این پژوهش با پذیرش تحولات انکارناپذیر جهانی شدن در محیط بین المللی و با شناسایی دولتها به عنوان مهمترین بازیگران بین المللی به دنبال تبیین منزلت طلبی به عنوان یکی از اقداماتی است که دولتها در عرصه بین المللی انجام میدهند و سعی در ارتقای جایگاه خود در عرصه بین المللی دار چکیده کامل
این پژوهش با پذیرش تحولات انکارناپذیر جهانی شدن در محیط بین المللی و با شناسایی دولتها به عنوان مهمترین بازیگران بین المللی به دنبال تبیین منزلت طلبی به عنوان یکی از اقداماتی است که دولتها در عرصه بین المللی انجام میدهند و سعی در ارتقای جایگاه خود در عرصه بین المللی دارند.هدف پژوهش حاضر این است که تاثیرات جهانی شدن بر پویشهای منزلت طلبانه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را توضیح دهد.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که در فقدان سیستم امنیت دسته جمعی گزینه رقابت اجتماعی به عنوان گزینه در دسترس و مقبول برای دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی جلوه میکند. از دیگر سو، وضعیت روابط عمدتا رقابتی میان بازیگران دولتی در منطقه خاورمیانه مانع از آن شده است که نهادها و مجامع فراگیری تشکیل شود و یا مفاهیم مشترکی از امنیت شکل گیرد و در چنین بافتی از سیاست در خاورمیانه استراتژی تحرک اجتماعی کارایی چندانی برای دولتها نداشته است.از دیگر سو جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی جهت به کارگیری خلاقیت اجتماعی بایست همراهی و پای بندی بیشتری به هنجارها و ارزشهای جهانشمول از خود نشان دهند.
پرونده مقاله
علیرغم شناخت روزافزون دیپلماسی ورزشی، درک جامعتری از تأثیر واقعی آن بر حل منازعه احساس میشود. این مطالعه به دنبال پرداختن به شکاف فعلی در ادبیات، با ارائه کاوشی ظریف در مورد نقش دیپلماسی ورزشی در چارچوب ورزش و حل منازعه است. سوال اصلی عبارتنداز: نقش دیپلماسی ورزشی در چکیده کامل
علیرغم شناخت روزافزون دیپلماسی ورزشی، درک جامعتری از تأثیر واقعی آن بر حل منازعه احساس میشود. این مطالعه به دنبال پرداختن به شکاف فعلی در ادبیات، با ارائه کاوشی ظریف در مورد نقش دیپلماسی ورزشی در چارچوب ورزش و حل منازعه است. سوال اصلی عبارتنداز: نقش دیپلماسی ورزشی در جهت حل منازعه برای بازیگران دولتی و غیردولتی چیست؟. فرضیه آن است که استقرار استراتژیک دیپلماسی ورزشی به عنوان یک ابزار موثر در ایجاد ارتباطات و تقویت گفتگو، در بستر حل منازعه بین طرفهای درگیر عمل میکند. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بازیگران دولتی نیز به جهت تحقق اهداف سیاست خارجی خود، از دیپلماسی ورزشی استفاده نموده تا که منافع مستقیم یا غیر مستقیم خود را تامین نمایند. در واقع برای دولتها، همیشه بعد از بقا و امنیت ورزش در رتبه دوم قرار میگیرد و بازیگران غیردولتی نیز که غالباً بهعنوان میانجی و با هدف ایجاد و ترویج صلح تأسیس شدهاند، از دیپلماسی ورزشی در جهت رفع اصطکاک و حل منازعه بین بازیگران دولتی و غیر دولتی، ایجاد ثبات و تقویت صلح و نهایتا تامین امنیت انسانی، استفاده مینمایند. روش پژوهش کیفی، مبتنی بر توصیف- تحلیل، بوده و گردآوری دادهها از طریق منابع کتابخانهای و مجازی صورت گرفته است.
پرونده مقاله
فرایند همگرایی در منطقه آسیای جنوبی با الهام از اتحادیه اروپا در اواخر قرن بیستم آغاز شد. برای دستیابی به این هدف و ترویج همگرایی نهادهای مانند سارک و بیمستِک تاسیس شدند؛ این ابتکارات در عمل نتوانستند دستاورد موفقی کسب کنند. از سال 2014 به بعد به دلیل احیا سیاست نخست هم چکیده کامل
فرایند همگرایی در منطقه آسیای جنوبی با الهام از اتحادیه اروپا در اواخر قرن بیستم آغاز شد. برای دستیابی به این هدف و ترویج همگرایی نهادهای مانند سارک و بیمستِک تاسیس شدند؛ این ابتکارات در عمل نتوانستند دستاورد موفقی کسب کنند. از سال 2014 به بعد به دلیل احیا سیاست نخست همسایگی هند، بار دیگر چشمانداز مثبتی جهت همگرایی در منطقه آسیای جنوبی ایجاد شد. با وجود انجام اقدامات متعدد و همچنین حضور هند در این منطقه به عنوان یک اقتصاد نوظهور جهانی، همگرایی منطقهای در آسیای جنوبی تا به امروز موفق نبوده است. هدف این مقاله بررسی چالشهای توسعه همگرایی منطقهای در آسیای جنوبی است. با تأکید بر نظریه بینحکومتگرایی این فرضیه بررسی شده است که نهتنها اختلافات و منافع متضاد هند و پاکستان بلکه اختلافات و منافع متضاد هند و کشورهای کوچک آسیای جنوبی مانع از همگرایی در منطقه آسیای جنوبی شده است. برای بررسی فرضیه از روش فرضیهای-قیاسی و دادههای کتابخانهای استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سیاستهای امنیتی و منافع فردی کشورهای منطقه از جمله هند از اهمیت بیشتری نسبت به همکاری اقتصادی و همگرایی در منطقه برخوردار هستند.
پرونده مقاله
منطقه شرق مدیترانه از دوران صفویه تاکنون، به عنوان یکی از حوزههای ژئوپلیتیک حساس پیرامون ایران، منافع و امنیت ملی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اصلی است که مؤلفههای تداوم سیاستخارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفوی چکیده کامل
منطقه شرق مدیترانه از دوران صفویه تاکنون، به عنوان یکی از حوزههای ژئوپلیتیک حساس پیرامون ایران، منافع و امنیت ملی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال اصلی است که مؤلفههای تداوم سیاستخارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفوی و جمهوریاسلامی کدامند؟ پاسخ موقتی که پژوهشگران به عنوان فرضیه مطرح کردهاند، از این قرار است که نیازهای امنیتی- راهبردی و اشتراکات فرهنگی- مذهبی از مهمترین علل تداوم سیاستخارجی ایران درشرق مدیترانه و تفاوت رویکرد ایران به اروپا، از نکات افتراق سیاست ایران در دو دوره صفویه و جمهوریاسلامیایران بوده است. یافتههای این تحقیق که در قالب نظریه سازهانگاری و با استفاده از روش علی– مقایسه ای انجام شده است، نشان میدهد که تشابه هویت نوعی و نقشی دولتمردان صفوی و جمهوریاسلامیایران، به تعریف منافع مشترک و در نتیجه رویکردهای سیاستخارجی مشابه از سوی آنها انجامیده است؛ به گونه ای که رقابتهای راهبردی متداوم ایران با سایر قدرتهای منطقه ای و لزوم مهار و کنترل تهدیدات آنها دور از مرزها، نقش شیعیان شرق مدیترانه در پیشبرد اهداف ایران، منافع اقتصادی و ابتنای رقابتهای ژئوپلیتیک ایران بر هویت و ایدئولوژی، مهمترین علل تداوم سیاستخارجیایران درشرقمدیترانه در دوران صفویه و جمهوریاسلامی بوده است.
پرونده مقاله
عمدهترین راهبرد ایالاتمتحده برای پیشبرد اهداف خود در اوایل هزاره سوم میلادی حمله پیشدستانه و جنگ پیشگیرانه بود، در واقع حادثه 11 سپتامبر به آن دسته افکار، برنامهها، گروهها، و گرایشهای سیاسی تندروانه و رادیکال در عرصه سیاست خارجی و دفاعی آمریکا تعلق دارد که در طول چکیده کامل
عمدهترین راهبرد ایالاتمتحده برای پیشبرد اهداف خود در اوایل هزاره سوم میلادی حمله پیشدستانه و جنگ پیشگیرانه بود، در واقع حادثه 11 سپتامبر به آن دسته افکار، برنامهها، گروهها، و گرایشهای سیاسی تندروانه و رادیکال در عرصه سیاست خارجی و دفاعی آمریکا تعلق دارد که در طول دوران ریاست جمهوری بوش پدر و کلینتون در انزوا قرار داشته و در دوره بوش پسر مجال و امکان بروز و ظهور یافته و آن را از حاشیه به متن سیاست خارجی ایالاتمتحده انتقال داد. روند تحولات عراق بعد از حمله امریکا، ساختار سیاسی عراق را مورد دگرگونی بزرگی قرار دادهبود. عراق بعد از صدام دوران جدیدی را تجربه نمود که یکی مولفههای این دوران گسترش ناامنی و تروریسم در این کشور بوده است. در راستای انجام این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی به رشته تحریر در آمده است این سؤال مطرح شدهاست که: حضور امریکا در عراق بعد از صدام چه پیامدهای امنیتی داشتهاست؟ برای پاسخ دهی به سؤال مطرح شده این فرضیه ارائه گردیده است که: حضور امریکا در عراق سبب بحران و ایجاد ناامنی و همچنین گسترش تروریسم در این کشور گردید.
پرونده مقاله
این مقاله به تحلیل انواع، میزان و شدت بحرانها و مخاصمات داخلی و بینالمللی در پنج دهه اخیر اختصاص دارد. مساله اصلی پژوهش، ارائه تصویری کامل و مبتنی بر آمار از میزان اختلافات و مخاصمات داخلی و بینالمللی است. هدف از انجام پژوهش، ارائه آمار عینی از تفاوت مخاصمات داخلی و چکیده کامل
این مقاله به تحلیل انواع، میزان و شدت بحرانها و مخاصمات داخلی و بینالمللی در پنج دهه اخیر اختصاص دارد. مساله اصلی پژوهش، ارائه تصویری کامل و مبتنی بر آمار از میزان اختلافات و مخاصمات داخلی و بینالمللی است. هدف از انجام پژوهش، ارائه آمار عینی از تفاوت مخاصمات داخلی و بینالمللی بدور از تحلیلهای انتزاعی است. سوال اصلی پژوهش آن است که چرا تعداد مخاصمات و اختلافات داخلی از زمان جنگ دوم جهانی و حتی پس از خاتمه استعمار سنتی در سال 1975 به این سو، فزونی گرفته است؟ روش تحقیق، تحلیلی-توصیفی است و نوآوری مهم تحقیق، تحلیل اختلافات و بحرانهای بینالمللی با تکیه بر آمار عینی و پرهیز از تکیه بر مطالعات صرفاً تئوریک در خصوص علل و زمینههای بروز اختلافات و مخاصمات میباشد. یافته پژوهش آن است که تلاشهای نهادینه شده سازمان ملل متحد جهت جلوگیری از وقوع جنگ خانمان سوز دیگر پس از جنگ دوم جهانی و آمره شدن قواعد منع توسل به زور در روابط بینالمللی، به کاهش مخاصمات در سطح بینالمللی انجامیده اما فقدان ممنوعیت توسل به زور در سطح داخلی باعث تسری رقابتهای دولتها به جنگهای نیابتی و و افزایش مخاصمات داخلی گردیده است.
پرونده مقاله