The Impact of International Issues on the Empower of Iran's Great Famine (1298-1296) into a historical catastrophe
Subject Areas :Elaheh Jafari 1 , Bashir Esmaeili 2 , اسماعیل شفیعی سروستانی 3
1 - Department of political science ,Shahreza Branch, Islamic Azad University , Shahreza, Iran
2 - Department of International Relations, Shahreza Branch, Islamic Azad University, Shahreza, Iran
3 - Department of International Relations, Shahreza Barnch, Shahrza,Iran
Keywords: Great famine, World War I, colonialism, tyranny, Britain,
Abstract :
World War I, which had been involved in more than 26 countries in the world, also infiltrated Iran's throne at the same time as Ahmad Shah Qajar. The unjust entry of the colonialists to Iran began when the Qajar Minister Mostofi al -Mamalek had officially declared Iran's neutrality in the war, but the arrival of hostile forces from the north and south to the country in addition to led to Iran's political, military and economic developments, such as huge problems such as Insecurity, famine, internal divisions, economic and social weaknesses of the people's distrust of the sovereignty.Especially the issue of famine, which is one of the major catastrophes, according to historians and researchers, a kind of Holocaust in Iranian history. The main question of this study is how international issues have had on converting Iran's great famine into a historical catastrophe?The hypothesis of this study is that one of the factors that contribute to the extension and exacerbation of the great famine has been of great importance, especially England.
1. آوری،پیترو دیگران،(1398)، تاریخ ایران کمبریج، (قسمت دوم) قاجاریه، تهران، انتشارات مهتاب
2. اعظام قدسی، حسن (1349). خاطرات من؛ یا روشن شدن تاریخ صدساله، جلد اول (دو جلد). تهران: انتشارات ابوریحان.
3. اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد 1919 ایران و انگلیس (1365). ترجمه جواد شیخ الاسلامی، جلد اول (دو جلد). 3.تهران: انتشارات کیهان.
4. امانت،عباس،(1385).قبله عالم،ترجمه حسن کامشاد ،چ3،تهران:کارنامه
5. اعتماد السلطنه، محمد حسن خان،( 1371).روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه،به کوشش ایرج افشار چ4،تهران :امیر کبیر.
6. بروگش ،هینریش،(1373)،سفری به دربار سلطان صاحبقران،ترجمه حسین کرد بچه،ج 1و2،تهران :علمی و فرهنگی.
7. برومند صفورا ،(۱۳۸۱) سرکنسولگرهای بریتانیا در بوشهر، تهران، وزارت امور خارجه، ص ۱۸۹.
8. بهار،محمد تقی ،(1387) تاریخ مختصر احزاب سیاسی در ایران ،انقراض قاجاریه، زوار
9. پیترآوری و دیگران،(1398)، تاریخ ایران کمبریج، (قسمت دوم) قاجاریه، تهران، انتشارات مهتاب، ۱۳۹۸
10. خلیلی. محسن ،(1390)، چیستان قاجار، مشهد، نشر مرندیز
11. دنسترویل، ماژور (2537) : امپریالیزم انگلیس در ایران و قفقاز . ترجمه : حسین انصاري، انتشارات
12. کتابخانه منوچهري، چ.2
13. ذوقی ایرج،(۱۳۶۸) ، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ، تهران، پاژنگ، ، ص ۱۹.
14. روزنامه ایران، بیست و پنجم رمضان 1288،شماره 56.
15. رایت ،سردنیس (1383) ،انگلیسی ها درمیان ایرانیان ،ترجمه غلام حسین صدری افشار ،تهران:اختران
16. رحمانیان. داریوش و میرکیایی مهدی ، «تأثیر گرانی و قحطی نان بر روابط خارجی ایران در عصر ناصری»، فصلنامه پژوهشهای تاریخی، سال نهم، ش ۱ (بهار ۱۳۹۶)، ص ۱۳۵
17. سپهر، احمدعلی (1363). ایران در جنگ بزرگ، -1914 .1918 تهران: انتشارات بانک ملی ایران.
18. سایکس، پرسی (1323). تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، دو جلد، چاپ دوم. تهران: چاپخانه رنگین.
19. سلطانی شایان، علی (1390) : ایران در تلاطم جنگ جهانی اول . نشریه کتاب ماه تاریخ و جغرافیا،
20. ش.159
21. صفایی ابراهیم ،(۱۳۴۹)، اسناد نویافته، تهران، نشر بابک
22. عباسی عزیزلو، جمیله (1392) : ایران در جنگ جهانی اول . نشریه رشد آموزش تاریخ. ش .35
23. فرمانفرمایان، مهرماه(رییس) (1382) . زندگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما. ج ،2 چ.1
24. فریدون آدمیت و هما ناطق، افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشده دوره قاجار، تهران، نشر آگه، ۱۳۵۶، ص ۱۷۹.
25. قزلسفلی ،محمدتقی ،(1386)، امپریالیسم چیست؟ تاریخ و نظریه، بابلسر، دانشگاه مازندران، ۱۳۸۶
26. کرزن جرج، (1380)، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
27. کحال زاده، میرزا ابوالقاسم خان (1370) : دیده ها و شنیده ها . به کوشش مرتضی کامران،نشر البرز،چ.2
28. کوهستانی نژاد، مسعود (1381) : سال دمپختک قحطی سال 1296 ش . نشریه گنجینه اسناد، ش 5و.6
29. مکی حسین ،(1357)، تاریخ بیستساله، ج ۲، تهران، امیرکبیر
30. مجد، محمدقلی (1390). انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه مصطفی امیري. تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سیاسی
31. ملایی توانی، علیرضا (1375) : جایگاه ایران در برنامه نظامی متحدین و متفقین در جنگ جهانی اول. نشریه
32. پانزده خرداد، ش .23
33. ممتحن الدوله ،میرزا مهدی خان ،(1362)،خاطرات ممتحن الدوله،به کوشش حسین قلی خان خانشقاقی،تهران فردوسی
34. هدایت.
35. میروشنیکف، ل.ي. (1357). ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه ع. دخانیاتی، چاپ دوم. تهران: انتشارات فرزانه.
36. ناطق، هما،(1383)،قحطی 1228 در اسناد امین الضرب ،حدیث عشق گرد آورنده نادر مطلبی کاشانی،کتابخانه مجلس شورای اسلامی ،ص 543 ،576 .
37. نقیب زاده، احمد (1368). نگاهی به تاریخ روابط بینالملل، از 1870 تا .1945 تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
38. نیدر مایر، اسکار فن (1380) : زیر آفتاب سوزان. ترجمه: کیکاووس جهانداري، انتشارات اساطیر، چ.1
39. ونسا مارتین، (1389)،دوران قاجار، ترجمه افسانه منفرد، تهران، کتاب آمه
40. ییت،چارلز ادوارد ،(1365)،خراسان و سیستان ،ترجمه قدرت الله روشنی زعفرانلو ومهرداد رهبری،تهران :یزدان.
41. یارشاطر،احسان،(1384)، تاریخ روابط ایران و آلمان، ترجمه پیمان متین، تهران، امیرکبیر
42. یا حسینی، سید قاسم (1376): رییس علی دلواري. انتشارات شیرازه، چ.1
منابع لاتین:
. Basset, James (1886), Persia, The Land of The Imams: London.
Burrell, r.m, (1997) , Iran Political Diaries,Vol 1: London.
. Eastwick, E, (1864) , Journal of a diplomat,s,Three Years Residence In Persia, 2 Vols:
London.
Goldsmid, ed, (1876) , Eastern Persia:London.
Olson, Wm. J. (1984). Anglo-Iranian Relations during World War I, London: Gainsborough House
The Impact of International Issues in Turning Iran's Great Famine (1296-1298) into a Historical Disaster
Elahe Jafari 1*, Bashir Esmaeili 2*, Esmael Shafiee Sarvestani 3
|
Received:2024/05/25 Accepted:2024/08/20 |
| Research Article |
Abstract
Keywords: Britain, Colonialism, Iran's Great Famine, Tyranny, World War I |
[1] Ph.D. Candidate of Political Science-Political Thoughts, Islamic Azad University, Shahreza Branch, Shahreza, Iran. e.jafari.988@gmail.com
[2] Assistant Professor, Department of International Relations, Islamic Azad University, Shahreza Branch, Shahreza, Iran (corresponding author) Bashir_esmaeili@yahoo.com
[3] Assistant Professor, Department of Political Science, Islamic Azad University, Shahreza Branch, Shahreza, Iran. esmaeilshafiee@iaush.ac.ir
تاثیر مسائل بین المللی در بدل شدن قحطی بزرگ ایران (1298-1296) به یک فاجعه تاریخی
|
[1] دانشجوی دکتری علوم سیاسی- اندیشه های سیاسی،دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران e.jafari.988@gmail.com
[2] استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران (نویسنده مسئول) Bashir_esmaeili@yahoo.com
[3] استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، شهرضا، ایران esmaeilshafiee@iaush.ac.ir
مقاله پژوهشی | تاریخ دریافت: 01/03/1403 تاریخ پذیرش: 30/05/1403 |
چکیده جنگ جهانی اول که بیش از 26 کشور دنیا را درگیر کرده بود همزمان با جلوس احمدشاه قاجار به تخت سلطنت به ایران نیز نفوذ کرد. ورود ناعادلانه استعمارگران به ایران در حالی آغاز شد که مستوفی الممالک وزیر قاجار بی طرفی ایران را در جنگ رسما اعلام کرده بود اما ورود نیروهای متخاصم از شمال و جنوب به کشور علاوه بر اینکه منجر به تحولات سیاسی ،نظامی و اقتصادی ایران شد مشکلات عظیمی همچون ناامنی، قحطی ،اختلافات داخلی ،ضعف اقتصادی و اجتماعی مردم بی اعتمادی جامعه به حاکمیت را به همراه داشت. به خصوص مسئله قحطی که یکی از فجایع بزرگ و به گفته مورخان و محققان نوعی هولوکاست در تاریخ ایران به حساب می آید. سوال اصلی این پژوهش این است که مسائل بین الملل چه تاثیری در تبدیل قحطی بزرگ ایران به یک فاجعه ی تاریخی داشته است؟ پایه فرضیه این تحقیق عبارت است از اینکه ازمیان عوامل موثر در بروز و تشدید قحطی بزرگ نقش بیگانگان به خصوص انگلستان از اهمیت زیادی برخوردار بوده است .روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی تحلیلی در کنار روش های تاریخی و اسنادی است.
کلیدواژهها: قحطی بزرگ ایران، جنگ جهانیاول،استعمار،استبداد، بریتانیا. |
جعفری؛ الهه، اسماعیلی؛ بشیر، شفیعی سروستانی؛ اسماعیل (1403). تاثیر مسائل بین المللی در بدل شدن قحطی بزرگ ایران (1298-1296) به یک فاجعه تاریخی. فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، شماره 59، صفحات 20-1. |
مقدمه
هدف اصلی این پژوهش بررسی مسائل آموزه های قحطی بزرگ سال 1298 – 1296 و تاثیر مسائل بین الملل و نقش بیگانگان در تبدیل قحطی بزرگ ایران به یک فاجعه اسفناک است . قحطی بزرگ در ایران همزمان با شروع جنگ جهانی اول به شکل گسترده ایران را فراگرفت .جنگ جهانی اول یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ است که نقش تعیین کننده ای در تاریخ سده بیستم داشتهاست.آغاز این جنگ همزمان با شروع حکومت احمد شاه قاجار در ایران بود درست زمانی که دولت مشروطه ایران دچار ضعف و ناتوانی شده بود و ایران از جوانب گوناگون اوضاعی نابسامان، آشفته و متزلزل داشت. بحران اقتصادی، وضعیت نابسمان سیاسی و دخالت قدرتهای خارجی، ایران را تبدیل به یک دولت ورشکسته ی وابسته کرده بود. ایران در طول این دوران حتی برای تامین نیاز های اولیه خود درمانده بود و با وجود اعلام بی طرفی ایران در جنگ ، در جنگ جهانی اول خسارات جبران ناپذیری را متحمل شد این کشورها که درگیر جنگ بودند اعلام بی طرفی ایران را نادیده گرفتند و نیرو های متخاصم روسیه و انگلیس از شمال و جنوب وارد خاک ایران شده و بخش هایی از کشورایران را اشغال کردند. در این میان بحران قحطی نیز کشور را فرا گرفته بود قحطی بزرگ در سال 1298ق اتفاق افتاد و تعداد زیادی از ایرانیان در این زمان بر اثر بحران قحطی و بیماری های همه گیر وبا، مالاریا،آنفولانزای اسپانیایی کشته شدند که متاسفانه در ارتباط با این موضوع تحقیقات زیادی صورت نگرفته است در برخی از منابع حتی بیان شده که نیمی از جمعیت ایران از بین رفتند .از سال 1916 خشکسالی برخی مناطق را در بر گرفته بود و در سال 1918 در تمام کشور پراکنده شد. مردم وحشت زده از این واقعه شروع به غارت نانوایی ها کرده و به سیلوهای ذخیره غلات حمله میکردند و حتی با پیشرفت قحطی نمونه هایی از آدم خواری نیز گزارش شده است.عوامل قحطی در ایران ترکیبی از وضعیت سیاسی ، اقتصادی ، جنگ و مصادره گسترده ،احتکار و مسائل جغرافیایی بود ،مسئله جنگ باعث به هم ریختگی اوضاع کشاورزی و تولید شده بود. بی کفایتی شاه و خودخواهی وی که از این موقعیت سو استفاده کرده و بی توجه به اوضاع اجتماعی به احتکار غلات میپرداخت بحران قحطی را دامن میزد. رفتار انگلیسی ها در این میان با ایرانیان گرسنه رفتار نامناسبی بود و دست به تبلیغاتی زدند تا این باور را در اذهان تقویت کنند که مقصر این قحطی ایرانیان و گروه های مقاومت هستند و همان ها هستند که غلات را احتکار میکنند پس دست به راهسازی و امدادرسانی زدند و وانمود کردند که این امدادرسانی نشان از بخشندگی دولت انگلیس است و مردم ایران مردمی قدرناشناس هستند.به غیر از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، دلیل دیگر این تعرض به ایران، شکلگیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران، نیروهای خود را تا نزدیک دروازه های پایتخت پیش آورد. با توجه به نیاز این قوا به آذوقه تمام غلات و مایحتاج ایرانیان حتی زیادتر از نیاز عمداً توسط قوای انگلیس جمعآوری میشد. مسئله دیگر خشکسالی بود که نشانه های آن قبل از وقوع جنگ جهانی اول در کشور ظاهر شده بود میزان بارش کاهش یافته و انبار های غلات دچار آفت و حشرات شده بودند زارعان با دیدن این نشانه ها غلات خود را با قیمت گزاف به محتکران میفروختند دکتر مجد در کتاب خود بیان میکند:( که این قحطی بزرگترین فاجعه در تاریخ ایران است وحتی از حمله مغول در قرن سیزدهم این فاجعه را عظیم تر میداند و بیان میکند که هیچ کشوری به اندازه ایران از جنگ جهانی آسیب ندیده است). (مجد،محمد قلی،1378) درنتیجه در این برهه از زمان بسیاری از ایرانیان در تلاش بودند تا به هر شکل ممکن به هم وطنان خود کمک کنند یکی از این افراد میرزا حسن خان مستوفی الممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته و مقابله با محتکران هم چنین اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود ازسوی دیگرجنگلی ها به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی با مدیریت منابع کشاورزی گیلان توانستند علاوه بر کنترل قحطی در گیلان، پناهگاهی برای بسیاری از ایرانیان باشد. جنگلیها مقرری مشخصی از برنج برای مردم شهر های مختلف در نظر گرفته بودند.در این پژوهش بر آنیم تا به روش تفسیر و تحلیل محتوا این پرسش را طرح نماییم که مسائل بین الملل چه تاثیری در تبدیل قحطی بزرگ ایران به یک فاجعه ی تاریخی داشته است؟
پایه فرضیه این تحقیق عبارت است از اینکه، درمیان عوامل موثر در بروز و تشدید قحطی بزرگ نقش بیگانگان به خصوص انگلستان از اهمیت زیادی برخوردار بوده است .
2-وضعیت خاور میانه در جنگ جهانی اول
جنگ سال هاي 1871 تا 1914 م در اروپا سال های تکوین جنگ جهانی اول می باشد. در واقع طی این سال ها بود که قدرت هاي استعماري جدید مثل رایش دوم در آلمان به وجود آمد که از تقسیمات قبلی نقاط استراتژیک جهان رضایت نداشت ، بنابراین به دنبال جبران فرصت هاي از دست رفته و سلطه بر بخشی از مناطق جهان برآمد و البته که دست یابی به این آرمان راهی به جزء متلاشی کردن مناسبات موجود از طریق جنگ نداشت.(ملایی، :1375 52) در این شرایط دولت هاي آلمان، اتریش و ایتالیا به عنوان «متفقین» در برابر فرانسه، انگلیس و روسیه تحت عنوان «متحدین» موضع گرفته و منتظر بهانه اي براي آغاز جنگ بودند(نقیب زاده ،1368: 134-131). و این بهانه نیز سرانجام درژوئن 1914م با قتل ولیعهد اتریش و اعلان جنگ اتریش به صربستان ایجاد شد و یک نبرد عالمگیر در دنیا آغاز گردید (عباسی عزیزلو، :1392 19) .
ولیعهد امپراتوری اتریش_ مجارستان (آرشیدوک فرانسوا فردینان1) توسط ملیگرای 19 ساله صرب،( گاوریلو پرنسیپ ) از اعضای گروه (دست سیاه)2 به قتل رسید و این واقعه در 28 ژوئن 1914م نخستین جرقه ی آغاز جنگ جهانی اول 3شد و اروپا را به خاک و خون کشید . جنگ میان آلمان و روسیه در اول اوت 1914 درگرفت در سوم اوت میان آلمان و فرانسه و چهارم اوت میان آلمان و انگلستان درگیری آغاز شدو به همین شکل آتش این جنگ دامن پنج قاره جهان را گرفت.(خواجه نوری ،1349: 234-232) .در ماه های ابتدایی جنگ کشورهای متحد و متفق سعی می کردند تا از پیوستن کشورهای بی طرف با دشمن جلوگیری کنند ،یا این که آن ها را به سمت خود جلب کنند .اولین کشوری که از اول نوامبر 1914م از بی طرفی خارج و به جبهه متحدین وارد شد و به متفقین اعلان جنگ داد امپراتوری عثمانی بود .(نقیب زاده،1368: 149-145)
با اعلام آمادگی امپراتوری عثمانی برای جنگ آتش جنگ دامن خاورمیانه را هم در بر گرفت. باید گفت که ،خاورمیانه ازهمان روزهای آغاز جنگ اول جهانی یعنی 28 ژوئن 1914 تا 30 اکتبر 1918صحنه نبردهای پی در پی بود از طرفی امپراطوری عثمانی حضور داشت که شامل بعضی قبایل عرب و هم چنین کردها بود و توسط قدرت های مرکز پشتیبانی می شد و از طرفی دیگرمتفقین حضور داشتند ،کشور های انگلیس (یهودی ها ،یونانی ها اکثریت اعراب ،آشوری ها4 و هندی ها ) ، روسیه (با حمایت ارامنه 5) و فرانسه بودند ، از جبهه های اصلی جنگ جبهه بین النهرین ،جبهه ایران و نبرد گالیپولی6 و هم چنین جبهه های کوچک دیگری بودندکه در ذیل به آن اشاره خواهیم کرد.
3-تمایل متحدین و متفقین از ورود جنگ به خاورمیانه
از نظر کشور آلمان وارد شدن کشور عثمانی به جنگ چندین پیامد استراتژیک داشت که عبارت اند از :
1. بسته شدن تنگه های بسفر و داردانل و از برقراری ارتباط میان نیروی دریایی روسیه در دریای سیاه نیروی دریایی انگلیس و فرانسه در دریای مدیترانه جلوگیری شد.
2. متحدین توانایی این را پیدا میکردند که از خاک کشور عثمانی برای ارتباط با کشور های خاورمیانه و آسیا استفاده کنند و به این صورت کشور ایران و بسیاری از دیگر کشورها را به نفع خود وارد جنگ نمایند.(نقیب زاده ،1368: 148)
3. آلمان میتوانست با کمک نیروهای ترکیه به سواحل خلیج فارس دسترسی پیدا کرده و علاوه بر بیرون راندن روس و انگلیس از ایران هندوستان را از تصرف بریتانیا خارج کند .(میروشنیکف، 1357: 31-30)
عثمانی ها هم با پشتیبانی آلمان سعی بر گسترش مرزهای خود به برخی مناطق شمال غرب ایران و برخی مناطق ماوراء قفقاز داشتند.(میروشنیکف،1357: 31) به گفته وینستون چرچیل ترک ها از جنبش پان تورنیسم به عنوان ابزار حمله استفاده می کردند که این خود به عنوان موتور محرک پان اسلامیسم انتخاب شده بود .دولت آلمان با استفاده از این حمله قصد در هم کوبیدن دژ انگلیسی هند را داشت (Behnam,1957:123) در ارتباط با دولت های روس و انگلیس نیز میتوان گفت که این دولت ها اهداف خاص خود را در خاورمیانه داشتند .
در ارتباط با دولت های روس و انگلیس نیز میتوان گفت که این دولت ها اهداف خاص خود را در خاورمیانه داشتند . روسیه امیدوار بود بتواند با فرا رسیدن جنگ به حساب های قدیمی خود با عثمانی رسیدگی کند مسئله قدیمی بغازهای بسفر و داردانل را به نفع خود حل کند و بتواند نقشه تقسیم ایران را عملی کند.(میروشینکف ،1357: 31)
سیاست جنگی انگلیس در مرحله نخست متوجه نبرد در اروپا بود و سیاست خاورمیانه اش تحت الشعاع جنگ در اروپا قرار داشت .بریتانیا با توجه به منافع زیاد و درگیری طولانی مدتی که در خاورمیانه داشت و قادر به چشم پوشی از آن را نداشت Olson,1984:32)).
بریتانیا قصد داشت تمامی متصرفات امپراتوری عثمانی در آسیا را گرفته ویک زنجیره مستعمراتی از کشور های تحت سلطه و اسیر از مصر تا هندوستان ایجاد کند و ضمنا از تصرف تنگه های دریای سیاه توسط کشور روسیه جلوگیری به عمل آورد .(میروشنیکف،1357:31).
به گفته مجد تمام نگرانی بریتانیا از این مسئله بود که اگر عثمانی با آلمان متحد شود و ترک ها حمایت اعراب را به دست آورند و با اعلام جهاد افغان ها و قبایل مرزی را بر علیه انگلیس تحریک کنند برای همین قبل از ورود عثمانی به جنگ نیروهایی از هند به بهانه حفاظت از تاسیسات نفت آبادان به شط العرب فرستاد و در واقع این مسئله برای جلب اعتماد اعراب و اینکه به ترک ها نشان دهد انگلستان با کسی سر شوخی ندارد مجد در ادامه بیان می کند که 26سپتامبر 1914ژنرال بار و عضو وزارت امور هندوستان به کابینه بریتانیا این طور گزارش می کند : (که این نمایش خیره کننده و غیر منتظره قدرت تهاجمی ،فورا بر نگرش شیخ محمره وکویت و هم چنین ابن سعود تاثیر خواهد گذاشت و حمایت اعراب هر نوع امید ترک ها به موفقیت در بین الهنرین یا مصر را نقش بر آب خواهد کرد (مجد :1390،67-62).
4-ایران در جنگ جهانی اول
وضعیت آشفته ایران در سال های( 1296-1298 هجری خورشیدی) که مصادف بوده با جنگ جهانی اوّل، در این دوران بحران قحطی بزرگ و مساِئل و مشکلات داخلی ایران را درگیر خود کرده و با توجه به آنچه در منابع ذکر شده با گذشت حدودا هشت روز از تاج گذاری احمد شاه قاجار در تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول آغاز شد. از یک سو بهار مشروطه و مجلس شورای ملی که همراه بود با استبداد محمدعلی شاه به پایان رسیده بود و گروههای مختلف درگیر در سطوح محلی و ملی در کشور از آن یادگار مانده بودند دولت روس و انگلیس از برگزاری انتخابات و مجلس سوم جلوگیری می کردند. از سوی دیگر، عدم توانایی احمد شاه که نوجوانی بیش نبود در اداره امور مملکت موجب تضعیف بیش از پیش دولت مرکزی ایران شده و حکومت عملا به یک حکومت خان خانی تبدیل شد به طوری که این دولت بیاقتدار حتی توان جمعآوری مالیات را نداشت و خزانه کشور هر روز خالیتر می شد7.
اختلاف و چند دستگی در حکومت مرکزی موجب عدم دوام دولتهای مختلفی که بر سرکار میآمدند می شد. در این بین دولت های ،همسایه ایران روسیه و عثمانی ، که درگیر جنگ بودند، نبرد خود را به خاک ایران کشاندند و ایران که توان مشارکت در جنگ را نداشت مشی بی طرفی اتخاذ کرد وهمان طور که در منابع ذکر شده احمد شاه در ۱۲ ذیحجه ۱۳۳۲ قمری فرمان خود مبنی بر اعلان بیطرفی در جنگ را به مستوفیالممالک رییسالوزرا صادر کرد.
ایران با وجود فاصله از کانون اصلی جنگ (اروپا) ، عملا به یکی از میدانهای جنگ تبدیل شده بود. هم چنین روسیه و انگلستان در جریان جنگ جهانی اول با انعقاد قراردادهایی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و نظامیان خود را با استناد به این قراردادها به داخل کشور نفوذ می دادند واین مسئله باعث شده بود که دولت مرکزی در تهران هم هیچ قدرتی نداشته باشد ضمنا این دولت ها هزینه نگهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند.
هم چنین، در تمام دوران جنگ اول جهانی ، در ایران کابینههای کم دوام مختلف با عمر کوتاه به روی کار آمدند که معمولا به دلیل هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمیکرد. در اوایل دی ماه ۱۲۹۶ ایران وضعیت نا بسامانی داشت شمال ایران هنوز تحت اشغال روس ها بود ؛ بخش وسیعی از غرب ایران در اشغال عثمانیها و در جنوب نیز نیروهای تفنگدار انگلیسی حضور داشتند . عینالدوله توان مقابله با مشکلات سیاست خارجی و بحران قحطی بیماری و گرسنگی وجنگ در داخل را نداشت بنابراین ، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفیالممالک به عنوان جانشین وی تعیین گردید او برای مسائل داخلی کار چندانی انجام نداد اما توانست در سیاست خارجی تحولاتی ایجاد کند.
1-4-اعلان بی طرفی دولت ایران ،نقض بی طرفی دولت ایران وبازتاب آن در عرصه بین الملل
بیان کردیم که با آغاز جنگ ایران که در آستانه تقسیم میان روس و انگلیس بود ، به شکل معجزه آسا نجات یافت ، و حکومت مشروطه از نو در کشور برقرار شد .لیکن دولت ایران نتوانست از فضای بازی که در عرصه های داخلی و بین الملل به وجود آمده بود استفاده کند. دولت ایران به این واقعیت پی نبرد که علی رقم کینه و نفرت تاریخی ملت ایران نسبت به روس و انگلیس مصالح ایران اقتضا می کرد که با این دو دولت متحد شود .دولت ایران به جای متحد شدن با دولت های روس و انگلیس، مصالح ایران اینطور اقتضا می کرد که با این دو دولت متحد شود . دولت ایران به جای اتحاد اعلان بی طرفی کرد که از سوی عثمانی انگلیس و روسیه نقض شد و خاک ایران عرصه تاخت و تاز نیروهای متحدین و متنفقین گردید. در این بین، وجود دو دسته گی واختلاف نظر میان وکلای مجلس ،اعضای کابینه و احزاب سیاسی ایران از یک طرف و سرسپردگی احمد شاه و وزرای اصلی وی به روس و انگلیس از طرف دیگر،بیش از قبل موجب تزلزل و بی ثباتی کابینه ها و گسترش اغتشاش و هرج و مرج در کشور و تضعیف دولت شد ،در نهایت در اوت سال 1916به توافق سه جانبه ایران و روس و انگلیس و تحت الحمایگی ایران انجامید .اما این بار هم معجزه ای دیگر ایران را از خطر تجزیه رهانید و آن هم انقلاب روسیه در مارس 1917 بود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بنابراین با این اوضاع و همچنین اشراف درباریان و شاه به عدم کفایت ارتش و نیروهاي نظامی که معمولاً اکثر آنان مثل نیروهاي قزاق یا ژاندارمري تحت نظر روس ها و سوئدي ها بودند.(عباسی عزیزلو، :1392، 24) طبیعی بود که دولت ایران علاقه اي به حضور در این جنگ نداشته باشد و بنابراین در همان اوایل جنگ در اروپا (مصادف با 18 اوت 1914 م )کابینه ایران تغییر کرد و«میرزا حسن خان مستوفی الممالک» نخست وزیر وقت، بی طرفی ایران را اعلام نمود.(سلطانی شایان:1390 ، 62 .( (سپهر ،1336: 89 و46).
اما موقعیت مناسب ژئوپلتیکی ایران که جاي پاي دو قدرت اصلی جنگ یعنی روسیه و انگلستان را در ایران محکم کرده بود براي دولت هاي متفق نیز وسوسه انگیز بود و طبیعی بود که بی طرفی ایران در این شرایط پابرجا نخواهد ماند و در حالی که متحدین تمایلی به جنگ در ایران نداشتند متفقین و خصوصاً آلمان ها سیاست خود را براي تبدیل ایران به عرصه نبرد به اجرا درآوردند آنها معتقد بودند با این کار روس و انگلیس را در منطقه حساس ایران درگیر کرده و با این شیوه توازن آنان در میادین جنگی اروپا را بر هم می زنند.(ملایی :1375، 7-56)
شواهد تاریخی گویای این مسئله است که ، بهتربود قبل از اعلان رسمی این سیاست، از روسیه و عثمانی و انگلستان پرسش شود که آیا بی طرفی ایران را محترم خواهند شمرد یا خیر؟ زیرا در طول جنگ تماميت ايران به اشغال كشورهاي متخاصم درآمد و بر اثر آغاز جنگ و اشغال ایران( قسمت هاي مختلف كشور شاهد درگيري و نزاع دول عثماني، روسيه و انگلستان بود)و شروع قحطي بزرگ 1917-1919 که قسمت هاي زيادي از كشور را دربرگرفته بود تعداد زیادی از مردم کشور جان خود را از دست دادند و يكپارچگي و تماميت ارضي ایران به صورت جدي در معرض تهديد قرار گرفت.
در پی این سیاست دولت عثمانی که از متحدین اصلی آلمان ها بشمار می رفت با ورود به مرزهاي ایران اولین ناقض کننده بی طرفی ایران شد و در آبان 1293 ش عرصه نبرد را به قصد جنگ با روس ها به داخل ایران کشید و سرآغاز یک دوره ناپایداري و قتل و غارت در ایران را فراهم آورد. )ملایی : 1375، 7-57 .( از طرفی نیز ضعف دولت مرکزي زمینه لازم براي حضور نیروهای خارجی در ایران را فراهم کرد و حتی بعضی از جناح ها و گروههاي داخلی را نیز به طرفداري از یکی از دو گروه خصوصاً آلمان ها تحریک نمود زیرا نفرت عمومی از روسیه و انگلستان در طی سال های گذشته در بین جامعه ایرانی به شدت بالا رفته بود موضوعی که در کتب و یاداشت هاي روزانه جاسوسین آلمانی به وضوح به آن اشاره شده). (نیدرمایر :1380، 65)
السون8 بیان میکند که از انجایی که عثمانی ها قبایل کرد شرق عثمانی را تحریک به حمله به روستاهای مسیحی نشین ایران که تحت الحمایه قشون روس بودند میکردند بنا براین با در نظر گرفتن تقویت قوای عثمانی در مجاورت ایران و روسیه از اوت 1914 م (خOlson,1984: 39) لازم بود قبل از اعلان رسمی این سیاست از روسیه و عثمانی پرسیده شود که آیا بی طرفی ایران را محترم خواهند شمرد یا خیر ؟
در ادامه به طور مختصر بیان خواهیم کرد که چگونه در وضعیت جدید حضور قواي خارجی در کشور به چند برابر افزایش یافت و ایران را به صحنه اصلی نبرد میدانی در شرق تبدیل نمود کشور ایران در طی این سال ها تحت عناوین مختلف مانند پلیس جنوب به پایگاههاي نظامی دولت هاي اروپایی تبدیل شد و روز به روز وضعیت نابسامان اجتماعی و اقتصادي اش وخیم تر می شد.تشکیل پلیس جنوب و واحدهاي هم چون آن اگر چه ظاهراً براي تامین امنیت بود اما عملاً اوضاع منطقه را آشفته تر می کرد زیرا ایرانی ها و مخصوصاً قبایل جنوبی مثل تنگستانی ها با حضور انگلیس در ایران به شدت مخالف بودند و حتی سابقه فتواي جهاد علیه آنان نیز در منطقه وجود داشت (یاحسینی، :1376 104).
بنا براین آنها بعد از تشکیل پلیس جنوب روند مبارزه با انگلیس را با حضور قبایل بیشتري هچون: دلواري، چاه کوتاهی، براز جانی، دشستانی، قشقایی و سایرین با جدیت بیشتري ادامه دادند.(فرمانفرمایان، :1382 74) و قطعا این موضوع علاوه بر از بین رفتن بسیاري از ساکنین آن منطقه، زمینه نا امنی و قحطی فراگیر در منطقه را نیز در پی داشت. البته این جنگ و درگیري و نابسامانی ها مخصوص جنوب ایران نبود و در همه خاك ایران پراکنده شده بود از شمال تا جنوب مناطق مرکزی و حتی غربی ، از جمله باید به مبارزه و استقامت جانانه میرزا کوچک خان جنگلی در شمال ایران در برابر نیروهاي روسیه اشاره نمود که توانسته بود سپاهی منظم از بین اهالی ترتیب دهد و مدت هاي مدید سلب آسایش کند از قوای روس. (سپهر:1362، 386-7). غرب ایران نیز نا آرام بود نیروهاي عثمانی ضمن درگیری هاي فراوان با متفقین در حال پیشروي در خاك ایران بودند و در همان ابتداي جنگ تا همدان پیش آمده و آن شهر را تصرف کردند. (احرار، بی تا: 798، 9)و این شرایط بیش از همه بر مردم عادي و جامعه تأثیر منفی گذاشته و باعث و بانی کشتار و بی خانمان شدن آنان شده بود. اوضاع پیش آمده وضعیت سیاسی، اجتماعی و امنیتی کشور را به شدت بر هم زده بود و دولت مرکزي هم توان اداره اوضاع و برقراري نظم در کشور را نداشت . مشکل اصلی دولت عدم وجود قشون آموزش دیده و مسلحی بود تا با استفاده از آنها بتواند بر اوضاع مسلط شود در واقع در آن دوران ایران حتی برقراري نظم و امنیت را بر عهده خارجی ها گذاشته بود و بریگارد قزاق روس و نیروهاي سوئدي در ژاندارمري این وظیفه را بر عهده داشتند داشتند. (عباسی عزیز لو، :1392، 24)
علاء السلطنه اعلان بی طرفی ایرن را در جلسه ای با حضور مستوفی الممالک ،رئیس الوزرا و وزرای مختار روس9 و انگلیس10 تشکیل شد مطرح کرد .در این جلسه مستوفی الممالک به تشریح وضعیت آذربایجان و وضعیت هیجانی که توسط نیروهای عثمانی ایجاد شده بود پرداخت و به طور کامل تمام مشکلاتی را که بعد ها ممکن بود بروز کند شرح داد .
وی برای حصول اطمینان عثمانی ها و برای جلوگیری از هر حادثه ی ناگواری در خواست کرد که دولت روس به مواعید مکرر خود وفا نماید و با توجه به این که وضعیت آذربایجان در حال حاضر باعث نگرانی نیست قشون خود را از شمال ایران ببرند.نتیجه این نشست این شد که ایران تقاضا خود را به صورت مکتوب به سفارت روس اظهار کند .بنابراین وزیر امور خارجه ایران در نامه ای درخواست خود را به سفارت روس عنوان کرد که رو نوشتی از این درخواست به سفارت انگلیس نیز فرستاده شد :(نظر به مساعدت هایی که از طرف دولت اعلی حضرت پادشاه انگلستان نسبت به امور ایران می شود ،مترصد است در موضوع مراسله مزبور نیز از تایید نظریات دولت ایران مضایقه ننمایند .)نظیر این اقدام به وسیله سفارت های ایران در پترو گراد11 و لندن هم به عمل آمد (همان ،89-91) .
با توجه به آنچه بیان شد میتوان به راحتی دریافت که میزان وابستگی دولت ایران در همه جوانب به نیروهاي خارجی آنقدر شدید بود که حتی نمی توانست نقش مثبتی را براي مردم ایفا نماید و حتی این دولت توان دفاع از حیات سلطنت را هم نداشت و با کوچکترین تهدیدي ارکانش می لرزید چنانکه در برهه اي از جنگ احمد شاه به خاطر تهدید نیروهاي روسی و عدم قدرت لازم براي دفاع از شهر قصد انتقال پایتخت به اصفهان را داشت.(فرمانفرمایان، 1382 : -9 38)
این اوضاع سیاسی تنها بخش کوچکی از وضعیت آشفته سلطنت و کشورایران در آن روزها بود که نتایج اسفناکی را براي مردم ایران به دنبال داشت که بی تردید یکی از نتایج سریع آن بروز قحطی بزرگ کشور در ضمن این جنگ ها بود.
2-4-موافقت دولت انگلیس با اعلان بی طرفی ایران
دولت بریتانیا تمام تلاش خود را در پرهیز از جنگ با دولت عثمانی به کار می برد دلیل این پرهیز حکومت بریتانیا بر بخش اعظمی از مسلمانان12 بود بریتانیا نمی خواست علیه این دولت جنگی را آغاز کند. بنابراین میسیون هایی13 برای رفع و خنثی سازی این تهدید نزد اعراب فرستاد .البته دیگر هدف این دولت تامین بی طرفی ایران در جنگ بود (Olson,1984: 36) .
وزیر خارجه انگلیس14 در پارلمان آن کشور اینطور اعلان کرده بود که :(ما مایلیم که ایران در خلال جنگ بی طرف بماند و استقلال کامل خود را در پایان جنگ حفظ کند .) ولی در تامین هدف اخیر مشکل بزرگ اتحاد با روس ها بود ( این اتحاد باعث می شد دولت بر یتانیا مجبور به مشورت با روس ها باشد و مواضع دولت روسیه را در ارتباط با مسائل ایران و منطقه مورد ملاحظه و رعایت قرار دهد به این دلیل که دولت روسیه تامین کننده اصلی نیروی نظامی علیه ترک ها بود) از طرفی افزایش سربازان روس در آذربایجان بی طرفی ایران را از همان آغاز به خطر می انداخت (Oison,1984: 36).
5-گرایش ایرانیان به متحدین
ایرانیان با شنیدن خبر فتوحات سربازان آلمان در روسیه با توجه به این که از روس ها ناامید بودند و هم چنین از انگلستان نیز رنجیده خاطر شده بودند به هواداری از متحدین وادار شدند(بهار،1357،ج1: 16). از طرف سلطان عثمانی و پیشوای مسلمانان ترک شیخ الاسلام خیری افندی در نوامبر 1914م فتوای جهاد علیه بریتانیا ،فرانسه و روسیه صادر شد (مجد،1390: 88-85). همین امر موجبات تمایلات ملت ایران به آلمان و عثمانی و تنفر از روس و انگلیس افزود. (دولت آبادی ،1362: ج3، 282). مورخ نوامبر هنری مورگنتاو سفیر آمریکا در قسطنطنیه در گزارش خود فتوای خیری افندی را اینطور شرح می دهد که :(اسلام مورد هجوم دشمنان قرار گرفته )و بیان می کند که به همه مردان مسلمان از 7 تا 70 سال فرض است که به دفاع از دین خود بپردازند ،در این فتوا به این امر تاکید شده بود که جنگ با متحدان ترکیه یعنی آلمان و اتریش ،بر مسلمانان حرام است.گنتاو در پایان گزارش خود اینطور بیان می کند که :(حکم رسمی جهاد که در پیوست گزارش آمده ،همان چیزی است که آلمان ها مدت ها آزویش را داشتند تا از طریق آن ،مسلمانان هند و مصر قیام کنند ).(مجد،1390: 88-87)این فتوا مورد تایید مجتهدان شیعه در کربلا و نجف قرار گرفت ،آن ها از دولت ایران خواستند تا در کنار ترکیه مسلمان بایستد .(میروشنیکف،1357: 40)
6-نفوذ آلمان ها در مجلس ،احزاب و مطبوعات ایران
دولتهای آلمان و عثمانی با تمام توان می کوشیدند تا دولت ایران را به سمت جنگ بکشانند زیرا اشغال قوای روس و انگلیس در ایران از فشار به آلمان و عثمانی در بالکان و گالیپولی و قفقاز و بین النحرین و سایر نقاط می کاست یکی دیگر از دلایل کشاندن ایران به دایره متفقین این بود که جنگ عثمانی با متفقین را از جنگ خصوصی دولتی با دولت دیگر خارج می کرد و به جنگ دنیای اسلام با متفقین تبدیل می کرد و انعکاس آن در افغانستان, هند ,مصر,قفقاز، و ترکمنستان نتایج مطلوب را از نقطه نظر آلمان و عثمانی به بار می آورد( سپهر، ۱۳۳۶ : 338 - 337).
یک روز بعد از افتتاح مجلس کاردار سفارت آلمان به طور محرمانه در منزل وحید الملک شیبانی با بعضی از وکلای دموکرات از قبیل سید محمدرضا مساوات و سید جلیل اردبیلی ملاقات کرد و طرح یک اکثریت به وسیله ائتلاف بین حزب دموکرات با اعتدالیون به رهبری میرزا محمد صادق طباطبایی ریخته شد مقصود از طرح این اکثریت طرح بی طرفی ایران به نفع آلمان و عثمانی بود ( همان ،۴۷)یکی دیگر از اقدامات کاردار آلمان جلب تمایل مطبوعات ایران بود( همان،۴۴(. بعد از گشایش مجلس سوم از جراید ملی تاسیس شده , فقط ( رعد) و ( عصر جدید ) به هواداری صریح متقین ( روس و انگلیس) چیزی مینوشتند (بهار،۱۳۵۷ : ج۱ - ۱۵. (
سومین اقدام کاردار آلمان این بود که مبلغانی را به ایالات و ولایات اعزام می کرد تا افکار عمومی را علیه متفقین بسیج نماید و از اسلام خواهی و ایران دوستی آلمان ها داستان سرایی کنند ( سپهر، ۱۳۳۶ :۴۴- ۴۵). اقلام چهارم آلمان ها در ایران فعالیت های نظامی بود که از طرف ستاد ارتش آن کشور نقشه کشی و به موقع عملی می شد . سفارت آلمان با تمام فعالیتهای وابسته نظامی جدید به دنبال ایجاد شورش علیه متفقین در ایالات و نواحی مختلف ایران بود یک عده مامور مخصوص هم برای خرابکاری و عملیاتی که بهمنظور انحراف توجه دشمن صورت می گیرد مستقیماً به ایران اعزام شدند تابه اجرایی شدن نقشه های وابسته نظامی آلمان کمک کنند از این ماموران چند نفری نقش برجسته تری را داشتند مانند واسموس15،نیدر مایر16 و زوگمایر17( لنزوسکی، ۱۳5۶ : 171 ).
7-واکنش متفقین به اقدامات آلمان ها در ایران
کروستوس وتونلی وزرای روسیه و انگلستان با کنترل تمام فعالیت های دولت و مجلس احزاب سیاسی و مطبوعات ایران تمام سعی و تلاش خود را جهت جلوگیری از ائتلاف احزاب دموکرات و اعتدال و پیوستن دولت ایران به متحدین انجام می دادند ، همه تلاش خود را جهت کنترل و مراقبت از کنسولگری ها و اتباع آلمان و عثمانی و اتریش در ایالات و ولایات افزوده و به مصادره اموال ضرب و شتم و دستگیری و تبعید کنسول ها و اتباع متحدین می پرداختند (سپهر، ۱۳۳۶ : ۹۳ – ۴۷ ).
در گزارش لرد کرزن در مورخ اوت ۱۹۱۹ به کابینه بریتانیا اینطور آمده است : اگرچه حکومت ایران در این جنگ ظاهراً اعلان بی طرفی کرده است ولی علل و عوامل متعددی در وضع عمومی ایران دخیل بود که برخی از آنها ناشی از تبلیغات مضر آلمان ها و برخی معلول حمله نظامی ترک ها به ایران و برخی هم معلول خصومت خود حکومت ایران نسبت به متفقین بود این عوامل موضع عمومی را چنان سخت و حساس کرده بود که ما برای حفظ امنیت مرزهای افغان و همچنین برای حفظ منافع مستقیم خود متفقین مان در ایران به ناچار از همان ابتدای کار این کشور را در عین بی طرفی تقریباً به شکل صحنه ای از صحنه های مهم جنگ جهانی تلقی کنیم ( اسناد محرمانه ، ۱۳۶۵ ، ج ۱- ۲۴ ).
8-تشدید فعالیت آلمان در ایران
به گزارش سرکنسول آمریکا در تهران ) کریگ وادزورث18( به مورخ ۴ فوریه ۱۹۱۵ دولت ایران مقاومت خود را در برابر وسوسه های آلمان که موجب میشد ایران را به گفته ایرانیان هوشمند به نابودی کامل نکشاند مدیون تلاشهای سر والتر وزیر مختار انگلیس در تهران بود (مجد، ۱۳۹۰ :۱۲۴-۱۲۵ .(
اما با رفتن تونلی روی کار آمدن مارلینگ، این وضعیت تغییر کرد در بهار ۱۹۱۵ پس از بازگشت وزیر مختار آلمان در آوریل همان سال از یک مرخصی طولانی مدت به تهران فعالیتهای خرابکارانه و سری عوامل دیپلماتیک و دیگر عوامل آلمان در ایران، که هدف از آن ها استخدام و تشکیل گروههای مسلح بود ابعاد گسترده یافت که به همه آشکار گردید با توجه به اینکه ارتش ترکیه در قفقاز آذربایجان بین النهرین متحمل شکست های پی در پی شده بود آلمان ها در پی این بودند که تلاشهای خودرا بر روس و انگلیس در ایران فعالیتهای انحرافی و خرابکارانه متمرکز سازند آلمانی به متعادل کردن ایرانها با استفاده از روابطی که با دموکرات ها ی ایرانی داشتند سعی به متقاعد کردن ایران برای ورود به جنگ در کنار قدرت های مرکزی بودند....
انتقال قوای نظامی روس انگلیس و فرانسه به جبهه های جنگ اروپا باعث تشدید فعالیتهای آلمان ها در ایران شد( مجد، ۱۳۹۰ : ۱۲۶-۱۲۷.( کاردار سفارت آلمان (فون کاردرف19) با سران حزب دموکرات به تمرکز قوای ملی پرداختند (سپهر،1336: 170).
دستور جلب افراد سازماندهی و همچنین همراه کردن اش عشایر از سوی کمیته مرکزی حزب دموکرات به کمیتههای ایالات و ولایات به خصوص کمیته کرمانشاه صادر شد وتصمیم گرفته شد که جبهه ای در شمال کشور رشت تا مازندران و گرگان و صحرا های ترکمان تشکیل داده شود به این دلیل میرزا کوچک خان رشت اعزام شد و افراد دیگری اعزام به مازندران شاهرود و ترکمن صحرا شدند تا روس ها را مشغول و از پیشروی آنها جلوگیری کنند (اعظام قدسی ، ۱۳۴۹ : ج ۱: ۲۸3 – ۲۸2 )
میرزا کوچک خان در منطقه گیلان به کمک افسران آلمانی و عثمانی جنبش چریکی جنگل را سازماندهی کرد و حمله به نیروهای روس را در طول جاده انزلی قزوین آغاز کرد ( میروشنیکف ،۱۳۵۷ : ۷۲). در تهران کنت کانتیس وابسته نظامی سفارت آلمان بود که قسمت اعظمی از افسران سوئدی را که مامور اصلاح تشکیلات ژاندارمری ایران بودند، به استخدام دولت آلمان در آورد و رکن اعظم نیروهای صلح ایران را به سمت و سوی متحدین متمایل نمود ( سپهر ، ۱۳۳۶ : ۲۷۹ ).
عوامل آلمان و عثمانی همچنان نواحی کرمانشاهان و همدان را تحت کنترل خود داشتند و همین مسئله امکان حرکت آزادانه مدیسیون ها و کاروان های آلمانی را طور مسلح به داخل خاک ایران فراهم میکرد ( میروشنیکف ، ۱۳۵۷ : ۵۰ ). در شرح وضعیت بوشهر نیز باید گفت :واسموس با کمک عشایر تنگستانی به مقر نمایندگی انگلیس در بوشهر حمله کرد (سایکس ،۱۳۲۳ :ج۲ : ۶۷۹ ).
در شرح وضعیت اصفهان نیز اینگونه آمده است که دکتر پوژن کنسول آلمان و معاونش زایلر در میان مردم و خانه های بختیاری احساسات طرفداری از آلمان را برانگیختند و در در همان حد توطئه قتل فون کاور (رئیس بانک استقراضی و نایب کنسول روس) را برنامه ریزی کردند و در اواخر ماه اوت به گراهام سرکنسول انگلیس سوءقصد کردند ( سپهر؛ ۱۳۳۶ : ۲۰۴ - ۲۰۳).
در این تاریخ در اصفهان حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ آلمانی و اتریشی حضور داشتند که اغلب عضو میلسیون نیدر مایر بودند. در پایان تابستان عده ای به عنوان واحدهای خرابکار تحت هدایت زوگمایر از اصفهان به جنوب شرقی ایران رفتند و در میانه راه عواملی از میان اهالی محلی اجیر کرده و گروههای مسلح تشکیل دادند (میروشینکف ، ۱۳۵۷ : ۴۸ -۴۷ ). وظیفه اصلی گروه زوگمایر این بود که بلوچهای ایرانی را تجهیز و بلوچستان به انگلیس حمله کنند( سایکس؛ ۱۳۲۳؛ ج۲ : ۸۲۷ - ۸۲۶ ).
در این میان مسیونی که به ریاست فون هنتیک20 مامور افغانستان شده بود به اتفاق می درمایر و گروه از مسیر بیرجند و هرات وارد کابل شد و با امیر افغانستان (حبیب الله خان) وارد مذاکرات شدند ( سپهر ۱۳۳۶ : ۶۵-۵۸). در همین زمان در اروپا کمیته ایران آزاد توسط تقی زاده که از رهبران حزب دموکرات بود و عده ای دیگر از میهن پرستان ایرانی در برلن به منظور نجات ایران از فشار روس و انگلیس تشکیل شد (سپهر ۱۳۳۶ : ۲۲۱- ۲۰۸).
9-علل و پیامدهاي قحطی در ایران
قحطی سالهاي 1296 تا 1298 ش که هم زمان با جنگ جهانی اول در ایران رخ داد بی شک یکی از پر تلفات ترین قحطی هاي تاریخ بشر می باشد و بدون هیچ بزرگ نمایی می توان از آن با عنوان « قحطی قرن بیستم» یاد کرد.با وجود این که قحطی یک امر طبیعی در تاریخ زندگی بشر می باشد اما تا قبل از آن دوران در کمتر جایی قحطی با این مدت، وسعت و شدت اتفاق افتاده بود که متأسفانه در ایران آن دوره، به دلایل مختلف طبیعی و سیاسی رخ داد و جان میلیون ها نفر از ایرانی را گرفت . در توصف کشتار این قحطی فقط ذکر آمار جمعیتی ایران کفایت می کند. دکتر مجد بیان می کند که ، با توجه به نوشته هاي بسیاري از فعالان خارجی در ایران از جمله «راسل» وزیر مختار بریتانیا در ایران و همچنین تخمین از طریق انتخابات شکل گرفته در کشور جمعیت ایران در سال 1914 م بین بیست تا بیست و یک میلیون نفر بر آورد می شده است در حالی که این رقم در سال 1919 م به یازده میلیون نفر کاهش یافته و نزدیک به نیمی از جمعیت ایران در این مدت تلف شدند.(مجد:1387، -6 85). بدون شک این یکی از عظیم ترین قتل عام های قرن بیستم در ایران می باشد که متأسفانه بسیاری از مورخان از آن غافل شده و یا سعی در انکار آن داشتند اما ارائه گزارشات و توصیفاتی که وقایع نگاران داخلی یا جاسوسان خارجی از اوضاع ایران در این سال ها ارائه دادند سندي معتبر و غیر قابل انکار در مورد صحت مطالب بیان شده و عمق فاجعه در ایران می باشد.هم چنین می توان به خاطرات «میرزا ابوالقاسم خان کحال زاده» اشاره کرد که در سنین جوانی نظاره گر این اتفاقات بوده است . کحال زاده با ذکر شدت وعظمت قحطی در ایران می نویسد: «این قحطی در تهران طوري باعث کشتار مردم شد که اغلب اوقات در کنار خیابان ها می شد اجساد گرسنگان را دید و نان رسما کم یاب که نه بهتر است بگوییم نایاب شده بود و سایر مواد غذایی هم فوق العاده کمیاب شد.» (کحال زاده:1370، 294).
قابل ذکر است که این فاجعه مخصوص تهران نبوده ودر دیگر نقاط کشور این مرگ و میر وجود داشت و از شدت آن، مرگ و میر براي مردم یک امر عادي شده بود بطوریکه وقایع نگارانی هم چون ژنرال ماژرور دنسترویل جاسوس انگلیسی که بنا به وظیفه اش به قسمت های مختلف ایران سفر کرده بود از آن در خاطرات خود نقل می نمایند. (دنسترویل، 2537 : 106). عظمت این بلا به حدی بود که حتی گزارش هایی از آدم خواري هم در کشور ارائه شده است ، بر اساس همین منبع گزارشی از قتل یک پسر شش ساله توسط مادرش براي رفع گرسنگی بیان می شود.(همان: 150) با این وجود در چنین وضعیتی شنیدن اخبار خوردن گوشت سگ و گربه یا نزاع بر سر جنازه این حیوانات تعجب برانگیز نیست. (مجد، 1387 : 51)
در ریشه یابی علل پدید آورنده ی این قحطی به عوامل متفاوتی دست می یابیم که بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در شدت قحطی و تلفات آن موثر بوده که مجموع آنها با هم فجایع ناشی از این قحطی درایران را کامل می کند. اولین علت قحطی ایران خست آسمان وافت نزولات جوي در اواخر سال 1295 و اوایل1296ش بود که به دنبال آن یک خشکسالی سخت قسمت وسیعی از کشور را در بر گرفت هم چنین دراین بین بروز آفت هاي گیاهی هم مزید بر علت شد تا میزان برداشت محصول دراین مدت کاهش یابد.(کوهستانی نژاد، 1381 44:).
البته مناطقی از کشور هم بودند که از این فاجعه در امان ماندند، اما بی کفایتی دولت در مدیریت این شرایط بحرانی، مانع بزرگی در کمک رسانی به مناطق مختلف ایران بود هم چنین باید بیان کرد که عدم حضور یک دولت مقتدر و مدبر مرکزي و نبود امکانات حمل و نقل وجاده هاي مناسب از دیگر عوامل شدت این قحطی است. (مرادي نیا :1382 49). البته باید گفت که دولت ایران تمایل به اداره امور داشته و اقداماتی نیز در این حیطه و مقابله با قحطی انجام داد ولی به دلیل وابستگی زیاد ی که نسبت به خارجی ها داشته و آنان نیز جزء در جهت مصالح اقدامی انجام نمی دادند فعالیت هاي دولت ایران ثمری نداشت.
بر اساس این مستندات و منابع شاید بتوان حضور گسترده قوای خارجی در ایران را بزرگترین معضل کشور در آن زمان و عامل اصلی گسترش قحطی عنوان کرد که هر روز برنابسمانی هاي سیاسی و اقتصادي کشور می افزود. در واقع حضور قوای انبوه عثمانی،روسیه و انگلستان در ایران نیازمند تامین آذوقه فراوان براي آنان و احشام شان بود و امروزه ما طبق اسناد مدارک برجای مانده اطلاعات قابل توجهی از خرید گندم توسط این نیروها با هزینه بالاتر و یا به اجبار از مردم حتی مازاد بر نیازشان براي ذخیره در دست داریم.( کوهستانی نژاد، :1381 ،44) شواهدي نیز موجود است که نشان می دهد قوای انگلیس در ایران که ساکنین آن از فرط گرسنگی در حال مرگ بودند گندم را خریداري می کرد و براي تغذیه نیروهایش به باکو منتقل می نمود.(مجد :1387 -3 142).
همه ی این مسائل در حالی بود که در همان دوران در مناطق مجاور ایران مانند بین النهرین و هند غلات به میزان کافی وجود داشت ولی انگلیسی ها که به صرفه جویی در هزینه و اهمیت می دادند از ورود آن جلوگیری به عمل می آوردند و با خرید گندم از ایران فشار را بر مردم مضاعف می نمودند.(همان:73) از طرفی در دیگر اسناد اینطور نشان می دهد که هم چنین نیروهاي درگیر در جنگ گاهی از سیاست زمین سوخته نیز بهره می گرفتند و قبل از خروج از یک شهربه منظور عدم دسترسی دشمن به منابع آن منطقه تمام منابع و آذوقه هاي آن را که احساس می کردند را از بین می بردند (همان8:). ( این مطلب مصداق دیگري از جنگ خارجیان علیه ملت ایران است ).
منطقی بود که این سیر منجر به کمبود غله می شد و سودجویان و محتکرین از این شرایط سو استفاده می کردند و در نتیجه منجر به بالا رفتن قیمت آن میشدند به طوریکه نرخ گندم در طی سال های جنگ به میزان قابل توجهی افزایش یافت (ترابی: 1370، 26 ) و بنابراین قدرت خرید گندم براي اقشار متوسط و پایین جامعه به صفر رسید. البته همانطور که بیان شد دولت تلاش هايی مبنی بر مقابله با این وضعیت انجام داد یکی از اقدامات این بود که در برهه اي از زمان فروش غله به قوای انگلیسی را ممنوع کرد و جریمه هاي هنگفتی براي متخلفین آن مقرر نمود.(دنسترویل:1362، 124) مورد دیگر اینکه براي جلوگیري از مرگ و میر و کمک به فقرا با کمک بعضی از دولت مردان و خیرین برنامه ای براي اطعام مردم در شهر اجرا شد و غذایی به نام«دمپختک» را طبخ و بین مردم توضیع کردند تداوم این کار در آن برهه باعث شد آن سال به نام «سال دمپختک» معروف شد(کوهستانی نژاد :1381، 42). اما این اقدامات فایده اي داشت ؟قطعا خیر ،زیرا دولت علاوه بر این که از لحاظ اقتصادي تحت فشار بود و توان کافی براي ادامه این کمک ها را نداشت ، استقلال لازم را هم براي ادامه روند و یا مقابله در برابر تصمیمات قواي خارجی را هم نداشت در واقع قوای خارجی به خصوص روسیه و انگلستان آن چنان بر امور داخلی ایران مسلط بودند که شاه بلاجبار با نظر آنان نخست وزیر خود را منصوب یا عزل می کرد.(کحال زاده: 1370، 7-26 .( از طرفی نیروهاي انگلیسی چاه هاي نفت کشور را که تنها منبع درآمد ایران بود کاملاً در اختیار داشتند و علاوه بر ضبط معوقات نفتی ایران که طبق قراداد دارسی باید به ایران می پرداخت مدیریت چاه هاي نفت و فروش آنان را نیز در انحصار خود گرفتند و مبلغ ناچیزي از این ثروت خدادادي نصیب دولت ایران می شد.(مجد، :1387 183-7). فشار اقتصادي نیروهاي خارجی بر ایران به همین موضوع ختم نمی شد و کار به جائی رسیده بود که در بخشی از تاریخ آنان به جاي دولت از مردم مالیات می گرفتند و از طرفی دیگر نیز عواید گمرکی ایران را که از سایر منابع درآمدي آنان محسوب می شد را کاملاً در اختیار خود داشتند.(کحال زاده، :1370 19).
1-9-قحطی فرصتی برای نفوذ بیگانگان به ایران
آشفتگی داخلی، هرج و مرج اوضاع اجتماعی و سیاسی، فقر و قحطی، پراکندگی نیروهای اجتماعی، سیاسی و هم چنین آن نفوذ بیگانگان از جمله مسائلی است که در دوره قاجاریه گریبانگیر جامعه و مردم ایران شده بود. ایرانِ ناتوان و ضعیف نقطه حساس تلاقی و تصادم اهداف استعماری و غارتگرانه دولتهای نیرومند و بزرگ بود.(ذوقی،1368: 19) ناتوانی حکومت در تأمین مایحتاج مردم فرصتی برای بیگانگان، به خصوص برای دو رقیب قدیمی در ایران، یعنی انگلستان و روسیه بود تا با اقدامی مناسب و مؤثر بتوانند در بین مردم و حکومت نفوذ کنند و از این راه امتیازاتی بهدست آورند و اهداف استعماری خود را تحقق بخشند. روسها در امور داخلی ایران دخالت میکردند و انگلیسیها نیز با درباریان میانه خوبی داشته و خواستههای خود را از این طریق در دربار ایران و امور داخل ایران دنبال میکردند.(مکی،1357: 77)
در این شرایط، یکی از گزینههای نخبگان سیاسی در سلسله قاجار برای دفاع از کشور در برابر تهاجم بیگانگان، روی آوردن به قدرت سوم بود.(اسلامی،1392: 34) اما در این راه مشکلاتی وجود داشت که مانع تحقق این اهداف میشد. در دوره قاجار، وقوع خشکسالی و به دنبال آن افزایش قحطی از اعتبار سیاسی و اقتصادیِ دولت ایران کاست و این فرصت را در اختیار دیپلماتهایِ خارجی قرار داد تا آشکارا، در امور حکومت ایران مداخله کنند و در اندیشه بهرهبرداری از این وضع باشند؛ که نمونه بارز آن ورود انگلیسیها و احتمالا روسها به عرصه روند مذاکرات در مورد مسئله نان بود.(مارتین ،1389: 323)
دولت انگلستان در زمان قحطی نقش فعالتری نسبت به دولت روسیه داشت. لرد کرزن21 از نفوذ و جایگاه انگلیس در جنوب ایران صحبت میکند و مینویسد: «موقعیت انگلستان در نواحی جنوبی، غیر از نفوذی که در ایران دارند و آن از دوره فتحعلیشاه آغاز و تقویت شده ، به حدی مستحکم و برقرار است که میتوان انتظار داشت که از برکات آن پیروی از سیاست تفوق در مرکز و جنوب نیز همواره اثراتی مطلوب داشته باشد.(کرزن،1380: 742)
ظلالسلطان نیز در گزارش خود از نفوذ انگلیسیها در این زمان به ناصرالدینشاه خبر میدهد. گزارش وی درباره کشیشی است که در راستای اهداف سیاسی انگلستان حرکت میکند. «شرحی از حالات و شیطنت او معروض داشتم که در ایام قحطی جمعی از اطفال ارامنه را به اسم تحصیل علوم در آن مدرسه جمع کرده است. این حضرات بذری میکارند و میروند تا چه وقت ثمر کند. فرض از این همه جسارت این است که این حضرات بهمرور میآیند و میروند و خیال آنها هم معلوم است که غیر از تحرک شورش و هیجان اهالی ایران مقصودی ندارند ((صفایی،1349: 56،57)
در ابتدای قحطی بزرگ در سال ۱۲۸۸ قمری، سفارت انگلستان در تهران طی مکاتباتی، وزارت امور خارجه آن کشور را از ناتوانی دولت ایران برای مقابله با مشکلات ناشی از خشکسالی آگاه کرد.(برومند،1381: 189) متن یادداشت دیگری (بدون تاریخ) از سوی دولت ایران به نمایندگی روسیه، چنین است: «با وجود آنکه قحطی در تمام نقاط ایران بیداد میکند، بلشویکها22 از ایران مواد غذایی طلب و تهدید میکنند در صورت برآورده نشدن خواستههایشان دست به اقدامات خشونتآمیز خواهند زد.»(مجد،1386: 108) در این برهه از زمان، وضعیت اقتصاد و دولت مرکزی، هر دو در حال ضعف بودند و به دنبال شکستها از روسیه (عهدنامه ترکمنچای و گلستان) و بریتانیا (عهدنامه پاریس)، اروپاییان به کسب امتیازهای سیاسی و تجاری در ایران نایل شدند. این امتیازها، اسبابی را برای نفوذ به درون اقتصاد ایران فراهم نمود.(فوران،1378: 605) در دوران قاجار پیشنهادها برای امتیاز و واگذاری انحصارات حتی بدون فشار قدرتهای خارجی پذیرفته میشد. از منظر حکام قاجار این امتیازات میتوانست به توسعه کشور کمک کند. از این منظر بود که دادن امتیازات بزرگ به بیگانگان در مضمحل ساختن نظام موجود اهمیت داشت، اما شاهان قاجار در تخصیص مناصب یا اداره امور مالی به طریقی که قابل انعطاف باشد، و همه سهامی را که انتظار داشتند دریافت کنند، ناتوانی نشان دادند.(مارتین،1389: 324) با توجه به آنچه بیان شد میتوان نتیجه گیری کرد که، قحطی برای بیگانگان همچون فرصتی بود و در آن دوران توانستند از طریق این حادثه ی هولناک نفوذ خود را گسترده و تثبیت کنند.
2-9-تاثیر بیگانگان در گسترش قحطی
بحرانمواد غذایی به ویژه بلواهای متوالی که بر سر نان انجام میگرفت، باعث میشد دیپلماتهای خارجی( روسها و انگلیسیها)، در اندیشه بهرهبرداری از این وضعیت باشند. توصیه به حکومت برای رسیدگی به وضعیت نان و گرسنگی مردم، نوعی رفتار انسانی محسوب می شد وکاملا موجه به شمار میرفت کسی هم نمیتوانست به آن برچسب «دخالت در امور ایران» را بچسباند. این توصیهها از طرفی، به این دیپلماتها به تدریج اجازه میداد ، درباره مسائل داخلی ایران اظهارنظر کنند و از سوی دیگر، محبوبیت آنها را نزد مردم افزایش میداد و همین ابزارِ نفوذ هرچه بیشترِ آنها را در جامعه و حکومت ایران فراهم میآورد.
رابرت کندی23 وابسته سفارت انگلستان در تهران، در رمضان1308/1891م درباره گرانی نان در تهران، نامهای به شاه نوشت. او ازیک سو به مصائب زندگی فقرا در زمان گرانی نان و گوشت اشاره کرد: «طبقه فقیر رعایای دولتخواه اعلی حضرت شاهنشاهی بهواسطه گرانی ملزومات زندگانی از قبیل نان و گوشت، سوخت و غیره خیلی ناراضی هستند»؛ از سوی دیگر هم، یادآور شد که فساد دیوانیان موجب این گرانیها شده بود: «میدانم که حکم ملوکانه شرف صدور یافته است که قیمت ملزومات زندگانی را از روی قاعده و انصاف معین کنند. بدبختانه بعضی از صاحب منصبان که نام آنها بر تمام زبانها جاری است و از آن جهت اسمبردن آنها بر دوستدار لازم نیست طوری رفتار میکنند که به کلی این حکم همایونی اجرا نمیشود و مخفیانه احساس نارضایتی میشود (صفایی، 1356: 86).
سفارت انگلستان در قحطی سال 1297ق/1880م آذربایجان نیز، در نامهای به میرزاحسینخان سپهسالار از او در خواست کرد چارهای برای مسئله ی نان و مقابله با محتکران بیندیشد. سپهسالار نیز به شاه اینگونه نوشت: «یادداشتی هم حالا از سفارت انگلیس راجع به این مطلب رسید. در لف عریضه از نظر انور همایونی روحنا فداه میگذرد» (عباسی، 1372: 63). از اسناد و مدارک میتوان دریافت که فساد دیوانسالاران و احتکارکنندگان عرصه را برای دخالت دیپلماتهای خارجی باز کرد و بهانه کافی و موجه را در اختیار آنها گذاشت.
ناتوانی و بی کفایتی دولت در مدیریت و اداره کشور و وقوع قحطی و گرانی های پی در پی ، ناامیدی مردم را از توانایی حکومت در اداره معیشت آنها بیشتر کرد؛ به همین خاطر بود که آنان گاهی چشم یاری به کشورهای بیگانه داشتند و حتی امیدوار بودند بیگانگان با تصرف ایران، مردم را از دست این حکومت ضعیف نجات دهند: «چنین دولتی نمیتواند وفاداری مردم ایران را به خود جلب کند. نویسنده اینطور بیان می کند که ، من تعدادی از شکایات و بیان احساسات مردم را که مشتاقانه خواهان تسخیر کشور و اداره منصفانه آن از طرف انگلیس و یا سایر قدرتهای اروپایی بودهاند ثبت کردهام» (گلداسمیت، 1876: 295). در سال 1273ق/1856م که قحطی تبریز را در برگرفت، تقریبا سیصد نفر از لوطیهای شهر به کنسولگری روسیه مراجعه کردند و از روسها خواستند با قشون خود، همه ی آذربایجان را به تصرف کنند (امانت، 1385: 413). وقتی چنین تمایلاتی در میان برخی مردم گرسنه و قحطیزده پدیدار میشد، پیداست که چنین نابسامانیهایی تا چه اندازه نفوذ و قدرت مداخله کشورهای دیگر را تسهیل میکرد.
البته ناگفته نماند که طبق منابع تاریخی آنچه مردم را خشمگین و عصبی می کرد و موجب نا امیدی آن ها می شد این بود که پادشاه ایران هیچ مسئولیتی در قبال وضع موجود نداشت و به گفته منابع وی در سر این فکر را می پروراند که تا میتواند اندوخته خود را زیاد کند و در آخر به بلاد دیگری برود تا آزادانه زندگی کند، در بهبوهه قحطی محتکران آن فشار را بر مردم تنگتر می کردند .
ضایعات ناشی از قحطی از یک سو ضایعات ناشی از احتکار مواد غذایی از سوی دیگر مرگ و میر و را سرعت می بخشید و مردم را نا امید تر میکرد زیرا که یکی از این محتکران پادشاه ایران بود که به جای داشتن دغدغه های اجتماعی و رفاهی مردم با نادانی تمام به فکر پر کردن جیب خود و اندوختن سکه بود.نخست وزیر ایران مستوفی الممالک،با تمام تلاش خود سعی بر سد راه محتکران داشت و برای انجام این منظور تلاش می کرد تا مواد احتکار شده را به قیمت عادلانه بخرد و در اختیار مردم گرسنه بگذارد و تنها کسی که زیر بار قیمت عادلانه نمی رفت احمد شاه بود که انتظار داشت همان قیمت تعیین شده ی دیگر محتکران تهران را برای او در نظر بگیرند. سر انجام این داستان غم انگیز این می شود که مستوفی الممالک به ارباب کی خسروشاهرخ که در آن تاریخ مامور خرید آرد و غله برای دکان های نانوایی بود ماموریت داد تا انبار های شاه ایران را برسی کند و موجوی کل آن را به هر نحو شده خریداری کند در نهایت با تمام این پیگیری ها و درخواست از شاه ارباب کیخسرو مجبور شد موجودی انبار سلطنتی را طبق میل احمد شاه بخردو مبلغ آن را تماما بپردازد .
همین امر موجب پناهبردن مردم به سفارتخانههای خارجی در بحرانها و درگیری های نان، شاهد دیگری است که گرسنگی مردم و بی فکری شاه بستر مناسبی برای دخالت کشورهای خارجی در مسائل داخلی ایران فراهم میکرد. در بلوای نان تهران، در قحطی سال 1277ق/1860م، مردم به هر دو سفارت روس و انگلیس متوسل شدند تا سفارتخانهها از طرف مردم، با شاه صحبت کنند. ایستویک 24، دیپلمات انگلیسی، مینویسد: «یکی از زنان به طرف سفارت انگلیس رفته و با به انتقادگرفتن آنها وارد شده، درحالیکه لباسش را که مملو از خون بود به آنها نشان میداد، درخواست کمک میکرد» (ایستویک، 1864: 287).
وی پس از ورود زنان به سفارت انگلستان و تحصن آنها مینویسد: «زنان تهران به دو گروه تقسیم شده، بیشتر آنها به طرف سفارت انگلیس و بقیه به طرف سفارت روسیه رفتند تا از آنها تقاضا کنند که با شاه درباره گرسنگی آنها صحبت کنند. پس از آن عدهای از زنان وارد سفارت انگلیس شده و گفتند تا زمانی که از این مصیبت رهایی نیابند از آنجا خارج نمیشوند» (ایستویک، 1864: 290). سفیر پروس نیز که در جریان همین قحطی در تهران بود، نوشتهاست: «مردم گرسنه با رنگهای پریده... از اروپاییها و خارجیانی که از کنار آنها میگذرند پول و صدقه میخواهند و از آنها تقاضا میکنند که گرسنگی و بدبختی مردم را به اطلاع شاه برسانند» (بروگش، 1373: 2/899).
مأموران سیاسی کشورهای خارجی با مشاهده چنین وقایعی، از این تجربهها بهره میبردند و در برخی بحرانهای نان، خود سببساز شورشی میشدند تا زمینه برای نفوذ بیشتر آنها آماده شود. کلنل ییت 25 که در سال 1311ق/1894م، برای انجام مأموریتی از طرف دولت انگلستان در خراسان به سر میبرد، بلوای نان مشهد را در این سال زیر سر روسها میدانست (ییت، 1365: 239).
محمدحسنخان اعتمادالسلطنه نیز به همین نکته اشاره کردهاست: «این وزیر و این امیر [مویدالدوله و نصیرالسلطنه] گندم را احتکار کردند و به نانواها مالیات بستند. به بهانه اینکه ما پنجاه هزار تومان امسال پیشکش دادهایم و باید از این محلها دریافت داریم.» اما او در واقع، دست روسها را در کار دیدهاست: «مردم را شوراندند و این فتنه عظیم برخاست که کمکم رعیت خراسان را جسور و جری و از این پادشاه عادل مهربان روگردان به طرف روس کرده و خواهد کرد» (اعتمادالسلطنه، 1371: 951).
در همین زمان کاپیتان پیکات 26، دیپلمات انگلیسی، طی ارسال یادداشت محرمانهای به وزارت خارجه انگلستان، به نقش روسها در این ماجرا اشاره کرد: «شورشی که اخیراً در مشهد به وقوع پیوست توسط مأموران یا وابستگان روسیه پشتیبانی و تحریک میشد. ظاهراً مردم را به بهانه نان ترقیب به اعلام نارضایتی میکردند. موضوع وقتی جدی شد که کنسولگری روس در تهران به صدراعظم خبر داد که ژنرال کوروپاتکین 27نیروهایش را آماده عبور از مرز کردهاست. این حادثه نشاندهنده این است که چگونه روسها آماده ورود به استانهای شمالی در صورت شرایط مناسب و مطلوب هستند» (بارل، 1997: 237).
سوء استفاده استعمارگران از نا آگاهی مردم ایران زمان قاجار، به گفته تاریخ روابط ایران و آلمان در وضع ظاهرا آشتیناپذیر خرس روسی و نهنگ انگلیسی از میان رفته بود (یار شاطر ،1384: 23) و در وضعی که سیاست خارجی انگلستان همانند فرانسه و آلمان، امپریالیستی و محصول گرایشهای میلیتاریستی و سیاستهای حمایتگرای دولت توسعهطلب بود و نوعی سلطهطلبی جدید، پدرسالارانه و از سر خیرخواهی و نیکسیرتی «انسان سفید» هویدا شده بود، کنشگری فعالانه در مناسبات فراتر از مرزهای ایران، روزبهروز رو به زوال میرفت(قزل سفلی،1386: 129).
شاهد این مدعا را میتوان در نامه محرمانه لرد سالیسبوری28(نخستوزیر بریتانیا) به فرانک لاسلس29(وزیر مختار انگلیس در تهران) مشاهده کرد: «چیزی که ما باید در ایران انجام دهیم، احتمال می رود که فقط در دو جمله خلاصه شود: ما باید ایران را آنقدر قوی سازیم که بتواند در برابر تجاوزات احتمالی مقاومت کند و همچمین ما باید آنقدر نفوذ داشته باشیم که قادرمان سازد تا در زمان بحران، تلاشهای ایران را به مسیر درست هدایت کنیم».(آوری و...،1398: 273) در همین راستا بود که ضعف دولت در اداره کشور و وقوع پیاپی قحطی و گرانی، مردم را از توانایی وقدرت حکومت در اداره معیشت آنها همواره ناامید کرد. استعانت از بیگانه برای جبران عقبماندگی همچون داغ ننگی است که بر پیشانی دولت قاجار خورده است.(خلیلی،1390: 297)
درست هنگامیکه بر شدت قحطی افزوده شد و مردم پاسخ قانعکنندهای از جانب حکومت دریافت نکردند، برای رهایی از بحران، به هر کاری دست میزدند. از کارهایی که انجام دادند روی آوردن به بیگانگانی بود که خاطر ایرانی از آنها سخت آزرده شده بود؛ و این رخداد، عمق فاجعه پدیدآمده در جامعه دوره قاجار را نشان میدهد. آنها با رفتن به سفارت بیگانگان در آنجا به گریه و زاری میپرداختند و از آنها میخواستند تا در امور کشور دخالت بکنند و از حکومت ایران بخواهند مشکلاتشان را رفع کند. در آن سال زنها در اعتراض به قحطی با برداشتن نقاب و چادر، بر سروصورت خود میزدند تا نشان دهند چقدر اوضاعشان ناگوار است.(آدمیت وناطق،1356: 179)
قحطی و گرانی سبب میشد نفوذ این کشورها در میان لایههای مختلف جامعه ایران افزایش یابد. تحرک گسترده میسیونرهای مذهبی در ایام قحطی و بهرهبرداری از جلب اعتماد مردم در سالهای پس از قحطی، نشانه دیگری از تأثیر فعالیت نیروهای خارجی در بحرانهای نان، در اذهان تودههای ایرانی بود. تلاش میسیونرها در دوران قحطی، بهعنوان ابزاری برای نفوذ کشورهای متبوعشان، نکتهای بود که هم سیاستمداران ایرانی و هم سیاستپیشگان اروپایی آن عصر بر آن تأکید کردهاند.
بهاینترتیب، کشورهای اروپایی نهتنها با توسل به نمایندگان سیاسی خود، بلکه در سایه امداد مبلغان مذهبی به توسعه نفوذ خود، در لایههای مختلف جامعه ایران میپرداختند.(رحمانیان و میر کیانی،1396: 135) در چنین وضعیتی، مردم که از یکسو از حکومت خود برای حفظ بقا ناامید شده و از سوی دیگر در معرض تبلیغات نمایندگان کشورهای بیگانه قرار گرفته بودند، سیگنالهایی برای جلب نظر آنها ارسال میکردند. آنها بیخبر از نتایج چنین واقعهای با بستنشینی ناآگاهانه در سفارتخانه زمینه را برای سوءاستفاده بیگانگان فراهم نمودند. در چنین فضایی میسیونرها و دیپلماتهای خارجی در زمانه قحطی با تشدید این موقعیت زمینه را برای بهرهگیریهای سیاسی فراهم کردند.
10-سیاست و تلاش دیپلمات ها در کمک به گرسنگان برای جلب رضایت و اعتماد مردم
طبق آنچه بیان کردیم بیگانگان از نا آگاهی مردم در جهت نیل به اهداف و سیاست های استعمارگرانه استفاده می کردند یکی از روش هایی که برای جلب اعتماد و رضایت مردم در این اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی انجام دادند کمکهای دیپلماتها به قحطی زدگان بود که ،موجبات افزایش نفوذ آنها را در میان تودههای شهری و روستایی و عشایری ایران فراهم می کرد. در جریان قحطی بزرگ سال 1288ق/1871م، دیپلماتهای خارجی مقیم تهران تلاشهایی را برای کمک به قحطیزدگان و رساندن کمکهای نقدی و جنسی به آنها آغاز کردند. در مجلس اعانهای که میرزاحسینخان سپهسالار، صدراعظم، تشکیل داده بود، نمایندگانی از مهمترین کشورهایی که ایران با آنها روابط دیپلماتیک داشت، حضور داشتند. روزنامه ایران در 25رمضان1288/ 1871م در شماره 56 نوشت: «مسیو انکلن30 مترجم اول سفارت بهیه روسیه، مسیو برنه31 دفتردار سفارت بهیه فرانسه، دانش افندی نایب دوم سفارت سنیه عثمانی، هلستر32 صاحب رئیس موقتی تلگرافخانه انگلیس، مسیو شارل 33سرهنگ دفتردار تلگرافخانه دولت علیه، مانوکجی صاحب فارسی و جمعی از رجال دولتی و تجار ایرانی از اعضای این مجلس هستند» (ایران، 25رمضان1288: 56).
در سفارتخانههای انگلستان و فرانسه، مجالس اعانه کوچکی تشکیل شده بود که کمکهای کارکنان سفارت را به قحطیزدگان میرساندند. روزنامه ایران از گردآمدن هزار لیره وجه نقد و جمعآوری آرد به ارزش هزار لیره در این مجلس خبر داد (ایران، 25رمضان1288: 56). اعضای سفارت فرانسه نیز روزانه صد تومان به مجلس اعانه کمک میکردند. میرزامهدیخان ممتحنالدوله شقاقی نیز نوشتهاست: «آلیسن34، سفیر انگلستان، در سال مجاعه به توسط خود من چهارصد خروار گندم از خارجه به تهران آورد و نان پخته به دست خود به فقرا بذل کرد و وجوه معتنابهی اعانه از هندوستان جمعآوری کرد و به ایران آورد» (ممتحنالدوله شقاقی، 1362: 222).
سردنیس رایت (Denis Wright) نیز از تشکیل «بنیاد کمک به ایرانیان» در انگلستان خبر دادهاست (رایت، 1383: 162).
جیمز بیکر (James Baker)، پزشک اداره تلگراف هند و اروپا، در مسیر مسافرت به جنوب چند روزی در قم اقامت کرد. او گزارشی هولناک از اصفهان، درباره وضعیت قحطیزدگان به آلیسون (Allison)، سفیر انگلستان در تهران، ارسال کرد و از او درخواست کمک کرد: «... مشکل کمبود خوراک نیست. مشکل اصلی کمبود پول برای خرید نان است. بنابراین تقاضا میکنم مقداری پول در اینجا تقسیم شود» (گرنی، 1388: 53). هم چنین،آلیسون، سفیر انگلستان، از انجمنی خیریه در هندوستان نیز درخواست کمک کرد و به مدت دو سال، مبلغ 148هزار و 507 قران از بمبئی به بوشهر رسید و برای کمک به قحطیزدگان بوشهر، کازرون، شیراز و اصفهان هزینه شد (برومند، 1381: 342).
جیمز باست 35، سیاح انگلیسی، بیان کرده است که میزان کمکهای رسیده از انگلستان به اصفهان شانزده هزار پوند است (باست، 1886: 157). ویلز36 هم نوشتهاست: «دولت انگلستان هم بنا به درخواست ما از هر لحاظ شروع به کمک به بعضی از آنان نمود. در این میان بیشترین کمک انگلیسیان به جمعیتهایی بود که تعصب چندانی در پیش کشیدن امور اعتقادات و مذهب نداشتند و بهطور خلاصه نسبت به مذهب بیتفاوت بودند» (ویلز، 1368: 292). به نظر میرسد مشارکت دیپلماتهای اروپایی در مجلس اعانه که به دستور میرزاحسینخان سپهسالار و ریاست علیقلیخان مخبرالدوله تشکیل شده بود، منجر به نزدیکشدن این نمایندگان سیاسی به دیوانسالاران برجسته ایرانی شد؛ چنانکه سفارت فرانسه که مشارکت فعالی در این مجلس داشت، نشان و حمایل دولت فرانسه را برای میرزاحسینخان سپهسالار گرفت وبیان کرد که علت آن تلاش مجدانه او برای یاریرساندن به آسیبدیدگان بوده است (ناطق، 1383: 554).
قابل ذکر است که ،سفارت خانه انگلیس نمی خواست که تبلیغاتی در کشورهای دیگر به خصوص آمریکا در ارتباط با کمک به مردم ایران انجام شود و از طرفی هم نمی خواست که احساسات به نفع ایران تحریک شود و قضیه ایران بیش از پیش بر دیگران روشن شود انگلستان مایل بود که ایران برای کمک و یاری تنها رو به سوی او داشته باشد کیخسرو شاهرخ بیان کرده که سفارت انگلیس از او خواسته در تمام داد و ستد های خارج از کشور مطابق با منافع انگلستان عمل کند و از هر کاری که مغایرت با منافع انگلیس دارد بپرهیزد ،درست در همان زمان از سفر وی به آمریکاجلوگیری می شود و ظاهرا این ممانعت به این دلیل بوده که سفارت انگلیس گمان می کرده وی به دلایل سیاسی یا حد اقل به دلیل آوردن مستشار مالی برای کمک به دولت قصد سفر داشته است . (مجد، 1390 : 209)
تاریخچه حضور انگلیسیها در ایران، سرشار از خباثت و جنایت است. این ماجرای امداد رسانی هم حکایت از خوش خط و خالی این دولت می کند، می دانیم که در تاریخ معاصر ایران، هرجا اقدامی علیه منافع ملی ایرانیان صورت گرفته، رد پای انگلیس در آن ماجرا دیده میشود وپشت تمام این امداد رسانی ها اهداف دیگری نهفته بود واین ها تنها به عنوان چند اقدام جزئی تسکینی و بی اثر نه تنها کاری برای از بین بردن شدت قحطی ایران انجام نداد بلکه به گفته محمد قلی مجد با خرید گسترده مواد غذایی و غله در ایران ،ممانعت از ورود مواد غذایی از ایالات متحده و وارد نکردن غذا از هند و بین النهرین و اتخاذ سیاست های مالی ،از جمله نپرداختن در آمد های نفتی به ایران باعث تشدید قحطی نیز شد. (مجد، 1390 : 20)
به هر روی، قحطی بزرگ سال (1298-1296 هجری شمسی-1917-1919میلادی) بی تردید بزرگترین قحطی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد در برخی منابع در این قحطی نزدیک به 40درصد از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوء تغذیه و بیماری های ناشی از آن از بین رفتند. علی رغم این که ایرانِ بی طرف، بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول بوده است. اما قحطی بزرگ در ایران، یکی از بزرگترین قحطی های عصر جدید، و قطعاً یکی از بزرگترین فجایع قرن بیستم، ناشناخته و نامکشوف مانده است(قنبری مله،1402: 237). در این مقاله سعی گردید با تمرکز بر نقش بیگانگان در بدل شدن این رخداد به یک فاجعه تاریخی، از زاویه ای نسبتا نو نسبت به وقایع این مساله نگریسته شود.
11-نتیجه
قحطی بزرگ ایران، نه تنها یک مسأله تاریخی صرف، که رخدادی عظیم با ابعاد گستردهای است که از جنبههای مختلف سیاسی، بینالمللی و اجتماعی قابل تحلیل و بررسی میباشد. بحران قحطی یکی از پدیدههایِ رایج در تاریخ ایران بود که همواره حیات مردم را تهدید میکرد، این دوران که همزمان با جنگ جهانی اول بود علیرغم اعلام بیطرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخشهایی از کشور توسط نیروهای روسیه، عثمانی و بریتانیا اشغال شد و در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران تضعیف کرده بود. در این میان از آنجا که حاکمان قاجار توانایی مدیریت و حل و رفع بحرانها را نداشتند، نیروهای خارجی منافع و مطامع خود را در هیئت هواداری مردم پیگیری میکردند. ظلم بیاندازه ،ساختار ناکارآمد قاجاری، مردم را نیز متوجه آنها میساخت، و این فرصتی بود که هر دو کشور بیگانه حاضر در ایران از آن نهایت بهره را بردند. همه این عوامل که شرح و بسط آنها در متن مقاله آمده است، موجب بروز یکی از بزرگترین فجایع انسانی در تاریخ ایران شد که کشور را تا ورطه فروپاشی و نابودی برد و جان بسیاری از ایرانیان را گرفت.
این مقاله کوشیده است تا دریچه ای را برای نگاه متفاوت به یکی از دردناک ترین وقایع تاریخی کشور باز کند که در عین تلخی و تاسف بار بودن، مانند هر واقعه تاریخی مهم دیگری حاوی درس هایی برای آیندگان خود است.در قحطی بزرگ ایران، سه عامل استبداد، استعمار و ضعف سرمایه اجتماعی در ایران موجب بدل شدن بحران به فاجعه گردید. به طور کلی رخداد قحطی بزرگ در تاریخ نگاری معاصر ایران تا حدی زیادی نادیده گرفته شده است به نحوی که چه در کتب درسی، چه در پژوهش های تاریخی و یا حتی در حوزه ادبیات و سینما به استثنای مواردی انگشت شمار، این واقعه مهم انعکاسی پیدا نکرده است. در این میان، دانستن نقش عوامل بین المللی و بیگانگان به ویژه بریتانیا در سوق دادن مردم ایران به گرسنگی و مرگ و تداوم و تعمیق عامدانه بحران تا سر حد یک فاجعه تاریخی، می تواند بسیار حایز اهمیت باشد.
منابع
-آوری،پیترو دیگران،(1398)، تاریخ ایران کمبریج، (قسمت دوم) قاجاریه، تهران، انتشارات مهتاب
-اعظام قدسی، حسن (1349). خاطرات من؛ یا روشن شدن تاریخ صدساله، جلد اول (دو جلد). تهران: انتشارات ابوریحان.
-اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد 1919 ایران و انگلیس (1365). ترجمه جواد شیخ الاسلامی، جلد اول (دو جلد). 3.تهران: انتشارات کیهان.
-امانت،عباس،(1385).قبله عالم،ترجمه حسن کامشاد ،چ3،تهران:کارنامه
-اعتماد السلطنه، محمد حسن خان،( 1371).روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه،به کوشش ایرج افشار چ4،تهران :امیر کبیر.
-بروگش ،هینریش،(1373)،سفری به دربار سلطان صاحبقران،ترجمه حسین کرد بچه،ج 1و2،تهران :علمی و فرهنگی.
-برومند صفورا ،(۱۳۸۱) سرکنسولگرهای بریتانیا در بوشهر، تهران، وزارت امور خارجه، ص ۱۸۹.
-بهار،محمد تقی ،(1387) تاریخ مختصر احزاب سیاسی در ایران ،انقراض قاجاریه، زوار
-پیترآوری و دیگران،(1398)، تاریخ ایران کمبریج، (قسمت دوم) قاجاریه، تهران، انتشارات مهتاب، ۱۳۹۸
-خلیلی. محسن ،(1390)، چیستان قاجار، مشهد، نشر مرندیز
-دنسترویل، ماژور (2537) : امپریالیزم انگلیس در ایران و قفقاز . ترجمه : حسین انصاري، انتشارات کتابخانه منوچهري، چ.2
-ذوقی ایرج،(۱۳۶۸) ، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ، تهران، پاژنگ، ، ص ۱۹.
-روزنامه ایران، بیست و پنجم رمضان 1288،شماره 56.
-رایت ،سردنیس (1383) ،انگلیسی ها درمیان ایرانیان ،ترجمه غلام حسین صدری افشار ،تهران:اختران
-رحمانیان. داریوش و میرکیایی مهدی ، «تأثیر گرانی و قحطی نان بر روابط خارجی ایران در عصر ناصری»، فصلنامه پژوهشهای تاریخی، سال نهم، ش ۱ (بهار ۱۳۹۶)، ص ۱۳۵
-سپهر، احمدعلی (1363). ایران در جنگ بزرگ، -1914 .1918 تهران: انتشارات بانک ملی ایران.
-سایکس، پرسی (1323). تاریخ ایران، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، دو جلد، چاپ دوم. تهران: چاپخانه رنگین.
-سلطانی شایان، علی (1390) : ایران در تلاطم جنگ جهانی اول . نشریه کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش.159
-صفایی ابراهیم ،(۱۳۴۹)، اسناد نویافته، تهران، نشر بابک
-عباسی عزیزلو، جمیله (1392) : ایران در جنگ جهانی اول . نشریه رشد آموزش تاریخ. ش .35
-فرمانفرمایان، مهرماه(رییس) (1382) . زندگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما. ج ،2 چ.1
-فریدون آدمیت و هما ناطق، افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشرنشده دوره قاجار، تهران، نشر آگه، ۱۳۵۶، ص ۱۷۹.
-قزلسفلی ،محمدتقی ،(1386)، امپریالیسم چیست؟ تاریخ و نظریه، بابلسر، دانشگاه مازندران، ۱۳۸۶
-کرزن جرج، (1380)، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
-کحال زاده، میرزا ابوالقاسم خان (1370) : دیده ها و شنیده ها . به کوشش مرتضی کامران،نشر البرز،چ.2
-کوهستانی نژاد، مسعود (1381) : سال دمپختک قحطی سال 1296 ش . نشریه گنجینه اسناد، ش 5و.6
-مکی حسین ،(1357)، تاریخ بیستساله، ج ۲، تهران، امیرکبیر
-مجد، محمدقلی (1390). انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه مصطفی امیري. تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سیاسی
-ملایی توانی، علیرضا (1375) : جایگاه ایران در برنامه نظامی متحدین و متفقین در جنگ جهانی اول. نشریه
پانزده خرداد، ش .23
-ممتحن الدوله ،میرزا مهدی خان ،(1362)،خاطرات ممتحن الدوله،به کوشش حسین قلی خان خانشقاقی،تهران فردوسی هدایت.
-میروشنیکف، ل.ي. (1357). ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه ع. دخانیاتی، چاپ دوم. تهران: انتشارات فرزانه.
-ناطق، هما،(1383)،قحطی 1228 در اسناد امین الضرب ،حدیث عشق گرد آورنده نادر مطلبی کاشانی،کتابخانه مجلس شورای اسلامی ،ص 543 ،576 .
-نقیب زاده، احمد (1368). نگاهی به تاریخ روابط بینالملل، از 1870 تا .1945 تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
-نیدر مایر، اسکار فن (1380) : زیر آفتاب سوزان. ترجمه: کیکاووس جهانداري، انتشارات اساطیر، چ.1
-ونسا مارتین، (1389)،دوران قاجار، ترجمه افسانه منفرد، تهران، کتاب آمه
-ییت،چارلز ادوارد ،(1365)،خراسان و سیستان ،ترجمه قدرت الله روشنی زعفرانلو ومهرداد رهبری،تهران :یزدان.
-یارشاطر،احسان،(1384)، تاریخ روابط ایران و آلمان، ترجمه پیمان متین، تهران، امیرکبیر
-یا حسینی، سید قاسم (1376): رییس علی دلواري. انتشارات شیرازه، چ.1
Basset, J. (1886). Persia, The Land of The Imams: London.
Burrell, R. M. (1997). Iran Political Diaries,Vol 1: London.
Eastwick, E, (1864). Three Years Residence In Persia, Journal of a diplomat, 2 Vols: London.
Goldsmid, ed, (1876). Eastern Persia:London.
Olson, W. J. (1984). Anglo-Iranian Relations during World War I, London: Gainsborough House
[1] Archduke Franz Ferdinand
[2] جنبش ملیگرایانه پاناسلاویسم بود که به زیر نظر سرهنگ دراگوتین دیمیترییویچ رئیس اطلاعات و امنیت صربستان در ارتش صربها فعالیت میکرد.
[3] آغازجنایاتی هم چون نسل کشی های قومی وهم چنین استفاده از سلاح های شیمیایی
[4] آشوری ها بعد از نسل کشی آشوریان ،با تحریک جنگ استقلال آشور ،به متفقین پیوستند.
[5] شبه نظامیان ارامنه در مقاومت ارمنستان در طول نسل کشی ارامنه شرکت کردند.
[6] Battle of Gallipoli
[7] مطالعات تاریخی بیانگر آن است که در شمال ایران، حاکمان ایالات و ولایات همه از دست نشاندگان دولت روسیه بوده و از کنسول هاي روس دستور میگرفتند.مالیات را نیز کنسول هاي روس دریافت می کردند و دامنه این روش را تا اصفهان و حتی منطقه بی طرف کشانده بودند. در جنوب ایران نیز ، انگلیسی ها با شیخ محمره(خزعلخان)و خان هاي بختیاري و بلوچ طوری رفتار می کردند که گویی دولت ایران در تهران وجود ندارد(کاظمزاده،650-648 : 1345)
[8] Olson. Wm.J
[9] .کرستوتس
[10] .تونلی
[11] Petrograd
[12] .انگلستان بر بخش اعظمی از مسلمانان را از مصر تا هندوستان حکومت می کرد و از انجایی که سلطان عثمانی خود را خلیفه مسلمین جهان میخواند انگلستان نمیخواست با این دولت وارد جنگ بشود .
[13] .هیئت ها
[14] . Edward Grey
[15] Wassmuss
[16] Niedermeyer
[17] Zugmeyer
[18] Craig Wadsworth
[19] von Kardorff
[20] Von Hentig
[21] Lord George Nathaniel Curzon
[22] Bolshevik
[23] Robert Kenedy
[24] Eastwick
[25] Yate
[26] Picott
[27] Koropatkin
[28] Salisbury
[29] Frank Lascelles
[30] Ancelin
[31] Brene
[32] Hoeltzer
[33] Charles
[34] Alison
[35] James Basset
[36] Willes