Necessity of Forming a Government Based on Governmental Jurisprudence from the Perspective of Imam Ali (as)
Subject Areas : Quarterly Journal of Research for the Studies of the Ahl al-BaytHadi Esmail Zadeh 1 , Hasan Fallah Ahmad Chali 2 , Rahman Vali Zadeh 3
1 - PhD student in Jurisprudence and Fundamentals of Islamic Law, Faculty of Theology and Islamic Studies, Babol Branch, Islamic Azad University, Babol, Iran.
2 - Assistant Professor of Islamic Religions and Mysticism, Faculty of Theology and Islamic Studies, Babol Branch, Islamic Azad University, Babol, Iran (Corresponding author).
3 - Assistant Professor of Islamic Jurisprudence and Law, Faculty of Theology and Islamic Studies, Babol Branch, Islamic Azad University, Babol, Iran.
Keywords: Necessity, Government, Governmental Jurisprudence, Imam Ali (as).,
Abstract :
Shia jurisprudence, as a valuable heritage from the previous jurisprudents, has always been codified on the basis of fundamentals, which responded to the individual and social needs of societies, in such a way that in addition to responding to Sharia issues in the individual sphere, in the macro and governmental context as well. In the direction of the desired management of the society towards worldly and Hereafter happiness and finally the formation of Islamic civilization, the introduction of which is government jurisprudence, has been taken into consideration. In the definition of government jurisprudence, despite the many definitions, it is jurisprudence that is the basis of the formation of the government and government institutions, as well as the basis of government decisions and determines the form, content and orientation of government regulations and laws. The subject under discussion is the necessity of forming a government based on the principles of governmental jurisprudence from the point of view of the words of Imam Ali (as). The issue of forming a government is one of the supreme goals of creation and causes the growth and perfection of human beings, and it has always been the focus of divine prophets and pure imams.
منابع
1- قرآن کریم
2- نهج¬البلاغه
3- اخوان کاظمی، بهرام،«آرمان های حکومت از دیدگاه امام علی»،مجله کوثر، ص 342، شماره
4- اراکی، محسن، (1393). فقه نظام سیاسی اسلام، جلد 4، قم: انتشارات معارف 36
5- ابن فارس،احمد بن فارس بن زکریا.(1387ق) معجم مقاییس اللغه.چاپ اول. قم:مرکز دراسات الحوزه والجامعه.
6- ابن منظور، محمد بن مکرم، (1385)، لسان العرب، 20 جلد، اول، انتشارات احیاء التراث العربی، بیروت
7- پرور، اسماعیل، (1390)، «فقه حکومتی چرایی، چیستی و چگونگی»، سوره اندیشه، دوره شماره 56 و 57، 195-192
8- حافظ نیا، محمد رضا؛ (1397). مقدمه¬ای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چاپ دهم، تهران، انتشارات سمت
9- - ﺧﺎﻣﻨﻪاي،سید علی، بیانات در دیدار با جمعی از علما و روحانیون و طلاب،6/1/1366
https://farsnews.ir/news (access 31-7-2024)
10-- دلشاد تهرانی،مصطفی(1377). دولت آفتاب،تهران: خانه اندیشه جوان.
11- دلشاد تهرانی، مصطفی(1390). جزوه حکومت و مدیریت در نهج البلاغه، شهر ری:دانشکده علوم حدیث.
12 - دهخدا، علی اکبر.(1325). لغت¬نامه جلد چهارم. چاپ اول.. تهران: سازمان لغت¬نامه دهخدا.
13- ذوالفقاری، محمد، سیدیان، سید مهدی، (1391)، «فقه حکومتی؛ چیستی، چرایی، چگونگی»، معرفت سیاسی، دوره چهارم، شماره 1، 67-49
14- سلمانی کیاسری، محمد(1385).حکومت و رهبری از منظر نهج البلاغه، قم:انتشارات مسجد مقدس جمکران.
15- شب¬خیز، محمدرضا، (1392) اصول فقه دانشگاهی، چاپ دوم، انتشارات کتاب آوا، تهران
16- ضیایی¬فر، سعید، (1391)، رویکرد حکومتی به فقه، علوم سیاسی، دوره 14، شماره 53، 31-7
17- فراهیدی، خلیل بن احمد، (1364)، العین، 8 جلد، چاپ اول، انتشارات اسوه، تهران
18- مشکانی سبزواری، عباسعلی، (1390)،درآمدی بر فقه حکومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری»حکومت اسلامی، دوره 16، شماره 2، 184-155
19- مجلسی،محمد باقر.(1403ق) بحار الانوار .جلد صد و چهارم .بیروت:دارا الحیاء التراث العربی.
20- مطهری، مرتضی، (1377)، آشنایی با علوم اسلامی، چاپ اول، انتشارات صدرا، تهران.
21- میرباقری، سید محمد مهدی، عبدالهی، یحیی، نوروزی، حسن، ، (1395) «فقه حکومتی از منظر شهید صدر»، راهبرد فرهنگ، شماره 36، 86-61
<13> پژوهشنامه معارف اهل بیت (ع)، سال سوم، شمارۀ نهم، پاییز ۱۴۰۳ ش
Research for the Studies of the Ahl al-Bayt (as), Year 3, Issue 9, Autumn 2024
ضرورت تشکیل حکومت بر مبنای فقه حکومتی از منظر امام علی (علیه السلام)
هادی اسماعیلزاده1
حسن فلاح احمد چالی2
رحمان ولیزاده3
تاریخ دریافت: 28/06/140۳ تاریخ پذیرش: 25/08/140۳، صفحۀ ۱۳ تا 25 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
فقه شیعه به عنوان میراثی ارزشمند از فقهای پیشین، همواره بر محور مبانی و اساسی مدون شده، که پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی جوامع بوده، به¬گونه¬ای که علاوه بر پاسخگویی به مسائل شرعی در حوزه فردی، در بستر کلان و حکومتی نیز در راستای اداره مطلوب جامعه به سوی سعادت دنیوی و اخروی و در نهایت تشکیل تمدن اسلامی که مقدمه آن فقه حکومتی می¬باشد مورد توجه قرارگرفته است. در تعریف فقه حکومتی علی¬رغم تعریف¬های متعدد، فقهی است که مبنای شکل¬گیری دولت و نهادهای دولتی و نیز مبنای تصمیمات دولت و تعیین¬کننده شکل، محتوا و جهت¬گیری مقررات و قوانین دولت است. موضوع مورد بحث، ضرورت تشکیل حکومت بر مبانی فقه حکومتی ازمنظر کلام امام علی (علیه السلام) است مسأله تشکیل حکومت از اهداف متعالی خلقت و موجب رشد و کمال انسان¬ها می¬باشد و همواره مورد توجه انبیای الهی و ائمه اطهار بوده است و ایجاد فقه حکومتی نیز که وجود آن¬ جهت نظم و مدیریت جامعه امری ضروری است در این امر خطیر سهیم هست..در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و اطلاعات کتابخانهای ابتدا به تعریف فقه،حکومت، فقه حکومتی، پرداختهایم و سپس در انتها به اهمیت و ضرورت تشکیل حکومت بر مبنای فقه حکومتی از دیدگاه کلام امیرالمومنین(ع) اشاره خواهیم کرد.
کلیدواژهها: ضرورت، حکومت، فقه حکومتی، امام علی(ع).
درآمد
ﻓﻘﻪ حکومتی به مثابه رویکرد و یک نظریه درﺑﺎرة روش اﺳﺘﻨﺒﺎط احکام فقهاست، و همچنین فقه حکومتی نگرشی کل¬نگر و ﻧﺎﻇﺮ ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﺑﻮاب ﻓﻘﻪ دارد. ازاﯾﻦرو،گستردگی که در ﻓﻘﻪ حکومتی بحث می¬شود، در برگیرنده ﺗﻤﺎم ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﻘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. بر طبق قوانین فقه اسلامی هیچ فردی حق حاکمیت مطلقه برای برپایی قوانین الهی را جز خداوند متعال ندارد، خداوند متعال این حق را با نصب خلیفه و جانشین به انسان¬های برگزیده در دوران حضور یعنی معصومین، و در دوران غیبت با انتصاب از طرف آنان، مسئولیت حکومت بر عهده فقهای شیعه است. در فقه حکومتی، قدرت و ظرفیت¬های قوانین فقه اسلامی برای تشکیل و مدیریت حکومت به خدمت گرفته میشوند در واقع، فقه حکومتی به تعبیری بخشی از فقه یا حکومت است و هدف فقه حکومتی، بررسی احکام الهی در همه جنبههای نظام و حکومت الهی است و در نگرش به همه احکام فقهی به ابعاد حکومتی نیز توجه دارد و تأثیر احتمالی هر حکم در کیفیت و اداره مناسب نظام و حکومت را مورد ارزیابی قرار میدهد(مشکانی، 1390: 159).
ادبیات پژوهش
الف-. تعریف فقه
فقه در لغت به معنای، فهم عمیق(لسان العرب، 1412ق: 305)، درایت و شناخت عمیق است( ذوالفقاری و سیدیان، 1391: 52) و با علم فرق دارد. بعبارتی، ادراک و استنباط عمیق مقررات عملی اسلامی از منابع و مدارک مربوطه همان فقه است(مطهری، 1377: 15). در اصطلاح علمی: هوالعلم بالاحکام الشریعه الفرعیه عن ادلتها لتفصیلیه. ترجمه علم به احکام شرعی فرعی از روی ادله تفصیلیه قرآن، سنت، اجماع، عقل است(شب خیز، 1392: 189).
حکومت در لغت به معنای استحکام و بازداشتن فرد از ظلم و ستمگری است(فراهیدی،1364: 67). در کتب حقوق اساسی و علوم سیاسی نیز حکومت، عبارت است از سازمان اداری،تشکیلات و نهادهای سیاسی؛ ماند قوه مقننه، قضاییه و اجرائیه(ابن منظور، 1385: 3).
در تعاریف ارائه شده از حکومت، جدای از نوع دیدگاهها، مترادفهای حکومت نیز لحاظ شدهاست و حکومت را با مفاهیم مترادف، هم سنخ دانستهاند،یا به عبارت دیگر حکومت را با نامهای مختلف تعریف کردهاند که گاه هر نام خود مفهومی جداگانه دارد کهاین نوع اندیشه نیز از همان دیدگاههای فکری آنان منبعث میشود. از جمله مواردی که با حکومت مترادف دانستهاندعبارتند از: دولت،رژیم،حاکم، فرمانروا و بسیاری موارد دیگر، که در این میان مفهوم دولت بیش از همه باحکومت یکسان قلمداد شده است که گاهی در تعریف حکومت و دولت این دو به جای هم ارائه میشوند که گاه مراد از دولت همان حکومت است و مراد از حکومت همان دولت است که ما برای روشن شدن دقیق معنای این مفاهیم به بیان تعریف لغوی و مفهوم دولت و حکومت میپردازیم.
واژه «دولت» از ماده «دول» به معنای گردیدن است.وقتی گفته میشود: «دَالَت الایام» یعنی ایام گردش کرد، و«دَالَت لُه الدَولَة» یعنی مال و ثروت یا پیروزی از آن او شد، و «دال الله ُ بَنِی فُلَان ٍ مِن عَدُوِهِم» یعنی خدا فلان طایفه را بر دشمنانشان پیروزکرد(ابن فارس ،1384ق: 314 - 315) در قرآن کریم نیز آمده است: «وَ تِلک َ الاَیَام ُنُدَاوِلُهَا بَین ِالنَاس»: آن ایام را میان مردم میگردانیم(گاهی به قومی وگاهی به قوم دیگرمیدهیم) (آل عمران: 140). «دولة» به ضم دال و فتح دال دو واژهاست و به ضم دال (دُولَة) در مورد مال و به فتح دال (َدَول) در مورد جنگ استفاده میشود(طبرسی،1403ق:508). «دَولَة» گردیدن زمانه وگردش نیکی و ظفر و غلبه به سوی کسی است ذیل واژه«دولت»(دهخدا، 1367: 52).
1- فقه حکومتی دانش احکام شرعی فرعی از روی ادله تفصیلی در چارچوب یک سازمان متشکل مبتنی بر قدرت حاکم در دولت-کشور است(ضیاییفر، 1391: 131).
2- فقه حکومتی دانشی است، که معارف مربوط به نظامهای اجتماعی یا آموزههای مورد نیاز برای اداره جامعه را از منابع دینی استخراج میکند لذا از فقه حکومتی، گاه به عنوان فقه نظامها یا فقهالاداره یاد میشود(پرور، 1390: 192).
3- فقه حکومتی به مثابه یک رویکرد و یک نظریه درباره روش استنباط احکام فقهی است، که در مقابل روش و رویکرد فردی استنباط احکام قرار میگیرد. فقه حکومتی، نگرشی کلنگر و ناظر به تمام ابواب فقه است. از این رو، گسترهای که در فقه حکومتی بحث میشود تمام ابواب و مسائل فقه خواهد بود. در این نگاه، حکومت نشاندهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی، سیاسی، نظامی و فرهنگی است(مشکانی سبزواری،1390: 184 - 185).
4- فقه حکومتی دانش استنباط احکام مربوط به اداره و سرپرستی از طریق نظامها و نرمافزارهای اجتماعی از منابع دینی است. این دانش، زمینهها و قواعد جریان یافتن اصول و ارزشهای دینی در حوزه مدیریت کلان اجتماعی را فراهم میسازد(میرباقی و همکاران، 1395: 61).
بنابراین فقه حکومتی فقهی است که تبیین الگوی نظام اسلامی در ایجاد روابط گوناگون اجتماعی و مدیریت و هدایت و کنترل آن بر اساس شریعت الهی اسلام را بر عهده دارد. بدین ترتیب واژی فقه حکومتی به مفهومی اعم از واژه (فقه سیاسی) اشاره دارد؛ زیرا شامل فقه مربوط به سایر نظامهای اجتماعی؛ نظیر نظام فرهنگی، نظام آموزشی، نظام اقتصادی، و غیره میشود(اراکی، 1393: 71).
د- تعریف فقه حکومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری
وفتی در باب مسائل مالی اسلام بحث میکنیم، باید این را مورد نظر قرار بدهیم که جامعه اسلامی، نظام اسلامی امور مالیش چگونه بگذرد؟ اگر در باب خمس بحث میکنیم، به این لحاظ بحث کنیم که نظام اسلامی از هر کسی چقدر، از چه چیزی و برای چه مصرفی باید بگیرد؟ کما اینکه ظاهر آیاتی که در باب خمس یا زکات «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم»( توبه: 103). و آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ»(قرآن: 8/41).
ترجمه: و (ای مؤمنان) بدانید که هر چه غنیمت و فایده برید خمس آن خاص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه سفر ماندگان (از خاندان او) است.
ترجمه: تو از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار که بدان صدقات نفوس آنها را پاک و پاکیزه میسازی و رشد و برکت میدهی، و آنها را به دعای خیر یاد کن که دعای تو در حق آنان موجب تسلّی خاطر آنها شود و خدا شنوا و داناست(خامنهای، 1366،1،6).
بحث بر سر امور مسلمانها و جامعه اسلامی است. بحث یک فرد مسلمان بریده از افراد دیگر نیست که حالا من با این یک مشت پولی که دارم، چطور باید رفتار کنم؟ چیزی مهمتر اینکه مجتمع عظیم این میلیونها انسان با این نظام، با این حکومت، اینها با این درآمد خودشان چگونه باید عمل بکنند؟ درآمد عام و عمومی جامعه اسلامی چیست؟ خمس در این رابطه باید مورد توجه قرار بگیرد.
روش تحقیق
روش تحقیق در این موضوع با مطالعات مستندی که از سوی دیگران انجام شده است مورد ملاحظه قرار گرفته و سایر اطلاعات نیز از طریق بررسی¬های کتابخانه¬ای¬، اینترنتی و مقالات داخلی و خارجی انجام پذیرفت. در شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه¬ای محقق یافته¬هاى مصاحبه-ای و کتابخانه¬اى را گردآورى می¬کند و با استفاده از روش استقرائى به فشرده¬سازى اطلاعات از طریق بخش¬بندی و سپس به تجزیه و تحلیل می¬پردازد و در نهایت حکم صادر می¬کند و پاسخ مسئله تحقیق را به اتکاى آنها می¬یابد. روش¬های کتابخانه¬ای در تمامی تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می¬گیرد، ولی در بعضی از آنها در بخشی از فرایند تحقیق یعنی مطالعه ادبیات و سوابق پژوهی، استفاده می¬شود¬(حافظ¬نیا: 1397، 196). عمده¬ترین ابزاری که در تحقیقات کتابخانه¬ای برای جمع آوری اطلاعات از آن استفاده می¬شود. عباارت¬اند از: فیش، جدول و فرم، پرسش نامه¬ی استخراج اطلاعات، نقشه، کروکی و فایل رایانه (همان منبع: 205) در این پژوهش ما بیشتر از ابزار فیش استفاده نمودهایم
الف . اهمیت و ضرورت حکومت از منظر کلام امیرالمومنین
ازتحقیق در زندگانی بشر آشکار میشودکه انسان موجودی است اجتماعی که ذاتا ً همیشه جویای قدرتی بالا دست بوده تا از او دستور بگیرد و این حکومتیپذیری جامعه انسانی را میرساند، البته جویای حکومتی است که مطلوب بوده و در آن حقوق افراد پاس داشته شود؛ غافل ازاینکه انسانها برای دست یافتن به این آرزوی دیرین خود میبایست حول محور خداوند حرکت میکردند تا در این راه توفیق یابند نه حول محور خود و این جز گمراهی ثمرهای برای بشریت نداشته است وبه همین دلیل است که تنها کسانی در مسیر صحیح و راه اصلی سعادت و کمال حرکت نمودهاند که هر گونه حکومت غیر خدا را شرک دانسته و تنها حول خالق اصلی با اعتقاد به مکتب وحیانی حرکت نمودهاند و با هدایتهای انبیاء و اولیاء و فرستادگان خداوند متعال به راه سعادت صعود نموده اند. همیشه باید در جامعه حکومتی مطلوب، برای هدایت مردم وجود داشته باشد تا از اختلافات و انحرافات درجامعه جلوگیری شود. در این میان به لطف خداوند کریم و به مدد تلاشهای فرستاده اش حضرت محمد، دین مقدس اسلام به عنوان کاملترین دین که تمامی دستورات و راه و روشهای لازم را به ما ارزانی داشته است و ائمه معصومین که بهترین حاکمانند برای سعادت و هدایت و البته تبعیت ما از آنها به انسانها هدیه شدهاند ائمه معصومین و از جمله حضرت علی (علیه السلام) در نظر داشتند که وجود حکومت و قدرتی که باعث برقراری نظم در جامعه شود و قوانینی که همگان از آن تبعیت کنند ضروری است و در غیر این صورت نابسامانی در جامعه حاکم شده و در رسیدن به هدف مهم سیر به سوی کمال خلل و آسیب وارد میشود(دلشاد تهرانی،63:1377)
عملکرد امام علی (علیه السلام) در مقابل تفکرات ضد دولت و ضد قانون گروه خوارج تأکیدی بر اهمیت جایگاه حکومت و قانون در جامعه است. حضرت برای تبیین و تفهیم اهمیت جایگاه و ضرورت دولت در مقابل خوارج که شعار «لا حکم الا لله» را سر داده بودند، کلام آنها را سخنی حق دانستندکه از آن امر باطلی را اراده کردهاند. چرا که آنها فرمانروایی را جز برای خدا روا نمیدانستند در صورتی که مردم باید از نعمت وجود حاکم و قوانین و مقررات برخوردار باشد خواه نیکوکار باشد خواه بدکار و تنها در سایه وجود حکومت است که چه کافران و چه مردم افراد با ایمان میتوانند به امور خویش پرداخته و از امنیت برخوردار باشند و ازتضییع حقوق جلوگیری شود(دلشاد تهرانی،15:1390) حضرت برای تاکید بیشتر در اهمیت حکومت میفرمایند: «اسَد ٌحطوم ٌخَیر ٌمِن سلطان ٍظَلُومٍ، وسُلطان ٌظَلُوم ٌخَیر ٌمِن فِتَن ٍتَدوم» شیر درنده از سلطان ستمگر بهتر است، و سلطان ستمگر از فتنه طولانی بهتر است(مجلسی، 1403ق: 359).
نبود حکومت منجر به هرج و مرج و بروز فتنههای طولانی میشود و حضرت برای تفهیم بهتر اهمیت و ضرورت وجود حکومت، شیر درنده را از هرج و مرج و بی حکومتی بهتر میدانند؛ تا جایی که اگر حاکمی جائر و ستمکار باشد، این حکومت ظالمه را بر بیقانونی ترجیح میدهند. باید در نظر داشت با توجه به اینکه انسان موجودی اجتماعی است،در محیط اجتماع و در سایه تبادلات فطری و برخورداری از امکانات و درچارچوب مقررات میتواند پیشرفت کرده و به موفقیت دست یابد، و در غیر اینصورت هر کدام از افراد در تلاش برای رسیدن به خواستهها و منافع خود ممکن است منافع دیگر افراد را سد راه خود دانسته و درصدد رفع آن برایند و این باعث هرج و مرج و افسار گسیختگی در جامعه میشود. بنابراین باید مقررات و قوانینی حاکم باشد تا هرکس در مسیر خود و در چارچوب قوانین تعیین شده حرکت نماید و زندگی افراد سامان یابد؛ و به عقیده امام دولتی مورد نیاز است که در سایه قوانین آن از تعدّی به حقوق و مرزها جلوگیری شود و امنیت برقرار گردد و مردم در آسایش به سربرند.
ب- انواع حکومتها
انسانها در طول تاریخ همواره شاهد تسلط حکومتهای مختلفی بر مردم بودهاند که برخی دینی برخی غیر دینی بودهاند در یک تعریف مختصر میتوان گفت که حکومتی غیر دینی است که احکام و قوانینش طبق اصولی غیر از اصول دینی و اسلامی استوار باشد و حکومت دینی و اسلامی حکومتی است که در برنامهریزی و اجرای قوانین آن اصول و معیارهای دینی و اسلامی رعایت(سلمانی کیاسری،29:1385).
و احکام آن با اسلام سازگار باشد و چنین حکومتی است که مورد تایید خداوند و ائمه معصومین میباشد. امیرالمومنین در خطبه131 فلسفه تشکیل چنین حکومتی را ذکر کرده و فرموده¬اند:
«اَللَّهُم َّ اِنَّک تَعلَم ُ اَنَّه ُ لَم یَکُن ِ الَّذِی کَان َ مِنَّا مُنَافَسَة ً فِی سُلطَانٍ، و َ لَا التِمَاس َ شِیء ٍ مِن ِ فُضُول ِالحُطَامِ، وَلَکِن لِنَرِد َ المَعَالِم َ من دِینِکَ، و َ نُظهِر َ االِصلَاح َ فِی َبِلَادِک، فَیَامَن المَظلُومُون َ مِن عِبَادِکَ، و َ تُقَام َ المُعَطَّلَة ُ مِن َحُدُودِک»
پروردگارا، تو میدانی که مطالبه و اقدام ما برای بدست آوردن حکومت نه برای تلاش و رقابت در میدان سلطهگری بوده و نه برای خواستن زیادتی از مال دنیا.بلکه همه هدف ما ورود به نشانههای دین تو و اظهار استصلاح در شهرهای تو بوده است. باشد که بندگان ستمدیده تو امن و امان یابند، وآن کیفرها و احکام توکه از اجرا بازایستاده است، به جریان بیفتد. امام با این بیان شیوا هدف خود را از پذیرش حکومت، برپایی دین خداوند و اجرای احکام آن، اصلاح شهرها و امنیت مردمان معرفی میکنند. از نظر امام علی (علیه السلام) حکومت یا باطل است یا حق. در حکومت باطل هدف، ستمگری، خود کامگی، حاکمیت مطلق و خدایی کردن بر مردم، و شعار انا ربکم الاعلی سر دادن است، که با توجه به فرموده حضرت درچنین حکومتی افراد نالایق، بخیل، جاهل و جفاکاری براموال و نوامیس و نفوس و احکام مردم حاکم میشوند و امت را به هلاکت میرسانند. و اما در حکومت حق که هدف اجرای عدالت و ادای حقوق مردم است لایقترین و کارآمدترین افراد بر مردم حکومت دارند و قوانین با تلاش در جهت وضع و اجرای طبق اصول اسلام، سعی در برپایی عدالت، ادای حقوق مردمان و آزادی و حفظ کرامت انسانی دارند و این همان حکومتی است،که همگان شیفته آن هستند.
ضرورت تشکیل حکومت بر مبنای فقه حکومتی از منظر امام علی (علیه السلام)
الف: تامین سعادت مادی و معنوی و توجه به رشد و تادیب مردم
امام علی (علیه السلام) هدایت و تربیت مردم را از جمله حقوق آنها میدانند که فقه حکومتی این وظیفه را بر عهده حکومت قرار داده؛ ایشان مردم و زمامداران را نسبت به یکدیگر مسؤول دانسته و برای هریک حقوقی برشمردهاند، و میفرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌّ؛ فَأَمَّا حَقُّكُمْ عَلَيَّ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ وَ تَوْفِيرُ فَيْئِكُمْ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْمَا تَعْلَمُوا». ترجمه: اى مردم، مرا بر شما حقى است و شما را بر من حقى است. حقى كه شما به گردن من داريد، اندرز دادن و نيكخواهى شماست و غنايم را به تمامى، ميان شما تقسيم كردن و تعليم دادن شماست تا جاهل نمانيد و تأديب شماست تا بياموزيد.
ب: اقامه حق و دفع باطل
از مهمترین اهداف تشکیل حکومت امیرالمومنین بر مبنای فقه حکومتی اقامه حق و دفع باطل بود این مطلب را میتوان از کلام ابن عباس فهمید که نقل میکند: «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ، فَقَالَ لِي مَا قِيمَةُ هَذَا النَّعْلِ؟ فَقُلْتُ لَا قِيمَةَ لَهَا. فَقَالَ (علیه السلام) وَ اللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا» ترجمه: ابن عباس مىگويد در سرزمين «ذى قار»، خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه مىزد، تا مرا ديد، فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايى ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بىارزش نزد من از حكومت بر شما محبوبتر است مگر اينكه حقّى را با آن به پا دارم، يا باطلى را دفع نمايم.
ج: تحقق عدالت
یکی از اهداف شکلگیری حکومت اسلامی در جهت رشد فقه حکومتی احیاء و صیانت از حقوق مردم یا همان حقوق عامه است واین امر جز از طریق اجرای عدالت ممکن نخواهد بود چنانکه مولایمان دربارهی اهمیت عدالت در نامه 53 میفرماید: «إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلاَةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلاَدِ، وَظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ؛ وإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ، وَلاَ تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلاَةِ الاْمُورِ، وَقِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَتَرْک اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ؛ فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ، وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ» (بدان) برترين چيزى که موجب روشنايى چشم زمامداران مىشود برقرارى عدالت در همه بلاد و آشکار شدن علاقه و محبّت رعايا به آنهاست و محبّت و علاقه رعايا نسبت به آنها جز با پاکى دلهايشان (و بر طرف شدن هرگونه سوء ظن به زمامداران) آشکار نمىشود و خيرخواهى آنها در صورتى کاملا مفيد واقع مىشود که با ميل خود گرداگرد زمامداران جمع شوند و حکومتِ آنها بر ايشان سنگين نباشد و انتظارِ پايان گرفتن مدت حکومتشان را نکشند، بنابراين ميدان آرزوها را (براى زندگى) در برابر سپاهت وسعت بخش.
د: تامین امنیت
به عقیده امام علی (علیه السلام) برقراری نظم و امنیت در جامعه جز در سایه وجود حکومت و قانون امکان پذیر نیست. بنابر دیدگاه فقه حکومتی در کلام امام، اگر حکومت و قانون نامطلوب هم که باشد، باز هم بهتر و ضررهایش کمتر از نبود حکومت و به تبع آن هرج و مرج و بیقانونی و فتنه است؛ چرا که فلسفه فقه حکومتی نظامسازی بر پایه تشکل حکومت است. حکومت بدون امنیت، حکومت نیست و یکی از اصلی ترین و اساسی ترین مقولات هر حکومتی، تأمین و برقراری امنیت برای مردم و دفاعِ از حقوق آنها است. امنیت سنگ زیربنای حیات فرد و جامعه است و پیش شرط هر گونه توسعه و رشد و رفاه و ارتقای مادی و معنوی به حساب میآید. چنانکه امیرالمومنین در خطبه 40 نهجالبلاغه میفرمایند: «لابدّ للناس من امیر برّ او فاجر ... و یقاتِل به العدوّ و تأمنُ به السّبل و یؤخذ به للضعیف»؛
به ناچار برای مردم امیری لازم است؛ خواه نیکوکار یا بدکار، تا به وسیله او با دشمن جنگ شود و راهها امن گردد و حقوق ضعفا از اقویا گرفته شود و نیکوکاران در رفاه باشند و از شرّ بدکاران آسایش داشته باشند.
در این بیان نورانی، امام (علیه السلام)، فلسفه حکومت و ضرورت آن را بیان میفرماید و از اهداف و اصول آن برقراری امنیت، دفاع و مقابله با دشمنان، حمایت از حقوق مظلومان و ستمدیدگان و مقابله با ستمگران و متجاوزان و تأمین رفاه و آسایش و آرامش و امنیت جامعه و جمعآوری بیتالمال و مصرف صحیح آن را برمیشمرد، که با هرج و مرج و تهاجم دشمنان و زورگویی قلدران به مبارزه برخیزد و حقوق محرومان را تأمین نماید.
ذ: وحدت در پرتو تشکیل حکومت
با مراجعه به کلمات حضرت چنین میتوان استنباط نمود که «اتحاد» امری فطرى و طبیعى میباشد و انسان با روحیه نوع دوستى پدید آمده است. «اتحاد» ریشه در فطرت انسان دارد. در خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه آمده است: «شما براساس دین خدا برادران یکدیگرید، چیزی جز آلودگی درونها و بدی نیتها، شما را از هم جدا نکرده است، به همین دلیل یکدیگر را یاری نمیدهید، و خیرخواهی هم نمیکنید و به یکدیگر بذل و بخشش ندارید و باهم دوستی نمیورزید». گرچه وحدتگرایى فطرى است، اما امور فطرى نیازمند پرورش و توجه میباشد و بیتوجهى و عدم اهتمام به آن، موجب این میشود که شکوفا نگردد و یا در معرض تندبادهاى روزگار قرار گیرد، به همین جهت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) براى تقویت این امر فطرى در بین امت پیامبر، بسیار تلاش مینمود و خود را مشتاقترین شخص به وحدت اسلامى به شمار میآورد که با صراحت به پیشتازی در این زمینه اشاره نموده است: «بدان هیچکس از من بر اتحاد و همبستگی در امت محمد(ص) حریصتر نیست، من در این کار خواستار پاداش نیکو و بازگشت به جایگاه نیکو هستم»(نامه، 69).
در بینش الهی و فقه حکومتی امام علی (علیه السلام) حکومت اسلامی، نقش مؤثری در ایجاد وحدت و یکپارچگی امت دارد؛ زیرا امتی که با داشتن هدف الهی، در مسیر تکامل فقهی گام برمیدارد، به ناچار باید به رهبری تمسک جوید که تبلوری از آرمان الهی و مورد قبول و پذیرش و مقتدا، و دلیل تحرک و پویایی جامعه باشد. امام با اشاره به سیاستی که زمامدار جهت حفظ نظام باید به کار گیرد، لزوم حکومت و نقش آن در وحدت امت را چنین بیان میفرماید: «وَ مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ، فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ أَبَداً» نقش زمامدار نسبت به ملت، مانند رشتهای است که مُهرهها را گرد آورده و به یکدیگر پیوند میدهد. اگر رشته بگسلد، دانهها از هم میپاشند و به تمامی گرد نمیآیند(خطبه، 146).
ر: تامین رفاه عمومی
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در خطبه 34 وظیفه و تعهد دولت در برابر ملت را و یکی از نمودهای فقه حکومتی بر محوریت اقتصادی، تأمین رفاه در زندگی همه مردم میشمارد که با ایجاد اشتغال و رونق دادن به کشت و کار و صنعت و تجارت و بالا بردن سطح درآمدها و ریشهکن ساختن بیکاری، میسر است. فقه حکومتی در بخش اقتصادی، علاوه بر کوشش در تأمین بودجة لازم برای اِدارة کشور، در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، فرهنگی و غیره، باید در فراهم ساختن امکانات مورد نیاز برای رشد اقتصادی کشور، با تمام توان بکوشد.
امکاناتی را که در گسترش و بهبود کشاورزی مؤثر است، بهطور گسترده در اختیار کشاورزان قرار دهد، و شرایط لازم برای بهبود بخشیدن به وضع کشاورزی فراهم سازد، و کاستیها را برطرف کند. نه آنکه آنان را که بیشتر ناآگاه یا مستضعفند، به خودشان واگذار نماید. بلکه باید همواره و بطور مستمر، دولت نظارت کارشناسانه بر پیشرفت کشاورزی داشته باشد.
همچنین در بُعد صنعت برای تأسیس کارخانههای صنعتی خرد و کلان تا سرحد بینیازی از وارد کردن فرآوردههای صنعتی مورد نیاز عموم بکوشد. و در بُعد تجارت داخلی و خارجی و جذب سرمایهها و به کار انداختن آنها، و ایجاد توازن بین درآمد عمومی و مصرف، و توزیع عادلانه ثروت و بالا بردن سطح درآمد سرانه آحاد ملت، زیر نظر کارشناسان خبره و دلسوز اقدام نماید. استفادة حکیمانه از ثروتهای ملی و طبیعی و اندوختههای خدادادی، و دادن مجال به مردم در بهرهبرداری ازآنها در چارچوب مقررات و زیر نظر مستقیم دولت، از دیگر اقدامات ضروری فقه حکومتی بر مبنای اقتصاد است.
ز: نفی استبداد و خودکامگی
در دین اسلام به محبت تاکید بسیار شده و امام (علیه السلام) در سراسر نهج البلاغه به اهمیت محبت اشاره کرده بنا بر فقه حکومتی،دولتی تداوم دارد که مبانی فقهی را با استفاده از اصل محبت اجرا کند، امام در نامه 53 خطاب به مالک اشتر درباره شیوه حکمرانی میفرماید: «وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِم». مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى، زيرا مردم دو دستهاند، دستهاى برادر دينى تو، و دسته ديگر همانند تو در آفرينش مىباشند. اگر گناهى از آنان سر مىزند يا علّتهايى بر آنان عارض مىشود، يا خواسته و ناخواسته، اشتباهى مرتكب مىگردند، آنان را ببخشاى و بر آنان آسانگير، آن گونه كه دوست دارى خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن كس كه تو را فرماندارى مصر داد والاتر است، كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است؛ و همچنین در حکمت 10میفرمایند: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ». ترجمه: امام (عليه السلام) فرمود: آن گونه با مردم معاشرت کنيد که اگر بميريد بر مرگ شما اشک بريزند و اگر زنده بمانيد به شما عشق ورزند. و در نامه 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر ایشان را از هرگونه خود بزرگی بینی و خودکامگی منع میکند و خطاب به ایشان میفرماید:
«وَلَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدَ لَكَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ وَ يَفِيءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ». هرگز با خدا مستيز، كه تو را از كيفر او نجاتى نيست، و از بخشش و رحمت او بى نياز نخواهى بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش، و از كيفر كردن شادى مكن، و از خشمى كه توانى از آن رها گردى شتاب نداشته باش. به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نيز فرمان مى دهم، پس بايد اطاعت شود، كه اين گونه خود بزرگ بينى دل را فاسد، و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتى كه دارى، دچار تكبّر يا خود بزرگ بينى شدى به بزرگى حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشى نجات مىدهد، و تندروى تو را فرو مىنشاند، و عقل و انديشهات را به جايگاه اصلى باز مىگرداند.
ژ: حفظ کرامت انسانی
با نگاهی کلان درمیبایم که تمامی مباحث فقهی برای کرامت بخشیدن و احترام به انسانها ایجاد شدهاند، وظیفه فقه حکومتی گرامی داشتن این حق، که جز در راستای حکومتی شدن احکام فقهی میسر نخواهد شد.
انسانها بالاتر از حق حیات، دارای حق کرامتند. این حق امری ثابت و زوالناپذیر است.کرامت یعنی اینکه انسان دارای شرف و عزت و حیثیت ارزشی است. بنابراین افراد در سایه آن از عزت برخوردارند و ارزشمندند، و بخصوص که انسانها دارای موهبتها و ارزشهایی چون، عقل، احساس و استعداد کمال و وجدان نیز میباشند بنابراین لزوم حفظ و رعایت کرامت انسانی برای او بیشتر به عنوان یک موجود ارزشمند دو چندان میشود. این حق باید توسط حاکمان نیز محترم شمرده شود و از دید امام علی (علیه السلام) یکی از اهداف حکومت اسلامی حفظ کرامت مردمان است؛ بنابراین حکومتی دینی و اسلامی است که در آن مردم احساس عزت و ارزش نمایند نه این که احساس حقارت و بیاعتباری کنند( سلمانی کیاسری، 72:1385).
محمد بن جعفر العقبی"نقل میکند که امیرالمؤمنین در خطبهای میفرمودند: «یاأیها الناس!ِإن آدم لم یلد عبدا ً و الٌأمة ً و ٍإن الناس کُلّهمًأحرا ر و لکن الله خول بعضکم بعضًا» ای مردم! به را ستی که آدم برده و کنیزی به دنیا نیاورده است و مردم در حقیقت آزادهاند امّا خداوند شماها را به یکدیگر واگذار کرد(انجام کارهای همدیگر را دهید)(اخوان کاظمی، 342:1391). بنابراین حاکمان باید در سایه برقراری رابطه با مردم، به بهرهگیری ازعقل جمعی بپردازند و این خود نشانهای از ارزشگذاری و حفظ کرامت انسانی نسبت به افراد تحت حکومت است.
بنابراین جایگاه حکومت عادل و قوانین عادلانه در زندگی انسان اساسیترین جایگاه است. ضرروت لزوم برپایی حکومت و قوانین و مقررات درنظر امام آن اندازه است که حضرت تلاش مردم برای تشکیل فقه حکومتی را بر هرکاری مقدم میدانند. از مردم میخواهند که دست به هیچ کاری نزنند تا تکلیف دولت و حکومت معلوم گردد چرا که همه چیز مردم در گرو حکومتی است که تشکیل میشود.
نتیجه
باید توجه داشت که مسئله تشکیل حکومت یک امر ذاتی است و انسان¬ها فطرتا ً حکومت پذیرند و اینکه حکومت¬ عامل مؤثّری برای کمال انسان¬ها¬ست بسیار حائز اهمیت است و انبیای الهی و ائمه اطهار نیز به عنوان رهبران مردم همواره جهت تشکیل حکومت برای آنها برگزیده شده¬اند. در پژوهش حاضر با استفاده از مفاهیمی چون فقه حکومتی، حکومت ابتدا به اهمیت و ضرورت تشکیل حکومت بر مبنای فقه حکومتی از منظر کلام امیرالمومنین پرداخته شده سپس به دلایل تشکیل حکومت از جمله، تامین سعادت مادی، اقامه حق و دفع باطل، تحقق عدالت، تامین امنیت، وحدت، رفاه عمومی، نفی استبداد و حفظ کرامت اشاره شده است.
منابع
1. قرآن کریم.
2. نهجالبلاغه.
3. اخوان کاظمی، بهرام (1393)، «آرمان های حکومت از دیدگاه امام علی»، مجله کوثر، ص 342.
4. اراکی، محسن (1393)، فقه نظام سیاسی اسلام، جلد 4، قم: انتشارات معارف 36.
5. ابن فارس،احمد بن فارس بن زکریا (1387ق)، معجم مقاییس اللغه، چاپ اول. قم: مرکز دراسات الحوزه والجامعه.
6. ابن منظور، محمد بن مکرم (1385)، لسان العرب، 20 جلد، اول، انتشارات احیاء التراث العربی، بیروت .
7. پرور، اسماعیل (1390)، «فقه حکومتی چرایی، چیستی و چگونگی»، سوره اندیشه، دوره شماره 56 و 57، 195-192.
8. حافظ نیا، محمد رضا (1397)، مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی، چاپ دهم، تهران، انتشارات سمت.
9. ﺧﺎﻣﻨﻪاي، سید علی (1366)، بیانات در دیدار با جمعی از علماء و روحانیون و طلاب،
https://farsnews.ir/news (access 31-7-2024)
10. دلشاد تهرانی، مصطفی(1377)، دولت آفتاب، تهران: خانه اندیشه جوان.
11. دلشاد تهرانی، مصطفی(1390)، جزوه حکومت و مدیریت در نهج البلاغه، شهرری: دانشکده علوم حدیث.
12. دهخدا، علی اکبر (1325)، لغتنامه جلد چهارم، چاپ اول.، تهران: سازمان لغتنامه دهخدا.
13. ذوالفقاری، محمد، سیدیان، سید مهدی (1391)، «فقه حکومتی؛ چیستی، چرایی، چگونگی»، معرفت سیاسی، دوره چهارم، شماره 1، 67-49.
14. سلمانی کیاسری، محمد (1385)، حکومت و رهبری از منظر نهج البلاغه، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران.
15. شبخیز، محمدرضا (1392)، اصول فقه دانشگاهی، چاپ دوم، انتشارات کتاب آوا، تهران.
16. ضیاییفر، سعید (1391)، «رویکرد حکومتی به فقه»، علوم سیاسی، دوره 14، شماره 53، 31-7.
17. فراهیدی، خلیل بن احمد (1364)، العین، 8 جلد، چاپ اول، انتشارات اسوه، تهران.
18. مشکانی سبزواری، عباسعلی (1390)، درآمدی بر فقه حکومتی از دیدگاه مقام معظم رهبری»، حکومت اسلامی، دوره 16، شماره 2، 184-155.
19. مجلسی، محمد باقر (1403ق)، بحار الانوار، جلد صد و چهارم، بیروت: دارا الحیاء التراث العربی.
20. مطهری، مرتضی (1377)، آشنایی با علوم اسلامی، چاپ اول، انتشارات صدرا، تهران.
21. میرباقری، سید محمد مهدی؛ عبدالهی، یحیی؛ نوروزی، حسن (1395)، «فقه حکومتی از منظر شهید صدر»، راهبرد فرهنگ، شماره 36، 86-61.
[1] . دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران: h951311@gmail.com
[2] . استادیار ادیان و عرفان اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران(نویسنده مسئول): esmailzadehhadi99@gmail.com
[3] . استادیار فقه و حقوق مبانی اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران: Rahmanvalzadeh30@gmail.com