The poems of kings Jong No. 3423, National Library of Paris
Subject Areas :Firoozeh Hashemi fesharaki 1 , مهرداد چترایی 2 , محبوبه خراسانی 3 , Shahrzad Niazi 4
1 - Najaf Abad Branch, Islamic Azad University, Najaf Abad, Iran
2 -
3 - سردبیر
4 - Department of Persian Language and Literature, Faculty of Humanities, Najafabad Branch, Islamic Azad University, Najafabad, Iran
Keywords: Manuscript, newly discovered poems, Poet kings, Jong No. 3423 of the National Library of Paris, Correction.,
Abstract :
The manuscripts from past centuries contain valuable historical and literary achievements, and their correction leads to the solution of many problems and ambiguities in both prose and verse texts. Jongs are one type of literary manuscript that are important sources for identifying poets, their lives, and their works. Identifying the poets of verses, gaining access to forgotten, lost, and new or old forms of known poems are also other advantages of research on literary jongs. Jong No. 3423 of the National Library of Paris is a jong mixed with prose notes and Persian and Arabic verses dating back to the 9th century AH that provides researchers with useful information about the poems of famous, anonymous, and unknown poets. More than one third of the Persian poems in this jong are newly discovered, and the new readings recorded in it resolve many of the ambiguous meanings and weighty disturbances of verses in literary works. In this research, in addition to a brief introduction to this manuscript, the Persian poems of the poet kings of this manuscript have been corrected and presented for the first time. By referring to tazkiras, literary histories, and poetic collections about their poets, the new readings and their newness have been investigated.
ابن رسول، محمدرضا(1397)، «گزینشی نو وگزیده های نویافته از دیوان حافظ»، مجله پیام بهارستان، سال دهم، شماره 113، صص 82-37.
اخسیکتی، اثیر الدین(1398)، دیوان اثیر الدین اخسیکتی، به تصحیح محمود براتی، تهران: سخن.
امیدسالار، محمود(1375)، «متن یک نامه بازیافته از دوران سلطان محمود غزنوی(به یاد دانشمند فقید سعید نفیسی»، مجله ایران شناسی، سال هشتم، شماره4، صص 745-742.
اوحدی بلیانی، تقی الدین(1389)، عرفات العاشقین و عرصات العارفین، به کوشش محمد قهرمان، دوره هشت جلدی، تهران: میراث مکتوب.
باسورث، ادموند و همکاران(1379)، تاریخ ایران کمبریج، ترجمه حسن انوشه. جلد 5، تهران: امیركبیر.
بناکتی، داود بن محمد(1348)، تاریخ بناکتی، تصحیح جعفر شعار، تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی.
بویل، جان اندرو(1387)، تاریخ ایران کمبریج؛ از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ترجمه حسن انوشه، تهران: امیر کبیر.
بی نام(بیتا)، جنگ اشعار شماره 3423 Arabe کتابخانه ملی پاریس: پاریس.
خاضع، اردشیر(1343)،تذکره سخنوران یزد، ج1، حیدر آباد: دایرﺓ المعارف عثمانیه.
خلیلی، خلیلالله(1387)، سلطنت غزنویان، تهران: امیری.
خواندمیر، غیاث الدین(1355)، دستور الوزرا، به کوشش سعید نفیسی، چاپ دوم، تهران: اقبال.
ذبیحی، رحمان، هادیف رحیم(1393)، «جستجو در احوال نصرالدین کبود جامه و تصحیح اشعار او»، مجله آیینه میراث، سال دوازدهم، شماره 3، ص189.
رودکی سمرقندی، ابوعبدالله جعفر بن محمد(1373)، دیوان رودکی، به کوشش سعید نفیسی و ی. براگینسکی، تهران: نگاه.
فضلی نژاد، احمد(1393)، «ایران زمین در تاریخ نگاری ایلخانیان وممالیک»، پژوهشهای تاریخی ایران و اسلام، سال هشتم، شماره 2، ،صص190-171.
فیروز بخش، پژمان(1393)، «پراکنده های ایرانشناسی(5)»، بخارا، سال شانزدم، شماره 103، صص 173-155.
کاشانی، نورالدین(1397).،تاریخ کشیک خانه همایون، به کوشش اصغر دادبه و مهدی صدری، تهرا: میراث مکتوب.
معزی(نیشابوری)، محمد بن عبدالملک(1362)، دیوان کامل امیر معزی، تهران: نشر مرزبان.
نخجوانی، حسین(1327)، «مسجد کبود تبریز یا عمارت مظفریه»، مجله زبان و ادب فارسی دانشگاه تبریز، سال اول، شماره 3، صص20-11.
نیک طبع، پروانه(1388)، «روابط سلطان آتسز خوارزمشاه با ملک نیمروز بر اساس اسناد نویافته منشآت دیوان سلاطین ماضی»، مجله فرهنگ، سال بیست و دوم، شماره 72، صص 167-163.
وزیر، احمد بن محمد تاج الدین(1381)، بیاض تاج الدین احمد وزیر، ج1 و 2، قم: مجمع ذخایر اسلامی.
هروی، شهاب الدین(1380)، زبدﺓ التواریخ، تصحیح کمال سیدجوادی، ج 3، تهران: طبع و نشر.
همدانی، رشید الدین(1389)،جامع التواریخ، تصحیح محمد روشن، مصطفی موسوی، تهران: میراث مکتوب.
یاری گلدره، سهیل و نورایی، الیاس(1392)، «تحقیق در اشعار نویافته خواجه نصیرالدین طوسی»، نشریه سبک شناسی نظم و نثر(بهار ادب)، سال ششم، شماره 4، صص 343-329.
یاری گلدره، سهیل(1392)، «اشعار نویافته ابن سینا»، کتاب ماه ادبیات، سال شانزدهم، شماره 10،صص 44-41
Ibn Rasul, Mohammadreza (2018), "A New Selection and Newly Found Selections from Hafez's Divan", Payam-e-Bahastan Journal, Vol. 10, No. 113, pp. 37-82
Akhsikaty, Athtar ad-Din (2019), Divan of Athtar ad-Din Akhsikaty, edited by Mahmoud Barati, Tehran: Sokhan
Omidsalari, Mahmoud (1996), "The Text of a Letter Recovered from the Era of Sultan Mahmud Ghaznavi (In Memory of the Late Scholar Seyyed Saeed Nafisi)", Iranshenasi Journal, Vol. 8, No. 4, pp. 742-745
Awhadi Balyani, Taqi ad-Din (2008), Urvat al-Ashiqin wa Arasat al-Arifin, edited by Mohammad Qahraman, 8 volumes, Tehran: Mirath-e-Maktub
Bosworth, Edmund et al. (1990), The Cambridge History of Iran, translated by Hassan Anoosheh, Vol. 5, Tehran: Amirkabir
Banaqti, Dawood ibn Mohammad (1955), Tarikh-e Banaqti, edited by Ja'far Sho'ara, Tehran: Selseleh-ye E'lam-e A'sare Melli
Boyle, John Andrew (2004), The Cambridge History of Iran; From the Coming of the Saljuqs to the Fall of the Ilkhanate, translated by Hassan Anoosheh, Tehran: Amirkabir
Anonymous (Poem), Collection of Poems No. 3423 Arabe, National Library of France: Paris
Khazeh, Ardeshir (1942), Tezkerat-e Sokhanvaran-e Yazd, Vol. 1, Hyderabad: Daireh-ye Ma'arif-e Osmani
Khalili, Khalilullah (2004), Saltanat-e Ghaznaviyan, Tehran: Amiri
Khvandamir, Ghiyas ad-Din (1962), Dastur al-Wuzarah, edited by Seyyed Saeed Nafisi, 2nd edition, Tehran: Iqbal
Zabihi, Rahman, Hadifi Rahim (2014), "Research on the Life of Nasreddin Kaboudjama and the Correction of His Poems", Ayeneh-ye Miras Journal, Vol. 12, No. 3, p. 189
Rudaki Samarkandi, Abu Abdullah Jafar ibn Mohammad (1974), Divan-e Rudaki, edited by Seyyed Saeed Nafisi and Y. Braginski, Tehran: Negah
Fadli Nejad, Ahmad (2014), "Iran Zameen in Tarikh-Nagari-e Ilkhaniyan va Mamlukiyan", Historical Studies of Iran and Islam, Vol. 8, No. 2, pp. 171-190
Firouzbakhsh, Peyman (2014), "Parakdaneha-ye Iranshenasi (5)", Bukhara, Vol. 16, No. 103, pp. 155-173
Kashani, Nur ad-Din (2018), Tarikh-e Kheshk-Khaneh-ye Homayun, edited by Asghar Dadba and Mehdi Sadri, Tehran: Mirath-e Maktub
Ma'azi (Nishapuri), Mohammad ibn Abdulmalik (1963), Divan-e Kamil-e Amir Ma'azi, Tehran: Nashr-e Marzban
Nakhjvani, Hossein (1946), "Masjed-e Kaboud-e Tabriz ya Emarat-e Mozafarieh", Zabanha-ye Adab-e Farsi-ye Daneshgah-e Tabriz, Vol. 1, No. 3, pp. 11-20
Nik-Tab', Parvaneh (2007), "Relaton-e Sultan Atsaz-e Khwarazmshah ba Malik-e Nimruz bar Asas-e Asnad-e Naviyaftaneh-ye Mansha'at-e Divan-e Saltanat-e Mamsi", Farhang Journal, Vol. 22, No. 72, pp. 163-167
Vazir, Ahmad bin Muhammad Taj al-Din (1992). The White Paper of Ahmad bin Muhammad Taj al-Din Vazir, Vol. 1 and 2. Qom: Majma' al-Zakhāyir al-Islāmī
Hurvy, Shihab al-Din (1991). The Essence of Histories, Edited by Kamal Sayyid-Jouadi, Vol. 3. Tehran: Tab' wa Nashr
Hamdāni, Rashid al-Din (1998). The Compendium of Histories, Edited by Mohammad Roshan and Mostafa Mousavi. Tehran: Mirath-e Maktoub
Yarī Goldareh, Soheil and Nouraei, Elias (2013). "Research on the Newly Found Poems of Khwaja Nasir al-Din Tusi," Stilistics of Poetry and Prose (Bahar-e Adab), Vol. 6, No. 4, pp. 329-343
Yarī Goldareh, Soheil (2013). "Newly Found Poems of Avicenna," Kitāb-e Māh-e Adabiyat, Vol. 16, No. 10, pp. 41-44
دو فصلنامه پژوهشنامه نسخهشناسی متون نظم و نثر فارسی
سال هشتم، شماره نوزدهم، بهار و تابستان 1402
پژوهشی در سرودههای شاهان در جنگ شمارۀ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس1
فیروزه هاشمی2
دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
مهرداد چترایی عزیزآبادی3
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران (نویسنده مسئول)
محبوبه خراسانی4
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
شهرزاد نیازی5
گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نجفآباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجفآباد، ایران
چکیده
دستنوشتههای بهجامانده از سدههای گذشته، مشتمل بر دستاوردهای تاریخی- ادبی ارزشمندی است و تصحیح آنها منجر به حل مشکلات و ابهامات بسیاری از متون منظوم و منثور میشود. جُنگها یکی از انواع دستنوشتههای خطی ادبیاند که منابعی مهم برای شناسایی شاعران، احوال و آثار آنان به حساب میآیند. شناسایی شاعران ابیات، دستیافتن به اشعار ازیادرفته، مفقودشده و صورتهای پیشین یا نوین اشعار شناختهشده از دیگر مزیتهای تحقیق بر جنگهای ادبی است. جنگ شمارۀ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس، دستنویسی آمیخته به نظم و نثر، متعلق به قرن نهم هجری است. در این پژوهش ضمن معرفی مختصر این دستنوشته، برای نخستینبار ابیات فارسی شاهان شاعر آن تصحیح و با مراجعه به تذکرهها، تاریخ ادبیاتها و دواوین شعری، در مورد زندگینامۀ این شاعران، صحت انتساب اشعار به آنها، خوانشهای نوین و نویافته بودن این اشعار تحقیق شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در جنگ حاضر، 4663 بیت فارسی از شاعران ناشناس، شناختهشده و گمنام بهوسیلۀ بیش از 8 کاتب گردآوری شده است. از میان 68 بیت نسبت دادهشده به 14 شاهِ شاعر در این اثر، بیشترین شمار ابیات ازلحاظ تعدد و نویافتگی متعلق به سلطان محمود غزنوی، سلطان جلالالدین خوارزمشاه، عزالدین ابیشجاع محمد ملکشاه، نصرتالدینشاه کبودجامه، شاهشجاع، سلجوقشاه بن سلغرشاه و جهانشاه بهادر است. بررسی سابقۀ اشعار نسبت دادهشده به شاهان در این جنگ در تذکرهها و دواوین شعری، مبین آن است که در صحت انتساب تمام یا برخی ابیات نقلشده از سلطان محمود غزنوی، رکنالدین طغرل، ابوالحارث سنجر بن ملکشاه، ملکشاه طغانشاه بن محمد، سلجوقشاه بن سلغرشاه، خوارزمشاه بن تکش، سلطان جلالالدین خوارزمشاه و شاهشجاع تردیدهای جدی وجود دارد. بهعلاوه صورتهای نویافته از برخی اشعار متعلق به شاهشجاع، خورشاه، خوارزمشاه بن تکش، سلجوقشاه بن سلغرشاه، ابوالحارث سنجر بن ملکشاه، رکنالدین طغرل در جنگ اشعار 3423، موجب رفع مشکلات معنایی این ابیات در منابع ادبی دیگر شده است.
واژههای کلیدی:
نسخۀ خطی، اشعار نویافته، شاهان شاعر، جنگ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس، تصحیح.
1. مقدمه
یکی از راههای رسیدن به تکامل و پیشرفت در هر جامعه در گرو شناخت و آگاهی از پیشینۀ فرهنگی آن جامعه است و این مهم جز با بررسی، بازخوانی و تصحیح آثار گذشتگان که تجارب و اطلاعات خود را به رایگان در نسخ خطی برای ما به ودیعه گذاشتهاند، امکانپذیـر نیست. ازجمله اسناد و منابع بسیار غنی و مهم در قلمرو ادبیات منظوم فارسی، جنگها و بیاضهایی است که در ادوار مختلف به نامهای سفینه، خرقه، توبره، جنگ و امثال آن خوانده شدهاند.
جنگ شمارۀ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس، اثری آمیخته به نظم و نثر عربی و فارسی است که دربردارندۀ اشعار فارسی 161 شاعر شناختهشده و گمنام و انبوهی از ابیات بدون نام است. در این جنگ متون منثوری که شامل مکاتبات عالمان و شاهان، فتحنامهها و اطلاعاتی در مورد علل سروده شدن و موضوع اشعار است، پیش از اشعار قرار گرفته است. این دستنوشته تاکنون بهصورت کامل تصحیح و معرفی نشده و پژوهشهای انجامشده بر این جنگ، مختصر است.
سهیل یاری گلدره در مقالۀ «ابیات نویافتۀ ابنسینا» که در سال 1392 در شمارۀ 196 مجلۀ کتاب ماه ادبیات چاپ شده، ابیات نویافتۀ ابنسینا را از این جنگ استخراج و منتشر کرده است. او با همراهی الیاس نورایی مقالۀ دیگری با عنوان «تحقیقی در اشعار نویافتۀ خواجه نصیرالدین طوسی» در شمارۀ 22 مجلۀ بهار ادب در سال 1392 به چاپ رسانده که در صفحۀ 339 آن به نقل 6 رباعی نویافته از خواجه نصیرالدین طوسی پرداخته است.
پژمان فیروزبخش مقالهای با عنوان «پراکندههای ایرانشناسی(5)» در سال 1393 در مجلۀ بخارا به چاپ رسانده است. او ذیل عناوین احوال شش تن از شاعران سدههای پنجم تا هفتم در مجموعه دواوین سته، اماد موبد، املح الشعراء الپهلویه، دیوان حافظ، نسخه هدایت ارشادی، رقعه در طلب قلمتراش و قدیمترین فرهنگ مثنوی معنوی، از هفت دستنویس نام برده و در هر دستنویس بر موضوعی خاص تمرکز کرده است. فیروزبخش ذیل عنوان «املح الشعراء پهلویه» از دو رباعی فهلوی در دستنویس 3423 Arabe یاد کرده است. قدمت این دو رباعی، ترجمۀ فارسی آنها، نام سرایندگان، منابعی که این دو رباعی در آن درج شدهاند و تفاوت در ضبطهایشان، از مواردی است که در این مقاله بررسی شده است.
محمدرضا ابنرسول در سال 1397 در مجلۀ پیام بهارستان مقالهای با عنوان «گزینشی نو و گزیدههای نویافته از دیوان حافظ» منتشر کرده است که حدود نیمی از اشعار حافظ موجود در این جنگ را بهلحاظ خوانشهای نوین و نویافتگی، با هفت دستنوشته از دیوان حافظ مقایسه کرده است.
در میان 161 شاعر بنام، کمترشناختهشده و گمنام که اشعارشان در این جنگ ضبط شده، 14 شاه و شاهزادۀ شاعر شناسایی شده است که تحقیق و مقابلۀ اشعار آنها با دیوانها و تذکرهها میتواند از چند جهت مورد اهمیت باشد: معرفی شاهان شاعر گمنام و اشعارشان، تأیید یا رد صحت انتساب این اشعار به آنها، شناسایی ابیات نویافته، تفاوت در ضبط این اشعار و برخی گزینشهای نو که به اصلاح و ابهامزدایی از مشکلات این ابیات منجر میشود.
2. بحث
2-1. معرفی جنگ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس
جنگ 3423 Arabe دستنویسی مشتمل بر 439 برگ و دربردارندۀ متون منظوم و منثور است. تاریخ کتابت این دستنوشته براساس 13 ترقیمۀ موجود در آن، قرن نهم هجری قمری است و برخی ابیات و یادداشتهای منثور در این دستنویس پس از قرن نهم به متن آن اضافه شدهاند. تعدد ترقیمهها در این دستنوشته نشان میدهد که این جنگ، بیاضی بوده که حداقل میان 8 کاتب که برخی خود شاعر بودهاند، دستبهدست میشده و اوراق آن بهتدریج تکمیل شده است. محمود رفاعی، عبدالرحمن مؤیدزاده، حسن بن ناصرالدین شیرازی ازجمله کاتبان این دستنوشتهاند که نام آنها در متن ثبت شده است؛ اما عمدۀ متن بهوسیلۀ محمود رفاعی کتابت شده است.
متقدمترین تاریخ کتابت درجشده در ترقیمهها، 823 ﻫ.ق است: «فی 21 رمضان سنه 823 لوادی نیشابور» (ص451) و مؤخرترین آنها سال 856 ﻫ.ق است: «انتخب من اصله فی البقعۀ الشریفۀ العلیۀ الکلاهیۀ حفّت بالانوار الالهیه؛ بمدینۀ شیراز، حمیت عن المکاره و الاعواز و فرغ من کتاباه العبد الفقیر الی مجیب الداعی عبدالعلی بن محمود بن قاسم بن الحسن بن أحمد بن محمد الرفاعی؛ کان الله له یوم الثلثاء الرابع و العشرین فی شوال سنه ست و خمسین و ثمانمائه الهجریه [856 ﻫ.ق] و الحمدالله اولا و اخرا ظاهراوباطنا. تم» (ص711).
عناوین و متن این دستنویس با مرکب مشکی و به خط نستعلیق نوشته شده است. تعداد سطور در هر برگ این جنگ متفاوت است. صفحات این دستنوشته شمارهگذاری شده است و ابیات در میانه و حاشیۀ صفحات به دو صورت مورب و افقی نوشته شدهاند. در اغلب صفحات این دستنوشته بهویژه در دویست صفحۀ نخست آن، آثار آبخوردگی اوراق دیده میشود؛ اما این آبخوردگیها آسیبی به بدنۀ متن وارد نکرده است. رکابه در اکثر صفحات دیده نمیشود و به همین دلیل بررسی افتادگی برگها و مرتب کردن آنها امکانپذیر نیست.
این دستنوشته با متن نامهای از ابوسعید ابوالخیر به ابوعلی سینا آغاز شده است: «هـذهِ نُسخۀ کتابٍ کَتَبَهُ الشَیخُ الْمُحَقِّقُ سُلطانُ المَشایخِ ابوسعیدِ بنُ اَبِی الْخَیرِ قَدَّسَ اللهُ سِرَّهُ العزیزَ اِلی شَیخِ الرّئیسِ اَبِی عَلِیٍّ السَیناءِ رَوَّحَ اللهُ وَجْهَهُ. اَیُّهَا الْعالِمُ وَفَقَّکَ اللهُ لِما یَنبَغِی و رَزَقَکَ مِنْ سَعادَﺓ الْاَبَدِ ما تَبتَغِی اِنّی مِنَ الطَریقِ المستقیمِ عَلی یقینٍ اِلّا اَنَّ اَودِیَۀ الظُّنونِ عَلَی الطَّریقِ المَجْدِ مُتَشَعِبَّـﺔ و اِنِّی مِن کُلِّ طالبِ طَریقـﺔ لَعلَّ اللهَ یفَتحُ لی مِن بابِ حقیقـﺔ حالاً بِوَسیلۀ تَحَقُّقِهِ و صِدقِهِ تصدیقَۀ و انَّک بِالْعِلمِ وَفَقْتَ لِمَوسومٍ و بِمُذاکَرَﺓ اَهلِ هذِهِ الطریقَـﺔ مَرسومٌ...» (ر- 1).
ابیات گزینششده در این جنگ در قالبهای مثنوی، قصیده، غزل، رباعی، ترجیعبند، مخمس و قطعه سروده شدهاند. علاوهبر این، مفردات و ملمعات متعدد نیز در متن به چشم میخورد. کاتبان جز در مواجهه با اشعاری که در قالب رباعی سروده شده، در بیشتر موارد، ابیات مربوط به یک شعر را بهصورت گزینشی درج کردهاند.
نخستین شعر فارسی است که در متن آورده شده، بیتی از خاقانی است:
عیسیدم است یار و دم از من دریغ داشت |
| بیمار او شدم قدم از من دریغ داشت |
|
| (ص۴۲) |
آخرین بیت فارسی ضبطشده در این جنگ چنین است:
بر خال لب تو مردم دیده فتد |
| بر روی شکر چون مگسی بر مگسی |
|
| (ص۴۱۶) |
برخی از مهمترین ویژگیهای رسمالخطی این اثر به این شرح است:
Ø حرف «چ» در پارهای موارد بهصورت «ج» نوشته شده است:
از این بگذر دلا جون محرمی نیست (ر-33)، کژی برون برد از طبع جرخ اگر خواهی (ر-160)، صورت ز جشم غایب و اخلاق در نظر (ر-216).
Ø حرف «ی» در اغلب واژهها بهصورت عربی و با دو نقطه در زیر آن نگارش شده است:
ز پارسی سوي تازیگرا چو قافیه نیست (پ-106)، زهی برده گوی معنی ز اقران (ر-147).
Ø حرف «د» در پارهای موارد بهصورت «ذ» نوشته شده است:
سرم بر باذ داذی چون سر زلف (ر-32)، ستایشش به کذامین زبان کنی الحق (پ-106)، ببین در دسته تیغش گر ندیذی (ر-255).
Ø «گ» بدون سرکش و بهصورت «ک» کتابت شده است:
تو را سر سوی کردون از بلندی (ر-65)، چرا یکسو نهادی ناکهانی (پ-31)، بدیهه کوی کلام و معانی صورش (ر-217).
Ø حرف اضافۀ «به» متصل به کلمۀ پس از خود نوشته شده است:
هر لحظه تو را بصد زبان میگوید (پ26)، بعمر خویش ندیدم که یک مراد مرا (پ-۲۱۷)؛ که چون بکوی حقیقت روی همه هنرم (پ438).
Ø «بی» در پارهای موارد متصل به کلمۀ بعد از خود نوشته شده است:
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری (ر-۳۱)، ز شغل بازنماند ز گاه و بیگاهی (ر-106).
Ø «آن» و «این» در پارهای موارد، متصل به واژۀ پس از خود نوشته شدهاند:
نقد عمر آنکس که در تحصیل فانی صرف کرد (پ-217)/ کارش اینست که بنشیند و خود را بخورد (پ-443)/ بیم آنست هنوزم که به جان باشد هم (پ-438)، اینست سزا که آخر افسانه شدم (ر-435).
Ø حذف «ه» و همزۀ «است» از صیغۀ سوم ماضی نقلی در مجاورت «است»:
که آن پیشتر زین معین شدست (ر-218)، هر کس که حال دنیی و عقبی شناختست (پ-219).
Ø «می» مضارع در پارهای موارد متصل به فعل پس از خود نوشته شده است:
گر غمم خون جگر میخورد هیچم غم نبود (ر-232)، تو را که خدمت مخلوق میکنی نان هست (ر-218).
Ø همزه «است» در اغلب موارد در مجاورت مصوت «ی» و صامتها حذف شده است:
رخساره به خون دل خضابست مرا (پ-229)، جستن گوگرد سرخت عمر ضایع کردنست (پ-۲۱۹)، بیثباتیست بیسروپایی (پ221)، اثبات محالیست به تقدیر محالی (ر-222).
Ø حرف «پ» بهصورت «ب» نوشته شده است:
فتاده از بی هر نکتهای در افواهی (پ-106)، از کارگاه غیب بسی میشود بدید (ر-217).
Ø کلمات عربی مختوم به «ﺓ» در پارهای موارد به سیاق رسمالخط عربی کتابت شدهاند:
تاریخ وفاﺓ او مرا معلوم شد (ر-228)
Ø شناسۀ «ای» در سوم شخص بهصورت «ء» بر روی «ه» قرار گرفتهاست:
یا هرچه خواندۀ همه در زیر خاک کن (پ-266)/ تو یار شکر بودی و امسال نۀ (ر-443)، که رقعۀ ببرد از دعات در منقار (ر-322).
Ø علامت مفعولی «را» در پارهای موارد متصل به مفعول نوشته شده است:
جانرا به حیل از آن جهان بازآورد (ص876)، آنرا که عون و عصمت ایزد مدد دهد (ر-438)، شکر یزدانرا که ذات پاک تو (پ-416).
Ø در طول دستنوشته از علامات «» و «» به دو شکل پر و خالی در پایان برخی ابیات مربوط به یک شعر استفاده شده است.
Ø مقدم و مؤخر آمدن واژهها در متن بهترتیب با درج دو علامت «» و «» در بالای واژهها نشان داده شده است.
Ø در طول دستنوشته از این علامت «» در آغاز برخی اشعار و بهعنوان نشانۀ جداکننده از اشعار پیشین استفاده شده است.
Ø کاتبان در سراسر متن تفاوتی میان کتابت «آنکه» و «آنچه» با «آنک» و «آنچ» قائل نشده است. این کاتبان در تمام متن دو صورت «آنکه» و «آنک» را بهصورت «آنک» و آنچه و آنچ» را بهصورت «آنچ» کتابت کردهاند.
تصویر1: برگ نخست دستنوشته 3423
تصویر 2: برگ پایانی دستنوشته3423
|
|
|
تصویر 3: برگ 22پ دستنوشتۀ 3423 | تصویر 4: برگ 337ب دستنوشتۀ 3423 | تصویر 5: برگ 394ب دستنوشتۀ 3423 |
در این جنگ، 4663 بیت از 156 شاعر شهره، گمنام و ناشناس درج شده است و شمار اشعار نویافته در این اثر به 991 بیت میرسد. اسامی شاعران به قرار زیر است:
شاعران نامدار: ابنسینا، ابننصوح، ابنیمین فریومدی، ابوسعید ابوالخیر، اثیرالدین محمد اخسیکتی، اثیر اومانی، احمد جام، احمد غزالی، آذری، ازهری هروی، اسماعیل بن عباد، اصیلالدین زوزنی، امیر خسرو دهلوی، امیر معزی، انوری، بابا افضل کاشانی، جامی، جمالالدین کاشی، حافظ، حسن دهلوی، خاقانی، خرقانی، خواجه شمسالدین محمد جوینی، خواجه نصیر، خواجو کرمانی، خیام، رشید وطواط، رضی آرتیمانی، رفیع لُنبانی، رکنالدین بکرانی، رودکی، سراج قمری، سعدالدین، سعدی، سلطان محمود، سلمان ساوجی، سنایی، سید حسن غزنوی، سیفالدین باخزری، سیفالدین بن اسپرنگی، شاهشجاع، شرفالدین رامی، شرفالدین شفره، شرفالدین علی یزدی، شمس طبسی، صائن الدین علی ترکه اصفهانی، ظهیر فاریابی، ظهیری سمرقندی، عبدالرزاق اصفهانی، عبدالواسع جبلی، عبید زاکانی، عراقی، عصمت بخاری، عطار، عماد فقیه، عمعق بخاری، فخرالدین رازی، فخرالدین اسعد گرگانی، فردوسی، فریدون بن عکاشه، قاسم انوار، قاضی نظامالدین اصفهانی، کسایی، کمال اسماعیل، لطفالله نیشابوری، مجد خوافی، مجد همگر، مجیر بیلقانی، مختاری غزنوی، مسعود سعد سلمان، مهستی گنجوی، مولوی، ناصر بخاری، ناصرخسرو، نجم دایه، نزاری قهستانی، نظامی، نعمتالله ولی، همام تبریزی، حمیدالدین بلخی، قاضی نورالله شوشتری و امامی هروی.
شاعران گمنام: ابوالحارث سنجر بن ملک شاه، ابوالقاسم طغرایی، اتابک سلغرشاه بن سعد، افضلالدین کرمانی، امیرحسینی، اوحدالدین کرمانی، بهاءالدین محمد بن مؤید البغدادی، پهلوان کاتبی، جلالالدین عبیدی، جلالالدین عضد یزدی، خلیلی شروانی خواجه سنجان، خواجه علی رامثینی، پادشاهزاده اعظم جوانبخت، خوارزمشاه بن تکش، خورشاه اسماعیلی، دردی سمرقندی، رضیالدین نیشابوری، رفیعالدین بکرانی، رکنالدین طغرل بن محمد بن ملکشاه، سعدالدین خراسگانی، سلجوقشاه بن سلغرشاه، سلطان اتسز محمد شاه خوارزم، سلطان جلالالدین خوارزمشاه سناءالدین ارقم الفارسی، سید حسن اعرج، شمسالدین محمد بن طغان کرمانی، شمسالدین مسعود، شیخ علی لالا، شیخ محمود زنگی عجم، صدر خجندی، عبدالرزاق سمرقندی/ کمالالدین کاشی، عبدالعزیز کاشانی، عبدالقادر مراغی، عزالدین کاشی، عزالدین ابیشجاع محمد ملکشاه، عزالدین گرجی، علاءالدین صاحب دیوان، عطایی رازی، علی محمد کلاه، عمادالدین غزنوی سلطانی، غیاثالدین کججی، فانی خویی، قطبالدین عتیقی، کمالالدین کاشی، مجدالملک یزدی، محمود رفاعی، مسعودی رازی، ملکشاه طغانشاه بن محمد المؤید، میرشریف جرجانی، نصرت الدین شاه کبود جامه، کافی کرجی، جهانشاه بهادر و یحیی نیشابوری.
شاعران ناشناس: امرالدین بن بهری، بوعلی، امیرمحمد غیاثی، سلطان، زینالدین فسوسی، سید عارف قاسم، شمس مجلد، شیخ شهید، صدرالدین علی کی، مجدالدین صاعدی، محمد اصیل شاشی، مرتضی عارف سید حسینی و ناصرالدین بن بادی الابهری.
ابیات نقلشده از امیرخسرو دهلوی (475)، ابنیمین فریومدی (475)، حافظ (436)، مولوی (249)، سعدی (149)، قاضی نظامالدین اصفهانی (133)، خواجو کرمانی (124)، انوری (125) و عراقی (109)، ظهیر فاریابی (95)، نظامی (74)، عماد فقیه (86)، محمد دوانی (62)، قاسم انوار (75)، سنایی (87)، عبید زاکانی (59)، کمال اسماعیل (61)، خاقانی (50)، کمال خجندی (43) در این جنگ، بیشترین فراوانی را ازلحاظ تعدد به خود اختصاص داده است.
در ادامه به ارائه و بررسی اشعار فارسی نقلشده از شاهان شاعر در این جنگ پرداخته شده است. معرفی این شاعران و جستوجوی اشعارشان در تاریخ ادبیاتها، تذکرهها و مجموعههای ادبی، ضمن آنکه میتواند در تحقیقات ادبی آینده مورد استفاده قرار گیرد، منجر به معرفی اشعار نویافته و خوانشهای نوین آنها و رفع ابهام درخصوص صحت انتساب این ابیات به شاعران خواهد شد.
2-2. اشعار فارسی شاهان در جنگ اشعار شمارۀ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس
در میان 156 شاعری که اشعارشان در جنگ شمارۀ 3423 کتابخانۀ ملی پاریس نقل شده است، نام 14 شاه و شاهزاده شاعر به چشم میخورد که بعضاً گمناماند. بسیاری از ابیات نقلشده از آنها نویافته است و با تصحیح این جنگ، برای نخستینبار به پژوهشگران عرصۀ ادبیات ارائه میشود. در ادامه به معرفی مختصر این شاعران و اشعار نقلشده از آنها پرداخته و سابقۀ این اشعار در منابع ادبی را بررسی شده است.
1. سلطان محمود غزنوی: ابوالقاسم محمود بن ندیم ملقب به سیفالدوَلَهُ و سلطان ماضی، مقتدرینترین پادشاه غزنوی است. وی در سال 361 هجری به دنیا آمده و در سال 421 هجری قمری از دنیا رفته است (باسورث و همکاران، 1379، ج5: 65؛ خلیلی، 1387: 17). سلطان محمود از شاعران ادبدوست و حامی علم غزنوی بود و دربار او محل اجتماع شاعرانی چون سنایی غزنوی، عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، منوچهری، زینتی، منشوری سمرقندی، کسایی مروزی، غضایری رازی و... بوده است (امیدسالار، 1375: 32).
در جنگ اشعار 3423، پنج رباعی نویافته از سلطان محمود غزنوی درج شده که تاکنون در تذکرهها و تاریخ ادبیاتها و سایر منابع ادبی مشاهده نشده است. عشق محمود به ایاز، گله از بیوفایی دنیا و تفاخر به گسترش عدل و داد که از عنایت الهی سرچشمه گرفته است، محتوای فکری این رباعیات را تشکیل میدهد. این اشعار چنین است:
عدل است که بر آیینه شاهی است مرا |
| جود است که بر عدل گرامی است مرا |
وین هر دو کز ایشان دو جهان آباد است |
| حاصل ز عنایت الهی است مرا |
|
| (ص۲۵۸) |
(1)
بگرفت به لطف حق نه از روی مجاز |
| از هند زبان تیغ ما تا انجاز |
با اینهمه پادشاهی و نعمت و ناز |
| ما در رقم بندگی عشق ایاز |
|
| (ص۲۵۹) |
(2)
در حسرت رویت ای ایاز ختنی |
| شد قوّت جانی و نشاط بدنی |
دانم که در این غصه تو چون من باشی |
| زان روی که من توام حقیقت تو منی |
|
| (همان) |
(3)
دل شیفته شد بر بر سیمین ایاز |
| جان بستۀ بند زلف مشکین ایاز |
حقا که به ملک چین و ماچین ندهم |
| هنگام عتاب ابروی پرچین ایاز |
|
| (همان) |
(4)
باآنکه مسخر است عالم ما را |
| و ایام مساعد و فلک هم ما را |
با اینهمه جاه و مال هرگز نگذشت |
| خوش در همه عمر خویش یک دم ما را |
|
| (همان) |
(5)
اگرچه موضوع این سرودهها با حوادث زندگی سلطان محمود غزنوی همخوانی دارد، در مورد طبع شاعری سلطان محمود غزنوی، مدرک چندانی وجود ندارد. در لباب الالباب عوفی به طبع شعری او چنین اشاره شده است: «در آن وقت که جرّه باز نفس مطمئنۀ این شاه جنبانیدن دوال سر إرجعی را منتظر شد و نزدیک آمد که به دارالملک آخرت خرامد و عجز و اضطرار خود مشاهده کرد، بر خود به این ابیات نوحهگری بنیاد کرد:
ز بیم تیغ جهانگیر و گرز قلعهگشای |
| جهان مسخر من شد چو تن مسخر رای |
گهی به عزّ و به دولت همینشستم شاد |
| گهی ز حرص همیرفتم ز جای به جای |
بسی تفاخر کردم که من کسی هستم |
| کنون برابر بینم همی امیر و گدای |
اگر دو کلۀ پوسیده برکشی ز دو گور |
| سر امیر که داند ز کلهگرای |
هزار قلعه گشادم به یک اشارت دست |
| بسی مصاف شکستم به یک فشردن پای |
چو مرگ تاختن آورد هیچ سود نکرد |
| بقا بقای خدای است و مُلک، مُلک خدای |
|
| (عوفی، 1361، ج1: 25) |
اما این قطعه در جنگ ۳۴۲۳ Arab به ابوالحارث سنجر بن ملکشاه نسبت داده شده است. علاوهبر این، در منابع متعدد دیگر چون فارسنامۀ ناصری، تاریخ ادبیات ایران از فردوسی تا سعدی و تذکرۀ دولتشاه سمرقندی با نقل داستانی مشابه سلطان محمد سلجوقی، سلطان محمود سلجوقی یا جدّ او و سلطان سنجر شاعران احتمالی دیگر این ابیات معرفی شدهاند (ر.ک: براون، 1414ق، ج1: 136؛ فخری هروی، 1363: 123؛ فسایی، 1381، ج1: 242). بنابراین آنچه در لباب الالباب بهعنوان تنها منبعی که به شاعر بودن سلطان محمود غزنوی اشاره کرده و در جنگ 3423 آمده است، چندان قابل اعتماد نیست.
2. عزالدین ابیشجاع محمد ملکشاه: او پادشاهی دلاور بود که به حکومت فارس رسید و پس از آنکه قیصر روم را شکست داد، در سال 454ق برای تصرف ماورءالنهر رفت و در آنجا به دست کوتوال قلعه برم، پس از دوازده سال پادشاهی کشته شد (بناکتی، 1348: 230). در مورد شاعر بودن این شاه و نقض شاعری او مطلبی به دست نیامد؛ اما در جنگ اشعار 3423، دو رباعی و چهار بیت نویافته از او ضبط شده که تاکنون در تذکرهها، تاریخ ادبیاتها، مجموعهها و سایر منابع ادبی درج نشده است. موضوع این ابیات گله از بیوفایی دنیا، عشق و تفاخر است:
آنم که جهان زیر نگین است مرا |
| وین اشهب چرخ زیر زین است مرا |
با اینهمه کاحوال چنین است مرا |
| چه سود چو مرگ در کمین است مرا |
|
| (ص۲۵۹) |
(1)
بگشاد سر نیزۀ من حصن فرنگ |
| بگرفت زبان تیغ من خطۀ زنگ |
عالم همه گفتم که به چنگ آرم زود |
| ناگاه اجل زد به گریبانم چنگ |
|
| (همان) |
(2)
سلطانی و ملک و مملکت جمله بلاست |
| خرم دل آن کزین همه غصه جداست |
|
| (ص۲۶۰) |
(3)
ماییم که تا ملک جهان در کف ماست |
| ما را دل و جان و تن گرفتار عناست |
|
| (همان) |
(4)
چون دید دلم نرگس بیمار تو مست |
| همت همه در زلف دلاویز تو بست |
|
| (همان) |
(5)
هم با تو نشستمی به خلوت روزی |
| وصل تو اگر به سلطنت دادی دست |
|
| (همان) |
(6)
۳. رکنالدین طغرل بن محمد بن ملکشاه: طغرل بن محمد بن ملکشاه سلجوقی یا طغرل دوم، نواده ملکشاه ملقب به «سلطان رکن الدنیا و الدین ابوطالب طغرل بن محمد بن ملکشاه یمین امیرالمؤمنین» در سال ۵۰۳ق به دنیا آمد و زمامداری ساوه، آوه و زنجان از جانب پدرش سلطان محمد به وی سپرده شد (باسورث و همکاران، 1379، ج5: 120). در جنگ اشعار 3423، یک رباعی نویافته به نام او ضبط شده است:
گر کار جهان به مردی است و نبرد |
| مرد از فلک نحس برآوردی گرد |
این کار جهان چو کعبتین است و چو نرد |
| نامرد ز مرد میبرد چتوان کرد |
|
| (ص260) |
درج این ابیات در تذکرۀ عرفات العاشقین، منتخب اللطایف و ریاض العارفین به نام پهلوان پوریای ولی (د.820ق)، صحت انتساب آن به رکنالدین را محل تردید قرار داده است. جز این، بیت نخست این رباعی در سه منبع یادشده با اندکی تغییر چنین آمده است:
گر کار جهان به زور بودی و نبرد |
| مرد از سر نامرد برآوردی گرد | |||
|
| (اوحدی، 1389، ج6: 3755؛ هدایت، 1385، ج1: 241، ایمان، 1386، ج1: 579) |
به نظر میرسد ضبط «مردی» بهجای «زور» در دستنوشتۀ حاضر با معنای مصرع دوم هماهنگی بیشتری دارد، جز آنکه حضور این ضبط، موجب تقویت آرایۀ تکرار و واجآرایی در دو حرف «ر» و «د» در این بیت میشود.
در ریاض العارفین خطا در تصحیف عبارت «نامرد ز مرد میبرد» در مصرع دوم، بیت دوم، موجب ضبط غلط آن بهصورت «نامرد ز مردمی برو» شده است که ضبط نسخۀ 3423، منتخب اللطایف و عرفات العاشقین، اصلاحکنندۀ آن است:
این کار جهان چو کعبتین است و چو نرد |
| نامرد ز مردمی برو چتوان کرد |
|
| (هدایت، 1385، ج1: 241) |
۴. سلطان اتسز محمدشاه خوارزم: او از حاکمان معروف سلسلۀ خوارزمشاهیان و فرزند قطبالدین محمد خوارزمشاه است که در سال 522 هجری قمری به قدرت رسید (نیکطبع، 1388: 163). در این جنگ، یک رباعی عاشقانه از وی ضبط شده است:
ای دل همهساله دردمندت بینم |
| در درد فراق مستمندت بینم |
شرمت ناید همیشه عاشق باشی |
| رسوا به میان خلق چندت بینم |
|
| (ص214) |
این رباعی در تذکرۀ نزهة المجالس و بیاض تاجالدین احمد وزیر نیز بعینه آورده شده و به او نسبت داده شده است (خلیل شروانی، 1987: 231؛ وزیر، 1381، ج1: 13).
بررسی منابع نشان میدهد که سلطان اتسز از شاهان شعردوست بوده و بارها مورد مدح رشیدالدین وطواط قرار گرفته است؛ همچنین از شاعر بودن این شاه مدارک مستدلی موجود است. نخست وجود یک رباعی در دستنویس دیوان رشیدالدین وطواط، موجود در کتابخانۀ چستربیتی دوبلین که در سال 699 هجری قمری کتابت شده است:
ای کل سر تو بر آسمان میساید |
| زان بر سر تو موی همیبرناید |
ما را سر تو به دیده درمیباید |
| در دیده اگر موی نروید شاید |
(ر.ک به احمدی و سعیدی، 1397: 59؛ دستنویس کتابخانۀ چستربیتی دوبلین، گ56) |
در بیاض تاجالدین احمد وزیر نیز جز رباعی مشابه با این جنگ، رباعی دیگری از او آمده که چنین است:
دو چیز ز احوال جهانم عجب آمد |
| ورچند شگفتی به جهان هست فراوان |
از پیر جهاندیدۀ ناگشته مهذب |
| وز کودک میخوارۀ ناداده گروگان |
|
| (وزیر، 1381، ج1: 365) |
جز این دو منبع، در تذکرۀ نزهة المجالس جز رباعی همسان با این جنگ، سه رباعی دیگر از سلطان اتسز نقل شده است (خلیل شروانی، 1987: 231).
5. ابوالحارث سنجر بن ملک شاه: او همان سلطان سنجر، حکمران خراسان و فرزند سلطان ملکشاه سلجوقی است که در سال 479ق به دنیا آمده و در سال 552ق درگذشته است (بویل، 1387: 136).
قطعۀ مفاخرهآمیز زیر در جنگ حاضر به نام ابوالحارث سنجر بن ملک شاه ضبط شده است:
به زخم تیغ جهانگیر و گرز قلعهگشای |
| جهان مسخر من شد چو تن مسخر رای |
بسی حصار گرفتم به یک نمودن دست |
| بسی مصاف شکستم به یک فشردن پای |
چو مرگ تاختن آورد هیچ سود نداشت |
| بقا بقای خدای است و ملک ملک خدای |
|
| (ص254) |
این قطعه در عرفات العاشقین نیز به نام همین شاعر آمده است (اوحدی، 1389، ج6: 3720). همچنین این ابیات با اختلاف جزئی در روضة السلاطین نیز به نام ابوالحارث ثبت شده است. هروی با اشاره به طبع شاعری سلطان سنجر بن ملکشاه، چنین آورده است: «از سلاطین، كسی نظم نگفته است تا زمان سلطنت آل سلجوق....[سلطان سنجر بن سلطان ملكشاه] چهل سال پادشاهی كرد چنانكه عالم از سر [ختا] تا اقصای روم و مصر و شام و عراق و یمن در تحت فرمان او بودند و او بغایت پادشاهی مبارك قدم و درویش و عادل و خوشخوی و خوشخلق بود و در نظم، طبع خوب داشت و رعایت این طایفه بسیار میكرد و در ملازمت او ز اهل نظم، استادان نیكخواه بودهاند و قصاید غرا به نام او انشا نموده... اما چون از باران حوادث، بنای دولت سلطان سنجر روی به انهدام آورد، خورشید اقبالش از اوج كمال، توجه به حضیض زوال كرد... مغلوب و گرفتار گردید... [و چون] از قید نجات یافت... این بیتها را گفته:
به ضرب تیغ جهانگیر و گرز قلعهگشای |
| جهان مسخر من شد چو تن مسخر رای |
بسی قلاع گشودم به یك گشودن دست |
| بسی سپاه شكستم به یك فشردن پای |
چو مرگ، تاختن آورد هیچ سود نداشت |
| بقا بقای خدای است و ملك ملك خدای |
|
| (فخری هروی، 1363: 123) |
مقایسۀ ابیات در این دو منبع، اختلاف در گزینش واژههای «زخم» و «حصار» بهجای «ضرب» و «قلاع» در دستنویس 3423 را نشان میدهد که از تکلف متن کاسته است؛ اما به نظر میرسد صورت ضبطشده از بیت دوم در دستنویس 3423 به ضبط آن در روضة السلاطین برتری دارد؛ زیرا تکرار دو فعل گشودن در مصرع نخست، چندان گوشنواز و زیبا نیست و کاربرد مصاف بهجای سپاه نیز تصویر زیباتری را به ذهن متبادر میکند.
برخلاف دو اثر یادشده، مؤلف فارسنامۀ ناصری، شاعر این ابیات را سلطان محمد سلجوقی میداند. او ذیل وقایع فارس در روزگار سلطان محمود در سال 511ق چنین آمده است:
«و در سال 511: سلطان محمد بن سلطان ملکشاه بن سلطان آلب ارسالان بدرود زندگانی نمود و در روز نزدیک به وفات خود، سلطان محمود، پسر خود، را خواسته به او گفت باید امروز بر تخت سلطنت و سریر مملکت بنشینی که اعیان و بزرگان در اطاعت تو شوند. محمود در جواب گفت: امروز نحس است. سلطان محمد گفت: بر تو مبارک است و برای پدرت نحس و از عمر سلطان محمد سیوهفت سال گذشته بود و دوازده سال به کام دل سلطنت نمود و این چند شعر را در مرض موت گفته است:
به زخم تیغ جهانگیر و گرز قلعهگشای |
| جهان مسخر من شد چو تن مسخر رای |
بسی بلاد گرفتم به یک اشارت دست |
| بسی قلاع گشودم به یک فشردن پای |
چو مرگ تاختن آورد هیچ سود نداشت |
| بقا بقای خدای است و ملک ملک خدای |
|
| (فسایی، 1381، ج1: 242) |
واژهها و عبارات علامتگذاریشدۀ بالا، اختلاف در ضبطهای این اثر با دستنویس 3423 را نشان میدهد. چنانکه پیشتر آورده شد، این اشعار در لباب الالباب عوفی به سلطان محمود غزنوی نسبت داده شده است (ر.ک: ذیل سلطان محمود؛ عوفی، 1361، ج1: 25).
6. ملکشاه طغانشاه بن محمد المؤید: طغانشاه بن مؤید (زنده در سال 552ق) پس از سلطان سنجر به حکومت خراسان میرسد (دهخدا، ذیل واژۀ طغانشاه). رباعی زیر که در جنگ حاضر بدون ذکر نام شاعر آمده، در عرفات العاشقین با اختلاف جزئی به نام ملک طغانشاه بن محمد المؤید ضبط شده است. در عرفات العاشقین بهجای حرف «با» در بیت دوم، حرف «بر» آمده است (اوحدی، 1389، ج4: 2435).
از بیم تکسرت جهان میلرزد |
| وز ذکر ملالتت زبان میلرزد |
وز غایت احسان تو با هر ذاتی |
| بر جان تو صد هزار جان میلرزد |
|
| (ص388) |
در مطلع سعدین و مجمع بحرین این رباعی بدون نام شاعر و با اختلاف جزئی (لفظ بهجای ذکر) درج شده است (سمرقندی، 1368: 832).
در مجمع الفصحا و تذکرۀ هفت اقلیم نیز این رباعی با اختلاف جزئی به نام طبان بمی کرمانی (6ق) آمده است که صحت انتساب این اشعار به طغانشاه را مورد تردید قرار داده:
[1] . تاریخ وصول: 7/2/1403 تاریخ پذیرش: 13/6/1403
[2] . Hashemifiroozeh@yahoo.com
[3] . m_chatraei@iaun.ac.ir
[4] . khorasani.m@iaun.ac.ir
[5] . niazi@phu.iaun.ac.ir