The role of Indian Parsis in the internal developments of Iranian Zoroastrian society during the Qajar period
Subject Areas : Religions of Ancient Iran
1 - a university student of kharazmi university
Keywords: Persis, Zoroastrians of Iran, Qajar period, economic situation, culture, religious developments.,
Abstract :
Abstract Parsis, as an important and powerful social minority in India, improved the living conditions of their co-religionists in Iran by donating financial aid and sending representatives from the Qajar period. They help Zoroastrians achieve the highest social and economic status by receiving the order to cancel the jizya, sending material aid, building Zoroastrian schools and associations, and helping economic and cultural activities. Most of the research conducted in this regard has only examined the role of Persians in improving the social condition of Zoroastrians in Iran with positive and praiseworthy characteristics, and historical documents and data have not been given attention to researchers and active researchers in this field. Therefore, the present study, by examining the available documents and sources and relying on the descriptive-analytical method, seeks to answer the question of what factors the activities of the Persians of India have had constructive or destructive effects on the economic, cultural and religious life of the Zoroastrians of Iran. The researches of this research indicate that despite the influence of Indian Persians on the social and cultural activities of Iranian Zoroastrians, sometimes their dominance in internal and religious issues of this society causes a split among Zoroastrians living in Iran.
- آبادیان، حسین، «ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران»، فصلنامه مطالعات تاریخی، 1383، س 2، ش 2، 139-193.
- آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (ساکما)، شناسه اسناد: 693/250؛6042/293؛ 6062/293؛ 5919/360.
- آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران (متما): شناسه اسناد: 17089-17090 ن؛ 17084 ن؛ 17082 ن؛ 6/1-1631؛ 47550 ن.
- اشیدری، جهانگیر،1355/2535، تاریخ پهلوی و زرتشتیان، تهران: انتشارات ماهنامه هوخت.
- افخمی، مهناز، 1986، «مصاحبه با رستم صرفه»، تاریخ شفاهی ایران، جلد 4، کالیفرنیا: بنیاد مطالعات ایران.
- آلمانی، هانری رنه د، 1335، از خراسان تا بختیاری، جلد 3، ترجمه فرهوشی (مترجم همایون)، تهران: امیرکبیر.
- اورسل، ارنست، 1382، سفرنامه قفقاز و ایران، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، «سازگاری و سازواری زرتشتیان با مردم کرمان»، یادواره بزرگداشت سههزار سال فرهنگ زرتشتی. 1383، تهران: انجمن زرتشتیان تهران.
- براون، ادوارد، 1329، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، کانون معرفت.
- بنجامین، س. ج. و، 1369، سفرنامه بنجامین، ترجمه محمد حسین کرد بچه، تهران: انتشارات جاویدان.
- بویس، مری، «مانکجی لیمجی هاتریا در ایران»، چیستا، 1364، س 3، ش 26، 424-432.
- پورداود، ابراهیم، 1925/1295 یزدگردی، ایرانشاه، بمبئی: انتشارات انجمن زرتشتیان بمبئی.
- پوررستمی، فرامرز، 1387، انجمن زرتشتیان ایران، یک سده تلاش و خدمت، تهران: انتشارات فروهر.
- پولاک، یاکوب ادوارد، 1368، سفرنامه پولاک «ایران و ایرانیان»، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی.
- پیشدادی، جمشید، 1374/1995 م، خاطرات 365 روز یا پارهای از سنتهای زرتشتیان در سده گذشته، کالیفرنیا: شرکت چاپ نامحدود.
- جکسن، ابراهیم و. ویلیامز، 1387، سفرنامه جکسن: ایران در گذشته و حال، چاپ 5، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدره ای، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- خاضع، اردشیر، 1363، خاطرات اردشیر خاضع، جلد 2، تصحیح رشید شهمردان، بمبئی، کتابفروشی خاضع.
- دستمالچی، اصغر، 1383، تاریخ روابط ایران و هند، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
- دو سفرنامه از جنوب ایران،1377، به تصحیح و اهتمام سید علی آلداود، چاپ 2، تهران: امیر کبیر، 1377.
- دیولافوا، ژان، 1376، سفرنامه خاطرات کاوشهای باستان شناسی شوش 1884-1886، ترجمه ایرج فرهوشی، چاپ 4، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- رایس، کلارا، 1383، سفرنامه کلارا کولیور رایس: زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمه اسدالله آزاد، تهران: نشر کتابدار، 1383.
- رجایی، عبدالمهدی، 1383، تاریخ اجتماعی ایران در عصر ظل السلطان (از نگاه روزنامه فرهنگ اصفهان)، اصفهان: دانشگاه اصفهان.
- رسولی، مرتضی، «زرتشتیان معاصر (گفتگو با بوذرجمهر مهر)»، تاریخ معاصر ایران، 1382، س 7، ش 28، 123-161.
- رضی، هاشم، 1394، تاریخ زرتشتیان ایران (اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زرتشتیان در دوران قاجاریه)، تهران: انتشارات بهجت.
- رنجی شری، آرین، 1377، به دام افتاده (بزرگترین رویارویی جاسوسی شرق و غرب در تهران)، ترجمه محسن اشرفی، تهران: نشر نی.
- روزنامه پرورش، 9 رمضان 1318/ 31 سپتامبر 1900، س 1، ش 28.
- روزنامه حبلالمتین، 21 ذیالقعده 1324 ق/ 6 ژانویه 1907 م، س 14، ش 21.
- روزنامه حبلالمتین، 25 صفر 1315/ 26 جولای 1889 م، س 4، ش 23.
- روششوار، ژولین دو، 1378، خاطرات سفر در ایران، ترجمه مهران توکلی، تهران: نشر نی.
- رئیس، میرزا مهربان، «شرح حال ماستر خدابخش»، فروهر، 1359، س 15، ش 11 و 12. 470-471.
- زارع، اردشیر، بیتا، خاطرات اردشیر زارع، جلد 2، تهران: نسخه تایپی موجود در آرشیو کتابخانه یگانگی.
- سفیدوش، سیاوش، بیتا، یار دیرین، بیجا: مؤسسه ملی مطبوعات امری.
- سفیدوش، عنایت خدا، 1999 م، تنی چند از پیشگامان پارسینژاد، اونتاریو: مؤسسه معارف بهایی.
- شهریاری، پرویز، «پارسینامه»، فروهر،1354، س 10، ش 5، 16-22.
- شهمردان، رشید، 1360، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تهران: چاپخانه راستی.
- شهمردان، رشید، 1363، تاریخ زرتشتیان، فرزانگان زرتشتی، تهران: نشر فروهر.
- شورش هندوستان (1857 م./1274 ه. ق.)، 1372، ترجمه آوانس ماسئیان، بهکوشش صفاءالدین تبرائیان، تهران: انتشارات نیلوفر.
- صبوریفر، فرهاد، 1395، تاریخ روابط پارسیان هند و زرتشتیان ایران، تهران: انتشارات فروهر.
- فاضلمازندرانی، اسدالله، 1354/132 بدیع، تاریخ ظهور الحق، جلد 8، بیجا: مؤسسه ملی مطبوعات امری،.
- فقیه حقانی، موسی، «به دام افتاده و پنهانکاری جاسوسانه»، تاریخ معاصر ایران، 1377، س 2، ش 5، 261-268.
- فوروکاوا، فوبویوشی، 1384، سفرنامه فوروکاوا، ترجمه هاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، تهران: انجمن مفاخر فرهنگی.
- «کتاب زرتشت باستانی و فلسفه او - حیات اجتماعی پارسیان هندوستان»، فروهر، 1353، س 9، ش 3، خرداد 1353، 15.
- کرزن، جرج، 1373، ایران و قضیه ایران، جلد 2، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، چاپ 4، تهران: علمی فرهنگی.
- کشاورزی، کیخسرو، «بنیاد اجتماعی اقلیت کنونی زرتشتیان ایران»، چیستا، 1373، ش 108 و 109، 696-701.
- کمرهای، سیدمحمد، 1382، روزنامه خاطرات، جلد 2، به کوشش محمدجواد مرادینیا، تهران: نشر و پژوهش شیرازه.
- گوبینو، ژوزف آرتور، 1383، سه سال در آسیا: سفرنامه کنت دوگوبینو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: نشر قطره.
- ماساهارو، یوشیدا، 1374، سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ترجمه دکتر هاشم رجبزاده، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- مشروح مذاکرات مجلس، 1325، دوره اوّل، جلسه 104، چهارم جمادیالاول.
- نمیرانیان، کتایون، 1386، زرتشتیان ایران پس از اسلام تا امروز، تهران: مرکز کرمانشناسی.
- نیکنام، کورش، 1381، «ایرانشناسی- زرتشتیان ایران»، فصلنامه مطالعات ملی، س 4، ش 13، 147-181.
- خانیکف، نیکولای ولادیمیروویچ، 1375، سفرنامه خانیکف، ترجمه اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- هواواله، صبر، 1344، روابط پارسیان هند با ایران، پایاننامه مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما دکتر محمد مقدم، دانشگاه تهران.
- ویشارد، جان، 1363، بیست سال در ایران، ترجمه علی پیرنیا، تهران: انتشارات نوین.
- Hormoazdyar, Dastur Kayoji, 1987, Outlines Parsi History. Bombay: The K.R. Cama Oriental Institute.
- Karaka, Dosabahai Framji, 1884, History of the Parsis, Vol.1, London: Macmillian and Co.
|
|
نقش پارسیان هند در تحولات داخلی جامعه زرتشتیان ایران در دوره قاجار |
دوفصلنامه علمی – پژوهشی پژوهشنامۀ ادیان سال 19، شماره 35، بهار و تابستان 1403، 163-185 (مقاله پژوهشی) | Journal of Religious Studies Vol. 19, No. 35, Spring 2024 & Summer 2024 |
The Role of Indian Parsis in the Internal Developments of Iranian Zoroastrian Society During the Qajar Period
Masoud Dadbakhsh
PhD Graduate, Department of History, Khwarazmi University,Lecturer at University of Applied Science and Technology ,Tehran, Iran, (corresponding author). Dadbakhsh.Masoud@gmail.com
Abstract:
Parsis, as an important and powerful social minority in India, improved the living conditions of their co-religionists in Iran by donating financial aid and sending representatives from the Qajar period. They help Zoroastrians achieve the highest social and economic status by receiving the order to cancel the jizya, sending material aid, building Zoroastrian schools and associations, and helping economic and cultural activities. Most of the research conducted in this regard has only examined the role of Persians in improving the social condition of Zoroastrians in Iran with positive and praiseworthy characteristics, and historical documents and data have not been given attention to researchers and active researchers in this field. Therefore, the present study, by examining the available documents and sources and relying on the descriptive-analytical method, seeks to answer the question of what factors the activities of the Persians of India have had constructive or destructive effects on the economic, cultural and religious life of the Zoroastrians of Iran. The researches of this research indicate that despite the influence of Indian Persians on the social and cultural activities of Iranian Zoroastrians, sometimes their dominance in internal and religious issues of this society causes a split among Zoroastrians living in Iran.
Keywords: Persis, Zoroastrians of Iran, Qajar Period, Economic Situation, Culture, Religious Developments
دوفصلنامه علمی – پژوهشی پژوهشنامۀ ادیان سال 19، شماره 35، بهار و تابستان 1403، 163-185 (مقاله پژوهشی) | Journal of Religious Studies Vol. 19, No. 35, Spring 2024 & Summer 2024 |
نقش پارسیان هند در تحولات داخلی جامعه زرتشتیان ایران در دوره قاجار1
| مسعود دادبخش 2 |
|
چکیده
پارسیان بهعنوان یک اقلیت اجتماعی مهم و قدرتمند در هند، از اواسط دوره قاجار با اهداء کمکهای مالی و ارسال نماینده باعث بهبود وضعیت معیشتی همکیشان خود در ایران شدند. آنان با دریافت فرمان لغو جزیه، ارسال کمکهای مادی، ساخت مدارس و انجمنهای زرتشتی و کمک به فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی، زرتشتیان را در نیل به جایگاه بالاتر اجتماعی و اقتصادی یاری رساندند. غالب تحقیقات صورتگرفته دراینباره تنها با رویکردی مثبت و ستایشگرانه به بررسی نقش پارسیان در بهبود وضعیت اجتماعی زرتشتیان ایران پرداختهاند و گاه اسناد و دادههای تاریخی چندان مورد توجه محققان و پژوهشگران فعال در این حوزه قرار نگرفته است. ازاینرو پژوهش حاضر با بررسی اسناد و منابع موجود و با تکیهبر روش توصیفی - تحلیلی بهدنبال پاسخگویی به این سؤال است که فعالیتهای پارسیان هند چه تأثیرات سازنده یا مخربی بر حیات اقتصادی، فرهنگی و مذهبی زرتشتیان ایران داشته است؟ یافتههای این پژوهش حکایت از آن دارد که با وجود تأثیرگذاری پارسیان هند در غالب فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی زرتشتیان ایران، گاه دخالتهای آنان در مسائل داخلی و مذهبی این جامعه باعث بروز شکاف گسترده در میان زرتشتیان ساکن در ایران شده است.
کلید واژه: پارسیان هند، زرتشتیان ایران، دوره قاجار، وضعیت اقتصادی، فرهنگ، تحولات مذهبی
1. مقدمه
با ورود اعراب مسلمان به کشور ساختار مذهبی و اجتماعی ایران دچار تحولاتی گسترده شد. بخش وسیعی از ایرانیان به دلایل مختلف و متفاوت به دین اسلام گرویدند و بخشی نیز به دین زرتشت باقی مانده و بهعنوان اهل ذمه مشمول پرداخت جزیه شدند. بهمرورزمان شمار زیادی از زرتشتیان ایران اقدام به مهاجرت به هندوستان کرده و جامعه پارسیان هند را تشکیل دادند. غالب مهاجرین بهویژه در سدههای ابتدایی از طبقات بالای اجتماعی و جامعه دهقانان و موبدان زرتشتی بودند و مهاجرت آنان باعث تقویت جامعه پارسیان و تضعیف جامعه زرتشتی ایران شد.
فشارهای دینی و اجتماعی بر زرتشتیان ایران در سدههای میانی و پس از چیرگی مغولان (سده 6 ق) بر ایران افزایش یافت. این فشارها در دوره صفویه (907-1048 ق) و بهواسطه تشکیل حکومتی مذهبی، سرعت و شدت بیشتری پیدا کرد و در نیمه ابتدایی حکومت قاجار به اوج خود رسید. شماری از زرتشتیان در این دوران کشته و یا متواری شدند و برخی نیز به دین اسلام گرویدند. از سوی دیگر شمار زیادی از آنان نیز راه مهاجرت به هند را برگزیدند و در میان جامعه پارسیان هند ساکن شدند. در این دوران افزون بر شمار مهاجران، دامنه مهاجرتی زرتشتیان نیز گسترش یافت و افراد طبقه متوسط و تعداد زیادی از صنعتگران و کسبه خردهپا زرتشتی نیز عازم هندوستان شدند؛ که این روند بیشازپیش موجب فقر و تنگدستی و کاهش سریع جمعیت آنان در ایران بود.
در سوی دیگر، همزمان این حوادث، استیلای بریتانیا بر هند و سیاستهای غیردینی این دولت که بیشتر با هدف استعمار و تضعیف باورهای اسلامی و هندو صورت گرفت باعث تقویت جامعه پارسیان هند و قدرتگیری آنان در زمینههای اقتصادی و فرهنگی شد. بهویژه از سده نوزدهم میلادی که جامعه پارسیان هند با همکاری و مساعدت نمایندگان کمپانی هند شرقی بخش عمدهای از تجارت دریایی هند در خلیجفارس و دیگر آبهای آزاد جهان را بر عهده داشتند. این در حالی بود که جامعه زرتشتی ایران در دوره قاجار بدترین شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود را تجربه میکرد و قاطبه زرتشتیان ایران در این ایام افرادی کمسواد و فقیر بودند؛ ازاینرو از دوران حکومت ناصرالدینشاه (1264-1313 ق) و بهواسطه بازتر شدن فضای اجتماعی و گسترش ارتباطات بینالمللی کشور، نمایندگان پارسیان هند با هدف بهبود شرایط معیشتی زرتشتیان رهسپار ایران شدند. این نمایندگان توانستند با حمایتهای مادی و معنوی پارسیان هند و دولت بریتانیا تحولات گستردهای را در ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه زرتشتی ایران رقم بزنند و جامعه زرتشتی ایران را از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی متحول سازند. هرچند میبایست این نکته را نیز مدنظر قرار داد که تمام دیدگاههای آنان مورد تأیید زرتشتیان ایران نبود و رویکرد مذهبی ایشان باعث بروز درگیریها و اختلافات گسترده در میان جامعه زرتشتی کشور شد.
مقاله حاضر بهدلیل اهمیت موضوع و عدم پرداخت تحقیقات پیشین بهتمامی زوایای این ارتباط به نگارش درآمده است. روش گردآوری منابع در این تحقیق کتابخانهای است و نگارنده تلاش دارد تا با بررسی اسناد و منابع موجود بهروش توصیفی - تحلیلی پاسخی مناسب برای سؤالات زیر ارائه کند:
1. حمایتهای معنوی جامعه پارسیان هند چه تأثیری در روند بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی زرتشتیان ایران داشت؟
2. پارسیان هند چه تغییراتی در ساختار فرهنگی و آموزشی جامعه زرتشتی ایران ایجاد کردند؟
3. نقش پارسیان هند و نمایندگان این جامعه در تحولات مذهبی و درگیریهای داخلی جامعه زرتشتی ایران به چه صورت بوده است؟
2. پیشینه پژوهش
درباره جامعه پارسیان هند و روابطش با زرتشتیان ایران کتابها، مقالات و پایاننامههای زیادی منتشر شده اما غالب آنها رونوشت از منابع و مطالب قدیمیتر است و با رویکردی ستایشآمیز به رشته تحریر درآمدهاند. صبر هواواله در رساله دکتری خود با عنوان روابط پارسیان هند با ایران، به بررسی درباره این موضوع پرداخته است (1344 ش). این پژوهش بهدلیل دسترسی نویسنده به منابع هندی و گجراتی دارای اهمیت است. باوجوداین نویسنده در بسیاری از مواقع تنها به نوشتههای روزنامه جام جمشید و کتابچه انجمن ایران لیگ اکتفا نموده و از اسناد و منابع دیگر کمتر بهره برده است.
دستور میرزا هرمزدیار در کتابی که با عنوانOutlines Parsi History به بررسی اجمالی تاریخچه و وضعیت زندگی پارسیان هند پرداخته است. نسخه ابتدایی کتاب در سال 1974 م و ویراست دوم آن در سال 1987 م در بمبئی به چاپ رسید و تاکنون به زبان فارسی ترجمه نشده است. این کتاب حاوی مطالب ارزشمندی درباره جامعه پارسیان هند است اما روابط پارسیان و جامعه زرتشتی ایران را بهطور دقیق و مستند مورد بررسی قرار نداده است.
فرهاد صبوریفر در کتاب تاریخ روابط پارسیان هند و زرتشتیان ایران که بر پایه منابع دستاول زرتشتی و کتابهای منتشر شده به زبان انگلیسی نگاشته شده (1395 ش)، وضعیت جامعه پارسیان هند در طول تاریخ و روابط آنان با زرتشتیان ایران را مورد بررسی قرار داده است. هرچند که ارتباطات فرهنگی میان این دو جامعه کمتر مورد توجه نگارنده قرار گرفته و مطالب کتاب صرفاً بهصورت توصیفی و کمتر بر پایه اسناد و تحلیل گردآوری شده است.
همچنین پژوهشهای دیگری نیز در این حوزه وجود دارد که هرکدام از آنها تنها به بررسی ارتباط میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران از برخی جهات و زوایا پرداختهاند. علیاکبر تشکری بافقی در مقاله «روابط پارسیان هند با زرتشتیان یزد» (1393 ش)، تنها به بررسی روابط زرتشتیان یزدی با جامعه پارسی هند پرداخته است. وی همچنین در مقاله دیگری با عنوان «چرایی و چگونگی شکلگیری روابط میان پارسیان هند و زرتشتیان ایران (بر پایه روایت داراب هرمزدیار)» (1399 ش) که با همراهی علی یزدانیراد به نگارش درآمده، تنها بخشهای مختصری از تاریخچه روابط این دو جامعه را مورد واکاوی قرار داده است.
رضا مهرآفرین و ملیکا حیدری نیز در مقاله «روابط فرهنگی و مذهبی پارسیان هند با زرتشتیان ایران» (1394 ش) تنها بررسی روابط ایجاد شده میان جوامع زرتشتی ایران و هند را از منظر مذهبی و فرهنگی مورد بررسی قرار دادهاند.
با همه این اوصاف همانطور که پیشتر ذکر شد بیشتر پژوهشهای مذکور با وجود تمامی تلاشها و زحمات نگارندگان آنها غالباً بازنویسی مطالب و نوشتههای پیشین بوده و در آنها کمتر به بررسی اسناد گوناگون و رویکرد تحلیلی توجه شده است و این موارد از تفاوتهای مقاله حاضر با نمونههای انجام شده پیشین است.
3. پارسیان هند و اعزام نماینده به ایران
با ورود اعراب مسلمان به ایران و بهدلیل تغییرات صورت گرفته در ساختار سیاسی و مذهبی کشور شمار زیادی از زرتشتیان طی سدههای متمادی به هند مهاجرت کردند و جامعه پارسیان را در این کشور تشکیل دادند. این روند در سدههای متأخر و بهدلیل افزایش فشارهای اجتماعی و اقتصادی بر روی اقلیتهای دینی سرعت بیشتری پیدا کرد بهطوریکه شمار زرتشتیان ایران از سیصد هزار خانوار (بیش از یکمیلیون نفر) در قرون میانه و حدود پانصد هزار نفر در ابتدای دوران صفوی به حدود دوازده هزار نفر در میانه سده نوزدهم میلادی کاهش پیدا کرد (ن. ک: گوبینو، 1383: 264؛ Hormoydzar,1987:224).
در همین ایام پارسیان شرایط کاملاً متفاوتی را تجربه میکردند. آنان بهدلیل ایجاد روابط مناسب با نمایندگان دولت بریتانیا به موفقیتهای چشمگیری در زمینههای اقتصادی و سیاسی دست یافتند و بهدلیل داشتن صرافیهای بسیار و انجام فعالیتهای اقتصادی گسترده، به یهودیان هندوستان معروف شدند (شورش هندوستان، 1372: 131-132).
در سده نوزدهم میلادی نفوذ اقتصادی و سیاسی پارسیان به بالاترین حد خود رسید بهنحویکه تمام اعضای ده نفره اتاق تجارت (بازرگانی) بمبئی در سال 1836 م از میان اعضای جامعه پارسیان برگزیده شدند (هیل، 1386: 17) و دکتر دادابای نااوروجی3 که یکی از افراد سرشناس جامعه پارسی بود بهعنوان نخستین نماینده هند در مجلس عوام انگلستان انتخاب گردید (دستمالچی، 1383: 30).
پیشرفتهای روزافزون جامعه پارسیان هند و تشدید فشارهای اجتماعی و اقتصادی4 بر روی زرتشتیان ایران موجب شد تا پارسیان هند از سال 1854 م/1271 ق با حمایت دولت انگلستان نمایندگانی را جهت بهبود شرایط همکیشان خود به ایران اعزام کنند. حضور این نمایندگان باعث گسترش ارتباطات همهجانبه پارسیان هند و زرتشتیان ایران شد و وضعیت معیشتی، اقتصادی و فرهنگی زرتشتیان ایران را دگرگون کرد.
نخستین نماینده جامعه پارسیان مانکجی لیمجی هاتریا5 نام داشت. وی تبعه انگلستان و مورد حمایت آنان بود و در ایامی که بیشتر زرتشتیان ایرانی بهدست همشهریان خود آزار و اذیت میشدند، او با عزت و احترام و تحت حمایت دولت انگلستان در ایران تردد میکرد (بنجامین، 1369: 269).
مانکجی بهمحض ورود به ایران دست به اصلاحات اجتماعی و مذهبی گسترده در میان جامعه زرتشتیان زد (شهمردان، 1363: 623-624). وی بزرگترین مشکل جامعه زرتشتیان ایران را ضعفهای فرهنگی و اجتماعی و برآمده از بیسوادی آنان میدانست، ازاینرو اقدام به تأسیس مدارسی در یزد، کرمان و تهران نمود (بویس، 1364: 420)؛ اما بیتردید بزرگترین خدمت مانکجی به جامعه زرتشتیان ایران جلب رضایت ناصرالدینشاه قاجار جهت صدور فرمان لغو جزیه در سال 1299 ق بود؛ که بار اقتصادی بزرگی را از شانه زرتشتیان ایران و پارسیان هند برداشت و زمینه را برای بهبود نسبی اوضاع زرتشتیان ایران فراهم کرد (ن. ک: اشیدری 1355: 436-455).
کیخسرو جی بهعنوان دومین نماینده جامعه پارسیان به ایران آمد. هدف اصلی وی تشکیل دوباره انجمنهای زرتشتی و سر و سامان دادن به آنها بود. در دوره حضور وی در ایران انجمنهایی در کرمان، یزد و تهران تأسیس شدند و جملگی آنها را به احترام ناصرالدینشاه، ناصری نامیدند. کیخسرو در سال 1311 ق در کرمان به قتل رسید. پس از وی اردشیر ایلدجی ریپورتر به نمایندگی پارسیان هند راهی ایران شد (رسولی، 1382: 144-145). دوران نمایندگی وی که مصادف با ایام مشروطه و به قدرت رسیدن رضاخان بود یکی از پررنگترین دوران نفوذ و دخالت پارسیان هند در امور داخلی زرتشتیان ایران بهشمار میرود. تمایل وی به انجام اصلاحات گسترده دینی و فرهنگی و کسب جایگاه ممتاز سیاسی و اجتماعی در میان زرتشتیان از یک سو موجب تغییرات گسترده در ساختار مدارس و انجمنهای زرتشتی شد و از سوی دیگر اختلافات درونی شدیدی را میان بزرگان جامعه زرتشتیان ایران رقم زد.
4. جامعه پارسیان هند و تحول در ساختار اقتصادی و معیشتی زرتشتیان در دوره قاجار
وضعیت معیشتی و اقتصادی زرتشتیان ایران در دوره قاجار کاملاً متأثر از وضعیت پارسیان هند بود. در این ایام چهلوچهار هزار نفر از پارسیان در بمبئی ساکن بودند و بهقدری به کسبوکار و تجارت اهمیت میدادند که واژه پارسی برای مردم هند معنی «کسبوکار» را تداعی میکرد (ماساهارو، 1373: 37-38). آنان از راه دلالی تجاری میان هند، اروپا و آمریکا درآمد هنگفتی بهدست آورده و از این راه اقدام به تأسیس تجارتخانهها، شعب بانک و کارخانههای نساجی کرده بودند (پورداود، 1925 م:23). بخش دیگری از پارسیان نیز در ادارات و قشون انگلیسی بمبئی به ردههای بالایی دست پیدا و با خانوادههای برجسته اروپایی و بهویژه انگلیسی وصلت کرده بودند (حبلالمتین، 25 صفر 1315: 11)؛ اما وضعیت زرتشتیان ایران کاملاً متفاوت با همتایان هندی خود بود. در دهههای ابتدایی سده 19 میلادی زرتشتیان ایران اقلیتی کوچک و غالباً بیسواد و بیشتر ساکن در روستاهای اطراف یزد و کرمان را تشکیل میدادند که به کشت و زرع و یا ریسندگی و بافندگی مشغول و از فعالیتهای اقتصادی مانند بازرگانی و پیشهوری محروم بودند (کشاورزی، 1373: 696-697).
این وضعیت موجب شد تا پارسیان هند در سال 1854 م/1271 ق تشکّلی بهنام «انجمن رفاه زرتشتیان ایران» و صندوق اعانهای برای کمک به زرتشتیان ایران ایجاد و نماینده خود مانکجی را در 30 مارس 1854 برای رسیدگی و اصلاح حال زرتشتیان، بهویژه زرتشتیان کرمان و یزد، به ایران اعزام کنند (شهریاری، 1354: 16-22). با حضور مانکجی در ایران و دریافت فرمان لغو جزیه از ناصرالدینشاه قاجار، ارتباطات اجتماعی و اقتصادی پارسیان با زرتشتیان ایران گسترش پیدا کرد و آنان دست به اصلاح ساختار معیشتی و اقتصادی زرتشتیان ایران زدند.
همزمان با حضور مانکجی در ایران، زرتشتیان همچنان به باغبانی و کشاورزی مشغول بودند و با وجود نزدیکی محل سکونت آنان به شاهراههای تجاری نقش چندانی در مراودات بازرگانی نداشتند (گوبینو، 1383: 264-268؛ خانیکف، 1375: 211، 218)؛ اما با گسترش ارتباط با پارسیان و انجام دلالیهای تجاری با هند، زرتشتیان در کنار کشاورزی و باغبانی، بهتدریج به عرصه تجارت و صنعت ابریشم راه پیدا کردند و صاحب چندین کاروانسرا در تهران، شیراز و اصفهان شدند. آنان حتی مهمانخانه کوچکی نیز با سرمایه پارسیان هندی در تهران ساختند؛ که درآمد آن میان زرتشتیان تهران تقسیم میشد (ن. ک: پولاک، 1368: 31؛ رایس، 1383: 29-30؛ بنجامین، 1369: 102، 268-269).
از اواخر دوره ناصری بازرگانان زرتشتی به فعالیت در مسقط و جنوب ایران، مشغول (دیولافوا، 1376: 180-182) و شماری از آنان مطابق با سفرنامههای موجود، در بنادر جنوبی ایران مسکون شدند (دو سفرنامه از جنوب ایران، 1377: 93). این امر بهدلیل نفوذ انگلیسیها و حضور تجار پارسی در مناطق جنوبی کشور بود.
با باز شدن راه بنادر تجاری هندوستان به روی زرتشتیان یزد و کرمان، بخشی از زرتشتیان ایران تبدیل به تجار و سرمایهداران مرفه شدند و بخش دیگر نیز از روستاها به شهرها آمده و زیر نظر آنان به خردهفروشی پارچه و خریدوفروش کالاهایی مانند پشم، روغن و شال در کاروانسراها پرداختند (کشاورزی، 1373: 698). از مهمترین تجارتخانههای زرتشتی در این دوران میتوان از تجارتخانههای جمشیدیان، جهانیان و یگانگی نام برد که همگی آنها از راه ایجاد ارتباط تجاری با پارسیان هند متمول شده بودند.
لرد کرزن6 که در این ایام از ایران دیدن کرده است تجار زرتشتی را با دلالهای چینی بنادر ژاپن مقایسه میکند و قسمت عمده تجارت جنوب ایران را در اختیار تجار زرتشتی یزد و کرمان میداند (کرزن، 1373: 294-295). از سوی دیگر جمعیت صد و پنجاه نفرهای از زرتشتیان تهران در اواخر عهد ناصری در روستای قلهک بههمراه انگلیسیها و روسهای آن منطقه در آرامش نسبی زندگی میکردند و در بازار تهران برای خود سرای مخصوص داشتند (اورسل، 1382: 246، 293، 303).
با وقوع انقلاب مشروطه در ایران (1324 ق/ 1906 م) وضعیت زرتشتیان ایران بیشازپیش بهبود پیدا کرد. آبراهام ویلیامز جکسن7 پژوهشگر و زبانشناس آمریکایی که در آستانه انقلاب مشروطه از ایران دیدن کرده است وضعیت اقتصادی و معیشتی زرتشتیان را بهتر از سایر اقلیتهای مذهبی ایران میداند. وی مهمترین دلیل این مسئله را اقدامات انجمن رفاه زرتشتیان ایران و صندوق اعانه آنکه توسط پارسیان هند در بمبئی تأسیس شده بود، معرفی میکند (جکسن، 1387: 424، 452).
جان ویشارد8 نیز اعتقاد دارد که در دوران مشروطه مشارکت زرتشتیان متمول در فعالیتهای خیریه و کارهای نوعدوستانه مانند ساخت مدرسه و بیمارستان افزایش پیدا کرده بود و دلیل این امر را ایجاد دفتر نمایندگی انجمن پارسیان هند در ایران و حمایتهای گسترده این انجمن و انگلستان از زرتشتیان میداند (ویشارد، 1363: 182-183).
حمایتهای پارسیان هند و بهتبع آن دولت انگلستان از زرتشتیان و تقویت اندیشههای ناسیونالیستی در میان آزادیخواهان ایران باعث شد تا در اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه
زرتشتیان صاحب کرسی نمایندگی در مجلس شورای ملی شوند9.
در سالهای پس از انقلاب مشروطه، مشروطهخواهان بیش از هر چیز به ایجاد استقلال مالی برای حکومت ایران توجه نشان داده و مصمم بودند که با تأسیس بانک ملّی دست کشورهای دیگر را از نفوذ اقتصادی و پیامد آن نفوذ سیاسی در ایران کوتاه کنند و در این امر چشم یاری به تجار زرتشتی ایران و حمایتهای پارسیان هند داشتند؛ ازاینروی نقش تجار زرتشتی مانند ارباب جمشید و برادران شاه جهان بیشازپیش پررنگ شد و آنان بهدلیل ارتباط گسترده تجاری با پارسیان هند سعی در جذب سرمایه و کمکهای مالی آنان برای تأسیس بانک ملّی داشتند. هرچند که با ترور ارباب پرویز شاه جهان از بانیان تجارتخانه شاه جهان، زرتشتیان از ادامه روند دلسرد شده و دست از تلاش برای تأسیس بانک ملی برداشتند (براون، 1329: 135-136؛ حبلالمتین، 6 ژانویه 1907: 7-8).
پارسیان هند در حوزههای مختلف فرهنگی بر جامعه زرتشتیان ایران اثرگذار بودند که مهمترین آنها ساخت مدارس و تأسیس انجمنهای زرتشتی در ایران بود.
5-1. ساخت مدارس برای زرتشتیان ایران
در سالهای آغازین دوره قاجار سوادآموزی در میان زرتشتیان ایران اهمیت چندانی نداشت و تنها مرجع آموزش خواندن و نوشتن، دستوران زرتشتی معروف به ملّا معلمها بودند که آنها نیز بیشتر مسائل دینی و تاریخی را به فرزندان و نزدیکان خود آموزش میدادند (سفیدوش، 1999: 27). در عصر ناصری و با تأسیس دارالفنون بهتدریج داوطلبان بدون در نظر گرفتن دین و جایگاه اجتماعی و تنها با دانستن زبان و خط فارسی اجازه حضور و تحصیل در این مدرسه را یافتند (فوروکاوا، 1384: 105). ازاینرو کودکان زرتشتی، مسیحی و یهودی نیز بهتدریج به مدارس دولتی راه پیدا کردند، اما تعداد آنها بسیار کم بود و معاشرت و مصاحبت چندانی با دانشآموزان مسلمان نداشتند (رجایی، 1383: 168-169) و به همین دلیل پیشرفت چندانی در زمینه آموزشی در جامعه زرتشتی ایران به وجود نیامد. برخلاف زرتشتیان ایران، پارسیان هند در همین ایام توانستند در زمینههای آموزشی پیشرفت زیادی کرده و بخش اصلی جامعه با سواد هند را تشکیل دهند.10
با حضور نمایندگان پارسیان هند در ایران ساختار آموزشی جامعه زرتشتیان تغییر پیدا کرد. مانکجی عامل عقبماندگی زرتشتیان را بیسوادی و ناآگاهی آنان میدانست ازاینرو در همان سالهای ابتدایی حضور در ایران اقدام به ساخت یازده مدرسه و مکتبخانه در شهرهای یزد و کرمان و دهاتهای اطراف نمود. باوجوداین به نظر میرسد که سیستم آموزشی مدارس یزد و کرمان چندان مناسب و پیشرفته نبود و نظر مانکجی را به خود جلب نکرد. ازاینرو در سال 1282 ق/1245 ش تعدادی از کودکان زرتشتی کرمان و یزد را به تهران آورد و دبستان شبانهروزی زرتشتیان تهران را پایهگذاری نمود که تا سال 1293 ق هزینههای آن از طرف انجمن اکابر پارسیان هند پرداخت میشد (karaka:1884:85). مانکجی مبلغی را نیز بهعنوان مقرری به ازای هر دانشآموز به خانواده وی میپرداخت تا مانع از تحصیل و پیشرفت آنان نشوند. تعدادی از آنان بعدها جزو دسته روشنفکران اجتماعی و دینی قرار گرفتند و برخی دیگر در زمینه تجاری به شهرت دست یافتند و اکثریت آنان مصدر خدمات گستردهای به زرتشتیان نسلهای بعد شدند. مانکجی پس از تربیت نسل اول کودکان زرتشتی اقدام به ساخت دبستانهایی جدید در یزد و کرمان نمود و از دانشآموزان پیشین بهعنوان معلم بهره برد. بهطور نمونه وی جوانمرد شیرمرد را به یزد و میرزا افلاطون را به کرمان فرستاد تا آموزش و تربیت نسل بعدی محصلان زرتشتی را بر عهده بگیرند (شهمردان، 1363: 628، 638-639؛ اشیدری، 1355: 451-453).
آنطور که به نظر میرسد با وجود مغایرت برخی تعالیم این مدارس با قواعد و احکام اسلامی، آنها در زمینه امور آموزشی و مواد درسی خود از طرف دولت ایران آزاد بودند که این اتفاق بالطبع حاصل تفکرات آزاداندیشانه حکومت نبود و از کمبود آگاهی دولتمردان و متولیان امور فرهنگی کشور نسبت به محتوای آموزشی مدارس زرتشتی حکایت داشت.
پس از مانکجی، کیخسرو جی بهعنوان نماینده انجمن اکابر پارسی به ایران آمد. وی با توجه به کاهش حمایتهای مالی پارسیان هندوستان به یزد و کرمان سفر کرد و برای تأمین هزینههای مدارس متمولان زرتشتی را راضی به پرداخت کمکهای مالی نمود (شهمردان، 1360: 270-277). در دوران وی 7 مدرسه زرتشتی در یزد و اطراف آن، 3 مدرسه در کرمان و مناطق اطراف و 1 مدرسه در تهران وجود داشت (اشیدری، 1355: 412)؛ که پارسیان هند در ساخت و یا پرداخت هزینههای آن مدارس دخیل و سهیم بودند.
با حضور اردشیرجی در ایران روند ساخت مدارس زرتشتی ادامه پیدا کرد. در این ایام افزون بر ساخت مدارس پسرانه، بهدلیل حمایتهای اردشیر از تحصیل دختران11 بهشمار مدارس دخترانه زرتشتی نیز افزوده شد (شهمردان، 1363: 470، 588).
با وقوع انقلاب مشروطه و بازتر شدن فضای فکری کشور، روند ساخت مدارس با حمایت و سرمایهگذاری پارسیان هند و زرتشتیان متمول ایران سرعت گرفت و شمار افراد باسواد در میان دختران و پسران زرتشتی افزایش پیدا کرد (پوررستمی، 1388: پیوست 17).
5-2. تشکیل انجمنهای زرتشتی و تأثیر آنها در حیات اجتماعی زرتشتیان
پایهریزی نخستین انجمنهای زرتشتی جهان به حدود سال 1698 م/ 1109-1110 ق در بمبئی هندوستان بازمیگردد. این انجمن تشکلی 5 نفره از سران و بزرگان زرتشتی بود و ازاینرو «پنچایت» به معنی «هیئت 5 نفره» نامیده میشد. پنچایت 3 وظیفه اصلی را بر عهده داشت: 1. وضع قوانین اجتماعی و مدنی پارسیان؛ 2. داوری درباره دعاوی اشخاص و دادخواهی از مراجع دولتی و 3. تقسیم منصفانه و صحیح املاک و وجوه موقوفات پارسیان. با تشدید سیر مهاجرت زرتشتیان ایران به هند و بهوجود آمدن ارتباطات بیشتر مابین پیروان اقلیت دینی زرتشتی در ایران و هند، بهتدریج پارسیان هند خود را موظف به پیگیری و بهبود وضعیت زرتشتیان ایران دانستند و در سال 1271 ق/1233 ش تقریباً همزمان با اعزام مانکجی به ایران، انجمنی بهنام «انجمن بهبود حال زرتشتیان ایران» توسط پارسیان تشکیل شد که هدف آن بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی زرتشتیان ایران بود (پوررستمی، 1388: 50-51).
آنطور که از سفرنامه ژولین دو روششوار12 فرانسوی برمیآید، زرتشتیان ایران نیز در عهد ناصرالدینشاه انجمنی را تشکیل داده بودند و جلساتی را در تهران برای رایزنی و تصمیمگیری در مورد مسائل مختلف برگزار میکردند. اعضای این جلسات 45 نفر و دربرگیرنده نمایندگان تمامی صنوف زرتشتی از تاجر تا باغبان بود و هزینههای هر دوره از این جلسات که نزدیک به 3 شبانهروز طول میکشید به نوبت بر عهده یکی از اعضای جلسه بود (روششوار، 1378: 158).
باوجودآنکه روششوار توضیحات زیادی درباره برگزاری این جلسه داده است اما ازآنجاکه منابع دیگر به آن اشارهای نداشتهاند، میتوان حدس زد که این جلسات بهصورت نیمه مخفیانه برگزار میشده و تداوم چندانی نداشته است.
با حضور نمایندگان پارسیان در ایران نخستین انجمنهای رسمی زرتشتی توسط مانکجی در کرمان و یزد تأسیس شدند که وظایفی از قبیل: 1. تأمین محل نمازگزاری و عبادت زرتشتیان کرمان؛ 2. تأمین مراکز آموزشی 3. برگزاری گهنبارها13 و جشنها 4. برگزاری مراسم ازدواج و 5. جمعآوری کمکهای زرتشتیان را بر عهده داشتند (نمیرانیان، 1386: 437).
با مرگ مانکجی (1269 ش) فعالیتهای این انجمنها مدتی متوقف شد تا آنکه در حدود
سال 1309 ق / 1270 ش14 با تلاش کیخسروجی دوباره «انجمن ناصری زرتشتیان یزد» و «انجمن ناصری زرتشتیان کرمان» برپا شدند. سالهای بعد و پس از پیروزی انقلاب مشروطه عبارت «ناصری» از نام آنان حذف شد و به «انجمن زرتشتیان یزد» و «انجمن زرتشتیان کرمان» موسوم گردیدند. بهتدریج در دهاتهای زرتشتی نشین اطراف یزد و کرمان نیز انجمنهای زرتشتی ساخته شدند. تا آنکه تقریباً همزمان با سالگرد پیروزی نهضت مشروطه در 27 جمادیالآخر 1325 ق با همت ارباب کیخسرو شاهرخ و مساعدت، همراهی و نظارت اردشیر ریپورتر نماینده وقت جامعه پارسیان هند «انجمن زرتشتیان طهران» با 14 عضو و به ریاست ارباب کیخسرو شاهرخ در کاروانسرای مشیر خلوت تشکیل شد که بعدها نام آن به «انجمن زرتشتیان تهران» تبدیل گردید (رضی، 1365: 15). چند سال بعد در 16 محرم 1328 ق، انجمن زرتشتیان شیراز نیز در باغ وقفی مسافرخانه ملت زرتشتیان شیراز تشکیل شد (اشیدری، 1355: 294).
تمامی امور اجتماعی جامعه زرتشتی ایران در دهههای پایانی حکومت قاجار، بهویژه در شهرهای کرمان و یزد، تحت سرپرستی و نظارت انجمنهای زرتشتی اداره میشد؛ که همین امر عامل اصلی نفوذ جامعه پارسیان هند در تحولات اجتماعی، فرهنگی و مذهبی زرتشتیان ایران بود (باستانی پاریزی، 1383: 104-105).
در اواخر حکومت قاجار بر پایه قانون مصوب مجلس شورای ملی نظارت و سرپرستی تمامی موقوفات کشور در اختیار وزارت معارف قرار گرفت، باوجوداین بهدلیل تلاشهای انجمنهای زرتشتی و نفوذ گسترده آنها در میان جامعه زرتشتی ایران، وزارت معارف در تاریخ 12 ربیعالثانی 1332 موقوفات زرتشتیان را از این قاعده مستثنا اعلام کرد و سرپرستی این موقوفات را در اختیار انجمنهای زرتشتی هر منطقه قرار داد و این انجمنها را تنها موظف به اعلام گزارش وضعیت به وزارت معارف دانست (ساکما، شناسه:693/250).
6. نقش پارسیان هند در تحولات مذهبی جامعه زرتشتی در دوره قاجار
اردشیر ریپورتر نماینده سوم پارسیان هند در ایران بود. وی نسبت به دو نماینده دیگر جامعه
پارسیان دیدگاههای متفاوتی درباره مسائل اجتماعی جامعه زرتشتی داشت. مانکجی و کیخسرو تمام تلاش خود را معطوف به کسب امتیازهای اجتماعی از حکومت و انجام اصلاحات ساختاری در حوزههای اقتصادی و زیرساختهای فرهنگی جامعه زرتشتی ایران کردند. امّا وی افزون بر مسائل اجتماعی و فرهنگی بهدنبال ایجاد تحول در ساختار فکری و مذهبی زرتشتیان ایران نیز بود.
اردشیر برخلاف نمایندگان پیشین پارسیان هند، شخصیتی مرموز و پیچیده داشت بهطوریکه حتی فرزند وی، شاپور ریپورتر15، به این مورد اشاره میکند و مینویسد «او عامل اطلاعاتی ارشدی بود که حتی زندگی همسر و فرزند خود را به اطلاعات آلوده کرده بود. کسی جز افراد معتمد او نباید از اینکه من پسر اویم اطلاع مییافت و به همین دلیل در کودکی نمیدانستم پدرم کجاست و چهکاره است» (رنجی شری، 1377: 14-15).
اردشیر در گام نخست به انجام اصلاحات گسترده فکری و عقیدتی در حوزه زنان ایرانی و زرتشتی16 پرداخت. وی آنان را به تحصیل و انتخاب پوشش به سبک دختران و زنان زرتشتی هندوستان تشویق میکرد و در مقالات خود تعصبات افراطی دینی و مذهبی را باعث واپس ماندگی ایرانیان میدانست (ن. ک: پرورش، 31 سپتامبر 1900: 5). اردشیر برای انجام این مهم حتی گاه به شهرها و روستاهای زرتشتی نشین سفر و در جهت احقاق حقوق بانوان سخنرانی میکرد (صبوریفر، 1395: 251).
آنگونه که به نظر میرسد تلاشهای وی جهت انجام اصلاحات مذهبی و اعتقادی به مذاق قدرتهای سنتی جامعه زرتشتی ایران خوش نیامد و موجب شد تا اردشیر نتواند رابطه حسنه خود را با بخشی از بزرگان جامعه زرتشتی ایران، بهویژه ارباب کیخسرو شاهرخ، حفظ کند. اردشیر همواره به حمایت از متجددین زرتشتی و زرتشتیان بهایی شده (احبا) میپرداخت و تلاش داشت تا آنان نیز بهعنوان بخشی از جامعه زرتشتی ایران شناخته شوند. بخشی از زرتشتیان همزمان با حضور نمایندگان جامعه پارسیان هند در ایران، به آیین نوظهور بهائیت گرایش یافته و در میان زرتشتیان با عنوان احبا مشهور شدند. این افراد که از سوی جامعه سنتی زرتشتیان ایران طرد شده بودند، یکی از دلایل اختلاف فکری و مذهبی پارسیان هند با زرتشتیان سنتی ایران بهشمار میآمدند. مانکجی تلاش زیادی در جهت مقبولیت این افراد در میان زرتشتیان ایران داشت و جهت تسهیل این امر روابط حسنهای را با حسینعلی نوری ملقب بهاءالله بنیانگذار آیین بهائیت ایجاد کرد (ن. ک: قدسجورابچی، بیتا:239-247). این ارتباط حسنه میان کیخسروجی، نماینده بعدی جامعه پارسیان و عبدالبهاء ادامه پیدا کرد و وی نیز بهصورت غیرعلنی و نسبی به حمایت از متجددین زرتشتی و زرتشتیان بهایی شده میپرداخت و همین امر نیز به باور تاریخنگاران زرتشتی و بهایی عامل اصلی مسمومیت وی بهدست زرتشتیان سنتی ایران بود (ن. ک: زارع، بیتا: 2/115؛ فاضلمازندرانی، 1354: 8/934-935).
آنطور که به نظر میرسد کیخسروجی بهدلیل مخالفتهایی که با روحانیون سنتی زرتشتی داشت و به تهییج آنان به قتل رسید که یکی از بزرگترین مسائل مورد اختلاف، حمایتهای وی از زرتشتیان بهائی شده بود. پس از وی اردشیر جی که بهصورت کامل از سوی پارسیان هند و حکومت انگلستان مورد حمایت و تأیید قرار داشت با حمایتهای علنی خود از زرتشتیان بهائی شده بر آتش اختلافات داخلی این اقلیت کمجمعیت در ایران دامن زد و وضعیت داخلی جامعه زرتشتی ایران و بهویژه شهر یزد بیشازپیش آشفته شد. از زمان حضور کیخسرو جی انجمن زرتشتیان یزد محل آمدوشد زرتشتیان دگراندیش و تجددخواه شده بود. در دوره اردشیرجی نفوذ این افراد همچون ماستر خدابخش، استاد جوانمرد و کیومرس وفادار بیشتر از پیش شد و آنان مسئولیت آموزش کودکان در مدارس خسروی و کیخسروی یزد را برعهده گرفتند. مدارسی که در آنها افزون بر دانشآموزان زرتشتی بهائیان نیز اجازه تحصیل داشتند (رئیس، 1359: 470-471؛ افخمی، 1986: 1).
همچنین اردشیر در روند برگزاری انتخابات انجمن زرتشتیان یزد به سود آنان دخالت کرد که این حادثه باعث بروز اختلافات زیادی مابین وی، انجمنهای زرتشتی و ارباب کیخسرو بهعنوان نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی شد. با آغاز درگیریها اردشیر، انجمن زرتشتیان یزد را با حمایتهای پارسیان هند و دخالت کنسولگری انگلستان تعطیل کرد و پس از چندی از ایران خارج شد (ن. ک: ساکما، شناسه: 6062/293). تلاش ارباب کیخسرو برای بازگشایی دوباره انجمن زرتشتیان یزد و تصفیه آن از عناصر تجددخواه زرتشتی باعث تیرگی روابط وی با جامعه پارسیان و حکومت انگلستان شد؛ ارتباطی که به اعتقاد ارباب کیخسرو هیچگاه مجدد گرم و صمیمی نگردید (شاهرخ، 1382: 35-36، 100).
در اواخر سال 1335 ق ماستر خدابخش که از مهمترین تجددخواهان و حامیان احبا یزد بهشمار میآمد بهدست انجمنی متشکل از زرتشتیان متعصّب و افراطی یزد بهنام انجمن حقگوی یزد ترور شد (شهمردان، 1363: 603-605). وی از دسته زرتشتیانی بود که بعد از تحصیلات ابتدایی در ایران به بمبئی هندوستان و نزد انجمن اکابر پارسی فرستاده شد و چهارده سال در آنجا تحت آموزش قرار گرفت و به زبانهای انگلیسی، گجراتی، اوستایی، پهلوی و عربی و... مسلط شد. ماستر پس از بازگشت به ایران به تدریس در مدرسه کیخسروی یزد پرداخت و با حمایت کیخسرو جی، به عضویت انجمن زرتشتیان یزد (انجمن ناصری) درآمد. ماستر از حامیان احبای یزد بود و به همین جرم توسط ژاندارمی زرتشتی بهنام فریدون به قتل رسید. نکته جالبتوجه آنکه فریدون پس از دستگیری به قم منتقل و از آنجا فراری شد و تظلمخواهی مادر ماستر به جایی نرسید (ساکما، شناسه: 6042/293). سیاوش سفیدوش که خود یکی از احبای شناختهشده آن روزگار بهشمار میآید اعتقاد دارد که فریدون با حمایتهای ارباب کیخسرو شاهرخ نماینده زرتشتیان در مجلس و دستوران زرتشتی از مجازات گریخت (سفیدوش، بیتا:127-128).
در همین ایام نامههای تهدیدآمیزی منتسب به همسر اردشیر ریپورتر، شیرین، به ارباب کیخسرو شاهرخ ارسال و پای نظمیه تهران و وزارت امور خارجه نیز از بیستم محرم 1336 ق به این دعواها باز شد (ساکما، شناسه: 5919/360). هرچند که این ایام مصادف با حضور اردشیر در هند بود و هیچکدام از سازمانهای سیاسی و نظامی کشور تمایلی به بازداشت همسر یک تبعه انگلیس نداشتند.
این نابسامانیهای موجب شد تا انجمنهای زرتشتی تهران، یزد و کرمان از نوزدهم محرم 1337 ق با ارسال نامههایی جداگانه به وزارت امور خارجه و جامعه پارسیان هند، از آنان بخواهند تا نماینده دیگری را بهجای اردشیر ریپورتر به ایران اعزام کنند و وزارت امور خارجه نیز پیگیر این امر شود (متما، شناسه: 17090-17089 ن، 17084 ن، 17082 ن)؛ باوجوداین انجمن اکابر پارسیان هند دوباره در تاریخ 27 ژوئن 1919 / 28 رمضان 1337، اردشیر را بهعنوان نماینده خود در ایران تعیین میکند (متما، شناسه: 1-1631/6)؛ که این انتخاب با تمام مخالفتهای صورت گرفته توسط جامعه زرتشتیان و حکومت ایران، حکایت از نفوذ و جایگاه پارسیان هند و ضعف حکومت مرکزی ایران در دوران پس از جنگ جهانی اول دارد.
هرچند که باید این نکته را نیز در نظر داشت که اردشیر ریپورتر حامیانی نیز در میان زرتشتیان تجددخواه ایران، بهویژه در یزد و اطراف آن، داشت. ازاینرو با انتصاب مجدد اردشیر، دگراندیشان زرتشتی و پیروان وی در شهر یزد و دهاتهای اطراف آن حمایت خود را از این انتصاب اعلام کردند (متما، شناسه 47550 ن).
با بازگشت اردشیرجی به ایران رابطه وی و ارباب کیخسرو شاهرخ بیشازپیش به سردی گرایید و اردشیر در محافل خصوصی، کیخسرو شاهرخ را فردی خائن، مزور، شارلاتان و زاده پدری مفلوک و فالگیر معرفی میکرد و معتقد بود که دلیل مخالفت کیخسرو شاهرخ با وی، حسادت به جایگاه او بهعنوان نماینده جامعه پارسیان هند است (کمرهای، 1382: 2/1482).
این ارتباط تا پایان دوره قاجار هیچگاه تلطیف نشد و جامعه پارسیان هند و زرتشتیان سنتی ایران همواره بر سر مسائل مذهبی و اصلاحات دینی با یکدیگر درگیر بودند. با به قدرت رسیدن رضاشاه و تمایل وی به ایجاد وحدت و یکپارچگی ملی و انجام اصلاحات ساختاری و فرهنگی، جامعه زرتشتیان ایران نیز دچار تحولات عمده در حوزههای اجتماعی، معیشتی، فرهنگی و مذهبی گردید و درگیریهای درون خانوادگی آنها به بوته فراموشی سپرده شد.
7. نتیجهگیری
آنگونه که از بررسیهای صورتگرفته در مقاله حاضر برمیآید روابط پارسیان هند با جامعه زرتشتیان ایران که از اواسط عهد ناصری و با اعزام نمایندگان پارسیان به ایران، شکل پررنگتری به خود گرفت باعث ایجاد تغییرات ساختاری در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زرتشتیان شد.
پارسیان بهکمک حکومت انگلستان و با اعزام نمایندگانی به ایران توانستند تأثیرات مثبتی را در زندگی اجتماعی و معیشتی زرتشتیان ایران ایجاد کنند. بهطوریکه لغو جزیه باعث بهبود زندگی عامه زرتشتیان ایران شد و ایجاد ارتباط تجاری میان تجار زرتشتی یزد و کرمان با بازرگانان پارسی باعث گردید تا شماری از تجار سرشناس زرتشتی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور صاحبنفوذ و قدرت شوند. ارتباط با جامعه پارسیان هند در حوزههای فرهنگی و آموزشی نیز به سود زرتشتیان ایران بود. ساخت مدارس نوین و انجمنهای زرتشتی در شهرها و روستاهای زرتشتی نشین کشور جملگی با حمایتهای مادی و معنوی جامعه پارسیان هند صورت گرفت و فعالیتهای این اماکن موجب ارتقای سطح فرهنگی جامعه زرتشتیان ایران شد.
با تمام این اوصاف فعالیتهای مذهبی جامعه پارسیان و نمایندگان آن چندان به مذاق جامعه سنتی زرتشتی ایران خوش نیامد و همین امر باعث بروز اختلافات گسترده داخلی در میان آنان شد. آنگونه که مشخص شد پارسیان هند با حمایت دولت انگلستان تلاش بسیاری در جهت مدرنسازی ساختار اجتماعی، فرهنگی و مذهبی همکیشان خود در ایران داشتند که این مسئله بیش از همه در زمینه مسائل مذهبی نمود پیدا کرد. حمایت از زرتشتیان بهایی شده و جوانان نوگرا و حمایت از حقوق زنان زرتشتی از مهمترین وجوه اختلاف پارسیان هند و زرتشتیان ایران بود. اگرچه این اختلافات با به قدرت رسیدن رضاشاه (1304-1320) و ایجاد تحولات ساختاری گسترده در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و دینی کشور بهتدریج از بین رفت.
منابع
- آبادیان، حسین، «ریپورترها و تحولات تاریخ معاصر ایران»، فصلنامه مطالعات تاریخی، 1383، س 2، ش 2، 139-193.
- آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (ساکما)، شناسه اسناد: 693/250؛6042/293؛ 6062/293؛ 5919/360.
- آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران (متما): شناسه اسناد: 17089-17090 ن؛ 17084 ن؛ 17082 ن؛ 6/1-1631؛ 47550 ن.
- اشیدری، جهانگیر، 1355/2535، تاریخ پهلوی و زرتشتیان، تهران: انتشارات ماهنامه هوخت.
- افخمی، مهناز، 1986، «مصاحبه با رستم صرفه»، تاریخ شفاهی ایران، جلد 4، کالیفرنیا: بنیاد مطالعات ایران.
- آلمانی، هانری رنه د، 1335، از خراسان تا بختیاری، جلد 3، ترجمه فرهوشی (مترجم همایون)، تهران: امیرکبیر.
- اورسل، ارنست، 1382، سفرنامه قفقاز و ایران، ترجمه علیاصغر سعیدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- باستانی پاریزی، محمدابراهیم، «سازگاری و سازواری زرتشتیان با مردم کرمان»، یادواره بزرگداشت سه هزار سال فرهنگ زرتشتی. 1383، تهران: انجمن زرتشتیان تهران.
- براون، ادوارد، 1329، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، کانون معرفت.
- بنجامین، س. ج. و، 1369، سفرنامه بنجامین، ترجمه محمدحسین کرد بچه، تهران: انتشارات جاویدان.
- بویس، مری، «مانکجی لیمجی هاتریا در ایران»، چیستا، 1364، س 3، ش 26، 424-432.
- پورداود، ابراهیم، 1925/1295 یزدگردی، ایرانشاه، بمبئی: انتشارات انجمن زرتشتیان بمبئی.
- پوررستمی، فرامرز، 1387، انجمن زرتشتیان ایران، یک سده تلاش و خدمت، تهران: انتشارات فروهر.
- پولاک، یاکوب ادوارد، 1368، سفرنامه پولاک «ایران و ایرانیان»، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی.
- پیشدادی، جمشید، 1374/1995 م، خاطرات 365 روز یا پارهای از سنتهای زرتشتیان در سده گذشته، کالیفرنیا: شرکت چاپ نامحدود.
- جکسن، ابراهیم و. ویلیامز، 1387، سفرنامه جکسن: ایران در گذشته و حال، چاپ 5، ترجمه منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- خاضع، اردشیر، 1363، خاطرات اردشیر خاضع، جلد 2، تصحیح رشید شهمردان، بمبئی: کتابفروشی خاضع.
- دستمالچی، اصغر، 1383، تاریخ روابط ایران و هند، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
- دو سفرنامه از جنوب ایران، 1377، به تصحیح و اهتمام سید علی آلداود، چاپ 2، تهران: امیرکبیر، 1377.
- دیولافوا، ژان، 1376، سفرنامه خاطرات کاوشهای باستانشناسی شوش 1884-1886، ترجمه ایرج فرهوشی، چاپ 4، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- رایس، کلارا، 1383، سفرنامه کلارا کولیور رایس: زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمه اسدالله آزاد، تهران: نشر کتابدار، 1383.
- رجایی، عبدالمهدی، 1383، تاریخ اجتماعی ایران در عصر ظل السلطان (از نگاه روزنامه فرهنگ اصفهان)، اصفهان: دانشگاه اصفهان.
- رسولی، مرتضی، «زرتشتیان معاصر (گفتگو با بوذرجمهر مهر)»، تاریخ معاصر ایران، 1382، س 7، ش 28، 123-161.
- رضی، هاشم، 1394، تاریخ زرتشتیان ایران (اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زرتشتیان در دوران قاجاریه)، تهران: انتشارات بهجت.
- رنجی شری، آرین، 1377، به دام افتاده (بزرگترین رویارویی جاسوسی شرق و غرب در تهران)، ترجمه محسن اشرفی، تهران: نشر نی.
- روزنامه پرورش، 9 رمضان 1318/ 31 سپتامبر 1900، س 1، ش 28.
- روزنامه حبلالمتین، 21 ذیالقعده 1324 ق/ 6 ژانویه 1907 م، س 14، ش 21.
- روزنامه حبلالمتین، 25 صفر 1315/ 26 جولای 1889 م، س 4، ش 23.
- روششوار، ژولین دو، 1378، خاطرات سفر در ایران، ترجمه مهران توکلی، تهران: نشر نی.
- رئیس، میرزا مهربان، «شرح حال ماستر خدابخش»، فروهر، 1359، س 15، ش 11 و 12. 470-471.
- زارع، اردشیر، بیتا، خاطرات اردشیر زارع، جلد 2، تهران: نسخه تایپی موجود در آرشیو کتابخانه یگانگی.
- سفیدوش، سیاوش، بیتا، یار دیرین، بیجا: مؤسسه ملی مطبوعات امری.
- سفیدوش، عنایت خدا، 1999 م، تنی چند از پیشگامان پارسینژاد، اونتاریو: مؤسسه معارف بهائی.
- شهریاری، پرویز، «پارسینامه»، فروهر، 1354، س 10، ش 5، 16-22.
- شهمردان، رشید، 1360، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تهران: چاپخانه راستی.
- شهمردان، رشید، 1363، تاریخ زرتشتیان، فرزانگان زرتشتی، تهران: نشر فروهر.
- شورش هندوستان، 1857 م./1274 ه. ق، 1372، ترجمه آوانس ماسئیان، به کوشش صفاءالدین تبرائیان، تهران: انتشارات نیلوفر.
- صبوریفر، فرهاد، 1395، تاریخ روابط پارسیان هند و زرتشتیان ایران، تهران: انتشارات فروهر.
- فاضلمازندرانی، اسدالله، 1354/132 بدیع، تاریخ ظهور الحق، جلد 8، بیجا: مؤسسه ملی مطبوعات امری.
- فقیه حقانی، موسی، «به دام افتاده و پنهانکاری جاسوسانه»، تاریخ معاصر ایران، 1377، س 2، ش 5، 261-268.
- فوروکاوا، فوبویوشی، 1384، سفرنامه فوروکاوا، ترجمه هاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، تهران: انجمن مفاخر فرهنگی.
- «کتاب زرتشت باستانی و فلسفه او - حیات اجتماعی پارسیان هندوستان»، فروهر، 1353، س 9، ش 3، خرداد 1353، 15.
- کرزن، جرج، 1373، ایران و قضیه ایران، جلد 2، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، چاپ 4، تهران: علمی فرهنگی.
- کشاورزی، کیخسرو، «بنیاد اجتماعی اقلیت کنونی زرتشتیان ایران»، چیستا، 1373، ش 108 و 109، 696-701.
- کمرهای، سید محمد، 1382، روزنامه خاطرات، جلد 2، به کوشش محمدجواد مرادینیا، تهران: نشر و پژوهش شیرازه.
- گوبینو، ژوزف آرتور، 1383، سه سال در آسیا: سفرنامه کنت دوگوبینو، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: نشر قطره.
- ماساهارو، یوشیدا، 1374، سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ترجمه دکتر هاشم رجبزاده، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- مشروح مذاکرات مجلس، 1325، دوره اوّل، جلسه 104، چهارم جمادیالاول.
- نمیرانیان، کتایون، 1386، زرتشتیان ایران پس از اسلام تا امروز، تهران: مرکز کرمانشناسی.
- نیکنام، کورش، 1381، «ایرانشناسی- زرتشتیان ایران»، فصلنامه مطالعات ملی، س 4، ش 13، 147-181.
- خانیکف، نیکولای ولادیمیروویچ، 1375، سفرنامه خانیکف، ترجمه اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- هواواله، صبر، 1344، روابط پارسیان هند با ایران، پایاننامه مقطع دکتری زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما دکتر محمد مقدم، دانشگاه تهران.
- ویشارد، جان، 1363، بیست سال در ایران، ترجمه علی پیرنیا، تهران: انتشارات نوین.
- Hormoazdyar, Dastur Kayoji, 1987, Outlines Parsi History. Bombay: The K.R. Cama Oriental Institute.
- Karaka, Dosabahai Framji, 1884, History of the Parsis, Vol.1, London: Macmillian and Co.
[1] . تاریخ دریافت: 24/05/1403؛ تاریخ پذیرش: 27/06/1403
[2] . دانش آموخته دکتری، گروه تاریخ، دانشگاه خوارزمی، مدرس دانشگاه علمی کاربردی، تهران، ایران. Dadbakhsh.Masoud@gmail.com
[3] . Dadabhai Naoroji
[4] . برای مطالعه درباره تبعیضات اجتماعی و اقتصادی نگاه کنید به: (خاضع،1363: 155-156؛ پیشدادی،1374: 141).
[5] . Maneckji Limji Hataria
[6] . Lord George Nathaniel Curzon
[7] . Abraham Valentine Williams Jackson
[8] . John G. Wishard. پزشک و میسیون مذهبی آمریکایی که نزدیک به بیست سال (1891-1910 م) در ایران حضور داشت و دورههای ناصری و مشروطه را از نزدیک تجربه کرده است.
[9] . در جریان متمم قانون اساسی هم اینگونه حمایتها از ایشان مطرح میشد: «زرتشتیها اولاد ایران هستند همانطور كه سایرین بیدار شدهاند آنها هم بیدار شدهاند نمیشود جلوگیرى كرد اینها در این آبوخاک حق دارند. در قانون بنویسید تا راحت شوند.» نگاه کنید به: مشروح مذاکرات مجلس، دور اوّل، جلسه 104، چهارم جمادیالاول 1325 ق.
[10] . پارسیان هند با وجود جمعیت نهچندان زیاد، بر طبق سرشماریهای دهۀ آخر قرن بیستم میلادی 65 درصد جامعۀ باسواد هند را تشکیل میدادند. طبق تحقیقاتی که دربارۀ میزان با سوادان هندی از سال 1881 م. تا 1901 م. انجام شده است از هر 1000 نفر با سواد هندی، 650 نفر زرتشتی، 292 نفر مسیحی، 269 نفر بودائی، 69 نفر هندو و 41 نفر مسلمان بودند. همچنین در سال 1901 م. از 78000 زرتشتی هند نزدیک به 51000 نفر آنان باسواد بودند که این میزان در سال 1911 م. به 60005 نفر از 83566 زرتشتی رسید که بهطور تقریبی حدود 76 درصد جمعیت ایشان را افراد با سواد تشکیل میدادند که با توجه به زمان تحقیق نرخ سواد جامعۀ زرتشتیان هند بسیار بالا بوده است (ن.ک: زرتشت باستانی و فلسفه او - حیات اجتماعی پارسیان هندوستان، 1353: 15).
[11] . برای مطالعه بیشتر نظرات وی درباره آزادیهای بانوان و تحصیلات آنان نگاه کنید به: پرورش، س اول، ش 28، دوشنبه 9 رمضان 1318/ 31 سپتامبر 1900، صص 2-5.
[12] . Julien de Rochechouart
[13] . گهنبار یا گاهنبار از جشنهایی است که هرسال شش مرتبه و در زمان مخصوصی برگزار میشود و احتمالاً به دوران پیش از زرتشت بازمیگردد هرچند که برخی از محققین شش نوبت اجرای گهنبار را به شش مرحلۀ آفرینش در باورهای سنتی زرتشتیان نسبت میدهند. این جشن در ابتدا جشن کشاورزی بوده است یعنی در هر فصل که تغییرات مفیدی برای زمین، گیاه، آبوهوا رخ میداد کشاورزان دورهم جمع شده و به شادمانی میپرداختند. بهتدریج این گهنبارها علاوه بر جشن و سرور تبدیل به همایش و گردهمایی برای بررسی بهبود شیوههای کشاورزی و دامداری گردید. در پایان هر گهنبار کشاورزان و دامداران بخشی از سود خود را به نیازمندان اهدا میکردند (نیکنام،1381: 172).
[14] . در برخی منابع تاریخ تأسیس انجمنها 1271 ش ذکر شده است که احتمالاً به دلیل عدم تطبیق درست تاریخ قمری به شمسی است. با توجه به آنکه برای افتتاح انجمن یزد تاریخ پنجم ماه رجب 1309 ق ذکر شده که مصادف است با 15 بهمن 1270، سال 1270 ش صحیح است.
[15] . هرچند نام نویسنده بر روی کتاب «آرین رنجی شری» درج شده است، ولی مطالعه دقیق کتاب خواننده را به این نتیجه میرساند که مؤلف بهاحتمالزیاد شاپور جی ریپورتر فرزند اردشیرجی است تعداد زیادی از پژوهشگران تاریخ معاصر نیز مانند موسی فقیه حقانی و حسین آبادیان این امر را قطعی میدانند (ن.ک: آبادیان، 1383: 142؛ فقیه حقّانی، 1377: 265).
[16] . در این ایام زنان زرتشتی وضعیت بهتری نسبت به زنان مسلمان داشتند؛ اما در باور جامعه سنتی زرتشتی نیز، زنان در جایگاه پستتری نسبت به مردان قرار میگرفتند. هانری رنه د آلمانی، جهانگرد و سفرنامهنویس فرانسوی که در این ایام از ایران دیدن کرده است بهوضوح به این نکته اشاره دارد (ن.ک: آلمانی، 1335: 3/808).