Semantics of Ziadat in two verbally similar verses (23 Baqarah and 38 Yunus) of the Qur'an and the study of their translation
Subject Areas : Quarterly Sabzevaran Fadakاحمد امیدعلی 1 , neda mohammadi 2
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات عربی
2 -
Keywords: an, an, semantics, verbally similar verses, ziadat, translation of the Qur', Qur',
Abstract :
The semantics of verbally similar verses is one of the most important axes of Quran research. There are verses in the Qur'an that have the same words and meanings, but are repeated two or more times with slight differences in the structure of the word. These differences are in takhir and taanith, submission and delay, omission and addition, singular and plural, intervals of verses and ma'rifa and nakrah, each of which can be considered in the field of research.In this research, the aim is to investigate the excessiveness in verbally similar verses, which is obtained by descriptive-analytical method, first by using the rules of lexicography and the dictionary of the meaning of additional words or letters in the verse, then by considering the science of semantics, the information is processed. by the Qur'an in the context, so that the conceptualization of the position of each verse is clarified with that additional interpretation, then the result of this conceptualization is compared with translation equivalents in various translation methods of translators: Makarem Shirazi, Dehlavi, Khormardel, Elahi Qomshei amThis research was carried out in the selection of translators based on the method of semantic, literal, interpretive and free translation. The result of this research shows that there are many wisdoms in similar verses, such as respecting the context, the difference of the audience, and presenting a new point and meaning, that sometimes the translators have translated both similar verses in the same way,
چکیده
معناشناسی زیادت در دو آيه متشابه لفظی (23بقره و38 یونس) قرآن و بررسی ترجمه آن ها
معناشناسی آیات متشابه لفظی، یکی از مهم ترین محورهای پژوهش قرآن است. در قرآن آیاتی هستند که از الفاظ و تعابیر یکسانی برخوردارند، اما در ساختار کلام با اندکی تفاوت، دو یا چند بار تکرار شده اند. این تفاوت ها در تذکیر و تأنیث، تقدیم و تأخیر، حذف و اضافه، مفرد و جمع، فواصل آیات و معرفه و نکره است که هر یک می تواند در عرصه پژوهش مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش هدف، بررسی زیادت در آیات متشابه لفظی است که با روش توصیفی ـ تحلیلی، ابتدا با استفاده از قواعد واژه شناسی و فرهنگ لغات به معنای واژه یا حروف اضافی در آیه دست یافته سپس با در نظر گرفتن علم معناشناسي به اطلاعات پردازش شده توسط قرآن در سیاق روی میآورد، تا مفهوم سازی موقعیت هر آیه با آن تعبیر اضافی روشن شود، سپس نتیجه این مفهوم سازی را با معادلهای ترجمه در انواع روش ترجمهای مترجمان: مکارم شیرازی، دهلوی، خرمدل، الهی قمشه ای تطبیق داده ایم، در این پژوهش چهار ترجمه براساس روش ترجمهی معنایی، تحت اللفظی، تفسیری و آزاد انتخاب شده است. نتیجه این پژوهش بیانگر آن است که زیادت در آیات متشابه دارای حکمتهای مختلفی است مانند رعایت سیاق، تفاوت مخاطب و ارائه نکته و معنای جدید که مترجمان گاه هر دو آیه متشابه را یکسان ترجمه کردهاند و به زیادت حرف جر «من» در آیه توجه ای نکردهاند.
کلید واژگان: قرآن، معناشناسی، آیات متشابه لفظی، زیادت، ترجمه قرآن.
1. مقدمه
بررسی آیات متشابه لفظی برای دست یابی به اعجاز قرآن امری سودمند است؛ زیرا اسلوب قرآن و ظرافت آن به گونهای است که دیگران از رعایت این گونه دقت ها در کلام و سخن در زبان عربی ناتوان هستند. با بررسی این آیات، توهم برخی از کج اندیشان که حقانیت قرآن را انکار میکردند برطرف میشود؛ زیرا تکرار، زمانی ناپسند است که در معنا هیچ تغییری ایجاد نکند ولی با بررسی علت اختلاف در آیات متشابه به حکمت این اختلافها دست مییابیم و بررسی این آیات به حافظان قرآن کریم برای حفظ دقیق تر و بهتر کمک می کند تا بتوانند هر آیه را به صورت صحیح و بدون اشتباه با دیگری به خوبی در ذهن خود ثبت کنند.
پژوهش حاضر برآن است تا با بررسی معنا و ترجمه زیادت در اين دو آيه متشابه لفظی (23بقره و38 یونس) به نکات تفسیری و حکمت زیادت در این آیات دست یابد، بیشک قرآن برای بیان مقاصد خود زیباترین الفاظ را به کار گرفته است و این آیات متشابه بیحکمت نازل نشده اند و گزینش چنین الفاظی برای همگان میسر نیست و در ترجمه لازم است که مترجم نکات معنایی این آیات را دریافته و در کلام خود منعکس کند. در این پژوهش ترجمه های مکارم شیرازی، دهلوی، خرمدل و الهی قمشه ای بررسی شدهاند و معیار انتخاب ترجمهی مترجمان روش متفاوت آنها از یکدیگر است، این پژوهش قصد دارد با در نظر گرفتن اصل تعیین پذیری در معناشناسی قرآن، آیات را با استفاده از منابع تفسیری و لغوی تحلیل کند و به دنبال این است که به پرسشهاي زير پاسخ دهد.
پرسش های پژوهش:
در برآیند پژوهش، پژوهشگر در پی پاسخ به سوالات زیر میباشد:
1ـ چگونه زیادت در آیات متشابه، نکات معنایی و تفسیری ایجاد میکند؟
2ـ مترجمان قرآن کریم به زیادت آیات چگونه توجه نمودهاند؟
3ـ بررسی زیادت در آیات متشابه چه کمکی به مخاطب قرآن میکند؟
فرضیه های پژوهش:
1ـ زیاد شدن یک کلمه یا یک حرف در ساختار کلام، معنای جدیدی را اضافه میکند و اگر زیادتی در آیات متشابه قرآن کریم وجود دارد، حتماً حاوی نکته معنایی یا تفسیری خواهد بود.
2ـ برخی از مترجمان در انتخاب معنای واژگان و حروف در ترجمهی فارسی آیات متشابه دچار لغزش شدهاند و همین سبب ترجمههای مشابهی برای آیات متشابه شده است و این امر کاستی ترجمه را در پی داشته است حال آنکه برخی از مترجمان نکات معنایی این آیات را دریافتهاند.
3ـ توجه به این آیات نقش مهمی در فهم دقیق معنای قرآن ایفا میکند و همچنین زمینه را برای حفظ بهتر آیات فراهم میکند و معنای دقیقتری را به مخاطب القا میکند و مخاطب ظرافتهای بیانی قرآن را بهتر درک میکند و همین امر نشان دهنده اعجاز قرآن برای مخاطبان میشود.
پیشینه پژوهش: پژوهشهای متعددی در قالب کتاب، پایان نامه و مقاله در موضوع آیات متشابه قرآن، به رشته تحریر در آمده است، اکنون برای آنکه جنبه نو بودن کار پژوهشگر مشخص گردد به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
کتابها: آثاری که درباره آیات متشابه لفظی نگاشته شده ، به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول: کتابهایی که فقط به جمع آوری و شمارش آیات متشابه لفظی پرداختهاند. نویسندگان این کتب قاریانی بودند که برای حفظ دقیقتر، آیات شبیه به هم را از سایر آیات جدا کردهاند که عبارتند از: 1ـ کتاب نافع بن عبدالرحمن یکی از قراء سبعه ( قراء سبعه گروهی بودند که در امر قرائت قرآن، مرجع و از سایر قراء شناخته شدهتر بودند.)
2ـ متشابه القرآن از ابو الحسن علی بن حمزه کسایی یکی دیگر از قراء سبعه، به تحقیق محمد داود در انتشارات دارالمنار به چاپ رسیده و در کتابخانه مرکز فرهنگ و معارف قم موجود است.
3ـ هدایة الحیران فی متشابه الفاظ القرآن از احمد عبدالفتاح البزوادی از انتشارات الطرفین که در طائف به چاپ رسیده است.
دسته دوم: کتابها و آثاری هستند که افزون بر شمارش آیات متشابه لفظی، به شرح و توضیح آنها پرداختهاند: « دُرَّة التّنزیل و غُرّةُ التأویل» اثر ابو عبدالله خطیب اسکافی از انتشارات دانشگاه ام القری که سیاق را معیار خود قرار داده و بیشتر مواقع آیهها را یک طرفه رها کرده و به بررسی همه آیهها نپرداخته است.
2. « البرهان فی متشابه القرآن» از محمود بن حمزه کرمانی از انتشارات دارالوفاء، نام دیگر این کتاب ( اسرار التکرار) است که به این نام شهرت بیشتری دارد . « ملاک تاویل» تالیف احمد بن ابراهیم بن الزبیر غرناطی، این کتاب در دو جلد نگارش یافته است و در چگونگی فهرست آیات از خطیب اسکافی پیروی میکند.
کتاب « حکمت تفاوت تعابیر در آیات مشابه قرآن کریم» تالیف زهره اهوراکی تنها کتاب فارسی است که در زمینه آیات متشابه لفظی نوشته شده است که در این کتاب بیشتر نظرات اشخاصی مثل اسکافی را ترجمه کرده و نویسنده این کتاب نظر جدیدی از خود ارائه نکرده است.
پایان نامهها: در دانشگاههای ایران در این حوزه پژوهشهایی صورت پذیرفته که به برخی از آنها اشاره میشود:
ـ ندیر پور، لیلا، « بررسی نمونههایی از آیات مشابه از نظر اعجاز شناختی قرآن کریم» دانشگاه پیام نور استان تهران ( 1392) در این پژوهش ذیل نظریه اعجاز شناختی با انطباق اصول زبان شناختی بر آیات متشابه برخی از آنها را با استفاده از جنبههای شباهت و تفاوت آنها تحلیل کرده است و حاصل کار این پایاننامه تکیه بر جنبه تفاوت آیات با استفاده از تمهیدات زبان شناختی و پیشبرد تفسیر آیات بوده است.
ـ سبحانی، مریم، « بررسی و تبیین معانی حروف در آیات مشابه در هفت جزء اول» دانشکده علوم قرآنی قم، ( 1392) در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی اختلاف در حروف در آیات متشابه لفظی هفت جزء قرآن پرداخته شده است.
ـ احمد پور بیرانوند، مریم، « بررسی ادبی و محتوایی آیات مشابه با تاکید بر تفسیر المیزان و کشاف» دانشگاه اراک، ( 1396). در این پایان نامه در ابتدا اختلاف در آیات متشابه دسته بندی گردیده و سپس از هر دسته نمونههایی ذکر و علت اختلاف الفاظ با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. خانم بیرانوند تمام اقسام آیات متشابه را گاه با ذکر یک نمونه در پایاننامه گنجانده است.
کرمی، همدم « نقد و بررسی ترجمهی آیات مشابه در ترجمهی : بهرام پور، صلواتی، مصباح زاده و آیت اللهی» دانشگاه اراک، (1396 ). در این پژوهش هدف آن دسته از آیاتی است که در تعابیر اختلاف دارند و با روش تحلیلی ـ تطبیقی ابتدا با استفاده از قواعد واژه شناسی به روابط معنایی واژگان دست یافته سپس با در نظر گرفتن دو اصل « اصالت تعبیر و تعیین پذیری» به اطلاعات پردازش شده توسط قرآن در سیاق روی آورده است سپس نتیجه این ژرف کاری را با معادل های برگزیده در انواع روش ترجمه مترجمان بهرام پور، صلواتی، مصباحزاده و آیت اللهی تطبیق داده است. شباهت پژوهش حاضر با اين پيشينه در بررسي آيات متشابه است لكن پژوهش حاضر به زيادت در آيات متشابه پرداخته است در حالي كه اين پيشينه به مبحث زيادت نپرداخته است و همچنين مترجمان انتخاب شده متفاوت هستند.
پایان نامه خانم ندیر پور، بررسی نمونه هایی از آیات متشابه براساس مباحث زبان شناسی است و خانم بیرانوند نیز به یازده قسم از آیات مشابه پرداخته است و در بعضی اقسام به بررسی یک نمونه اکتفا کرده است و و خانم سبحانی به بررسی اختلاف در حروف آیات مشابه پرداخته است و معیار هر سه پژوهش ذکر شده ترجمه و معناشناسی نبوده است . پایان نامه خانم کرمی، به بررسی یک قسم از آیات مشابه پرداخته و آن آیاتی است که در واژگان اسمی یا فعلی با یکدیگر متفاوتاند و به بررسی و نقد ترجمههای این آیات پرداخته است ولی در پژوهش حاضر به معناشناسی آیات مشابه از حیث زیادت ( حذف و اضافه) و بررسی ترجمه آن پرداخته شده است.
مقالهها: از جمله مقالاتی که در زمینه آیات مشابه لفظی به رشته تحریر در آمده می توان به این موارد اشاره کرد: « باز خوانی نقش حروف جر در آیات متشابه لفظی با رویکرد معناشناسی شناختی» از ولی الله حسومی و مریم توکل نیا، دانشگاه سیستان و بلوچستان،سال دوم، شماره اول، 1396، در این مقاله نقد و بررسی تطبیقی کاربرد شناختی حروف جر در آیات شبیه به هم را مورد مطالعه قرار داده و با تکیه بر شواهد قرآنی چند حوزه از اختلافهای موجود در معنای آیات متشابه را که در ساختار حروف جر نمایان است، بررسی کرده است.
ـ « بررسی ترجمهی آیات متشابه لفظی در هفت ترجمه فارسی قرآن کریم» از مرتضی عرب و رضا فرشچیان، دانشگاه فردوسی مشهد، 1391. در این مقاله به بررسی هفت ترجمه فارسی آیتی، دهلوی، جمعی، فولادوند، مجتبوی، مشکینی و مکارم شیرازی در ترجمه آیات متشابه لفظی پرداخته است و این ترجمهها را در چند حوزه از اختلافهای آیات متشابه بررسی کرده است.
ـ « پژوهشی درباره آیات متشابه لفظی قرآن کریم» از بی بی زینب حسینی، مطالعات اسلامی علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد، سال چهلم، شماره پیاپی 3/81، 1387ش. در این مقاله به بررسی وجوه اختلاف در آیات متشابه لفظی پرداخته شده است سپس به بررسی راهکارهای قرآن پژوهان در توجیه این تفاوتها پرداخته است.
تفاوت این پژوهش با مقاله های ذکر شده این است که: معیار پژوهش آنان معناشناسی نبوده است. علاوه بر آن، به بررسی کلی انواع آیات مشابه لفظی پرداختهاند ولی این پژوهش به بررسی یکی از انواع آیات مشابه لفظی که حذف و زیادت میباشد پرداخته است.
2. معناشناسی
بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی میگویند. این علم بر رابطة بین لغات، عبارت ها، علائم و نشانه ها تمرکز دارد. در زبان شناسی، معناشناسی زیر شاخهای است که به بررسی معنا در سطوح واژگان، عبارات و جملات میپردازد و بخش اصلی مطالعه معناشناسی علائم بین واحدهای مختلف زبان شناسی از جمله متشابه، مترادف، متضاد، تعدد معانی، معانی بیشتر، کنایه، هم معنا و ... میباشد.
« معنا» بر وزن مفعل مصدر میمی از « عنی» است. « عنی» به معنای اراده کردن، قصد کردن، در نظر داشتن و چیزی را منظور داشتن است، و « معنا» به معنای مدلول، مفهوم، مضمون، مفاد، محتوا و مقصود است و« معنی الکلام» یعنی مقصود و مضمون سخن( طیب حسینی، 1389: 17).
یکی از مهمترین شاخههای زبان شناسی، بحث معناشناسی است. در زبان انگلیسی، معناشناسی نامهای متعددی دارد که مشهورترین آن واژه Semantics است. اما در زبان عربی برخی آن را «علم الدلالة» و برخی « علم المعنی» مینامند، برخی هم آن را سیمانتیک میگویند که برگرفته از واژهی انگلیسی یا فرانسوی است. معناشناسی را چنین تعریف کردهاند: « بررسی معنا» ، «دانشی که به بررسی معنا میپردازد»، « شاخهای از دانش زبان شناسی است که به نظریه معنا میپردازد» یا « شاخهای که به بررسی شرایط لازم در رمز میپردازد تا قادر بر حمل معنا باشد»( عمر، 1988: 19). معناشناسی علمی است که درباره ی معانی واژگان، انواع و ریشههای آن، رابطهی میان لفظ و معنا، تحول معنایی، جلوهها و علتهای آن و قوانین و قواعد تابع آن بحث میکند( حامد صالح،بی تا: 29).
3. تعریف لغوی واژه متشابه
متشابه در لغت، اسم فاعل و مشتق از مصدر« تشابه» است که به معنی هم شکل و متماثل نیز آمده است. وقتی گفته می شود: « تَشابَهُ الشَیء» مراد آن است که میان دو چیز ( یا چند چیز) شباهت و همگونی رنگی و وصفی رخ داده است. گاهی نیز گفته میشود: « اشتَبهت الأُمور» که منظور آن است که چند چیز با چند امر با هم اشتباه شده است( ابن فارس، 1405: 243).
متشابه در اصطلاح علوم قرآنی، لفظی است که وجوه متعددی از معانی و مفاهیم را دربردارد و مورد شک و شبهه است و از این رو، همانطور که میتوان آنرا به وجهی صحیح تأویل کرد، به وجهی نادرست نیز قابل تأویل است( معرفت، 1428: 13ـ14). آیات مشابه، آیاتی هستند که در قرآن تکرار شده و در الفاظ متفق اند؛ اما بین دو آیه یا آیات اختلاف در زیادت و نقصان، تقدیم و تأخیر، تبدیل حرفی به حرف دیگر یا غیر از آن وجود دارد( کرمانی، 1998: 97ـ98).
به طور کلی متشابه دو نوع است: متشابه معنوی و متشابه لفظی. منظور از متشابه معنوی، تشابه در معناست که این گونه آیات متشابه در برابر محکم قرار میگیرند و منظور از متشابه لفظی، تشابه در لفظ است.
متشابه لفظی آیاتی نیستند که در برابر آیات محکم ذکر شوند، بلکه الفاظ آنها متشابه است ( سبزواری، 1379: 178). مشابهت در آیات قرآن ازسه جهت قابل بررسی است: 1. گاه مفهوم واحدی در سوره ها و آیات مختلف آمده است. مسائلی درباره توحید، نبوت، معاد، بهشت و جهنم، نماز، روزه، زکات و ...، 2. گاه بعضی آیات در الفاظ و تعابیر شبیه هستند بدون اینکه اختلافی در میان آنان باشد مثل آیه: « فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ» ( الرحمن: 55) که در این سوره سی و یک بار تکرار شده است. 3. گاه آیاتی در بیشتر الفاظ و تعابیر مشابه اند ولی در ساختار با یکدیگر تفاوت دارند مانند آیه: « هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ» ( اعراف: 189)، « وَهُوَ الَّذِيَ أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ» ( انعام: 98)
آنچه در این پژوهش مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت، دو آيه متشابه هستند که موضوعی را با الفاظ و تعابیر مشابه بیان کردهاند؛ اما در عین حال با تفاوت هایی در ساختار همراهاند و سایر متشابهات قرآنی مانند: آیات تکراری، آیاتی که در الفاظ متفاوت اما در مفاهیم یکساناند، از این پژوهش خارج میشوند.
4. زیادت حرف
هر کس که ادعا کند در قرآن زیادت بیهوده رخ داده وقتی که به عمق متن قرآن و بلاغت آن پی ببرد به این نتیجه میرسد که منزلت و متن کلام قرآن از سطح کلام عرب بالاتر است و عرب عاجز است از این که مثل قرآن را بیاورند پس هر زیادتی که در این کتاب هست برای آن معنی و دلیلی وجود دارد و راز بلاغی در آن نهفته است که هر کسی آن را نمیفهمد مگر به وسیله علم لغت و نحو عربی. زیادت حروفی که اکثر علمای عربی و اصحاب کتب حروف و مفسران ذکر کردهاند عبارت است از: إن، أن، ما، مِن، الباء و اللام به این معنی که در بعضی موارد زائد میآیند. ( تبعه، 2003: 105)
زیادت حروفی که در آیات قرآن دیده میشود باید برای بیان علت زیادت آنها به سیاق آیات توجه کرد و از جمله معانی این حروف عبارت است از:
1.مفید برای تأکید عموم یعنی معنای جمله را تأکید میکند مثل آیه: « لیس کمثله شیء» که ( کاف) در کمثله زائد و برای تأکید است و بسیاری از علمای عربی و بلاغت و اصول زیادت کاف برای تأکید نفی در این آیه را اثبات کردهاند. 2. تنصیص بر عموم جمله 3. تأکید برای دفع توهم ارادة جمع 4. تأکید اثبات 5. تأکید نفی ( همان: 106). زیادت حرف در قرآن عبارت است از:
هرگاه حرف جر باء بر سر کلمه ( حسب) بیاید و این کلمه مبتدا باشد، در این صورت حرف جر «باء» زاید است، مانند: « بحسبک أن تقوم»، بر سر خبر لیس و خبر «ما» شبیه به لیس: « لیس زیدً بقائم»، بر سر فاعل « کفی» نیز زائد است مانند: « كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا » (نساء: 79)( مالقی،1985، 225ـ 226) حرف جر باء بر سر فاعل « أفعل» صیغه ی تعجب زائد است، مانند: « أحسن بزید» (دسوقی،2009، ج1: 151)
لام زائد واقع میشود برای تأکید، ( لام تقویه):این حرف در واقع حرف جر شبه اصلی یا « لام» زائد غیر محض است که برای تقویت عامل ضعیف خود به جمله افزوده می شود، مثل آیه: « هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ » ( اعراف: 154) ( حسن، 1916، ج2: 438)من زائد واقع میشود و شروط زائد بودن عبارت است: الف. تقدم نفی یا نهی یا استفهام « ما لَکُم مِن إله غیره» ( اعراف: 59)، « هَل مِن خالقٍ غَیرُ اللهِ» ( فاطر: 3) ب ـ نکره بودن مجرورش ( مرادی، 2001: 317)
5. بررسي معنايي آيات 23 بقره و 38 يونس
«وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِين» ( بقره: 23)
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين »َ (یونس: 38)
مکارم شیرازی:و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كردهايم شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد؛ و گواهان خود را- غير خدا- براى اين كار، فرا خوانيد اگر راست مىگوييد!
آيا آنها مىگويند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مى گوييد، يك سوره همانند آن بياوريد؛ و غير از خدا، هر كس را مىتوانيد (به يارى) طلبيد!»
دهلوی:و اگر هستيد در شبه از آنچه فرودآورديم بر بنده خود يعنى از قرآن پس بياريد يك سوره مانند آن و بخوانيد مددگاران خود را بجز خدا اگر هستيد راستگويان.
آيا مىگويند بربسته است آن را بگو پس بياريد سورتى مانند آن و بخوانيد هر كرا توانيد بجز خدا اگر هستيد راستگويان.
خرم دل: اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل كردهايم، دچار شكّ و دودلى هستيد، سورهاى همانند آن را بسازيد (و ارائه دهيد) و گواهان خود را بجز خدا (كه بر صدق قرآن گواهى مىدهد) فرا خوانيد.
بلكه آنان مىگويند كه (محمّد قرآن را خود ساخته و پرداخته است و) او آن را به دروغ به خدا نسبت داده است.
الهی قمشه ای: و اگر شما را شكّى است در قرآنى كه بر بنده خود (محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرستاديم، پس بياوريد يك سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانيد به جز خدا، اگر راست مىگوييد.
بلكه كافران مىگويند قرآن را (محمد) خود بافته است. بگو: اگر راست مىگوييد شما خود و هم از هر كس نيز مىتوانيد كمك بطلبيد و يك سوره مانند آن بياوريد.
موضوع آیات: موضوع هر دو آیه معجزه جاویدان قرآن است به این ترتیب قرآن همه منکران را دعوت میکند که اگر معتقدید این آیات از طرف خدا نیست همانند آن یا لااقل همانند یک سوره آن را بیاورید تا عجز آنها دلیلی روشن بر اصالت این کتاب آسمانی باشد. در آیه ای معجزه قرآن، با زیادت حرف من آمده و در آیه ای دیگر، حرف من ذکر نشده است. حال سوال این است، علت زیادت من چیست؟ آیا این زیادت من در آیه معنای متفاوت تر از آیه دیگر دارد؟ آیا زیادت تعابیر در ترجمه اثر گذار هست یا خیر؟ به منظور پاسخ به این سوالات نگارنده بر این است تا با تحلیل سیاق هر آیه به علت و حکمت زیادت تعابیر در آیات دست یابد.
معادل فارسی مِن: «فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ» ( البقره: 23)
«مِن» برای فصل و جداسازی و به معنی «از» می آید، مانند آیه: « وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ» ( خداوند مفسدان را از مصلحان باز می شناسد) ( البقره: 220)( قیّم، 1381: 1054). راغب معتقد است «مِن» برای استغراق جنس در نفی و استفهام نیز به کار میرود مانند : « فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ» ( پس احدی از شما نمی توانست مانع شود و از آن حمایت کند) ( الحاقّة: 47) و به معنای بدل هم واقع میشود، مانند: « رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ» ( ابراهیم: 37) ( اصفهانی،1412 : 729). از جمله معانی که لویس معلوف برای «مِن» ذکر کرده، مِن تعلیل است مانند آیه: « مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا» ( همگی به دلیل گناهانشان غرق شدند) ( نوح: 25)( معلوف، 1927، ج2: 1834ـ 1835). .
یکی دیگر از معانی «مِن»، ابتدای غایت است که به دو صورت میآید: 1. در مقابلش إلی باشد مثل: « مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى» ( الأسراء: 1) 2. زمانی که «مِن» همراه فعل ذکر شود: ( أخذتُ مِن التابوتِ) «مِن» به معنای تبعیض نیز واقع میشود و علامت آن، این است که بتوان به جای «مِن»، «بعض» گذاشت مثل: « مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ» ( از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت) ( البقره: 253) «مِن» به معنی «علی» ، مثل آیه « وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ» ( و او را در برابر جمعیتی که آیات ما را تکذیب کرده بودند، یاری نمودیم) ( الأنبیاء: 77)( جمیلی، 2005: 183). زرکشی در کتاب برهان علوم قرآن گفته است: «مِن» برای بیان جنس است، برخی معتقدند حرف «مِن» از این معنا جدایی ندارد. این معنا از « مِن» عبارت است از آن که چیزی را ذکر کنید که اجناسی متعدد در ذیل آن جای میگیرند ولی مقصود تنها یکی ازآنهاست، از این قبیل است که خداوند در قرآن فرمود: « فاجتَنِبُوا ٱلرِّجسَ مِنَ ٱلأَوثَـانِ» ( پس از پلیدی بتان بگریزید) ( الحج: 30)( زرکشی، ، ج3: 2509ـ 2510). «مِن» برای تأکید عموم زائده واقع میشود، مثل: « ما جاءنی مِن أحدٍ» ( هیچ کس نیامد)( فیروز آبادی، 1412: 387). «مِن» به معنای (باء) مثل:( ینظُرُ الصدیقُ إلی صدیقِهِ مِن عیَنٍ ملئه بالحبِّ و الإحترامِ) ( آن دوست به رفیقش با نگاهی مملوء از عشق و احترام مینگرد)، «مِن» به معنی قسم است که فقط بر اسم کریم ( الله) وارد میشود، مانند: ( مِن الله لا قادرٌ من الأَعداء)( بابستی، 1413: 1061ـ 1064).
با توجه به معانی که لغویان و نحویان برای من ذکر کردند، و نظر مفسران که در ادامه به آن میپردازیم من در آیه «فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ» دارای چهار معنا است: 1. ابتدائیه 2. بیانیه ( بیان جنس) 3. زائد 4. تبعیض.
سیاق آیه23 بقره
«فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ» (سوره ای مانند آن بیاورید.)
این آیه به بیان نبوت و حقانیت قرآن میپردازد و خطاب آیه به کافران و منافقان است و سیاق حاکم بر آیات قبل بر دلایل اثبات توحید بنا نهاده شده است مانند آیه: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» ( بقره: 21). « ای مردم، پروردگارتان را بپرستید؛ همان کسی که شما و کسانی را که پیش از شما بوده اند آفریده است، باشد که تقوا پیشه گردید و از گرایش به کفر و نفاق بپرهیزید.» آنگاه خداوند به ذکر قدرتش و آفرینش آسمان ها و زمین میپردازد: « الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» ( بقره: 22).
سپس به بیان نبوت پیامبر و حقانیت قرآن میپردازد و میفرماید: « وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» ( بقره: 23) یعنی اگر در آسمانی بودن قرآن که بر بنده شایسته خود فروفرستادیم شک و تردید دارید و احتمال میدهید که از طرف خود محمد باشد اگر راست میگویید، یک سوره مانند آن بیاورید و میتوانید از همه دانشمندان و سخنوران در این کار کمک بگیرید آنگاه پس از آن که آنها نتوانستند سوره ای مانند قرآن بیاورند آنها را به آتش جهنم وعده میدهد.کلمه (لَن تَفعَلوا) نیز در آیه 24 بقره برای نفی ابدی است و دلالت میکند که حتی در آینده نخواهند توانست مانند قرآن را بیاورند و خود دلیل محکمی بر صحت نبوت پیامبر اسلام است( طبرسی، 1427، ج1: 92ـ94).
سامرایی در تفسیر این آیه مینویسد: خداوند در این آیه بحث اعجاز قرآن را مطرح میکند و شدت تحذیر و هشدار این آیه بیشتر از آیه 38 یونس است؛ زیرا در آیه 23 بقره واژه ی (رَیب) به کار برده شده است که از (افتراء) عام تر است و افتراء یکی از موارد شک و تردید است( سامرائی، 2008: 8 ـ 9). ابن منظور در معنای واژه ریب مینویسد: الریب و الریبه به معنای شک، تهمت و گمان است( إبن منظور، 1414،ج1: 442). راغب نیز معتقد است ریب بر کم بودن یقین دلالت میکند، مانند آیه« لاَ يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْاْ رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» ( التوبه: 110) ( اصفهانی، 1412: 369). ابوالسعود در تفسیر این آیه مینویسد: این آیه در جهت اثبات معجزه بودن قرآن است و اینکه آیات قرآن پاک و منزه از شک است و فاء در فأتوا از باب تعجیز آمده مثل آیه:« فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ» ( بقره: 258)( عمادی، 1983،ج1: 63ـ 64).
خداوند در آیه 23 بقره تحدی میکند، این مبارزه طلبی قرآن در سه مرحله صورت گرفته است و این آیه از سوره بقره مرحله سوم آن است( جعفری، 1376،ج1: 86). در بافت آیه توجه به چند نکته ضروری است: نخست اینکه: آیات قبل از این آیه درصدد اثبات توحید نازل شدهاند و آیه 23 بقره به بیان اثبات نبوت و حقانیت قرآن پرداخته است. دوم اینکه: این آیه از جمله آیات تحدی قرآن است که این مبارزه طلبی در سه مرحله صورت گرفته است از جمله در آیه« أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» ( هود: 13) بعد از اینکه از کفار خواست ده تا سوره بیاورند در نهایت به یک سوره مثل آن دعوت کرد که این آیه از سوره بقره مرحله سوم آن است. سوم اینکه: با توجه به کلمه (رَیب) در سوره بقره، درجه هشدار و تحذیر در این آیه بیشتر از آیه 38 یونس است.
.آيه 38 یونس
«قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ» ( سوره ای مانند آن بیاورید)
سوره یونس نیز مانند بقره، به معجزه پیامبر اشاره دارد و خطاب در آیه به کافران است. این آیه از سوره یونس اعجاز قرآن را بیان میکند و در جهت اثبات اصالت و درستی قرآن نازل شده است و در جواب کسانی که می گفتند قرآن افتراء و دروغ است خداوند آنها را به تحدی دعوت میکند که اگر می پندارید محمد قرآن را به دروغ به خود نسبت داده است یک آیه مانند آن بیاورید و عجز منافقان دلیلی است بر درستی این کتاب الهی که در فصاحت و بلاغت بینظیر است. خداوند این تحدی را با زیادت من در آیه 23 بقره متفاوت تر از آیه 38 یونس بیان کرده که برای کشف این نحوه ی مفهوم سازی توجه به سیاق و بافتی که آیه در آن به کار رفته است مهم و مورد توجه است.
خداوند سبحان در آیه « وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ» ،« وَمَا كَانَ هَـذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَـكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ» ( یونس: 36و 37) بر فساد و بطلان پرستش بت ها دلایل آورده و شبهات مشرکین را پیرامون رسالت یادآور شده است و برای رد کافران که گفتند: « پیغمبر این قرآن را ساخته است» این دو آیه را نازل کرده سپس با ذکر دلایل به یگانگی پروردگار عالمیان پرداخته است. آیه « أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ» استفهامی است به معنی سرزنش، یعنی اگر گمان میکنید پیامبر این قرآن را ساخته و به خدا نسبت داده است مانند این قرآن را بیاورید و بدین ترتیب ناتوانی آنان را نشان میدهد( صابونی، 1412، ج1: 543).
طبرسی در تفسیر این آیه مینویسد: اگر میگویند که آن را به دروغ به خدا نسبت داده است بگو یک سوره همانند آن در بلاغت بیاورید زیرا شما اهل زبان هستید و اگر محمد قادر باشد که چنین سخن بگوید شما هم قدرت آن را خواهید داشت و چون از آوردن مانند آن عاجزید پس بدانید که این کلام بشر نیست و از جانب خدای سبحان نازل گردیده است( طبرسی،1427، ج11: 297). این که قرآن در این آیه و چند آیه دیگر منکران پیامبر اسلام (ص) را به مبارزه و معارضه میطلبد ناظر بر معانی بلند و معارف سازنده و اخبار غیبی و احکام استوار قرآن و نیز فصاحت و بلاغت آن است( جعفری، 1376، ج5: 84). ابوالسعود در تفسیر آیه مینویسد: همزه در « أَمْ يَقُولُونَ» همزه انکار واقعیت است و «قُلْ» سرزنشی است برای آنها و نشان دادن عجز و ناتوانی شان و پندار اشتباهشان که اگر گمان میکنید قرآن دروغ است یک سوره مانند آن بیاورید در بلاغت و حسن صیاغ و قوت معانی(ابوالسعود، 1983، ج4: 146).
آراء مفسران: تشابه آیه 23 سوره بقره و 38 یونس مورد توجه برخی از مفسران قرار گرفته است و به توضیح زیادت حرف من پرداختهاند. به زعم کرمانی زیادت حرف من در آیه 23 بقره بر تبعیض دلالت میکند یعنی دلالت بر بخشی از یک کل( کرمانی، 1406: 29). زرکشی نیز معتقد است: سوره بقره جزء سورههای آغازین قرآن است (من) وارد شده تا نشان دهد این تحدی و هماورد طلبی بر همه ی سوره های قرآن حکم فرماست، برخلاف دیگر سوره ها که اگر در آنها حرف من میآمد هماوردطلبی تنها بر برخی از سوره ها صورت میپذیرفت( زرکشی، 1408، ج1: 151). طوسی (مِن) در آیه «فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ» مِن تبعیض گرفته است و تقدیر آیه را این چنین بیان کرده است: « فأتوا ببعضٍ ما هُو مِثلٌ لَهُ وَ هُوَ سُورَه»( طوسی، 1409،ج1: 103).
سامرائی در تفسیر این دو آیه دو مثال آورده است: معنی عبارت « ائتنی بشیء من مثله» با عبارت « ائتنی بشیء مثله» متفاوت است. و عبارت اولی به این معناست که برای این شیء مثل و مانندی وجود دارد، ولی عبارت دوم به این معناست که برای این شیء فرض و مثلی وجود ندارد( ر.ک. سامرائی، 2008: 8 ـ 9).
از آنجا که در آیه 23 بقره کافران در حقانیت قرآن شک دارند خداوند به آن ها فرصت میدهد که با ناتوانی شان در آوردن مثل قرآن شکشان برطرف شود به همین دلیل من در این آیه ذکر شده ولی در آیه 38 یونس کافران قرآن را دروغ میپندارند. ابن عاشور معتقد است که ضمیر هاء در« مِّن مِّثْلِهِ » جایز است به« ما نَزَّلْنَا » بر گردد یعنی: (مثل قرآن) و نیز به عبدنا برمیگردد و اگر به « ما نَزَّلْنَا » برگردانیم، من در اینجا ابتدائیه است و جارو مجرور « مِّن مِّثْلِهِ » صفت برای سوره است و ممکن است (مِن)، من تبعیض یا بیانیه یا زائد باشد یعنی ( بعض مثل ما نزلنا)( ابن عاشور، 1420، ج1: 322). ابوالسعود «مِن» در آیه« مِّن مِّثْلِهِ » را من بیانیه و آن را جارو مجرورو متعلق بمحذوف گرفته است و ضمیر هاء را به « ما نَزَّلْنَا » برگردانده یعنی ( بِسورة کائِنةٍ مِن مِثلهِ فی عُلُو الرُّتبةٍ) و یا مِن، من تبعیض است و معنای آیه چنین است( فأتوا بِبعضٍ ما هو مِثل لَه) ( ر.ک. ابوالسعود، 1983، ج1: 64). من در این آیه نزد اخفش زائد است یعنی ( بسورة مماثلة لِلقرآن العظیمِ) یا به عبدنا برمیگردد و من، من ابتدائیه است یعنی ( بِسورة کائنة مِمّن هو علی حاله من کَونِهِ بشراً أُمیّاً لم یقرأ الکتبَ)( بیضاوی، 1418، ج1: 57). هاء در مثله دو تأویل برایش وجود دارد: 1. با توجه به نظر قتاده و مقاتل من زائد است. 2. ابوعبیده و زجاج هم معتقدند که مِن، من ابتدای غایت است یعنی ( فَأتوا بِسورة مِن مِثل هذا العبدِ الأُمّیِ)( ابن جوزی، 1422،ج1: 44).
طبرسی برای من سه معنا در نظر گرفته است: 1. من بیان جنس و ( من مثله) متعلق به سوره و صفت برای آن است و ضمیر هاء در ( مثله) به ( ما نزلنا) برمی گردد. 2. هاء به قرآن بر میگردد و من، من تبعیض است. 3. ضمیر هاء به پیامبر بر میگردد و من، من ابتدای غایت است( طبرسی، 1427،ج1: 47). آلوسی معتقد است که ( من مثله) یا ظرف مستقر است و صفت برای سوره و (مِن)، من بیانیه است یا مِن تبعیض است( بغدادی، 1408،ج1: 192ـ 193). بدون تردید ضمیر هاء در ( من مثله) به قرآن بر میگردد و به قرینه آیات تحدی قرآن همه مردم و ازجمله دانشمندان و متفکران و خلاصه جن و انس را به مبارزه طلبیده است و اگر ضمیر به پیامبر برگردد دانشمندان و درس خوانده ها از این تحدی بیرون میروند. دیگر اینکه در سایر آیات تحدی کلمه ( مثل) یا ( مثله) بدون حرف من آمده و بدون شک منظور از آن مثل قرآن است و به قرینه آن آیات در اینجا نیز منظور از من مثله، مثل قرآن است( جعفری، 1376، ج 1: 87).
با توجه به معانی که مفسران برای حرف ( مِن) ذکر کردند، ( مِن) در این آیه به چهار وجه است:
اگر ضمیر هاء در « مِّن مِّثْلِهِ » را به « عَبْدِنَا » برگردانیم ( مِن)، من ابتدائیه است.
اگر ضمیر هاء را به « ما نَزَّلْنَا » برگردانیم و « مِّن مِّثْلِهِ » را صفت برای سوره قرار دهیم مِن، من بیانیه است.
اگر ضمیر هاء را به قرآن برگردانیم من، من تبعیض است.
باتوجه به نظر نحویان مثل قتاده و مجاهد من زائد و برای تأکید می آید و ضمیر هاء به قرآن بر میگردد.
با توجه به معانی که برای (مِن) ذکر شد، حال به بررسی ترجمه آیات میپردازیم:
من تبعیض: معنای آیه: اگر شما تردید دارید در این که قرآن از سوی خدا نازل شده است همانند بخشی از آن را بیاورید( فَأتوا بِبَعضٍ ما هو مِثلٌ لَهُ).
من زائد: معنای آیه را تغییر نمی دهد و برای تاکید می آید( فَأتوا بِسورةٍ مِثلِهِ).
من ابتدائیه: معنای آیه: بیاورید سوره ای را مثل آنچه که محمد آورد( بِسورةٍ کائِنَةٍ مِن مِثلِهِ فی عُلُّوِ الرُتبة)
من بیانیه: معنای آیه: بیاورید مثل آنچه که نازل شد بر شما در بلاغت و حسن نظم ( بِسورةٍ کائِنةٍ مِن مِثلِه فی عُلُّو الرُتبَه)
مترجمان در ترجمه ی حرف (مِن) به ترتیب: « یک سوره همانند آن» ( مکارم شیرازی)، « یک سوره»، « سورتی» ( دهلوی)، « سوره ای همانند آن» ( خرمدل)، « یک سوره مانند آن» ( الهی قمشه ای) و با توجه به این معانی ( من) را ( من تبعیض) گرفتهاند و همگی هاء در ( مثله) را به قرآن برگرداندهاند ولی هیچکدام در ترجمه از واژه ی بعضی و برخی که معنای حرف من تبعیض است استفاده نکردهاند؛ بنابراین با توجه به آنچه گذشت پیشنهاد نگارنده در معادل یابی حرف من چنین است:
« اگر شما تردید دارید در این که قرآن از سوی خدا نازل شده است همانند بخشی از آن را بیاورید»
6. نتیجه
با توجه به نظرات زبان شناسان و نحویان، حرف جر (مِن) ده معنا دارد. با اطلاعاتی که از بافت و سیاق آیات به دست آمد هر دو آیه برای بیان معجزه بودن قرآن نازل شده است و خطاب هر دو آیه به مشرکان و کافران است با این تفاوت که در آیه 23 بقره، کافران در صحت معجزه بودن قرآن شک دارند ولی در آیه 38 یونس آن را دروغ میپندارند. مفسران برای من درآیه23 بقره، 4 معنا ذکر کرده اند که عبارات است از: ابتدائیه، بیانیه، بعضیه و زائده. مرجع ضمیر هاء در( مثله) در هر دو آیه، قرآن است. اگر هاء به پیامبر برگردد معنای حرف (من) بیانیه یا ابتدائیه می شود و دانشمندان و درس خوانده ها از این تحدی بیرون میروند، حال آنکه قرآن همه مردم و جن و انس را به مبارزه طلبیده است. بنابراین حرف (من) در آیه 23 بقره، معنای تبعیض دارد و از آنجا که سوره بقره جزء سوره های آغازین قرآن است من در این آیه ذکر شده است تا نشان دهد این تحدی وهماوردطلبی بر همه آیه های قرآن کریم حکم فرماست. با توجه به نظر سامرائی که ذکر شد، ( من مثله) با (مثله) متفاوت است و ذکر (مِن) به این معناست که برای آن مثالی بیاورید، در آیه 23 بقره، کافران در حقانیت قرآن شک دارند به همین دلیل خداوند به آن ها فرصت میدهد که با ناتوانی شان در آوردن مثل قرآن شکشان برطرف شود به همین دلیل حرف (من) در آیه بقره ذکر شده است ولی در سوره یونس، کافران قرآن را دروغ میپندارند و دیگر نیازی به ذکر حرف (من) نیست.
منابع
1- قرآن كريم.
2- ابن منظور، محمد بن مکرم. (1404).لسان العرب. بیروت:دارالإحیاءللتراث العربی.
3- ابن فارس، احمد.( 1405).معجم مقاییس اللغة. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
4- ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی.( 1422). زادالمسیر فی علم التفسیر. لبنان: بیروت: دارالکتب العربی، چاپ اول.
5- ابوالسعود، محمد بن محمد. (1983). إرشاد العقل السلیم إلی مزایا القرآن الکریم. بیروت: دارالإحیاء للتراث العربی، چاپ اول.
6- بابستی، فوا.( 1413). المعجم المفصل فی النحو العربی. بیروت: لبنان: دارالکتب العلمیه، چاپ اول.
7- بیضاوی، عبدالله بن عمر. (1418). أنوار التنزیل و أسرار التأویل. لبنان، بیروت: دارالإحیاء للتراث العربی، چاپ اول.
8- جعفری، یعقوب.( 1376). تفسیر کوثر.قم: هجرت، چاپ اول.
9- جمیلی، سید. ( 2005). معجم حروف المعانی. قاهره: مکتبه الآداب.
10- زرکشی، بدرالدین محمدبن عبدالله. (1392). جامع علوم قرآن. ترجمه حسین صابری، مهران: کتیبه.
11- سامرائی، فاضل صالح. (2008). الأسئله البیانیه فی القرآن الکریم. قاهره: مکتب تابعین.
12- سبزواری، محمد. (1419). ارشاد الأذهان إلی تفسیر القرآن. بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول.
13- صالح، حسین حامد. (1390). تأویل واژگانی قرآن ( تحلیل معناشناسی)، ترجمه ابوالفضل سجادی و محمود میرزایی حسینی، اراک: دانشگاه اراک.
14- صابونی، محمد علی.( 1412). صفوة التفاسیر. بیروت: دارالفکر، چاپ اول.
15- طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن.(1387). تفسیر جوامع الجامع، ترجمه ی احمد امیری شادمهری، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ هفتم.
16- طوسی، ابی جعفر محمد بن الحسن.( 1409). التبیان فی تفسیر القرآن، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول.
17- عمر، احمد مختار، (1386). علم الدلالة( معناشناسی)، ترجمه حسین سیدی، مشهد: دانشگاه فردوسی.
18- فارس، احمد، (1405). معجم مقاییس اللغة، دفتر انتشارت اسلامی.
19- کرمانی، محمود بن حمزه، (1988). البرهان فی متشابه القرآن، منصوره: دارالوفاء، چاپ دوم.
20- کرمانی، محمد بن نصر، (1406). برهان فی توجیه متشابه القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه.
21- مطعنی، عبدالعظیم ابراهیم محمد، (1388). ویژگی های بلاغی بیان قرآن، ترجمه حسن سیدی، چاپ اول.
22- معرفت، محمد هادی،(1374). التمهید فی علوم القرآن، 1428، ترجمه ابو محمد وکیل، قم: سازمان تبلیغات اسلامی.
23- مالقی، احمدبن عبد النور، (1985). وصف لمبانی فی شرح حروف المعانی، تحقیق احمد محمد خراط، دمشق: دارالقلم، چاپ دوم.
24- مرادی، حسن بن قاسم، (2001). الجنی الدانی فی حروف المعانی، تحقیق فخر الدین قباوه و محمد ندیم فاضل،حلب: مکتب عربیه، چاپ دوم.