Subject Areas : فقه و تاریخ تمدّن
حمیده محیط آبادی 1 , ابوالحسن سلطانی 2 , حسین احمری 3
1 - دانشجوی دکتری گروه فقه و حقوق اسلامی ، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی ، مشهد ، ایران.
2 - استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی ، واحد مشهد، دانشگاه آزاداسلامی ، مشهد ، ایران. (نویسنده مسئول
3 - دانشیار گروه فقه و حقوق اسلامی، واحد مشهد ، دانشگاه آزاد اسلامی ، مشهد ، ایران
Keywords:
Abstract :
منابع
سیاست خارجی: پیش زمینه توسعه پایدار ، کنفرانس ملی پدافند غیر عامل و توسعه پایدار، وزارت کشور
مجله فقه و تاریخ تمدن، مقاله پژوهشی، دوره 9 ، شماره 2، تابستان 1402، صفحه 1- 15
|
ضرورت بصیرت افزایی عمومی در دفاع غیرعامل از منظر فقه امامیه
حمیده محیط آبادی 1 ابوالحسن سلطانی2 حسین احمری 3
1 دانشجوی دکتری گروه فقه و حقوق اسلامی ، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی ، مشهد ، ایران.
2 استادیار گروه فقه و حقوق اسلامی ، واحد مشهد، دانشگاه آزاداسلامی ، مشهد ، ایران. (نویسنده مسئول) abolhasansoltani01@gmail.com
3 دانشیار گروه فقه و حقوق اسلامی، واحد مشهد ، دانشگاه آزاد اسلامی ، مشهد ، ایران.
نویسنده مسئول: abolhasansoltani01@gmail.com
تاریخ دریافت: 07/05/ 1402 تاریخ پذیرش: 01/07/ 1402
چکیده
پدافند كه همتراز با واژه دفاع مي باشد اقداماتيست جهت مقابله با حمله و تهاجم دشمن كه شامل انواع و اقسام اقدامات دفاعي از جمله «پدافند غيرعامل: دفاع بدون سلاح» و«پدافند عامل: دفاع با سلاح» ميباشد.
جایگاه معنوی و مادی جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه ای و بین المللی باعث شده تا همواره مورد توجه و تهدیدهای بسیار از سوی قدرت های بزرگ باشد. وظیفه خطیر و حیاتی ما در دنیایی اینچنین پر چالش مملو از منازعات و مناقشات، مصون سازی کشور از طریق بالا بردن قدرت کشور در تمام زمینه های لازم است. مصداق بارز آیه شریفه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»، ما موظف هستیم که آمادگی های لازم را اعم از پدافند عامل و غیرعامل است را به منظور دستیابی به پیروزی، امنیت و صلح پایدار فراهم سازیم.
یکی از مهمترین و اصلی ترین سرمایه های یک کشور نیروی انسانی آن سرزمین است. به همین دلیل در عرصه نبرد جهان امروز بیشترین رویکرد منعطف به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است که روی باورهای عمومی همین سرمایه های مهم هدفگذاری میکند. مسلم است که برای دشمن جذب یک سرباز بیشتر آن هم از جبهه رو به رو بسیار کم هزینه تر و سودمندتر از کشتن و حذف او از میدان نبرد است. و میانبریست مطمئن و راحت برای رساندن او به هدفش که غلبه و شکست طرف مقابل است.
در این نوشتار برخی تهدیدات ناشی از جنگ نرم را که تاثیرات مستقیم بر افکار و رفتار مردم در جامعه اسلامی ایران دارد را مورد بررسی قرار داده و یکی از مهمترین راه های مقابله با آن را که بصیرت افزایی عمومی در سطح جامعه است را با بهره گیری از قواعد فقهی همچون قاعده مصلحت نظام که حفظ و حراست از کیان کشور اسلامی و مسلمین از هجوم دشمنان اسلام را واجب می داند و رهیافت های قرآنی چون آیه 141 سوره نساء
«وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً: خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان براى كافران راه [تسلطى] قرار نداده است.» که مضمون آن اینچنین است که «کافران از هیچ نظر چه سياسى و چه فرهنگى و اقتصادى بر افراد باايمانى که ملتزم به لوازم ايمانشان هستند چيره نخواهند شد چون این حکمت خداوند است. پس بدرستی هرگاه آنها بر مسلمانان پيروز شده اند به اين دليل است که بسيارى از مسلمانان وظايف و رسالتهاى خويش را فراموش کردهاند. و یا به درستی انجام نداده اند.» مورد بررسی قرار دادیم.
کلیدواژه: پدافند غیرعامل، بصیرت، قرآن، فقه
مقدمه
دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران با وجود ناکامی های پی در پی خود هیچگاه دست از کینه ورزی و عداوت برنداشته و هدفی جز نابودی حاکمیت، استقلال، کیان و هویت ایرانی اسلامی را ندارند. جایگاه معنوی و مادی جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه ای و بین المللی باعث شده تا همواره مورد توجه و تهدیدهای بسیار از سوی قدرت های بزرگ باشد. وظیفه خطیر و حیاتی ما در دنیایی اینچنین پر چالش مملو از منازعات و مناقشات، مصون سازی کشور از طریق بالا بردن قدرت کشور در تمام زمینه های لازم است. مصداق بارز قاعده نفی سبیل و آیه ی شریفه «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»، ما موظف هستیم که آمادگی های لازم را اعم از پدافند عامل و غیرعامل است را به منظور دستیابی به پیروزی، امنیت و صلح پایدار فراهم سازیم.
در جنگ سخت شکل تلفات جانی و مالی و از بین رفتن سرمایه های ملی قابل مشاهده است. برخلاف جنگ نرم، که عوارض آن عمدتا با چشم قابل مشاهده نیست. و دشمن با ايجاد اختلاف و چند دستگی در ميان ما و شبهات بسیار پیچیده در فضای جامعه، درصدد نابوديمان است که این ضربه ای موثرتر و مهلک تر و عمیق تری در جامعه خواهد داشت. اینجاست که براساس قاعده مصلحت نظام ایجاب میکند با تمام توان و قوای موجود برای این مشکلات تدبیری اندیشه شود.
افراد بصیر هر چند ممکن است در این شرایط خاص در انواع شبهات بیفتند و در مسیر فتنه ها قرارگیرند ولی به محض بازشناسی و تمییز حق از باطل، مسیر خود را تغییر داده و در حمایت از حق، موضع می گیرند. و در این تلاطم و بحران های ایجاد شده به درستی ایفای نقش میکنند.
با توجه به این موارد مسلم است که آحاد ملت بایستی نسبت به موضوع پدافند غیر عامل حساس باشند. و با بيان ضرورت ها و راهبردهاي ديني در مساله امنيت و دفاع ملي و بكارگيري درست اصول پدافند غير عامل خلاء هاي موجود در اين زمينه ها را تا حد بسيار زيادي برطرف کنند.
و بدیهی است که براساس آیه 60 سوره انفال و قاعده نفی سبیل و قاعده ی مصلحت نظام که خود جلوه ای از بصیرت است می طلبد که تجهیزات پدافند غیر عامل در بروز حوادث پیش قدم باشد و قبل حادثه علاج آن بحران کند نه در حین حادثه و یا بعد از وقوع آن، مساله فرهنگ سازی و بصیرت افزایی در میان عموم جامعه از نسل های متفاوت خود مانع ایجاد مفسده ی فریب عمومی و فتنه انگیزی و پیامدهای ناگوار بعد آن خواهد شد. و فتنه ها و شبهه های بسیار پیچیده تندبادگونه را که قرار است بنیان فرهنگ و اعتقاد و امنیت و اقتدار ما را در هم شکند خنثی خواهد کرد. به نظر مي رسد با توجه به اسلامی بودن جامعه ایرانی براي ايجاد عزم ملي و باور عمومي در مسئولين و مردم نسبت به رعايت و بكارگيري اصول پدافند غيرعامل و بصیرت افزایی عمومی فقه مي تواند با بيان ادله شرعي و بيان نمونه هاي آن در قرآن و سيره نبوي تاثير بسزايي داشته باشد.
لزوم حفظ آمادگى در مقابل دشمن براساس آیه 60 سوره انفال
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ.
(و شما اى مؤمنین براى مبارزه با آنها خود را مجهّز و آماده كنید به آنچه در قدرت و توان خود دارید، از أنواع قوّه و از اسبان سوارى و دونده كه بدین وسیله دشمن خدا، و دشمن خودتان، و آن كسانى را كه اینك شما آنها را دشمن نمىدانید ولى خدا دشمن مىداند، در دهشت و وحشت اندازید! و آنچه را (از اموال و بدنها از عِدَّه و عُدَّه) در راه خدا انفاق كنید به سوى شما بطور وافى و كامل خواهد رسید، و شما مورد ستم و ظلم قرار نمىگیرید!)
{توضيح مفردات این آيه شريفه و معناى آن و بيان اينكه خطاب در آن عام است و متوجه تمامى مسلمين مىباشد.}
كلمه اعداد به معناى تهيه كردن چيزى است تا انسان با آن چيز به هدف ديگرى كه دارد برسد، كه اگر قبلا آن را تهيه نديده بود به مطلوب خود نمىرسيد، مانند فراهم آوردن هيزم و كبريت براى تهيه آتش، و نيز مانند تهيه آتش براى طبخ. و كلمه قوة به معناى هر چيزى است كه با وجودش كار معينى از كارها ممكن مىگردد، و در جنگ به معناى هر چيزى است كه جنگ و دفاع با آن امكان پذير است، از قبيل انواع اسلحه و مردان جنگى با تجربه و داراى سوابق جنگى و تشكيلات نظامى. و كلمه رباط مبالغه در ربط است، و ربط همان عقد (گره) است، با اين تفاوت كه ربط سستتر از عقد و عقد محكمتر از ربط است و ربطه، يربطه، ربطا با رابطه، يرابطه، مرابطة و رباطا به يك معنا است، چيزى كه هست رباط از ربط رساتر است. و كلمه خيل به معناى اسب است. و ارهاب معنايش نزديك به معناى تخويف مىباشد.
این آیه شریفه امر عامى است به مؤمنين كه در قبال كفار به قدر تواناييشان از تداركات جنگى كه به آن احتياج پيدا خواهند كرد تهيه كنند، به مقدار آنچه كه كفار بالفعل دارند و آنچه كه توانايى تهيه آن را دارند، چون مجتمع انسانى غير از اين نيست كه از افراد و اقوامى داراى طبايع و افكار مختلف تشكيل مىيابد، و در اين مجتمع هيچ اجتماعى بر اساس سنتى كه حافظ منافعشان باشد اجتماع نمىكنند مگر اينكه اجتماع ديگرى عليه منافعش و مخالف با سنتش تشكيل خواهد يافت، و ديرى نمىپايد كه اين دو اجتماع كارشان به اختلاف كشيده و سرانجام به نزاع و مبارزه عليه هم برمىخيزند، و هر يك در صدد برمىآيد كه آن ديگرى را مغلوب كند.
پس با اين حال مساله جنگ و جدال و اختلافاتى كه منجر به جنگهاى خسارتزا مىشود امرى است كه در مجتمعات بشرى گريزى از آن نبوده و خواه ناخواه پيش مىآيد، و اگر اين امر قهرى نبود انسان در خلقتش به قوايى كه جز در مواقع دفاع بكار نمىرود از قبيل غضب و شدت و نيروى فكرى، مجهز نمىشد. پس اينكه مىبينيم انسان به چنين قوايى در بدن و در فكرش مجهز است خود دليل بر اين است كه وقوع جنگ امرى است اجتناب ناپذير، و چون چنين است به حكم فطرت بر جامعه اسلامى واجب است كه هميشه و در هر حال تا آنجا كه مىتواند و به همان مقدارى كه احتمال مىدهد دشمنش مجهز باشد مجتمع صالحش را مجهز كند. (ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی، جلد : 9 صفحه :151-152)
اين آيه شريفه براى تمام مكانها، زمانها، كشورها و ادوار تاريخ الهام بخش است؛ زيرا از اسلحه خاصّى سخن نمىگويد كه با گذشت زمان از رده خارج شود، بلكه تعبير به «قوّه» مىكند، يعنى مسلمانان براى حفظ آمادگى خويش بايد از هر سلاحى كمك بگيرند، در هر عصر و زمان بايد مجهّز به پيشرفتهترين سلاحهاى نظامى دنيا باشند، كلمه «قوّه» حتّى سلاحهاى ديگر، غير از سلاحهاى جنگى، را هم شامل مىشود؛ مثلًا، وسايل تبليغاتى كه نيرويى قوى براى نابودى دشمن بشمار مىرود نيز مشمول «قوّه» مىباشد، همانگونه كه اين كلمه شامل امور اقتصادى، اخلاقى، اجتماعى نيز مىشود و خلاصه، هر چيزى كه در نبرد با دشمن كارساز باشد، و جلوى تجاوز دشمن را بگيرد، و در دفاع در برابر دشمن ما را يارى كند، مشمول آيه مىباشد.
«تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ»- در اين قسمت از آيه هدف از تهيّه نيرو و سلاحهاى جنگى چنين بيان شده است:
هدف از اين آمادگى، نابودى انسانها و ويرانى جهان و قتل و غارت بيچارگان و محرومان نيست! بلكه هدف دفاع مشروع است. بايد تمام نيروها و سلاحها را در اختيار داشت تا دشمن جرأت حمله نكند، بلكه خيال حمله را نيز در سر نپروراند؛ چون ستمگران و ظالمان هميشه به كشورها و افراد ضعيف و ناتوان حمله مىكنند و قوّت و قدرت، عاملِ بازدارنده آنها از تجاوز و جنگ است. بالا بردن توان نظامى براى إرهاب و ترساندن دشمن است، هم دشمنان خداوند و هم دشمنان خودتان، هم دشمنان ظاهر و آشكار و هم دشمنان پنهان و مخفى. بنابراين، هدف از افزايش قدرت نظامى بايد دفاع منطقى و مشروع در برابر تجاوزهاى احتمالى باشد. (آيات ولايت در قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر، جلد : 1 صفحه : 309)
و در تعاليم عاليه دين فطرى اسلام که خداى تعالى آن را براى بشر فرستاده است حكومتى را كه بايد اسم آن را حكومت انسانى گذاشت، در آن حقوق فرد فرد جامعه محفوظ و مصالح ضعيف و قوى، توانگر و فقير، آزاد و برده، مرد و زن، فرد و جماعت و بعض و كل را بطور مساوى رعايت كرده است، حكومتش فردى استبدادى نيست تا قائم به خواستههاى شخص حاكم باشد، و او به دلخواه خود بر جان و عرض و مال مردم حكومت كند. و حكومت اكثريت يعنى پارلمانى هم نيست تا بر طبق خواسته اكثر افراد دور زده و منافع مابقى پايمال شود، يعنى نصف جمعيت به اضافه يك به مراد خود رسيده و نصف منهاى يك آن محروم گردد. و شايد سر اينكه بعد از خطاب به شخص رسول خدا سلام الله علیه در آيات قبل يعنى آيه (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ) و آيه(فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواءٍ) و(لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا) و همچنين قبل از آيه( وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها) و غير آن كه خطاب در آنها نيز متوجه شخص رسول خدا سلام الله علیه است خطاب را متوجه عموم مردم كرده و فرموده:(وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) همين نكته باشد، زيرا گفتيم كه حكومت اسلامى حكومتى است انسانى، به اين معنا كه حقوق همه افراد انسانها را رعايت نموده و به خواستههاى آنان احترام مىگذارد، و لو هر كه مىخواهد باشد، نه اينكه خواستههاى افراد را فداى خواسته يك نفر و يا خواسته اكثريت كرده باشد.
و چون چنين است دشمن منافع يك جامعه اسلامى دشمن منافع تمامى افراد است، و بر همه افراد است كه قيام نموده و دشمن را از خود و از منافع خود دفع کنند، و بايد براى چنين روزى نيرو و اسلحه زير سر داشته باشند، تا بتوانند منافع خود را از خطر دست برد دشمن نگهدارند، بله پارهاى از ذخيرههاى دفاعى هست كه تهيه آن جز از عهده حكومتها بر نمىآيد، وليكن پارهاى ديگر هم هست كه مسئول تهيه آن خود افرادند، چون حكومت هر قدر هم نيرومند و داراى امكانات زيادى باشد به افراد مردم محتاج است، پس مردم هم بنوبه خود بايد قبلا فنون جنگى را آموخته و خود را براى روز مبادا آماده كنند. پس تكليف و اعدوا ... ، تكليف به همه است. (علامه طباطبایی، ج 9، ص 151-152)
مقصود [ از آیه مذکور ] این نیست [ که خدا می فرماید: ] کافران بر ما پیروز نمیشوند . کافران که نمیخواهند با خدا مستقیم و بدون واسطه وارد نبرد شوند . بلکه مقصود این است که راه کافران بر راه مومنان هرگز پیروز نخواهد شد. راه اسلام، راه جامعی است که هم معنویات و همینطور مادیات را در بر می گیرد.
ویل دورانت " میگوید : هیچ دینی به اندازه اسلام پیروان خود را به قوت و نیرومندی دعوت نکرده است . آیه میگوید در مقابل دشمن ، تا آنجا که برایتان مقدور است نیرو تهیه کنید . دیگر نمیگوید چه تهیه بکنید . بعضی مفسرین مثل علامه طباطبائی از این آیه همانطور که گفته شد نکته خوبی استنباط کردهاند . میگویند در آیات پیش ، مخاطب فقط شخص پیغمبر است ، در این آیه ، مخاطب عموم مردم است . آیات پیش چنین بود : « ان شر الدواب عند الله الذین کفروا فهم لا یؤمنون الذین عاهدت منهم ثم ینقضون عهدهم ». . . آنها که تو با آنان پیمان بستی و پیمانشان را نقض کردند « فاما تثقفنهم فی الحرب » آنجا که تو بر آنها پیروز میشوی چنین کن. «و اما تخافن من قوم خیانه»آنجا که تو به عنوان رئیس مسلمین خوف و بیم خیانت آنها را پیدا کردی ، پیمانشان را الغاء کن یعنی اقاله کن، [منتفی بودن آن را] به آنها اعلام کن . همه جا مخاطب خود پیغمبر است . ولی اینجا که میرسد نمیگوید : و اعد لهم ما استطعت من قوه ای پیغمبر ! ای رئیس مسلمین ! ای ولی امر »مسلمین ! هر مقدار نیرو که برای تو ممکن است آماده کن . یکدفعه مخاطب ، عموم مسلمین قرار میگیرند : ای مسلمین ! عموما ، هر چه نیرو برایتان ممکن است آماده کنید . چون این نیرو ، نیرویی نیست که فقط رئیس مسلمین باید آماده کند . یک مقدار آن ، مجهز شدن خود افراد است . افرادند که باید تعلیمات ببینند و خبرویت و آمادگی پیدا کنند . با اینکه در اینجا هم وظیفه سنگین به عهده ولی امر مسلمین است ، اما به واسطه کمال اهمیت ، از اینکه مخاطب ، ولی امر مسلمین باشد میگذرد و عموم را مخاطب قرار میدهد : «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه »هر چه میتوانید نیرو تهیه کنید « و من رباط الخیل »یک مثال ذکر میکند : و از اسبان بسته که مظهر و دلیلی است بر مهیا بودن نیروها ، چون در قدیم اسب نقش مهمی در جنگ داشت ، یک سپاه وقتی میخواست آماده باشد ، یکی از وسائل آمادگیش اسبان بسته آماده به کار بود که وقتی اعلام بسیج میشد فورا این اسبها را سوار میشدند و میرفتند. «ترهبون به عدو الله و عدوکم»که به این وسیله ، رعب و شخصیت شما در دل دشمنان خدا و دشمنان شما وجود داشته باشد ، وقتی که نیروی شما را در نظر میگیرند دلشان بلرزد، و خلاصه روی شما حساب بکنند . جملهای است از یکی از فیلسوفان معاصر اروپا میگوید: پیمانها بدون شمشیر ، جز کلماتی بر روی کاغذها نیستند . سخنی بسیار اساسی است : تو به پیمان خودت وفادار باش اما اتکائت به وفای طرف نباشد . از ناحیه خودت وفادار باش ولی به وفای طرف هرگز متکی مباش . نیرویت مهیا باشد که اگر طرف خواست پیمان را نقض کند با نیرو با او روبرو بشوی . گویی این فیلسوف حرف خودش را از این آیات قرآن اقتباس کرده است . قرآن بعد از اینکه آنهمه توصیه میکند به امر انسانی وفای به عهد و پیمان ، در واقع اینطور میگوید : خودتان وفادار باشید ولی اعتماد نکنید به انسانیت دیگران . نیرویتان را آماده داشته باشید که اگر آنها با نیرو با شما روبرو شدند ، شما نیز با نیرو با آنها روبرو بشوید ، و به موجب آن ، شخصیت خودتان را به دشمنان خدا و دشمنان خودتان ثابت کنید که وقتی فکر شما را میکنند ، دلشان بلرزد. (مطهری، مرتضی، ج1، ص 164)
و در این باره محمد اديب يکي از پرسشهاي مطرح درباره يهوديان را اينگونه بيان ميکند که چرا اينان داراي قدرت و حکومت هستند، در حاليکه قرآن ميفرمايد: ]ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ[؛ (البقرة/ 61) ([داغ] خواري و ناداري بر [پيشاني] آنان زده شد.) آنگاه پاسخ ميدهد: آنچه در قرآن آمده، يک قاعده ذاتي است که با عوارضي قابل تغيير موقّت است. يهوديان از ضعف و تفرقه مسلمانان استفاده کرده، بر آنان حاکم شدهاند. حقيقت قرآني ذلّت، مسکنت و غضب الهي درباره يهوديان تغييري نکرده؛ بلکه اين مسلمانان هستند که در برابر يهوديان به وظيفه خويش عمل نکردهاند. يهوديان نزد اروپاييان محترم نيستند و به انسانهايي ترسو و مکّار مشهور هستند. اما اروپاييها از زر، زور و تزوير اينان، هراس دارند. قرآن درباره ترسو بودن يهوديان ميفرمايد:
لا يُقاتِلُونَكُمْ جَميعاً إِلاَّ في قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ (الحشر/ 14) [آنان به صورت] دسته جمعي جز در قريههايي که داراي استحکامات هستند يا از پشت ديوارها با شما نخواهند جنگيد.) اگر امّت اسلامي تغيير انقلابي کند و به آيه ]وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ[؛ (الانفال/ 60) (و هر چه در توان داريد از نيرو بسيج کنيد.) عمل نمايد، عوارض، از حقايقِ قرآني، کنار رفته و سنتها به حال ذاتي خود بازميگردد و يهوديان، چونان مارهايي به سوراخها خواهند خزيد. (علوم و معارف قرآن و حدیث، ج 9، ص 24)
با توجه به آنچه گفته شد، تامین و تحصیل هر آنچه ما را در برابر دشمن قدرتمند میکند و از ذلت و خواری مسلمین جلوگیری میکند واجب و ضروری است. دانشى هم كه مقدمه سازندگى و تأمين نيازهاى اجتماعى است، و جامعه بدون آن قادر به ادامه حيات نيست و يا با مشكل جدّى روبرو مى شود و يا نمى تواند در مقابل تهاجم احتمالى دشمن از خود دفاع كند، تحصيل آنها بر افرادى از جامعه كه توان تحصيل آن دانش را دارند واجب كفايى است. بدين معنى كه بر همه كسانى كه استعداد تحصيل آن دانش را دارند ، واجب است آن دانش را بياموزند؛ ولى اگر عده اى ـ به اندازه كفايت ـ براى آموختن آن اقدام كردند ، تكليف از ديگران ساقط مى شود. بر اين اساس تعدّد رشته هايى كه تحصيل آن واجب كفايى است ، به تناسب نيازهاى جامعه در زمانهاى مختلف متفاوت است؛ مثلاً تحصيل دانش اتم شناسى در شرايطى كه جامعه اسلامى نيازمند به آن نباشد ، واجب نيست؛ ولى در شرايطى كه مردم مسلمان براى دفاع از خود نيازمند به آن هستند، به موجب آيه: وَ أَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ (الأنفال / 60) يعنى «و در برابر آنان هر نيرويى كه مى توانيد فراهم آوريد»، تحصيل آن واجب كفايى است و در صورتى كه اشخاص با استعداد كه مستعد براى تحصيل اين دانش هستند محدود باشند ، وجوب كفايى در مورد آنها تبديل به وجوب عينى مى گردد .(محمدی ریشهری، ج1، ص 441) آموختن و بکارگیری دانش پدافند غیرعامل در فقه امامیه هم نه تنها از دیرباز مورد توجه ائمه اطهار و علمای دین به تبع این بزرگواران، بوده که امروزه به واسطه گسترش جنگ سرد بالاخص از نوع تهاجم فرهنگی و تخریب افکار و اذهان مردمان سرزمین مورد تهاجم، بسیار مورد اهمیت است. و از آنجا که از مصادیق دفاع لازم در مقابل تهاجم دشمن است، مصداق واجب کفایی است.
قاعده نفی سبیل
(آيه 141 نساء، در باره نفى هرگونه سلطه کافران بر مسلمانان)
به آيه 141 سوره نساء (به دليل بخش آخر آيه) «آيه نفى سبيل» مىگويند: (الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ وَإِن كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُم مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً) ؛) همانان كه مترصد شمايند پس اگر از جانب خدا به شما فتحى برسد مىگويند مگر ما با شما نبوديم و اگر براى كافران نصيبى باشد مىگويند مگر ما بر شما تسلط نداشتيم و شما را از [ورود در جمع] مؤمنان باز نمىداشتيم پس خداوند روز قيامت ميان شما داورى مىكند و خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان براى كافران راه [تسلطى] قرار نداده است .
کلمه «سبيل» از قبيل «نکره در سياق نفى» است و معناى عموم مىدهد. بنابراين، آيه هرگونه استيلا و سلطه کافران بر مؤمنان را ناشدنى مىداند. اين «جعل» مىتواند هم «جعل تشريعي» باشد؛ همان گونه که برخى از فقها در مسائل مختلف فقهى براى عدم تسلط کفار بر مؤمنان از نظر حقوقى و حکمى به اين آيه استدلال کردهاند، و هم مىتواند «جعل تکوينى» باشد؛ يعنى کافران از نظر سياسى و فرهنگى و اقتصادى و از هيچ نظر بر افراد باايمانى که ملتزم به لوازم ايمانشان هستند چيره نخواهند شد.
و اگر آنها بر مسلمانان پيروز ميشوند به اين دليل است که بسيارى از مسلمانان وظايف و رسالتهاى خويش را فراموش کردهاند. (فرهنگ نامه علوم قرآن، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 1، ص503)
بر اساس قاعده نفی سبیل، خداوند متعال در قوانين و شريعت اسلام، به هيچ روي، راه نفوذ و تسلّط كفّار بر مسلمانان را باز نگذارده است. پس شرعاً كافر در هيچ زمينه ای نمي تواند مسلّط بر مسلمانان باشد. به عبارت ديگر، هرگونه رابطه و عملي كه منجر به برتري كافر بر مسلمانان باشد انجام آن بر مسلمانان حرام است. مانند: حرمت ازدواج زن مسلمان با کافر و عدم ولایت پدران کافر بر فرزندان مسلمان در اجازه ازدواج، عدم نفوذ قضاوت کافران بر مسلمانان و بطلان تولیت کافران بر اوقاف مسلمانان. بنابراين، نظام جمهوري اسلامي ايران بر پايه محور حفظ عزّت و سيادت مسلمانان و نفي سلطه بيگانگان است. از اينرو، سياست خارجي اسلام همانند سياست داخلي اش، بر پايه اصولي استوار است كه اجراي صحيح آنها، آثار ارزشمندي در پي خواهد داشت كه بدون رعايت آنها، ارتباط با ملل و دولتهاي جهان قوام نمي يابد و به درستي شكل نميگيرد. اين صورت ثابت به انديشه ها و مواضع سياسي و امور خارجي اعتدال ميبخشد و آن را از تندروي و كندروي و گرايشها و تنشهاي تباه كننده بازميدارد و به مسير درست رهنمون ميگردد و براي پذيرش اسلام و گسترش فرهنگ اسلامي در جهان، آنها را به خوبي ارائه ميدهد و نيز از نفوذ فكر و فرهنگ غير انساني و طاغوتي پيشگيري ميكند و گذرگاه سياست استعماري را مسدود ميسازد. از اين روي، «نفي سبيل» با توجه به آيه 141 سوره نساء (وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلا) از زواياي گوناگون مورد بررسي قرار ميگيرد.
پیش از بررسی نحوه دلالت قاعده نفی سبیل بر وجوب پدافند غیرعامل، مناسب است به چند نکته کوتاه درباره قاعده فوق اشاره شود. نکته نخست آنکه، قاعده فوق در مقام قانونگذاری و تشریع احکام است؛ بدین صورتکه خدای تعالی در مقام تشریع احکام اسلامی، حکمی که سبب تسلط کفار بر مسلمانان شود جعل نکرده است، لذا مسلمانان نیز نباید حکمی را که بهنوعی تسلط کفار را به دنبال دارد منعقد نمایند و خود را در زیر سلطه کفار قرار دهند.( بجنوردی، 1419، ج 1، ص 188). البته، برخی دیگر از صاحبنظران با عمومیت بخشیدن به مفاد این قاعده معتقدند که عدم تسلط بیگانه در تمامی مسائل رایج نظام اسلامی، اعم از نظامی، فرهنگی، اقتصادی و...، جاری است.( مکارمشیرازی، 1374، ج 4، ص 175) بر همین منوال، فقهای امامیه در ابواب مختلف فقه از این قاعده استفاده نمودهاند و برمبنای آن فتوا دادهاند و بهواقع از قواعد فقهی مهم و شناختهشده محسوب میگردد که بهویژه در فقه اقتصادی و فقه سیاسی، و بهطورکلی در همه روابط فردی و اجتماعی میان مسلمانان و غیرمسلمانان بهعنوان قانون کلی جریان دارد.( عمیدزنجانی، 1392، ج3، ص 24) این قاعده بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی مسلمانان در حفظ استقلال سیاسی و از بین بردن زمینههای وابستگی است.( زینویوند، 1393، ش 36، ص 169) و در حقیقت توجه به همین مطلب است که توجیهگر مبنای قاعده مورد بحث در زمینه پدافند غیرعامل خواهد بود. مرحوم شیخ انصاری نیز بیان فرمودهاند این قاعده بر بیشتر قواعد فقهی تقدم دارد.(شیخ انصاری، 1415ق، ج 4، ص 142) نکته بعدی درخصوص قاعده نفی سبیل آن است که این قاعده از احکام ثانویه است؛ لذا بر احکام اولی حکومت و بر آنها تقدم دارد؛ یعنی هر حکم اولیهای که با این قاعده منافات داشته باشد باطل میگردد(فاضل لنکرانی، 1383، ص 234)
باتوجه به مبنای جامعیت قرآن، که مهمترین مبنای قاعده نفی سبیل است، و اطلاق قاعده نفی سبیل طبق دیدگاه غالب مفسرین، (سیوطی،1391ق، ج2، ص 393) فقها و صاحبنظران مبنی بر اینکه نفی در قاعده دلالت بر این دارد که هر امری که موجب تسلط و سیطره غیرمسلمانان بر مسلمانان میشود میباید دفع و منع گردد، میتوان قائل به لزوم وجود پدافند غیرعامل گشت. علاوه برآن، برخی دیگر از فقها قائل به این هستند که هر چند قاعده نفی سبیل دارای مصادیق و فروع زیادی در میان احکام شرعیه است؛ اما یکی از مهمترین مسائلی که میتوان از تمام آن امور فرعی به دست آورد مسئله عدم ولایت کافر بر مسلمان است؛ به عبارت دیگر نباید کاری کرد که یک مسلمان تحت سیطره و تسلط کافر قرار بگیرد و کافر بر او ولایت داشته باشد. این مسئله که از ذیل آیه استفاده شده نشان دهنده اهمیت این مسئله است؛ لذا باید از هر راه ممکن ولایت کفار بر مسلمانان را نفی کرد و از آن اجتناب نمود. (حسینی مراغی، 1417ق، ج2، ص 350)
قرینه مطلب آنجاست که وقتی حکومتی به لحاظ نظامی مورد تهاجم قرار گیرد، چه مغلوب گردد و چه مغلوب نگردد، از سایر وجوه یا مورد سلطه واقع میگردد و یا آسیبهای جدی و قابل توجهی خواهد دید و بیتردید این مقدمهای خواهد بود بر سایر چالشها و دشواریها که نمونههای آن در تاریخ به فراوانی دیده میشود. (غزالی، 1390، ص 246) نکته دیگر همان دو جنبه ایجابی و سلبی قاعده نفی سبیل است که منظور از جنبه سلبی نفی سلطه از سوی اجانب است و جنبه ایجابی بهمعنای انجام و ایجاد راهکارهایی برای مسدود کردن راه نفوذ بیگانگان است که بحث پدافند غیرعامل معطوف به همین جنبه ایجابی خواهد بود.(دهشیری، 1378، چاپ دوم، ص 130)
نکته احصاء شده دیگر در این آیه الزامی است که میتوان از ذیل آیه استنباط کرد و آن را متوجه افراد، گروهها، نهادهای دینی و اسلامی نمود؛ با توجه به اینکه قاعده نفی سبیل بیانکننده عدم سلطه و تسلط کفار بر مسلمانان است به طوری که حرمت و عدم جعل را در کنار هم داشته و علاوه بر حکم تکلیفى، حکم وضعى بطلان و فساد را نیز به دنبال خود دارد؛ لذا بیان آنچه که موجب سیطره کفار بر مسلمانان گردد، انجامش هم مغبوض و مورد نهی شارع بوده و استحقاق عقاب را به دنبال دارد و هم عقود و معاملاتی که سبب این سلطه و سیطره شدهاند از نظر شارع مقدس فاسد و باطل است.(علیدوست،1383 ، شماره 76، ص 233) افزون بر این، با نگاهی به قاعده نفی سبیل روشن میشود، از منظر دین اسلام حفظ اعتلا و برتری مسلمانان و نظام اسلامی یک اصل اساسی بوده و از اهداف مهم شمرده میشود؛. همانطور که رسول گرامي اسلام (صلی الله و علیه وآله) فرمودند: «الاسلام يعلوا و لا يعلي عليه»7 اسلام بالاست و چيزي بالاتر از اسلام نيست، يعني جامعه اسلامي از لحاظ درجه، در مرتبه بسیار بالایی قرار دارد و چيزي بالاتر از آن نيست. در دیدگاه فقه اسلامی به ویژه فقه امامیه سلطه و نفوذ دشمنان بر جامعه اسلامی و مسلمانان امری ناروا و مذموم است و برتری کفار بر مسلمانان چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع ممکن و پذیرفتنی نیست؛ به همین سبب هر عملی در این راه به اعتلا و پیشرفت کشور اسلامی کمک کند و مسلمانان را از سیطره و تسلط کفار خارج کند لازم و واجب است. به عبارت دیگر بر اساس این آیه شریفه راه هر نوع نفوذ و سلطهای از جانب کفار علیه مسلمانان در حوزههای مختلف باید مسدود گردد که کلمه واجب بودن نشاندهنده این عمل و لزوم آن است؛ همانطور که در بخش دیگر از آموزه های دینی ما به طور مثال آیه 123 سوره توبه آمده است﴿وَ لْيَجِدُوا فيکُمْ غِلْظَةً﴾ دشمنانتان بایستی ستبري و ستيزي را در شما احساس کنند يعني «أَيُّهَا الْمُسْلِمُون، أَيُّهَا الْمُؤْمِنُون» آنقدر ستبر و نفوذناپذير باشيد که بيگانگان درباره شما احساس ستبري کنند، و همچنین در سخنان نوراني اميرمؤمنان(سلام الله عليه) که در کتاب شریف نهج البلاغه حکمت 314 و سایر کتب شیعی آمده است که «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَيْثُ جَاءَ» سنگ ستبر را از هر جايي که آمد برگردانيد. سنگپذير، ستمپذير، سلطهپذير نباشيد. البته قاعده نفی سبیل در قالب چند اصل الزامآور در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانده شده که نشاندهنده اهمیت مسأله عدم سلطهپذیری است.(بیگ زاده، 1395، چاپ 26، اصول 3، 145 و 146 قانون اساسی) براین اساس پدافند غیرعامل به دلیل رسالتی که به عهده دارد و بنابر این اصل که سیطره و نفوذ دشمن را از کشور دور نموده و به حال آماده باش در برابر هر نوع تهدید و تجاوز قرار دهد، میتواند بنابر نهی شارع از تسلط کفار بر کشورهای اسلامی در آیه نفی سبیل از مصادیق این قاعده به شمار رود.
قاعده «نفي سبيل» از قواعد فقهي مهم اسلامي و يكي از مستندات لازمالرعايه در حفظ عزّت و سيادت مسلمانان و نفي سلطه بيگانگان است كه بر اساس آيه 141 سوره نساء، ابتدا بايد معني واژه «سبيل» روشن شود.
بند اول: مفهوم سبیل
«سبيل»در لغت به معني «راه» است، اما گاهي به معني «شريعت و قانون» نيز به كار برده مي شود. منظور از «سبيل» در اينجا، همان معني اصطلاحي دوم است; يعني قانون و شريعت. واژه «نفي» نيز در اينجا، به معني «بسته شدن» است. پس مفهوم و معني قاعده نفي سبيل كافران بر مسلمانان چنين است: خداوند در قوانين و شريعت اسلام، به هيچ روي راه نفوذ و تسلّط كفّار بر مسلمانان را باز نگذارده و هرگونه راه تسلّط كافران بر مسلمانان را بسته است. پس كافر در هيچ زمينه اي شرعاً نميتواند بر مسلمانان مسلّط شود. هرگونه رابطه و اعمالي كه منجر به تفوّق كافران بر مسلمانان باشد، انجام آن بر مسلمانان، حرام است. با قاطعيت ميتوان گفت: قاعده «نفي سبيل» در روابط خارجي اسلام و مسلمانان ـ به اصطلاح ـ «حق وتو» دارد. اگر يك قرارداد سياسي و اقتصادي و مقاوله نظامي و حتي فرهنگي به عنوان مقدّمه و زمينه تسلّط كفّار بر مسلمانان تلقّي شود، قاعده «نفي سبيل» آن قرارداد و مقاوله را باطل ميسازد. (شكوري، 1377، ج دوم، ص 326ـ327)
بند دوم: مفهوم «سلطه»
«سلطه»، كه در لغت به معني «قدرت از روي قهر(قريشي، 1364، ج 3، ص 290) است، در فرهنگ سياسي، به معني «استعمار» (امپرياليزم) و در زبان قرآني، به معني «استكبار» به كار ميرود و عبارت از تسلّط سياسي و يا اقتصادي كشوري بر كشور يا کشورهاي ديگر است. هرچند در حقوق بين الملل، اصل بر تساوي حاكميت دولتها و مبتني بر احترام متقابل (جعفري، 1370، مواد 1، ص 224ـ225) و عدم مداخله كشورها در امور داخلي يكديگر است. (همان، ماده 2) اما واقعيتهاي اجتماعي و سياسي حكايت از وجود قدرتهاي امپرياليستي و سلطه گوناگون دارند كه به صورتهاي اقتصادي، سياسي و عقيدتي ظاهر ميشوند:
1- سلطه اقتصادي: سلطه اقتصادي وقتي است كه قدرتهاي اقتصادي اولا، از طريق شركتهاي چند ملّيتي، منابع توليد و بازار مصرف کشورهاي مستعد سلطه را در اختيار خود مي گيرند و از اين راه، با تأسيس مراكز صنعتي در آن كشورها، بهره كشي از كارگران با مزد اندك، تهيه مواد خام ارزان، و استفاده از معافيتهاي مالياتي و ايجاد صنايع استخراجي و مونتاژ، کشورهاي ميزبان را عملا وابسته به خود مي سازند. ثانياً، با تأسيس بانكهاي استقراضي و پرداخت وامهاي پربهره به سرمايه داران خصوصي داخل کشورهاي محروم، زمينه را براي استثمار فراهم مينمايند. ثالثاً، از طريق ايجاد شركتهاي مختلط كشت و صنعت و با استفاده از امتيازات دولت ميزبان، راه را براي تك محصولي كردن كشاورزي باز ميكنند و با اضمحلال كشاورزي سنّتي، بازار مناسبي براي فروش محصولات كشاورزي خود فراهم ميآورند. بدين روي، با تسلّط قدرتهاي اقتصادي بزرگ بر بازار، مواد اوليه، جريانات پولي و بانكي و ابتكار عمل در سرمايه گذاريها، امتيازات و منافع راهي کشورهاي سلطه گر و وابستگي و استضعاف متوجه کشورهاي ضعيف ميگردد.
2- سلطه سياسي و نظامي: سلطه سياسي، كه ادامه روند سلطه اقتصادي است، کشورهاي ضعيف را عملا به انقياد درميآورد. قدرتهاي سلطه گر اولا، به طور غير مستقيم، دست به ايجاد جناحهاي سياسي ساختگي در داخل کشورهاي مستعد سلطه ميزنند و چهره هاي بومي وابسته را به عنوان سياستمدار پرورش ميدهند تا از طريق نفوذ در مجالس قانونگذاري و هيأت حاكم، اهداف سلطه جويانه خود را تأمين كنند. ثانياً، از طريق تأمين اسلحه، تربيت نيروي نظامي وابسته و سازماندهي نيروهي مسلّح، زمينه را براي ايجاد اختلاف منطقه اي و برافروختن شعلههاي جنگ و در نهايت، مصرف اسلحه و رونق اقتصاد نظامي خود فراهم ميسازند. رواج کودتاهاي نظامي در اينگونه كشورها، دريچه اطميناني است كه همواره روند سلطه را تضمين مينمايد.
3- سلطه فرهنگي: امپرياليسم براي نيل به اهداف سلطه جويانه خود، با رسوخ در فرهنگ جامعه و با ارائه فرهنگ جايگزين، از طريق القاي نيازهاي مصنوعي و كالاي مصرفي و تلقين استقبال از فرهنگ عاريتي، آداب و رسوم و سنتي تاريخي، ادبي، هنري، ملّي، و مذهبي جامعه را تضعيف مينمايد و در نهايت، با از بين بردن حسّ مسئوليت و كار و مبارزه، جامعه مورد نظر را به انحطاط مي كشاند و از اين راه، به بهره برداري و استثمار کشورهاي ضعيف ميپردازد.
4- سلطه عقيدتي: بجز سلطه مادي، كه نوعاً توسط کشورهاي قدرتمند اقتصادي صورت ميگيرد، نفوذ و اقتدار معنوي و عقيدتي نيز قابليت و استعداد تبديل به سلطه را داراست. تفاوت اصلي سلطه مادي و سلطه عقيدتي را در طريق راهيابي اين دو بايد دانست; بدين معنا كه سلطه مادي با واسطه دولتها صورت ميگيرد، در حالي كه سلطه عقيدتي مستقيماً از مرزها عبور كرده، ملتها را از جذّابيتهاي خود متأثر مي سازد. دولتهايي كه معمولا پس از انقلاب به قدرت ميرسند، با شور و حرارتي كه دارند، ممكن است ملتي تحت ستم را به راه انقلاب سوق دهند. از جمله موارد نفوذ و سلطه عقيدتي را در سياستي كه انقلاب فرانسه در پيش گرفت ميتوان ديد; چنانكه در فرمان نوزدهم نوامبر 1792 آمده بود:
كنوانسيون ملّي به نام ملت فرانسه اعلام مي دارد كه برادري و ياوري خود را ارزاني اقوامي خواهد نمود كه بخواهند آزادي از دست رفته انسان را باز يابند. (هاشمي، 1378، ج 1، ص 128ـ130)
مداخلات انقلابي اتحاد جماهير شوروي (سابق) از طريق فعاليتهاي «كمينترن» (1919ـ1943) و «كمينفرم» (1947ـ 1956) با هدف گسترش سوسياليسم، تأسيس و توسعه احزاب كمونيست در کشورهاي ديگر را به دنبال داشت و بحرانهاي متعددي را در نقاط گوناگون موجب شد و اتحاد شوروي (سابق) را از اين طريق، به صورت يك قدرت سلطه گر درآورد.(همان)
این سلطه در عصر کنونی در قالب جنگ نرم و جنگ فرهنگی که از اهمیت و توجه بسیاری برخوردار است و به عنوان جایگزین واقعی جنگهای کلاسیک و نظامی بسیار مورد استفاده کشورها و دول متخاصم و سلطه گر قرار گرفته، به شدت نمایان است. که نمونه کامل آن در این تهاجم گسترده فرهنگی بر علیه کشور عزیزمان ایران به وضوح مشهود است. پدافند غیرعامل یکی از مهمترین ابزارها برای مقابله با این تهاجمات است. که هرگز نباید مورد غفلت و کم کاری قرار گیرد.
پدافند غیرعامل جنگ نرم
مجمع تشــخيص مصلحت نظام در راســتاي سياستهاي كلي نظام در سند چشم انداز 20 ساله كشور، پدافند غيرعامل را به شرح ذيل تعريف نموده است: مجموعه اقدامات غيرمســلحانه اي كه موجب افزايش بازدارندگي، كاهش آســيب پذيري، تداوم فعاليتهاي ضروري، ارتقاء پايداري ملي و تسهيل مديريت بحران در مقابل تهديدات و اقدامات نظامي دشمن مي شود. (هاشمی،امیری،منفرد، 1395، ص 9)
پدافند غيرعامل يك اصل است براي هميشه است و ربطي به دور يا نزديك بودن تهديدات ندارد. چون تا دشمن وجود دارد، تهديد هست و تا تهديد هست، فكر و آمادگي دفاعي بايد باشد. هم پوشــاني دفــاع عامل (دفاع بــا سلاح) و دفاع غيرعامل (دفاع بدون سلاح) يك اصل قابل توجه مي باشد. زيرا دفــاع غيرعامل مكمل دفاع عامــل و بالعكس دفاع عامل مكمل دفــاع غیرعامل ميباشــد.
پدافند غیرعامل جنگ نرم به مسائلی می پردازد که موجب کاهش صدمات و شکافها در باورهای نیک افراد جامعه در حین جنگ و پس از آن می شود. این پدافند میزان تاثیرگذاری حملات نرم را کاهش داده و قدرت بازپروری افکار را در مدت کوتاهی پس از آن افزایش می دهد.
و اینگونه باعث كاهش آسيب پذيري هاي فرهنگي در برابر تهديدات عمليات رواني دشمن، پايدارسازي سيستمهاي فرهنگي ملي، ارتقاي آستانه تحمل ملي از بعد فرهنگي، مديريت بحران دفاعي عمليات فرهنگي و رواني و فرهنگ سازي ملي می شود. (موعظي، حسینی، 1394، ص17) جنگ نرم کلیه مولفه های یک جنگ تمام عیار را برای شکست دادن رغیب داراست. ماهواره ها، سایتهای ضد انقلابی، تحلیلهای سیاسی هراس انگیز و قطعنامه ها ابزار جنگی دشمن هستند. پدافند عامل این ابزار نیز ماهواره ها، و سایتهای خودی و حتی بعضی امور فنی مانند ارسال پارازیت و مقابله با سایتهای مخرب و دروغ پرداز است.
آماده سازی پدافند غیرعامل جنگ نرم نیازمند فرهنگ سازی است. پدافند غیرعامل نرم برای امور فکری و فرهنگی به سرعت قابل انتقال است و پس از هجمه فرهنگی دشمن به جامعه انجام می گیرد، اما فرهنگ سازی و استفاده از قدرت نرم فرهنگی، که یک راهبرد طولانی مدت و یکی از اصول پدافند غیرعامل نرم است، همواره مورد نظر کشورها بوده است. پدافند غیرعامل نرم به هنگام هجمه نرم دشمن، راهکارهای کوتاه مدت را در دستور کار خود قرار داده سعی در ترمیم شکاف ها و تلفات درکوتاهترین زمان ممکن را دارد. رسانه های عمومی، بهترین ابزار برای مقابله با جنگ نرم دشمن و بسیج کردن افکار عمومی داخلی و جهانی به شمار می روند. (خزایی، 1394، ص179) و همچنین یکی از مهمترین موارد در این زمینه بصیرت افزایی و مقاوم سازی افکار عمومی از طریق جهاد تبیین توسط تمام نیروهای توانمند در این عرصه است. و دولت باید با حمایت همه جانبه و بسیج کردن نیروهای انقلابی و برگزاری کرسی های گفتمان و آزاد اندیشی در فضای مجازی و دانشگاه ها و مدارس و کلاس های آموزشی حتی در کوچه و خیابان و برای ساعاتی کوتاه توسط نیروهای مسلط و توامند در زمینه رفع شبهات تمام سنین با زبان خودشان و آگاه سازی افراد جامعه اقدام کند. زیرا در شرایط فتنه و جنگ نرم، افکار مقاوم به عنوان سپر محافظ عمل کرده و ضربات فرهنگی را دفع می کند. شاید این کار در ابتدا یک کار دراز مدت فرهنگی به نظر برسد که در زمان حمله در آن لحظه و به خودی خود کاربرد ندارد؛ چرا که شرایط در زمان جنگ نرم با شرایط عادی متفاوت است. و از لحاظ فرهنگی، پرفشار بوده و روشها با زمان عادی تفاوت دارد. در فرهنگ سازی تربیت برای علم اولویت دارد. اصولا هدف از فرهنگ سازی تربیت و پرورش رفتار و روش زندگی مردم بر اساس آموزه های دینی و جامعه مدنی است. ولی در پدافند غیرعامل، علم، و یا به عبارت دیگر اطلاع رسانی به موقع، نسبت به تربیت اولویت دارد. در جنگ نرم فرصتی برای تربیت نیست، بلکه فقط باید با اطلاع رسانی صحیح نقاط خطر را به مردم گوشزد کرد که آماده حوادث پیش رو باشند اما به هر حال پدافند غیرعامل جنگ نرم و فرهنگ سازی هر دو در حوزه افکار، باورها و اندیشه های مردم فعالیت می کنند. و آنچه در مورد شرایط کشور ما و هجمه عظیم و دراز مدت جنگ نرم و تهاجم فرهنگی صورت گرفته بر علیه کشور و مردم ایران، که به جرات می توان گفت در روی زمین هیچ ملتی به اندازه ملت ایران مورد تهاجم شبانه روزی قرار نمی گیرد به نظر می رسد؛ ما در عرصه پدافند غیرعامل نیازمند کار همزمان و سریع و دقیق در هر دو عرصه و به صورت موازی هسیتم. آنطورکه از مشاهدات بر می آید دشمن خستگی ناپذیرانه این حرکت در موازات هر دو را در پیش گرفته و همزمان که در عرصه نبرد جنگ نرم در مقابل سربازان پیشین و لشگر آماده کنونی ما یعنی بزرگسالان این عرصه در حال نبردی سهمگین است. سپاه پسین ما یعنی خردسالان و کودکان ما را هم مورد هجمه فرهنگی گسترده ای قرار داده تا آن هنگام که نوبت ورود آن ها به عرصه شد مطئمن باشد که با سپری مقاوم چون گروه پیشین برخورد نخواهد کرد و به آسانی به هدف خود نائل می آید. در چنین حالتی هیچ چیز نمی تواند چون بصیرت افزایی به تناسب اقتضائات در هر دو نسل، اینچنین بحرانی را پشت سر گذارد.
قاعده مصلحت نظام
ابن منظور در معنای لغوی واژه مصلحت بهگونه فشرده مینویسد؛ « الاصلاح نقیض الافساد, والمصلحة: الصلاح؛ بهبود بخشیدن، مخالف تباه کردن است و مصلحت بهمعنای شایستگی است». (ابن منظور، 1416ق، جلد : 2، ص 517)، اما صاحب اقرب الموارد با شرح کاملتر و روشنتر مینویسد: «المصلحة: ما یترتب على الفعل و یبعث على الصلاح, یقال: (رأى الامام المصلحة فى ذلک) اى هو ما یحمل على الصلاح, ومنه سمّى ما یتعاطاه الانسان من الاعمال الباعثة على نفعه؛ مصلحت, عبارت است از آنچه که بر عمل بار و سبب صلاح مىشود. از همین باب است این سخن که (امام مصلحت را در این دید.) یعنى این, چیزى است که سبب صلاح مىشود. و از این روى, کارهایى که انسان انجام مىدهد و سبب سود بردن او مىشود، به این نام [مصلحت] نامگذارى مىگردند». (الشرتوني اللبناني، ج1، 1889م، ص215) خلاصه سخن وى این است که مصلحت، سود و فایدهاى است که در نتیجه انجام کارى بهره انسان مىشود. مىتوان گفت مصلحت در سخنان فقیهان نیز, به معناى سود دنیوى و اخروى به کار برده شده است. باتوجه به آنچه گفتیم مىتوان گفت نگهداشت مصلحت نظام, یعنى پاسداشت هر امرى که به سود و صلاح جامعه باشد و سبب بهره معنوى یا مادى, دنیوى یا اخروى تک تک مردمان آن گردد.
مصلحت علاوه بر اینکه در وضع و اجرای قوانين نقش اصلی را دارد، در اجرای قوانين ثابت و صدور فرمانها و دستورهای جزئی حکومتی نيز محوریت دارد؛ چه اینکه دارای دو عنصر اصلی جعل و اجرا است: نخست، مصلحت تشریعيه؛ در رتبهای قبل از جعل احکام و خواستههای کلی و جزئی اسلام قرار دارد، و تشخيصدهنده آن، بالاصاله، خداوند است. و دیگری، مصلحت اجرائیه؛ در رتبهای بعد از احکام و خواستهها قرار دارد، و تشخیص دهندگان آن، انسانها در حوزه مسائل اجتماعی هستند که همان حکومت اسلامی است. این اجرائی بودن صرفا در مقایسه با احکام و خواسته های مجموعه دین اسلام است؛ ولی در مقایسه با سازمان یک حکومت و تشکیلات تقنینی و اجرایی، این مصلحت صرفاً اجرایی نیست؛ بلکه مبانی قانونگذاری نیز دارد. مبانی حکم حکومتی مصلحت اجرا است؛ ولی مبانی حکم الهی مصلحت تشریعیه است. (صرامی، 1380، ص70-82.)
در بسیاری از نصوص معتبر دینی پیش از بیان حکم یا پس از آن در همان دلیل یا در نص مستقل، وجه یا وجوهی از مصالح و مفاسد آن بیان گردیده است؛ این وجوه در نهایت مصالحی است که به جامعه و افراد بر می گردد. اصلیترین ضابطه برای مصلحت آن است که چون مصلحت زاییده شریعت بوده، و به جهت تأمین اهداف غایی شریعت و جامعه اسلامی و از بین رفتن مشکلات ناشی از تزاحم برخی احکام و اداره مطلوب و بهینه جامعه وضع شده است؛ لذا در تقابل با شریعت قرار ندارد، بلکه تنها در گستره آموزهها و غایات دین قابل ارزیابی است؛ چون نصوص شرعی در حکم ضوابط شکلگیری مصلحت شرعی هستند، و اعتبار مصلحت در مقام تشريع منوط به وجود قوانین و ضوابط شریعت است؛ از اینرو مقید ساختن شرع به مصلحت منجر به خروج از موضوع اصلی میگردد؛ بنابراین، مصلحت اندیشی فقهی در قلمرویی غیر از تأمین اهداف و غایات شریعت، حجیت نداشته و قابلیت عرضه و ارائه ندارد. (ایزدهی، 1392، شماره1، ص 3)
بر این اساس، مصلحت از اساسی ترین محورها و ضوابط تصمیم گیری رهبران حکومت اسلامی است؛ لذا مسئولان حکومت اسلامی در هر مرتبه باید در طرح برنامهها و تصمیمات خود همواره مصلحت جامعه اسلامی را مد نظر داشته باشند؛ هر چند فقهای شیعه ابعاد گوناگون آن را تنها در باب خاصی بررسی کردهاند، اما در میان سایر مسائل فقهی نكات سودمندی درباره آن تدوین نموده اند. یکی از انگیزههای مهم مصلحت، حفظ نظام است؛ این کلیدواژه در فقه، به سه معنا به کار می رود، اما آنچه که مربوط به موضوع نوشتار پیشروست معنای حفظ و حراست از کیان کشور اسلامی و مسلمین از هجوم دشمنان است؛ چنان که مرحوم نائینی تحفظ از مداخله اجانب و تحذر از حیل معموله در این باب و تهیه قوه دفاعیه را متذکر شده، و به عنوان اصل در مقام معرفی کرده است.( نائينی،1424، ص7.) این اهمیت و ارزش به اندازهای است که به اعتقاد فقیهان، رسیدن به این مهم حتی در کنار حاکم جائر نیز گاهی واجب میشود؛ چه اینکه اهمیت حفظ نظام و هویت جمعی مسلمین چنین امری را میطلبد؛ بنابراین، مطابق با این دو معنا، حفظ نظام به معنای اداره شئون جامعه به گونهای است که نیازهای مادی و معنوی آن به قدر امکان مهیا شود، و روابط و مناسبات داخلی تنظیم گردد. بدین منظور، امام راحل (ره) حفظ نظام را یکی از فلسفههای تشکیل حکومت اسلامی میدانند و مینویسند:
احکام الهى, چه احکام مالى, یا سیاسى و یا حقوقى, نسخ نشدهاند, بلکه تا روز قیامت ماندگارند و روشن است نفس ماندگارى این احکام اقتضاى وجود حکومتى را مىکند که پایبند نگهدارى و سیادت قانون الهى و عهدهدار اجراى آن باشد. و اجراى احکام خداوند, بدون تأسیس حکومت, امکانپذیر نیست, تا این که هرج و مرج لازم نیاید. افزون بر این که حفظ نظام از واجبهاى مؤکّد و از هم گسستگى امور مسلمانان ازجمله امور ناخوشایند است و برآوردن این هدفها, بدون وجود والى و برقرارى حکومت، نشاید.(امام خمینی، 1388، ج 2، ص 431)
مرحوم میرزای نائینی نیز در این رابطه بیان فرمودهاند:
در شریعت مطهره, حفظ بیضه (وطن) اسلام را، اهم جمیع تکالیف و سلطنت اسلامیه را از وظائف و شئون امامت، مقرر فرمودهاند… و واضح است که تمام جهات راجعه به توقف نظام عالم به اصل سلطنت و توقف حفظ شرف و قومیت هر قومى, به امارت نوع خودشان منتهى به دو اصل زیر است؛ نخست، حفظ نظامات داخلیه مملکت و تربیت نوع اهالى و رسانیدن هر ذىحقى به حق خود و منع از تعدى و تطاول آحاد ملت بعضهم على بعض الى غیر ذلک از وظائف نوعیه راجعه به مصالح داخلیه مملکت و ملت، و دوّم، تحفظ از مداخله اجانب و تحذّر از حیل معموله… (نائینی، 1393، چاپ سوم، ص. 5)
همانگونه که ملاحظه میگردد، حفظ نظام از واجبات شرعی و عقلی است؛ نگاهی به بابهای گوناگون فقه نیز، نشانگر پذیرفته شدن این مهم در نزد همگی فقیهان است. از سوی دیگر، در عصر حاضر پدافند غیرعامل بهعنوان یکی از مؤثرترین و پایدارترین روشهای دفاع در مقابل تهدیدات، مدنظر اکثر کشورهای جهان قرار دارد و توجه به تهدیدات بالقوه و خطراتی که امنیت ملی، استقلال و تمامیت ارضی کشور را نشانه گرفته، ضرورت عقلی دفاع غیرعامل جنگ نرم را آشکار مینماید.
و آنچه كاملا در عصر امروز و استفاده همه جانبه دول متخاصم از جنگ نرم مشهود است خلاء بصيرت در ميان افراد یک جامعه، مفسده ای عظيم را به همراه خواهد داشت كه پيکره و ساختارهای اساسي یک جامعه را درهم ریخته. و حفظ و حراست از کیان کشور اسلامی و مسلمین از هجوم دشمنان اسلام را که از اهم جمیع تکالیف و سلطنت اسلامیه است، را غیر ممکن خواهد ساخت.
بصیرت حلقه ی گم شده
خداوند متعال، برای تجزیه و تحلیل مسائل معنوی و غیرمادی عالم وسیله ای در انسان تعبیه کرده است که از آن به بصیرت و بینش یاد می شود و در نقش آفرینی و اثربخشی بالاتر از چشم جسمانی است و نبودن آن، به تحجّر و تجمّد، عوام اندیشی و پیروی کورکورانه انسان می انجامد.
در اهمیت و ارزش بصیرت همین بس که اولیاء خدا و پیشوایان معصوم با الهام از قرآن کریم، پیروان خود را به کسب بصیرت و به دست آوردن آگاهی های جهت بخش، امر می کردند و امر مستقیم آنها، حکایت از ارزش و نقش آفرینی آن مقوله دارد. (وفا، 1388)
قرآن در آیه؛ هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ می فرماید: (جاثیه/20)
اين قرآنِ ارجمند و شكوهبارى كه بر قلب مصفاى تو فرو فرستاده ايم، سرچشمه بينش ها و روشنى ها و روشنگرى ها براى مردم حق طلب است؛ در اين كتاب زندگى ساز و انسان پرور پندها و اندرزها و عبرت آموزيها و عبرت انگيزيهاى بسيارى براى جانهاى شيفته حق و دلهاى بيدار و هوشيار است. و نيز اين كتاب مايه هدايت و رهنمون و دليل هاى روشن است. (طبرسی، بی تا، ص 43) با توجه به مضمون عمیق آیه می توان دریافت که قرآن در تمام زمینه های فكری، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و ... وسیلة بصیرت است.
پیامبر خدا سلام الله علیه مي فرمایند «لیس العمی عمی العین بل عمی القلب» کور آن نیست که چشمش نابینا باشد بلکه کور [واقعی] آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد (محمدي ري شهري،1377 ،ص.558)
نوع نگرش آدمی، آیینه تمام نمای اندیشه و تفکر اوست، همان گونه که می نگریم، می اندیشیم، فکر نابینا و کور نگاهش محدود است، و در ظواهر مادی محصور میگردد، درست برخلاف آنکه فکرش چون اسبی تندپا و رها جولان می دهد بر عرصه اندیشه و می شکافد ظواهر پدیده ها را و شعاع دیدش را به درون اشیاء می تازد تا کنه و حقیقت آن را دریابد. و همانند انوار خورشید که از ورای شیشه می تابد و حرارت و روشناییش به درون نفوذ می کند افراد هوشمند نیز باید نگاهشان نافذ و «عبرت آموز»باشد. چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
. .. فَاِنّمَا الْبَصیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکر وَ نَظَرَ فَاَبْصَرَ وانتفَع بِالْعِبَرِ ثُمَّ سَلَک جَدَداً واضِحاً یتجَنَّبُ فیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهاوی وَ الضَّلالَ فِی الْمَغاوی(نهج البلاغه: خطبه/ 153)
انسان بينا كسى است كه به درستى شنيد و انديشه كرد، پس به درستى نگريست و آگاه شد، و از عبرت ها پند گرفت، سپس راه روشنى را پيمود، و از افتادن در پرتگاه ها، و گم شدن در كوره راهها، دورى كرد، و كوشيد تا عدالت را پاس دارد و براى گمراهان جاى اعتراض باقى نگذارد، كه در حق سختگيرى كند، يا در سخن حق تحريف روا دارد، يا در گفتن سخن راست بترسد.
بي بصیرت ها ، خواسته و ناخواسته در زمینه هاي مختلف اعتقادي، سیاسي و اخلاقي تحت تاثیر القائات دشمنان قرار گرفته از مسیر واقعي منحرف می شوند. به جرئت مي توان گفت دلیل همه انحرافات اعتقادي و سیاسي که تاکنون امت ها با آن روبه رو بوده اند و بعضا به نابودي و انحطاط آنان نیز منجر شده است، رفتارها، تصمیم گیري ها و موضع گیري هاي بدون «بصیرت» بوده است.
امام علی عليه السلام مىفرمايد: خداوند با همه شما اتمام حجت كرده اگر راه خطا رفتيد و گرفتار مجازات الهى در دنيا و آخرت شديد بدانيد بر اثر كوتاهى خودتان بوده است. ريشههاى اين گفتار حكيمانه در قرآن مجيد است. در آيه 104 سوره «انعام» مىخوانيم: «قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَّبِّكُمْ ...»؛ «دلايل بصيرت آفرين از طرف پروردگارتان براى شما آمده؛ كسى كه (به وسيله آن،) بصيرت و آگاهى يافت، به سود خود اوست؛ و كسى كه از ديدن آن چشم پوشيد به زيان خودش مىباشد».(مكارم شيرازى، بی تا، ص294)
و در کلامی دیگر از امیرالمؤمنین(ع) درباره حقوق متقابل مردم و مسئولان، برای هر کدام به چهار گزاره اساسی اشاره میکند. امام(ع) در این بیان فرمود:
«اى مردم، مرا بر شما حقّى است و شما را بر من حقّى. اما حقّ شما بر من این است که خیرخواه شما باشم و غنیمت شما را به طور کامل به شما بپردازم و شما را تعلیم دهم تا جاهل نمانید؛ همچنین مؤدب به آداب کنم تا بیاموزید؛ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ فَالنَّصِیحَةُ لَکُمْ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ عَلَیْکُمْ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا»
بر این اساس چهار حق اساسی حاکم بر مردم جامعه شامل این موارد است: نَّصِیحَةُ لَکُمْ (نصیحت کردن)، 2 ـ وَ تَوْفِیرُ فَیْئِکُمْ (پرداخت غنیمت)، 3 ـ وَ تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا(جهلزدایی)، 4 ـ وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا (مؤدب به آداب کردن). به نظر مىرسد كه منظور از نصيحت و خير خواهى خالصانه امّت، در خطبه بالا، همان برنامهريزى كامل و همه جانبه براى پيشرفت و تعالى مردم در تمام جنبههاى معنوى و مادى است. بر اساس این خطبه سومين وظيفه حاكم، پرداختن به مسائل مربوط به آموزش و كارهاى فرهنگى است.
امام عليه السّلام در اين زمينه مىفرمايد: حق ديگر شما بر من، اين است كه شما را تعليم كنم تا از جهل و نادانى رهايى يابيد، «و تعليمكم كيلا تجهلوا»، آرى والى بايد با آموزشهاى صحيح و سالم به مبارزه با جهل برخيزد و سطح افكار مردم را بالا ببرد و فرهنگ جامعه را تقويت كند و عامل مهم بدبختىها را -كه جهل و نادانى است- ريشه كن سازد. حضرت مىفرمايد: چهارمين حق شما بر من، اين است كه: شما را تربيت كنم و پرورش دهم تا فرا گيريد و آگاه شويد، «و تأديبكم كيما تعلموا» (مكارم شيرازى، بی تا،ص347)
بصیرت افزایی در تمام جنبه های لازم زندگی یکی از مسائل مهم در این مساله می تواند باشد، جهل زدایی مردم آن زمان ایجاد می شود که بصیرت جایش را بگیرد. و آن زمان که حاكم در همه جا مصلحت امّت را در نظر گرفت و امنيّت و نظم را برقرار ساخت و با دشمنان به مبارزه برخاست و اسباب پيشرفت و تكامل جامعه را فراهم كرد امّت نيز بايد پشت سر امامشان بايستند و مانند بازويى نيرومند براى او عمل كنند و كارى كه بر خلاف اين عهد و پيمان است، هرگز انجام ندهند. این عملکرد آگاهانه و ایفای وظیفه درست، جز از مردمی بصیر برنمی آید بالاخص در زمان جنگ نرم، بصیرت نقش بسیار مهمی خواهد داشت. جامعه آن زمان باید آگاهانه پا به عرصه بگذارد چنین جامعه ای در تمام طوفان های حوادث و تلاطمات چون سازه ای قدرتمند مقاومت خواهد کرد.
در نظام دیني، سیاسي و حکومتي اسلام براي مردم جامعه جایگاه و اهمیتي خاص قائل است و همواره در ابعاد و جنبه هاي گوناگون این توجه و گرایش را به حیطه عمل در مي آورد و یکي از ابعاد مهم این رویکرد ، تلاش فکري و عملي براي ایجاد بصیرت و بینش در مردم، بالا بردن توان تجزیه و تحلیل مسائل ، تفکر و اندیشه عمیق به منظور جداسازي حق از باطل و انتخابي آگاهانه و آزادانه براي حضور در عرصه هاي مختلف دیني، فرهنگي، اجتماعي، فعالیت هاي سیاسي و... است.
شناخت دشمن یکی از مهمترین مظاهر بصیر بودن است. قرآن کریم در آیات بسیاری در مورد دشمن شناسی براي حفظ و سلامت جامعه سفارش كرده و در قالب داستان هاي عبرت آموز به معرفي دشمنان توحيد در اشكال گوناگوني چون شيطان شناسي، منافق شناسي، طاغوت شناسي و كفار و مشركان اشاره مي كند، و اینگونه با بیان
آيات متعدد، چهره دشمنان اسلام و راههاى مقابله با شيوههاى نفوذ آنان را به خوبى تبيين نموده است.
قرآن شناخت اهداف دشمنان اسلام و جامعه اسلامي را از حساس ترين وظايف مسلمانان عنوان مي كند و پیروانش را به آن تشویق و ترغیب نموده است. طبعاً بدون بصيرت و هوشيارى و دشمنشناسى، نمىتوان بر توطئههاى دشمنان پيروز گشت.
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ
«اگر (دشمنان) بر شما دست يابند همچنان با شما دشمن اند و دستان شان (به زور) و زبان هايشان (به تبليغات) به بدي به سوي شما باز است و دوست دارند كافر شويد و از ارزش هاي خويش دست برداريد.» (الممتحنة/2)
رسول اسلام صلی الله وعلیه وآله نیز در این باره هشدار داده و فرموده است:
اَلا اِنَّ اَعْقَلَ النَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَاطاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ (المجلسي، بی تا، ص 181)
بدانید عاقل ترین مردمان کسی است که پروردگار خود را بشناسد و او را فرمان برد و دشمنش را نیز بشناسد و با او به مخالفت برخیزد.
مهمتریـن ویژگـی حضـرت علـی (ع) در برخـورد بـا دشـمنان در عرصه هـای سـخت و نـرم، داشـتن بینـش و واقـع بینـی مترتـب بـر آن بـود همانگونه که در نهجالبلاغه شناخت دشمن را رمز بینش میداند: «و اعلموا انکم لن تعرفوا الرشد حتی تعرفوا الذی ترکه و لن تاخذوا بمیثاق الکتاب حتی تعرفوا الذی نقضه و لن تمسکوا به حتی تعرفوا الذی نبذه...؛
بدانيد، كه شما رستگارى را نخواهيد شناخت، مگر آن گاه كه بدانيد آنان كه طالب رستگارى نيستند، چه كسانند و هرگز به پيمان قرآن وفا نمى كنيد، مگر آن گاه كه بدانيد چه كسانى پيمان قرآن را مى شكنند. و به قرآن تمسك نخواهيد جست تا آن گاه كه واگذارندگان قرآن را بشناسيد. (نهج البلاغه، خطبه/147)
حضرت امام جواد(ع) نيز يكي از اركان مهم دفاع را شناخت دقيق دشمن مي داند و مي فرمايد: «مَن لَم يَعرِفِ المَوارِدَ أعيَتْهُ المَصادِرُ»« هرکس نداند كارى را از كجا آغاز كند و از راه های ورود [و مواضع کلیدی دشمن] بی خبر باشد، پیدا کردن راه های خروج او را خسته خواهد کرد و از به سرانجام رساندن آن درماند.» (المحمدي الري شهري، بی تا، ص. 54 )
پس دانستن این مطلب بسیار ضروری است که اگر آرامش و صلح را میخواهیم باید خود را برای شرایط جنگی چه در عرصه پدافند غیرعامل و چه پدافند عامل مهیا کنیم.
مسلح کردن جامعه به پدافند غیرعامل جنگ نرم نیازمند شناخت نقاط ضعف و نقاطی است که دشمن آنها را مورد هدف قرار می دهد. پس از شناساسی اهداف دشمن می بایستی نسبت به مقاوم سازی آنها اقدام کرد.
در حقیقت طرحهای پدافند غیرعامل قبل از انجام مراحل تهاجم و در زمان صلح تهیه و اجرا ميگردند، با توجه به فرصتي كه در زمان صلح جهت تهیه چنین طرحهايي فراهم ميگردد ضروری است اين قبیل تمهیدات در متن طراحي ها لحاظ گردند. مي توان مجموعه اهدافي كه برنامه ريزی در زمینه پدافند غیرعامل به دنبال آنهاست به شرح ذيل خلاصه نمود.
1. كاهش قابلیت و توانايي سامانه های شناسايي، هدف يابي و دقت هدفگیری تسلیحات آفندی دشمن
2. بالا بردن قابلیت بقا، استمرار عملیات و فعالیتهای حیاتي و خدمات رساني مراكز حیاتي، حساس و مهم نظامي و غیر نظامي كشور در شرايط وقوع تهديد، بحران و جنگ
3. تقلیل آسیب پذيری و كاهش خسارت و صدمات تاسیسات، تجهیزات و نیروی انساني مراكز حیاتي، حساس و مهم نظامي و غیر نظامي كشور در برابر تهديدات و عملیات دشمن
4. سلب آزادی و ابتکار عمل از دشمن
5. صرفه جوئي در هزينه های تسلیحاتي و نیروی انساني
6. فريب و تحمیل هزينه بیشتر به دشمن و تقويت بازدارندگي
7. افزايش آستانه مقاومت مردم و نیروی خودی در برابر تهاجمات دشمن
8. حفظ روحیه و انسجام وحدت ملي و حفظ سرمايه های ملي كشور
9. حفظ تمامیت ارضي، امنیت ملي و استقلال كشور (كوهکن، جدیدی، 1395،ص 940)
مردم همیشه نقش اصلی و مهمی در تمام طیف جنگ ها چه عامل و چه غیر عامل داشته اند پس بایستی آنها را از وقوع جنگ نرم باخبر کرد تا آمادگی لازم را داشته باشند. چرا که جنگ نرم آرام و خیزان آنچنان که اکثریت مطلع نمی شوند آغاز میگردد، اما نباید آرامش مردم را بهم زد و باعث ترس و دلهره آن ها شد. در عین بازگویی حقایق و تقویت روحیه مردم علائم و نشانه های حمله فرهنگی و ویژگیهای عوامل داخلی دشمن را برایشان تبیین کرد، نقاط آسیب پذیر را شناسایی و آنها را تا حد امکان بکاهیم. نقاط ضربه پذیر فرهنگی و اهداف دشمن برای برنامه ریزی پدافند غیرعامل را بشناسیم. بطوریکه بتوانیم در برابر تهدیدها پایداری کنیم. دشمن باید بفهمد که با اعمال تهدید نمیتواند سیستم را بهم بریزد و اگر به این نتیجه برسد موجب بازدارندگی میشود.
در این راه، ضمن، انجام این امور لازم است؛ پناهگاههای جنگ نرم مانند خواص، روحانیون، مساجد، دانشگاه، مدرسه، بسیج، روزنامه ها، سایتهای اینترنتی، صدا و سیما و حتی خانواده نیز حالت جنگی گرفته تا در صورت لزوم به یاری افراد آسیب دیده بشتابند.
در حال حاضر اهداف دشمن در جنگ نرم در امور زیر خلاصه می شود؛ سست کردن باورهای دینی و انقلابی مردم و پشیمان کردن مردم از انقلاب و تبلیغ و ننگ زدایی از سازش با استکبار و عادی سازی خود فروختگی سیاسی و تبلیغ مصرفگرایی و تجمل پرستی و القای ترس و خودباختگی و تبلیغ ضرورت تسلیم و عقب نشینی در مقابل دشمن القای بی اعتمادی مردم به مسئولین و ترساندن از تحریم و انزوای جهانی ایران و بزرگنمایی اشکالات کوچک و کوچک نمایی موفقیتهای نظام، (مکلایی،اسماعیلی،1398،ص39) سست کردن وحدت مردم و مسئولان، کاهش میزان مشارکت مردم، دامن زدن به اختلافات قومی، مـذهبی، سیاسی و صنفی القای وجود بحران در جامعه، تضعیف اعتماد به نفس مردم، دشمن در جنگ نرم، با سیاه نمایی و تحقیر در صدد القای حقارت در ملت ماست. ملتی که حقیر شد تن به هر سازش و پستی می دهد. ماهواره های دشمن عمدتا برای این منظور راه اندازی شده اند. این روش فرعونی است که در قرآن به آن اشاره شده است. قرآن روش مدیریت فرعون را بر اساس تحقیر شخصیت زیردستان اعلام می کند. قرآن می فرماید: "فاستخف قومه فاطاعوه" فرعون قوم خود را خوار و خفیف می کرد تا آنها را مجبور به اطاعت از خود کند. پدافند غیرعامل در مقابل وظیفه دارد به تقویت روحیه و افتخار به داشته های فرهنگی ملت، تبلیغ دفاع از کشور و اسلام، خودباوری علمی و تلاش برای کسب استقلال فرهنگی بپردازد. (مکلایی،اسماعیلی،1398، ص46)
ما اگر بخواهیم به این اهداف به طور کامل و بهینه دسترسی پیدا کنیم بنظر می رسد بهترین گزینه این باشد که روشهای پدافند غیرعامل جنگ نرم تضمین کننده این موارد باشد؛
اطلاع رسانی بموقع برای ایجاد آمادگی دائمی در مردم؛ اگر مردم برای حوادث آماده باشند هیچگاه گرفتار شبیخون نمی شوند. غافلگیر شدن همیشه تلفات را افزایش می دهد. چرا که فرد به یکباره احساس شکست میکند. مردم باید در جریان چگونگی اوضاع کشور قرار بگیرند حاکمیت نمیتواند از مردمی که از حوادث رخ داده در سطوح مختلف چه فرهنگی یا اقتصادی و یا سیاسی و ... مطلع نبوده و دلیل ایجاد یا سلب قضیه را نمیداند در هنگامه شبیخون فرهنگی انتظار همراهی داشته باشد. مسلما محرم دانستن مردم آنها را از بی تفاوتی درمی آورد. مردم باید همه چیز را از اتاق شیشه ای تماشا کنند، آنگاه بسرعت ربط مسائل را تشخیص داده و دچار غافلگیری نمیشوند. (مکلایی،اسماعیلی، 1398، ص39) و البته ناگفته نماند؛ رعایت این اصل بخوبی میتواند جلوی بسیاری مفاسد دیگر را هم که در رده های مدیریتی به وجود می آید را بگیرد و افراد ناکارآمد خود رغبت نمیکند پا در عرصه ای بگذارند که در آن خبره و کارآمد نیستند. دلیل وجود افراد ناکارآمد در عرصه های مدیریتی همین عدم شفاف سازی است. مدیر و رئیس در هر جایگاهی از مقامات حکومتی اگر بداند مسئول صددرصد تصمیمات و کارهای خود است و باید در صورت خطا مجازات و بهایی سنگین در قبال آن بپردازد و هرگز نمی تواند آن را پنهانکاری کند یا به گردن دیگری بیاندازد، چون در ویترین مدیریت است نه در پشت پرده ریاست، پس در اتخاذ تمام تصمیمهـا نیـاز بـه بصیـرت و دانایـی کامل در زمینه مدیریتی خود دارد تـا بتواند بهتریـن گزینه هـا را انتخـاب کند، و بهترین عملکرد را از خود نشان دهد. و این خود از این جهت که به بهترین شکل ممکن جلب اعتماد مردم و فرماندهی صحیح و نیکو در زمان جنگ نرم را در پی دارد یکی از بهترین راه حل ها برای دفع و خنثی سازی فتنه ها و مشکلات در این زمان و همچنین غیر آن است.
در زمان جنگ نرم علاوه بر داشتن مدیرانی توانمند و بصیر در عرصه های مدیریتی که به سبب فرماندهی خردمندانه خود موجبات پیشرفت و پیروزی را برای ملت خود به ارمغان می آورند به جامعه ای مدیرگونه هم احتیاج داریم که در هر سطح و موقعیتی هستند، در همان حیطه مسئولیت خود، بدرستی مدیریت کنند که دچار بحران ها و چالش های پیش رو نشوند. و یار جامعه و نظام باشند نه بار آن، و در پیشبرد اهداف کلی نظام اسلامی به سرعت و با سهولت بیشتری حرکت کنیم. مثلا پدر و مادر، مدیر و مسئول خانواده و فرزندان خود هستند پس بایستی چنان عمل کنند که جلوه های بصیرت و آگاهی در نحوه فرماندهی شان متبلور باشد، و در فرزندانشان نمود پیدا کند. بیان این مطلب در اینجا می تواند خالی از لطف نباشد، که مدیریـت در کل از مقوله های رفتاری اسـت چه در سطح فردی و یا در سطوح کلان دو عامل در آن نقش آفرین اسـت؛ یعنـی انگیزه هـا و افـکار، کـه اولی بـر جاذبه هـا و انگیزش تأکیـد دارد و دومی بـر دانایی و آگاهـی و اطلاعـات پـای میفشـارد . مدیریـت به طیفی میمانـد که یک طرف آن در مدیریـت فـردی ظهـور میکنـد و طیـف دیگـر آن در مدیریـت جهانی متبلور میشـود. در همـة سـطوح ایـن طیـف، آنچـه بیـش از همـه اثرگـذار اسـت، نـوع معرفت، بصیرت و شـناخت اسـت کـه جهـت حرکـت را مشـخص و افقهـای آن را تعییـن میکنـد. کلام امیرالمؤمنین (ع) در نهـج البالغـه می فرمایند:"کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لاَ ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ، وَلاَ ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ" مبنـی بـر اینکـه در فتنه هـا و حـوادث ماننـد بچه شـتری باشـید که نـه اجازة سوارشـدن میدهـد و نـه پسـتانی دارد که دوشـیده شـود. اشـاره بـه مدیریت رفتارها در شـرایط مختلف دارد. بـه عبـارت دیگـر، در حـوادث افراد بایـد از چنـان بصیرتی برخوردار باشـند کـه بتوانند رفتارهـای خـود را مدیریـت کننـد و مورد سـوء اسـتفادة دیگران واقع نشـوند. (بابائی، 1393، ص322)
و مورد دیگر در همین زمینۀ آماده سازی مردم جلب اعتماد عمومی به منابع اطلاع رسانی داخلی که مهمترین نقطه کلیدی در پدافند غیر عامل جنگ نرم است. باید حداکثر پوشش نسبت به وقایع جامعه در اولین فرصت صورت گیرد که مخاطب با تمام واقعیت آنگونه که هست، آشنا شود، نه آنگونه که دشمن می گوید. باید گرایش به نیاز مخاطب، جدا بودن تحلیل از خبر و خودداری از جهت دار کردن اخبار رعایت شود مخاطب همیشه باید بتواند خود را در مقام قاضی احساس کند، و از مسائل نتیجه گیری درست کند.
برای مقابله با مخالفین (حتی دشمنان) بایستی تا جایی که امکان دارد غیرمستقیم و مستند وارد شد، تا مخاطب اقناع شود و دچار تردید و شبهه نشود.
تمرکز زدایی و توزیع مراکز اطلاع رسانی برای ارائه کمکهای اولیه مورد دیگری است که باید به آن توجه جدی شود. البته تمرکز در اطلاع رسانی اولیه جنگ نرم فقط در مواردی خاص پاسخگوست. مردم مایل نیستند جواب تمامی سوالات خود را فقط از یک کانال دریافت نمایند. بنظر میرسد اگر اخبار از چندین کانال و منبع معتبر بیان شود هم به دلیل تکرار هدف متمرکز و هم به دلیل آنکه برقراری ارتباط مخاطبین مختلف با کانال های خبری متناسب با سلایق خود، بهتر صورت میگیرد. عدم تمرکز در اطلاع رسانی موجب افزایش تاثیر این کانال ها می شود. دشمن هم اگر دریابد که حریف فقط یک منبع اطلاع رسانی دارد، آنگاه منتهای سعی خود را در تخریب آن بکار میگیرد. همانگونه که اکنون دیده می شود رسانه های دشمن در هر پوششی چه در ساخت یک فیلم سینمایی و یا سریال و حتی در انیمیشن هایی که برای کودکان می سازند به ترویج افکار پلید خود می پردازند. و عرصه ای را خالی از تهاجم فرهنگی باقی نگذاشتند. با این هجم گسترده از حملات نرم فرهنگی ما نیز باید تقابلی برابر و در خور داشته باشیم. و با ایجاد کانال های متنوع خبری و یا سرگرمی و یا آموزشی و... قوی و متناسب با سلایق ببینده، منابع معتبر و قابل اعتمادی در اختیار مردم جامعه یمان قرار دهیم. که در عین حالی که نیاز ببینده به برنامه های مورد نظر خود را برآورده می کند خود ابزاری برای آموزش و بصیرت افزایی باشد.
در مدارس و دانشگاه ها بایستی علاوه بر آموزش دروس، مهارت های زندگی و تطبیق آن با واقعیت های جامعه جزیی از برنامه های آموزشیمان قرار گیرد. باید مطالبه گری و کنشگری صحیح نسبت به حوادث و مسائل جامعه و عملکرد مدیران و مسئولان را به دانشجویان و دانش آموزانمان بیاموزیم. تا محرکی قوی برای پیشبرد جامعه رو به سوی پیشرفت باشند. و بستری مقاوم و مطمئن برای شنیده شدن و پیگیری دقیق این مطالبات ایجاد شود. که دانشجو و دانش آموز و همچنین تمام اقشار جامعه بدانند و این را با تمام وجود احساس کنند که به عنوان جزیی از این ملت صدایشان و مطالبات بر حقشان اگر بر مدار صحیحش باشد. به طور قطع شنیده و رسیدگی خواهد شد. و مطمئن باشند هیچ مسئولی نخواهد توانست از زیر بار این مطالبات بر حق شانه خالی کند.
و همچنین باید بدانیم، مقاوم سازی فکری مردم برای کاهش خسارات جنگ نرم ایجاد سوء ظن دائمی نسبت به دشمن را ایجاد می کند، و نمی تواند به راحتی فضای فکری جامعه را مسموم کند. حداقل برای شنونده ناآگاه ایجاد شبهه نسبی می کند و او را وادار به جستجو برای برطرف کردن این شبهه و جواب سوال خود می کند، و اگر فضای اطلاع رسانی را بخوبی مهیا کرده باشیم، به پاسخ درست خواهد رسید.
تقویت اعتماد به نفس مردم مسالۀ بسیار مهمی است، تا به داشته های فرهنگی و ملی خود اعتماد و تکیه کنند، و باور کنند که «ما میتوانیم در مقابل تهدیدات دشمن و کاهش آسیبپذیریها اقدام موثر انجام دهیم». چون یکی از اهداف مهم دشمن در عملیات روانی، القا «نمیتوانیم» است، باید با استفاده از رسانهها به جنگ این تفکر نادرست برویم.
رسانهها باید با بیان توانمندیها و کارهای انجام شده و آشکار ساختن ضعفهای دشمن برای مردم گام موثری را در این زمینه بردارند. مردم باید بپذیرند که میتوانیم و به دشمن هم ثابت کنیم که نمیتوانند کاری بر علیه ما انجام دهند.
و در مجموع مسئولیت پذیری نسبت به سرنوشت کشور باید تقویت گردد. و هر یک از افراد جامعه باید بدانند اگر حق وظایفی را که بر عهده دارند به خوبی ادا کنند، کشورشان به همان مقدار در عرصههای ملی و بینالمللی موفق خواهد بود. از دیگر سو رشد و پویایی یک جامعه در گروی اجرای تعهدات جاری بین مردم و مسئولان است؛ یعنی مردم و مسئولان باید با حقوق خود نسبت به یکدیگر آگاهی کامل داشته باشند تا در این چرخه اجتماعی بتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.
نتیجه گیری
پدافند غیرعامل در کنار پدافند عامل همانگونه که مشخص شد یک امر واجب و ضروری برای حفظ و حراست از تمام داشته های یک ملت از حیث فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و امنیت است. آری همانطور که به ترتیب بیان شد دشمن در جبهۀ جنگ نرم اول فرهنگ و باورها و داشته های فرهنگی ما را آرام آرام نابود میکند. و همان زمان که بهت زده و سرگردان و سردرگم در دو راهی تردید اسیر شبهات ایستاده ایم. با هجومی سهمگین و غارتگرانه سیاست و اقتصاد ما را چنان متزلزل خواهد کرد که با کوچکترین نسیمی که از درهم ریختگی جامعه یمان برخاست فرو ریزد و آنگاه امنیت جامعه و سرزمینمان را به یغما خواهد برد. یادمان باشد جامعه ای پایدار و مقاوم و پابرجا خواهد ماند که طبق گفته قرآن و ائمه اطهار که نمونه های خوبی از آن ها در متن مقاله ذکر شد؛ بصیرت در وجود تمامی مردمش از کوچک و بزرگ به مقتضای سن و جایگاهشان نهادینه شود. مدیر و رئیس بصیر می داند که نیامده فقط ژست ریاست بگیرد و امر و نهی کند. او آمده تا خادم مردم باشد و فقط ایفای وظیفه کند آنهم به درستی و کامل و بدون نقص، پس آنگاه که در خود این توان و لیاقت را نبیند بر مسند ریاست تکیه نخواهد زد و جای را برای اصلح خالی خواهد کرد. ویژگی مردم بصیر هم اصلح گزینی و حمایت از اصلح هاست. جامعه ای که بصیرت در نگاه و فکر مردم آن جاری است، هر که را مناسب و لایق جایگاهش ندید پس می زند، دشمنش را می شناسد. در برابرش می ایستد، به او اعتماد نمی کند، سخنانش را با تردید می شنود، و تا صحت گفته هایش برای او از منابع موثق محرز نشده سخن او را هرگز نمی پذیرد و به دیگری منتقل نخواهد کرد، چرا که نسبت به دشمنش سوء ظن دائمی دارد حتی اگر از روی نیرنگ آهنگ خوش دوستی بنوازد.
ملت آگاه پشت سر فرماندهان بصیر عرصۀ فرهنگ و سیاست و اقتصاد و امنیت می ایستند و با تمام توان همانگونه که پروردگار متعال در آیه 60 سوره انفال ]وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ[؛ (و هر چه در توان داريد از نيرو بسيج کنيد.) از داشته ها و جامعه ی خودشان دفاع خواهند کرد، و هر گونه آمادگی لازم برای مقابله با دشمن را فراهم خواهد کرد. همانطور که بیان شد آمادگی به لحاظ اثبات عمومیت آیه جهات مختلفی را در بر می گیرد که یکی از مهمترین مصادیق آن آمادگی نظامی است. اما منحصر به آن نمی شود از این رو آمادگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و امنیتی زمینه ساز رهب و ترس دشمن از انجام حمله نظامی خواهد بود. در اسلام دفاع و بازدارندگی اصالت دارد و مقدم است و جنگ گزینه بعد از آن می باشد. آیه علت و هدف آمادگی را ترساندن مستمر و دائم دشمن برای جلوگیری از اقدامات او بر علیه مسلمانان می داند. ایجاد این قدرت بازدارنده قوی به طور قطع ملتی بصیر می طلبد که بر رهرو قاعده نفی سبیل که می فرماید: «وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً» خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان براى كافران راه [تسلطى] قرار نداده است .
اجازه نمی دهد دشمن بر او چیره و مسلط گردد و اقتدارش را درهم ریزد. چرا که می داند اگر چنین شود او کم کاری و ترک وظیفه کرده همانطور که گفته شد بر اساس قاعده نفی سبیل، خداوند متعال در قوانين و شريعت اسلام، به هيچ روي، راه نفوذ و تسلّط كفّار بر مسلمانان را باز نگذارده است. پس شرعاً كافر در هيچ زمينه ای نمي تواند مسلّط بر مسلمانان باشد. پس هرگونه رابطه و عملي كه منجر به برتري كافر بر مسلمانان باشد انجام آن بر مسلمانان حرام است. حال آن عمل عدم آمادگی لازم چه در زمینه پدافند عامل و یا غیرعامل در تمام زمینه های نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشد و یا عدم بصیرت و جهاد تبیین باشد. تا آنچه به واقع بر مصلحت جامعه اسلامی است که حفظ و حراست از کیان کشور و مسلمین از هجوم دشمنان اسلام است، محقق گردد.
منابع
1. ایزدهی، سيد سجاد ، 1392، ضوابط مصلحت در فقه شیعه، سياست متعاليه، سال اول، شماره1
2. ابن منظور، محمد، (1416ق)، لسان العرب، بیروت: دار احیاء التّراث العربی ، جلد : 2
3. ابن بابويه، محمد بن على(الشیخ الصدوق)، 1413 ق، من لا يحضره الفقيه نویسنده ، ج 4، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم
4. بابایی، محمد باقر، (1393)، سبک زندگی و جهانی شدن در پهنة فرهنگ علوی، چاپ اول، (ویرایش و صفحه آرایی) هزاره سوم اندیشه، شمارگان:500 ، انتشارات مرکز ملی جهانی شدن)
5. شیخ انصاری، مرتضی، 1415ق، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چ نخست، ج 4
6. بجنوردی، سیدحسن، 1419، القواعد الفقهیه، قم، نشر الهادی، ج 1
7. جعفري، محمّدتقي، 1370، حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب، تهران، دفتر خدمات حقوقي بين المللي جمهوري اسلامي ايران، ص 224ـ225، منشور ملل متحد، مواد 1.
8. حسینی مراغی، سید میرعبدلافتاح بن علی، 1417ق، العناوین الفقهیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج2
9. خزایی، هوشنگ (1395، بهار)، پدافند غیر عامل از منظر مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا (مدظله العالی)، نشریه: بصيرت و تربيت اسلامي، دوره 13، شماره36
10. امام خمینی، 1388، البیع، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 2
11. زینویوند، علی و کیمیا محمدی، 1393، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، ش 36
12. سیوطی، حلالالدین عبدالرحمن، 1391ق، لائتقان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد حائری قزوینی، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ هشتم، ج2
13. شكوري، ابوالفضل،1377، فقه سياسي اسلام، چ دوم، قم، دفتر تبليغات اسلامي
14. ضياءبخش، علي، 1386، قاعده نفي سلطه، ماهنامه معرفت شماره 115
15. الشرتوني اللبناني، سعيد الخوري، أقرب الموارد في فصح العربية و الشوارد، ج1، بی چاپ (بيروت، مرسلی اليسوعية، 1889م)
16. صرامی، سيفالله؛ 1380، احكام حكومتی و مصلحت، تهران: انتشارات مرکز تحقيقات استراژیک مجمع تشخيص مصلحت نظام
17. طباطبايى، محمد حسين، 1374، ترجمه تفسير الميزان، ج9، دفتر انتشارات اسلامي( وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم)، قم، چ: پنجم
18. امام علی علیه السلام، نامه های نهج البلاغه، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت علیه السلام، کانال قرآن و حدیث
19. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، دنیا شناسی، ترجمه استاد دشتی، نرم افرار تبیان
20. عمیدزنجانی، عباسعلی، 1392، قواعد فقه، تهران، انتشارات سمت، چ نخست، ج3
21. علیدوست، ابوالقاسم، »قاعده نفی سبیل«، مجلّه علمی-پژوهشی مقاالت وبررسی ها، دانشگاه تهران، شماره 76(3)فقه، پاییز و زمستان 1383.
22. فاضل لنکرانی، محمد، 1383، القواعد الفقهیه، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار
23. فرهنگ نامه اصول فقه،1389، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى ، مرکز اطلاعات و مدارک اسلامي، معاونت پژوهشى دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم
24. قرآن، سایت پارس قرآن (parsQuran.com)، طراح نوید زبیری، ایجاد: اسفند (1384)
25. قريشي، سيد علي اكبر، 1364، قاموس قرآن، چ چهارم، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 3
26. کوهکن، علیرضا، جدیدی، نرگس، (1395، 12-13مهر) مقدمه ای بر پدافند غیر عامل و جایگاه آن در
سیاست خارجی: پیش زمینه توسعه پایدار ، کنفرانس ملی پدافند غیر عامل و توسعه پایدار، وزارت کشور
27. محمدي ري شهري، (1377)، ترجمه: محمد و حمید رضا شیخي، جلد: 1، چاپ اول، میزان الحکمة، قم: دارالحدیث.
28. مكارم شيرازى، ناصر، 1386ه ش، پيام امام امير المومنين(ع)، ج : 1 و 13 دار الكتب الاسلاميه، تهران، چ: اول
29. مكارم شيرازى، ناصر، 1386 ه. ش، آيات ولايت در قرآن، تهيه و تنظيم حجة الإسلام والمسلمين ابوالقاسم عليان نژادى، ج: 1، ناشر: نسل جوان، قم، چاپ: سوم
30. المجلسي، العلامه، بحارالاانوار، ١٤٠٣ هـ.ق، مؤسسةالوفاء، ج : 77
31. المحمدي الري شهري، الشيخ محمد، 1424ق، ميزان الحكمه، جلد : 3 و 1 قم: مؤسسه علمي فرهنگي دارالحديث، سازمان چاپ و نشر.
32. مکارمشیرازی، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 4
33. مطهری، مرتضی، 1396 ، آشنایی با قرآن، موسسه انتشارات صدرا، ج1
34. مکلایی، احمد، اسماعیلی، محمدباقر، 1398، جنگ نرم از منظر پدافند غيرعامل، فصلنامه علمی-تخصصی دانش انتظامی شرق تهران
35. نائینی، محمدحسین، 1393، تنبیه الامه و تنزیه المله، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم
36. نائينی، محمد حسين؛1424، تنبیه الأمة وتنزیه الملة، تهران: چاپخانه فردوسی
37. وفا، جعفر، 1388، زمستان، شماره 22، بصیرت از منظر نهج البلاغه، 14 صفحه از 113 تا 126
38. هاشمي، سيد محمّد، 1378، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، تهران، دادگستر / ميزان، ج 1
39. هاشمی، حسین، امیری، حمزه، منفرد، وحید: عامل تحریریه، آبان (1395)، ویژه نامه چشم بیدار، صاحب امتياز: مؤسسه همشهري سـردبير:کانون اندیشه راهبردی سازمان پدافند غیر عامل، مدير هنري پوريا اميرزاده گرافيك و صفحه آرايي : منصور بلدزاده، حامد اشتري ويرايش متن: مرتضي عربي چاپ وصحافي: همشهري توزيع: شركت نشرگسترامروزموعظی، مرضیه، حسینی امینی، حسن، 1394، کتاب پدافند غيرعامل، امنيت ملـي و شـهر، تهـران: نـشر انتخـاب، شماره كتابشناسي ملی 4009585
40. دفتر تبلیغات اسلامی(مؤلفان: محمدهادی یعقوبنژاد و دیگران، 1394، فرهنگ نامه علوم قرآن ، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج 1 و 9