Allegorical effects in Ahmed Boroujerdi's
Subject Areas : Research Allegory in Persian Language and LiteratureMohtasham Mohammadi 1 , Shahlaa Amuzgaar 2
1 - Persian literature dept. Faculty of literature & humanity. Salman Farsi university of Kazerun. Kazerun. Iran.
2 - Freelance researcher of Persian language and literature.
Keywords: Ahmad Boroujerdi», «, Innovation», Allegory», modern poetry»,
Abstract :
In general, allegory has various definitions. Because the use of allegory makes poetry more beautiful and shows original roots & resourse, poets who have more innovation in creating allegory; They create more lasting works. In this research, we intend to examine the types of allegory in Ahmed Boroujerdi's poems which has not been researched. In order to analyze this feature in the poem of the poet – Ahmad Brujerdi- in question, according to the structure of Ahmad Boroujerdi's compositions, the need for further explanation was felt, which with further exploration of these stages accepted.There have been few researches about this poet's poetry, and dealing with various effects in his poetry can be an idea for other researchers' researches. In this article, which has been done with a descriptive analytical method based on the library method, the question has been answered that what methods of innovation did Ahmed Borujerdi use in his poetry?
_||_
جلوه های تمثیل در شعر احمد بروجردی
مقدمه
احمد بروجردی از شاعرانی است کهبه شیوة شاعران بزرگ پیش از خود، از جمله احمد شاملو که هر دو ویژگیهای مشابه زیادی در فرم و معنا با هم دارند، در شعر به جایگاه خاصی از نظر سبک شعری رسیده است. دلیل آن را باید در صورت و محتوای شعر او بررسی کرد.از جنبه صورت و فرم، «شاعر به آشنایی زدایی در هر دو محور جانشینی و هم نشینی دست می زند. واژهها در زبان نوشتاری بطور کلی در محور همنشینی «با هم آیی» دارند بدین معنی که از پیش تعیین شده هستند و هر واژه در کنار واژة دیگر، که متناسب و بجاست، قرار می گیرد،اما شاعردر شعر،این هنجار را به هم میزند و واژگانی را کنار هم می چیند که کمتر پیش بینی می شود.
ز دیدگاه معنا و مفهوم نیز،زبان شعر بروجردی میتواند محلِ برخوردِ ناخودآگاهِ شاعر و ناخودآگاهِ خواننده باشد و درکِ معنی شناسیِ شعر، شاید از این رهگذر حاصل شود که بطور قطعی، خواننده و مخاطب را در شناسایی آشنایی زداییهای موجود درفرم و ساختار زبانی شعر هم یاری خواهد رساند. از اینرو، مانیفستِ شاعر- داشتنِ آرزویی دور و محال- در بیشتر شعرهای او حضوری پر رنگ دارد که باعثناگزیری از تبیین بیشتر دیدگاههای فلسفی او خواهد شد. در حقیقت، شاعر، راویِ آمال و آرزوهای خود ومخاطبِ خویش است. همچنین، نحوة سرایشِ شعر، متن را فرا متن و فرا زمان میکند.
فرا متن بودن شعر، یعنی نوع نگاه به شخصیت و طبیعتِ گویندة شعر که در این شعر ممکن است راوی باشد و ممکن است شخصیت موجود دیگری باشد که درونشعر است، به عبارتی دیگر هر خوانندهای میتواند با ناخودآگاهِ خود، روند شعر را جلو ببرد و از آنجایی که هر شعر دوخواننده دارد، هر شخصی با هر نوع برداشت و سلیقهای از شعر، به اندازة توان و شایستگیِ خود، برداشتِ متفاوت، خواهد داشت» .(آموزگار، 1399: 98)
احمد بروجردی متولد گیلان( 1335)است. وي تاکنون هشت دفتر شعر به نامهای: (جایی نه دور،1393)(جایی نه نزدیک، 1397) (این همینی، 1397) (همکناری،1399) (این همانی، 1399)(از ابتدا،1400)(تاانتها،1400 ) (طوری دیگر، 1401) طی هشت سال به کوشش انتشارات هم پا،روانه بازار کتاب کرده است.در این پژوهش، برخی ازاشعار او از جنبه تمثیلی، مورد بررسی قرار گرفته است.
بیان مساله
گاهي مرز ميان آرايههايي همچون، تمثيل، تشبيه، استعاره، مجاز، نماد، به وضوحآشکار نميشوند .چرا که «معاني و انديشه هاي شاعر، صور و گونههاي مختلفي دارد، تمثيل مي تواند شکلي کوتاه و گاه در کليتي منسجم، شکلي گسترده يابد». (حميدي،1384: 76) اگرهدف از خوانش شعر را مشارکت در تجربه و احساس عاطفی شاعر ورسیدن به زبان مشترک جهانی بدانیم، شاعر با به کارگيري تمثيل، استعاره و نماد که زير مجموعه مجاز هستند،به مخاطب این اختیار را می دهد که با تلاش برای یافتن پیام نهفته در شعر نیمی از سرایش را بر عهده بگیرد.
«تمثیل با بهرهگیری از محدودة وسیع مجاز، به زبان مشترک و جهانی نزدیک و گزارشگر احساسات و و تجربه های مشترک بشری می شود. یکی از دلایل مقبولیت عمدةتمثیل در جوامع بشری، آن است که فرایندی دو جانبه دارد، بدین گونه که گوینده با بیان تمثیلینیمی از انتقال پیام را بر عهده میگیرد و باقی را بر عهدهشنونده و مخاطب میگذارد و کند و کاو برای یافتن این حلقه های مفقودة این تشبیه مرکب، سبب التذذ ادبی میگردد. (حسینی کازرونی،1398: 85 )
همچنين برخي از علماي علم بلاغت با تسامح، مثل و ارسال مثل را يکي در نظر گرفتهاند. از نظر شفعيی کدکنی ارسال المثل وتمثیل(تشبیه تمثیل) دو مقوله متفاوت هستند: « آنچه متأخرین تمثیل میدانند، اسلوب معادلهای است که به لحاظ نوعی شباهت میان دو سوی بیت- دو مصراع- وجود دارد و شاعر در مصراع اول چیزی میگوید و در مصراع دوم چیزی دیگر، اما دو سوی این معادله، از رهگذر شباهت، قابل تبدیل به یکدیگرند و شاید برای جلوگیری از اشتباه بتوان آن را اسلوب معادله خواند تا آنچه را قدما تمثیل، یا تشبیه تمثیل خواندهاند از قلمرو تعریف، جدا کنیم، همچنین کاربرد مثل –که ارسال المثل است و مایۀ اشتباه بعضی اهل ادب شده است و آن را تمثیل خواندهاند- نیز از این حوزه خارج کنیم.(شفیعی کدکنی، 1372: 85-84)
دو نکته قابل تامل در این تعریف وجود دارد. نکتة اول، جدا بودن تمثیل و ارسال مثل، نکتة دوم و مورد نظر ما همین اسلوب معادله است که در شعر قدما، این فن بیان، گاه در دو طرف مصراع به عنوان دو سوی معادله قابل درک است ولی در شعر معاصردریافت این سوی دوم معادله بر عهده خواننده و مخاطب است که با خوانش شعر و دریافت معانی ضمنی آن، در سرایش آن مشارکت میکند. در تعریفی دیگر، از تمثیل تحت عنوان استعارةگسترده، یاد شده است: «تمثیل همچون نماد و استعاره از خانوادة مجازهاست و به قلمرو جانشینی زبان متعلق است و معنای مجازی و ثانویه دارد. تمثیل به نماد شباهت بیشتری دارد تا به استعاره، زیرا در استعاره، لفظ بر مبنای تشبیه به جای لفظ دیگر مینشیند، ولی در نماد و تمثیل، الفاظ، جانشین مفهوم میشوند.»( فتوحي رود معجني،1386: 270)
در این تعریف نیز تمثیل از خانواده مجاز محسوب می شود چرا که هدف اصلی شاعر در شعر، انتقال پیامی است که برای التذاذ هنری آن، باید به دریافت مفاهیم و در نهایت یافتن مصادیق آن در خارج از حوزه واژگان مبادرت ورزیم و از این حیث شعر معاصر، شعری است تمثیلی که تنها به تصویرگری ساده از پیرامون شاعر نمی پردازد بلکه لفظ در شعر به مثابةمجموعه اي ازمعانی در هم تنيده است که در جایگاه و به نیابت از مفهوم نشسسته است. در این مرحله، کار شاعر به پایان رسیده و از این به بعد، هر خوانندة شعر، جداگانه، وظیفه ای برعهده دارد که بدون درک آن مفهوم، نيل به لذت هنری برایش ايجاد نمیگردد.
« در شعر سپيد، به دليل فقدان موسيقي سنتي شعري، شاعران در تکاپوي هماره براي شناخت، تصرف و فتح آفاق و قلمروهاي زبان هستند، چرا که در فقدان يک عنصر، عناصر ديگر را مي توان به کار گرفت و فضايي تازه و متفاوت از گذشته آفريد.» (رادمنش،1392: 1) بنابراين در شعر معاصر، شاعر خواننده را در اين کشف سلسلة تداعيها آزاد مي گذارد. لازم به ذکر است که ماهيت تصوپردازي نيز در شعر کلاسيک و معاصر متفاوت است.« در سبکهاي شعر فارسي، نگرش شاعران به هستي، يکسان نبوده، در نتيجه فرايندتصويرپردازي در دورههاي متفاوتادبي دستخوش دگرديسي شده است. (اردلاني،1397: 33)
در اینجا لازم است با توجه به تعریف فتوحی از تمثیلتعریف دقیقتری از معنا و مفهوم ارائه شود تا از یکی دانستن این دو واژه، که اغلب به جای یکدیگر به کار می روند، دوري گردد.«فهميدن معناي يک لفظ با تصور مفهوم براي آن متفاوت است.بين معنا و مفهوم، تفاوت بسياري وجود دارد: معنا در لفظ طرح ميشود اما مفهوم در ارتباط ميان صورت ذهني و مصداق تحقق مييابد». ( امامي ،1395: 124)
در این تعریف همان گونه که معنا و مفهوم از هم متمایز میشوند به اختلاف معانی و مصادیق هم اشارهای شده که برای دریافت بهتر شعر شاعر مورد نظر، ضروری است. از این حیث مفهوم و مصداق روی دیگر سکة معنا وصورت لفظی است. به عبارت دیگر معنی و صورت لفظی کلمه در شعر، با مفهوم ومصداق بیرونی خود تعریف می شود. این امر سبب میگردد شعر تنها به خود ارجاع ندهد و پیامی ورای واژهها و خلق تصاویر را بر عهده داشته باشد. مقولة رسالت شعر، هرمنوتیک و تاویل در شعر شاعر مورد نظر، نياز به کنکاش بيشتري دارد و فضای دیگری را میطلبد که در حوصلة این پژوهش نمیگنجد.
برخی دیگر تمثیل و نماد را دریک دسته بندی قرار میدهند. «در شعر تمثيلي و سمبليک، يک معناي خاص براي شاعر معلوم است، اما براي خواننده نه، زيرا شاعر گوهر معنا را در هزار توي تمثيلها و سمبلها پنهان ميکند تا جايي که حداقل امکان برداشت دو معنا از آن وجود داشته باشد، بدين ترتيب خواننده نميتواند ادعا کند که به يک معناي خاص که مورد نظر شاعر هم بوده، دست يافته است.» (حسين پور چافي، 1383: 202)به همين دليل «شاعران براي تصويرسازي و ملموس کردن شعر خود از تمثيل بهره مي گيرند.»(ساکي انتظامي،1400:66)
احمد بروجردي،علاوه بر اينکه از همه اين آرايههاي ياد شده یعنی استعاره، تشبيه، نماد، همچنين مجازدر محورهاي جانشيني و هم نشيني زبان، بهره مي برد، در حوزة کاربرد انواع تمثيل نيز با رويکردي نو که متناسب با مضامين مختلف و به فراخور آنهاست، مخاطب را به چالش مي کشاند. اين تنوع در به کار گيري از اشکال متفاوت تمثيل،موجب گرديده که مخاطب هم با انديشه و ذهن شاعر آشنا شود و هم به شناخت ساختار و سبک منحصر به فرد شاعر که تنها به خود او تعلق دارد نائل شود.
پيشينة تحقيق
در بررسي اشعار احمد بروجردي، ابتدا کتابها و مقالاتي که به بحث پيرامون آراية تمثيل پرداخته بودند، مورد واکاوي قرار گرفت. اين کتابها شامل نخستين منابع از سده های آغازین تا به امروز هستند.همچنين مقالات معاصر که فراخور موضوع پژوهش در دسترس بود، نيز فراهم گرديد اما از آنجايي که در بارة شاعرمورد نظر، پژوهشي در باب تمثيل صورت نگرفته بود بجز مقاله ای که نگارنده چند سال پیش فراهم کرده است:
آموزگار، شهلا، محمدی، محتشم (1399)شگردهاي آشنايي زدايي در اشعار احمد بروجردي-فصلنامه زيبايي شناسي ادبي دانشگاه اراک-دوره يازدهم، شماره45، صص 95-120ناگزیر به معرفي برخي از مقالههايي که پيرامون تمثيل در آثار ديگران صورت گرفته و حاوي مضاميني ازاين دست هستند، مي پردازيم:
حسيني کازروني، سيد احمد-(1394)-تمثيل و ادبيات تمثيلي- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي- شماره 23-صص14-24
حسيني کازروني،سيد احمد-(1396)-جایگاه گونه های تمثیل در حکایات تمثیلی مصیبت نامه عطار- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 32- صص110-94
حسيني کازروني،سيد احمد-(1397)-بررسی مولفه های تمثیلی رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی از جمشید خانیان- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 37- صص127-111
حسيني کازروني،سيد احمد-(1398)- بررسي و نقد تمثيلهاي حماسي و اسطوره اي در شعر بياباني-فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي-شماره 40- صص 84-102
حسيني کازروني،سيد احمد-(1399)-جستجوی تمثیل در نسخة خطی دیوان اشعار میرزا احمد متولی باشی- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 46- صص42-29
حسيني کازروني،سيد احمد-(1400)-جستجوی فرانیازها و فرا آسیب ها در شخصیت صائب تبریزی بر اساس ابیات تمثیلی غزلیات شاعر با تکیه بر ...- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 49- صص50-24
ضرورت و اهميت تحقيق
دربارة اشعار احمد بروجردي مقالهاي تحت عنوان « شگردهاي زيبايي شناختي در اشعار احمد بروجردي»به قلم نگارنده، در مجله علمي پژوهشي فصلنامه زيبا شناسي ادبي دانشگاه اراک به چاپ رسيده است که در آن به جنبههاي صورت گرايي اشعار وي پرداخته شده است.در آنجا آمده است که: «آشنایی زدایی به چند شیوه در اشعار او به کار رفته است از جمله : آشنایی زدایی در نامگذاری تازة اشیا، پدیده ها و مفاهیمِ پیرامونِ خود؛ در انسجام وحرکت دایرهای شعر؛ درنشانه گذاریهای پیوسته با استفاده از اضداد و تقابل و تناقضها؛ در فرمِ نوشتاری؛ در ایجادِ تصاویرِ تو در تو؛ در تکرار حروف در جهت ایجادِ القای مفاهیم گوناگون؛ در ایجادِ تصاویرِ تو در تو همراه با پیوندی انداموار و منسجم، تابلوهایی پر تصویر؛ در انتخابِ واژگان و ترکیبِ تازهی آنها با یکدیگر، تکرارِ اصوات و کلمات، ایهام، تشخیص، کنایه.»(آموزگار،1399: 100)اما تاکنون به شيوه هاي تمثيلي در اشعار او پرداخته نشده است از اينرودر اين پژوهش به جنبهاي ديگر از ويژگي اشعار اين شاعر معاصر در زمينه آراية تمثيل پرداخته ميشود. دلايل اهميت اين پژوهش را ميتوان اينگونه برشمرد:
- آشنايي بيشتر با ذهن و زبان احمد بروجردي در شعر معاصر
-درک جايگاه اهمیت واعتبار و نقش ادبي شاعر در ادب معاصر امروز
- نقش شاعر در ايجاد جرياني تازه در ساختار و فرم شعر معاصر
اهداف پژوهش
- شناخت انواع تمثيل در شعر احمد بروجردي
- شناخت نو آوري شاعر در بکار گيري تمثيل
پرسشهای پژوهش
-احمد بروجردي از تمثيل در اشعارش به چه ميزان بهره ميبرد؟
-احمد بروجردي در خلق تمثيل از چه شيوه هايي استفاده ميکند؟
روش تحقيق و شيوة گردآوري
در اين پژوهش، تلاش شده که شيوة توصيفي-تحليلي با تکيه بر روش کتابخانهاي به کار گرفته شود، به اين صورت که ابتدا کتابها و مقالات مرتبط با موضوع تمثيل گرد آوري و فيش برداري شد، سپس شواهدي از اشعار او فراخور موضوع تمثيل، دسته بندي گرديد و در انتها نيز به پرسش مطرح شده در چکيده، در بخشنتيجه گيري پاسخ داده شد.
بحث و بررسي
کتاب «سرودة چهار فصل»
از تنورها/خاطره اي گنگ بر مي خيزد/حسرتي/چيزي/مثل بيداريِ دست هاي خالي/از پس روياي شيرين سکه اي براق/به کودکي/
بره هاي شير مست /بر علف هاي ارديبهشت /مي رقصند/نيلبک ها /نيمروز خستگي را خميازه مي کشند/و صداي سايش تيغه اي بر سنگ/غروب رمهِ ي سر به راه را / آشفته مي کند/به جواني
پنجره از کوچه خالي ست/کوچه/ از بيشه هاي دور/بيشه ها / از گندم و علف/و هيچ کس/ از اين همه رهگذر عجول/به آينده ي ناگزيرِ خويش/سلامي نمي گويد/و چيزي/ مثل مفهوم ساده ي بودن/تحليل مي رود/ به سالخوردگي
هنوز هم/ کودکي لجوج/فرياد مي کشد :فصل پنجم سال/کي مي رسد؟(بروجردی، 1393: 29)
در اين سروده ما با مجموعه اي گسترده ازتمثيلهاو تصویرهای تو در تو مواجهيم که قابل تامل است. ابتدا به تصويرها و دال و مدلولها بپردازيم و در ادامه تمثيلها را بررسي کنيم: «شاعر در سه بندِ اولِ این شعر، کودکی، جوانی و سالخوردگی را به تصویر میکشد که در هر بند تصاویر متعددی که مصادیق گوناگونی از مفاهیمِ دورانِ عمر محسوب میشوند، همچون لابیرنت (ماز)، مخاطب را در ازدحامِ پیچ و خمِ ایماژها، سرگردان و سرشار از ابهامی شگرف مینمایند.
-در بند اول دو تصویر تو در تو، شاملِ شعله ور شدن تنورهای خاطره و حیرت بعد از خواب دیدن وتصویر دوم، داشتنِ
سکه ای براق در رویااز نشانه های تعبیرِ فصلِ کودکی است که، تنها بهرة انسان، از این دوران ، حسرتی بی بازگشت
است.
-در بند دوم، دال و مدلول در تعریف جوانی، بره هایی هستند که در چرای غفلت زندگی عاقبت قربانی شدن خود را
نمی بینند و سهمشان، رقص و پایکوبیِ بی خبری است و این غفلت، بحدی است که ، عاقبتِ قربانی شدن خود را
نمیبینند. تصویرهای فرعی، شاملِ نی لبکها، نیمروز خستگی، سنگ وتیغه و غروب رمه، در یک مفهوم محوری یعنی ،
جوانی میچرخند.
-بند سوم،رسیدن سالخوردگی است که همهی انگاره ها و مفاهیم ، مصادیق خود را از دست دادهاند چرا که پنجرهای که
تصویر کوچه را نشان میداد، خویشکاری ساده خود را از دست داده است. تصویرِ خالی بودن کوچه از بیشه واینکه هیچ
کوچه ای به بیشه و هیچ بیشه ای به گندمزار و علفزار، منتهی نمیشود، انگارههایی هستند تا بیارتباطیِ رهگذرانِ عجول،
برای رسیدن به فرجام مرگ را به نمایش بگذارند.
-در بند چهارم، شاعر، پرسش و معنی محوری شعر خود را مطرح میکند که : /فصل پنجم سال /کی از راه میرسد؟/
همواره انسان در انتظار زمانی دیگر و فصلی غیر متعارف به سر میبرد که از راه برسد و پنجمین فصل عمر باشد، هر چند
در این شعر، تنها از سه رویداد و فصل، سخن به میان میآید، اما قرار گرفتنِ بند چهارم شعر برای طرح این پرسش
نمادین و جوهره اصلی شعر در شکل ایهام در ترکیب واژگانی «فصل پنجم سال» شاید زمانی است که پرسشهای فلسفی
انسان برای پی بردن به فرجامِ نامعلومِ خویش، تلقی شود». (آموزگار، 1399: 110)
همانطور که ديده ميشود در هر بند علاوه بر تمثيلهاي متعدد که در شکل تصاوير تودرتو به نمايش درآمدهاند، مفهوم
خردسالي، جواني،پيري نيز سه تمثيل کلي هستند که در هر بند در صورتي کلي و مجموعهاي منتزع از تصاوير و
تمثيلهاي مختلف در کنار هم قرار گرفتهاند تا اين سه مفهوم را به نمايش بگذارند.اين سه مفهوم فلسفي تنها در قالب
تمثيل، زماني آشکار ميشود که پرسش انتهاي سروده مطرح ميگرددواما تمثیلهاي موجود در سروده وبه تفکيک
تصاوير:
1. بی خیالی/ شادی/ بی فکری = رقص بره های شیر مست
2. خطر/ فاجعه/ نا امنی = صدای سایش تیغه
3. فقدان/ تهی ماندن/ خالی بودن / تغییر ماهوی زیستگاه = پنجره / کوچه / بیشه همگی خالی از شاخصههای خویش
4. تنهایی / درنگ / توقف = آینده ناگزیر عابران شتابزده
5. فرصت دیگر/ تغییری منتظر = فصل پنجم
شاید بهترين تعريفِ تمثيل در اين معادل يابيها اين باشد که همۀ تمثیلها نوعی تشبیه باشند اما لزوما هر تشبیهی، تمثیل نیست. اين نامعادلة تشبیهی، مبنایش تضادهای نامتقارن و ایجاد تقارن تشبیهی، مبتنی بر تضاد و تناقض است.
شاعر در بيشتر سرودهها، براي تحقق بخشيدن به مفاهيم انتزاعي و فلسفيخوداز جلوههاي موجود در طبيعت روستايي از قالب تمثيل استفاده مي کند. اين تمثيل در سرودة موردنظر، عناصر تشبيه را هم داراست.مظاهري چون برههاي شيرمست، بيشهوتصاويري چون صداي سايش تيغ، خميازهي نيلبکها،تمثيلهايي زنده و ملموس هستند که براي نشان دادنِ سه مفهوم خردسالي، جواني ، کهنسالي، مجموعهاي از تصاوير و تمثیلهاي تو در تو را جلوي ديدگان مخاطب قرار ميدهد. «بي نصيبي» از دنيا درابتداي برهۀ زندگي، برداشتي فلسفي است ازدوران کودکي با دو تمثيل، يکي، رویایِ داشتنِ سکه هاي براق و دومي حسرتِ دستهاي خالي بعد از بيدارشدن از خواب است.بنابراين در تمثيلِ کودکي مجموعا دو تمثيل در هم ادغام شده است1-تمثیلِيادآوريِ خاطراتِ دور دست و گنگ به «برخاستن گرماي از تنور» 2- تمثيلِ حسرت به «بهتِ بیداریِ دست های خالی از پس رویای شیرینِ داشتنِ سکهای براق » و در نهايت، مجموعۀ اين تمثيلهاي تودرتو، براي مفهومِ انتزاعي ايامِ کودکي، مجموعهاي از تصاويري است که هم براي شاعر، زنده و قابل رويت است و هم به خوبي از عهدۀ توصيف آن برآمده است،بطوری که در یک بند،اين مفهوم را توصيف میکند.در بند دوم، مفهومِ جواني نيز درسه تمثيل شکل گرفته است: 1-مفهوم بي خبري و تمثیلِ«رقص برههاي شير مست بر روي علفهادر فصل بهار » 2-مفهومِ خستگي نيمروز به «خمیازهی نیلبکها »3- مفهومِ آشفتگی و عدم امنیت، بوسيلۀ «صدای سایش تیغ بر سنگ ».
در بند سوم مفهومِ پيري در سه تمثيل آمده است: 1- مفهومِ از دست دادن خويشکاري پنجره به «خالی بودن پنجره از کوچه» 2-مفهوم از دست رفتن خويشکاري کوچه به «خالی بودن کوچه از بیشه های دور» 3- مفهوم از دست رفتن خويشکاري بيشه به «خالی بودن بیشه از گندم وعلف» و در نهايت، تمثيلِ مفهوم پيري به «تحليل رفتن مفهوم سادة بودن» متشکل ازيک تمثيل کلي و جدا از مصاديق پیشتر گفته شده، که در انتهای شعر آمده است. در يک نماي کلي، چهار فصلِ طبيعت، تمثيلي از دوره هاي عمر هر انسان محسوب ميشوند که در فصل چهارم مفهوم ِپرسش فلسفي،در شکل تمثیلیِ« فرياد کودک لجوج» براي آمدن فصل پنجم مطرح ميشود.
سرودة طرح 4
فانوسی/در ارتفاع فرتوت بغض / نفس می کشد/به تلخای زخمی عمیق/تا انتهای تحمل/و آسمان بی شهاب/بی هیچ خاطره ای / پیر می شود(بروجردي،1392: 42)
بارزترين ويژگي اين سروده در نگاه نخست، دو تمثيل از نوع «فابل»در شکلِ توصيف شب است. در يک نگاه کلي، شب، نمادي از وضعيتِ جامعۀ پيرامون شاعر است.تحمل و صبوري به نفس کشيدنِ يک فانوسِ پير در دوردستها تشبيه شده که در ارتفاعي قرار دارد که روشني و سوختن آن به روشن شدن پيرامونِ شاعرکمکي نمي کند. همچنين اين سوختن به خاطرِتحملِ داشتنِ يک زخم عميق هم هست و در سياهي شبي که بارقۀ هيچ شهابي، تکرار و ملال آور بودنِ يکنواختيِ آن را از بين نميبرد،دوران پيري و کهنساليِ آسمان رخ نموده است.«شاعر گاه نارضایتی از شرایط اجتماعی خود را در قالب روایات توصیفی یا تصویری مرکب از اجزای بی شمار، انتقال می دهد و هیچ گاه در صدد رمز گشایی و تبیین بر نمی آید و این مهم را بر عهدة مخاطب و خواننده میگذارد.»( مرتضوي، 1400: 133)
در حقیقت شاعر خواننده را سرایندة دوممیداند.این رمز گشایی و برداشتهای دیگر، غیر از مرادِ سراینده، برایمخاطبهاي متفاوت ميتواند سرايشها و خوانشهاي ديگر سروده باشد. در این سروده نیز مفهومی رمزی، با تصویرهایی مرکب از»مفهومِ بغض « به بلندای فانوسی در ارتفاع » و مفهومِ تحمل به عمقِ « تلخای زخم» ومفهومِ ملال آور بودن اوضاعِ سياسي جامعه به « بی خاطره بودن آسمان» و در نهايت، تمثيلِ «پیر شدن آسمان بی شهاب» منجر مي گردد.این نوع ساختار تمثیلی در حقیقت، نوعی تمثیل مدرن در مقابل تمثیل سنتی به شمار میرود. «در تمثیل سنتی جایی برای فعالیت ذهنی مخاطب وجود ندارد و خود خالقِ اثر یا با بیانِ یک موضوعِ ساده، به طرحِ مفاهیمِ ذهنی خود میپردازد یا برای در اختیار داشتنِ مخاطبانِ خود به شرح و تفسیر حکایت می پردازد، در حالیکه در تمثیل رمزی ، حقی برای مخاطب و خواننده در نظر گرفته شده است. » (همان)
در اين سروده نيز مجموعۀ چهار تمثيل دروني و يک تمثيل کلي، مصاديقي هستند که به مفاهيم خود به صورتِ رمزي، اشاره ميکنند.که شامل: 1 - مفهومِ درد اجتماعي در تمثيلِ « شب» 2-مفهوم آگاهي مردم به تمثيلِ «سوختن فانوسي در ارتفاع»3- مفهومِ عمقِ تحمل، به تمثيلِ «تلخي يک زخمِ عميق» 4-مفهومِ گذرِ دشوار و يکنواختِ ايام به تمثيلِ « آسمان بي خاطره»
شاعر در این تمثیلهای رمزی، آنچه را که در پيرامون خود ميبيند با عاطفۀ شعري پيوند ميدهد وآن را در شکلي رمزي و در ساختار تمثيل، به مخاطب ارائه می دهد.اين سروده، به معناي واقعي ، تمثيل رمزي است.ساختاري که رمز گشايي اش در صورتي که مفاهيم و مصاديق آن را نيابيم، کار سادهاي نيست. همچنين اين سروده مانند سرودۀ پيشين داراي نمادهایِ زنده و پویاست. يعني تصاوير از پويايي و حرکت برخوردارند، فانوس نفس ميکشد و آسمان بر خلافِ واقع، ساکن و بي تحرک است. با اين تفاوت که اين تمثيلِ شب تا آخر به صورت رمز باقي مانده است بنا بر این ديگر تمثيلي سطحي نيست، بلکه به تمثيلي ژرف تبديل شده است زیرا شب نمادي از جامعه است. شاعر براي ايجاد آگاهي در جامعۀ شب زدۀ پيرامون خود، تمثيل فانوس را به کار ميبرد، اما فانوسي که خود، درد و زخمي کاري را تحمل ميکند و در دسترس نيست و براي به دست آوردن آن بايد تلاش کرد و شبي است که حتي اميدي به گذشتن شهابي در آن وجود ندارد.
سرودة گل وحشي
بر بلندايي بادخيز /از سادگي شکافِ سينهي سنگي/ برخاست/ پاره ابري به کام کشيد/ و آسمان بزرگ تکرار را / با چهار
انگشت کوچک سرخش / تقسيم کرد/ پس آنگاه / هفت شب و روز/ در گذرگاه حادثه / رقصيد/ و ناگهان/ سايهي
خويش را بر گردهي نسیمی آویخت و/ رفت/ حضوری قاطع و بی ادعا / در برابر حیرتی شرمسار/ که/ منم/
(بروجردی، 1392: 39)
« بیان روایی ادبیات از واقعیات، منطبق با نیازها و نگرانی های بشری است، که برای انسان قابلیت دسترسی و درک آن را فراهم میسازد.» (ذاکری،1395: 62) دغدغه انسان امروز تطابق یافتن با مصایب و گذران زندگی است و شاعر با دیدنِ پدیده های اطراف خود، راه رسیدن به آن را روایت می کند.این سرودۀ روایی- تمثیلی، پویاترین تمثیلها را در خود دارد یعنی هرچند وجه افعال، گذشته است اما ماضیِ محقق الوقوعی است که شرح ِ حال همیشگی راوی، از دیدن یک رویداد در طبیعت است. روایت در یکنمای کلی، گلی است وحشی که در عمر کوتاه هفت شبانروزةخود، به خویشکاری خود جامۀ تحقق میپوشاند و به رغم حوادث گوناگون به زندگی خود ادامه میدهد وتاثیراتی را به جا میگذارد. ابتدا با پنج گلبرگِ خود،آسمان را از یکنواختی و تکراری بودن بیرون میآورد.
کنش بعدی گل، رقصیدن با ناملایمات در گذرِ بادهاست. گلِ وحشی از باران برای ارتزاق و زنده ماندنبهره می برد و در نهایت سایة خود را بر گردة نسیميمی آویزد و از صحنۀ نمایش خارج میشود در حالیکه راوی، از این همه حرکت و پویایی و انگارههای زنده بودن یک گل خودرو و وحشی، به حیرت و بهت و شرمساری رسیده است. شاعر، گل وحشیراتمثیلیازمقاومت و استواری در برابر ناملایمات می بیند، حضوری سرسخت، قاطع و بدون تخفیف، که رمزی از پايداري است. شاعر برای بیان واقعی این واقعیت پیرامون خویش زبان مناسب آن را انتخاب کرده که با زبان علم متفاوت است.« زبان در مواجهه با علم و حقیقت بازی یکسانی ندارد و زبان واقع، گویی تنها یکی از انواع متعدد و متنوع ازبازیهای زبانی است.» (غلامرضایی، 1400: 53)
سرودةطرح 9
مرغ سقایی/ شبنم از جنگل بر می چیند/ تا بریزد شاید/ پای یک بوتهی خار/ یا بشوید با آن/ جای پای غم سیّال تو را/در
کمین /سنگی پیر/ زیر لب/ میخندد(بروجردی،1392: 91)
برداشت عاطفی شاعر از طبیعت، تقابل مرغ سقا و سنگ در چند تصویر روایت شده است. «هنرمند با یاری کلمات
از برداشتهای عاطفی و ادراکی خود از طبیعت و اشیاء دور و بر خود، تصویر ذهنی خاص خود را به دست می دهد تا
از طریق انواع آن و تمثیل ،تشبیه ، استعاره، نمادو ...تجربات خود را به خواننده انتقال بدهد.» (میرصادقی، 1377: 64)
همچنین در تصویرِ انتزاعی (شستن جای پای غم سیال...)تمثیل برای نشان دادن یک امر غیر محسوس، به یاری شاعر
می آید تا مخاطب را در درک این امریاری دهد.« تمثیل یکی از بهترین شیوه های بلاغی جهت اقناع مخاطب است که
شاعران و نویسندگان بوسیلة آن امور معقول را به صورت محسوس و قابل درک را اختیار مخاطب قرار می دهند.»
(حیدری، 1399: 28)
در اين سروده، با یک تمثیلِ فابل نیز روبر هستیم. از دوجهت: یکی بهره گیری از عناصر طبیعت مثل جنگل،
شبنم، خار، و دیگری استفاده از نماد مرغ سقا. این جا با تمثیلی روایی و توصیفی هم مواجه هستیم که در عین
حال، رمزی نیز هست.این سرودهة تمثیلی همچون سروده های قبلی، از پویایی و حرکت برخوردار است و وجوه
افعال هم در زمان مضارع، حتمیت وقوع آنرا در زمان اکنون، اثبات میکند.
سرودة ماندگاری
نسیم میگذرد / ابر میگذرد / گیاه برمیخیزد / و من/ آرزوهای خویش را / میسرایم /
نسیم میخشکد / ابر گم میشود /گیاه میپژمرد / و جهان / همیشهیِ مرا / میسراید /
نسیمی نه/ ابری نه/ گیاهی نه/ من و جهانی نه/ آرزو و همیشه ای نه / پرنده ای / شعری میخواند /که بسیار آشناست(بروجردی، 1393: 95)
در این سروده، نوعي تقابل ميان مرگ و زندگي، سياهي و سفيدي، شک ويقين ، يأس و امید ديده ميشود و اين آميختگي به گونهاي است که گويي جدايي آن امکان پذير نيست.(همیشه ی من را می سراید...من و همیشه ای نه....) وگويي مرگ، امتداد زندگي است و سياهي، امتداد سپيدي و ديگر با دو واژۀ جدا از هم روبرو نيستيم بلکه تنها با يک واژه و مفهوم که تمثيلهاي گوناگون را بر ميتابد،گسترهاي از مفاهيم، پيش روي مخاطب و خواننده گسترده ميشود. اين نوسان دائمي ميان دو مفهوم غير متقارن و متضاد، هرگز پاياني براي يکسويه شدن ندارد.سياليت انديشۀ شاعر ميان اين دو گونۀ متضاد، تفسير و تعبيرها را از قطعيت و قاطعيت، رهايي ميبخشد .شاعر يراي يک مفهوم(ماندگاری)، تمثيلها را تکثير ميکند و به آنها هويتهاي جديد ميبخشد.با چنين نگاهي است که شاعر ميتواند، اين همانيِ واژهها را با معاني قاطع و بي تخفيفشان در هم بشکند و در حقيقت،هنرِ ماندگار، واژهها را از قيد کليشه هاي محتوم و تمثيلهاي مکرر نجات ميدهد.
شاعردر ابتدا از عناصر طبیعت نام میبرد: نسیم، ابر،گیاه،پرنده. دربند اول مفهومِ آرزوهای راوی، هنگامی تداعی میشودکهنمادهای بالندگی گیاه دست به دست هم میدهند تا گیاه رشد کند و راویِ تمثیل، به شکوفاییِ رویاهایِ خویش بیندیشدو آنها را بسراید اما همین عناصر، در بند بعدی در یک تقابلِ متقارن و متضاد، خویشکاری خود را از دست میدهند و سرایشِ سروده همیشۀ راوی این بار، جهان است نه خودِ راویو در بند سوم که همۀ اجزای تمثیل حضور ندارند، حتی راوی و رویاهایش، پرنده ای در شکل مفهومی نمادین از خودِ گمشدة راوی، سرودة ناگفته شاعر را میخواند. اینجاست که تمثیل زبان مشترک شاعر و مخاطب می گردد.«به گونه ای کههم شنونده و هم گوینده، در آن سهم دارند و این شراکت منجر به حس التذاذی می گردد که ریشه در فطرت و هویت و فرهنگ مردم دارد.« کی منش، 1396: 52)
سرودة خاطره
تقدیر ابر بودم/ بر برشتهیِ بیشهی بی برکه و باد/ و علفی سرشارِ خاطرهی جنگل/ سنگپارهای سراسر کوه/ و رها شدم در
آغاز بامدادی عورتر از رویایی گس/ و فرود آمدم بر کنارهیِ پنجرهای منتظر/ و اتراق کردم در لحظهیِ میرایِ فرصتی
کوتاهتر از یک آه/ در برهوت چشمی کسل / و.../ و.../ وجاودانه شدم در خاطرهای ماندگار/ پلکی دوبار به هم خورد/
چیزی دوباره به یاد آمد / حسی شگفت در پیچ و تاب عاطفه پیچید/ رگبار / بیرون پنجره را لیسید / نامی / در عمق
حنجرهای / خالصانه هجّی شد (بروجردی، 1393: 97)
این سروده،روایتِ تمثیلیِ است که با قرار گرفتنِ جزء و کل در پارۀ اول از «تقدیر ابر بودم» تا «و جاودانه شدم در خاطرهای ماندگار» از یک سو و نگذاشتن فاصلۀ کافی بین این پاره و پارۀ دوم که روایتی دیگر است، سلسلۀ دال و مدلولهای تمثیلِ خاطره، اندکی، جا به جا شده است تا خواننده، درلذتِ کشفِ این ویژگیِ خوانشِ صحیح، مشارکت کند. در حقیقت، میبایست ابتدا پارۀ دوم را خواند و پارۀ نخست را در ادامه آورد تا گزارش راوی را از به یاد آورندۀ «خاطره »شنید و در روایت دوم،گزارشِ«خاطره» را از تداعی خودش.در این سروده،شاعر توانسته استبا قابليتهاي متعدد زبانيو براي تبيين مفاهيم ذهني خود که باورهاي فلسفي اوست از تمثيل، به خوبي استفاده کند.اين چينشِ تمثيلي- فلسفي او، کلام را نمادين و رمزي ساخته است که لايههاي متعدد آن را با غور و تامل بيشتري ميتوان دريافت. يکي از دلايلِ پيچیدگي سرودهها، همين قابليت انعطافِ مقولههاي رمزي است که برداشتهاي گوناگوني را برميتابد.شاعر از تمثيل براي ساختن تصاوير و تجسم بخشيدن به مفاهيم ذهني خود بهره گرفته است و بدينگونه خواننده را با سفر رويايي خود در وادي واژهها همراه ميسازد.
سرودة امید
...و گاه/دلشورهی دردناک بنفشهای را/ میبویم/در خطی از هیچ به هیچ /سیاهیِ غربتی میگذرد/ در کولهیِ حسرتش/
باغها و بیشهها / و تمامی باورش/ حزنِ پروانهای / که بر قلهیِ تکّه سنگی خرد/ به دور دستها مینگرد
(بروجردی،1393: 109)
هنر شاعراز يکسو در نفي گرايي است :« خطی از هیچ به هیچ» که ازتاييدِ ساختارِ موجودیعنی :«بنفشه بودن» سر
باز ميزند و از ديگر سو ، درآميختگي امید و ناامیدی و جوشيدن امید از دل نا امیدی است.گويي تجربۀ رنج و
اندوه وملال، ممزوجِ سرودههاي شاعر و آميخته با هنر اوست ، چنان در هم تافته که انگار هنر آمده است تا
تداوم رنج انسان را به رخش بکشاند. تمثیل «امید» روایتی است، رمزی- توصیفی و در مقولۀ فابلهای طبیعت قرار میگیرد
که نمادهای بنفشه، پروانه،باغ، بیشه، قله، سنگ، از مظاهر آن به شمار میروند. سروده در حالی شکل میگیرد که با سه
نقطۀ آغازین خبر از شروعی غیر متعارف دارد یعنی ابتدای سروده را خواننده، خود، باید با خواندنِ همین روایت کوتاه،
حدس بزند و در رمزگشایی سهیم شود.در بند ابتدایی، راوی، دلشورۀ بنفشه را استشمام میکند. در بند بعدی، بنفشه
گوییمسافری است کهگریوههایِ انتزاعیِ موهوم را در مینوردد در حالی که در کوله بارش،حسرت دیدن فضای
ناشناختۀ باغ و بیشه، است وبه پرواز و پروانه شدن ایمان وامید دارد چرا که حزن و اندوه پروانه، در دورستها را در
مییابد.
نتیجه
در گذشته، شاعران کلاسيک و سنتي اغلب از نمادهاي نهادينه و قراردادي شده در شعر استفاده ميکردند.اگرچه اين نمادها ابتدا بديع، و کاربرد آنها از جانب شاعر براي مخاطب، زيبا و پسنديده بود، رفته رفته، کهنه وکليشه ای شدند از اینرو برخی از شاعران معاصر به نوآوریهای متفاوتی روی آوردند تا تصاویری جدید خلق کنند ویکی از آن وجوه متفاوت، بیان آلام و مصایب برای فرار از رنج است اما مراد آن نيست که شعر و هنر تنها به اندوه و رنج بپردازد بلکه اين نوع برداشت بيشتر بدان خاطر است که هنر از ابتداي پيدايش، پيوسته با رنج و غم انسان، توامان بوده است، بنابراين نميتوانسته به آن بي تفاوت باشد و ناگزير از بيانِ و طرح آن درجلوههاي هنر، خصوصا در شعر باشدو به همين دليل ،هنرمند و شاعر به کمک هنر و شعر به توليدِ مقاومت در برابر اندوه و ملال دست مييازند.شاعر، تاريخ را سراسر، پوشيده از تجربۀ رنج وشکست ميداند که به واسطۀ تمثيل در اثر هنري، بيان ميشود.با يادآوري اين نکته که شاعرقصد ندارد با بيان تجربۀ رنج، مخاطب خود را نوميد و مايوس کند بلکه تمام تلاش او رفتن به سمت جايگاهي آرماني تر و شناختن ياس و فراروي از رنج و نوميدي است که اين همان غايتِ آرمانيِ زيبايي شناسيِ انتقادي در گذار از حقيقت به سوي واقعيت ميباشد.از اينرو معلوم ميشود که هنر ناب و ماندگار، در بايسته هاي حقيقت در جا نميزند و متوقف نميشود بلکه با فراروي از رنج و رهايش از زندگي مدرن، به تلطيفِ مصائب و آلام و سازگاري با آنها ميپردازد.سروده های شاعر موردنظر سرودهای درد و دردمندی است که لایه های گوناگون رنج و اندوه خود را هرچند آنی و ناخودآگاه بر زبان آورده اما یک رویه نیست. لایه های پنهانی در سروده های او وجود دارد که حاصل تجربههای گوناگون زیستن است که با عاطفهی شعری او آمیخته شده و به نوشتار تبدیل شده است. دیدنِ تمثیلها و تصویرهای به کار رفته در سروده های او به خواننده درکشف لایههای پنهانی و مفاهیم انتزاعی موجود در سرودهها یاری میرساند.زبانِ شعر نمایانگر یک جهانِ تمثیلی- مفهومی است، دو بعدی که از یکدیگر جدایی ناپذیرند و مادامی که روابط میان دالها و مدلولها و مصادیق و مفاهیم آشکار نشود،درک زبان شعریِ شاعر که حاصلِ تجربه های دیرینهی زندگیِ شاعرانه اوست، امکان پذیر نمیباشد.
پرسش مطرح شده در چکيده و بخش آغازين مقاله اين بود که احمد بروجردي از چه گونههاي نو آوري در آوردن تمثيل استفاده کرده است؟ اين پژوهش بر روي چند سروده منتخب انجام گرديد که گزارش آن به اين ترتيب است:
-در سرودة چهار فصل، نوآوريتمثيل در آوردن مجموعه اي منتزع از تصاوير و تشبيهات گوناگون است که نشان مي دهد هر تمثيلي تشبيه محسوب مي شود اما همه تشبيهات، تمثيل نيستند از اين رو و با توجه به مفاهيم فلسفي موجود در اين سروده، استفاده از تمثيل براي درک اين مفاهيم ضروري است و ابزار رسيدن به اين برداشت فلسفي و انتزاعي، انتخاب مظاهر طبيعت و رويدادهاي ملموس است. مفاهيم کودکي جواني و پيري در تمثيلي روايي با مصاديق و انگاره هاي موجود در طبيعت، تبيين گرديده است.
-در سرودة طرح 4 تمثيلِ فابل رمزي در شکل توصيف شب نمايان شده است اما اين بار تمثيل، نمادين و رمزي، در خدمتِ نشان دادن وضعيت جامعة پيرامون شاعر است. در تمثيل رمزي يا مدرن، شاعر معاصر به خواننده اين آزادي را مي دهد که سرايندة دوم تلقي گردد و رمز گشايي نيمه دوم را به او واگذار کند. در شعر کلاسيک در بسياري از موارد، اين امر در مصراع دوم رخ مي نمود.
-در سرودة گل وحشي باز هم تمثيل، رمزی است و مفهوم پايداري در مصداق يکي از مظاهر طبيعي، به جلوه گري پرداخته است. ويژگي بارز اين تمثيل تحرک و پويايي آن در مقابل انفعال و سکون راوي است. اين حرکت تصويرها با فعل ماضي محقق الوقوع، به حادثه اي تکراري و هميشگي تبديل شده است.
-در سرودة طرح 9 با دو فابلِ مرغ سقا و فابلِ مظاهر طبيعت مواجهيم که هر دو براي ايجاد يک تمثيل روايي کوتاه، وقوع آن را در زمان حال رقم مي زند .به کار بردن فعل مضارع اين حتميت جبر وسرنوشت را بيشتر به نمايش مي گذارد.
-سرودة ماندگاري، تمثيلي روايي و توصيفي است که در بند دوم، جهان، سرايش شعر را به دست مي گيرد و اين تقابل متقارن، آن را از تمثيلهاي معهود، متمايز ميسازد.
- سرودة خاطره هم تمثيلي است که اجزاي دو پارة اول و دوم در ترتيب سرايش جابهجا شدهاند و خواننده ناگزير است تمثيل فلسفي را با اندکي دشواري در دريافت دال و مدلول در يابد.
-با بررسي سروده هاي احمد بروجردي به اين نتيجه مي توان دست يافت که شاعر گونههاي جدید و متفاوتي را براي بيان مقصود خود به کار مي برد که همين ويژگي موجب گرديده زبان شعري او بافتار نمادين يابد که در نگاه اول با دشواري در دريافت سلسله علت و معلولها و مفاهيم و مصاديق روبرو باشيم اما با آشنا شدن با ذهن و زبان شاعر مي توان روابط ميان اجزاي درهم تنيده تمثيلها را تشخيص داد و در سرايش دوم سروده، شرکت جست.
منابع
1-اردلاني، شمس الحاجيه- (1397)- ماهيت و کارکرد تصوير نمادين در شعر نيما،ال بيست و هشتم- شماره34-29
2-امامي، نصرالله – (1395)- مفهوم شناسي تطيبيقي استعاره در غرب و بلاغت اسلامي- مجله جستارهاي ادبي، شماره 192،صص108-126
4-:بروجردي، احمد(1393)، جایی نه دور،تهران: نشر هم پا
5------------ (1397)جایی نه نزديک،تهران: نشر هم پا
6------------(1397) این همینی، تهران: نشر هم پا
7-------------(1399)، همکناری،تهران: نشر هم پا
8-------------(1399)این هماني،تهران: نشر هم پا
9-----------(1400)از ابتدا، تهران: نشر هم پا
10-----------(1400)تاانتها،تهران: نشر هم پا
11-----------(1401)طوری دیگر،تهران: نشر هم پا
12-پور نامداريان، تقي- (1391)- بررسي و تاويل چند نماد در شعر معاصر- مجله ادب پارسي معاصر-پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، سال دوم، شماره اول، صص48-52
13-چدويک، چارلز-1375- سمبوليسم- ترجمه مهدي سحابي- تهران: اميرکبير- چاپ دوم
-14حسين پور جافي، علي- (1383)-جريانهاي شعري معاصر، تهران، اميرکبير- چاپ دوم
15-حيدري، فاطمه-(1399)- گذري بر تمثيل در آفرين نامه- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي- شماره44- صص28-42
17-حسيني کازروني، سيد احمد-(1394)-تمثيل و ادبيات تمثيلي- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي- شماره 23-صص14-24
18- حسيني کازروني،سيد احمد-(1396)-جایگاه گونه های تمثیل در حکایات تمثیلی مصیبت نامه عطار- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 32- صص110-94
19- حسيني کازروني،سيد احمد-(1397)-بررسی مولفه های تمثیلی رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی از جمشید خانیان- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 37- صص127-111
20-حسيني کازروني،سيد احمد-(1398)-بررسی ساختار و انواع تمثیل در منظومه شیرین و خسرو امیر خسرو دهلوی- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 42- صص33-8
21- حسيني کازروني،سيد احمد-(1399)-جستجوی تمثیل در نسخة خطی دیوان اشعار میرزا احمد متولی باشی- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 46- صص42-29
22- حسيني کازروني،سيد احمد-(1400)-جستجوی فرانیازها و فرا آسیب ها در شخصیت صائب تبریزی بر اساس ابیات تمثیلی غزلیات شاعر با تکیه بر ...- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شماره 49- صص50-24
23-حميدي، سيد جعفر-(1384)- سرچشمه هاي تکوين و توسعه انواع تمثيل-دانشکده ادبيات و علوم انساني – شماره 197- صص74-107
24-ذاکري،احمد-(1395)- جلوه هاي تمثيلي عشق تراژيک در شاهنامه، فصلنامه تحقيقات تعليمي و غناييزبان و ادب فارسي، شماره 29- صص76-57
25-رادمنش، عطا محمد-(1392) –رويکرد باستان گرايي در آثار منوچهر آتشي- فصلنامه زبان و ادب فارسي- سال پنجم- شماره 17
26-رضايي جمکراني، احمد-(1394)- تشبيه تمثيل و استعاره تمثيليه در کتب بلاغي، مجله ادب پژوهي گيلان- شماره 34-
27-ساکي انتظامي، سعيده-(1400)- تمثيل در شعر سهراب سپهري، فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي-شماره 50- صص65-97
8-شفيعي کدکني،محمد رضا(1372)-صور خیال در شعر فارسی-تهران: آگاه-چاپ8
29-فتوحي رود معجني، محمود-(1386) بلاغت تصوير- تهران- سخن- چاپ اول-
30-غلامرضايي، محمد-(1400)- تمثيل ارکان اسلام از ديدگاه عين القضات- فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي- شماره 48-صص53-75
31-کي منش،عباس(1396)- تمثيل (مثالک) و کاربرد آن در کليدر-فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي-شماره 32-صص52-68
32-مير صادقي،جمال(1377)- واژه نامه هنر داستان نويسي- تهران- کناب مهناز
33-يلمه ها،احمد رضا-(1398)- تمثيل ماهيان در جستجوي آب-فصلنامه تحقيقات تمثيلي در زبان و ادب فارسي، شمار41، صص80-56-
- Ardalani, Shams al-Hajiyeh- (2017)- The nature and function of symbolic image in Nima's poem, Al-Bist-e-Veham- No. 29-34
- Emami, Nasrallah - (2015) - Adaptational Conceptology of Metaphor in the West and Islamic Rhetoric - Journal of Literary Essays, No. 192, pp. 108-126
-Amouzgar, Shahla-2019)-Defamiliarization techniques in Ahmed Boroujerdi's poems-Arak University Literary Aesthetics Quarterly-11th period, number 45, pp. 120-95
-: Boroujerdi, Ahmad (2013), No place far away, Tehran: Ham Pa Publishing
5- ----------------- (2017) Jaei ne nazdeek, Tehran: Ham Pa Publishing
6- ----------------- (2017) In Hemini, Tehran: Ham Pa Publishing
7- ------------------ (2019), Hamkanari, Tehran: Ham Pa Publishing
8- ------------------- (2019) This same name, Tehran: Ham Pa Publishing
9- ------------------- (1400) from the beginning, Tehran: Ham Pa Publishing
10- ----------------- (1400) Taantaha, Tehran: Ham Pa Publishing
11- ---------------- (1401) In another way, Tehran: Ham Pa Publishing
Pour Namdarian, Taghi- (2018)- Investigation and interpretation of several symbols in contemporary poetry- Journal of Contemporary Persian Literature- Institute of Human Sciences and Cultural Studies, second year, first issue, pp. 48-52
13-Chadvik, Charles-1375-Symbolism-Translated by Mehdi Sahabi-Tehran: Amir Kabir-2nd edition
- 14 HosseinpourJafi, Ali- (2003) - Contemporary poetic currents, Tehran, Amir Kabir - 2nd edition
15- Haidari, Fatemeh-(2019)- A passage on allegory in AfarinNamah- Quarterly Journal of Allegorical Research in Persian Language and Literature- No. 44- pp. 28-42
-Hosseini Kazrouni, Seyed Ahmed-(2018)- Review and criticism of epic and mythological allegories in desert poetry-Quarterly allegorical research in Persian language and literature-number 40- pp. 84-102
17- ----------------------------(2014)- Allegorical and Allegorical Literature- Quarterly Journal of Allegorical Research in Persian Language and Literature- Number 23-pp.14-24
18- ----------------------------(2014)- Attitude towards allegory in educational literature- Quarterly Journal of Allegorical Studies of Persian Language and Literature, No. 26- pp. 133-154
19--------------------------------(1400)- Searching for extra-needs and extra-damages in the character of Saeb Tabrizi based on the allegorical verses of the poet's sonnets based on...- Quarterly Journal of Allegorical Research in Persian Language and Literature, No. 49- pp. 24-50
20- -----------------------------(2019)- Searching for allegory in the manuscript copy of Diwan poems of Mirza Ahmad Mattoulibashi- Allegorical Research Quarterly in Persian Language and Literature, No. 46- pp. 29-42
21- -------------------------(2018)-Examination of the structure and types of allegory in the poem Shirin and Khosrow by Amir Khosrow Dehlavi- Allegorical Research Quarterly in Persian Language and Literature, No. 42- pp. 8-33
22- -------------------------(2017)-Examining the allegorical components of Yunus' romance novel in the belly of a fish by Jamshid Khanian- Quarterly Journal of Allegorical Research in Persian Language and Literature, No. 37- pp. 111-127
23- -------------------------(2016)- The place of allegorical types in the allegorical stories of Attar's Tragedy - Quarterly Journal of Allegorical Research in Persian Language and Literature, No. 32- pp. 94-110
24-Hamidi, SeyedJafar-(1384)- Sources of formation and development of all kinds of parables- Faculty of Literature and Human Sciences- No. 197- pp. 74-107
- Zakari, Ahmed-(2016)- Allegorical manifestations of tragic love in Shahnameh, Persian Language and Literature Educational and Lyrical Research Quarterly, No. 29- pp. 76-57
25-Radmanesh, Ata Mohammad-(2012)-An antiquarian approach in the works of Manouchehr Atashi-Persian language and literature quarterly-5th year-number 17
26- Rezaei Jamkarani, Ahmad-(2014)- Allegorical simile and allegorical metaphor in rhetorical books, Gilan Literary Research Journal- Number 34-
27-Radmanesh, Atta Mohammad-(2012) -An antiquarian approach in the works of Manouchehr Atashi-Persian Language and Literature Quarterly-Year 5-Number 17
28- Rezaei Jamkarani, Ahmad-(2014)- Allegorical simile and allegorical metaphor in rhetorical books, Gilan Literary Research Journal- Number 34-
29- Saki Zamanti, Saeeda-(1400)- Allegory in Sohrab Sepehri's poem, Quarterly Journal of Allegorical Research in Persian Language and Literature- No. 50- pp. 65-97
30- Shafi'iKodkani, Mohammad Reza (1372) - Imaginary images in Persian poetry - Tehran: Aghaz-Chap 8
31- FatouhiRoudMoajni, Mahmoud-(1386) Picture Rhetoric - Tehran - Speech - First Edition -
32-Gholamrazai, Mohammad-(1400)- Paradigm of the Pillars of Islam from the point of view of Ain al-Qadat-Quarterly Journal of Paradigm Research in Persian Language and Literature-Number 48-pp.53-75
33-Ki Menesh, Abbas (2016)- Allegory and its use in Klider-Quarterly Allegorical Research in Persian Language and Literature-Number 32-pp.52-68
34- Mir Sadeghi, Jamal (1377) - Dictionary of the art of story writing - Tehran - KonabMahnaz
35- Yilmeha, Ahmad Reza-(2018)- Parable of fishes in search of water- Quarterly of Parable Research in Persian Language and Literature, No. 41, pp. 56-80