The method of extracting the humanities of the Qur'an based on a case study: structural analysis of the verses related to the story of Hud (pbuh) in Surah A'raf in proving the continuity of the text of the Holy Qur'an
Subject Areas : Quarterly Sabzevaran FadakMahnaz Rahati Balabad 1 , Sousan Alerasoul 2 , tahmine parsaei 3
1 - Department of Quran and Hadith Sciences, Faculty of Theology, Islamic Azad University, Karaj branch, Iran
2 - Faculty member of the Department of Quranic and Hadith Sciences, Faculty of Theology, Islamic Azad University, Karaj Branch, Iran.
3 - Faculty member of the Department of Quranic and Hadith Sciences, Faculty of Theology, Islamic Azad University, Karaj Branch, Iran
Keywords: raf, Hazrat Hud (pbuh), structure of Surah, context of verses, Structural connection, Surah A',
Abstract :
Structural analysis is a systematic method to identify the pattern of relationships between a set of indicators. When there are several indicators in the study of a surah, to find the pattern of relationships between them, it is better to achieve this pattern through the structural method. This article uses the theory of purposefulness of surahs and the structural method based on the fact that the verses of the surah can be categorized according to the main purpose of the surah, using discourse analysis and bottom-up processing by dividing the text into. Smaller units have emerged in response to how the context related to the story of Hud (pbuh) in Surah A'raf is related to other contexts and in relation to the main purpose of the surah. The context related to Hud (pbuh) expresses the behavior of the people towards their prophet and their end. Other contexts of the Surah state the cause of the behavior as obedience to the ancestors and neglect. The connection between the central context and the main purpose of Surah Tasla explains the Prophet's memory and the reasons for the behavior of the people in the age of descent.
روش استخراج علوم انسانی قرآن بنیان مطالعه موردی: تحلیل ساختاری آیات مربوط به داستان هود(ع) در سوره اعراف در اثبات پیوستگی متن قرآن کریم
چکیده
تحلیل ساختاری روشی نظاممند جهت شناسایی الگوی روابط میان مجموعهای از شاخصها است. زمانی که در مطالعه یک سوره، شاخصهای متعددی وجود داشته باشد برای یافتن الگوی روابط میان آنها بهتر است از روش ساختاری به این الگو دست یافت. این مقاله با استفاده از نظریه هدفمندی سورهها و روش ساختاری مبنا بر این که آیات سوره قابل دسته بندی در جهت هدف اصلی سوره میباشند، با بهرهگیری از تحلیلگفتمان و پردازش صعودی با تقسیم متن به واحدهای کوچکتر در پاسخ به چگونگی ارتباط سیاق مربوط به داستان هود(ع) در سوره اعراف با سایر سیاقها و در ارتباط با غرض اصلی سوره برآمده است. سیاق مربوط به هود(ع) بیانکننده رفتار قوم نسبت به پیامبرشان و سرانجام آنها می باشد. سیاقهای دیگرسوره، علت رفتارها را تبعیت از نیاکان و غفلت بیان میکند. ارتباط سیاق محوری با غرض اصلی سوره تسلای خاطر پیامبر و دلایل رفتار مردم عصر نزول را بیان میکند.
کلید واژگان: ارتباط ساختاری، سوره اعراف، حضرت هود(ع)، ساختار سوره، سیاق آیات.
1- مقدمه
بسیاری از آموزههای قرآنی از طریق فنون ادبی به مخاطبان ارائه شده است از جملة این فنون، داستان پردازی است که به صورت واقعی در زمانی اتفاق افتاده و خداوند برای القای مفاهیم آنها را به کاربرده است. داستانهایی که در قرآن وارد شده بیشتر اختصاص به تاریخ انبیاء و سـرگذشت امم پیشین دارد تا مـایـه عبـرت آمـوزی باشـد(پژوهشنامه معارف قرآنی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره32، 103-77). با بررسی سورههای قرآن، داستان حضرت هود(ع) را در سورههای اعراف، هود و شعرا میتوان پیگیری کرد و در سور دیگری مانند: ابراهیم، مومنون، احقاف، فصلت، ذاریات، قمر، حاقه، صاد، حج، قاف و توبه، داستان قوم عاد بدون آوردن نام هود(ع) آمده است. مساله اصلی این مقاله یافتن نقش هود(ع) در ساختارسیاقی که نام ایشان آمده و ارتباط سایر سیاقهای سوره با سیاق مربوط به هود(ع) و ارتباط سیاقها در رابطه با غرض سوره اعراف می باشد. با بررسی پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده است میتوان به پایاننامه ارتباط آیات سوره هود اشاره کردکه نویسنده به این نتیجه دست یافته است اگرچه آیات به صورت پراکنده و متناسب با زمان نزول نازل شدهاند ولی نظم منطقی و کاملا حکیمانه بر آیات حکم فرماست و خطوط ارتباطی بین آیات سوره هود جستو جو شده است. مقاله تحلیل عناصر داستانی در قرآن کریم، به جنبههای هنری مسائل مربوط به شیوه داستان پردازی و تحلیل عناصر داستانی قوم عاد و پیامبرشان هود(ع) پرداخته است. لکن مقاله حاضربا توجه به ارتباط ساختاری به ارتباط سیاق مربوط به هود(ع) با سایر سیاقها و ارتباط آنها با غرض اصلی سوره پرداخته است.
2- ساختار گرایی
ساختارگرایی برای بیان شفافیت ماهیت سورههای قرآن و ارتباط تکتک اجزا و آیات و سیاقها میباشد. ساختار به معنای مجموع روابط اجزا موجود در سیاق آیات، در یک سوره و کل قرآن است و ساختارگرایی آنها را به عنوان مجموعه منظم و یک شبکه در هم تنیده و در ارتباط با یکدیگر بررسی میکند. استفاده از این روش برای کشف ارتباط میان واژگان، سیاقها و سورهها تاثیرگذاری بر مخاطب را بیشتر میکند، علاوه برآن میتواند جنبه دیگری از اعجاز ادبی کلام خداوند را از نظر زیباشناسی روشن کند.
توجه جدی به هدف اصلی سوره از اوایل قرن چهاردهم هجری توسط رشیدرضا در تفسیر المنارآغاز شد. رشيد رضا براي مجموع آيات و سورههاي قرآن، نوعي وحدت قائل است که از آن به عنوان وحدت موضوعي ياد ميکند. منظور از وحدت موضوعي اين است که در سورههاي قرآن، مطالب متنوّع مطرح ميشود که در نهایت بر محوري واحد دور ميزند، آيات هر سوره نيز با هم اتصال و ارتباط دارند.دريافت اين خط اتصال، اهميّت ويژه در تفسير صحيح قرآن و فهم حقيقت کلام الهي دارد(رشیدرضا، 1411ق: 1/ 24-16). در قرن بیستم سید قطب کتابی در این زمینه چاپ کرد او معتقد بود که در فهم قرآن نگرش کلی سوره را باید مد نظر داشت(مجله منهاج،شماره1، 125). همچنین علامه طباطبایی نگارش تفسیر المیزان را با توجه به هدف هر سوره براساس فهم آیات به رشته تحریر درآورد.
از آن زمان تاکنون بحث نگرش ساختاری به قرآن کریم تغییرات زیادی کرد و قرآن پژوهان معاصر از جمله آیت الله معرفت با پذیرش این نظریه به نگارش تناسب موجود بین آیات پرداخت. ایشان تناسب بین آیات را از چند جهت قابل بررسی میداند: 1- تناسب موجود در بین آیات در مورد آیاتی است که یک جا نازل شدهاند 2- ارتباط بین آیات یک سوره که دارای تناسب عقلانی میباشند 3- تناسب بین سیاق هر آیه و کلمه آخر آن(فواصل) است که ارتباط لفظی و معنوی است که بلاغت و فصاحت آیات را بالا میبرد 4- تناسب لازم بین خاتمه سوره قبل با ابتدای سوره بعد(معرفت، 1373ش: 19-17).
خامهگر برای کشف غرض و ساختار سورهها قواعدی را ذکر میکند: برای انجام این کـار باید به قواعد استخراج ساختار سوره تسلط داشت و مراحل زیر را طی کرد: 1- تـوجه به پیوستگی لفظی و معنـایی آیـات و گفتارهای مستقل در سوره(سیاق) و عنوان بندی سیاقها 2- جمع بندی عناوین مشترک با توجه به کلمات کلیدی در هر سیاق و استفاده از آن در ذیل غرض سوره 3- برای اطمینان از صحت استخراج ساختار و کشف غرض سوره، آیات آغازین و پایانی سوره، محور مشترک قصهها و موضوعات تکرار شده باید بررسی شوند(خامهگر، 1392ش: 11-10).
1-2- تحلیل ساختاری
تحلیل ساختاری با هدف شناسایی روابط بین سیاقها معرفی شده است. این روش به دنبال مشخص کردن روابط کلمات کلیدی که در سیاق مربوط به داستان هود(ع) آمده در رابطه با سایر سیاقها و پیوند بین سیاقها از طریق اشتراک یا تکرار کلماتی که در سیاق محوری آمده میباشد. هر سیاق یک ساختار را تشکیل میدهد و توانایی روش تحلیل ساختاری در شناسایی روابط بین سیاقها و در نهایت شناسایی کلمات کلیدی سیاقها در راستای هدف سوره است. این روش در مطالعه کیفی سورههایی که به نظر دارای موضوعات مختلف و متغیرهای فراوان میباشند کاربرد دارد. همچنین این روش برای ارتباط بین شاخصها یا کلمات کلیدی سیاق استفاده میشود. با استفاده از کلمات کلیدی که در سیاق محوری آمده میتوان کلمات کلیدی سایر سیاقها را شناسایی کرد.
2-2- روش انجام تحلیل ساختاری
برای انجام این روش ابتدا شناسایی کلمات کلیدی، دوم شناسایی روابط بین کلمات کلیدی و گام سوم طراحی الگوی کلمات کلیدی مورد مطالعه است. برای انتخاب واژگان، واژهها تا زمانی که درون یک ساختار نظاممند قرار نگرفته باشند معنی خود را القا نخواهند کرد مانند بحث تناسب که سیوطی آن را در آیات همان معنایی میداند که باعث ارتباط میان آنها میشود(سیوطی، 1416ق: 2/289). مسلما آیات یک سوره تناسب و ارتباطی با یکدیگر دارند وگرنه ضرورتی نداشت که پیامبر جای هر آیه را در سوره تعیین کند.
3-2- پردازش صعودی
هدف ازپردازش صعودی استنباط معیارهای طراحی یک سیاق یا یک سوره و یا ارتباط سور در کل قرآن میباشد. با جداسازی واژگان و تحلیل آنها سعی در کشف ارتباط بین اجزا صورت میگیرد. کاربرد اصلی پردازش صعودی برای زمانی است که پاسخ سوال را میدانیم اما نمیدانیم این پاسخ چه سوالی است، یا سوال و پاسخ را میدانیم اما نمیدانیم مسیر و فرآیند رسیدن به این پاسخ چه بوده است. پردازش صعودی فرآیند حل مساله است که به جای آن که از سوال آغاز شود از پاسخ موجود آغاز میشود و از آن برای استخراج طراحی یا هدف نهفته در سوره و عموما با هدف تحلیل سوره استفاده میشود.
3- تحلیل ساختاری در لایههای واژگانی سیاق مربوط به هود(ع) و سایر سیاقها در سوره اعراف
علاوه بر تناسب و ارتباط آیات در هر رکوع(سیاق) که پیوستگی و معنای واحدی را دنبال میکنند، کل سیاقها در سوره هدف معینی را در جهت غرض سوره دنبال میکنند. اگر هر سیاق یک موضوع واحد داشته باشد ارتباط بین سیاقها در جهت غرض اصلی سوره خواهد بود. با استفاده از آیات مربوط به هود(ع) در سوره اعراف به عنوان سیاق محوری که از آیات 65 تا 72 سوره اعراف را شامل میشود، بررسی سایر سیاقها به منظور کشف ارتباط سیاق محوری با سایر سیاقهای سوره اعراف صورت گرفته است. استفاده از کلماتی که در این سیاق بر آن تاکید شده یا نتیجه گفتگوی میان هود(ع) و قومش میباشد به عنوان کلمات کلیدی این سیاق انتخاب شده و سپس سایر سیاقها با استفاده از واژگانی که در سیاق مربوط به هود(ع) آمده، به عنوان کلمات کلیدی هر سیاق انتخاب شده است، سپس وجه اشتراک و ارتباط سیاقها با سیاق محوری و ارتباط آنها در راستای غرض سوره مشخص شده است.
1-3- داستان هود(ع) در سوره اعراف
سورهى اعراف در ترتيب مصحف هفتمین سوره و پس از سورهى انعام و پيش از سوره انفال قرار دارد. اهداف اساسی سوره اعراف بیان اصول کلی دین و مبانی دعوت الهی است، که عبارتند از توحید، نبوت و معاد(رضایی اصفهانی، 1387ش: 54-51). سوره اعراف مشتمل بر 24 سیاق میباشد و نام مبارک هود(ع) در آیه 65 که درسیاق نهم سوره اعراف قرار دارد، آمده که این سیاق شامل آیات 65 تا72 میشود:
«وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ(65) قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ فِي سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبِينَ(66) قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفاهَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ(67) أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ(68) أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(69) قالُوا أَ جِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ(70) قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي فِي أَسْماءٍ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما نَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ(71) فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ(72)»
کلمات کلیدی سیاق: اخ، اعبدوالله، تتقون، الملا الذین کفرو، سفاهه، الکاذبین، ناصح، امین، اباونا، برحمه، الذین کذبوا.
قوم عاد از اقوام عرب بودند که از نظر قدرت جسمانی و ثروت سرشاری که از طریق کشاورزی و دامداری به آنها میرسید، ملتی نیرومند و قوی بودند، ولی انحرافات عقیدهای مخصوصا بت پرستی و مفاسد اخلاقی در میان آنها وجود داشت. هود(ع( با آنها رابطه خویشاوندی داشت(طبرسی، 1412ق: 9/ 153-148 )و از طرف پروردگار مامور دعوت آنها به سوی حق و مبارزه با فساد گردید. تعبیر به اَخَاهُم به معنی افرادی است که از یک قوم و هم زبان باشند. علاوه براین واژه اخ و تعبیر یاقوم، احساسات و عواطف آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و جاذبه بیشتری ایجاد میکند. باتوجه به آیه(وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ، ابراهیم:4) هم زبان بودن وسیلهای برای مفاهمه است به همین علت انبیا از بین قوم خود مبعوث میشوند و اولین دعوت آنها برای بیدار کردن توحید در فطرت انسانها و نفی شرک است(جوادی آملی،1390ش: 29/99 ). هود(ع) دعوت خود را از توحید و مبارزه با شرک شروع کرد. از آن جا که داستان قوم عاد عطف بر داستان قوم نوح شده ایشان بعد از نوح مبلغ پیامهای الهی و از تعالیمش دعوت به تقوا بود. به دلیل بی تقوایی قوم عاد از طرف هود(ع) مورد سرزنش قرار میگرفتند.
روش هود(ع) صراحت در بیان بود و مورد اعتماد و خیرخواه آنان بود ولی از طرف اشراف و بزرگان قوم مورد اتهام سفاهت و دروغگویی قرارگرفت. تهمت سفاهت(به خاطر رها کردن دین قومش) و دروغ گویی(به خاطر ادعای رسالت) را با اطمینان به او نسبت دادند. ولی هود(ع) همه مردم را مخاطب قرار داد(چون مخاطبان رسول همه مردم هستند نه فقط قشر خاص) و فرمود: سفاهتی در من نیست و رسولی از جانب پروردگارم. بدون بکاربردن تاکید در کلام، با یادآوری نعمتهایی که خداوند به آنها داده بود، خواست که خدا را عبادت کنند. ولی قوم به علت خوگرفتن بر رفتارهای پدرانشان تعصب بهخرج دادند و از عقلشان تبعیت نکردند، در نتیجه عذاب و غضب پروردگار بر آنها واقع شد. هود(ع) و کسانی که به او ایمان آورده بودند به واسطه رحمتی خاص از جانب خداوند که ویژه مومنان است نجات یافتند و کافران بهدلیل تکذیب آیات و رسالت هلاک شدند.
1-1-3- اشتراکات و افتراقات با سیاق قبل و بعد
هشتمین سیاق سوره اعراف در مورد قوم نوح و از آیات 64-59 میباشد. چون بحث در اينجا، ولايت و انحصار ربوبيت به خداى متعال است، مسأله اصلى كه در اين آيات مورد توجه قرار مىگيرد، موضوع بندگى خدا است. به دليل اهميت اين موضوع، يكى از اصلىترين محورهاى دعوت انبيا، بندگى خداى تعالى بوده است.
سیاق قبل(نوح) با سیاق محوری هم از لحاظ لفظ و معنا با یکدیگر هماهنگی دارند جز در مواردى كه بیان میشود. وجه اشتراک این سیاق با سیاق محوری در کلمات «اِعبُدُوا الله، المَلَا، ناصِح، کَذَبُوا بِایاتِنا»میباشد. هم نوح و هم هود(ع) در اولین دعوت خداپرستی را مطرح کردند، مخالفان آنها ملا قوم بودند، هردو پیامبر خود را ناصح معرفی کردند و قوم هردو قوم تکذیب کننده آیات بودند. تفاوت این دو سیاق این است که قبل از قوم نوح هیچ امتی عذاب نشده بودند و اولین امتی بودند که بر آنها عذاب نازل شد به همین علت نوح میفرمود: «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْکُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» هود(ع) برای یادآوری از عذاب فرمود: «أَفَلاَ تَتَّقُونَ». مورد دوم: قوم نوح به او گفتند: «ما تو را در گمراهى آشكار مىبينيم» اما قوم هود(ع) به وى گفتند: «مىبينيم كه به بىخردى گرفتار شدهاى و پنداريم كه از دروغگويان باشى».اختلاف اين دو تعبير بدانسبب است كه نوح كشتى مىساخت، درحالىكه دريايى وجود نداشت و اين كار در ظاهر نشاندهنده نادانى است. ولی هود(ع) به قومش گفت خدایی جز خدای یکتا نیست، تقلید از نیاکان را رها کنید، آنها گفتند: اين سخن هر بیخردی است. مورد سوم: نوح به قومش گفت: «شايد مورد رحمت قرار گيريد». هود به قومش گفت:«باشد كه رستگار گرديد». هدف نوح از «رحمت» دفع عذاب از قومش و منظور هود از «رستگارى» هدايت به راه راست بود. البتّه، هر دو مقصود وابسته به يكديگرند(مغنیه، 1378ش:3/ 541-538 ).
در سیاق قبل بزرگان قوم نوح با اشاره به نبوت، خود را رسولی از جانب رَب العَالَمین نامید. توجه به َرب العَالَمین به علت نزاع بر ربوبیت بود که در سیاق هود(ع) هم آمده است.
سیاق بعدی از آیات84-73 و در مورد قوم ثمود و پیامبرشان صالح میباشد. در ابتدای سیاق از صالح به نام اخوهم یاد شده است که با سیاق محوری اشتراک دارد. قوم ثمود خدا را قبول داشتند، اما گرفتار شرك در پرستش بودند. تمام پیامبران مردم را به يكتا پرستى امر ميکردند و هيچ کدام از آنها بر خلاف ديگرى سخن نگفته و این اتفاق دليل بر حقانيّت آنها است كه از نزد خداوند مبدء عالم مبعوث شدند و تمام افراد بشر در هر زمان مأمور به پرستش خداوند هستند و احدى در ترك آن معذور نيست(امین، بیتا: 5/236). یادآوری نعمتها و نهی از فساد از توصیههای دیگر صالح بود ولی بزرگان قوم از مستکبران سخنان صالح را انکار کردند. در اثر انکار و ظلمی که نسبت به آیات داشتند خداوند آنها را با رجفه عذاب کرد. قومى كه پروردگار حقيقى را نشناسد و خود را بىنياز از وى بشمارد، لاجرم به فساد و سركشى در زمين رو مىآورد و جزای آنها عذابى درد آور(راغب، 1369ش: 1/ 186) است. اشتراک این سیاق با سیاق محوری در کلمات «اَخَاهُم، اعبُدُوا الله، آلاءَالله و نَصَحت» میباشد. در ادامه سیاق داستان قوم لوط آمده که بیان کننده سرنوشت افرادی است که پیامبرشان را نافرمانی کردند و چون از کلمه «اَخ» استفاده نشده میتوان گفت که لوط از قوم نبود.
در دو سیاق قبل نوح و هود(ع) به عنوان ناصح، قوم را به عبودیت و تقوا توصیه میکردند ولی در سیاق ثمود از فساد هم نهی شده است. در سیاق اول بزرگان قوم به نوح تهمت زدند. در سیاق دوم بزرگان کافر قوم و در سیاق سوم بزرگان مستکبر قوم، بنابراین اشراف و بزرگان هر قوم نقش مهمی در هدایت جامعه به سوی رحمت یا عذاب را دارند و علت انکار و کفر آنها به خاطر تکبرشان است(شهیدی، 1388ش: 136-127)که مایه نابودی خود و جامعه میشوند.
2-3- پردازش صعودی سیاق محوری با سایر سیاقهای سوره اعراف
هریک از سیاقهای بیست و چهارگانه سوره اعراف در کلماتی با سیاق محوری در اشتراک هستند. هدفکلی سوره منافاتی با اهداف آیات موجود در سوره ندارد. بدست آوردن هدف اصلی سوره، با مطالعه آیات در سیاق و ارتباط سیاقهای سوره که با اهداف متنوعی میباشند حاصل میشود .
1-2-3- ارتباط سیاقها در سوره اعراف براساس سیاق محوری
از بررسی سیاقها به دست آمد: دوری از شرک و حرام بودن شرک و ارتباط آن با سیاق محوری در عبارت« اُعبُدوالله» میباشد. پیامبران افرادی از خود قوم وناصح و امین مردم هستند و برای هدایت مردم فرستاده شدهاند. دعوت پیامبران همواره به عبادت خدا و سفارش به تقوا بوده است که ایمان و تقوا موجب دفع بلا و نزول برکات میشود. رعایت احکام و دستورات دین و استغفار بدرگاه خداوند موجب پرهیزگاری است و متقین سرانجام و جایگاه نیک خواهند داشت. در صورت استغفار رحمت خداوند هم باید شامل حال انسان بشود. رحمت از جانب خدا ویژه مومنین است. کتاب خدا رحمتی برای مومنین است، ارسال رسل از جانب رب العالمین از نعمتهای خداوند بر بندگان است. باران از رحمت خداوند است. آیات موجب بصیرت و رحمت مومنان است. رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است و شامل حال متقین و مومنینی است که از رسول تبعیت میکنند و به او ایمان دارند و رستگار میشوند. اگر رحمت خدا شامل حال مومنان نباشد از خاسرین خواهند بود. ولی استکبار جویی موجب قبول نکردن حق و وارد شدن به عذاب است.
نافرمانان همواره از مستکبران اشراف هستند که برتصمیم گیریهای رهبر جامعه تاثیر میگذارند. کبر موجب نافرمانی و نافرمانی رسول، ظلم به خویشتن و موجب عذاب در قیامت است. تکبر و تکذیب آیات موجب وارد نشدن به بهشت است. تکذیب کنندگان متکبران هستند که به خاطر تکذیبشان ایمان نمیآورند و به رسول تهمت میزنند، اعمالشان حبط میشود و به تدریج عذاب میشوند چون عمین(کوردل) هستند، آنها از عذاب گذشتگان عبرت نمیگیرند و عذابها را حوادثی میدانند که به گذشتگان رسیده است.
با عبرت از رفتارگذشتگان نباید از شیطان پیروی کرد که به خاطر عمل سفهاء ممکن است همه عذاب شوند. افراد باتقوا در وسوسههای شیطان به خود میآیند و بصیرت پیدا میکنند. آن چه موجب غفلت و تکبر و تکذیب میشود فراموشی ذکر «رَب» است. آدم بنابر فطرت به ربوبیت خداوند شهادت داد ولی با تبعیت از پدران و از روی هوای نفس آیات را تکذیب کرده و با این کار به خود ظلم میکند.
از ارتباط سیاقهای سوره میتوان علت عدم پذیرش توحید، تکذیب آیات و نافرمانی مشرکان و کافران را تبعیت از نیاکان و غفلت دانست که موجب ظلم به خویشتن و وارد شدن به عذاب میشود. هرکاری در اخلاق، اعمال و عقاید به توحید برمیگردد، اگر عقیده انسان به یگانگی رَب باشد از این عقیده، عقاید دیگر نشأت میگیرد.
3-3- عناصر درون متنی سوره اعراف
علاوه بر سیاقها، آیات آغازین و پایانی، اسماء الحسنی، سوگندها، شخصیتها و داستانهای به کار رفته در سوره از عناصر درون متنی هستندکه برای کشف غرض سوره میتوان از آنها بهره برد(پژوهشهای قرآنی، شماره2، 4-25 ).
1-3-3- آیات آغازین و پایانی
درسورههای بلند، توجه به رکوع اول و آخر، در جهت تشخیص محور موضوعی سوره بسیار مفید است. رکوع نخست حالت مقدمه و رکوع آخر در جایگاه نتیجه قرار میگیرد. با تمرکز بر این دو رکوع میتوان محور موضوعی سورههای بلند را در نظر گرفت، محور موضوعی از جنس معنا و مفهوم است و با تدبر در ساختار سوره بدست میآید(لسانی فشارکی، محمدعلی، 1394ش: 129). حتی بدون مطالعه سایر آیات و تنها با توجه به آیات ابتدایی و انتهایی سوره میتوان به موضوع اصلی سوره پی برد(خامهگر، 1395ش، 170).
در این بخش ارتباط آیات ابتدایی و پایانی سوره اعراف در ارتباط با سیاق محوری که در مورد هود(ع) میباشد بر اساس کلمات کلیدی به کار رفته در سیاق بررسی خواهد شد. برای به دست آوردن ارتباط میان آیات آغاز و پایان و سیاق محوری از کلمات وعبارت مشترک در سیاق یا موارد تاکیدی و تکرار یا کلماتی که نتیجه گفت وگو را بیان میکند استفاده میشود.
سیاق ابتدایی خطاب به پیامبر است و قرآن را دربردارنده آیات الهی بیان می کند و پیامبر مامور به تبلیغ و دعوت مردم به سوی آن شدهاست. قرآن مردم را به تبعیت از آیات و دوری از شرک فرا می خواند. در این سیاق ذكر را به مؤمنين اختصاص داده و دليل بر اين است كه انذار شامل مؤمنين و غير مؤمنين مىشود. در ادامه سیاق سنتى را خاطر نشان مىسازد كه خداوند در مشركين امم گذشته جارى ساخته است: وقتى مردم غير از خدا اولياى ديگرى اتخاذ كردند خداوند آنان را به عذابى هلاكشان ساخته و پس از ديدن عذاب به ظلم خود اعتراف نمودند. در آیه انتهایی سیاق عده بسیار کمی از مردم را شکرگزار نعمت های خداوند می داند.
در سیاق مربوط به هود(ع) آیات 65تا72 یک نمونه از این مردم را که در سیاق ابتدایی به طور اجمال بیان کرد به تفصیل آورده است. هود(ع) مردم را به خداپرستی و دوری از شرک دعوت میکرد ولی با تهمتهای ناروا از جانب قوم مواجه شد . او بارد تهمتها و ناصح امین نامیدن خود سعی کرد مردم را مجاب کند تا دعوت او را بپذیرند ولی نافرمانی کردند و عاقبت عذاب شدند.
سیاق انتهایی در مورد فرزندانآدم است که قبل از دادن نعمت ادعای شکرگزاری میکند و چون به او داده میشود فراموش کرده و براى خدا شریک قرار میدهد، پس عدم شکرگزاری اکثریت مردم که در سیاق ابتدای سوره آمده بود در سیاق انتهایی تکرار شده است. در آیات بعد سعی در بیدار کردن منطق دارد و دوباره خطابی که در سیاق ابتدای سوره بود به پیامبر باز میگردد و برای دلداری دادن به پیامبر و ایمان نیاوردن مردم دستوراتی را برای ایشان متذکر میشود(امین، بیتا: 5/ 334 ). آوردن سیاق مربوط به هود(ع) یک نمونه برای پیامبر میباشد. از شرایط که هود(ع) با آن مواجه بود و رفتاری که قوم با او داشتند تا پیامبر بداند که پیامبران قبلی هم، دارای شرایطی مشابه ایشان بودند. ظاهر آیات خطاب به پیامبر است در حالی که همه مومنان مورد خطاب هستند.
2-3-3- اسماء الحسنی
از راههای پیدا کردن غرض سوره بررسی آماری اسماءالحسنی در سوره است که با استفاده از معنای لغوی اسماء، رابطه آنها با غرض اصلی سوره و ارتباطشان با سیاق محوری کشف خواهد شد. در سوره اعراف اسماء الحسنی به این ترتیب میباشند: «رَبِالعَالَمین»5 مرتبه، «خَیرُالحَاکِمین»1مرتبه، «خَیرُالفَاتُحین»1مرتبه، «اَرحَمالرَاحِمین»1مرتبه، «خَیرُ الغَافِرین»1مرتبه، «غَفُور»2مرتبه، «رَحِیم»2مرتبه، «سَمِیع »1مرتبه، «عَلِیم »1مرتبه آمده است.
نام جلاله« الله» در این سوره 61 بار و نام «رَب» با احتساب «رَبُ العَالَمِین» 65 بار تکرار شده است. در سیاق مربوط به هود(ع) در سوره اعراف نام «الله»4 بار و «رَب »4 بار آمده است. تکرار این کلمات در کل سوره (رَب 4بار بیشتر از اَلله) و باتوجه به معنای لغوی «رَب»، پرورش و تربیت کردن انسانها با توجه دادن به صاحب تمام موجودات و عالمین که«اَلله» است، میباشد چون تکرار واژه «الله» 4بار کمتر از «رَب» بوده است. در سیاق مربوط به هود(ع) که تکرار این دو کلمه برابر است، نشان دهنده این است که هود(ع) میخواست آنها را متوجه کند رَب شما همان اَلله است، چون مردم عبادت بتها و تقلید از نیاکانشان را باور داشتند.
با توجه به اسماء الحسنی به کار رفته و محتوای سیاقها، ربوبیت را مخصوص «الله» بیان میکند. تکرار «رَب العَالَمِین» اشاره دارد که خداوند در دو عالم رَب شماست. او دانا و شنوا به کارهای شما است در عین این که غفور و رحیم است. او خَیرُالحَاکِمین(بهترین داور)، خَیرُالفَاتِحین(بهترین گشاینده)، اَرحَمُ الرَاحِمین(مهربانترین مهربانان)و خَیرُالغَافِرین(بهترین پوشاننده گناهان) است. اگر مردم در ایمان و اجابت دعوت رسول دو دسته باشند اوست که بهترین داور است. اگر کسی بخواهد بسویش برگردد راه را نشان میدهد، به بندگان مهربان است و گناهان آنان را میپوشاند.
3-3-3- شخصیتهای مطرح در سوره
شخصیتهای سوره و ارتباطشان با سیاق مربوط به هود(ع) و غرض سوره در این قسمت بررسی خواهند شد. ابتدای سوره در مورد فريب آدم و همسرش از شیطان است که باعث هبوطشان شد. نوح، هود(ع) و صالح مردم را به توحید و ترک شرک دعوت مینمودند و مردمی که از قوم خود پیامبر بودند آنها را انکار میکردند. در ادامه سوره ازشخصیت لوط نام برده است. لوط از پيروان شريعت ابراهيم(ع) بوده، به خلاف هود و صالح كه از پيروان شريعت نوح بودند. شخصیت بعدی شعیب میباشد و دعوت او مانند نوح و هود(ع) و صالح بوده، سپس در مورد موسى سياق را تغيير داده و فرمود: «ثُمَ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى» براى اينكه موسى(ع) سومين پيامبر اولوالعزم است. چون سير بشر از نقص به سوى كمال تدريجى است و استعداد قبول معارف الهى در هر عصرى با عصر ديگر مختلف است پس شریعتها از نظر اجمال و تفصیل متفاوتند. شخصیت دیگری که در سوره اعراف ذکر شده و نام او به طور مشخص نیامده ولی بر اساس تفسیری(طبرسی، 1384ش: 10/ 114) که در مورد این آیه آمده، بلعم باعورا میباشد:«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا» كه حجتها به او داديم ولی خود را به جهالت افكند پس شيطان او را دنبال كرد تا گمراهش كند و سر انجام گرفتار گمراهى و هلاكت شد.
ارتباط شخصیتهایی که در سوره اعراف آمده با سیاق هود(ع)، در پیام رسالت و نوع دعوت آنها است. ابتدای سوره خطاب به پیامبر میباشد و ایشان از نژاد عرب بودند. نوح، هود(ع) صالح، لوط و شعیب همگی از نژاد عرب بودند(سیوطی، 1404ق: 3/ 94 ) و به منطقهای مامور شدند که اعراب زندگی میکردند و در طول دعوت خود با مشکلات و سختیهایی مواجه شدند. نام بردن از این پیامبران موجب میشود پیامبر بتواند سختیهایی را که در مسیر رسالت دارد بهتر تحمل کند و بداند پیامبران قبل هم با مشکلات و سختیهایی در مسیر دعوت مواجه بودند. در ادامه سوره آمدن نام موسی به خاطر داشتن کتاب و شریعت وجه اشتراکشان با پیامبر میباشد.
در ابتدای سوره، علت سجده نکردن شیطان را برتری جویی و تکبر بیان کرده است. توصیه به بنی آدم برای فریب نخوردن از شیطان و تبعیت از پدران از مواردی است که در آیه 27و28 به انسان تذکر داده شده است. سرگذشت بلعم باعورا که در انتهای سوره آمده شبیه سرگذشت اقوام تمام پیامبرانی است که در سوره اعراف آمده است که با تبعیت از هوای نفس از شیطان تبعیت کردند و از نظر معنوی دچار هبوط شدند. كسىكه همواره از هواى نفس خود پيروى مىكند و به گمراهىاش ادامه مىدهد، در هرحال گمراه است(مغنیه، 1378ش: 3/ 653 )، با ادامه دادن گمراهی و اصرار برآن در زمره مکذبان می شود و به عذاب الهی گرفتار می آید.
4-3-3- داستانهای سوره
ارتباط داستانهای سوره با سیاق مربوط به هود(ع) و غرض سوره بررسی خواهند شد.
قصهپردازی و گفتمانهای روایی در ادبیات امروز، از ابزارهای مهم القای مفاهیم به شمار میروند. به همین سبب، قرآن برای عمق بخشیدن به مقصود مورد نظر خود از شیوۀ بیان قصه استفاده کرده است. داستانهای قرآن، سخن خداوند است که عاری از نقص و عرضۀ تصویر واقعی و عبرتآمیز از حوادثی است که روزی اتفاق افتاده است(پژوهشنامه معارف قرآنی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره32، 103-77).
در ابتدای سوره داستان آدم و سجده نکردن شیطان براو، سرانجام مخالفت شیطان با دستورات الهی رانده شدن از درگاه الهی و سرانجام نافرمانی آدم هبوط بود، در راستای غرض سوره که سرانجام مخالفت با آیات و دستورات الهی است، میباشد. داستانهای دیگری که در سوره اعراف آمده شامل: داستان نوح و اينكه چگونه مردم را به توحيد و ترك شرك دعوت مىنمود، تعقيب و دنباله آيات قبل است كه راجع به دعوت به توحيد و نهى از شرك و تكذيب آيات خداوند بود و به منظور تكميل همين بيان، داستان عده ديگرى از انبياء از قبيل هود(ع)، صالح، شعيب، لوط و موسى را ذكر مىفرمايد.
بعد از نوح داستان هود(ع) آمده است، سرانجام مخالفت قوم هود(ع) با پیامبرشان و تکذیب او، گرفتار شدن به عذاب و قطع شدن دنباله آنها بود. داستان بعدی درمورد قوم ثمود که يكى از امتهاى قديمى عرب بودند كه در سرزمين يمن در احقاف مىزيستهاند و خداوند متعال صالح را از خود آنان مبعوث نمود. صالح قوم خود را كه مانند قوم نوح و هود مردمى بتپرست بودند به دين توحيد دعوت نمود. سرانجام قوم ثمود که معجزه پیامبر را انکار کردند و با دستورات صالح مخالفت کردند گرفتار شدن به عذاب رجفه و درجا مردن در خانههایشان بود.
داستان بعدی در مورد قوم لوط میباشد. وحدت سياق اقتضا داشت كه هم چنان كه در داستان هود(ع) و صالح فرمود: «وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً» و «وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً» در اينجا «و الى فلان اخاهم لوطا» بیاید و اگر در خصوص قوم لوط سياق را تغيير داده و بعد از ذكر داستان آن قوم مجددا به سياق قبلى برگشته و فرموده: «وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً» براى اين بوده كه لوط از پيروان شريعت ابراهيم بود ولی هود(ع) و صالح از پيروان شريعت نوح بودند، لوط از بستگان ابراهيم بود که به سوى اهل سدوم فرستاده شد، تا آنان را كه مشرك و بتپرست بودند، به دين توحيد دعوت كند. لوط آنها را از اعمال زشتی که انجام میدادند نهی کرد ولی آنها نپذیرفتند و با نوعی از باران هلاک شدند.
«وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً» اين آيه عطف است بر داستان نوح، چون شعيب مانند نوح و انبياى قبل از خود دعوت خويش را بر اساس توحيد قرار داده بود و از فساد نهی میکرد ولی قوم او را تکذیب کردند و با عذاب رجفه نابود شدند.
«ثمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى» در ابتداى داستان موسى(ع) لحن آيات و سياق آن تغيير يافته، بدان سبب كه اهميت داستان آن جناب را برساند، چون دين توحيد بعد از دو مرحلهاى كه در بعثت نوح و ابراهيم داشت احكامش مفصلتر گرديد(طباطبایی، 1374ش: 8/ 269-218). اين داستانها داستان اقوامی است كه پیامبران در ميانشان مبعوث شدند و جريان حال اقوام و رفتارى كه با پيامبران خود كردهاند. سرانجام انكارشان عذاب الهى بوده که همه را از بين برده و منقرضشان نموده، لذا تمامى اين داستانها به آياتى ختم شده كه كيفيت نزول عذاب و هلاكت آنان را بيان مىكند. غرض از اين آيات بيان حال مردم از حيث قبول عهد الهى و رد آن است تا براى مردم و مخصوصا امت اسلام انذار و مايه عبرت بوده باشد. سورههايى كه ابتدای آن ها" الف لام ميم" آمده در يك غرض مشتركند، و آن انذار و تذكر مردم است.
در آیه 163و164 داستان اصحاب السبت آمده است: «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ» كه بر كنار درياى «ايله» بود. هنگامى كه در روز شنبه، با شكار ماهى از حد خود تجاوز مىكردند. آنها بخاطر گناهشان، اين طور آزمايش ميشدند(طبرسی، 1384ش: 10/ 113-93).
در تمام این داستانها و داستان هود(ع) سرانجام مخالفت با آیات و دستورات الهی را بیان کرده است و با آیات ابتدایی سوره اعراف مطابقت دارد. داستان مردمی که نافرمانی کردند به پیامبر یادآور میشود که اگر مردم سخنان تو را نمیپذیرند احوال پیامبران قبل از تو چنین بوده است و سرانجام آنهارا آورده تا مایه دلداری پیامبر باشد.
5-3-3- سوگندهای سوره
درسوره اعراف خداوند از واژههای سوگند یا از کلمه خاصی برای سوگند استفاده نکرده است. سوگندهایی که در سوره آمده است مربوط به لام قسم است که در آیات مختلفی به چشم میخورد ازجمله آیات: 6، 7، 11، 16، 18، 23، 52، 59، 79، 88، 90، 93، 101، 124، 134، 149، 167 و189. یک نمونه از آیاتی که با لام قسم در سوره اعراف آمده مورد تحلیل قرار خواهد گرفت: «لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ » نخست داستان نوح را ذكر فرموده، چون نوح اولين پيامبرى است كه تفصيل نهضت او در قرآن ذكر شده است. لام در كلمه «لقد» براى قسم است، و به منظور تاكيد مطلب آمده، چون روى سخن با مشركين منكر نبوت میباشد(طباطبایی، 1374ش: 8/ 218). عرف عرب این است که در تاکید دیدهها و شنیدهها به قسم متوسل میشوند(فخررازی، 1420ق: 17/ 117).علاوه بر این برای توجه دادن به مطلب از سوگند استفاده شده است(پژوهشهای زبان شناختی قرآن، شماره1، 128-111).
با بررسی آیاتی که در آنها لام قسم آمده است این نتیجه حاصل شده که بیشترین مورد تاکید وتوجه با استفاده از لام سوگند مربوط به ارسال رسل، 3بار در سوره تکرار شده است. در مورد ابلاغ رسالت توسط رسل 3بار تکرار شده و رحم و مغفرت خداوند در سوره 2بار با لام سوگند آمده است.
نتیجه گیری
آیات مربوط به داستان هود(ع)، با دعوت توحیدی آغاز شده ولی اشراف و بزرگان کافر او را مورد تهمت سفاهت و کذب قرار دادند و با تبعیت از پیشینیان از هود(ع) در خواست عذاب کردند.
موضوعات مطرح شده در سیاقها در راستای غرض و محور اصلی سوره سرانجام مخالفت با آیات و احکام الهی را ترسیم مینمایند.
ابتدا وانتهای سوره که خطاب به پیامبر(ص) و تسلی خاطر ایشان در برابر رفتارهای مردم میباشد در همین راستاست.
سیاقهای سوره در ارتباط با سیاق هود(ع) و در جهت هدف سوره، علت عدم پذیرش توحید، تکذیب آیات و سرکشی از سوی مشرکان و کافران را تبعیت از نیاکان و غفلت بیان میکند که موجب ظلم به خویشتن و وارد شدن به عذاب میشود.
ذکر واژه« رَب» در آیات مختلف سوره، اشاره به توحید ربوبی است که خداوند را به عنوان خالق قبول داشتند ولی در توحید ربوبی دچار شرک و انکار بودند، به همین دلیل واژه «رَب» در آیات مختلف سوره و در سیاقهای مختلف تکرار شده است.
محتوای داستانهای سوره تبعیت از هوای نفس است که آن را تبعیت از شیطان میداند که با ادامه دادن و اصرار بر این کار در زمره مکذبان میشوند و به عذاب الهی گرفتارمیآیند. داستانهای سوره سرانجام مخالفت با دستورات خدا رابیان کرده است.
بیشترین سوگند سوره بر ارسال رسل است که تبعیت از رسولان و ایمان آوردن به آنها موجب رستگاری و داخل شدن در رحمت خداوند خواهد شد. داستان قوم هود(ع) نیز که یکی از داستانهای مطرح شده در سوره اعراف است، با هدف سوره و سیاقهای دیگر کاملا مطابقت دارد.
پیوستگی تمام اجزای سوره از نظر لفظی و معنایی در سوره اعراف به اثبات رسید و به شبهات در زمینه عدم پیوستگی متن قرآن می توان پاسخ داد.
منابع
قرآن کریم
1- امین، نصرت، بی تا، مخزن العرفان در علوم قرآن، بیجا، بینا.
2- جوادی آملی، عبدالله، 1390ش، تفسیر تسنیم، قم، اسرا.
3- خامهگر، محمد،1392ش، ساختار سورههای قرآن کریم، قم، نشرا.
4- خامهگر، محمد، 1395ش، ساختار هندسی سورههای قرآن، سازمان تبلیغات اسلامی سازمان چاپ و نشر بین الملل.
5- راغب اصفهانی، حسین، 1396ش، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، مترجم غلامرضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی.
6- رشیدرضا، محمد،1411ق، تفسیر المنار، مصر، الهیئۀ المصریۀ العامۀ للکتاب.
7- رضايى اصفهانى، محمدعلى،1387ش، تفسير قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.
8- سیوطی، جلال الدین، 1404ق، الدر المنثور، قم، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی.
9- سیوطی، جلال الدین، 1416ق، الاتقان، لبنان، دارالفکر.
10- طباطبايى، محمدحسين، 1374ش، تفسير الميزان، مترجم محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی.
11- طبرسی، فضل بن حسن،1412ق، جوامع الجامع، مصحح ابوالقاسم گرجی، قم، حوزه علمیه قم مرکز مدیریت، قم.
12- طبرسی، فضل بن حسن،1384ش، مجمع البیان، مترجم حسین نوری همدانی، تهران، فراهانی.
13- فخر رازى، محمدبنعمر،1420ق، التفسير الكبير(مفاتيح الغيب)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
14- لسانی فشارکی، محمدعلی؛ مرادیزنجانی، حسین،1394ش، سوره شناسی، قم، نصایح.
15- معرفت، محمدهادی، 1373ش، تناسب آیات، قم، بنیاد معارف اسلامی مرکز نشر.
16- مغنیه، محمد جواد،1378ش، تفسیر کاشف، مترجم موسی دانش، ، قم، بوستان کتاب.
مقالات
17- خامهگر، محمد؛ نقیزاده، حسن؛ رضاییکرمانی، محمدعلی، «اعتبار سنجی رهیافتهای کشف استدلالی غرض سورههای قرآن»، پژوهشهای قرآنی، 1395ش، دوره21، شماره2، 4-25.
18- شفق، محمدحسن، «روش تفسیری سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن»، مجله منهاج، 1386ش،دوره 5 ، شماره1، 125.
19- فرامرزی، جواد؛ خلیلی، میثم،« مقاله تحلیل ساختار داستان ضیف ابراهیم(ع) و قوم لوط(ع) در رکوع هفتم سوره هود»، پژوهشنامه معارف قرآنی دانشگاه علامه طباطبایی،1397ش، دوره9، شماره32، 77-103.
20- کدخدایی، مرضیه السادات؛ صمدانیان، محسن، «باز خوانی معنا شناسی سوگندها در سوره فجر با محتوای آن»، پژوهش های زبان شناختی قرآن، 1398ش،دوره8، شماره1، 111-128.
References
The Holy Quran
1- Amin, Nusrat, Bita, Makhzan al-Irfan in the sciences of the Qur'an, Bija, Bina.
2- Javadi Amoli, Abdullah, 2013, Tafsir Tasnim, Qom, Isra.
3- Khamegar, Mohammad, 1392, Structure of the Surahs of the Holy Quran, Qom, Nashra.
4- Khamegar, Mohammad, 2015, geometrical structure of Quranic surahs, Islamic Propaganda Organization of International Publishing Organization.
5- Ragheb Esfahani, Hossein, 2016, translation and research of vocabulary of Quran, translated by Gholamreza Khosravi Hosseini, Tehran, Mortazavi.
6- Rashidreza, Muhammad, 1411 A.H., Tafsir al-Manar, Misr, Al-Hiyeh al- Masryah al-Ame for the book.
7- Rezaei Esfahani, Mohammad Ali, 1387, Tafsir Qur'an, Mehr, Qom, Researches on Tafsir and Sciences of the Qur'an.
8- Siyuti, Jalal al-Din, 1404 AH, Al-Dur al-Manthor, Qom, Ayatollah Marashi Public Library.
9- Siyuti, Jalaluddin, 1416 AH, Al-Itqan, Lebanon, Dar al-Fikr.
10- Tabatabayi, Mohammad Hossein, 1374, Tafsir al-Mizan, translated by Mohammad Baqer Mousavi, Qom, Qom Seminary Teachers' Society, Islamic Publications Office.
11- Tabarsi, Fazl bin Hasan, 1412 AH, Jameed al-Jami, corrected by Abul Qasem Gurji, Qom, Qom seminary center of management, Qom.
12- Tabarsi, Fazl bin Hassan, 1384, Majma Al Bayan, translated by Hossein Nouri Hamdani, Tehran, Farahani.
13- Fakhr Razi, Muhammad bin Umar, 1420 AH, al-Tafsir al-Kabir (Mufatih al-Gheeb), Beirut, Dar Ihya al-Trath al-Arabi.
14- Lesani Pasharaki, Mohammad Ali; Moradi-Zanjani, Hossein, 1394, Surah Al-Zanjani, Qom, Nasayeh.
15- Marafet, Mohammad Hadi, 1373, the compatibility of the verses, Qom, Islamic Studies Foundation, publishing center.
16- Mughniyeh, Mohammad Javad, 1378, Tafsir Kashif, translated by Musa Danesh, Qom, Bostan Kitab.
articles
17- Khamegar, Mohammad; Naghizadeh, Hassan; Rezaei-Kermani, Mohammad Ali, "Validation of Argumentative Discovery Approaches for the Surahs of the Qur'an", Qur'anic Researches, 2015, Volume 21, Number 2, 25-4.
18- Shafaq, Mohammad Hasan, "Sayyid Qutb's method of interpretation in Tafsir Fi Zhalal al-Qur'an", Minhaj Magazine, 1386, Volume 5, Number 1, 125.
19- Faramarizi, Javad; Khalili, Maysham, "An article on the analysis of the story structure of Dif Ibrahim (pbuh) and the people of Lot (pbuh) in the seventh bow of Surah Hud", Research Journal of Quranic Studies of Allameh Tabatabai University, 2017, Volume 9, Number 32, 77-103.
20- Kodkhodaei, Marzieh Al Sadat; Samdaniyan, Mohsen, "Re-reading the semantics of oaths in Surah Fajr with its content", Qur'an Linguistic Researches, 2018, Volume 8, Number 1, 111-128.
The method of extracting the humanities of the Qur'an based on a case study: structural analysis of the verses related to the story of Hud (pbuh) in Surah A'raf in proving the continuity of the text of the Holy Qur'an
Abstract
Structural analysis is a systematic method to identify the pattern of relationships between a set of indicators. When there are several indicators in the study of a surah, to find the pattern of relationships between them, it is better to achieve this pattern through the structural method. This article uses the theory of purposefulness of surahs and the structural method based on the fact that the verses of the surah can be categorized according to the main purpose of the surah, using discourse analysis and bottom-up processing by dividing the text into.
Smaller units have emerged in response to how the context related to the story of Hud (pbuh) in Surah A'raf is related to other contexts and in relation to the main purpose of the surah. The context related to Hud (pbuh) expresses the behavior of the people towards their prophet and their end. Other contexts of the Surah state the cause of the behavior as obedience to the ancestors and neglect. The connection between the central context and the main purpose of Surah Tasla explains the Prophet's memory and the reasons for the behavior of the people in the age of descent.
Key words: Structural connection, Surah A'raf, Hazrat Hud (pbuh), structure of Surah, context of verses.