Examining the reflection of Khorasani style in Shahryar’s sonnet
Subject Areas :
مالک شعاعی
1
,
Akbaf Azizifar
2
1 - Member of scientific
2 - Associate Professor of Ilam University of Medical Sciences
Keywords: : Sonnet, Shahryar, Khorasani style, Style commonalities. ,
Abstract :
Abstract There is sort of hidden foundations and properties in Shahryar sonnets because of which he got the title of “God of Sonnet”. Some of these features are related to the style of the poet .If someone researches the elements of Shahryar's sonnet, with foundations of verse stylistics such as language properties be it linguistic or literary, between variant styles of Persian, his poets has the most related approach to Khorasani style. In his poems we can find Simplicity and fluency in combination with some Arabic words and also patriotism. His poet in terms of content is influenced by poets that has Khorasani style like. Roodaki and Manoochehri, etc, using old lexis like, Andar, Ashtar, Khavar, with same wrong meaning of ancestors, using ancient Persian words such as Yazdan, Digar, Shookh with meaning of lover and brave etc ancient auxiliary verbs or modals such as Ya, tamni, tarji, ((azin)) for gender expression, an, in the role of negative adverb,Yeki as the indefinite sign, an and In as the article Using ancient prefix in Shahryar's poem, and all of these points that we mentioned ,demonstrate poet's interest to Khorasani Style and this article proves the poet's attachment and conformity to khurasani style by presentation of ancient proofs.
1. بهار، محمد تقی (1390). سبکشناسی یا تاریخ تطّور نثر فارسی، جلد اول و دوم، تهران: زوار.
2. رازی، شمسالدین محمدبن قیس (1382). المعجم فی معاییر اشعار العجم، تهران: فردوس.
3. رودکی، جعفر بن محمد (1384). استاد شاعران رودکی، گزینش و گزارش نصرالله امامی، تهران: جام.
4. شفیعی کدکنی، محمدرضا (1378). صورخیال در شعر فارسی، تهران: آگه.
5. شمیسا، سیروس (1375). کلیات سبکشناسی، تهران: فردوس.
6. ـــــــ ، ــــــ (1382). سبکشناسی شعر، تهران: فردوس.
7. شهریار، محمدحسین (1380). دیوان شهریار، 2 جلد، تهران: نگاه.
8. غلامرضایی، محمد (1387). سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو، تهران: جام.
9. فردوسي، ابوالقاسم (1374). شاهنامۀ فردوسی، جلد نهم، به کوشش سعيد حميديان، تهران: داد.
10. قریب، عبدالعظیم و همکاران (1373)، دستور زبان فارسی پنج استاد، تهران: جهان دانش.
11. محجوب، محمدجعفر (1383). گزیدۀ اشعار منوچهری دامغانی، انتخاب و توضیح تهران: فردوس.
12. منوچهری، احمد بن قوص (1383). گزیدۀ اشعار منوچهری دامغانی، انتخاب و توضیح احمدعلی امامی افشار، تهران: پردیس.
13. مهیار، عباس (1378). با خلوتگزیدگان خاک، تهران: مؤسسه انتشارات جامعه.
14. نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر بن علی (1375). چهارمقاله، تصحیح محمد قزوینی به اهتمام محمد معین، تهران: جام.
15. یاحقی، محمد جعفر (1376). چون سبوی تشنه (تاریخ ادبیات معاصر قارسی)، تهران: جام.
مجله ادبیات فارسی، دوره 21، شماره 1، بهار 1404، صفحه 46-31 |
بررسی بازتاب سبک خراسانی در غزل شهریار
مالک شعاعی 1*، اکبر عزیزیفر 2
1*دانشيار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد ايلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ايلام، ایران.
2دانشیار گروه زبان انگلیسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران.
نویسنده مسؤول: malek.shoaei@iau.ac.ir Email:
تاریخ دریافت:25/11/1403 / تاریخ پذیرش: 10/02/1404
چکیده
در غزلیات شهریار مبانی و ویژگیهایی نهفتهاست که او را «خداوند غزل» نامیدهاند. برخی از این خصایص مربوط به سبک شاعر است اگر با مبانی سبکشناسی نظم از قبیل ویژگیهای زبانی، فکری و ادبی در مبادی غزل شهریار تتبع شود شعر او در میان سبکهای مختلف فارسی بیشترین قرابت با سبک خراسانی دارد، سادگی، روانی تؤام با کمی لغات عربی، عـلاقـه به وطن، سیر آفاقی شاعر، معشوق زمینی، تأثیرپذیری محتوایی از شاعران سبک خراسانی چون رودکی، منوچهری و .... به کار بردن واژگان کهن چون: اندر، اشتر، خاور با همان معنی اشتباه پیشینیان، استعمال لغات فارسی قدیم چون یزدان، دیگر، شوخ در معنی دلبر و دلاور، و ... و مختصات نحوی کهن نظیر: یاء تمنی و ترجی، «ازین» برای بیان جنس، «نه» در نقش قید نفی، «یکی» علامت نکره، «آن» و «این» تعریف، استعمال پیشوندهای کهن، فعل دعایی به سبک کهن و ... در شعر شهریار، بیانگر علاقۀ شاعر به سبک خراسانی است و این مقاله با ارائه مصادیق کهن به اثبات دلبستگی و پیروی شاعر به سبک خراسانی پرداختهاست.
کلیدواژه: غزل، شهریار، سبک خراسانی، اشتراکات سبکی.
1- مقدمه
سیدمحمدحسین بهجت خشگنابی، خداوند غزل، شهریار ملک سخن در سال 1285ه.ش، در محله بازارچۀ میرزا نصرالله تبریز پای به عرصۀ هستی نهاد. در سال 1300 به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل پرداخت سپس به مدرسۀ طب راه یافت اما عشقی ناشناخته و بیسرانجام به سراغ او آمد. طب را رها کرد (مهیار، 1378: 174). این عشق در شکوفایی قریحۀ شاعر به حقیقت الهۀ آپولو1 بود. بهترین قالب برای پوشش این غلیان جز غزل نیست ــ البته اکثر شاعرانی که در قالبهای مختلف طبعآزمایی کردهاند بیشتر با غزل شناخته شدهاند ــ شهریار نیز این امر را به خوبی شناخت به گونهای که بیشترین قسمت دیوان او غزل است و با سرودن 547 2 غزل، «خداوند غزل» شد. «شهریار در سرودن انواع شعر سنتی فارسی از قصیده و مثنوی تا غزل و قطعه و رباعی مهارتی داشت» (یاحقی، 1376: 170) درباره سبک خراسانی آمدهاست: قالبهایی که به یقین در این دوره رواج داشتهاست، قصیده، مثنوی و رباعی است... نمونههایی از غزل را در شعر رودکی، شهید بلخی و رابعه میتوان دید ... قطعه ـ که در اصل بریدهای است از قصیده ـ در این دوره دیده میشود (غلامرضایی، 1387: 57) شهریار نیز از همین قالبهای دوره سامانی بهره بردهاست3. علاقۀ و تبعیت شهریار از انواع قالبهای کهن، استفاده از ویژگیهای سبکشناسی نیز به همراه داشته است.
1-1- بیان مسأله
برخی از محققین استفاده از ویژگی سبک کهن در شعر دورۀ معاصررا نکوهش کردهاند اما استفاده فراوان از ویژگیهای سبکی کهن در غزل شهریار، بر عذوبت شعر وی افزودهاست. این مقاله با تشریح ویژگیهای سبک کهن (که با قاطعیت نمیتوان برخی ویژگیهای سبکی ـ بهخصوص سطح زبانی که شامل سه سطح: آوایی، لغوی و نحوی است ـ به دورهای خاص منحصر کرد)، هنر شاعرانهی شهریار را در امتزاج آرکائیسم (بی آنکه به چشم آید و ایرادی بر شعر وی باشد) با سبک مدرنیسم تبیین میکند.
1-2- سؤالات تحقیق
پرسشهای مطرح در این مقاله عبارتند از:
1- خصوصیات سبک کهن در شعر شهریار چگونه است؟
2- ویژگیهای فکری، ادبی و زبانی غزلیات شهریار چه ارتباطی با ویژگیهای فکری، ادبی و زبانی سبک خراسانی دارد؟
1-3- فرضیه تحقیق
1-چنین به نظر میرسد در کنار تازگی، سادگی و ویژگیهای سبکی ادبیات کلاسیک در غزل شهریار یادآور سبک خراسانی و عراقی است.
2-با بررسی ویژگیهای سبکی غزلیات شهریار بویژه خصوصیات زبانی غزلیات شهریار، خصائص سبک خراسانی در غزل شهریار مشهودتر است.
1-4- پیشینۀ تحقیق
دربارۀ سبکشناسی کتابهای مختلفی چون: «سبک خراسانی در شعر فارسی» (بررسی مختصات سبکی شعر فارسی از آغاز ظهور تا پایان قرن پنجم هجری) محمد جعفر محجوب در سال 1345 از سوی انتشارات سازمان تربیت معلم و تحقیقات تربیتی و با تقلیل عنوان4، توسط انتشارات فردوسی چاپ شد. «سبک شناسی نظریهها، رویکردها و روشها» توسط محمود فتوحی در سال 1391 از سوی انتشارات سخن منتشر گردید. «فن نثر در ادب فارسی» حسین خطیبی در سال 1366 توسط انتشارات زوار عرضه گردید. برجستهترین کار در حوزه سبک شناسی را به حقیقت باید «سبکشناسی یا تاریخ تطّور نثر فارسی» محمدتقی بهار دانست که در 3 جلد توسط انتشارات زوار بارها چاپ شدهاست. سیروس شمیسا نیز سه جلد سبک شناسی با عنوان: «سبکشناسی نثر»، «کلیات سبکشناسی » و«سبکشناسی شعر» منتشر ساخته در کتاب «کلیات سبکشناسی»، برای تجزیه و تحلیل سبک شناسی یک متن معتقد است: «سادهترین و عملیترین راهها، بررسی متن از سه دیدگاه زبان، فکر و ادبیات است» (شمیسا، 1375: 153). از آنجا که کتاب «سبک خراسانی در شعر فارسی» بیشتر به نمونه مثال بسنده کرده و از توضیح در بارۀ واژگان خودداری نموده از سویی، بسیاری از کتابهای ذکر شده نیز در حوزه نثر است لذا محور این پژوهش بیشتر آثار در حوزه سبکشناسی بهار و شمیساست. حمد پورصدری (1389) در پایاننامه کارشناسی ارشد به «سبکشناسی شعر شهریار» پرداختهاست. در حوزۀ مقالات: اسماعیل تاجبخش و احسان سعیدینیا (1392) «جناس در غزل شهریار»، محمد مهدیپور، محمد خاکپور و خدیجه پورزینی (1394) «بررسی و تحلیل ساختار و محتوای قصاید شهریار»، صدیقه ستوده نیاکرانی و اعظم محمدی پورسعادتآبادی (1395) «تاثیر اشعار شهریار بر ادب فارسی معاصر»، حمیرا زمردی، امید مجد و نسرین سیدزاده (1396) «سبکشناسی قصاید شهریار»، فاطمه نعنافروش (1397) «سبک شعر و اندیشه شهریار»، خدابخش اسدالهی و ایمان مهریبیگدیلو (1399) «بررسی ساختار و محتوای غزل "بلالی باش" از شهریار»، سیدمحمودرضا غیبی (1400) «بررسی سبکشناختی اشعار فارسی شهریار» و ... در مجلات علمی چاپ کردهاند. با بررسی این منابع ـ که نزدیکترین تحقیقات به مقاله حاضر میباشد ـ مشخص میگردد تاکنون به صورت انحصاری، سبک خراسانی در غزل شهریار کاووش نشدهاست.
1-5- روش تحقیق
پژوهش حاضر با توجّه به ماهیت موضوع، از نوع پژوهشهای نظری و مبتنی بر تحلیل و توصیف محتواست. روش گردآوری اطلاعات نیز اسنادی و کتابخانهای است. جامعۀ آماری پژوهش، غزلیات شهریار و کلیات سبکشناسی شمیساست.
1-6- اهداف و ضرورت تحقيق
معرفی سبک شعری شاعران، یا به عبارت دیگر، همهی ویژگیهایی که نویسنده یا شاعر در اثر خود از آن استفاده کردهاست در شناخت زبان شخصی، فردیت خلاق مؤلف، بيان هنری، درک مفاهیم پیچیده و ... مؤثر است. این امر ضمن معرفی موشکافهی شاعر، در تقسیمبندیهای محتوایی، فکری، سبکی، ادبی و ... نیز کارگشاست. شهریار در غزلیاتش با پیروی از پیشینیان ـ بهویژه سبک خراسانی ـ برای تقویت هویت فرهنگی تلاش کردهاست و برای حفظ و تداوم ارزشهای ادبی و انتقال آن به آیندگان کوشیدهاست. این مقاله تلاشی در تبیین بهتر این امر است.
2- بحث و بررسی
یکی از ز ویژگیهای اشعار محمد حسین شهریار، تأثیرپذیری معنایی و واژگانی از شاعران و گویندگان قبل از خود است در میان متأخران، گرچه شهریار در غزلیاتش دهها بار از حافظ به صورت مستقیم نام میبرد حتی غزلی با ردیف حافظ دارد:
به تودیع توجان میخواهد از تن شد جدا حافظ |
| به جان کندن وداعت میکنم حافظ خداحافظ | (شهریار، 1380، 1/ 278) |
او «شعر و اندیشۀحافظ را پیوسته میستود و شیفتگی بیشتری به لسان الغیب شیراز از خود نشان میداد این عشق و احساس را در دو غزل «وداع با حافظ» و «حافظ جاودان» بیشتر و ژرفتر نشان داده است (یاحقی، 1376: 171). اما دلبستگی شهریار به موازین و سنتهای شعری گذشته در سبک عراقی نمیتواند تبلور یابد. در شعر او، آنچه که ویژگی سبک خراسانی نامیده میشود، بیشتر مشهود است حتی این امر سبک شعری شاعر را برجسته و متمایز ساخته است.
یکی از ویژگیهای شعری شهریار زبان سادۀ شعر اوست که با سبک خراسانی همخوانی دارد در سایۀ این سادگی کمی لغات عربی در شعر شهریار مشهود است؛ اگر برای نمونه غزل زیر که به صورت تصادفی انتخاب شده، بررسی گردد:
خزان زرد كه در باغ سبز پوش آمد |
| سكندري است كه در كاخ داريوش آمد |
بیت اول بدون واژۀ عربی است در بیشتر بیتها یک کلمه عربی دیده میشود بیت شماره 2 دارای 2 واژه عربی و بیتهای 2و 9 و 13 دارای 3 لغت عربی است از مجموع 223 کلمۀ این غزل 15 بیتی، 20 کلمه عربی وجود دارد؛ یعنی: کمتر از 10درصد کلمات این غزل عربی است. «لغات عربی در اوایل حدود 10 درصد است (شاهنامه) و بعد به 20 درصد (کلیله و دمنه) میرسد و اندک اندک زیاد میشود به عبارت دیگر در سبک خراسانی به جای بسیاری از لغات عربی مرسوم امروزی، معمولاً معادل فارسی آنها به کار میرود» (شمیسا، 1375: 209). لذا سادگی و روانی تؤام با کمی لغات عربی شعر شهریار با سبک خراسانی در پیوند است. ناگفته پیداست، شهریار در غزل «شقاقی» با مطلع:
شقاقی منك قد طال افتراقی |
| و قرب الوعد قد زاد اشتياقی | (شهریار، 1380، 1/ 128) |
که 7 بیت و 3 مصرع عربی دارد توانایی خویش را بر سرودن شعر به زبان عرب هویدا ساختهاست.
2-1- سطح فکری غزلیات شهریار
دلایل مختلفی بر گرایش بهجت تبریزی به سبک خراسانی و نمود این سبک در شعر او دیده میشود:
ــ علاقـه و ايمان عميق به آب و خاك وطن و آرزوی ترقی و تعالی آن، در غزل: عيد خون، بازگشت وطن و قصايد: مهمان شهريور، آذربايجان، شيون شهريور و بالاخره مثنوی تخت جمشيد دیده میشود.
ــ یکی دیگر از ویژگیهای فکری سبک خراسانی سیر آفاقی شاعر است غزلهای: کاروان گل، خزان و دهها غزل دیگر این ظرفیت را در شعر شهریار روایت میکنند.
ــ معشوق زمینی از نمودهای فکری سبک خراسانی است فراق این معشوق، شکوۀ شاعر برانگیخته البته فراقی که امیدی به وصال در آن نیست.
ــ سبک خراسانی مبتنی بر ادبیات تعلیمی است در غزل شهریار نیز جنبههای تعلیمی جایگاهی ویژه دارد، غزلهای: قاف عزلت، خودپرستی و خداپرستی، حاتم درویشان و ... عشق به ائمه چون غزل: قیام محمد (ص)، کاروان کربلا، مناجات علی ای همای رحمت و ... و به طور کلی درونمایههای توجه به مقام مادر، خودشناسی، آزادگی، رعایت ادب، قناعت، بخشش، وفای به عهد، فضیلت توبه و یاد خدا و ... بخشی از مضامین تعلیمی شعر شهریار است.
ــ تأثیرپذیری محتوایی از شاعران سبک خراسانی از دیگر شاخصههای بارز شعر شهریار است. برای نمونه:
رودکی باز مگر چنگی نوازد هر دمی |
| کز نسیم بوی جوی مولیان آیدهمی5 | (شهریار، 1380، 1/ 410) (همان: 453)
|
ــ اگر در زندگی رودکی و فرخی و برخی بزرگان سبک خراسانی تتبع شود در موسیقی مهارت داشتهاند هنر شهریار در موسیقی و نواختن سه تار که در غزل «سه تار من» (ر.ک. همان: 351) بدان اشاره دارد شاید در اثر مؤانست و متابعت از شاعران سبک خراسانی باشد.
2-2- سطح ادبی غزلیات شهریار
یکی از شاخصهای سطح ادبی در سبکشناسی، استفاده از صور خیال بهویژه استعاره است. استعمال استعاره در سبک خراسانی شباهت خاصی به کاربرد این صنعت در شعر شهریار دارد: «در اواخر این دوره است که استعاره در شعر گسترش میبابد چنانکه در شعر منجیک، در اواخر این عهد استعارههای بسیار بدیع و تازهای دیده میشود با اینهمه نوعی از استعاره که اغلب قدما از قبیل صاحب ترجمانالبلاغه آنرا تشبیه مکنی میخوانند، در این دوره بسیار است» (شفیعی کدکنی، 1378: 322). «در شعر این دوره، تشخیص به وفور به کار رفتهاست، به همین سبب در شعر این عصر، جانداری و تحرکی خاص دیده میشود» (غلامرضایی، 187: 59). این مبانی گویی تحلیل شعر شهریار است. در کلیات سبکشناسی پیرامون مختصات سبک خراسانی آمدهاست: در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم صنایع بدیعی در حد اعتدال است و بیشتر از صنایع بدیع لفظی استفاده میشود و بدیع معنوی یا حسن تعلیل یا اغراق به کار نمیبرند (شمیسا، 1382: 39). شعر شهریار نیز چنین است شهریار برای صناعات ادبی شعر نگفته بنابراین آرایش کلام تصنعی نیست و معنی است که گاهی صناعات ادبی را هم رونق میبخشد. شفیعی کدکنی نیز میگویند: «قرن چهارم از نظر تصاویر حسی و تجربههای مستقیم شعری بارورترین دورۀ ادب فارسی است و همچنین از نظر تنوع زمینههای تصویری ... (شفیعی کدکنی، 1378: 405). او همچنین میگوید: «تا پایان قرن چهارم، از نظر سادگی عناصر خیال و موجود بودن هر دو سوی تصویر در خارج، طبیعیترین دورۀ شعر فارسی است» (همان: 397). این مصادیق گویی تفسیر شعر شهریار است.
2-3- سطح زبانی
تمامی کتب سبکشناسی بیشترین مطالب خود را در سطح زبانی مصروف داشتهاند چنانکه پیشتر ذکر شد شمیسا اصول سبکشناسی را بر سه محور سطح فکری، ادبی و زبانی استوار میداند. او معتقد است سطح زبانی، به سه بخش: آوایی، لغوی و نحوی تقسیم میگردد به منظور حفظ اختصار حسب ظرفیت مقاله، به سطح زبانی به صورت کلی در غزلیات شهریار پرداخته میشود:
ــ اندر
اندر از قرن هفتم به بعد تقریباً در نثر از میان میرود و در شعر هم از قرن هفتم به بعد متروک میگردد مگر به ندرت و در اشعاری که تقلید از متقدمان شده باشد (بهار، 1390، 1/ 420). اندر به جای در که در پهلوی هم andar بودهاست. (شمیسا، 1375: 207)
خواهم اندر عقبش رفت و بیاران عزیز |
| باری این مژده که چاهی بسر راهش نیست | (شهریار، 1380، 1/ 128) (همان: 155) |
ــ حذف «ت» در طی شعر
هجای کشیده، با 4 واج و 3 واج در علم عروض فرقی ندارد مؤلفین سبکشناسی که برخی خود مؤلف کتاب عروضاند بر این باورند حذف «ت» آخر هجای کشیده 4 حرفی در طی شعر ویژگی سبکی است.
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی |
| بار پیری شکند پشت شکیبائی را | (شهریار، 1380، 1/ 89) (همان: 99) |
ــ اشتر
به پشت اشتران کن شهریارا بار مولانا |
| که شمست مرحبا گویان سرود ساربان خواند | (همان: 2/ 1330) |
ــ پادشاهی
پادشاهی در زبان پهلوی غیر از شاهی است ... و پادشاهی «پاتخشاهیه» با یاء مصدری ... مجموع کشور و ایالتها و ادارات آن است (بهار،1390: 1/ 443) به معنی سلطنت و نیز مملکت که در پهلوی هم همینطور است و pādixšāih هم به معنی پادشاهی و هم قلمرو پادشاه است (شمیسا، 1375: 209).
مائیم و شهریارا اقلیم عشق آری |
| مرغان قاف دانند آیین پادشاهی | (شهریار، 1380، 1/ 429) |
ــ خوب
به معنی زیبا و خوبی به معنی زیبایی. در پهلوی هم خوبچهر hu-čihr به معنی زیباست. (شمیسا، 1375: 209)
پیش از آنی که پر از خاک شود کاسه چشم |
| چشم ما در پی خوبان جهان خواهد بود | (شهریار، 1380، 1/ 228)
|
ــ خاور
خاوران به معنی مغرب که در پهلوی Xwarwarān بودهاست. البته گاهی غلط به کار رفتهاند حتی در شاهنامه و گرشاسپنامه (شمیسا، 1375: 211). شهریار، خاور را چون سبک خراسانی به معنی مشرق گرفتهاست درحالیکه خراسان به معنی مشرق است و خاور یا خاوران به معنی مغرب میباشد.
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است |
| طالع مگو که چشمه خورشید خاورست | (شهریار، 1380، 1/ 105) (همان: 181)
|
ــ استعمال لغات فارسی قدیم (غیر مهجور) به جای لغات فارسی که امروزه مرسوم است.
مانند: یزدان (خدا)
مگر فروشده از بارگاه یزدانند |
| که بزم ما مرسادش ز اهرمن آسیب | (همان: 99) |
ــ استعمال مصادر عربی به صورت صحیح عربی
یعنی بدون افزودن «ی» مصدری فارسی: راحت (به جای راحتی) (شمیسا، 1375: 212).
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من |
| سر راحت ننهادی به سر بالینی | (شهریار، 1380: 1/ 427) |
ــ تشدید مخفف
یکی از مختصات آوایی سبک خراسانی مشدد تلفظ کردن کلمات فارسی است. درحالیکه تشدید از حرکات عربی است و محجوب بر این امر تاختهاست:
با آنکه شعر فارسی در این دوران بر اثر چیره دستی و نبوغ و استعداد شگرف رودکی و معاصرانش تکامل فراوان یافته ... اما باز ناسازیهایی که مقتضای دوران ابتدای شعر و مولود ناپختگی این فن است در آثار این دوره [خراسانی] دیده میشود (محجوب، 1372: 40).
تو شهریار نجنبی ز پلّۀ کرسی |
| که سوز برف به سودای چشم و گوش آمد | (شهریار، 1380: 1/ 200) |
ــ فعل پیشوندی
در دورۀ قدیم استعمال این ادات مانند دیگر لغات مورد توجه تام و اعتنای خاصی بوده چه گاهی این پیشاوندها فعل را مؤکد میکرده گاهی وجهۀ فعل تأثیر میبخشیده و گاهی معنی مستقلی به فعل میدادهاست (بهار، 1390، 1/ 357-356)
برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت |
| بازار شوق پردگیان باز درگرفت | (شهریار،1380: 1/ 142) |
2-4- لغات در معنی خاص
یکی دیگر از ویژگیهای سبک خراسانی استعمال واژگان در معانیی است که امروزه متروک گشتهاست.
ــ آب: دریا
ای شمع که با شعله دل غرقه به اشگی |
| یارب تو چه آتش که بشویند به آبت | (همان: 100) |
ــ اندیشه
اندیشه به معنی باک و بیم و ترس و دغدغه و نگرانی (شمیسا، 1375: 212) از ویژگیهای سبک خراسانی است.
ای که اندیشهات از حال گرفتاران نیست |
| باری اندیشه از آن کن که گرفتار آئی | (شهریار،1380: 1/ 433)
|
ــ باز
باز در پهلوی abāz به معنی به سوی، تا وقت، به و در این معانی به اسم بعد از خود اضافه میشود (شمیسا، 1375: 214).
باز شد روزنی از گلشن شیراز به من |
| میکشد نرگس و نارنج سری باز به من | (شهریار،1380: 1/ 355) |
ــ باک به معنی دغدغه و نگرانی
شهریست بهم یار و من یک تنه تنها |
| ای دل به تو باکی نه که پاکست حسابت | (همان: 100)
|
ــ پرستار به معنی خدمتگزار
عمری از جان بپرستم شب بیماری را |
| گر تو یک شب به پرستاری بیمار آیی | (همان: 433) |
ــ دریا
در سبک خراسانی گاهی به معنی به معنی رود به کار میرفت.
هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود |
| که ما را سینه آتشفشان آتشفشانی کرد | (همان: 173) |
ــ دیگر
به معنی هرگز مفهوم سبکشناسی در بردارد.
دیگر نگاه وصف بهاری نمیکند |
| شرح خزان دل به زبان نگاهش است | (همان: 106) (همان: 155) |
ــ شوخ
این لغت که از قرن هفتم مطلقا به معنی شنگ و زیب و شیرین آمدهاست در اصل به معنی چرک و ریم بودهاست ... سپس به زودی معانی مجازی به خود گرفته (بهار، 1390: 1/ 440). در کلیات سبکشناسی شمیسا سه معنی در حوزه سبکشناسی برای این واژه بیان کردهاست:
الف: به معنی نمکین و ظریف: این واژه بیشتر در این معنی در غزلیات شهریار به کار رفتهاست.
گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان |
| پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب | (شهریار، 1380: 1/ 96) |
ب: به معنی مردمآزار و بدخلق:
من از شیرینی شور و نوا بیداد خواهم کرد |
| چنان کز شیوه شوخی و شیدایی تو بیدادی | (همان: 385) |
ج: به معنی چرک: که در شعر شهریار یافت نشد.
ــ نیز
قدیم به معنی «دیگر» هم میآمدهاست (بهار، 1390: 1/ 413).
زان می لعل که خمخانه به حافظ دادی |
| جرعهای نیز مرا ریز به جام ای شیراز | (شهریار،1380: 1/ 259) (همان: 263) |
دربارۀ حرف اضافه در سبکشناسی مطالب مستوفایی مطرح شده به خاطر محدودیت صفحات مقاله و اولویت اسم و فعل در این حوزه، فقط دو حرف اضافه در این مقاله مطرح میگردد.
ــ حرف اضافه «به»
شمیسا هشت معنی کهن برای حرف «به» ذکر کردهاست. (شمیسا، 1375: 212). از جمله معانی کلیات مؤلف سبکشناسی برای حرف «به» عبارتند از:
ــ حرف اضافه «به» در معنی «در»
آهسته به گوش فلک از بنده بگویید |
| چشمت ندود این همه یک شب قمر اینجاست | (شهریار،1380: 1/ 103) |
ــ حرف اضافه «به» در معنی « نزد سوی»
[1] - Apollo ؛ خدای شعر و موسیقی در نزد یونانیان قدیم است.
[2] - شعرهایِ پارسی شهریار: 547 غزل، 100 قصيده، 25 مثنوي، 150 قطعه.
شعرهای مناسبتی پارسی در قالبهای گوناگون 123 شعر، اشعاری برایِ انقلابِ اسلامی ايران 39 شعر.
[3] - استثنای قالب شعری در سرودههای شهریار، شعر نو نیمایی است.
[4] - «سبک خراسانی در شعر فارسی» (بررسی مختصات سبکی شعر فارسی)
[5] - بوی جوی مولیان آیدهمی یاد یار مهربان آیدهمی (رودکی، 1384: 162)
[6] - شبی گیسو فروهشته به دامن پلاسین معجر و قیرینه گرزن (منوچهری دامغانی، 1383: 115)
[7] - که تاج کیان را کنند آرزو تفو باد بر تو ای چرخ گردان (فردوسی، 1374، 9/ 322)