Analyzing The Role Of The Islamic Revolution In Steering Muslim Nations Toward The Revival Of Modern Islamic Civilization: A Cultural Transformation Approach
Subject Areas : Culture
Peyman Mohajry Jolandan
1
,
Faraj Behzad Vakilabad
2
*
,
Seyed Hasan Ameli
3
1 - PhD Student, Department Of Quranic Sciences And Hadith, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.
2 - Assistant Professor, Department Of Quranic Sciences And Hadith, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.
3 - Instructor, Department Of Fiqh And Law, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.
Keywords: Islamic Revolution, Iran, Cultural Approach, Muslim Nations, Cultural Transformations.,
Abstract :
The Islamic Revolution of Iran, led by Imam Khomeini and later by Ayatollah Khamenei, brought about fundamental changes in the cultural orientation of Muslim nations, paving the way for the formation of a modern Islamic civilization. This study aims to examine the role of the Islamic Revolution in guiding Muslim nations toward the revival of modern Islamic civilization through cultural transformation. The research methodology is documentary and library-based, employing a descriptive-analytical approach. With the emergence of Islam, a robust and grand foundation of culture and civilization was established, with contributions from various nations and ethnic groups. In this regard, the cultural and political perspectives of the Supreme Leader have played a crucial role in dismantling Western ideologies, reshaping the cultural approach of Muslim nations, and fostering the formation of modern Islamic civilization. This influence has been evident in the Arab Spring and the decline of Western ideologies among Muslim communities. Therefore, analyzing how this role has been fulfilled serves as a step forward in elucidating strategies for Muslims to reclaim their rightful position in the global order.
احسانی، فاطمهزهرا. 1396. نقش انقلاباسلامی و جنبشهای اسلامی در تمدن نُوین اسلامی. همایش بینالمللی بازخوانی تمدن اسلامی و جهان شهر معنوی باتاکیدبر شهر مقدس مشهد، ایران-مشهد، 30-1.
احمدسید. موثقی. 1378. علل و عوامل انحطاط مسلمین در اندیشۀ سیاسی و آرای اصلاحی سیدجمالالدين اسدآبادی. چاپدوم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
اندیشه، هاشم. 1395. بهار عربی (بیداری اسلامی)، و تأثیر آن در تمدن اسلامی. دومین کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نُوین در حوزۀ علومتربیتی و روانشناسی و مطالعات اجتماعی ایران، ایران-قم، 17-1.
بار تولد، واسیلی ولادیمیروویچ. 1377. فرهنگ و تمدن مسلمانان، ترجمۀ: علیاکبر دیانت، تهران: انتشارات احیاء.
بارتولد، واسیلی. فرهنگ و تمدن مسلمانان. ترجمه علی اکبر دیانت. تبریز: شفق، ١٣٣٧ش.
بیات، علی. 1393. بایستههای دورهبندی تمدن اسلامی، فصلنامۀ علمیپژوهشی-نقدونظر، دورۀ 19 شمارۀ 2؛ (پیاپی)، 34-11.
تقوی، سیدمحمدعلی. 1396. ریشههای بهار عربی و دومینوی فروپاشی رژیمهای عرب (تعیینکنندگی عوامل کوتاهمدت و نقش مدیریت سیاسی). دولت پژوهی، دورۀ 3، شمارۀ 11، 26-1.
جزئینی، محمد. 1396. نقش انقلاب اسلامی در تمدن نُوین اسلامی. همایش بینالمللی بازخوانی تمدن اسلامی و جهان شهر معنوی باتاکیدبر شهر مقدس مشهد، ایران-مشهد، 21-1.
حشمتزاده، محمدباقر. 1394. مقدمه و چارچوبی برای بررسی تأثیرات انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی. فصلنامۀ علمیپژوهشی-مطالعات فرهنگ-ارتباطات، شمارۀ 12 و 13، 234-211.
دهقانی فیروزآبادی، سید.جلال. فرازی، مهدی. 1391. بیداری اسلامی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامۀ علمیپژوهشی-مطالعات انقلاب اسلامی، دورۀ 9، شمارۀ 28، 190-163
روحانی، علیاکبر. 1384. قرآن زیرساخت تمدن اسلامی. دوفصلنامۀ علمیپژوهشی-اندیشۀ تمدن اسلامی، دورۀ 1، شمارۀ 1، 93-84.
زمانیمحجوب، حبیب. 1390. نوسازی تمدن اسلامی. فصلنامۀ علمیپژوهشی-تاریخ اسلام در آیینۀ پژوهش، دورۀ 8، شمارۀ 1، 135-117.
لاهوری، محمد اقبال. 1395. احیای فکر دینی در اسلام. ترجمۀ: احمد آرام، چاپدوم، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار.
لوکاس، هنری. 1393. تاریخ تمدن: از کهنترین روزگار تا سدۀ ما (جلد 1)، ترجمۀ: عبدالحسین آذرنگ، چاپششم، تهران: انتشارات سخن.
متقی، افشین. قرهیگی، مصیب. 1393. واکاوی گفتمان ژئوپلتیکی انقلاب اسلامی از نظرگاهی نظریهسازی سازه انگاری. فصلنامۀ علمیپژوهشی-پژوهشنامۀ متین، دورۀ 16، شمارۀ 64، 151-131.
محمدیفر، محمد. بیات، علی. عرفان، امیرمحسن. 1401. نقش مدیریتی خواجهنصیرالدین طوسی در بحران تمدن اسلامی پساز حمله مغولان، فصلنامۀ علمیپژوهشی-پژوهشنامۀ متین، دورۀ 13، شمارۀ 47، 34-7.
مختاری، محمدحسین. 1400. شناسایی و تببین الگوی تمدن نوین اسلامی براساس وصیتنامۀ سیاسی-الهی امام خمینی(ره). فصلنامۀ علمیپژوهشی-پژوهشنامۀ متین، دورۀ 23، شمارۀ 93، 167-137.
مقدسی، ابو عبدالله محمدبناحمد 1361. احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم. ترجمۀ: علینقی منزوی، چاپدوم، انتشارات کومش.
منتظران جاوید. منتظران، زهرا 1397. تبيين و بررسي نقش انقلاب اسلامي در احياي تمدن نُوين اسلامي. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ایران-تهران، 21-1.
Vol. 21, No. 4; (Ser. 84), Winter 2025, pp. 110-124 | Journal of Socio-Cultural Changes |
ISSN: 2008-1480 DOI: |
|
Analyzing The Role Of The Islamic Revolution In Steering Muslim Nations Toward The Revival Of Modern Islamic Civilization: A Cultural Transformation Approach
Peyman Mohajeri Jolandan1, Faraj Behzad Vakilabad2*, Said Hassan Ameli3
(Received Date: 2024/09/11 - Accepted Date: 2024/11/09)
Abstract
The Islamic Revolution of Iran, led by Imam Khomeini and later by Ayatollah Khamenei, brought about fundamental changes in the cultural orientation of Muslim nations, paving the way for the formation of a modern Islamic civilization. This study aims to examine the role of the Islamic Revolution in guiding Muslim nations toward the revival of modern Islamic civilization through cultural transformation. The research methodology is documentary and library-based, employing a descriptive-analytical approach. With the emergence of Islam, a robust and grand foundation of culture and civilization was established, with contributions from various nations and ethnic groups. In this regard, the cultural and political perspectives of the Supreme Leader have played a crucial role in dismantling Western ideologies, reshaping the cultural approach of Muslim nations, and fostering the formation of modern Islamic civilization. This influence has been evident in the Arab Spring and the decline of Western ideologies among Muslim communities. Therefore, analyzing how this role has been fulfilled serves as a step forward in elucidating strategies for Muslims to reclaim their rightful position in the global order.
Keywords: Islamic Revolution, Iran, Cultural Approach, Muslim Nations, Cultural Transformations.
[1] * This Article Is Extracted From The Doctoral Thesis Of ‘Peyman Mohajeri Jolandan’, Titled "Explaining And Examining The Relationship Between The Public Effort to Revive The Great Islamic Civilization And The Islamic Awakening From The Perspective Of The Holy Quran", Under The Supervision Of ‘Dr. , Faraj Behzad Vakilabad’, & Advisory Of ‘Dr. Said Hassan Ameli’.
Ph.D. Student, Department Of Quranic Sciences And Hadith, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran. peymanmhajry@gmail.com
[2] * Assistant Professor, Department Of Quranic Sciences And Hadith, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran. (Corresponding Author): behzad.f.phd@gmail.com
[3] Instructor, Department Of Fiqh And Law, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.
jabalameli12@gmail.com
واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهتگیری ملتهای مسلمان بهسمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی
پیمان مهاجری جولندان1، فرجبهزاد وکیلآباد2*، سیدحسن عاملی3
(تاریخ دریافت: 21/06/1403 - تاریخ پذیرش: 19/08/1403)
چکیده
انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امامخمینی و در ادامه حضرت آیتالله خامنهای با ایجاد تغییرات اساسی در رویکرد فرهنگی ملتهای مسلمان زمینۀ شکلگیری تمدن نُوین اسلامی را فراهم آورد. هدف از مقالۀ پیشرو واکاوی نقش انقلاب اسلامی در جهتگیری حرکت ملتهای مسلمان بهسمت احیای تمدن نُوین اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی میباشد. روش پژوهش، مطالعۀ اسنادی، کتابخانهای و از نوع توصیفی-تحلیلی است. با پیدایش اسلام بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدن انسان پایهگذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. دراین بین، اندیشهها و دیدگاههای فرهنگی و سیاسی مقام معظم رهبری، در شکست ایدئولوژی غربی و ایجاد تغییر در رویکرد فرهنگی در ملتهای مسلمان و شکلگیری تمدن نُوین اسلامی، نقش بهسزایی داشت و شاهد پیدایش بهار عربی و سرنگونی ایدئولوژیهای غرب در بین امتهای مسلمان بودیم. لذا؛ واکاوی چگونگی ایفای این نقش گامی روبه جلو برای تبیین شیوههای بازگشت مسلمانان به جایگاه واقعی خود در نظم جهانی خواهد بود.
واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی، ایران، رویکرد فرهنگی، ملتهای مسلمان، تغییرات فرهنگی.
[1] *این مقاله برگرفته از رسالۀ دکتری «پیمان مهاجری جولندان»، باعنوان «تبيين و بررسي رابطۀ تلاش همگاني درجهت احياي تمدن عظيم اسلامي با بيداري اسلامي از منظر قرآنکريم»، استکه به راهنمایی «دکتر فرجبهزاد وکیلآباد»، و مشاورۀ «دکتر سیدحسن عاملی»، استخراج شده است.
دانشجوی دکتری، گروه علوم قرآن و حدیث، واحد اردبیل، دانشگاه آزاداسلامی، اردبیل، ایران.peymanmhajry@gmail.com
[3] مربی گروه فقه و حقوق، واحد اردبیل، دانشگاه آزاداسلامی، اردبیل، ایران. jabalameli12@gmail.com
1- مقدّمه
در قرون اخیر، مواجهۀ مسلمانان با تمدن غرب تحولات گستردهای در جهان اسلام ایجاد کرد. برخی جوامع اسلامی با حفظ هویت خود به جذب علوم غربی پرداختند، عدهای به تقلید کامل از غرب روی آوردند، و گروهی دیگر به مخالفت منفعلانه با مدرنیته پرداختند. دراینمیان، متفکران مسلمان بهبررسی دلایل افول تمدن اسلامی و راههای احیای آن همت گماشتند، که نتیجۀ آن شکلگیری تمدن نُوین اسلامی باتکیهبر آموزههای دینی و وحدت امتهای مسلمان بود. این تمدن، برخاسته از قرآن بهعنوان منبعی تحری فناپذیر و منطبق بر فطرت انسان، به بازسازی علوم و هویت اسلامی پرداخت و وعۀه الهی پیروزی نهایی حقبر باطل را محور حرکت خود قرار داد. قرآن کریم1 باتأکیدبر غلبۀ قطعی حقبر باطل (الإسراء: 1۱)، و حکومت صالحان بر زمین (قصص: ۵)، چشماندازی روشن برای احیای تمدن اسلامی ترسیم میکند. بهطورخاص، این چشمانداز، الهامبخش جنبشهای اسلامی معاصر شد که احیای تمدن نُوین اسلامی را درراستای زمینهسازی ظهور امام عصر(عج)، میدانند. دراین مسیر، مکتب تشیع باتکیهبر سیرۀ اهل بیت(ع)، و تلاشهای علمی علما، نقش محوری ایفاء کرده است. امام علی(ع)، و فرزندانش با پایهگذاری علوم اسلامی و تربیت شاگردان برجسته، میراثی علمی و فرهنگی را برای امت اسلامی بهجا گذاشتند که تا امروز با مجاهدت علما و رهبریهای دینی تداومیافته است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، و آیتالله خامنهای، نقطۀ عطفی دراین مسیر بود. این انقلاب با تغییر رویکرد فرهنگی، بر عدالتخواهی، استقلال، کرامت انسانی، و مقاومت دربرابر استکبار جهانی تأکید کرد و الگویی برای بیداری اسلامی ارائه داد. آیتالله خامنهای با تحلیل تحولات جهان عرب بهعنوان «بیداری اسلامی»، اصولی همچون مبارزه با سلطۀ خارجی، عدالتطلبی، و نقش رهبری علما را محور این جنبشها برشمردند. انقلاب ایران با نوسازی مفاهیمی بهمانند عدالت، آزادی مشروع، و تقویت هویت دینی، چهار سطح تحلیلی فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در احیای تمدن اسلامی موردتوجه قرار داد؛ 1. فردی: ترویج اخلاق نیکو و تعامل مسالمتآمیز. ۲. اجتماعی: تقویت همکاریهای فرهنگی و اقتصادی بین جوامع مسلمان. ۳. سیاسی: پاسخگویی دولتها به خواستهای مردم و مقاومت در رابر ظلم. و ۴. فرهنگی: تبادل اندیشه با دیگر تمدنها و بازسازی هویت اسلامی. بهطورمشخص، این تحولات، خودباوری را در جهان اسلام تقویت کرد و با بهرهگیری از فناوریهای ارتباطی، پیام مقاومت و وحدت را گسترش داد. نتیجۀ این روند، شکلگیری جنبشهایی بهمثابۀ بیداری اسلامی بود که در قالب بهار عربی2 یا مبارزات فلسطین تجلی یافت.
2- چارچوب مطالعات پژوهش
آیتالله روحالله موسوی خمینی3 رهبر انقلاب اسلامی ایران که با تأسیس جمهوری اسلامی ایران، تلاش کرد تا به احیای تمدن اسلامی با رویکرد تغییرات فرهنگی در جامعه بپردازد. ایشان در آثار خود نظیر ولایت فقیه و الحکومة الاسلامیة بر بازگشت به اصول اسلام ناب محمدی و تغییرات فرهنگی در سطح جامعه تأکید داشته است. درنظر ایشان، انقلاب اسلامی نهتنها یک تحول سیاسی، بلکه یک فرلیند فرهنگی بهمنظور احیای هویت اسلامی و مقابلهبا استعمار فرهنگی غرب بود. سید محمدباقر صدر4 فقیه و متفکر اسلامی معاصر که در آثار خود نظیر فلسفة التاريخ و اقتصادنا به نقش تمدن اسلامی در جهتگیری فرهنگی ملتهای مسلمان پرداخته است. ایشان براین باور بودند که انقلاب اسلامی میتواند با ایجاد تحولات فرهنگی، نگاهی نُو به تمدن اسلامی بیافریند و آن را ازنظر اجتماعی و اقتصادی بهروز کند. بهویژه در نظریات اقتصادی و اجتماعی خود، به اهمیت احیای اصول اسلامی و ترویج فرهنگی که با شرایط معاصر منطبق باشد، تأکید کرده است. محمد شریعتی5 فیلسوف و جامعهشناس ایرانی که در آثار خود همچون اسلام شناسی و پدران و فرزندان به رابطۀ بین انقلاب اسلامی و تغییرات فرهنگی در دنیای اسلام پرداخته است. شریعتی بهویژه در آثارش بر لزوم براندازی ساختارهای استعماری فرهنگی تأکید کرد و خواستار تغییرات اساسی در ساختارهای فرهنگی جوامع اسلامی شد. از دیدگاه شریعتی، انقلاب اسلامی ایران الگویی برای بازسازی فرهنگی در دنیای اسلام بود. عبدالکریم سروش6 فیلسوف و نظریهپرداز دینی معاصر ایران که در آثار خود مانند دینشناسی و نقدی بر سنت و مدرنیته به اهمیت اصلاحات فرهنگی در دنیای اسلام و تعامل آن با مدرنیته پرداخته است. وی انقلاب اسلامی را نهتنها یک جنبش سیاسی، بلکه یک حرکت فرهنگی و دینی میداند که میتواند زمینهساز تحولات فرهنگی در سطح جهانی باشد. همچنین بر لزوم بازنگری در هویتفرهنگی اسلامی و انطباق آن با نیازهای عصر جدید تأکید کرده است. علامه محمدتقی جعفری7 فیلسوف و مفسر قرآن که در آثار خود، بهمانند تبیین فلسفۀ انقلاب اسلامی و نظریات اجتماعی اسلام، بهبررسی تحولات فرهنگی درپی انقلاب اسلامی و نقشی که این تغییرات در احیای تمدن اسلامی ایفاء میکند، پرداخته است. وی معتقد استکه انقلاب اسلامی ایران گامی اساسی درجهت احیای فرهنگ اسلامی و از بین بردن فرهنگی استعماری و غربگرایانه در جوامع مسلمان بود.
فاطمهزهرا احسانی8 در پژوهش خود باعنوان «نقش انقلاب اسلامی و جنبشهای اسلامی در تمدن نُوین اسلامی»؛ دریافته استکه انقلاب اسلامی نقش قوۀ محرکه و تفکر در تمدن نُوین اسلامی دارد و زمانی میتواند مولد باشد که در جامعۀ ظهور و بروز عینی پیدا کند. دستاورد انقلاب اسلامی این بود که؛ امامخمینی عملا قرآن را وارد عرصه علوم سیاسی کرد. امام به نهادسازی اقدام کرد و با تأسیس کمیتههای انقلاب، سپاه پاسداران، جهاد سازندگی و غیره، ضمن ایجاد تغییرات فرهنگی، زمینه را برای مشارکت مردم انقلابی فراهم کرد و شیوهایی جدید در جامعهشناسی، علومسیاسی و مدیریت فرهنگی جامعه بنیان نهاد. و رفتار سیاسی امام تقسیمات نُوینی را در عرف مدیریت جهانی پدید آورد که مبتنیبر فرهنگ دینی بود (احسانی، 1396: 30-1). جاوید منتظران9 و زهرا منتظران10 در پژوهش «تبيين و بررسي نقش انقلاب اسلامي در احياي تمدن نُوين اسلامي»؛ دریافتند که انقلاب اسلامي ايران باتکيهبر ترويج فرهنگ و تفکر استقلالي، توانست نوعي خودباوري فرهنگي و استقلال انديشهاي را براي مسلمانان به ارمغان آورد و با ازبين بردن خودباختگي در حوزۀ فکر و انديشه، به بازسازي تمدن اسلامي بپردازد تا بدي ترتيب کشورهاي اسلامي در عين اهتمام بهايجاد هويت مستقل، به تقويت توان تعاملي و تبادلي جهان اسلام مبادرت ورزند و ضمن تکيهبر ارزشهاي بومي و معنوي، دگرگوني سازنده در بينش و نگرش مسلمانان، تکيهبر فرهنگ خودي و باورهاي ديني و عقيدتي، به استقلال تفکر نخبگان فکري، فرهنگي و انديشهاي و ارتقاي فعاليتهاي فرهنگي براي افزايش آگاهي و شناخت و معرفت عمومي اهتمام کنند (منتظران، منتظران، 1397: 21-1). محمد جزئینی11 در پژوهشی باعنوان «نقش انقلاب اسلامی در تمدن نُوین اسلامی»، بهاین نتیجه رسید که ماندگاری و تحولآفرینی این تمدن باعث گردید تا استعمارگران و دشمنان این آیین با حیلههای زوال و فروپاشی عثمانیان را رغم بزنند. بااینحال انقلاب اسلامی باایستادگی ملت بیدار و هوشیار، با رهبری معمار انقلاب و عنایات و توجهات حضرت باری تعالی مبارزات علیه استعمار و استبداد به پیروزی رسید. متعاقب آن بیداری ملل مسلمان و آزاده جهان را درپی داشت و باعث تغییر رویکرد فرهنگی-اسلامی و شکلگیری تمدن نُوین اسلام در میان ملتهای مسلمان شد (جزئینی، 1396: 21-1).
3- روشپژوهش
دراین تبیین، روش پژوهش بهصورت مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای با رویکرد توصیفی-تحلیلی انتخاب شده است. بهاین ترتیب، ابتدا منابع و اسناد معتبر موجود در زمینۀ انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر ملتهای مسلمان درجهت احیای تمدن نُوین اسلامی جمعآوری و بررسی شدهاند. سپس، با تحلیل محتوای این منابع، نقشی که انقلاب اسلامی در شکلدهی به روند فرهنگی و اجتماعی در جوامع مسلمان ایفاء کرده، موردارزیابی قرار گرفته است.
این روش بهمنظور ارائۀ یک تحلیل جامع از تأثیرات فرهنگی و تمدنی انقلاب اسلامی بر حرکتهای معاصر مسلمانان درراستای احیای هویت اسلامی و تمدن نُوین اسلامی بهکار گرفته شده است.
4- یافتهها
1-4- نقش انقلاب اسلامی در توسعۀ علمی و نوسازی تمدن نُوین اسلامی
درد گذشته جهان اسلام، پرهیزگاری و كنارهگیری از دنیا، و درد امروز آن، ناسیونالیسم است. حكومتها و ملتهای مسلمان باید خودرا از افکار ناسیونالیزم رها كرده و با كسب هویت گروهی در زیر چتر اسلام (هویت اسلامی)، دستبهدست هم دهند. اندیشمندان كشورهای اسلامی نیز باید باهم برخیزند و جزئی از كل (جامعۀ جهانی اسلام)، شوند (دهقانی فیروزآبادی، فرازی، 1391: 190-163). در همین دوران شکوفایی جهان اسلام وقتی تاریخ را ورق میزنیم، میبینیم در دوران بالندگی تمدن اسلامی، در سایۀ پشتیبانی حاكمان مسلمان، كانونهای علم و دانش در سرزمینهای اسلامی رونق داشته است. این امر به تبادل افکار جدید و پیدایش آثار با ارزش در زمینۀ علم، پیدایش نوآوریها و شكوفایی دانش كمك مؤثری كرد و عرصۀ رشد و توسعۀ فرهنگ تمدن اسلامی را فراهم آورد. پس میتوان گفت از مهمترین ابزار نوساختن تمدن اسلامی، عوامل روانی است. تمدن اسلامی اگر بخواهد خودش را نشان بدهد باید به خودباوری برسد (بار تولد، 1377: 190). بهبیانی، مسلمانان باید بپذیرند كه پیشرفت و عقب افتادگی، ذاتی نیست و میتوان آن را تغییر داد و باید این كار را كرد. مسلمانان نباید در جانب داری و وابستگیهای مذهبی (شیعه و سنی)، و نژادی (عرب و عجم)، محصور بمانند، باید فراتر فکر کنند و همه باهم و با یك هدف برخیزند. لذا، امروزه مسئلۀ مهمی كه حكومتها و دولتمردان جهان اسلام باید بهآن توجه داشته و در سایۀ آن به گسترش و نوسازی تمدن اسلامی بپردازند، تقارب رویکردهای فرهنگی ملتهای مسلمان است. دراینراستا، از کلیات مهم که باید بهآن توجه نمود، فقاهت و بحثهای نقادانه در فقه است؛ یعنی کنکاش دربارۀ موضوعی فقهی و بیان حكم دربارۀ آن؛ اهل تسنن بهصورت نظری اجتهاد را پذیرفتند، اما در عمل بر نظریات فقهی بنیانگذاران مذهبهای چهارگانه باقی مانده و بدینترتیب، افکار اجتهاد را محصور كردند. وقتی این چرخ حركت در اسلام بایستد، آزادی روح تمدن اسلامی و امكان پرواز و اوج گرفتن آن گرفته خواهد شد. ترقی و تكامل، نه در عقبافتادگی فکری و باورها و نه در تسلیم شدن و تقلید، بلكه در نشاط اجتهادی و تولید تفکر علمی و دینی است. رشد و توسعۀ علمی، نیازمند محیطی آرام و آزاد است؛ محیطی كه درآن اطمینان خاطر و آسودگی فكری و نظری برای متفکرین فراهم آید. آزادی فكر و اندیشه البته اگر افسارگسیخته نباشد و حریمها نیز حفظ شود سبب رشد و پیشرفت میشود (زمانیمحجوب، 1390: 117). ازاینرو، باید فضایی فراهم آید كه نویسندگان و متفكران، افکار انتقادی خودرا مطرح كرده، ایدهها و افکار خودرا بیان نموده و گروهی از دانشمندان و اهل فن نیز درپی پاسخ این دیدگاهها برآمده و آنها را نقد و بررسی كنند. چنین وضعیتی، موجب تحول و پویایی فكری جامعه میشود، دانشمندان را از شلی و سستی دور میکند، مطالب متنوع دربرابر پرسشها ارائه میشود و درنتیجه، راهكارها و استراتژی مناسب بهدست میآید. در تحلیل تغییر فرهنگی یادشده در انقلاب اسلامی، با نوعی تغییر در فرهنگ عمیق مواجه میشویم؛ به سخن دیگر، واکاوی و تشریح نمونه های عینی بهما میگوید این تغییرات، سطحی نبوده، به عناصر ظاهری محدود نیستند؛ بلکه برعکس، بهطور عمده، عبارت بودهاند از تغییر در نحوۀ نگرش به امور که شامل تغییر در پیشفرضها (جهانبینی، اعتقادات کلی و غیره)، هنجارها و ارزشها میشود. میتوان اذعان داشتکه یک نوع خاص از جهان بینی و اعتقادات و یک گونه از هنجارشناسی و ارزشمداری که تا قبل ازآن، جنبۀ فرهنگ غالب و عمومی را در همۀ عرصههای اجتماعی و فردی نیافته بود، بهعنوان گفتمان فرهنگی حاکم معرفی شد و درجهت حاکمیت و غلبه بالفعل آن تلاش گردید. بنابراین باید گفت انقلاب اسلامی، یک «سفر فرهنگی عمیق»، بوده است و انقلاب فرهنگی نیز که میتوان ازآن بهعنوان بطن انقلاب اسلامی یاد نمود که بهمعنای شروع این سفر و وقوع در انجام آن میباشد و همۀ تغییرات و تحولات دیگر را دراین انقلاب، میتوان ناشیاز همین تحول دانست. بیشک یکیاز اصلیترین افرادی که دراین تغییر رویکرد فرهنگی و شکلگیری تمدن نُوین اسلامی نقش بهسزایی داشته است مقام معظم رهبری میباشد و بدونشک یکیاز مهمترین راههای رسیدن بهاین آرمان، تلاش درجهت حاکمیت بخشیدن به قرآن و آموزههای اسلامی است چراکه این دو ریسمان محکم الهی اصول اساسی ساخت تمدن نُوین اسلامی را بهخوبی نشان دادهاند (روحانی، 1394: 93-84).
در قرون ابتدایی (قرن سوم و چهارم)، یکیاز مهمترین علل پیدایش عصر طلایی تمدن اسلامی توجهبه همین آموزهها بود که در قرآن و اسلام موردتأکید قرار گرفته بود (بیات، 1393: 29). همچنین قرنهای سوم و چهارم هجری، مزین به تمدنی شد که پساز هزارسال، هنوز برکات علمی و فرهنگی آن در مدنیت کنونی جهان دیده میشود. کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری نوشتۀ آدام متز12 به روشنی نشان میدهد که تمام محیط اسلامی، بازار تولید علم در دنیا بوده و نقطۀ اصلی آن هم ایران یعنی همین اصفهان، ری، فارس، خراسان، هرات و مرو بوده است؛ درآن دوران، در ایران تشعشع و تلالوی تمدن است. دراین دوران فیلسوفان، دانشمندان، نویسندگان و شاعرانی چون ابن سیناها، فارابیها، و خوارزمی پایههای اولیۀ تغییرات فرهنگی و شکلگیری تمدن نُوین اسلامی را بنیان نهادند که سرانجام آن ظهور قدرتهای سیاسی بزرگ در سراسر دنیا بود. این تمدن تا قرنهای چهارم و پنجم و ششم هجری ادامه داشت و بهمرورزمان حکومتهای شکلپذیرفته از تمدن نبوی، دچار فساد و انحراف شدند و مسیرشان عوض شد. یعنی آن روزی که پادشاهانی بهنام خلیفه، در بغداد و شام و دراین گوشه و آن گوشه عالم، پرچم اسلام را بلند کرده بودند، اما زیرپرچم اسلام، هواهای نفسانی، شهوات، اغراض، تکبرها، غرورهای شاهانه، مال اندوزیها و به خزائن خود پرداختنها را وارد کردند و بهاین چیزها سرگرم شدند، زمینههای انحطاط دنیای اسلام فراهم شد.
بامروری براین برهه از تاریخ اسلام، مشاهده میکنیم که اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، ابتدا شرابخواری را ترویج نمودند و سپس جوانان را به فساد جنسی آلوده کردند. کار بهجایی رسید که مردم از کوچک و بزرگ و سران و قشون، دچار فساد و انحطاط اخلاقی شدند. نتیجۀ این اقدامات اروپاییها آن شد سپاهی که تا آن زمان در هیچ جنگ نظامی شکست نخورده بود، در میدان جنگ نرم مغلوب شد. این تلاش برای غلبهبر تمدن نُوین اسلامی تا قرن چهاردهم ادامه پیدا کرد. هرچند در هر قرن حکمایی ازجمله صفوی بودند که پیرو شریعت اسلامی و قرانی بودند ولی بهطورخاص در قرن چهاردهم، معلم و راهبری از جنس اولاد پیامبر که با زبانی ساده و قرآنی با مردم همقدم شد و مردم ایران پساز چندین قرن بلاتکلیفی، حکومتی دینی و اسلامی را روی کار آوردند تا مقدمات شکلگیری تمدن نُوین اسلامی را در جهان فراهم سازند (مختاری، 1400: 167). از زمان پیدایش اسلام، همواره ارزشها و شاخصههایی برای رشد و پیشرفت وجود داشته استکه وجود آنها در تمدن اسلامی در همۀ اوقات و زمانها، لازم و ضروری است و نبود هر کدام ازاین شاخصهها میتواند مسیر رشد و ترقّی تمدن اسلامی را بهچالش بکشاند. ازجمله محوریت قوانین قرآنی، خردورزی، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، حکومت مردمی، پرهیز از تحجر، ایجاد رفاه عمومی، استقرار عدالت، دوری از اقتصاد مبتنیبر ربا و تکاثر و غیره؛ اما همگام با پیشرفت بشر، قطعاً ملاکها و شاخصههای جدیدی نیز مطرح گردید که اگر تمدن اسلامی قصد پیشرفت در دنیای امروز را دارد، به ناچار باید به آنها توجه کند. مقام معظم رهبری با آگاهی خویش و بادرک بایستههای زمان، همواره ضرورت توجهبه مسائل بدیع را در رأس برنامههای خود قرار داده است. یکیاز این بدیعیات، مسألۀ تمدن نُوین اسلامی استکه تحقق آن طبیعتاً ضرورت توجهبه مسائل جدیدی بهمثابۀ ابتکار و خلاقیت، توجهبه رسانههای نوظهور، هنر، سینما، بهبود روابط بینالملل، صدور احکام فقهی مناسب با نیازهای جدید بشری و غیره، را میطلبد. دین اسلام به اقلیم و كشور و ملت و نژادی خاص تعلق ندارد تا بخواهند آن را بهتنهایی ارتقاء بخشند. لذا اگر به اسلام و تفكر اسلامی، در ابعاد محلی و بومی توجه شود، قابل پیشبینی استكه از تمدن اسلامی در كشورهای مختلف اثری نخواهد بود. و نیز باید توجه نمود که توسعۀ مادی و معنوی جهان اسلام و عزت و سرافرازی مسلمانان، باید از اولویتهای دانشمندان و نخبگان مسلمان و میان آنها اتفاقنظر باشد چراکه بهعنوان الگوی جامعه میتوانند تغییرات فرهنگی را در جامعه شکل دهند. درواقع، باید اهداف و انگیزههای اندیشمندان اسلامی، درجهت تعالی علم و دانش و در خدمت اسلام قرار گیرد. نكتۀ دیگر اینكه دانشمندان مسلمان نباید از یادگیری علوم امروزی و تمدن جدید غرب فراری شوند، بلكه باید از پیشرفتهای تمدن جدید بهره برده، به آن رنگ اسلامی بخشند، در آن صورت استكه نوسازی تمدن اسلامی حاصل خواهد شد.
2-4- نقش انقلاب اسلامی در رشد هویتفرهنگی اسلام و نوسازی تمدن اسلامی
امروزه آگاهی از هویتفرهنگی اسلام بیشاز هر زمان دیگر، ضروری هست تا ضمن الگوگیری از تمدن روشن اسلامی درگذشته، نقاط ضعف و قوت آنرا شناخته و نهاد رشد و بالندگیاش را بهكار بست و ازسویی، به استعدادهای ذاتی خود بیشتر پیبرد و بر خودباوریش طی این مسیر، افزود. البته باید توجه داشت كه مرور تاریخچۀ فرهنگ و تمدن فروزان اسلامی، باید ازمنظر پندگیری و تنها درجهت تقویت حس خودباوری باشد، نهاینكه نگاه ما به گذشتۀ موردنظر و توجهواقعشود و همانند چند قرن اخیر، از آینده غافل شویم. پاک و منزه دانستن دروغین تاریخ گذشته و اهتمام بهآن، خود مخالف حركت اسلام است و چارهای برای درمان درد فرهنگ و تمدن اسلامی نیست. باید از گذشته پند گرفت و با تقویت ارادهها و پرورش افراد توانمند، به آینده نگریست. همچنین بهاین امر باور داشتكه آنچه اطراف مارا فرا گرفته، تبدیلپذیر است و نیازمند بازنگری (حشمتزاده، 1378: 234-211). انقلاب اسلامی ایران توانسته با اتخاذ تدابیر خلاق و پُر منفعت برای تبدیل تهدیدها به فرصتها، به ایجاد فرصتهای جدید مبادرت ورزد و نشان دهد که در عصر اطلاعات، توجهبه قدرت علم نهتنها موجب افزایش توانایی برای همکاری میشود بلکه موجب افزایش تمایل دیگران به حرکت دراین مسیر و تحقق ثبات منطقهای نیز میگردد. در اندیشۀ مقام معظم رهبری، بحث علمی و رشد علمی، راهچارۀ توسعۀ تمدن اسلامی است. بهنظر ایشان، فردای بدون علم تاریک است و راهچارۀ توسعۀ تمدن اسلامی، تلاش در مسیر علم است. علم از دیدگاه ایشان سلطهآور است و جامعه صاحب علم را قدرتمند میسازد. ایشان به میزان بسیاری تأکید میکنند که علم را باید یاد گرفت و به تولید و انتقال آن پرداخت و به مصرف آن نباید بسنده کرد. روششناسی تولید علم از دیدگاه ایشان، اجتهاد بهمعنای مصطلح، یعنی بهرهبردن از منابع دینی و رجوع به عقلی استکه پشتوانۀ آن وحی است. دراین صورت تولید علم میتواند در مسیر رشد و گسترش تمدن اسلامی باشد. به باور ایشان دشمن از هیچ تلاشی برای عدم تحقق این اصل کوتاهی نمیکند و پس، باید ترفندهای دشمن را شناخت. نکتۀ بسیار مهم در اندیشۀ ایشان دربارۀ علم، شکستن مرزهای دانش بهوسیلۀ مسلمانان است. به اعتقاد ایشان، تحجر و جزمگرایی درخصوص یافتههای علمی گذشتگان یا متفکران غربی، آفت اصلی تحقق رشد علمی است و آزاداندیشی راه برونرفت ازاین آفت است (بیانات مقام معظم رهبری، 9/12/1379).
از دیگر اقداماتی كه حكومتها باید درراستای گسترش و نوسازی تمدن اسلامی انجام دهند، استقبال از جنبش آزاداندیشی و آزادمنشی یا همان تغییر در رویکرد فرهنگی ملتهای مسلمان است (زمانی محبوب، 1390: 118). دراین زمینه اقبال لاهوری13 معتقد است تنها راهی كه دربرابر ما باز است این استكه حفاظ سختی كه اسلام را پوشانیده و نظر پویا و بالنده آنرا نسبتبه زندگی متوقف ساخته است، ازروی آن برداریم و از نُو حقیقتهای اصلی آزادی و برابری و مسئولیت مشترك را کشف كنیم. آن روز كه بهرۀ آزادی، اخلاق و منطق، همه یكجا و دركنار یكدیگر بهجا آورده شود، شروع جریان خلاقیت علمی و تفكر بالندۀ دینی میان مسلمانان و كلید احیای تمدن اسلامی در همۀ جوامع اسلامی زده شده است. یكیاز مهمترین کارها دراین مسیر، ایجاد روحیۀ آزاداندیشی و تفکر استدلالی در میان امت مسلمان است. اگر وضعیت فكری مسلمانان و قوا و استعدادهای آنان رشد نكند، طبیعی استكه تمدنی نیز در كار نباشد. احیای تمدن اسلامی، به مسلمانانی وابسته استكه بتوانند آزادانه فکر کنند و منفعت جمعی و فكری خودرا متفکرانه تشخیص دهند (لاهوری، 1395: 34). انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین میتواند عنصری اثرگذار بر سیستم تصمیمگیری جهان بهحساب آورده شود و جهان اسلام باتکیهبر اعتقادات و هنجارهای بومی و فرهنگی از توان و قدرتمندی لازم برای فرمدهی به سازماندهی اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی، این اعتمادبهنفس را به ملتهای مسلمان داد که میتوان با آگاهی و آشنایی دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمانهایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و باتکیهبر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیمگیری و اطلاعرسانی، باب خلاقیت اسلامی را گشود. این انقلاب با ثابت کردن توانایی دین برای حکومتداری و بازسازی وظیفۀ دین بهعنوان جزئی اثرگذار بر تحولات جهانی، توانست به نوسازی هویت اسلامی برپایۀ پیوند دین و سیاست اقدام کند. بازسازی هویت تمدن اسلامی و نقش آفرینی تفکر اسلامی در عرصۀ هنجارسازی و گفتمانسازی، حکایت ازآن داردکه انقلاب اسلامی توانسته نقش دین را در نظام تصمیمگیری منطقهای و بینالمللی آشکار سازد. این مهم مدیون احیای تمدنی در سایۀ انقلاب اسلامی استکه بر شاخصهایی از قبیل پیوند دیانت و سیاست قرار داده شده است (محمدیفر، بیات، عرفان، 1401: 15).
3-4- نقش انقلاب اسلامی در شکلگیری حرکتهای مردمی در امتهای مسلمان
در جهانی که همه از اطلاعات، لبریز شدهاند، آنچه اهمیت دارد اطلاعات نیست بلکه توجۀ ماست و این توجه بهسمت اطلاعات درستتر جلب میشود. دراینمیان، بازیگری میتواند پیشرو دنیای سیاست باشد که در زمینۀ انتقال پیام و جلباعتماد در جهان، نقشآفرین باشد زیرا مشروعیت، قسمت اساسی از قدرت نرم آنرا تشکیل میدهد و جذابیت آن بر قدرت قطعی آن میافزاید. دراین میدان، پیروز کسی استکه قاعدهمند و دارای ارزش باشد و بتواند بااستفادهاز قدرت نرم و تصویرسازی و ارائۀ چهرهای مطلوب و مناسب به انتقال درست پیام اقدام کنند. و بههمین دلیل استفادهاز روش فعال و بدیع درجهت تغییر در رویکرد فرهنگی و حرکت بهسمت فرایند جهانیشدن در دستور کار انقلاب اسلامی ایران قرار گرفت و نقشآفرینی قدرت نرم انقلاب اسلامی طی سالهای اخیر بهشکلی باورنکردنی افزایش یافت. انقلاب اسلامی ایران باهدف متحولسازی نظام بینالملل از رهگذر ایجاد تحول و دگرگونی در افکار و اذهان و فراهمساختن شرایط ذهنی برای تغییر قواعد و هنجارهای بینالمللی، توانست با تفکرات رهایی بخش خود، نظامسلطه را به چالش بکشد و ابعاد اساسی اندیشۀ استکبار ستیزی، استقلال طلبی و راهبرد «نهشرقی نهغربی»، را برای جهانیان آشکار کند و نهتنها به چالش فکری و سیاسی با غرب مبادرت ورزید بلکه توانست با اتکاء به قدرت نرمافزاری خود و بازتعریف جدیدی از دین، معنویت و سیاست، روش زندگی و الگوی جدید اجتماعی را نمایان کند. انقلاب اسلامی ایران دارای مشخصههای منحصربهفرد و یگانهای در زمانۀ خود بود. زمانهای که ازآن دو قطب ژئوپلبیکی شرق و غرب با جهانبینی خاص خود بودند و همۀ جریانها دراین دو راستا شناسایی و هویت مییافت. دو قطب جهانی در هنگامۀ انقلاب اسلامی به رهبری آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و مبادلات و معادلات منطقهای و فرا منطقهای با ارجاع بهیکی ازاین دو نیروی متخاصم تعیین میگشت. اما انقلاب اسلامی ایران نوعی گریز ازاین دو جریان سلطه، و بازگشایی قطب دیگر بود (متقی، قرهبیگی، 1393: 131).
بروز قطب و قدرت سوم در عرصۀ جهانی بهدلیل عدموابستگی به قطبهای پذیرفته شدۀ جهانی، ناشیاز باورهای دینی، ایمانی و اسلامی و حمایت و پشتیبانی فراوان مستضعفان جهان از آرمانهای انقلاب اسلامی که توانسته نظم تحلیلی مبتنیبر سرمایهداری و کمونیسم را درهم بشکند بهطوریکه بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا و ادامۀ آن، بروز آشفتگی اجتماعی در جامعه آمریکا درپی بروز جنبش ضد وال استریت، حکایت از تغییرات در رویکرد فرهنگی غربی و تنزل نظام افسارگسیخته سرمایهداری و ازهم پاشیدن پایههای سست اومانیستی و مادیگرایی غربی دارد که از تلاش بهسوی معنویت و خداباوری غفلت ورزیده است .انقلاب اسلامی ایران با روشنکردن اندیشۀ تحول براساس معنویت و اسلام و بازسازی دین در سطح جهان، توانسته ضمن به چالشکشیدن مکتب مادیگرای سرمایهداری لیبرال و ضدارزش ساختن سلطهگری قدرتهای جهانی، به متحولسازی معادلات سیاسی بینالملل اقدام کند. این اوجگیری فرهنگی که بر وحدت جهان اسلام و پیریزی قطبجهانی دنیای اسلام تأکید میکند، توانسته رهبری مبارزه با هجوم فرهنگی شرق و غرب را برعهده بگیرد و باارائۀ ذهنیت نُوین از دین بهعنوان مجموعهای جامع از اعتقادات، ارزشها و هنجارهای سامانیافته که توانایی سازماندهی به بنیادهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را دارد، به احیای تمدن نُوین اسلامی همت گمارد (موثقی، 1378: 40). بدین ترتیب، حرکتهای نُوین مردمی در منطقۀ خاورمیانه براساس الهامگرفتن از آرمانهای انقلاب اسلامی ازقبیل بیدادگری، عدالتخواهی، معنویتطلبی، اسلامخواهی، عزتجویی، کرامتطلبی، پستیزدایی، استقلالطلبی، استکبارزدایی و صهیونیسمستیزی توانسته موج جدیدی را در منطقه بهوجود آورد و بنمایاند که از دل اسلام سیاسی، جریان دموکراسی خواهی و آزادی طلبی برمیخیزد و در فرایند تثبیت نظام مردم سالاری، جریانهای اسلامگرا ازطریق انتخابات و مراجعه به آرای عمومی به قدرت و حاکمیت میرسند و این هم برگرفته از تجربۀ انقلاب اسلامی استکه امکان توافق و سازگاری بین جمهوریت و اسلامیت را در قالب نظام مردم سالاری دینی فراهم آورد. این روش کثرتگرایی به مدرنیته و مردمسالاری که آنرا روش و نه ارزش میداند و بهعنوان الگویی قابلجمع با اسلام سیاسی، معرفی میکند، اینرا میرساند که، الگوی واحد و تکساحتی مدرنیسم غربی، دیگر توانایی تحمیلکردن خود به جوامع مسلمان را ندارد و جهان درحال طیکردن تجربۀ انقلاب اسلامی در راه برقراری سازگاری بین سنت اسلامخواهی و روشهای مدرن و مردمسالار حکومتداری بهدور از ظلم، سلطه، فساد و تبعیض است .این جریان بیداری اسلامی توانسته با تغییر در رویکرد فرهنگی ملتهای مسلمان و شناساندن ظرفیتهای تمدن نُوین اسلامی، موجبات بازآفرینی نقش دین را در نظام بینالملل بهوجود آورد و روشی نُوین را برای مقابلهبا نظام سلطه رقم زند که بر توسعه و پیشرفت قدرت نرم افزاری، فکری و فرهنگی ملتهای مسلمان استوار است. دراین مسیر پرتلاطم، رهبر انقلاب اسلامی ایران با درک مقتضیات زمان، مبحث تمدن نُوین اسلامی را با مبانیهای جدیدی چون صدور فتاوی فقهی متناسب با نیازهای جدید، تلاش و کار و ابتکار، توجهبه رسانههای مدرن، سینما، هنر مطرح کردهاند تا تمدن اسلامی پویا بماند (بیانات مقام معظم رهبری، 22/3/1385). درنتیجه ایشان شکوفاترین راه رسیدن به تمدن نُوین اسلامی را رعایت عدالت اجتماعی بیان نموده و میفرماید: «از همۀ این شاخصها مهمتر، شاخص کلیدی و بنیادین عدالت اجتماعی است. یعنی ما رونق اقتصادی کشور را بدون تأمین عدالت اجتماعی هرگز نمیپذیریم. کشورهایی وجود دارند که شاخصهای اقتصادیشان خیلی خوب است، اما تبعیض، شکاف طبقاتی و نبود عدالت در آنها محسوس استکه البته ما این را منطبق با اسلام و اهداف نظام نمیدانیم. بدینسان یکیاز مهمترین شاخصهای ما، شاخص عدالت اجتماعی است» (بیانات مقام معظم رهبری، 14/7/1379 و 18/3/1383 و 20/12/1392).
4-4- نقش انقلاب اسلامی ایران در شکلگیری تمدن نُوین اسلامی
بنیاد اصلی تمدن اسلامی، اسلامیت آن است و بیتردید، اسلام سبب بهوجود آمدن فرهنگ و تمدن درخشان اسلامی بوده است و شکوفایی آن در تمام حوزهها، از معماری تا ادبیات و از پزشكی تا آداب و رسوم نمایان میشود، ازاینرو، برای گسترش و احیای تمدن نُوین اسلامی باید به اسلام و قواعد آن بازگشت. این مسئله درحالی بااهمیتتر بهنظر میآید که مسلمانانِ امروز، از اصول اسلام و آموزههای این شریعت، دست کشیدهاند و باید برای اتصال دوبارۀ آن، فکری اندیشید. پس باید بهاین نکته توجه نمود که بازگشت به اسلام اساسیترین روش و راهکار احیاء و توسعۀ تمدن نُوین اسلامی است (لاهوری، 1362: 18). مسلمانان امروز با مشاهده و لمس ناكامیهای گذشته، رشد فکری لازم برای رسیدن به وضعیت جدید را پیدا كردهاند و درپی تغییری بنیادین هستند (مقدسی، 1361: 26). آنچنانکه درطول تاریخ، هیچ تمدنی بدون حركت نخبگان و اهل علم، رشد نكرده است پس براین اساس میتوان گفت از مهمترین عوامل رونق دوبارۀ تمدن اسلامی، همت و تلاش خستگی ناپذیر علما و دانشمندان مسلمان درجهت تغییر در رویکرد فرهنگی ملتهای مسلمان است. در دوران طلایی تمدن اسلامی نیز رنج و تلاش فراوان دانشمندان برای كسب علم و دانش بهخوبی بهچشم میخورد. اقبال لاهوری، ازجمله كسانی استكه به احیای اسلامی عقیده دارد. وی دركتاب احیای فكر دینی در اسلام می نویسد: «ما اكنون مرحلهای را میگذرانیم كه شباهت به مرحلۀ انقلاب پروتستانیگری اروپاست... باید از آن عبرت بگیریم و با احتیاط تمام و آشنایی كامل گام برداریم. البته این بهمعنای تأیید پروتستانیزم اسلامی نیست، بلكه مؤیدی براین نكته استكه اندیشمندان جهان اسلام ضرورت تغییروتحول را احساس كرده و درپی آن میباشند.حقیقت این استكه «نوسازی تمدن اسلامی»، با شعار و طرح موضوع تحقق نمییابد. لذا، اگر تمدن اسلامی بخواهد از ركود و رخوت نجات یابد و اوج گیرد، باید مجموعۀ عواملی دستبهدست هم دهد تا این آرمان تحقق یابد. باید دانستكه پایۀ نوسازی تمدن، علم و تكنولوژی نیست، بلكه فرهنگ و بینش و كمال فكری انسان است، ازاینرو، باید معنای تمدن را در تغییر كلیۀ عناصر نظام ارزش و فكری جامعه (مبتنیبر شریعت انسانساز اسلام)، شناسایی نمود. دراینراستا، فرهنگی كه اسلام بنا نهاد، همهجانبه بود، ولی جوهرۀ اصلی آن توحید بود، ازاینرو، مبنای تمدن نُوین اسلامی را باید درخود اسلام جستوجو كرد، نه بیرون آن؛ پس میتوان باتوجهبه جایگاه مباحث معنوی، ارزشی و اعتقادی در جوامع اسلامی و باتکیهبر روحیۀ ایثار و مبارزه درمیان امت اسلام به بسط ایدئولوژی نهشرقی و نهغربی و گسترش ارزشهای اسلامی مبادرت ورزید (لوکاس، 1393: 25).
در جریان «بهار عربی»، موج خیزشهای مردمی جهان عرب را درنوردید. در اثر این قیامها، چهار حکومت عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن)، سرنگون شدند, سه حکومت (بحرین، اردن و تاحدی عربستان)، با مشکلات جدی روبهرو شدند و یک حکومت (سوریه)، دستخوش جنگ داخلی گشت. بقی، دولتهای عربی باثبات بهنظر میرسند (تقوی، 1396: 11). نگاهی به انقلابهای اخیر نشان میدهد که تجربههای کسبشده از انقلاب اسلامی ایران همواره موردتوجه مسلمانان بوده است، بهطوریکه جنبشهای اسلامی پساز انقلاب اسلامی ایران همواره با الگوگیری از آن درپی برقراری حکومت اسلامی در کشورهای خود بودهاند. اما این تجربهها درطول سه دهۀ گذشته موفق نبوده و همواره در ین راه با شکست مواجه شده و نتوانسته به اهداف خود دست پیدا کند که با ریشهیابی متوجه میشویم یکیاز اصلیترین دلایل این شکستها نداشتن رهبری واحد بود. لذا، بهفرمودۀ مقام معظم رهبر4رکن اساسی در انقلاب ایران عبارتانداز: ایدیولوژی اسلام، همراهی تودههای مردم و رهبری امام خمینی(ره). هرگاه این سه عنصر دریک جنبش درکنارهم قرار گیرند آن انقلاب به هدفنهایی خود خواهد رسید. نکتۀ مهمی که در جنبشهای منطقه از آن غفلت شده است (اندیشه، 1395: 8). بانگاهیبه چگونگی تشکیل دولتهای اسلامی ازجمله حزبالله لبنان مشاهده میکنیم که تفکرات و اندیشههای امام خمینی و مقام معظم رهبری در شکلگیری حزبالله و سایر گروههای مبارز نقش مؤثری داشتند که ازآن به جنبش بیداری اسلامی یاد میشود. جنبش بیداری اسلامی که اکنون کشورهای خاورمیانه اسلامی را درمی نوردد هم ازاین قاعده مستثناء نیست و طبق رهنمودهای رهبری برای پیروزی نیازبه هرسۀ این عناصر اصلی میباشد که درنهایت موجب تشکیل حکومت اسلامی دراین کشورها شده که برآیند این حکومتهای اسلامی در منطقۀ خاورمیانۀ اسلامی خود نوید تشکیل تمدن جدید اسلامی را دارد لذا انقلاب اسلامی بهعنوان نقطۀ آغاز خیزش تفکر بیدارگر اسلامی، توانست از رهگذر شکلدهی به قشر جدیدی بهنام نخبگان دینی بهعنوان تولیدگران اندیشه و تفکر اسلامی با تغییر رویکرد فرهنگی جوامع مسلمان، به احیای ارزشهای دینی مبادرت ورزد و با تبیین سازگاری اسلام و دموکراسی، هویت اسلامی را به مسلمانان بازگرداند و عزت و اعتمادبهنفس را در میان آنان ایجاد کند.
انقلاب اسلامی ایران با تغییر در رویکرد فرهنگی ملتهای مسلمان و رشد و توسعۀ علمی و فکری و سازماندهی حرکتهای مردمی در امتهای مسلمان، ضمن شکوفایی و بالندگی مجدد تمدن اسلامی، توانست بلوک ایدئولوژیک واحدی را تشکیل دهد و غرب را مجبور سازد تا از ادعای جهان شمولی خود دست بکشد و سر تعظیم درمقابل اتحاد ملتهای مسلمان خم کند. دستاوردهای انقلاب اسلامی در زمینۀ تغییر در رویکرد فرهنگی جهان اسلام توانسته راهگشای ملتهای مسلمان منطقه در مسیر مبارزاتی خود برای حفظ کرامت و احیای هویت اسلامی خود باشد و بازسازی تمدن اسلامی را باتکیهبر خودباوری فرهنگی و پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی به ارمغان آورد. افزونبراین، انقلاب اسلامی ایران بهعنوان سردمدار مبارزه با نظام سلطه، توانسته به حرکت آفرینی در منطقه براساس آموزههای اسلام ناب محمدی مبادرت ورزد. ملتهای مسلمان با الگوگیری از ایدئولوژیهای فکر مقام معظم رهبری و دستاوردهای موفق انقلاب اسلامی توانستهاند به پیروزیهای چشمگیری در عرصۀ ملی و بینالمللی و عدالتخواهی دربرابر ظلم مستکبرین دست یابند ولی به گفتۀ مقام معظم رهبری تا زمانیکه از سه عنصر ایدیولوژی اسلام، همراهی تودههای مردم و رهبری قوی، برخوردار نباشند در رسیدن به اهداف خود و غلبه بر ظلم موفق نخواهند بود.
منابع
− احسانی، فاطمهزهرا. 1396. نقش انقلاباسلامی و جنبشهای اسلامی در تمدن نُوین اسلامی. همایش بینالمللی بازخوانی تمدن اسلامی و جهان شهر معنوی باتاکیدبر شهر مقدس مشهد، ایران-مشهد، 30-1.
− احمدسید. موثقی. 1378. علل و عوامل انحطاط مسلمین در اندیشۀ سیاسی و آرای اصلاحی سیدجمالالدين اسدآبادی. چاپدوم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
− اندیشه، هاشم. 1395. بهار عربی (بیداری اسلامی)، و تأثیر آن در تمدن اسلامی. دومین کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نُوین در حوزۀ علومتربیتی و روانشناسی و مطالعات اجتماعی ایران، ایران-قم، 17-1.
− بار تولد، واسیلی ولادیمیروویچ. 1377. فرهنگ و تمدن مسلمانان، ترجمۀ: علیاکبر دیانت، تهران: انتشارات احیاء.
− بارتولد، واسیلی. فرهنگ و تمدن مسلمانان. ترجمه علی اکبر دیانت. تبریز: شفق، ١٣٣٧ش.
− بیات، علی. 1393. بایستههای دورهبندی تمدن اسلامی، فصلنامۀ علمیپژوهشی-نقدونظر، دورۀ 19 شمارۀ 2؛ (پیاپی)، 34-11.
− تقوی، سیدمحمدعلی. 1396. ریشههای بهار عربی و دومینوی فروپاشی رژیمهای عرب (تعیینکنندگی عوامل کوتاهمدت و نقش مدیریت سیاسی). دولت پژوهی، دورۀ 3، شمارۀ 11، 26-1.
− جزئینی، محمد. 1396. نقش انقلاب اسلامی در تمدن نُوین اسلامی. همایش بینالمللی بازخوانی تمدن اسلامی و جهان شهر معنوی باتاکیدبر شهر مقدس مشهد، ایران-مشهد، 21-1.
− حشمتزاده، محمدباقر. 1394. مقدمه و چارچوبی برای بررسی تأثیرات انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی. فصلنامۀ علمیپژوهشی-مطالعات فرهنگ-ارتباطات، شمارۀ 12 و 13، 234-211.
− دهقانی فیروزآبادی، سید.جلال. فرازی، مهدی. 1391. بیداری اسلامی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامۀ علمیپژوهشی-مطالعات انقلاب اسلامی، دورۀ 9، شمارۀ 28، 190-163
− روحانی، علیاکبر. 1384. قرآن زیرساخت تمدن اسلامی. دوفصلنامۀ علمیپژوهشی-اندیشۀ تمدن اسلامی، دورۀ 1، شمارۀ 1، 93-84.
− زمانیمحجوب، حبیب. 1390. نوسازی تمدن اسلامی. فصلنامۀ علمیپژوهشی-تاریخ اسلام در آیینۀ پژوهش، دورۀ 8، شمارۀ 1، 135-117.
− لاهوری، محمد اقبال. 1395. احیای فکر دینی در اسلام. ترجمۀ: احمد آرام، چاپدوم، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار.
− لوکاس، هنری. 1393. تاریخ تمدن: از کهنترین روزگار تا سدۀ ما (جلد 1)، ترجمۀ: عبدالحسین آذرنگ، چاپششم، تهران: انتشارات سخن.
− متقی، افشین. قرهیگی، مصیب. 1393. واکاوی گفتمان ژئوپلتیکی انقلاب اسلامی از نظرگاهی نظریهسازی سازه انگاری. فصلنامۀ علمیپژوهشی-پژوهشنامۀ متین، دورۀ 16، شمارۀ 64، 151-131.
− محمدیفر، محمد. بیات، علی. عرفان، امیرمحسن. 1401. نقش مدیریتی خواجهنصیرالدین طوسی در بحران تمدن اسلامی پساز حمله مغولان، فصلنامۀ علمیپژوهشی-پژوهشنامۀ متین، دورۀ 13، شمارۀ 47، 34-7.
− مختاری، محمدحسین. 1400. شناسایی و تببین الگوی تمدن نوین اسلامی براساس وصیتنامۀ سیاسی-الهی امام خمینی(ره). فصلنامۀ علمیپژوهشی-پژوهشنامۀ متین، دورۀ 23، شمارۀ 93، 167-137.
− مقدسی، ابو عبدالله محمدبناحمد 1361. احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم. ترجمۀ: علینقی منزوی، چاپدوم، انتشارات کومش.
− منتظران جاوید. منتظران، زهرا 1397. تبيين و بررسي نقش انقلاب اسلامي در احياي تمدن نُوين اسلامي. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، ایران-تهران، 21-1.
[1] صحیح ترین و جامعترین کتابی الهی استکه آموزههای آن عهدهدار سعادت دنیا و آخرت است.
[2] هنگامی که پیشوند نام کشوری «دموکراتیک»، «دموکراتیک خلق»، یا «پادشاهی» باشد، برخی الزامات در زمینۀ چگونگی اداره و شیوۀ زندگی افراد درچنین کشوری ایجاد میشود. پارادایم غربی، که توانایی سلطهجویی در اینگونه نامگذاریها را دارد و مجموعهای از عوامل اقتصادی، نظامی، جغرافیایی و مهمتر از همه رسانهای را در اختیار دارد، از همان ابتدا نام این رویدادها را «بهار عربی»، گذاشت. استفادهاز واژۀ «بهار»، دراین نامگذاری، درواقع، الهامگرفته از انقلابهای میانۀ قرن 19میلادی، در کشورهای مختلف اروپایی استکه به اصطلاح «بهار مردم»، یا «بهار انقلاب»، نامیده میشد. درآن دوران، چندین کشور اروپایی درگیر انقلاب و تغییرات ساختاری شدند که آثار آن هنوزهم در زندگی اجتماعی مردم این کشورها و حتی سایر کشورهای جهان باقی است (تقوی، 1396: 8). یکی دیگر از کاربردهای سیاسی واژۀ «بهار» ،در حوادث پراگ در انتهای دهۀ ۱۹۶۰میلادی اتفاق افتاد، زمانیکه نیروهای کمونیستی، عمدتاً شوروی، برای جلوگیری از انجام اصلاحات متمایل به لیبرالیسم در کشور چک به آن کشور حمله کرده و آن را اشغال کردند.
[3] Ayatollah Ruhollah Khomeini
[4] Sayyid Muhammad Baqir al-Sadr
[5] Ali Shariati
[6] Abdolkarim Soroush
[7] Allama Muhammad Taqi Jafari
[8] Fatemeh Zahra Ehsani
[9] Javid Montazeran
[10] Zahra Montazeran
[11] Mohammad Jozeini
[12] Adam Mez
[13] Muhammad Iqbal