Dynamic correlation between oil price, financial transparency and stock crash risk; using the Panel VAR model
Subject Areas : Financial Knowledge of Securities Analysiszahra taleii 1 , Mohammad Reza Pourali 2 , Seyed Fakhreddin Fakhrhossseini 3
1 - PHD Student in Accounting, Department of Accounting, Tonekabon Branch, Islamic Azad University, Tonekabon , Iran
2 - Associate Professor of Accounting, Department of Accounting, Chalous Branch, Islamic Azad University, Iran
3 - Associate Professor of Economics, Department of Accounting, Tonkabon Branch, Islamic Azad University, Tonkabon, Iran
Keywords: oil price, financial transparency , stock crash risk , PVAR model,
Abstract :
This study has aimed to examine the dynamic correlation between oil price, financial transparency and stock crash risk and PVAR model for oil and petrochemical companies in 2014 to 2022. Based on the estimation results of the PVAR model, an impulse from the oil price and the exchange rate on the risk of falling stock prices up to the first two periods; It goes down and then up. In terms of whether they are oil importers or exporters, countries have different effects on oil price changes. Oil producing countries are forced to secure their foreign exchange income due to their economic structure, and when prices fall, they try to increase production to increase their income. In oil exporting countries, any increase in oil prices is expected to lead to an increase in income in these countries. The increase in the government's income and wealth causes future cash flows to increase, as a result, it has a positive effect on the capital market and, accordingly, the stock index, and the risk of falling stock prices is reduced. Since the stock market returns are one of the most accurate tools shown in the economy and has a high sensitivity to economic conditions and can have a direct effect on the interest rate and people's trust, policy makers always adopt policies for financial transparency and the quality of information disclosure to provide the basis for the development of this market as much as possible.
بهرامي جاويد، محمدي تيمور، بزرگ شادي، (1393)، انتقال نامتقارن نرخ ارز به شاخص¬هاي قيمت داخلي با رويکرد SVAR، فصلنامه پژوهش هاي اقتصادي ايران، شماره 40، صص 65-37.
پورعلی ، محمدرضا و آروین ، راضیه. (1396)،"بررسی شفافیت سود با ریسک نقدشوندگی سهام "کنفرانس ملی تحقیقات علمی جهان در مدیریت ،حسابداری،حقوق و علوم اجتماعی
پورعلی، محمدرضا و حمیدرضا، جنت فریدونی.(1400)"بررسی رابطه بین رفتار تجاری سرمایه گذار و ریسک سقوط قیمت سهام به ریسک فردی" دومین کنفرانس بین المللی چالشها و راهکارهای نوین در مهندسی صنایع و مدیریت حسابداری
پيرايي خسرو ، حسين کوروش پسنديده(1380)، "مطالعه تجربي رابطه بين تورم و نرخ ارز در ايران"، پژوهشنامه علوم انساني و اجتماعي، سال اول، شماره 4، صص 81-63.
خوشبخت ،آمنه و اخباري، محمد. (1386)، بررسي فرآيند اثرگذاري تغييرات نرخ ارز بر تورم شاخص¬هاي قيمت مصرف¬کننده و واردات در ايران، پژوهشنامه اقتصادي، شماره 10، صص 82-51.
سادات اخوي، سيد محمدو حسيني ،سيد شمس الدين. (1396)، ارزيابي تاثير تحريم هاي اقتصادي بر تورم اقتصاد ايران، فصلنامه اقتصاد کاربردي، شماره 21، صص 50-33.
کاشانی،فواد و علیزاده طلاتپه وحید(1390) بررسی اثرات سطح افشای داوطلبانه بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطالعات تجربی حسابداری مالی دوره 11 شماره 42 ص 89 144
منصوري نجف آبادي نسرين، تيمور محمدي (1388)، "بررسي رابطه متقابل بين تورم، بيکاري و تغييرات نرخ ارز با استفاده از روش خود گرسيوني برداري (VAR)"، دانشگاه آزاد اسلامي. واحد تهران مرکزي.
نصیری، مهراب و فخاری، حسین(1399) تاثیر عملکرد شرکت بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام نشریه مدیرت راهبرد مالی دوره 8 شماره 30 ص 43 تا 62
Berg, A., Karam, P., and Laxton, D. (2006). Practical model-based monetary policy analysis—a how-to guide. International Monetary Fund Working Paper, 06/81
Chang, Roberto (2018), Foreign Exchange Intervention Redux, NBER Working Paper No. 24463, Issued in March 2018, NBER Program(s): International Finance and Macroeconomics, Monetary Economics
Denis, S (2021) Detecting GAAP Violation: Implication for Assessing Earning Managementamong Firms with Extreme Financial Performance. Journal of Accounting and Public Policy,16(3), 271-309.
Ken, B (2020)., & Kaufmann D Toward Transparency:New Approaches and TheirApplication to Financial. The World Bank Research Observer, 16, 41-57
Kubo, A. (2015). Did central banks respond to currency depreciation during the global financial crisis? Mimeo.
Kubo, A. (2017). Macroeconomic impact of monetary policy shocks: Evidence from recent experience in Thailand. Journal of Asian Economics, 19(1), 83–91
Loyz, A (2021) Association between outsiderDirectors and InstitutionalInvestors and the Properties of
Management Earning Forecast.Journal Of Accounting Research,43, 343-376
Ripoll M. (2016). Real Exchange Rate Targeting, Macroeconomic Performance, and Sectoral Income Distribution in developing Countries” Journal of Trade & Economic Development, Vol. 14, pp. 167-196.
نشریـه علمـی دانش مالی تحلیل اوراق بهادار دوره 16 / شماره 60 / زمستان 1402 صفحه 15 تا 32 |
همبستگی پویا بین قیمت نفت، شفافیت مالی و ریسک سقوط سهام
با بکارگیری مدل Panel VAR
زهرا طالعی1
محمدرضا پورعلی*2
سید فخرالدین فخرحسینی3
تاريخ دريافت: 22/01/1402 تاريخ پذيرش: 06/03/1402
چکیده
مقاله حاضر به بررسي همبستگی پویا بین قیمت نفت، شفافیت مالی و ریسک سقوط سهام و مدل PVAR برای شرکتهای نفتی و پتروشیمی در سالهای 1393 لغایت1400 می پردازد. براساس نتایج تخمین مدل PVAR یک تکانه وارده از جانب قیمت نفت و نرخ ارز بر ریسک سقوط قیمت سهام تا دو دوره اول؛ روند نزولی و سپس روند صعودی خود را طی می کند. کشورها از لحاظ اینکه واردکننده یا صادرکننده نفت هستند، اثرپذیری متفاوتی نسبت به تغییرات قیمت نفت دارند.کشورهای تولیدکننده نفت به دلیل ساختار اقتصادیشان ناچار به تأمین درآمد ارزی خود میباشند و در زمان افت قیمتها با افزایش تولید سعی در این دارند که درآمد ارزی کشورشان را محقق سازند. در کشورهای صادرکننده نفت انتظار میرود هرگونه افزایش قیمت نفت منجر به افزایش درآمد در این کشورها گردد. افزایش درآمد و ثروت دولت باعث میشود جریانهای نقدی آتی افزایش یابد و در نتیجه اثر مثبتی بر بازار سرمایه و به تبع شاخص سهام میگذارد و ریسک سقوط قیمت سهام کاهش مییابد. از آنجایی که بازده بازار سهام یکی از دقیق ترین ابزارهای نمایان شده در اقتصاد بوده و حساسیت بالایی نسبت به شرایط اقتصادی دارد و می تواند بر نرخ بهره و اعتماد مردم اثرگذاری مستقیم داشته باشد، سیاست گذاران همواره سیاست هایی در جهت شفافیت مالی و کیفیت افشای اطلاعات اتخاذ نمایند تا زمینه برای توسعه هر چه بیشتر این بازار فراهم گردد.
کلمات کلیدی: قیمت نفت، شفافیت مالی، ریسک سقوط سهام، مدل PVAR
طبقه بندی JEL: C24، E52، G12، G32، G19
[1] دانشجوی دکتری حسابداری، گروه حسابداری، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایرانMahtab2002@yahoo.com
[2] 2 دانشیار حسابداری، گروه حسابداری، واحد چالوس، دانشگاه آزاد اسلامی، چالوس، ایران (نویسنده مسئول)Pourali@iauc.ac.ir
[3] دانشیار اقتصاد، گروه حسابداری، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایرانF_fkm21@yahoo.com
1. مقدمه:
در حالت کلی در مطالعهی رفتار عوامل موثر بر بازار و لاجرم اقتصاد بازار، جستجوی متغیر یا متغیرهایی که بتواند ارتباط بخش مالی اقتصاد را با بخش حقیقی اقتصاد توضیح دهد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. بازارهای پول و سرمایه بهعنوان ارکان بخش مالی، وظیفهی تامین منابع را برای بخش حقیقی اقتصاد بر عهدهدارند. کارایی بخش مالی موجب تخصیص بهینه منابع کمیاب به فعالیتهای اقتصادی میشود. تخصیص بهینه منابع به نوبهی خود بهینگی پسانداز و سرمایهگذاری و به تبع رشد اقتصاد ملی، در حدودی نزدیک به ظرفیتهای بالقوه اقتصاد را در پی دارد (لویز1، 2021). اقتصاد دانانی نظیر گلداسمیت (١٩٦٩)، میکنون (١٩٧٣) و شاو (١٩٧٣) بر این باور بودند که بازارهای مالی دارای نقش کلیدی در توسعه و رشد اقتصادی هستند. به اعتقاد آنان تفاوت در کمیت و کفیت خدمات ارائهشده توسط موسسات مالی میتواند بخش مهمی از تفاوت در نرخ رشد بین کشورها را بازگو کند. اولین دلیل برای انجام تحقیق در مورد تاثیر شوکهای بازار نفت وعدم شفافیت مالی و نااطمینانی متغیرهای اقتصادی و بازدهی سهام و به تبع شاخصهای سهام، این است که میتواند در پاسخگویی به سوال اصلی که شامل چگونگی قیمتگذاری سهام است، اثرگذار باشد. پاسخ به سوال مزبور میتواند بخش عمدهای از نیاز سرمایهگذاران و سهامداران را در بازارهای مختلف برآورده سازد. تردیدی نیست که رفع این نیاز از طریق جهتگیری صحیح تحولات اقتصادی موجب رونق بازار سرمایه میشود، به گونهای که عرضه و تقاضای وجوه در بازار کارامدتر از گذشته انجام میشود(دنیس2، 2021). پدیدهی توسعه سرمایهگذاری مالی (در مقابل سرمایهگذاری در داراییهای واقعی) از مشخصات اقتصادهای توسعهیافته است. توسعهی بازار سرمایه و موسسات مالی پیشرفته، خود موجب تسهیل سرمایهگذاری حقیقی میشود. عوامل متعددی بر شاخص ریسک سقوط قیمت سهام اثرگذارند، ازجمله این عوامل، تغییرات و نوسانات نرخ ارز بعنوان شاخص نااطمینانی در سیاستهای ارزی، نوسانات در نقدینگی بعنوان شاخص نااطمینانی در سیاستهای پولی و نوسانات در نرخ بازار نفت و شفافیت مالی بعنوان شاخصهای بازار مالی است. نوسانات وسیع در این شاخصها از ویژگیهای کشورهای در حال توسعه به شمار میرود. کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران دارای درجه بالای نااطمینانی متغیرهای کلان اقتصادی هستند. رشد، تورم، نفت، نقدینگی، نرخ ارز و سایر متغیرهای کلان اقتصادی نسبت به اقتصاد کشورهای صنعتی بیشتر در معرض نوسان بوده و اثرات این نوسانات و تداوم آنها میتواند در بخشهای متفاوت اقتصادی منجر به شکلگیری مشکلات ساختاری بیشتری در این کشورها گردد (کن3، 2020). نوسانات در این شاخصها از طریق ایجاد ریسک و نااطمینانی، با تاثیر بر سرمایهگذاری و تصمیمات سرمایهگذاران، بر بازار بورس و به تبع آن شاخص قیمت سهام اثر گذارد. نوسانات در این شاخصها تاثیر مهمی در نقدینگی، سرمایهگذاری، صادرات و واردات، تولید و درنهایت نوسانات بازار سهام در کشور خواهد داشت و بنابراین دارای اهمیت بسیار بالایی برای مسئولین اقتصادی کشور است. این نوسانات با اثرگذاری بر میزان واردات و صادرات کالاهای واسطهای و سرمایهای مرتبط با تولید، میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی، چه بخش واردکننده مواد اولیه و چه بخش صادرکننده کالاها، را تحت تاثیر قرار میدهند. در دهههای اخیر بروز و گسترش بحرانهای مالی بر روی اقتصاد بسیاری از کشورها تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم گذاشته است. بنابراین ضروری است که بهمنظور مقابله با این بحران مجموعه سیاستهای منسجمی در تمامی کشورهایی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تاثیر قرارگرفتهاند اتخاذ شود، چراکه در غیر این صورت رکود اقتصادی بر دورنمای رشد اقتصادی جهان حاکم خواهد شد (هاتن و همکاران 4،2020). تاخیر در اجرای سیاستهای لازم، صرفا منجر به تشدید بحران و تسریع در انتقال آثار آن به سایر بخشها خواهد شد. اگرچه این کشورها برای رهایی از بحران نیازمند اجرای تعدیلات مالی هستند، اما شدت این تعدیل بستگی به شرایط خاص اقتصادی کشورها دارد. به هر حال این ضرورت وجود دارد که عواملی را که بر روی سیاستهای مالی و اقتصادی یک کشور و بحرانهای اقتصادی تاثیر دارد، شناسایی شود. درنهایت نتایج در اختیار سیاستگذاران اقتصادی قرار گیرد تا از این نتایج در اتخاذ سیاستهای مناسب بهره بگیرند. با توجه به متفاوت بودن زیر ساختها، الگوها و شرایط اقتصادی کشورهای در حال توسعه بهویژه ایران، مطالعه مجزای نحوه تاثیرپذیری بورس ایران از نااطمینانی سیاستهای پولی دولت، سیاستهای مالی دولت و سیاستهای ارزی دولت میتواند در تصمیمگیریهای کلان کشور، دید درستی از چگونگی تغییرات بازار مالی ایران در اثر این نوسانات ارائه دهد که در این مقاله بهتفصیل به بررسی آزمون همبستگی پویا بین تکانههای قیمت نفت، شفافیت مالی و ریسک سقوط سهام در شرکتهای بورسی با بکارگیری مدلهای تکانهای و رویکرد پانلور پرداخته خواهد شد که بهتفصیل مورد بررسی واقع میگردد.
2. مبانی نظری و پیشینه تحقیق:
موضوع تغییرهای ناگهانی قیمت سهام طی سالهای اخیر و به ویژه بعد از بحران مالی سال 2008 ، توجه بسیاری از اساتید دانشگاه، مدیران و تصمیمگیران مالی را به خود جلب کرده است. این تغییرها بیشتر به دو صورت (سقوط) و (جهش قیمت سهام) رخ میدهد. با توجه به اهمیتی که سرمایه گذاران برای بازده سهام خود قائل هستند، پدیده سقوط قیمت سهام که منجر به کاهش شدید بازده میشود، در مقایسه با جهش قیمت سهام بیشتر موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است (برگ،2010)5. سقوط قیمت سهام یک تغییر بااهمیت و غیر معمول در قیمت سهام است که بدون وقوع یک حادثه مهم اقتصادی رخ میدهد. این تغییرهای بااهمیت به صورت منفی است. سقوط قیمت سهام، یک پدیده همه گیر در سطح بازار است (نصیری و همکاران، 1399). بدین معنا که کاهش قیمت سهام تنها به یک سهام خاص محدود نمیشود، بلکه تمام انواع سهام موجود در بازار را شامل میشود. تقریباً در تمام پژوهشهای انجام شده، پدیده سقوط قیمت سهام به عنوان پدیدهای مترادف با چولگی منفی بازده سهام ازلحاظ آماری بدین گونه تعریف شده است، با این فرض که بازده سهام ازلحاظ آماری دارای توزیع نرمال باشد، سقوط قیمت سهام به عنوان یک پدیده نادر در بازار سرمایه، هنگامی رخ میدهد که بازده خاص یک شرکت طی یک دوره زمانی، 3.9 انحراف معیار کمتر از میانگین بازده خاص آن شرکت طی همان دوره داشته باشد. این تعریف بر مبنای این مفهوم آماری قرار دارد که با فرض نرمال بودن توزیع بازده خاص یک شرکت، نوسانهایی که در فاصله میانگین به علاوه 3.9 انحراف معیار و میانگین منهای 3.9 انحراف معیار قرار میگیرد، ازجمله نوسانهای عادی محسوب میشود و نوسانهای خارج از این فاصله، از موارد غیرعادی قلمداد میشود (بهرامي و همکاران، 1395). با توجه به اینکه سقوط قیمت سهام یک نوسان غیرعادی است، عدد 3.9 به عنوان مرز بین نوسانهای عادی و غیرعادی در نظر گرفته شده است. برخلاف اینکه وجود پدیده ناقرینگی منفی در بازده بازار سهام به گونه کلی موردتوافق همه صاحب نظران است، اما سازوکارهای اقتصادی که منجر به بروز این پدیده میشود، هنوز به صراحت مشخص نشده است. در ادبیات حسابداری، نظریه ها و دیدگاههای متعددی پیرامون توضیح پدیده سقوط قیمت سهام ارائه شده است. در سالهای اخیر، الگویی تحت عنوان الگوی تفاوت عقاید، توسط هانگ و استین (2003)6 مطرح شده است. براساس این الگو، ناهمگنی سرمایه گذاران عامل اصلی بروز پدیده چولگی منفی در بازده سهام است. آنها در مطالعه خود سرمایه گذاران را به دو گروه طبقه بندی کردهاند: سرمایه گذارانی که انتظار دارند قیمت سهام افزایش یابد و سرمایه گذارانی که انتظار دارند قیمت سهام کاهش یابد و بر این باورند که چون سرمایه گذاران گروه دوم معتقدند قیمت سهام در آینده کاهش مییابد، طی دوره رونق سهام خود را میفروشند و از بازار خارج میشوند. پس از خروج آنها، سرمایه گذاران گروه اول که معتقد به افزایش آتی قیمت سهام هستند، وارد بازار میشوند. هنگامیکه ناهمگنی بین سرمایه گذاران زیاد است، اطلاعاتی که سرمایه گذاران گروه دوم در اختیاردارند، به دلیل محدودیتهای مربوط به فروشهای استقراضی به گونه کامل در قیمت سهام منعکس نمیشود. زمانیکه این گروه از سرمایه گذاران در دوره رکود به عنوان خریداران نهایی اوراق بهادار وارد بازار میشود، توده اطلاعاتی که در قیمت سهام منعکس نشده بود نیز وارد بازار شده و منجر به چولگی منفی بازده سهام یا سقوط قیمت سهام میشود. بلانچارد و واتسون (2010)7 نیز در توضیح پدیده چولگی منفی سهام، الگوی حباب تصادفی قیمت سهام را مطرح کرده اند. آنان معتقدند که چولگی منفی بازده سهام یا سقوط قیمت سهام، حاصل ترکیدن حبابهای قیمتی است. استدلالهاي اصلي علم اقتصاد بر این مبنا استوار است که رقابت در بازار محصولات، یک سازوکار عالي براي تخصیص بهینه منابع تشکیل داده و داراي اثرهاي انضباطي بر رفتار مدیران و بيکفایتي هاي آنان است. درك ریسک سقوط براي تصمیمگیريهاي سرمایه گذاري و مدیریت ریسکها ضروري است. یکي از عوامل موثر در تصمیم گیري، اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم است و در صورتي که اطلاعات مورد نیاز به صورتي نامتقارن بین افراد توزیع شود، ميتواند نتایج متفاوتي را نسبت به موضوعي واحد سبب شود. با توجه به این که در ادبیات مدرن توسعه اقتصادي، نمونههاي متعددي از بحث در مورد ساختار بازار که تولید کنندگان فعال هستند، وجود دارد (پيرايي و همکاران، 1380). یکي از موضوعات مهم در چنین بحثهایي، فراهم کردن محیط مناسب براي رقابت بین بازیگران اقتصادي است. رقابت در بازار محصولات به عنوان یک مشخصه مهم صنعت در توضیح نوسانات سود شرکتها و عدم اطمینان اطلاعات است. تعدادي از مطالعات نظري و تجربي نیز نشان دادند که رقابت بازار محصول بر عملکرد افشاء شرکتها تأثیر ميگذارد. به دلیل اینکه تحلیل گران مالي از خصوصیات سود و افشاء شرکتها به عنوان ورودي در پیش بیني هاي خود استفاده ميکنند، بنابراین شدت رقابت بازار محصول ممکن است بر پیش بیني تحلیلگران مالي تأثیرگذار باشد .در صنایع متمرکز و با قدرت، قیمت گذاري قوي پیشبینيهاي تحلیلگران مالي شرکتها دقیق تر و پراکندگي کمتري دارد (خوشبخت و همکاران ، 1386).
2-1. کیفیت افشاء و عدم تقارن اطلاعاتی
مدلهای نظری مختلف مانند دایاموند 8(1985)، دایاموند و ورچیا، 9(1991)، استدلال مینمایند که کیفیت بالاترافشاء میتواند میزان عدم تقارن اطلاعاتی میان شرکت کنندگان در بازارهای مالی را کاهش داده و در نتیجه به کاهش هزینه سرمایه و افزایش نقدشوندگی بیانجامد. افشاء گسترده میتواند باعث جلب اعتماد مجدد سرمایه گذاران در مورد جنبههای مختلف عملکرد یا عملیات شرکت شده و به کاهش سطح عدم تقارن اطلاعاتی و یا به عبارتی به کاهش هزینههای اطلاعاتی سرمایه گذاران منجر شود. کیفیت بالای افشاء به طور کلی از دو طریق میتواند بر سطح عدم تقارن اطلاعاتی در بازار اثرگذار باشد نخست اینکه افشاء با کیفیتتر میتواند از طریق کاهش منافع مورد انتظار، در کسب اطلاعات محرمانه، انگیزههای جست وجوی این نوع اطلاعات را کاهش دهد و از سوی دیگر افشاء بهتر، مقدار نسبی معامله به وسیله سرمایهگذاران ناآگاه را افزایش میدهد (کاشانی، 1390). نتایج مطالعات لَنگ و لاندهالم،10 (1993 )، بیانگر آن است که سطح افشاء و میزان اطلاعات در دسترس در مورد نتایج شرکتهای بزرگتر در مقایسه با شرکتهای کوچکتر به مراتب بیشتر است باتاچاریا،11 (2009). همچنین براون و هیلجست،12 (2007)، استدلال نمودند که قیمتهای سهام، اطلاعات شرکتهای بزرگ را زودتر از اطلاعات شرکتهای کوچکتر منعکس میکند (کاشانی، 1390). به این معنا که اطلاعات شرکتهای بزرگ بیشتر از شرکتهای کوچک در دسسترس همگان قرار دارد (پورعلی و آروین،1396) بنابراین این انتظار وجود دارد که شرکتهای بزرگتر با عدم تقارن اطلاعاتی و در نتیجه با هزینه سرمایه کمتری نسبت به شرکتهای کوچکتر مواجه باشند (چانگ،13 2018).
2-2 تأثير شفاف سازی مالي بر سقوط قيمت سهام
هاتن و همكاران معتقدند كه در شرايط نبود شفافيت كامل در گزارشگري مالي(اقدام به مديريت سود) مديران انگيزه دارند براي حفظ شغل خود، بخشي از زيانها را پنهان كنند. اين فرايند؛ يعني افشا نكردن زيان هاي واقعي تا زمان حضور مدير در شركت ادامه مي يابد. پس از ترك شركت توسط مدير، حجم عظيمي از زيان هاي افشا نشده وارد بازار شده، به سقوط قيمت سهام منجر میشود. . از آنجایی که ریسک سقوط سهام ،نه تنها به ارزش ذاتی نشان داده شده توسط اطلاعات حسابداری وابسته است بلکه بر رفتار غیر منطقی سرمایه گذاران نیز متکی است (پورعلی و جنت فریدونی ،1400). علاوه بر اين، در يك محيط گزارشگري غيرشفاف، سرمايه گذاران قادر به شناسايي و كشف پروژه هاي زيان ده شركت نيستند. ناتواني سرمايه گذاران در تمايز بين پروژه هاي سودده و زيانده در مراحل اوليه آنها باعث مي شود كه پروژه هاي زيان ده ادامه يابد و با گذر زمان زيان دهي آنها افزايش يابد. بازده منفي اين نوع پروژه ها در طول زمان در داخل شركت انباشت میشود و هنگامي كه اطلاعات مربوط به آنها افشا میشود، قيمت سهام به شدت كاهش پيدا خواهد كرد (کن14، 2020). ميزان اطلاعات منفي كه مديران مي توانند انباشت و پنهان كنند، در شركت هاي مختلف متفاوت است. علاوه بر اين، توانايي ها و فرصت هاي مديران براي انباشت و افشا نكردن اخبار منفي، به هزينه ها و منافع آن بستگي دارد (بهرامی همکاران،1396) . براي مثال، در شرايطي كه هيچگونه عدم تقارن اطلاعاتي بين مديران و سرمايه گذاران وجود ندارد، مديران انگيزه اي براي افشاي نا متقارن اطلاعات ندارند، چرا كه در چنين شرايطي هزينه هاي نگهداري و افشانكردن اخبار منفي بيش از منافع آن خواهد بود، اما در شرايطي كه عدم تقارن اطلاعاتي بين مديران و سرمايه گذاران بالاست، هزينههای افشا نكردن اخبار منفي و انباشت آنها در داخل شركت، كمتر از منافع آن خواهد بود و بنابراين، مديران انگيزه پيدا ميكنند تا اخبار منفي را داخل شركت انباشت كرده، آنها را افشا نكنند. با توجه به اينكه عدم تقارن اطلاعاتي در بازار سرمايه به افزايش فرصت هاي مديريت اطلاعات و در نتيجه مديريت سود منجر مي شود، مي توان گفت كه در محيطي با عدم تقارن اطلاعاتي بالاتر، بين مديريت سود به عنوان معيار عدم شفافيت اطلاعات مالي و ريسك سقوط قيمت سهام رابطه شديد تري وجود دارد. بنابراين، ميتوان بيان كرد كه عدم تقارن اطلاعاتي بين مديران و سرمايه گذاران موضوعي بنيادي براي سرمايهگذاران و ناظران بازار محسوب مي شود. عدم تقارن اطلاعاتي به طور مستقيم بر عملكرد بازار هاي اوراق بهادار تأثير مي گذارد؛ به گونه اي كه افزايش آن باعث كاهش كارايي بازار مي شود (منصوری و همکاران، 1388).
2-3 نوسانات قیمت نفت، نرخ ارز و ریسک سقوط سهام
به لحاظ نظری، شوک قیمت نفت میتواند از طریق کانالهای مختلف به اقتصاد کلان منتقل شود. همیلتون15 (2010) نشان میدهد که همه رکود اقتصادی ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم، ناشی از افزایش قیمت نفت بوده است. هرگونه افزایش و یا کاهش در قیمت نفت منجر به تغییر درآمدهای نفتی میشود که این به نوبهی خود بر اقتصاد مؤثر است. امروزه قیمت نفت به عنوان یکی از مهمترین مؤلفههای بنیادی در بازارهای مالی شناخته میشود که در این میان بازار سهام از جایگاه خاصی برخوردار است. جرلند16 (2008) بیان میکند از آنجا که ارزش سهام، برابر با مجموع تنزیل یافتههای جریانات نقدی آینده است واین جریانات تحت تأثیر رخدادهای اقتصاد کلان هستند، در نتیجه میتوانند تحت تأثیر تکانههای نفتی نیز قرار بگیرند، کاملا منطقی به نظر میرسد که بیان شود سقوط سهام اطلاعات مربوط به پیامدهای ناشی از تکانههای نفتی را جذب و در سقوط سهام انعکاس میدهد. نفت خام یکی از عوامل مهم و مؤثر در اقتصاد جهانی میباشد، حوادث سیاسی و بیثباتی مداوم در کشورهای صادرکننده عرضه نفت را مختل میکند و تأثیر شدیدی بر قیمت جهانی نفت دارد. با وجود این بیثباتیها و عدم اطمینان در مورد کشف منابع جدید، انتظار میرود قیمت نفت تحت تأثیر این نوسانات قرار گیرد. نوسانات قیمت نفت افق برنامهریزی را کاهش میدهد و باعث میشود شرکتها سرمایهگذاریهای تجاری غیرقابل برگشت را به تعویق بیاندازند (کوبو17، 2016). قیمتهای نفت ممکن است، در هر نقطهای از زمان نااطمینانه باشد. حتی زمانی که قیمتها در مدت زمان طولانی نسبتا پایدار باقی میماند، یک رویداد ناگهانی خارجی میتواند تعادل را به طور مستقل از وقایع قبلی متوقف کند و باعث تغییرات قیمت بالا یا پایین شود به این صورت که نوسان قیمت نفت موجب افزایش ریسک و عدم اطمینان میشود؛ که اثر منفی بر قیمت سهام میگذارد و سرمایهگذاری را کاهش میدهد. کشورها از لحاظ اینکه واردکننده یا صادرکننده نفت هستند، اثرپذیری متفاوتی نسبت به تغییرات قیمت نفت دارند. بسیاری از اقتصاددانان، معتقدند که افزایش در قیمت نفت کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم در کشورهای واردکننده نفت را سبب میشود. به علاوه افزایش قیمت نفت میتواند باعث کمیابی انرژی به عنوان مواد اولیه برای تولید بنگاهها شود و بنابراین، هزینههای تولید را افزایش میدهد و این امر باعث کاهش جریان نقدی و کاهش قیمت سهام میشود. به دلیل نوسانات قیمت این کشورها با هزینههای بیشتر و ریسکهای بالاتر نفت مواجه میشوند، در نتیجه قیمت سهام این کشورها نیز از این نوسانات متأثر میشوند و باعث کاهش سرمایهگذاری میگردد. در نتیجه افزایش قیمت نفت برای کشورهای واردکننده باعث کاهش درآمد این کشورها و به تبع کاهش قیمت سهام میشود (ریپول18، 2016). کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت به دلیل ساختار اقتصادیشان ناچار به تأمین درآمد ارزی خود میباشند و در زمان افت قیمتها با افزایش تولید سعی در این دارند که درآمد ارزی کشورشان را محقق سازند (سادات ، 1396). در کشورهای صادرکننده نفت انتظار میرود هرگونه افزایش قیمت نفت منجر به افزایش درآمد در این کشورها گردد. افزایش درآمد و ثروت دولت باعث میشود جریانهای نقدی آتی افزایش یابد و در نتیجه اثر مثبتی بر بازار سرمایه و به تبع شاخص سهام میگذارد. حال اگر این درآمدهای بدست آمده، در جهت خرید تولیدات داخلی باشد، این افزایش درآمد منجر به افزایش تولید و رشد اقتصادی و به تبع افزایش سرمایهگذاری میگردد که افزایش قیمت سهام را در پی دارد. از طرفی اگر کشور صادرکنندهی نفت، یک کشور در حال توسعه باشد، به دلیل عدم توانایی و نداشتن فناوریهای مورد نیاز برای فرآوری نفت خام، اکثر محصولات و مشتقات نفتی خود را وارد میکند، در نتیجه افزایش بهای نفت منجر به افزایش محصولات تولید شده توسط کشورهای صنعتی شده، بنابراین قیمت واردات در این کشورها افزایش مییابد، میتوان گفت که هزینههای تولید افزایش یافته و باعث میگردد که شاخص قیمت سهام کاهش یابد. بدین ترتیب تغییرات قیمت نفت اثرات متفاوتی بر قیمت سهام در کشورهای صادرکننده نفت از طریق کانالهای متفاوت دارد.
2-4 پیشینه پژوهش
2-4-1 مطالعات خارجی
نصیر و همکاران19 (2023) در مطالعهای به بررسی تغییرات در قیمت نفت و عدم قطعیت سیاست اقتصادی و بازده سهام G7: شواهدی از تحلیل رگرسیون چندک نامتقارن در دوره 1985-2021 پرداختند. یافتهها نشان میدهد که تغییرات در قیمت نفت و عدم قطعیت سیاست اقتصادی اثرات نامتقارن قابل توجهی بر بازده سهام کشورهای G7 دارد و این اثرات نامتقارن با شرایط بازار مرتبط است. اثر منفی کلی عدم قطعیت سیاست اقتصادی و اثر مثبت قیمت نفت بر بازده سهام در همه کشورها مشاهده میشود. نتایج نشان میدهد درحالیکه افزایش عدم قطعیت سیاست اقتصادی بازده سهام را در اکثر کشورها در طول بازارهای نزولی و/یا عادی کاهش میدهد، کاهش عدم قطعیت سیاست اقتصادی یا ناچیز است یا تنها زمانی که بازارهای سهام صعودی هستند، بازده سهام را افزایش میدهد. همچنین نتایج نشان میدهد که تاثیرات تغییرات مثبت در عدم قطعیت سیاست اقتصادی مهمتر و بزرگتر از تغییرات منفی است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که بازده سهام در اکثر کشورها تحت تاثیر افزایش و کاهش قیمت نفت زمانی که بازارهای سهام نزولی و/یا صعودی هستند، قرار میگیرد. فونگ و همکاران20 (2023) در مطالعهای به بررسی رویکرد تغییر مارکوف در ارزیابی قیمت نفت و رابطه بازار سهام در دهه گذشته: تأثیر همهگیری COVID-19 پرداختند. نتایج نشان میدهد که در میان رویدادهای مهم اقتصادی، همهگیری کرونا ویروس اخیر (COVID-19) مهمترین عامل نوسانات بازار است. علاوه بر این، نتایج نشان میدهد که رابطه بین قیمت نفت و بازار سهام وابسته به رژیم است. بازار سهام در یک رژیم نوسان قیمت نفت، شوکهای مثبت و قابل توجهی را تجربه میکند. نتایج همچنین بینشهای ارزشمندی را به سرمایهگذاران و سیاستگذاران در رابطه با مدیریت ریسک و ثبات بازار مالی در طول دورههای بحران اقتصادی، بهویژه در طول همهگیری COVID-19 ارائه میکند.
لویز21 (2021) به بررسی تأثیر شوک قیمت نفت در تغییر رفتار بازار سهام، برای سه بازار سهام توسعه یافته، ژاپن، فرانسه و انگلستان پرداختند. در این مطالعه از دو مدل EGARCH و مارکوف سوئیچینگ MS-EGARCH(1,1)) استفاده کردند. یافتهها نشان میدهد که افزایش قیمت نفت نقش مهمی در تعیین هر دو متغیر نوسانات سهام و احتمال انتقال در رژیمها را دارد.
دنیس22 (2021) ارتباط بین قیمت نفت، بازار سهام و عملکرد مالی شرکت های نفت و گاز اروپا را بررسی نمودند. در این تحقیق از مدل VAR(1),GARCH(1,1) در طول دوره 2005 تا 2019 استفاده کردند. نشان دادند که در اغلب موارد واکنش بازارهای سهام به تغییرات قیمت نفت خام در بخشهای مختلف متفاوت است. کن23 (2020) در پژوهش با عنوان آیا محافظهکاری حسابداری ریسک سقوط قیمت سهام را کاهش میدهد؟ به بررسی رابطه بین محافظهکاری حسابداری و ریسک سقوط قیمت سهام پرداختند. نتایج بررسیهای آنها نشان داد که محافظهکاری انگیزههای مدیران را برای پیش نمایی عملکردو عدم افشای خبربد محدود کرده واز اینرو ریسک سقوط قیمت سهام را کاهش میدهد. همچنین آنها با استفاده از هزینههای تحقیق و توسعه، وضعیت بازار محصولات شرکت و ترکیب سهامدارن شرکت بهعنوان متغیرهای موثر بر عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایهگذاران اثبات کردند که در شرایط وجود عدم تقارن اطلاعاتی، توانایی محافظهکاری برای کاهش ریسک سقوط آتی قیمت سهام بیشتر است.
هاتن و همکاران 24(2020) در تحقیقی به بررسی رابطه بین فرار از مالیات وپدیده سقوط قیمت سهام پرداختند. نتایج تحقیق آنها حاکی از این است که فرار از مالیات فرصتهایی را برای مدیران در مورد انجام فعالیتهایی که برای پنهان ساختن اخبار بدو درنهایت گمراه ساختن سرمایهگذاران طراحی شده است ایجاد مینماید، که این مساله درنهایت میتواند به پدیده سقوط قیمت سهام منجر گردد.
2-4-2 مطالعات داخلی
دیندار فرکوشی و همکاران (١٤٠٠) در تحقیقی به بررسی عدم اطمینان اقتصادی و خطر سقوط قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره ١٣٩٣ تا ١٣٩٧ و مدل پانل ایستا پرداختند. جمعبندی نتایج بهدست آمده از هر دو الگوی برآوردی رگرسیونی در تناظر با فرضیههای تحقیق نشان داد که بین عدم اطمینان ناشی از بیثباتی سیاستهای کلان اقتصادی در ابعاد تورم، نرخ بهره، نرخ ارز و رشد اقتصادی با خطر سقوط قیمت سهام ارتباط مستقیم وجود داشته و افزایش در سطح این بیثباتیها به افزایش در امکان سقوط قیمتهای سهام منجر میشود. یافتههای پژوهش میتواند برای سرمایهگذاران، ارکان نظارتی، قانونگذاران و متولیان امور حائز اهمیت باشد. طهرانی و همکاران (١٤٠٠)در تحقیقی به بررسی سرریز بین بازار سهام و بازار نفت طی دوره ١۵/٠٩/١٣٨٧ تا ١٣/٠٨/١٣٩٨ (پنجم دسامبر ٢٠٠٨ تا چهارم نوامبر ٢٠١٩) و مدل خودرگرسیون برداری پرداختند. بر اساس نتایج، سرریز بین دو بازار وجود ندارد؛ به این معنا که نفت و بازار سهام عامل نوسان یکدیگر نیستند. در سری زمانی بازده شاخص، بازده هر روز با بازده یک، دو، سه، پنج و هفت روز قبل رابطه معنادار دارد. بازده نفت نیز با مقدار خود در هیچک از هفت روز پیشین بهجز روز قبل رابطه معنادار ندارد. بر اساس آزمون علیت گرنجر، مقدار پی در هر دو جهت بیش از ۵درصد بود، از اینرو بازده نفت و شاخص، هیچیک علت گرنجری دیگری نیست. بر اساس تابع تکانه پاسخ، شوک وارده بر بازده شاخص و نفت، بهترتیب بعد از دوازده و هشت روز میرا میشود.
شرقی و همکاران (١٣٩٩) با استفاده از دادههای سری زمانی ماهیانه و روش خود توضیح وقفه با وقفههای توزیعی به بررسی رابطه تعادلی بلندمدت بین نرخ تورم، نرخ ارز واقعی و قیمت نفت با شاخص سهام صنعت پتروشیمی ایران پرداختند. مطالعه آنها نشان داد که متغیرهای نرخ تورم، نرخ ارز واقعی و قیمت نفت رابطه مثبت و معنی داری باشاخص سهام صنعت پتروشیمی دارند.
نصیری و همکاران (1399) تاثیرمتغیرهای کلان و داراییهای جایگزین بر قیمت سهام در ایران با استفاده از روش پسران و همکاران (٢٠٠۵) و یک الگوی خود همبسته با وقفههای توزیعی ARDL و بهرهگیری از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای لوکاس مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد شاخص تولیدات صنعتی بر شاخص قیمت سهام بیتاثیر است. نسبت قیمت داخل به خارج، قیمت نفت، قیمت مسکن و قیمت سکه تاثیر مثبت و نرخ ارز و حجم پول اثر منفی بر این شاخص دارند.
مرادی وهمکاران (١٣٩٨) به بررسی نقش محافظهکاری در کاهش احتمال سقوط قیمت سهم پرداخته است. این پژوهش تنها شامل بررسی فرضیه اصلی اثر محافظهکاری بر کاهش ریسک سقوط قیمت سهام است و در آن تنها از متغیر کنترلی اندازه شرکت استفاده کردهاند. در پژوهش یادشده نمونه نهایی شامل ١١٦ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دوره چهارساله (١٣٩٧-١٣٩٣) است. در این پژوهش برای اندازهگیری سقوط قیمت سهام از معیار crash استفاده شده که اندازهگیری آن متکی بر بازدههای ماهانه برای هر شرکت بوده و برای اندازهگیری متغیر مستقل محافظهکاری نیز از معیار گیولی و هاین استفاده شده است. نتیجه پژوهش حاکی از وجود رابطهای معنادار میان محافظهکاری و ریسک سقوط قیمت سهام شرکت در آینده است. فروغی (١٣٩٨) رابطه محافظهکاری و سقوط قیمت سهام را برای سطح عدم تقارن اطلاعاتی نیز آزمون کردهاند که طبق نتایج گزارش شده رابطه محافظهکاری با سقوط قیمت سهام در شرکتهای دارای سطح تقارن اطلاعاتی بالا از نظر آماری معنادار نیست و عدم تقارن اطلاعاتی نتوانسته است تاثیر محافظهکاری در کاهش ریسک سقوط قیمت سهام را افزایش دهد.
3. تصريح الگو و معرفی متغیرها:
در مقاله حاضر به پیروی از مطالعات؛ لو و همکاران (2020)25، الی و همکاران (2019)26، کوجاارسلان و همکاران (2019)27 به بررسی همبستگی پویا بین قیمت نفت، شفافیت مالی و ریسک سقوط سهام با بکارگیری رویکرد تکانهای پانلور برای شرکتهای منتخب نفتی و پتروشیمی فعال در بورس پرداخته خواهد شد تا اثرات شوکهای مثبت یا منفی نفتی، درآمدهای ارزی، شفافیت مالی، عدم تقارن اطلاعاتی بر ریسک سقوط سهام بررسی شود. الگوی تجربی تحقیق به شکل زیر معرفی میگردد:
[1] Loyz
[2] Denis
[3] Ken
[4] Hatan&other
[5] . Berg
[6] Hang & estin
[7] Belanchard&watson
[8] Diamond
[9] Diamond & verrecchia
[10] Lang & Lundholm
[11] Bhattacharya
[12] Brown & Hillegeist
[13] Chang
[14] Ken
[15] Hamilton
[16] jerland
[17] kubo
[18] Ripoll
[19] Salah A. Nusair et al
[20] Seuk Wai Phoong et al
[21] Loyz
[22] Denis
[23] Ken
[24] Hatan&other
[25] . Yan Luo et al
[26] . Bouri Elie et al
[27] . Baris Kocaarslan et al
که در معادلات بالا:
كه سمت چپ معادله ي فوق در واقع تفاضل مرتبه ي لگاريتم متغيرهاي وابسته را نشان مي دهد. در سمت راست معادله، ماتريس A(L) يك ماتريس مربعي حاوي چند جمله اي هايي بر حسب عملگر وقفه است. به طور مثال، درايه ي سطر i ام و ستون j ام ماتريس A(L)، aij(L) است كه پاسخ i ام متغیر به j ام متغیر ساختاري را نشان ميدهد. بردار E=[Uij] شامل جملات اخلال ساختاري است. كه به صورت زير تعريف مي شوند:
: تكانه های مربوط به قیمت نفت است،: تكانه های مربوط به نرخ ارز است،: تكانه های مربوط به تغییرات در نقدینگی به تولید ناخالص داخلی است.: تكانه های مربوط به عدم تقارن اطلاعات است.
برای محاسبه عدم تقارن اطلاعات از روش لی و ژائو (2008) و دروبتز (2010) استفاده می شود و اطلاعات متقارن شرکتها را به صورت انحراف معیار خطاهای پیشبینی مقادیر به دست آمده تعریف می کنند. به این منظور میتوان از سود های پیش بینی ای که به صورت سه ماهه از طرف شرکت ها منتشر می شود استفاده کرد. معیارها باید بر اساس پیشبینیهای به دست آمده از حداقل دو تحلیل در هر شرکت و در هر سال باشد. به ویژه وقتی پیشبینی یافتههای تحلیلگران برای شرکت برای هر سال توزیع بیشتری دارد عدم قطعیت اطلاعات بیشتر خواهد بود.
: انحراف معیار سودهای پیش بینی شده
: قدر مطلق میانگین سود های پیش بینی شده
: تكانه های مربوط به کیفیت افشای اطلاعات مالی است: افزایش شفافیت سیستم مالی از طریق کیفیت افشای اطلاعات (Tri,t) و در این تحقیق، افزایش شفافیت سیستم مالی از طریق کیفیت افشای اطلاعات مالی به عنوان متغیر مستقل، براساس شاخصهای پیشنهادی توسط بارت و همكاران اندازه گیری می شود که برگرفته از نظرات کمیته جنکینز بود. در مدل بوتوسان شاخصهای مورد استفاده از طریق گزارشهای حاکمیت شرکتی استخراج شده بود. معيار اندازه گيري رتبه شفافيت سود شرکت های بورسی به تبعيت از بارت و همكاران برابر است با بازده سهام بر سود و تغییر در سودآوری شرکت های بورسی
: تكانه های مربوط به ریسک سقوط سهام است. خطر سقوط قیمت سهام که انحراف از قیمت واقعی در بورس را نشان می دهد و بر اساس مطالعه عبدل حقو و نعیم (2016) مورد محاسبه قرار می گیرد. در واقع به علت قیمت گذاری اشتباه، وجود سرمایه گذاران بی تجربه در بازار سهام و بورس می باشد که سرمایه گذاران زمانی که انتظاراتشان را از سود شرکتها شکل میدهند، تمایل دارند تا پایداري اقلام تعهدي را بیش از واقع و پایداري در جریانات نقدي را کمتر از واقع ارزیابی کنند و در واقع پایداري اقلام تعهدي را نسبت به جریانات نقدي بیشتر پیش بینی می کنند و سبب میشود سهام به اشتباه قیمت گذاري شود و منجر به خطر سقوط قیمت سهام می شود
3-1. جامعه آماری تحقیق:
شرایط انتخابی حجم نمونه آماری تحقیق شرکتهای پتروشیمی عبارتاند از:
1) شرکتهای بورسی قبل از سال 1393 در بورس پذیرفتهشده و تا پایان سال 1400 در بورس فعال باشد.
2) به دلیل ماهیت خاص فعالیت شرکتهای هلدینگ، بیمه و لیزینگ و تفاوت قابلملاحظه آنها با بانکها، بانکها و موسسات انتخابی جز موارد یادشده نباشد.
3) سال مالی شرکتها منتهی به پایان اسفند باشد و طی بازه زمانی تحقیق تغییر سال مالی نداشته باشد.
4) سهام شرکتها در طول هر یک از سالهای دوره تحقیق در بورس معاملهشده باشد و قیمت پایان دوره در دسترس باشد.
5) اطلاعات مالی مورد نیاز شرکتها در دسترس باشد.
بعد از مدنظر قرار دادن کلیه معیارهای بالا، تعداد 30 شرکت انتخابشدهاند بنابراین مشاهدات ما طی بازه زمانی 1393 لغایت 1400 به 240 داده (8 سال × 30 شرکت) میرسد. در این مطالعه به منظور تخمین مدل از برآورد اقتصاد سنجی Panel VAR استفاده می شود.
4: نتایج تجربی تحقیق:
4-1: آزمون های پایایی (ریشه واحد1):
قبل از انجام آزمون هم انباشتگي پانلی جهت تعيين رابطه بلند مدت بين شاخص های اصلی مطالعه، بايد آزمون ريشه واحد برای جلوگیری از بروز مشکل رگرسيون کاذب براي متغيرها انجام پذیرد. نوشتارهاي اقتصاد سنجي و ريشه واحد بيانگر آن است كه آزمون ريشه واحد مبتني بر داده هاي پانل نسبت به آزمون ريشه واحد سري زماني داراي قدرت و صحت بيشتري است . در اين مقاله، از آزمون ريشه واحد IPS براي بررسي پایايي متغيرها مورد استفاده قرار گرفته است، آزمون ريشه واحد ايم، پسران و شین (Im, Pesaran and shin, 2003) كه به نام IPS در تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد. اين امكان را فراهم مي سازد كه ناهمگوني در بين اثرات فردي وجود داشته باشد، به همين دليل آزمون IPS به آزمون ريشه واحد ناهمگن شهرت دارد.
[1] .Unit root Test
جدول شماره 4-1: آزمون ريشه واحد براي متغیرها
متغیر | علامت اختصاری | شرکت های بورسی |
سطح پایایی | |
Im, Pesaran and Shin W-stat | ||||
آماره محاسبه شده | سطح احتمال | |||
قیمت نفت | OIL | 7.5632- | 0.0000 | I(1) |
نرخ ارز | EX | 7.78965- | 0.0000 | I(1) |
نقدینگی | M | 10.3265- | 0.0000 | I(1) |
عدم تقارن اطلاعات | ASY | 25.8754- | 0.0000 | I(0) |
کیفیت افشای اطلاعات مالی | TR | 22.1452- | 0.0000 | I(0) |
ریسک سقوط سهام | SP | 10.4856- | 0.0000 | I(0) |
منبع: یافته های محققین
نتايج جدول 4-1 و بررسي مقادير آماره هاي محاسبه شده و احتمال پذيرش آنها نشان مي دهد که همه متغيّرهای تحقیق بجز قیمت نفت، نرخ ارز و نقدینگی در سطح پایا می باشند.
4-2: آزمونهاي هم انباشتگي پانل1:
در صورت كشف رابطه هم انباشتگی بين دو متغير، مي توان به تخمين هاي كارايي از عوامل الگو دست يافت كه در اين حالت به رغم وجود سري هاي زماني ناپايا، مشكل رگرسيون جعلي را نخواهيم داشت و معادله تخمين زده شده، معادله تعادلي بلند مدت خواهد بود. در اين تحقيق از آزمون کائو براي بررسي وجود يا عدم وجود رابطة هم انباشتگی ميان متغيرها استفاده می کنیم. نتايج در جدول 2 ارائه گردیده است.
[1] . Cointegration Test
جدول 4-2: نتایج آزمون هم انباشتگی پانلی پدرونی
آماره آزمون | ||||
مدل | ||||
سطح احتمال | آماره محاسبه شده | |||
0.0000 | 7.243300- | Kao |
منبع: یافته های محققین
ملاحظه مي شود كه طبق نتايج جدول 4-2 برای شرکت های بورسی و با توجه به پایین بودن سطح معنی داری از 0.05 ، فرض صفر مبني بر نبودن رابطة هم انباشتگی ميان متغيرها قابل رد است و آزمون بر وجود همگرايي متغيرها گواهي ميدهند و متغیرها در بلندمدت هم انباشته بوده و رابطه بلند مدت بین آنها وجود دارد.
4-3: نتایج آزمون همخطی 1VIF در داده های پانل:
برای تشخیص هم خطی بین متغیرهای مستقل، از آزمون کشف عوامل افزایش دهندهی واریانس Vif استفاده میکنیم. برای انجام این آزمون لازم است، ابتدا مدل رگرسیون را برآورد کنیم و سپس آزمون مورد نظر را انجام دهیم که ما در اینجا بعد از برآورد مدل به وسیله مدل رگرسیونی ساده، آزمون همخطی را انجام دادیم. نتایج حاصل از این آزمون در جدول زیر نمایش داده شده است:
[1] . variance inflation factors
جدول 4-3: نتایج آزمون Vif برای متغیرهای مستقل مدل | ||
مدل (بین متغیر های مستقل) |
| |
1/VIF | VIF | متغیرها |
0.67 | 1.49 | OIL |
0.65 | 1.53 | EX |
0.57 | 1.74 | M |
0.79 | 1.26 | ASY |
0.72 | 1.38 | TR |
1.48 | Mean VIF |
منبع: یافته های محققین
با توجه به نتایج آزمون فوق، میتوان بیان کرد که مقدار هر یک از رگرسورها کمتر از 10 بوده و بنابراین همخطی بین متغیرهای توضیحی برقرار نمیباشد.
4-4: آزمون ولدریج1:
یکی از آزمون هایی که برای تشخیص خودهمبستگی سریالی در داده های پانل مورد استفاده قرار می گیرد، آزمون ولدریج می باشد. که فرض این آزمون عدم وجود خود همبستگی در داده های پانل و فرض این آزمون وجود خود همبستگی در داده های پانل می باشد. در صورتی که P-value محاسباتی بالای 10/0% باشد، عدم وجود خود همبستگی تائید و در صورتی که زیر 10/0% باشد، وجود خود همبستگی تائید می شود و باید با استفاده از روشهای به رفع آن بپردازیم. نتایج این آزمون در جدول زیر ارائه شده است.
[1] . Richard Wooldridge, 1988
جدول 4-4 : نتايج آزمون تشخیص خودهمبستگی سریالی
نوع آزمون | مقدار آماره آزمون | Prob
|
نتایج آزمون ولدریج برای مدل
| 1.34 | 0.56325 |
منبع: یافته های محققین
بر اساس نتایج آزمون ولدریج، مي توان فرضيه صفر مبني بر عدم وجود خودهمبستگی در دادههای پانل را مورد پذیرش قرار داد و فرض مبنی بر وجود خودهمبستگی در داده های پانل رد می شود. بنابرین عدم وجود خودهمبستگی بین متغیرهای مدل تایید می شود.
4-5: نتایج برآورد مدل:
4-5-1. آزمون ریشه واحد دایره:
از آنجا که بر اساس آزمون ADF، متغیرهای تحقیق در سطح نامانا هستند و در قسمت دو نیز معیار شوارتز-بیزین نشان داد که وقفهی یک برای مدل تحقیق بهینه است، بنابراین در این قسمت مدل تحقیق به صورت تصحیح خطای برداری با یک وقفه برآورد شد. برای اطمینان از کاذب و مجازی نبودن رگرسیون اقدام به آزمون ریشه واحد کل مدل رگرسیونی نیز شد. در صورت عدم ثبات الگوي PVAR نتایج به دست آمده قابل اطمینان نیستند، به منظور بررسی پایداري مدل تخمین زده شده از نمودار AR استفاده می کنیم. این نمودار معکوس ریشه هاي مشخصه یک فرایند AR را نشان می دهد. اگر قدرمطلق تمام این ریشه ها کوچکتر از واحد باشند و داخل دایره واحد قرار گیرند مدل PVAR تخمین زده شده پایدار است. نمودار AR مدل در شکل نشان می دهد که معکوس همه ریشه هاي مشخصه، داخل دایره واحد قرار می گیرند و مدل PVAR تخمینی این مدلها، شرط پایداري را تأمین میکند.
نمودار 1: آزمون ریشه واحد دایره |
|
منبع: یافته های محققین
4-5-2. توابع عکس العمل آنی
الگوی VAR دو ابزار قوی برای تجزیه و تحلیل نوسانات اقتصادی ارائه می دهد: توابع عکس العمل آنی (IRF) و تجزیه واریانس. بنابراین بعد از برآورد الگوی VAR، می توان به بررسی نتایج توابع عکس العمل آنی و تجزیه واریانس پرداخت. یک تابع عکس العمل آنی، درحقیقت اثرات یک انحراف معیار شوک وارده به متغیرهای درونزا در الگو بیان میکند. برای الگوی مورد استفاده در این تحقیق، عکس العمل متغیرهای تحقیق نسبت به یک تکانه یا تغییر ناگهانی به اندازه یک انحراف معیار در هریک از متغیرهای درونزای الگو شامل قیمت نفت، نرخ ارز، نقدینگی، عدم تقارن اطلاعات و کیفیت افشای اطلاعات مالی، طی ده دوره1 بصورت نمودار در نمودار شماره 2 نشان داده شده است. روی محور افقی زمان بصورت دورههای سالانه و روی محور عمودی درصد رشد تغییرات متغیر قرار گرفته است.
نتایج توابع عکس العمل آنی (نمودار شماره ٢) برای مدل نشان میدهد که تاثیر تکانههای وارده از جانب قیمت نفت و نرخ ارز بر ریسک سقوط قیمت سهام تا دو دوره اول؛ روند نزولی و سپس روند صعودی خود را طی میکند. همانطوریکه در مبانی نظری نیز اشارهگردید، کشورها از لحاظ اینکه واردکننده یا صادرکننده نفت هستند، اثرپذیری متفاوتی نسبت به تغییرات قیمت نفت دارند. کشورهای تولیدکننده نفت به دلیل ساختار اقتصادیشان ناچار به تامین درآمد ارزی خود میباشند و در زمان افت قیمتها با افزایش تولید سعی در این دارند که درآمد ارزی کشورشان را محقق سازند. در کشورهای صادرکننده نفت انتظار میرود هرگونه افزایش قیمت نفت منجر به افزایش درآمد در این کشورها گردد. افزایش درآمد و ثروت دولت باعث میشود جریانهای نقدی آتی افزایش یابد و در نتیجه اثر مثبتی بر بازار سرمایه و به تبع شاخص سهام میگذارد و ریسک سقوط قیمت سهام کاهش مییابد. با نگاهی به روند نموداری قیمت نفت برای اقتصاد کشور و همچنین نتایج توابع عکس العمل آنی متوجه میشویم که در دورههای افزایش قیمت نفت شاهد افزایش سرمایهگذاری و تولید و در نتیجه افزایش شاخص قیمت سهام هستیم و بالعکس، وقتی درآمد نفت افت میکند، کاهش تولید و کاهش قیمت سهام را مشاهده میکنیم. البته باز قابل تاکید میباشد که قیمت نفت تنها یک عامل است و عوامل دیگر را نیز باید در نظر گرفت. همچنین؛ با مروری بر کارنامه اقتصادی کشور میتوان مشاهده نمود که افزایش درآمدهای نفتی عمدتا به خوبی مدیریت نشده و در عوض سرمایهگذاریهای بلندمدت صرف مخارج جاری کوتاهمدت گشته که نتیجه آن چیزی جز نوسان ارزی، افزایش نقدینگی سرگردان، تورم و افزایش کسری بودجه دولت و نوسان در شاخص قیمت سهام نبوده است. چیزی که نتایج توابع عکس العمل آنی نیز بخوبی نشان میدهد که بعد از دو دوره افزایش بخاطر، اثر تکانه قیمت نفتی، منجر به کاهش شاخص قیمت سهام شده است، هزینهای که اقتصاد کشور در اثر عدم اعتماد و عدم قطعیت و بحران و اثرات تحریم میپردازد، خیلی بالا است. دلیل اثرگذاری نوسانات قیمت نفت و تحریم بر ریسک سقوط قیمت سهام در اقتصاد کشور، این عدم اعتماد، عدم تقارن اطلاعات و کیفیت پایین افشای اطلاعات مالی و عدم کارآیی است که در نتیجه آن مردم بهاندازه کافی سرمایهگذاری نمیکنند.
[1] در آزمون شوکهای ناگهانی شوکهای وارده به متغیرها و پاسخ به شوک از ناحیه متغیر وابسته طی ده دوره مطابق با پیش فرض نرم افزار ایویوز صورت می پذیرد.
|
| |
|
| |
|
نمودار 2: نتایج توابع عکس العمل آنی
منبع: یافته های محققین
4-4-3: تجزیه واریانس
در این قسمت با توجه به الگوی برآورد شده تجزیه واریانس متغیّرهای مدل صورت گرفته است که نتایج آن در جدول 5 قابل مشاهده است. در این جدول ستون S.E خطای پیش بینی متغیرهای مربوطه را طی دورههای مختلف نشان می دهد. از آنجایی که این خطا در هرسال بر اساس خطای سال قبل محاسبه می شود و منبع این خطا تغییر در مقادیر جاری و تکانه های آتی است، طی زمان افزایش می یابد.
جدول 4-5: تجزیه واریانس ریسک سقوط سهام شرکت های بورسی | |||||||
SP | TR | ASY | M | EX | OIL | S.E | period |
0.000000 | 0.000000 | 0.000000 | 0.000000 | 0.000000 | 100.0000 | 4.36523 | 1 |
0.391943 | 1.875623 | 5.833412 | 3.286844 | 4.853513 | 83.29085 | 5.63256 | 2 |
0.297865 | 1.603032 | 5.193160 | 4.468082 | 16.79249 | 70.69037 | 6.280962 | 3 |
0.507257 | 2.596072 | 7.052259 | 4.360946 | 16.97035 | 67.58129 | 6.467059 | 4 |
0.571135 | 3.124279 | 7.519068 | 5.524280 | 20.06614 | 62.24701 | 6.742518 | 5 |
1.880147 | 3.457662 | 9.139424 | 5.276593 | 19.44877 | 59.60084 | 6.919912 | 6 |
4.107930 | 4.467759 | 12.05256 | 7.305640 | 19.37186 | 51.66641 | 7.512055 | 7 |
5.062318 | 4.237152 | 11.23771 | 8.520586 | 22.53662 | 47.50224 | 8.016999 | 8 |
4.936828 | 4.077860 | 10.88012 | 8.177523 | 23.54871 | 47.50878 | 8.183438 | 9 |
5.057291 | 3.990900 | 10.65877 | 8.646608 | 23.45629 | 47.29932 | 8.276969 | 10 |
منبع: یافته های محققین
نتايج جدول 5 برای مدل نشان مي دهد، خطای پیش بینی در دوره اول به اندازه 3/4 و در دوره دوم 6/5 بوده و در طی زمان افزایش یافته است. ستون های بعدی درصد واریانس ناشی از تغییر ناگهانی یا تکانه مشخص را نشان می دهد. ستون سوم نشان می دهد گرچه در دوره اول 100 در صد تغییرات و در دوره دوم 29/83 درصد تغییرات، ناشی از تکانههای قیمت نفتی بوده است، ولي در دوره سوم تغییرات اين شاخص، 69/70 درصد مربوط به تکانه های قیمت نفتی، 79/16 درصد مربوط به تکانه ارزی در شاخص ریسک سقوط قیمت سهام، 46/4 درصد مربوط به تکانه نقدینگی در شاخص ریسک سقوط قیمت سهام، 19/5 درصد مربوط به تکانه عدم تقارن اطلاعات، 6/1 درصد مربوط به تکانه کیفیت افشای اطلاعات مالی بوده است و در بین متغیرهای مدل؛ تکانه قیمت نفت، تکانه ارزی، تکانه عدم تقارن اطلاعات، تکانه نقدینگی، تکانه کیفیت افشای اطلاعات مالی به ترتیب بیشترین درصد توضیح دهندگی تغییرات مدل را طی دوره مورد بررسی به خود اختصاص داده اند که کاملاٌ برای اقتصاد ایران قابل توجیه می باشد و در قسمت بالا بشکل کلی مورد تحلیل قرار گرفت.
5. نتیجه گیری:
براي كشورهاي صادركنندهي نفت و از جمله ایران، درآمدهاي حاصل از فروش نفت، منبع بسيار مهمي از درآمدهاي مالي و ارزي دولتها را تشكيل ميدهد و وابستگي اين درآمدها به قيمت نفت در بازار جهاني و به عبارتي برونزا بودن آن را ميتوان دليلي بر بروز نااطميناني1 و بيثباتي در سياست گذاريهاي اقتصادي دانست. بنابراين ميتوان گفت كه هرگونه نوسان و بيثباتي در بازار جهاني نفت به بروز عدم تعادل و حتي بحران منجر ميشود، مگر آن كه سياست هاي صحيحي در مواجهه با اين نوسانات از سوي دولتها اتخاذ شود. از طرف دیگر، تغييرات قيمت نفت به عنوان شوك سمت عرضه2 بر پيكرهی اقتصاد كشورهاي واردكنندهی نفت3 اثر ميگذارد، هرگونه تغيير، به ويژه افزايش در قيمت نفت كه يك نهادهی مهم در تابع توليد4 است باعث افزايش هزينهها و كاهش بهرهوري5 ميشود و علاوه بر به وجود آوردن سيكلهاي اقتصادي 6بر قیمت سهام و بازده مورد انتظار سهام هم تأثير گذار است. آنچه که مسلم است در میان شاخص های بورس سهم تاثیرپذیری بازار شرکت های پالایشگاهی و پتروشیمی در بازاربورس ایران به واسطه رابطه مستقیمش نسبت به بازارهای جهانی بیشتر بوده و تقریبا 30 درصد از ارزش بازار ایران به طور مستقیم به قیمت نفت وابسته است.7 بنابراین میتوان گفت که بورس اوراق بهادار تهران مانند بورسهای جهانی تحت تاثیر کامل قیمت نفت قرار گرفته و انتظار میرود که قیمتها بیشترین تاثیر لازم را از قیمت نفت برده باشند. به باور بسیاری از اقتصاددانان، هر چند که کاهش قیمت جهانی نفت خام میتواند بر بودجه عمومی کشور تاثیر گذار باشد و باعث کسری احتمالی بودجه شود، اما کاهش قیمت جهانی نفت خام با توجه به نوع فعالیت صنایع مختلف، میتواند تاثیرات بیشتری را بر شاخص های کلی بورس بگذارد، به خصوص شاخص سهام صنایعی که مواد اولیه آنها وابسته به نفت و یا مشتقات نفتی است، شرکتهای تولید کننده لوازم خانگی از جمله صنایعی هستند که از نوسانها و کاهش قیمت جهانی نفت خام بطور غیرمستقیم، تاثیر مثبت میپذیرند. چرا که کاهش قیمت جهانی نفت خام در کنار کاهش قیمت جهانی مواد اولیه میتواند باعث کاهش قیمت تمام شده و به تبع آن سودآوری این صنایع شود که این شرکتها در حالت رکودی کشور سهم کمی در تولید کشور دارند و کاهش هزینهی آنها قابل توجه نیست و به فضای رکودی کشور نیز دامن میزند. باتوجه به همین مباحث هدف مطالعه حاضر، بررسي همبستگی پویا بین قیمت نفت، شفافیت مالی و ریسک سقوط سهام؛ طی دوره زمانی 1393 تا 1400 بود، بدین منظور از مدل Panel VAR؛ برای تخمین نتایج استفاده شده است. طبق نتایج؛ تکانههای وارده از جانب قیمت نفت و درآمد ارزی تا دو دوره اول منجر به کاهش ریسک سقوط قیمت سهام و سپس بعد از تعدیل اثر تکانه ها و بازگشت به حالت عادی بازار، روند صعودی خود را طی میکند. باتوجه به نتایج تحقیق پیشنهاداتی در ادامه ارائه می گردد:
از آنجایی که بازده بازار سهام یکی از دقیقترین ابزارهای نمایان شده در اقتصاد بوده و حساسیت بالایی نسبت به شرایط اقتصادی دارد و میتواند بر نرخ بهره و اعتماد مردم اثرگذاری مستقیم داشته باشد، سیاستگذاران همواره سیاستهایی در جهت شفافیت مالی و کیفیت افشای اطلاعات اتخاذ نمایند که منجر به تحریک مردم بهمنظور خارج نمودن سرمایههای راکد خود از بانکها و سرمایهگذاری آنها در بازار سهام نمایند و زمینه برای توسعه هر چه بیشتر این بازار فراهم گردد.
از عواملی که در اثرگذاری تکانههای نرخ ارز بر عملکرد و انتخاب نظام ارزی مهم شمرده میشوند، ماهیت شوکهای وارده بر اقتصاد است. کشورهایی که تحت شوکهای پولی داخلی (کشورهای در حال توسعه) هستند، بهتر است از نظام نرخ ارز ثابت منفعت برند. در این کشورها عرضهی پول به طور خودکار با تغییر در تقاضای پولی وفق مییابد، بدون اینکه بر بخش حقیقی اقتصاد اثر بگذارد. یکی دیگر از عواملی که در مورد عملکرد نوسانات نرخ ارز و نظام ارزی موردتوجه قرار میگیرد، میزان ارتباط کشورها با بازار سرمایه جهانی و درجهی باز بودن اقتصاد است. در این رابطه، حسین و همکاران (٢٠٠۵) به این نتیجه رسیدند که در کشورهایی که کمتر در معرض جریان بینالمللی سرمایه قرار دارند، نظام نرخ ارز ثابت میتواند یک ابزار مهم در تثبیت سیاستهای پولی اعتباری باشد که منجر به سرمایهگذاری با ثبات و بهبود جنبههای رشد بلندمدت میشود. اما در میان بازارهای نوظهور کشورهای در حال توسعه که به بازار مالی جهانی پیوستهاند و اقتصادهای پیشرفته، رابطهای بین عملکرد اقتصاد و نظام نرخ ارز و نوسانات نرخ ارز وجود ندارد، نظام نرخ ارز ثابت به مانند یک تیغ دو لبه است؛ درحالیکه انتخاب نظام ارزی ثابت برخی مزیتهای اعتباری را دارد و همچنین برخی ریسکهای بحران مالی را نیز به وجود میآورد. نوسانات نرخ ارز در کشورهایی که در معرض شوکهای نقدینگی هستند، با تشدید این شوکها اثر منفی دارد. در این میان کشورهایی که دارای توسعه مالی بالا هستند، قادر به مهار شوکهای نقدینگی هستند و به این ترتیب از اثر منفی نوسانات نرخ ارز بر حذر هستند و انتظار بر این است که برآیند اثر نوسانات نرخ ارز در این کشورها مثبت باشد. در مقابل، در کشورهای با توسعه مالی پایین، اثر منفی ناشی از نوسانات نرخ ارز تشدید شده و انتظار بر این است که برآیند اثر نوسانات نرخ ارز بر رشد منفی باشد.
کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران دارای درجه بالای نااطمینانی متغیرهای کلان اقتصادی هستند. رشد، تورم، نقدینگی، نرخ ارز و سایر متغیرهای کلان اقتصادی نسبت به اقتصاد کشورهای صنعتی بیشتر در معرض نوسان بوده و اثرات این نوسانات و تداوم آنها میتواند در بخشهای متفاوت اقتصادی منجر به شکلگیری مشکلات ساختاری بیشتری در این کشورها گردد. نوسانات در این شاخصها از طریق ایجاد ریسک و نااطمینانی، با تاثیر بر سرمایهگذاری و تصمیمات سرمایهگذاران، بر بازار بورس و به تبع آن شاخص قیمت سهام اثر میگذارد. نوسانات در این شاخصها تاثیر مهمی در نقدینگی، سرمایهگذاری، صادرات و واردات، تولید در کشور خواهد داشت و بنابراین دارای اهمیت بسیار بالایی برای مسئولین اقتصادی کشور است. این نوسانات با اثرگذاری بر میزان واردات و صادرات کالاهای واسطهای و سرمایهای مرتبط با تولید، میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی، چه بخش وارد کننده مواد اولیه و چه بخش صادرکننده کالاها، را تحت تاثیر قرار میدهند. با توجه به متفاوت بودن زیر ساختها، الگوها و شرایط اقتصادی کشورهای در حال توسعه بهویژه ایران، مطالعه مجزای نحوه تاثیرپذیری بورس ایران از نااطمینانی سیاستهای پولی دولت، سیاستهای مالی دولت و سیاستهای ارزی دولت میتواند در تصمیمگیریهای کلان کشور، دید درستی از چگونگی تغییرات بازار مالی ایران در اثر این نوسانات ارائه دهد.
سیاستگذاران اقتصادی کشور هنگام اعمال سیاستهای پولی و مالی باید تمام جوانب تاثیرگذاری این سیاستها را مورد مطالعه قرار داده و آثار مثبت و منفی این سیاستها مورد نظر قرار گیرد تا سیاستهای اعمال شده بتواند باعث رونق بیشتر بازار سرمایه کشور گردد.
گسترش خصوصیسازی از حجم دولت کاسته شود تا زمینه فعالیت بخش خصوصی آماده گردد. سرمایهگذاران بایستی به نوسانات قیمت نفت توجه داشته باشند زیرا شاخص مهمی است که با اثرگذاری بر هزینههای متغیر شرکتها، درآمد شرکتها را تحت تاثیر قرار میدهد در نتیجه توصیه میشود تا بنگاهها با کاهش وابستگی خود به نفت و جایگزینی نفت با انرژیهای دیگر تاثیرپذیری سوددهی و درآمدهای خود را از نوسانات قیمت نفت تا حد زیادی کاهش دهند.
سرمایهگذاران با توجه به شناخت تاثیر نااطمینانی قیمت نفت میتوانند تنوع سبد سرمایهگذاری خود را گونهای انتخاب نمایند که ریسک سرمایهگذاری را کاهش و بازدهی پرتفوی را افزایش میدهند. همچنین به سرمایهگذاران پیشنهاد میشود که بهمنظور تبیین رفتار قیمت سهام شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران، به ساختار نظام راهبری شرکت، از قبیل حضور سهامداران نهادی در ترکیب سهامداران و حضور اعضای غیر موظف در ترکیب هیات مدیره و نیز وضعیت رقابت در بازار محصولات شرکت توجه داشته باشند.
منابع و مأخذ:
بهرامي جاويد، محمدي تيمور، بزرگ شادي، (1393)، انتقال نامتقارن نرخ ارز به شاخصهاي قيمت داخلي با رويکرد SVAR، فصلنامه پژوهش هاي اقتصادي ايران، شماره 40، صص 65-37.
پورعلی ، محمدرضا و آروین ، راضیه. (1396)،"بررسی شفافیت سود با ریسک نقدشوندگی سهام "کنفرانس ملی تحقیقات علمی جهان در مدیریت ،حسابداری،حقوق و علوم اجتماعی
پورعلی، محمدرضا و حمیدرضا، جنت فریدونی.(1400)"بررسی رابطه بین رفتار تجاری سرمایه گذار و ریسک سقوط قیمت سهام به ریسک فردی" دومین کنفرانس بین المللی چالشها و راهکارهای نوین در مهندسی صنایع و مدیریت حسابداری
پيرايي خسرو ، حسين کوروش پسنديده(1380)، "مطالعه تجربي رابطه بين تورم و نرخ ارز در ايران"، پژوهشنامه علوم انساني و اجتماعي، سال اول، شماره 4، صص 81-63.
خوشبخت ،آمنه و اخباري، محمد. (1386)، بررسي فرآيند اثرگذاري تغييرات نرخ ارز بر تورم شاخصهاي قيمت مصرفکننده و واردات در ايران، پژوهشنامه اقتصادي، شماره 10، صص 82-51.
سادات اخوي، سيد محمدو حسيني ،سيد شمس الدين. (1396)، ارزيابي تاثير تحريم هاي اقتصادي بر تورم اقتصاد ايران، فصلنامه اقتصاد کاربردي، شماره 21، صص 50-33.
کاشانی،فواد و علیزاده طلاتپه وحید(1390) بررسی اثرات سطح افشای داوطلبانه بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مطالعات تجربی حسابداری مالی دوره 11 شماره 42 ص 89 144
منصوري نجف آبادي نسرين، تيمور محمدي (1388)، "بررسي رابطه متقابل بين تورم، بيکاري و تغييرات نرخ ارز با استفاده از روش خود گرسيوني برداري (VAR)"، دانشگاه آزاد اسلامي. واحد تهران مرکزي.
نصیری، مهراب و فخاری، حسین(1399) تاثیر عملکرد شرکت بر ریسک سقوط آتی قیمت سهام نشریه مدیرت راهبرد مالی دوره 8 شماره 30 ص 43 تا 62
Berg, A., Karam, P., and Laxton, D. (2006). Practical model-based monetary policy analysis—a how-to guide. International Monetary Fund Working Paper, 06/81
Chang, Roberto (2018), Foreign Exchange Intervention Redux, NBER Working Paper No. 24463, Issued in March 2018, NBER Program(s): International Finance and Macroeconomics, Monetary Economics
Denis, S (2021) Detecting GAAP Violation: Implication for Assessing Earning Managementamong Firms with Extreme Financial Performance. Journal of Accounting and Public Policy,16(3), 271-309.
Ken, B (2020)., & Kaufmann D Toward Transparency:New Approaches and TheirApplication to Financial. The World Bank Research Observer, 16, 41-57
Kubo, A. (2015). Did central banks respond to currency depreciation during the global financial crisis? Mimeo.
Kubo, A. (2017). Macroeconomic impact of monetary policy shocks: Evidence from recent experience in Thailand. Journal of Asian Economics, 19(1), 83–91
Loyz, A (2021) Association between outsiderDirectors and InstitutionalInvestors and the Properties of
Management Earning Forecast.Journal Of Accounting Research,43, 343-376
Ripoll M. (2016). Real Exchange Rate Targeting, Macroeconomic Performance, and Sectoral Income Distribution in developing Countries” Journal of Trade & Economic Development, Vol. 14, pp. 167-196.
[1] -Uncertainty
[2] -Supply-side shocks
[3] -Oil-importing countries
[4] -Production function
[5] -Efficiency
[6] -Economic Cycles
[7] گزارش بانک مرکزی 1399
Dynamic correlation between oil price, financial transparency and stock crash risk;
using the Panel VAR model
Zahra Taheii1
*Mohammad Reza Pourali2
Seyed Fakhreddin Fakhrhossseini3
Abstract
This study has aimed to examine the dynamic correlation between oil price, financial transparency and stock crash risk and PVAR model for oil and petrochemical companies in 2014 to 2022. Based on the estimation results of the PVAR model, an impulse from the oil price and the exchange rate on the risk of falling stock prices up to the first two periods; It goes down and then up. In terms of whether they are oil importers or exporters, countries have different effects on oil price changes. Oil producing countries are forced to secure their foreign exchange income due to their economic structure, and when prices fall, they try to increase production to increase their income. In oil exporting countries, any increase in oil prices is expected to lead to an increase in income in these countries. The increase in the government's income and wealth causes future cash flows to increase, as a result, it has a positive effect on the capital market and, accordingly, the stock index, and the risk of falling stock prices is reduced. Since the stock market returns are one of the most accurate tools shown in the economy and has a high sensitivity to economic conditions and can have a direct effect on the interest rate and people's trust, policy makers always adopt policies for financial transparency and the quality of information disclosure to provide the basis for the development of this market as much as possible.
Keywords: oil price, financial transparency , stock crash risk ,PVAR model , JEL classification : C24 , E52, G32,G19
[1] Ph.D Student of Accounting, Department of Accounting, Tonekabon Branch, Islamic Azad University, Tonekabon , Iran .Mahtab2002@yahoo.com
[2] Associate Professor of Accounting, Department of Accounting, Chalous Branch, Islamic Azad University, Chalous, Iran (Corresponding Author).Pourali@iauc.ac.ir
[3] Associate Professor of Economics, Department of Accounting, , Tonekabon Branch, Islamic Azad University, Tonekabon, Iran.F_fkm21@yahoo.com