• Home
  • Investigation relationship between stock liquidity, empire building and firms’ value

Share To

Article Url


Manuscript ID : AFI-2305-1225 (R5) Visit : 1516 Page: 131 - 158

Article Type: Original Research

 

5- بحث و نتیجه‌گیری

هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین نقدشوندگی سهام، حکمرانی مدیران و ارزش‌ شرکت‌های پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. موضوع نقدشوندگی در سهام شرکت‌ها از موضوعات مهم در بازار سرمایه برای سرمایه‌گذاران حقیقی و حقوقی می‌باشد. ازاین‌رو، بررسی اثرگذاری آن بر معیارهای مختلف از جمله حکمرانی مدیران شرکت‌ها و ارزش شرکت‌ها نیز مورد بحث بسیاری از اندیشمندان رشته‌های مالی و سرمایه‌گذاری بوده است. البته، در این پژوهش چهار فرضیه مطرح شده است که بر اساس آن به بررسی ارتباط میان نقدشوندگی سهام، حکمرانی مدیران و ارزش سهام شرکت‌ها پرداخته شده است. ازاین‌رو، در ادامه نتایج حاصل از فرضیه‌های این پژوهش نیز با مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش مطرحشده مقایسه شده است. در این راستا، نتایج پژوهش چترجی و همکاران (Chatterjee et al., 2021) نشان داد که نقدشوندگی سهام بر میزان حکمرانی مدیران شرکت‌ها مؤثر بوده، در واقع مدیران شرکت‌ها برای افزایش قدرت در یک سازمان یا میزان سهام بازار یا قدرت خرید یا نفوذ بر معاملات شرکت‌ها در شرکت‌های ضعیف‌تر سرمایه‌گذاری می‌نمایند و این موضوع منجر به اثر منفی نقدشوندگی سهام بر ارزش شرکت خواهد شد. در واقع، در سطح اطمینان 95 درصد مطابق میزان نقدشوندگی (معیار آمیهود) سهام بر میزان حکمرانی مدیران شرکت‌های مورد بررسی در نمونه آماری پژوهش حاضر تأثیر معناداری دارد و فرضیه اول پژوهش نیز مورد تأیید واقع شده است؛ لذا، مطابق با نتایج آماری به‌دستآمده رابطه میان متغیرهای مذکور دارای علامت مثبت بوده و بیانگر آن است که با افزایش میزان معیار نقدشوندگی آمیهود در نمونه شرکت‌های پژوهش حاضر بر میزان حکمرانی مدیران شرکت‌ها نیز اثرگذار بوده و همجهت با هم بوده است و افزایش می‌یابد. همچنین، می‌توان نتایج را این‌گونه تفسیر نمود که مدیران شرکت‌ها از موضوع نقدشوندگی سهام و امکان تأمین وجوه نقد از طریق فروش سهام برای انجام سرمایهگذاری در پروژه‌های ناکارامد استفاده می‌نمایند و بر موضوعات مختلف که منجر به افزایش دارایی شرکت می‌شوند تمرکز دارند. نتایج مذکور نیز نشاندهنده آن است که با افزایش یک واحد در میزان معیار آمیهود در نمونه شرکت‌های پژوهش، میزان تغییرات در رشد دارایی‌های شرکت بهعنوان معیاری برای حکمرانی مدیران به میزان 16/0 افزایش خواهد یافت. میزان ضریب تعیین تعدیلشده در مدل مذکور در واقع نشاندهنده سطح قدرت و توضیحدهندگی مدل بوده است. نتایج مربوط به متغیرهای کنترل را می‌توان اینگونه نیز تفسیر نمود که هر چه میزان اندازه شرکت‌ها و میزان فرصت رشد آن‌ها و همچنین سودآوری از طریق دارایی بیشتر باشد، مدیران شرکت‌های نمونه پژوهش حاضر بیشتر به حکمرانی روی خواهند آورد و از سویی هر چه میزان اهرم در شرکت‌ها بیشتر باشد میزان حکمرانی مدیران در آن‌ها نیز کمتر خواهد بود که این موضوع در واقع بیانگر آن بوده است که شرکت‌هایی که در ساختار مالی خود دارای بدهی هستند و میزان بدهی نسبت به دارایی دارای رشد بیشتری نیز باشد کم‌تر به حکمرانی مدیران روی خواهند آورد. مطابق با نتایج آماری به‌دستآمده حاصل از آزمون فرضیه دوم این پژوهش مشاهده می‌شود که رابطه معناداری میان متغیر مستقل معیار نقدشوندگی آمیهود و متغیر وابسته رشد هزینه‌های سرمایه‌ای به‌عنوان متغیر حکمرانی مدیران شرکت‌ها درسطح معناداری 05/0 وجود ندارد؛ لذا، فرضیه دوم پژوهش رد شده است. همچنین، نتایج نشاندهنده آن است که سطح ضریب تعیین تعدیلشده در مدل مذکور به مقدار 84/0 بوده است که نشان از سطح بالای توضیح دهندگی مدل بوده است. از سویی رابطه میان متغیرهای کنترل با متغیرهای وابسته نشاندهنده آن است که متغیرهای بازده انباشت ماهانه در طی یک سال، اندازه شرکت‌ها، نسب ارزش بازار به دفتری، اهرم در ساختار مالی شرکت‌ها و همچنین جریان نقد شرکت و میزان سودآوری دارایی‌های شرکت در سطح معناداری 1/0 دارای رابطه معناداری بوده‌اند. مطابق با نتایج آماری به‌دستآمده حاصل از آزمون فرضیه سوم این پژوهش مشاهده می‌شود که در خصوص رابطه میان متغیر مستقل نقدشوندگی آمیهود با متغیر وابسته رشد در اموال، ماشینآلات و تجهیزات است، نتایج بیانگر آن است که رابطه مذکور در سطح اطمینان 95 درصد معنادار بوده است؛ بنابراین فرضیه سوم رد نشده است. از نتایج به‌دست‌آمده می‌توان این‌گونه استنباط نمود که علامت ضریب متغیر مذکور مثبت بوده است که نشاندهنده آن است که با افزایش سطح نقدشوندگی سهام شرکت‌های نمونه پژوهش حاضر، به میزان رشد اموال، ماشینآلات و تجهیزات شرکت افزوده خواهد شد و از این طریق منجر به افزایش رشد حکمرانی مدیران در میان شرکت‌ها خواهد شد؛ لذا، نتایج به‌دستآمده را نیز می‌توان اینگونه تفسیر نمود که با افزایش سطح نقدشوندگی در سهام شرکت‌ها میزان دارایی نقد در اختیار مدیران شرکت‌ها افزایش خواهد یافت و به‌علت کمبود نظارت و همراهی سایر اعضای هیئتمدیره شرکت، مدیران به سرمایهگذاری در پروژه‌های با بازدهی ضعیف روی خواهند آورد و از این طریق منجر به افزایش میزان دارایی‌های ثابت در شرکت‌ و دارایی فیزیکی که جریان نقد مثبتی برای شرکت ایجاد نخواهند کرد، خواهند شد که این موضوع افزایش حکمرانی مدیران را به دنبال خواهد داشت. میزان ضریب متغیر نقدشوندگی نشاندهنده آن است که با افزایش سطح نقدشوندگی در سهام شرکت به میزان یک واحد، سطح رشد در اموال، ماشینآلات و تجهیزات به مقدار یک واحد افزایش خواهد یافت. میزان ضریب تعیین تعدیلشده نشان‌دهنده سطح خوب قدرت تبیین مدل‌ است. نتایج بدین‌گونه هم قابل‌تفسیر است که شرکت‌هایی با نقدینگی بیشتر و ارزش بازار بالا که بیش‌ترین بازده خود را از دارایی به دست می‌آورند، دارای میزان حکمرانی بیشتری هستند و از سویی شرکت‌هایی که دارای ساختار اهرمی بالاتری هستند و همچنین دارای بدهی بالا در ساختار مالی شرکت‌های خود هستند دارای حکمرانی کم‌تری هستند. ازاین‌رو، در خصوص میزان سازگاری یا عدم سازگاری نتایج به‌دست‌آمده با پژوهش‌های مرتبط می‌توان گفت که نتیجه فرضیه چهارم با نتایج پژوهش‌های چترجی و همکاران (Chatterjee et al., 2021) و رشیواتی و همکاران (Reschiwati et al., 2020)، مطابقت (سازگاری) دارد. در بخشی از پژوهش تجربی چترجی و همکاران (Chatterjee et al., 2021) نیز رابطه میان بین نقدشوندگی سهام، حکمرانی مدیران و ارزش شرکت‌های تجاری معنادار گزارش شده است. همچنین، در پژوهش تجربی رشیواتی و همکاران (Reschiwati et al., 2020)، نتایج نشان داد که اجتناب از مالیات شرکت‌ها باعث ایجاد حکمرانی مدیریتی می‌شود؛ بنابراین، باتوجه‌به نتایج حاصل از فرضیه اول می‌توان این‌گونه پیشنهاد نمود که سهامداران اصلی و نهادی باید به این موضوع توجه داشته باشند که افزایش میزان نقدشوندگی سهام در شرکت‌ها منجر به آن خواهد شد که سهامدارانی با نیت‌های مختلف وارد بازار سهام شرکت‌ها شوند و قصد تملک شرکت و ایجاد حکمرانی مدیران را داشته باشند که این موضوع منجر به خروج جریان نقد شرکت از محل مناسب و سرمایه‌گذاری نادرست و بدون صرفه اقتصادی و خرید دارایی‌های ثابت و مسدودکننده سرمایه شده و در نهایت کاهش سودآوری و ارزش شرکت را به دنبال خواهد داشت؛ لذا به سهامداران اصلی و نهادی شرکت‌ها پیشنهاد می‌شود که با افزایش توجه به سهامدارانی که قصد ورود به ساختار سهامداری شرکت‌ها را دارند منجر به کاهش حکمرانی مدیران سهامداران و مدیران وابسته به آن‌ها شوند. همچنین با عنایت به نتایج به‌دست‌آمده، می‌توان به مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدگردانان مالی پیشنهاد نمود که از معیارهای نقدشوندگی این پژوهش استفاده نمایند تا بتوانند مانع از ورود شرکت‌های بزرگ و حقوقی به سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی با نقدشوندگی پایین شوند. همچنین به مدیران آن نهادهای مالی پیشنهاد می‌شود که از معیار حکمرانی مدیران استفاده نمایند تا بتوانند به شناسایی شرکت‌های مختلف در بازار سرمایه ایران که دچار رفتار حکمرانی مدیران هستند بپردازند و از این طریق بتوانند تصمیمات بهتری را برای ایجاد سبد سرمایه‌گذاری مناسب در شرکت خود ایجاد نمایند؛ زیرا بر اساس پژوهش‌های مختلف و پژوهش حاضر، شرکت‌هایی که دارای حکمرانی مدیران در سهام خود هستند عموماً به دنبال سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بزرگ و با بازدهی پایین هستند و چندان به بازدهی پروژه و مدت‌زمان بازگشت سرمایه و همچنین سودهای آن توجه ندارند که این موضوع منجر به خطر بالای سبد سرمایه‌گذاری و بازدهی پایین آن نیز خواهد شد. مطابق با نتایج آماری به‌دست‌آمده آزمون فرضیه چهارم این پژوهش مشاهده می‌شود باتوجهبه مبانی نظری مطرحشده، نتایج اجرای رگرسیون این فرضیه بیانگر آن است که فرضیه چهارم در سطح معناداری 05/0 برقرار و معنادار است و همچنین جهت رابطه مذکور دارای علامت منفی می‌باشد. نتایج به‌دست‌آمده را می‌توان این‌گونه تفسیر نمود که با افزایش سطح نقدشوندگی سهام شرکت‌های نمونه پژوهش حاضر، ارزش شرکت‌ها نیز افزایش خواهد یافت و این‌گونه نتایج را نیز می‌توان تفسیر نمود که با افزایش سطح نقدشوندگی در سهام شرکت و سراریزشدن وجوه نقد به داخل شرکت‌ها و همچنین وجود نظارت ضعیف در شرکتها و از سویی هماهنگی مدیریت با اعضای هیئتمدیره منجر به آن شده است که سطح سرمایهگذاری در دارایی‌های غیرمولد و همچنین پروژه‌های بدون بازدهی افزایش یابد. این مسئله سبب کاهش ارزش شرکت‌ها خواهد شد. باتوجهبه نتایج به‌دست‌آمده در فرضیه اول و سوم، افزایش در رشد اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات منجر به افزایش حکمرانی مدیران شرکت‌ها می شود و همچنین نتایج بیانگر آن است که با افزایش یک واحد در متغیر نقدشوندگی سهام بر اساس معیار آمیهود میزان ارزش شرکت‌ها به میزان 86/1 کاهش خواهد یافت که نشاندهنده حساسیت بالای ارزش شرکت‌ها نسبت به موضوع نقدشوندگی است. اندازه ضریب تعیین تعدیلشده، بیانگر قدرت توضیحدهندگی مدل و همچنین توانایی تشریح و تبیین مدل می باشد. در ادامه نتایج مربوط به بررسی رابطه میان متغیرهای کنترل پژوهش با متغیر وابسته بیانگر آن است که متغیر بازده انباشت ماهانه طی یک دروه سالانه، اندازه دارایی‌های شرکت، ساختار بدهی‌های شرکت در متغیر اهرم و همچنین وجه نقد نگهداریشده توسط شرکت‌ها در سطح معناداری 05/0 دارای ارتباط معناداری بوده است. نتایج به‌دست‌آمده اینگونه تفسیر می‌شود که شرکت‌هایی که دارای بازده انباشت بالاتر، میزان دارایی‌های بالاتر و میزان وجه نقد بالاتری هستند دارای ارزش بالاتری نیز هستند. ازاین‌رو، در خصوص میزان سازگاری یا عدم سازگاری نتایج به‌دست‌آمده با پژوهش‌های مرتبط می‌توان گفت که نتیجه فرضیه چهارم با نتایج پژوهش‌های چترجی و همکاران (Chatterjee et al., 2021)، رشیواتی و همکاران (Reschiwati et al., 2020) و زیدی و بوتا (Zaidi and Bhutta, 2021)، مطابقت (سازگاری) دارد. اما، با نتایج پژوهش مدایمزاده (Modayemzadeh, 2019) مطابقت (سازگاری) ندارد. در بخشی از پژوهش تجربی چترجی و همکاران (Chatterjee et al., 2021)، نیز رابطه میان بین نقدشوندگی سهام، حکمرانی مدیران و ارزش شرکت‌های تجاری معنادار گزارش شده است. همچنین، در پژوهش تجربی رشیواتی و همکاران (Reschiwati et al., 2020)، نتایج نشان داد که اجتناب از مالیات شرکت‌ها باعث ایجاد حکمرانی مدیریتی می‌شود. علاوه بر این، در پژوهش زیدی و بوتا (Zaidi and Bhutta, 2021)، رابطه میان همگام‌سازی نقدشوندگی و ارزش سهام در بازارهای مالی نوظهور کشورهای آسیایی معنادار گزارش شده است. در مقابل نتایج فرضیه چهارم با نتایج پژوهش مدایمزاده (Modayemzadeh, 2019) که به بررسی تأثیر میزان نقدشوندگی سهام بر میزان ارزش شرکت و میزان سطح کیفی افشا پرداخته‌اند مطابقت (سازگاری) ندارد؛ بنابراین، باتوجهبه نتایج به‌دست‌آمده از فرضیه دوم پژوهش می‌توان به اعضای هیئتمدیره شرکت‌های سرمایهگذاری، مدیران صندوق‌های سرمایهگذاری و به سرمایهگذاران حقیقی نیز پیشنهاد نمود که به موضوع حکمرانی مدیران در شرکت‌های مدنظر خود برای سرمایهگذاری توجه نمایند. به دلیل اینکه در صورت وجود مدیرانی که دارای تفکر حکمرانی مدیران در شرکت‌ها هستند، به علت اینکه مدیرانی با چنین تفکرات مدیریتی از سهام شرکت‌هایی با قابلیت نقدشوندگی بالا استقبال می‌نمایند و با سرمایهگذاری در شرکت‌ها و طرح‌های بزرگ سرمایه‌گذاری که دارای بازدهی پایین هستند، منجر به کاهش ارزش شرکت خواهند شد. به‌کارگیری معیار استفادهشده در این پژوهش برای ارزیابی ارزش شرکت‌ها و به تبع انتخاب بهینه‌ترین سبد سرمایه‌گذاری با بالاترین ارزش سهام توصیه می‌گردد.

 

6- تشکر و سپاسگزاری

پژوهشگر از تمام کسانی که در انجام این پژوهش همکاری نموده‌اند، به‌ویژه استادان محترم راهنما و مشاور، مصاحبه‌شوندگان، خبرگان بازار سرمایه و سایر افراد و سازمان‌های ذی‌ربط تشکر و قدردانی می‌کند.

 

7- تعارض منافع

هیچگونه تعارض منافع در این پژوهش وجود ندارد.

 

 

8- منابع

Abrori, A., & Suwitho, S. (2019). Pengaruh profitabilitas, likuiditas, dan solvabilitas terhadap nilai perusahaan. Journal Ilmu Dan Riset Manajemen (JIRM), 8(2).

Admati, A. R., & Pfleiderer, P. (2009). The “Wall Street Walk” and shareholder activism: Exit as a form of voice. The Review of Financial Studies, 22(7), 2645-2685. 

Baker, M., & Stein, J. C. (2004). Market liquidity as a sentiment indicator. Journal of financial Markets, 7(3), 271-299.‏

Chatterjee, S., Hasan, I., John, K., & Yan, A. (2021). Stock liquidity, empire building, and valuation. Journal of Corporate Finance, 70, 102051. 

Fang, V. W., Noe, T. H., & Tice, S. (2009). Stock market liquidity and firm value. Journal of financial Economics, 94(1), 150-169. 

Gantchev, N., Sevilir, M., & Shivdasani, A. (2020). Activism and empire building. Journal of Financial Economics, 138(2), 526-548.

Gao, P., Jiang, X., & Zhang, G. (2019). Firm value and market liquidity around the adoption of common accounting standards. Journal of Accounting and Economics, 68(1), 101220.

Golmohammadi Shuraki, M. (2021). Investigating the Relationship between Corporate Risk-Taking and stock Liquidity with Firm Value. Journal of Asset Management and Financing, 9(1), 23-40. [In Persian]

Gul, F. A., Krishnamurti, C., Shams, S., & Chowdhury, H. (2020). Corporate social responsibility, overconfident CEOs and empire building: Agency and stakeholder theoretic perspectives. Journal of Business Research, 111, 52-68.

Holmström, B., & Tirole, J. (1993). Market liquidity and performance monitoring. Journal of Political economy, 101(4), 678-709.

Huang, W., & Mazouz, K. (2018). Excess cash, trading continuity, and liquidity risk. Journal of Corporate Finance, 48, 275-291.

Jensen, M. C. (1986). Agency costs of free cash flow, corporate finance, and takeovers. The American economic review, 76(2), 323-329.

Maug, E. (1998). Large shareholders as monitors: Is there a trade‐off between liquidity and control? The journal of finance, 53(1), 65-98.

Modayemzadeh, A. (2019). Investigating the impact of stock liquidity on the quality of information disclosure and company value in companies listed on the Tehran Stock Exchange. 6th National Conference on Humanities and Management Studies. [In Persian]

Osoolian, M., Tajvidi, E., & Pazouki, Y. (2021). Investigating excess cash, firm value and stock liquidity risk in firms with growth opportunities or financial constraints. Accounting and Auditing Review, 28(2), 248-273. [In Persian]

Puri, R. M., Yuliani, Y., & Thamrin, K. M. H. (2024). The Effect Of Company Size And Capital Structure On Firm Value With Profitability As An Intervening Variable. Eduvest-Journal of Universal Studies, 4(4), 2274-2292.

Reschiwati, R., Syahdina, A., & Handayani, S. (2020). Effect of liquidity, profitability, and size of companies on firm value. Utopia y Praxis Latinoamericana, 25(6), 325-332.

Satria, H. (2021). Pengaruh profitabilitas terhadap nilai perusahaan dengan kebijakan dividen sebagai variabel moderating. Cash, 4(2), 134-144.

Weiskirchner-Merten, K. (2023). Capital budgeting and managerial empire building. Accounting and Business Research, 53(4), 416-438.

Zaidi, S. H., & Bhutta, N. T. (2021). Liquidity Synchronization and Asset Valuation in Selected Emerging Asian Economies. Asian Economic and Financial Review, 11(6), 488-500.

 

 

 

 

COPYRIGHTS

© 2024 by the author. Published by Islamic Azad University, Esfarayen Branch. This article is an open access article distributed under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution 4.0 International (CC BY 4.0) (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0/).

 

img0 

 


[1] . Department of Accounting and Management, Shahriar Branch, Islamic Azad University, Shahriar, Iran.

[2] . Department of Accounting and Management, Shahriar Branch, Islamic Azad University, Shahriar, Iran. (Corresponding Author). Marzieh.Ebrahimishaghaghi@iau.ac.ir


How to cite this paper: Najafy, S., Ebrahimi Shaghaghi, M., & Eslami Mofidabadi, H. (2024). Investigation relationship between stock liquidity, empire building and firms’ value. Advances in Finance and Investment, 5(2), 131-158. [In Persian]

img0  

[3] 1. گروه حسابداری و مدیریت، واحد شهریار، دانشگاه آزاد اسلامی، شهریار، ایران.

[4] 2. گروه حسابداری و مدیریت، واحد شهریار، دانشگاه آزاد اسلامی، شهریار، ایران. (نویسنده مسئول). Marzieh.Ebrahimishaghaghi@iau.ac.ir


استناد: نجفی، سمیه؛ ابراهیمی شقاقی، مرضیه؛ و اسلامی مفیدآبادی، حسین. (1403). بررسی ارتباط بین نقدشوندگی سهام، حکمرانی مدیران و ارزش شرکت. پیشرفت‌های مالی و سرمایه‌گذاری، 5(3). 158-131.

img0  

[5] . نظریه حکمرانی مدیران، به دنبال افزایش قدرت یک فرد یا سازمان، در اندازه سهام بازار، قدرت خرید یا نفوذ بر معاملات است.

[6] . www.codal.ir

[7] . در سامانه کدال باتوجهبه عدم وجود اطلاعات مالی کامل برای محاسبه عملیاتی متغیرهای رگرسیون تجربی پژوهش حاضر برخی شرکت‌های پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بهعنوان شرکت‌های حذفشده در فرآیند انجام نمونه‌گیری پژوهش مشخص شده‌اند که تعداد آن‌ها بالغ بر 150 شرکت بوده که در جدول (1) نیز اطلاعات آماری مربوط به آن نیز درج شده است.

[8] . Stata

[9] . SPSS

[10] . Paris Winston method

[11] . Variance Inflation Factor (VIF)