Recognizing and prioritizing conflict of interest in Islamic Republic of Iran Organization of Broadcasting
Subject Areas : Journal of Iranian Social Development Studies
1 - Islamic Azad University, Central Tehran Branch
Keywords: Broadcasting, Conflict of interest, Corruption, Media System,
Abstract :
The issue of conflict of interest is at the root of corruption and inefficiency.Given the importance of conflict of interest management in the efficiency and prevention of corruption on the one hand, as well as the important position of IRIB as a pervasive media in the country, on the other hand, the importance of identifying conflicts of interest in the organization in order to structure it more effectively. Makes it necessary. Accordingly, the study was conducted through the study of some documents and interviews with about 20 university experts and professors and a survey with the statistical population of 120 Broadcasting experts and media researchers. The recognized items in the research are: conflict of incomes with duties, conflict of duty with duty, observer and order alliance, executor and lawmaker alliance, simultaneous employment, revolving door, and gift acceptance. According to Fridman testing method, simultaneous and revolving door ranked first while conflict of duty with duty ranked last. In addition, some approaches to deal with the mentioned items are suggested in the research
_||_
تبیین امکانات و ابزارهای رسانههای جمعی بر شکل گیری حکمرانی خوب در جوامع در حال توسعه (با تاکید بر تجربیات جهانی)
چکیده:
امروزه محیط بین الملل و کشورهای جهان به گونهای درهم تنیده وابسته به مفهوم شبکههای اجتماعی و رسانههای مدرن گردیده است. این مفهوم تاثیرات به سزایی را بر محیطهای اجتماعی و سیاسی کشورها گذاشته 1و مورد نظر بسیاری از سازمانهای بین المللی نیز قرار گرفته است. مفهوم حکمرانی خوب به عنوان یک هدف، آرمان و راهبرد برای کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته، از سوی سازمان ملل متحد اعلام گردیده است. این نوع حکومتداری ویژگیهایی را دارد که موجب کرامت انسانی و بهبود فضاهای زیستی سیاسی در کشورهای متبوع میگردد. از این رو مفهوم حکمرانی خوب و راهبردهای آن به عنوان هدف اصلی کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به مفهوم توسعه یافتگی محسوب میگردد. این پژوهش نیز با تاکید بر نقش رسانهها در شکل دهی به مفهوم حکمرانی خوب، تواناییها و عملکردهای رسانههای جمعی را مورد بررسی قرار داده و در گام بعدی امکان مندی و ارتباط دو مفهوم رسانههای جمعی و شکل گیری حکمرانی خوب را مورد تبیین قرار می دهد. این پژوهش به عنوان چهارچوب نظری از الگوهای بیان شدهی حکمرانی خوب از سوی سازمان ملل متحد و شاخصهای آن استفاده برده و درصدد تطبیق این الگوها با تواناییها و امکانات رسانههای جمعی است. شیوهی تجزیه و تحلیل در این تحقیق بر مبنای توصیفی-تحلیلی و استفاده از الگوی کتابخانهای جمع آوری اطلاعات است.
کلید واژه ها: حکمرانی خوب، رسانه های ارتباط جمعی، توسعه سیاسی، توسعه پایدار، افکار عمومی
مقدمه و طرح مسئله
یکی از مواردی که امروزه تمامی کشورهای جهان را درگیر خود نموده است، مسئلهی توسعه یافتگی است. توسعه یافتگی به عنوان شاخصی است که مورد نظر بسیاری از کشورهای جهان گردیده و علاوه بر اینکه دارای روند به خصوصی است، از سوی کشورها و دولتها حاکمیتها به گونهای مداوم و همه گیر در حال پیگیری است. امروزه کشورهای جهان درگیر مسئله توسعه یافتگی گردیدهاند. در این بین نظریات توسعه یافتگی بر مبنای رویکردهای حکمرانی خوب یکی از این روشها برای ایجاد توسعه در یک کشور به شمار می آیند. در حکمرانی خوب برخی از شاخصها مانند، مشارکت سیاسی، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، اجماع، عدالت و جامعیت، کارآیی، اثربخشی و پاسخگویی مشخص شده است که عملیاتی شدن این شاخصها تاثیرات به سزایی را بر توسعه یافتگی در محیط جوامع باقی میگذارد.
در عرصه های جهانی و در فضاهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید، امکان کنترل اطلاعات از عهده و تواناییهای دولت خارج گردیده است و امروزه گروههای مختلف در جوامع تواناییهای بالایی را برای شکل دهی به اطلاعات در حوزه افکار عمومی داخلی و بین المللی دارا میباشند.
امروزه رسانهها در کشورهای توسعه نیافته ، راه رسیدن به افکار عمومی و شکل دهی به آن تلقی میگردند و در حوزه توسعهای کشورها بایست از توانایی رسانهها استفاده ببرند و به نظر میرسد که مفهوم توسعه بدون توجه به رسانههای جمعی قابل دستیابی نیست. مسئله استفاده از رسانهها در مباحث مرتبط با توسعه به میزانی اهمیت دارد که این رسانهها امکانات جدیدی را برای توسعه در کشورها ایجاد نمودهاند و این مورد بایست مورد توجه جدی قرار گیرد.
به صورت کلی رسانههای جدید از انواع قدیمی آنان تفاوتهای اساسی داشته و کانالهای توزیع، حالتهای سازمانی، ارتباط بین رسانهها و مصرف کنندگان، تعامل و مشارکت اعضا، توانایی کاربران برای ساخت اطلاعات پویا، امکان دستکاری های اطلاعاتی، امکان ادغام و قالب بندیهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی، تواناییهای کاربران در حوزههای گوناگون مرتبط با افکار عمومی، از ویژگیهای این رسانهها میباشند که اهمیت آنان را به صورت روز افزونی افزایش دادهاند.
در عصر کنونی ، ترکیب بازیگران جدید را بر مبنای این رسانههای جمعی در عرصههای بین المللی شاهد هستیم. این بازیگران با استفاده از پلهای ارتباطی جدید نقش تعیین کنندهای در توسعهی جوامع دارا می باشند. در این شرایط فن آوری های ارتباطی جدیدی در جوامع ایجاد شده و بازیگران دولتی و غیر دولتی متفاوتی مانند شرکتهای تجاری به همراه پلهای ارتباطی جدید، شرایط ترویج فن آوری های ارتباطی را در جوامع ایجاد نمودهاند و بازیکنان غیر دولتی از جمله شرکتهای تجاری، سازمانها و افراد برجسته فن آوری اطلاعات و ارتباطات 1(ICT) فعالان حوزهی رسانههای الکترونیک و ... با استفاده از دستگاههای تلفن همراه و اینترنت فرآیند ساخت فضاهای جدید اجتماعی را در جوامع فراهم نمودهاند. از این رو مفهوم حکمرانی خوب و توسعه در حوزههای اقتصادی- سیاسی و اجتماعی بدون توجه به حوزههای رسانهای امکان پذیر نیست2.
به صورت کلی برای برپایی و ایجاد حکمرانی خوب در جوامع راهی جز توجه به رسانهها و افکار عمومی در جوامع موجود نیست و از این رو بایست برنامههای دقیقی برای استفاده از این رسانهها در ساخت افکار عمومی و توسعه در کشورها در دستور کار قرار گیرد. این پژوهش شاخصهای گوناگون استفاده از رسانههای جمعی را در حوزههای توسعهای مورد تبیین قرار خواهد داد و در گام بعدی نقش رسانه در شکل گیری مفهوم حکمرانی خوب در جوامع را مورد بررسی قرار داده و ارتباط این مفاهیم را با یکدیگر معین میسازد. این پژوهش از آنجایی که ارتباط رسانهها و توسعه و حمکرانی خوب را نمایان میسازد ، جنبهی نوآورانه و اهمیت به سزایی دارد.
بیان مسئله:
یکی از مباحث مهم و در عین حال جدید که از دههی 1990 میلادی در ابعاد توسعه مطرح گردیده است، موضوع حکمرانی خوب است. این مسئله به ویژه در کشورهای در حال توسعه از جایگاه ویژهای برخوردار است. پارادایم حکمرانی خوب اکنون به صورت پدیدهای جهانشمول در آمده و از یک کشور به کشور دیگر در حال گسترش است.
به صورت کلی حکمرانی خوب واژگانی است که از دههی 80 میلادی وارد ادبیات توسعه و مدیریت گردیده است و امروزه در عرصههای جهانی به عنوان یکی از شاخصهای اساسی در ارزیابی کشورها معرفی می شود و بسیاری از کشورها از این شاخص برای تبیین توسعه یافتگی-عدم توسعه یافتگی استفاده می کنند. به طور کلی در گامهای اولیه حکمرانی خوب بر مبنای راهبردی در جهت ارائهی خدمات عمومی کارآمد، نظام قضایی قابل اعتماد، نظام اداری پاسخگو بوده که در سالهای بعد این شاخص گستردهتر شده و حوزههای گوناگونی را در بر گرفته است.
یکی از مواردی که امروزه تمامی کشورهای جهان را درگیر خود نموده، مسئلهی توسعه یافتگی است. توسعه یافتگی به عنوان شاخصی است که مورد نظر بسیاری از کشورهای جهان بوده و علاوه بر اینکه دارای روند به خصوصی است، از سوی کشورها، دولتها و حاکمیتها به گونهای مداوم و همه گیر در حال پیگیری است. امروزه کشورهای جهان درگیر مسئلهی توسعه یافتگی شده اند. در این بین نظریات توسعه یافتگی بر مبنای رویکردهای حکومتداری خوب یکی از روشهای ایجاد توسعه در یک کشور هستند. در حکومتداری خوب برخی از شاخصها مانند، مشارکت سیاسی، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، اجماع، عدالت و جامعیت، کارآیی، اثربخشی و پاسخگویی میتوانند سبب شکل گیری توسعه یافتگی و تغییر روند مثبت توسعهی اجتماعی یک جامعه باشند.
امروزه از حیث بازیگران ایجاد کنندهی حکمرانی خوب نیز این واژه دچار تغییراتی اساسی با انواع حکمرانیهای پیشین در عرصههای جهانی شده و ما شاهد فعالیت گروههای مختلف و حتی شهروندان در حوزههای عمومی هستیم. این روزها حکمرانی خوب حاصل عمل بازیگران متعدد و متنوع جامعه است و دولت ها نیز به عنوان یکی از بازیگران مورد شناسایی قرار می گیرند که البته شناخت کاملی از رسانه ها و بازیگران جوامع ندارند.
امروزه حکمرانی خوب به حکمرانی اشاره دارد که از حالت سلسله مراتبی خارج شده و نقش دیگر عوامل اجتماعی مانند رسانهها نیز در شکل گیری آن بسیار مؤثر و با اهمیت معرفی شود. به طور کلی در حوزهی علوم سیاسی، نظریات حکمرانی خوب، شامل مجموعهای از اصول و سیاستهایی بوده که ابتدا توسط بانک جهانی به عرصههای علوم سیاسی وارد گردید و سپس به کشورهای در حال توسعه و جهان سوم کمک نمود تا مسیر توسعه را برای خویش مهیا سازند. در این بین سازمان ملل متحد نیز با پافشاری بر این مفهوم، ارتباط کشورها با بانک جهانی را منوط به اجرایی و عملیاتی شدن مفهوم حکمرانی خوب در این کشورها نمود تا این شاخص را بیش از گذشته ترویج نماید.
هم چنین در اشکال مدرن دولتها، مفهوم حاکمیت پاسخگو و حکمرانی خوب یکی از مفاهیم با اهمیت در علم سیاست است. تجربیات نشان میدهد که بالا رفتن میزان بهره وری دولتها و از سویی دیگر توسعهی اقتصادی آنان نیز تابعی از پاسخگویی حاکمیت و حکمرانی خوب در آنان است. در حکمرانی خوب، دولت در قبال شهروندان پاسخگو است و ارتباط دولت و شهروندان امری قابل مشاهده است که این امر بهره وری و توسعهی اقتصادی را در جوامع بهبود میبخشد. در این شرایط نقش افکار عمومی در شکل دهی به سیاستها و نفوذ بر حوزههای حکومتی تضمین میگردد.
در این نوع از حکمرانی، مردم در سیستمهای مدیریت عمومی نقش فعال داشته و این سیستمها از حالت دولتی صرف خارج گردیده و شهروندان اجازهی نگهداری و حفاظت از کارایی و عملکرد سیستمهای مدیریت عمومی و نظارت و همکاری در حوزههای حکمرانی داشته و هم چنین مردم و افکار عمومی توانایی نظارت بر عملکرد خوب و یا بد دستگاههای خدمات عمومی و درسطح بعدی اصلاح این دستگاهها را دارند. مفهوم حق اعتراض و حق اصلاح برای شکل دهی به جامعهای با حکمرانی خوب به شدت مورد توجه است و در این شرایط دولتمردان وظیفهی پاسخگویی در مقابل افکار عمومی در حکومت و حق اعتراض برای خویش را دارا میباشند.
حکومتداری خوب مفاهیمی را در خود در بر میگیرد که مسائلی مانند مشارکت بیشتر جامعهی مدنی در تصمیم گیریها، ایجاد حاکمیت قانون، مبارزه با فساد حکومتی، شفافیت، پاسخگویی، کاهش فقر، حقوق بشر و ... از این موارد میباشند. در این بین تاکید بر مطبوعات و آزادیهای مدنی نیز شاخصی بوده که در نظریات حکمرانی خوب مورد توجه قرار گرفته است. مجموعهی اصول شکل دهنده به حکمرانی خوب در جوامع عبارتند از دولت پاسخگو، دولت کنترل شونده، دولت شفاف، دولت مشارکت عمومی و دولت با اقتصاد و بهره وری بالا و ... که تمامی این موارد با حوزههای رسانه نیز در ارتباط است و از این رو شناسایی نقش رسانه در تولید این موارد بسیار با اهمیت است. به صورت کلی اصول هشتگانهی حکمرانی خوب که امروزه توسط صندوق بین المللی پول مورد تبیین قرار گرفته است شاخصهای زیر را دارا میباشد که برخی از آنان عبارتند از: مشارکت سیاسی، حاکمیت قانون، شفافیت، پاسخگویی، اجماع، عدالت و جامعیت، کارآیی و اثر بخشی و پاسخگویی.
همانطور که بیان گردید حکمرانی خوب از آن روی با اهمیت است که به عنوان الگوی جدیدی برای توسعهی پایدار معرفی میگردد. این الگو همکاری مبتنی بر شراکت و تعامل سه بخش دولت، جامعهی مدنی و بخش خصوصی است و موجب میشود که تمامی کشورها بتوانند توسعهی همه جانبه را در دستور کار قرار دهند. ایجاد ارتباط صحیح و تعامل این سه بخش تحقق حکمرانی خوب را در ابعاد مختلف یک کشور ایجاد می کند.
آمارهای سازمانهای بین المللی نیز بیانگر آن است که مهمترین عوامل در رشد و توسعهی کشورها، حکمرانی خوب است. برخی حکمرانی خوب را به عنوان بنیان توسعه معرفی نموده و برخی دیگر تعاریف متفاوتی را در باره این مفهوم ارائه دادهاند.
سازمان ملل متحد این مفهوم را اینگونه تعریف مینماید که مجموعهای از اقدامات فردی و نهادی، عمومی و خصوصی برای برنامه ریزی و ادارهی مشترک امور و فرایندی مستمر که از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار حرکت میکند و شامل نهادهای رسمی و ترتیبات غیر رسمی و سرمایهی اجتماعی شهروندان است. به عبارتی دیگر به مفهوم عمده ی آن به عنوان اداره ی جامعه و الگویی برای اصلاح بخشی عمومی، تقویت جامعهی مدنی و تسریع در مشارکت بخش خصوصی مورد معرفی قرار میگیرد.
از میان عناصر حکمرانی خوب و مشارکت، پاسخگویی، عدالت و برابری، مسئولیت پذیری و ... شفافیت به عنوان یکی از مهمترین عناصر میل به حکمرانی خوب به شمار میآید و یکی از نقشهای مهم شفافیت کمک به ارتقای پاسخگویی است. از طرفی شفافیت با کمک به کاهش فساد برقراری حکومت قانون را تسهیل میکند.
این پژوهش بر نقش رسانه در شکل گیری حکمرانی خوب تاکید به سزایی دارد و تمرکز خود را بر حوزههای رسانهای قرار داده است. به طور کلی در علوم سیاسی از رسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی نیز یاد میشود یعنی رکنی که از یک طرف با مردم و از سوی دیگر با حکومت در ارتباط است. آنچه به رسانهها قدرت میبخشد توانایی آنها در شکل دهی به افکار عمومی و نظارت است. از وظایف رسانهها این است که رسانهها بتوانند تمامی نظامهای سیاسی و اجتماعی را مورد نقد خود قرار دهند و نقش وجدان جمعی را در جوامع بازی نمایند.
نقد سازنده که با رفع خطا و اجرای درست صورت میگیرد، شرایطی را فرآهم میآورد که رسانهها در هدایت و تأثیر گذاری بر افکار عمومی، ساختن ایدئولوژی و فرهنگ تودهای، پرورش نقاد و ایجاد همبستگی اجتماعی در جامعه باز و کثرت گرا، نقشی مهم داشته باشند. به علاوه امروزه ارتباطات و اطلاعات توانسته است مرکزیت اموری مانند سیاست، تجارت اطلاعات و امنیت را در بر گیرند. از این روی تدوین برنامههای توسعهای هر کشور ارتباط بسیاری با مفاهیم رسانهای در آن کشور دارد. از جمله شاخصهای مهم حکمرانی خوب ارتباطات، گردش آزادانه افکار و لزوم دسترسی برابر به رسانههای مختلف از اصولی است که مورد پیگیری قرار میگیرد. به صورت کلی رسانههای جمعی میتوانند با انتقاد سازنده و رفع خطا و اجرای درست امر سازنده، نقش هدایت گری در یک جامعه در راه اهداف حکمرانی خوب را ایجاد نمایند.
در رویکرد حکمرانی خوب رسانههای خبری به عنوان یک عامل اساسی محسوب گردیده که در افزایش شفاف سازی و پاسخگویی فرایندهای تصمیم گیری و انتقال اصول حکمرانی خوب به جامعه مؤثر میباشند. امروزه اکثر کشورهایی که در رتبه بندی شفافیت بین المللی قراردارند، مطبوعات آزاد را نیز دارا هستند.
ادبیات موجود در باب حکمرانی خوب اغلب اهمیت رسانه را در تضمین زیر بنای توسعه مورد تأیید قرار میدهد. اجماع گستردهای نیز حول این محور ایجاد گردیده است. رسانهها میتوانند بر تغییر عقاید مواضع و رفتارهای مردم در یک جامعه تاثیز گذار باشند. رسانهها میتوانند ائتلافهایی از مردم یک جامعه را ایجاد نمایند که ارادهی سیاسی را در دستور کار خود دارند.
از سویی دیگر کارآیی و اثربخشی دولتها نیز در این فضاهای جدید ارتباطی در تعامل مطلوب میان بخشهای اجتماعی است که رسانهها میتوانند مسئولیت هدایت آنان را برعهده گیرند. برخی از حامیان ارتباطات رسانهای بر این باورند که رسانه ها در اولویت پایین حکمرانی قرار دارند و فعالان توسعه بایست نقش کاتالیزوری بالقوه رسانهها در تقویت و یا تضعیف روندهای دموکراتیک را بهتر بفهمند و بهتر به آن بپردازند. از این رو ارتباطات رسانهای خود میتوانند عاملی برای بهبود وضعیت یک کشور و توسعهی آن به حساب آید. امروزه حکومتداری خوب نیز نیاز به ارتباط جدی با رسانهها و ترویج این امر از طریق رسانهها را دو چندان نموده است.
امروزه در عرصه های جهانی و در فضاهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید، امکان کنترل اطلاعات از عهده و تواناییهای دولت خارج گردیده و گروههای مختلف در جوامع تواناییهای بالایی را برای شکل دهی به اطلاعات در حوزهی افکار عمومی داخلی و بین المللی دارا هستند. امروزه میزان موفقیت کشورها در شکل دهی به اطلاعات بسیار مهم شده و این امر اطلاعات را به گونهای روز افزون با اهمیت نموده است.
در شرایط کنونی رسانههای جمعی مدرن میتوانند تا کنترلهایی را بر افراد جامعه در جهت رسانیدن آنان به انتخابهایشان داشته باشند و مسئلهی تودهها و دستیابی به آنان به عنوان شاخصی اساسی در رسانهها معرفی گردیده و این رسانهها در ساخت افکار عمومی نقش بی بدیلی را پیدا نمودهاند. امروزه رسانهها در کشورهای توسعه نیافته راه رسیدن به افکار عمومی و شکل دهی به آن تلقی میگردند و در حوزه توسعهای بایست کشورها از توانایی رسانهها استفاده ببرند و به نظر میرسد که مفهوم توسعه بدون توجه به رسانههای جمعی قابل دستیابی نیست. مسئلهی استفاده از رسانهها در مباحث مرتبط با توسعه به میزانی اهمیت دارد که این رسانهها امکانات جدیدی را برای توسعه در کشورها ایجاد نمودهاند.
امروزه در عرصههای جهانی توجه به حکمرانی خوب بدون توجه به رسانهها و حتی شبکههای اجتماعی امکان کمی یافته است. از این رو رسیدن به مفهوم حکمرانی خوب به عنوان یک هدف و آرمان ضرورت توجه به اسباب، زمینهها و امکانات آن را نیز دو چندان مینماید.
در این بین نقش رسانهای همچون صدا و سیما که به عنوان رسانه محوری در جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید در این بین بسیار با اهمیت است. از این رو صدا و سیما بایست بتوانند از قابلیتهای خود برای تحقق حکمرانی خوب در جوامع استفاده جدی ببرد.
این پژوهش تلاش مینماید با توجه به جایگاه وکارکرد رسانهی ملی در تحقق الگوی حکمرانی خوب و شاخصهای آن وضعیت فعالیتها وعملکرد های این رسانه در تحقق این الگو را مورد رصد دقیق قرار دهد.
هم چنین قصد دارد تا به جایگاه و کارکرد رسانهی ملی در تحقق الگوی حکمرانی خوب در جمهوری اسلامی ایران رسیده و با تاکید بر شاخصهای شفافیت و مقابله با فساد در دورهی 1386 تا 1396 درصدد تشریح الگوی حکمرانی خوب و بررسی نسبت آن با جمهوری اسلامی ایران، کارکردها و نقش رسانه ملی در آن باشد. از این روی جایگاه رسانه ملی را در بازنمایی و تحقق الگوی حکمرانی خوب مورد رصد و تبیین قرار دهد.
این پژوهش ترکیب مطالعاتی مرتبط با حکمرانی خوب و ادبیات آن و علوم سیاسی و علم مدیریت و نظریههای توسعهای را در دستور کار قرار داده و بررسی جایگاه و کارکرد رسانهی ملی در تحقق حکمرانی خوب را مورد بررسی قرار میدهد.
این پایان نامه درصدد است تا نشان دهد که رسانهها در چه چهارچوبی بر پذیرش عمومی حکمرانی خوب علی الخصوص در جمهوری اسلامی ایران تأثیر میگذارند و اینکه رسانهها بر پاسخگویی و یا عدم پاسخگویی جوامع و حاکمیت قانون در جامعه چه تاثیراتی را باقی می گذارند.
در این بین نقش رسانهها در ساخت شفافیت و پاسخگویی حکومت بسیار با اهمیت است که این پژوهش نیز به این عوامل خواهد پرداخت و شاخصها و عملکردهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در موضوع شفافیت و پاسخگویی را مورد بررسی و مداقه قرار خواهد داد.
همانطور که بیان گردید امروزه حکمرانی خوب، دارای ویژگیهایی است که موجب کرامت انسانی و بهبود فضاهای زیستی سیاسی در کشورهای مختلف میگردد. از این رو مفهوم حکومتداری خوب و راهبردهای آن به عنوان هدف اصلی کشورهای در حال توسعه برای رسیدن به مفهوم توسعه یافتگی محسوب میگردد. این پژوهش نیز با تاکید بر نقش رسانهها در شکل دهی به مفهوم حکومتداری خوب، تواناییها و عملکردهای رسانههای جمعی را در این حوزه و به طور موردی در جمهوری اسلامی ایران در سالهای 1386 تا 1396 مورد تبیین و بررسی قرار میدهد. در این پژوهش تلاش میگردد که ارتباط دو مفهوم رسانههای جمعی و شکل گیری حکمرانی خوب در جوامعی مانند جمهوری اسلامی ایران با استفاده از الگوی مصاحبه از نخبگان مورد توجه قرار گیرد.
این پژوهش به عنوان چهارچوب نظری از الگوهای بیان شده حکومتداری خوب از سوی سازمان ملل متحد و شاخصهای آن استفاده برده و در صدد تطبیق این الگوها با تواناییها و امکانات رسانههای جمعی درحوزه ی مقابله با فساد و شفاف سازی است. شیوهی تجزیه و تحلیل در این تحقیق بر مبنای توصیفی-تحلیلی و استفاده از الگوی کتابخانهای جمع آوری اطلاعات میباشد.
رسانههای جمعی و توسعه در رویکردهای سازمان ملل متحد
آزادی رسانههای اجتماعی و جمعی و اهمیت آنان در مباحث مرتبط با توسعه ، مسئلهای مهم است که نخستین بار در رویکردهای سازمان ملل متحد مورد معرفی قرار گرفته است. به طور کلی رسانهها بر توسعه وآزادی در جوامع تأثیر داشته و این مسئله مورد توجه سازمان ملل بوده است.
در سال 1948 کنفرانس سازمان ملل متحد به نام« آزادی اطلاعات » شکل میگیرد که در آن دسترسی به اطلاعات آزاد به عنوان امری ضروری و یکی از پایههای اساسی در ارتباط با کشورها مورد معرفی قرار میگیرد. از این زمان است که در سطوح بین الملل، دسترسی به اطلاعات در فضاهای سیاسی به عنوان یک هدف توسعهای مورد توجه قرار میگیرد. در این بازه زمانی مؤسسات بین المللی همچون یونسکو توجه به اطلاعات آزاد را به عنوان شاخص توسعه ای معرفی نموده و بر این مبنا ، تحقیقات در دهه 50 میلادی نشان میدهد که 70 درصد از مردم جهان دسترسی به اطلاعات آزاد نداشتهاند و در این بازهی زمانی سازمان ملل نسبت به این مقوله دچار حساسیت جدی میگردد. سازمان ملل متحد در طی سال های اولیه تاسیس اش، با معرفی بحث آزادی اطلاعات و رسانههای جمعی به عنوان محور فعالیتهای توسعهای در کشورها، مسائل مرتبط با اطلاعات آزاد و رسانههای آزاد را در دستور کار خود قرار میدهد و بر اهمیت رسانهها در توسعه تاکید می نماید.
این دوره زمانی است که سازمان ملل متحد، استراتژی توسعه ای رسانهای را به عنوان عاملی در توسعه اقتصادی معرفی می کند 3و اعلام میدارد که امنیت اطلاعات و دادههای رسانهای میتواند نقش به سزایی را در توسعه داشته باشد. سازمان ملل متحد در دهه 70 میلادی نیز اعلام میدارد که نقش رسانههای اطلاعاتی در پیشرفتهای آموزشی، اجتماعی و اقتصادی جوامع بسیار با اهمیت است و در توسعه پایدارجوامع نقش با اهمیتی دارد.( Serman & Wilber Lang, 1964:12).
به صورت کلی بعد از اولین توجهات سازمان ملل به مباحث ارتباط توسعه و رسانهها، مسئلهی افزایش و امکانات دهی به رسانههای اطلاعاتی به عنوان شاخصی با اهمیت در رویکردهای سازمان ملل متحد علی الخصوص در حوزههای مرتبط با توسعه مطرح گردید. در این رویکرد مسئله رسانههای اجتماعی و گسترش فزآینده آن در جامعه به عنوان درخواست فزاینده از سوی شهروندان جهان مورد تقاضا می گیرد و سازمان ملل متحد نیز اعلام کرد که دولتها بایست نسبت به آن پاسخگو باشند. در این دوره سازمان ملل تلاش نمود با استفاده از بسط و گسترش رسانهها در کشورهای جهان، صدای مردم را به دولتها منتقل ساخته و با استفاده از این شیوه، مؤسسات دولتی را در قبال مردم و جامعهی مدنی شکل گرفته در این فضاهای رسانهای حساس و پاسخگو نماید. از این رو در رویکردهای سازمان ملل، دولت شفاف، پاسخگو و توانمند از ویژگیهای متعاقب رسانههای آزاد و اطلاعات آزاد در حوزههای رسانهای معرفی میشود و به عنوان شاخصی برای توسعه به حساب میآمد(گزارش دبیرکل ، 2014: 21)
سازمان ملل متحد در سال 2007 تعریفی اساسی و مهم در مورد نقش اطلاعات و رسانهها در توسعه پایدار را ارائه نمود. در این تعریف شیوه کمک رسانی اطلاعات و فضاهای رسانهای به مردم موجب همراه سازی آنان در توسعه جوامع و همچنین مشارکت دهی به آنان در تعیین سرنوشت خودشان می گردد. در این روند رسانههای جمعی با افزایش اطلاعات عمومی، به مردم این امکان را میدهند که زندگی خود را دچار تغییرات اساسی نموده و به طور جداگانه و جمعی در راستای تغییر فضاهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جوامع خود تلاش نمایند.
به صورت کلی رسانههای جمعی در رویکردهای سازمان ملل متحد نقش جدی را در مباحث مرتبط با توسعه بازی می نمایند. در رویکرد های سازمان ملل رسانهها به شکل واضح مردم را در ساخت و تولید و نظارت بر اطلاعات سهیم مینمایند که همین مسئله موجب میگردد، شهروندان به گونهای مستقیم و جدی در مباحث و تصمیم گیریهای حوزه توسعه سیاسی دخالت نموده و تصمیمات زندگی خویش را بر همین مبنا شکل بخشند. از این رو رسانهها نقش بارزی را در توسعه سیاسی جوامع بازی مینمایند.
امروزه در مورد نقش و اهمیت رسانهها در ایجاد توسعه و پیشرفت در جوامع، بسیاری از محققان و سازمانهای جهانی به توافقی همگانی رسیدهاند و در این شرایط مسئلهی پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و بین المللی، دولتها و سازمانها و ... به نحو گستردهای وابسته به مسئلهی توسعهی رسانههای جمعی وابستگی پیدا نموده است. در این بین سازمان ملل متحد نیز مجموعهای از کمکهای مالی بین المللی را در راستای افزایش رسانهها و بسط و گسترش نقش آنان در جوامع در نظر گرفته است که نشان از اهمیت توسعهی رسانهها در رویکردهای سازمان ملل متحد دارد. (Wilton Park,2014:1)
در ادامه برخی از شاخصهای تأثیر رسانهها بر فضاهای توسعهای جوامع مورد بررسی قرار میگیرد.
تاثیر رسانههای جمعی بر محیط اجتماعی- سیاسی جوامع
نقش رسانههای جمعی و تاثیرات آنان بر محیط اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جوامع امری با اهمیت است. در این بین نقش رسانههای جمعی بر توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، پاسخگو سازی دولت و دیگر حوزههای جامعه مورد بررسی قرار میگیرد.
§ تأثیر رسانههای جمعی بر توسعه سیاسی جوامع
یکی از موارد تأثیر رسانههای جمعی بر محیط سیاسی جوامع تاثیراتی است که این رسانهها بر حاکمیت سیاسی کشورها باقی میگذارند. حاکمیت سیاسی جوامع در کشورهای در حال توسعه، بایست توانایی بالایی را در به عهده گرفتن نقشی در مقابله با فساد اجتماعی - سیاسی و اقتصادی داشته باشد. حاکمیتهای سیاسی بایست در فرآیند توسعه یافتگی سردمدار مبارزه با فساد باشد و این حاکمیت خود مسبب فساد در جامعه نگردد. حاکمیتها در جوامع با نظارتی که رسانههای جمعی بر آنان ایجاد می نمایند، بایست در مقابل فساد و گسترش آن ایستادگی نموده و فقر و نابرابریها را در جوامع به حداقل ممکن برسانند. (Gupta Sanzhov,2002:23)
در جوامع در حال توسعه، نقش رسانههای جمعی در سوق دادن حاکمیتها به مقابله با فساد حاکمیتی امری با اهمیت است. به طور کلی رسانههای جمعی میتوانند بر فرآیند فسادهای دولتی تأثیر داشته و با رصد و پایشی که بر حوزههای عمومی دارند، مقامات دولتی را تحت نظارت قرار داده واز سویی دیگر با ارائه آگاهیها و اطلاع رسانیهای گوناگون در حوزهی افکار عمومی ، دانش رأی دهندگان را بالا برده و قدرت افکار عمومی را گسترده سازند. از این روی جست و جو و پیدا نمودن سیاستمداران فاسد و عدم انتخاب آنان در انتخابات آتی یکی از شیوههایی است که با استفاده از آن رسانههای جمعی با کمک افکار عمومی بر روند توسعه سیاسی در جوامع تأثیر میگذارند.
مطالعاتی که در همین زمینه و در سال 2004 و در 97 کشور صورت گرفته، نشان میدهد که مطبوعات تاثیرات به سزایی در مقابله با فساد در جوامع دارند. این مطالعه نشان میدهد که یک درصد افزایش فشار و محدودیت بر مطبوعات آزاد، منجر به 1.5 درصد افزایش شاخص فساد در جوامع میگردد. از این روی مطبوعات و رسانههای جمعی با استفاده از توانایی تغییر افکار عمومی می توانند بر پرونده های فساد در عرصههای عمومی تأثیر داشته و مردم را در انتخابات آتی و دموکراسی در صندوقهای رأی از سیاستمداران فاسد و خاطی آگاه سازد. در این شرایط است که سیاستمداران برای حفظ رأی خود در انتخاباتهای آتی و باقی ماندن در قدرت، حداکثر تلاش خود را برای کاهش فساد در دستور کار قرار میدهند و تلاش دارند تا فضاهای رأی دهی عمومی را به سود خویش حفظ نمایند.( Choudeh Shiamal,2004)
از این روی، رسانههای مستقل و آزاد در توسعه سیاسی نقش به سزایی داشته و میتوانند با نظارت بر افرادی که درون قدرت می باشند، آنان را مورد رصد دقیق قرار دهند. این رسانههای مستقل میتوانند با ارائه اطلاعات دقیق به شهروندان، امکان نظارت آنان بر فضاهای سیاسی جوامع را فراهم ساخته و مردم را در فرآیندهای مرتبط به شفافیتهای حکومتی فعال تر نمایند.( Choudeh Shiamal,2004:21)
نقش رسانهها در ابعاد دیگر توسعه سیاسی نیز قابل اهمیت است. به عنوان مثال امروزه نقش این رسانهها در ساخت و بهبود عملکردهای حکومتهای دموکراتیک نقش مهمی است و به نظر میرسد که بدون ایجاد رسانههای آزاد اطلاعاتی و ارتباطی، امکان شکل دهی به حکومت دموکراتیک در جوامع وجود ندارد. امروزه ارزیابیهای گستردهای در زمینه ارتباط مابین آزادی مطبوعات و توسعه سیاسی در جوامع صورت گرفته و این ارزیابیها نشان میدهد که مطبوعات سالم و مجموعه آزادیهایی که توسط این مطبوعات و رسانهها ایجاد میگردد بر آزادیهای سیاسی شهروندان تأثیر دارد. با نگاهی دقیق به تجربه کشورهای جهان میتوان به خوبی مشاهده نمود که ارتباط قوی مابین رسانههای جمعی و شکل گیری آزادی سیاسی در آنان وجود دارد. از این روی افزایش و یا کاهش آزادیهای سیاسی و توسعه سیاسی در جوامع را میتوان با نگاه و نگرش نخبگان آن جامعه نسبت به آزادی مطبوعات و رسانهها مورد تبیین قرار داد. نگرش رهبران جوامع به رسانههای آزاد، بر شکل گیری آزادیهای سیاسی در جوامع تأثیر به سزایی دارد. (Karlekar Karin Deutsch & Becker Lee B,2016)
یکی دیگر از نقشهای رسانههای آزاد در جوامع و فرآیند شکل دهی به حکمرانی خوب، تأثیر آنان در کاهش ریسکهای سیاسی و افزایش ثبات است. به صورت کلی آمارها حاکی از آن است که کشورهایی که در حوزههای سیاسی متزلزل و دارای جنبش و جوش و درگیری می باشند، از رسانههای جمعی مستقلی برخوردار نبوده و دولتها از توانایی این رسانهها برای کاهش ریسک سیاسی و افزایش ثبات استفاده نبردهاند. از این رو رسانههای جمعی با کارآیی بالا میتوانند دولتها را در افزایش کارآیی و ایجاد ثبات سیاسی در کشورها یاری نمایند. مطالعات صورت گرفته در حوزه رسانهای کشورهای آفریقایی و وضعیت سیاسی آنان در سال 2011 میلادی نشان داده که رسانههای آزاد و دسترسی به اطلاعات بیشتر، توانایی حکومت کشورهایی که در وضعیت بحران زا سیاسی قرار دارند، افزایش داده و وضعیت آنان را بهبود بخشیده است. (Rovi Sanjukta,2014:32)
یکی دیگر از عواملی که در توسعه سیاسی از طریق رسانهها جمعی مؤثر است، مقوله خلاقیت زایی سیاسی در محیط فضاهای رسانه ای است. از این رو رسانههای جمعی تأثیر به سزایی بر ساخت خلاقیت در اذهان افراد جامعه ایجاد مینماید. به صورت کلی در جوامع امکان اینکه دانشها، شیوههای جدید و ایدههای نوینی از سوی دولتها توسط افکار عمومی و از طریق این رسانههای جمعی پیگیری گردد، درصد بالایی است و مردم میتوانند مسیرهای جدید را پیشنهاد دهند. بالابردن تواناییهای بالقوه شهروندان در مباحث مرتبط با توسعه پایدار از طریق شکل بخشی به رسانههای آزاد به عنوان اصلی اساسی و با اهمیت مدنظر قرار میگیرد (Willson Mark,2007:4)
§ تأثیر رسانههای جمعی بر توسعه اقتصادی جوامع
به صورت کلی رسانههای جمعی تاثیرات به سزایی بر محیط اقتصادی جوامع دارند. امروزه فضاهای جدید اقتصادی در محیط سایبرنتیک کشورها گسترده گردیدهاند و بازیگران اقتصادی برای قدرت گیری و کسب منابع مالی مورد نیاز، به اطلاعات دقیق و به موقع در حوزههای گوناگون نیاز دارند و این مسئله نیز از طریق افکار عمومی موجود در رسانههای جمعی قابل دست یابی است. از این رو نهادهای اقتصادی میتوانند با استفاده از این رسانههای جمعی منابع را به طور مؤثر در دست گرفته و توسعهی اقتصادی را ایجاد نمایند. در این شرایط سرمایه گذاران و گروههای اقتصادی به رسانههای آزاد نیاز مبرمی داشته و از قالب این رسانهها درصدد بهبود وضعیت اقتصادی خویش میباشند. (Caman, Daniel & Et al 2005:31)
در سطح اقتصادی رسانههای جمعی با بهبود کیفیت ارتباطات و اطلاعات در فضاهای اقتصادی کشورها، امکان تعاملات اقتصادی را بالاتر برده و از سویی دیگر امکان نظارت بر فرآیندهای اقتصادی دولتها را افزایش میدهند. رسانه های جمعی می توانند با توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در سطح جوامع، سیاستهای اقتصادی کشورها را نیز دچار تغییراتی نمایند و این مورد حتی منجر به کاهش ریسکهای سیاسی و ایجاد شرایط مناسب برای توسعهی اقتصادی در کشورها میگردد.
مطالعات بین المللی در سال 2006 از 51 کشور در طول دورهی 1995 تا 2004 نشان میدهد که کاهش اعمال محدودیت بر روزنامه نگاران (مانند کاهش خشونت بر علیه روزنامه نگاران و ...) و به تبع آن فعالیت بیشتر رسانههای مستقل، تأثیر مثبت و با اهمیتی بر کاهش فساد اقتصادی در جوامع داشته است. این یافته نشان میدهد که بهبود رقابت بخش رسانهای، منجر به افزایش توانایی های اقتصادی جوامع گردیده است و این مسئله منجر به کاهش فساد اقتصادی در حدود 6/0 تا 7/1 میگردد. (Friel Sebastian & Et al 2007: 838-862)
یکی دیگر از نقش های رسانه های جمعی در حوزه های اقتصادی جوامع، افزایش آگاهیهای عمومی و امکان نظارت مردم و جامعهی مدنی بر تحرکات فسادزای اقتصادی دولتمردان است که این امر نیز به افزایش توانایی های تولیدی یک کشور منجر می گردد.
رسانهها در حوزه بهره وری اقتصادی نیز نقش مثبتی در جوامع دارند. مسئلهی مرتبط با بهره وری اقتصادی و افزایش توانایی تصمیم گیری شهروندان در حوزههای اقتصادی می تواند توسط رسانه های جمعی ترویج گردد. به صورت کلی رسانههای جمعی میتوانند با افزایش اطلاعات بازیگران از بهره وری اقتصادی، توانایی تصمیم گیری و ثبات در تصمیمات اقتصادی آنان را فراهم نمایند. یکی از راههایی این امر، ساخت هماهنگیهای سیاسی مابین مردم و مسئولین است که توسعه سیاستهای اقتصادی در یک کشور را امکان پذیر می نماید.
به طورکلی نقش و اهمیت رسانههای جمعی در توسعه اقتصادی و در جوامع توسعه یافته به خوبی از قالب مثال های جهانی قابل مشاهده است . نمونه های جهانی گسترده نشان میدهد که رسانههای جمعی در تقویت و هماهنگی حوزههای سیاسی و اقتصادی جوامع تأثیرات به سزایی داشته اند. فرآیند توسعه یافتگی اقتصادی کشورهایی همچون لهستان، مجارستان و اوکراین در این حوزه قابل مثال است. این کشورها که در طول تاریخ خود شاهد جنگ جهانی دوم بودهاند، پس از آن و از طریق رسانههای جمعی فراگیر، توانسته اند شرایط جنگی را به مرحلهای از آشتی ملی و هماهنگی جمعی برای توسعهی اقتصاد مبدل سازند. در این شرایط این کشورها با ایجاد امکان دسترسی بیشتر به اطلاعات برای تمامی مردم و سیاستمداران، فضا را برای هماهنگی ملی در جوامع مهیا نمودهاند. (Kevin Christopher & Et al 2004: 40).
§ تأثیر رسانههای جمعی بر توسعه اجتماعی جوامع
توسعه اجتماعی نیز یکی دیگر از شاخص هایی اساسی است که کشورهای در حال توسعه درگیر آن می باشند. به صورت کلی برای اینکه توسعه اجتماعی با همه شاخصهای آن در یک کشور ایجاد گردد و این توسعه اجتماعی استمرار و پایداری داشته باشد، بایست زمینه های آن مهیا باشد. این زمینهها در شاخصهای اجتماعی همچون توانایی مداخله شهروندان در تصمیم گیریها قابل مشاهده است. یکی از شاخصهای توسعه اجتماعی جوامع بر این مبنا است که شهروندان آن جامعه توانایی تأثیر گذاری و مداخله در حوزهی تصمیم گیریهایی که به آنان مرتبط است ، داشته باشند. از این رو نقش مردم در جامعه و بر مبنای این توسعه اجتماعی منجر به مولد گردیدن و مشارکت آنان در حوزه توسعهای می گردد. این مسئله خود عاملی برای توسعه اجتماعی محسوب میشود. مشارکت و آگاهی بخشی به مردم در سطح جامعه در ارتباط جدی و مستقیمی با رسانههای آزاد اجتماعی است و بر این مبنا رسانههای جمعی، آگاهیهای شهروندان را افزایش داده و با ارائه به موقع و کامل اطلاعات به آنان و ارتباط بخشی به شهروندان در حوزههای گوناگون، خواستها و رفتارهای اجتماعی مناسب آنان را افزایش میدهند.
از این رو رسانهها در ساخت استانداردهای توسعه اجتماعی در جوامع تاثیرات به سزایی دارند. این رسانهها در حوزههای دیگر نیز باعث توسعه اجتماعی در جوامع میگردند. یکی از این حوزه ها، توانایی ساخت ایده نظارت بر اقدامات حکومتها برای مردم است. در این الگو امکان نظارت کلی و کامل مردم و افکار عمومی بر حاکمان و افراد نخبهی سیاسی بالا میرود و این خود عاملی برای توسعه اجتماعی به حساب می آید. در این بین نقش افکار عمومی در مقابله با فساد حکومتی شاخص با اهمیت است که توسط رسانهها ایجاد میگردد. این افکار عمومی خود عامل بسیار مهمی در توسعه اجتماعی جوامع است. افکار عمومی با اهرم فشار بر حاکمان و آگاهی بخشی نقش فعالی را در توسعه اجتماعی جامعه بر عهده دارد و ناآگاهی مردم را به حداقل ممکن میرساند. در این شرایط دولتها و گروههای حاکمه مجبور میگردند که نسبت به بازخوردهای اجتماعی جوامع و افکار عمومی حساسیت داشته و افکار عمومی هم آگاهی خوبی را خواهند داشت.
در این سطح نظارت افکار عمومی بر فرآیندهای فساد زا در یک جامعه منجر به توسعه اجتماعی این افکار عمومی می گردد . مطبوعات و رسانه های جمعی تاثیرات به سزایی بر کنترل فساد در جوامع دارند. در تجزیه و تحلیلی که در مقطع زمانی 1994 تا 1998 از 125 کشور صورت گرفته، ارتباط میان فراوانی و استقلال مطبوعات و کاهش فساد در کشورها نشان داده شده است و بر این مبنا هرچه استقلال و فعالیت های مطبوعات در یک کشور بالاتر باشد، میزان فساد نیز در این جامعه کاسته خواهد شد. (Bronti Aimo & Beatrice Wader, 2003: 1812)
از این روی رسانه ها با استفاده از ایده توسعه اجتماعی بر فرآیند کاهش فساد در جوامع تأثیر دارند. بر این مبنا کشورهایی که در حوزههای سیاسی و اجتماعی خود ضعیف میباشند، میتوانند با استفاده از ترویج تواناییهای نظارت مدنی از طریق رسانههای قوی و مستقل و همچنین آموزش استفاده از این رسانهها در فضاهای آموزش و پرورش و تربیتی، امکان مندی فساد اقتصادی و سیاسی را در کشورشان کاهش دهند. در این حوزه مسئولین اداری که تحت نظارت رسانههای جمعی میباشند، خدمات عمومی بهتری را نسبت به مردم ارائه خواهند داد و آموزش استفاده از رسانههای جمعی و محیط آزاد اطلاعاتی نقش بسیار موثری را بر نظارت عملکرد سیاستمداران دارد و منجر به توسعه اجتماعی مردم در حوزه نظارت بر دولت و حاکمیت می گردد. (Errand Rudiger,2002)
تقویت همه طبقات اجتماعی در جوامع یکی از شاخصهای توسعه اجتماعی است که توسط رسانههای جمعی ترویج می گردد. به صورت کلی رسانههای جمعی تمامی طبقات و شهروندان را فارغ از طبقه اجتماعی آگاهی بخشی و تقویت مینمایند و در این شبکهها حتی امکان توسعه اجتماعی طبقات محروم نیز فراهم است. از این رو طبقات ضعیف اجتماعی در قالب آزادی رسانهها تقویت گردیده و میتواند بر شرایط و محیط زندگی خویش تأثیر بگذارند.
تاثیر رسانههای جمعی بر پاسخگو سازی دولتها
یکی از مزایای استفاده از رسانههای ارتباطی و اطلاعاتی مابین مردم، پاسخگو نمودن دولتها نسبت به تقاضای مردم است. به صورت کلی فضاهای رسانهای میتواند دولتها را ملزم به پاسخگویی و توجه به افکار عمومی نمایند. رسانههای جمعی میتوانند با فراهم سازی اطلاعات با دسترسی آسان برای شهروندان، آنان را برای بالابردن کیفیت درخواستهایشان از نهادهای حاکمیتی آماده سازند و از سویی دیگر دولتها را نیز در قبال این درخواستها پاسخگو و حتی توانمند نمایند.
در این حوزه مطالعاتی صورت گرفته نیز که نشان میدهد تأثیر آموزشهای رسانهای به مردم و شکل گیری کمپینهای رسانهای در بهبود سیستمهای حکومتی به نحو قابل مشاهدهای بالا است.
از این روی شهروندانی که در رسانههای جمعی فعالیت بیشتری دارند، توانایی هدفمند سازی مشارکتهای خود با استفاده از امکانات این رسانه های جمعی را دارا می باشند و با ایجاد و ساخت تشکلها و کمپینها، ارتباطهای مابین خود ا قوی نموده و از این کمپینها در جهت کسب نتایج مورد نظر سود می برند. در این بین برخورد دولت در مقابل این کمپینها نیز همراه با پاسخگویی است (Renika & Sonson, 2004)
به صورت کلی مطالعات جهانی نشان میدهد که شهروندان دارای معلومات در حوزههای سیاسی و اجتماعی، در فضاهای شبکههای جمعی و رسانههای جمعی فعالیت بیشتری دارند. در این فضا شهروندان هم توانایی بالاتری را برای حضور در عرصههای سیاسی دارند و هم علاقه بالاتری را به رأی دهی دارا میباشند. این گروه از شهروندان به شدت نسبت به رأی خویش حساس بوده و اگر سیاستمداران نسبت به آنان پاسخگو نباشند، این امر را نمیپذیرند. (Stenberg, 2004: 195 David)
تحقیقات در این زمینه نشان میدهد که هر جا نفوذ رسانهها بالاتر بوده است، امکان تخصیص بودجه و پاسخگویی مسئولین نیز بالاتر است. از این رو مردمی که دسترسی بیشتر و آزادانهتری به رسانهها دارا بوده اند، توجه مسئولین و پاسخگویی در مقابل خواستهای خود را از حکومتها خواستارند. (Stenberg, 2004: 201 David )
همانطورکه بیان گردید یکی از شاخصهای حکمرانی خوب پاسخگویی دولت است که این امر از طریق ارتباط توسعه رسانهها و افزایش پاسخگویی دولت ممکن میشود. در این بین فقرا و اقشار ضعیف جمعیتی که عدد بالایی را در دموکراسیها دارند، اما در عالم واقع توانایی کمی برای تاثیر گذاری سیاسی دارا می باشند ، می توانند با استفاده از این شبکهها و فضاهای رسانهای قدرت یافته و بر تحولات تأثیرگذار شوند. در این بین شکل گیری کمپینهای احقاق کننده حقوق طبقات پایین، نقش موثری را در رسیدن به اهداف و خواستهای این گروهها دارد. در این شرایط رسانههای جمعی فعال در جوامع میتوانند با آگاهی بخشی نسبت به عملکرد سیاستمداران، اطلاعات این طبقات پایین را در قبال رأی آنان در دموکراسیها افزایش داده و امکان بهبود اطلاعات آنان را نیز فراهم نمایند.
به عنوان مثال مطالعات صورت گرفته در هند نشان میدهد که دولتها و ایالاتی که گردش بیشتر روزنامهای و ارتباطات رسانهای داشته اند، دارای فضاهای رسانهای فعالتری نیز بوده اند و همین امر پاسخگویی دولتهای ایالتی را نسبت به درخواستهای طبقات ضعیف اجتماعی و مردم عامی بیشتر نموده است. از این روی در جوامعی که رسانه های جمعی فعال تر می باشند، امکان افزایش خدمات عمومی و حکومتی نسبت به فقرا و اقشار ضعیف جامعه نیز بالاتر می رود و عدالت در حق اقشار متوسط رو به پایین و ضعیف جامعه برقرار می گردد. (Bessley Timothy & Robin Burgess, 2002: 1426)
نقش رسانههای جمعی در دیگر حوزههای جامعه
رسانه هایی آزاد از طریق تاثیری که بر افکار عمومی و روند های فکری جوامع باقی می گذارند در حوزه های دیگر نیز تاثیرات مثبتی را بر محیط جوامع باقی می گذارند. به صورت کلی این رسانهها منجر به افزایش آگاهی و تغییر رفتار در مسائل اجتماعی مردم گردیده و افکار عمومی را نسبت به جامعه و مسئولیت در آن تشویق نموده و منجر به ایجاد تغییرات مثبت در جامعه می شوند.
مطالعات گستردهای در مورد نقش رسانهها به عنوان کاتالیزوری در جهت تشویق افکار عمومی و ارائه اطلاعات متقن به اذهان مردم صورت گرفته که تاثیر این رسانه های جمعی را بر افکار عمومی و تغییرات اجتماعی مورد رصد قرار داده است. برخی از این تاثیرات عبارتند از:
1. تأثیر مثبت رسانههای جمعی بر مسئله سلامت فردی و جمعی جامعه (Daniel Catalan Matamoros, 2011)
2. تأثیر مثبت رسانههای جمعی بر افزایش توجه به مسئله بهداشت مادران (Eduardo,1999: 291-296)
3. تأثیر مثبت رسانهها در آگاهی بخشی به والدین و مربیان در کنترل رفتار کودکان (Jesour Richard & Et al, 1977: 19-22)
4. تأثیر مثبت رسانهها در آگاهی بخشی نسبت به محیط زیست (Sampi Yuki & Et al, 2009: 203-212)
از این روی، به نظر میرسد که برنامههای رسانهای که به نحو هدفمندی تدوین می گردند، با افزایش اطلاعات و دانش کاربران در محیط افکار عمومی کشورها، مردم را نسبت به تغییر در رفتار و اخلاقشان ترغیب نموده و از این رو تأثیر به سزایی را بر شکل گیری جامعهی خوب دارا می باشند.
یکی از مباحث مهم در این زمینه مسئله ی توسعه و محیط زیست است. امروزه در مفهوم توسعه پایدار حفاظت از محیط زیست و امکانات زیستی بشریت مورد توجه قرار گرفته است و در رسانههای جمعی مورد پیگیری قرار میگیرد. در مفهوم توسعهی پایدار، توسعهی اقتصادی نبایست به فرآیندهای زیستی و محیط زیست آسیب وارد نماید.
در این بین نقش رسانهها جمعی ، با افزایش اطلاعات افکار عمومی در مورد اهمیت و وضعیت محیط زیست و راهکارهای حفظ آن، شرایط را برای آگاهی بخشی و اطلاع رسانی همگانی در مورد محیط زیست فراهم آورده و از افکار عمومی برای حفاظت از آن بهره گیرند.
در این مورد، تحقیقات صورت گرفته در 35 کشور اروپایی مانند اوکراین، روسیه، بلغارستان، مجارستان، اسلوونی، کرواسی و مقدونیه نشان میدهد به هر میزانی که دسترسی مردم به رسانهها و امکانات آگاهی بخشی اجتماعی بیشتر باشد، کیفیت توسعه پایدار این کشورها بدون آسیب زدن به محیط زیست نیز بالاتر می شود. از این روی نقش رسانهها در آگاهی بخشی و افزایش سطح مشارکت مردم در حفاظت از محیط زیست به شدت قابل توجه است. (Salvatore Disease, 2002: 150)
حکمرانی خوب و شاخصهای آن
نظریات حکمرانی به مجموعه ای از نظریه ها گفته می شود که در باب حکمرانی خوب در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه - کمتر توسعه یافته بحث می نمایند. در این نظریات نحوه تعامل مردم و حاکمیت ها و حدود و مرزهای تعامل مردم و دولتها مورد نظر است. یکی از این نظریات که امروزه به عنوان یک آرمان از سوی نهاد های بین المللی ترویج می گردد، دولت های با حکمرانی خوب است. امروزه این نظریات در حوزه حکمرانی و سیاسی جوامع نه تنها به عنوان یک روش بلکه به عنوان یک هدف پیرامون ارتباط مردم و حاکمیتهای سیاسی کشورها مورد نظر قرار دارد.
به صورت کلی نظریات حکمرانی خوب، شامل مجموعهای از اصول و سیاستهایی است که ابتدا توسط بانک جهانی به عرصههای علوم سیاسی وارد گردید و سپس به کشورهای در حال توسعه و جهان سوم کمک نمود تا مسیر توسعه را برای خویش مهیا سازند. در این بین سازمان ملل متحد نیز با پافشاری بر این مفهوم، ارتباط کشورها با بانک جهانی را منوط به اجرایی و عملیاتی شدن مفهوم حکمرانی خوب در این کشورها نمود تا این شاخص را بیش از گذشته ترویج نماید.
امروزه و در اشکال مدرن دولتها، مفهوم حاکمیت پاسخگو و حکمرانی خوب یکی از مفاهیم با اهمیت در علم سیاست است. تجربیات نشان می دهد که بالا رفتن میزان بهره وری دولتها و از سویی دیگر توسعه اقتصادی آنان نیز تابعی از پاسخگویی حاکمیت و حکمرانی خوب در آنان است. در حکمرانی خوب، دولت در قبال شهروندان پاسخگو است و ارتباط دولت و شهروندان امری قابل مشاهده است که این امر بهره وری و توسعه اقتصادی را در جوامع بهبود می بخشد. در این شرایط نقش افکار عمومی در شکل دهی به سیاستها و نفوذ بر حوزههای حکومتی تضمین می گردد. در حکمرانیهای خوب شهروندان توانایی بالایی برای نفوذ در سیاست گذاریهای دولت دارند(Bjork & Johansson, 2001).
در این نوع از حکمرانی، مردم در سیستمهای مدیریت عمومی نقش فعال داشته و این سیستمها از حالت دولتی صرف خارج گردیده و شهروندان اجازهی نگهداری و حفاظت از کارایی و عملکرد سیستمهای مدیریت عمومی و نظارت و همکاری در حوزههای حکمرانی را دارند. در این شرایط مردم و افکار عمومی توانایی نظارت بر عملکرد خوب و یا بد دستگاههای خدمات عمومی و درسطح بعدی اصلاح این دستگاهها را دارا میباشند. مفهوم حق اعتراض و حق اصلاح برای شکل دهی به جامعه ای با حکمرانی خوب به شدت مورد توجه است براین اساس وظیفه دولتمردان پاسخگویی در مقابل افکار عمومی و حق اعتراض برای شهروندان است .
بدین دلیل نظریههای حکمرانی خوب، شرایط شکل گیری دولت ایده آل مشارکتی را در جوامع ایجاد نموده و بر مبنای اصولی بنیادین، امکان حداکثر مشارکت مردم را در یک جامعه ایجاد و راهبری می نماید. اصول بنیادین این نظریه نیز بر همین مبنا معرفی گردیده و در آن نقش افکار عمومی بسیار حائز اهمیت است. در نظریات حکمرانی خوب رابطه افکار عمومی و رسانههای جمعی نیز بسیار مورد توجه است و برای رسیدن به شاخص های حکمرانی خوب ضرورت استفاده از رسانه های جمعی، ضرورتی دو چندان است. (Minogue, Polidano & Hulme, 1998)
بانک جهانی یکی از ارگانهایی است که مفهوم حکمرانی خوب را در عرصه های علوم سیاسی مورد تعریف قرار داده است. این تعریف بر مجموعه عواملی همچون شکل دهی به خدمات دولتی کارآمد، شکل دهی به سیستم قضایی مستقل، ایجاد چهارچوب قانونی مناسب و یکسان برای اجرای قراردادها، مدیریت بهینه منابع مالی عمومی در سطح شاخص های مالی و قضایی تشکیل گردیده است. از این روی تاکید بانک جهانی بر مفاهیم مالی است و اعلام می دارد که دولتها می بایست در حوزه فعالیتهای اقتصادی خود، حسابرسان مستقلی داشته باشند، تا فساد را در جوامع با حکمرانی خوب به حداقل ممکن برسد. احترام به قانون و حقوق بشر در یک کشور و ایجاد ساختارهای نهادی مناسب و قانونی برای ایجاد حکمرانی خوب از دیگر شاخصهایی است که مورد نظر قرار میگیرد. در این تعریف نوع حکومت داری بر مبنای حکمرانی خوب، تاثیرات مثبتی را بر نوع رژیمهای سیاسی و ارتباط آنان با افکار عمومی باقی میگذارد و در حوزههای مدیریت منابع اقتصادی و اجتماعی جوامع، ظرفیتهای دولتها را برای تدوین سیاستها و پیاده سازی مؤثر تصمیمات افزایش مییابد .( World Bank, 1992)
صندوق بین المللی پول نیز به تعریفی از شاخصهای حکمرانی خوب پرداخته است. این مفهوم به گونهای بسیط در این تعریف مورد نظر قرار گرفته و شاخصهای آن در جنبههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع معرفی گردیده است. این شاخصها بر مبنای اصل بنیادین حاکمیت قانون و نظارت بر حکومت توسط مردم پایه ریزی گردیده است. از این رو در حکومتهایی که حکمرانی خوب دارند، نظارت گستردهی مردم بر منابع مالی را شاهد هستیم و کارآیی های مالی دولت و حسابرسی به حوزههای فساد دولتی و حاکمیتی درصدر توجه قرار می گیرد. اصول هشتگانه حکمرانی خوب که توسط صندوق بین المللی پول بیان گردیده است، عبارتند از: UNDP, 2007))
1. مشارکت سیاسی
2. حاکمیت قانون
3. شفافیت
4. پاسخگویی
5. اجماع
6. عدالت و جامعیت
7. کارآیی و اثر بخشی
8. مسئولیت پذیری
بر مبنای این شاخصها است که امروزه و در سطوح بین المللی، کیفیت سیاسی کشورها بر مبنای پایبندی آنان به این شاخصهای هشتگانه مورد ارزیابی قرار میگیرد. در حکمرانی های خوب شاهد کاهش نفوذ مستقیم دولت و افزایش قدرت افکار عمومی در حوزه حکومت داری می باشیم. از این رو بر مبنای سیاستهای بانک جهانی و سازمان ملل متحد که اصول حکمرانی خوب را در جوامع تشویق مینمایند، با افکار عمومی مردم و آگاهی بخشی آنان از طریق رسانه های جمعی در ارتباط است.
به صورت کلی دولتها در حکمرانی خوب، درصدد ارائهی خدمات عمومی مؤثر و موفق، تشویق رقابت در سطح جامعه ، افزایش خصوصی سازی، پیگیری اصلاحات مدنی و خدماتی در جامعه، تمرکز زدایی از فعالیتهای دولتی و تأمین و مؤثر نمودن خدمات عمومی به مردم میباشند و در این راه از افکار عمومی و نگرش مردم نسبت به شرایط و تواناییهای خود استفاده جدی میبرند و نسبت به افکار عمومی حساسیت ویژه ای دارند (Williams & Young, 1994: 87)
به صورت کلی نظریههای حکمرانی خوب، امکانات دولت در مدیریت و توانمند سازی بروکراسی را افزایش داده و دولتها را در راستای رسیدن به اهداف خود توانمند می سازد. این الگو آزادیهای فردی و شخصی مردم را حفظ نموده و آنان را از مداخلات نادرست دولتی در این زمینه محافظت می نماید در این نوع از حکومت ها نقش رسانه های جمعی در ساخت افکار عمومی جامعه نیز بسیار با اهمیت است. (Sheng, 2008)
به صورت کلی نظریه حکمرانی خوب ، درصدد ایجاد نوعی از دموکراسی است که با حفظ و استفاده از تواناییهای افکار عمومی مردم توانمند گردیده و با ساخت جامعهی مدنی قدرتمند بر مبنای افکار عمومی به تمرکز زدایی از دولتها میپردازد و منازعات را به گونهای صلح آمیز حل و فصل مینماید.
در مفهوم حکمرانی خوب، دموکراسی و افکار عمومی دو شاخص اساسی می باشند که هر دوی این مفاهیم در ارتباط قوی با مسئله رسانههای ارتباط جمعی دارند. در این حکمرانی خوب، فعالیتهای مؤسسات مدنی افزایش پیدا مینماید و امکان استفاده از خدمات عمومی بر مبنای برابریهای عمومی و شکل گیری عدالت اجتماعی بالا رفته و راه برای رشد اقتصادی پایدار جوامع فراهم میگردد. به صورت کلی دموکراسی به عنوان پایه و اساس شکل گیری حکمرانی خوب است که این مفهوم با افکار عمومی و رسانههای ارتباطی رابطهی تنگاتنگی دارد (Idada & Uhunwuangho, 2012: 52)
برخی از متفکران با تاکید بر نقش افکار عمومی در شکل گیری حکمرانی خوب بر این اعتقادند که در این جوامع نیازی به حضور دائمی و همیشگی دولتها در تمامی حوزهها نیست و میتوان با اصلاح و تغییر مجدد حکومتها، امکان دموکراتیزه شدن جوامع را بالا برد.( Khan, 2008; Pitter, 2010)
تاثیر رسانه های جمعی بر شکل گیری حکمرانی خوب در جوامع
همانطور اشاره شد ، حکمرانی خوب آرمانی است که دارای شاخصهای گوناگونی است و بر مبنای آن تعریف میشود. این نظریه تمامی شهروندان بالغ در یک جامعه را در مسائل سیاسی و اقتصادی جوامع درگیر نموده و از سرمایه افکار اجتماعی آن استفاده می برد. از این رو مشارکت مردم و افکار عمومی در حوزههای سیاسی و اقتصادی به عنوان یکی از پایههای اصلی این نظریه در تدوین ایده آل حکومتیاش است که این امور در ارتباط جدی با رسانه های ارتباط جمعی در جوامع است . (Kaufman, Kraay & Mastruzzi, 2006: 2296)
به صورت کلی مشارکت شهروندان در حکمرانی خوب توسط رسانهها و ارتباطات جمعی کانالیزه و عملیاتی شود و این مسئله منجر به شکل گیری مجموعه ای از شاخص ها می گردد. مفهوم مشارکت از منظر تئوریهای حکمرانی خوب، شاخصی است که در بر دارنده درجهای از مداخلهی شهروندان یک کشور در انتخاب رهبران سیاسی و در نهایت اعطای دقیق و کارآمد نمایندگی مردم به رهبران و نخبگان سیاسی است. در این نوع مشارکت، مردم به صورت غیر مستقیم در حوزههای تصمیم گیریهای دولتی مداخله نموده و در مواردی که این تصمیم گیریها با مشکل رو به رو باشند، مداخلهی شهروندان به صورت مستقیم و از طریق فشار افکار عمومی صورت خواهد گرفت. (Osmani, 2007; Rotberg, 2004: 77)
در این بین نقش رسانه های جمعی در ساخت افکار عمومی و تاثیر افکار عمومی در ارتباط مردم و حکومت در حکمرانی خوب امری بسیار مهم است.
§ شکل گیری قانون مداری حکمرانی خوب از طریق رسانه های جمعی
اهمیت و توجه به قانون در جوامع یکی از مسائل اساسی و مهم در نظریه حکمرانی خوب است. قانون مداری در حکمرانی خوب زمینه شکل دهی به عدالت را در جامعه ایجاد مینماید و عدالت را نهادینه و بر اساس قانونی مدون شکل خواهد داد. در قاعده قانون بر تقویت کامل و عملیاتی نمودن کامل حقوق فردی و گروهی و از سویی دیگر بی طرفی دیگر نهادها تاکید میشود. رعایت قانون نیازمند ایجاد قوه قضاییه مستقلی است که قاعده قانون را در جامعه پیگیری مینماید. قاعده قانون در حکمرانی خوب بی طرف؛ مستقل؛ و غیر قابل فسخ است. (Moloney, 1388: 620)
در قاعدهی قانون، احکام حکومتی و سیاسی و قضایی بی طرفانه و بر اساس انصاف و احترام متقابل مابین همه انسانهای یک جامعه ایجاد میگردند. در حکمرانی خوب، قوانین عادلانه به عنوان محور همه امور معرفی میگردد و برای همه انسانهای یک جامعه قوانین و حقوق معینی وجود دارد که بر مبنای آن محیط اجتماعی و سیاسی خود را شکل بخشند. (Kaufman, Kraay & Mastruzzi, 2006: 2296)
در این حوزه نقش رسانه های ارتباط جمعی و افکار عمومی آگاهانه نیز قابل مشاهده است. به این صورت که مردم از طریق آگاهی هایی که از سوی رسانه های جمعی نسبت به قوانین ناعادلانه در سطح اجتماع پیدا می نمایند، این قوانین را مورد نقد جدی قرار داده و افکار عمومی بر عادلانه گردیدن وضع قوانین در جامعه نظارت می نمایند. حاکمیت قانون به عنوان یکی از اصول اساسی بانک جهانی در معرفی حکمرانی خوب مورد توجه است. در این اصل قوانین بایست درجهای از اطمینان و اعتماد اجتماعی را در جوامع ایجاد نموده و شهروندان را در انتخابهای خود توانمند سازند. قاعدهی قانون موجب می شود که در جوامع به جز قاعده قانون هیچ امری تعیین کننده نباشد و اجرای بی طرفانه قانون، مقررات و قوانین شفاف در جوامع را شاهد باشیم. این امر می تواند مورد نظارت رسانه های جمعی قرار گیرد.
§ شکل گیری شفافیت حکمرانی خوب از طریق رسانه های جمعی
قاعده شفافیت حکومت که به نحو مستقیمی ارتباط با افکار عمومی و رسانههای ارتباطی دارد یکی دیگر از شاخصهایی است که به عنوان پایه و بنیان مفهوم حکمرانی خوب به شمار می رود. شفافیت به روندهای مشخص و معین و واضح تصمیم گیریها در جوامع مرتبط است. روند تصمیم گیری و تصمیم سازی در جوامع بر مبنای شفافیت است و در این بین نقش رسانهها و افکار عمومی بر مدیریت و کنترل این نگرشها حائز اهمیت است. زمانی که اطلاعات در جامعه به صورت کامل و دقیق از طریق رسانهها انتشار یابند، در این بین توانایی رسانهها برای شکل دهی به محیطهای شفاف در جامعه نیز مؤثر است. در این فضا افراد جامعه میتوانند از فعالیتهای گروههای دیگر و همچنین حکومت در قبال خود و دیگران آگاهی کامل داشته باشند(Sheng, 2008)
اصل شفافیت ارتباط بسیاری به تبادل اطلاعات و ارتباطات در محیط جوامع دارد. در این رویکرد دولتها، سازمانها و اطلاعاتشان را به گونهای گسترده در دسترس تمامی افراد قرار داده و آنان را از تاثیرات تصمیماتشان آگاه میسازند. از این رو مردم توانایی رصد دقیق فرآیندها را در جوامع دارند. مردم در این شرایط توانایی دسترسی به اطلاعات کافی در حوزههای مختلف را دارند و سیاستهای دولتی به صورت آشکار مابین شهروندان انتشار مییابد و شهروندان با استفاده از افکار سنجی، اعتماد به نفس گروهی را کسب نموده و از این توانایی در راستای توسعه و بهبود سیاستهای موجود استفاده میبرند. از سویی دیگر در الگوی شفافیت حکومت، سیاستهای دولتی تحت نظارت نهادهای دیگر دولتی و حتی سازمانهای غیر دولتی نیز قرار میگیرد و حدود شفاف سازی سیاست گذاریها معین میشود(Apaza, 1388: 140).
§ شکل گیری دولت پاسخگو حکمرانی خوب از طریق رسانه های جمعی
یکی دیگر از شاخصهای مهم در حکمرانی خوب مسئله پاسخگویی دولت و حاکمیت است. این مسئله نیز به شدت مورد توجه تئوریهای حکمرانی خوب است و ارتباط جدی با مسئله افکار عمومی و رسانههای ارتباطی در جوامع دارد. در اصل پاسخگویی بایست تمامی فرآیندهای نهادی و حاکمیتی یک جامعه به صورت پاسخگویانه مورد توجه قرار گرفته و دولت در قبال افکار عمومی پاسخگو باشد. به صورت کلی پاسخگویی به عنوان کلید اصلی برای شکل دهی به تئوری حکمرانی خوب در جوامع است. دولتهای کارآمد و قوی توانایی بالای نهادی و عملکردی را برای پاسخگویی دارا میباشند و انعطاف پذیری در تصمیمات را نیز بر مبنای پاسخگویی به خواستهای جامعه پیگیری مینمایند. به صورت کلی در جوامعی که جامعه مدنی تغییرات اجتماعی را خواستار است ، دولت بایست توانایی اینکه فعالیتهای خود را با خواستهای جامعه تطبیق دهد ، داشته باشند و از این رو افکار عمومی در این سطح تأثیر به سزایی را بر جامعه باقی میگذارد. (Gisselquist, 2012)
به صورت کلی دولتها با اصل پاسخگویی میتوانند در سیاست گذاریهای خود تغییرات ایجاد نمایند و خود را با تحولات اجتماعی و تغییرات تطبیق دهند. (Nanda, 2006: 272)
§ شکل گیری انضباط در حکمرانی خوب از طریق رسانه های جمعی
به صورت کلی هر جامعه متشکل از چندین دیدگاه و بازیگران است که سازنده و حفظ کننده جامعه به شمار می روند نیاز است که در هر جامعهای ائتلاف و میانجی گری میان منافع مختلف بازیگران صورت گیرد و نیروهای اجتماعی بر مبنای توافقی عمومی پیرامون منافع کلی کشور با یکدیگر همراستا گردند و زیر چتر نظام انضباطی معین و مشخصی به فعالیت بپردازد. در این جوامع علاوه بر اینکه توافق کلی بایست در حوزه انضباط اجتماعی صورت گیرد، در مورد مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، توسعهی انسانی و دستاوردهای آن نیز بایست نوعی اجماع را شاهد باشیم. در این مورد نیز نقش آگاهی بخشی و انضباط سازی از طریق رسانه های جمعی امری با اهمیت در ساخت ثبات در حکمرانی خوب است.
این انضباط گسترده نزد افکار عمومی مردم و گروه ها با توافق جمعی بر مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در حوزه های توسعه انسانی و دستاوردهای آنان است و یک اجتماع میتواند از طریق شناخت مناسب تاریخ، فرهنگ و جامعه شناسی از طریق رسانه های جمعی میان گروههای مختلف همراستایی صورت دهد. بر مبنای انضباط گسترده در جامعه توافق کلی و رضایت در جامعه ایجاد میگردد و گروههای مختلف بر مبنای رویهای واحد نظم و انضباط را در جوامع پیگیری می نمایند. (Harrison, 2005: 246).
§ تاثیر رسانه های جمعی بر انعطاف پذیری حکمرانی خوب
انعطاف پذیری حکومت نیز اصلی مهم است که در حکمرانی خوب مورد توجه بوده است. این امر توسط پیشنهاد های افکار عمومی و پاسخگویی دولت نسبت به این پیشنهاد ها صورت می گیرد و نقش رسانه های جمعی در انتقال این پیشنهادها با اهمیت است. این اصل عزت نفس گروهی را تضمین نموده و حقوق انسانی و آزادیها را در یک جامعه عاری از تبعیض حفظ مینماید. در یک جامعه که حکومت در آن انعطاف پذیری بالایی دارد، اعضای جامعه همدیگر را درک نموده و همچنین فرصتی برای ارتقای رفاه آنان در جامعه فراهم میگردد. در این جامعه شهروندان توانایی بهبود وضعیت خود و ارتقا رفاه خود را خواهند داشت. (Grindle, 2004: 246)
§ تاثیر رسانه های جمعی بر اثر بخشی و کارآیی حکمرانی خوب
اثر بخشی و کارآیی نیز یکی دیگر از شاخصهای حکمرانی خوب در جوامع است که توسط رسانه های جمعی می تواند بهبود بخشیده شود. اثر بخشی به انجام درست و دقیق فرآیند کارها در جامعه اشاره دارد که بازده امور و کارها را به بهترین شکل تضمین میکند. شیوه صحیح عملکرد و اثر بخشی تصمیمات نیز به شدت تحت تأثیر افکار عمومی و رسانههای ارتباطی در این حوزه است و آموزش هایی که در رسانه های ارتباط جمعی در این حوزه داده می شود ، در این حوزه تاثیر دارند.
در حکمرانی خوب، اولاً میبایست همه چیز به شکل صحیحی انجام گردد و با نظارتی که افکار عمومی و مشارکت عمومی مردم بر دولت دارند، از منابع موجود به بهترین شکل استفاده برده شود و وضعیت به شیوهای صحیح تغییر نماید.
از این رو حکومت با پیگیری برنامههای عملیاتی مناسب، کارایی خود را در طولانی مدت افزایش می دهد. در این بین نقش دولت در عدم آسیب زدن به محیط زیست در پیگیری سیاستهای دولتی و همچنین مشارکت سازی دولت برای مردم و سرمایه اجتماعی مردم در حوزههای مرتبط با توسعهی پایدار توسط رسانه های جمعی ترویج می گردد. (Rothstein Bo & Teorell,2008: 173)
§ تاثیر رسانه های جمعی بر شکل گیری مسئولیت در حکمرانی خوب
اصل مسئولیت مردم و دولت ها نیز به عنوان سنگ بنای حکمرانی خوب در جوامع مورد معرفی قرار میگیرد. در این حوزه تمامی بازیگران در حوزههای مختلف فردی و حکومتی و گروه هایی که در حوزههای عمومی مانند کسب و کارها، سازمانهای داوطلبانه، جوامع مدنی و ... فعالیت دارند، بایست به مسئولیتهای خود آگاه بوده و آن را بپذیرند و خود را در قبال جامعه مسئول بدانند. ( Rotberg, 2004: 77).
مبحث مسئولیت ارتباط مستقیمی با افکار عمومی و رسانههای ارتباط جمعی دارد. از این رو بازیگران در جوامع بایست در حوزههای سیاسی و حاکمیتی نسبت به اعمالشان پاسخگو باشند و مقامات دولتی اعم از منتخب و غیر منتخب بایست برای مسئولیت اقدامات سیاسی خود را بپذیرند.
از سویی دیگر ارگانهایی که قدرت را در دست دارند، نیز برای اقدامات و تأمینهای مالی و سرمایه گذاریها و مأموریتهای خود مسئولیت دارند که این مسئولیت آنان مورد رصد دقیق افکار عمومی قرار می گیرد که در این بین نقش رسانه های جمعی بسیار مورد توجه است. (Williams, 2009: 610)
اصل پاسخگویی به معنای واقعی بر مسئولیت استفاده از منابع و داراییهای دولت توسط دولتمردان و از سویی دیگر نظارت افکار عمومی بر این اهداف اشاره دارد که این مورد نیز به شدت توسط رسانه های جمعی و ارتباطی ترویج می گردد و کارآیی پیدا می نماید.
نتیجه گیری
همانطور که بیان گردید امروزه محیط های بین المللی و جهانی به نحو در هم تنیده ای وابسته به مفهوم امکانات و ابزارهای رسانه های جمعی گردیده اند که این ابزارها بر شکل گیری فرآیندهای توسعه یافتگی در جوامع تاثیرات به سزایی را دارا می باشند.
در این بین رسانه های جمعی نیز دارای نقشی حیاتی در بهبود کارایی و حکمرانی و کاهش فساد و افزایش بهره وری اقتصادی و ثبات در کشورها هستند و از سویی دیگر ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی و محیطی توسط این رسانه ها حائز اهمیت است . رسانههای جمعی امروزه با اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار میدهند، تمامی بازیگران یک جامعه را تحت تاثیر قرار داده و آنان را در فرآیند های تصمیم گیریها و مباحث توسعه ای دخیل می نمایند. مفهوم نظارت و افکار عمومی و فشاری که این افکار بر روند های توسعه ای در کشور ها دارد نیز موضوع مهمی است که بر روند های توسعه ای کشورها تاثیر دارد.
امروزه مفهوم توسعه یافتگی تمامی کشور های جهان را درگیر نموده است و توسط حاکمیت های جهانی به صورت روز افزونی در حال پیگیری است. مفهوم حکمرانی خوب یکی از روش هایی است که از سوی سازمان ملل متحد به عنوان آرمان و هدف کشور ها در حوزه توسعه ی پایدار و حکمرانی مناسب در کشور ها مورد معرفی قرار می گیرد. امروزه حکمرانی خوب با تمامی شاخص های آن از قبیل مشارکت سیاسی، حاکمیت قانون، شفافیت ، پاسخگویی دولت ها و افراد نخبه حکومتی، اجماع مردم و حاکمیت ها پیرامون اهداف و عملکرد های اجتماعی و سیاسی، ساخت عدالت و جامعیت در محیط های داخلی، کارآیی حکومت ها در حوزه های گوناگون اجتماعی-سیاسی و اقتصادی، اثر بخشی تصمیمات دولتی بر حوزه های داخلی تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم رسانه های جمعی در محیط جوامع است. این مقاله نیز با تاکید بر تجربیات جهانی این عوامل را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
تاثیر رسانه های جمعی بر توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع مجموعه عواملی است که در کنار پاسخگو سازی دولت ها با استفاده از رسانه های جمعی و دیگر نقش های رسانه های جمعی در حوزه های مختلف ، تاثیرات به سزایی این رسانه ها را بر روند ها و تطورات اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی جوامع نشان می دهد.
این مقاله نشان می دهد که مفهوم حکمرانی خوب چگونه و به چه شکلی به نحو تنگاتنگی با رسانه های جمعی در ارتباط قرار گرفته است. در این بین نقش رسانه های جمعی بر شکل دهی به قانون مداری در جوامع، نقش رسانه ها در شفاف سازی حکمرانی خوب، پاسخگو سازی دولت ها، شکل گیری انضباط در حکمرانی، انعطاف پذیری حکومت ها، اثر بخشی و کارآیی دولت ها و حاکمیت ها و شکل گیری مفهوم مسئولیت جمعی و دولتی از عواملی بوده است که در این پژوهش مورد تاکید و واکاوی قرار گرفته است. از این رو روش رسیدن به مفهوم حکمرانی خوب جز از راه توجه به رسانه های جمعی و افکار عمومی مردم و مشارکت خواهی مثبت از افراد جامعه در این حوزه امکان پذیر نیست.
از این رو رسانه ها امروزه نقش بسیار با اهمیتی را بر روند و توسعه حکومت ها و الگوهای دموکراسی در جوامع دارند و این نوع حکمرانی های خوب زمینه های تعاملی دولت و افکار عمومی مردمی را در حوزه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی جوامع مهیا می سازد.
منابع:
1. Ahrend, Rudiger(2002). Press freedom, human capital and corruption. Delta, 2002
2. Apaza, C. (2009). Measuring Governance and Corruption Through the Worldwide Governance Indicators: Critiques, Responses, and Ongoing Scholarly Discussion. PS: Political Science & Politics, 42(1), 139-43
3. Besley, Timothy, and Robin Burgess(2002). "The political economy of government responsiveness: Theory and evidence from India." The Quarterly Journal of Economics 117.4 (2002): 1415-1451.
4. Bimonte, Salvatore.(2002) "Information access, income distribution, and the Environmental Kuznets Curve." Ecological economics 41.1 : 145-156
5. Bjork, P.G. and Johansson, H.S.H. (2001). Towards Governance Theory: In Search for a Common Ground. Bjork-Johnson 2001 pdf. IPSA. http://unoacademia.ch
6. Brunetti, Aymo, and Beatrice Weder(2003). "A free press is bad news for corruption." Journal of Public economics 87.7 (2003): 1801-1824
7. Chowdhury, Shyamal K(2004). Do democracy and press freedom reduce corruption?: evidence from a cross country study. No. 85. ZEF discussion papers on development policy, 2004
8. Coyne, Christopher. J & Peter T. Leeson. (2014). Read all about it! Understanding the role of media in economic development. KYKLOS, Vol. 57: 21-44. [0]. Available: http://www.peterleeson.com/Kyklos-- Media.pdf. Accessed 24/02/2014
9. Daniel Catalán-Matamoros (2011). The Role of Mass Media Communication in Public Health, Health Management - Different Approaches and Solutions, Dr. Krzysztof Smigorski (Ed.), ISBN: 978-953-307- 296-8, InTech, Available from: http://www.intechopen.com/books/healthmanagement-different-approaches-and-solutions
10. Edvardo, (1999) Effect of mass media campaign to reduce socioeconomic differences in women's awareness and behaviour concerning use of folic acid: cross sectional study." Bmj 319.7205 (1999): 291-296
11. Freille, Sebastian, M. Emranul Haque, and Richard Kneller(2007). "A contribution to the empirics of press freedom and corruption." European Journal of Political Economy 23.4 (2007): 838-862
12. Gisselquist, R.M.(2012). Good Governance as a Concept, and Why This Matters for Development Policy. United Nations University –The World Institute for Development Economic Research (UNU-WIDER), Helsinki, Finland.
13. Grindle, M. (2004). Good Enough Governance: Poverty Reduction and Reform in Development Countries. Governance: An International Journal of Policy, Administration and Institutions, 17(4), 525-48.
14. Gupta, Sanjeev, Hamid R. Davoodi and Rosa Alonso-Terme.( 2002). 'Does corruption affect income inequality and poverty? Economics of Governance 3(1): 23–45
15. Harrison, G. (2005). The World Bank, Governance and Theories of Political Action in Africa. British Journal of Politics and International Relations, 7(2), 240-60
16. Idada, W. and Uhunmwangho, S.O. (2012). Problems of Democratic Governance in Nigeria: The Way Forward. Journal of Sociology and Anthropology, 3(1), 49- 54.
17. Jessor, Richard, et al(1977). "Problem behavior and psychosocial development: A longitudinal study of youth." America (New York) 137.11 : 19-22
18. Karlekar, K. and Becker, L.B. “By the numbers(2016): Tracing the statistical correlation between press freedom and democracy.” Center for International Media Assistance 2016. Available: http://cima.ned.org/sites
19. Kaufmann, D.,A. Kraay. And Mastruzzi, P.(2006). Governance Matters. World Bank Policy Research Working Paper 2296
20. Kaufmann, Daniel, Aart Kraay, and Massimo Mastruzzi. "Governance matters IV: governance indicators for 1996-2004." World Bank policy research working paper 3630 (2005)
21. Khan, M. (2008). The Illusory Lure of Good Governance and the Hard Realities of Growth in Poor Countries. An Inaugural Lecture Delivered at the University of London, London: SOAS Inaugural Lecture Series.
22. Minogue et al. (1998). Introduction: The Analysis of Public Management and Governance. In Minogue M., Polidano, C., & Hulme,D (Eds.). Beyond the New Public Management, Changing Ideas and Practices in Governance. Cheltenham: Edward Elgar Publishing Limited.
23. Moloney, K. (2009). Public Administration and Governance: A sector-levcl Analysis of World Bank Aid. International Review of Administrative Sciences, 75(4), 609-27
24. Nanda, V. (2006). The “Good Governance” Concept Revisited. Annals of the American Academy of Political and Social Science, 603, 269-83
25. Osmani, S. (2007). Participatory Governance for Efficiency and Equity: An Overview of Issues and Evidence. Background paper prepared for the World Public Sector Report 2007, United Nations Department foe Economic and Social Affairs, New York. 11 June
26. Peters, B.G. (2010). Governance as Political Theory. A Working Paper Presented at Jerusalem Forum on Regulation and Governance. The Hebrew University, Mount Scopus, Jerusalem, Israel. Working Paper No 22.
27. Reinikka, R. and Svensson, J., (2004), ‘The Power of Information: Evidence from a Newspaper Campaign to Reduce Capture’, Working Paper 3239, World Bank, Washington D.C.
28. Report of the Secretary-General’s High-level Panel of Eminent Persons on the Post-(2015) Development Agenda.. Available: http://www.un.org/sg/management/beyond2015.shtml. Accessed 05/02
29. Rotberg, R.I. (2004). Strengthening Governance. Washington Quarterly 38, 71-81
30. Rothstein, B. and J. Teorell. (2008). What is Quality of Government: A Theory of Impartial Political Institutions. Governance-An International Journal of Policy and Administration, 21, 165-90.
31. Roy, Sanjukta(2014). Media development and political stability: an analysis ofsub-Saharan Africa. [0]. Available: http://www.mediamapresource.org/wpcontent
32. Sampei, Yuki, and Midori Aoyagi-Usui(2009). "Mass-media coverage, its influence on public awareness of climate-change issues, and implications for Japan’s national campaign to reduce greenhouse gas emissions." Global Environmental Change 19.2 203-212
33. Schramm, Wilbur Lang(1994). Mass media and national development: The role of information in the developing countries. No. 25. Stanford University Press
34. Sheng, Y.K. (2008). What is good governance?. United Nations Economic and Social Commission for Asia and the Pacific (UNESCAP).Retrieved on March 12,from http://www.unescap.org.
35. Strömberg, David. (2004)"Radio's impact on public spending." The Quarterly Journal of Economics 119.1 (2004): 189-221.
36. United Nations Development Programme. (2007). Governance Indicators: A User’s Guide. New York: Document Library
37. Williams, D. and Young, T., (1994). Governance, the World Bank and Liberal Theory. Political Studies, 42, 87
38. Williams, G. (2009). Good Governance. In R. kitchin and N. Thrift (Eds.). International Encyclopaedia of Human Geography. London: Elsevies. 606-14
39. Wilson, Mark, Kitty Warnock, and Emrys Schoemaker.(2007) At the heart of change: The role of communication in sustainable development. Panos
40. Wilton Park.(2014) Conference report: Media and fragile states. Available: https://www.wiltonpark.org.uk
41. World Bank (1992): Governance - United Nations Global Issues. Retrieved from www.un.or
[2] 1.Information and Communication Technology