک لایه ی واژگانی این دو اثر توجه نموده باشد، یافت نشده است، از اینرو نیاز به انجام چنین پژوهشی در بین تحقیقات دانشگاهی و علمی بسیار احساس میشود.
با این وجود، آثاری که به عنوان پشینه ی این تحقیق می توان در نظر گرفت، عبارتنداز:
1- تحلیل کارکرد عناصر بلاغی (تخیل و موسیقی) در نثر شاعرانة تذکرةالاولیاء عطار نیشابوری
یافتههای این پژوهشِ توصیفی ـ تحلیلی نشان میدهد که جلوههای موسیقایی این اثر بیشتر و متنوعتر از نمود تخیل است. هر دو عنصر در نثر عطار کارکردی تعیینکننده و مهم دارد. سجع، جناس، تضاد و واجآرایی از مصداقهای برجستة موسیقی درونی و معنوی در تذکرةالاولیاء است که بیشتر در هنگام طرح این مباحث نمود مییابد: ذکر نام اولیا و توصیف شخصیت و احوالشان، تبیین توحید، معرفت نفس، مرگ، فنا و بقای عرفانی، تقابل میان مفاهیم خُرد و کلان هستی، مراتب سلوک و نیز نکوهش نفس و دنیای مذموم. ازنظر بررسی صور خیال، عطار از تشبیه، کنایه، پارادوکس، نماد، تشخیص و تلمیح بیشتر بهره میگیرد که بیشتر هنگام معرفی و توصیف شخصیت، احوال و افعال عارفان و نیز نقل سخنان آنان، تبیین کرامات و مکاشفات و تمرکز فرمی ـ معنایی روی نام عارفان کاربرد مییابد.
2- استعارة مفهومی عشق و خوشههای معنایی مرتبط با آن در تذکرةالاولیای عطار
در این مقاله با بررسی توصیفی همة انواع استعارهها و استخراج نگاشتهای مرتبط با آن و تحلیل آماری استعارة مفهومی عشق نشان میدهد از ۱۶۶ استعارة یافتشده بیشترین فراوانی بهترتیب مربوط به استعارههای شیءبنیاد و استعارة ساختاربنیاد است. این دو نوع استعاره درمجموع ۴۵/۴۳ درصد از کل استعارههای بهکاررفته را در بر میگیرد. استعارة جهتی ازنظر کاربرد در رتبة سوم و استعارة جانداربنیاد و ذهنی به ذهنی در رتبههای بعدی قرار دارد. در تذکرةالاولیاء بهترتیب کمترین استفاده به استعارة تصویری (۱ عدد) و استعارة حسبنیاد (۲ عدد) اختصاص دارد. همچنین استعارة عینی به عینی در زمینة مفهوم تحقیق شده به کار نرفته 3- بررسی پنجاه حکایت اسرارالتوحید بر اساس دستور ساختی:
محقق: طاهره امینی؛ استاد راهنما: سهیلا صلاحی مقدم ( دانشگاه الزهرا . کارشناسی ارشد. 1395)
این تحقیق با استفاده از شیوه ی تحلیلی ـ توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به بررسی افعال مرکب، واژه های مشتق و اسامی مرکب در پنجاه حکایت اسرارالتوحید، بر اساس دستور ساختی پرداخته و برای این منظور از نظریات ادل گلد برگ و گرت بویج استفاده شده است. پس از انجام پژوهش، این نتیجه حاصل شده است که می توان اصول اشتقاق و ترکیب صرف ساختی را، باواژه سازی محمد بن منور مطابقت داد. همچنین در بررسی آماری ثابت شد که اسامی مشتق 671 بار، اسامی مرکب03 بار و افعال مرکب 77بار در این حکایات به کار رفته است.
4- هنجارگریزی در کتاب اسرارالتوحید:
محقق: مهدیه پیری؛ استاد راهنما: مهدی ملک ثابت. ( دانشگاه یزد، کارشناسی ارشد. 1394)
هدف این تحقیق، بررسی جلوه های هنجارگریزی و پراکندگی آن ها در کتاب اسرارالتوحید طبق الگوی پیشنهادی لیچاست.. بررسی های انجام گرفته نشان می دهد که متن کتاب اسرارالتوحید به عنوان یکی از شاهکارهای نثر فارسی، شامل موارد هنجارگریزی متعدّدی است. از میان این موارد، بسامد هنجارگریزی های نحوی، واژگانی و زبانی بیش از سایر موارد یادشده است.
4-1روش تحقیق:
دراین پژوهش ، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، و در قالبی تطبیقی، به مقوله ی ویژگی های سبکی در لایه ی واژگانی در تذکرهالاولیا و اسرارالتوحید پرداخته شده ومطالعات پیرامون آن برپایۀ مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در این جستار علاوه بر تحلیل وبررسی منابع اولیه از منابع معتبر وکتابها ومقالات نیز استفاده شده است همچنین در روش پژوهش بنیادی از روش های استدلال وتحلیل عقلانی استفاده می گردد؛ به این صورت که با فیش برداری از کتب منابع سبک شناسی همچون: سبکشناسی نثر شمیسا، سبکشناسی نثرهای صوفیانه از محمد غلامرضایی، سبک شناسی فتوحی و ... به بررسی دو اثر تذکرهالاولیا و اسرارالتوحید خواهیم پرداخت؛ نقدی مبنی بر مقایسه و تطبیق مختصات سبکی در لایه ی واژگانی.
در سبک شناسی، یکی از زیر مجموعه های سطح زبانی، سطح واژگانی است. سبک شناس با بررسی واژه های معنادار یک متن می تواند اندیشه و جهان بینی گوینده را استخراج کند. ملاحظه و بررسی درصد لغات فارسی و عربی، استعمال لغات کهن یا نادر یا خاص و یا لغات قدیمی مهجور فارسی، نوع گزینش واژه و.. در این سطح مطرح می شود.
5-1-1- مختصات سبکی در لایه ی واژگانی اسرارالتوحید:
استاد بهار دربارۀ اسرارالتوحید مینویسد: «این کتاب را نیز در شمار پیروان سبک قدیم قرار دادیم و آن را از جمله کتب معدودی که میتواند نمونه کامل و نمودار درست سبک قدیم – یعنی سبک سامانیان باشد، شمردیم که غالب عبارات کتاب نقل گفتههای اوست».
مهم ترین مختصات سبکی در لایه ی واژگانی اسرارالتوحید عبارتنداز:
5-1-2- کاربرد واژگان و ترکیبات نادر:
بعضی از لغات به کار برده شده در اسرار التوحید بسیار نادر و کمیاب هستند، به گونه ای که دیگر در هیچ اثر دیگری از آن ها یافت نمی شود. بدین ترتیب، در مقوله ی هنجارگریزی واژگانی جای می گیرند، زیرا نویسنده از طریق آن به برجسته سازی می پردازد؛ بدین صورت که دست به آفرینش واژه ای تازه میزند و صاحب سبک در لایه ی واژگانی می شود. در کتاب اسرارالتوحید نمونه هایی از این مفردات و ترکیبات وجود دارد که به چند نمونه از آنها اشاره می شود:
اسپریس: این واژه اسم مرکب است وسپریس مخفف آن است به معنی اسب دوانی ومیدان جنگ به کار رفته شکل های دیگر آن اسپرس ،اسپریز،اسپرز،اسپرسپ،اسفرسف می باشد همچنین دراوستا به جای اسپریس چرتا آمده ریشه ی اسپریس پهلوی بوده است
« چون به اسپریس آمدم، همچنان دیدم که شیخ گفته بود» (اسرار التوحید:110)
تنبلیت:این واژه اسم است درمعنی سربار، تنگ بارآن را تملیت نیز گفته اند
« چهل دراز گوش از جهت تنبلیت راست کردند و چهل درویش» (اسرار التوحید: 146)
« و آنچه بازداشت تا یک یک تنبلیت پیش او می گذرانیدند» (اسرار التوحید: 147)
درزن: اسم است درمعنی کوبنده ی در وسوزن
«به درزن بر توان دوخت» (اسرار التوحید: 297)
ساباطی: شاباطی، نوعی نان اسم مشتق است وصفت نسبی منسوب به ساباط است همچنین نام عماربن موسی از ساباط مداین ومنسوب به فرقه عماریه می باشد
« برو ما مرو و ولایتش بدین ساباطی با شما فروختیم و آن ساباطی بدو داد.» (اسرار التوحید: 168)
« ای خواجه، بدین بازار شما بیرون شو، ساباطی های نیکو می پزد» (اسرار التوحید: 168)
سوتام:هرچیزکم و اندک در فرهنگ فارسی صفت مشترک باقید است
« اگر علف سوتام دهم صبر کند و اگر بسیار دهم، افزون کند» (اسرار التوحید: 248)
عُرس: مراسمی بر مزار مردگان درزبان عربی به معنی همسر وزن مرد به کار می روددر لغت نامه دهخدا درمعنی بچه شترخردسال آمده جمع آن اعراس است وگونه دیگر عروسی عروس وعریس است
« هزار دینار به من داد و گفت: این از جهت عُرس شیخ راست» (اسرار التوحید:355)
چشم دیدار: دیدرس
«و تا او از چشم دیدار من غائب نگشت...» (اسرار التوحید:66)
خسر: اسم است درعربی به صورت خوس به کار رفته درمعنی پدرزن
«خواجه علی طرسوسی خسر شیخ ما بود» (اسرار التوحید:216)
رانین: نوعی شلواروزره برای جنگ درعربی رانن گفته می شود
«پیراهن و ازار و کمر و موزه و رانین» (اسرار التوحید:187)
لکاته:این واژه صفت است ودر معانی دشنامی به زنان و اسب نامرغوب به کار می روددر زبان عامیانه لگات گفته می شود
«در نیشابور بودم اسبی لکاته ای بد برنشسته بودم» (اسرار التوحید:90)
هم پشت:اسم مرکب است ومعنی مخالف می دهد
«هرکه هم پشت ماست اندرین حدیث او ما را هیچ کس نیست» (اسرار التوحید: 16)
5-1-3- وفور لغات و اصطلاحات عربی :
از آنجا که زبان قرآن، عربی است، بنابراین، این زبان به عنوان بخشی از زبان صاحبان اثر فارسی محسوب می شود.در طول بیش از 14 سده حضور اسلام در کشور ایران، بخش بزرگی از ادبیات فارسی، خواسته یا ناخواسته از ادبیات عرب و مخصوصا آیات و احادیث عربی متأثر شده است. نویسندگان ایرانی با به کاربردن آیات و احادیث، به صورت کامل یا اندکی متغیر، به تبرک، تجمل، تبیین و توضیح، تشبیه و تمثیل، استشهاد و استناد و تمثیل و تشبیه و فضل فروشی و هنرنمایی و ... می پرداختند»
درصد لغات عربی به کار رفته در متن اسرار التوحید نیزباتوجه به نوع نثر عرفانی وصوفیانه این اثر بسیار است:
« خصومت این طایفه با نفس خویش و شفقت ایشان بر خلق و بندگان حق سبحانه و تعالی چنین بوده است» (اسرار التوحید: 227)
« روزی شیخ ما ابوسعید قدس الله روحَهُ العزیز .......» (اسرار التوحید: 191)
ذکر سال و تاریخ در اسرار التوحید، به عربی ذکر شده است:
« روز پنج شنبه، نماز پیشین، چهارم ماه شعبان سنة اربعین و اربعمائة وفاتش رسید در میهنه» (اسرار التوحید:54)
« ولادت شیخ ما ابوسعید قدّس الله روحه العزیز روز یک شنبه غرّه ماه محرم سنه سبع و خمسین و ثلاثمائة بوده است» (اسرار التوحید: 16)
5-1-4- کاربرد اسم تصغیر :
مختصات دیگری که در اسرار التوحید با بسامد بالامشاهده می شوداسم تصغیر است :
« چون آنجا فراز رسیدم آبکی می رفت» (اسرار التوحید: 29)
آبکی = آب+ک تصغیر +ینکره ووحدت
« ما در شدیم، خانکی بود» (اسرار التوحید: 29)
خانکی=خانه +ک تصغیر +ی وحدت ونکره
« ولکن پردگکی از در دوکان آویخته بودی» (اسرار التوحید: 251)
پردگکی=پرده +ک تصغیر+ی وحدت
« بوسعید را پایک ها می سوخت و آب از چشمش می دوید» (اسرار التوحید: 353)
پایک ها =پای+ک تصغیر+ علامت جمع
« چیزکی خوردنی بیاری» (اسرار التوحید: 140)
چیزکی=چیز+ک تصغیر +ی وحدت
« از آن میان نازککی بیرون کردن و به وی دادم» (اسرار التوحید:140)
«سگکی بدانجا بگذشت» (اسرار التوحید:300)
سگکی=سگ+ک تصغیر+ی وحدت
اسم ها دراسرارالتوحید در طبقات اسامی خاص متعدد طبقه بندی می شود:
اسامی خاص مکانها:
مرودالرود (اسرار التوحید:320) جبل الکلام (اسرار التوحید:251) بیسمه (اسرار التوحید:39) پوشندگان (اسرار التوحید:98)
اسامی خاص کتابها:
اسرار التوحید فی ... (اسرار التوحید:8) قرآن (اسرار التوحید:200) توریت (اسرار التوحید:242) زبور، انجیل (اسرار التوحید:287) کلیله و دمنه (اسرار التوحید:245).
اسامی خاص اشخاص:
ابراهیم ادهم (اسرار التوحید:194) ابوالبرکات (اسرار التوحید:291) ابوالحسن خرقانی (اسرار التوحید:256) بایزید بسطامی (اسرار التوحید:287)
5-1-6- کهن گرایی:
در سیر حیات واژگان در یک زبان ، همواره واژگان و لغاتی از چرخه ی کاربرد زبان خارج می شوند و کلمات جدید یا احیاناً تلفّظ های جدیدی جایگزین آن می شوند. این تغییر در طول سالیان رخ می دهد. درواقع، اگر شاعر یا نویسنده ای در اثر خود از لغات کهنه و یا مهجور استفاده کند، به این نوع کاربرد واژگان، کهن گرایی یا «آرکاییسم» می گویند.
تلفظ برخی کلمات و واژه هایی که از زبان شیخ نقل می شود نسبت به زبان محمّد بن منوّر کهنه تر می باشد، نظایر اینها که کهن گرایی محسوب می شود:
« شیخ ما گفت هر چت فراز آید ور گوی» (اسرار التوحید: 52)
ورگوی درمعنی برگوی
« شیخ ما گفت: هر کجا پنداشت تست دروزخ است و هر کجا تو نیستی بهشت است» (اسرار التوحید: 287)
دروزخ درمعنی دوزخ
« نخست وایست این حدیث در وی پدید آرد آنگه در توبه بر وی بگشایند...» (اسرار التوحید: 287)وایست درمعنی بایست
«از در دوکان آویخته بودی» (اسرار التوحید: 251)
دوکان درمعنی دکان
آره به جای اره :
«آره بیاوردند و بر درخت نهادند (اسرار التوحید: 306)
که شکل نوشتاری وتلفظ اره متفاوت است
استی به جای آستین:
«او را دیدیم مرقعی پوشیده و میان در بسته و استی ها باز نوردیده » (اسرار التوحید: 373)
که استی مخفف آستین است
افتیدن به جای افتادن :
«این خطا ستور را افتید مارا نیفتید» (1 اسرار التوحید: 49)
که به جای مصوت آ ازمصوت ی استفاده شده
مراعت به جای مراعات :
«ما را مراعت ها کرد » (اسرار التوحید: 58)
دراین واژه حذف مصوت آ را مشاهده می کنیم
«معتقدان ایشان را مراعت ها میفرستادند» (اسرار التوحید: 381)
اندوهگن به جای اندوهگین :
«آن طایفه که معتقد آن بودند رنجور گشتند و صوفیان اندوهگن شدند » (اسرار التوحید: 69)
اندوهگن=مخفف اندوهگین اندوه+پسوند گین
نگرستن به جای نگریستن:
«و یک کف برداشتم بنگرستم زر بود » (اسرار التوحید: 70)
«شیخ به دنباله چشم در من باز نگریست» (اسرار التوحید: 72)
انده به جای اندوه:
«انده و اندیشه دراز چه داری » (اسرار التوحید: 332)
انده مخفف اندوه است
5-1-7- کثرت کاربرد واژه های جمع :
برای بیان کثرت و مبالغه، گاهی در اسرارالتوحید، جمع بستن واژگان خارج از قواعد و اصول دیده می شود که در بخش هنجارگریزی واژگانی جای می گیرند، مانند:
1) جمع با «ها»:
برای بیان تعدّد و بیان کثرت تعدادی از اسامی با «ها» جمع بسته شده اند.
بلاها (اسرار التوحید: 17) الهام ها (اسرار التوحید: 4) شکنجه ها (اسرار التوحید:21) تیمارها (اسرار التوحید:25) تشویقها، فتنهها (اسرار التوحید: 14)
شیخ بوسعید سلام ها می گوید (اسرار التوحید:14) دوش اشاره ها رفت. (اسرار التوحید:11)
... و قبول ها یافت (اسرار التوحید: 58) ... و حالت ها رفت. (اسرار التوحید: 58) ... و کارها می رفت. (اسرار التوحید: 75) بر جنازة او اقبال ها کردند (اسرار التوحید:160)
2- جمع با «ان»:
این علامت، پرکاربردترین علامت جمع در اسرار التوحید می باشد. کلمات زیر که امروزه گاهی با «ها» جمع می شوند، در این کتاب همواره با «ان» جمع شده اند:
فرزندان (اسرار التوحید:8) پدران (اسرار التوحید: 30)، زنان (اسرار التوحید:58)، جوانان (اسرار التوحید: 59) ، کودکان (اسرار التوحید: 59) و همچنین ضمیر«کس» همیشه به صورت «کسان» (اسرار التوحید: 108) جمع بسته شده است.
3- کاربرد واژه های جمع مکسر:
گاهی کلمات به صورت جمع مکسر مشاهده شده است ، مانند: غرایب (اسرار التوحید:6) فراید (اسرار التوحید:8) دقایق (اسرار التوحید: 9) فضایح، قبایح (اسرار التوحید: 33) دلایل (اسرار التوحید: 37)، حروف (اسرار التوحید: 14) نفوس (اسرار التوحید: 10) ، مجانین (اسرار التوحید: 24) مشاهیر (اسرار التوحید: 15)، جُمل (اسرار التوحید: 9) نکت (اسرار التوحید: 20) تحف (اسرار التوحید: 8) ، مواضع (اسرار التوحید:24) معایش (اسرار التوحید: 179).
4- جمع با «ات»
تعدادی از کلمات به دلیل جمع پذیری از زبان عربی فقط با «ات» جمع شده اند.
شهوات (اسرار التوحید:17) حرکات و سکنات (اسرار التوحید:21) مباحات (اسرار التوحید:26) محرمات (اسرار التوحید:22) معاملات (اسرار التوحید: 51).
5-1-8- کاربرد واژه های متقابل در یک جمله:
یکی از مختصات واژگانی در اسرارالتوحید که زیبایی دو چندان به متن می دهدآن است که نویسنده در یک جمله، دو واژه ی متقابل و متضاد را نزدیک به هم می آورد ، مانند:
- «يا عبدالکریم حکایت نویس مباش، چنان باش که از تو حکایت کنند.» (اسرارالتوحید:۱۸۷)
- بگذارید تا امروز شادی بکنند و سر بریانی بخورند که فردا سر ایشان کلاغان خواهند خورد (اسرارالتوحید: ۷۰)
- «بگذارید تا امروز شکمی چرب کنند که فردا چوب دار چرب خواهند کرد.» (اسرارالتوحید: ۷۰)
- « اتصالی که انقطاع آن بی سکون اجرام سماوی و حرکت او تا در زمین صورت نبندد» (اسرارالتوحید: 3)
خدا کسی را که سرکوی حربش چنین بود، بنگر تا سر کوی صلحش چه گونه بود؟ (اسرارالتوحید: ۲۱۹)
- « تا خلایق چون بر احوال و اقوال و حرکات و سکنات ایشان وقوف یابند از عالم صورت رو به عالم معنی آرند و ...» (اسرارالتوحید: 2 )
- «در اینجا با من باشم یا غیر من.» (اسرارالتوحید: ۲۷۷)
5-2- مختصات سبکی در لایه ی واژگانی تذکره الاولیاء:
5-2-1- کاربرد واژگان در معنای خاص:
نوعی ازهنجارگریزی واژگانی کاربرد واژگان درمعنای خاص می باشدمثل:
طپانچه در معنای سیلی : «شبلی طپانچه بر سر زدن گرفت» (تذکرهالاولیا: 622)
طهارت نماز در معنای وضو: «نماز بامداد به جماعت به خرقان دریافتی بر طهارت نماز خفتن» (تذکرهالاولیا: 622)
مصلی به معنی جانماز: «در هر چند گام مصلی می انداخت و دو رکعت نماز می کرد» (تذکرهالاولیا: 162)
5-2-2- وفور لغات و اصطلاحات عربی
از آن جایی که برخی از منابع مورد استفاده عطار همچون اللمع، حلیه الاولیاء و رساله قشیریه به عربی بوده است، کاربرد لغات عربی در این کتاب بسیار است. از طرفی دیگر، با توجه به اینکه تذکرة الاولیاء از جمله آثار عرفانی محسوب می شود گاه به تناسب موضوع از لغات عربی استفاده شده است.
از جمله واژه های عربی در این اثر عرفانی عبارتند از :
اقصی الغایة (تذکرهالاولیا: 416)، قمطره (تذکرهالاولیا: 127)، بیداء (تذکرهالاولیا: 304)، سلاسل، اغلال، بطال (تذکرهالاولیا: 166)، اعور (تذکرهالاولیا: 167)، حرونی کرد (تذکرهالاولیا: 184)، اکتحال کن (تذکرهالاولیا: 207)، علی الصباح (تذکرهالاولیا: 73)، جمازه (تذکرهالاولیا: 167)، احتلام (تذکرهالاولیا: 171)، صایم الدهر، قایم اللیل (تذکرهالاولیا: 173)، سباق (تذکرهالاولیا: 417)
همچنین عبارات و جملات عربی در متون زیر:
« نعره ی هل من مزید می زند» (تذکرهالاولیا: 169)
استفاده از آیات قرآن: «و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا» (تذکرهالاولیا: 654)
استفاده از احادیث نبوی: «قال النبی علیه السلام – لی مع الله وقت لاسیعنی فیه شیئی غیر الله عزوجل» (تذکرهالاولیا: 743)
استفاده از سخنان مشایخ بدون ترجمه فارسی: «یا حمزه ! لا تتبع الوسواس و ذق بلاء الناس» (تذکرهالاولیا: 724)
استفاده از سخنان مشایخ با ترجمه فارسی: «عرفنا الله ذاته بفضله یعنی خدای تعالی ما را آشنای ذات خود گرداناد به فضل خویش» (تذکرهالاولیا: 641).
5-2-3- کاربرد اسم تصغیر :
«کاف» گاه برای تصغیر، گاه برای تحقیر و گاه برای تحبیب است. عطار از این «ک» به ندرت ولی به گونه ای تاثیرگذار استفاده کرده است؛ مانند:
«نقل است که باغکی داشت. یک بار بیل فرو برد» (تذکرهالاولیا: 662) «ک» تصغیر است.
«گفت: از آن که در شب این طفلکان در خواهند من به دعای خیر و صلاح ایشان استاده ام» (تذکرهالاولیا: 773) «ک» تحبیب است.
«محکم زنید این حلاجک رعنا را تا او را با سخن اسرار چه کرد؟» (تذکرهالاولیا: 593) این کاف برای تحقیر است.
«ماهیکی ضعیف سوزن او به دهقان گرفته، برآورد» (تذکرهالاولیا: 126) این کاف برای تصغیر است.
«پس کنیزکان ماهروی، قرب چهارصد، هر یک طبقی زر و جواهر بر سر نهاده» (تذکرهالاولیا: 31) این کاف برای تحبیب است.
«خرک را دیدم که می فروختند» (تذکرهالاولیا: 125) این کاف نیز برای تحقیر یا استرحام است.
5-2-4- کهن گرایی:
در هر دوره زبان معیاری وجود دارد. در سبک خراسانی، لغات فارسی مهجور و نزدیک به تلفظ و ساخت پهلوی دیده می شود که در ادوار بعد منسوخ شده اند در تذکرة الاولیاء نیز چنین واژگانی به چشم
می خورد که شاید در قرن ششم و زمان عطار رایج بوده اند و به مرور زمان منسوخ شده اند. «تمایل به کاربرد واژگان کهن در یک اثر، حاکی از کنش آگاهانه و عامدانه از طرف شاعر یا نویسنده است» (صفوی، 1373: 45).
منتقدان معروفی چون استاد بهار، علامه قزوینی و استاد استعلامی با بررسی چگونگی واژهها و ترکیب واژهها در تذکرةالاولیاء به این نتیجه رسیدهاند که این اثر تحت تأثیر سبک نویسندگان دوره سامانی است. استاد بهار در روایت از تذکرةالاولیاء نقل کرده و سپس تحول و تطور واژگان و ترکیبات زبان تذکرةالاولیاء را نشان داده است و به این نتیجه رسیده است: «میتوان تفاوت و تطوّر و تحول یک قرن را در تفاوت بیان تصرفاتی که ]در تذکرةالاولیاء[ نشان دادیم، بدست آورد. و شک نیست هرگاه دقت و مواظبتی که گفتیم که متصوفه در ضبط عین کلمات اساتید و مشایخ خود داشتهاند، نمیبود این کتاب تا این درجه هم قدیمی و هم فصیح و دارای صرف و نحو تمام و لغات کهنه و زیبای پارسی باقی نمیماند. از حیث لغت عربی با این که لغات زیادی وارد این کتاب شده که همه تازه است، مع ذلک پایه و بنای نویسندگان و امانت در نقل روایات و ضبط عین کلمات به حدّی مضبوط و استوار بوده است که سبک تحریر از دست نرفته و باز هم لغات عربی، به پارسی از صدی ده الی صدی دوازده بیش نیست و کتاب مملو است از لغات و اصطلاحات و امثال زیبای پارسی»
«همان سخن که از آهو شنیده از قربوس زین بشنید» (تذکرهالاولیا: 104) قربوس به معنای کوهه ی زین است.
«دوام ایمان و پاداشت دین و صلاح تن در سه ناچیز است» (تذکرهالاولیا: 581) پادداشت در معنای پایداری است.
«در حال از درخت فرو پرید و منقار بر زمین زد و دو اسکره پدید آمد» (تذکرهالاولیا: 138) اسکره در معنای پیمانه و کاسه است.
یک روز از دبیرستان باز خانه آمد. (تذکرهالاولیا: 417) این واژه در تذکرة الاولیاء در معنای دبستان آمده است.
«صبری است بر آنچه کاره آنی» (تذکرهالاولیا: 282) کاره آن بودن در معنای انجام دهنده ی آن است.
«کشتی غرق خواست شدن. پس ابراهیم نگاه کرد، کراسه یی دید آویخته» (تذکرهالاولیا: 126) کراسه در اصل واژه ی پهلوی ساسانی است، به معنای دفتر یا جزوی از قرآن است.
«نقل است که چون مادرش به کتاب فرستاد» (تذکرهالاولیا: 161) کتاب در معنای مکتب خانه است.
«اشاره به انگشت کالوج کرد» (تذکرهالاولیا: 663) کالوج در معنای انگشت کوچک دست
«این بوالحسن که در این کلاته نشسته است سی سال است تا به دون حق یک اندیشه بر خاطر او گذر نکرده است» (تذکرهالاولیا: 672) کلاع به معنی دژ است در اینجا نام خاص است زیرا این لفظ و دیگر صورت های آن بر روستاهای ایران بسیار اطلاق شده است.
«چهل قوصره از احادیث بر خوانده بود» (تذکرهالاولیا: 614) قوصره جوال خرما که آن را از برگ درخت خرما می سازند.
«شیخ قرص جوین پیش نهاد. گفت: بخور. محمود همی خاوید و در گلوش می گرفت» (تذکرهالاولیا: 670) خاویدن در معنای جویدن آمده است.
«همان انگار که نیست. ترکمنای ام هفتاد سال موی در گبری سپید کرده، از بیابان اکنون می آیم، و تنگری تنگری می گویم. الله الله گفتن اکنون می آموزم » (تذکرهالاولیا: 208) واژه ی تنگری از واژه های ترکی است به معنای بت و معبود و این لغت بیگانه در متن به گونه ای تاثیرگذار آمده است.
عطار برای گسترش قلمرو واژگان از وندهای مفیدی سود می جوید همانند امروزین، پارسایانه، میانگین، شادوار، همچنین استفاده از ترکیب های تازه ای هم چون زنار گوشه، سلطان وار و گاو نفس. مانند: «عارف آفتاب صفت است که بر همه عالم بتابد و زمین شکل است که بار همه موجودات بکشد و آب نهاد است که زندگانی دل ها بدو بود» (تذکرهالاولیا: 339)
در رسم الخط قدیم بعداز مصوت بلند کسره ی اضافه را به صورت «ء» می نویسند نه «ی» به اصطلاح در میان دو مصوت، صامت میانی «ی» اضافه نمی شد این است که خود همزه حکم صامت میانجی را داشت:
«زنهار مغرور مگر داناد تو را صفاء اوقات از بهر آن که در زیر آن است غوامض آفات» (تذکرهالاولیا: 622)
«ای شیخ! به حق وفاء دین که عنان کارم تنگ در کشیده است» (تذکرهالاولیا: 623)
5-2-5- کثرت کاربرد واژه های جمع:
1)جمع با «ان»:
عطار کلمات عربی را بیشتر با الف و نون جمع می بندد و این نوع جمع در متن تذکره الاولیا به وفور دیده می شود :
«خدای تعالی مومنی را هیبت چهل فرشته دهد و این کمترین هیبت بودش که داده بود و آن هیبت از خلقان باز پوشد تا خلقان با ایشان توانند کرد» (تذکرهالاولیا: 694)
«یک ذره عشق از عالم غیب بیامد و همه ی سینه های محبان ببویید» (تذکرهالاولیا: 697)
«هزاره فرسنگ بشوی تا از سلطانیان کسی را نبینی، آن روز سودی نیک کرده باشی» (تذکرهالاولیا: همان)
شاعر اسامی غیر ذوی العقول را نیز با «ان» جمع می بندد:
«گفتم خدای را یاد کن. هم چنان کرد، ماران همه بازگشتند» (تذکرهالاولیا: 601)
«گفت: تا این زنبورانم می گزند و کرمانم می خورند خوش است» (تذکرهالاولیا: 605)
2) جمع مکسر:
در تذکرة الاولیاء جمع های مکسر به فراوانی ذکر شده است: از جمله: آلاء، دواعی، نعماد، اقاویل، شوائب، معارف ، اشباح (تذکرهالاولیا: 634)، عباد (تذکرهالاولیا: 635)، خواطر (تذکرهالاولیا: 746)، معارف (تذکرهالاولیا: 784)، خلایق (تذکرهالاولیا: 785)، اوامر (تذکرهالاولیا: 786)
5-2-6- کاربرد واژه های متقابل و متضاد در یک جمله:
یکی از ویژگیهای سبکی تذکرة الاولیاء وجود واژه های متقابل و مقوله های متضاد در یک جمله است. حوزه ی کاربرد مفاهیم و واژه های متضاد، در نثر تذکرة الاولیاء بسیار وسیع است. مانند:
«درجه ی صالحان نیابی تا از شش عقبه نگذری: در نعمت بر خود بربندی و در محنت بگشایی و در عز بربندی و در ذل بگشایی، و در خواب بربندی و در بیداری بگشایی، و در توانگری بربندی و در درویشی بر خود بگشایی و در امل بربندی و در اجل بگشایی، و در ناراست بودن در بندی و در ساختگی مرگ بر خود گشایی» (تذکرهالاولیا: 120)
«سخنی به از بی سخنی نشنیدم» (تذکرهالاولیا: 205)
«بنده را هیچ به از آن نبود که بی هیچ بود. چون بی همه باشد با همه باشد» (تذکرهالاولیا: 192)
«ای بایزید بی همه با همه ای و بی آلت با آلت» (تذکرهالاولیا: 203)
«از بی سرمایگی سرمایه ساختم» (تذکرهالاولیا: 148)
«آن گاه ما، ما بودیم اکنون ما اوست» (تذکرهالاولیا: 632)
«این حدیث باطنی ظاهر است» (تذکرهالاولیا: 634)
«طهارت ظاهر را خلل نکند اما طهارت باطن را بشکند» (تذکرهالاولیا: 651)
جدول (1): تطبیق مختصات سبکی تذکره الاولیا و اسرارالتوحید در لایه ی واژگانی:
| مختصات سبکی لایه ی واژگانی | اسرارالتوحید | تذکره الاولیا |
1) | کاربرد واژگان نادر | √ | - |
2) | وفور لغات و اصطلاحات عربی | √ | √ |
3) | کاربرد اسم تصغیر | √ | √ |
4) | کاربرد اسامی خاص | √ | - |
5) | کهن گرایی | √ | √ |
6) | کاربرد واژه های جمع | √ | √ |
7) | کاربرد واژه های متقابل در یک جمله | √ | √ |
8) | کاربرد واژه ها در معنای خاص | - | √ |
نتیجه گیری:
با بررسی مختصات سبکی در سطح واژگانی در دو اثر اسرارالتوحید و تذکره الاولیا به نتایج زیر دست یافته ایم:
1- اسرارالتوحید و تذکرهالاولیا دو نمونۀ برجسته از کتب نثر صوفیانه و عرفانی در ادب فارسی هستند که به لحاظ سبکی در لایه ی واژگانی مختصات ویژهای دارند.
2- با نگاهی به جدول شماره ی یک به این نتیجه خواهیم رسید که شباهت ها میان مختصان سبکی لایه ای در این دو اثر، بیشتر از تفاوت ها دیده می شود.
3- مختصات سبکی در لایه ی واژگانی در هر دو اثر به وفور و در حدی تقریبا یکسان مشاهده شده است و تفاوت اندک و ناچیزی در این زمینه مشهود است.
4- وجود شکلهای قدیمی و خاص واژهها، نشان از این دارد که نویسندگان در ارائۀ نثر به شکل التقاطی و بینامتنی عمل کرده اند؛ یعنی تعداد فراوانی از واژهها، جملهها و بندها را به شکل روایت و نقل و قول از متنهای دیگر تاثیر گرفته و وارد متن کرده اند و به همین دلیل نثر تذکره الاولیا و اسرارالتوحید از لحاظ وفور کاربرد واژگان کهن تقریبا با هم مشابهت در حد برابری دارند.
5- وفور اصطلاحات و لغات عربی، کاربرد اسم تصغیر، کهن گرایی، وفور اسامی جمع، کاربرد واژه های متقابل در یک جمله از عوامل تشابه ساز در مختصات سبکی لایه ی واژگانی دو اثر محسوب می شود.
6- کاربرد واژگان نادر و اسامی خاص در تذکره الاولیا و کاربرد واژه ها در معنای خاص در اسرارالتوحید، ازجمله عوامل تمایز دهنده در لایه ی واژگانی ان دو اثر محسوب می شوند که این تفاوت، در برابر عوامل مشابه، بسیار کمرنگ مشاهده شده است.
7- تذکرةالاولیاء و اسرارالتوحید، بالذّات متنی عرفانی هستند که شأن ادبی یافته اند. اما باید عنوان کرد که نویسندگان در هر دو اثر قصد داشته اند با نوشتن، زیباییهای نثر فارسی را ادا کنند.
فهرست منابع:
الف. منابع فارسی:
تالیفات:
امینی، طاهره.( 1395) . بررسی پنجاه حکایت اسرارالتوحید بر اساس دستور ساختی. پایان نامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما: سهیلا صلاحی مقدم ( دانشگاه الزهرا).
پیری، مهدیه.(1394). « هنجارگریزی در کتاب اسرارالتوحید». پایان نامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما: مهدی ملک ثابت. ( دانشگاه یزد)
بهار، محمد تقی. (1373). سبک شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی، جلد دوم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
شمیسا، سیروس (1393) سبک شناسی نثر. تهران: میترا.
صفوی، کورش.(1373) از زبانشناسی به ادبیات. تهران: چشمه.
عزام، محمد.(1989) . التحلیل اللسانی للأدب. بیروت: دارالام
عطار، محمد بن ابراهیم.(1386). تذکرة الاولیاء، تصحیح نیکلسون و مقدمه محمد قزوینی. تهران: چاپ لیدن.
غلامرضایی، محمد. (1387). سبک شناسی شعر پارسی. از رودکی تا شاملو. تهران: جامی.
فتوحی، محمود. (1390). سبک شناسی نظریه ها، رویکردها و روش ها. تهران: سخن.
محمدبن منور.(1393) .اسرارالتوحید. تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگاه.
مقالات:
پاکزاد، زهرا و دیگران. (1390). «تحلیل کارکرد عناصر بلاغی (تخیل و موسیقی) در نثر شاعرانة تذکرةالاولیاء عطار نیشابوری». نشریه پژوهش های ادب عرفانی. تابستان. دوره ۱۳، شماره ۱. صص7-32
عباسی، زهرا.(1397). «استعارة مفهومی عشق و خوشههای معنایی مرتبط با آن در تذکرةالاولیای عطار». نشریه پژوهش های ادب عرفانی. تابستان. دوره 12. شماره 2، صص13-40.
متقی زاده، عیسی و ابراهیم خدایار، (1395). «مأثورات عربی در متون منثور فارسی». فصلنامه ی علمی – پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقی. پاییز. صص1-25.
مشتاق مهر، رحمان و اصغر برزی. (1390). «محتوا و ساختار در تذکره الاولیای عطار». فصلنامه ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز. سال54، بهار و تابستان. صص 191-220.
ب. منابع لاتین:
Asher , R.E (1994) : The encyclopedia of language and linguistics , London, Pregmon Press.
References
Books
- Abbasi, Z. (2018). Conceptual Metaphor of Love and its Relevant Semantic Clusters in the Attar’s Tazkerat-ol-Owliya, Journal of Mystical Literary Research, Summer, 12(2):13-40
- Amini T. (2016). An Investigation of Fifty Stories of Asrar Al-Towhid Using Construction Rules, M.A. Thesis, Supervisor Professor, Soheila Salehi Moghaddam (University of Al-Zahra)
Articles
- Attar, Mohammad Ben Ebrahim (2007). Tazkerat-ol-Owliya, Edited by Nicholson. Preface by Mohammad Ghazvini, Tehran: Leyden Publication
- Bahar, M.T. (1994). Stylistics or the History of the Development of Persian Prose, Vol. II, Tehran: Amir Kabir Publications
- Ezam, M. (1989). Linguistic Analysis of Literature, Beirut: Dar Al-Um
- Fotouhi, M. (2011). Stylistics of Theories, Approaches, and Methods, Tehran: Sokhan
- Gholamrezaei, M. (2008). Stylistics of Persian Poetry; from Roudaki to Shamlou, Tehran: Jaami
- Mohammad Ben Monavvar (2014). Asrar Al-Towhid, Edited by Mohammad Reza Shafiei Kadkani, Tehran: Agah
- Moshtagh-Mehr, R. & Barzi, A. (2011). Content and Structure in the Attar’s Tazkerat-ol-Owliya, Quarterly of Persian Language and Literature, 54:191-220, Spring and Summer, University of Tabriz
- Mottaghizadeh, I. & Khodayar, E. (2016). Arabic Aphorisms in the Persian Prosaic Texts, Scientific-Research Quarterly of Comparative Literature Research, Autumn, pp.1-25
- Pakzad, Z. et al. (2011). Analysis of Rhetorical Elements Function (Imagery and Music) in the Poetic Prose of Attar Neishabori’s Tazkerat-ol-Owliya, Journal of Mystical Literary Research, Summer, 13(1):7-23
- Piri, M. (2015). Norm deviation in the Book “Asrar Al-Towhid”, M.A. Thesis, Supervisor Professor, Mehdi Malek Sabet (University of Yazd)
- Safavi, K. (1994). From Linguistics to Literature, Tehran, Cheshmeh
- Shamisa, S. (2014). Prose Stylistics, Tehran, Mitra