Investigation of Sheikh Lotfollah Mosque in Isfahan and Sultan Ahmed Mosque in Istanbul with a body-centered approach
Alireza Haj vaziri
1
(
comparative and analytical history of Islamic art, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
)
parnaz Godarzparvari
2
(
Assistant Professor of Comparative and Analytical History of Islamic Art, Islamic Azad University.
)
Esmaeil Baniardalan
3
(
Comparative and Analytical History of Islamic Art, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
)
Keywords: Sheikh Lotfollah Mosque, Sultan Ahmed Mosque, body-centered approach,
Abstract :
According to the body-centered approach and relying on it, the present research tested the geometric motifs in mosques in terms of similarities and differences. In this research, the type of data was historical and mainly qualitative data, therefore, the upcoming research was placed in the field of non-judgmental qualitative research. In this research, qualitative content analysis based on comparative, analytical method was used. Based on the observation of documents and library sources, their bases were explained and studied and analyzed. The tools used in the different stages of the study are: a checklist for closed and, if necessary, open interviews with relevant researchers and professors in this case, and recording the desired images through reliable internet sources, drawing tables related to the discussed geometric patterns using Related software and snapshots of available documents and resources. Based on the researches, the use of Islami and Khatai and inscriptions are common features of the two mosques, which are implemented in different divisions, compositions and colors, but this difference does not create a different feeling in viewer, and both mosques instill peace in human existence. This issue is actually due to the mystery of painting that gives unity to whole building in Islamic buildings and despite the difference between the two buildings, there is a show of homogeneity and dominance of pattern and decoration over form in such a way that the form is behind the decoration and in line with the concepts and Islamic values are a message of unity and integration.
بررسی مسجد شیخ لطف اله اصفهان و مسجد سلطان احمد استانبول با رویکرد کالبد محور
علیرضا حاج وزیریدانشجوی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنراسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
پرناز گودرزپروری (نویسنده مسئول)
(ایمیل)
استادیار گروه ارتباط تصویری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
دکتر اسماعیل بنی اردلان
دانشیار گروه پژوهش هنر، دانشگاه هنر، تهران، ایران.
فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ (شاپا) 0271-2008 سال 18شماره 69 –صفحه
آنچه که در معماري اسلامي در جهان حائز اهميت است بناي مساجد تاريخي است که به دليل وجود نقوش تزييني در اين بناها از جايگاه ويژهاي برخوردار است. بنابراين هدف اين پژوهش معرفي دو اثر (مسجد شیخ لطف الله و مسجد سلطان احمد) با متدولوژي خاص، هندسه پنهان در آثار ارزشمند معماري اسلامي بوده و در مورد کالبد معماري بناهاي مورد نظر بر مبناي نقوش هندسي و استفاده از هندسه تاکید شده است. پژوهش پيش رو با توجه به رويکرد کالبد محور و با تکيه بر آن نقوشِ هندسي در مساجد را از حيث تشابه و تمايز مورد آزمون قرار داد. در اين پژوهش نوع دادهها از جنس تاريخي و عمدتاً دادهها کيفي بودند، بنابراين پژوهش پيش رو در حيطهی تحقيقهاي کيفي غير قضاوتي جای گرفت. در اين پژوهش از روش تحليل محتواي کيفي مبتني بر تطبيقي، تحليلي استفاده شد. بر اساس مشاهدهی مستندات و منابع کتابخانهاي، مباني آنها تبيين، و مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفت. ابزارهاي مورد استفاده در مراحل مختلف مطالعه عبارتند از: چک ليست جهت مصاحبههاي بسته و در صورت لزوم باز با پژوهشگران و اساتيد مربوطه در اين مورد، و ثبت تصاوير مورد نظر از طريق منابع اينترنتي معتبر، ترسيم جداول مربوط به نقوش هندسي مورد بحث با استفاده نرمافزارهاي مربوطه و فيشبرداري از مستندات و منابع موجود. برمبنای بررسی های صورت گرفته کاربرد اسليمي و ختايي و کتيبهها از اشتراكات دو مسجد است که در تقسيمبنديها، ترکيببندي و رنگهاي متفاوت اجرا شدهاند، ولي اين تفاوت باعث ايجاد حسي متفاوت در بيننده نشده است و هر دو مسجد آرامش را در وجود انسان القا ميکنند. اين موضوع در واقع به خاطر رمز و راز نقوشي است که در بناهاي اسلامي به کل بنا وحدت ميبخشد و بهرغم تفاوت بين دو بنا، نمايشي از همگوني و تسلط نقش و تزيين بر فرم وجود دارد بهگونهاي که فرم در پس تزيين و در راستاي مفاهيم و ارزشهاي اسلامي پيامآور وحدت و يکپارچگي است.
کلمات کلیدی: رویکرد کالبد محور ، مسجد شیخ لطفالله، مسجد سلطان احمد.
مقدمه
معماري اسلامي شيوهاي از معماري است که تحت تأثير فرهنگ اسلامي به وجود آمد و ميکوشد فضايي به وجود آورد تا کليه صفات معنوي را متجلي سازد و از اين طريق انسان را به مشاهده و کشف و شهود سوق دهد. آنچه که در معماري اسلامي در جهان حائز اهميت است بناي مساجد تاريخي است که به دليل وجود نقوش تزييني در اين بناها از جايگاه ويژهاي برخوردار است. اين نقوش تزييني بجاي مانده در طي دوران اسلامي سرمايههايي هستند که عقايد، فرهنگ و هنر آن دوره را به نمايش ميگذارند. البته اين نقوش در فرهنگ ايران قدمتي چند هزار ساله دارد و آغاز آن به دوران پيش از اسلام باز ميگردد. هنرمند مسلمان با استفاده از انواع آرايههاي حيواني، گياهي و هندسي در بناهاي اسلامي به تزيين بناي مساجد پرداخته و به نوعي اين آرايهها را وسيلهاي در جهت بيان عقايد ديني و مذهبي خود قرار داده است. در حقیقت مجموعهاي از جلوههاي هنري را ميتوان در مساجد مشاهده نمود که از آن بايد به هنر پرستشگاهي يا هنر قدسي ياد کرد. اين جلوههاي هنري عبارتاند از معماري، گچبري، آجر کاري، کاشيکاري، خوشنويسي، فضا آرايي و... در طول نسلها و قرون متمادي، پاکترين و امنترين ملجاء براي هنر اسلامي، مساجد بوده است. «معماري مسجد به دنبال الهام از مفاهيم كلام الهي و روايي است، تا فضايي ايجاد بكند كه عالم ملكوت (عالم معنا) و عالم ناسوت (عالم صورت، ملك و طبيعت) را به هم قرين سازد و فضاي روحاني واحدي را خلق كند. چه گنبد، مناره، محراب و طاق در فرمها و چه کتيبهها و کاشيکاريها و گچبريها و کاربنديها همگي به يك محور و نهايت منتهي به يك نقطه ميشوند. نقوش، اشكال و رنگها در معماري نشانه بارزي براي القاي معاني پنهان هستند و مخاطب از طريق حضور در فضاي معماري به درك شهودي آن معاني نايل ميشود» (درگاهی و همکاران، 1384: 429). از آنجا که هنر با نماد آميخته است و نمادها ماهيت و جوهر هنر را تشکيل ميدهند، لذا مجموعههايي که از هنر در خدمت مسجد قرار گرفته است؛ فراوان و داراي پيامي معنادار ميباشند. اين نمادها در انواع تزئينات تقريبا در تمام قسمتهاي مساجد قابل مشاهده هستند که از آن جمله انواع نقوش ميباشند که هندسهی نقوش در اين اثر مورد توجه و بررسي قرار ميگيرد. در بناي مساجد نقوش هندسي متشکل از انواع فرمها مانند دايره، مربع، مثلث و... و ترکيب اين اشکال با يکديگر و انواع خطوط همانند عمودي، افقي و منحني، داراي معاني بسيار ميباشند. گنبد، گلدسته، محراب، ستونها، منبر، مقرنسها و... در کالبد معماري مساجد که قالب مادي معماري است جاي گرفتهاند؛ و ساختار معماري درون پيکرهی کالبدي بنا ميزيد و نمايانگر روح آن به شمار ميآيد و از اين روي است که مدام با آن سروکار دارد (فلامکي، 1391: 93). در واقع کالبدها داراي بافت، نقش، رنگ، متن، نور، رمز و راز و... هستند؛ و کالبد يک بنا از وجوهي همچون پلان، سردر، ورودي، ايوان، رواق، گنبد، گلدسته، کتيبهها و ... متشکل است؛ که اين قالب مادي به تنهايي اثرگذار و ماندگار نيست. و زماني اثرگذار و ماندگار ميشود که با يک انديشه و تفکر همراه و همسو شود؛ و اين انديشه در معاني نقوش پنهان است. نقوش پرمعنا هريك بر حسب شكل و محل قرار گيري داراي كاركرد و بار معنايي و رمزي متفاوت هستند. كه معناي سمبليكي آنها بايد به نحوي در نظرگرفته شوند؛ که علاوه بر آثار و ابعاد عرفاني از نظر روحي و رواني نيز اثر داشته باشند (درگاهی و همکاران، 1384: 127). بنابراين دليل ماندگاري اماکن مذهبي مانند مساجد وجود تفکري متعالي و مفاهيم زيبا و پرمعناي تزئينات و عناصر مورد استفاده در آنها ميباشد که بيانگر اصل وحدانيت ميباشند.
طراحي کالبدي فضاهاي مذهبي «مساجد» در همه سرزمينهاي اسلامي از اهميت ويژهاي برخوردار است. رعايت هندسه در طراحي مساجد، همچنين ارتباط کالبدي مساجد با هندسه و نقوش به کار رفته مورد توجه است. هندسه يکي از مهمترين عوامل در شکلگيري آثار معماري اسلامي است. اشکال هندسي براي معماران مسلمان ايراني نوعي نمايش تجلي الهي و عقل اول منعکس در آفرينش است. آنها با بهکارگيري هندسه و رياضيات اطلاعات خاص خود را منتقل ميساختند (خمسه و طاووسي، 1388: 91). اين امر مصداقي است بر اهميت و ضرورت مطالعه هندسه بهويژه زماني که بحث مساجد مطرح ميشود. ارتباط کالبدي مساجد با هندسه و نقوش به کار رفته در آن وحدت و تجلي يگانگي حضور خالقي يکتا در تار و پود کالبدي فيزيکي، يکي از عوامل اساسي شکلگيري هويت معنوي و فرهنگ قدسي شناخته ميشود؛ اين مفهوم که بر مبناي اصل توحيد در جهانبيني اسلامي پايهريزي شده است، پديد آورندهی اصل حرکت از کثرت به وحدت بوده است؛ وحدانيتي که با تکثرات و تنوعات عناصر شکل ميگيرد و به واقع زادهی بستر کثرت است (بمانيان و همکاران، 1396: 47). تاکيد بر کانون و مرکزيت فضايي، جفت سازي و تقارن، محوربندي و جايگزيني، فضاهاي اصلي بر روي محورهاي اصلي، از جمله تکنيکهايي است که معماران جهت تجلي مفهوم والاي وحدت در قالبي فيزيکي و مادي از آن بهره جستهاند. بنابراين سه عاملِ: نقش، رنگ و نور در معماري اسلامي دخالتي مستقيم و ناگزير دارند. نقش، محصول لاينفك و ناگزير مصالح بنّايي است. نحوه قرار گيري آجرها در كنار و بر روي هم، توليد نقش ميکند و نيز در فضاسازي دخيل است. مزاوجت آجر و ملات و حمايت اين دو از يكديگر نيز نقش آفرين است. (مفيد و رئيسزاده، 1384: 98-97). بر اساس اين تعاريف در اين پژوهش دو مسجد دورهی صفوي و عثماني «شيخ لطفالله و سلطان احمد» مورد بررسي قرار ميگيرند. اين دو مسجد با سبک معماري خاص در کالبد خود و با دو نوع رويکرد متفاوت در پيکره و تزئينات با تفاوتهاي فرهنگي و حکومتي، يک مفهوم واحد را القاء ميکنند؛ و آن مکان را نمود هنر توحيدي با مضمون ثابت ايمان ميگردانند. اين دو بنا در نگاه اول معماري آن دوران را نشان ميدهد؛ اما در لايههاي زيرين خود اصول کاملا منحصر به فرد در معماري اسلامي را دارند. يکي در ايرانِ صفوي و ديگري در ترکيهی عثماني و در بطن خود خصوصيات آنها با توجه به هندسه و طراحي کالبد محور مساجد بهطور کامل مورد بررسي قرار ميگيرد و يکي از ويژگيهاي پنهان بنا که هندسهی نقوشِ آن است تحليل ميشود. همچنين خاص بودن شيوهی هندسي به کار رفته در اين پژوهش در ارتباط با رويکرد کالبد محوري، آن را از نمونههاي مشابه متمايز ميکند و هويتي اسلامي را به آن ميبخشد، و پي بردن به ويژگيهاي هندسي اثر و کاربرد خلاقانه آن در کنار خصوصيات و مفاهيم ديگر ميتواند کمک شاياني به احياي هويت اصيل معماري اسلامي در هر دوره داشته باشد.
در اسلام معماري مساجد، نقشي اساسي و بنيادي در برقراري ارتباط و ايجاد حس وحدت در ميان مردم داشته و دارد؛ و همچنين نقش مهمي در انتقال مفاهيم ديني ايفا مينمايند، بنابراين نقوش نيز بهعنوان امري جداييناپذير در مساجد، نقش اساسي را در انتقال اين مفاهيم ديني دارند و از ارکان اصلي آن محسوب ميگردد؛ و هر نقش و نگاري براي بيان مقصودي دروني يا عاملي براي ارتباط با خلقکننده اثر پيرامون خود است. مبناي شکلگيري بسياري از اين نقوش هندسه است؛ يکي از مهمترين عوامل در شکلگيري آثار معماري ايراني و اسلامي، که در معماري دورههاي مختلف در خارج از ايران نيز تأثيرگذار بوده است. اين امر مصداقي است بر اهميت و ضرورت مطالعهی هندسهی نقوش بهويژه زماني که معماري مساجد بهعنوان عبادتگاهها مورد بررسي قرار ميگيرد که هدف اين پژوهش ميباشد. با اين تعاريف تأثير ويژگيهاي هندسهی نقوش دو چندان ميشود. هندسهی نقوش مساجد همواره از آن نظر براي مسلمانان داراي اهميت بوده است که بيشترين تأثير را در ايجاد حس فضاي مقدس با کالبد اصلي مساجد داشته است. در مساجد دورهی صفوي و عثماني اين اصول نقوش هندسي رعايت شده و در ارتباط با کالبد مساجد قرار گرفته است. مطالعاتي بر اين اساس انجام گرفته است که شباهتهايي با نمونههاي پژوهش حاضر دارد و مطالعهی آنها به پيشرفت اين مسير کمک ميکند. از جمله اين پژوهشها:
سامين جهانشاهي در مقالهاي با عنوان: مجموعهاي از الگوهاي مسجد با رويکرد سلسله مراتبي سبک به فضاي ادراک معماري (مطالعهی موردي: مسجد گنجعلي خان و مسجد شيخ لطفالله)، (2015)، مينويسد: معماري اسلامي، علاوه بر فرم درخواست، از ابزارهاي مختلفي براي درک و معنا به ديدگاه جهاني خود استفاده کرده است. بنابراين معماري مسجد بدون شک بايد در بالاترين معاني اسلامي و فرم تقاضا باشد. از سوي ديگر، برخي از عناصر وجود دارد که ميتواند معماري مساجد را باور کند. اين مقاله نشان ميدهد که استفاده از سلسله مراتب درست و صحيح ميتواند از درک فضاي معماري پشتيباني کند و آن را قابل اعتماد کند.
پژوهش ديگري دربارهی معماري عثماني که تمرکز بناهاي ترکيه را دارد (2011)، جان فرلي به تاريخ معماري عثماني در ترکيه ميپردازد و معمار سينان را معرفي ميکند و ويژگيهاي معماري عثماني را در دوران خلفاي مختلف مورد بررسي قرار ميدهد. همچنين تأثير حمايت خلفاء در دوران عثماني و تزئين بناها و هنر اسلامي در رويارويي با هنر غرب در آن منطقه مورد توجه قرار ميگيرد.
عاطفه قبادي و لاله خرازيان (1396)، به تحليل تطبيقي ريختشناسي در معماري اسلامي صفويه و عثماني، مطالعه موردي مناره مسجد امام اصفهان و مسجد سلطان احمد استانبول پرداختند. در اين مقاله به مقايسه تطبيقي عنصر مناره در دو مسجد امام اصفهان مربوطه به دورهی صفويه و مسجد سلطان احمد استانبول مربوط به دورهی عثماني پرداخته شده تا با بررسي نحوهی تجلي اعتقادات و تأثير شرايط اجتماعي، سياسي دورهی صفوي و عثماني بر روي هنر معماري آن عصر که هدف پژوهش است را پوشش دهد. اين دو مسجد در عين تفاوت، شباهتهايي هم دارند. ديدگاههاي مذهبي هر دو قوم تأثير قابلملاحظهاي را بر روي اثر معماري آنها گذاشته و البته در اين ميان نبايد تأثير اقليم و معماري گذشتگان را فراموش کرد. گرچه به هر روي تأثير مذهب بر هنر غير قابل انکار است.
در پژوهشي ديگر محمد روستا آزاد (1394)، به بررسي فرم کالبدي مساجد گنبدخانهاي معماري عثماني ميپردازد. در اين پژوهش که به روش تاريخي- تفسيري و نوع استدلال، بهصورت قياسي ميباشد. چند مسجد عثماني مقايسه ميشوند و اين نتيجه حاصل ميشود که فرم کالبدي اين مساجد بهصورت مدولار بوده ولي در نقاط مختلف داراي تفاوتهايي ميباشند که متأثر از عواملي است که در اين تحقيق حاصل شده است.
2- روش شناسی تحقیق
پژوهش پيش رو با توجه به رويکرد کالبد محور و با تکيه بر آن نقوشِ هندسي در مساجد را از حيث تشابه و تمايز مورد آزمون قرار ميدهد. در اين پژوهش نوع دادهها از جنس تاريخي است؛ و عمدتاً دادههايي کيفي هستند، بنابراين پژوهش پيش رو در حيطهی تحقيقهاي کيفي غير قضاوتي است. در اين پژوهش از روش تحليل محتواي کيفي مبتني بر تطبيقي، تحليلي استفاده شده است. در واقع با مشاهدهی مستندات و مدارک مربوطه و دريافت دادههاي اوليهی مستندات ثبت و مشاهدات ضبط شده مربوط به تمام دوران معماري مساجد مذکور مورد ارزيابي و تحليلِ دقيق و منظم قرار ميگيرد. و با بهرهگيري از روش کيفي به تبيين اهداف و فرضيات ميپردازد؛ که ابتدا حکمت در حيطه هنر اسلامي و آراء متفکران را مورد مطالعه قرار ميگيرد سپس به نشانهها و نمادها در تزئينات و ساختار مساجد شيخ لطفالله و سلطان احمد پرداخته خواهد شد. بر اساس مشاهدهی مستندات و منابع کتابخانهاي، مباني آنها تبيين، و مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. ابزارهاي مورد استفاده در مراحل مختلف مطالعه عبارتند از: چک ليست جهت مصاحبههاي بسته و در صورت لزوم باز با پژوهشگران و اساتيد مربوطه در اين مورد، و ثبت تصاوير مورد نظر از طريق منابع اينترنتي معتبر، ترسيم جداول مربوط به نقوش هندسي مورد بحث با استفاده نرمافزارهاي مربوطه و فيشبرداري از مستندات و منابع موجود است. فرضیات مطرح شده در این مطالعه به شرح ذیل می باشند:
1. به نظر ميرسد خاستگاه نقوش هندسي اين دو مسجد از دو منظر: 1- فرمي، کالبدي 2- محتوايي قابل بررسي است.
2. به نظر ميرسد در مساجد اسلامي کالبد و هندسه به کار رفته جزء لاينفک بنا هستند و به هيچ عنوان از هم جدا نيستند.
3. به نظر ميرسد هر دو مسجد با سفارش حاکمان وقت و مخصوص ايشان ساخته شدهاند تا نماد قدرت و شوکت سياسي حاکمان باشند.
4. به نظر ميرسد اين نقوش داراي ويژگيهايي از جمله تقارن، تعادل، تکرار، اصل بي زمان و بي مکان نقوش، تبعيت جزء از کل، قابليت گسترش و کاهش بينهايت و مرکزگرايي ميباشند
3-1- مسجد شيخ لطف الله
این مسجد در ضلع شرقي ميدان نقشجهان اصفهان قرار دارد. ساختمان مسجد شيخ چهار سال پس از انتخاب شدن اصفهان به پايتخت، توسط شاه عباس شروع شد. اين مسجد مقابل عمارت عاليقاپو واقع گرديده است و به جهت ويژگيهاي خاص، از معماريهاي باشکوه دوره صفوي به شمار ميآيد (زمرشيدي، 1374: 86). اين مسجد به خاطر اندازهي برازنده و کارکرد ساده شدهي آن آسانتر درک ميشود. شکل استوار گنبدي بر روي يک اتاق چهارگوش که ميراث معماري ساساني است در اين مسجد کوچک و زيبا بار ديگر نمايان شده است (پوپ، 1382: 217). ساختمان اين مسجد بين سالهاي 1011 تا 1028 ه.ق به فرمان شاه عباس و به همت معمار، محمدرضا پسر استاد حسن بناء اصفهاني ساخته شده است (زمرشيدي، 1374: 86). روبه روي قصر شاه عباس به افتخار پدر زن روحانياش شيخ لطفالله بن عبدالکريم بن ابراهيم، از علماي مذهبي لبنان که به ايران هجرت کرده و در ابتدا مشهد و سپس اصفهان را براي اقامت خود برگزيده بود، ساخته شده است (گوستاولوبون، 1384: 265). شيخ لطفالله در اين مسجد و در مدرسه مجاور آن به اقامه نماز و تدريس علوم ديني ميپرداخت و به نظر ميرسد اين مسجد بيشتر شکل آرامگاهي بزرگ است تا يک مسجد و با رسم معمول و سنتي ساخت مسجد تفاوت دارد (براند، 1387: 104).
شکل (1) نماي بيروني مسجد شيخ لطفالله
3-2- وجوه کالبدي مسجد شيخ لطفالله
به تعبير پوپ در مسجد شيخ لطفالله توافقي است بين يک دنيا شور و هيجان و سکوت و آرامش، با شکوهي که نماينده ذوق سرشار و زيباييشناسي بوده است و منبعي جز ايمان مذهبي و الهام آسماني نميتوان داشته باشد. در مقايسه با ساير مساجد اين مسجد فاقد صحن، مناره و ايوان بوده و همينطور به علت بسته بودن چهار ديوار، مسجد تا مقداري تاريک است. در مسجد شيخ لطفالله براي قرار دادن شبستان در جهت قبله نوعي تعديل به عمل آمده، که مستلزم 45 درجه انحراف از محور شمالي جنوبي ميدان بوده و براي اين منظور از پيچي ابتکاري و ناپيدا در دالان مسجد استفاده شده است. شخص وقتي داخل شبستان ميشود، محراب درست روبه رويش قرار دارد. تغيير جهت از بيرون ناپيداست، زيرا از بيرون تنها گنبد در بالاي ديوارها ديده ميشود که سراسر ميدان را پر ميکند. گنبد کوتاه تک پوشه آن به قطر 12 متر، بار فراوانش که روي ديوارهاي قطور (به قطر 170 سانتيمتر) قرار گرفته، به بنا استحکام ميبخشد. اسليميهاي آبي و سفيد با وقار به گرد زمينهاي به رنگ شير و قهوه، پيچ و تاب ميخورد و يکسر در مقرنس درخشان در ميان آن باشکوه نمايان است. خود اتاق نشانهي کمال نهايي نقشه گنبد روي اتاق چهارگوش است که اينک با پالايش افزاينده زمان ساده و ملايم شده بود. آنچه در نقشه پي بهصورت اتاق چهارگوش بود و ميتوانست مکعبي يکنواخت بشود، به هشت گوشي گنبد دار با قابهاي پرمايه و جدي و عناصر اصلي و جنبي متضاد تعديل شده است. گوشواره کوچک و خام اشکاني و ساساني که سخت جنبه مکانيکي داشت، اينک تغيير شکل يافته و کاملا جذب شده بود، هريک از طاقنماهاي کنجي، که در واقع گوشوارهاي غول آسا بود بهجاي اينکه گودالي شيپوري باشد اينک به کف اتاق ميرسيد. اينها همان جلوه و ابعاد را دارند که چهار طاقنماي اصلي و بنابراين اتاق داراي پي چهارگوش را به يک هشت گوش تبديل کردهاند. هر هشت طاقنما با کاشي فيروزهاي روشني به شکل طنابي ضخيم مزين و به نوارهاي پهني از کتيبههاي سفيد خيرهکننده در زمينه تيرهترين آبي مات به خط عليرضا بزرگترين خوشنويس زمان احاطه شدهاند. از ميان قابهاي مسطح طاقنماهاي محور اصلي، پنجرهها، طارميها و درهايي بيرون آمده است. ناظر به زودي درمييابد که گنبد مستقيما بر سردر سوار نيست (پوپ، 1385: 217). بلکه در جايي در جنوب آن قرار گرفته است. تني چند از مؤلفان گفتهاند، اين عدم تقارن به سبب رو به قبله قرار گرفتن محراب و جهت شمالي جنوبي ميدان صورت گرفته، اما اين مسجد برخلاف مسجد امام، حياط ندارد و مشکل جهتيابي پديد نميآيد. راهرو بين سردر و گنبد پيچش تندي دارد، بدين جهت و روي گنبد خانه در نقطهاي درست مقابل محراب قرار دارد اما بدون جابجايي گنبد هم اين امر شدني بود (زمرشيدي، 1365: 55).
شکل (2). نماي بيروني و داخلي گنبد مسجد شيخ لطفالله
بخش داخلي مسجد، که از طريق راهروي تاريک و پيچ در پيچ رسيدن به آن امکانپذيراست، کنتراست شديدي با آن دارد، زيرا اين اتاق وسيع و روشن، احتمالا متعادلترين فضاي داخلي در معماري ايراني است (گرابر، 1391: 475). اين راهرو که طول آن 28 متر است بعد از 14 متر از درب ورودي پيچي به زاويه 90 درجه به طرف راست دارد. در گوشه اين پيچش يک پنجره سنگي (سنگ خارا) به اضلاع يک متر در 70 سانتيمتر و قطر 7 سانتيمتر وجود دارد. راهرو پس از پيچش 14 متر ديگر ادامه داشته و درست در وسط راهرو يک پنجره سنگي ديگر به طرف شمال تعبيه شده است. بدين ترتيب تمامي نورپردازي راهرو توسط اين دو پنجره صورت ميگيرد. تمامي ديوارهاي راهرو و سقف آن از کاشي هفت رنگ پوشيده شده است که رنگ سبز و زرد و آبي رنگهاي مسلط اين کاشيها هستند (نجم آبادي، 1381: 14). بيشک وجود چرخش و انحنا در دالان ورودي تنها به دليل توجه و اهميت به سمت قبله نيست، بلکه قبل از هر عاملي اين امر بدين علت است که نمازگزاران مسجد براي رسيدن به محل عبادت، پس از عبور از راهرويي تنگ و نسبتا تاريک، ناگهان وضوح و درخشندگي فضايي را که محل عبادت را در برگرفته است، احساس نمايند (استيرلن، 1384: 132).
در انتهاي راهروهاي دوم و پيچش به طرف راست وارد شبستان مسجد ميشويم. شبستان زير گنبد، فضاي مربع شکلي به ابعاد حدود 24 × 24 متر است که با گوشه سازيهايي که از سطح ازاره آغاز ميگردد، در بالا به هشت ضلعي تبديل شده و پاکار گنبد با کمک انحناهاي مثلثي بادبادک شکل با استحکام و تا حدودي غير محسوس، بر قوسهاي طاقنماهاي هشت گانه قرار گرفته است. طاقنماهاي هشت گانه (چهار طاقنماي اضلاع اصلي و چهار طاقنماي گوشهاي) با قالب کاشيهاي فتيلهپيچ فيروزهاي رنگ محدود گشته و با نوارهاي پهني از کتيبههايي به خط سفيد در زمينه لاجوردي کادربندي و تزيين شده است.
شکل (3). نماي داخلي ورودي و راهروي مسجد شيخ لطفالله
بر رئوس قوس طاقنماها، ابتدا اولين کتيبهي کمربندي بنا به خط ثلث سفيد عليرضا عباسي مشتمل بر آيات قرآني و سپس طاقنماها و 16 نورگير مشبک و بر بالاي آنها، دومين کتيبهي سرتاسري به خط ثلث سفيد بر زمينهي کاشي لاجوردي از عليرضا عباسي مورخ 1025 ه.ق قرار دارد. مشبک نورگيرها بهصورت طرحهاي اسليمي بهطور متناسب از کاشي معرق اجرا شده است. نورگيرها از طرف بيرون نيز داراي مشبکهاي معرق هستند و نور داخل شبستان را تامين ميکنند. اين نورگيرها همچنين با پايههاي مرمري منشوري شکل و قالب کاشيهاي فتيلهپيچ نماسازي شدهاند (زمرشيدي، 1374: 87).
گنبد کوتاه و دو پوشه و پيوسته يکي ديگر از حالتهاي استثنايي اين بناست. در مقايسه با گنبد مسجد امام که گنبد آن هم دو پوشه است و ليکن ما بين پوشه بيروني و دروني 16 متر فاصله دارد و اين خود براي نگهداري و استحکام پوشه دروني نقش اساسي را به عهده دارد. گنبد ترنجي با نگارههاي اسليمي بر زمينه نخودي جلب نظر ميکند، رنگ نخودي بر عکس ساير گنبدها که زمينه آبي دارند چه در داخل گنبد و چه در خارج گنبد حالت استثنايي به گنبد اين مسجد ميدهد. ارتفاع گنبد مسجد شيخ لطفالله از سطح زمين 22 متر است که در مقايسه با گنبد مسجد شاه که 54 متر ارتفاع دارد قابل ملاحظه است. حال آنکه در پوسته پيوسته مسجد شيخ لطفالله که قطر گنبد آن 12 متر و ارتفاع آن کم است مسايل بسيار و مهارت دقيق از نظر ساخت به وجود ميآورد.
بعد از بالا رفتن از 4 پله به محوطه سر در ميرسيم که قسمت تحتاني ديوارهاي اين محوطه با مرمر زرد رنگ يزد پوشيده است و در طرفين دو سکو از جنس مرمر نامبرده تعبيه شده است. بلافاصله در بالاي در ورودي که دو لنگه آن هرکدام يکپارچه و از چوب چنار هستند و پس از چهارصد سال کوچکترين ترکخوردگي يا پوسيدگي ندارند مواجه ميشويم. کتيبه اصلي جلوخان بهصورت کمربندي هر سه ديوار جلوخان را بهصورت نواري فراگرفته است. در اين کتيبه به روي کاشي آبي تيره با خط شيري رنگ فرمان و زمان ساختن مسجد نوشته است. ترجمه اين کتيبه در کتاب آثار ايران نوشته آندره گدار ترجمه چيني آورده شده است:
"امر بانشأ هذا المسجد المبارک، سلطان الاعظم و الخاقان الاکرم، محيهي مراسم آبايه الطاهرين مروج مذهب الايمه المعصومين، ابوالمظفر عباس الحسيني الموسوي الصفوي، بهادرخان، خلدالله تعالي ملکه و اجري في بحار التأييد فلکه بمحمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين، صلوات الله و سلامه و عليهم اجمعين، کتبها عليرضا العباسي 1012"
"فرمان به ساختن اين مسجد فرخنده داد پادشاه بزرگ و خاقان بزرگوار زنده کنندهي آيينهاي پدران پاک خويش و رواج دهندهي مذهب پيشوايان معصوم، ابوالمظفر عباس الحسيني الموسوي الصفوي بهادرخان که خداوند بزرگ پادشاهيش را جاودان گرداند و کشتياش را بر درياهاي قبول خود روان کند، به حق محمد و خاندان پاک و معصوم او، سلام و درود خداوند بر او و بر همگي آنان، عليرضا عباسي اين را نوشت در سال 1012" (نجم آبادي، 1381: 12).
شکل (4). نمونهاي از تزيينات و کاشيکاريهاي در قالب کتيبه
در زير اين کتيبه هر سه ديوار با کاشيهاي هفت رنگ در قابهايي با نقش گلدان و گل پوشيده است، در بالاي اين کتيبه در قوس طاق با انبوه مقرنسکاري بسيار زيبا که از کاشي معرق است مواجه ميشويم. در راس کندوهاي مقرنسکاري شمسهي بسيار زيبايي با زمينهي آبي قرار گرفته است، رنگ کاشيهاي مقرنسکاري سبز است، حاشيهي قوس اصلي جلو خانه با کاشيهاي فيروزهاي مارپيچي مهار شده است. محتواي ساير کتيبهها در گوشههاي مسجد به ترتيب بدين قرارند: جنوب غربي سورهي انفطار، جنوب شرقي سورهي ليل، شمال غربي سورهي البينه و شمال شرقي سورهي شمس است. سطوح مسطح اسپرهاي درون قوسهايي که روي محور اصلي قرار دارند با دريچهها و پنجرهها و درهاي پرکاري شکسته شده است. سطوح اين مجموعه تقريبا در همه جا با کاشي مستور گشته که در آن رنگها درخشان ولي موزون است و در آنها رنگهاي فيروزهاي و آبي تيره و شيري برتري دارد. ازاره و قوسهاي وسط هر ديوار با کاشي هفت رنگ براق که سطح آنها تقريبا صاف است زينت يافته و کاشيهاي اسپر قوسها داراي طرحهاي اسليمي است. بقيهي داخل بنا يعني چهار ديوار گوشهاي و تمامي گنبد را کاشي معرق پوشانده، لعاب اين کاشيهاي فوقالعاده براق به حدي است که درخشش اشعهي رقصان آنها روي سطوح کاشي گاه به گاه رنگ و نقش آنها را محو ميسازد. اين سطوح درخشان آينه مانند مخصوصا در داخل قوسهاي گوشهاي داراي نقوش گردان در هم بافتهاي است که در زمينهي شير قهوهاي گسترده شده است. در ساقهي گنبد اصلي درست بالاي طاقنما و فيل پوشها در فاصلهي دو کتيبهي کمربندي به خط ثلث شيري رنگ در زمينهي آبي مات پنجرههايي پديدار ميشوند که تعداد آنها 16 عدد است. اين پنجرهها مزين به رواقي است که شبکههاي ظريف آن پوشيده از کاشي معرق با طرحهاي اسليمي که فاصلهي ضخامت کاشيها و فاصلهي خالي بين آنها به يک اندازه است. نظير همين نقش در فاصلهي 7/1 تا 2 متري ديوار خارجي گنبد تکرار ميگردد. طول و عرض کتيبهاي که در فاصلهي ميان دو پنجره بر ديوار کاشيکاري شده دقيقا به اندازهي ابعاد پنجرههاست. در گريو گنبد در قسمت بالا و پايين پنجرهها در 3 کتيبهي کمربندي که به خط عليرضا عباسي است آياتي به خط ثلث شيري رنگ در زمينهي آبي نوشته شده است. مطلب قابل ذکر شروع نوشتن آيات در قسمت غربي گنبد است. محتواي کتيبهي کمربندي فوقاني سورهي نصر قرآن و کتيبهي پايين رواياتي از امام سجاد (ع) است. بالاي اين کتيبه نگارههايي بهصورت لوزي در گنبد شکل ميگيرند که تعداد آنها 22 عدد است که تا به حال در هيچ يک از کتابها اين عدد ذکر نشده است حال آنکه با يک تعمق ساده ميتوان به هندسهي اين بنا پي برد که چهار ديوار تبديل به 8 ضلع ) با ساختن آزارهها و طاقنماها (تبديل شده و پس از آن شانزده پنجره) براي هر ضلع دو پنجره و پس از آن 22 نگارهي لوزي شکل پديدار ميشوند. اين 22 نگاره به تدريج که به طرف مرکز گنبد ميرسند اندازهي آنها کوچکتر ميشود ولي تعداد آنها به همان 22 عدد ميماند که نتيجهي آن مرتفع به نظر رسيدن گنبد است.
عبور دادن بازديد کننده مسجد از يک دالان دراز به طول 28 متر و نسبتا تاريک فقط يک هدف دارد که آن عادت دادن چشم بيننده به تاريکي است. چرا که اگر بيننده پس از گذشتن از ميدان نقشجهان که در اثر تابش خورشيد و انعکاس آن از طاقنماهاي بيشمار دور ميدان تبديل به اقيانوس نور شده وارد شبستان مسجد ميشد تقريبا قادر به شناخت و ديد چيزي نميبود (حالتي که پس از ورود به سالن سينما دچار آن ميشويم). بدون شک براي سازندهي توانايي چون محمدرضا بنا اصفهاني خيلي راحت ميبود که اقدام به گذاشتن چند پنجرهي اضافي در دالان مسجد بکند و مسئله کمبود نور را بدينوسيله از ميان بردارد (نجم آبادي، 1381: 14).
تعداد کتيبههاي داخلي مسجد شيخلطفالله 18 عدد است به اين صورت که 8 عدد در 8 ديوار مسجد و 8 عدد در لوزيهاي قرار گرفته در زير گنبد به خط بنايي و 4 عدد در دو رديف در زير گنبد که به اين صورت به عدد 18 ميرسيم. همانطور که ميبينم با جمع کردن ارقام عدد 18، 9 به دست ميآيد از سوي ديگر در اين کتيبهها از آيات قرآن استفاده شده عدد ابجد کلمه مبارک قرآن نيز (ق 100، ر 200، الف 1، ن 50) برابر با عدد 351 است که اگر اين سه عدد با هم جمع شوند مجددا جمع 9 حاصل ميشود علاوه بر اين عدد 351 نيز، مضربي از 9 است.
3-3- مسجد سلطان احمد
مسجد سلطان احمد که در زبان ترکي "sultanahmetcamii" نام دارد، مسجدي است در شهر استانبول که در زمان امپراطوري عثماني طي سالهاي 1453 تا 1923 پايتخت اين کشور بوده است. اين مسجد طي سالهاي 1609 تا 1619 به دستور سلطان احمد اول بنا شد و به همين دليل پس از مرگ معمار محمت آقا اين مسجد را مسجد سلطان احمد ناميدند. وي در همين مسجد دفن شده است، اين مسجد در قديميترين بخش استانبول واقع شده که اين منطقه در قبل از سالهاي 1453 ميلادي مرکز قسطنطنيه، پايتخت امپراطوري بيزانس محسوب ميشده است. اين مسجد در نزديکي هيپودروم قسطنطنيه واقع شده است و تا کليساي بزرگ مسيحيان با نام اياصوفيه فاصله اندکي دارد. مسجد سلطان احمد در چند قدمي سراي توپقاپي قرار دارد، کاخي که محل اقامت پادشاهان عثماني تا سال 1835 بود و فقط تا ساحل بسفور چند دقيقهاي فاصله دارد (گودين، 1388: 265). اين مسجد يکي از زيباترين شاهکارهاي معماري اسلامي است که به علت وجود کاشيهاي آبي رنگ در طراحي داخلي به "مسجد آبي" نيز شهرت دارد. اين مسجد از زيباترين مساجد دنيا و از نمونههاي منحصر به فرد و شگفتانگيز معماري دوره امپراطوري عثماني به شمار ميآيد (گودين، 1388: 263). اين مسجد، که کمي بزرگتر از نصف ساختمان بيزانتين بود، از اين نظر که شش مناره دارد، قابل توجه است. دو جفت از اين منارهها ساختمان گنبدي را در بر ميگيرند همان طور که در مسجد سليميه در آدرنه به چشم ميخورد، در حالي که جفت سوم در دو طرف قسمت ورودي صحن مسجد قرار دارد. آنها با هم شانزده غلام گردشي براي موذنها ايجاد ميکنند که اذانش مانند هم صدايي چندين صدا ميتوانست در شبه جزيره منعکس شود (گرابر، 1391: 513).
شکل (5). نماهايي از مسجد سلطان احمد
3-4- وجوه کالبدي مسجد سلطان احمد
محمت آقا، معمار مسجد سلطان احمد دستور داشت تا در ساخت زيباترين و مجللترين مکان عبادت مسلمانان در جهان از هيچ تلاشي فروگذاري نکند. ساختار اصلي مسجد تقريبا شبيه مکعب است که طول و عرض آن 53 و 51 است. جهتگيري مسجد بهگونهاي است که وقتي مسلمانان نماز به پا ميکنند، رو به سمت مکه داشته باشند و محراب در روبرويشان قرار داشته باشد.» محراب «مهمترين بخش صحن داخلي است که از مرمري با تراش ظريف و کندهکاري ساخته شده و ديوارهاي کناري آن از جنس سراميک است. در سمت راست محراب، » منبر« قرار دارد که امام جماعت در زمان خطابه به هنگام نماز ظهر يا در روز جمعه يا روزهاي تعطيل بر روي آن ميايستد. طراحي صحن بهگونهاي است که حتي در زمان شلوغي همه افراد بتوانند امام جماعت را ببينند و سخنانش را بشنود. هر مناره سه بالکن دارد و تا چندي قبل » موذن « ميبايست پنج بار در روز از يک پله مارپيچ باريک عبور ميکرد تا اذان بگويد. امروزه از يک سيستم بلندگو استفاده ميشود و صداي اذان که توسط مساجد همجوار نيز اکو ميشود، در اغلب مناطق قديمي شهر به گوش ميرسد. عده زيادي از مردم ترک و گردشگران در هنگام غروب در پارک روبروي مسجد جمع ميشوند تا صداي اذان مغرب را بشنوند و با غروب آفتاب، نورپردازي زيباي صحن مسجد را تماشا کنند (همان).
تالار نماز سلطان احمد، کوچکتر از تالار مسجد معروف سليمانيه نيست ولي با اين وجود با يک گنبد نسبتا کوچک به قطر 23 متر و ارتفاع کل 43 متر پوشيده شده است. سلطان همان کاشيکاري نيقيه را براي ساختمان خودش ميخواست. علاوه بر اين، دستور داد ديوارهاي کاشيکاري شده کاخ توپقاپي مجددا مورد استفاده قرار گيرند و در نتيجه نمايي با شکوه و زيبا به دست داد که حدود 21 هزار کاشي در آن به کار رفته بود. بخش بالايي ديوار نقاشي شده است، بيش از 200 پنجره شيشهاي نور را به درون صحن اصلي هدايت ميکنند و از لوسترهاي بزرگ نيز براي نورپردازي مسجد کمک گرفته شده است. در تزيينات ز آياتي از قرآن استفاده شده است که بسياري از آنها را به خط سيدکاظم غباري نوشتهاند که بزرگترين خطاط آن زمان بوده است. صحن اصلي فرش شده است و اين فرشها در زمان مقتضي تعويض ميشوند (گرابر، 1391: 465).
در مسجد سلطان احمد اعتقادات کهنه موزائيک سازي، بهکلي از بين رفت و بهجاي آن کاشي عثماني مربع يا مربع مستطيل به وجود آمد که کاشي را به شکل چهار تايي يا حتي بيشتر روي سطح ميفشاندند تا تنکههايي با ابعاد بزرگ به دست آيد. روي اين کاشيها را با نقشهاي گل و نگارههاي برگ و گل به رنگهاي گوناگون زينت ميدادند. بدنه کاشي معمولا با خميري سفيد و لطيف درست ميشد. نقشها به رنگ آبي تيره، سبز، بنفش، زرد و قرمز گوجهاي خوشرنگ، روي زمينهاي سفيد و گاهي نيلي رنگ طراحي ميشد. خود رنگها خميرهايي قابل تبديل به شيشه بود که با رنگ لعابي يکدست شفاف ميپوشاندند (همان).
شکل (6). نمايي از گنبد و نيم گنبدهاي مسجد سلطان احمد
هنرمندان ايراني را که سلطان سليم اول هنگام فتح تبريز در 1514 م/ 892 ه ق با خود به کشورش برد، تا مدتهاي زياد معرف اين شيوه ميدانستند. لذا سفالگري در مدتي بسيار کوتاه از مشخصترين و برجستهترين هنرهاي جهان اسلام شد. مهمترين مرکز توليد، شهر ايزنيک، نيکائياي بيزانسي و ظاهرا کارخانههايي است که ساخت ظروف و کاشي را بهطور همزمان انجام ميداده، زيرا شيوه کار هر دو يکسان است. از هر دو گونه ظرفهايي به ميزان وسيع صادر، ولي زيباترين کاشيها بيشتر براي استانبول توليد ميشد و بهترين نمونههاي کاشي در مساجد و کاخهاي سلطنتي است که بر جا مانده است (گودين، 1388: 263).
شکل (7). طراحي نقوش و تزيينات سقف مسجد سلطان احمد
نتیجه گیری
مساجد بهعنوان نقطه به اوج رسيدن معماري اسلامي همواره محل تجلي مجموعهاي از هنرهايي است که مصداق ملم مفاهيم و مور ديني و معنوي است، در بناي مسجد شيخ لطفالله نيز هنرهاي گوناگون با هم در آميخته شده که علاوه بر زيبايي به مفهومسازي در اجزاء و عناصر آن نيز مدد رسانده است. به جرأت ميتوان گفت که معمار مسلمان در هنگام خلق بنايي زيبا نظیر مسجد شيخ لطفالله همواره به سرچشمهاي فرازميني متصل بوده و از آن فيض برده است. ويژگي بارزي که اين مسجد را از ديگر مساجد اسلامي متمايز ميکند. وجود سايهاي از حقيقت و مرتبتي متعالي در هر نقش و خط به کار رفته در آن است. در واقع هر نماد با رمز به کار رفته در آن نه تنها حقيقتي ماوراي اين جهان پيدا کرده بلکه از سويي ديگر از عود خوش نزول کرده و در مقامي ديداري قرار ميگيرد تا معناي متعالي را بيان نمايند.
از نظر تزيينات ميتوان گفت در هر دو مسجد براي زيبايي و تزيين بنا از کاشيهاي معرق و رنگي بسيار زيبا استفاده شده است. همچنين معماران مساجد براي تعبيه نور و به دست آوردن روشنايي مناسب و کافي براي فراهم ساختن فضاي معنوي و عرفاني در مساجد از پنجرههاي زيادي در بنا استفاده کردهاند. کتيبه هم که جزئي از تزيينات بناي مساجد ميباشد و به خط خوشنويسان برجسته نوشته شده، زيبايي بناي مساجد را چند برابر نموده است. از ويژگيهاي معماري ايراني اسلامي ارتباط تزيينات و ساختار بنا است. مهمترين اصول کالبدي معماري ايراني که در شيخ لطفالله عيان است درونگرايي، پرهيز از بيهودگي، مردم محوري، خودبسندگي و نيارش است. معماران ايراني با ساماندهي اندامهاي ساختمان در گرداگرد يک يا چند ميانسرا ساختمان را از جهان بيرون جدا ميکردند و تنها يک هشتي اين دو را به هم پيوند ميداد. در معماري مساجد ايراني داخل بنا بيش از خارج داراي اهميت است. داخل بناي مساجد داراي تزيينات زيادي از کاشيکاري، آيينهکاري ميباشد و بيرون آن با يک گنبد اصلي پوشيده شده است. در مجموع بناي بيروني مساجد ايراني ظاهري ساده و موقر دارند. اما در معماري مساجد عثماني به بيرون بنا و ظاهر آن بيشتر از درون آن توجه ميشود. بناي مساجد عثماني از خارج به هرمي طبقهاي شکل ميماند. در معماري عثماني ميتوان به وضوح عظمت و شکوه مسجد را در ظاهر و با وحدتي منسجم در نماي خارجي آن جستجو کرد تا درون آن. همچنين در مساجد عثماني به دليل توجه زياد به تزيينات در خارج از بنا علاوه بر گنبد اصلي نيم گنبدها شکل زيبا و گيرايي را به مساجد دادهاند. و اين در حالي است که در معماري ايراني شاهد يک گنبد برفراز مسجد هستيم. در مجموع ميتوان گفت شکوه و عظمت و قدرت و زيبايي را در خارج از بنا و شکل ظاهري آن نمايان ساخته اما در معماري ايراني در ظاهر بنا سادگي و بيپيرايگي را ميتوان به وضوح مشاهده کرد.
طبق نتايج اين بررسي به نظر ميرسد که عدد ۹ ميتوان عدد طلابي مسجد شيخ لطفالله به شمار آورد بين عدد در ساختار و تزئينات اين مسجد از ديدگاه محاسبات حروف ابجد به شکل مشهودي تکرار شده است به عبارت ديگر ارتباط مفاهيم قرآن کريم و همچنين تعاليم نبوي را با تزئينات و عناصر ساختاري اين اثر بر اساس محاسبات حروف ابجد مورد نظر قرار دهيم عدي 9 با يکي از مضارب آن به دست آمده يا چنانچه اعداد حاصل از محاسبات حروف ابجد را با هم جمع کنيم مجدد عدد 9 يا يکي از مضارب آن حاصل ميشود. بهعنوان مثال اگر ارتباط 32 نقش موجود در دواير نقوش گنبد اين بنا را با مفاهيم سوره سي و دوم قرآن در نظر بگيريم در مييابيم که جمع اعداد حاصل از محاسبات حروف ابجد نام اين سوره يعني سوره سجده معادل عدد 9 است. اين ارتباط در رنگ غالب اين بنا يعني رنگ نخودي يا پرتقاليه تعداد کتبيههاي داخلي ستارگان چندپر و همچنين کلمات مرتبط با اين بنا همچون قرآن و انسان نيز قابل بررسي است. مسجد شيخ لطفالله يکي از مهمترين بناهاي دوره صفويه و مسجد سلطان احمد نمايانگر يکي از شاهکارهاي هنر عثماني است. در هر دو بناي مذکور تلاش هنرمند بر آن بوده که بنا را به زيبايي بيارايد و به فضا قداست ببخشد. هدف خلق مسجد با حس و حال روحاني و القاي آرامش در وجود نمازگزار است. ولي تزيينات هر بنا بهگونهاي متفاوت اين هدف را نمودار ساختهاند. ساختار اصلي و فرمهاي متفاوت در هر دو مسجد اصل وحدت را از ميان نبردهاند. هنرمند مسجد شيخ لطفالله تزيين را در کل فضا نشانه زيبايي و آرامش ميداند و از اين رو از نقوش در تمام قسمتهاي بنا بهره ميجويد؛ صحن، طاقنماها، ايوانها، لچکيها و... سراسر از تزيين پوشانده شدهاند. ولي در مسجد سلطان احمد كل فضا از سنگ بوده، تزيينات صحن مسجد به نسبت مسجد شيخ لطفالله بسيار اندک است. بيشترين نقوش اسليمي و ختايي در زير گنبد و در فضاي اصلي مسجد سلطان احمد خودنمايي ميکنند. رنگ لاجورد و آبي در هر دو مسجد به وسعت قابل توجهي مشاهده ميشود. قرمز اخرايي و زرد دو رنگي هستند که با توجه به ديدگاه هنرمندان در هر يک از اين دو بناي مذهبي به کار رفته است. قرمز اخرايي در مسجد سلطان احمد و زرد بهعنوان رنگهاي پرکاربرد در مسجد شيخ لطفالله اجرا شدهاند. ممکن است هر دو رنگ نمادي از نور و تقدس باشند، ولي بسته به نوع فرهنگ آن سرزمين به کار رفته باشند. جالب آنکه از رنگ زرد در مسجد جامع سلطان احمد استفاده نشده است و به همان نسبت قرمز اخرايي نيز بهجز در مناطق بسيار محدودي، در مسجد شيخ لطفالله جايي ندارد. کاربرد اسليمي و ختايي و کتيبهها از اشتراكات دو مسجد است که در تقسيمبنديها، ترکيببندي و رنگهاي متفاوت اجرا شدهاند، ولي اين تفاوت باعث ايجاد حسي متفاوت در بيننده نشده است و هر دو مسجد آرامش را در وجود انسان القا ميکنند. اين موضوع در واقع به خاطر رمز و راز نقوشي است که در بناهاي اسلامي به کل بنا وحدت ميبخشد و بهرغم تفاوت بين دو بنا، نمايشي از همگوني و تسلط نقش و تزيين بر فرم وجود دارد بهگونهاي که فرم در پس تزيين و در راستاي مفاهيم و ارزشهاي اسلامي پيامآور وحدت و يکپارچگي است.
منابع
1- پوپ، آرتور و اکرمن، فيليس، 1395، سيري در هنر ايران، ويرايش سيروس پرهام، تهران، علمي و فرهنگي.
2- درگاهي، زين العابدين، سامي، مجيد و خضري، سيدهاشم، 1384، هنر و معماري مساجد 1، تهران، انتشارات رسانش.
3- روستا آزاد، محمد، 1394، بررسي فرم کالبدي مساجد گنبدخانهاي معماري عثماني، همايش ملي فرهنگ، کالبد و محيط در معماري و شهرسازي، قزوين، دانشکده معماري و شهرسازي دانشگاه آزاد اسلامي.
4- زمرشيدي، حسين، 1374، مسجد در معماري ايران، چاپ اول، نشر کيان.
5- فلامکي، محمدمنصور، 1392، اصلها و خوانش معماري ايران، تهران، انتشارات فضا.
6- قبادي، عاطفه و خرازيان، لاله، 1396، تحليل تطبيقي ريخت شناسي در معماري اسلامي صفويه و عثماني، مطالعه موردي مناره مسجد امام اصفهان و مسجد سلطان احمد استانبول، سومين کنفرانس بين المللي پژوهش در علوم و مهندسي بانکوک.
7- گرابر، اولگ و ديگران، 1391، معماري اسلامي، ترجمه اکرم قيطاسي، چاپ دوم، انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه هنري).
8- گودين، گادفري، 1388، تاريخ معماري عثماني، ترجمه اردشير اشراقي، چاپ اول، نشر شادرنگ.
9- نجم آبادي، محمد حسين، 1381، مسجد شيخ لطفالله و ويژگيهاي آن، ترجمه فيروزه مهاجر، چاپ اول، نشر وپژوهش فرزان.
10- نصر، سيد حسن، 1375، هنر و معنويت اسلامي، ترجمه رحيم قاسميان، تهران، دفتر مطالعات ديني.
11- Jahanshahi, S., 2015, The collection of mosque patterns with light hierarchy approach to perception space of architecture (Case Study: Ganjalikhan Mosque and Sheikh Lotfollah Mosque). Journal of Scientific Research and Development, 2(2), 174-180.
12- John, Freely, 2011, Ottoman architecture bosphorus university, Published by wit press, Istanbul, Turkey.