The Transformation of the Semantic System in the Discourse of the Islamic Revolution: A Case Study of the Sub-Discourses of the Sacred Defense and Reconstruction
Subject Areas : Discourse effects of the Islamic revolution
Farhad Baboli
1
,
Hamed Ameri-Golestani
2
,
Hamed Nazari
3
,
Hamed Mohagheghnia
4
1 - Department of Political Science, Ahv.C., Islamic Azad University, Ahvaz, Iran.
2 -
3 - Department of Political Science, Ahv.C., Islamic Azad University, Ahvaz, Iran.
4 - Assistant Professor, Department of Political Science, Ahv.C., Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
Keywords: Islamic Revolution, Sacred Defense, Reconstruction, Discourse Analysis, Ideology,
Abstract :
The discursive transformations within the Islamic Republic of Iran since the victory of the Islamic Revolution can be analyzed as a dynamic process influenced by both domestic and international conditions. Among these, the sub-discourses of the Sacred Defense and Reconstruction represent two pivotal phases in the redefinition of the semantic system of the Islamic Revolution. The Sacred Defense sub-discourse, which emerged concurrently with the imposed war by Iraq against Iran, centered on concepts such as sacrifice, resistance, and national solidarity, playing a crucial role in consolidating the political identity and legitimacy of the regime. This discourse significantly bolstered the revolutionary spirit, facilitated mass mobilization, and enhanced social cohesion. Following the war and during the reconstruction period, the Reconstruction sub-discourse arose in response to economic needs and the imperative of national rebuilding, eventually replacing the Sacred Defense sub-discourse. Drawing on the theoretical framework of Laclau and Mouffe’s discourse theory, this study examines and interprets the discursive shift from the Sacred Defense to the Reconstruction sub-discourse. The most significant transformation within this shift was the marginalization of ideological political Islam, replaced by the nodal signifier of expediency, which in turn centered on economic development and economic adjustment. This reconfiguration generated a chain of equivalences around these signifiers, thereby creating a new value and semantic system within the overarching discourse of the Islamic Revolution and driving the discursive transformation in the Islamic Republic between 1989 and 1997.
آسابرگر، آرتور (1398)، تحلیمحمودل گفتمان کاربردی، ترجمة حسین پاینده، تهران: مروارید.
ازغندی، علیرضا (1381)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر قومس.
باقری دولتآبادی، علی و محسن شفیعی سیفآبادی (1395)، از هاشمی تا روحانی؛ بررسی سیاست خارجی ایران، تهران: انتشارات تیسا.
بشیر، حسن (1385)، تحلیل گفتمان دریچهای بری کشف ناگفتهها، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
دهقانی فیروزآبادی، جلال (1388)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر سمت.
مصلینژاد، عباس (1395)، دولت و توسعه اقتصادی در ایران، تهران: نشر نی.
فرکلاف، نورمن (1379)، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه پیران و دیگران، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
مقالات اسماعیلی، خیرالله (1382)، جایگاه احزاب سیاسی در صورتبندی گفتمان سیاسی-امنیتی انقلاب اسلامی ایران، اندیشه انقلاب اسلامی، (6).
اکبرزاده، رجب و دیگران (1402)، مؤلفهها و شاخصهای دفاع مقدّس در تثبیت انقلاب اسلامی، مطالعات دفاع مقدس، 9 (1 پیاپی 33).
اکرمینیا، محمد (1401)، ویژگیهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس، مطالعات دفاع مقدس، 8 (1 پیاپی 29).
ایشانی، محمد (۱۳۹۴)، بررسی گفتمان دفاع مقدس در ادبیات ایران: تحلیل گفتمان فرهنگی و سیاسی دوران جنگ ایران و عراق در متون شعری، مجله ادبیات جنگ، ۲ (۴).
پروانه، محمود (1394)، نقد گفتمان دولت سازندگی مبتنی بر گفتمان سیاسی امام خمینی(ره)، اندیشنامه ولایت، 1 (1).
پوستینچی، زهره (1401)، تأثیر متقابل عوامل فرهنگی اجتماعی و دفاع مقدس، مطالعات دفاع مقدس، 8 ( پیاپی 29).
حاجی ناصری، سعید و دیگران (1401)، تحلیل گفتمان رابطه دولت و طبقات اجتماعی در دولت سازندگی، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، 12 (44).
رون، مهسا (1399)، تحلیل گفتمان «عقلانیت مبتنی بر معنویت» در روایتگری دفاع مقدّس، مطالعات راهبردی بسیج، 23 (87).
سپهر، مهدی و دیگران (1402)، تحول در آموزش و پرورش: تحلیل گفتمان کنشهای سیاستی دوره سازندگی، راهبرد فرهنگ، (61).
ستاری دستنائی، بهرام و دیگران (1401)، گفتمانهای سیاسی و نقش آنها در مشاركت و جمهوریت مردم، جستارهای سیاسی معاصر، 13 (2).
سجادپور، محمد كاظم و اردشیر نوریان (1389)، برنامهریزی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بررسی رابطه قدرت منطقه ای، اقتصاد و سیاست خارجی براساس سند چشمانداز، راهبرد، 19 (56).
سلیمی، محمد (۱۳۹۸)، تأثیر جنگ ایران و عراق بر سیاست داخلی ایران: تحلیل تحولات سیاسی و اجتماعی در دوران جنگ، سیاست داخلی، ۲۵ (۳).
شیرودی، مرتضی و دیگران (1399)، گفتمان مقاومت (شیعی) و تأثیر آن بر نظم امنیتی هژمونیک غرب آسیا در مواجهه با گفتمانهای سَلَفی و اِخوانی، پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، 10 (1).
صحرایی، علیرضا و امین محمودینیا (1397)، الگوی حکمرانی خوب: چارچوبی برای تحلیل اقتصاد سیاسی دولت هاشمی رفسنجانی (1376-13٦8)، مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی، 8 (28).
طلوعی، سوسن و حسین تفضلی (1400)، جایگاه نخبه گرایی در توسعه سیاسی با نگاهی به دو گفتمان سازندگی و اصلاحات در جمهوری اسلامی ایران، رهیافت انقلاب اسلامی، 15 (54).
عامری گلستانی، حامد و نفیسهسادات قادری (1391)، نگاهی گفتمانی به اسلامهراسی، پژوهشهای سیاسی جهان اسلام، 2 (4)
فاضلی کبریا، حامد و هادی نهادی (1396)، بررسی تأثیر دفاع مقدس بر ارتقاء سرمایه اجتماعی، مطالعات دفاع مقدس، 3 (2 پیاپی 10).
فدایی حسین، بهزاد (۱۳۷۸)، تغییرات سیاسی دوران سازندگی: تحلیل سیاستهای اقتصادی و نقش دولت در کاهش تنشهای سیاسی و بازسازی زیرساختها. سیاستگذاری اقتصادی، ۶ (۱).
قبادی، فاطمه و حسین آقاگلزاده (۱۳۸۸)، گفتمانهای سیاسی موجود در رمانهای برجسته دوران پس از جنگ: بررسی بازنمایی مضامین سیاسی در رمان "سووشون" اثر سیمین دانشور، نقد ادبی، ۲۳ (۱).
کاظمی، مصطفی (۱۳۹۵)، همبستگی ملی در دوران جنگ ایران و عراق: بررسی نقش مشارکت مردمی و بسیج عمومی. مجله علوم اجتماعی ایران، ۱۶ (۳)
کلانتری، صمد و دیگران (1388)، تحلیل گفتمان: با تأکید بر گفتمان انتقادی به عنوان روش تحقیق کیفی، جامعهشناسی، 1 (4).
کلوانی نیتل، سهیلا (1397)، جهانی شدن سیاست و تأثیر آن بر فرآیند توسعه سیاسی ج. ا. ایران، پژوهش ملل، 4 (38).
محمودی، مهدی (۱۴۰۱)، تغییرات ساختاری در سیاست داخلی ایران پس از جنگ ایران و عراق: تأثیرات بر نهادهای حکومتی و روابط اجتماعی، تحلیل سیاست، ۲۹ (۴).
مدنی، علی (۱۳۸۴)، تغییرات اجتماعی پس از جنگ ایران و عراق: پیامدهای جنگ بر روابط خانوادگی، ساختارهای اجتماعی و توزیع منابع اقتصادی، علوم اجتماعی، ۱۰ (۳).
مزدخواه، احسان و سمیه حمیدی (1402)، آنتاگونیسم امر توسعه در دولت ِهای پساانقلابی ایران؛ در میانه نایافتگی توسعه و خروج از مسیر توسعه، رهیافتهای سیاسی و بینالمللی، 15 (1 پیاپی 75).
ولیپور زرومی، حسین (1384)، هویت ملی و دفاع مقدس، مطالعات ملی، (3).
هنری، یدالله و علی آزرمی (1392)، بررسی و تحلیل فرایند استقرار و انسجام یابی گفتمان انقلاب اسلامی ایران بر اساس نظریه گفتمان لاکلا و موفه، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، 2 (4).
فصلنامه گفتمان سیاسی انقلاب اسلامی دوره 4، شماره 3، شماره پیاپی (15)، پاییز 1404، ص 142 ـ 117 |
مقاله پژوهشی
تحول نظام معنایی گفتمان انقلاب اسلامی: مورد مطالعاتی خردهگفتمانهای دفاع مقدس و سازندگی
فرهاد بابلی1 حامد عامری گلستانی2 حامد نظری3 حامد محققنیا4
تاریخ دریافت: 22/05/1404 تاریخ پذیرش: 11/07/1404
چکیده: تحولات گفتمانی جمهوری اسلامی ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، بهعنوان روندی پویا و متأثر از شرایط داخلی و خارجی قابل تحلیل است. در این میان، خردهگفتمان دفاع مقدس و خردهگفتمان سازندگی دو مقطع کلیدی در بازتعریف نظام معنایی انقلاب اسلامی محسوب میشوند. خردهگفتمان دفاع مقدس که همزمان با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شکل گرفت، با محوریت مفاهیمی چون ایثار، مقاومت و همبستگی ملی، نقش مهمی در تثبیت هویت سیاسی و مشروعیت نظام ایفا کرد. این گفتمان به تقویت روحیه انقلابی، بسیج عمومی و ارتقای انسجام اجتماعی کمک شایانی نمود. پس از پایان جنگ و در دوره بازسازی، خردهگفتمان سازندگی در پاسخ به نیازهای اقتصادی و ضرورت بازسازی کشور شکل گرفت و جایگزین خردهگفتمان دفاع مقدس شد. روش این پژوهش کیفی یا رویکرد گفتمان لاکلا و موف و مبانی نظری آن نیز همین رویکرد است که بر مبنای آن، تحولاتِ گفتمانی از خردهگفتمان دفاع مقدس به خردهگفتمان سازندگی را مورد بررسی و واکاوی قرار میگیرد. اصلیترین تحول در این گفتمان، به حاشیه رانده شدنِ اسلام سیاسی ایدئولوژیک و جایگزین شدن آن با دال مصلحت و بر اساسِ آن مرکزیت دال توسعه اقتصادی و تعدیلِ اقتصادی و زنجیره همارزی از دالهای مربوط به آن بود که موجب شد تا نظام ارزشی و معناییِ جدیدی را در گفتمان کلان انقلاب اسلامی به وجود آورده و تحول گفتمانی را در جمهوری اسلامی ایران طی سالهای 1368 تا 1376 رقم بزند.
واژگان اصلی: انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، سازندگی، تحلیل گفتمان، ایدئولوژی.
1.مقدمه
جمهوری اسلامی بر مبنای نگاه و رویکرد گفتمانی بر اساس یک گفتمان کلان به نام «گفتمان انقلاب اسلامی» شکل گرفت که در طول حیات خود تحولاتِ مختلفی را از سر گذراند. این تحولاتِ گفتمانی در عین اینکه در درونِ گفتمان کلان انقلاب اسلامی رخ داد، اما خود دارای غیریتسازیها مفصلبندیهای خاص خود بود. به این نحو که باید تحولات درون جمهوری اسلامی را در سیاست داخلی و خارجی با در نظر داشتن این تحولات درونگفتمانی مورد بررسی قرار داد. این پژوهش، با روش کیفی و رویکردِ گفتمانیِ آن، به تحولات داخلی دوره مدنظرش میپردازد، یکی از بهترین روشها برای شناخت این تحولات، شناختِ «خردهگفتمان»های درونِ جمهوری اسلامی است. مهمترین ویژگیِ این خردهگفتمانها آن است که در عین اینکه همگی در نسبتِ مشخصی با گفتمان انقلاب اسلامی تعریف و در تداومِ آن قرار دارند، هر کدام مفصلبندیِ خاصی را بر حسب شرایط و ویژگیهایِ خود و نظام معنادهیِ خود ارائه میکنند و درعینحال همه آنها خود را تجلی اصلی و درستی از گفتمان انقلاب اسلامی میدانند.
دفاع مقدس، یکی از برهههای بسیار مهم در جمهوری اسلامی است. نه صرفاً از جهت آنکه در این دوره کشور دچار مخاطره عظیمی شده و موجودیتِ آن به خطر افتاد، بلکه از منظر سیاست داخلی، با توجه به نوپا بودنِ نظام سیاسی، وضعیت آینده کشور و نظام نیز تحتالشعاع آن قرار گرفته بود. دفاع مقدس، خردهگفتمان بسیار مهمی را در جمهوری اسلامی ایجاد کرد که بستر اصلی تحولاتِ آتیِ داخلی در این نظام سیاسی، در آن شکل گرفت. بخشی از آن به خودِ این گفتمان و بخشی به تحولِ آن بازمیگردد. این خردهگفتمان، با ایجاد نظام معنایی مخصوص خود، که در نزدیکترین نسبت با گفتمان کلان انقلاب اسلامی قرار دارد، زمینه تثبیتِ معنایی و هژمونی گفتمان انقلاب اسلامی را در دوره بسیار مهم ابتدای انقلاب فراهم کرد.
خردهگفتمان دفاع مقدس با نظام معنایی خاص خود موجب برخی تحولات مهم در این دوره شد. یکی از تحولات عمده در سیاست داخلی ایران در دوران جنگ، تقویت روحیه انقلابی و همبستگی ملی بود. این همبستگی ملی و مشارکت مردم در جنگ، بهویژه در قالب بسیج عمومی، موجب شد تا دولت جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با بحرانها و تحولات داخلی موفق عمل کند و این همبستگی به تقویت مشروعیت سیاسی حکومت انقلابی کمک کرد.
پس از جنگ، با روی کار آمدن دولت هاشمی که تا سال ۱۳۷۶ ادامه داشت، گفتمان دفاع مقدس و مفصلبندی آن دچار تحولات عمده ای میشود و جای خود را به خردهگفتمان جدیدی میدهد که بعداٌ از آن به «سازندگی» یاد شد و میشود. هویت اصلی خردهگفتمان سازندگی به جای اسلام رادیکال، توسعه اقتصادی یا همان بازسازی کشور است و همه فعالیتهای این دو دولت در دوره هاشمی بر اساس آن تعریف میشود و فضای سیاسی و داخلی کشور، به سمت نوعی تحول گفتمانی حرکت میکند.
تحول در نظام معنایی گفتمان انقلاب اسلامی، اگرچه پیش از جنگ تحمیلی نیز آغاز شده بود، اما به صورت اساسی با پایان دفاع مقدس شکل دقیق و قابل توجه به خود گرفت و پس از آن، سیر تحول در این گفتمان، به صورتهای مختلف و بر مبنای صورتبندیهای گفتمانی متفاوت ادامه یافت. شناخت این تحول مهم، از آنجا اهمیت و ضرورت دارد که این تحول در سالهای بعد، به صورت نوعی انحراف از آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی تلقی شد و صورتبندیِ گفتمانی به نام مقاومت، پاسخی به این تحول محسوب میشود. بر این اساس، گفتمان مقاومت را باید بازتولید گفتمان دفاع مقدس، با در نظر داشتن معنای مقاومت و هویت آن بر این اساس در ادوار بعدی دید. این خردهگفتمان، که ورای دیگر خردهگفتمانهای جمهوری اسلامی است، هم بهنوعی بر مبنای مبارزه با «جنگ فرهنگی» مطرح شده است که در آن جمهوری اسلامی در جنگی فرهنگی قرار دارد و «باید گفتمانی جدید در جهت مقابله با این جنگ تعریف شود تا بتوان با همهگیری آن تمامی ارکان جامعه را جهت شرکت در جنگ و مقابله با دشمن دخیل» نماید بنابراین «برای فهم گفتمانی نیاز است فضای «تخاصم فرهنگی» میان جمهوری اسلامی و فرهنگهای مهاجم ترسیم شود» (حسینی و همکاران، 1401: 24). از منظر این گفتمان، که بیش از همه توسط مقام معظم رهبری تبیین شده است، مقاومت در داخل در برابر عناصر متضاد با گفتمان انقلاب اسلامی، «جهاد» است، چرا که «جهاد تنها در عرصه نظامی نیست و عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد هنر و...را در بر میگیرد. مقاومت در این عرصهها در مقابل دشمن نوعی جهاد به حساب میآید» (حسینی و همکاران، 1402ب: 286-287).
درعینحال به این موضوع نیز باید توجه داشت که پس از پایان جنگ، نظام، «تصمیم به سازندگی کشور و توسعه اقتصادی کشور گرفت که بهتدریج تبعات آن در عرصههای مختلف پدیدار شد که علاوه بر برخی تبعات منفی، برخی نتایج مثبت و مطلوبی همچون گسترش طبقه متوسط (اعم از بازرگانان و تجار، فنسالاران، مهندسان، روشنفکران و...) افزایش سطوح آموزشی بهخصوص در عرصه دانشگاهی، خصوصیسازی، و ... به بار آورد که این تغییر و تحولات زمینهها و بسترهای مقتضی را برای عرفی شدن فراهم آوردند» (عباسی و مجدی، 1401: 86). عرفیشدن امور گوناگون، بهخاطر ماهیتِ «دینی» نظام جمهوری اسلامی، خطری مهم محسوب میشود که همواره گفتمان انقلاب اسلامی را مورد تهدید قرار میدهد (حسینی و همکاران، 1402الف: 37). چرا که یکی از تبعاتِ چنین وضعیتی، تضعیفِ اسلامِ سیاسی بهمنزله دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی است. «چرا که اسلام سیاسی در جهان معاصر به خطر بزرگی برای غرب و غربگرایان تبدیل شده است و موجب گردیده که ایشان موضوع «جدایی دین از سیاست» را همواره برای مقابله با جمهوری اسلامی مطرح نمایند» (حسینی و همکاران، 1402الف: 39).
این موضوعات، و شاید مباحث گستردهتر دیگر، موجب بازتولید موقعیت مشابه، ولی در فضایی متفاوت از دفاع مقدس شد و میتوان آن را بازتابی از وضعیتی دانست که در اثر تحولات گفتمانی پس از دفاع مقدس بهوجود آمده و بازگشت به نظام معناییِ دفاع مقدس را ضروری کرد. بنابراین، در نشانگان معنایی و هویتیِ گفتمان مقاومت، میتوان نشانههای مهمی از خردهگفتمان دفاع مقدس را بازیافت. بهویژه بازگشت مفاهیمی چون «جنگ»، «مقاومت»، «پایداری» و «دفاع» که از بنیانهای اصلی نظام معنایی گفتمان دفاع مقدس هستند. باید توجه داشت که، اگرچه بحث در این پژوهش، درباره گفتمان مقاومت نیست، اما فهم مباحث گفتمان انقلاب اسلامی در سالهای اخیر، جز از مجرای فهم اولین تحول مهم در گفتمان کلان انقلاب اسلامی نخواهد گذشت.
2.پیشینه
(شکارسرایی، 1401) در این پژوهش، دفاع مقدس را موجب ایجاد نوعی همبستگی ملی، ذیل نظام معنایی گفتمان انقلاب اسلامی میدانند که بهنوعی در برابر گفتمان ناسیونالیسم ایرانی قرار داشت. این پژوهش، دال مرکزی این گفتمان را «همبستگی ملی» میداند. همچنین (شفیعیفر و صفیارپور، 1400) در پژوهش خود بر آنند که بهرغم تهاجم رژیم بعث عراق به خاک ایران که با هدف تضعیف انقلاب اسلامی و جلوگیری از نفوذ امواج آن به منطقه بود، جنگ تحمیلی با گسترش روحیه وحدت و همبستگی ملی، در جهت تثبیت انقلاب اسلامی عمل کرد. همچنین در پژوهش (صحرایی، 1403) هدف اصلی، تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوران جنگ تحمیلی و فرایند تحول سیاست خارجی ایران از ملیگرایی لیبرال به اسلامگرایی انقلابی و فقاهتی در دوران مذکور و همچنین تأثیر رویدادها، فرایندها و تقابل گفتمانی در سطح داخلی ایران بر سیاست خارجی ایران در این دوره است.
در باب تحول گفتمانی در جمهوری اسلامی که در این پژوهش مدنظر است، میتوان به این پژوهشها اشاره کرد:
(صفایی و رهبر، 1402) در پژوهش خود تلاش دارند جایگاه انقلاب اسلامی در تحول سیاستگذاری فرهنگی ایران و همچنین چرخه گفتمانی و تحول را در سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی در دهه ۷۰ بررسی قرار دهند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که با انقلاب اسلامی چرخش «از» گفتمان «غربی و غیراسلامی» به گفتمان «دینی و اسلامی» رخ میدهد و روند سیاستگذاری فرهنگی پس از انقلاب اسلامی نیز در دو گفتمان «سنتیانقلابی» و «توسعهایلیبرال» قابلتقسیم بندی است که در دهه ۱۳۷۰ این تغییر «در» گفتمان بهوجود آمده. همچنین از پژوهشهای مهم در این زمینه مقاله پورزکی (1398)، است که به گفتمانها در درون فراگفتمان جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب توجه کرده و مواجهه این گفتمانها با یکدیگر، سنخشناسی مواجهات گفتمانی و بررسی تحولات در رقابتها و مواجهات را بررسی کرده که سه نوع مواجهه میانِ این گفتمانها وجود داشته است: مواجهه پساسیاسی در دهه 60، مواجهه اگونیستیک در دهه 70، و مواجهه آنتاگونیستی در دهه 80. همچنین میتوان به پژوهش جدید امیریفرد (1403) اشاره کرد که با تمرکز بر پنجمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری به این موضوع توجه کرده که هاشمی رفسنجانی با محوریت قرار دادنِ توسعه اقتصادی، قرائتی از اسلام و ارزشهای دینی ارائه داد که در جهت بهبود وضعیت اقتصادی و سازندگی بود و توانست در خطبههای نمازجمعه تهران افکار عمومی را جلب کند چنین کاری از منظر گفتمانی «سازندگی» و «بازسازی کشور» را به منزله ارزش دینی صورتبندی کرد و تغییر کانون گفتمان اسلام سیاسی را ایجاد نمود. در پژوهشی دیگر، انصاری و همتینژاد (1399) به بررسی تحولات مفهومی امر انقلابی در گفتمان اصلاحطلبی، برای تبیین معنادار رابطه میان امر انقلابیگری و اصلاحطلبی پرداختند و رحلت امام خمینی، را مبدأیی برای گفتمان جمهوری اسلامی میداند که راه برای برداشتها و تفاسیر متفاوت باز کرد که نتیجۀ آن، شکلگیری دو طیف سیاسی رقیب با عنوان «اصلاحطلب» و «اصولگرا» شد. در این میان «امر انقلابی» مورد توجه قرار گرفته است و در گفتمان اصلاحطلبی بهجای تأکید بر دالهایی چون عدالتمحوری، به عناصری همچون مردمسالاری، آزادی، توسعه سیاسی و قانونمداری توجه شد. بهواقع این گفتمان، تداوم تحولاتی است که پس از برآمدنِ گفتمان سازندگی ایجاد شد. همچنین، عباسی و مجدی (1401) در پژوهشِ مهمِ خود، به «عرفیشدن دین» در ایران پرداختند که از بحثبرانگیزترین تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی در جمهوری اسلامی است. آنان بر این نظرند که دین گفتمان غالب در عرصههای گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و همچنین فردی و اجتماعی است و بنابراین تمامی لایههای معرفتی، الگوی رفتاری و کرداری، ذهنی و آفاقی ایرانیان دینی است. بر این اساس، تحولات گفتمانی نمیتواند زمینه عرفیشدن را در ایران فراهم کند. از نگاهی دیگر، موضوع پژوهش نورپور و دیگران (1400) بررسی تحولات مجازاتهای بدنی در دهه اول انقلاب اسلامی و تحلیل عوامل مؤثر بر آن است. بر این مبنا، آنان گفتمان مسلط پس از انقلاب را در عرصه حقوق جزا، گفتمان شرعگرایی میدانند که اثرات و تحولات آن را در عرصه حقوق جزا، بر مبنایِ این تحول دنبال میکنند. این پژوهش، نشان میدهد که گفتمان انقلاب اسلامی، در عرصههای غیرسیاسی نیز هژمونی پیدا کرده است.
وجه نوآوری این پژوهش، آن است که در عینِ توجه به تحول گفتمانی، به این مسئله توجه دارد که از یکسو، این تحول بنیادیترین تحول گفتمانی در انقلاب اسلامی است. به نحوی که دقیقاً میتوان جمهوری اسلامی را به دوره پیش و پس از آن تقسیم کرد و ریشه تمامی تحولات گفتمانی آتی را در آن دید. ازاینرو، پرداختن به این تحول در نظام معنایی، اهمیت بسیاری برای درکِ دقیقتر چرخشهای آینده در جمهوری اسلامی دارد و درعینحال مرزبندیهای سیاسی را باید در دل این چرخش ملاحظه و مطالعه نمود. موضوعی که کمتر مورد توجه پژوهشهای پیشین بوده است.
3.مبانی نظری: تحلیل گفتمان
این پژوهش، از گفتمان لاکلا و موف بهعنوان رویکرد نظری بهره میبرد. باید توجه داشت که یکی از مهمترین و کاربردیترین چهارچوبهای نظری و نیز روشهای تحلیلی در رشته علوم سیاسی تحلیل گفتمان است که به سبب داشتن مؤلفههای متعدد و نیز دارا بودن انعطاف در ارائه تحلیل در شرایط مختلف، میتواند بسیاری از تحولات سیاسی، فکری و اجتماعی را در یک نظام سیاسی مورد بحث و تحلیل قرار دهد. «واژه گفتمان برگرفته از عبارت فرانسوی ”Discourse” و واژه لاتین “Discourses” به معنی گفتوگو و محاوره گرفته شده است.» (بشیر، 1385: 14) هرچند گاه این مفهوم «به اشتباه به جای لغاتی همچون «گفتار»، «سخن»، «مقال» و «گفته» به کار میرود اما معنای حقیقی گفتمان «تلازم گفته با عرف و کارکرد اجتماعیِ آن» است.» (رون، 1399: 64) به بیان دیگر، میتوان گفت که «تحلیل گفتمان بیش از هر چیز دیگر میکوشد تا معنا را کشف کند.» (شیرودی و دیگران، 1399: 225)
همچنین «گفتمان به چهارچوب و استخوانبندی نظری و فكری هر مكتب و تفكر گفته میشود كه اعمال پیروان آن را سازماندهی و هدایت میكند.» (ستاری دستنائی و دیگران، 1401: 92). نخستینبار، این زلیک هریس بود که در 1952 اصطلاح «تحلیل گفتمان»5 را به کار برد (فرکلاف، 1379: 8). تحلیل گفتمان «شامل تحلیل ساختار زبان گفتاری مانند گفتوگوها، مصاحبهها و سخنرانیها و تحلیل متن، شامل تحلیل ساختار زبان نوشتاری مانند مقالهها، داستانها و گزاره هاست. پس از زلیک هریس، بعضی زبانشناسان، تحلیل گفتمان را در معانی متفاوتی به کار گرفتند. این گروه معتقد بودند که تحلیل گفتمان، بیشتر به کاربرد یا ساختار جمله و کشف و توصیف روابط آن میپردازد. به عبارت دیگر، تحلیل گفتمان نزد این عده عبارت بود از شناخت رابطه جملهها با یکدیگر و نگریستن به کل آن چیزی که نتیجه این روابط است.» (فاضلی و کردونی، 1387: 133)
صاحبنظران از «تحلیل گفتمان» یا «گفتمانکاوی» نیز، بهعنوان رویکردی بینارشتهای، تعریفی یکسان و دقیق ارائه ندادهاند و «هیچ اجماع روشنی دربارة چیستی گفتمانها و نحوة عملکرد و نحوة تحلیل آنها وجود ندارد. هر دیدگاهی پیشنهادهای خود را عرضه میکند و تا حدودی نیز بر سر «گفتمان» و «تحلیل گفتمان» به شمار آوردن تعاریف خود با دیگر دیدگاهها رقابت دارد» (رون، 1399: 64). «تحلیلگران گفتمان میخواهند بفهمند که انسانها چطور از زبان برای ارتباط با هم استفاده میکنند و زبان چگونه به روابط آنها با هم و با نهادهای اجتماعی شکل میدهد» (آسابرگر، 1398: 22).
«زمینه وسیعی که گفتمان برای تحلیل سیاسی ایجاد میکند، دامنه اندیشه و عمل را در بر میگیرد چرا که مبنای اصلی گفتمان درک اندیشه انسانها از پسِ ساختارِ ذهنی آنهاست و ساختار سیاسی و اجتماعیای که از قِبَل آن ایجاد میشود. بنابراین، با درک مناسب از مقوله گفتمان میتوان از آن به عنوان روشی کارآمد استفاده کرد. واقعیت این است که گفتمان نیز همانند بسیاری از مفاهیم اجتماعی دیگر معنای خیلی روشنی ندارد. این امر از آن رو است که مفاهیم اجتماعی مفاهیمی دربسته و سربسته نیستند و تابعی از نظام زبانی و معنایی ذهنی جامعهاند. این سیالیت به علاوه کاربرد وسیع و بعضاً غلط این واژهها باعث ایجاد سوءبرداشتهای معرفتی میشود. با این حال، فیالجمله میتوان مفهوم آن را از صاحبان اندیشه جویا شد» (عامری گلستانی و قادری، 1391: 133).
مهمترین اهداف تحلیل گفتمان عبارتند از:
«1. نشان دادن رابطه بین نویسنده متن و خواننده؛ 2. روشن ساختن ساختار عمیق و پیچیده تولید متن، یعنی «جریان تولید گفتمان»؛ 3. نشان دادن تأثیر بافت متن (واحدهای زبانی) و بافت موقعیتی (عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تاریخی و شناختی) بر گفتمان؛ 4. نشان دادن موقعیت و شرایط خاص تولیدکننده گفتمان (شرایط گفتمان)؛ 5. نشان دادن بیثباتی معنا. یعنی معنا همیشه در حال تغییر است، هرگز کامل نیست و هیچ وقت به طور کامل درك نمیشود؛ 6. آشکار ساختن رابطه بین متن و ایدئولوژی، تحلیل گفتمان از بدو پیدایش همواره در صدد بوده است تا نشان دهد که هیچ متن، گفتار یا نوشتاری بیطرف نیست، بلکه به موقعیتی خاص وابسته است. این امر ممکن است کاملاً عمدی و ناآگاهانه باشد؛ 7. هدف عمده تحلیل گفتمان این است که تکنیک و روش جدیدی را در مطالعه متون، رسانهها فرهنگها، علوم، سیاست، اجتماع و ... به دست آورد.» (کلانتری و دیگران، 1388: 13)
براساس نظریه گفتمان، هویتها تابع گفتمانها هستند و از آنجا که در گفتمان، حقیقت مطلق وجود ندارد، هویتها نیز در درون گفتمانها شکل میگیرند و با متحول شدن آنها تغییر میکنند. احساسی که نسبت به یک گفتمان یا نسبت به آن در جوامع شکل میگیرد بخش اعظم تشکیل دهنده هویت است. احساسی که یک فرد یا گروه بر اساس نوع بینش و نگرش خود، تعلق جغرافیایی و دینی، تاریخ مشترك، قلمرو، زبان، هنر و میراث علمی و ادبی مشترك به یک جریان فکری، سیاسی و اجتماعی پیدا میکند از عناصر پیوند دهنده هویت است و موجب پیوستگی و همراهی و چسبندگی اعضای یک جامعه به یکدیگر میشود. درعینحال، هویت دارای بعد سلبی یعنی جداکننده نیز هست. آنچه که یک هویت را از دیگرها بیگانگان و دشمنان (غیریتسازی) جدا میکند به اندازه عناصر تشکیلدهنده هویت اهمیت دارد. (امیری، 1402: 90)
4.نگاهی به گفتمان انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران اولین نشانههایی از «شکلگیری بازیگران انتقادی و هویت مقاومت در برابر چالشهای اجتماعی و اقتصادی جهان مدرن از خودبیگانه شده دانست. هر انقلاب سیاسی دارای شاخصها و سازوکارهای خاص خود میباشد. انقلاب ایران به لحاظ ساختار، محتوا، استراتژی و تاکتیک با تمامی انقلابهای لیبرالی و سوسیالیستی جهان متفاوت بوده است. اندیشه سیاسی و جهتگیری کنش انقلابی ایران نیز دارای نشانههایی از تفاوت و تمایز با انقلاب روسیه، چین، کوبا و نیكاراگوئه بوده و به همین دلیل از سازوکارهای متفاوت کنشگری محیط منطقهای برخوردار بوده است.» (اکرمینیا، 1401: 26-27)
مدل انقلابی ایران «اولاً ماهیت معناگرایانه داشته، ثانیاً اجتماعمحور بوده، ثالثاً در فضای اجتماعی و ساختاری ظهور پیدا کرد که نشانههایی از گسست ساختاری در آن مشاهده میشد، رابعاً بازنمایی اجتماعی جامعه را به وجود آورده و نكته آخر آن است که میتوان آن را پایان جنبشهای اجتماعی انقلابی و رادیكال دانست» (اکرمینیا، 1401: 28). بر این اساس، و با توجه به ویژگیهایِ «مدل انقلابیِ» ایران، باید به این نکته توجه داشت که این مدل انقلابی به تولید یک گفتمان کلان منجر شد که با در نظر داشتنِ مؤلفههای انقلابیِ خود، و پیوندِ آنها با یکدیگر در قالب یک گفتمان توانست «علاوه بر دستیابی به هژمونی كاملی بر جامعه و سیاست ایرانی، منشأ تحولات مهمی شد. بنیان این گفتمان، اندیشه و نظریه سیاسی امام خمینی (ره) بوده است. در طول حیات نظام جمهوری اسلامی، تحت تأثیر تحولات و اقتضائات ملی و فراملی از یك طرف و بنیانهای فكری و سیاسی از طرف دیگر، خردهگفتمانهایی از سوی دولتهای روی كار آمده ارائه شد كه مبنای سیاستورزی آنها قرار گرفته. اصل و اساسِ این گفتمان، که خردهگفتمانهایِ درونِ آن نیز سعی در تداومِ آن به صورتهای مختلف دارند، «اسلام سیاسی» است. خودِ اسلام سیاسی را باید گفتمانی کلانتر دانست که نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از جوامع اسلامی در قرن بیستم شکل گرفت» (پروانه، 1394: 88).
این گفتمان مدعی است كه «اسلام نظریه سیاسی راجع به دولت و سیاست دارد و از منظر این گفتمان بازگشت به پیام و با آموزههای اسلام به عنوان تنها راه حل بحرانها و چالشهای معاصر تلقی میشود» (ناظمی اردکانی و خالدیان، 1397: 73). این گفتمان، «اساساً اندیشه و عمل مسلمانان را در واكنش به سیاست و مسائل بینالمللی بازتاب میدهد و اگرچه امروزه رنگ و بوی ایدئولوژیک به خود گرفته است، باید این را به خاطر داشت که به لحاظ تاریخی از زمان نخستین رویارویی اندیشهورزان مسلمان با غرب و آموزههای جدید برآمده از تمدن غربی مطرح شد» (ناظمی اردکانی و خالدیان، 1397: 77). تفسیرِ مهمی که از اسلام سیاسی در ایران شکل گرفت، و آن را بر فقه سیاسی مبتنی ساخت، منجر به ساخت گفتمان «اسلام سیاسی فقاهتی» شد و بر مبنای آن انقلاب اسلامی شکل گرفت. در این گفتمان «اندیشه سیاسی را در ایران، جهان اسلام و حتی بنا به اظهار صاحبنظران برجسته، در مغرب زمین وارد مرحله جدیدی کرد و بر خلاف فرایند چند صدساله مسلط سکولاریسم در جهان در فرایندی معکوس، نه تنها باعث پیروزی انقلاب اسلامی ایران شد، بلکه الگویی الهامبخش از رابطه دین و سیاست برای ایجاد تغییرات اجتماعی، نظامسازی سیاسی و استمرار آن ارائه نمود. آنچه این گفتمان را تأثیرگذار کرد، مبانی و شاخصهای محکم اندیشهای برگرفته از دین اسلام بود.» (نظری و دیگران، 1400: 31-32).
با وقوع انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) «به عنوان رهبر این انقلاب به احیای گفتمان اسلام سیاسی روی آورد و گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی را در مرکز سیاستگذاری قرار داد. ایشان بر بُعد سیاسی آموزههای اسلامی مبتنی بر تفسیرمکتب شیعه و پیوند دین با سیاست تأکید کرده و در همین راستا هدف نهایی انقلاب را که به بیان ایشان ماهیتی کاملاً اسلامی داشت، بازگرداندن هویت اسلامی به ایران ذکر کردند» (پیشین: 32). اساساً گفتمان اسلامگرایی را باید یكی از مهمترین گفتمانهای تاریخ معاصر ایران دانست كه از دهه 1320 به بعد «شامل دو جریان، اسلام سنتی و اسلام سیاسی بود. اسلام سنتی دارای وجه سیاسی كمرنگی بود و بیشتر بر ابعاد فرهنگی تأكید داشت. برخلاف آن اسلام سیاسی بر وجه اعتراضی و سیاسی اسلام تأكید داشت. به طور کلی از منظر اسلام سیاسی حکومت نمادی از حاکمیت الهی است و باید ویژگیهای آن را با خود داشته باشد. در اینجا الهی بودن حکومت از طریق نظارت روحانیت و رهبری فقیه تضمین میشود. رهبر در اسلام سیاسی، کانون متعالی قدرت محسوب شده و در کنار مقبولیت مردمی از مشروعیت الهی برخوردار است.» (هنری و آزرمی، 1392: 105) نکته بسیار مهم آن است که در رویکرد ایرانی به اسلام سیاسی، این «فقه» و در حقیقت «فقه سیاسی» است که به دنبالِ معنادهی به این اسلام سیاسی و مرکز آن است. بنابراین، فقه شیعه با رنگ و بویی بیشتر از گذشته سیاسی، به عرصه وارد میشود و در این میان این نکته حائز اهمیت است که اسلام فقاهتی تنها تفسیر اسلام سیاسی است که به رهبری امام خمینی (ره) موفق به تشکیل حکومت مبتنی بر قوانین اسلام در ایران شد.
5.نظام معنایی خردهگفتمان دفاع مقدس
خردهگفتمان دفاع مقدس، که گاه از آن به «چپ اسلامی» یا «چپ ارزشمدار» نیز تعبیر میشود نخستین گفتمانی که پس از هژمونی گفتمان اسلام سیاسی در درون آن روی کارآمد (فلاحنژاد، 1400: 14) و نشانههای آن انگارههایی چون: «حقانیت اسلام»، «حاکمیت فقه و اصالت روحانیت»، «تأکید بر ولایت فقیه»، «عدالت اجتماعی»، «بازتوزیع ثروت و داراییها»، «اقتصاد دولتی»، «باور به امت واحده اسلامی»، «استکبارستیزی و پشتیبانی از مستضعفان جهان»، «دگرسازی با غرب و بهویژه ایالات متحده»، «پشتیبانی از فلسطین و دگرسازی با رژیم صهونیستی»، «بدبینی به سازمانهای بینالمللی و ... قابل جستوجو بود (مرادی و کلانتری، 1400: 359-360). در این میان میتوان از انگارههای ولایت فقیه و عدالت اجتماعی بهعنوان نشانههای مرکزی این خردهگفتمان یاد کرد. بهواقع این خردهگفتمان، پیروزی جریانپی خواهان بازگشت به سنت، در برابر جریان خواهان آزادیهای سیاسی و مدنی بود (فلاحنژاد، 1400: 14).
جنگ موجب شد این خردهگفتمان «طی یك دهه گفتمان مسلط جامعه ایران گردد. در این فضا بود كه مفاهیم و واژگانی چون «راست» و «چپ» در عرصه سیاسی با تدبیر حضرت امام (ره) و با توقف و تعطیلی كار حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به حاشیه رانده شد» (دارابی، 1382: 186). چرا که «با هجوم رژیم بعثی عراق به ایران، علیرغم نبود یک ارتش منسجم در کشور و هرجومرج داخلی، در این دوران، با فروکش کردن اختلافات داخلی و شکلگیری بسیج عمومی از تمام اقشار جامعه، تقویت روحیه خودباوری و خوداتکایی با توجه به ارزشهای انقلاب اسلامی و به دنبال آن با شکوفایی استعدادها و همچنین افزایش اعتمادبهنفس نیروهای انقلابی، درنهایت، جنگ هشت ساله عراق علیه ایران، تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد» (اکبرزاده و دیگران، 1402: 77).
«تصمیم بر دفاع از منافع کشور با هجوم رژیم بعثی عراق، علیرغم سختیها و مشکلات موجود، با توجه ایدئولوژی انقلاب اسلامی و رویکرد رهبر انقلاب، جنگ عراق علیه ایران را جنگ با ارزشها و هنجارهای انقلاب میدانستند، بنابراین نه تنها نیروهای نظامی بلکه عموم مردم را به بسیج شدن برای دفاع از کشور و ایدئولوژی انقلاب تشویق کردند. بنابراین باید گفت که اگرچه جمهوری اسلامی به صورت رسمی از ابتدای سال 1358 شکل گرفته و در مسیر تثبیتِ خود بود، اما با برآمدنِ اختلافات عدیده دو سالِ ابتدایی خود و وجود خردهگفتمانهای متعارض با خود، در تثبیتِ گفتمانش دچار اشکالاتی شده بود. برآمدنِ گفتمان دفاع مقدس موجب شد که جمهوری اسلامی، از دلِ گفتمانِ کلانِ خود بتواند راهی را برای تثبیتش پیدا کند. در این میان آغاز دفاع مقدس، نقش بسیار مهمی در تثبیتِ انقلاب اسلامی داشت و چنانکه در ادامه خواهد آمد، دالهای مفصلبندی شده در این خردهگفتمان، به شدت به تثبیتِ رویکرد اصلیِ آن به جامعه، سیاست و حکومت کمک شایانی کرد» (ترابی، 1385: 5).
خردهگفتمان دفاع مقدس را باید مهمترین خردهگفتمان انقلاب اسلامی دانست که در نسبت با آن قرار دارد. به این معنا که چون این خردهگفتمان، از نظر زمانی در نزدیکترین فاصله با گفتمان انقلاب اسلامی قرار داشت، صورتبندی بسیار نزدیکی با آن داشت. بر این اساس باید توجه داشت که «به طور کلی، وقوع جنگ تحمیلی که با مسئله انقلاب اسلامی انفکاکناپذیر است، رابطهای دوسویه میان این دو برقرار شد که باعث نهادینه شدن هویت شکل گرفته در گفتمان انقلاب اسلامی و همچنین بیداری ملت شد. در دوران جنگ تنها عاملی که میتوانست مردم را برای مقابله با تهدیدات پیشِ رو و همچنین پیشبرد اهداف انقلاب بسیج کند، اسلام و آرمانهای انقلاب بود، اسلام به عنوان محور اصلی هویت ملی در دوره بعد از پیروزی انقلاب، مورد توجه قرار گرفت و به تبع آن نیز در دوران جنگ عراق علیه ایران، با اسلام و هدایت و رهبری امام خمینی (ره) پیونده خورده بود» (ولیپور زرومی، 1384: 100-101).
در این دوره هم نیرو، توان و ظرفیتهای موجود در کشور «صرف تثبیت و استقرار هر چه بیشتر جمهوری اسلامی و به تبع آن، برقراری آرامش و امنیت در ایران و حفظ تمامیت ارضی آن شده است. طی این دوران هشت ساله، گفتمان رسمی و حاکم بر دولتها، بازتاب وحدت فزاینده در مقابل بحرانها، دشمن داخلی و به خصوص دشمن خارجی است و فضای آشوبزده و انتقالی که با ترور، خصومت، تفرقهافکنی، تحریک، خرابکاری و حمله ارتش بعثی به مرزهای کشور در هم آمیخته است» (طلوعی و تفضلی، 1400: 32-33).
این موارد، همگی موجب شد تا خردهگفتمان دفاع مقدس، نقش مهمی در زمانه خود داشته و جای بسیار اساسی و بنیادینی را در گفتمان انقلاب اسلامی ایفا کند و «نظام معناییِ» خاص خود را ایجاد کند. این نظام معنایی، برآمده از مبانی نظری انقلاب اسلامی بود و پنج ویژگی داشت: 1. داشتن جنبه عینی؛ 2. ریشه داشتن در گذشته مذهبی و ملی ایرانیان؛ 3. تجلی یافتن در دورهای معین (جنگ)؛ 4. تبلور خاص و آرمانی در قشرهایی که بیشترین ارتباط اختیاری را با جنگ داشتند؛ 5. داشتن بار معرفتی خاص در افراد (فاضلی کبریا و نهادی، 1396: 14).
بهواقع «جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی دو رویداد متصل و همسو با هم برای علاقهمندان و پیروانش راهی برای رستگاری و عروج به ملکوت بود. امام خمینی (ره) بهعنوان یک مرجع و رهبری عالی دینی واجد سرمایه نمادین، با تکیه بر خصلت صلابت، با زبانی ساده و قابل فهم برای تودهها سخن میگفتند و در بحبوحه انقلاب با تصمیمی قاطع برنامه خود را مبنی برکناری شاه و سلطنت اعلام کردند» (استوار، 1401: 137). این مسائل، بیانکننده یکی از وجوه اصلیِ گفتمان انقلاب اسلامی است که در خردهگفتمان دفاع مقدس نیز به وجه بسیار بارزی «برجستهسازی» شد و آن «ایدئولوژی اسلامیِ» انقلاب. این ایدئولوژی که در رقابت ایدئولوژیک با دیگر رقبایِ خود، به ویژه ایدئولوژیهای گوناگون مارکسیستی (از نوع اسلامی و غیراسلامیِ) آن به پیروزی رسیده بود، یکی از عوامل مهم هژمونیک شدنِ انقلاب اسلامی و شکلگیری جمهوری اسلامی بود.
این نکته در در وجه ایدئولوژیک انقلاب اسلامی حائز اهمیت است که «ایدئولوژی یكی از شاخصهای اصلی فرهنگ اجتماعی در هر كشوری بوده که تأثیر خود را در روند جنگ تحمیلی به جا گذاشته است. انقلاب اسلامی ایران، ایدئولوژی شیعه را بازتولید نموده و آن را در راستای مقابله با تهدیدات ساختاری، منطقهای و بینالمللی به كار گرفت. نشانهای اصلی ایدئولوژی انقلاب اسلامی در مذهب شیعی بوده که بر نشانههایی از شهادت، مقاومت، تحرك اجتماعی، حضور در صحنههای نبرد و مقابله با دشمن تأكید داشته است». همچنین «بُعد دوم ایدئولوژی انقلاب اسلامی بر نشانههایی از تمایز قرار دارد. تمایز را میتوان در فضای دوستی، دشمنی، تهدیدات و رقابتهای ژئوپلیتیكی مورد توجه قرار داد. دوگانهسازی مفاهیمی همانند «حق و باطل»، «مستضعفین و مستكبرین» و «صدام حسین و كربلا» در زمره نشانههای تمایز در ادبیات سیاسی و راهبردی ایران دوران دفاع مقدس بوده است» (پوستینچی، 1401: 115).
6.نظام معنایی خردهگفتمان سازندگی
«پایان جنگ عراق علیه ایران و پذیرش قطعنامۀ 598، رحلت امام خمینی (ره)، بازنگری قانون اساسی، انتخاب هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری، خرابیهای جنگ، نابودی مراكز تولید، محاصره اقتصادی و نابسامانیهای اقتصادی در سطح داخلی از یكسو، فروپاشی اتحاد شوروی و گشایش ناشی از پایان جنگ سرد در سطح بینالمللی» (ازغندی، 1381، 15) اصلیترین زمینههای شکلگیری این خردهگفتمان و سرآغاز یکی از مهمترین تحولاتِ سیاسی در جمهوری اسلامی است. موضوعی که مخالفان این گفتمان، آن را به مثابه انحرافی بزرگ در گفتمان انقلاب اسلامی تلقی میکنند. بر این اساس، مهمترین محورهای گفتمان سازندگی، که درعینحال، نظام معنایی آن را برساختند، چنین بودند: «1. خصوصیسازی صنایع، معادن و دیگر فعالیتهای تولیدی صنعتی و غیرصنعتی؛ 2. تسهیل فعالیت اقتصادی و خدمات بانکی و مالی؛ 3. فعالسازی، توسعه و نوسازی بورس اوراق بهادار تهران؛ 4. تشویق سرمایهگذاری مستقیم خارجی؛ 5. استقراض خارجی؛ 6. تأسیس مناطق آزاد تجاری در سراسر کشور؛ 7. کاهش ارزش برابری ریال در برابری ارزهای عمده خارجی؛ 8. کاهش تدریجی یارانهها؛ 9. آزادسازی تجارت و بازگردانیدن آن به بخش خصوصی؛ 10. بازگردانیدن سرمایهها و متخصصان ایرانی مقیم خارج از کشور» (اسماعیلی، 1382: 264-265).
«در این دوره، به علت اینکه جمهوری اسلامی ایران به دنبال ایفای نقشهایی چون دولت توسعهیافته، دولت سرمشق، قدرت منطقهای و،... بود توسعه اقتصادی به عنوان دال کانونی اقدامات دولت قرار گرفت. به واقع در دوران پساجنگ تحمیلی، منافع قدرت ملی در حوزه اقتصاد و دفاع، بر منافع معطوف به نظم جهانی و ایدئولوژیک اولویت پیدا نمود، به گونهای که رشد و توسعه اقتصادی به عنوان اولویت اول سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران مدنظر قرار گرفت» (باقری دولتآبادی و ابراهیمی، 1395: 141).
در نتیجه چنین وضعیتی «فنسالاران یا تكنوكراتها، در قالب حزب دولتساخته كارگزاران سازندگی، بخش عمده و اصلی اداره كشور را از آن خود كردند (دهقانی فیروزآبادی، 1388: 192). فضای سیاسی پس از جنگ و طرحِ برنامه بازسازی، منطقِ خودپایدار و برآمده از ضرورت جنگ را داشت. «اقتصاد درحالِ سقوط، نخبگان سیاسی کشور را مجبور به اجماع سریع غیرمعمول پیرامون دو موضوع کرد: یکی بحث جانشینی امام و دیگری تدوین برنامهای برای ترمیم و بازسازی خسارات ناشی از جنگ و احیای پتانسیلها و ظرفیتهای به تأخیر افتاده. دوره بازسازی گرایشهایی را که در شرف وقوع بودند، تسریع بخشید؛ گذار از انقلابیگری به عادیسازی، اما بههرحال، فرایند عادیسازی نه آرام بود و نه کاملاً موفقیتآمیز.» (حاجی ناصری و دیگران، 1401: 7-8).
چنین وضعیتی، زمینه مهمی برای تغییر گفتمانی را در جمهوری اسلامی فراهم کرد که از آن میتوان به «تحول نظام معنایی» نام برد. چرا که تحولِ ایجادشده، اگرچه مبتنی بر ضروریات بسیار مهمی برای کشور بود، اما باید توجه داشت که زمینه تحولاتی را در جامعه و حکومت ایجاد کرد که بیش از همه باید آن را در «نظام معناییِ گفتمانی» دید. چرا که در رویکردی، «اشكال عمده گفتمان سازندگی همانا تكیه صرف بر توسعه اقتصادی و بیتوجهی به «عدالت و معنویت» و به حاشیه راندن «فرهنگ و آزادی» بود. شعار اصلی تكنوكراتها بر پایه سازندگی و آبادانی كشور بود و به عوامل تأثیرگذار آن توجه لازم را نداشتند» (دهقانی فیروزآبادی، 1388: 192). براساسِ چنین چشماندازی، در ادامه به بحث اصلی، یعنی «تحول نظام معنایی در خردهگفتمان دفاع مقدس» یا به تعبیرِ دقیقتر، گفتمان انقلاب اسلامی پرداخته خواهد شد.
7.تحول نظام معنایی در خردهگفتمان دفاع مقدس با شکلگیری خردهگفتمان سازندگی
یکی از روندهای گفتمانی در شکلگیری گفتمانهای جدید، به حاشیهرانی است. خردهگفتمان سازندگی توانست با برجستهسازی رشد و توسعه اقتصادی و مرکزیت دادن به آن، مفصلبندیِ جدیدِ خود را شکل داده و درعینحال یکی از مهمترین کارهایی که در این زمینه صورت گرفت، به حاشیه رانده شدن هویت ایدئولوژیک در خردهگفتمان دفاع مقدس بود که موجب شد تا کل آن به نوعی کنار گذاشته شود. این موضوع، برآمده از تحول اساسی در نظام معناییِ خردهگفتمان دفاع مقدس بود که زمینهساز تحولات عمده در دوره سازندگی شد.
در ابتدا باید توجه داشت که، خردهگفتمان دفاع مقدس، تا پایان جنگ تحمیلی مبنای حکمرانی جمهوری اسلامی ایران بود و پایان جنگ و تغییراتی که در رهبری نظام و ساختار سیاسی جمهوری اسلامی صتورت گرفت، را میتوان نقطه پایانی بر این گفتمان و شروع گفتمانی جدید به نام توسعهگرایی حول محور استقلال بهعنوان یکی دیگر از عناصر اساسی گفتمان انقلاب اسلامی تلقی کرد (خلیلی، 1399: 24).
بخشی از این به حاشیهرانی نیز بر «زمینه و زمانه داخلی و بینالمللی» استوار بود که «بر نوع گفتمان و ساختار سیاسی دولت سازندگی تأثیر مهمی داشته است. در خردهگفتمان دفاع مقدس و اساساً در دهه اول انقلاب، «الگوی توسعهای نیز که مورد توجه بود راهبردی بود که برای دستیابی به استقلال اقتصادی اتخاذ شده، و اساس آن «راهبرد جایگزینی واردات» بود. براساس این راهبرد درونگرا، تلاش شد با اتکا بر منابع و امکانات داخلی یا حداقل تعامل و ارتباط با اقتصاد بینالملل و بازار جهانی، تولیدات داخلی به میزانی افزایش یابد که کشور از واردات خارجی بینیاز گردد» (کلوانی نیتل و دیگران، 1397: 77).
بر مبنای نظام معنایی گفتمانیِ جدیدی که در این دوره شکل گرفت، خردهگفتمان سازندگی، «با هدف توسعه اقتصادی، «اقتصاد آزاد»، «کاهش مداخله دولت در اقتصاد» و «تعامل بینالمللی به نفع توسعه اقتصادی» را در دستور کار قرار داد. آزادسازی اقتصادی و کاهش نقش دولت در اقتصاد، کلید اصلی برنامه احیای اقتصادی محسوب میشد. هدف اصلاحات اقتصادی، بالا بردن نقش بخش خصوصی در اقتصاد کشور بود» (مصلینژاد، 1395: 454). هاشمی رفسنجانی، سردمدار و نماینده اصلیِ خردهگفتمانِ سازندگی با به حاشیه راندن بخش مهمی از سیاستهای اقتصادی خردهگفتمان دفاع مقدس، بر آن بود که «اقتصاد دولتی جز عقب نگه داشتن کشور، کار دیگری نمیتواند بکند. باید اجازه داد، افراد خود دست به فعالیت بزنند و چرخ اقتصادی کشور را به حرکت در بیاورند» (سپهر و دیگران، 1402: 80).
به این موضوع مهم نیز باید توجه داشت که «مدل توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی را تا سال 1368 میتوان مدل توسعه درونگرا و راهبرد آن را «جایگزینی واردات» نامید. در این دوران اقتصاد کشور مبتنی بر برنامه ریزی دولتی بر پایه خودکفایی و خوداتکایی داخلی بود و میزان دخالت دولت در آن بسیار بالا بوده و تلاش میشد با اتکاء بر منابع داخلی با حداقل تعامل با نظام بینالملل، کشور از واردات خارجی بینیاز شود. لذا، کشور براساس این مدل با توجه به شرایط ویژه جنگ، حداقل ارتباط و تعامل را با نظام بینالملل داشته است. با پایان جنگ عراق علیه ایران در سال 1367 و ضرورت بازسازی کشور، مدل اقتصادی از «دولتمحور» بودن به سمت «اقتصاد بازار» حرکت کرد و اصطلاحاً سیاست «تعدیل» در پیش گرفته شد و توسعه برونگرا مورد توجه قرار گرفت و راهبرد «توسعه صادرات» باعث شد که تلاش زیادی برای تعامل با جهان خارج صورت گیرد» (سجادپور و نوریان، 1389: 60). این موضوع، خود نقش مهمی در تحول این نظام معنایی داشت: اتکای بیشتر به بیرون به جای درون. چیزی که بعداً، با در نظر داشتنِ برخی ناکامیها در سیاست داخلی و نیز با ترویج مفاهیم و مقولاتی چون «مقاومت» و «گفتمان مقاومت» مذموم تلقی شد. ازاینرو، اگرچه اساسِ چنین رویکردی در سیاست داخلی در جمهوری اسلامی، در عصر سازندگی و دوره بعد آن اصلاحات، پذیرفته شده بود، اما بر مبنایِ بازتولیدِ دالهای مهمی از خردهگفتمان دفاع مقدس، در قالب «گفتمان مقاومت» مردود و مذموم تلقی شد.
خردهگفتمان سازندگی موجب شد تا دولت «سیاست اقتصادی جدیدی را در دستور کار خود قرار داده تا با کنار گذاشتن روشهای تودهگرایی دهۀ 1980، بتواند همگرایی مستحکمتری را در سیستم اقتصاد سرمایهداری جهانی ایجاد کند. هدف این سیاستها برای بازسازی اقتصاد جنگزدۀ ایران و گسترش حوزۀ مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد کشور بوده است» (اسلامیان و حبیبی، 1399: 345). «این سیاستها برای جبران خرابیهای ناشی از جنگ و همچنین بهبود وضعیت اقتصادی کشور و معطوف به بازسازی زیرساختها بود. مدل توسعه خردهگفتمان سازندگی، استفاده از انگارههای مدرنیزاسیون غربی، سیاستهای تعدیلی مبتنی بر رشد اقتصادی، کاهش دخالت دولت در اقتصاد و تاکید بر مسئله خصوصیسازی، حذف یارانههای اقتصادی، توجه به سرمایهگذاری و جذب سرمایه خارجی برای بازسازی و توسعه ایران در دوره پساجنگ تحمیلی و رویکرد جایگزینی واردات به توسعه صادرات بوده است» (مزدخواه و حمیدی، 1402: 198).
با هژمونیِ خردهگفتمان سازندگی «اتخاذ سیاستهای سرمایهدارانه، خصوصیسازی، تعدیل اقتصادی و حمایت از اقتصاد بازار آزاد شکل گرفت. تحت سیاست خصوصیسازی اقتصاد در سال 1370 مقرر شد همه بنگاهها و شرکتهایی که در سال 1358 از جانب شورای انقلاب ملی اعلام شده بودند به بخش خصوصی واگذار شوند. سیاست اقتصادی جدید معطوف به رشد و متکی به بازار آزاد بود و از سوی دیگر در این سالها سرمایهداری گرایش صنعتیتری پیدا کرد» (صحرایی و محمودینیا، 1397: 214). درعینحال، به این موضوع نیز باید توجه داشت که «اگرچه در تصور اسلامی، حکومت نقش فعالی در شکلدهی مجدد به جامعه دولت عهدهدار شده است، اما عواملی چون پویایی انقلاب، جنگ، سیاست مخالفان، ناتوانی در فرمولبندی یك راهبرد منسجم توسعه و مداخلات کشورهای غربی، سیاستهای آن را محدود کرده است در بیشتر موارد سیاستهای مطلوب باید کنار گذاشته شوند یا پس از تعدیلات مهم اتخاذ گردند بودهاند» (عباسی و مجدی، 1401: 95). بنابراین، این موضوع، یکی از اصلیترین چرخشهای گفتمانی در زمینه تحولاتِ داخلی از منظرِ اقتصادی در جمهوری اسلامی بود.
نتیجهگیری
جنگ، بهعنوان یکی از مهمترین و طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر ایران، نه تنها در حوزه نظامی بلکه در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز تغییرات عمدهای را به همراه داشت. جنگ ایران و عراق تأثیرات عمیقی بر سیاست داخلی ایران بهویژه در حوزه ساختار قدرت، تحولات اجتماعی و تغییرات اقتصادی بر جای گذاشت. در شرایطی که ایران پس از انقلاب اسلامی بهدنبال تثبیت نظام جمهوری اسلامی و ایجاد ثبات در داخل کشور بود، جنگ با عراق تحولات گستردهای در عرصههای مختلف داخلی ایجاد کرد که این تحولات هنوز هم در روند سیاستگذاریهای کشور اثرگذار است
در این میان، تأثیر گفتمانی دفاع مقدس بر جنبههای مختلف سیاست داخلی جهموری اسلامی تا سال ۱۳۷۶، موضوعی بسیار مهم برای شناخت تحولات آن در این دوره و ادوار بعدی است، چرا که گفتمان دفاع مقدس، نقش تعیین کننده ای در تثبیت جمهوری اسلامی و دفاع از آن به عنوان یک نظام سیاسی نوپا را داشته و دوره سازندگی دوره تداوم تثبیت آن از جنبه دیگر بوده و بنابراین، شناخت تأثیرات گفتمانی دفاع مقدس و تحولات گفتمانی جمهوری اسلامی ایران در دوره پس از آن حائز اهمیت زیادی است. گفتمان انقلاب اسلامی اساساً مبتنی بر یک تفسیر مهم از اسلام سیاسی در ایران بود که آن را بر مبنای فقه سیاسی شیعه قرار داد. این فرآیند را میتوان نوعی «بومی کردنِ اسلام سیاسی» دانست که اگرچه ریشه در اندیشه برخی از متفکران اهل سنت دارد، اما با پیرنگ فقه شیعه و پیوندِ آن با مقوله بسیار مهم ولایت فقیه در فقه شیعه، شکل متفاوتی به آن داد و در نتیجه منجر به ساخت گفتمان «اسلام سیاسی فقاهتی» شد.
در این میان، آغاز جنگ تحمیلی، یکی از اصلیترین تهدیدات برای بقای جمهوری اسلامی بود. اساساً میتوان گفت که یکی از عوامل محرک برای حمله رژیم بعث عراق به ایران، داشتنِ نوعی اطمینان از وضعیتِ متزلزلِ ایران، در پیِ انقلاب اسلامی بود تا بتواند با بهرهگیری از این وضعیت و برخی ناامنیها در ایران، منویاتِ خود را در اشغال بخشهای مهمی از سرزمینهای ایران، به سرانجام برساند و این خطر بسیار مهلکی بود که نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه تمامیت ارضی ایران را به مثابه یک کشور مستقل در جهان مورد خدشه قرار داده بود.
اما نکته مهمی که باید در این میان بدان توجه داشت این است که یکی از عوامل مهم در تثبیتِ جمهوری اسلامی و گفتمانِ کلانِ انقلابِ اسلامی، همین دفاع مقدس بود. ذکر این نکته لازم است که جنگ اساساً دو رو دارد: یک روی آن تهدیدِ کشور از همه جهت، به ویژه تمامیت ارضی است و از سوی دیگر یک عامل همبستگی میانِ مردم و دولت و نیز ارکان و گروههایِ سیاسیِ داخلِ حکومت است. پس از این تثبیت بود که یکی از نخستین تحولاتِ گفتمانی در جمهوری اسلامی، البته با کمترین تغییر نسبت به گفتمان کلان انقلاب اسلامی ایجاد شد و خردهگفتمانی شکل گرفت که بر حسبِ زمانِ آن، آن را «خردهگفتمان دفاع مقدس» نامگذاری کردند.
نکته بسیار مهمی را که باید در نظر داشت این است که خردهگفتمان دفاع مقدس، نزدیکترین خردهگفتمانِ آن با گفتمان کلان انقلاب اسلامی است. یکی از مهمترین دلایل چنین ادعایی آن است که نظام ارزشی موجود در دوره این خردهگفتمان، دقیقاً نظام ارزشی انقلاب اسلامی است و درعینحال از نظر زمانی نیز این دوره، نزدیکترین زمان به انقلاب اسلامی است و مشخص است که در دوره تثبیت گفتمانِ انقلاب اسلامی، نقش بسیار مهمی را ایفا کرده است. با تثبیتِ جمهوری اسلامی، این خردهگفتمان، اسلام سیاسی فقاهتی را در بُعدی ایدئولوزیک تثبیت کرد و موجب شد که ایدئولوژی در آن اهمیت بسیاری پیدا کرده و برجسته شود.
بر این اساس، با برجسته شدنِ مفهوم مصلحت در سالهایِ آخر جنگ، اندک اندک برخی از زمینههای گفتمانیِ ایدئولوژیک در این خردهگفتمان دچار افول شد. به این صورت بود که عنصر مصلحت، که به نوعی از درونِ اسلام سیاسیِ فقاهتی و با تفسیر و بیانِ خاصِ امام خمینی برآمده بود، به نوعی جایگزین عنصر ایدئولوژی در این گفتمان شد و اگرچه ماهیت ایدئولوژیک گفتمان انقلاب اسلامی هرگز از بین نرفت و بعدها نیز به نوعی دیگر در برخی از خردهگفتمانها بازتولید شد، اما با در نظر گرفتن وضعیتِ کشور و لزوم تحولات سیاسی و اقتصادی برای بازسازیِ آن، حفظ مصالح نظام و نیز تداومِ آن، بر مبنایِ دیگری قرار گرفت که عبارت بود از توسعه اقتصادی و باز شدن درهای اقتصاد به سمت دنیای آزاد و نیز در ادامه آن، پیش رفتن به سمت یک اقتصاد آزاد و غیردولتی.
تحول گفتمانی در جمهوری اسلامی ایران، در این دوره نقش بسیار مهمی در شکلگیری تحولات داخلی داشت.چه تحولات سیاسی و چه اجتماعی. مهمترین تحول سیاسی در این دوره را میتوان در گذار از نظام سیاسی پارلمانی به ریاستی دانست که مقدمه ایجادِ یک دولت توسعهگرا بود. تمامی تحولاتِ دوران پس از جنگ، نه بر آمده از خردهگفتمانِ دفاع مقدس، که اساساً مبتنی بر وضعیتی است که در عصر سازندگی به وجود آمد. این تحولات، چه در راستایِ این خردهگفتمان و چه در جهت مخالف آن، نسبتِ مشخصی با آن داشت و ازاینرو، گذار از دوره دفاع مقدس را به نحوی صورتبندی کرد که به این دوران حالتی نوستالژیک نیز بخشید. در دوره سازندگی، تحول مهمی در نظام ارزشی در گفتمان انقلاب اسلامی رخ داد.
بر این اساس، با تفوق ایدئولوژی در نظام معنایی و گفتمانیِ جمهوری اسلامی، همه نهادهای سیاسی و سازمانهای اجتماعی و نیز تمامی تحولاتِ سیاسی عصر دفاع مقدس، با در نظر داشتنِ این ایدئولوژی معنا پیدا میکنند. حتی، خود جنگ را نیز باید با توجه به این نظام معنایی و گفتمانی مورد بررسی و بحث قرار داد. جایی که در عینِ وجود رگههای ملیگرایانه برای جنگ، مسئله «حفظ نظام» و «حفظ اسلام»، برجستگیِ بیشتری دارد و این، دقیقاً برآمده از گفتمانی است که دال مرکزی و معناده به آن، با در نظر داشتنِ اصل ایدئولوژی تعریف و معنا میشود.
در تحول بعدی، با کمرنگ شدنِ ایدئولوژی رادیکال اسلامی و جایگزین شدن مصلحتگرایی و واقعگرایی، در برابر آرمانگرایی، شکل و نوع سیاستورزی و حکمرانی نیز در جمهوری اسلامی دچار تغییرات مهمی میشود که تا حد زیادی از روشهای دوران دفاع مقدس و مبتنی بر نظام ارزشیِ گفتمانِ آن فاصله میگیرد. بنابراین، باز این موضوع باید مورد تأکید و تثبیت قرار گیرد که بخش مهمی از تحولات سیاسی داخلی در جمهوری اسلامی در طول سالهای 1360 تا 1376، مبتنی بر تحول در نظام معنایی و ارزشیِ برآمده از خردهگفتمانهایِ موجود در آن بوده است که ضمن آنکه هر کدام از آنها در درون گفتمان کلان جمهوری اسلامی قرار دارند، در برابر هم دارای تقابلات معنایی، ارزشی و در نتیجه گفتمانی هستند و به نوعی در غیریت با دیگر تعریف شده و دارای مرزهای مشخص و برجستهای نسبت به هم هستند.
منابع
1. آسابرگر، آرتور. (1398). تحلیل گفتمان کاربردی. (ح، پاینده. مترجم). تهران: مروارید.
2. ازغندی، علیرضا. (1381). سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. تهران: نشر قومس.
3. اسماعیلی، خیرالله. (1382). "جایگاه احزاب سیاسی در صورتبندی گفتمان سیاسی-امنیتی انقلاب اسلامی ایران." اندیشه انقلاب اسلامی. ش25، 253-274.
4. اکبرزاده، رجب و همکاران. (1402). "مؤلفهها و شاخصهای دفاع مقدّس در تثبیت انقلاب اسلامی."مطالعات دفاع مقدس. پیاپی 33، 61-81.
5. اکرمینیا، محمد. (1401). "ویژگیهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس." مطالعات دفاع مقدس. پیاپی 29، 9-34.
6. جهاندار، امیری. (1402). "مقومهای هویتی زنجیره همارزی در گفتمان مقاومت اسلامی در منطقه، براساس گفتمان شهید سلیمانی." پژوهشهای سیاسی جهان اسلام. سال13، ش2، ۷۹-۱۰۱.
7. امیریفرد، پریسا. (1403). "بررسی گفتمان توسعه اقتصادی هاشمی رفسنجانی در پنجمین انتخابات ریاست جمهوری.". انقلابپژوهی. سال2، ش3،149-174.
8. انصاری، منصور؛ همتینژاد، ناهید. (1399). "تحولات مفهوی امر انقلابی در گفتمان اصلاحطلبی." اندیشه سیاسی در اسلام.سال7، ش23، 140-105.
9. باقری دولتآبادی، علی؛ شفیعی سیفآبادی، محسن. (1395). از هاشمی تا روحانی؛ بررسی سیاست خارجی ایران. تهران: انتشارات تیسا.
10. بشیر، حسن. (1385). تحلیل گفتمان دریچهای بری کشف ناگفتهها. تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
11. پروانه، محمود. (1394). "نقد گفتمان دولت سازندگی مبتنی بر گفتمان سیاسی امام خمینی(ره)." اندیشنامه ولایت." سال1، ش1،87-119.
12. پورزکی، گیتی. (1398). "تحول در مواجهه گفتمانی در جمهوری اسلامی ایران مواجهه پساسیاسی، آنتاگونیستی، یا آگونیستیک." جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام. سال7، ش15،231-254.
13. پوستینچی، زهره. (1401). "تأثیر متقابل عوامل فرهنگی اجتماعی و دفاع مقدس." مطالعات دفاع مقدس.سال8، ش8، 111-136.
14. حاجیناصری، سعید و همکاران. (1401). "تحلیل گفتمان رابطه دولت و طبقات اجتماعی در دولت سازندگی." پژوهشنامه انقلاب اسلامی. سال12، ش44، 1-21.
15. دهقانی فیروزآبادی، جلال. (1388). سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. تهران: نشر سمت.
16. حسینی، مجتبی و همکاران. (1401). "بررسی موانع و راهکارهای تأمین امنیت فرهنگی جمهوری اسلامی در اندیشۀ آیتالله خامنهای." مطالعات راهبردی بسیج. سال25، ش94، 5-37.
17. حسینی، مجتبی و همکاران. (1402الف). "«سکولاریسم» بهمثابه اصلیترین «تهدید نرم» علیه جمهوری اسلامی در «گفتمان امنیت سیاسی» آیتالله خامنهای." پژوهشنامه انقلاب اسلامی. سال13، ش48، 27-43.
18. حسینی، مجتبی و همکاران. (1402ب). "ضرورت شکلگیری گفتمان مقاومت در راه نیل به تمدن اسلامی از دیدگاه آیتالله خامنهای." مطالعات قدرت نرم. سال13، ش1، 273-295.
19. خلیلی، رضا. (1399). "تحول گفتمانی حکمرانی امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران." مطالعات راهبردی. سال23، ش4، 7-48.
20. رون، مهسا. (1399). "تحلیل گفتمان «عقلانیت مبتنی بر معنویت» در روایتگری دفاع مقدّس." مطالعات راهبردی بسیج. سال23، ش87، 61-98.
21. سپهر، مهدی و همکاران. (1402). "تحول در آموزش و پرورش: تحلیل گفتمان کنشهای سیاستی دوره سازندگی." راهبرد فرهنگ. ش61، 71-98.
22. ستاری دستنائی، بهرام و همکاران. (1401). "گفتمانهای سیاسی و نقش آنها در مشاركت و جمهوریت مردم." جستارهای سیاسی معاصر. سال13، ش2، 89-118.
23. سجادپور، محمدكاظم؛ نوریان، اردشیر. (1389). "برنامهریزی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بررسی رابطه قدرت منطقهای، اقتصاد و سیاست خارجی براساس سند چشمانداز." راهبرد.سال19، ش56، 43-72.
24. شفیعیفر، محمد؛ صفیارپور، علی. (1400). "جامعهشناسی سیاسی دفاع مقدس؛ تثبیت انقلاب اسلامی." جامعه شناسی سیاسی انقلاب اسلامی. سال2، ش1، 23-44.
25. شیرودی مرتضی و همکاران. (1399). "گفتمان مقاومت (شیعی) و تأثیر آن بر نظم امنیتی هژمونیک غرب آسیا در مواجهه با گفتمانهای سَلَفی و اِخوانی." پژوهشهای سیاسی جهان اسلام. سال10، ش1، 219-239.
26. صحرایی، علیرضا. (1403). "جنگ تحمیلی و تحولِ گفتمانی در ایستارهایِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران." دانشنامه علوم سیاسی. سال5، ش16، 20-49.
27. صحرایی، علیرضا؛ محمودینیا، امین. (1397). "الگوی حکمرانی خوب: چارچوبی برای تحلیل اقتصاد سیاسی دولت هاشمی رفسنجانی (1376-13٦8)." مطالعات راهبردی سیاستگذاری عمومی. سال8، ش28، 207-228.
28. صفایی، سعید؛ رهبر، عباسعلی. (1402). "چرخه گفتمانی در سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهه 1370." جامعهشناسی سیاسی انقلاب اسلامی. سال4، ش2، 61-82.
29. طلوعی، سوسن؛ تفضلی، حسین. (1400). "جایگاه نخبه گرایی در توسعه سیاسی با نگاهی به دو گفتمان سازندگی و اصلاحات در جمهوری اسلامی ایران." رهیافت انقلاب اسلامی. سال15، ش54، 21-42.
30. عامری گلستانی، حامد؛ قادری، نفیسهسادات. (1391). "نگاهی گفتمانی به اسلامهراسی." پژوهشهای سیاسی جهان اسلام. سال2، ش4، 129-143.
31. عباسی، ابراهیم؛ مجدی، مهرسا. (1401). "تحولات گفتمان عرفی گرایانه در دهه چهارم جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر منافع ملی." منافع ملی. سال8، ش29، 75-98.
32. غلامی شکارسرایی، محمدرضا. (1401). "تحلیل گفتمان همبستگی ملی در دوران دفاع مقدس." امنیت ملی. سال12، ش45، 239-270.
33. فاضلی کبریا، حامد؛ نهادی، هادی (1396). "بررسی تأثیر دفاع مقدس بر ارتقاء سرمایه اجتماعی." مطالعات دفاع مقدس. سال3، ش2، 1-20.
34. فرکلاف، نورمن. (1379). تحلیل انتقادی گفتمان. (پیران و همکاران. مترجم). تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
35. فلاحنژاد، علی. (1400). "گفتمان انقلاب اسلامی و طبقه متوسط." جامعهشناسی سیاسی انقلاب اسلامی. سال2، ش3، 7-24.
36. کلانتری، صمد و همکاران. (1388). "تحلیل گفتمان: با تأکید بر گفتمان انتقادی بهعنوان روش تحقیق کیفی/" جامعهشناسی. سال1، ش4، 7-28.
37. کلوانی نیتل، سهیلا. (1397). "جهانیشدن سیاست و تأثیر آن بر فرآیند توسعه سیاسی ج.ا. ایران." پژوهش ملل. سال4، ش38، 67-88.
38. مرادی، عبداله؛ کلانتری، نصراله. (1400). "مفهومشناسی وحدت ملی در گفتمان انقلاب اسلامی و تحول عینی آن در دولتهای جمهوری اسلامی." مطالعات بینرشتهای دانش راهبردی. سال11، ش44، 311-336.
39. مزدخواه، احسان؛ حمیدی، سمیه. (1402). "آنتاگونیسم امر توسعه در دولتهای پساانقلابی ایران؛ در میانه توسعهنایافتگی و خروج از مسیر توسعه." رهیافتهای سیاسی و بینالمللی. سال15، ش1، 185-212.
40. مصلینژاد، عباس. (1395). دولت و توسعه اقتصادی در ایران. تهران: نشر نی.
41. نورپور، محسن و همکاران. (1400). "تأثیر تحولات اجتماع-سیاسی دهه اول انقلاب اسلامی ایران بر گفتمانهای حاکم بر کیفرهای بدنی." پژوهش حقوق کیفری. سال9، ش35، 77-107.
42. ولیپور زرومی، حسین. (1384). "هویت ملی و دفاع مقدس." مطالعات ملی. ش3، 99-122.
43. هنری، یدالله؛ آزرمی، علی. (1392). "بررسی و تحلیل فرایند استقرار و انسجامیابی گفتمان انقلاب اسلامی ایران براساس نظریه گفتمان لاکلا و موفه." پژوهشنامه انقلاب اسلامی. سال2، ش4، 95-118.
[1] گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.farhad.baboli@iau.ac.ir
[2] . گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران. (نویسنده مسئول)hamed.ameri@iau.ac.ir
[3] . گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.hamed.nazari6209@iau.ac.ir
[4] . گروه علوم سیاسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.hm1354@iau.ac.ir
[5] . Discourse Analysis
