The Role and Position of the Environment in the Systematic Framework of Maqāṣidī Jurisprudence
Subject Areas : All jurisprudential issues
javad salemi
1
,
Asghar Arabian
2
,
ALI ZARE
3
1 -
2 -
3 - DEPARTMENT OF PRIVATE LAW, FACULTY OF THEOLOGY AND POLITICAL SCIENCE, SCIENCE AND RESEARCH BRANCH, ISLAMIC AZAD UNIVERSITY, TEHRAN, IRAN
Keywords: Environment, jurisprudence (fiqh), objectives (maqāṣid), systematic framework, Sharia, benefits (maṣāliḥ), harms (mafāsid),
Abstract :
The objectives of Sharia (maqāṣid al-sharīʿa) are categorized into various levels and degrees based on the compliance of rulings with benefits (maṣāliḥ) and harms (maḳāsid), each defined proportionally within the systematic and coherent framework of maqāṣidi jurisprudence. Given the fundamental and unparalleled role of the environment in creating favorable conditions for the realization and preservation of Sharia’s objectives—and considering the types, levels, and degrees of these objectives in achieving the higher goal of Sharia within a maqāṣidi approach (i.e., preserving and promoting public welfare while preventing harm)—clarifying the role and determining the position, rank, and degree of the environment within this framework significantly contributes to outlining the structure and jurisprudential system. This paper adopts an analytical approach and utilizes library resources to examine the relationship between the environment and religion, life, progeny, intellect, and wealth as the primary objectives of Sharia. Due to its unparalleled role as the foundation for the realization, preservation, and sustainability of all objectives—and as the axis of their existence or nonexistence—the environment is proven to be an essential objective. Its rank among necessities is determined by understanding the extent of its benefit, placing it at the highest level, such that other objectives are redefined beneath it according to their relative importance. Consequently, individual and societal environmental rulings, as well as legislation based on jurisprudential findings, must be redefined in accordance with this status and implemented in practical measures.
ابن عاشور، محمدطاهر،(1421ق) مقاصد الشریعة الاسلامیة، نشر دارالنفائس، اردن، چاپ دوم.#
آخوند خراسانی، محمدکاظم (1428)، کفایة الاصول، تحقیق و تعلیق زارعی سبزواری، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ چهارم.#
آرامی، سید عبدالحسین، اونق، مجید، محمدیان بهبهانی، علی، اکبری، مهری، زراسوندی، علیرضا. (1397). تحلیل مطالعات مخاطره گرد و غبار در جنوب غرب ایران در دوره 22 ساله، نشریه تحلیل فضایی مخاطرات محیطی، سال پنجم، شماره1، بهار.#
العلواني، طه جابر، (2001م) مقاصد الشریعة، نش دار الهادی، بیروت، چاپ اول.#
النجار، عبدالمجید، (2008م) مقاصد الشریعة بأبعاد جدیدة، نشر دارالغرب الاسلامی، بیروت، چاپ دوم.#
بیومی الرخ، احمد محمد، (1441ق) المحافظة علی البیئة فی ضوء مقاصد الشریعة الاسلامیة، العدد الثانی، ربیع الاول 2019م.#
حاجی ور، یوسف محمد حسینی، میرزایی، جمشید، موسوی، سید ابراهیم، (1400) تاثیر ریزگردها بر سلامت جامعه و تحقق مسئولیت مدنی دولت در حقوق ایران، مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، دوره31، شماره1، بهار.#
حسن پور، محسن، بجنوردی، سید محمد موسوی، ابن تراب، مریم، (1398) کاربرد قاعده لاضرر در حفاظت از محیط زیست و معماری در راستاری ارائه مدلی برای شهرسازی اسلامی و ایرانی، فصلنامه نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، سال دوازدهم، شماره1، زمستان.#
حلی، حسن ابن یوسف، (1379). شرح باب حادی عشر، شارح فاضل مقداد حلی، ترجمه عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ناشر دفتر نشر نوید اسلام، قم، چاپ هفتم.#
حلی، حسن ابن یوسف ابن مطهر اسدی. (1420ق). تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة، نشر موسسه امام صادق (ع)، چاپ اول، قم.#
حرانی، ابن شعبه، (1363)، تحف العقول، با تعلیقه علی اکبر غفاری، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم.#
حرعاملی، محمد بن الحسن، (بی تا). وسائل الشيعة، ناشر مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم.#
خوئی، سید ابوالقاسم، (1368) اجود التقریرات، نشر کتابفروشی مصطفوی، قم، چاپ دوم.#
سبحانی، جعفر، (1381) محاضرات فی الالهیات، نشر موسسه امام صادق (ع)، چاپ ششم، قم.#
سبحانی، جعفر،(1383) أُصول الفقه المقارن فيما لا نصّ فيه، نشر موسسه امام صادق (ع)، قم، چاپ اول.#
سيفى مازندرانی، علىاكبر،(بی تا) البراهين الواضحة في عقايد الإمامية على ضوء العقل و الكتاب و السنة، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ اول.#
سیفی مازندرانی، علی اکبر، (1429ق). بدایع البحوث في علم الأصول، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم.#
شاطبی، أبو إسحاق إبراهيم بن موسى. (1417ق)، الموافقات، ناشر دار ابن عفان، عربستان، چاپ اول.#
شهید اول، محمد بن مکی عاملی، (1403ق)، نضد القواعد الفقهیة علی مذهب الإمامیة، ناشر کتابخانه مرعشی نجفی، قم، چاپ اول.#
شهید اول، محمد بن مکی عاملی، (بی تا)، القواعد والفوائد في الفقه والاُصول والعربية، ناشر مکتبة المفيد، قم، چاپ اول.#
شهید ثانی، زین الدین علی جبعی عاملی، (1421)، رسائل شهید ثانی، نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، 1421ق، چاپ اول.#
صافی گلپایگانی، علی، (1427ق) ذخیرة العقبی فی شرح العروة الوثقی، نشر گنج عرفان، چاپ اول، قم.#
صدر، محمد باقر، (1406). دروس فی علم الاصول، نشر دار الکتاب اللبنانی، بیروت، چاپ دوم.#
صدوق، محمد ابن علی، (1385هـ). علل الشرایع، نشر المكتبة الحيدرية، نجف اشرف.#
علی اکبریان، حسنعلی (1395)، درآمدی بر فلسفه احکام، ناشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، قم.#
علیدوست، ابوالقاسم، (1384) فقه و مقاصد شریعت، مجله فقه اهل بیت، شماره 41.#
کاتبی، محمدحسین، پورقصاب امیری، علی، بهنیافر، احمدرضا. (1401)، مجله: مطالعات فقه و حقوق اسلامی، شماره29.#
کلینی، محمد ابن یعقوب (1407ق). الکافی، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم.#
لطفى، اسداللّه، (1375). تعقل و تعبد در احكام شرعى، مجله کاوشی نو در فقه، شماره 7 و 8.#
مجلسی، محمد باقر، (1406). ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، نشر كتابخانه آيه الله مرعشي نجفي، قم، چاپ اول.#
مشهدی، علی، (1389). ترمینولوژی حقوق محیط زیست، تهران، انتشارات خرسندی، چاپ اول.#
مجموعة من المولفین، (2008م). الفقه وسؤال التطویر، نشر مرکز الحضارة لتنمیة الفکر الاسلامی، بیروت، چاپ اول.#
مراغی، میر عبدالفتاح، (1417ق). العناوین الفقهیة، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ اول.#
ملایی، محمدرضا، رهدار، احمد، میراحمدی، منصور، (1400). تبیین ظرفیت های فقه مقاصدی در پشتیبانی از نظام قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، دوره18، پاییز، شماره66.#
نقیبی، سید ابوالقاسم، (1396). مقاصد شریعت و جایگاه آن در استنباط حکم شرعی، مجله پژوهش های فقهی، شماره2، تابستان.#
ویسی، زاهد، (1386). نظریه مقاصد الشریعه یا اهداف دین؛ راهی برای گذار از آفات و آسیب های دین ورزی و دین پژوهی، فصلنامه کتاب نقد، شماره 44، پاییز.#
نقش و جایگاه محیط زیست در هندسه فقه مقاصدی
نویسندگان: 1- جواد سالمی1
2- اصغر عربیان2
3- علی زارع3
چکیده
مقاصد شریعت با پیش فرض تبعیت احکام از مصالح و مفاسد، و با توجه به تحلیل ارزشی آنها به مراتب و درجات مختلفی دسته بندی می شوند که هرکدام به تناسب ارزش وجودی خود، تعریف می شوند که در هندسه فقه مقاصدی، که یک ساختار منظم و منسجمی را شکل می دهد. و محیط زیست مقوله ای است که در ایجاد شرایط مطلوب برای تحقق و حفظ مقاصد، و نیل به هدف والای شریعت، یعنی حفظ و توسعه مصالح عمومی و جلوگیری از مفاسد، نقش کارکردی و جایگاه هنجاری شفافی دارد. در این مقاله با رویکرد توصیفی - تحلیلی، و استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی نقش محیط زیست در حفظ دین، نفس، نسل، عقل و مال، به عنوان مقاصد اصلی شریعت، و به دلیل کارکرد محوری و بی بدیل آن به عنوان بستر تحقق، حفظ و بقای آنها وجودا و عدما؛ و نیز تعیین جایگاه آن به عنوان یک مقصد ضروری اثبات شده، و رتبه آن در میان ضروریات با فهم و درک میزان تاثیر آن، در درجات فوقانی و در واقع فرارتبه ای تعیین می شود بگونه ای که دیگر مقاصد به نسبت میزان اهمیت آنها، در ذیل مرتبه آن بازتعریف می شوند. براین اساس احکام فردی و اجتماعی محیط زیست و به تبع قانونگذاری باید متناسب با این نقش و جایگاه بازتعریف، و در اقدامات عملی لحاظ شود. وجه نوآوری این سیاهه در ارائه مفهوم زیرساختی محیط زیست و تبیین رابطه وجودی و عدمی با سایر مقاصد، و نیز طرح هرم مقاصد، و تعیین جایگاه فرارتبه ای آن، و لحاظ کردن این نقش و جایگاه در تبیین احکام فردی، اجتماعی و قانونگذاری گامی نوین در تلفیق نظریه و عمل در فقه محیط زیست محسوب می شود.
کلیدواژه: محیط زیست، فقه، مقاصد، شریعت، مصالح، مفاسد
1. مقدمه
امروزه بحرانهای زیستمحیطی مانند آلودگی هوا، کاهش منابع آب، تخریب جنگلها و تغییرات اقلیمی، تهدیدی جدی برای بقای انسانها و موجودات زنده به شمار میآید. این چالشها نیازمند وجود راهکارهای مبتنی بر چارچوبی جامع و معقول هستند که بتواند حفظ محیط زیست را در سطحی قابل قبول و استفاده تضمین کند. در این میان، فقه مقاصدی به عنوان رویکردی که گزاره های فقهی را در ساختار و هندسه ای منظم و منسجم تعریف می کند، مدعی کارآمدی با تمرکز بر حفظ مقاصد کلان شریعت در فقه اسلامی است، اما با این حال، جایگاه محیط زیست در میان مقاصد شرعی، و میزان اهمیت آن در چارچوب فقه مقاصدی بهطور دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است.
اهمیت پرداختن به جایگاه محیط زیست در فقه مقاصدی، با توجه به نقش حیاتی آن در زندگی انسان، در ابعاد فردی و اجتماعی قابل بررسی است. از جنبه فردی، سلامت و بقای انسانها به محیط زیست سالم و پایدار وابسته است و بدون آن، ادامه حیات سالم انسانها به مخاطره میافتد و کیفیت زندگی کاهش مییابد. از جنبه اجتماعی، بحرانهای زیستمحیطی با پیامدهایی مانند کمبود منابع طبیعی، ناپایداری اقلیم و آلودگیهای گسترده، تهدیدی جدی برای عدالت و امنیت اجتماعی به شمار میآید و میتواند زمینهساز مهاجرتهای زیست محیطی، اختلافات بین جوامع و ملتها گردد. از سوی دیگر، اسلام بهعنوان یک دین جامع، اصول و راهکارهایی را برای حفظ منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست در تعالیم خود ارائه کرده است. این امر به مسئولیتهای فردی و جمعی اشخاص در برابر منابع طبیعی و حفاظت از جهان خلقت اشاره میکند و از منظر فقهی، نهتنها به توسعه و پایداری، بلکه به تحقق عدالت و ارزشهای الهی نیز کمک میکند.
تحلیل مقاصد شریعت این امکان را میدهد که به جای تکیه بر ظواهر مسائل، بر اصول و اهداف توجه شود و در نتیجه احکام و قواعدی را در راستای آن فهم و استخراج نمود که منافع واقعی و جامع را در پی داشته باشد. شناخت مقاصد اصلی شریعت این توانایی را میدهد که در استنباط احکام با رویکردی جامع و کارآمد عمل شود و پاسخهایی دقیق و عملی برای مسائل جامعه ارائه گردد، و احکام فقهی توانایی انطباق با شرایط مختلف زمانی و مکانی را پیدا کنند و فقه را به سوی اجتهادی پویا هدایت نمایند. این چارچوب به فقیه اجازه میدهد با اعتماد و استناد به مقاصد و اهداف شریعت، اجتهاد را متناسب با مسائل جدید و مقتضیات عصر انجام دهد. و باعث میشود که بین احکام فقهی و اهداف اصلی شریعت، پیوند و هماهنگی ایجاد شود. این امر از تحمیل احکام بدون در نظر گرفتن اهداف و پیامدهای آن جلوگیری کرده و در نتیجه شریعت را به الگویی پویا و هدفمحور تبدیل میکند که در راستای کمال و سعادت بشری حرکت میکند.
مسئله اصلی این است که چگونه میتوان جایگاه محیط زیست را در فقه مقاصدی تبیین کرد و آن را بهعنوان یکی از اهداف شریعت در نظر گرفت. همچنین، چه آثار و پیامدهای فقهی و حقوقی برای این جایگاه متصور است و تا چه اندازه میتواند به عنوان چارچوبی مؤثر برای هدایت جامعه در حفاظت از محیط زیست و مقابله با بحرانهای زیستمحیطی نقشآفرینی کند؟
این پژوهش با ارائه خوانشی نو از هندسه مقاصد، محیط زیست را نه به عنوان یک مقصد تبعی، بلکه به عنوان مقصد زیرساختی معرفی می کند که سایر مقاصد خمسه در سایه آن معنا می یابند. و این نگاه، تحولی در مبانی فقه مقاصدی محسوب می شود. و برای اولین بار رابطه محیط زیست با مقاصد خمسه را در قالب "رابطه وجودی و عدمی" تحلیل می کند. بدین معنا که محیط زیست شرط امکان تحقق سایر مقاصد است، نه صرفاً یکی از مصادیق آنها. و نوآوری این تحقیق در ارائه "هرم معکوس مقاصد" است که در آن محیط زیست به عنوان قاعده هرم، شرط تحقق تمامی مقاصد دیگر قرار گرفته و این ساختار، نظام سنتی ترتیب مقاصد را متحول می سازد. و همچنین از نظریه پردازی صرف فراتر رفته و الگویی ارزشی، حقوقی و عملیاتی را برای اجرایی سازی یافته ها پیشنهاد می دهد. در نهایت تمایز این پژوهش با آثار پیشین در این است که به جای نگاه ابزاری به محیط زیست، آن را مقصد مقاصد می داند؛ و نیز رویکرد سیستمی دارد و محیط زیست را در شبکه روابط علّی-معلولی با تمام مقاصد تحلیل می کند؛ و از سطح توصیف فراتر رفته و به ارائه الگوی اجرایی می پردازد. این یافته ها می تواند مبنای انقلاب سبز در فقه تطبیقی قرار گیرد و پارادایم جدیدی در استنباط احکام زیست محیطی ایجاد کند.
2. مبانی نظری
مبانی فقه مقاصدی شامل اصول و معیارهایی است که به تبیین و تنظیم احکام و قواعد فقهی در راستای تحقق اهداف و مقاصد شریعت میپردازد. در اینجا، به چند مورد از مبانی کلیدی فقه مقاصدی به عنوان پیش فرضهای لازم در راستای اثبات مدعا در این مکتوب اشاره میشود:
2.1. محیط زیست
ترکیب محیط زیست به معنای محل یا جایگاه زندگی گرچه از حیث لغت آلودگی هوا یا تخریب طبیعت را دربر نمیگیرد، اما امروزه این مفهوم توسعه یافته و شامل موضوعاتی مانند آب و هوا، جنگلها، کوهها، حقوق حیوانات و پرندگان، راههای جلوگیری از آلودگی هوا و مقابله با عوامل مخرب طبیعت میشود (کاتبی و همکاران، 1401، ص320). و به کلیه عوامل تهدیدکننده یا بهبودبخش محیط زندگی و آنچه كه در فرآیند زیستن دخیل بوده و آن را احاطه كرده و با آن در كنش است، اطلاق می شود. در واقع مجموعه شرایط و عوامل خارجی موثر بر زیست، رشد و نمو و سلامتی انسان و سایر جانداران و گیاهان را شامل می شود که آغوشی را برای انسان در طول زندگی باز کرده که در آن بتواند هدف و مقصد والای خلافت الهی در زمین را محقق سازد (مشهدی، 1389، ص112). حفظ این منابع برای زندگی سالم انسانها و حفظ تعادل اکوسیستمها ضروری است. محیط زیست، به عنوان بستری برای رشد و توسعه و بالندگی جوامع بشری، نقشی حیاتی در تأمین نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی انسان دارد. و تصرفات مخرب، نظام طبیعی را مختل کرده و مانع از محقق شدن اهداف و غایات می شود.
2.2. مقاصد شریعت
افعال خداوند متعال به اقتضای حکمت، معلل به غایات است، و شریعت در معنای عام بُعد عملی دین، فعلی از مظاهر ربوبیت تشریعی پروردگار، دارای مقاصد، غایات و اهدافی است که هنگام وضع لحاظ شده، و اراده تحقق نتایج آن در نظام تشریع دنبال می شوند (نقیبی،1396، ص224 ؛ سبحانی، 1381، ص171). مقاصدی بودن، بمعنای ابزار، توانمندی و شاخصهای کاربردی که فقیه را در بسیاری از معضلات فهم نصوص و کشف مراد، استنباط حکم و تنظیم مستنبطات در منظومه و هندسه فقه یاری می کند. حتی گاه بر اساس آنها، عملیات تصحیح، تعدیل و یا حتی تعطیلی برخی از احکام مخل به نظام و ساختار صورت میگیرد (ویسی، 1387، ص100).
رویکرد مقاصدی، متمرکز بر اهداف کلان شریعت است، و به جای تکیه بر احکام جزئی، به تحقق غایات اصلی دین، یعنی حفظ منافع عمومی و جلوگیری از مفاسد می پردازد. چراکه نص و عقل، بر هدفمند بودن احکام در اسلام دلالت دارند (ابن عاشور، 1421ق، ص180 ؛ علیدوست، 1384، ص126 ؛ شاطبی، 1417ق، ج1، ص18 ؛ صدوق، 1385هـ، ج1، ص248). و این رویکرد نیز بر سازگاری و موافقت نصِّ مبیّن حکم در استنباط با نصوص مبیِّن مقاصد استوار است، و اهداف شارع را در تفسیر نصوص لحاظ کرده، و نقش عقل قطعى که خود از ادله معتبر است را مورد توجه قرار داده، و در عین حال به منابع غیر معتبر وقعی نمی دهد، و از انضباط فقهى خارج نمی شود (علیدوست، 1384، ص137).
صرف تحلیل واژگانی و لفظی در این فرایند کارساز نبوده، بلکه بر اساس استقراء و کشف ارتباط، و ایجاد هماهنگی میان احکام جزئی و تنظیم آنها در یک ساختار منظم و منسجم و هدفمند بر اساس فهم و تفسیر نصوص، و با ارجاع فروع به اصول، و رد متشابهات به محکمات می توان کلیات شریعت را کشف و شناسایی کرده، و منظومه فقه را بر اساس آن ترسیم کرد. و یکپارچگی میان گزاره های شرعی در این هندسه خود یکی از مقاصد است و باید بر تمام جزئیات آن حاکم باشد (العلوانی، 2001م، ص125). در یک نگاه کلى می توان نصوص دینى را به دو قسم، نصوص بیانگر حکم وضعى یا تکلیفى، که در قالب گزاره هاى انشایى یا خبرى با انگیزه انشاء؛ و نصوص بیانگر مقاصد کلى شریعت یا حکمت، که در قالب گزارههای خبرى است، تقسیم کرد (علیدوست، 1384، ص131)، و قسم دوم را مبنای کشف مقاصد قرار داد. و در فهم نصوص جزئی، نباید از مقاصد کلی غفلت کرد، بلکه در چارچوب و پرتو مقاصد کلی به فهم جزئیات پرداخت. و فروع را بر اصول، و جزئیات را بر کلیات، و متغیرات را بر ثوابت، و متشابهات را بر محکمات ارجاع داد؛ و در عین حال به نصوص قطعی الثبوت و قطعی الدلاله تمسک کرد.
در نهایت با اعتبار و حجیت داشتن این رویکرد، این ظرفیت وجود دارد که بخش مهمی از چالش ها و معضلات در عرصه عملی کردن فقه در جامعه معاصر را برطرف ساخت و پاسخ متناسب برای هر نیاز مطروحه و مستحدث را بر این اساس داد.
2.3. تبعیت احکام از ملاکات
تبعیت احکام از مصالح و مفاسد در علم اصول مبتنی بر مبنای کلامی، که ناظر به اصل تعلیل افعال الهی به اغراض است، و اینکه فعل عبث از او صادر نمی شود و از مظاهر ربوبیت است، که بدون تردید دارای ملاک و دائر مدار مصالح و مفاسد هستند. که یکی از محورهای اساسی فقه مقاصدی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت استنباط احکام دارد. (حلی، ص119 ؛ سبحانی، 1381، ص65 ؛ شاطبی، 1417ق، ج1، ص311 ؛ ابن عاشور، 1421ق، ص175 ؛ صافی گلپایگانی، 1427ق، ج6، ص165؛ خوئی، 1368، ج2، ص37).
با تأمل در ادله نقلی همچون خطبه پیامبر در حجه الوداع که فرمود (يا أيُّها النّاسُ، وَاللّه ما مِن شَيءٍ يُقَرِّبُكُم مِنَ الجَنَّةِ ويُباعِدُكُم مِنَ النّارِ إلاّ وقَد أمَرتُكُم بِهِ، وما مِن شَيءٍ يُقَرِّبُكُم مِنَ النّارِ ويُباعِدُكُم مِنَ الجَنَّةِ إلاّ وقَد نَهَيتُكُم عَنهُ) (کلینی، 1407، ج2 ، ص74) و عقلی همچون دلیل امتناع ترجیح بلا مرجح در تشریع احکام در صورت عدم داشتن مصلحت و مفسدت قبل از آن، و نیز دلیل حسن و قبح افعال و تنزه افعال الهی از فعل عبث، دریافت می شود که احکام الهی بر پایه مصالح و مفاسد تشریع شدهاند، به گونهای که هر حکمی متضمن جلب منفعت یا دفع مفسدت است و بر اساس ذاتی بودن حسن و قبح افعال، تبعیت در متعلق اثبات می شود. که از مجموع آنها تواتر معنوی تبعیت احکام از ملاکات در متعلق بدست می آید.
این رویکرد با پیش فرض امکان کشف، فهم و شناخت ملاکات احکام بر اساس استقراء و سنت متواتر است (ابن عاشور، 1421، صص194،184،190 ؛ العلوانی، 2001، ص125 ؛ سيفى مازندرانی، بی تا، ج2 ، ص64)، که می توان بدون نیاز به احکام ثانویه و یا حکومتی، ظرفیت فقه را برای تطبیق در عرصه عینیت اجتماعی ارتقاء داد (ملایی و همکاران، 1400، 191). چراکه منع و ردعی از تفکر در علل احکام وارد نشده است و می توان با شیوه تنقیح مناطی، با کشف علت و الغای اوصاف و خصوصیات غیر دخیل در حکم، و تسری دادن به موارد مشابه، اقرار ضمنی به قابلیت فهم و درک علل و مقاصد را فهمید لذا گفته شد که "من حِكمَة الشارع أنّه إذا أراد أنْ يُنيطَ حُكماً بحِكمَةٍ، يجعل له ضابطاً يُرجَعُ إليه تسهيلاً على المكلّفين وتحقيقاً للحُكم" (شهید ثانی، 1421، ج1، ص۵۴۱). البته نباید توهم شود که عقل توانایی درک و فهم تمام مصالح و مفاسد احکام را دارد (مازندرانی، 1429، ج۱، ص۱۸7).
و مصالح و مفاسد در احکام یا منصوص است که خود به نحو مستقل و مستقیم قابل دریافت است، و یا به نحو إنّی، که تشریعات بر مبنای تبعیت از ملاکات، خود رهیافتی به مصلحت و مفسدت است، و یا بنحو لمّی، که از وجود مصلحت و مفسدت در متعلقات، احکام آنها قابل فهم و کشف است (ابن عاشور، 1421، ص196 ؛ لطفى، 1375، ص329). و تردیدی نیست که اهداف جزئی احکام، به اهداف کلی ختم می شوند (علیدوست، 1384، ص122) و این مانع از آن نیست که همه احکام را دارای مقاصد فرعی منتهی به غایات کلی دانست.
اشاعره و برخی از امامیه به تبعیت نوعی در طبیعت احکام باور دارند نه در تک تک افراد. و برخی تبعیت را در نفس اوامر و نواهی دانسته، نه در مأمور به و منهی عنه یا متعلقات آنها (آخوند خراسانی، 1428، ج2، ص355). و برخی دیگر قائل به تفصیل بین احکام تکلیفی و وضعی شده، و مصالح احکام تکلیفی را در متعلقات، و مصالح احکام وضعی را در نفس جعل میدانند. و برخی دیگر به تبعیت در احکام کلی گرایش دارند و معتقد اند فقط احکام کلی تابع مصالح اند، نه احکام جزئی. و برخی دیگر در تبعیت احکام از ملاکات میان احکام واقعی و احکام ظاهری تفکیک کرده اند. باید در نظر داشت که عمده تقریرها و استدلالهای طرفداران تبعیت احکام از مصالح و مفاسد، درباره همه احکام اعم از واقعی و ظاهری است در حالیکه ادله بیان شده این عمومیت را نمی رساند و ادعای شمولیت تقریر و استدلال دیگری می طلبد تا احکام ظاهری را دربر گیرد (مازندرانی، 1429، ج۱، ص۱95 ؛ مرکز التحقیقات، 1430، ج5، ص206 ؛ علی اکبریان، 1395، ص77). چراکه خالی بودن احکام ظاهری از هرگونه مصلحت مسقل مورد اتفاق همه علمای امامیه است (علی اکبریان، 1395، ص131). و به باور شهید صدر مصلحت مفروض در حکم ظاهری در حقیقت در راستای جلوگیری از فوت مصلحت حکم واقعی است و مصلحت امارات و اصول، تحفظ بر بیشترین و مهمترین مصالح احکام واقعی است (صدر، 1406، ج2، ص22).
اگرچه دیدگاه تبعیت تنها در احکام واقعی از پشتوانههای نقلی و عقلی برخوردار است، اما دیدگاه شمولی شهید صدر در احکام ظاهری نیز قابل تامل است و با نظاممند کردن همۀ احکام در چارچوب مصالح، از انسجام بیشتری برخوردار است. و با پذیرش هر یک از این دو دیدگاه میتواند در روش اجتهاد و مواجهه با مسائل جدید، و ترکیب این آندو میتواند راهحلی متعادل و پویایی در پاسخگویی به مسائل مستحدثه و نیازهای زمانه داشته باشد.
3. جایگاه محیط زیست در نظام فقه مقاصدی
موقعیت، منزلت و مرتبهی هر عنصر، از عناصر تشکیل دهنده نظام مقاصدی را باید با توجه به سطح تاثیر گذاری و اهمیت و ارزش وجودی آن نسبت به کل را تبیین شود. منزلت ساختاری هر عنصر بر اساس مبانی، روشها، شیوه ها، ادله و منابع قابل کشف و انتزاع، و در هندسه فقه ترسیم می شوند که ساختار منظمی را با توجه به این ترتیب، تنظیم می کنند.
3.1. انواع مقاصد
برداشت های متعددی در خصوص انواع مقاصد وجود دارد. برخی مقصد عام را، حفظ نظام عمومی، حفظ نوع انسانی، عقل و موجودات عالم امکانی پیرامونی دانسته (ابن عاشور، 1421ق، صص414و273)، و برخی مقاصد کلی را هدایت، تعلیم، صلاح، روشنگری، حق، رحمت، عدل، مساوات، قدرت نظام امت اسلامی، تعقل، آزادی، اخلاقمداری، وحدت و تکامل مندی؛ و گروهی دیگر عبادت، تزکیه نفس و عمران و آبادی زمین (العلوانی، 2001، ص145)؛ و دسته ای جلب مصالح و دفع مفاسد می دانند (ویسی، 1386، ص100). و برخی مقاصد شرعی را به ترتیب: دین، نفس، مال، نسل و عقل عنوان کرده اند (شاطبی، 1417ق، ج2، ص20) و دیگران نیز بدون تردید در هدفمندبودن شریعت، مقاصد را بر اساس مبانی اصولی خود در منابع، ادله و شیوه های کشف اهداف و حِکَم و مقاصد دین ترتیببندی های متفاوتی ارائه داده اند، نظیر فخر الدین رازی، نفس، مال، نسب، دین و عقل؛ و دیگر فقیهان مقاصدی نظیر آمُدی، بیضاوی، ابن عاشور انظار و آرایی بر اساس یافته های خود در این زمینه را اظهار کرده اند (ویسی، 1386، ص99). در این سیاهه مبنا را بر انواع مشهور پنجگانه شاطبی تنظیم خواهیم کرد در عین حال بایدگفت این مانع از آن نیست که رویکرد مقاله را بر دیگر دیدگاهها در انواع منطبق کرد.
و در عین حال باید گفت که مقاصد به اعتباری دیگر بر دو قسم کلی تقسیم می شوند مقاصد مطلوب بالذات یا بالأصالة، و مقاصد مطلوب بالغیر؛ صاحب القواعد والفوائد می نویسد: "متعلقات الأحكام قسمان: أحدهما: ما هو مقصود بالذات، وهو المتضمن للمصالح والمفاسد في نفسه. والثاني: ما هو وسيلة وطريق إلى المصلحة والمفسدة." (شهید اول، بیتا، ج1، ص60)؛ که محیط زیست در حقیقت از مقاصد نوع دوم است.
3.2. مراتب مقاصد
مقاصد را باید بر اساس تحلیل واقعیتهای عینی، و امکان کاربردی کردن احکام و ارزشهای دینی در متن زندگی و با عنایت به منابع، رتبه بندی کرد. این ترتیب بندی کمک می کند تا اجتهادی پویا و انعطاف پذیر را با شرایط زمانی و مکانی بدست آورد. بر اساس منابع معتبر، مقاصد برحسب مصلحت وجودی، دارای مراتب مختلفی از عالی به دانی است. و اهداف کلان به عنوان پایه های اصلی عمل میکنند، بگونه ای که هر حکم و قاعدهی شرعی که بتواند در تحقق آن اهداف سهیم باشد، به همان میزان در منظومه فقه اهمیت و ارزش پیدا می کند. و علی المبنا بر حسب نیازسنجی انسان، مقاصد به سه طبقه ضروریات، حاجیات و تحسینیات قابل تقسیم هستند (العلوانی، 2001، ص7 ؛ النجار، 2008، ص46).
ضروریات، نیازهای حیاتی و اساسی، که قوام بخش مصالح دین و دنیا است بگونه ای که بدون آنها فساد و تباهی در دو بُعد دنیوی و دینی را به همراه خواهد آورد. حفظ آنها با حفظ اصل وجود آنها در اثربخشی و ثبات از حیث وجودی، و پیشگیری از عوامل مخل در کارایی و انعدامی آنها است. حفظ دین با ایمان، اقامه نماز، روزه، حج و نظایر آن محقق می شود؛ حفظ نفس و عقل با خوردن، آشامیدن، پوشاک و نظایر آن به مقداری که حفظ جان و عقل با آن محقق می شود، حفظ نسل و مال هم به همانگونه خواهد بود (شاطبی، 1417ق، ج2، ص18). در این مرتبه اصل مقاصد از حیث کمی مورد نظر است و نه ابعاد، جهات و گستره آنها از حیث کیفی، بلکه صرفا جانب حفظ وجود به میزانی که مانع از انعدام آنها شود.
حاجیات، نیازهای مرتبط با رفاه، آسایش و توسعه در زندگی است که نبود آن تنها در غالب موجب سختی و مشقت شده، و نسبتا زندگی مطلوب حاصل نمی شود، اما اثر مخرب و فساد ناشی از فقدان ضروریات را ببار نمی آورد. این مرتبه از مقاصد نیز در تمام ابعاد زندگی از عبادات تا معاملات بالمعنی الاعم را شامل می شود و نوعی گشایش در زندگی را به همراه می آورد. در بعد عبادی مثلا در سفر نماز شکسته، و در بیماری و کهنسالی روزه مورد تخفیف واقع می شود. و در معاملات به معنای اعم مثلا مباح بودن صید، بهره مندی از طیبات، مباحات، مشترکات و غیره، از زمره این مرتبه تعریف می شوند (همان، ص21).
تحسینیات به اموری می پردازد که باعث زیبایی و بهبود زندگی میشوند و هرآنچه از محاسن و مکارم اخلاقی را شامل است و این مرتبه نیز در تمام ابعاد و جهات حیات ساری و جاری است (همان، ص22). در عبادات مثلا تقرب به نوافل، و پرداخت صدقات، و در معاملات به معنای اعم پوشاک شیک و زیبا، خوردن طیبات و خوراکی های لذیذ و مانند آن است. این مرتبه از مقاصد در حقیقت وجودش خوب و پسندیده است و عدم آن هیچ خللی را مانند ضروریات و حاجیات بهمراه نمی آورد.
شهید اول از فقهای امامیه با بکارگیری واژه مصالح، آن را به پنج قسم تقسیم کرده "الشرع معلل بالمصالح، فهي إما في محل الضرورة، أو محل الحاجة، أو التتمة، أو مستغنى عنها، إما لقيام غيرها مقامها، وإما لعدم ظهور اعتبارها" (شهید اول، 1403، ص160) و در جای دیگری مصالح را به سه قسم ضروری، حاجی و تکمیلی تقسیم کرده و از دو قسمی که به دلیل جانشینی چیز دیگر و عدم ظهور اعتبارش، از آن بی نیاز شده اند سخنی نگفته است.
3.2.1. درجات مراتب مقاصد
در فقه مقاصدی، هر نوع از مقاصد شرعی (اعم از ضروری، حاجی یا تحسینی) دارای درجات مختلفی از عالی به دانی است که بر اساس میزان اهمیت وارتباط آن با اهداف کلان شریعت (مانند حفظ دین یا نفس)، شدت مصلحت یا مفسده در متعلق حکم، و تأثیر اجرا یا ترک آن در نظام فردی و اجتماعی تعیین میشود.
این درجات با توجه به نسبت و میزان مصلحت و مفسدت در متعلقات احکام رتبه بندی می شوند. برای شناخت کامل از نظام و ساختار منظومه فقه مقاصدی، فهم و درک درجات در هر یک از انواع مراتب، و شناخت اهم از مهم، در اتخاذ تصمیم در دو بعد نظری و عملی، و تقدیم هر یک بر دیگری، تاثیر بسزایی دارد؛ بدین صورت که در مرتبه ضروریات، حفظ نفس یک ضرورت است، اما این ضرورت در مواردی مانند حرمت قتل عمد (با مصلحت شدید) و جواز خوردن مردار در اضطرار (با مصلحت محدود) درجات متفاوتی دارد. و در مرتبه حاجیات، تسهیل در سفر و رخصت شکسته خواندن نماز، یک نیاز حاجی است، اما این نیاز در مقایسه با سایر تسهیلات شرعی ممکن است درجه پایینتری داشته باشد. و در مرتبه تحسینیات نیز، آداب لباس پوشیدن، یک امر تحسینی است، اما میزان تأکید شرع بر آن در مقایسه با دیگر مستحبات متفاوت است. هرچند اخلال در برخی از درجات پایین، لزوما خللی در حکمت اصلی در آن مقصد موجب نمی شود (شاطبی، 1417ق، ج2، ص24)؛ مثلا در قصاص، ضرورتی ندارد که حتما انجام گیرد، بگونه ای که اگر صورت نگیرد، خللی در آن مقصد صورت گیرد؛ یا نماز جماعت که اگر برپا نشود، حفظ دین دچار زوال شود، اما قُرب به هدف کلان، به همان میزان، صورت نمی گیرد.
درجات مقاصد نشان میدهد که نه تنها بین مراتب سهگانه مقاصد (ضروریات، حاجیات، تحسینیات) تفاوت وجود دارد، بلکه در درون هر مرتبه نیز سطوح مختلفی از اهمیت مصالح قابل درک است. شناخت این درجات به فقیه و قانونگذار اسلامی کمک میکند تا در موارد تزاحم احکام، بتواند مصلحت اهم را تشخیص دهد. و در سیاستگذاریهای کلان، اولویتها را بر اساس اهداف شریعت تنظیم کند. و در مواقع اضطرار یا تغییر شرایط اجتماعی، انعطافپذیری لازم را در اجرای احکام داشته باشد. عدم توجه به این درجات ممکن است منجر به اخلال در نظام تشریع یا اجرای نادرست احکام شود. و به عبارت دیگر، فقه مقاصدی با ارائه این چارچوب دقیق، هم به حفظ و ثبات شریعت کمک میکند و هم به نیازهای متغیر جامعه پاسخ میدهد.
3.2.2. ترتّبی بودن مراتب مقاصد
با تامل و تحلیل مقاصد و مراتب آنها ترتبی قابل تصور است که در صورت اخلال در اصل وجود در مرتبه بالاتر، اخلال در مرتبه پایین تر را موجب می شود. بدین ترتیب که اگر در مرتبه ضروریات خللی ایجاد شود، لاجرم در حاجیات و تحسینیات خلل وارد می شود. این ترتّب تنها از جانب عالی به دانی متصور است، و عکس آن چنین خللی را وارد نمی سازد؛ بدین بیان که خلل در تحسینیات خللی در حاجیات، و خلل در حاجیات، خللی در ضروریات نخواهد گذاشت. البته ممکن است به نوعی آن را تحت تاثیر قرار داده، و مانع از رسیدن به اهداف و غایات کامل شود. بر این اساس ریشه و اصل تمام مقاصد را باید ضروریات دانست، بگونه ای که قوام تمام آنها، به قوام ضروریات بستگی دارد؛ و در مراتب دیگر وجودا و عدما، دائر مدار ضروریات خواهند بود (همان، ص31).
غزالی مقاصد خمسه را در دسته ضروریات می گنجاند (العلوانی، 2001، ص7) این دسته بندی بستری مناسب برای تحلیل و تفسیر شریعت را فراهم میآورد (نقیبی،1396، 224) و شأنیت تنظیم احکام جزئی، و تولید آن در بستر نیاز، در ابعاد و زوایای مختلف در چارچوب نظام مقاصدی، و مطابق و موافق با کلیات شریعت را به ارمغان می آورد (العلوانی، 2001، ص139). مقاصد کلی در واقع به مثابه قواعد در قانون اساسی هستند که قوانین عادی آیین نامه ها، بخشنامه ها، دستورالعملها و تمام مراتب بعدی باید ناظر، مطابق، هماهنگ و همسو به آنها باشند.
4. نقش محیط زیست در نظام فقه مقاصدی
با تدبر در ادله نقلی از تخریب زمین و متعلقات آن، به فساد تعبیر شده و از آن نهی شدید شده است (وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا) (اعراف، 56) و نیز (كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ) (بقره، 60) و (وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ) (قصص، 77) و (وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ) (بقره، 205) ونیز با کنکاش در منابع روایی احادیث کثیری در این موضوع یافت می شود از جمله: امام صادق (ع) فرمود: لاَ تَطِيبُ اَلسُّكْنَى إِلاَّ بِثَلاَثٍ: اَلْهَوَاءِ اَلطَّيِّبِ وَاَلْمَاءِ اَلْغَزِيرِ اَلْعَذْبِ وَاَلْأَرْضِ اَلْخَوَّارَةِ. (حرانی، 1363، ج1، ص320) زندگى با سه چيز گوارا مى شود: هواى پاک، آب فراوان گوارا و زمين نرم و آماده کشت. و نیز در روایتی فرمود: لا تُفْسِدْ عَلَي الْقَوْمِ مَاءَهُمْ. (مجلسی، 1406ق، ج2، ص111) و نیز فرمود: لاتَقطَعُوا الثِّمارَ، فَیَبعَثَ اللَّهُ عَلَیکُم العَذابَ صَبًّا (حرعاملی، بیتا، ج19، ص39)؛ از تناسب صدر و ذیل آیات ناهی از فساد در طبیعت، و نیز روایات وارده در ذیل آنها که از واژگان اکل، شرب، حرث و نسل استفاده شده، نهی فساد استفاده می شود، و حتی تهدید به عذاب در صورت تخریب، نشان از اهمیت آن در این نظام دارد.
کارکرد، اثرگذاری و تأثیر عملی محیط زیست در تحقق اهداف کلی و جزئی شریعت قابل انکار نیست و اساسا بدون آن امکان تحقق سایر مقاصد ممکن نخواهد بود و نقش مقدمی، تسهیل کننده و بسترسازی آن در این نظام بدین بیان است که محیط زیست به عنوان یکی از ارکان حیاتی، نقشی بنیادین و بینظیری در ایجاد شرایط مطلوب برای دستیابی به اهداف کلان شریعت دارد؛ بگونه ای که اگر آسیبی به آن وارد شود، تمام متعلقات حیات را تحت شعاع قرار داده و به جان، عقل، نسل، مال و دین انسان آسیب وارد می کند (شاطبی، 1417ق، ج2، ص32 ؛ شهید اول، بیتا، ج1، ص60). بر این پایه همه چیز در چرخه بزرگ محیط زیست دارای نقش و اثر در بقای حیات مطلوب دارد بگونه ای که از بین بردن یا تلف برخی از عناصر آن بصورت غیر هدفمند و بدون در نظرگرفتن مصلحت، فعلی عبث و ناشایست است که در آموزه های شرعی از آن به شدت نهی شده (بقره، 205) و باعث خلل و فساد در این نظام می شود.
حال به طور دقیقتر در مورد نقش و کارکرد محیط زیست در مقاصد خمسه را بیان می شود.
4.1. نقش محیط زیست در حفظ نفس
سلامت جسمی و روانی انسانها به کیفیت محیط زیست وابسته است و آلودگیها، تخریب منابع طبیعی، و تغییرات زیستمحیطی تهدیدی مستقیم برای حیات و بقای آنها بهشمار میروند. مثلا غلظت بالای ذرات در توفانهای گردوغباری باعث سينوزيت، برونشيت، آسم و آلرژی و صدمه به عملكرد دفاعی ماكروفاژها می شود كه منجر به افزايش عفونتهای بيمارستانی می گردد (آرامی و همکاران، 1397، ص50). از این رو، حفاظت از محیط زیست نه تنها یک وظیفه اجتماعی، بلکه یک تکلیف شرعی است که در راستای صیانت از جان انسانها تأکید شده است. از منظر فقه اسلامی، هرگونه اقدامی که به آلودگی هوا، آب، یا زمین منجر شود و سلامت انسانها را به خطر اندازد، ممنوع است و عاملان آن مسئول شناخته میشوند. حفظ محیط زیست همچنین تضمینی برای بهرهبرداری پایدار از منابع طبیعی است که برای تأمین نیازهای انسانها ضروری است. بنابراین، در راستای تحقق هدف والای حفظ نفس، محافظت از محیط زیست بهعنوان یک وظیفه دینی، اخلاقی و اجتماعی ضروری است.
4.2. نقش محیط زیست در حفظ نسل
حفظ نسل، بهعنوان یکی از مقاصد اصلی شریعت، وابسته به محیط زیست سالم است که منابع حیاتی نظیر آب، خاک، هوا و تنوع زیستی را برای بقای نسلهای آینده فراهم میآورد. آلودگی و تخریب این منابع میتواند سلامت نسلها را تهدید کرده و بیماریهای مزمن و نقصهای ژنتیکی را افزایش دهد (حاجی ور و همکاران، 1400، ص52). محیط زیست سالم، علاوه بر تأمین نیازهای اساسی، بستری برای آموزش نسلهای آینده در راستای حفاظت از منابع طبیعی و رفتارهای پایدار فراهم میسازد. ازاینرو، حفاظت از محیط زیست بهعنوان وظیفهای شرعی و اخلاقی، ضامن بقای نسلها و تضمینکننده آیندهای پایدار است.
4.3. نقش محیط زیست در حفظ مال
مال در نگاه شریعت دارای جایگاه مهمی است که قوام کارها و فعالیتها و برآورده شدن نیازها به آن است. محیط زیست سالم بهعنوان یکی از داراییهای عمومی، نقش کلیدی در حفظ مال و تأمین معیشت جوامع ایفا میکند و از منظر فقه اسلامی، حفظ آن در راستای حفظ مال قرار میگیرد (النجار، 2008، ص189). منابع طبیعی مانند آب، هوا، جنگلها، حیوانات سرمایههایی حیاتیاند که تخریب آنها میتواند منجر به خسارات سنگین اقتصادی و اجتماعی شود. مثلا غبار اتمسفری مانع از نفوذ نور خورشيد شده و می تواند منجر به كاهش توليدات كشاورزی به ميزان 5 تا 30 درصد می شود (آرامی و همکاران، 1397، ص51). اصول فقهی مانند لاضرر، اتلاف، تسبیب، اختلال نظام و عدالت بر مسئولیت افراد و جوامع در حفاظت از این منابع تأکید دارند. این اصول، ضمن جلوگیری از آسیب به منابع طبیعی، بر جبران خسارات واردشده و توزیع منصفانه منابع تأکید میکنند. بدین ترتیب، حفاظت از محیط زیست نهتنها تضمینکننده رفاه فعلی، بلکه ضامن حقوق نسلهای آینده و توسعه پایدار است (بیومی الرخ، 1441، ص1479).
4.4. نقش محیط زیست در حفظ دین و عقل
محیط زیست سالم نقشی اساسی در تحقق مقاصد حفظ دین و عقل دارد. و بستری مناسب برای رشد معنوی و انجام عبادات فراهم میکند، و آرامش روانی و سلامت جسمی انسان را تقویت میکند (شاطبی، 1417ق، ج2، ص32 ؛ کاتبی و همکاران، 1401، ص324). دین در بعد نظری و عملی که در ساحت زندگی انسان نقش آفرینی می کند (تدیّن و التزام) به عنوان یکی از مقاصد شریعت است (النجار، 2008، ص63)، حفظ دین به معنای تأمین و تضمین حراست از ایمان، تعالیم، ارزشها و آموزههای عملی دینی در سطح فردی به معنای پایبندی به اصول و احکام، انجام عبادات و تقویت اعتقادات با هدف تقرب به خداوند و جلوگیری از لغزشها و انحرافات اخلاقی فراهم کند. و در بعد اجتماعی به معنای ایجاد فضایی که در آن دین بتواند به عنوان یک نهاد اجتماعی و فرهنگی حضور داشته و در ساختارهای اجتماعی نفوذ کند و مردم در آن بتوانند به ارزشهای دینی پایبند بمانند و نسلهای آینده در این فضا پرورش یابند. از سوی دیگر، محیط زیست سالم برای حفظ و تقویت عقل، اهمیت ویژهای دارد. محیطهای سالم به کاهش استرس، تقویت خلاقیت، بهبود سلامت جسمی و روانی و ارتقای تواناییهای فکری کمک میکنند. محیط طبیعی و پاک شرایط یادگیری و تبادل افکار را تسهیل کرده و تفکر انتقادی و مسئولیت اجتماعی را در افراد تقویت میکند. بنابراین، حفاظت از محیط زیست بهعنوان یک وظیفه دینی و اجتماعی، زمینهساز تعالی عقل و پیشرفت جامعه در ابعاد علمی، فرهنگی و اجتماعی است.
با روشن شدن نقش و تاثیر محیط زیست در زندگی و ارتباط آن با دیگر مقاصد، برخی آن را از مصادیق حاجیات آورده (بیومی الرخ، 1441، ص1453)؛ و برخی آن را در زمره ضروریات معرفی کرده است (النجار، 2008، ص209). اما با تامل در حقیقت محیط زیست و نقش بی بدیل آن بعنوان بستر تحقق مقاصد خمسه بعنوان مقاصد اصلی شریعت یعنی حفظ جان، عقل، نسل، مال و حتی دین، بگونه ای که مقاصد خمسه دائر مدار محیط زیست است بنابر این باید جایگاه آن را در مرتبه ای مافوق مقاصد خمسه بازتعریف کرد وآن را بعنوان مقصدی ضروری و مستقل و کلان در نظر گرفت (وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ) (حجر، 19-20) حیات انسان در بستر محیط زیست قابل تحقق و بقاء است. شاطبی تلویحا نوشته است "فلو عُدم الدین عدم ترتُب الجزاء المرتجی، ولو عُدم المکلّف لعُدم مَن یتدیّن، ولو عُدم العقل لارتفع التدیّن، ولو عُدم النسل لم یکن في العادة بقاء، ولو عُدم المال لم یبق عیش، ...، فلو ارتفع ذلک لم یکن بقاء، وهذا کله معلوم لا یرتاب فیه من عرف ترتیب أحوال الدنیا، وأنها زادٌ للآخرة" (شاطبی، 1417ق، ج2، ص32).
نتیجهگیری
این پژوهش با تحلیل نقش محوری محیط زیست در نظام مقاصد شریعت نشان میدهد که محیط زیست نه تنها بستری ضروری برای تحقق مقاصد پنجگانه (دین، نفس، نسل، عقل و مال) محسوب میشود، بلکه به دلیل تأثیر وجودی و عدمی آن در بقا و زوال این مقاصد، کارکردی بیبدیل دارد. به عبارت دیگر، محیط زیست سالم شرط لازم برای تحقق هر کدام از این اهداف است، بهگونهای که تخریب آن، مستقیماً بقا و کارآمدی آنها و سایر مقاصد فرعی را تحت تاثیر قرار میدهد.
یافتههای این تحقیق اثبات میکند که اهمیت محیط زیست و میزان نقش و تأثیر آن، تا حدی است که جایگاهی فراتر از سایر مقاصد پیدا میکند و سایر اهداف متناسب با درجه وابستگی آنها به آن بازتعریف میشوند. و به عنوان یک مقصد ضروریِ فرارتبهای در هندسه فقه مقاصدی قرار میگیرد. بدین بیان که این جایگاه به دلیل سهم بینظیر آن در ایجاد مصالح عمومی و جلوگیری از مفاسد گسترده، آن را در رتبهای بالاتر از سایر ضروریات قرار میدهد. در نتیجه، سایر مقاصد باید متناسب با وابستگی وجودی خود به محیط زیست بازتعریف شوند.
و بر اساس جایگاه فرارتبهای و نقش زیرساختی محیط زیست، باید تمام احکام فردی و اجتماعی مرتبط با آن بر مبنای اولویت حفاظت از اکوسیستمها بازنگری شوند. و قوانین موضوعه میبایست به آن به عنوان یک حق بنیادین، ضمانتهای اجرایی متناسب برای صیانت از آن ایجاد کنند.
کتابنامه
-آرامی، سید عبدالحسین، اونق، مجید، محمدیان بهبهانی، علی، اکبری، مهری، زراسوندی، علیرضا. (1397). تحلیل مطالعات مخاطره گرد و غبار در جنوب غرب ایران در دوره 22 ساله، نشریه تحلیل فضایی مخاطرات محیطی، سال پنجم، شماره1، بهار.
-ابن عاشور، محمدطاهر،(1421ق) مقاصد الشریعة الاسلامیة، نشر دارالنفائس، اردن، چاپ دوم.
-العلواني، طه جابر، (2001م) مقاصد الشریعة، نش دار الهادی، بیروت، چاپ اول.
-النجار، عبدالمجید، (2008م) مقاصد الشریعة بأبعاد جدیدة، نشر دارالغرب الاسلامی، بیروت، چاپ دوم.
-حرانی، ابن شعبه، (1363)، تحف العقول، با تعلیقه علی اکبر غفاری، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم.
-حرعاملی، محمد بن الحسن، (بی تا). وسائل الشيعة، ناشر مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث ـ قم.
-خوئی، سید ابوالقاسم، (1368) اجود التقریرات، نشر کتابفروشی مصطفوی، قم، چاپ دوم.
-سبحانی، جعفر، (1381) محاضرات فی الالهیات، نشر موسسه امام صادق (ع)، چاپ ششم، قم.
-سبحانی، جعفر،(1383) أُصول الفقه المقارن فيما لا نصّ فيه، نشر موسسه امام صادق (ع)، قم، چاپ اول.
-مازندرانی، سیفی، علىاكبر، (بی تا) البراهين الواضحة في عقايد الإمامية على ضوء العقل و الكتاب و السنة، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ اول.
-مازندرانی، سیفی، علی اکبر، (1429ق). بدایع البحوث في علم الأصول، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم.
-شاطبی، أبو إسحاق إبراهيم بن موسى. (1417ق)، الموافقات، ناشر دار ابن عفان، عربستان، چاپ اول.
-شهید اول، محمد بن مکی عاملی، (بی تا)، القواعد والفوائد في الفقه والاُصول والعربية، ناشر مکتبة المفيد، قم، چاپ اول.
-شهید ثانی، زین الدین علی جبعی عاملی، (1421)، رسائل شهید ثانی، نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، 1421ق، چاپ اول.
-صافی گلپایگانی، علی، (1427ق) ذخیرة العقبی فی شرح العروة الوثقی، نشر گنج عرفان، چاپ اول، قم.
-صدر، محمد باقر، (1406). دروس فی علم الاصول، نشر دار الکتاب اللبنانی، بیروت، چاپ دوم.
-صدوق، محمد ابن علی، (1385هـ). علل الشرایع، نشر المكتبة الحيدرية، نجف اشرف.
-علی اکبریان، حسنعلی (1395)، درآمدی بر فلسفه احکام، ناشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، قم.
-علیدوست، ابوالقاسم، (1384) فقه و مقاصد شریعت، مجله فقه اهل بیت، شماره 41.
-کلینی، محمد ابن یعقوب (1407ق). الکافی، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم.
-لطفى، اسداللّه، (1375). تعقل و تعبد در احكام شرعى، مجله کاوشی نو در فقه، شماره 7 و 8.
-مجلسی، محمد باقر، (1406). ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، نشر كتابخانه آيه الله مرعشي نجفي، قم، چاپ اول.
-مشهدی، علی، (1389). ترمینولوژی حقوق محیط زیست، تهران، انتشارات خرسندی، چاپ اول.
-ملایی، محمدرضا، رهدار، احمد، میراحمدی، منصور، (1400). تبیین ظرفیت های فقه مقاصدی در پشتیبانی از نظام قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، دوره18، پاییز، شماره66.
-نقیبی، سید ابوالقاسم، (1396). مقاصد شریعت و جایگاه آن در استنباط حکم شرعی، مجله پژوهش های فقهی، شماره2، تابستان.
-ویسی، زاهد، (1386). نظریه مقاصد الشریعه یا اهداف دین؛ راهی برای گذار از آفات و آسیب های دین ورزی و دین پژوهی، فصلنامه کتاب نقد، شماره 44، پاییز.
Abstract
The objectives of Sharia, based on the presumption that rulings follow benefits and harms, and considering their value analysis, are classified into various ranks and degrees. Each is defined according to its existential value within the systematic and coherent framework of Maqasidi jurisprudence. The environment is an issue whose functional role and normative position in creating favorable conditions for the realization and preservation of objectives, and achieving Sharia's noble goal of preserving and developing public interests while preventing harms, needs clear explanation. In this article, through a descriptive-analytical approach and using library resources, the role of environment in protecting religion, life, progeny, intellect and property - as Sharia's primary objectives - is examined. Due to its central and unique function as the existential and non-existential foundation for their realization, preservation and continuity, its position as an essential objective is proven. Its rank among necessities is determined at superior levels by understanding its degree of influence, such that other objectives are redefined beneath its level according to their relative importance. Accordingly, individual and social environmental rulings and subsequent legislation must be redefined according to this role and position and considered in practical measures. The innovative aspect of this study lies in presenting the environment as an infrastructural concept, explaining its existential-non-existential relationship with other objectives, proposing the inverted hierarchy of objectives, determining its supra-rank position, and considering this role and position in explaining individual, social rulings and legislation - representing a novel step in combining theory and practice in environmental jurisprudence.
Keywords: Environment, jurisprudence (fiqh), objectives (maqāṣid), systematic framework, Sharia, benefits (maṣāliḥ), harms (mafāsid).
[1] - دانشجوی دکتری حقوق خصوصی، گروه حقوق خصوصی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
[2] - دانشیار حقوق خصوصی، گروه حقوق خصوصی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
[3] - استادیار حقوق خصوصی، گروه حقوق خصوصی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.