Analysis and classification of cursing and prayer elements in Northern Talashi popular culture and literature
Subject Areas : Linguistics,dialectology,folklore,literature
afshin khanbabazadeh
1
*
,
mahnaz nezami anbaran
2
1 - Ancient Iranian Languages - Faculty of Literature and Foreign Languages - Tabriz University
2 - Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Human Sciences, Shahid Madani University of
Keywords: Keywords: Curse, prayer, Northern Talshi language, content, oral literature, dialects, ,
Abstract :
The curses and prayers of the people of any land are a symbol of the social customs and spirits and the conflict between the ugliness and beauty of the lives of those people over time. The study of the curses and prayers in each of the Iranian dialects is of particular importance, because by studying these types, one can understand the culture and structures of the society under study, and achieve a better understanding of the society and the relationships between the individuals in that society. In this study, common curses and prayers of the Northern Talish language were collected in the field, and it was found that Talish speakers open their mouths to curse if they are in situations such as oppression and unexpected actions, and if they are in situations of expressing love or responding to the good deeds of others, then they show their feelings with prayer sentences. Accordingly, the curses were studied and analyzed in terms such as: requesting death, requesting illness, requesting a decrease in livelihood, and requesting a bad outcome. The prayers were also divided into specific situations, such as prayers during travel, work, visiting, for the dead, condolences, and thanks and gratitude. Examples of each were given, followed by their transcription and translation
انجوی شیرازی، ابوالقاسم (1371)، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران: اسپرک.
انوری، حسن (1382)، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن.
پورداود، ابراهیم (1377)، گاتها، تهران: اساطیر.
پیشقدم، رضا و فاطمه وحیدینیا (1394)، «کاربردهای دعا در فیلمهای فارسی و انگلیسی در پرتو الگوی هایمز»، جستارهای زبانی، شمـ 7: 53-72.
ثروتیان، بهروز (1380)، فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایسالفنون، تهران: فردوس.
دریایی، تورج (1383)، «کتیبه پهلوی سلوک»، فرهنگ، شمـ 49-50: 49
دهرامی، مهدی و مجتبی فهیمیپور (1396)، «آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه»، مطالعات ایرانی، سال 16، شمـ 31: 77
دهرامی، مهدی و محمدرضا عمرانپور (1392)، «نقد و بررسی عاطفه در اشعار نیمایوشیج»، پژوهشنامۀ ادب غنایی، سال 11، شمـ 20: 63
ذوالفقاری، حسن (1401)، زبان و ادبیات عامه ایران، تهران: سمت.
رضایتی کیشه¬خاله، محرم (1397)، همواج ویژۀ الفبا و دستور خط تالشی، رشت: فرهنگ ایلیا.
رهنمایی، محمدتقی (1380)، «تالش، تالش است»، تحقیقات تالش، سال اول، شمـ 1: 93-97.
سبزعلیپور، جهاندوست (1395)، راهنمای گویششناسی، رشت: فرهنگ ایلیا.
سیاح، احمد (1364)، فرهنگ سیاح، تهران: اسلام.
صبوحی خامنه، لیلا (1389)، بررسی کنشهای گفتاری دعا و نفرین در زبان فارسی، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، گروه زبانشناسی.
عسکرنژاد، منیر (1348)، «تحلیل نمادهای ماه در باورهای عامیانۀ ملل مختلف»، مجلۀ دانشکدۀ ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شمـ 41: 324-309.
کلینی، محمد بن یعقوب (1385)، اصول کافی، مترجم: صادق حسنزاده، تهران: انتشارات قائم آل محمد.
هدایت، صادق (1378)، فرهنگ عامیانۀ ایران، تهران: چشمه.
تحلیل و دستهبندی بنمایههای نفرین و دعا در فرهنگ و ادب عامه تالشی شمالی
چکیده:
نفرینها و دعاهای مردم هر سرزمینی، نمادی از آداب و روحیّات اجتماعی و درگیری زشتیها و زیباییهای زندگی آن مردم در گذر زمان هستند. بررسی نفرینها و دعاهای موجود در هر یک از گویشهای ایرانی اهمیت ویژهای دارد، زیرا با بررسی این گونهها میتوان به فرهنگ و ساختارهای جامعه مورد پژوهش پی برد، و به درک بهتری از جامعه و روابط میان افراد آن جامعه رسید. در این پژوهش نفرینها و دعاهای عامّۀ زبان تالشی شمالی به صورت میدانی جمع آوری شدند و معلوم شد که گویشوران تالشی، اگر در شرایطی چون ظلم و ستم و کارهای دور از انتظار قرارگیرند لب به نفرین میگشایند، و اگر در شرایط ابراز محبت، پاسخ به اعمال نیک دیگران باشند آنگاه احساسات خود را با جملات دعایی نشان میدهند، بر این اساس نفرینها در مضمونهای چون: درخواست مرگ، درخواست بیماری، درخواست کاهش رزق و روزی و درخواست عاقبت بد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. دعاها نیز در موقعیتهای خاص خود چون: دعای موقع سفر، کار، عیادت، اموات، تسلیت و تشکر و قدرشناسی، تقسیم بندی شدند و نمونههای مربوط به هر کدام آورده شد، بعد آوانویسی و ترجمهشان نیز ذکر شد.
کلمات کلیدی: نفرین؛ دعا؛ زبان تالشی شمالی؛ مضمون؛ ادبیات شفاهی؛ گویشها؛
1. مقدمه
ادبیات شفاهی بزرگترین سرمایه و نشانۀ پایداری و ماندگاری اقوام است، و این سرمایه که متأسفانه منبعی جز سالخوردگان اقوام ندارد و هر آن در خطر فراموشی هست. تا زمان و فرصت در دست داریم باید به جمعآوری آنها بپردازیم. در ارزش و اهمیت جمعآوری آن همین بس که انجوی شیرازی نوشته: «ارزش جهانی فرهنگ بدان سبب است که دانش عوام هر ملتی آیینۀ ذوق و هنر و معرٌف خُلق و خوی آن ملت و وسیلۀ خوبی در راه شناختن خصوصیات آن قوم و جماعت است و چون اغلب با فولکلور ملل دیگر رابطۀ تاریخی، فلسفی و مذهبی دارد، میتواند سفیر حسن نیت و پیامآور دوستی یک ملت نزد سایر ملل جهان باشد؛ و در سرزمین پهناوری چون ایران شهرها و روستاهایش در شرق و غرب و شمال و جنوب کشور، پراکنده و دور از هماند و مردم هر نقطه، لهجۀ خاص و فرهنگ عوامانۀ مخصوص به خود دارند. چون وقتی فولکلور هر منطقه یا هر طایفه را جداگانه بررسی و مطالعه کنیم، میبینیم که با وجود اختلافات ظاهری، ریشه و پایه و منشأ و منبع همۀ آنها یکی است و دلیل قاطع بر پیوندها و پیوستگیهای مردم این مرز و بوم است»( انجوی شیرازی، 1371: 10). برای بررسی گذشتۀ اقوامی که هیچ آثار مکتوبی از خود به جای نگذاشتهاند بررسی دعاها و نفرینها، باورها و اعتقادات، اسطوره و خرافات، داستانها و افسانهها، ضربالمثلها و کنایات، بازیها و ترانهها، دشنامها و سوگندها، از ضروریات میباشد زیرا با بررسی آنها سیر تحول زبان و تاریخ اجتماعی و فرهنگی جوامع مشخص میشود و«باید گفت که تحقيق درباره اعتقادات عوام نه تنها از لحاظ علمى و روانشناسى قابل توجه است، بلكه برخى از نكات تاريك فلسفى و تاريخى را براى ما روشن خواهد كرد. همچنين ما هرگز نخواهيم توانست پيشرفت هاى امروزى را ارج بنهيم و قدر بشناسيم مگر اينكه از گذشت همان آگاه باشيم و بدانيم ديروز چه بوده و امروز چه هستيم تا زمانى كه افكار و اوهامى كه همه با نام خرافات مىشناسند جداگانه تدوين نشود، بيگانگان اين عقايد سخيف را جزو عادات ملى ما مىشمارند؛ حال آنكه تدوين آن به نام عقايد منسوخه قدمت و بىاهميتى آن را مىرساند»(هدایت، 1378: 21). بنابر آنچه آمد نفرینها و دعاها یکی از مهمترین گونههای هستند که نیازمند بررسی و تحلیل میباشند. تاکنون در هیچ تحقیقی به طور جداگانه به نفرینها و دعاهای موجود در تالشی شمالی پرداخته نشده است، این پژوهش دارای ویژگی و نوآوری خاص منطقهای میباشد و میتواند بخشی عظیمی از فرهنگ و ادب این زبان را به نسلهای آینده منتقل کند، چون از بین رفتن تدریجی گویشها، قسمت اعظمی از میراث فرهنگی و زبانی ایران زمین در معرض نابودی قرار میگیرد، بنابراین در راستای پاسداری از این میراث کهن ضرورت دارد که ادبیات شفاهی موجود در گویشها از جمله گویشهای زبان تالشی به صورت میدانی جمعآوری شود، چون «گویششناسی در دو مرحله قابل اجرا خواهد بود: مرحلۀ اول ثبت و ضبط و تهیۀ پیکرۀ زبانی با روشی است که بتوان برای همیشه و با تمام رویکردهای حال و آینده روی آن پیکره تحقیق انجام داد؛ مرحلۀ دوم که تحقیق روی پیکرۀ زبانی است، تفاوت چندان با تحقیق روی یک زبان نخواهد داشت... بعد از جمعآوری دادهها و تهیۀ پیکره، به راحتی میتوان با رویکردهای مختلف آنها را بررسی کرد. با قبول این فرض، اولین قدم گویششناسی ثبت و ضبط دادههای گویشی است»(سبزعلیپور، 1395: 15). پیش از ورود به بحث اصلی، ضرورت دارد اول به معرفی سرزمین تالش و زبان تالشی و بعد به پیشینه و روش تحقیق بپردازیم.
1-1. سرزمین تالش و زبان تالشی
سرزمینی که تالشان در آن زندگی میکنند منطقۀ وسیعی است که « در جنوب غربی دریای کاسپین که چونان نواری باریک از رود کورا، در جمهوری آذربایجان تا تنگۀ سپیدرود، در جنوب استان گیلان گستردهاست. خطالرأس رشته کوه تالش در امتداد شمال غربی البرز، با طول 300 کیلومتر، چون سدّی این منطقه را در غرب، از استانهای اردبیل و زنجان جدا میکند»(رضایتی گیشهخاله، 1396: 13). و همچنین رهنمایی آورده «محدودة جغرافیایی قومی تالشان به مراتب از محدودة جغرافیاي سیاسی، یعنی واحدهاي سیاسی و اداري که در قالب آن اداره میشود، وسیعتر است. نواحی شمالی با مرکزیت لنکران و شهرهاي لریک، سالیان، یاردملی، ماساللی، جلیلآباد و آستاراي آنسوي مرز، بهدنبال جنگهاي ایران و روس در نیمۀ قرن نوزدهم میلادي، به عنوان غرامت جنگی به روسها بهایی بود که تالشان براي بقاي حکومت قاجار پرداختند»(رهنمایی، 1380: 9). و در کشور ایران سرزمین تالشان در تقسیمات سیاسی جزء استانهای گیلان و اردبیل میباشد. مردم این سرزمین چه در کشور آذربایجان و چه در کشور ایران به زبان تالشی سخن میگویند که «در طبقهبندی زبانها، تالشی را از زبانهای ایرانی گروه شمال غربی میدانند. زبان تالشی را میتوان در سه گروه شمالی، مرکزی، و جنوبی جای داد. تالشی شمالی، تالشی آن سوی اَرَس، یعنی تالشی جمهوری آذربایجان است و ادامۀ آن در ایران تا گرگانرودِ تالش پیش رفته؛ تالشی مرکزی در گسترۀ نوار طولی ناورود در شمال و شفارود در جنوب رواج دارد؛ و تالشی جنوبی میان شفارود در شمال، و سفیدرود در جنوب متداول است. بطورکلی از تالشی شمالی، لهجههای آستارایی، ویزنهای، عنبرانی، چوبری، جوکندانی و ...، از تالشی مرکزی، گونههای ناوی، اسالمی، پرهسری، اردجانی و ...، از تالشی جنوبی، لهجههای خوشابری، شاندرمنی، ماسالی، ماسولهای، شفتی و ...، را میتوان نام برد»(رضایتی گیشهخاله، 1396: 13). در این پژوهش از شاخۀ شمالیِ تالشی، گونۀ عنبرانی مورد مطالعه قرار گرفته است.
1-2. پیشینۀ تحقیق
- پایاننامۀ «بررسی کنشهای گفتاری دعا و نفرین در زبان فارسی» صبوحی خامنه (1389) در این پایاننامه دعا و نفرین را از لحاظ نحوی، صرفی، آوایی و معنایی مورد بررسی قرار داده است.
- مقالۀ «آفرین و نافرین در فرهنگ مردم بختیاری» اثر عباس قنبری عدیوی، منتشر شده در مجلۀ فرهنگ ایران(1386). این پژوهش به صورت میدانی و با رویکرد مردمشناسی به انجام رسیدهاست.
- مقالۀ «بازتاب درونمایۀ دعا و نفرین در دوبیتیهای عامیانۀ مازندران «اثر ویدا ساروی، منتشر شده در نشریۀ پژوهشهای ادبی و بلاغی( 1398 ). نویسندۀ این پژوهش به بررسی مبحث دعا و نفرین در دوبیتیهای عامیانه پرداخته، و در نهایت به این نتیجه رسیده؛ دعاها بیشتر زبان حال عشاق است و در آن برای معشوق عمر طولانی و خوشبختی آرزو میکند؛ اما نفرین بیشتر به یار بی وفا و سپس بخت و اقبال عاشق، رقیب عشقی، مادر یار و قوم خویشان معشوق که مانع وصال بودهاند؛ برمیگردد.
- مقالۀ «آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه» اثر مهدی دهرامی و مجتبی فهیمیپور، منتشر شده در مجلۀ مطالعات ایرانی(1396). نویسندگان در این مقاله به بررسی وجوه دعا و نفرین در آثار پیش از اسلام پرداختهاند. از یافتههای این پژوهش آن است که در اوستا آفرین و نفرین بیشتر در خدمت آموزههای دینی )دعای موجودات اهورایی و نفرین موجودات اهریمنی) میباشد. در کتیبههای هخامنشی دعا و نفرین جدای از ترغیب به پاسداشت کتیبهها و گاه تحذیر حس وطن دوستی پادشاهان را که برای آبادانی کشور بسیار دعا میکنند، نیز نشان میدهد. در دورۀ میانه نفرین دیده نشد؛ اما دعاها همچنان با مضمون عمر طولانی و آرزوی پیروزی بر دشمن وجود دارند. همچنین دریافتهاند که دعا و نفرین در کتابهای این دوره بیشتر جنبۀ ادبی دارند.
- مقالۀ «بررسی تطبیقی درونمایۀ نفرین در دوبیتیهای محلی خراسان و مازندران» اثر ماحوزی، طاووسی و ساروی،(1396) در این اثر علل نفرین و افرادی که نفرین شدهاند بررسی شدهاست.
- مقالۀ «بررسی، تحلیل و دستهبندی بنمایههای دعا و نفرین در فرهنگ و ادب عامۀ کلهری» اثر مهدی احمدیخواه و علیرضا شوهانی، چاپ شده در پژوهشنامۀ ادبیات کردی(1401). پژوهش حاضر، پس از مصاحبه با گویشوران و ثبت دادهها، آنها را در سه بخش: دعاها و نفرینهای با درونمایۀ دینی، دعاها و نفرینهای با درونمایۀ تاریخی و دعاها و نفرینهای با درونمایۀ اجتماعی تفکیک نموده است.
اما در مجموع میتوان گفت که هیچ پژوهش مستقل و قابل توجهی در زمینۀ نفرینها و دعاهای زبان تالشی شمالی انجام نشدهاست.
1-3. روش تحقیق
در پژوهش حاضر ابتدا نمونههایی از دعاها و نفرینهای تالشی شمالی به صورت میدانی در گفتگو با گویشوران زبان تالشی شمالی جمعآوری گردید، که نفرینها را به دستههای جداگانهای که دارای مضمونهای چون : درخواست مرگ، درخواست ناتوانی و بیماری، درخواست کاهش و قطع رزق و روزی، و درخواست بدبختی و روزهای بد از خداوند برای نفرین شونده بود دستهبندی شدند و هر یک از آنها به دقت بررسی و آوانگاری شد تا از صورت درست واژگان پاسداری شود، و به دنبال آن معنای تحت لفظی هر کدام نوشته شد، و در ادامه دعاها در موقعیّتهای خاص خود، چون: موقع سفر، هنگام کار، هنگام عیادت، موقع تسلیت گفتن، دعا برای خویشان، دعا برای عاقبت به خیری، دعا برای درخواست رزق و روزی، دعا برای سلامت و طلب عمر، دعا برای تشکر و قدر شناسی و دعا برای اموات مورد بررسی قرار دادهایم.
1-4. مبانی نظری
1-4-1. نفرین: نفرین «به معنای دعای بد برای مرگ، ناکامی و بدبختی کسی یا چیزی میباشد»(انوری، 1382: 7888). به عبارت دیگر نفرین به معنای دعا بر ضد و به ضرر کسی است(دریایی، 1383: 49). نفرین در بین اقوام، ریشه در اعتقادات و باورهای آنان دارد، « عقاید و باورهای انسانها، درست و نادرست، علمی و خرافه، تازه و کهنه، تلخ یا شیرین، خندهدار یا ملال انگیز، همه و همه ریشه در فرهنگ چند هزارسالۀ یک تمدن دارد که به مرور زمان یا به همان شیوۀ نخست باقی مانده یا دستخوش تغییراتی شدهاست. در هر حال برای برقراری ارتباط با افراد هر جامعه ( چه عالم، چه بیسواد) ناگزیر از رسوخ به لایههای فرهنگی، روش خاصّ زندگی، عقاید، نمادها و اساطیر آن جامعه هستیم» (عسگرنژاد، 1348: 309). همواره در میان جوامع بشری رواج داشتهاست و عواملی بودهاند که انسان را وادار به کنشهای چون نفرین و دعا کردهاند. «نفرین، واکنشی خشمآلوده است که بیش از هر چیز از عجز و بیچارگی حکایت میکند» (ذوالفقاری، 1401: 389).
1-4-2. دعا: دعا در لغت به معنی دعوت کردن، طلبیدن و خواهش کردن، تقاضا و درخواست (سیاح،1364: 463). «دعا طلب خیر و نیکی و سلامت برای کسی است. دعاها اغلب برخاسته از اعتقادات دینی مردم است» (ذوالفقاری: 1401: 394). دعا در بین تمام اقوامی که از دوران باستان تا حال در این کرۀ خاکی زندگی کردهاند و میکنند رواج داشته و تمام کتابهای ادیان بدان اشاره داشتهاند «پیش از همه چیز خواستارم ای اشا که وهومن و روان آفرینش را از خود خوشنود سازم.... ای مزدا اهورا بواسطه راستی، شکوه هر دو جهان به من ارزانی دارید از آن شکوه مادی و معنوی که دینداران را خرمی و شادمانی بخشد»(پورداود، 1377: 5). و در قرآن سورۀ فرقان آیۀ 77 آمده «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ ۖ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا» بگو که اگر دعای شما (و ناله و زاری و توبه شما) نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟ که شما کافران (آیات حق را) تکذیب کردید و به کیفر همیشگی آن گرفتار خواهید شد. این نشان دهندۀ آن است که دعا مختص انسانها است نه ادیان خاص چون «دعا طلب کردن حاجت است از حضرت باری تعالی به تضرع و اخلاص»(ثروتیان، 1380: 128).
2. بررسی و تحلیل دادهها
1. نفرینها در ادبیات شفاهی تالشی دارای مضمونهای متعددی میباشند، از جمله: درخواست مرگ، درخواست ناتوانی و بیماری، درخواست کاهش و قطع رزق و روزی، و درخواست بدبختی و روزهای بد از خداوند برای نفرین شونده. برخی از نفرینها که در زبان مردم تالش جریان دارد و پدر و مادر در حقّ فرزند، فرزند در حق والدین، برادر و خواهر، و در کل عامّه نسبت به هم روا میدارند.
2. تودۀ مردم تالش برای موقعیتهای خود دعاهای خاصی دارند: موقع سفر، هنگام کار، هنگام عیادت، موقع تسلیت گفتن، دعا برای خویشان، دعا برای عاقبت به خیری، دعا برای درخواست رزق و روزی، دعا برای سلامت و طلب عمر، دعا برای تشکر و قدر شناسی و دعا برای اموات.
2-1-1. نفرین با مضمون درخواست مرگ: وقتی که انسان راهحلی پیدا نمیکند تا از سختیها، گرفتاریها و آسیب و اذیّتی که از طرف افراد خانواده و یا دیگری متحمّل شده رهایی یابد، با نهایت خشم و بیچارگی، از خداوند درخواست مرگ برای طرف مقابل میکند. بررسی این گونه نفرینها ما را به شناخت بیشتر زندگی اجتماعی گویندگان آن در طول تاریخ نزدیک میکند. مضمون مرگ یکی از پر پسامدترین نفرینها است که شامل مفاهیمی چون : تکه تکه شدن، نابود شدن، بیدار نشدن بعد از خواب، در نیامدن نفس، زیر خاک شدن، پوچ شدن، حنا ندیدن دست (مردن قبل از عروسی)، کفن کردن، خاک کردن، مردن توسط رعد و برق، و مرگ ناگهانی و مواردی از این قبیل است، یکی از دلایل فراوانی نفرین مرگ فرهنگ جامعۀ تالشان است و این دلیل هم ریشه در فرهنگ ایرانی پیش از اسلام دارد و هم در آیین اسلام دارد، «دعا و نفرین از یکسو به عنوان یکی از موضوعات دینی است و از سوی دیگر از بنمایههای فرهنگی جامعه و از موضوعات و مضامین پر بسامد در آثار فارسی پیش از اسلام است تا جایی که در نخستین آثار ایرانی و کتیبههای هخامنشی نیز انعکاس یافتهاست»(دهرامی، 1396: 77). به نمونههای بیشتری از این مضمون که در ادامه آمده است توجه شود.
مضمون نفرین: درخواست مرگ | آوانویسی | برگردان فارسی |
تیکه تیکه بئبوش | tika tika bebūš | تکه تکه بشوی |
بَ شانگَوَ بِنِشوش | ba šāngava bǝnǝšūš | تا غروب بمیری |
بئشوش هنی اُنئوگاردوش | bešūš hani ūneogārdūš | بروی دیگر برنگردی |
بئهتوش هنی پِئنِبوش | behtūš hani pǝnǝbūš | بخوابی دیگر بیدار نشوی |
کا بئکوش بَگَو بئموش | kā bekūš bagav bemūš | به دهن کف بکنی و بمیری |
إشته نَفَس بِنِشو | ǝštǝ nafas bǝnǝšū | نفست در نیاد |
إشته جون بئمو | ǝštǝ jōn bemū | جان تو بمیرد |
دشوش خوکه ژییو | dašōš xūkǝ žiyo | بروی زیر خاک |
بئشی، اُوگارده نئبو | beši ūgārdǝ nebō | برو برگشت نداشته باشی |
إشته چونه پِباستوم | ǝštǝ čōna pǝbāstōm | چانهات را پس از جان دادن ببندم |
دَشوش ماشینه ژییو | dašōš māšinǝ žiyo | بروی زیر ماشین و کشته شوی |
بَ توژه سور بِنِشوش | ba tōža sōr bǝnǝšōš | به سال تازه نرسی |
أوَسور هَشی نئیندوش | avasōrǝ haši neindōš | خورشید بهار را نبینی |
پوچ بئبوش | pūč bebōš | پوچ شوی( هیچ شوی) |
إشته نوم بَپه أشو | ǝštǝ nōm bapǝ ašū | نامت از صفحۀ روزگار محو شود |
إشته نوم بئبو نئشونه نئبو | ǝštǝ nōm bebō nešūna nebō | نامت باشد نشانت نباشد |
إشته داست خانه نئیندو | ǝštǝ dāst xāna neindō | دستت حنا نبیند(قبل ازدواج بمیری) |
خئدو کوم پئینه بَ سَ بِنِشوش | xedō kōm piyana ba sa bǝnǝšūš | از خدا میخواهم به ثمر نرسی |
آرزو بَ دئل بئماندوش | ārūzo ba del bemāndōš | آرزو به دل بمانی و بمیری |
خئدو ته پِگتو أمه روحت بئکه | xedō te pǝgatō ama rohat beka | خدا ترا بردارد ما را راحت کند |
إشتان آرزو بَ قَو بئبوش | ǝštān ārezō ba qav bebōš | آرزویت را به گور ببری |
اُتَش بئگتوش بئسوتوش | ūtaš begatōš besōtōš | آتش بگیری و بسوزی |
تابوته چئوسَ بئنون ته | tābuta čūsa benōn te | تو را روی تابوت بگذارند |
إشتان سَ بَهوش | ǝštān sa bahōš | سرت را بخوری (بمیری). |
داستوننده بئموش | dāstūnanda bemōš | در دستها بمیری(مرگ غیر طبیعی) |
کفن بئکوم ته | kafan bekōm te | ترا کفن کنم |
ته گسنَپیأنده بَمو کُوم | te gasnapi anda bamō kōm | ترا در کوه گَسنَپی دفن کنم |
إشته مارده خبه بییون | ǝšte mārdǝ xaba biyōn | خبر مرگت را بیاورند |
آوایی ته بئژَنو | āvāiy te bežanū | رعد و برق به تو بزند |
غیبنده پِگَته بئبوش | γaibanda pǝgata bebōš | امیدوارم ناگهانی کشته شوی |
خون بئشته یخه بئبو | xōn bešte yaxa bebō | خون به گریبان شوی |
خوک بئشته سَ بئبو | xūk bešte sa bebō | خاک بر سر تو بشود |
ایکَرَندَپِپارچییوش | ikaranda pǝpārčiyōš | به طور ناگهانی بمیری |
غریبیانده بئموش | γaribianda bemōš | در غریبی بمیری |
إشته نهنه بئشته دُم کون دَسیو | ǝšte nana bešte dūm kūn dasyō | مادرت به دنبالت (جنازهات) خودش را روی زمین بکَشَد |
سیو پِلِنده بئشته سَه | siyo pǝlǝndǝ bešte sa | روسری سیاه رنگ بر سر تو(عزادار شوی) |
إشته دئلِ پیه گِلان بئمون | ǝštǝ delǝ piya gelān bemōn | دل بخواهیهای شما بمیرند |
2-1-2. نفرین با مضمون درخواست ناتوانی و بیماری:
گاهی نفرین کننده قصدش فقط بیمار شدن نفرین شونده است و او را سزاوار مردن نمیداند و در نفرین خود از کلماتی که خشم کمتری را نشان میدهند استفاده میکند. این مضمون نیز به مانند مضمون مرگ که قبلاً آمد از فراوانی بیشتری برخوردار است و از مفاهیمی چون: کرم زدن، زخم برداشتن، شکستن کمر، آمدن شیر مادر از دماغ، رفتن زیاد به دکتر، بیماری وبا، فلج شدن، کور شدن، باد کردن، گرفتن امراض ریوی، نیش مار، لال شدن، استفراغ خون، دیوانه شدن، بیماری سل و سرطان و مواردی از این قبیل است، یکی از دلایل فراوانی نفرینِ درخواست بیماری، شاید ناشی از رواج بودن این بیماریها در جوامع قدیم است.
مضمون نفرین: درخواست ناتوانی و بیماری | آوانویسی | برگردان فارسی |
کِئم دقاندوش | kǝm daqāndōš | کرم بزنی |
خئدو بَشته جونه هزو گئله یاره بئژنو | xedō bašte jōnǝ hazō gelǝ yāra bežanō | خدا به جانت هزار زخم بیاندازد |
گَدوأ تومه أواشتوش بَ دوش | gadōa tūma avāštōš ba dōš | کیسۀ گدایی به دوشت بگیری |
إشته مئینه بارشییو | ǝšte meika bāršiyō | کمرت بشکند |
إشته ننه شئت إشته وئنییو بوإ | ǝšte nana šet ǝšte veniyo bōa | شیر مادرت از دماغت بیاید |
بئشته سَ بئگئنو | bešte sa begenō | به سرت بخورد |
دکتورَ رو بئکوش | doktōra rū bekōš | همیشه در راه دکتر رفتن باشید |
وَوُ بئگَتوش | vavō begatōš | وبا بگیری |
خئدو ته فلج کو | xedō te falaj kō | خدا تورا فلج کند |
إشته چَش بئتاپو | ǝšte čaš betāpo | چشمت بترکد( منظور چشم حسود) |
إشته چَش کو بئبو | ǝšte čaš kō bebō | چشمت کور شود |
مَرض إشته خئرته بئگتو | maraz ǝšte xerta begtō | مرض گلویت را بگیرد |
بئپاندَموش | bepāndamōš | ورم کنی |
مور ته بئژنو | mūr te bežanō | مار تو را بگزد |
خوشه روژه حسدند بئماندوش | xōša rōžǝ hsadanda bemāndōš | در حسرت روزهای خوش بمانی |
ذلیل بئبوش | zalil bebōš | ذلیل بشوی |
زهر مور بَهوش | zahrǝ mūr bahōš | زهر مار بخوری |
سییو توخه إشته خرته بئگتو | siyo tōxa ǝšte xerta begatō | سیاه سرفه گلویت را بگیرد |
چولق بئبوش | čōlaq bebōš | چلاق شوی |
لول بئبوش | lōl bebōš | لال شوی |
مور إشته زئوونه بئژَنو | mūr ǝšte zevōnǝ bežanō | مار زبانت را نیش بزند |
خئدو بَته ایله دارد بئده دامونئش نئبو | xedō batǝ ila dārd beda dāmōneš nebō | خدا به تو دردی بدهد که درمان نداشته باشد |
خون پِئوُش | xūn pǝvōš | خون استفراغ کنی |
إشته دئل خون بئبو | ǝšte del xūn bebō | دلت خون شود |
إشته گپ إشته گَوَنده هشک بئبو | ǝšte gap ǝšte gavanda hešk bebō | حرفت در دهانت خشک شود |
شیت بئبوش دگئنوش بَباندون | šit bebōš dagenōš ba bāndūn | دیوانه بشوید و بیافتی به کوه بیابان |
سیل إشته خئرته أگتو | sil ǝšte xerta agatō | بیماری سل گلویت را بگیرد |
إشته خئرتنده بئماندو | ǝšte xertanda bemāndō | در گلویت بماند( گیر کند پایین نرود) |
لئنگه بارشیو | lengǝ bāršiyō | پایت بشکند |
إشته جیگه تیکه تیکه بئبو | ǝšte jiga tika tika bebō | جگرت تکه تکه شود |
یامان بئگتوش | yāmān begatōš | یامان بگیری |
آواره وییوون بئبوش | āvāra viyavūn bebōš | آواره و ناچار شوی |
إشته چشه آرس اونِرَخو | ǝšte čaše ārs ūnǝraxō | اشک چشمت تمام نشود(اشک چشمت خشک نشود) |
گیرفتار بئبوش | gireftār bebōš | گرفتار شوی |
چمان نونه نِمِک إشته چَشون بئگتو | čemān nōnǝ nǝmǝk ǝšte čašōn begatō | نان و نمک من چشمانت را کور کند |
سرطانه بلو دشو بئشته دئل | saratāna balō dašō beštǝ del | بلای سرطان بیافته به دلت |
چمان دئلِ آرشته خدو إشته دئلِ بارئشتو | črmān delǝ ārštǝ xedō ǝštǝ delǝ bāreštō | دل من را شکستی خدا دل تو را بشکند |
2-1-3. نفرین با مضمون درخواست کاهش رزق و روزی:
یکی دیگر از مضامین نفرین درخواست کاهش رزق و روزی برای نفرین شونده است، آموزههای دینی بیان میکنند که رزق و روزی عطا و بخشش دائمی از طرف خداوند یکتا میباشد. و اگر بنابر دلایلی در این بخشش خداوند خللی ایجاد شود بندگانش دچار نقصانها و مشکلات زیادی میشوند بر این اساس در بین تالشان به مانند دیگر اقوام، فراوانی رزق و روزی اساس زندگی خوب و مرفه است برای اینکه نفرین شونده دچار کمبود این نعمت شود برایش از خداوند درخواست کاهش رزق و روزی میکنند و در نفرین خود از مفاهیمی چون : سنگ شدن نان، برداشته شدن برکت از خانه، خالی شدن دست، کج شدن گردن، خالی شدن انبان، تمام شدن نان، استفاده میکنند که در ادامه همراه با معنی آورده میشوند.
مضمون نفرین: درخواست کاهش رزق و روزی | آوانویسی | برگردان فارسی |
إشته نون سق بئبو | ǝšte nōn seq bebō | نانت سنگ بشود |
إشته کَ برکت پِگته بئبو | ǝšte ka barakat pǝgata bebō | برکت از خانهات برداشته شود |
داسته تهی بئبو | dāstǝ tahi bebō | دستت خالی شود |
إشته گئیی هئژو شات بئبو | ǝšte geī hežō šāt bebō | گردنت همیشه کج باشد( محتاج بودن) |
إشته نون آسبو بئبو ته پیوده | ǝšte nōn āsbō bebō te piyoda | نانت سوار اسب باشد تو پیاده |
إشته نون بَ نونه نئرسو | ǝšte nōn ba nōnǝ nerasū | نانت به نان نرسد(همیشه گرسنه باشی) |
وئی بئکوش کام بَهوش | veī bekōš kām bahōš | بسیار کارکنی و بهرۀ کمی ببری |
إشته زحمَتِ رو برکت نئبو | ǝšte zahmate rō barakat nebō | زحمت تو برکت نداشته باشد |
وئی بئکوش نئزونوش هارده | veī bekōš nezōnōš hārdǝ | زیاد کار کنی و نتوانی بخوری |
إشته لَوه برکت پِگته بئبو | ǝšte lava barakat pǝgata bebō | برکت شکمت برداشته شود |
إشته آنبونه تَهی بئبو | ǝšte ānbōna tahi bebō | انبان تو خالی باشد |
2-1-4. نفرین با مضمون درخواست عاقبت بد:
مضمون درخواست عاقبت بد با مفاهیمی چون: افتادن به دست نامرد، روز بد، نگاه کردن به دست دیگران، از بین رفتن نسل، ندیدن نور خورشید، از بین رفتن روزهای خوش، آرزوی مرگ خود، سیاه شدن بخت، رو سیاه شدن، خیر ندیدن، پایین نرفتن آب از گلو، باز نشدن بخت، سوختن مسیر، در بین اقوام تالش رایج میباشد.
مضمون نفرین: درخواست عاقبت بد | آوانویسی | برگردان فارسی |
إشته یخه دشو بَ نامرده داست | ǝšte yaxa dašō ba nāmardǝ dāst | یقهات بدست نامرد بیافتد |
بد روژ گیرفتار بئبوش | bada rūžǝ girǝftār bebōš | به رو بد گرفتار شوی |
هئژو بَ جوکسه داسته دداشتوش | hežō ba jōkasǝ dāstǝ dadāštōš | همیشه به دست دیگران نگاه کنی(محتاج باشی) |
إشته نسل دَوَسییو | ǝšte nasl davasiyō | نسل تو نابود شود |
هشی رو بَحست بئماندوش | haši rō bahasat bemāndūš | در حسرت نور خورشید بمانی |
خئدو هام خوشه روژون تئکو بئستَنو | xedō hām xōša rūžūn tekō bestanō | خداوند روزهای خوش را از تو بگیرد |
قضو قدر إشته خرته بئگتو | qazō qadar ǝštǝ xerta begatō | به قضا و قدر گرفتار شوی |
إشتان مارده آزو بئکوش | ǝštān mārdǝ āzō bekōš | مرگ خودت را آرزو کنید |
سیو باخت بئبوش | siyō bāxt bebōš | سیاه بخت شوی |
سیو دیم بئبوش | siyō dim bebōš | رو سیاه بشوی |
إشتان زیندگییو خَی نئبوش | ǝštān zindagiyō xay nebōš | از زندگیات خیر نبری |
اُو إشته خئرتَئو أنِشو | ūv ǝštǝ xertaū anǝšō | آب از گلویت پایین نرود |
نون بئتلو ته بئتئلوش | nōn betelō te betelōš | نان بدود تو بدوی |
إشته باخت اّنئبو | ǝšte bāxt ūnǝbō | بختت باز نشود |
إشته نابهپِشت بسوتو | ǝšte nābǝ pǝšt besōtō | مسیر جلو و پشتت بسوزد( در محاصره آتش باشید) |
2-2-1. دعا در موقع سفر :
مردم تالش هنگام سفرِ کسی برای او دعا میخوانند چون« دعا کردن برای دیگری بخشی از فرهنگ ایرانی است و کمتر گفتمان خیرخواهانهای را میتوان یافت که بدون بیان دعا در حق دیگری خاتمه یابد و این موضوع تابع فرهنگ هر جامعه میباشد که وفور یا نبود آن بسته به فرهنگهای گوناگون متفاوت است»(پیشقدم، 1394: 53). با توجه به سختیهای دوری از خانواده و موانع و گذرگاههای صعبالعبور، و مسدود شدن مسیرها، دعاهای گفته میشد که مفهوم درخواست در آنها چون: راهت باز باشد، خیر و سلامتی باشد، به خدا میسپارمت، خدا دستت را بگیرد، راهت بیخطر و برگشتی همراه با شادی داشته باشید، میباشد.
دعا: هنگام سفر | آوانویسی | برگردان فارسی |
بئشی، خئدو مکه بته قسمت بئکه | beši xedō maka bate qesmat beka | برو، خدا زیارت مکه را به تو قسمت کند. |
إشته رو اوژ بئبو | ǝšte rū ūž bebō | راهت باز باشد. |
بئشی، بَ خئدوم دسپاردینه | beši ba xedōm daspārdina | برو، به خدا میسپارمت. |
خَی بَ وَه | xai ba va | خیر پیش |
سلومتیأنده بئرَسوش | salōmatianda berasōš | به سلامتی به مقصد بررسی |
خئدو إشته همرو | xedō ǝšte hamro | خدا همراهت. |
خئدو إشته داسته بئگَتو | xedō ǝšte dāste begatō | خدا دستت بگیرد. |
خئدو داست بَتَنده | xedō dāst batanda | دست خدا با تو |
خئدو بته چوکه رو بئدو: | xedō bate čōka rū bedō | خداوند راه خوب نصیب کند. |
خوصه خئدو چمه مسافرِون سلومتیاندَ اّگاردِن | xōsa xedō čama mosāfǝrōn salōmatianda ūgārdǝn | خدای خوبم مسافران ما با سلامتی برگردند. |
خوصه خئدو چمه مسافرون رو بیخطر بئبو: | xōsa xedō čama mosāfǝrōn rū bi xatar bebō | خدای خوبم راه مسافران ما بیخطر باشد. |
خوصه خئدو چمه مسافرون سئره سئره اُگاردن | xōsa xedō čama mosāfǝrōn serǝ serǝ ūgārdǝn | خدای خوبم مسافران ما خندان برگردن. |
خوصه خئدو چمه مسافرون هاربکین روحت بئبون، خوشیاندَ اّگاردن بشتان وطن | xōsa xedō čama mosāfǝrōn hārbakin rūhat bebōn xōšianda ūgārdǝn baštān vatan | خدای خوبم مسافران ما هرکجا هستند راحت باشند و با خوشی به وطنشان برگردند. |
2-2-2. دعا هنگام کار:
دعا به هنگام کار و تلاش ، میتواند گره از مشکلات زیادی باز کند. بزرگان دین سفارش کردهاند که وقتی میخواهید کار و تلاش روزانه را آغاز کنید و به قول معروف کسب و کار را شروع کنید بهتر است قبل از هر چیز دعا بخوانید تا تلاش و کوششتان ثمر داشته باشد، تالشان نیز به کار و تلاش و کوشش یک نگاه عمیق و جدی دارند و موقع شروع کار و هنگام کار دعاهای با مفاهیمی چون: کارمان درست شود، به هر چیز دست زنیم طلا شود، خدا برکت بدهد، زیاد شود، حاصل دست رنجمان در عروسی خرج شود، را زمزمه میکنند.
دعا: هنگام کار | آوانویسی | برگردان فارسی |
خئدو بئکه چَمه کو دوز بئبو | xedō beka čama kō dōz bebō | خدا کند کار ما درست شود. |
خئدو کوم پییَنه بَ هارچی داست بئژَنوش قئزل بئبو | xedōkōm piyana ba hārči dāst bežanōš qezel bebō | از خدا میخواهم به هرچی دست بزنید طلا شود. |
خئدو قئوت بئدَ | xedō qevat beda | خداوند قوت بدهد. |
نوشه جونییَنده بَهوش | nōšǝ jōniyanda bahōš | مال و روزات را با نوش بخوری. |
خئدو بَرکت بئدَ | xedō barakat beda | خدا برکت بدهد. |
إشته اُردَ وئی بئبو | ǝšte ūrda vei bebō | آردت زیاد شود |
إشته برَکت وئی بئبو | ǝšte barakat vei bebō | برکت تو زیاد شود |
چا گاندم اُردَ وَعیه رو نون بئپاتوش | čā gānnemǝ ūrda vaya rū nōn bepātōš | از آرد آن گندم برای عروسی نان بپزی |
2-2-3. دعا هنگام عیادت:
آنکه بیمار می شود انتظار دارد تا دوستان و بستگان از او دیدار کرده، احوال او را جویا شوند، چون فرد بیمار از دیدار بستگان و دوستان خویش خرسند میشود . از نظر اسلام نیز عیادت از بیمار جزء حقوقی است که برادران و خواهران دینی موظفاند نسبت به همدیگر مراعات کنند. رسول خدا صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «هر كس بيماري را عيادت كند، يك منادي از آسمان او را به اسم ميخواند: اي فلاني! خوش باش! و قدم برداشتنت براي رسيدن به پاداش بهشت گوارايت باد»(کلینی، 1385: 121). مردم سرزمین تالش نیز همانند دیگر اقوام به عیادت فرد بیمار رفته و دعاهایی در مفهوم: شفا یافتن،گرفتار نشدن در رختخواب، روشن ماندن چراغ، نداشتن روز بد، همیشه در پیش خانواده بودن، ماندن شادی در خانه، دور شدن مریضی بد از خانه، میگویند.
دعا: هنگام عیادت | آوانویسی | برگردان فارسی |
خئدو بَته شَفو بئده | xedō bate šafō beda | خدا شفایت بدهد |
خئدو کوم پییَنه بَ وئره نئگئنوش | xedōkōm piyana ba vera negenōš | از خدا میخواهم گرفتار رختخواب نشوی |
إشته چو بئوَشو | ǝšte čō bevašō | چراغ تو روشن باشد |
خئدو بته بِوَجه روژ نئدو | xedō bate bǝvaja rūž nedō | خدا به تو روز بد ندهد |
هئژو إشتان کَئنده بئبوش | hežō ǝštān kaanda bebōš | همیشه در خانه و میان خانواده باشی |
شوئی إشته کئو کام نئبو | šōiǝšte kaū kām nebō | شادی از خانهات کم نشود |
خئدو هام ملدوره مریضی تئکو دویَرو بئکه | xedō hām meldora marizi tekō dōyarū beka | خدا آن مریضی بد را از تو دور کند |
2-2-4. دعا موقع تسلیت گفتن:
یکی از آداب و رسوم مهم در تمام فرهنگهای جهان، دلداریدادن و تسلیت گفتن است به کسی که عزیزی را از دست دادهاست. در همهجای دنیا رسم است که وقتی فردی از دنیا میرود، اطرافیان نزد خانوادهاش میروند و با آنها همدردی میکنند یا در مراسم خاکسپاری و یادبودهای پس از آن شرکت میکنند این مراسم در بین تالشان نیز رایج میباشد و دعاهای با مفاهیمی چون: آخرین غمت باشد، خدا عمر او را به شما اضافه کند، تو سلامت باشید، خدا آن دنیا را به او بدهد، دارند. و با گفتن آن خود را در غم فرد مصیبت دیده شریک میکنند.
دعا: هنگام تسلیت گفتن | آوانویسی | برگردان فارسی |
اُخونه غمه بئبو | ūxōna γamǝ bebō | غم آخرتان باشد |
خئدو چَوه عومره بئدَ بته | xedō čave ūmre beda bate | خدا عمر او را به تو بدهد |
إشته سَ ساق بئبو | ǝšte sa sāq bebō | سرت سلامت باشد |
خئدو چَوه أدنیو بئدَ | xedō čave adenyō beda | خدا آن دنیا را به او بدهد |
بئشتان کَ شُویی بئبون | beštān ka šōiy bebōn | شادی به خانههایتان ببرید.( در جواب کسی که در مجالس عزا تسلیت میگویند) |
2-2-5. دعا برای اموات:
برخی از اعمال مانند دعا کردن و طلب آمرزش برای شخص از دنیا رفته ، در دو حال مفید میباشد اول اینکه دلداری و دلجویی از بازماندگان است و دوم اینکه باعث میشود که از گناهان متوفی کاسته شود مردم تالش نیز به مانند سایر اقوام برای اموات خویش دعا میکنند و از خداوند برای او طلب آمرزش میکنند و با مفاهیمی چون: به قبرش نور ببارد، خدا رحمتش کند، روی قبرش گل برُویَد، بهشت از آن او باشد، دعا و طلب آمرزش میکنند.
دعا: برای اموات | آوانویسی | برگردان فارسی |
بَ چَوه قَو نور بئوُإ | ba čave qav nōr bevōǝ | به قبرش نور ببارد |
خئدو إشته دَدَ رحمت بئکه | xedō ǝšte dada rahmat beka | خدا پدرت را رحمت کند |
چَوه قَوِئسه وئل بِئوُ | čave qavesa vel bǝvō | روی قبرش گل بروید |
وَهیشت چَوه بئبو | vahišt čave bebō | بهشت برای او باشد |
2-2-6. دعا برای تشکر و قدر شناسی:
قدرشناسی نگرانی، اندوه و یأس را از بین میبرد و با خود شادی، شکیبایی، مهربانی، دلسوزی و فهم و آرامش ذهن را به همراه میآورد. اگر سپاسگزار ارتباط با دیگران باشیم هرچند گرم و صمیمی نباشیم، روز به روز این نوع ارتباطها قویتر میشود. تشکّر و قدردانی از انسانهای شایسته و خدمتگزار، از خصلتهای خدا و یک ارزش بسیار مهم است. «أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاس؛ شکرگزارترین شما در پیشگاه خدا کسی است که از نعمت ها و زحمات مردم بیشترین قدردانی و شکرگزاری را به عمل آورد»(کلینی، 1385: 99). قوم تالش نیز با مفاهیمی مانند: دست شما درد نکند، خانهات آباد باشد، خدا آن دنیایت را بدهد، عوض شما را خدا بدهد، از خدا میخواهم نانت گرم آبت سرد باشد، چشمت روشن باشد، از انسانهاییکه کاری انجام دادهاند تشکر و قدر شناسی میکنند.
دعا: برای تشکر و قدر شناسی | آوانویسی | برگردان فارسی |
داسته نئدیژو | dāstǝ nedižō | دستت درد نکند |
إشته کَ اُونه بئبو | ǝšte ka ūvna bebō | خانهات آباد شود |
خئدو إشته أدئنیو بئدَ | xedō ǝšte adeinō beda | خداوند آن دنیا را بدهد در سپاسگزاری از خدمت بزرگان گفته میشود |
خئدو بَته عوض بئدَ | xedō bate avaz beda | خدا عوضت بدهد |
خئدو ته خاندی بئکه | xedō te xāndi beka | خدا تو را نگهدارد |
خئدو کوم پییَنه إشته اُو سارد بئبو نون گام | xedōkōm piyana ǝšte ūv sārd bebō nōn gām | از خدا میخواهم آبت سرد نانت گرم باشد |
چَشه روشِن | čašǝ rūšen | چشمانت روشن |
2-2-7. دعا برای سلامت و طلب عمر:
دعا برای سلامتی و طول عمر یکی از اساسیترین و پرکاربردترین دعاها در زندگی هر انسان است و با مفاهیمی چون: داغش را نبینی، خدا به شما عمر بدهد، خدا عمرت را زیاد کند، هزار سال عمر کنید، در بین گویشوران زبان تالشی شمالی رواج میباشد.
دعا: برای سلامت و طلب عمر | آوانویسی | برگردان فارسی |
چَوه دوغه نئیندوش | čave dōγǝ neindōš | داغش را نبینی |
خئدو بَته عومر بئده | xedō bate ūmr beda | خداوند عمرت بدهد |
خئدو إشته عومره وئی بئکَ | xedō ǝšte ūmre vei beka | خداوند عمرت را زیاد کند |
هَزو سور عومر بئکوش | hazō sōr ūmr bekōš | هزار سال عمر کنی |
خئدو کوم پییَنه بَ وئره نئگئنوش | xedō kōm piyana ba vera negenōš | از خدا میخواهم گرفتار رختخواب نشوی |
2-2-8. دعا برای درخواست رزق و روزی:
کسب روزی فراوان یکی از نیازهای طبیعی هر انسانی است، ثروت اگر به روش صحیح استفاده شود میتواند خوشبختی دنیوی یک فرد را دوچندان کند و آخرت او را هم آباد کند، بر این اساس مردمان تالش نیز از این دعا در مفاهیم زیر استفاده میکنند: زحمت ما برکت داشته باشد، نان ما به نان برسد، دستهایمان خالی نباشند، نان ما زیاد باشد، برکت خانۀ ما زیاد باشد،
دعا: برای طلب رزق و روزی | آوانویسی | برگردان فارسی |
چمه زحمَتِ رو برکت بئبو | čama zahmate rū barakat bebō | زحمت ما برکت داشته باشد |
چمه نون بَ نونه بئرئسون | čama nōn ba nōnǝ beresōn | نان ما را به نان برسان |
داستئمون تهی نئبو | dāstemōn tahy nebō | دست ما خالی نباشد |
چمه کَ برکت وئی بئبو | čama ka barakate vei bebō | برکت خانۀ ما زیاد بشود |
چمه نون وئی بئکه | čama nōnǝ vei beka | نان ما را زیاد کن |
خوصه خئدو امسور چمه کاوشَنه برکت بئده | xōsa xedō emsōr čama kāvšanǝ barakat beda | خدای خوبم امسال به صحرای ما برکت بده |
خوصه خئدو حلوله روزی روحتیانده بمه بئرئسون | xōsa xedō halōla rūzi rūhatianda bama beresōn | خدای خوبم روزی حلال را به آسان ترین راه به ما برسان |
2-2-9. دعا برای عاقبت به خیری:
در نزد قوم تالش، دعا برای عاقبت بخیری بهترین دعا در حق خود و دیگران است و مفاهیمی چون: گرفتار نشدن در دست نامرد، محتاج نشدن به دیگران، عاقبت به خیری نسل، ماندگاری روزهای خوش، گرفتار نشدن به قضا و قدر، رو سیاه نشدن، باز شدن بخت، گلستان شدن مسیر رفت و آمد، را در بر میگیرد. در ادامه این مفاهیم در جدول با ذکر معانی و آوانویسی آمدهاند.
دعا: برای عاقبت به خیری | آوانویسی | برگردان فارسی |
إشته یخه بَ نامرده داست دَنئشو | ǝšte yaxa ba nāmardǝ dāst danešō | یقهات بدست نامرد نیافتد |
بدَ روژ گیرفتار نئبوش | bada rūžǝ hireftār nebōš | به روز بد گرفتار نشوی |
بَ جوکسه داسته دَنئداشتوش | ba jōkase dāste danedāštōš | به دست دیگران نگاه نکنی(محتاج نباشی) |
إشته نسل اُخه بَ خَی بئبو | ǝšte nasl ūxe ba xai bebō | نسل تو عاقبت به خیر شود |
خئدو هام خوشه روژون تئکو نئستَنو | xedō hām xōša rūžōn tekō nestanō | خداوند روزهای خوش را از تو نگیرد |
قضو قدر گیرفتار نئبوش | qazō qadar gireftār nebōš | به قضا و قدر گرفتار نشوی |
سیو دیم نئبوش | siyō dim nebōš | رو سیاه نشوی |
إشتان زیندگییو خَی بئبوش | ǝštān zindagiyo xai bebōš | از زندگیات خیر ببری |
إشته باخت اّبو | ǝšte bāxt ūbō | بختت باز شود. |
إشته نابه پِشت گلئستون بئبو | ǝšte nābe pǝšt gelestōn bebo | مسیر جلو و پشتت گلستان باشد |
2-2-10. دعا برای خویشان:
دعای برای خویشان و دوستان با مفاهیمی چون: استواری در صراط مستقیم، درخواست دوری از شرّ شیطان، روشن شدن دل و خانه، کم شدن دشمنان و زیاد شدن دوستان، نا امید نکردن از درگاه خود، عاقبت به خیری همه، دور کردن از آفت، صبر دادن در سختیها، جبران کردن شکستها، دور کردن مال حرام، و درخواست نعمت از خداوند است.
دعا: برای خویشان | آوانویسی | برگردان فارسی |
خوصه خئدو امه دوزَ روأندَ خاندی بئکه | xōsa xedō ama dūza rūanda xāndi beka | خدای خوبم ما را در راه راست نگهدار |
خوصه خئدو شّرشیطونه امه کو دویَرو بئکه | xōsa xedō šare šaitōnǝ ama kō dōyarū beka | خدای خوبم شرّ شیطان را از ما دور کن |
خوصه خئدو چمه دئل چمه کَ روشن خاندی بئکه | xōsa xedō čama delǝ čama ka rūšen xāndi beka | خدای خوبم دل ما را، خانۀ ما را روشن نگهدار |
خوصه خئدو چمه دئله یَدئکو دویرو مَکَه | xōsa xedō čama delǝ yadeko dōyarū maka | خدای خوبم دل ما را از هم دور نکن |
خوصه خئدو چمه دشمونه کام بئکه دوستون وئی بئکه | xōsa xedō čama dešmōne kām beka dōstūn vei beka | خدای خوبم دشمن ما را کم کن دوستان ما را زیاد کن |
خوصه خئدو أمه إشتان درگوه نومید مَکه | xōsa xedō ama ǝštān dargū nomid maka | خدای خوبم ما را از درگاهت ناامید نکن |
خوصه خئدو امه گئرد اوخو بَ خَی بئکه | xōsa xedō ama gerd ūxo ba xay beka | خدای خوبم همۀ ما را عاقبت به خیر کن |
خوصه خئدو اوفوته، بَلو امه کو دویَرو بئکه | xōsa xedō ūfōte balō ama kō dōyarū beka | خدای خوبم آفت و بلا را از ما دور کن |
خوصه خئدو سختیانده بمه صَب بئده | xōsa xedō saxtianda bama sab beda | خدای خوبم در سختی به ما صبر بده |
خوصه خئدو سختَ نوخَشی بمه مده | xōsa xedō saxta noxaši bama mada | خدای خوبم بیماری سخت به ما نده |
خوصه خئدو چمه شکسته ته جوبران بئکه | xōsa xedō čama šǝkaste te jōbrān beka | خدای خوبم شکست ما را تو جبران کن |
خوصه خئدو حرومی امه کو دویَرو بئکه | xōsa xedō harōmi amako dōyarū beka | خدای خوبم حرام را از ما دور کن |
خوصه خئدو چمه فیکه چمه زیندگی هئژو روشن بئکه | xōsa xedō čama fikǝ čama zindagi hežō rūšǝn beka | خدای خوبم فکر ما را زندگی ما را همیشه روشن کن |
2-2-11. دعا هنگام معاملات:
معامله توافق، ارتباط، یا حرکتی است که بین خریدار و فروشنده برای تبادل یک دارایی صورت میگیرد.«دادن چیزی به کسی و بهای آن را گرفتن»(انوری، 1382: 7133). و این دادو ستد در بین اقوام تالش نیز رایج بوده و اگر هر دو طرف از انجام معامله راضی باشند در حق همدیگر دعاهای با مفاهیمی چون: خیر ببینی، خدا برکت بدهد، در شادی استفاده کنید، خدا راضی باشد من راضی هستم، میکنند.
دعا: هنگام معاملات | آوانویسی | برگردان فارسی |
خَی بئیندوش | xai beindōš | خیرش را ببینی |
خئدو برکت بئده | xedō barakat beda | خدا بده برکت |
شوییَنده إیستفاده بئکوش | šōiyanda īstefāda bekōš | در شادی استفاده کنید |
خئدو روضی بئبو | xedō rōzi bebō | خدا راضی باشد |
3. نتیجهگیری
نفرینها و دعاها یکی از منابع بسیار غنی در شناسایی زندگی اجتماعی و فرهنگی اقوام از گذشته دور تا کنون هستند، نفرینها در بین گویشوران تالشی شمالی از مضمونهایی چون: درخواست مرگ، درخواست ناتوانی و بیماری، درخواست کاهش و قطع رزق و روزی، و درخواست بدبختی و روزهای بد از خداوند برای نفرین شونده برخوردارند. مضمون مرگ یکی از پر پسامدترین نفرینها است که شامل مفاهیمی چون : تکه تکه شدن، نابود شدن، بیدار نشدن بعد از خواب، در نیامدن نفس، زیر خاک شدن، پوچ شدن، حنا ندیدن دست ، مردن توسط رعد و برق، و مرگ ناگهانی و مواردی از این قبیل است و مضمون بیماری از مفاهیمی چون: کرم زدن، زخم برداشتن، شکستن کمر، آمدن شیر مادر از دماغ، رفتن زیاد به دکتر، بیماری وبا، فلج شدن، و مواردی از این قبیل است، و نفرینها در مضمون کاهش رزق و روزی از مفاهیمی چون : سنگ شدن نان، برداشته شدن برکت از خانه، خالی شدن دست، کج شدن گردن، خالی شدن انبان، برخوردار هستند. و دعاها نیز در موقعیّتهای خاص خود، چون: موقع سفر، هنگام کار، هنگام عیادت، موقع تسلیت گفتن، دعا برای خویشان، دعا برای عاقبت به خیری، دعا برای درخواست رزق و روزی، دعا برای سلامت و طلب عمر، دعا برای تشکر و قدر شناسی و دعا برای اموات بررسی شدند که مشخص شد درخواست مربوط به سفر، قدر دانی و تشکر، طلب عمر از بالاترین میزان اهمیّت در بین گویشوران تالش برخوردار هستند. نتایج کلی بدست آمده از این تحقیق نشان میدهد گویشوران تالشی، اگر در شرایطی چون ظلم و ستم و کارهای دور از انتظار قرارگیرند لب به نفرین میگشایند، و اگر در شرایط ابراز محبت، پاسخ به اعمال نیک دیگران باشند آنگاه احساسات خود را با جملات دعایی نشان میدهند، و دعا برای خویشان نشان دهندۀ وابستگی خانواده و گستردگی نظام خانوادگی در جوامع تالش میباشد.
منابع:
- قرآن کریم.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم (1371). گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران: انتشارات اسپرک.
- انوری، حسن (1382). فرهنگ بزرگ سخن، تهران: انتشارات سخن.
- پورداود، ابراهیم (1377). گاتها، تهران: انتشارات اساطیر.
- پیشقدم، رضا، فاطمه وحیدینیا (1394). «کاربردهای دعا در فیلمهای فارسی و انگلیسی در پرتو الگوی هایمز»، دو ماهنامۀ جستارهای زبانی، شمارۀ 7 بهمن و اسفند، صص 53-72.
- ثروتیان، بهروز (1380). فرهنگ اصطلاحات و تعریفات نفایسالفنون، تهران: انتشارات فردوس.
- دریایی، تورج (1383). «کتیبه پهلوی سلوک»، مجلۀ فرهنگ، شمارۀ 49-50.
- دهرامی، مهدی، مجتبی فهیمیپور (1396). «آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه»، مجلۀ مطالعات ایرانی، سال شانزدهم، شمارۀ 31، بهار و تابستان.
- دهرامی، مهدی، محمد رضا عمرانپور (1392). « نقد و بررسی عاطفه در اشعار نیما یوشیج» پژوهشنامۀ ادب غنایی، سال یازدهم، شمارۀ بیستم، بهار و تابستان.
- ذوالفقاری، حسن (1401). زبان و ادبیات عامه ایران، تهران: سمت.
- رضایتی کیشه خاله، محرم (1397). همواج ویژۀ الفبا و دستور خط تالشی، رشت: نشر فرهنگ ایلیا.
- رهنمایی، محمدتقی (1380). «تالش، تالش است»، فصلنامۀ تحقیقات تالش، سال اول، زمستان، صص 93-97.
- سبز علیپور، جهاندوست (1395). راهنمای گویششناسی، رشت: نشر فرهنگ ایلیا.
- سیاح، احمد (1364). فرهنگ سیاح، تهران: انتشارات اسلام.
- صبوحی خامنه، لیلا (1389). بررسی کنشهای گفتاری دعا و نفرین در زبان فارسی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، گروه زبانشناسی.
- عسکرنژاد، منیر (1348). «تحلیل نمادهای ماه در باورهای عامیانۀ ملل مختلف» دانشگاه اصفهان.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1385). اصول کافی، مترجم: صادق حسنزاده، تهران: انتشارات قائم آل محمد.
- هدایت، صادق (1378). فرهنگ عامیانۀ ایران، تهران: انتشارات چشمه.