A study of internet fraud in Iranian jurisprudence and criminal law
Subject Areas : فقه و مبانی حقوقJafar sadegh Jalalinia 1 , Sayyed Mohammad Shafiei Mazandarani 2 , Nasrin Karimi 3
1 - PhD Student, Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.j.
2 - Assistant Professor, Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.
3 - Associate Professor, Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.
Keywords: Kalahbardari, crimes against him, money, crimes, ie, jurisprudence, rights,
Abstract :
In jurisprudence and legal rights, phrases that are used as a valid title in order to differentiate a person from one another to another, in the reality of the existence of a number of phrases of power or delusional consideration. It is an equivalent word in jurisprudence, a fraud, with the meaning of which is a means of deceit and an escape from the way of his fraudulent fraud or false accusation, the money that was lost by fraudsters. The Internet, in the eyes of the proven effects of any criminal offense, has been committed against a criminal offense against us, according to the laws in opposition to the Internet crimes, with a precise and proactive approach. From crimes committed by money and property in a figurative space, like an Internet radio station. A crime mentioned, despite the modernity of Boden, in the sources of jurisprudence, a detailed discussion. This is a crime based on some of the sources based on the best decisions of the applicable jurisprudence, and in the form of a method of using the Internet as a means of committing the crime of receiving and committing some of the Internet’s laws, such as in the conduct
1) ابن منظور، ابوالفضل جمال¬الدّین محمّد، (1438ه ق)، لسان¬العرب، بیروت: داراحیاء التّراث العربی، الطیقه الاولی.
2) اردبيلي، احمدبن محمد، (1433)، مجمع¬الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم: دفتر انتشارات الاسلامی.
3) امامي، سیدحسن (1377)، حقوق مدنی ، ج1، انتشارات کتابفروشی اسلامیه ، تهران .
4) باستانی، برومند (1383)، جرایم کامپیوتري و اینترنتی جلوه¬اي نوین از بزهکاري، چاپ اول، انتشارات بهنامی.
5) پاکزاد، بتول، (1384)، اقدام¬های سازمان¬های بین¬المللی و منطقه¬ای در خصوص جرم رایانهای، مجموعه مقالات همایش بررسی ابعاد حقوقی فناوری اطلاعات، تهران: انتشارات سلسبیل.
6) الجبعی العاملی، زین¬الدین الشهید الثانی (1413) الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، قم: کتابفروشی داوری.
7) جعفري لنگرودي، محمد جعفر، (1372)، ترمینولوژی حقوق، تهران:کتابخانه گنج دانش.
8) حبیب¬زاده، محمدجعفر، (1380)، اختصاصی جزاي حقوق) اموال علیه جرائم، انتشارات چاپ سمت.
9) حرعاملی، محمدبن حسن (1414ه ق)، وسائل الشیعه، چاپ دوم، نشر موسسۀ آل البیت، قم.
10) حسینی مراغی، سیّدمیرعبدالفتّاح، (1417ه.ق)، العناوین الفقهیه، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم.
11) خوانساری، سیّداحمد، (1343)، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، قم: مؤسسۀ اسماعیلیان.
12) دزیانی، محمدحسن، (1384)، «جرایم کامپیوتري از حیث حقوق جزاي اختصاصی»، خبرنامۀ انفورماتیک، شماره64.
13) الرّاغب الاصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، قم: مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان، بی¬تا.
14) صفایی، سیّدحسین (1386)، دورۀ مقدماتی حقوق مدنی اشخاص و اموال، تهران، نشر میزان.
15) الطريحي، فخر الدّین، (1386)، مجمع البحرین، تهران: انتشارات کتابفروشی مرتضوی.
16) الطوسی، محمد، (1387ه.ش) المبسوط فی فقه الامامیه، تهران: المکتبه المرتضویه الاحیاء الآثار الجعفریه.
17) عالی¬پور، حسن، (1381)، «کلاهبرداري اینترنتی» ترجمه و تلخیص قاسم بابازاده ، خبرنامه انفورماتیک ، شمارۀ ٨.
18) عالی¬پور ، حسن، (1383)، (کلاهبرداري رایانه¬اي)، مجلۀ پژوهش حقوقی، شمارۀ 6.
19) قانون مجازات اسلامی
20) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
21) قانون تجارت الکترونیک ایران، مصوّب: 17 /7/1382.
22) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء واختلاس وکلاهبرداری، مصوّب: 28 /6/1364.
23) قانون جرایم رایانهای، مصوب: 17/4/1388.
24) قانون مدنی
25) کلیتی الرّازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، چهارم، (1437ه ق). اصول کافی، تهران: دارالکتب.
26) كاتوزيان، ناصر، (1377)، قانون مدنی در نظم کنونی، تهران: نشر دادگستر.
27) الكركي، علی، المحقّق الثانی، (1414)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم: مؤسسۀ آل البیت علیهم-السلام.
28) گلدوزیان، ایرج، (1378)، حقوق جزای اختصاصی، تهران: مؤسسۀ انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد)
29) محقق داماد، سیّد مصطفی، (1436)، قواعد فقهی، تهران: مرکزنشر علوم اسلامی.
30) المقرّي القيومي، احمد، (1432ه ق) المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم: مؤسسۀ دارالهجره.
31) مکارم شیرازی، ناصر، (1412)، القواعد الفقهیه، قم: مدرسه الامام امیر المومنین.
32) مکارم شیرازی، ناصر، (1425)، انوار الفقاهه کتاب البیع، قم: انتشارات مدرسۀ امام علی بن ابی طالب علیهم¬السّلام.
33) موسوی بجنوردی، سیّدمحمد، (1390)، بررسی مسوؤلیت مدنی دولت بر مبنای قواعد فقهی، مجلۀ مجد، شماره70.
34) موسوي خميني، سیّدروح¬الله، کتاب البیع، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار روح¬الله خمینی.
35) میرمحمدصادقی، حسین، (1382،) حقوق کیفری اختصاصی، جرایم علیۀ اموال و مالکیّت، تهران: نشر میزان.
36) النجفی، محمدحسن (11396ه ق)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج37، چاپ ششم، دارالکتب الاسلامیه، قم.
A study of internet fraud in Iranian jurisprudence and criminal law
Jafar Sadeq Jalalinia: PhD Student, Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.j.jafarsadeg1124@gmail.com
Seyed Mohammad Shafiei Mazandarani: Assistant Professor, Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran. (Corresponding Author)
shafieimazandarani@yahoo.com
Nasrin Karimi: Associate Professor, Department of Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Qom Branch, Islamic Azad University, Qom, Iran.
Abstract
In jurisprudence and law, fraud is the use of a fictitious title to deceive another person into having something that does not actually exist, including illusory authority or credibility. The equivalent word for fraud in jurisprudence is swindle, meaning that anyone who takes people's property by trickery and deceit through false messengers or forged letters is a swindler. The Internet, while having positive effects on people's lives, is also very criminal. Therefore, laws against cybercrime must be designed very carefully to have the power to deter these crimes. One of the modern crimes against property and ownership in cyberspace is cyber fraud. Despite being modern, the aforementioned crime is discussed in detail in jurisprudential sources. This crime can be applied in some cases to regulations derived from jurisprudence, if the manner in which the Internet is used is considered a means of committing the crime, as well as some Internet frauds that are carried out in the context of electronic transactions. According to the Electronic Commerce Law, approved in 2003, it is considered a crime. However, the aforementioned regulations were incomplete and there was no comprehensive law in this field, until in recent years, the Computer Crimes Law has partially resolved this legal gap.
Keywords: Fraud, property crimes, computer crimes, jurisprudence, law.
Received: 2023/06/10 ; Revised: 2023/09/27 ; Accepted: 2023/10/23; Published online: 2023/12/31
Article type: Research Article Publisher: Qom Islamic Azad University
© the authors
بررسی کلاهبرداری اینترنتی در فقه و حقوق کیفری ایران
جعفر صادق جلالی نیا: دانشجوی دکتری، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.
j.jafarsadeg1124@gmail.com
سید محمد شفیعی مازندرانی: استادیار، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.(نویسنده مسئول)
shafieimazandarani@yahoo.com
نسرین کریمی: دانشیار ، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی، قم، ایران.
nasrinkarimi@qom-iau.ac.ir
چکیده
در فقه و حقوق کلاهبرداری عبارت است از استفاده از عنوان ساختگی برای فریب شخص مقابل به داشتن چیزی که در واقع وجود ندارد، از جمله اقتدار یا اعتبار موهوم. واژۀ معادل کلاهبرداری در فقه ، احتیال است، به این معنی که هرکس به وسیلۀ خدعه و فریب از طریق فرستادههای دروغی یا نامههای جعلی، اموال مردم را ببرد محتال است. اینترنت در عین تاثیرات مثبتی که در زندگی مردم دارد، بسیار جرمزا است. بنابراین، باید قوانین مقابله با جرایم اینترنتی بسیار دقیق طراحی شوند تا قدرت بازدارندگی در مقابل این جرایم را داشته باشند. یکی از جرایم مدرن علیه اموال و مالکیت در فضای مجازی، کلاهبرداری اینترنتی است. جرم مذکور علیرغم مدرن بودن، در منابع فقهی بحث مفصل دارد. این جرم در بعضی از موارد با مقررات برگرفته از فقه قابل تطبیق است و آن در صورتی است که نحوۀ استفاده از اینترنت به عنوان وسیلۀ ارتکاب به جرم تلقی شود و همچنین بعضی از کلاهبرداریهای اینترنتی که در بستر مبادلات الکترونیکی انجام می گیرد، طبق قانون تجارت الکترونیکی، مصوب سال1382جرم محسوب می شود. ولی مقررات مذکور ناقص بوده و قانون جامعی در این زمینه وجود نداشته، تا اینکه در سال های اخیر قانون جرایم رایانهای این خلأ قانونی را تا حدی حل کرده است.
واژگان کلیدی : کلاهبرداری، جرایم علیه اموال، جرایم رایانهای، فقه، حقوق
نوع مقاله: مقاله پژوهشی ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم ©نویسندگان.
تاریخ دریافت: 20/3/1402 تاریخ اصلاح: 5/7/1402 تاریخ پذیرش: 01/08/1402 تاریخ انتشار آنلاین: 10/10/1402
مقدمه
كلاهبرداري اينترنتي يكي از جرائم يقه سفيدهاست كه با توسعۀ اينترنت و ارتباطات اينترنتي گسترش يافته است، منظور از كلاهبرداري اينترنتي هرگونه كلاهبرداري است كه بهوسيله برنامههاي رايانهاي يا ارتباطات شبكه اينترنتي صورت ميگيرد، مثلاً از طريق سايتهاي web، پست الكترونيكي ((E-mail اتاقهاي گفتگو ( chat rooms). در واقع، كلاهبرداري اينترنتي به هر نوع طرح متقلبانهاي گفته ميشود كه يك يا چند بخش از اينترنت را به كار مي گيرد تا درخواستهاي متقلبانهاي را به منظور انجام معاملات جعلي و بردن اموال، با قربانيان احتمالي مطرح ميسازد . پس ميبينيم كه كلاهبرداري اينترنتي از زماني رواج پيدا كرد كه محيط مجازي مثل محيط اينترنت پا به عرصه وجود گذاشت و تقريباً حدود ده دهه است كه رواج پيدا كرده است. اولين قانون راجع به جرائم اينترنتي در سال ١٩٨٤ در آمريكا به تصويب رسيد و در سالهاي ١٩٩٤ و ١٩٩٦ اين قانون اصلاح گرديد. كلاهبرداري اينترنتي كه امروزه از كلاهبرداريهاي سنتي پيشي گرفته است به يك معضل بزرگ و پيچيده براي جوامع بشري تبديل شده است. بهحديكه با قوانين سنتي نميتوان جوابگوي برخورد با مجرماني بود كه بهصورت شبه و ناشناخته اقدام به كلاهبرداري مي كنند. جالبتر اينكه براي مجرمان اينترنتي نميتوان حدومرز مشخص تعريف كرد، ضمن اينكه قوانين هر كشور در قلمرو ارضي آن كشور قابلاجراست و براي خارج از كشور مشكلاتي را درپي دارد. خلا قوانين موجود نيز باعث شده تا كلاهبرداران اينترنتي عرصه را براي خود بازتر ببينند و با سوءاستفاده از اين وضعيت بيشتر مرتكب كلاهبرداري وجرمهاي اينتنرنتي شوند. امروز دنيا به فكر چاره افتاده و با يك اجماع قوانيني را براي حل اين معضل پيشبيني كرده است. اما تكنولوژي اطلاعات در زندگي بشر چنان گسترده شده و سرعت يافته است كه تمام جنبههاي آن را تحتتأثير قرار داده است. تجارت نوين و پيشرفت فناوري اطلاعات اين امكان را به تاجران، شركتها و بخش صنعت ميدهد كه جريان امور خود را تسهيل كنند و بر توانایيها و مهارتهايشان افزوده شود. باوجوداين همه مزايا، تكنولوژي اطلاعات، عرصه را براي بزهكاران بازكرده و با ناشناس ماندن و صرف هزينه و وقت كمتر اعمال مجرمانه خود را انجام مي دهند. بزههایي همچون تجاوز به حريم خصوصي افراد، ترويج مطالب غيرقانوني يا زيانآور و همچنين كلاهبرداري اينترنتي، سرقت هويت، محيط اين فضاي مجازي را ناامن كرده است . بنابراين دولت براي مقابله با اين بزهها بايد دست به كار شود.
1- پيشينۀ كلاهبرداري رايانهاي
كلاهبرداري رايانهاي در زمرۀ جرايم نسل اول رايانهاي است. در اين نسل رايانه صرفا وسيلۀ ارتكاب جرم تلقي ميشود. بنابراين ميتوان كلاهبرداري رايانه را يكي از اولين جرايم رايانهاي پس از دخالت بيچونوچراي رايانه درفعاليتهاي روزمرۀ زندگي بشر دانست.1 در دهۀ 1960سوءاستفادههاي مالي، همچون سوءاستفاده مالي رويس، كمتر با مقررات مربوط به كلاهبرداري منطبق بود، زيرا عمل مرتكب با فقدان فريب قرباني، نوعي سوءاستفاده مالي صرف يا اختلاس بود و همين امر قانونگذاران را براي تجديدنظردر مقررات مربوط به كلاهبرداري به تكاپو واداشت. از دهۀ 1960 تا امروز جرم كلاهبرداري رايانهاي هر روز شكل متنوعتر و جالبتري يافته و نسل به نسل و گام به گام همپاي ارتقا پيشرفت تكنولوژي كامپيوتر و ارتباطات، صور متكاملتري يافته است. ١٩٧٠ شاهد جرم كلاهبرداري كامپيوتري با حجم وسيع
ضرروزيان حاصله از ارتكاب اين جرم و جرايم ديگر كامپيوتري عليه اموال بود. در يك سير كلي، جرم كلاهبرداري رايانهاي، ادواري را پشت سر گذاشته است. اين سير از برنامهسازي كذب، حسابسازي كذب و ... شروع و در دهۀ 1980، سير تحول جرم ياد شده پيچيدهتر شد.
موج وسيعي از سرقت برنامهها، تخلفات صندوقداران، سوءاستفاده از ارتباطات مخابراتي و ... مطرح شد. با عموميت يافتن تخلفات متصديان صندوقهاي پرداخت، در كنار گسترش بهكارگيري تكنولوژي كامپيوتر در بانكها نوع تخلفات نيز بدين سمتوسو كشيده شد. بههرحال، ميتوان گفت تا زماني كه فضاي سايبر باقي است و تا زماني كه انسان قدمهاي مجازي خود در آن مينهد، كلاهبرداري رايانهاي وجود خواهد داشت و نميتوان از غروب و افول آن سخني گفت.
2- اقسام كلاهبرداري رايانهاي
كلاهبرداري رايانهاي از دسته جرايم اصلي سوءاستفادههاي كامپيوتري درباب جرايم اقتصادي كامپيوتر ميباشد. داراييهاي عيني غيرمملوس در قالب «دادههاي كامپيوتري» مانند وجود سپرده يا ساعت كاري معمولترين راههاي كلاهبرداري كامپيوتري را تشكيل ميدهند. در تجارت مدرن (تجارت الكترونيك) نقل و انتقال پول نقد و خريد و فروش كالاي تجاري، به سرعت جاي خود را به انتقال سپردهها از طريق سيستمهاي كامپيوتري ميدهد كه در نتيجه، امكانات بسياري را براي سوءاستفاده فراهم ميآورد. كلاهبرداري رايانهاي كه از طريق وارد كردن، تغيير، محو و موقوفسازي و خروجي سيستم كامپيوتري (ماشينهاي تحويلدار خودكار بانكها) معموليترين شيوۀ ارتكاب در كلاهبرداري رايانهاي ميباشد.2 با توجه به تنوع و طرق مختلف ارتكاب كلاهبرداري رايانهاي در محيط سايبر، جهت آشنايي بيشتر با انواع كلاهبرداريهاي رايانهاي، پرداختن به برخي از انواع آن در اينجا خالي از وجه نيست. مهمترين و نخستين تقسيمبندي مربوط به مركز دادخواهي كلاهبرداري اينترنتي ايالات متحده آمريكا (ifcc) است3 كه پس از يك سال مطالعه و بررسي مستمر در سال ٢٠٠١ مجموعا كلاهبرداري رايانهاي را بر نه قسم تقسيمبندي كرد كه به ترتيب ذيل ميباشد:
١-كلاهبرداري از موسسات مالي
٢-كلاهبرداري در بازي
٣-كلاهبرداري در ارتباطات
٤-كلاهبرداري در كسب منفعت
٥-كلاهبرداري از بيمه
٦-كلاهبرداري از دولت
٧-كلاهبرداري در سرمايهگذاري
٨-كلاهبرداري تجاري
٩-كلاهبرداري از اعتماد و اطمينان.
3- تعريف كلاهبرداري رايانهاي
آيا كلاهبرداري رايانهاي تعريفي متفاوت از كلاهبرداري كلاسيك دارد؟ براي مشخص شدن اين موضوع، ابتدا به تعريف كلاهبرداري سنتي و كلاسيك ميپردازيم. سپس با ملاحظه اين تعريف، مشخص ميشود كه آيا تعريف مذكور ميتواند جامع كلاهبرداري رايانهاي باشد؟ بهعبارتديگر، آيا كلاهبرداري تعريف واحدي دارد و يا اينكه با تغيير وضعيت ها ممكن است تعريف هم متغير باشد؟ در قوانين فعلي ايران از جرم كلاهبرداري تعريفي ارايه نشده و مثل برخي جرايم فقط به ذكر مصاديق اكتفا شده است. اين مصادق در ماده اول قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشا و اختلاس وكلاهبرداري (مصوب ٨٢/٦/١٣٦٤ مجلس شوراي اسلامي و تاييد مجمع تشخيص مصلحت نظام در مورخه ١٥/٩/١٣٦٧ )، بيان شده است. با توجه به قانون مذكور يكي از اساتيد حقوق جزا كلاهبرداري را چنين تعريف كرده است: كلاهبرداري عبارت است از بردن مال ديگري از طريق توسل توأم با سوءنيت به وسايل يا عمليات متقلبانه.4 همچنين در تعريف ديگر آمده است: (بردن مال غير با توسل به وسايل متقلبانه يا بردن متقلبانه مال غير5 آنچه از تعاريف مذكور و قانون يادشده برميآيد اين است كه يكي از شرايط تحقق جرم كلاهبرداري، اغفال و فريب قرباني ميباشد. و لازمۀ «فريب خوردن» اين است كه ارتكاب اين جرم عليه يك انسان قابل تصور است.
حال با توجه به اين نكته آيا تعاريف مذكور جامع كلاهبرداري رايانهاي هم ميباشد؟ در اينجا بايد دو مورد را از هم تفكيك كرد: مورد اول زماني است كه مرتكب، رايانه را (وسيله) قرار دهد و از طريق رايانه، «به عنوان وسيلۀ متقلبانه» موارد مذكور در مادۀ اول قانون تشديد مرتكبين ارتشا و اختلاس و كلاهبرداري را انجام دهد، مثل اينكه از طريق رايانه خود را صاحب شركتي معرفي كند كه وجود خارجي ندارد و از اين طريق اموال مردم را ببرد و يا اينكه خود را به عنوان فلان شخص معروف معرفي كند و اشخاص با اعتماد به او، اموالي را به وي بدهند. به نظر ميرسد در اينجا تعريف شامل اين مورد نيز ميشود.
مورد دوم، زماني است كه بدون اينكه شخصي فريفته شود، اقدامات خدعهآميز مرتكب عليه سيستم رايانهاي ميباشد. به عبارتي شخص از طريق گمراه كردن رايانه و يا حتي بدون گمراه كردن آن و از طريق كسب برخي اطلاعات مالي از طريق رايانه، مال يا مزاياي مالي را تحصيل ميكند. حال اين پرسش مطرح مي شود كه آيا ماشين قابليت فريب خوردن را دارد، يا خير؟ به نظر ميرسد كه فريب، مستلزم وجود يك ذهن بشري است كه قابليت فريب خوردن را داشته باشد. بنابراين تعاريف مذكور نميتواند جامع تمام موارد كلاهبرداري رايانهاي باشد. در اكثر كشورها هم تعريفي از كلاهبرداري رايانهاي ارايه نشده است، ولي شوراي اروپا دريك تعريف موسع مقرر ميدارد: (كلاهبرداري رايانهاي عبارت است از وارد كردن، تغيير، محو يا متوقفسازي دادهها يا برنامههاي رايانهاي يا ملاحظههاي ديگر در پردازش دادهها كه بر نتيجۀ پردازش تاثير ميگذارد و موجب ضررهاي اقتصادي يا تصرف در اموال شخص ديگر به قصد به دست آوردن منفعت اقتصادي غيرقانوني براي خود يا ديگر ميشود) .6 به نظر ميرسد اين تعريف موسع است و تقريبا جامع و مانع ميباشد. درحقوق كيفري ايران هم قبل از سال ١٣٨٢ بحثي از كلاهبرداري رايانهاي نشده بود تا اينكه در سال ١٣٨٢ كه قانون تجارت الكترونيكي تصويب شد، قانونگذار در مادۀ ٧٦ اين قانون بدون اينكه به تعريف كلاهبرداري رايانهاي
بپردازد به ذكر مصاديق آن پرداخت يكي از حقوقدانان با توجه به مادۀ ٦٧ قانون تجارت الكترونيكي جرم كلاهبرداري رايانهاي را اين طور تعريف كرده است.
كلاهبرداري رايانهاي عبارت است از تحصيل مال غير با استفاده متقلبانه از رايانه7 به نظر ميرسد، اين تعريف بهترين و مختصرين تعريف براي كلاهبرداري رايانهاي است. بنابراين، ميتوان گفت در مواردي كه رايانه به عنوان وسيله در كلاهبرداري استفاده ميشود با تمام شرايط تعريف كلاهبرداري سنتي منطبق است، ولي درمواردي كه كلاهبرداري با استفاده متقلبانه از رايانه ميشود، تعريف فوق شامل اين موارد نميشود.
4- اركان جرم كلاهبرداري رايانه:
الف ) مصاديق سوءاستفاده در كلاهبرداري رايانهای
١-ورود: شامل وارد كردن دادهها و اطلاعات در كامپيوترهاست و اعم از ورود دادههاي صحيح و دادههاي كذب ميباشد كه باعث ميشود فرد از امكانات اين فناوري استفاده كرده و براي خود يا ديگري اموالي را تحصيل كند.
٢-تغيير: شامل اصلاح، تغييرات جزئي وكلي دادهها به طور غيرمجاز ميباشد كه با استمداد از آن مال، وجه يا خدمات مالي تحصيل ميشود.
٣-محو: محو دادهها و اطلاعات رايانهاي، مخابراتي شامل از بين بردن و حذف دادههاست و درصورتيكه از محو همان نتايج مالي حاصل شود باز ميتوان از مصاديق كلاهبرداري رايانهاي تلقي شود.
٤-توقف: توقف دادهها و اطلاعات رايانهاي؛ يعني ايجاد وقفه در فرآيند تبادل دادهها واطلاعات بهعبارتديگر، توقف شامل نگه داشتن و اختفاي داده هاست كه موجب ميشود عمل پردازش بهطور همزمان انجام نشود.8 و ممكن است موقتي يا دائمي باشد.
٥-مداخله در عملكرد برنامه با سيستم رايانهاي: شامل هرگونه عمل ديگر همچون سوءاستفاده از سختافزار، اعمال مانع از كار چاپگر و اعمال موثر بر ركورد (ضبط كردن) ميشود9 درصورتيكه اين عمل معجزه به تحصيل مال يا وجه يا منعفت يا امتياز يا خدمات مالي شود، كلاهبرداري رايانهاي تحقق مييابد. علاوهبر موارد مذكور، قانونگذار از عبارت «غيره» استفاده كرده است و آن در مقام بيان اين معناست كه مصاديق ذكرشده در اين ماده حصري نيست و به هر شكلي كه شخص از سيستم رايانهاي استفاده كرده و مالي را تحصيل كند، كلاهبرداري رايانهاي اتفاق ميافتد.
ب)شرايط تحقق جرم كلاهبرداري رايانهاي
در كلاهبرداري سنتي سه شرط مهم براي تحقق آن وجود دارد: متقلبانه بودن وسايل مورد استفاده كلاهبردار؛ اغفال و فريب قرباني، تعلق مال بردهشده به غير. حال سوال اين است كه آيا شرايط مذكور در تحقق جرايم رايانهاي هم لازم است؟ البته در اينجا بايد خاطر نشان كرد، اگر رايانه وسيلهاي براي فريفتن و بردن مال ديگري باشد، خللي به شرايط مذكور وارد نميشود و براي تحقق كلاهبرداري شرايط مذكور بايد تحقق يابد. در مورد شرط اول (توسل به تقلب) بايد گفت كه دركلاهبرداري رايانهاي چنين شرطي وجوددارد، زيرا با توجه به مادۀ ٧٦ قانون تجارت الكترونيكي و به كاربردن عبارت «با سوءاستفاده و يا استفاده غيرمجاز... و ارتكاب افعالي نظير...» و نيز با توجه به كنوانسيون بوداپست و پيشنهاد
شوراي اروپا، ملاحظه ميشود كه در كلاهبرداري رايانهاي هم، توسل به تقلب شرط تحقق آن ميباشد. چراكه در وجود و اساس كلاهبرداري شرط تقلب وجود دارد با فقدان اين شرط اصلا جريم به نام كلاهبرداري واقع نخواهد شد. بنابراين اگر اعمال مندرج در مادۀ ٦٧ قانون تجارت الكترونيكي و كنوانسيون بوداپست و پيشنهاد شوراي اروپا يعني ورود، تغيير، امحا و موقوفسازي و يا ديگر مداخلات در سيستم رايانهاي يا سيستم پردازش دادهها نباشد، هيچ وقت كلاهبرداري رايانهاي محقق نخواهد شد. بهعبارتديگر، اگر مرتكب اقدامات مذكور را انجام نميداد شخص فريب نميخورد ودر نتيجه اموال خود را در اختيار مرتكب نميگذاشت و يا اينكه سيستم رايانهاي گمراه نميشد تا درنتيجه آن كسي مالي يا امتيازي را براي خود تحصيل كند. بنابراين، مصاديق عمليات متقلبانه در جرم كلاهبرداري رايانهاي عبارت است از تحصيل وجه يا مال از طريق دادن برنامه بدون مجوز و مخفيانه و كامپيوتر و يا از طريق تقلب در سيستم رايانهاي.
شرط دوم كه محل اختلاف اساسي هم ميباشد، بحث اغفال و فريب قرباني است كه در مادۀ اول قانون تشديد اين شرط ذكر شده، ولي در قوانين مربوط به جرايم رايانهاي اين شرط نيامده است، زيرا عقيده بر اين است كه فريب خوردن تنها عليه يك انسان قابل تصور است و بنابراين كسي نميتواند ماشين را فريب دهد. علاوهبراين، در كلاهبرداري رايانهاي افراد با هم در تماس نيستند. تا همديگر را اغفال يا فريب دهند. حتي برخي با توجه به فقدان اين شرط در كلاهبرداري رايانهاي، استدالال كردهاند كه تحقق كلاهبرداري منتفي بوده و تنها به حكم قانون ممكن است در حكم كلاهبرداري مطرح شود.10 البته درمورد فريب ماشين يا دستگاه رايانه ميتوان استدلال كرد كه ماشين يا رايانه وجودش منوط به اراده انسان است. بهعبارتديگر، رايانه يا ماشين ماهيتي مستقل از اراده انسان ندارد و كسي كه رايانه يا ماشين را فريب داده در واقع شخصي را فريب داده است، ولي در جواب بايد گفت: درست است ماشين يا دستگاه رايانه اراده مستقلي ندارد، بااينحال درنهايت انسان يا شخصي فريب نخورده است و بنابراين نميتوان گفت كلاهبرداري (به مفهوم سنتي) تحقق يافته است. شرط نهايي كه دركلاهبرداري سنتي مطرح است، تعلق مال بردهشده به غير است كه در كلاهبرداري رايانهاي هم وجود اين شرط ضروري است. اين شرط به صراحت در مادۀ ٦٧ قانون تجارت الكترونيكي و نيز در پيشنهاد شوراي اروپا ذكر شده است. بنابراين، اگر شخصي به سيستم رايانهاي بانكي وارد شد و از حساب بانكي خود به حساب شخص ديگري وجوهي انتقال دهد، حتي با وجود سوءنيت، محكوم به ارتكاب جرم كلاهبرداري رايانهاي نخواهد شد.
ج) حصول نتيجه مجرمانه
در كلاهبرداري صرف توسل به وسايل متقلبانه براي تحقق جرم كافي نيست، بلكه جرم مذكور از زمرۀ جرايم مقيد ميباشد و حصول نتيجۀ خاص براي تحقق آن شرط است، نتيجهاي كه در آن بنا به تصريح قانون «بردن مال ديگري» است بردن مالي ديگري مستلزم تحقق دو چيز است يكي ورود ضرر مالي به قرباني (اعم از شخص حقيقي يا حقوقي) و ديگري، انتفاع مالي كلاهبردار يا شخص مور نظر وي.
اين شرط در قوانين مربوط به كلاهبرداري رايانهاي به صراحت ذكر شده است از جمله در مادۀ ٦٧ قانون تجارت الكترونيكي آمده است: و از اين طريق براي خود با ديگري وجوه، اموال يا امتيازات مالي تحصيل كند و اموال ديگران را ببرد. كلاهبرداري رايانهاي همانند كلاهبرداري سنتي از زمرۀ جرايم عمدي است كه متضمن وجود سوءنيت عام وخاص است. سوءنيت عام عبارت از عمد درسوءاستفاده و يا استفاده غيرمجاز ازداده پيام ها، برنامهها و سيستمهاي رايانهاي و
وسايل ارتباط از راه دور است كه ممكن است با ارتكاب افعالي نظير ورود. تغيير ومحو، ديگران را بفريبد و يا سبب گمراهي سيستمهاي پردازش خودكار و نظاير آن شود. سوءنيت خاص هم عبارت است از قصد تحصيل وجوه، اموال يا امتيازات مالي يا بردن اموال ديگران، با اين توصيف، اگر شخص وارد سيستم رايانهاي دانشگاهي شود و از اين طريق براي كسي مدرک تحصيلي صادركند، وي را نميتوان كلاهبردار شناخت، چون در اينجا سوءنيت خاص يعني قصد بردن مال نبوده است.
5- بررسي فقهي
جرم كلاهبرداري رايانهاي هر چند از لحاظ ساختاري با جرم كلاهبرداري مرسوم متفاوت است، ولي از لحاظ مباني فقهي تفاوت چنداني با هم ندارند كه لازم است در اينجا به طور مختصر اشاره شود:
1. از اطلاق و عموم آياتي نظير آيۀ ٢٩ سورۀ نساء11 و آيۀ ٨٨١ سوره بقره كه صريحترين و متقنترين دلايل حرمت اكل مال به باطل است، استنباط ميشود كه تصرف در مال غير به هر طريقي، غير ازآنچه شارع جايز دانسته - باطل وحرام است، خواه از طريق ظلم و تعدي و خيانت و غصب و آنچه در حكم آنهاست و خواه از طريق قمار و عقود حرام و خواه از راه تزوير و مانند آن و انواع ديگر تقلب و نيرنگ باشد. با توجه به آيات مذكور، دركلاهبرداريهاي رايانهاي نيز بردن مال ديگري چه از طريق فريب دادن قرباني و چه از طريق نفوذ به سيستم، نوعي اكل مال به باطل است و آيات مذكور شامل اين مورد هم ميشود. همچنين درمورد كلاهبرداري سنتي رواياتي وارد شده است كه برخي از آنها در مورد كلاهبرداري رايانهاي هم قابل اعمال است.
٢. شمول رواياتي كه به موجب آن تصرف نامشروع در مال غير به طور عام حرام شمرده شده است، شامل كلاهبرداري رايانهاي نيز ميشود، مانند فرمايش حضرت رسول درحجه الوداع كه فرمود: «فان دماءكم و اموالكم عليكم حرام كحرمه يومكم هذا في شهركم هذا في بلدكم هذا الي يوم تلقونه فيسالكم عن اعمالكم»12 همانا خونها و اموالتان بر يكديگر حرام است، مانند حرمت اين روز در اين ماه و در اين مكان تا روز قيامت كه از اعمالتان سوال ميشود. روايات ديگري نيز دربارۀ حرمت غش و تدليس وجود دارد. با توجه به اينكه پاسخ ائمه (ع) در مقام بيان حرمت غش و تدليس با توجه به نتيجۀ آن، يعني تصرف نامشروع درمال غير بوده است، با وحدت ملاک ميتوان حرمت كلاهبرداري را نيز از آنها استنباط كرد. از مهمترين آنها حديث مشهوري است كه مطابق آن پيامبر (ص) فرموده است «ليس من المسلمين من غشهم»13 كسي كه با مسلمانها غش به كاربرد از آنها نيست.
فقهای ديگر نيز مطالبي همانند مطالب مذكور دارند و آنچه را ملاک در بردن مال قرار دادهاند اعمال خدعه و تقلب است و لازم نيست كه انساني فريفته شود. بنابراين دركلاهبرداري رايانهاي كه شخص فريفته نمیشود بلکه بردن مال از طریق دخل و تصرف در سیستم میباشد، عبارت فقها اطلاق دارد و شامل این موارد هم میشود.
6- كاربرد قواعد فقهي در كلاهبرداري اينترنتي
6-1- قاعدۀ اتلاف:
از جمله قواعدي كه در ضمان قهري يا مسؤوليت مدني مورد بررسي قرار ميگيرد، قاعدۀ اتلاف است. اتلاف از مادۀ «تلف» به معناي نابود شدن و از بين رفتن، هدر رفتن و هلاكت ميباشد.14 اتلاف از باب افعال به معناي از بين بردن،15 نابود كردن،16 از بين بردن از روي اسراف آمده است. مفاد اين قاعده: «من اتلف مال الغير فهو له ضامن»، است كه از روايات كشف شده است. ازاينرو، به عنوان روايت تلقي شد و مورد استناد فقها، قرار گرفته است. در كتابهاي قاعدهشناسي در مورد مدرک اين قاعده، به كتاب، سنت، بناء عقلاء و اجماع استناد كردند. 17 برخي از فقها گفتهاند: ادلّۀ قاعدۀ اتلاف، از اطلاق برخوردار است. ازاينرو، در پديد آمدن ضمان، عنصر عمد دخالت ندارد و بين عمدي و غيرعمدي بودن خسارت، تفاوتي نيست.18 البته يادكرد اين نكته لازم است كه عدم دخالت عنصر عمد در پديد آمدن ضمان، بدين معنا نيست كه در هيچ يك از مراحل، عملي كه مجوز انتساب و استناد تلف به فاعل باشد لازم نباشد؛ بلكه در بسياري از مراحل احراز انتساب عمل به فاعل ضروري ميباشد؛ زيرا از اركان ساختاري ضمان، تحقّق (اتلاف) است و بديهي است كه اين معنا با معناي تلف تفاوت دارد. بنابراين، هر چند در ايجاد ضمان، اتلاف و تقصير شرط نيست؛ ولي انتساب، شرط است و انتساب فعل زيانبار به فاعل، بايد احراز شود. در تحقق اتلاف، كافي است كه رابطۀ عليت بين فعل شخص و تلف مال موجود باشد، هر چند قصد ايجاد نتيجه در آن نباشد در فقه و حقوق اسلامي گفته ميشود: مسؤوليت در احكام وضعي منوط به بلوغ، رشد و اختيار نيست؛ بلكه احكام وضعي يك سري مقرراتي ميباشند كه بايد منظور شوند و عامدانه و عالمانه بودن، تقصير، بزهكاري، بلوغ، رشد و اختيار در تحقق اتلاف، شرط نيست. گاهي اجبار نيز مسؤوليتآور است و فرد بايد از عهدۀ خسارت برآيد. مانند اينكه فردي، كسي را به قتل فردي مجبور كند.19 قانون مدني نيز به اين مسئله توجه كرده است. در بخشي از آن مقرر شد: «هرگاه صغير و يا مجنون و يا غيررشيد باعث ضرر شود، ضامن است.20 بنابراين، قاعدۀ اتلاف، قاعدۀ كلي است و هرگونه اتلاف مال، عمل، منافع مشروع و محترم، حقوق مادي و معنوي، تمام گونهها و مصاديق ضمان قراردادي و ضمان قهري، به مباشرت، تسبيب و سبب و مباشر، نرم افزاري يا سختافزاري، در فضاي واقعي يا مجازي، همه را شامل ميشود. برخي از فقها، قاعدۀ اتلاف را به حقوق مالي نيز سرايت و تعميم دادهاند. امام خميني در اين خصوص فرمود: ضمان اتلاف مال، اعم از ضمان ملك تلف شده است. ازاينرو، حق تحجير مال محسوب ميشود و اگر كسي آن را از بين ببرد، قاعدۀ اتلاف آن را شامل ميشود.21 برخي از فقها نيز قايل به جواز خريد و فروش اين گونه حقوق ميباشند.22 محقق ثاني فرمود: «لو اتلف منفه كسكني الدار و ركوب الدابه، ضمن ما اتلفه
قطعاً»23 امام خميني قاعدۀ اتلاف را يك قاعدۀ عقلايي ميداند و از نظر ايشان ملاک قلمرو قاعده، نگرش عرف و عقلاء است و عرف و عقلاء افساد بر صاحب مال را موجب ضمان ميدانند نه افساد بر نفس مال را.24 پس هر كسي به هرنحوي موجب افساد مال بر صاحب آن شود، به نحوي كه مالك بر مال خود دسترسي نداشته باشد، ضامن است؛ يعني در قاعدۀ اتلاف آنچه موضوعيت دارد افساد بر صاحب مال است و افساد بر صاحب مال آن است كه مالك از نظر عقلي و شرعي نتواند بر مال خود تصرّف كند. بنابراين، به نظر ميرسد با مبناي امام خميني، قاعدۀ اتلاف هم شامل اتلاف حكمي و هم شامل اتلاف اموال و منافع ميشود. چون طبق مبناي ايشان پايه و اساس قاعدۀ اتلاف، سيرۀ عقلاء است. قانون مدني نيز بر منافع، اطلاق مال كرده است.25 بنابراين، بر اساس قاعدۀ اتلاف، هرگونه تلفي نسبت به اموال و منافع،كلاهبرداري موجب ضمان است و زيان زننده از بابت آن، داراي مسؤوليت ميباشد و عموميت آن هرگونه زياني را كه به صورت عمدي، بياحتياطي، بيمبالاتي و بيتوجهي نسبت به اموال يا منافع وارد شود، شامل ميشود. بهعبارتديگر، ضمان به موجب قاعدۀ اتلاف، مبتني بر نظريۀ خطر است.
6- 2- قاعدۀ تسبيب:
سبب در لغت: درلغت، سبب به معناي ريسمان به كار رفته است. ريسماني كه به وسيلۀ آن بالا درخت روند و يا از چاه بالا آيند، سبب گويند.26 برخي از اهل لغت گفتهاند: هر آن چيزي كه به وسيلۀ آن به امري از امور، دست يافته شود، سبب گفته ميشود.27
سبب در اصطلاح: در تعريف تسبيب آمده است: تسبيب، اتلاف مال يا ايراد جنايت بر ديگري است كه به طور باواسطه و غيرمستقيم، مقدمات انجام آن زمينهسازي فراهم ميشود.28 درحقيقت در تسبيب، اتلاف به طور باواسطه و غيرمستقيم به بار مينشيند. هرچند روح و مواد تسبيب در فقه وجود داشته است، لكن نخستينبار محقّق حلي اين عنوان را از فقه كشف، استخراج، استنباط و اجتهاد كرده است. تعريف فقها از تسبيب مختلف و مضطرب است.29 برخي گفتهاند: مراد از تسبيب، فراهم كردن زمينهها و شرايط تلف، خواهد بود.30 برخي از فقهاي معاصر ضمن تبيين تعاريف تسبيب در فقه، به دو تفاوت عمدۀ اتلاف و تسبيب پرداختهاند: نخست اينكه: در اتلاف بهطور مستقيم و مباشري، خسارت از سوي زيان زننده متوجه خسارت ديده ميشود. درثاني: در اتلاف هميشه فعل مثبت موجب ورود خسارت است و ترک فعل هيچ گاه نميتواند از مصاديق اتلاف باشد، درصورتيكه در تسبيب فعل موجب ورود ضرر و خسارت، هم مثبت است و هم منفي.
در تسبيب ايجابي، درحقيقت مسبب با انجام عملي، زمينۀ اتلاف را فراهم ميآورد، مانند گذاردن سنگ در خيابان. اما در تسبيب سلبي، با ترک عملي كه از اتلاف جلوگيري ميكند، زمينۀ اتلاف را به وجود ميآورد.
قاعدۀ كلي در صدق تسبيب سلبي، آن است كه: هركس در انجام وظايف شرعي، قانوني و يا تعهدات ناشي از قرارداهاي خود، كوتاهي نمايد و براثر آن ضرر و زيان كلي يا جزئي، مالي يا جاني به ديگران برسد، ضامن آن است.31 فقها اتلاف تسبيبي را از اسباب ضمان برشمردهاند؛ لكن برخي، تقسيم اتلاف به مباشري و تسبيبي و مانند آن را بيفايده دانسته.32 در برخي منابع، براي ضمانآور بودن اتلاف تسبيبي، شرايطي ذكر شده است. مانند آنكه فعل مسبب در خارج از قلمرو ملك خود باشد كه دراينصورت، اگر شرعي و واجد مصلحت عقلايي نباشد، از نظر عرف و عقلاء عدواني، تلقي ميشود.33 چنانكه برخي در تحقق عنوان اضرار: تعدي و تفريط را شرط ثبوت ضمان دانستند34 حال آنكه برخي با استناد به پارهاي از فروعات فقهي، اظهار داشتهاند كه در شماري از احكام تسبيب، ثبوت ضمان منوط به تقصير و تعدي مسبب نيست. مانند ضمان مربي شناي كودک،35 جاري كنندۀ آب در ملك خود كه در ملك ديگري نفوذ كند،36 دادن سي دي ويروسي به غير، رايانه و اينترنت را در اختيار كودک گذاشتن. با توجه به گونههاي يادشده، در ميان برخي از نويسندگان اين ديدگاه مطرح شده است كه صرف استناد عرفي و عقلاء فعلي زيانبار - اتلاف - به مسبب، موجب ثبوت ضمان است و دربرخيموارد نيازي به اثبات مقصر بودن مسبب نيست؛ هرچند در مواردي تقصير، راهي براي استناد عرفي و عقلاء فعل به مسبب ميباشد؛37 ولي به نظر ميرسد گونههاي مذكور، نميتواند مثبت ادعاي ايشان باشد.
نتیجهگیری
ماهيت جرايم اينترنتي ناشي از توسعۀ روزافزون فناوري اطلاعات و ورود به عصر ارتباطات و اطلاعات كه رايانه ميتواند ابزار هدف و موضوع ارتكاب جرم باشد. ازآنجاييكه كلاهبرداري اينترنتي كه امروزه از كلاهبرداريهاي سنتي پيشي گرفته است به يك معضل بزرگ وپيچيده براي جوامع بشري تبديل شده است به حدي كه با قوانين سنتي نميتوان جوابگوي برخورد با مجرماني بود كه بهصورت شبه و ناشناخته اقدام به كلاهبرداري ميكنند. اين پاياننامه توانسته مشكلاتي كه در جرائم نوين موجود ميباشد «شكل پيگيري قضا ويا نحوۀ دادرسي و اداري» را بهش بپردازد، مثلا 1.ارائه كردن ادله در فضاي سايبر عليه مجرم ٢.پيگيري و تعقيب، ٣.طي كردن مراحل اداري و قضايي ٤. كمبود نيروي كارآمد كه در اين زمينه ميتوان به ”فقدان قانون جامع مبارزه با جرايم رايانهاي واينترنتي ”، ”ضعف سيستم پليسي و قضايي” و ”كمبود اطلاعات و آگاهي هاي عمومي و تخصصي” اشاره كرد. راهكارهاي براي جرايم اينترنتي:
الف: دسترسي به فناوري هاي بازدارنده كه اين كار مستلزم يك محيط نظارتي متناسب است.
ب: آگاهي از خطرات بالقوه امنيتي و روشهاي مقابله با آنها .
ج: وجود موازيني براي قانونگذاري ماهوي و شكلي با ملاحظه فعاليتهاي كيفري داخلي و بينالمللي .
د: وجود پرسنل آموزشديده و مجهز كافي در ميان مجريان قانون .
ه: همكاري مناسب ميان تمام عوامل دخيل شامل كاربران و مصرفكنندگان بخش صنعت، مراكز انتظامي و حفاظت اطلاعات. اين كار براي پيجويي جرائم اينترنتي و حفظ امنيت عمومي ضروري است .
و در اين مقاله مشخص شد همانطور كه در فرهنگ فقهي، واژۀ «احتيال» معادل كلاهبرداري است هركس به وسيلۀ مكر، خدعه، فريب شهادت دروغ، و فرستادههاي دروغي يا نامههاي جعلي، اموال مردم را ببرد محتال است.
فهرست منابع و مآخذ
1) ابن منظور، ابوالفضل جمالالدّین محمّد، (1438ه ق)، لسانالعرب، بیروت: داراحیاء التّراث العربی، الطیقه الاولی.
2) اردبيلي، احمدبن محمد، (1433)، مجمعالفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، قم: دفتر انتشارات الاسلامی.
3) امامي، سیدحسن (1377)، حقوق مدنی ، ج1، انتشارات کتابفروشی اسلامیه ، تهران .
4) باستانی، برومند (1383)، جرایم کامپیوتري و اینترنتی جلوهاي نوین از بزهکاري، چاپ اول، انتشارات بهنامی.
5) پاکزاد، بتول، (1384)، اقدامهای سازمانهای بینالمللی و منطقهای در خصوص جرم رایانهای، مجموعه مقالات همایش بررسی ابعاد حقوقی فناوری اطلاعات، تهران: انتشارات سلسبیل.
6) الجبعی العاملی، زینالدین الشهید الثانی (1413) الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، قم: کتابفروشی داوری.
7) جعفري لنگرودي، محمد جعفر، (1372)، ترمینولوژی حقوق، تهران:کتابخانه گنج دانش.
8) حبیبزاده، محمدجعفر، (1380)، اختصاصی جزاي حقوق) اموال علیه جرائم، انتشارات چاپ سمت.
9) حرعاملی، محمدبن حسن (1414ه ق)، وسائل الشیعه، چاپ دوم، نشر موسسۀ آل البیت، قم.
10) حسینی مراغی، سیّدمیرعبدالفتّاح، (1417ه.ق)، العناوین الفقهیه، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم.
11) خوانساری، سیّداحمد، (1343)، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، قم: مؤسسۀ اسماعیلیان.
12) دزیانی، محمدحسن، (1384)، «جرایم کامپیوتري از حیث حقوق جزاي اختصاصی»، خبرنامۀ انفورماتیک، شماره64.
13) الرّاغب الاصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، قم: مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان، بیتا.
14) صفایی، سیّدحسین (1386)، دورۀ مقدماتی حقوق مدنی اشخاص و اموال، تهران، نشر میزان.
15) الطريحي، فخر الدّین، (1386)، مجمع البحرین، تهران: انتشارات کتابفروشی مرتضوی.
16) الطوسی، محمد، (1387ه.ش) المبسوط فی فقه الامامیه، تهران: المکتبه المرتضویه الاحیاء الآثار الجعفریه.
17) عالیپور، حسن، (1381)، «کلاهبرداري اینترنتی» ترجمه و تلخیص قاسم بابازاده ، خبرنامه انفورماتیک ، شمارۀ ٨.
18) عالیپور ، حسن، (1383)، (کلاهبرداري رایانهاي)، مجلۀ پژوهش حقوقی، شمارۀ 6.
19) قانون مجازات اسلامی
20) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
21) قانون تجارت الکترونیک ایران، مصوّب: 17 /7/1382.
22) قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء واختلاس وکلاهبرداری، مصوّب: 28 /6/1364.
23) قانون جرایم رایانهای، مصوب: 17/4/1388.
24) قانون مدنی
25) کلیتی الرّازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، چهارم، (1437ه ق). اصول کافی، تهران: دارالکتب.
26) كاتوزيان، ناصر، (1377)، قانون مدنی در نظم کنونی، تهران: نشر دادگستر.
27) الكركي، علی، المحقّق الثانی، (1414)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، قم: مؤسسۀ آل البیت علیهمالسلام.
28) گلدوزیان، ایرج، (1378)، حقوق جزای اختصاصی، تهران: مؤسسۀ انتشارات جهاد دانشگاهی (ماجد)
29) محقق داماد، سیّد مصطفی، (1436)، قواعد فقهی، تهران: مرکزنشر علوم اسلامی.
30) المقرّي القيومي، احمد، (1432ه ق) المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم: مؤسسۀ دارالهجره.
31) مکارم شیرازی، ناصر، (1412)، القواعد الفقهیه، قم: مدرسه الامام امیر المومنین.
32) مکارم شیرازی، ناصر، (1425)، انوار الفقاهه کتاب البیع، قم: انتشارات مدرسۀ امام علی بن ابی طالب علیهمالسّلام.
33) موسوی بجنوردی، سیّدمحمد، (1390)، بررسی مسوؤلیت مدنی دولت بر مبنای قواعد فقهی، مجلۀ مجد، شماره70.
34) موسوي خميني، سیّدروحالله، کتاب البیع، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار روحالله خمینی.
35) میرمحمدصادقی، حسین، (1382،) حقوق کیفری اختصاصی، جرایم علیۀ اموال و مالکیّت، تهران: نشر میزان.
36) النجفی، محمدحسن (11396ه ق)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج37، چاپ ششم، دارالکتب الاسلامیه، قم.
[1] - عالیپور ، حسن، (کلاهبرداري رایانهاي)، مجلۀ پژوهش حقوقی، شماره 6، ١٣٨٣، ص ٢١٢
[2] - باستانی، برومند، جرایم کامپیوتري و اینترنتی جلوهاي نوین از بزهکاري، ص١٤.
[3] - عالیپور، حسن، همان،ص ٢١٤و٦١٢ و «کلاهبرداري اینترنتی» ترجمه و تلخیص قاسم بابازاده ، خبرنامه انفورماتیک، شماره ٨٤، ص52.
[4] - میرمحمد صادقی، حسین، جرایم علیه اموال مالکیت، ٍص٥١
[5] - حبیبزاده، محمدجعفر، (1380)، اختصاصی جزاي حقوق) اموال علیه جرائم، ص32
[6] - پاکزاد، بتول، اقدامهاي سازمانهاي بینالمللی ومنطقهاي درخصوص جرمهاي رایانهاي ، ص ٨٩
[7] - ایرج گلدوزیان، حقوق جزاي اختصاصی، ص ٣٦٤
[8] - حسن دزیانی، محمد، (جرایم کامپیوتري از حیث حقوق جزاي اختصاصی ، ص ٧٥
[9] - همان
[10] - گلدوزیان، ایرج، همان، ص ٤٦٣
[11] - یا ایهالذین آمنوا لا تاکلو اموالکم بینکم با لباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم
[12] - کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج8، ص275
[13] - کلینی، محمد بن یعقوب، همان،ج5، ص160و محمد بن حسن،حرعاملی، وسائل الشیعه ،ج12،ص208
[14] - الطريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، ج٥، ص٣٠.
[15] - جعفري لنگرودي، محمدجعفر، ترمينولوژي حقوق، ص٥.
[16] - ابن منظور، ابوالفضل جمالالدين،لسان العرب، ج٩، ص١٨.
[17] - مكارم شيرازي، ناصر، القواعد الفقهيه، ج٢، ص١٩٤-٢٠٥.
[18] - اردبيلي، احمد، مجمع الفائده والبرهان في شرح ارشاد الاذهان، ج١٠، ص٧٢.
[19] - كاتوزيان، ناصر، قانون مدني در نظم كنوني، ص٢٩٢.
[20] - قانون مدني، مادۀ٦١٢١. و ر.ک. سيدحسن امامي، حقوق مدني، ج١، ص٣٩٣.
[21] - كاتوزيان، ناصر، قانون مدني در نظم كنوني، ص٢٩٢.
[22] - مكارم شيرازي، ناصر، انوار الفقاهه،كتاب البيع، ص٥١.
[23] - الكركي، علي، المحقق الثاني، جامع المقاصد في شرح القواعد، ج٦،ص٥١٢
[24] - موسوي خميني، سيدروحاﷲ، كتاب البيع، ج٢، ص٤٥٨.
[25] - قانون مدني، ماده ي ٨٢٣.
[26] - الرّاغب الاصفهاني، مفردات الفاظ القرآن، ص٣٩١.
[27] - المقرّي القيومي، احمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج٢، ص٢٦٢.
[28] - محقق داماد، سيدمصطفي، قواعد فقهی، ج١، ص١١٧.
[29] - مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج2، ص205.
[30] - همان.
[31] - موسوی بجنوردی، سیّدمحمد، بررسی مسوؤلیت مدنی دولت بر مبنای قواعد فقهی، مجله ی مجد، ص88.
[32] - حسینی مراغی، سیّدمیرعبدالفتّاح، العناوین الفقهیه، ج2، ص435.
[33] - خوانساری، سیّداحمد، جامع المدارک فی شرح مختصر النافع، ج5، ص206.
[34] - النجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج37، ص46.
[35] - همان، ج43، ص136. والجبعی العاملی، الشهید الثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه المشقیه، ج13، ص149.
[36] - الطوسی، ابی جعفر محمد، المبسوط فی فقه الامامیه، ج3، ص102
[37] - صفایی، سیّدحسین، دورۀ مقدماتی حقوق مدنی اشخاص و اموال، ص142.