The Place Of Analogy And The Authority of Reason In Deducing Rulings In Shia Jurisprudence
Subject Areas : فقه و مبانی حقوقAligholi Rashidi 1 , Seyedhesamh Hosseini 2 *
1 - Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Ahvaz Branch, Islamic Azad University,Ahvaz, Iran
2 - Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Ahvaz Branch, Islamic Azad University,Ahvaz, Iran.
Keywords: Intellect, derivation of rulings, Shia jurisprudence, validity , intellect,
Abstract :
Today is considered the age of rationality. Islamic sciences are always faced with the question of what is the position of reason and dignity in sciences? This challenge has been raised for Shiite jurisprudence, and the importance of this question has increased over time; it is necessary to first give an appropriate answer to the challenge and explain the position of reason in relationships, then, using these studies, prepare the ground for better use of the reason argument. This article also examines the validity of analogy and its position in Shiite jurisprudence. This article seeks to examine the issue in order to find the concept and appropriate status of the reason argument in jurisprudence. The basic question is, what position does reason have in the principles of jurisprudence? Does it have the title of instrumental and organic only in understanding, explaining, and analyzing evidence, or is it an independent source and a shariah argument that can be relied on, or is it used only in rational implications? Therefore, the question of the position of reason in Shiite jurisprudence is more epistemological than jurisprudential. One of the achievements of this research is that the necessity of using reason as an independent source for achieving religious rulings is evident in the present era, because many new jurisprudential issues whose religious rulings have not yet been stated by jurists must be clarified, and this requires the necessity of using reason to respond to these issues.
منابع وماخذ
-قرآن کریم
-نهج البلاغه
-ابن فارس، بن زکریا البی الحسین، معجم مقابیس اللغة(1429ق) ج9، بیروت، داراالحیاء التراث
-ابوالقاسم کلانتری(1362) مطارح الأنظار، ج۱، ص۲۳۳، قم، مؤسسه آل البیت.
-اردبیلی، سید عیدالغنی (1392) تقریرات فلسفه، ج2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رض)
-خوانساري، جمال الدين (1373) شرح غرر الحكم و در رالكلـم، مقدمـه و تعليق ميرجلال الدين حسيني اُرموي، دانشگاه تهران، تهران؛
-جناتی، محمدابراهیم (1370) منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران: انتشارات کیهان
-صابری، حسین (1370)، دلیل عقل دراصول فقه شیعه، مجله مشکوه، شماره59
-صدر، محمدباقر (1406) دروس في علم الأصول، ج۲، بيروت - لبنان، مكتبة المدرسة
-ضیائیفر، سعید (1382) «جایگاه عقل در اجتهاد»، نقد و نظر، سال هشتم، شماره سوم و چهارم
-علم الهدی، سید مرتضی (1383) الاصول الاعتقادیة، ج2، ص 79، اقتباس از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
-علم الهدی، سید مرتضی (1399) الذخیرة، تحقیق: الحسینی، سید احمد ؛ موسسه فرهنگی و هنری نور راسخون
-قماشی، سعید (1389)، جایگاه عقل دراستنباط احکام، تهران:انتشارات پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی
-کثیری بیدهندی، خدیجه (1377)، حجیت عقل، تهران :دانشگاه عالی شهیدمطهری
-كليني، يعقوب (1344) اصول كـافي، ترجمـه و شـرح جـواد مـصطفوي، انتشارات علمية اسلاميه، تهران؛
-کاتوزیان، ناصر (1381) فلسفه حقوق، ج 2، ناشر تهران، شرکت سهامی انتشار
-محقق حلّي، جعفربن حسن (1318) المعتبرفي شرح المختصر، [بـي نـا]، تهران؛
-مکارم شیرازی (1373) انوارالاصول، ناشر:قم، نسل جوان
-مظفر، احمدرضا (1370)، اصول الفقه، ج 2، ناشر:قم،مرکزانتشارات حوزه علمیه قم
The Place Of Analogy And The Authority of Reason In Deducing Rulings In Shia Jurisprudence
Seyedhesamoddin Hosseini: Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Ahvaz Branch, Islamic Azad University,Ahvaz, Iran.
Aliqoli Rashidi: Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Ahvaz Branch, Islamic Azad University,Ahvaz, Iran.
Abstract
Today is considered the age of rationality. Islamic sciences are always faced with the question of what is the position of reason and dignity in sciences? This challenge has been raised for Shiite jurisprudence, and the importance of this question has increased over time; it is necessary to first give an appropriate answer to the challenge and explain the position of reason in relationships, then, using these studies, prepare the ground for better use of the reason argument. This article also examines the validity of analogy and its position in Shiite jurisprudence. This article seeks to examine the issue in order to find the concept and appropriate status of the reason argument in jurisprudence. The basic question is, what position does reason have in the principles of jurisprudence? Does it have the title of instrumental and organic only in understanding, explaining, and analyzing evidence, or is it an independent source and a shariah argument that can be relied on, or is it used only in rational implications? Therefore, the question of the position of reason in Shiite jurisprudence is more epistemological than jurisprudential. One of the achievements of this research is that the necessity of using reason as an independent source for achieving religious rulings is evident in the present era, because many new jurisprudential issues whose religious rulings have not yet been stated by jurists must be clarified, and this requires the necessity of using reason to respond to these issues.
Keywords: reason, inference of rulings, Shiite jurisprudence, authority of reason ,The argument of analogy
Received: 2023/02/29 ; Revised: 2023/05/01 ; Accepted: 2023/06/18; Published online: 2023/06/25
Article type: Research Article Publisher: Qom Islamic Azad University © the authors
جایگاه قیاس و حجیت عقل در استنباط احکام در فقه شیعه
سید حسامالدین حسینی: استادیار مرکز پژوهش هاي قرآني با رویکرد سبک زندگي اسلامي، گروه فقه و مباني حقوق اسلامي، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز، ایران. ( نویسنده مسئول )
shesamhosseini@yahoo.com
علیقلی رشیدی: دانشجوي دکتري رشته فقه و اصول، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز، ایران.
aligholi.rashidi.poldokhtar@gmail.com
چکیده
امروزه که عصر عقلانیت به شمار ميآید، همواره علوم اسلامي با این سؤال مواجهاند که جایگاه عقل در این علوم کجا بوده و شأن آن در این علوم چیست؟ این چـالش همواره بـراي فقه شیعه نیز مطرح بوده است و بدون تردید با گذشت زمان بر اهمیت این سؤال افزوده ميشود؛ ضرورت دارد نخست به این چالش پاسخ مناسـب دهد و جایگاه عقل را در این مناسبات تبیین کند، سپس با استفاده از این مطالعات، زمینـه را براي استفاده بهتر از دلیل عقل فراهم کند .همچنین دراین مقاله به بررسی حجیت قیاس وجایگاه آن درفقه تشیع پرداخته شده است. از این رو این مقاله درصدد است تا براي یافتن مفهوم و منزلت شایستۀ دلیـل عقـل در فقـه، موضوع را مورد بررسي قرار دهد. سؤال اساسی آن است که، عقل در اصول فقه از چه جایگاهی برخوردار است؟ آیا عنوان ابزاری و آلی را تنها در فهم و تبیین و تحلیل ادله دارد و یا به عنوان یک منبع مستقل و یک دلیل شرعی قابل استناد میباشد و یا فقط در استلزامات عقلی به کار گرفته میشود؟ بنابراین پرسش از جایگاه عقل در فقه شیعه، بیش از آن که فقیهانه باشد، معرفتشناسانه است. ازجمله دستاوردهای این پژوهش این است که ضرورت بهکارگیری عقل بهعنوان یک منبع مستقل برای دستیابی به احکام شرعی، بیش از پیش در عصر حاضر نمایان میشود؛ زیرا بسیاری از مسائل جدید فقهی که حکم شرعی آنان هنوز از سوی فقها بیان نشده باید محرز گردند ولذا این امر ضرورتِ بهکارگیری عقل را برای پاسخگویی به این مسائل میطلبد.
واژگان کلیدی: عقل، استنباط احکام، حجیت قیاس، فقه شیعه، حجیت عقل
نوع مقاله: مقاله پژوهشی ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم ©نویسندگان.
تاریخ دریافت: 19/12/1401 تاریخ اصلاح: 10/6/1402 تاریخ پذیرش: 01/07/1402 تاریخ انتشار آنلاین: 05/07/1402
مقدمه
عقل به عنوان یکی ازمنابع فقه شیعه درکنارکتاب و سنت مطرح است، به طوری که برخی از علماء نظیر علامه طباطبایی (ره) ازآن به معنای « فهم تام » یاد میکنند. آشنایی با دومورد از ادله و منابعی که در مسیر استنباط حکم شرعی در دسترس فقیه قرار دارند ازجمله عقل و قیاس مهم به نظر میرسد، به طوری که به عقیدۀ صاحبنظران شیعه، دارای اعتبار و حجیت قطعی است با توجه به اهمیت موضوع در این مقاله پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی عقل به بیشینۀ موضوع اشاره میگردد. آنگاه ادلۀ بهرهگیری از عقل و حجیت آن در فقه شیعه به عنوان یکی از منابع چهارگانه این مذهب مطرح میگردد. در راستای اثبات این ادعا که استفاده از عقل در مکتب تشیع ضرورت دارد، در این نوشتار پس از بیان مفاهیم و تعاریف نظری وتحلیل آنها، و شرح جایگاه عقل و میزان اعتبارقیاس در فقه شیعه به دیدگاه بعضی از علماء و فقهای اسلامی و شیعی از جمله سید مرتضی علمالهدی، شیخ انصاری، امام خمینی(ره)، علامه حلی، و... پرداخته شده است ودرانتها پس از مقایسه دیدگاهها نتایج حاصله طرح گردیدهاند.
روش تحقیق
دراین پژوهش که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای وآثار تفسیری است، برای تبیین حجیت عقل و جایگاه قیاس دراستنباط احکام فقهی از روشهای تاریخی-مقایسهای استفاده گردیده است.
سوالات تحقیق
1-تا چه حد عقل میتواند درمسائل دینی و فقهی حجت باشد؟
2-قیاس به چه میزان دربیان مسائل فقهی میتواند حجیت داشته باشد؟
پیشینۀ تحقیق
گرچه موضوع جایگاه حجیت عقل تاکنون توسط برخی از محققان بررسی شده است لکن با تعمق در آنها میتوان به خلاءهای محتوایی موجود در این تحقیقات پی برد. و اما نگارنده با دقت بیشتر به این مسئله پرداخته است که میتواند کاملکنندۀ تحقیقات قبلی و همچنین راهگشای محققان این عرصه باشد. ذیلاً به برخی از این محققان اشاره میشود:
قماشي (١٣٨٩) معتقد است تاریخ دانش اصول فقه نشان میدهد که دانشـمندان در پربـارترین دورههای اندیشهورزي خود به مسئلۀ عقل و نقش و جایگاه آن در استنباط احکـام شـرعي بـه مثابه پرسشي تعیینکننده مينگریستهاند. وی تلاش ميکند نگاه واقعبینانه به عقل داشته باشـد و بدون افراط و تفریط، توانایي عقل را در دستیابي به احکام نشان دهد.
کثیرى بیدهندی (١٣٧٧) نیز به معناى لغوى و اصطلاحی عقل، حجیت عقل، حجیت عقل نزد دانشمندان اصول، حجیت عقل در فقه و فقاهت، حجیت عقل در قرآن و سـنت، جایگـاه عقـل در قرآن و حجیت عقل در سنت پرداخته است و در پایان نتیجـهگیـریهایی را مطـرح نموده است.
صابری (١٣٨٠) عقل به عنوان ملاک لزوم تعبد به احکام شرع را بـه بحـث فلسـفه فقـه و یـا نظریههای عمومی فقه باز میگرداند. او عقل به عنوان حاکم و مشرع در عرض نقل را به گسترۀ حوزۀ شرعیات وابسته میکند و این که هرچه این حوزه گستردهتر باشد، جولانگاه عقـل کمتـر خواهد بود. عقل از نظر وی به عنوان حاکم تنها در «منطقة الفراغ نقل و شرع» ممکن اسـت.
ضیائیفر (١٣٨٢) با دستهبندی بحث به تحلیل میپردازد. اول در بحث عقـل بـه عنـوان حکـم شرعی در عرض کتاب و سنّت اختلاف نظر در کاشفیت عقل از حکم شرعی را مطرح و نتیجه آن را در قاعدۀ ملازمه خلاصه میکند. دوم در بحث حکم عقل در مقـام اثبـات وثاقـت متـون دینی سه موضع اماره و قرینه برای اعتباربخشی به خبر واحد، طرد روایت با معیار مخالفت بـا حکم عقل و ترجیح یک روایت در مقام تعارض، دلیل عقل را مطرح میکنـد. و سـوم در بحـث نقش عقل در مقام استنباط از کتاب و سنت ادعا میکنـد کـه عقـل گـاه قواعـد اسـتنباط را در اختیار فقیه قرار میدهد.
اصطلاحات وتعاریف:
-عقل در لغت
عقل در لغت به معنای امساک و نگاهداری، بند کردن، باز ایستادن و منع چیزی است. دربارۀ معنای لغوی عقل گفته شده است که عقل از «عقال» گرفته شده است؛ و «عقال» به معنای طنابی است که به وسیلۀ آن زانوی شتر سرکش را میبندند و به این دلیل به عقل، عقل میگویند که این نیروی باطنی، شهوات و هواها و خواستههای شیطانی درون انسان را به بند میکشد. همچنین واژۀ عقل و مشتقات آن در لغت به معنای فهمیدن، دریافت کردن است (معین،1360 واژه عقل).
-عقل در اصطلاح
واژۀ عقل در اصطلاح علوم مختلفی چون فلسفه، منطق، کلام و اخلاق به کار رفته است و به تناسب علوم مختلف تعریفهای متفاوتی از آن ارائه شده است، ولی همگان اطلاق عقل را بر گوهری نفسانی که نیکی و بدی را ادراک میکند و انسان را به گزینش خیر و اجتناب از شر فرا میخواند، پذیرفتهاند (علیدوست: 1402ص 33).
عقل را به دو قسم عقل نظری و عقل عملی تقسیم کردهاند. کارکرد عقل نظری را ادراک واقعیتها و کارکرد عقل عملی را فرمان دادن میدانند. برخی معتقدند که انسان دو گونه عقل جداگانه ندارد؛ بلکه از یک قوه
برخوردار است که ابزار ادراک اوست. طبق این دیدگاه، تفاوت عقل نظری و عقل عملی به چیزهایی بر میگردد که ادراک میشوند (صادقی، ۱۳۸۶ص۴۳) .از نظر محمدباقر صدر کار عقل نظری ادراک امور کلی از نوع شناختن و دانستن است (مما ینبغی ان یُعْلَم = آن چه سزاوار دانستن است) و ربطی به مقام عمل و به کار بستن ندارد؛ مانند: نوع قواعد منطقی، ریاضی، فلسفی و کلامی که از مقوله دانستن و باور کردن است، مثل: «یک، نصف دو است» یا « دور و تسلسل باطل است» ( صدر، ۱۴۰۶ص۲۵۶).
-حجیت قیاس
حجیت قیاس، به معنای معتبر بودن تمسک به آن در استنباط احکام شرعی است، که لازمۀ آن، منجزیت در صورت مطابقت با واقع و معذّریت در صورت مخالفت با واقع است.
تمسک به قیاس، از نظر عقلی ممکن است ( مظفر1370: 170).
"ظاهریه"از اهل سنت، همانند "ابن حزم "در کتاب "ابطال القیاس "، و همۀ عالمان شیعی آن را عقلی میشمارند، اگر چه تعبد به آن را از نظر شرعی جایز نمیدانند (مکارم شیرازی، 1373: 520).
میان اصولیون شیعه و اهل سنت درباره حجیت قیاس منصوص العله و قیاس اولویت، اختلاف وجود ندارد، هر چند برخی هم چون مرحوم « سید مرتضی » با حجیّت آن مخالفت کردهاند (جناتی،1370: 268).
البته باید توجه داشت که مسئلۀ اصلی مورد اختلاف، قیاس مستنبطالعله است که امری ظنی است؛ بیشتر فقیهان شیعه، قیاس اولویت، قیاس منصوصالعله و تنقیح مناط را معتبر میدانند (همان:ص۹۲).
-حجیت عقل
حجیت عقل، به معنای صحت تمسک به مدرکات عقل و عمل بر طبق آنها به عنوان حکم شرعی است. حجیت عقل یعنی استدلال عقلی، معتبر و حجتی شرعی است و میتواند در قیامت، مدار احتجاج خدا بر بنده و بنده بر خدا قرار گیرد؛ این جمله یعنی این که در مسائل علمی و جهانبینی اعتقادی، اگر کسی خواست که حقیقتی را قبول و باور کند، باید با استناد برهان عقلی باشد. چنانچه در مسائل علمی نیز باید به استناد برهان عقلی عمل کند. به عبارت دیگر استدلال در مسائل علمی معتبر است که انسان را به یقین برساند؛ ولی در مسائل عملی، اطمینان بس است و جزم و یقین لازم نیست و بر پایه اطمینان میتوان عمل کرد؛ نظیر تعبدیات. اگر دلیل عقلی مفروض، مطابق با واقع باشد، استدلال کننده پاداش میگیرد و میتوان به آن عمل کرد و چنانچه مطابق با واقع نباشد، استدلال کننده در برابر خدا به استناد آن دلیل، معذور و در امان است (جوادی آملی 1391ص38).
جایگاه عقل در قرآن کریم
قرآن كريم به عنوان يك كتاب آسماني عقل و نقل را معتبر دانسته و سلوك در هر يك از ايـن دو طريـق را تأييد كرده است. كشف و شهود معنوي و حضوري كـه از راه اخـلاص، بنـدگي، تهـذيب و تزكيـة نفـس حاصل ميگردد و از نظر قرآن و روايات معتبر شناخته شده است، با عقل غيرمشوب به اوهام معارض نبـوده و به هيچ وجه به نتيجة آنها ترديد ندارد.
کلمۀ «عقل» ۴۹ بار در قرآن تکرار شده است. و اغلب آنها دربارۀ منافقین و کفار است که این دو گروه به عنوان کسانی توصیف شدهاند که حتی نازلترین مرتبه عقل را نیز دارا نیستند و به طور کلی از نعمت عقل بهره نمیبرند. « إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یعْقِلُونَ»(انفال:22).
رابطۀ عقل و شرع
عقل و فطرت انسان، مانند مخزنی است که تمام حقایق و واقعیتها در آن وجود دارد، لذا پیامبران هر آنچه را که میگویند مطابق عقل و منطق است در اصول فقه اصطلاحی (قاعدۀ ملازمه) است که میگوید: “کل ما حکم به العقل حکم به الشرع” (سبزواری،1376 ص ۱۴۵).
هر چیزی را که عقل حکم میکند، شرع هم به آن حکم میکند .عکس آن هم صحیح است؛ یعنی “کل ما حکم به الشرع حکم به العقل” هر چه را شرع حکم میکند، عقل هم حکم میکند .لذا یکی از مبانی احکام شرع عقل است.
بنابراین، احکام پیامبران و شارع بر خلاف عقل نیست، آنچه را که آنان میگویند همان مرتکزات (باورها و معلومات راسخ در عمق ذهن عُقَلا) عقل است که در اثر القائات شیاطین، انسانها از آنها غفلت کردهاند. پیامبران آمدند تا مرتکزات و دفائن عقول مردم را به آنان یادآوری کنند.
نتیجه آن که شرع و عقل با هم هماهنگ و توأمند و در شرع حکمی که واقعاً مخالف فطرت باشد وجود ندارد. به همین جهت است که انسان برای قبول هر چیزی به دنبال دلیل میرود که وجدان و ارتکازش را قانع سازد و زمانی که با دلیل حقیقتی روشن شد، میپذیرد. تا اینجا؛ یعنی شناخت جهان و پدیدههای آن، قوانین حاکم بر هستی و احکام شرع در حیطه و توان عقل است که دربارۀ آنها تفکر و داوری کند، اما در شناخت ذات خداوند و حقیقت آن، کارآیی عقل محدود است و توان شناخت آن را ندارد.
امام علی (ع) در این باره میفرماید: “ ...لم یطلع العقول علی تحدید صفته...”، عقلها را اشراف بر صفات خدا نیست ( نهج البلاغه، خطبه ۴۹).
علامه طباطبائی در جواب پرسش “هانری کربن” فرانسوی که پرسید در صورت پیدایش اختلاف و تعارض میان عقل و کتاب و سنت و شرع چه میکنید؟ فرمود: در صورتی که کتاب (قرآن) صریحاً نظر عقل را امضا و تصدیق نمود و به آن حجیت داده است، هرگز اختلاف نظر میان آنها پیدا نخواهد شد.
علاوه بر این، از کلام امام علی(ع) در نهج البلاغه درباره رسالت پیامبران چنین استفاده میشود که عقل و شرع نه تنها تعارض با هم ندارند، بلکه هماهنگ و مؤید یکدیگرند: “... و یثیروا لهم دفائن العقول ...” و دفینههای عقلها را برای آنان برانگیزاند (همان ص ۱۴۵).
قلمرو دخالت عقل در استنباط احکام شرعی
با توجه به مباحث مطرحشده میتوان به سادگی گفت قلمرو دخالت عقل در استنباط احکام شرعی تا جایی است که عقل بتواند مستقلاً ملاک حکم را که مصلحت و مفسده قطعی است، دریافته و کشف نماید. دانشمندان اصولی شیعه با تقسیم احکام عقل به مستقلات و غیرمستقلات بر این باورند که خرد بشر در بخش مستقلات عقلی، میتواند به نحو موجبۀ جزئیه ملاکات احکام را دریابد و در این باره نیازی به راهنمایی شارع ندارد.
در عصر حاضر که عصر فنون و تکنولوزی و نوآوری است، مسائل جدید بسیاری در بابهای گوناگون فقهی ظهور و بروز نموده که نصی درباره هیچیک از آنها در کتب فقهی نیامده است؛ چرا که اینگونه مسائل، نه در آن زمانها مورد نیاز بوده، نه نصی در این باره در کتاب خدا رسیده و نه دلیل خاصی در این باره در روایات از معصومین(ع) در دست است؛ بنابراین، باید به جستوجویی پاسخ و استخراج احکام این مسائل ورود کرد و فقیه و مجتهد که وظیفهاش استنباط و استخراج احکام از ادله شرعی است میتواند با استمداد از دلیل عقلی به جستجو و پاسخ این مسائل بپردازد.
جایگاه عقل در فقه شیعه
حجیت عقل درمکتب تشیع یکی از ادلۀ چهارگانه احکام شرعی است. روایات متعددی از ائمه ( علیهالسلام) دربارۀ حجیت عقل وارد شده برای نمونه میتوان به این امور اشاره نمود:
"حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی الْعِبَادِ النَّبِیُ وَ الْحُجَّةُ فِیمَا بَیْنَ الْعِبَادِ وَ بَیْنَ اللَّهِ الْعَقْلُ؛"
حجت خدا بر بندگانش" پیغمبر "و حجت میان هر یک از بندگان و خدا، عقل و خرد است.
۲ـ امام موسی بن جعفر (علیهالسلام)
میفرماید: «یَا هِشَامُ! اِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَاَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْاَنْبِیَاءُ وَ الْاَئِمَّةُ وَ اَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ؛ خطاب به هشام بن حکم (کلینی، 1344ص۱۲)
" ای هشام به راستی خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت عیان و حجت نهان، حجت عیان پیامبران و امامان هستند و حجت درونی و نهان، عقل است"
3-حضرت علي(ع) دربارة عقل ميفرماينـد: «العقـل شجره ثمرها السخاء والحيـاء» (خوانـساري، 1373، ص 329). آن بزرگــوار در ايــن حــديث عقــل را بــه درختي تشبيه ميكنـد كـه ميـوة آن سـخاوت و حيـا است. سخاوت در ارتباط با مـسائل مـادي و حيـا در ارتباط با مـسائل اخلاقـي، نفـساني و جنـسي اسـت؛ يعني انسان عاقل داراي قدرتي است كه از آن به عقل تعريف ميشود و آن قدرت در او دائماً در حال رشد و شكوفايي است و انسان را به پويش ميخواند و در هر مرحله ثمرات ارزشمندي از قبيـل حيـا و ادب را در اختيار او قرار ميدهد كه انـسان را از پـردهدري و هتك حرمتها دور مـيسـازد.
4-امـام صادق(ع) ميفرمايند: « هركه عاقل است ديـن دارد و هر كه دين دارد به بهشت ميرود» (كليني، 1344 ص11).
در واقع میتوان اذعان کرد که فقهاي شـيعه بـه دو دستة اصوليون و اخبـاريون تقـسيم شـدند. اصـوليون معتقدند كه اگر نتوانستيم حكـم واقعـي امـري را بـر سبيل «قطع» يا «ظن» به دست آوريم ناگزير از توسـل به منابع شرعي ديگري چون عقل و... . هستيم تـا در مقام عمل راهگشا باشند. اين منـابع «اصـول عمليـه» ناميده ميشوند كه گـاه مبتنـي برشـرعاند كـه در ايـن صورت «اصول عملية شرعي» و هرگاه مبتني بر احكام عقلياند كه «اصول عمليه عقلي» ناميده مـيشـوند. اصوليان شيعه عقل را يكي از ادلة اربعـه مـيدانند . ولي اخبـاريون برآننـد كـه اخبـار و اقـوال منقـول از حضرات معصومين (ع) ما را از دخالت دادن پارهاي عناصر از جمله «عقل» بـينيـاز مـيسـازد. پيـشواي اخباريون و كسي كه به شدت با عقـل و خـردورزي مبارزه ميكرد امينالدين استرآبادي (قـرن 10 ه . ق) بود. او عقايد اخباري خود را در كتاب فوائد المدينـه نوشـت و در ايـن كتـاب هرگونـه تعقـل و تفكـر را معارض بـا ديـن دانـست و روايـات معـصومين (ع) را تنها ملاك حقانيت هر امري دانـست. ايـن اخبـاري تندرو معتقد است كه منطق، تنهـا از حيـث صـورت ميتواند ذهن آدمي را از خطا باز دارد ولي همين علم از حيث مادة قياس، نميتواند ذهن آدمـي را از وقـوع خطا باز محفوظ نگه دارد، زيرا آنچـه در منطـق آمـده اين است كه مواد قياس به وجه كلي تقـسيم شـده و براي هريك از اقسام آن يك سلسله خصوصيات ذكر شده، ولي در فن منطق قاعدهاي وجود نـدارد كـه بـه وسيلة آن بتوانيم دريابيم هر يك از مواد مخصوص در كدام يك از اقسام شناخته شـده جـاي دارد. نـه تنهـا چنين قاعدهاي وجود ندارد بلكه وضع چنين قاعدهاي درنظر ارباب معرفت، ممتنع اسـت و كـسي از عهـدة وضع آن بر نميآيد.
چرایی و کارایی عقل در اصول فقه
چرایی و کارایی عقل در اصول فقه از دلیل عقل در فقه و به عنوان مقدمه آن در اصول، گاهی به صورت مستقلات عقلیه وگاهی به صورت غیرمستقلات عقلیه بحث ميشود. فقها گرچـه بحثـي را عمـلا" در اصـول بـا عنـوان مستقلات عقلي گشودهاند و پیرامون عقل به عنوان منبع معرفتي حکم شرع به تبیین و توضـیح پرداختهاند ولي به نظر نميرسد که هیچ یک از فقها در بـهکـارگیری دلیـل عقـل – یعنـي در کتابهای فقهی- آن را در عرض قرآن و سنت و یا اجماع قـرار داده باشـند. در غیـرمسـتقلات عقلي، دلیل اصلی نقلي است و دلیـل عقـل در حقیقـت از آن تغذیـه مـيشـود و از آن اعتبـار ميگیرد؛ و در مستقلات عقلي نیز دامنۀ وقوعي آن، چنان کم و قابل شمارش است که زمینـهای را برای آن در گسترهي فقه باقي نمیگذارد.
کارایی استقلالی عقل خود به دو نوع است: 1- مستقلات عقلیه 2- غیرمستقلات عقلیه (انصاری، 1395، ص 198). مستقلات عقلیه؛ یعنی احکامی که عقل بدون دخالت و کمک گرفتن از شرع، درک کرده و صغری و کبرای قیاس، هر دو عقلی هستند مثل حکم به حسن عدل، احسان، امانتداری و قبح ظلم، خیانت، دروغ و ... اگر در این گونه موارد از نقل هم حکمی صادر شده باشد، جنبۀ ارشادی و امضایی دارد؛ اما غیرمستقلات عقلیه؛ یعنی احکامی که عقل با توجه به حکم شارع آنها را درک و بیان میکند و به عبارتی، صغرای قیاس، شرعی و کبرای قیاس، عقلی است مثل حکم به وجوب مقدمه که با فرض وجوب ذیالمقدمه، امکانپذیر است (میرزای قمی، 1363ص132).
بدون تردید پیروی از حکم شرعی به دست آمده از کتاب و سنت، واجب است، ولی در این که آیا حکم شرعی استنباطشده از عقل، در حق مکلف حجت است و باید به آن عمل کند و میتواند آن را به شارع استناد دهد یا خیر، میان اصولیون اختلاف است:
۱- گروهی ادراکهای عقل را به طور مطلق قطعی و غیرقطعی برای استنباط احکام شرعی، دارای اعتبار و حجیت میدانند (مانند اصحاب رای از فقهای اهل سنت که قیاس و استحسان و مصالح مرسله را قبول دارند)؛
۲- جمعی هم چون اخباریهای شیعه و اصحاب حدیث از اهل سنت، مدرکات عقل را در استنباط احکام شرعی به طور مطلق معتبر نمیدانند؛
۳- مشهور اصولیون شیعه، معتقدند ادراکات یقینی و قطعی عقل، در حوزه استنباط احکام شرعی حجت است و ادراکات غیریقینی عقل در استنباط احکام، قابل اعتماد نیست.
برخی همچون جناتی، بر این باورند که احکام عقلي کلـي اسـت و احکـام شـرعي بیشـتر مرتبط با مسائل فرعي، شخصي، جزیي و تعبدي است؛ لذا بیشتر امور فقه به گونـهاي اسـت که عملاً از دائره مستقلات عقلي بیرون خواهد رفت. یعني تخصصاً خروج پیدا میکنـد. بـدین جهت راه معرفت احکام شرعي بیشتر از طریق مراجعه به کتاب و سنت و اجماع میسر اسـت ( جناتی، 1370 صص ۲۴۳-۲۴۰).
جایگاه عقل ازمنظر فقها و علماء شیعه
علماء برای احراز دلیل بودن دو مقدمه را ضروری میدانند: 1-بحث و پذیرش حسن و قبح عقلی، به این که افعال بدون لحاظ شرع دارای حسن و قبح ذاتی هستند و عقل به طور مستقل میتواند حسن و قبح اعمال را تمیز دهد 2-ملازمۀ عقلی میان حکم عقل و شرع وجود دارد، یعنی عقل اگر به حسن و قبح قطعی فعلی پی برد، به طور قطع شرع هم در آنجا حکمی دارد بدین وسیله، حکم عقل به انجام فعل و یا ترک آن الزام دارد به استناد قاعدۀ ملازمه، که در محل خود خواهد آمد.
الف- مبنای حسن و قبح دربارۀ مبنای حسن و قبح میان متکلمان و حکیمان اختلاف شده که عقل حاکم بر این تمییز است یا شرع؟، جامعهشناسان بر هر دو خرده گرفتند که مبنای تمییز نه عقل است و نه شرع؛ بلکه مالک کار پسندیده و زشت، عادات و رسوم و عرف مردم است. گرچه طرح این مسئله و تمییز معیار ارزش رفتار انسان در واقع پایه فلسفه اخلاق و حقوق است ( کاتوزیان 1381 ص273 ).
ب- وجود ملازمه میان حکم عقل و شرع وقتی که عقل به حسن و قبح چیزی حکم میکند شرع هم به همان قضیه حکم خواهدکرد؛ یعنی ملازمه بین حکم عقلی و حکم شرعی و ثبوت ملازمه به این است که اگر عقل حکم کند به حسن و قبح فعلی، این مطابق با آراء عقلاء خواهد بود و هرآنچه عقلاء به آن حکم کنند شارع هم چون از عقلاست بلکه رئیس العقلاست به آن حکم خواهد کرد. اگر این معنا را قبول نکنیم پس رأی عقلاء را انکار کردهایم و انکار آن به انکار رأی شارع بما انّه عاقل منتهی میشود که خود، خالق عقل و عاقل و عقلاست و این خلاف فرض است ( مظفر، 13701ص.217 ). بعضی علماء (صاحب فصول) در بحث حسن و قبح عقلی نظر دارند که ضرورتی به قانون ملازمه نیست؛ زیرا پذیرش حسن و قبح به طور قطع اثبات نظر شارع را هم به دنبال دارد ( همان، ص219).
نظر امام خمینی(ره) دربارۀ حجیت عقل
اگر عبد در مورد فعلی که به آن امر و یا نهی شده متوجه امر مولا نشود خودش "حسن و قبح" آن را تمییز میدهد ( اردبیلی 1392ص329). درانسان قوهای مییابیم که شاید در حیوان نباشد و آن عبارت از تمییز است که حسن و قبح را درک میکند( همان ص278). این بیان نشان میدهد که انسان توان فهم و درک حسن و قبح افعال را دارد و امام (ره) هم حسن و قبح عقلی را قبول دارد. درجای دیگر در بیان امام آمده است : "قبح الفعل الخارجی فی الموارد التی یدرک العقل قبحه کالظلم ً یدل عند الامام خمینی علی صدق الحسن والقبح "(تقوی اشتهاردی، تنقیح الاصول: تقریرات هذا ایضا امام خمینی، ج3) و در مکاسب محرمه میفرماید: "ان الکذب مع تجرده عن کافة المتعلقات والنظر الی ذاته له قبح ما عق ًال ال ینفک عنه"(همان، مکاسب محرمه، ص115). درجای دیگر میفرماید: اگر کسی اخبار معصومین علیهم السلام را درموضوع رد امانت و اجتناب از خیانت ملاحظه کند میفهمد که این معنا چقدر در نظر شارع مقدس اهمیت داشته علاوه برآن که قبح ذاتی آن بر هیچ عقلی مخفی نیست ( همان ص477).
شيخ طوسي همچون شيخ مفيد درعـده الاصـول دليل عقلي را ضمن ادلّة احكام بر نميشـمرد و بلكـه آن را تنها بـه مثابـة طريـق شـناخت احكـام شـرعي قلمداد ميكند. محمدبن ادريس (متوفي598 ه.ق) عقل را دليـل شـرعي و در پـي كتـاب و سـنت و اجمـاع معرفي ميكند (ابن ادريس: 1368، ص 4).
محقق حلي نيز در كتـاب المعتبـر فـي شـرح المختـصر(حلـي، 1318، ص20) و شهيد اول در كتاب الذكري (شـهيداول، 1377 ق، ص32) نيـز عقـل را در شـمار ادلّـة شـرعي ذكـر ميكنند.
حجیت عقل ارمنظرشیخ مرتضی انصاری
به اعتقاد شیخ انصاری در (مستقلات عقلیه) و نیز (غیرمستقلات عقلیّه) چون به سبب حکم عقلی به حکم شرعی میرسیم در تمامی این موارد عقل در ردیف ادلّه احکام و منبع استنباط حکم شمرده میشود. جز موارد یادشده یعنی جاهایی که فقیه برای کشف حکم شرعی به قواعد قرآنی و حدیثی تمسک میجوید و بر پایۀ این عناصر به استدلالهای عقلی میپردازد، عقل به مثابه ابزار استنباط شناخته خواهد شد. شیخ انصاری حجیّت و اعتبار احکام عقلی را چه در مواردی که عقل منبع و دلیل حکم باشد و چه ابزار استنباط بیدرنگ و بدون تردید میپذیرد: لاکلام فی المقام فی حجیّة العلم الحاصل من الادلة الشرعیّة العقلیّة (کلانتری، 1386ص۲۳۳)
بنابراین هرگاه اساس حکم به عقل استناد یابد، هرچند علت تامه نباشد، دلیل حکم، عقلی دانسته خواهد شد و این خود معیار بازشناسی دلیل عقلی از دلیل شرعی است: «فالمراد من التسمیة بالعقلی انّ الحکم مستند الی العقل لا الاجماع و غیره من الادلّة الشرعیة» (شیخ انصاری،1362ص 229). منظور از عقلی دانستن دلیل آن است که حکم به عقل استناد دارد، نه به اجماع و غیر آن از دلیلهای شرعی. از این رو وی فرقی نمیگذارد که حکمِ عقل، صغرا یا کبرای استدلال قرار گیرد.
بررسی آراء و اندیشه های شیخ انصاری نشان میدهد که او عقل را به عنوان رسول باطنی مطرح و حجیت آن را به این دلیل میپذیرد. وی به استقلال عقل در حکم باور دارد و قبح برخی محرمات شرعی را بهدلیل عقل مستقل مستند میکند. وی نیز اعلام میدارد که دلیل عقل قطعی در تعارض با نص مقدم است و در مقام تعارض امارات، انتخاب اقوی بهدلیل عقل است، در استدلال به مسائل عمومی عقل یاریکنندۀ دلیل شرع خواهد بود. وی عقل را حاکم به اجتناب از محرمات شرعی و در مواردی درک حکم شرع را به عقل میداند و بیان میکند که در مواردی تکلیف خطاب شرعی بهدلیل عقلی ساقط میشود. او وجوب تحصیل موافقت با حکم شارع را بهدلیل عقلی اثبات میکند. در مواردی استصحاب را دلیلی عقلی میداند و مقدمات آن را بهصورت قضیۀ عقلی به اثبات میرساند. شیخ انصاری دلیل عقل را مؤسس برخی قواعد کلی دانسته است.
سید مرتضی علمالهدی وحجیت عقل
سید مرتضی به لحاظ علمی، علاوه بر فقه، اصول فقه و کلام که در آنها تبحر فوقالعادهای داشت و کتابهای زیادی پیرامون آنها تألیف کرد، با مطالعه و تأمل در ادبیات عرب، مانند نحو، شعر، لغت و به طور خاص،
تفسیر قرآن نیز کتابهایی را به رشته تحریر درآورد. روش او در اصول، پيروى از دليل عقل بود؛ از اين رو نه تنها با اشاعره بلكه حتّى با ظاهريان از اماميه نيز مخالفت مىكرد. در فقه به خبر واحد عمل نمىكرد و در استنباط احكام از ادلۀ اصوليه لفظيه و عقليه استفاده مىكرد؛ لذا با محدّثان و اخباريان از اماميه نيز موافق نبود. در حوزۀ علوم نظری، میتوان سید مرتضی را پدر عقلگرایی در مکتب شیعه معرفی کرد. هرچند شیخ مفید؛ استاد سید مرتضی، در مقابل مکتب قم به رهبری شیخ صدوق، عقلگرایی را در اندیشۀ کلامی شیعه توسعه داد، اما این سید مرتضی بود که با صراحت اعلام کرد: اولین تکلیف انسانها، تکلیفی ذاتا عقلی است نه نقلی. او در کتاب «الاصول الاعتقادیه» میگوید: «بدان که نخستین عمل از اعمال قلبی که به عهدۀ انسان گذاشته شده، این است که پروردگار خویش را بشناسد و تنها راه برای این شناسایی، استدلال کردن به حدوث اجسام و نظایر آنهاست (علمالهدی1383 ص 79).
گرایش سید مرتضی به عقلانیت تا بدان جاست که همگان را (همراه با قسم) به پرهیز از تقلید در مسائل نظری دعوت میکند. او این گونه میآورد: هر آن که دربارۀ مطلب ما در این کتاب (الذخیره) اندیشه نماید، قَسمش میدهیم که در هیچ یک از رهیافتها و دلایل آن از ما تقلید نکند و بر اساس حسن ظن، از اندیشهها و تأمل، به این سبب که ما به اندازه کافی زحمت کشیدهایم، باز نماند، بلکه در هر گزارهای، مانند شخصی که از ابتدا میخواهد شروع کند، نظر نماید و از این طریق تلاش نماید تا حق را از باطل و راست را از دروغ تشخیص دهد و در هر مطلبی که اندیشه میکند، اعتدالگرایی را از دست ندهد (همان ص607 ).
نتیجهگیری
بدون تردید آنچه که از این مقاله حاصل میشود و از برجستگیهای آن است، ضرورت بهکارگیری عقل بهعنوان یک منبع مستقل برای دستیابی به احکام شرعی، بیش از پیش در عصر حاضر نمایان است؛ زیرا بسیاری از مسائل جدید فقهی است که حکم شرعی آنان هنوز از سوی فقها بیان نشده و این امر ضرورت بهکارگیری عقل را برای پاسخگویی به این مسائل میطلبد. همچنین میتوان چنین نتیجه گرفت: اول عقل نیروی ادراکی در وجود انسان است که آدمی امور دنیایی و اخروی خود را به کمک عقل انجام میدهد. فهم و درک خود، و همه عالم به نیروی عقل است، بازفهمی کتاب، سنت و اجماع و تبیین معنای آنها توسط عقل انجام میگیرد و از زاویۀ دیگر عقل در کنار شرع نشسته و لوازم استلزامات و گزارههای خطابات شرعی را معین نموده و به آنها میپردازد. دوم برخلاف تمام نزاعهایی که دربارۀ عقل وجود دارد، قوۀ عقل توانمند است و عموم اندیشمندان و اصولیون با آن مخالفتی ندارند و تنها گروهی چون اخباریها، ظاهریه و اشاعره با عقل مخالفند. سوم پذیرش عقل از طریق قاعدۀ ملازمه نیست، بلکه دلیل بودن، عقل از طریق سائر اوامر شارع است که حکم به رجوع عقل نموده است، که اگر عقل توان فهم و درک احکام شرعی را نداشت امر شارع بیهوده و لغو مینمود درحالی که رجوع به روایات و آیات مبین این رجوع است.
مسئله و نتیجه بعد این که برابر با شیوهای که متکلمین برگزیدهاند، مبنی بر مسبوقیت بایدها بر باورها و علوم عقلی، گزارههای فقهی نتایج یا نمودی از نظام اعتقادی و فلسفی هستند. لذا در حقوق اسلامی میان مفاهیم و قضایای آن ارتباط محکمی وجود دارد. زیرا فلسفه مبتنی بر برهان و بر اساس یک معیار واقعی که معرفتشناسی به اثبات آن پرداخته است، تفسیری نظاممند از جهان ارائه میدهند. در این صورت حقوق اسلامی که برآیند عینی تفسیر مزبور است، اعضای آن طبق الگویی مشخص با یکدیگر مرتبط و دارای هدفی واحد بوده، از طرح و نظامی جهانشمول برخوردار میباشد.
و در نهایت این که میتوان از عقل در موارد زیر بهره برد: استفاده از تحلیل عقلی در تفسیر قرآن، استفاده از تحلیل عقلی از قرآن برای استنباط احکام، استفاده از تحلیل عقلی به طور کلی در استنباط احکام، اثبات درک حسن و قبح عقلی و به دنبال آن حکم الزامی عقل، بهکارگیری دلیل عقل در کنار سایر ادله اربعه، دلیل عقل اثباتکننده اصل استصحاب، دلیل عقل اثبات کننده اصالۀالاباحۀ.
منابع وماخذ
-قرآن کریم
-نهج البلاغه
-ابن ادریس، محمدبن احمد، (1368) السرائر، موسسه نشر اسلامی قم
-اردبیلی، سید عیدالغنی (1392) تقریرات فلسفه، ج2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رض)
-انصاری، مرتضی(1395)فرائدالاصول. ناشر: تهران، دفترانتشارات اسلامی
-الانصاری دزفولی، مرتضی بن محمد امین(1362)، مطارح الانظار، ابوالقاسم کلانتری، قم، موسسه آل البیت
-تقوی اشتهاردی(حسین(1385) تنقیح الاصول: تقریرات هذا ایضا امام خمینی،ج3، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
-خوانساري، جمالالدين (1373) شرح غرر الحكم و در رالكلـم، مقدمـه و تعليق ميرجلال الدين حسيني اُرموي، دانشگاه تهران، تهران؛
-جناتی، محمدابراهیم (1370) منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، تهران: انتشارات کیهان
-جوادی آملی، عبدالله (1391) .گستره دین. ناشر: قم: اسراء
-حلی، شیخ نجمالدین (1318)،المعتبرفی شرح المختصر. ناشر: قم: موسسه سیدالشهداء
-سبزواری،سیدعبدالاعلی موسوی (1376) تهذیب الاصول. ناشر: قم انتشارات موسسه المنار
-شهیداول، محمدابن مکی (1377)الذکری، (1377) ناشر: قم موسسه آل البیت
-صابری،حسین (1370)، دلیل عقل دراصول فقه شیعه، مجله مشکوه، شماره 59
-صدر، محمدباقر (1406) دروس في علم الأصول، ج۲، بيروت لبنان، مكتبة المدرسة
-صادقی، هادی (1397) عقلانیت ایمان، 1386ش، تهران انتشارات طه
-ضیائیفر، سعید (1382) «جایگاه عقل در اجتهاد»، نقد و نظر، سال هشتم، شماره سوم و چهارم
-علمالهدی، سید مرتضی (1383) الاصول الاعتقادیه، ج2، ص 79، اقتباس از پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
-علمالهدی، سید مرتضی (1399) الذخیره، تحقیق: الحسینی، سید احمد ؛ موسسه فرهنگی و هنری نور راسخون
-علیدوست، ابوالقاسم (1402)فقه وعقل. ناشر: تهران انتشارات پژوهشگاه غرهنگ واندیشه اسلامی
-قماشی، سعید (1389)، جایگاه عقل دراستنباط احکام، تهران: انتشارات پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی
-کثیری بیدهندی، خدیجه (1377، حجیت عقل، تهران : دانشگاه عالی شهیدمطهری
-كليني، يعقوب (1344) اصول كـافي، ترجمـه و شـرح جـواد مـصطفوي، انتشارات علمية اسلاميه، تهران؛
-کلانتری، ابوالقاسم (1386)مطارح الانظار، ج1، ناشر: تهران: موسسه تنظیم ونشزآثارامام خمینی(ره)
-کاتوزیان، ناصر (1381) فلسفۀ حقوق، ج 2، ناشر تهران، شرکت سهامی انتشار
-محقق حلّي، جعفربن حسن (1318) المعتبرفي شرح المختصر، [بـي نـا ]، تهران
-معین،محمد(1360) لغت نامه ،ناشر:تهران انتشارات امیرکبیر
-میرزای قمی، ابوالقاسم(1363) قوانین الاصول، ناشر: تهران انتشارات علمیه اسلامیه
-مکارم شیرازی (1373) انوارالاصول، ناشر: قم، نسل جوان
-مظفر، محمدرضا (1405) اصول فقه، ج1و2 بیجا، تهران: نشر دانش اسلامی