Book review "Foreign Policy : The Terrain of non-decision and non_ Management?!"
Subject Areas : Political Developments in Iran
1 - Political science،Ahvaz Branch،islamic Azad university،Ahvaz،Iran
Keywords: decision, Discourse, Foreign policy, Iran,
Abstract :
In the field of Iran's foreign policy, many books and articles have been written by foreign and domestic thinkers. Studying each of them provides readers with a new understanding. Mohammadreza Tajik in the book "Foreign Policy : The Terrain of non-decision and non_ Management?!" has tried to investigate Iran's foreign policy in the form of radical displacement of discourses and the game of discourses. In other words, in addition to the description, he has also criticized the foreign policy. Although he has been successful in this matter, but due to the changing discourses, he has not provided a solution to solve the harms and issues of foreign policy. Also, in this book, he has focused more on the description of the propositions of the discourse. Idealism, economic pragmatism, and political-cultural pragmatism have been discussed, and the reasons and methods of formation and different institutions and organizations in their creation have been less discussed. Domestic and foreign policy during the reform period has made this book one of the important sources for understanding Iran's foreign policy.
_||_
بررسی و نقد کتاب "سیاست خارجی: عرصه فقدان تصمیم و تدبیر؟!"
چکیده
کتاب ها و مقالات متعددی در عرصه سیاست خارجی ایران توسط متفکران خارجی و داخلی نگاشته شده است. مطالعه هرکدام فهم و درک تازهای را در اختیار خوانندگان قرار میدهد.محمدرضا تاجیک در کتاب «سیاست خارجی:عرصه فقدان تصمیم و تدبیر» تلاش نموده است در قالب جابجایی رادیکال گفتمانها و بازی گفتمانها به بررسی سیاست خارجی ایران بپردازد. نگاه تاجیک در این کتاب آسیبشناسانه و عیان نمودن کاستی ها و نواقص سیاست خارجی ایران است.به عبارتی علاوه بر توصیف به نقد سیاست خارجی نیز پرداخته است.هرچند در این امر موفق عمل کرده است اما به دلایل تغییر گفتمان ها، ارائه راهکار جهت حل و فصل آسیبها و مسائل سیاست خارجی نپرداخته است.همچنین در این کتاب بیشتر به توصیف گزارههای گفتمان های آرمان گرایی،عمل گرایی اقتصادی و عملگرایی سیاسی- فرهنگی پرداخته شده است اما به دلایل و چگونگی شکل گیری و نهادها و سازمان های مختلف در ایجاد آنها کمتر توجه شده است.تسلط تاجیک به مباحث نظری خصوصا بحث گفتمان و حضور و آگاهی از عرصه سیاست داخلی و خارجی در دوره اصلاحات باعث شده است این کتاب به یکی از منابع مهم فهم سیاست خارجی ایران تبدیل شود.
واژگان کلیدی: سیاست خارجی،ایران،تدبیر و تصمیم،گفتمان
1- مقدمه
مسائل سیاست خارجی متاعی استکه بر زندگی کلیه آحاد و افراد از خاص و عام اثر می گذارد.بدین لحاظ هرکس به به اندازه توان خود مایل است تجزیه و تحلیلی از روندهای تصمیم گیری و اجرای سیاست خارجی داشته باشد. پس بسیار طبیعی است که اندیشه و اجرای سیاست خارجی مورد ممیزی و نقد عالمانه و عوامانه بخش های مختلف جامعه قرار گیرد.(سیف زاده،1382: 7) به عبارتی سیاست خارجی در مانایی،توسعه و میرایی دولتها نقش بسیار با اهمیتی ایفا می کند. عدم توانایی دولت ها در حل و فصل یا مدیریت چالش های خارجی می تواند صدمات جبران ناپذیری برای نظام سیاسی،استقلال و تمامیت ارضی آنها به دنبال آورد.به همین دلیل کشورهای توسعه یافته جهان هزینه های زیادی را جهت تصمیم گیری و خط مشی گذاری سیاست خارجی اختصاص می دهند.
سیاست خارجی همواره و در همه جا،از مناقشه برانگیزترین حوزه های سیاست گذاری بوده است ولی در ایران،اهمیت واقعی و نقش آن در رقم خوردن سرنوشت کشور و ملت و زمینه سازی فراز و نشیب ها و نیز ارزش بی چون و چرایش به عنوان یکی از بزرگ ترین ابزارهای تامین یکپارچگی ارضی، امنیت سرزمینی، وجهه و اعتبار بین المللی، پیشبرد اهداف و برنامه های ملی در زمینه های سیاسی،اقتصادی، فرهنگی و...چنان که باید و شاید و به شیوه علمی بازشناخته نشده است.(طیب،1381: 25)اما این کاستی به هیچ وجه حاکی از خالی بودن جای اساتید و پژوهشگران در این عرصه نیست.به عبارتی در حوزه سیاست خارجی ایران کتاب ها ی مختلفی با رویکردهای متفاوت نگاشته شده است.پروفسور روح الله رمضانی با اذعان به کاستی نظریات روابط بین الملل جهت تحلیل سیاست خارجی کشورهای درحال توسعه، رویکرد«تعامل سه جانبه پویا1» را مطرح ساخت. بعضی از اساتید و پژوهشگران مثل احمد بخشایشی اردستانی با تشابه دولت اخلاقی هگل به دولت جمهوری اسلامی ایران به تحلیل اصول سیاست خارجی پرداخته است.سیدجلال دهقانی فیروزآبادی نیز کتب و مقالات متعددی در مورد سیاست خارجی ایران مدون نموده است.در کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ذکر می کند که رویکردهای نظری مختلف«قدرت تبیین و تحلیل تنها بخشی از ماهیت و رفتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»(دهقانی فیروزآبادی،1388: 59) را دارند.از دیدگاه او چارچوب مفهومی پیوستگی ملی – بین المللی جیمز روزنا قابلیت تحلیلی و قدرت تبیین بیشتری برای تجزیه و تحلیل سیاست خارجی ایران را دارد.اساتیدی دیگری مثل منوچهر محمدی با رویکرد ایدئولوژی، امیر محمد حاج یوسفی از رویکرد نئوواقع گرایی و احمد نقیب زاده با تاکید بر مولفه های فرهنگ ملی به تحلیل و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته اند.در این نوشته تلاش می شود به بررسی کتاب «سیاست خارجی: عرصه فقدان تصمیم و تدبیر» محمدرضا تاجیک پرداخته شود. نظر به اینکه این کتاب از رویکرد گفتمانی و زبان شناختی برای تبیین سیاست خارجی ایران استفاده کرده است می تواند به درک و فهم علمی دانشجویان علوم سیاسی و روابط بین الملل در حوزه سیاست خارجی کمک وافری بنماید.
2- بررسی مختصر کتاب
کتاب «سیاست خارجی :عرصه فقدان تصمیم و تدبیر» تالیف محمدرضا تاجیک در سال 1383 توسط انتشارات فرنگ گفتمان در قالب یک مقدمه، چهار دفتر و در 197 صفحه منتشر شده است.
2-1.مقدمه کتاب
مقدمه کتاب شامل مطالبی از جمله سیاست خارجی و تعریف آن، وضعیت جامعه ایران و گفتمان می باشد.سیاست خارجی «یک استراتژِی یا یک رشته اقدامات برنامه ریزی شده است که تصمیم گیرندگان یک کشور با هداف نیل به اهداف خاصی که بر حسب منافع ملی تعریف شده اند،در مقابل کشورها یا پدیده های بین المللی دیگر به مرحله اجرا می گذارند.»(تاجیک،1383: 7) سپس از دیدگاه اندیشمندان مختلف به شیوه های ارزیابی سیاست خارجی و فرایند تصمیم گیری می پردازد.مثلا از دیدگاه نورثج ذکر می کند که برای ارزیابی سیاست خارجی باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که «آیا تصمیم گیرندگان سیاست خارجی، درک دقیق و درستی از آن چه در دنیای خارج رخ می دهد دارند؟ وآیا سیاست بر مبنای ارزیابی واقع بینانه از حقایق قرار دارد؟آیا تصمیات متخذه با سیر کلی حوادث و نیز با فرصت های زودگذر و حتی تصادفی تطابق دارد؟»(تاجیک،1383: 9)
وضعیت جامعه ایرانی نیز در مقدمه مورد بررسی مختصر قرار گرفته است. تاجیک گزاره های ذیل را مفروض نوشتار خود فرض میگیرد:
1-جامعه ایران ، جامعه درحال گذراست.دوران گذار، دوران ابهام و عدم وضوح،افزایش شمار و انواع گروه ها و نیروها، ابهام در ماهیت قواعد لازم الاتباع،دو قطبی شدن زندگی سیاسی و منازعات اصلی،تولیدبازی های زبانی و گفتمانی مختلف،تعریف و باز تعریف خودی ها و دگرها و گذر مستمر از نظام های ارزشی،ایستاری و هنجاری میباشد.
2- دوران گذر دوران تجربه سیاست است بنابراین انباشت شدن ومسئله تبدیل شدن به علم صورت نمیگیرد.
3- به علت شرایط حاکم بر این دوران، نظام سیاسی،امکان نهادینگی سیاسی نیافته است.(تاجیک،1383: 12-11)
فرضیه کتاب عبارتست از: عرصه سیاست خارجی ایران در دوران بعد از انقلاب ،عمدتاً عرصه فقدان تصمیم و تدبیر بوده است. در این کتاب تلاش شده است که از منظری گفتمانی _ زبان شناختی ، سیاست خارجی ایران به مثابه یک متن مورد تحلیل قرار گیرد. نظریه گفتمان از علوم تفسیری مانند هرمنوتیک ،پدیده شناسی ،ساختار گرایی، شالوده شکلی نشات میگیرد. گفتمان ها یا نظام های خاص ، اشکال خاصی از کردارها ،هویت ها وفعالیتها را ممکن می سازد.گفتمان ها به واسطه برخورد نیروها، عملکرد قدرت و سلطه تولید میشوند، و تغییر می یابند وبه پدیده های اجتماعی –سیاسی معنا می دهد.آراء و آموزه های لاکلاو و موفه را می توان به شرح زیر خلاصه نمود:
- گفتمان عبارتست از مجموعه ای معنا دار از علائم ونشانه های زبان شناختی و فرازبان شناختی است.
-تصورات عقاید، اعمال زبانی ما تنها در درون گفتمان هایی مخصوص وپیش ساخته معنا می یابند که دارای ساختارهای متفاوتی هستند ودر طول زمان تغییر می یابند.
-گفتمان دراین مفهوم تاکیدی است بر این واقعیت که پیگربندی اجتماعی دارای معنی است.
-گفتمان در این بیان نه تنها جای ایدئولوژی بلکه جای «اجتماع» نشسته و آن را به مثابه یک متن تصویر و تحلیل می کند.
-گفتمان قادر به اتمام و انسداد مفاهیم و هویت نیستند.
- هویت های سیاسی و اجتماعی محصول گفتمان ها هستند.(تاجیک ،1382: 25-14)
در این کتاب تاکید می شود که گفتمان ها ثابت نیستند.هیچ کلیتی نمیتوان برای گفتمان متصور شد. هویت های گفتمان در معرض تحول، پویایی و در معرض ظهور و انهدام هستند.(نوعی انسداد جزئی وتثبیت جزئی) لاکلاو و موفه با عاریت گرفتن از زنجیره های تمایز، نقاط گره ای، هژمونی، ضدیت چگونه شکل گیری گفتمان را توجیه پذیر سازند.گفتمان ها ساختمان های بتونی نیستند بلکه بیشتر شبیه آلاچیق های هستند که در جزایری میان دریاچه ها برپا شده اند.گفتمان سیاسی فراهم آوردن چارچوب و بستری است که در حریم آن سیاست خارجی یک کشور معنا مییابد. قبل از ما گفتمان وجود دارند و تنها از طریق آن هاست که ما قادر میشویم به فهمی از جهان نائل شویم.
2-2.دفتر اول : جابجایی رادیکال گفتمان ها
دفتر اول با فراگفتمان دوره پهلوی آغاز میشود. در «دهههای آغازین قرن بیستم، شاهد رویش و پیدایش فراگفتمان کلام محور و دو سویه در عرصه سیاسی هستیم. در متن این فراگفتمان اسلام به عنوان دگرایدئوژیک و اسلام گرایان به مثابه دگر درونی» تعریف شده بودند. تاجیک از این فراگفتمان تحت عنوان «پهلویسم» نام میبرد.فرا گفتمان پهلویسم بوسیله یک مولف نگاشته نشد بلکه نویسندگان گوناگونی که حداقل در تعریف شان از خودی و دگری مشابه بودند در تقریر این گفتمان نقش داشتند.عناصر چنین گفتمانی 1- شونیسم 2- شبه مدرنیسم (مدرنیسم کاذب) 3- سکولاریسم.(تاجیک،1382: 34)
علت هژمونیک شدن چنین گفتمانی را نه در مقبولیت و مشروعیت آن، بلکه درفقدان آلترناتیو و نیز حمایت خارجی میباید جستجو کرد.پس نهادهای دولتی به منظور بازسازی هویت ملی، بابهره جویی از میراث فرهنگی و تاریخی ایران به تبلیغ و اشاعه باورهای ناسیونالیستی باستان گرا پرداختند. در تقریر و تحکیم هویت خویش، پهلویها بار دیگر اسلام را به عنوان دگر ایدئولوژیک، مسلمان ایرانی را به عنوان دگر درونی و اعراب را دگر بیرونی خود تعریف کردند و سعی نمودند جغرافیای انسانی خود را جایی در درون مدار و حریم گفتمانی غرب جست و جو و تثبیت کنند.
اسلام در متن گفتمان پهلویسم به مثابه پدیده تحمیلی به سرزمین کوروش و داریوش، نگریسته میشد که هدفی جز آلوده کردن اصالت و هویت شفاف این مرز وبوم نداشت. عناصر گفتمان اسلامی به عنوان عناصری ویرانگر ،غیر طبیعی،خطرناک و تهدید زا تعریف شدند.(تاجیک،1382 :35)
از طرف دیگر غلبه پوزیتویسم، نخبگان ایرانی را به این نتیجه رسانده بود که غرب مقصد جوامع غیر غربی (ایران) است و سکولاریسم شرط لازم وضروری برای مدرن شدن است.
سیاست خارجی شاه از منظری دیگر می توان بازتاب لایه های مختلف هویتی مورد نظر وی دانست. به عنوان مثال تبدیل شدن به ژندارم منطقه خلیج فارس در راستای سیاست دوستونی نیکسون دارای پشتوانه هویتی نیز بود و آن همانا به رخ کشیدن برتری ایرانیان بر اعراب بود که امروز نیز ایران سعی در رسیدن به برتری منطقه گذارد. (تاجیک،1382 :38) در مقابل می توان به سیاست ها و تحولاتی در دوره پهلوی اشاره کرد که با نظریات رئالیستی بهتر قابل تبیین میباشد تا نظریه گفتمان. مثلا بعد از تنش زدایی بین امریکا و شوروی در سال 1962، سیاست خارجی شاه دچار تغییر و تحولاتی شد. برقراری ارتباط با شوروی و کشورهای اروپای شرقی به تبع تنش زدایی در نظام بین الملل صورت گرفت.
در مقابل پهلویسم،گفتمان مقاومت یا همان گفتمان اسلام گرایان شکل گرفت.عناصر این گفتمان عبارتنداز:
1-قرائتی شالوده شکنانه از اسلام
2- تقریری دیگری از خود و دیگری و تعریف مجدد غرب بجای عرب به عنوان دگر خارجی
3-گزینش انتخابی از گفتمان غرب
هویت بر آمده از دل فراگفتمان انقلاب اسلامی، قبل از هر چیز مدرنیته یا به تعبیری مظاهر مدرنیزاسیون در ایران را دگر هویتی خود تعریف کرده و گفتمان پهلوی را بیش از آنکه معلول عملکرد نخبگان نظام سیاسی بداند ماحصل مداخلات امریکا دانست.(تاجیک،1382: 39-42)
گفتمان اسلام گرا یی در ایران متاثر از گفتمان اسلام گرایی حاکم بر جهان اسلام نبود تعریف غرب بعنوان دگر گفتمان اسلامی تاحد زیادی معلول دخالت های دیرینه قدرت های فراملی در امور داخلی کشورهای جهانی اسلام و حتی ایران بود.
با توجه به اینکه ساختار دو قطبی نظام بین الملل و حاکم بودن نظریات رئالیستی و بازدارندگی در نظام بینالملل و تمایلات پهلوی دوم به تقویت قدرت نظامی به نظر میرسد نظریه گفتمان به طور کامل نمیتواند سیاستگذاری و جهت گیری سیاست خارجی محمدرضا شاه را توضیح دهد. وجه غالب سیاست خارجی ایران در این دوره نظامی و امنیتی بود و در نظر شاه تهدیدات فیزیکی و سخت افزاری مهمتر از تهدیدات نرم افزاری قلمداد میشد و به همین خاطر بود که شاه با خرید پیشرفتهترین تسلیحات نظامی به تقویت قدرت نظامی ایران میپرداخت.تبدیل شدن شاه به ژندارم منطقه نیز در این چارچوب قابلیت تبیین بهتری پیدا میکند.
2-3.دفتر دوم : بازی گفتمان ها
دفتر دوم کتاب تاجیک شامل سه گفتمان آرمان گرایی، عمل گرایی اقتصادی و عمل گرایی سیاسی- فرهنگی است.
در فضای سیاسی بعد از انقلاب اسلامی سازمان ها و گروه های سیاسی متنوعی فرصت سازماندهی و فعالیت داشتند. این گروه ها را می توان به شکل زیر خلاصه نمود:
1- غیر لیبرال و بنیادگرای روحانیون سیاسی
2- سکولار و لیبرال (طبقه متوسط جدید)
3-اسلام گرایان رادیکال
4- طرفداران سوسیالیسم
اما در همان ابتدا انقلاب دو گفتمان حاکم در اوائل انقلاب این تنوع و تکثر (در پارهای موارد توام با تخالف) عرصه گفتمان مسلط را نیز جولانگاه بروز و ظهور خود کرد. نخبگان اسلام گرای جدید دو تفسیر متفاوت از معنای حکومت اسلامی داشتند.یک گفتمان هدف اتخاذی دولت را خدمت به ایران از طبق اسلام و گفتمان دیگر خدمت به اسلام از طریق ایران میدانست، در بستر یک گفتمان، انقلاب نه یک حرکت و گسست تودهای تمام عیار و رادیکال، بلکه یک اقدام اصلاحی (در چارچوب قانون اساسی شاه) دلالت دارد. در بستر گفتمان دیگر مفهوم انقلاب به مصداقی کاملاً رادیکال رجوع میداد. از نظر یک گفتمان دین امری خصوصی،فردی است که باید بازتاب های اجتماعی داشته باشد لذا نباید آنرا ایدئولوژیک کرد.گفتمان نخست صرفاً التزام عملی (نه التزام نظری) را به اصل ولایت فقیه تجویز میکرد. گفتمان دیگر التزام عملی ونظری را دو روی یک سکه میدانست.(گفتمان لیبرال در مقابل گفتمان مکتبی).
2-3-1.گفتمان آرمان گرا
گفتمان آرمان گرا گفتمان انقلابی پادگفتمان نسبت به گفتمان مسلط جهانی جلوهگر شد. از دیدگاه تاجیک هویت خواهی ایرانیان در طول انقلاب معطوف به مقاومت در برابر هویت هژمونی طلب فراگفتمان مدرنیته بود. این هژمونی بیش از هر چیز دیگر بواسطه حضور بیگانگان در ایران و تعریف اسلام گرایانه به عنوان دگر غرب توسط آنها و باز تولید این دگر توسط شاه ،خود را نشان داد. دقائق این گفتمان عبارتنداز:
- جایگزین واحد است بجای دولت – ملت
- شالوده شکنی و واسازی نظم و وضع موجودجهانی و ایجاد نظم جهانی اسلامی
- سیاست خارجی مواجهه جویانه
- صدور انقلاب
- مرزهای جغرافیایی جای خود را به مرزهای ایدئولوژیک داده بودند.
- هویت اسلامی جایگزین هویت ملی شده بود. ملت ها برجایگاه ومنزلت دولت ها تکیه زده بودند.
- نظام امنیتی آرمانی تعریف شده بود. امنیت آرمانی، حفظ را در گرو بسط قرار داد.(تاجیک، 1382: 86- 65)تحولات سیاسی و استقرار قدرت دولت آرمان گرا در این دوران صورت گرفت.
به نظر میرسد در این قسمت به نقش، سنت، رهبری کاریزمایی امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و قدرت سیاسی و همچنین حمله عراق به ایران و وقوع جنگ تحمیلی در تسلط گفتمان آرمانگرا کمتر پرداخته شده است.همچنین تاجیک به دلایل پذیرش قطعنامه 598شورای امنیت سازمان ملل متحد،پایان جنگ و پذیرش آتش بس از دیدگاه گفتمان نمی پردازد.به عبارتی به وزن عوامل مادی یا غیرمادی در پذیرش واقعیت های عرصه نظامی که باعث شد ایران قطعنامه مذکور را بپذیرد اشاره نکرده است.
2-3-2:گفتمان عمل گرایی اقتصادی
گفتمان عمل گرایی اقتصادی یا گفتمان سازندگی دومبن گفتمانی است که در این بخش کتاب ذکر شده است. اندک اندک که از پیروزی انقلاب و استقرار دولت انقلابی فاصله میگیریم، شاهد تحول رویکردها و گفتمان برونگرا/آرمان گرا به گفتمان درون گرا/ واقع گرا هستیم.
با پایان جنگ، ارتحال امام، پایان جنگ سرد، گفتمان حفظ محورانه، امنیت بدون توسعه و توسعه بدون امنیت امکان ندارد. اصول و اهداف سیاسیت خارجی را در قالب قواعد و مقررات بین المللی تعریف میکند یک خرده گفتمان صدورانقلاب با مفاد مفاهیم اقتصادی ظهور کرد حمایت از نهضت های آزایبخش به صورت کمک های دیپلماتیک و معنوی نمود و تجلی یافت. از نظر الیت حاکم در این دوره عوامل اقتصادی اجتماعی مهمترین عواملی بودند که بقاء در نظام ج .ا.ا. با تهدید جدی مواجه کرده بود.هویت فرهنگی _ایدئولوژیک باید جای خود را به هویت سازمان یا هویت ناشی از تقسیم کار میداد. ج.ا.ا. برای تعریف جایگاه خود در جهان و نیز تعریف اهداف ومنافع ملی خود نیازمند وجود انسجام درونی بود و مهمترین ابزار برای این انسجام درونی و ایجاد همبستگی، پیدا کردن جایگزینی همانند جنگ بود که بتواند درجه انسجام اجتماعی بالا نگه دارد. (تاجیک،1382: 90-88)
در گفتمان اقتصادی هدف پیروی از سیاست های بانک جهانی، صندوق بین الملل پول خصوصی سازی بود.در این مرحله صدور انقلاب مترادف با ارائه الگوی توسعه اقتصادی ج.ا.ا به سایر کشورها تعریف شد. اعتقاد بر این بود اگر نظام حکومتی در ایران که ماهیتی اسلامی دارد بتواند از نظر اقتصادی مدلی موفق و کارآمد باشد مسلمانان به صورت داوطلبانه از از آن تبعیت می کند. دقایق این گفتمان در عرصه سیاست خارجی عبارتنداز:
1- رویکرد درونی «الگوسازی » به صدور انقلاب
2- انعطاف در اصول
3- عملگرایی
4- همزیستی مسالمت آمیز
5- سمت گیری سازش جویانه در سیاست خارجی (تاجیک،1382: 95-92)
در این دوره تاریخی با تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی، نظام سیاسی به سمت نظام ریاستی سوق پیدا می کند و آقای هاشمی به عنوان فرد دوم نظام در جایگاه ریاست جمهوری قرار می گیرد.شخصیت و تفکرات هاشمی در سیاست گزاری ها و خط مشی ها و تصمیمات سیاست خارجی و ایجاد گفتمان عمل گرایی اقتصادی بسیار موثر بود که به نظر میرسد توجه چندانی در این قسمت کتاب به آن نشده است.مسائل و موضوعات فرهنگی و هویتی برای هاشمی اهمیت چندانی نداشت.در این دوران موضوعات اقتصادی و سیاسی بیشتر در دستور کار دولت و نخبگان اجرایی قرار گرفتند؛ به عبارت دقیق تر در دوره تسلط گفتمان سازندگی،موضوعات از زوایه سیاسی مورد تحلیل و بررسی قرار می گرفتند و سیاست در اولویت قرار گرفته بود.
3-2-3. گفتمان عمل گرایی سیاسی - فرهنگی
ضعف در مفصل بندی گفتمان عمل گرای اقتصادی؛ باز کردن فضای اقتصادی مستلزم تداوم سرمایه گذاری خارجی ودر نتیجه اقبال کشورهای غربی وتوسعه یافته به ایران و حضور آنها بود، اما از نظر تقریر کنندگان این گفتمان شرایط لازم برای این حضور عبارت بود از رفع موانع و مهمترین مانع نیز همانا نیروهای ارزشی انقلاب مخالف گفتمان سازندگی بود و مقاومت هویتی احساس حاشیه نشینی هویتی گفتمان سازندگی، روشنگران ، روزنامه نگاران دانشجویان، هنرمند، حاشینه نشین خواستار داشتن صدایی در حکومت بودند که منجر به دوم خرداد شد و این چرخش ژرف در حیات سیاسی اجتماعی بود.
عناصر گفتمان عمل گرای فرهنگی عبارتند از: مردمسالاری دینی آزادی و عدالت، آزادی ودین؛ اکثریت و اقلیت، مردم سالاری دینی چکیده نظام اندیشگی (سیاسی،اجتماعی) خاتمی بود، مردم سالاری تنها بر ساخته گفتمان غرب نیست بلکه ریشه در سرزمین معرفتی اسلام نیز داشت پذیرش اختلاف ، همزیستی اخلاقی وقانونی از دیگر عناصر این گفتمان بود.دقایق سیاست خارجی خاتمی عبارتنداز:
- پیگیری سیاست فعال منطقه ای و تلاش برای ایجاد ثبات در منطقه
-گسترش روابط با اتحادیه اروپا
- مشارکت فعال در سازمان های بین المللی(تاجیک،1382: 110- 99)
در طول این دوران گفتمان خاتمیسیم تنها گفتمان مسلط در عرصه داخلی نبوده و در بهترین حالت یک گفتمان در میان گفتمان های دیگر و یا به تعبیر وینگنشتاین یک بازی زبانی، در میان بازی های زبانی دیگر بوده است و در بهترین حالت به مثابه پاد گفتمان، گفتمان مسلط در عرصه داخلی و خارجی تعریف شده است. قلمرو آن به اندازه ای تنگ و باریک و محدود بوده که بسیاری از تصمیم هاو تدبیرها در چارچوب آن مجالی نیافتند.
گفتمان فرهنگی و هویتی در دوره اول خاتمی بیشتر نمود داشت. اما در دوره دوم به دلیل مصادف شدن با پیامدهای حوادث 11سپتامبر 2011 در امریکا، فضای جهان امنیتی شد.امریکا برای تخت فشار قرار دادن ایران مسائل مختلفی را مطرح کرد.قرار دادن ایران در محور شرارت به همراه عراق و کره شمالی،مطرح کردن مساله هسته ای و موضوعات حقوق بشری باعث شد تفوق ستیز تمدن ها بر گفتگوی تمدن ها شد.به عبارتی مسائل فرهنگی و هویتی بیشتر در دوره اول ریاست جمهوری خاتمی نمود داشت و در دوره دوم امنیت تبدیل به گفتمان مسلط شد.در کتاب فوق به این مساله توجه چندانی نشده است.
2-4.دفتر سوم:عرصه فقدان تصمیم و تدبیر
دفتر سوم کتاب حرف اصلی نویسنده و در واقع مطالب در راستای اثبات فرضیه کتاب ساماندهی شده اند و به نوعی آسیب شناسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را نیز در بر می گیرد.مطالب این قسمت حول شش گزاره مهم سامان یافته اند:
- منافعی که «ملی» نگشتند.
- اهداف و آمالی که «عینی» نگشتند.
- نقش هایی که «اجرا» نگشتند.
- استراتژی هایی که «تصویر و تصدیق» نگشتند.
- بازیگرانی که حرفه ای نگشتند.
- ساختارها و فرایندهایی که همراه نگشتند.
- منافعی که ملی نگشتند
اگر منافع را ملاکی پایدار بدانیم که می توان با آن عمل سیاسی را هدایت کرد، این منافع در نظم و نظام کنونی ما، کماکان در هاله ای از ابهام و ایهام هستند.بعد از گذشت نزدیک به یکصد سال از ورود مفهوم منافع ملی به ادبیات سیاسی اجتماعی جامعه ایران، هنوز هیچ منفعتی نتوانسته است شان و منزلت ملی بودن را احراز نماید. میدانیم که دیر زمانی از آشنایی ما ایرانیان با مفاهیم نظیر ملت، وطن، هویت ملی، امنیت ملی، و منافع ملی میگذرد درواقع دیرینه شناسی این آشنایی به دوران مشروطه باز میگردد. بر خلاف دوران مشروطه، در فضای سیاسی بعد از انقلاب 57، نوعی «ملی هراسی» حاکم بر گفتمان مسلط این دوران شد.اگر چه در درون این گفتمان مسلط، بازی های معرفتی و سیاسی گوناگونی برپا بوند.اما روح حاکم بر گفتمان پوپولیستی و ایدئولوژیک این دوران کاملا متاثر از گرایش های و تمایلات ضد ملی گرایانه بود.نتیجه این فراز و فرود ها و گسست های گفتمانی این است که کماکان در ک و تصویر شفاف و ثابت و احدی از آن جاصل نشده است.(تاجیک،1382: 135- 123)
مفهوم منافع ملی هم در تحلیل سیاسی و هم در رفتار سیاسی به کار برده می شود. به عنوان یک ابزار تحلیل، منافع ملی وسیله ای است که به شرح، توصیف یا ارزیابی منشاء یا بررسی شایستگی سیاست خارجی یک کشور میپردازدبه عنوان یک ابزار رفتار سیاسی منافع ملی در توجیه،تقبیح یا پیشنهاد سیاست ها به کار برده میشود.به کلامی دیگر، هر دو کاربرد متکی بر آن چیزی است که بیشترین فایده را برای جامعه دارد.در هر دو مفهوم، این گرایش نیز هست که معنای هدف را در آن چیزی که گویای بیشترین فایده را برای امور خارجی دارد محصور کند.( روزنا،در کتاب باربر – اسمیت،1374: 247)
- اهداف و آمالی که ملی نگشتند
نظام انقلابی در همان آغازین روزهای تولد، هویت خود را در هاله ای از اهداف و آمال یوتوپیاتی تعریف کرد تمام سرزمین مستضعفین جهان را سرای خود می دانستند تشکیل امت واحد و دفاع از حقوق تمام مسلمانان را وظیفه خود تعریف کرد و سیاست خارجی نهضت محور را جایگزین سیاست دولت محور کرد.به بیان دیگر نظام تازه تولد یافته،خود هنوز فرایند دولتسازی را طی نکرده است که دولتهای دیگر را به چالش طلبید.(تاجیک،1382 :136)
- نقش هایی که اجرا نگشتند
ایران انقلابی در عالم گفتمان خود نقش های سیار از جمله سنگررهایی بخش، دولت مستقل فعال، حامی جنبشهای رهایی بخش، عامل ضد امپریالیست، حامی مستضعفین و دولت میانجی را اتخاذ کرد اما هیچ یک از این نقش ها مجالی برای اجرای نیافتند و به اصطلاح در عالم برون گفتمان، ما به ازای عینی نیافتند. (تاجیک،1382 : 149)
در این کتاب به دلایل و عواملی که باعث می شود جمهوری اسلامی برای خود نقش های متعدد در نظام بینالملل قائل شود اشاره نشده است.آیا تعدد نهادها و سازمانهای دخیل در سیاستگذاری خارجی باعث این امر شده است؟ ساختار معنایی و فکری نخبگان و کارگزاران باعث تعدد نقش ها شده است یا رسالتی که جمهوری اسلامی در جهان برای خود متصور است باعث این امر شده است؟ همجنین تاجیک راه حلی را برای این مساله ذکر نکرده است.
- استراتژی های که تصویر و تصدیق نگشتتند
اجرای سیاست خارجی به خط مشی و استراتژی کلان و محاسبه شده و منطبق با اصول و احکام نیاز دارد تعیین حدود و ثغور خط مشی مهمترین پایه اجرای موفقیت آمیز سیاست خارجیاست. فراز و نشیب های سریع سیاست خارجی یک واحد سیاسی نشان گر فقدان خط مشی سیاستخارجی است.
ایران بعد از انقلاب در دوران های مختلف حیات خود در ترسیم استراتژی های خارجی نه بر این فرض بوده که عامل کلیدی حاکم بر کلیه علایق و مناسبات بینالملل قدرت است و نه در ارائه تصویر و تعریف شفاف از آرمان ها و تهدیدات و فرصت ها خود موفق بوده است از این رو بسیاری از استراتژی های اتخاذ شده، خصیصه های غیر انطباقی غیر ابتکاری و نابهنگام داشته اند.(تاجیک،1382: 165)
در بسیاری از جوامع توسعه نیافته، به علت عبور نکردن از مراحل توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و نیز به علت بحران دولتسازی، حکومت های مرکزی که د رعمل برای حفظ یکپارچگی و تبدیل و ادغام فرهنگ های فرعی به یک فرهنگ مسلط ملی و نیز کاهش تعارض و تقابل بین خرده ملی گرایی و ملی گرایی کلان و سرانجام به دلیل ترس از گرایش های گریز از مرکز، ظهور هرگونه نهاد غیر حکومتی جلوگیری کردند و مانع تحقق تنوع ساختاری سیاسی شدند؛ بهگونه ایکه حتی در مراحل بعد به رغم برخورداری برخی از این جوامع از قوانین اساسی،اقتدار حکومتی عملاً به یک قوه یعنی قوه مجریه محدود شد.نتیجه وضعیت فوق، یعنی عدم تحقق تنوع ساختاری و مالاً عدم برخورداری نظام های فرعی از استقلال لازم برای تبیین و تجمع خواسته هاو سرانجام نبود رابطه منطقی و داد و ستد میان حکومت کنندگان و حکومت شوندگان، سبب شده است تا اقلیتی غیر منتخب منابع ملی را به گونه ای که خود تعریف می کنند، تنظیم و به صورت هدف های مشروع و واقعی نظام سیاسی معرفی کنند.(قوام، 1386: 279)
- بازیگرانی که حرفه ای نگشتند.
بعد از انقلاب، مردان اقلیم تعهد، جای تخصص پیشگان حرفه ای را گرفتندبرای تصدی یک پست آن چه چندان به آن نیازی نیود، مسلح و مزین بودن به فرد به باورهای ابزاری (تخصصی) بود.بسیاری از بازیگران عرصه سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب، بازی دیپلماسی را همراه با تجربه این بازی فرا میگرفتند اما از آنجا که استمراری در کسب این تجریه وجود نداشت، انباشت دانش دیپلماسی و شکل گیری باورهای ابزاری نیز به ندرت صورت می گرفت.(تاجیک،1382: 178-177) به نظر میرسد در اکثر نظام سیاسی علاوه بر تخصص به درجات متفاوتی به تعهد نیز بهاء می دهند و کمتر نظامی می توان یافت که تعهد نخبگان را به طور کامل در فرایند تصمیم و تدبیر حذف کرده باشند.
- ساختار و فرایندهایی که همراه نگشتند
سیاست خارجی در ایران امروز به شدت متوازی و در عین حال متقاطع و متراکمی است.هر لقمه تصمیم و تدبیر باید چندین بار دور سر چندین فرد و نهاد بچرخد تا وارد دهان نظام شود.همه خود را مسئول می دانند.همه رشیدند،همه تصمیم ساز و تدبیرساز حرفه ای هستند.لازم نیست که رسمیتی داشته باشند تا در محفل تصمیمسازان و تدبیرپردازان رسمی وارد شویددر هرشرایطی و در هر موقعیتی می توانی پا برهنه وارد عرصه تصمیم و تدبیر گردید.(تاجیک،1382: 181) این مساله هنوز هم مورد نظر نخبگان اجرایی نظام می باشد. مثلا اقای ظریف وزیر سابق امور خارجه جمهوری اسلامی ایران از دوگانه دیپلماسی – میدان صحبت می کردند و نخبگان دیگری این مسائل را به دلیل خصلت دموکراتیک و تکثرگرای نظام قلمداد کرده و امری طبیعی در نظر می گرفتند.
2-5. دفتر چهارم سخن آخر
تاجیک در قسمت سخن آخر بر ناکارآمدی اجرایی- مدیریتی در عرصه داخلی و خارجی تاکید میکند.«تاملات تاریخی از نوع ناکارآمدی اجرایی مدیریتی در عرصه داخلی و خارجی گواهی می دهند. ناکارآمدبودن یک حکومت مقدم بر هر چیز دلالت بر در دسترس نبودن آن دارد.به بیان دیگر اراده و رای مردم، زمانی به ایجاد یک حکومت و دولت تعلیق میگیرد که در چهره چنین قدرتی،مردم تصویر از یک « کلید برای گشودن باب های بسته خود» ببینند.هر حکومتی و دولتی که این خاصیت را از دست بدهد به طور فزاینده ای به مثابه یک «باب بسته» یک «قفل » و جزیی از مشکل جلوه میکند.در دسترس بودن یعنی حضور فعال در تمام عرصه سیاسی،اجتماعی، فرهنگی،علمی و... یعنی استعداد و قابلیت رفع ودفع شر بزرگ، نیز تبدیل تهدید به فرصت است.»(تاجیک،1382: 192)
از دیدگاه تاجیک «ناکارآمدی حکومت در ایران را می توان در سطوح مختلف مورد بحث قرار داد.سطح اول فقر تئوریک است...در سطح تحلیل دوم نظام مستقر در عرصه پراتیک اجتماعی و تدبیر منزل لنگ می زند. این نظام نه چندان در تحصیل «خیرها» برای مردم خود موفق است و نه در احراز «فضلیت ها». افزون بر این، نمیتوان چنین نظامی را در عرصه قانون گذاری و صیانت از قانون و ایجاد نظم و سامان سیاسی – اجتماعی موفق ارزیابی کرد».در عرصه «سیاست خارجی ایران به علت قرار گرفتن در تقاطع مشربها، مشیهای مختلف،مشخص نبودن منافع، تعدد مراکز تصمیم گیری و ضعف حرفه ای بازیگران خارجی ناموفق و نا کارامد بود.»به نظر می رسد هر چند نمیتوان منکر مسائل و مشکلات در جامعه شد اما در کنار این مشکلات، موفقیت ها و پیشرفتهایی نیز در حوزه های مختلف علمی،فرهنگی امنیتی و نظامی در شرایط تحریم های بین المللی به دست آمده است.
نتیجه گیری
در کتاب «سیاست خارجی:عرصه فقدان تصمیم و تدبیر» تلاش شده است از نظریه گفتمان برای تحلیل و تبیین سیاست خارجی ایران استفاده شود. نظریه های روابط بین الملل با قابلیت تبیین، توضیح و پیش بینی میتوانند در تبیین و توصیف پدیده های بین المللی و سیاست خارجی دولت ها از جمله ایران،نه به طور کامل، بلکه تا حد قابل توجهی به کار آیند.اما ضرورت دارد نقاط ضعف آنها در تبیین الگوهای رفتاری متفاوت با توجه به تمایزات فرهنگی و جغرافیایی و شخصیتی مورد توجه واقع شود. از طرف دیگر استفاده از این قالب ها بدون تردید برای آشکارسازی و دستیابی نقاط ضعف و قوت سیاست و روابط خارجی ایران بسیار مناسب است. استفاده از نظریه گفتمان و فروکاستن تبیین سیاست خارجی ایران به مسائل فرهنگی و هویتی باعث تقلیل گرایی و عدم توجه به سایر عوامل موثر در سیاست خارجی میشود.
محمدرضا تاجیک از مشاورین و افراد نزدیک به رئیس جمهور سابق ایران آقای خاتمی بوده همچنین رئیس مرکز مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری در دوره اصلاحات بود.او در کتاب «سیاست خارجی عرصه فقدان تصمیم گیری و تدبیر» از منظری گفتمانی و زبان شناختی تلاش می کند سیاست خارجی ایران را به مثابه یک متن در دو مقطع زمانی قبل و بعد از انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. به نوشته او دو فراگفتمان در عرصه سیاست خارجی وجود داشتهاند با یک ویژگی مشترک که همانا تلاش برای شناسایی یک «دگر» است.پدید آورندگان فراگفتمان هژمونیک سده «پهلویسم» سعی دارند «اسلام را به عنوان دگر ایدئولوژیک خود و اسلام گرایان را به مثابه دگر درونی خود تعریف کردند.در گفتمان جمهوری اسلامی هم دگر به «غرب» تعریف شد و تدابیر تصمیمات حول مقابله با آن سامان میگیرد.
نکاتی که در بررسی کتاب دکتر تاجیک باید به آنها توجه کرد عبارتنداز: سطح انسجام و و پیوستگی مطلوب است و متن با قلمی توانا و جذاب نوشته شده است.اما نکته مهم دیگر این است که عنوان کتاب بسیار کلی است و در ابتدا ممکن است خواننده تصور نماید نگارنده درصدد است بحث کلی و عام در مورد سیاست خارجی با تاکید بر مفاهیم«تصمیم» و «تدبیر» مطرح نماید.حتی در فهرست آن نیز نامی از ایران برده نشده است و خواننده پس مطالعه مقدمه کتاب متوجه می شود موضوع مورد مطالعه کتاب ایران می باشد. تاجیک در این کتاب از سطحی بودن تصمیم گیری و تدبیر در عرصه سیاست خارجی بحث می کند و می گوید دولت در مسائل حیاتی و تصمیم گیری کلان و راهبردی جمهوری اسلامی مطلوب عمل نکرده؛ اما از اینکه چرا در عرصه سیاست خارجی؛ تدبیر و تصمیم مطلوب و کارآمد وجود ندارد صحبتی نکرده است و راهکاری موثری هم برای حل این مشکلات بیان ذکر نمیکند. در رهیافت گفتمان؛ ذکر عناصر و دقائق بصورت کامل ودقیق میسر است اما در چارچوب گفتمان نمی توان دلیل تغییر گفتمان را جستجو کرد. بنابراین در کتاب دلایل تغییر گفتمان پرداخته نشده است.در قسمت آخر کتاب نیز سخن از ناکارآمدی حکومت می کند در حالیکه بحث اصلی کتاب در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.
منابع
- باربر جمیز- اسمیت مایکل(1374)،ماهیت سیاستگذاری خارجی در دنیای وابستگی متقابل کشورها،مترجم سیف زاده سید حسین، تهران: نشر قومس
- تاجیک محمدرضا(1383)،سیاست خارجی عرصه فقدان تصمیم و تدبیر ،تهران:فرنگ گفتمان.
- سیف زاده سید حسین(1382)،مبانی و مدل های تصمیم گیری در سیاست خارجی،تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت خارجه.
- رمضانی روح الله(1381)،چارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران،، مترجم علیرضا طیب،قسمت پیشگفتار- سخن مترجم،چاپ دوم، ،تهران: نی
- دهقانی فیروزآبادی سید جلال(1388)،سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: سمت
- قوام عبدالعلی(1386)،اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل،تهران: سمت.
[1] -Dynamic triangular interaction