Basics of Islamic Revolution discourse from the perspective of Imam Khomeini
Subject Areas : Political philosophy of the Islamic Revolutionmojtaba shirafkan 1 , Akbar Ashrafi 2 , habibollah shirazi 3
1 - Doctoral student of political science at South Tehran Faculty of Law and Political Science. Tehran Iran
2 - Department of Political Science, Faculty of Political Science, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran.
3 - Professor, Department of International Relations, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Keywords: Imam Khomeini, discourse of Islamic revolution, independence, political Islam, Islamic Republic.,
Abstract :
The discourse of the Islamic revolution in Iran was developed and emerged with the approach of returning to pure Islam and the rule of the people, using the principles and foundations of jurisprudence, according to the requirements of time and place, under the leadership of Imam Khomeini, and for 10 years, he began to build a system under the management of the Imam himself. This article has examined the foundations of the discourse of the Islamic Revolution from the perspective of Imam Khomeini.The method of conducting this research is based on discourse analysis. This article, by raising the question of what principles and components was the discourse of the Islamic Revolution from Imam Khomeini's point of view, proposed the hypothesis that the central signifier of the discourse of the Islamic Revolution is political Islam. And Imam Khomeini, based on this central sign, while denying the sovereignty of the Taghout monarchy and emphasizing the centrality of Islamic standards in the administration of the country, was able to establish the Islamic Republic system by leading the Islamic Revolution and winning the trust of the Iranian people.The superior and sublime sign of the Islamic revolution, which defines its mission in guiding people, is the sublime standards of Islam, which brought forth its superior elements as floating signs such as freedom, justice, independence, deprivation, anti-authoritarianism, and legalism in the discourse of the revolution. .
فصلنامه گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی دوره 3، شماره 2 شماره پیاپی (10)، تابستان 1403، ص 66 ـ 45 |
مقاله پژوهشی
مبانی گفتمان انقلاب اسلامي از منظر امام خمینی (ره)
مجتبی شیرافکن1، دکتر اکبر اشرفی2، دکتر حبیبالله ابوالحسن شیرازی3
تاریخ دریافت: 01/11/1402 تاریخ پذیرش: 01/05/1403
واژگان اصلی: استقلال، اسلام سیاسی، امام خمینی، جمهوری اسلامی، گفتمان انقلاب اسلامی.
مقدمه
طرح نظریه گفتمان بر اساس نظریه لاکلا و موف4 مبتنی بر ایده «مفهوم هژمونی» است که بر بعد سیاسی جامعه و مجموعهای معنادار تأکید دارد (حسینزاده، 1383). باتوجهبه این رویکرد نظری، در فرایند انقلاب اسلامی، گفتمان هژمونیک مبتنی بر اسلام شیعی به رهبری امام خمینی باهدف سرنگونی نظام شاهنشاهی، به دنبال ایجاد تغییرات اساسی در نظام حکومتی ایران و تعیین ساختارهای نوینی با طرحریزی تحول گفتمانی از طریق انقلاب اسلامی بود که نه قابلتوقف بود و نه پذیرای انجام اصلاحات در بدنه حکومت شاهنشاهی، بلکه بر اساس دال مرکزی خود در پی تشکیل حکومتی مبتنی بر اصول اسلامی بود.
فراگیری و تعمیق گفتمان انقلاب اسلامی با پذیرش ذهنیت مردمی که وفادار به اصول و ارزشهای معنوی بودند، دال مرکزی گفتمان یعنی اسلام به شکلی درونی رشد کرد و همراه با عاملیت سوژه سیاسی آن با نقش رهبری امام خمینی (ره) از توقف و انسداد محفوظ ماند و با جوشش درونی تودههای عظیم ملت توانست ضمن ادامه حیات و بالندگی در عرصههای مختلف در دامان آزادیهای سیاسی چنان که "رازانی و محمدزاده" (1400) نیز تأکید دارند، بستری مناسب برای ظهور و حضور خرده گفتمانهای رقیب در دهههای آتی فراهم آورد بهطوریکه عناصر نظام صدقی گفتمان انقلاب اسلامی که وابستگی تام به ریشههای ارزشی داشت، به شکلی عمیق توانست در مسیر خود ضمن گسترش دستاوردهای عملی با حمایت از تودههای وابسته به دال مرکزی، به گفتمان خود که در بیان اصول انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی (ره) همراه بود نسبت به خرده گفتمانهای درونی آن در دورة مختلف قوام و استحکام بیشتری بخشد. چرا که دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی با ارائه طرح بازگشت به اسلام و حاکمیت مردم توانست مسئلة استقلال، آزادی و جمهوریت را به معنای بازگشت به حاکمیت مردم و تعیین سرنوشت کشور از طرف مردم و سهیم بودن آنها در تعیین سرنوشت خود در این فرایند، بازگشت حاکمیت مردم که با شعار اسلامیت همراه بود دنبال نماید. چرا که مردم جمهوریت را بدون حاکمیت اسلام قبول نداشتند و هدایت بهسوی تعالی در گفتمان انقلاب اسلامی، زمینهای برای ایجاد فضیلتهای اخلاقی در جامعه را فراهم میساخت؛ ازاینرو، دال برتر و متعالی انقلاب اسلامی با رسالتی مبتنی بر گسترش معیارهای دینی در فضای داخلی و جغرافیای جهانی برای هدایت و جذب انسانها، توانست عناصر برتر خود را بهعنوان دالهای شناوری مانند آزادی، عدالت، استقلال، محرومیتزدایی، استبداد ستیزی و قانونگرایی در گفتمان انقلاب به ظهور رسانید. چنان که امام خمینی (ره) در منابع مختلف؛ (امام خمینی،1992، جلد 3: 154 و جلد 2: 288؛ امام خمینی،1999: 239) در بیان دال برتر، ضمن اشاره به جمود حاکم بر حوزههای علمیه دوران قبل از انقلاب اسلامی و برچسب وابستگی حرکتهای دینی به تفکر مارکسیستی و یا قدرتهای خارجی (انگلیسی) به این که تنی چند از عالمان دینباور با همراهی مردم تمام تلاش خود را برای عبور از جریان حاکم بکار بردند تا توانستند از آن فضای خفقان و با ایده بیمحتوای کردن احکام دینی همراه بود عبور کنند. همچنین ایشان از بُعد سلبی در انتقاد شدید از حکومت پهلوی که پادشاهی موروثی را با وابستگی به آمریکا و غرب دنبال میکرد و ضمن وابستگی اقتصادی به آنها، دشمنی با مذهب را بهعنوان ایدهای دستیافتنی برای افول ارزشهای دینی از طریق گسترش فساد و فحشا دنبال میکرد با حاکمیت قدرت بر مطبوعات، ممنوعیت احزاب و عدم اتکا به آرای مردم، آزادی بیان و مطبوعات را تحت سلطه خود درآورده بود، به بیان نظرات خود که تبلور احکام اسلامی بود پرداختند و در نهایت منجر به پیروزی دال مرکزی انقلاب اسلامی شد. با نگاهی به جریانات حاکم بر علیه این رویکرد، میتوان اذعان نمود که پایهگذاری و ترویج این دال برتر راهی سخت و پر از فرازوفرود همراه با دشواریهای ضدیت با آن بوده که باهمت والا و سختکوشی وافر رهبری وقت همراه بوده است. باتوجهبه این رویکرد امام خمینی به معرفی و برتری دال برتر (اسلام)، گفتمان انقلاب اسلامی از یکسو، بسیاری از عناصر گفتمانهای سیاسی - اجتماعی موجود، مجال و امکانی برای «بازیهای زبانی» دیگر و پژواک صدای «سوژههای تحت انقیاد» فراهم میساخت و حتی در درون خود به انشقاق اسلام"ناب" از اسلام آمریکایی توجه داشت.
با وصفی که از گفتمان انقلاب شد، میتوان بهعنوان یک فرضیه این مسئله را مطرح کرد که میباید از پدیده جدیدي در ایران سخن گفت و آن ظهور گفتمان مستقلی با عنوان " گفتمان انقلابی" در دوران معاصر است. برخی منابع دراینخصوص به بیان نظریات اندیشمندان پرداختهاند، چنان که؛ عبدالهي (1393) در پژوهشي با موضوع بررسی تحلیلی چرایی غلبه گفتمان اسلامی در انقلاب اسلامی ایران، سعی کرده چرایی تسلط و هژمونی اسلام سیاسی در فرایند انقلاب 1357 را تبیین کند. در این راستا نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف را مبنای نظری و روششناختی خود قرار داده و با تبعیت از این نظریه به پاسخگویی به پرسش فوق برآمده است؛ شهبازي راد (1392) در تحقيقي با عنوان تحليل گفتمان رهبري انقلاب اسلامي به دنبال بررسی گفتمان امام در دورههای مختلف و یافتن چگونگی مفصلبندی دالهای مختلف در آن است. پژوهش، کیفی توصیفی از جنس تحلیل گفتمان لاکلا و موفه است؛ محمدي (1392) در پژوهشي با موضوع تأثیر انقلاب اسلامی بر گفتمانهای مارکسیسم لیبرالیسم در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر آن است تا در چارچوب نظریه گفتمان لاکلا و موفه که نظریهای نشانهشناختی برای تحلیل گفتمانهای سیاسی است، تأثیرات گفتمان انقلاب اسلامی ایران را بر دو گفتمان مارکسیسم و لیبرالیسم در دورة پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی کند و شامي خاكي (1392) در تحقيقي با عنوان تحلیل گفتمانی رابطة سیاست و فرهنگ در انقلاب اسلامی، با تأکید بر گفتمان اسلامی امام خمینی (ره) معتقد است، بررسی ابعاد نظری گفتمان انقلاب اسلامی، دو حوزة سیاست و فرهنگ و نقش آن در ارتباط هژمونی گفتمان مذکور، هژمونی در عرصة رقابت با سایر گفتمانهای موجود، امری بسیار ضروری و درخور توجه است. چنان که مشاهده گردید پژوهشهای فوق به جنبههای خاصی از گفتمان انقلاب اسلامی اشاره دارند؛ لذا پژوهش پیشروی در وجه بیان و تحلیل گفتمان انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی (ره) به نکات برجسته این گفتمان در نظریات و بیانات امام خمینی (ره) پرداخته است که میتواند نکته برجسته این نوشتار باشد. با وصفی که از گفتمان انقلاب شد، میتوان مسئله موردتوجه مقاله پیشروی را چنین طرح نمود که در "گفتمان انقلاب اسلامی"، دال مرکزی یعنی "اسلام" بهعنوان عنصر اصلی نجات جامعه ایران از کاستیهای قبل از انقلاب موردتوجه امام خمینی (ره) در دوران معاصر است.
نظریه گفتمان بخصوص در حوزه سیاسی بر نقش زبان در بیان و انعکاس واقعیتهای موجود در حوزههای مختلف اجتماعی تأکید دارد؛ چنان که " لوی استروس " در این زمینه بر این نکته تأکید دارد که؛ هر نشانه بر اساس موقعیتهای مختلف، معانی متعددی به دست میآورد. بر اساس نظر سوسور، تحلیل ساختاری وی کوششی برای یافتن ساختارهای غیرقابلتغییر یا کلیاتی صوری5 است که بازتابدهنده ماهیت خرد آدمیاند (ضمیران، 1379: 134). نظریهپردازان گفتمان همچون سوسور (ساختارگرایی) در مورد هویت ارتباطی نشانهها را میپذیرند، ولی تمایز دقیق زبان و گفتار را نمیپذیرند. چنان که " ژاک دریدا" پساساختارگرایی را همراه با مفهوم شالوده شکنی6 مطرح کرد. نظریه دریدا بیانگر این است که؛ تثبیت کامل معنا و رسیدن به یک نظام بسته گفتمانی امکانپذیر نیست (Howath, 2000. 43) و"میشل فوکو"، عناصر همسوی یک نظام زبانی معرفتی را گرد آورد و قواعد حاکم بر آنها را معین کرد (ضمیران، فوکو، 1378: 48) ؛ ولی درعینحال باتوجهبه نظر عربعامری (1395)، لاکلا و موف معتقد هستند که؛ آموزه گفتمان بهنوعی ریشه در شکلی از تحلیل فلسفه مدرن دارد که نشان از چرخش استعلایی این فلسفه است که به شرایط امکان آنها و نه امور واقع پرداخته است و این موقعیتهای سوژهای است که از طریق روابط متمایز با موقعیتهای سوژهای دیگر ساخته میشود (Smith, 1998: 64)؛ بنابراین هر فرد میتواند موقعیتهای سوژهای مختلف داشته باشد (Howarth,D. Noarval, A. Stavrakakis, G.2000: 13)؛ در حوزه اجتماعی نیز اعمال هژمونیک به شکلی خصمانه با پروژههای مختلفی که با هم در نزاع و رقابتاند و عناصری که میتوانند جذب و مفصلبندی شوند همراه است. چرا که هژمونیک شدن یک گفتمان به معنای موفقیت آن در تثبیت معانی موردنظر خود است (حسینی زاده، 2007: 1190) که بهصورت بههمپیوسته و منسجم میشوند (53:2000 Luclua, E, Butler, J. Zizek, S,).
در اینجا باید بر این نکته تأکید نمود که؛ آنچه نظریه تحلیل گفتمانی "لاکلا و موف " اتکای بر واقعیتهای موجود دارد نه بر اصول ذهنی و اندیشه فکری. ازاینرو در مباحث این گفتمانی واقعیتهای جامعه و سیاست حاکم بر حوزههای مختلف اجتماعی را با نگرشی نو و جدید مبتنی بر مباحث واقعی برانگیزنده اجتماعی - سیاسی سرایت دادند. هر چند در این زمینه برخی به دو نوع تغییروتحول گفتمانی دستیافتهاند. یکی تغییر از گفتمان به معنای دگرگونی و دگردیسی بنیادین، فراگیر و ماهوی که نشان از اصول حاکمه یک گفتمان دارد و دیگری تغییر در گفتمان که همهجانبه و ماهوی نبوده و ممکن است مفاهیم فرعی در سطوح بالایی تحولیافته و دستخوش تغییر شوند؛ بنابراین میتوان اذعان نمود که تغییرات گفتمانی و تحولات آن میتواند از عمق و گستردگی یکسانی برخوردار نباشد و به یکمیزان آن را متحول نمیسازند (دهقانی فیروزآبادی، 2005: 26)؛ ولی درعینحال باید بر این نکته تأکید نمود که در تعریف امر سیاسی بهوسیله گفتمانها مرزهای هویتی میان نیروهای "خودی" و "دیگری" را بهصورت نزاعهای سیاسی در یک جامعه معنا و شکل میدهد (خرم شاد؛ جمالی،1397: 32). سوژهها در درون ساختار گفتمانی به هویت شناخت از خود دست مییابند و آنگاه که قادر به اعطای هویت به عاملان اجتماعی نباشد سوژه سیاسی امکان ظهور مییابد؛ به عبارتی دیگر، سوژهها بر لبههای متزلزل ساختارهای گفتمانی ایجاد میشوند (Laclau .1990: 60).
نظر به آنچه در مباحث نظری گفته شد، گفتمانها از طریق محورها و عناصری همچون فردیت، عاملیت و استیلا که در خود دارند به ایجاد مرزهای سیاسی که گاه در ضدیت و تضاد با سایر گفتمانها است؛ تصمیمگیری و عملکرد کنش گران را حول محوریت فردی با دریافت موقعیت سوژه در گفتمانهای مختلف و مشخص نمودن قاعده بازی همراه با بیان معانی به شکل صورتبندی خاص را دنبال میکنند تا از این طریق ضمن متمایزکردن چارچوب گفتمان، هویت خود را شکل دهند (دیوید مارش و استوکر، 1999: 212). بر اساس آموزههای دریافت شده از مبانی نظری پیشگفته بخصوص دیدگاههای فوکو، لاکلائو و موفه، یکی از ویژگیهای گفتمان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به طور الزامی، مبتنی بر تغییرات همهجانبه و بنیادی بود. با این فرض میتوان اذعان نمود که در تحولات ایران نیز مرزبندیهای سیاسی بیانگر گفتمانهای منتج از تحولات بوده است. ظهور و ثبوت انقلاب اسلامی ایران در نیمه دوم قرن بیستم از مهمترین رخدادهای سیاسی محسوب میشود که اندیشه و اقتدار رهبری حول محور دال مرکزی در یکی از مهمترین مناطق جغرافیای سیاسی - اقتصادی و بحرانیترین مناطق جهان یعنی خاورمیانه، شگفتیساز بوده است.
جمهوری اسلامی ایران با آغاز حاکمیت سیاسی خود با رهبری و جمهوری اسلامی ایران با آغاز حاکمیت سیاسی خود با رهبری شریعت محور و قاطع به تثبیت گفتمان خویش ادامه داد. هر چند در این دوره میتوان شاهد خرده گفتمانهایی بود که بر محور دموکراتیک اسلام سیاسی با ایده اصلاحات سازنده و آرمانگرایی اسلامی انقلابی با محوریت معیارهای تشریعی در میدان رقابت به بازیگری و نقشآفرینی سیاسی پرداختند و گاه با تثبیت اندیشهها و باورهای اصلی خود به شکل مشروعسازی دالهای شناور سعی در استیلای گفتمان خویش داشتند.
3-ویژگیهای گفتمان انقلابی
تضاد میان سنت و مدرنیته در ایران با جنبش مشروطه، به شکلگیری جریانهای مختلف در حوزههای سیاسی و اندیشه فلسفی – دینی با ارزشهای فرهنگی آن و اصول تحولپذیری اقتصادي - اجتماعی و ظهور جریان نوگرایی دموکراسی اجتماعی در دفاع از مدرنیته ولی به شکلی متفاوت و با اختلاف اساسی میان عناصر بنیادی آن از جمله؛ آزادي و کثرتگرایی باعدالت، برابري، توسعه و قانونگرایی شکلگرفته که منجر به تأسیس نهادهاي جدیدي در اداره امور و قانونگذاری از مجلس و تدوین قوانین اساسی و مدنی بهعنوان نخستین جریان مدرن در ایران سکان هدایت را در اختیار گرفت (آدمیت، 1340: 247).
سنتگرایانی باوجوداینکه از جهت قرارداشتن در گفتمان سنتی با یکدیگر اشتراك داشتهاند، اما از نظر اهداف و رسالت اختلافات اساسی با یکدیگر داشتهاند؛ ولی درعینحال میتوان شاهد شکلگیری جریان نوظهوري با عنوان" نوگرایی دینی" در عرصه مذهب و تجدد بود که سعی و تلاش این جریان ایجاد سازگاري میان تجدد و مذهب با عناصر پیشگفته مبتنی بر علمگرایی، تکنولوژي بوده است که از آن جمله میتوان از افرادي چون سید جمالالدین اسدآبادي، آیتالله نایینی، حاج اسدالله مقانی، ملا عبدالرسول کاشانی و دیگر علماي نوگرا در ایران و جهان اسلام یادکرد (آجدانی، 1383) یادکرد. باتوجهبه این که همه ایدئولوژیها در فرایندی متمایز و باتوجهبه عنصر غیریتسازی به شکلی طبیعی، هویت خود را شکل میدهند (D.Volkan,1985:219- 243)
گفتمان انقلابی در ایران حاصل تلاشی مداوم و تحت شرایط زمانی و بومی خاص خود است که باتوجهبه عناصر و پدیدهها موجود در فضای ایران بهعنوان رویدادی تحولآفرین و مجزای از سایر گفتمانهای موجود قابلبررسی است (رهبری، 1386: 91). با نظر داشت نکات فوق باید گفت؛ شکلگیری گفتمان «غیریتسازی» در اهداف و کلام امام خمینی (ره) عاملی بر پیدایش گفتمان انقلابی در ایران است. در این فرایند، ناخرسندي از وضعیت موجود در عرصههای داخلی و جهانی و نفی آنها، آینده را قابلپیشبینی و مسیر حرکت انقلاب اسلامی و مردم سالاری دینی را از قبل ترسیم کرده، بهطوریکه میتوان براي آن برنامهریزی نمود) کاتوزیان، 1374: 144-131) که در اهداف آن، جایی براي فقر، بیعدالتیها، نابرابریها، ظلم و ستم، استثمار و استعمار نخواهد بود) مانهایم، 1380). این گفتمان داراي معانی و عناصر خاصی بوده که آن را از دیگر انقلابهای عصر خود متمایز میسازد و معانی جدیدي را از مفاهیم شناخته و ناشناخته برای ذهنیتهای مختلف عام و خاص در عرصه سیاست و حکومت شکلبندی میکند که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میشود.
گفتمان امام خمینی (ره) در ادبیات انقلاب اسلامی مشتمل بر دو وجه ماهیتی است که میتواند بیانگر ابعاد سیاسی – اجتماعی ادبیات جهان اسلام در تقابل طبقه محروم و سادهزیست با کاخ دولتمردان، رفاهطلبان در روابط داخلی و ارتباطات خارجی باشد.
4-1- ماهیت ایجابی و سلبی در گفتمان امام خمینی (واژگان تقابلی)
گفتمان امام خمینی (ره) برخوردار از ماهیتی ایجابی و سلبی است. در این گفتمان، تضاد بین واژهها همچون؛ مستکبرین و مستضعفین زاغهنشینان، کاخنشینان، خودی و اجنبی عاملی بر وحدت مجموعه نیروهای طرفدار انقلاب علیه اجانب و ایادی بیگانگان بود؛ زیرا، بر این باور بودند که «اسلام سدی است در برابر اجانب شرق و غرب» است (خمینی،1379،ج1: 239) باهدف انگاری ابزارها در توسعه کفر ستیزی و ایمان محوری در جنگ فقر و غنا با محوریت همگرایی نیروهای خودی برای فارغ شدن از سلطه اجنبی است که این ماهیت در کلام« نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» تبلور یافت.
4-2- ماهیت تعاملی واژگان در گفتمان امام خمینی
امام خمینی (ره) پارهای از واژهها را بهصورت انضمامی در کنار یکدیگر به کار میبردند. چنان که شاهد هستیم «استقلال و آزادی» که عدم وابستگی به شرق و غرب و آزادی اسلامی در حد قانون همچنین وحدت «حوزه» و «دانشگاه» بهعنوان دو نهاد تعلیموتربیت و تلقی آن حضرت از و «علم و تعهد» ناظر بر منابع و ثروتهای درونی و موجود است. این تعامل واژگان در کلام امام گویای ساختاری است که مبتنی بر مکتب الهی بوده که انسان را موجود آزاد باقدرت عقل و انتخابگر آفریده تا آزادی خود را مطابق با عقل و اندیشه دینی موردنظر قرار دهد و از مرز احترام به آزادی دیگران عدول نکند.
4-3- ابداع واژهگان در گفتمان امام خمینی (ره)
ابداع برخی واژهها همچون «امت»، «طاغوت»، «یومالله» و تعبیر «حج ابراهیمی» و «مراسم برائت از مشرکین» در این گفتمان خود نشان از جهتدهی و جهتگیری حرکت انقلابی باهویت اسلامی و استقلال سیاسی پیروان آیین اسلام در سرزمین طاغوت زده است.
تعابیری همچون؛ بسیج، استکبار، شیطان بزرگ و غده سرطانی خود واژگانی هستند که مسیر حرکت انقلاب اسلامی را ترسیم نمودند. چنان که شاهد هستیم این واژگان حرکتآفرین ذهن و اندیشه و همچنین فعل و عمل انسانهای خودی در تعامل یا تقابل با غیرخودی است که ساختاری اجتماعی - سیاسی را برای توسعه اندیشه فرهنگ دینی به همراه دارد.
5-محورها و مؤلفههای گفتمان انقلاب اسلامی
با تعمق در ژرفای گفتمان امام خمینی و مفهومسازی نظری و عملی در امر سیاسی و ارتباط میان دین و سیاست، در واقع، امام خمینی (ره) با ادبیات سیاسی خود و از طریق نهادینهسازی انقلاب در ابعاد سیاسی و در حوزههای داخلی و خارجی، در فرایند کار سیاسی ایران که مبتنی بر دین و عناصر دینی است توانستند تحولی شگرف ایجاد نمایند که از رهگذر کلام و پیام، ساختار سیاسی، روابط اجتماعی و فرهنگی، ادبی و هنری کشور و جامعه ایرانی را متحول کردند که جمهوری اسلامی تعبیری نهایی برای آن و نهادهای منتصب به آن است.
محورهای گفتمان انقلاب اسلامی
گفتمان انقلابی دارای برنامه، رهبری، انسجام، هدف و از همه مهمتر ایدئولوژی | تضاد میان سنت و مدرنیته در ایران، سبب شکلگیری جریانهای سیاسی، فکري فلسفی، دینی، فرهنگی، اقتصادي و اجتماعی وسیع |
تأکید بر جنبههای منفی گفتمان پهلویسم و بازنمایی یک جامعه آرمانی با بهکارگیری از سخنان و بیانیهها در طی سالهای -56 57، به یک تصور فراگیر در جامعه ایرانی | طرد دالهای گفتمان پهلویسم همچون؛ وابستگی به غرب، استبداد، اقتدارگرایی، سکولاریسم، سلطنت طلبی |
بهکارگیری مفاهیمی چون؛ آزادی، برابری، عدالت | نقش مردم در حکومـت، قانونگرایی، در سخنان و بهانهها |
جذب اقشار مختلف جامعه | غیریتسازی با گفتمانها و عناصری چون مارکسیستها – ملیگراها - متحجرین - التقاطیها - اشرافیت گراها و غربزدگان |
به دنبال تغییرات اساسی بهمنظور دستیابی به مدینه فاضله | گفتمان فرهنگی امام خمینی (ره) با برگزیدن دال مرکزی حکومت اسلامی باهدف سرنگونی نظام شاهنشاهی |
بهرهگیری از واژههای دوگانه در تبیین تقابل و تباین، واژههای ادبی جدیدی وارد حوزه مبارزه شد. | هرگز در صدد آشتی با حکومت و ساختارهای حاکم نبوده |
مخالفت این گفتمان با پیگرفتن روشهای غیرمسالمتآمیز و رادیکال | گفتمان که به تفکر غالب میان همه گروههای سیاسی پس از دهه 1340 بدل گردید. |
طرحریزی حکومت و ساختارهای نوینی برای خود از پیش |
|
تکوین و ظهور گفتمان امام خمینی با استفاده خاص از اصول و مبانی با توجه خاص به مقتضیات زمان و مکان و اخذ عناصری از سایر گفتمانهای رایج در ایران تکوین یافت و توانست با مغلوب نمودن گفتمان مسلط و به حاشیه راندن گفتمانهای دیگر همانند اسلام سنتی، سوسیالیسم، سلطنت مشروطه و غیره در آستانه انقلاب 1357 در ایران هژمونیک شود و به گفتمان حاکم و مسلط تبدیل شود.
جریان انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی بر تمام ناامیدیهای سیاسی - مذهبی خط بطلان کشید و در مقابله با سیاستهای پهلوی به ایدهای برای ساخت حکومت اسلامی تبدیل شد. بهطوریکه با پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران بعد از انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران، بر دوپایه «جمهوریت و اسلامیت» بنا شد. گفتمان انقلاب اسلامی از منظر اندیشههای دینی و ارزشهای معنوی به شکلی تلفیق گونه و جداییناپذیر دین و سیاست تأکید داشته و بر این مبنا دولت و سیاست را برگرفته از مبانی وحی و تبیین آن از سوی مرجعیت غیرسنتی با طرح اسلام سیاسی، ارائه الگوی سیاسی برای اداره جامعه در قالب و شکل حکومت اسلامی را تنها راهحل بحرانهای جامعة سیاسی معاصر میداند.
مؤلفههای گفتمان انقلاب اسلامی
آزادیخواهی و استقلالطلبی: (استبداد ستیزی و ضدیت با سلطهگری و سلطهپذیری) نیز بهمثابه دالهای مرکزی و شناوری بودند که قوام گفتمان انقلاب اسلامی و نهادینهشدن عمیق عناصر نظام توانسته در مسیر خود استحکام بیشتری یابد. | گفتمان اسلام سیاسی: باتوجهبه جنبههای سیاسیشدن مذهب و حضور فعالان سیاسی - مذهبی، جریانی نوین از اسلام و رهبری آن با نظر داشت گفتمان اسلام سیاسی در جامعه ایران رشد کرد و توانسـت در یـک فضـا و قالب استعارهای، گفتمانهای سیاسی را با خود همـراه سـازد و در فضای انقلاب دینی، بر گفتمان حاکم غالب شود. |
انقلاب عقلانی و انسانی: نظریه گفتمان انقلاب اسلامی، همچنین رهیافتهای عقلگرایانه در تحلیل سیاسی با تأکید برای پیشرفت بیشتر، در مسیر انقلاب عقلانی و انسانی، در کنار بر ساخت و توسعه ایران تأکید دارد. | احیای اخلاق و کرامت انسانی: گفتمان امام، با نظر داشت عوامل مادی و تاریخی چون زبان، تاریخ، مرز جغرافیایی و... بر عوامل معنوی چون توحید، معنویت، اخلاق و ارزشها و باورهای اصیل و انسانی تکیه دارد. |
دولت مردم و مردمسالاری دینی: از رهگذر تلفیق سطوح تحلیل داخلی و خارجی؛ تأکید بر ضرورت حضور گسترده مردم در صحنه در واژه «جمهوری اسلامی» بازتابیده شد و در صحنه عمل در نظام مردمسالار دینی تجلی یافت. | توسعه و نجات اقتصادی: رونق اقتصادی که منجر به افزایش سطح اشتغال و بهبود معیشت مردم گردد تا بتوانند زندگی آرامتر و راحتتری داشته باشند. نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان در گفتمان انقلاب اسلامی طرح میشود. |
آزادیخواهی و استقلالطلبی: آزادی مبتنی بر حقوق انسانی و حق طبیعی بشر است و قانون اساسی به مردم آزادی داده است و بر استقلال کشور از اجانب و نفی سلطهجویی و سلطهپذیری تأکید کرده است. | پیشرفت علمی و تکنولوژی: گفتمان انقلاب اسلامی، توسعه پایدار علمی مبتنی بر ایفای نقش فعال در عرصه تحول علمی و دانش جهانی با ظهور تکنولوژی و بهرهگیری از آن به شکلی نهادینه و با طراحی نقشه راه علمی و تولید دانش متناسب بافرهنگ بومی زمینه جهش تمدنی را بر اساس تولید فکر، علم و دانش در جهان پیچیده ارتباطی را دنبال میکند. |
6-کارکرد گفتمان امام خمینی
نگاه امام به سیاست، تعیین مسیر هدایت و کمال انسانها است. برایناساس، میتوان گفت که از دیدگاه امام خمینی، سیاست، دانش فضیلت و عدالت و هدایت انسان در مسیر این دانش و خداگونه شدن است و ساخت جامعه بر این دیدگاه، بهرهگیری از ابزار اندیشه، گفتمان کارآمد، نهادهای جهادی، رهنمودهای دینی برای اتخاذ بهترین تصمیم در سیاستگذاریهای داخلی و خارجی و در راستای تأمین امنیت در حوزههای مختلف است.
6-1-اسلام بهعنوان دال برتر گفتمان انقلاب
باتوجهبه مبانی نظری امام خمینی در فرایند شکلگیری حکومت اسلامی مبتنی بر گفتمانی انقلاب اسلامی که در آن اسلام بهعنوان دال برتر که ریشه در سنت و مکتب اسلام شیعی داشت در دهه پنجاه خورشیدی گفتمان فرهنگی امام خمینی (ره) با برگزیدن دال مرکزی حکومت اسلامی و باهدف سرنگونی نظام شاهنشاهی تحول گفتمانی پیدا میکند که در این برهه مهمترین غیرهای گفتمانی آن، گفتمان شاهنشاهی و گفتمان اسلام غیرسیاسی است که چون برخلاف گفتمان مشروطه دارای رهبری قدرتمند، برنامهای مشخص، انسجام درونی و بیرونی با هدفی در دورنمای از قبل ترسیم شده، یعنی پیادهکردن احکام و دستورات مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی و با دنبالکردن تغییرات اساسی در حوزههای مختلف بهمنظور دستیابی به مدینه فاضلهای بود (Keddie, 1983:576) میبایست
گفتمان انقلابی را طرحی نو در تاریخ خواند که حتی آن را از سایر انقلابهای هم عصر خود نیز متمایز میسازد مطابق با دیدگاه فوکویی که مذهب را چون روح در یک جهان بیروح معرفی میکند (فوکو، 1379: 20)، پس از دهه 1340 این گفتمان به تفکر غالب میان همه گروههای سیاسی بدل گردید و در نهایت با پیروزی عناصر دینی و معنوی در جهان کاملاً " دوقطبی سکولار و لائیک" الگویی نو در جریانات سیاسی – اجتماعی خلق نمود به طوریکه این نوع جنبش تحولآفرین، طبق الگوهای غالب توسعه خطی و نظریه تکامل تاریخی هگل و داروین (سوسور، 1378: 35) غیرقابلانتظار محافل فکری و اندیشه ورزان جامعه شناسی بود.
دال مرکزی در اهداف امام خمینی مطابق با ساختاری ایدئولوژیکی است که با محوریت احکام الهی نهادینهکردن فضایل اخلاقی در جامعه خودی توان پایانناپذیر نشر فرهنگ دینی را افزایش داد تا در این رویکرد، عدالت اجتماعی نیز به دوام نشر فرهنگ دینی کمک کند و حیات انسانها را با حفظ امنیت محیطی و معنوی به مدینه فاضله نزدیک نماید و جامعه ایران از اضمحلال فرهنگ دینی و سلطه تفکرات وابسته به غرب نجات یابد.
6-2-فراگیری و عام بودن گفتمان انقلاب
امام خمینی اسلام سیاسی را بهعنوان گفتمانی تأثیرگذار و کارآمد در برابر گفتمان حاکم مطرح نمود (خرمشاد؛ جمالی،1397: 48). بر همین اساس، ایشان با تأکید بر جنبههای ملموس گفتمان حاکم که در زندگی مردم و جامعه ایران علیه ارزشهای اسلامی و در تخاصم و تعارض با محورهای شریعت بود از طریق بیان شفاهی و مکتوب ایدههای گفتمان مبتنی بر دال مرکزی طی دوره زمانی سالهای 56-57 به بازنمایی جامعه آرمانی با محوریت اسلام پرداخت که با حمایت تودههای مردم به تصویری فراگیر و پذیرفته شده در جامعه ایران شد و ازآنپس نیز با بهرهگیری از مفاهیم؛ آزادی، عدالت و سیاست در اسلام و توجه به نقش مردم در سیاست و حکومت و دولت اسلامی، زمینههای جذب مردم را به گفتمان خود که محور دین و سیاست استوار بود فراهم نماید (فرجی،1390: 204). در این رویکرد، یکی از ملزومات اساسی جامعه اسلامی، تقویت سرمایه اجتماعی بهمنظور دستیابی به اهداف والای نظام سیاسی - اسلامی است که از مفاهیم بهعنوان گفتمان انقلاب اسلامی بهمثابه پایه و شالوده سرمایه اجتماعی برای رسیدن به اهداف تعیین شده بر پایه اعتماد عمومی بهرهمند بوده و میباشد (افتخار افضلی،1402: 24). سرمایه اجتماعی بهعنوان اهرمی پیشبرنده و خارج از جنسیت و مقاطع سنی موردتوجه سوژههای تحولآفرین از جمله گفتمان امام خمینی (ره) بوده است؛ ازاینرو در این گفتمان نقشآفرینی زنان حائز اهمیت بوده و میباشد. چرا که زنان همواره یکی از اقشار بسیار مهم و تأثیرگذار در جامعۀ ایران محسوب میشوند و در ادوار مختلف نیز نقش و مشارکت به سزایی در تحولات سیاسیاجتماعی ایران داشتهاند. در گفتمان انقلاب اسلامی مبتنی بر اندیشة امام خمینی (ره) زنان یکی از مهمترین اقشار هستند که به اندازۀ مردان و حتی بیش از مردان نقش بسیار مهمی در جنبشهای سیاسی – اجتماعی از جمله پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع از اصول آن داشتهاند (بلباسی؛ حسینی زاده،1402: 1). همچنین در حوزه فراگیری و عام بودن گفتمان انقلاب، نهادسازی با معیارهای بومی و مبتنی بر تفکر اسلامی، جمهوریت با شرایط خاص بومی و هنجارهای اجتماعی جامعه اسلامی ایران سازگار گردید و با پشتوانه مردمی و آحاد مردم به حیات خویش ادامه داد.
6-3-دین و سیاست در گفتمان انقلاب اسلامی
امام خمینی با تعریفی که از سیاست از یک سو و دین از سوی دیگر ارائه میدهند بهشدت از ارتباط دین و سیاست حمایت کرده و آنها را یک مقوله واحد و عین هم میدانند و معتقدند که طرح عدم ارتباط دین و سیاست و سکولاریسم، بهشدت با اندیشه دینی بیگانه است. بر اساس دیدگاه امام خمینی، نوع نگرش به سیاست مبین محتوای آن یعنی دانش فضیلت و عدالت و هدایت انسان در مسیر این دانش و خداگونه شدن است؛ لذا نگرش مادیگرایانه، سیاست منفعتطلبی را با خود دارد که چنین سیاستی از اساس باطل است.
در نگاه امام خمینی، نوع نگرش ما نسبت به سیاست تعیینکننده مفهوم و محتوای آن است. بر همین اساس سیاستی که بر اساس نگرش مادیگرایانه محض و منفعتطلبی فردی یا گروهی به وجود میآید، سیاستی است شیطانی است. از دیدگاه امام خمینی، سیاست، دانش فضیلت و عدالت و هدایت انسان در مسیر این دانش و خداگونه شدن است و جدایی دین از سیاست نفی شده که بیان امام به پویایی دین و نگرش اکثری ایشان به اسلام بود. (خمینی،1379،ج1: 300) تعابیری در آثار ایشان آمده است که همه مؤید این معناست. چنان که نخستین رساله اسلام سیاسی در این دوره به نگارش درآمد و ایشان مناصب حکومتی بهعنوان نوعی خدمت و مسئولیت در جهت حفظ اسلام که امانت الهی است تلقی مینمودند.
6-4-معنویتگرایی در گفتمان انقلاب اسلامی
دین و سیاست در نگاه امام یکی از مفاهیم محوری و سنگ بنای اساسی اندیشه نظام سیاسی است که شکل گفتمانی خاص و فراگیر همراه با مدلولهای سیاسی – معنوی و نظر داشت ارزشهای رفتاری مبتنی بر دال مرکزی، توانست متن و زمینه فضای موجود را دچار تحولی ژرف و گسترده کند؛ بهطوریکه میتوان اندیشه سیاسی امام خمینی را در این موضوع جستجو کرد که در آن انسانها برخوردار از انواع عواطف، گرایشها و معارفی الهی و فطری هستند (امام خمینی، 1394: ۱۸۰) در این دیدگاه، انسان موجودی است که بالقوه توانایی و استعداد رسیدن به بالاترین مراتب کمال معنوی را دارا است، ضرورت ارسال انبیای نیز به همین تکاملپذیری و تکامل طلبی انسان بازمیگردد (جمشیدی، ۱۳۸۴: ۱۶۴). بااینوصف است که گفتمان امام خمینی مبتنی بر معنویتگرایی و ارزشهای معنوی است تا ابعاد مختلف انسان را تعالی بخشد و بهجرئت میتوان گفت در گفتمان انقلاب اسلامی، دیگر عناصر در خدمت این هدف مقدس هستند. چرا که هدف خلقت جز هدایت، رسیدن انسان به معنویت و تقرب الهی نیست و این پیام تمام پیامبران الهی بوده است.
6-5-امنیت و هویت بخشی گفتمان انقلاب اسلامی
امنیت بهعنوان عنصری فراگیر در عرصههای اجتماعی، ملی و بهطورکلی عاملی تأثیرگذار بر روابط درونگفتمانی و خارج آن بهعنوان عنصر و عاملی ارزشمند در خدمت تعالی اهداف گفتمانی برای نیل به سعادت پایدار در ابعادی گسترده نزد امام خمینی موردتوجه بود (درویشی، ۱۳۸۹: ۵۶)، چرا که عامل پایداری اجتماعی، مبتنی بر کسب آرامش در راستای بقای جامعه اسلامی، حفظ و تداوم ارزشهای الهی است که به مسلمانان هویت و لذا، تهدید ارزشها خود تهدیدی امنیتی علیه جامعه اسلامی است؛ بنابراین این تهدید از نوع هستیشناسانه و هویتی خواهد بود (درویشی، ۱۳۸۹: ۷۷) که امام خمینی از این رهگذر توانست الگویی حکومتی را ارائه دهد که جمهوریت با معیارهای دال مرکزی یعنی اسلام به شکلی خاص و باتوجهبه شرایط خاص بومی و هنجارهای اجتماعی جامعه ایران به شکل وحدتبخشی و هویتسازی در درون نظام مردمسالار دینی با عناصر امنیت در فضای سیاست خارجی و کارکرد وحدتبخش داخلی به منصه بروز رساند. چنان که گفتمان ایشان در باب امنیت مؤید این است؛ «تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۳: ۲۵۱)، وقتی میتوانیم باقدرتهای بزرگ مقابله کنیم و آسیبپذیر نباشیم که متعهد به اسلام، متعهد به احکام اسلام باشیم. (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۹: ۳۲۶)، «من اطمینان دارم که تا این ملت توجه به خدا دارد، هیچ قدرتی نمیتواند به این آسیب برساند» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۵: ۲۱). ایشان بهکرات و در مناسبتهای مختلف همگان را به نقش مردم در امنیت سازی توجه دادند. این گفتمان مردم را جدای از امنیت نمیداند و امنیت را نعمتی الهی دانسته که برای اهداف تعالی انسان در مسیر تعبد و فعل نیک و در نهایت اصلاح جامعه بشری ضروری است.
7-ترسیم مدل گفتمان هژمونیک انقلاب اسلامي
مدل مؤلفههای هژمونیک انقلاب اسلامي در گفتمان امام خمینی مبتنی بر چهارعنصر اساسی است که؛ اسلام بهعنوان دال برتر، فراگیری و عام بودن گفتمان انقلاب آزادیخواهی و استقلالطلبی، معنویتگرایی و رهبری امام، گفتمان آرمانگرایی دینی و انقلابی. همچنین در مدل فوق گفتمان انقلاب اسلامی در دو حوزة؛ گفتمان دموکراتیک دینی و گفتمان انقلاب اسلامی قابلتحلیل است (رازانی، محمدزاده، 1400: 108).
مدل مفهومی گفتمان هژمونیک انقلاب اسلامي
منبع: یافتههای نظری
برای تبیین مدل پژوهش باید گفت که در دوره کوتاه حاکمیت دولت موقت، گروههای اسلامگرایی که احساس یگانگی بیشتری با دیدگاههای امام داشتند از سال 1360 به بعد در ساخت اسطوره سیاسی انقلابی، غربستیز، سازشناپذیر و طالب حاکمیت اسلام ناب، موفقیت شایانی کسب کردند و به گفتمان مسلط در نظام جمهوری اسلامی تبدیل شدند و عناصر گفتمانی اسلامگرایی آرمانخواه تثبیت گردید. در این فرایند گفتمان انقلاب اسلامی در دوره تثبیت انقلاب و حکومت اسلامی، طرحی از حکومت مبتنی بر اصول قانون اساسی و حقوق و آزادیهای ترسیم شده، تدوین و چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی را بهصورت نظامند تعریف و تعیین نمود. این رویکرد اسلامگرای در لایههای مختلف اجتماعی و عامه جامعه از اقبال سوژهسازی سیاسی و توان بسیج اجتماعی که لازمه حرکت انقلاب است با رویدادهای دورههای اول انقلاب در نهایت آرمانگرایی، اسلامیت و انقلابیگری بهعنوان گفتمان اصلی و برتر انقلاب اسلامیبا رویکرد مردمسالاری دینی همراه با پیامی دال بر این که؛ اسلام برای یک کشور، برای یک طایفه، حتی برای مسلمین نیست و اسلام برای بشر آمده است... ما امیدواریم که این امر مهیا بشود (تاجیک، 2004: 75) که هدف آن تداوم انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران و تلاش جهت استقرار نظام عدل اسلامی در سراسر جهان تحت رهبری ولیفقیه در زمینههای معنوی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بود (جاسبی، 2008: 158) جایگاهی نظامند یافت.
گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشة سیاسی امام بر دو بُعد جمهوریت و ولایتفقیه تأکید داشت و آنها را محتوای حکومت اسلامی تلقی میکرد؛ ولی درعینحال و باگذشت زمان و حضور بازیگران سیاسی در بدنة این گفتمان، دالهای شناور و عناصر پایبند به انقلاب اسلامی، منازعه گفتمانی را شکل دادند که به مفصلبندی گفتمانهای قدرتمند اصولگرایی و اصلاحطلبی در زیر چتر انقلاب اسلامی منجر شد و دو گروه در عرصه قدرت و بازگیری سیاست کشور ظهور یافتند.
نتیجهگیری
امام خمینی مانند تمامی اندیشمندان سیاسی، ایده دولت با محوریت حکومت اسلامی را کانون نظریات سیاسی خود قرارداد و آن را بهعنوان یک ضرورت اجتماعی - سیاسی برای پایهریزی و اجرای فرهنگ اسلامی میدانست. ایشان با نظر داشت موضوع سیاست در دنیای معاصر که جز فراهم نمودن زمینههای سود اقتصادی و سلطه بر درآمدهای مالی هدفی ندارد زمینه ظهور گفتمان انقلاب اسلامی نهتنها در کلام بلکه در جامعه ایران عملیاتی کرد.
گفتمان انقلاب اسلامی که منجر به شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران گردید، بر دوپایه «جمهوریت و اسلامیت» بهعنوان دال مرکزی و اصلی استوار بود. بر اساس یافتههای نوشتار پیشروی، جمهوریت در اندیشه امام خمینی (ره) در کنار اسلامیت از ارزشی والا برخوردار است و لذا میتوان اذعان نمود که؛ شکل «حکومت جمهوری اسلامی»، الگویی نو از برداشت تفکر سیاسی – ارزشی از جامعیت اسلام برای اداره جامعه در عصر جدید است که تابع آرای ملت است و چیزی از درون نظام بر مردم تحمیل نمیشود و در این نظام، آزادی اندیشه مایه پرورش استعدادها و زندگی در فضای آزاد، زمینهساز رشد و تعالی انسان و مایه رضایتمندی شهروندان از نظام سیاسی و در نتیجه برقراری امنیت و مشروعیت است.
در گفتمان انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی، جمهوری اسلامی ایران، دولت بهعنوان نهاد اصلی اجرایی حاکمیت، پاسخگو، مشارکتجو، توسعهگرا، تکثرگرا و تسهیلکننده امور با حداقل مداخلهگری و تصدیگری در امور خصوصی است. در این رویکرد، جامعه اسلامی، جامعه تکگویی نیست، بلکه جامعهای مشورتی، ارتباطی و گفتگویی و انتقادی است. ازاینرو، دولت با حداقل مداخلهگری و تصدیگری با مردم، جامعه مدنی و بخش خصوصی به ساماندهی امور و حلوفصل مشکلات ملت میپردازد بر اساس نظریة گفتمان ضمن هویتسازی خود و اثبات گفتمان انقلاب اسلامی در مقام نفی وضع موجود جهان که تحت سلطه استکبار است، تلاش در تغییر وضع موجود دارد که در آن اصول برقراری روابط حسنه با سایر کشورها دولتها و ملتهای (غیر متخاصم)، احترام متقابل، بر اساس اصل عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، تأمین منافع و مصالح ملی را موردتوجه قرار داده است.
منابع
1. آدمیت، فریدون. (1394). فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت. گستره.
2. افتخار افضلی، سید حسین. (1402 ). "سرمایه اجتماعی در جهانبینی اسلامی: مورد مطالعۀ تحلیل مضمون اعتماد عمومی در منظومه فکری مقام معظم رهبری (مدظلّه العالی )." فصلنامه گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی. دوره 2، شماره 4 ،شماره پیاپی (8)، زمستان، ص 24-53.
3. بلباسی، میثم؛ حسینی زاده، سید ابوالفضل. (1402). "گفتمان دفاعی انقلاب اسلامی با تأکید بر مشارکت زنان در امور دفاعی." فصلنامه گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی. دوره 2، شماره 4، شماره پیاپی (8)، زمستان، صص 1-23.
4. تاجیک، محمدرضا. (1383). گفتمان، ضد گفتمان و سیاست. پژوهشگاه تحقیقات و علوم انسانی، تهران.
5. جمشیدی محمدحسین. (1384). اندیشه سیاسی امام خمینی (ره). پژوهشکده امام خمینـی (ره) و انقـلاب اسـلامی، تهران.
6. خرمشاد، محمدباقر؛ جمالی، جواد. (1397). "امر سیاسی، شکلگیری و هژمونیک شدن گفتمان انقلابی اسلام سیاسی در ایران." فصلنامه پژوهشهای انقلاب اسلامی. انجمن علمی انقلاب اسلامی ايران. سال هفتم، زمستان، شماره 72، صص 72-44 .
7. خمینی، روحالله. (1379). صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدسسره الشریف). طبع و نشر.
8. خمینی، سید روح ا... . (1370). حکومت اسلامی، تهران. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
9. خمینی، سید روح ا... . ( ۱۳۸۵). صحیفه امام. تهران: انتشارات عروج، جلد سوم.
10. خمینی، سید روح ا... . (1394). شرح چهل حدیث (اربعین حدیث). تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).
11. درویشی، فرهاد. (1389). "ابعاد امنیت در اندیشه و آرای امام خمینی (ره)." فصلنامه مطالعات راهبردي. سال سـیزدهم، شـماره سوم، پاییز، شماره مسلسل 49، همراه با تغییراتی در فرم جدول.
12. دهشیری، محمدرضا. (1388). سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. (حوزه درسی). تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
13. رازانی، احسان، محمدزاده، علی. ( 1400 ). "گفتمان هژمونیک انقلاب اسلامی و خرده گفتمانهای درونی نظام جمهوری اسلامی ایران در دوران رهبری امام خمینی (ره)." پژوهشنامه انقلاب اسلامی. اردیبهشت، دوره 11، شماره 38، شماره پیاپی 38، صص 91-113.
14. رهبری، مهدی. (1386). "شکلگیری گفتمان انقلابی در ایران." فصلنامه پژوهش حقوق و سیاست. سال نهم، شماره 23، پاییز و زمستان، صص 89-144.
15. ضمیران، محمد. (1379). ژاک دریدا و متافیزیک حضور. تهران: هرمس.
16. فرجی، زینب. (1390). علل ظهور و گسترش گفتمانهای مبارز دینی در دهههای 40 و 50 در ایران. (پایاننامه). دانشگاه مازندران، ناظر، حسین رفیع، محمد سالار کسرایی.
17. فردینان دو سوسور. (1378). دوره زبانشناسی عمومی. (صفوی، ک). تهران: هرمس.
18. فوکو، میشل. (1379). ایران: روح یک جهان بیروح؛ و نه گفتگوي دیگر با میشل فوکو. (سرخوش، ن؛ جهان دیده، ا). تهران: نی.
19. کاتوزیان، محمدعلی همایون. (1374). کارل پوپر و فقر تاریخگرایی، در چهارده مقاله در ادبیات، اجتماع، فلسفه و اقتصا. تهران: مرکز.
20. کریمی، علی. (1389). "تأملی معرفتشناسانه در مسئله امنیـت ملـی از نگـاه امـام خمینی (ره)." فصـلنامه مطالعـات راهبردي. شماره 26.
21. مانهایم. کارل. (1380). ایدئولوژي و اتوپیا، مقدمهای بر جامعهشناسی شناخت. (مجیدی، ف). تهران: سمت.
22. مایکل پین، لاکان؛ دریدا، گریستوا. (1380). زبان اثر: زبان متن نوشتاري يا گفتاري و مانند آن. (یزدان جو، پ). تهران: نشر مرکز.
23. D.Volkan. Valmik . (1985). the Need to Have Enemies and Allies. Political Psychology.6.
24. Jasbi, Abdollah . (2008). Islamic Republic Party, Office of Research and -Compilation of the History of the Islamic Revolution. (In Persian)
25. Kedddie. N.R . (1983). “Iranian Revolutions in Comparative Perspective.” American Historical Review, 88.
[1] . دانشجوی دکتری علوم سیاسی، واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.mojtaba.shirafkan@gmail.com
[2] . دانشیار گروه علوم سیاسی، واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (نویسنده مسوول) akbarashrafi552@gmail.com
[3] . استاد گروه علوم روابط بینالملل، واحد تهران مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
hab-Abolhassanshirazi@iauctb.ac.ir
[4] Laclau, E and Mouffe, 2001
[5] formal universals
[6] Deconstruction