Subject Areas :
مهشید دانشور 1 , مجتبی صداقتی فرد 2
1 - کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران
2 - گروه علوم اجتماعی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، ایران
Keywords:
Abstract :
فصلنامه روانشناسی تحلیلی - شناختی سال هشتم. شماره پنجاه و پنج ، زمستان 1402 صص: 13-1 |
Journal of Analitical-Cognitive Psycholoy Vol. 14/Issue 55/winter 2024 PP: 1-13 |
بررسی رابطه اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی با بلوغ عاطفی در فرزندان طلاق و عادی
Investigating the relationship between interpersonal trust and social skills with emotional maturity in divorced and normal children
Mahshid Daneshvar Master of Clinical Psychology, Garmsar Branch, Islamic Azad University, Garmsar, Iran Mojtaba Sedaghati Fard (Corresponding author) Assistant Professor, Department of Social Sciences, Garmsar Branch, Islamic Azad University, Garmsar, Iran Email: sedaghati_fard@yahoo.com
Abstract Aim: This study was conducted with the aim of investigating the relationship between interpersonal trust and social skills with emotional maturity in divorced and normal children.Method: To achieve the objectives of the research, a descriptive correlational research method was used. The statistical sample of this research included all the children of divorce and normal children throughout the country in 1400, and the number of samples included 108 people, of which 54 were children of divorce and 54 were normal children, and the random sampling method was chosen. Data collection tools included three interpersonal trust questionnaires Rempel and Holmes (1986), emotional maturity questionnaire of Singh and Bhargava (1991) and Matson et al.'s (1983) social skills questionnaire. Pearson's correlation and multivariate regression analysis were used for data analysis, and data analysis was done using SPSS-26 statistical software.Results: The research results showed that there is a significant relationship between interpersonal trust and emotional maturity at the error level of 0.01, and there is a significant relationship between social skills and emotional maturity at the error level of 0.01. The results of regression analysis showed that the variables of aggression, relationship with peers, appropriate skills and social skills play a major role in predicting emotional maturity.Conclusion: Having a high level of interpersonal trust and social skills in children can lead to an increase in their emotional maturity. Keyword: interpersonal trust, social skills, emotional maturity, divorce. |
| مهشید دانشور کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران مجتبی صداقتی فرد (نویسنده مسئول) استادیار گروه علوم اجتماعی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران. Email: sedaghati_fard@yahoo.com
چکیده هدف : این پژوهش با هدف بررسی رابطه اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی با بلوغ عاطفی در فرزندان طلاق و عادی انجام شد. روش: برای دستیابي به اهداف پژوهش از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. نمونه آماری این پژوهش شامل كلیه فرزندان طلاق و عادی سراسر كشور در سال 1400 بود و تعداد نمونه شامل 108 نفر كه 54 نفر فرزند طلاق و تعداد 54 نفر فرزند عادی بودند و روش نمونه گیری تصادفي انتخاب شد. ابزارگردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه اعتماد بین فردی رمپل و هولمز(1986)، پرسشنامه بلوغ عاطفي سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه مهارت های اجتماعي ماتسون و همکاران (1983) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری همبستگي پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد كه تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-26 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین اعتماد بین فردی و بلوغ عاطفی رابطه معنی داری در سطح خطای 01/0 وجود دارد و بین مهارتهای اجتماعی و بلوغ عاطفی رابطه معنی داری در سطح خطای 01/0 وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پرخاشگری، رابطه با همسالان، مهارت مناسب و مهارتهای اجتماعی نقش اصلی در پیش بینی بلوغ عاطفی دارند. نتیجه گیری : داشتن سطح بالایی از اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی در فرزندان می تواند منجر به بالا رفتن سطح بلوغ عاطفی در آنان شود. کلمات کلیدی: اعتماد بین فردی، مهارت های اجتماعی، بلوغ عاطفی، طلاق |
تاریخ دریافت : 05/05/1401
مقدمه
خانواده، به عنوان کوچکترین نهاد در جامعه انسانی دارای پایدارترین اثرگذاری را بر اعضاءی خویش دارد، به طوری که نگرش ها، رفتارها، باورها و عواطف افراد عمیقاً تحت تأثیر بستر خانواده است (خدادادی و کلائی، 1399). همچنین بنیان یک خانواده بر پیوند های عاطفی و اعتماد شخصی هر یک از زوجین به یکدیگر استوار است که نه تنها آرامش برای فرد بلکه کل یک خانواده است (وایب و جانسون، 2018). فروپاشی پیوندهای زناشویی از برجسته ترین نمونه های تحوّلات مرتبط با خانواده ی امروزی است؛ چنانکه خانواده با پدیده های نوظهوری (مانند خانواده تک والدی، خانواده ی تک فرزندی، بی فرزندی و زوج زیستی (مواجه شده که این تحوّلات در قالب اصطلاحاتی چون «عصر طلاق1» توصیف شده است (فیروزجاییان، ریاحی و محمّدی دوست، 1395). طلاق منجر به تغییرات نامطلوب در رفتار یا بهداشت روانی فرد می شود. در بین کودکان، طلاق می تواند بر عملکرد تحصیلی کودک تأثیر منفی بگذارد. به طور خاص، طلاق بر ثبات مالی خانواده، محیط اجتماعی و... (استوکپک، 2019). اثرات منفي طلاق بر رشد عاطفی اجتماعی اخلاقي و عملکرد تحصیلي فرزندان در پژوهش های بسیاری روشن شده است. بوالهری و همکاران (1395) دریافتند که نمرات جسمانی سازی علائم2، اضطراب3، اختلال در عملکرد اجتماعی4، افسردگی5 و اختلال روانی کلی به طور معناداری در فرزندان با والدین مطلقه و متقاضی طلاق بیشتر از فرزندان با والدین عادی بوده و مولفه های اختلال در عملکرد اجتماعی، افسردگی و اختلال روانی کلی در فرزندان با والدین متقاضی طلاق بیشتر از فرزندان با والدین مطلقه است. جدایي برای اعضاءی خانواده یک عامل استرس زای بسیار قوی است كه هم والدین و هم فرزندان را تحت تاثیر قرار مي دهد و بهزیستي روان شناختي آنها را به شدت كاهش مي دهد. باکر و همکاران (2011) در پژوهش خود دریافتند که فرزندان خانواده های طلاق در مقایسه با فرزندان خانواده های عادی احساس باخت، تمایل به تلافی و انتقام، احساس ناکامی و تضادهای درونی بیشتری را نشان می دهند.
یکی از عواملی که در کودکان به نظر می رسد تحت تاثیر طلاق والدین باشد بلوغ عاطفی6 باشد(سینگ، 2018). کودک زمانی از لحاظ عاطفي بالغ محسوب می شود كه كليه عواطف و احساسات خود را به درستي بشناسد و نحوه ابراز صحيح و كنترل آنها را بداند (ایمانی و محب، 1398). در بلوغ عاطفی، نگرش دیدن محیط بخش مهمی از درک، توانایی فرد در درک محیط و تربیت والدین بوده است (جعفری هرندی، و رجایی موسوی، 1398). بلوغ عاطفی با افزایش سن به وجود میآید، برخی خیلی زود بالغ میشوند و برخی نیاز به زمان دارند (احمدخان، 2019). بلوغ عاطفی فرآیندی است که از طریق آن شخصیت به طور مداوم برای درک بیشتر سلامت عاطفی، درونی و درونی تلاش می کند (لاندو وایسلر، 2018). مطالعات نشان دادند والدين نقش قابل توجهي در افزايش ظرفيت عاطفي فرزندانشان دارند كه منجر به افزايش انعطاف پذيري7 كودكانشان در پاسخ به عوامل استرس زا مي گردد. در اين ميان بلوغ عاطفي مادر مي تواند نقش برجسته اي را در زندگي كودك و كنترل مشكلات رفتاري وي ايفا نمايد (هیل، دگنان، کالکینز، و کین، 2016). بلوغ عاطفي در واقع به معناي كنترل عواطف است. افكار فرد در پيوند با محيط، عواطف او را پديد مي آورند، به زبان روانشناختي بلوغ عاطفي و رواني توانايي فرد براي پذيرش اشخاص و مسايل به همان شكلي است كه هستند، اگر فردي بتواند افكار نادرست و منفي را با افكار درست و مثبت و سازگار جايگزين كند، توانايي كنترل عواطف در او به نحو چشم گيري افزايش مي يابد و اين امر موجبات بهبود روابط او با اطرافيان را فراهم مي سازد (گادرمن و همکاران، 2016). بلوغ عاطفي در واقع به معناي رهبري عواطف خود بوده و افرادي كه به بلوغ عاطفي رسيده اند در نشان دادن عواطف خود دچار مشكلي نيستند و نشانه هاي ضعف خود را پنهان نمي سازند، انتقاد پذير هستند، خلق و خوي ثابتي داشته و مهربان هستندو داراي روابط عمومي بالاتري مي باشند. بلوغ عاطفی کمک می کند تا در دام مقایسه نیفتیم و تجربه های ناخوشایند و رشک های مخرب را از خود دور سازیم (یاوری،1392). بنابراین فردی که از لحاظ عاطفی بالغ است، تمام عواطف خود را می شناسد و نحوه ابراز و کنترل آنها را نیز می داند (تام، 1400). در جریان بلوغ عاطفی، فرد به طور دائم، برای دست یابی به سلامت عاطفی از لحاظ روانی و فردی می کوشد که او را در برابر تأخیر در ارضای نیاز مقاوم می کند (پیست و امین باخائی، 2016). لی8 و همکارانی (2020) به این نتایج دست یافتند که سطوح پایینتر بلوغ عاطفی در پسران در سنین جوانی پدید می آید و در دختران در سنین پایین تر و عدم رشد بلوغ عاطفی در هردو گروه منجر به بالاتر رفتن مشکلات رفتاری در سنین جوانی می گردد.
یکي از عواملي كه در فرزندان طلاق قابل بررسي است مفهوم اعتماد بین فردی است. اعتماد يكي از جنبه هاي مهم روابط انساني است و زمينه ساز مشاركت و همكاري ميان اعضاي جامعه مي باشد. اعتماد بین فردی برای روابط اجتماعی ما ضروری است (تالوار و رنو، 2020). اعتماد بنیادی نگرشی است که فرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود دارد و موجب تقویت این احساس می شود که افراد و امور و دنیا قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند (انگ،2019). البته اعتماد بین فردی ممکن است گذرا و ناپایدار یا با دوام باشند، این روابط در بافت اجتماع، فرهنگ و در اثر دیگر عوامل شکل می گیرد. یکی از نشانه های سلامت روانی وجود رابطه سالم بین فردی است. روابط گرم و صمیمی با انسان های دیگر منبع اعتماد و آسایش هر انسانی است. هر فرد یک موجود اجتماعی است و توسعه شخصیتش در بافت تعاملات او با دیگر انسان ها تعیین می شود (استاوروا، 2020). به تعبیر رمپل و هولمز9 (1986) اعتماد در روابط بین فردی تحت تاثیر سه عامل 1- پیش بینی پذیری10 2- قابلیت اعتماد11 3- وفاداری12 قرار می گیرد است. فرد پیش بینی پذیر به طور یکسان و ثابتی رفتار می کند و این ثبات رفتار، حتی شامل جنبه های بد رفتار او نیز می شود. قابلیت اعتماد بصورت توانایی اعتماد به دیگران در هنگام مواجه با خطر و آسیب بالقوه تعریف شده و وفاداری نیز به معنای ویژگی ای که فرد را قادر می سازد احساس کند دیگران به حمایت و توجه او ادامه می دهد، است (کولاکو و رندون، 2018).
توانایی کودکان در برقراری ارتباط دوستانه با دیگران در یک محیط اجتماعی برای رشد آنها بسیار مهم است(دونگ و همکاران، 2020). پس بدین ترتیب یکی دیگر از عواملی که بلوغ عاطفی کودکان می تواند روی آن تاثیر گزار باشد مهارتهای اجتماعی کودکان است. مهارت های اجتماعی عامل مهمی برای برقراری روابط صحیح در بین انسانها است (مندز و همکاران، 2020). مهارتهاي اجتماعي عموماً مجموعه رفتارهای اکتسابی و جامعهپسندی هستند که کودک را قادر میسازند با دیگران رابطۀ مؤثری داشته باشد و از عکسالعملهای نامعقول اجتماعی خودداری نماید (گرشام و همکاران، 2016). مهارتهاي اجتماعی به افراد اجازه میدهند که تعامل اجتماعی مثبتی را با دیگران شروع کرده و تداوم بخشند.این مهارتها شامل برقرار کردن ارتباط، حل مسئله، تصمیم گیري، مدیریت خود و ارتباط با همسالان هستند (انجلس و همکاران ،2018). مهارتهاي اجتماعی بویژه براي کودکان و نوجوانان جهت برقراري روابط مناسب با دیگران، رعایت قواعد اجتماعی، پذیرش مسئولیت، مساعدت و همکاري، کمک به دیگران و رعایت حقوق آنها مهم قلمداد میشود(شهیم،1399). مهارتهاي اجتماعی مناسب نوجوانان را قادر میسازند تا روابط مثبت و قوي با همسالان داشته باشند و در محیطهاي مختلف مانند مدرسه و محیط کار موفق باشند. نتایج پژوهش منصورنژاد و همکاران (1392) نشان داد که داشتن مهارتهای ارتباطی می تواند بر بالا رفتن بلوغ عاطفی دانشجویان موثر باشد. کالمرس و تونسند13 (2019)، مشاهده کردند نوجوانانی که داراي مهارتهاي اجتماعی قوي هستند، با احتمال بیشتري توسط همسالان پذیرفته میشوند، دوستیها را گسترش میدهند، روابط قويتري را با همسالان و والدین دارند، به عنوان افراد کارآمد در حل مسئله در نظر گرفته میشوند، علاقمندي بیشتري در مدرسه نشان میدهند و عملکرد بهتري از لحاظ تحصیلی خواهند داشت. بدین ترتیب در این پژوهش سعی شده رابطه بین اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی با بلوغ عاطفی در فرزندان طلاق و عادی مورد بررسی قرار گیرد بدین ترتیب مسئله ما از انجام پژوهش این است که آیا بین اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی با بلوغ عاطفی در فرزندان طلاق و عادی رابطه وجود دارد؟
روش
پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و جامعه آماري شامل کلیه فرزندان طلاق و فرزندان عادی در سراسر كشور در سال 1400 بود. روش نمونه گیری تصادفي انتخاب شد كه شامل 108 نفر از فرزندان كه 54 نفر آنان فرزند طلاق و 54 نفر فرزند عادی بود. به علت گسترش و شیوع كرونا امکان حضور در مدارس، دانشگاه ها، خوابگاه های دانشجویي و بسیاری از مکان های مرتبط میسر نبود، لذا از پرسشنامه ها به صورت مجازی و آنلاین استفاده شد و در تمامي گروه ها و كانال های موجود در سراسر كشور ارسال شد.
ابزار
پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991)14: این پرسشنامه دارای 48 سوال بوده و توسط سینگ و بهارگاوا در سال (1991) تدوین شده است. هدف آن بررسی 5 بُعد مختلف بلوغ عاطفی شامل عدم ثبات عاطفی(10سوال)، بازگشت عاطفی(10 سوال)، فروپاشی شخصیت (10 سوال)، ناسازگاری اجتماعی (10 سوال) و فقدان استقلال (8 سوال) می باشد. سازندگان این آزمون پایایی این مقیاس را با روش آزمون- بازآزمون روی دانشجویان در فاصله 6 ماهه اندازه گیری نمودند و همبستگی گشتاوری این دو اجرا 75/0 گزارش شد. در ایران شریفی ریگی (1397)همسانی درونی این مقیاس را با محاسبه ضریب همبستگی های بین کل نمرات و نمرات زیرمقیاس ناپایداری هیجانی 75/0، بازگشت عاطفی 63/0، ناسازگاری اجتماعی 58/0، فروپاشی شخصیت 86/0 و نبود استقلال 42/0 به دست آورده است. همچنین روایی این مقیاس در برابر معیارهای بیرونی یعنی پرسشنامه سازگاری بیکر و سیریک15 (1984) برای دانشجویان64/0 به دست آمده است. در پژوهش حاضر، میزان پایایی کل این ابزار بر اساس آلفای کرونباخ 91/0 و برای زیرمقیاسهای عدم ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، فروپاشی شخصیت، ناسازگاری اجتماعی و فقدان استقلال به ترتیب 89/0 ،87/0 ،92/0 ،91/0 و 88/0 به دست آمد.
پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون16 (1983): این پرسشنامه توسط ماتسون و همکاران (1983) برای بخش مهارت های اجتماعی افراد تدوین شده است. این مقیاس دارای 56 عبارت است که بر اساس یک شاخص 5 درجه ای از نوع مقیاس لیکرت با دامنه ای از نمره 1 هرگز تا نمره 5 همیشه، تنظیم شده است. این پرسشنامه دارای 5 خرده مولفه مهارت های مناسب، رفتار، پرخاشگری، برتری، رابطه با همسالان می باشد. در ایران، یوسفی و خیر(1381) ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه مهارتهای اجتماعی را در سال 1381 برابر با 86/0 گزارش کرده اند. اعتبار این پرسشنامه در تحقیق بیابانگرد در سال 1384 برابر با 83/0 گزارش شده است.
پرسشنامه اعتماد در روابط بین فردی رمپل و هولمز (1986): پرسشنامه اعتماد در روابط بین فردی رمپل و هولمز در سال 1986 نسخه تجدید نظر شده مقیاس رمپل، هولمز و زانا در سال 1985 است. این مقیاس یک ابزار خودگزارشی 18 عبارتی است و آزمودنی باید در مقیاس 7 درجه ای لیکرت (از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) میزان مخالفت تا موافقت خود را با هر یک از عبارات مشخص کند. این پرسشنامه دارای 3 خرده مولفه پیش بینی، قابلیت و وفاداری می باشد در پژوهش زرگر باشی (1397) اعتبار زير مقیاس های به روش آلفای کرونباخ به ترتیب برابر 85/0، 84/0 ، 85/0 و 82/0 و اعتبار کلی 88/0 مشخص شد.
ملاحظات اخلاقی در این مطالعه کاملاً رعایت گردید به گونه اي که به شرکت گنندگان در زمینه محرمانه ماندن
اطلاعات، اطمینان خاطر داده شد و آنها با رضایت کامل، پرسشنامه ها را در محیطی آرام و بدون ذکر نام تکمیل
کردند. پس از جمع آوري داده ها، به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافتهها
جدول 1 توصیف بلوغ عاطفی، مهارت های اجتماعی و اعتماد در روابط بین فردی و مولفه های آن بین دو گروه فرزندان طلاق و عادی
| متغیر | میانگین | انحراف استاندارد | کجی | کشیدگی |
فرزندان طلاق | عدم ثبات عاطفي | 33/28 | 17/7 | 382/0 | 334/0- |
بازگشت عاطفی | 78/30 | 11/8 | 120/0 | 436/0- | |
فروپاشی شخصیت | 68/31 | 93/6 | 523/0- | 158/0- | |
ناسازگاری عاطفی | 76/35 | 94/6 | 179/0- | 702/0- | |
فقدان استقلال | 28/28 | 84/3 | 466/0- | 848/0- | |
بلوغ عاطفی | 83/154 | 56/27 | 102/0- | 343/0 | |
مهارت های مناسب | 41/18 | 73/5 | 713/1 | 124/1 | |
رفتار | 40/18 | 72/5 | 472/0 | 521/0 | |
پرخاشگری و رفتارهای تکانشی | 78/23 | 13/6 | 832/0 | 495/0 | |
برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود | 67/16 | 43/5 | 531/0 | 113/0- | |
رابطه با همسالان | 05/26 | 97/4 | 162/0 | 072/0- | |
مهارت های اجتماعی | 24/157 | 09/17 | 33/1 | 992/1 | |
پیش بینی پذیری | 44/19 | 06/5 | 464/0- | 413/0 | |
قابلیت اعتماد | 85/19 | 96/6 | 010/0 | 124/0 | |
وفاداری | 37/32 | 88/8 | 116/0 | 282/0- | |
اعتماد در روابط بین فردی | 67/71 | 36/15 | 395/0- | 707/0 | |
فرزندان عادی | عدم ثبات عاطفي | 26/36 | 04/7 | 365/0- | 569/0- |
بازگشت عاطفی | 07/38 | 80/7 | 420/0- | 841/0- | |
فروپاشی شخصیت | 76/36 | 81/5 | 791/0- | 857/0 | |
ناسازگاری عاطفی | 31/41 | 26/7 | 568/0- | 647/0- | |
فقدان استقلال | 72/28 | 18/4 | 26/1- | 502/1 | |
بلوغ عاطفی | 13/181 | 61/28 | 658/0- | 089/0- | |
مهارت های مناسب | 74/17 | 51/6 | 42/1 | 422/1 | |
رفتار | 54/17 | 58/5 | 26/1 | 612/0 | |
پرخاشگری و رفتارهای تکانشی | 37/20 | 16/7 | 58/1 | 879/0 | |
برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود | 18/16 | 49/5 | 665/0 | 408/0 | |
رابطه با همسالان | 72/24 | 60/4 | 111/0- | 764/0 | |
مهارت های اجتماعی | 33/152 | 49/19 | 627/0 | 438/0 | |
پیش بینی پذیری | 63/19 | 09/4 | 390/0- | 055/0 | |
قابلیت اعتماد | 46/21 | 07/6 | 440/0- | 760/0 | |
وفاداری | 91/33 | 76/7 | 556/0- | 670/0 | |
اعتماد در روابط بین فردی | 00/75 | 37/12 | 933/0- | 316/1 |
بررسی میانگین ها نشان داد که میانگین بلوغ عاطفی در فرزندان طلاق برابر با 83/154 و در فرزندان عادی برابر با 13/181 بدست آمده است که نشان می دهد میانگین بلوغ عاطفی در فرزندان عادی بالاتر از فرزندان طلاق است. مقایسه میانگین ها مولفه ها نشان می دهد میانگین 5 مولفه عدم ثبات عاطفی، بازگشت عاطفی، فروپاشی شخصیت، ناسازگاری اجتماعی و فقدان استقلال در فرزندان عادی بیشتر از فرزندان طلاق است. بررسی میانگین ها نشان می دهد در تمامی مولفه های بلوغ عاطفی میانگین بدست آمده برای فرزندان عادی بالاتر از فرزندان طلاق است. بررسی میانگین ها نشان می دهد که میانگین مهارت های اجتماعی در فرزندان طلاق برابر با 24/157 و در فرزندان عادی برابر با 33/152 بدست آمده است که نشان می دهد میانگین مهارت های اجتماعی در فرزندان طلاق مقداری بیشتر از فرزندان عادی است. مقایسه میانگین مولفه ها نشان می دهد میانگین 4 مولفه سوءاستفاده عاطفی، سوءاستفاده فیزیکی، غفلت عاطفی و غفلت جسمی در فرزندان طلاق بیشتر از فرزندان عادی است و فقط میانگین مولفه مهارت های اجتماعی مناسب در فرزندان عادی بالاتر از فرزندان طلاق است. بررسی میانگین ها نشان می دهد که اعتماد در روابط بین فردی در فرزندان طلاق برابر با 67/71 و در فرزندان عادی برابر با 00/75 بدست آمده است که نشان می دهد میانگین اعتماد در روابط بین فردی در فرزندان عادی بیشتر از فرزندان طلاق است. مقایسه میانگین مولفه ها نشان می دهد میانگین هر سه مولفه پیش بینی پذیری، قابلیت اعتماد و وفاداری در فرزندان عادی بیشتر از فرزندان طلاق است. بررسی مقادیر کجی و کشیدگی نشان داد دامنه مقادیر کجی و کشیدگی بلوغ عاطفی و مولفه های آن، مهارت های اجتماعی و مولفه های آن، اعتماد در روابط بین فردی و مولفه های آن در دامنه 2+ تا 2- بدست آمده است که نشان دهنده نرمال بودن شکل توزیع داده هاست.
جدول 2 ماتریس همبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش در گروه فرزندان طلاق و عادی
عدم ثبات | بازگشت | فروپاشی | ناسازگاری | فقدان | بلوغ عاطفی | متغیرها | گروه |
325/0* | 354/0** | 313/0* | 326/0* | 013/0 | 348/0* | پیش بینی | طلاق |
166/0 | 087/0 | 098/0 | 051/0 | 153/0 | 085/0 | قابلیت | |
061/0 | 028/0 | 020/0 | 004/0 | 069/0 | 019/0 | وفاداری | |
003/0 | 061/0 | 047/0 | 087/0 | 105/0 | 065/0 | اعتماد روابط بین فردی | |
414/0** | 435/0** | 103/0 | 348/0** | 222/0 | 380/0** | مهارت مناسب | |
345/0* | 312/0* | 347/0* | 314/0* | 219/0 | 387/0** | رفتار | |
543/0-** | 666/0-** | 582/0-** | 626/0-** | 388/0-** | 695/0-** | پرخاشگری | |
001/0 | 117/0 | 377/0** | 109/0 | 211/0 | 186/0 | برتری | |
229/0 | 187/0 | 246/0 | 311/0* | 158/0 | 277/0* | رابطه با همسالان | |
139/0 | 183/0 | 457/0** | 254/0 | 197/0 | 296/0* | مهارت های اجتماعی | |
065/0 | 009/0- | 129/0 | 095/0 | 091/0 | 077/0 | پیش بینی | عادی |
193/0 | 016/0 | 130/0 | 120/0 | 060/0 | 047/0 | قابلیت | |
124/0 | 028/0 | 068/0 | 074/0 | 075/0 | 054/- | وفاداری | |
151/0 | 028/0 | 149/0 | 074/0 | 012/0 | 032/0 | اعتماد روابط بین فردی | |
228/0 | 272/0* | 382/0** | 239/0* | 412/0** | 342/0* | مهارت مناسب | |
545/0** | 489/0** | 400/0** | 543/0** | 406/0** | 546/0** | رفتار | |
591/0-** | 562/0-** | 441/0-** | 553/0-** | 352/0-** | 580/0-** | پرخاشگری | |
069/0 | 199/0 | 312/0* | 041/0 | 334/0* | 194/0 | برتری | |
347/0* | 313/0* | 431/0** | 220/0 | 179/0 | 343/0* | رابطه با همسالان | |
351/0** | 322/0* | 235/0 | 256/0 | 136/0 | 307/0* | مهارت های اجتماعی |
نتایج آزمون همبستگی پیرسون (جدول 2) نشان داد در گروه طلاق بین بلوغ عاطفی و مهارتهای اجتماعی رابطه معنی دار مثبتی در سطح خطای 01/0 وجود دارد و بین بلوغ عاطفی و اعتماد روابط بین فردی رابطه معنی داری وجود ندارد (05/0p>). در گروه عادی بین بلوغ عاطفی و مهارتهای اجتماعی رابطه معنی دار مثبتی در سطح خطای 01/0 وجود دارد و بین بلوغ عاطفی و اعتماد روابط بین فردی رابطه معنی داری وجود ندارد (05/0p>).
جدول 3 خلاصه نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی با بلوغ عاطفی
مدل | R | R2 | R2 تعدیل شده | F | sig |
1 | 799/0 | 639/0 | 606/0 | 279/19 | 001/0 |
براي بررسی نقش اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی در درك بلوغ عاطفی از رگرسیون چندگانه استفاده شده
است. ابتدا مفروضه هاي آزمون رگرسیون چندگانه بررسی شد. نتایج جدول 3 نشان می دهد مدل رگسیون چندگانه معنی دار بود (001/0 P< ، 279/12 F=) بدین معنی که 63/0 از واریانس مشاهده شده در بلوغ عاطفی از طریق اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی توجیه می شود. نتایج مربوط به معادله هاي رگرسیون در جدول 4 ارائه شده است.
جدول 4 ضرایب بتاي متغیرهاي اعتماد بین فردی و مهارت های اجتماعی بر بلوغ عاطفی
مدل | ضرایب غیر استاندارد | ضرایب استاندارد | T | Sig | |
B | خطاي معیار | Beta | |||
مقدار ثابت | 67/286 | 60/23 |
| 14/12 | 001/0 |
پیش بینی | 231/0 | 596/0 | 034/0 | 388/0 | 699/0 |
قابلیت | 344/0 | 935/0 | 073/0 | 368/0 | 714/0 |
وفاداری | 352/0 | 848/0 | 065/0 | 352/0 | 732/0 |
اعتماد روابط بین فردی | 264/0 | 435/0 | 119/0 | 606/0 | 564/0 |
مهارت مناسب | 418/1 | 325/0 | 299/0 | 366/4 | 001/0 |
رفتار | 738/0 | 447/0 | 146/0 | 652/1 | 102/0 |
پرخاشگری | 556/2 | 366/0 | 556/0 | 986/6 | 001/0 |
برتری | 713/0 | 441/0 | 126/0 | 618/1 | 109 |
رابطه با همسالان | 408/2 | 482/0 | 375/0 | 996/4 | 001/0 |
مهارت های اجتماعی | 548/0 | 183/0 | 326/0 | 002/3 | 003/0 |
در جدول 4 مقدار ضرایب غیر استاندارد بتا و سطح معنی داري ارایه شده است، بر اساس جدول مشخص است که
متغیر پرخاشگری با ضریب بتاي 556/0، رابطه با همسالان با ضریب بتاي 375/0، مهارت مناسب با ضریب بتای 299/0 و مهارتهای اجتماعی با ضریب بتای 326/0 نقش اصلی در پیش بینی بلوغ عاطفی دارند. بر اساس میزان بتاي متغیرها می توان گفت که در پیش بینی بلوغ عاطفی متغیر پرخاشگری نقش اصلی را دارد.
بحث و نتیجهگیری
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در گروه فرزندان طلاق، بین بلوغ عاطفی و مهارتهای اجتماعی رابطه معنی دار مثبتی در سطح خطای 01/0 وجود دارد و بین بلوغ عاطفی و اعتماد روابط بین فردی رابطه معنی داری وجود ندارد. در گروه عادی بین بلوغ عاطفی و مهارتهای اجتماعی رابطه معنی دار مثبتی در سطح خطای 01/0 وجود دارد و بین بلوغ عاطفی و اعتماد روابط بین فردی رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پرخاشگری، رابطه با همسالان، مهارت مناسب و مهارتهای اجتماعی نقش اصلی در پیش بینی بلوغ عاطفی دارند. این یافته با نتایج پژوهش دهستانی و همکاران(1398)، لی و همکارانی (2020) همسو می باشد که مطرح می کنند بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی می تواند مهارت ارتباط بین فردی را پیش بینی کند. همچنین بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گیری کرد که با تقویت بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی می توان مهارت ارتباط بین فردی را در دانش آموزان تقویت کرد.
تحقیقات نشان می دهد، نوجوانانی که بلوغ عاطفی کمتری دارند، از توانایی کمتری نیز برای سازگاری عاطفی با محیط و مهارتهای اجتماعی برخوردار هستند (تام، 1400؛ جعفری هرندی، 1398). مرلر17 (2005) سه عامل را به عنوان بلوغ عاطفی در نظر گرفت (توانایی مواجه با واقعیت، توانایی برقراری ارتباط با دیگران، تمایل به صادقانه بودن) است. براساس این معیارها، می توان گفت که برقراری ارتباط خوب با دیگران (مهارتهای اجتماعی)، زمینه را برای بالا بردن سطح بلوغ عاطفی بین افراد مهیا می کند. همچنین افزایش بلوغ عاطفی می تواند فشار روانی ناشی از درون افراد را برطرف ساخت و توانایی هایی چون صبوری و مدارا را در هنگام عصبانیت و درک و فهم به منظور ارزیابی افکار و خلق و خوی و تنظیم آنها به گونه ای که موجب رشد و تعالی شود را افزایش دهد.
والدیـن به عنوان اصلی ترین الگوهای رفتـاری فرزندانشان می باشند. کودکان از طریق اصل یادگیری مشاهده ای در روان شناسی تربیتی و تقلید از نحوه برخورد والدین با مسائل عاطفی، به مسائل مختلف واکنش نشان میدهند. به عبارت دیگر طبق نظر بندورا تأثیر پذیری فرزندان از رفتار والدین بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی صورت میگیرد، بر اساس این نظریه رفتار از دو راه یاد گرفته می شود: الف/ پاداش دادن، ب/ مشاهده آگاهانه و تصادفی رفتار دیگران. او با توجه به این مطلب بیان میدارد که همانند سازی با والدین و بزرگسالان و الگو برداری از آن ها، اهمیت ویژه ای در رشد و یادگیری دارد، به علاوه او عنوان میدارد که دو دسته عوامل فردی و محیطی بر فرد تأثیر خواهند گذاشت، عوامل فردی به توانایی خود در انجام کار و عوامل محیطی به نقش الگوهای مختلف مانند خانواده تأکید دارد (بندورا، 2000). با توجه به این نظریه، انسان ها رفتارهای خود را با سرمشق گیری از جامعه فرا میگیرد و چون بیشتر وقت خود را در خانواده میگذرانند، بنابراین بسیاری از رفتارهای والدین را الگوبرداری می کنند. بنابر این اگر والدین صادقانه به کودک محبت کرده و به او اعتماد کنند، او نیز دوست داشتن دیگران و مورد توجه بودن را یاد میگیرد که این موضوع بلوغ عاطفی او را تحت تأثیر قرار می دهد.
تاکنون، تحقیقاتی که به بررسی روابط بین فردی در بین فرزندان طلاق می پردازد، نادر بوده است. می توان گفت که دوران بلوغ، یکی از حساسترین مراحل رشد است و نوجوانان باید تغییرات زیست شناختی و اجتماعی را که در مفهوم خود تجربه کرده اند؛ کامل کنند و تعارضات و شک های خود را حل کنند تا بنای شخصیتی بالغ پی ریزی و در نهایت بلوغ حاصل شود. بلوغ جنبه های مختلفی دارد. یکیاز جنبه های آن بلوغ عاطفی است. برجسته ترین علامت بلوغ عاطفی توانایی تحمل تنش است. افراد بالغ از نظر عاطفی به برخیاز محرکاتی که برکودکان یا نوجوانان اثر می گذارد و آنها را بیحوصله یا دستخوش احساسات میکند؛ بی تفاوت هستند و از نظر عاطفی پیوسته ظرفیت شادی و تفریح دارند و از کار و تفریح با هم لذت میبرند. طلاق، فرآیندی است که با تجربه بحران عاطفی هر دو زوج شروع می شود و مسئله طلاق والدین باعث می شود ثبات عاطفی فرزند دچار اختلال شده و با هدف اعتراض به تصمیم والدین ناسازگاری اجتماعی وی را به همراه خواهد داشت. در این راستا نتایج ما که به نقش عدم معنادار اعتماد بین فردی با بلوغ عاطفی اشاره می کند، تعجب آور نیست. کودکی که به دلایل تنش در محیط خانواده و مشاهده بگومگوهای بین والدین خود به بلوغ عاطفی نرسیده نمیتواند اعتماد بین فردی را به خوبی درک کرده باشد و این تنشهای خانوادگی کودک را دچار تزلزل در شناخت درست عواطف میکند (گونزاگا، کلتنر، لوندال، و اسمیت، 2001) با توجه به نظریه رشد تکاملی (بارت، دانبار، و لیست، 2002). سطح پایینی از شناخت عواطف و اعتماد بین فردی در خانواده ممکن است به مشکلات ناسازگاری در کودکان منجر شود. افرادی که بلوغ عاطفی کمتری دارند، هیجانات خود را کمتر کنترل میکنند و ممکن است به موقعیت فشارزا تنها با تخلیه هیجانات و رفتارهای ناسازگارانه پاسخ دهند؛ زیرا این افراد روش جایگزین مناسب برای پاسخگویی به استرس ندارند. نوجوانانی که طلاق والدین خود را تجربه نموده اند؛ احساس وابستگی نسبت به دیگران نشان می دهند؛ خودبین هستند و مردم او را غیر قابل اعتماد می دانند و به طور کلی فقدان استقلال آنان را در پی خواهد داشت. در ضمن زمان اجرای پژوهش محدودیت هایی وجود داشت. با توجه به گسترش و شیوع کرونا امکان حضور در مدارس، دانشگاه ها، بهزیستی و .... به منظور توزیع حضوری پرسشنامه برای پژوهشگر امکان پذیر نبود؛ لذا از پژوهشگران خواهشمندیم در هنگام کاهش یا رفع کرونا پرسشنامه ها را به صورت حضوری در بین نمونه آماری توزیع کنند، چرا که پرسشنامه های مجازی فرصت های اندکی را برای کسب اطلاعات فراهم می کنند. همچنین اکثر خانواده های طلاق از اثرات منفی ناشی از این اتفاق بر فرزندانشان اطلاعات کامل و درستی و شیوه های صحیح برخورد با آن ها آگاهی ندارند، بنابراین پیشنهاد می شود با مشارکت خانواده ها در برنامه های آموزشی و کارگاه ها و جلسات از بروز برخی از مشکلات عاطفی و رفتاری در این دسته از فرزندان پیشگیری به عمل بیاید.
بدینوسیله بر خود لازم میدانیم از تمامی شرکتکنندگان در این پژوهش کمال سپاسگزاری و تشکر را ابراز نماییم.
منابع
ایمانی، رمضان.، و محب، نیما. (1388). رابطه بین بلوغ عاطفی مادران با اختلالات رفتاری فرزندانشان. زن و مطالعات خانواده، 2(6)، 29-49.
بوالهری، جعفر؛ رمضان زاده، فاطمه؛ عابدی نیا، نارینین؛ نقي زاده، محمد مهدی (1395). بررسي برخي علل منجر به تقاضای طلاق در زوجین متقاضي طلاق در دادگاه های تهرانی. مجله تخصصي اپیدمولوژی ایرانی. 8(1)، .83-93
بیابانگرد، اسماعیل. (1384). رابطه میان عزت نفس، انگیزش پیششرفت و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم دبیرستانهای تهران. مطالعات روانشناختی. 1(4)،144-131.
تام، فرشته. (1400). مقایسه سازگاری اجتماعی و بلوغ عاطفی دبیران مجرد و متأهل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
جعفری هرندی، رضا؛ رجایی موسوی، سیده فاطمه. (1398). رابطه بلوغ عاطفی، حمایت اجتماعی ادراک شده و جو عاطفی خانواده در بین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر قم. اندیشه های نوین تربیتی, 15(2), 147-172.
خدادادیی، جواد؛ كلائی، اعظم. (1398). تدوین الگوی مفهومي رضایت از ازدواج در باتر خانواده سالم متتني بر بافت فرهنگي. فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی. 11(4)،27-60.
دهستانی، مهدی.، و ابراهیمی، محمدرضا.، و ابوهاشمی مقدم، سعید. (1398). پیش بینی مهارت ارتباط بین فردی در دانش آموزان بر اساس میزان بلوغ عاطفی و اضطراب اجتماعی. پژوهش های روان شناسی اجتماعی. 10(36 ), 115-128.
شریفی ریگی، علی. (1397). نقش بلوغ عاطفی، خودتاب آوری و هوش معنوی در پیش- بینی سازگاری با دانشگاه با کنترل انعطاف پذیری شناختی در دانشجویان پسر. پژوهشنامه روانشناسی مثبت، 4(3)، 1-12.
شهیم، سیما. (1399). مقایسه مهارتهای اجتماعی و مشكلات رفتاری در دو گروه از کودکان عادی و مبتلا به اختلالات یادگیری در خانه و مدرسه، مجله روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، 33 (6)، 121-138.
فیروزجاییان، علی اصغر؛ ریاحی، محمّداسماعیل؛ محمّدی دوست، منصوره. (1395). تحلیل جامعه شناختی طلاق عاطفی در میان زوجین شهر نوشهر. فصلنامه مطالعات توسعه ی اجتماعی- فرهنگی، 5(3)، 33-59.
منصورنژاد، زهرا؛ پورسید، سید رضا؛ کیانی، فریبا؛ خدابخش، محمد رضا. (1392). اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر تحول بلوغ عاطفی دانشجویان دختر در آستانه ی ازدواج. مجله اصول بهداشت روانی. 15(59)، 158-170.
یاوری، علی. (1392). بررسی سبک های هویت و بلوغ عاطفی با سازگاری اجتماعی معتادان مرد تحت درمان و نگهدارنده متادون مراکز شهر بجنورد. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم انسانی گروه آموزش مشاوه دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان.
یوسفی، فرید؛ خیر، محمد. (1381). بررسی پایایی و روایی مقیاس سنجش مهارتهای اجتماعی ماتسون و مقایسه عملکرد دختران و پسران دبیرستانی در این مقیاس، فصلنامه علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. 18(2)، 158-147.
Ahmad Khan, M. (2019). emotional maturity of children of working and non-working mothers – a comparative study. Developmental Psychology Monograph, 4(4), 1–103.
Ang, S. (2019). Life course social connectedness: Age-cohort trends in social participation. Advances in Life Course Research, 39 . 13-22.
Baker, A. J. L., & Ben-Ami, N. (2011). To turn a child against a parent is to turn a child against himself: The direct and indirect effects of exposure to parental alienation strategies on self-esteem and well-being. Journal of Divorce and Remarriage, 52(7), 472- 489
Dong, Y. Wang, V. Luan,F. Li, Z. and Cheng, L. (2020). How Children Feel Matters: Teacher–Student Relationship as an Indirect Role Between Interpersonal Trust and Social Adjustment. Front Psychol. 2020; 11: 581235.
Engels, R., Dekovic, M., & Meeus, W. (2018). Parenting practices, social skills and peer relationships in adolescence. Social Behavior and Per- sonality: An International Journal, 30, 1, 3-17.
Gadermann AM, Almas A, Schonert-Reichl KA, HertzmanHuman C. (2016). Associations of teacher-rated social, emotional, and cognitivedevelopment in kindergarten to self-reported wellbeing, peerrelations, and academic test scores in middle childhood. Early Child Res Q. 35:76–84.
Gresham, F.M Van, M. B. Cook, C. R. (2016). Social skills training for teaching replacement behaviors: Remediating acquisition defects in at-risk students. Behavioral Disorder, 3, 303-377.
Hill A. L., Degnan K. A., Calkins S. D., Keane S. P. (2016). Profiles of externalizing behaviour problems for boys and girls across preschool: The roles of emotion regulation and inattention. Developmental Psychology, 42, 913–928.
Li, B. Bos, M. Stockmann, L. Rieffe, C. (2020). Emotional functioning and the development of internalizing and externalizing problems in young boys with and without autism spectrum disorder, Autism. 24(1): 200–210.
Mendez, F.X., Hidalgo, M.D., & Ingles, C.J. (2020). The Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters. Psychometric properties of the Spanish translation in the adolescent population. European Journal of Psychological Assessment, 18, 30-42.
Paste, G., & AminabhaQi, Q. (2016). Impact of emotional maturity on stress and Selfconfidence of adolescents. Journal of Indian Academy of Applied Psychology, 32, 69-75
Rempel, K., & Holmes, G. (1986). Trust in close relationships. Journal of Personality
and Social Psychology, 49, 109-135. ingh, D., Kaur, S.,& Dureja G. (2018). Emotional Maturity differentials among University Students. Journal of physical education and Sports Management; 3(3):41-45.
Stokkebekk, J. (2019). “Keeping balance”, “Keeping distance” and Keeping on with life”: Child positions in divorced families with prolonged conflicts. Children and Youth Services Review, 102, 108- 119.
Talwar, V. & Renaud, S. J. (2020). Liar liar! Pants on fire: Detecting the trustworthiness of children’s statements. In K. J. Rotenberg (Ed.). Interpersonal trust during childhood and adolescence (pp. 177-199). Cambridge: Cambridge University Press.
Verissimo, R. (2005). Emotional intelligence, social support and affect regulation. Acta médica portuguesa, 18 (5), 345-352.
Weibe, S. a., & Johnson, S. M. (2018). Creating relationships that foster resilience in emotionally focused therapy. Current Opinion in psychology, 13, 65–6.
[1] the age of divorce
[2] physicalization of symptoms
[3] anxiety
[4] social dysfunction
[5] depression
[6] emotional maturity
[7] flexibility
[8] Li
[9] Rempel & Holmes
[10] predictability
[11] reliability
[12] loyalty
[13] Chalmers & Townsend
[14] singh and bhargava emotional maturity questionnaire
[15] Baker & Siryk
[16] Matson social skills questionnaire
[17] Merler