Investigating the Types of Total Reduplication in Sirjani Dialect Based on the Framework of Optimality Theory
Subject Areas : ...
Abbas Ali Ahangar
1
,
Tahereh Ezzatabadi poor
2
1 - Professor of Linguistics, University of Sistan and Baluchistan, Zahedan
2 - Student of Ph.D in General Linguistics, English Language and Literature Department, Faculty of Literature and Humanities, University of Sistan and Baluchestan, Zahedan, Iran.
Keywords: Total Reduplication, Optimality theory, Constraint, Tableau, Sirjani Dialect ,
Abstract :
The present research examines the types of total reduplication processes in Sirjani dialect using a descriptive-analytical approach. This description and analysis grounds in Prince and Smolensky's (1993/2004) Optimality Theory, which employs a constraint-based approach to phonology, morphology, and syntax. Twenty poorly educated male and female Sirjani speakers aged between 40-65 years were randomly selected for this research. Linguistic data were collected from library sources and interviews with Sirjani speakers. Then the data were classified and ranked based on the type of processes that take place as the result of the interaction of faithfulness constraints and markedness constraints. The research results showed that total reduplication process in this dialect is realized in the forms of: 1) non- added total reduplication and 2) added total reduplication, where the latter, in turn, is used in the forms of 1) medial added total reduplication with the suffix /-ā/, 2) ) medial added total reduplication with interfixes /-ā-/, /-mo-/, /-tā-/, and /-be-/ and 3) final added reduplication. Furthermore, the data analysis suggests that to achieve an optimal output, any form of total reduplication manifests its constraints and ranking within the Optimality tableaux.
تفرجی یگانه، مریم، و جهانفر، نعمت (1396). تكرار در گویش كردی كلهری بر اساس نظریۀ بهینگی. زبان فارسی و گویش¬های ایرانی، 2 (2)، 141-159. doi:10.22124/plid.2017.2817
حیدری، فرزانه(1395). تحلیل بهینگی فرایند دوگانسازی در گویش لکی دلفان. مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران، (15) 3، 55-72. doi:10.22126/jlw.2017.1194
خلیفهلو، سید فرید، و عزتآبادی پور، طاهره (1399). بررسی فرایندهای سایشیشدگی، ناسودهشدگی و حذف در گونۀ زبانی سیرجانی: نظریۀ بهینگی. زبانشناسی گویشهای ایرانی، 5 (2)، 1-24. doi:10.22099/jill.2021.38003.1210
خلیفهلو، سید فرید، و عزتآبادی پور، طاهره (1401). بررسی فرایند تضعیف در گویش سیرجانی: واج شناسی خودواحد، ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، (1) 12، 49-74. doi:10.30495/irll.2022.1921575.1415
صیاد، ایمانه، و کردزعفرانلوکامبوزیا، عالیه (1400). فرایند تکرار در گویش شوشتری: نظریۀ بهینگی. زبانشناسی گویشهای ایرانی، (2) 6، 289- 317. doi:10.22099/jill.2021.41265.1262
عزت آبادیپور، طاهره، شهیدی، اشرفالسادات، و سلیمانیان، مصطفی (1401). بررسی مولکولهای معنایی نام حیوانات پربسامد در ضربالمثل های گویش سیرجانی: معنیشناسی شناختی، ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، (4) 12، 113-141. doi:10.30495/irll.2023.1962365.1514
عزت آبادیپور، طاهره، و شهیدی، اشرفالسادات (1398). فرایند سایشیشدگی در گونۀ زبانی سیرجانی: واجشناسی زایشی، ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، (2) 9، 47-66. doi:10.30495/irll.2019.667860
مؤید محسنی، مهری(1381). گویش مردم سیرجان. مرکز کرمان¬شناسی.
Blutner, R. and Zeevat, H. (2004b) Editor’s Introduction: Pragmatics in Optimality Theory. In R. Blutner & H. Zeevat (Eds.), Optimality Theory and Pragmatics, (pp. 1–24). Houndmills, Basingstoke, Hampshire: Palgrave/ Macmillan. doi.org/10.1515/9781614512776.33
Féry, C., and Van De Vijver, R. (2003). The Syllable in Optimality Theory. Cambridge: Cambridge University Press Club.
Hoek, J., & de Hoop, H. (2016). On the Optimal Interpretation of Yes and No in Dutch. In G. Legendre, M.T. Putnam, H. de Swart, & E. Zaroukian (Eds.), Optimality Theoretic Syntax, Semantics, and Pragmatics: From Uni- to Bidirectional Optimization, (Oxford Studies in Theoretical Linguistics; Vol. 61, pp.220-247). Oxford University Press. doi.org/10.1093/acprof:oso/9780198757115.003.0010
Kager, R. (2004). Optimality Theory. Cambridge University Press.
McCarthy, J. J. (2008). Doing Optimality theory: Applying Theory to Data. Malden. MA: Blackwell.
McCarthy, J. J., & Prince, A. ([1993a]/ 2001). Prosodic Morphology I: Constraint Interaction and Satisfaction. University of Massachusetts, Amherst.
McCarthy, J. J., & Prince, A.)1995(. Faithfulness and Reduplicative Identity. UMOPL: Papers in Optimality Theory (University of Massachusetts), Linguistics, 18: 249-384. https://doi.org/10.7282/T31R6NJ9
Orhan Orgun, C. (1996). Sign-Based Morphology and Phonology with Special Attention to Optimality Theory. University Of California, Berkeley.
Prince, A.,& Smolensky, P. (1993/2004). Optimality Theory: Constraints Interaction in Generative Grammar. Oxford: Blackwell.
Reiss, C., (2003). Language Change without Constraint Reranking. In: Holt, (Ed.), Optimality Theory and Language Change, (pp. 143-168). Kluwer Academic Publishers, Dordrecht. doi.org/10.1075/cilt.162.05cho
Wilson, C. (2001). Bidirectional Optimization and the Theory of Anaphora. In: G. Legendre, J. Grimshaw & S. Vikner, (Eds.), Optimality-Theoretic Syntax, (pp. 465–507). Cambridge, MA: MIT Press. doi.org/10.7551/mitpress/5161.003.0018
فصلنامۀ ادبیات و زبانهای محلّی ایرانزمین
(نشریۀ علمی)
سال چهاردهم- شمارۀ سوم- پاییز 1403- شمارۀ پیوسته 45
بررسی انواع دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی بر اساس چارچوب نظریۀ بهینگی(ص 1- 24)
عباسعلی آهنگر(نویسندۀ مسئول)،1 طاهره عزّتآبادیپور2
نوع مقاله: پژوهشی تاریخ دریافت: 2/4/1403 تاریخ پذیرش: 19/1/1404
چکیده
پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی انواع فرایندهای دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی میپردازد. این توصیف و تحلیل بر اساس ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺑﻬﯿﻨﮕﯽ پرینس و اسمولنسکی (Prince & Smolensky, 1993/ 2004) که رویکردی محدودیتبنیاد به ساخت واجی، صرفی و نحوی دارد، انجام شده است. به منظور انجام این پژوهش، 20 گویشور مرد و زن کمسواد و 40-65 سالۀ سیرجانی به صورت تصادفی انتخاب شدند. دادههای زبانی با استفاده از منابع کتابخانهای و مصاحبه با گویشوران سیرجانی جمعآوری گردید. سپس این دادهها بر اساس نوع فرایندی که در نتیجۀ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی وفاداری و ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی ﻧﺸﺎﻧﺪاری صورت میگیرد، طبقهبندی و رتبهبندی شدند. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﭘﮋوﻫﺶ نشان داد که فرایند دوگانسازی کامل در این گویش در قالبِ 1) دوگانسازی كامل ناافزوده و 2) دوگانسازی افزوده، تحقق مییابد. دوگانسازی كامل افزوده، به صورت 1) دوگانسازی كامل افزودۀ میانی با پسوند «-ا/-ā/ »، 2) دوگانسازی كامل افزودۀ میانی با بیناوندهای «-آ-/-ā-/ »، «-مُ-/-mo-/ »، «-تا--/tā-/ » و «-به-/-be-/» و 3) دوگانسازی كامل افزودۀ پایانی کاربرد دارد. همچنین، تحلیل دادهها حاکی از آن بود که به منظور تولید برونداد بهینه، هر یک از انواع دوگانسازی کامل، محدودیتها و رتبهبندی خاص خود را در تابلوهای بهینگی به نمایش میگذارد.
کلمات کلیدی: دوگانسازی کامل، نظریۀ بهینگی، محدودیت، تابلو، گویش سیرجانی
1. مقدمه
یکی از فرایندهای واژهسازی Word Formation)) در گویش سیرجانی، فرایند دوگانسازی (Reduplication) است. در فرایند دوگانسازی، عنصری به پایهBase) ) اضافه میشود که پایه در تعیین شکل آن نقشی اساسی دارد. در زبانهای مختلف فرایند دوگانسازی کامل (Total Reduplication) به صورتهای دوگانسازی کامل افزوده ((Added Total Reduplication و ناافزوده (Non- Added Total Reduplication) و دوگانسازی ناقص به صورتهای پیشوندی ((Prefix Partial Reduplication، پسوندی ((Suffix Partial Reduplication و میانی ((Infix Partial Reduplication وجود دارد که در آن، وندِ افزودهشده (جزء مکرّر)Reduplicant) ( شکل ثابتی ندارد و به شکل پایۀ وابسته است. زبانشناسان با مطالعۀ زبانهای مختلف دنیا به این نتیجه رسیدهاند که فرایند دوگانسازی علاوه بر انواع گوناگون، شامل معانی و مفاهیم مختلف نیز است. این فرایند که در برخی زبانها و گویشها از جمله گویش سیرجانی، فرایندی زایا برای واژهسازی است، زمینۀ مطالعات گستردهای را در زبانها و گویشهای مختلف بهویژه در چارچوب گونۀ معیار نظریۀ بهینگی Optimality Theory))؛ یعنی نظریۀ تناظر (Correspondence Theory)، فراهم آورده است. این نظریه، رویکردی جدید به ساخت واجی، صرفی و نحوی زبانهاست که به جای تکیه بر اصول تخطّیناپذیر (Inviolable) و قواعد واجی، صرفی و نحوی، مبتنی بر محدودیتهای همگانی (General Constraint) بر برونداد (Output) زبان است. تمام این محدودیتها در زبانها تخطیپذیرند Violable)) ولی سلسلهمراتبHierarchy) ) آنها در زبانهای مختلف بر اساس اهمیت آنها، باعث تفاوت بین زبانها میشود. با توجه به ضعف تحلیلهای پیشین در تحلیل فرایند دوگانسازی در چارچوب نظریۀ زایشی- گشتاری (Generative Transformational Grammar) و دیگر رویکردها که در دستور زایشی Generative Grammar)) ارائه شده بود و نیز توجه خاص نظریۀ بهینگی به ابعاد واجی، نوایی و صرفی این فرایند به طور همزمان و همچنین تنوع فرایند دوگانسازی در گویش سیرجانی، این پژوهش میتواند ارتباط بین واژهسازی و ساخت واجی، نوایی و صرفی گویش سیرجانی و تعاملی را که بین این بخشها وجود دارد، بهتر آشکار سازد. افزون بر این، مطالعۀ فرایند دوگانسازی در گویش سیرجانی در چارچوب نظریۀ بهینگی، از یک سو میتواند پیوندی بین گویش سیرجانی و نظریههای جدید زبانشناسی برقرار کند و از سوی دیگر، از آنجا که نظریۀ بهینگی مبتنی بر محدودیتهای همگانی است، برای ما مشخص میکند که فرایند دوگانسازی در این گویش تا چه اندازه از این محدودیتهای همگانی پیروی میکند.
با توجه به آنچه بیان شد، پرسش اصلی پژوهش، چنین است: فرایند دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی چگونه بر اساس اصول و محدودیتهای نظریۀ بهینگی، اِعمال و بازنمایی میشود؟
پژوهش حاضر مشتمل بر شش بخش است. در بخش اول، با بیان مقدمه به اهمیت موضوع پرداخته شد. در بخش دوم، آثار مرتبط با دوگانسازی در گویش سیرجانی و دیگر گویشها مورد بررسی قرار میگیرند. در بخش سوم، اصول و مبانی نظریه بهینگی معرفی میگردد. در بخش چهارم، روش پژوهش توضیح داده میشود. در بخش پنجم، به توصیف و تحلیل دادهها پرداخته خواهد شد. در نهایت، بخش پایانی به بحث و نتیجهگیری اختصاص دارد.
1-1. پیشینۀ تحقیق
طرح اولیۀ نظریۀ بهینگی را پرینس و اسمولنسکی(Prince & Smolensky, 1993/2004) پایهگذاری کردند. از آن زمان به بعد، پژوهشهای زیادی در چارچوب بهینگی در همۀ شاخههای زبانشناسی در میان پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی انجام شده است. در این راستا، با توجه به حوزۀ پژوهش حاضر، در ابتدا پژوهشهای مرتبط با دوگانسازی در گویشهای مختلف زبانهای ایرانی معرفی میشوند، سپس پژوهشهای انجام شده در گویش سیرجانی براساس چارچوب نظریۀ بهینگی و نیز دوگانسازی ذکر میگردند.
1-1-1. پژوهشهای مرتبط با دوگانسازی در گویشهای مختلف زبانهای ایرانی
حیدری(1395) به بررسی انواع فرایند دوگانسازی در گویش لکی دلفان در چارچوب نظریۀ بهینگی پرداخته است. بر اساس نتایج پژوهش، در گویش لکی دلفان، فرایند دوگانسازی کامل افزوده و ناافزوده و دوگانسازی ناقص پیشوندی و پسوندی وجود دارد.
تفرجی یگانه و جهانفر(1396) فرایند دوگانسازی را در گویش کردی کلهری در چارچوب گونۀ معیار نظریۀ بهینگی، که به نظریۀ تناظر مشهور شده است، تحلیل کردهاند. نتایج پژوهش نشاندهندۀ آن است که هر دو نوع فرایند دوگانسازی کامل و ناقص در این گویش وجود دارد.
صیاد و کردزعفرانلو(1400) به بررسی فرایند دوگانسازی در گویش شوشتری پرداخته و از نظریۀ بهینگی به عنوان چارچوب تحلیلی استفاده کردهاند. این پژوهش نشان میدهد که نظریهٔ بهینگی میتواند ابزار مؤثری برای تحلیل و تبیین انواع مختلف دوگانسازی باشد.
1-1-2. پژوهشهای انجامشده در گویش سیرجانی بر اساس چارچوب نظریۀ بهینگی و دوگانسازی
در ارتباط با آثار انجامشده در گویش سیرجانی براساس چارچوب نظریۀ بهینگی، خلیفهلو و عزتآبادیپور (1400) به توصیف و تحلیل برخی از ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎی واﺟﯽ تضعیف ((Lenition در گونۀ زبانی سیرجانی پرداختهاند، براساس ﻧﺘﺎﯾﺞ به دﺳﺖ آﻣﺪه از اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، علت رخداد ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﻀﻌﯿﻒ در نظریۀ ﺑﻬﯿﻨﮕﯽ، ﻣﺤﺮک آواﯾﯽ است که سعی در ﮐﺎﻫﺶ ﮐﻮﺷﺶ ﺗﻮﻟﯿﺪی دارد.
با توجه به بررسیهای صورتگرفته، مؤید محسنی (1381) فقط مواردی از دوگانسازی را در گویش سیرجانی ذکر کرده است.
تاکنون در مورد فرایند دوگانسازی در گویش سیرجانی بر اساس نظریۀ بهینگی، تجزیه و تحلیلی صورت نگرفته است و پژوهش حاضر اولین پژوهشی است که از این منظر به بررسی پدیدۀ دوگانسازی کامل در این گویش و در چارچوب نظریۀ بهینگی میپردازد. همچنین، پژوهشهای دیگری در مورد گویش سیرجانی در حوزۀ واجشناسی زایشی (Generative Phonology) (عزتآبادیپور و شهیدی، 1398)، واجشناسی خودواحد(Autosegmental Phonology) (خلیفهلو و عزتآبادیپور، 1401) و معنیشناسی شناختی (Cognitive Semantics) (عزتآبادیپور، شهیدی و سلیمانیان، 1401) صورت گرفته است.
1-2.چارچوب نظری
نظریۀ بهینگی را که به عنوان یک نظریۀ محدودیت بنیاد (Based- Constraints) شناخته میشود، برای نخستین بار در سال 1993 پرینس و اسمولنسکی (Prince & Smolensky, 1993/ 2004) با عنوان «نظریۀ بهینگی: تعامل محدودیتها» معرفی کردند (مککارتی، 2008: 1). تأثیر این نظریه تنها به حوزۀ واجشناسی محدود نمیشود، بلکه در زمینههای دیگر زبانشناسی نیز، مانند صرف (اُرهان (Orhan) ، 1996؛ فِری(Féry) و وندِویجور Van De Vijver))، 2003)، نحو (ویلسُن (Wilson)، 2001)، معنیشناسی و کاربردشناسی (بلاتنر(Blutner) و زیوَت(Zeevat) ، 2004؛ هوک (Hoek) و هوپ ((Hoop، 2016) و حتی زبانشناسی اجتماعی و تاریخی (رایس ( (Reiss،2003) نیز تأثیرگذار بوده است.
مککارتی McCarthy, 2008: 13)) بیان میدارد: «در نظریۀ بهینگی، محدودیتها به دو گروه محدودیتهای نشانداری(Markedness Constraints) که ساختهای برونداد را ارزیابی میکنند و محدودیتهای پایایی (Faithfulness Constraints) که مسئول حفظ بازنمایی عناصر زیرساختی در برونداد میباشند، تقسیم میشوند».
افزونبر این، «تعامل محدودیتها در نظریۀ بهینگی بر اساس یک رابطۀ غلبگی Dominance)) یا اولویت رتبهبندی(Ranking) است که میان محدودیتها حاکم است» (Prince & Smolensky, 1993/ 2004: 32).
رتبهبندی محدودیتهای نشانداری و پایایی در تابلوی 1 نمایش داده شده است.
تابلوی 1: تابلوی بهینگی رتبهبندی محدودیتها (McCarthy, 2008: 4)
C2 | C1 |
|
* |
| Cand Opt ☞ |
| * | Cand Comp |
علاوه بر مجموعۀ محدودیتهای جهانی، نظریۀ بهینگی از دو بخش اصلی مولد (Generator) که تولیدکنندهٔ مجموعهای از گزینههای یک درونداد (Input) خاص است و ارزیاب (Evaluator) که مسئول پیداکردن برونداد بهینۀ (Optimal output) یک درونداد خاص است، تشکیل شده است McCarthy, 2008: 19)).
مککارتی و پرینس Prince, 1995: 16) (Mccarthy & و کگر (kager, 2004:16) در نظریهٔ تناظر، برای فرایند دوگانسازی محدودیتهای مختلفی از جمله محدودیتهای بیشینگی (Maximality)، وابستگی Dependency)) و همانی(Identity) مطرح کردهاند و به بررسی آنها پرداختهاند. بر اساس محدودیت پایایی بیشینگی یا ضد حذف، حذف هیچ عنصری از درونداد در برونداد اجازه داده نمیشود و به ازای هر واحد واجی که در بروداد وجود ندارد، یک علامت تخطی تعیین میشود. بر پایه محدودیت وابستگی یا ضد درج، اگر عنصری در درونداد وجود نداشته باشد، نباید به جزء مکرر اضافه شود و به ازای هر واحد واجی که در درونداد غایب است، یک علامت تخطی تعیین میشود. بر اساس محدودیت پایایی همانی مشخصه یا ضد تغییر مشخصه، اگر مشخصهای در درونداد حفظ نشود، یک علامت تخطی برای آن مشخصه تعیین میگردد. این محدودیت به هرگونه تغییر در مشخصههایی نظیر واک(Voice) ، خیشومی (Nasal) و پسین(Back) اشاره دارد. این موارد نشاندهندهٔ اهمیت محدودیتها در فرایند دوگانسازی و نقش آنها در تحلیل ساختارهای زبانی است.
1-3. روش پژوهش
در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، در ابتدا، پژوهشهای قبلی در مورد نظریۀ بهینگی (Prince & Smolensky, 1993/ 2004) در زبان انگلیسی و فارسی، و همچنین پژوهشهای انجام شده در مورد گویش سیرجانی بررسی شدهاند. سپس دادههای این پژوهش از 20 گویشور سیرجانی شامل 12 مرد و 8 زن 40-65 ساله و از طریق مصاحبه با استفاده از ضبط گفتار آزاد و منابع کتابخانهای موجود در ارتباط با گویش سیرجانی جمعآوری گردید. سپس دادههای زبانی جمعآوریشده پس از تأیید گویشور بومی پژوهش حاضر و چند گویشور دیگر سیرجانی، آوانویسی گردیدند و فرایندهای دوگانسازی موجود در آنها شناسایی، استخراج و طبقهبندی شدند. در مرحلۀ بعد، رتبهبندی ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی نشانداری و ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎی پایایی و زیرمجموعههای هر یک از آنها در فرایند دوگانسازی در گویش سیرجانی مشخص شد. در نهایت، نمونههایی از دادههای زبانی این گویش ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ رﺗﺒﻪبندیها، در ﻧﻤﻮدارﻫﺎی وﯾﮋۀ ﻧﻈﺮیۀ ﺑﻬﯿﻨﮕﯽ به نام «تابلو» (Tableau)ﮐﻪ ﺧﻮشﺳﺎﺧﺖ ﺑﻮدن ﮔﺰﯾﻨﻪﻫﺎی آواﯾﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آن ﺻﻮرتﺑﻨﺪی ﻣﯽﺷﻮد، ﻣﻮرد ﺗﺤﻠﯿﻞ بهینگی ﻗﺮار گرفت.
2. توصیف و تحلیل دادهها
فرایند دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی کاربرد زیادی دارد. این فرایند در این گویش دارای انواع مختلف است: الف) دوگانسازی کامل ناافزوده، ب) دوگانسازی کامل افزوده (شامل افزودۀ پایانی و میانی). در این بخش، به تحلیل انواع فرایند دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی براساس نظریۀ بهینگی پرداخته میشود.
2-1.دوگانسازی کامل ناافزوده: در فرایند دوگانسازی کامل ناافزوده، تمام واژه به صورت کامل تکرار میشود. در جدول 1، نمونههایی از این نوع دوگانسازی در گویش سیرجانی ذکر شده است.
جدول 1: دوگانسازی کامل ناافزوده
معنی فارسی | آوانویسی گویش سیرجانی | نوع ساخت هجا | معنی فارسی | آوانویسی گویش سیرجانی | نوع ساخت هجا |
لفظی برای راندن مرغ و خروس به لانه | [ʤā ʤā] | CV | خوب و زیبا به زبان کودکانه | [ti ti] | CV |
صدای پاره شدن پارچه | [ʤer ʤer] | CVC | صدای سرخ شدن چیزی در روغن | [ʤez ʤez] | CVC |
کج و معوج | [lonč lonč] | CVCC | تند تند | [zerp zerp] | CVCC |
ذره ذره | [četu četu] | CVCV | اصیل و خانوادهدار | [beke beke] | CV.CV |
صدای راه رفتن در آب و گل | [čelop čelop] | CVCVC | صدای سوختن هیزم و جرقه زدن | [ʤereq ʤereq] | CV. CVC |
براق، شفاف | [beracš beracš] | CVCVCC | صدای برخورد پول خرد و سکه | [ʤeleng ʤeleng] | CV.CVCC |
سلانه سلانه | [heylān heylān] | CVCCVC |
|
|
|
بر اساس آنچه مککارتی و پرینس Prince, 1995: 6) & (McCarthy مد نظر داشتهاند، نمای کلی رتبهبندی محدودیتها در نظریۀ بهینگی در دادههای جدول 1، که هیچ فرایند آوایی در آنها رخ نمیدهد، به صورت رتبهبندی 1 است.
رتبهبندی 1: نمای کلی رتبهبندی محدودیتها در نظریۀ بهینگی براساس مککارتی و پرینس Prince, 1995: 6) & (McCarthy
IO- Faithfulness, B-R Identity>> Well- formedness
رتبهبندی 1 نشان میدهد در فرایند دوگانسازی کامل ناافزوده که هیچ قاعدۀ واجی/ آوایی وجود ندارد، محدودیتهای پایایی درونداد- برونداد و محدودیت همانی پایه- جزء مکرّر همرتبه هستند (همرتبگی آنها با ویرگول (،) بین دو محدودیت نشان داده شده است) و این دو در مرتبۀ بالاتری از محدودیتهای نشانداری قرار میگیرند. محدودیتهای تناظری که نقش اصلی در ساخت این واژهها را دارند، محدودیتهای بیشینگی (درونداد- برونداد و پایه- جزء مکرر) هستند. همچنین، این فرایند معانی همچون تاکید، تداوم، تعدد و بیشماری یا انبوهی را دربردارد. تعامل محدودیت بیشینگی درونداد- برونداد و محدودیت بیشینگی پایه- جزء مکرر که از یک خانواده هستند با محدودیتهای نشانداری را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده به صورت تقسیمبندی 5-1-1 و 5-1-2 نشان داد.
2-1-1. واژههای پایۀ تکهجایی
الف) ساخت هجایی CV
در دوگانساختها با ساخت هجایی CV، محدودیت بیشینگی درونداد- برونداد (MAX I-O) و محدودیت بیشینگی پایه- جزء مکرر (MAX B-R) ) با محدودیت نشانداری «* واکۀ پایانی» (*V#) که اجازۀ حضور واکه در پایان واژه را نمیدهد، در تعامل هستند (McCarthy, 2008: 229). بنابراین، تعامل میان این محدودیتها را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده با ساخت هجایی CV در دوگانساخت [ʤā ʤā] با استفاده از رتبهبندی 2 در تابلوی 2 تحلیل کرد.
رتبهبندی 2: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*واکۀ پایانی» در ساخت هجایی CV
MAX I-O, MAX B-R>> *V#
تابلوی 2: محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*واکۀ پایانی» در ساخت هجایی CV در دوگانساخت [ʤā ʤā]
*V# | MAX B-R | MAX I-O | ʤā + RED |
* |
|
| ☞a. ʤā ʤā |
| *! |
| b. ʤā ʤ |
* |
| *! | c. ʤ- ʤā |
تابلوی 2 به وضوح نشان میدهد که گزینهٔ (b) به علت تخطی مهلک(Fatal Violation) از محدودیتهای مربوط به بیشینگی درونداد و برونداد، از فرایند انتخاب حذف میشود. گزینهٔ(c) نیز به دلیل نقض مهلک در محدودیتهای بیشینگی پایه و جزء مکرر و همچنین عدم رعایت محدودیت محدودیت «*واکۀ پایانی»، از چرخه انتخاب کنار گذاشته میشود. در این میان، تنها گزینهٔ (a) در بخش ارزیاب به عنوان گزینۀ بهینه (Optimal Candidate) شناخته میشود، چرا که تنها یک تخطی کمینه (Minimal Violation) از محدودیت «*واکۀ پایانی» داشته و این محدودیت در سلسلهمراتب محدودیتها در پایینترین رتبه قرار دارد.
ب) ساخت هجایی CVC
در دوگانساختهای دارای ساخت هجایی CVC، محدودیت نشانداری بیپایانه (NO CODA) که مانع حضور همخوان در پایانهٔ هجا میشود، با محدودیتهای تناظر بیشینگی درونداد و برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر در تعامل است. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری «بیپایانه» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده با ساخت هجایی CVC در دوگانساخت [ʤez- ʤez] با استفاده از رتبهبندی 3 در تابلوی 3 تحلیل کرد.
رتبهبندی 3: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در ساخت هجایی CVC
MAX I-O, MAX B-R>> NO CODA
تابلوی 3: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در ساخت هجایی CVC در دوگانساخت [ʤez- ʤez]
NO CODA | Max B-R | Max I-O | ʤez+ RED |
** |
|
| ☞a) ʤez- ʤez |
* | *! |
| b) ʤez- ʤe |
* |
| *! | c) ʤe- ʤez |
|
| *! | d) ʤe- ʤe |
همانطور که از تابلوی 3 مشخص است، گزینۀ (b) به جهت داشتن یک تخطی مهلک از محدودیت بیشینگی پایه- جزء مکرر از دور رقابت خارج میشود و نقض محدودیت بیشینگی درونداد و برونداد توسط گزینههای c) و (d، دلیل عدم انتخاب این گزینهها به عنوان گزینهٔ بهینه توسط ارزیاب شده است. اما گزینۀ (a) با وجود داشتن دو تخطی کمینه از محدودیت رتبۀ پایین «بیپایانه»، در بخش ارزیاب به عنوان گزینۀ بهینه پذیرفته شده است، زیرا محدودیتهای رتبۀ بالای بیشینگی پایه- جزء مکرر و بیشینگی درونداد و برونداد را رعایت کرده است.
ج) ساخت هجایی CVCC
در دوگانساختهایی که در آنها پایه و جزء مکرر به خوشۀ دوهمخوانی ختم میشوند، محدودیت نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه» ((*CCCODA با محدودیتهای بیشینگی درونداد- برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر در تعامل است. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده با ساخت هجایی CVCC در دوگانساخت [lonč- lonč] با استفاده از رتبهبندی 4 در تابلوی 4 تحلیل کرد.
رتبهبندی 4: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه»
MAX I-O, MAX B-R>> *CCCODA
تابلوی 4: محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه» در ساخت هجایی CVCC در دوگانساخت [lonč- lonč]
*CC CODA | Max B-R | Max I-O | lonč + RED |
** |
|
| a) lonč – lonč |
* | *! |
| b) lonč – lon |
|
| *! | c) lon- lon |
* |
| *! | d) lon- lonč |
تابلوی 4 نشان میدهد که گزینۀهای (b, c, d) با تخطی مهلک از محدودیتهای رتبۀ بالای بیشینگی از دور رقابت خارج میشوند. اما گزینۀ (a) با وجود نقض محدودیت رتبۀ پایین«*خوشۀ همخوانی پایانه» به دلیل ارضای ((satisfaction محدودیتهای رتبۀ بالای بیشینگی در بخش ارزیاب به عنوان گزینۀ بهینه برگزیده شده است.
2-1-2. واژههای پایۀ دوهجایی
شش نوع ساخت دوهجایی در واژههای پایهای که در دوگانسازی کامل ناافزوده شرکت داشتهاند، وجود دارد، سه مورد به یک واکه ختم میشوند:. CV.CV CVC.CV و CVCC.CV، دو مورد به یک همخوان ختم میشوند: CV, CVC وCVC. CVC و یک مورد نیز به یک خوشۀ همخوانی ختم میشود: CV.CVCC. تحلیل این واژهها در چارچوب نظریۀ بهینگی همانند واژههای تکهجایی است که ساختار مشابهی دارند. در این بخش به تحلیل یک مورد از هر یک از این انواع اکتفا میشود.
الف) ساخت دوهجایی CV.CV
دوگانساختهایی که دارای ساخت CV.CV هستند هر دو هجایشان به واکه ختم میشود. در ساخت این واژهها، محدودیت نشانداری «* واکۀ پایانی» با محدودیتهای بیشینگی درونداد – برونداد و بیشینگی پایه – جزء مکرر در تعامل است. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری «* واکۀ پایانی» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده با ساخت هجایی CV.CV در دوگانساخت [be.ke- be.ke] با استفاده از رتبهبندی 5 در تابلوی 5 بررسی کرد.
رتبهبندی 5: رتبهبندی محدودیتهای تناظر و نشانداری در ساخت دو هجایی CV.CV
MAX I-O, MAX B-R>> *V#
تابلوی 5: محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «* واکۀ پایانی» در ساخت دوهجایی CV.CV در دوگانساخت [be.ke- be.ke]
*V# | MAX B-R | MAX I-O | be.ke+ RED |
* |
|
| ☞a. be.ke- be.ke |
| *! |
| b. be.ke- bek |
|
| *! | c. bek- bek |
* |
| *! | d. bek.be.ke |
همانگونه که از تابلوی 5 مشخص است، علت عدم انتخاب گزینههای (b, c, d) به عنوان گزینهٔ بهینه، تخطی مهلک از محدودیتهای رتبه بالای بیشینگی درونداد- برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر است. اما گزینۀ (a) که محدودیتهای بیشینگی درونداد- برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر را رعایت کرده است و فقط یک تخطی کمینه از محدودیت «* واکۀ پایانی» داشته است، در بخش «ارزیاب»، به عنوان گزینۀ بهینه انتخاب شده است. از سوی دیگر، در تولید این گروه از دوگانساختها میتوان محدودیت نشانداری «بیپایانه» را نیز با محدودیتهای بیشینگی در تعامل قرار داد. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری «بیپایانه» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده با ساخت هجایی CV.CV در دوگانساخت [be.ke- be.ke] با استفاده از رتبهبندی 5 در تابلوی 6 تحلیل کرد.
تابلوی 6: محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در ساخت دوهجایی CV.CV در دوگانساخت [be.ke- be.ke]
NO CODA | MAX B-R | MAX I-O | be.ke+ RED |
|
|
| a. be.ke- be.ke☞ |
* | *! |
| b. be.ke- bek |
** |
| *! | c. bek- bek |
* |
| *! | d. bek.be.ke |
تابلوی 6 نشان میدهد که گزینههای (b, c , d) که هر یک بیش از یک تخطی از محدودیتهای تناظر بیشینگی و محدودیت نشانداری «بیپایانه» داشتهاند، بهینه نیستند ولی گزینۀ (a) از هیچ یک از محدودیتها تخطی نداشته است و در بخش «ارزیاب» به عنوان گزینۀ بهینه پذیرفته شده است.
ب) ساختهای دوهجایی CVC.CV،CV.CVC و CVC.CVC
در ساخت تمامی واژههایی که یکی یا هر دو هجایشان به یک همخوان ختم میشود؛ یعنی دارای ساخت CVC.CV،CV.CVC و CVC.CVC باشند نیز محدودیتهای بیشینگی درونداد- برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر با محدودیت «* واکۀ پایانی» در تعاملند. از آنجا که هیچ فرایند واجی/ آوایی در تولید این دوگانساختها رخ نداده است، همانند دیگر موارد دوگانسازی کامل ناافزوده محدودیتهای بیشینگی درونداد و برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر در مرتبۀ بالاتری از محدودیتهای نشانداری قرار دارند. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری «* واکۀ پایانی» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده در ساختهای دوهجایی CVC.CV،CV.CVC و CVC.CVC در دوگانساخت [hey. lān -hey. lān] با ساخت هجایی CVC.CVC ، با استفاده از رتبهبندی 6 در تابلوی 7 تحلیل کرد.
رتبهبندی 6: رتبهبندی محدودیتهای تناظر و نشانداری در ساختهای دو هجایی CVC.CV،CV.CVC و CVC.CVC
MAX I-O, MAX B-R>> NO CODA
تابلوی 7: محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در ساخت دو هجای CVC.CVC در دوگانساخت [hey. lān -hey. lān]
NO CODA | MAX B-R | MAX I-O | hey. lān+ RED |
**** |
|
| a. hey. lān -hey. lān☞ |
*** | *! |
| b. hey. lān -hey. lā |
*** |
| *! | c. hey. lā- hey. lān |
از میان سه گزینهٔ رقیبی که در تابلوی 7 ارائه شدهاند، گزینههای (b, c) به دلیل تخطی مهلک از محدودیتهای مربوط به تناظر بیشینگی و همچنین داشتن چند تخطی از محدودیت نشانداری «بیپایانه»، از فرایند انتخاب حذف میشوند. در مقابل، گزینهٔ (a) با اینکه چهار تخطی از محدودیت «بیپایانه» دارد اما به دلیل رعایت دو محدودیت بیشینگی که از اهمیت بیشتری برخوردارند، به عنوان گزینهٔ بهینه در ارزیابیها برگزیده میشود. این تحلیل نشان میدهد که در فرایند انتخاب، ممکن است گزینهای با تخطیهای بیشتر، به خاطر رعایت محدودیتهای رتبه بالا، در نهایت به عنوان گزینهٔ مطلوب شناخته شود.
ج) ساختهای دو هجایی CVCC.CV و CV.CVCC
واژههای پایۀ دوهجایی که در ساختار هجایی آنها خوشۀ همخوانی وجود دارد، به ندرت در دوگانسازی کامل افزوده شرکت میکنند.در ساخت این دوگانساختها، محدودیت «* خوشۀ همخوانی» با محدودیتهای بیشینگی درونداد و برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر در تعامل میباشند. براساس این محدودیت، خوشۀ همخوانی در پایانۀ هجا، به ویژه زمانی که در آغازۀ هجای بعدی نیز همخوانی وجود داشته باشد، به گونهای که «خوشۀ سه همخوانی» تشکیل شود، مجاز نیست. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری «* خوشۀ همخوانی» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در دوگانساختهای کامل ناافزوده در ساختهای دوهجاییCVCC.CV و CV.CVCCدر دوگانساخت [ʤe.leng- ʤe.leng] با ساخت هجایی CV.CVCC، با استفاده از رتبهبندی 7 در تابلوی 8 تحلیل کرد.
رتبهبندی 7: رتبهبندی محدودیتهای تناظر و نشانداری در ساختهای دو هجایی CVCC.CV و CV.CVCC
MAX I-O, MAX B-R>> *CCCODA
تابلوی 8: محدودیتهای تناظر و نشانداری در ساختهای دو هجایی CV.CVCCدر دوگانساخت [ʤe.leng- ʤe.leng]
*CC CODA | Max B-R | Max I-O | ʤeleng+ RED |
** |
|
| ☞a. ʤe.leng- ʤe.leng |
* | *! |
| b. ʤe.leng- ʤe.len |
* |
| *! | c. ʤe.len- ʤe.len |
|
| *! | d. ʤe.len- ʤe.leng |
تابلوی 8 نشانگر این است که گزینههای (b, c, d) به دلیل نقض مهلک محدودیتهای مربوط به تناظر بیشینگی و همچنین تخطی از محدودیت «*خوشهٔ همخوانی پایانه» توسط گزینههای (b, c) از دور رقابت خارج میشوند. اما، گزینهٔ (a) با وجود اینکه دو تخطی از قاعده «*خوشهٔ همخوانی پایانه» دارد، به عنوان گزینۀ بهینه شناخته میشود. این امر به دلیل رعایت دو محدودیت دیگر، یعنی بیشینگی درونداد و برونداد و همچنین بیشینگی پایه-جزء مکرر است.
2-2. دوگانسازی کامل افزوده
در فرایند دوگانسازی کامل افزوده، همزمان با تکرار پایه، یک تکواژ دستوری (Grammatical Morpheme) به ترکیب اضافه میشود، که این تکواژ میتواند از نوع آزاد free)) یا وابسته(bound) باشد. فرایند دوگانسازی کامل افزوده با توجه به جایگاه این تکواژ دستوری، به دو نوع میانی و پایانی تقسیم میشود. در نوع میانی، تکواژ دستوری بعد از پایه (بین پایه و جزء مکرر) قرار میگیرد و در نوع پایانی، این تکواژ در پایان ساختار یعنی بعد از جز مکرر اضافه میگردد. در این بخش، رقابت محدودیتهای تناظر و محدودیتهای نشانداری ابتدا در دوگانساختهای افزودۀ میانی و سپس در دوگانساختهای افزودۀ پایانی بررسی خواهد شد.
2-2-1. دوگانسازی کامل افزودۀ میانی
در این گروه از واژهها، یکی از بیناوندهای (Interfixes) «-ا-/-ā-/ »، «-مُ-/-mo-/ »، «-تا--/tā-/» و «-به-/-be-/ »بین پایه و جزء مکرر قرار میگیرد. در جدول 2، نمونههایی از این نوع دوگانسازی در گویش سیرجانی ذکر شده است.
جدول 2: دوگانسازی کامل افزودۀ میانی
معنی فارسی | آوانویسی گویش سیرجانی | نوع ساخت هجا | معنی فارسی | آوانویسی گویش سیرجانی | نوع ساخت هجا |
لباس یا ملحفهای اضافی که وقتی یکی را بشویند از دیگری استفاده میکنند | [šu be šu] | CVC | هر روز | [sāb tā sāb] | CVC |
مساوی | [bir ā bir] | CVC | گرم | [d āƔ dāƔ] | CVC |
قسمت به قسمت، گوشه و کنار | [gol mo gol] | CVC | ناهموار | [lok mo lok] | CVC |
2-2-1-1. واژههای پایۀ تک هجایی
الف) ساخت هجایی CV
این نوع از دوگانساختها که با ساخت CV شکل گرفتهاند، تنها با حرف اضافه «به» مشاهده شده است. در ساخت این دوگانساختها، محدودیت نشانداری «*واکۀ پایانی» با محدودیتهای بیشینگی درونداد و برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر در تعامل میباشند. این تعامل میان محدودیت نشانداری «*واکۀ پایانی» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را میتوان در ساخت دوگانساخت [šu be šu] با ساخت هجایی CV در تابلوی 9 با استفاده از رتبهبندی 8 تحلیل کرد.
رتبهبندی 8: رتبهبندی محدودیت نشانداری «*واکۀ پایانی» با محدودیتهای بیشینگی در ساخت واژۀ [šu be šu]
MAX I-O, MAX B-R >> * V#
تابلوی 9: محدودیتهای بیشینگی و«*واکۀ پایانی» در ساخت هجایی CV در دوگانساخت
] šu- be-[ šu
*V# | MAX B-R | MAX I-O | šu+ be +RED |
* |
|
| ☞a. šu- be- šu |
* |
| *!* | b. šu – šu |
* | *! |
| c. šu –be- u |
تابلوی 9 نشان میدهد در بین گزینههای رقیب، گزینۀ (b) به دلیل نادیده گرفته شدن حرفاضافهای که بین پایه و جزء مکرر قرار میگیرد، با تخطی مهلک از محدودیت بیشینگی درونداد و برونداد،به عنوان گزینۀ بهینه شناخته نمیشود. گزینۀ (c) نیز به دلیل عدم رعایت دوگانسازی کامل پایه و تخطی مهلک از محدودیت بیشینگی پایه و جزء مکرر بهینه نیست. اما گزینۀ (a) که تنها با یک تخطی کمینه از محدودیت «*واکۀ پایانی» مواجه است، به عنوان گزینۀ بهینه انتخاب میشود.
ب) ساخت هجایی CVC
از مجموعۀ دوگانساختهای گردآوری شده، ساخت هجایی CVC بالاترین بسامد را در میان ساختهای واژههای پایهای دارد که در دوگانسازی کامل، به ویژه در فرایند دوگانسازی کامل افزوده شرکت داشتهاند. برخی از واژههای پایۀ این گروه با حروفاضافه گوناگون و نیز با بیش از یک نوع بیناوند واژۀ مکرر میسازند. معنای این دوگانساختها بر مبنای حرفاضافه یا بیناوندی که در این فرایند شرکت میکند، متفاوت است. برخی از بیناوندهایی که به این دوگانساختها افزوده میشوند بدون آغازه هستند، مانند:«-آ-/ā--/». محدودیت «آغازه» از جمله محدودیتهای تخطیناپذیر در زبان است و تخطی از آن مهلک محسوب میشود. از این رو در سلسله مراتب هجایی(Syllable Hierarchy) در بالاترین مرتبه جای دارد، حتی بالاتر از محدودیتهای تناظر. تعامل میان محدودیت نشانداری نظیر «بیپایانه» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را که شامل درونداد-برونداد و پایه و جزء مکرر میشود، میتوان در ساخت دوگانساخت [sāb-tā-sāb] با ساخت هجایی CVC در تابلوی 10 با استفاده از رتبهبندی 9 تحلیل کرد.
رتبهبندی 9: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری در ساخت هجایی CVC
ONSET<< MAX I-O, MAX B-R>> NO CODA
تابلوی 10: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری در ساخت هجایی CVC در دوگانساخت [sāb-tā-sāb]
NO CODA | Max B-R | Max I-O | ONSET | sāb +tā+ RED |
** |
|
|
| ☞a) sāb -tā- sāb |
** | *! | *!* |
| b) sāb – sāb |
** |
| *! | *! | c) sāb -ā- sāb |
* |
|
|
| d) sāb -tā-sā |
همانطور که از تابلوی 10 مشخص است، گزینۀ (c) با حذف همخوان/t/، موجب تخطی مهلک از محدودیت «آغازه» شده است. گزینۀ(b) ؛ یعنی دوگانسازی کامل ناافزوده، نیز با تخطی از محدودیتهای بیشینگی درونداد- برونداد و نیز تخطی از محدودیت «بیپایانه» گزینۀ بهینه محسوب نمیشود. علت عدم انتخاب گزینۀ (d) به عنوان گزینهٔ بهینه تخطی از محدودیت بیشینگی پایه- جزء مکرر است. اما گزینۀ (a) با ارضای محدودیتهای بیشینگی و تنها با داشتن دو تخطی کمینه از محدودیت «بیپایانه»، به عنوان گزینۀ بهینه پذیرفته میشود. در گزینۀ (a)، واج /t/ با قرار گرفتن در آغازۀ هجای دوم، محدودیت «آغازه» را ارضا کرده است.
اما در مورد دوگانساختهایی که در ساخت آنها، بیناوندی بدون آغازه وجود دارد، محدودیت «انطباق- راست (پایه- هجا) (ALIGN-R (B- σ))، علاوه بر محدودیتهای «بیپایانه»، «آغازه» و «محدودیتهای بیشینگی درونداد- برونداد» دخیل است.
بر اساس محدودیت انطباق راست (پایه –هجا)، حاشیۀ سمت راست پایه باید با حاشیۀ سمت راست هجا مطابقت داشته باشد. از آنجا که این محدودیت تخطیپذیر است، در مرتبهبندی محدودیتهای بهینگی، در مرتبۀ پایینتری نسبت به محدودیتهای بیشینگی قرار میگیرد. بنابراین، تعامل میان محدودیت نشانداری نظیر «بیپایانه» و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی را که شامل درونداد-برونداد، پایه و جزء مکرر و همچنین محدودیت «انطباق- راست (پایه- هجا)» میشود، میتوان در ساخت دوگانساخت [bir-ā- bir] با ساخت هجایی CVC در تابلوی 11 با استفاده از رتبهبندی 10 تحلیل کرد.
رتبهبندی محدودیتهای تناظر و نشانداری در ساخت دوگانساختها با ساخت هجایی CCV به صورت رتبهبندی (10) است.
رتبهبندی 10: رتبهبندی محدودیتهای تناظر و نشانداری در دوگانساختها با بیناوندی بدون آغازه در ساخت هجایی CVC
ONSET >> MAX I-O, MAX B-R >> ALIGN-R (B- σ) >> NO CODA
تابلوی 11: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری در ساخت هجایی CVC در دوگانساخت [bir-ā- bir]
NO CODA | ALIGN-R (B- σ) | Max B-R | Max I-O | ONSET | bir +ā+ RED |
* | * |
|
|
| ☞a) bi. rā- bir |
** |
|
| * |
| b( bir –bir |
** |
|
|
| !* | c) bir-ā- bir |
| * | !* |
|
| d) bi.rā- bi |
تابلوی 11 نشان میدهد که گزینۀ (b) (دوگانسازی کامل ناافزوده) به دلیل نقض محدودیت بیشینگی درونداد- برونداد قابل قبول نیست. این نشان میدهد که حضور بیناوند /-ā-/ در واژۀ [bir-ā- bir] اجباری است یعنی واژۀ [bir bir] در گویش سیرجانی رایج نیست. گزینۀ (c) نیز با وجود آنکه محدودیتهای بیشینگی درونداد- برونداد را ارضا کرده است، به دلیل تخطی مهلک از محدودیت «آغازه» و نیز تخطی از محدودیت «بیپایانه» پذیرفته نیست. گزینۀ (d) علاوه بر تخطی از محدودیت «انطباق- راست (پایه- هجا)»، از محدودیت «بیشینگی پایه- جزء مکرر» نیز تخطی داشته است و به دلیل نادیده گرفتن دوگانسازی کامل پایه به عنوان گزینۀ بهینه شناخته نمیشود. در مقابل، گزینۀ (a) به علت آنکه یک تخطی کمینه از محدودیت «بیپایانه» و یک تخطی کمینه از محدودیت انطباق- راست (پایه/ هجا) داشته است و به دلیل رعایت محدودیتهای «آغازه» و «بیشینگی» به عنوان گزینۀ بهینه در بخش «ارزیاب» پذیرفته شده است. در گزینۀ (a)، همخوان /r/ که در جایگاه آغازۀ هجای دوم قرار گرفته است، موجب رعایت محدودیت «آغازه» و همچنین تخطی کمتر از محدودیت «بیپایانه» شده است.
2-2-2. دوگانسازی کامل افزودۀ پایانی
در فرایند دوگانسازی کامل افزودۀ پایانی،جزء مکرر بعد از پایه قرار میگیرد و پسوند پس از پایه و جزء مکرر در پایان واژه قرار میگیرد. دادههای جدول 3 نمونههایی از این نوع دوگانسازی در گویش سیرجانی هستند.
جدول 3: دوگانسازی کامل افزودۀ پایانی
عنی فارسی | آوانویسی گویش سیرجانی | نوع ساخت هجا | معنی فارسی | آوانویسی گویش سیرجانی | نوع ساخت هجا |
زبر، برجسته | [dun dunu] | CVC | خارش چشم ناشی از وجود زخم سطحی و یا شی ریزی در چشم | [rig rigu] | CVC |
خوردن آب به صورت کم کم | [qop qopu] | CVC | مکیدن شیر به مقدار کم | [mok moku] | CVC |
چروکیده | [korč korču] | CVCC | جرعه جرعه | [koft koftu] | CVCC |
نرمک نرمک | [narb narbu] | CVCC | جغجغه | [ʤelng ʤengu] | CVCC |
حبابهای ریز و درشت | [golup golup] | CVCVC | تکههای بلند و باریک پارچه | [šetir šetiru] | CVCVC |
قطرات ریز باران که فاصلة ریزش آنها نیز زیاد باشد | [periš perišu] | CVCVC | دانههای گرد، ریز و درشت | [golul golulu] | CVCVC |
2-2-2-1. واژههای پایۀ تکهجایی
الف) ساخت هجایی CVC
در ساخت دوگانساختها با ساخت هجایی CVC، محدودیت نشانداری که با محدودیتهای تناظر بیشینگی درونداد ، برونداد و بیشینگی پایه- جزء مکرر و محدودیت «انطباق- راست (پایه- هجا)» در تعامل است، محدودیت «بیپایانه» است. بنابراین، تعامل میان این محدودیتها را میتوان در ساخت دوگانساخت[qop- qopu] با ساخت هجایی CVC در تابلوی 12 با استفاده از رتبهبندی 11 تحلیل کرد.
رتبهبندی 11: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در ساخت هجایی CVC
ONSET >> MAX I-O, MAX B-R >> ALIGN-R (B- σ) >> NO CODA
تابلوی 12: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در دوگانساخت [qop- qopu]
NO CODA | ALIGN-R (B- σ) | Max B-R | MAX I-O | ONSET | qop+ RED+u |
* | * |
|
|
| ☞a) qop- qo.pu |
** |
|
| *! |
| b qop- qop |
** |
|
|
| *! | c) qop- qop.u |
براساس تابلوی 12 ، گزینۀ (a) با وجود تخطی از محدودیت «بیپایانه» و «انطباق- راست (پایه- هجا)»، به دلیل رعایت محدودیت «آغازه» که در بالاترین مرتبه قرار دارد، به عنوان گزینۀ بهینه انتخاب شده است. در این جزء مکرر، برخلاف گزینۀ (c)، همخوان /p/ از جایگاه پایانۀ جزء مکرّر به جایگاه آغازۀ پسوند /u/ رفته است و به همین سبب هم محدودیت «آغازه» را رعایت کرده است و هم موجب شده است که تخطی کمتری از محدودیت «بیپایانه» رخ دهد. اگر چه این مسئله، منجر به تخطی از محدودیت «انطباق- راست (پایه- هجا)» شده است.
ب) ساخت هجایی CVCC
دوگانساختهای تکهجایی مکرر که در آنها پایه و جزء مکرر به خوشۀ دو همخوانی ختم میشوند، با پسوند /u/ دیده شده است. از آنجا که واژههای پایه در این گروه از دوگانساختها دارای خوشۀ همخوانی پایانه هستند، محدودیت نشانداری که در ساخت این واژهها با محدودیتهای بیشینگی در تعامل است، محدودیت «خوشۀ همخوانی» است به دلیل اینکه پسوندی که در انتهای این دوگانساختها افزوده میشود، بدون آغازه است. محدودیت «آغازه» که در سلسله مراتب محدودیتها در بالاترین مرتبه قرار داد و تخطیناپذیر است، از تشکیل چنین ساختهای نشانداری به بهای تخطی از محدودیت «انطباق- راست (پایه- هجا)»، جلوگیری میکند. بنابراین تعامل میان محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه» در دوگانساخت [narb- narbu] با ساخت هجایی CVCC را میتوان براساس رتبهبندی 12 و تابلوی 13 تحلیل کرد.
رتبهبندی 12: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه»
ONSET >> MAX I-O, MAX B-R >> ALIGN-R (B- σ) >> *CC CODA
تابلوی 13: رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «*خوشۀ همخوانی پایانه» در دوگانساخت [narb- narbu]
*CC CODA | ALIGN-R (B- σ) | MAX B-R | MAX I-O | ONSET | narb + RED+u |
* | * |
|
|
| a) narb- nar.bu☞ |
** |
|
| *! |
| b) narb- narb |
** |
|
|
| *! | c) narb- narb.u |
تابلوی 13 نشان میدهد که گزینهٔ (b) به دلیل تخطی مهلک از محدودیت بیشینگی درونداد و برونداد و همچنین عدم رعایت محدودیت «*خوشهٔ همخوانی پایانه» از فرایند انتخاب حذف میشود. گزینهٔ (c) نیز، به علت نقض مهلک از محدودیتهای بیشینگی پایه و جزء مکرر و تخطی از محدودیت «*خوشهٔ همخوانی پایانه» از فرایند انتخاب کنار گذاشته میشود. در مقابل، گزینهٔ (a) با وجود اینکه برخی محدودیتها از جمله «*خوشهٔ همخوانی پایانه» و «انطباق- راست (پایه- هجا)» را رعایت نکرده است، به دلیل ارضای محدودیتهای «آغازه» و همچنین محدودیتهای بیشینگی درونداد، برونداد و پایه و جزء مکرر که از اهمیت بالاتری برخوردارند، به عنوان گزینهٔ بهینه در ارزیابی انتخاب میشود.
2-2-2-2. واژههای پایۀ دو هجایی
الف) ساخت دوهجاییCV.CVC
در ساختار دوهجاییCV.CVC، محدودیت نشانداری «بیپایانه» یکی از محدودیتهایی است که در رقابت با محدودیتهای بیشینگی قرار دارد. این امر به دلیل آن است که وند افزوده به این واژهها تنها شامل یک واکه میشود. از سوی دیگر، محدودیت «آغازه» که در سلسلهمراتب محدودیتها در بالاترین رتبه قرار دارد، مانع از شکلگیری هجای نشانداری میشود. این محدودیت به بهای نقض انطباق بین مرز تکواژ و هجا عمل میکند و در نتیجه، از تشکیل چنین هجای نشانداری جلوگیری میکند. بنابراین، تعامل میان محدودیتهای تناظر و نشانداری «بیپایانه» در ساختهای دو هجاییCV.CVC در دوگانساخت [pe.riš-peri.šu] را میتوان براساس رتبهبندی 13 و تابلوی 14 تحلیل کرد.
رتبهبندی 13: رتبهبندی محدودیتهای تناظر و نشانداری در ساختهای دو هجاییCV.CVC
ONSET >> MAX I-O, MAX B-R >> ALIGN-R (B- σ) >> NO CODA
تابلوی 14: محدودیتهای بیشینگی و نشانداری «بیپایانه» در ساخت دوهجایی CV.CVC. در دوگانساخت [pe.riš-peri.šu]
NO CODA | ALIGN-R (B- σ) | MAX B-R | MAX I-O | ONSET | periš+ RED+u |
* | * |
|
|
| ☞a. pe.riš-peri.šu |
** |
|
| *! |
| b. pe.riš-pe.riš |
** |
|
|
| *! | c. pe.riš-pe.riš.u |
از میان سه گزینهٔ رقیبی که در تابلوی 14 ارائه شدهاند، گزینهٔ (b) به دلیل تخطی مهلک از محدودیتهای مربوط به بیشینگی درونداد و برونداد و همچنین عدم رعایت محدودیت «بیپایانه»، از دور رقابت حذف میشود. گزینهٔ (c) نیز به دلیل نقض مهلک محدودیتهای بیشینگی پایه و جزء مکرر و همچنین تخطی از محدودیت «بیپایانه»، از چرخه انتخاب کنار گذاشته میشود. در نهایت، گزینۀ (a) که توانسته است، محدودیت بیپایانه و همچنین محدودیتهای مربوط به بیشینگی درونداد و برونداد را به خوبی رعایت کند، به عنوان گزینهٔ بهینه در این ارزیابی انتخاب شده است.
3. نتیجهگیری
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی انواع دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی در چارچوب نظریۀ بهینگی بود. در بررسی دوگانساختهای کامل در گویش سیرجانی مشخص شد که در این گویش، انواع فرایند دوگانسازی کامل ناافزوده و افزوده کاربرد دارد، این نتیجه با نتایج پژوهشهایی از جمله حیدری (1395)، تفرجییگانه و جهانفر (1396) و همچنین صیاد و کردزعفرانلوکامبوزیا (1400) در زمینۀ بررسی انواع دوگانسازی کامل، همخوانی دارد. در دوگانسازی کامل ناافزوده در گویش سیرجانی، رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری در ساختهای تکهجایی CV و دو هجایی CVCV به صورت رتبهبندی MAX I-O, MAX B-R>> *V#، نشان داده میشود. همچنین، رتبهبندی ساختهای تکهجایی CVC و دو هجایی CVC.CV،CV.CVC و CVC.CVC به صورتMAX I-O, MAX B-R>> NO CODA تعریف شده است. ترتیب محدودیتها در مورد ساختهای تک هجایی CVCC و دو هجایی CVCC.CV و CV.CVCC به صورتMAX I-O, MAX B-R>> *CCCODA در نظر گرفته شده است. یافتههای این پژوهش با نتایج مطالعات حیدری (1395)، تفرجی یگانه و جهانفر (1396) و صیاد و کرد-زعفرانلوکامبوزیا (1400) که به بررسی انواع دوگانسازی کامل ناافزوده پرداختهاند، همراستا است. در دوگانسازی کامل افزودۀ میانی و پایانی، رتبهبندی محدودیتهای بیشینگی و نشانداری در ساختهای تکهجایی CV به صورت MAX I-O, MAX B-R>> *V# است. در مورد ساخت تک هجایی CVC با بیناوندی که دارای آغازه است محدودیتها به صورتNO CODA ONSET>> AX I-O, MAX B-R>> تعریف میشوند. اما در ساخت تکهجایی CVC با بیناوندی بدون آغازه ترتیب محدودیتها به صورت ONSET >> MAX I-O, MAX B-R >> ALIGN-R (B- σ) >> NO CODA نشان داده میشوند. در دوگانسازی کامل افزوده میانی و پایانی، بیناوندها یا پسوندهایی که به دوگانساختها افزوده میشوند، بدون آغازه هستند. به همین دلیل، وجود محدودیت «آغازه» در بالاترین رتبه، مانع از شکلگیری چنین هجاهای نشانداری میشود. در این شرایط، همخوان پایانی واژۀ اول یا دوم در جایگاه آغازۀ وند افزوده شده قرار میگیرد تا محدودیت «آغازه» ارضا شود. این یافتهها با نتایج پژوهشهای حیدری (1395)، تفرجی یگانه و جهانفر (1396) و صیاد و کردزعفرانلوکامبوزیا (1400) در زمینه بررسی انواع دوگانسازی کامل افزودۀ میانی و پایانی همسو میباشند. براساس یافتههای این پژوهش، میتوان به پرسش پژوهش دربارۀ چگونگی بازنمایی فرایند دوگانسازی کامل در گویش سیرجانی براساس نظریۀ بهینگی پاسخ داد. با توجه به اصول و محدودیتهای مورد نظر در نظریهٔ بهینگی، بازنمایی فرایند دوگانسازی کامل در این گویش از طریق رتبهبندی محدودیتهای همگانی و با بهرهگیری از اصول نظریهٔ بهینگی انجام میگیرد؛ به عبارت دیگر، فرایند تولید گزینههای متنوع در بخش «مولد» و سپس انتخاب بهترین گزینهها در بخش «ارزیاب» به عنوان دو مرحله کلیدی در این تحلیل به شمار میآید.
پینوشتها
فهرست اختصارات
MAX B_ R | Maximality Base- Reduplicant | B-R Identity | Base- Reduplicant Identity |
MAX I_ O | Maximality Input- Output | Can | Candidate |
Opt | Optimal | C1 | Candidate one |
☞ | Optimal Candidate | C2 | Candidate two |
RED | Reduplication | Comp | Competitor |
* | Violation-Marks | *CC CODA | Consonant Cluster CODA |
|
| I- O Faithfulness | Input- Output Faithfulness |
تفرجی یگانه، مریم، و جهانفر، نعمت (1396). تكرار در گویش كردی كلهری بر اساس نظریۀ بهینگی. زبان فارسی و گویشهای ایرانی، 2 (2)، 141-159. doi:10.22124/plid.2017.2817
حیدری، فرزانه(1395). تحلیل بهینگی فرایند دوگانسازی در گویش لکی دلفان. مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران، (15) 3، 55-72. doi:10.22126/jlw.2017.1194
خلیفهلو، سید فرید، و عزتآبادی پور، طاهره (1399). بررسی فرایندهای سایشیشدگی، ناسودهشدگی و حذف در گونۀ زبانی سیرجانی: نظریۀ بهینگی. زبانشناسی گویشهای ایرانی، 5 (2)، 1-24. doi:10.22099/jill.2021.38003.1210
خلیفهلو، سید فرید، و عزتآبادی پور، طاهره (1401). بررسی فرایند تضعیف در گویش سیرجانی: واج شناسی خودواحد، ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، (1) 12، 49-74. doi:10.30495/irll.2022.1921575.1415
صیاد، ایمانه، و کردزعفرانلوکامبوزیا، عالیه (1400). فرایند تکرار در گویش شوشتری: نظریۀ بهینگی. زبانشناسی گویشهای ایرانی، (2) 6، 289- 317. doi:10.22099/jill.2021.41265.1262
عزت آبادیپور، طاهره، شهیدی، اشرفالسادات، و سلیمانیان، مصطفی (1401). بررسی مولکولهای معنایی نام حیوانات پربسامد در ضربالمثل های گویش سیرجانی: معنیشناسی شناختی، ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، (4) 12، 113-141. doi:10.30495/irll.2023.1962365.1514
عزت آبادیپور، طاهره، و شهیدی، اشرفالسادات (1398). فرایند سایشیشدگی در گونۀ زبانی سیرجانی: واجشناسی زایشی، ادبیات و زبانهای محلی ایران زمین، (2) 9، 47-66. doi:10.30495/irll.2019.667860
مؤید محسنی، مهری (1381). گویش مردم سیرجان. مرکز کرمانشناسی.
Blutner, R. and Zeevat, H. (2004b) Editor’s Introduction: Pragmatics in Optimality Theory. In R. Blutner & H. Zeevat (Eds.), Optimality Theory and Pragmatics, (pp. 1–24). Houndmills, Basingstoke, Hampshire: Palgrave/ Macmillan. doi.org/10.1515/9781614512776.33
Féry, C., and Van De Vijver, R. (2003). The Syllable in Optimality Theory. Cambridge: Cambridge University Press Club.
Hoek, J., & de Hoop, H. (2016). On the Optimal Interpretation of Yes and No in Dutch. In G. Legendre, M.T. Putnam, H. de Swart, & E. Zaroukian (Eds.), Optimality Theoretic Syntax, Semantics, and Pragmatics: From Uni- to Bidirectional Optimization, (Oxford Studies in Theoretical Linguistics; Vol. 61, pp.220-247). Oxford University Press. doi.org/10.1093/acprof:oso/9780198757115.003.0010
Kager, R. (2004). Optimality Theory. Cambridge University Press.
McCarthy, J. J. (2008). Doing Optimality theory: Applying Theory to Data. Malden. MA: Blackwell.
McCarthy, J. J., & Prince, A. ([1993a]/ 2001). Prosodic Morphology I: Constraint Interaction and Satisfaction. University of Massachusetts, Amherst.
McCarthy, J. J., & Prince, A.)1995(. Faithfulness and Reduplicative Identity. UMOPL: Papers in Optimality Theory (University of Massachusetts), Linguistics, 18: 249-384. https://doi.org/10.7282/T31R6NJ9
Orhan Orgun, C. (1996). Sign-Based Morphology and Phonology with Special Attention to Optimality Theory. University Of California, Berkeley.
Prince, A.,& Smolensky, P. (1993/2004). Optimality Theory: Constraints Interaction in Generative Grammar. Oxford: Blackwell.
Reiss, C., (2003). Language Change without Constraint Reranking. In: Holt, (Ed.), Optimality Theory and Language Change, (pp. 143-168). Kluwer Academic Publishers, Dordrecht. doi.org/10.1075/cilt.162.05cho
Wilson, C. (2001). Bidirectional Optimization and the Theory of Anaphora. In: G. Legendre, J. Grimshaw & S. Vikner, (Eds.), Optimality-Theoretic Syntax, (pp. 465–507). Cambridge, MA: MIT Press. doi.org/10.7551/mitpress/5161.003.0018
[1] . استاد زبانشناسی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران. ahangar@english.usb.ac.ir: E-mail
[2] . دانشجوی دکتری زبانشناسی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ، زاهدان، ایران. Email: ezatabadit@gmail.com