مقالة پیشِ رو به بررسی ساختار داستانهای شیخ اشراق براساس الگوی ویلادیمیر پراپ میپردازد. برای نیل به این هدف، ابتدا شاخصههای الگوی پراپ از کتاب وی اخذ و سپس با بررسی داستانهای فارسی شیخ اشراق، تلاش شد تا سازههای مشترک میان آنها مشخص شود. چنین به نظر میرسد که غیبت، چکیده کامل
مقالة پیشِ رو به بررسی ساختار داستانهای شیخ اشراق براساس الگوی ویلادیمیر پراپ میپردازد. برای نیل به این هدف، ابتدا شاخصههای الگوی پراپ از کتاب وی اخذ و سپس با بررسی داستانهای فارسی شیخ اشراق، تلاش شد تا سازههای مشترک میان آنها مشخص شود. چنین به نظر میرسد که غیبت، حرکت، راهنما، هدف، انجام کار دشوار، و وصال، مهمترین سازههای مشترک داستانهای شیخ اشراق باشد.
پرونده مقاله
شباهتهای فراوانی که در باورهای باستانی دینی و حماسی ایران و هند یافت میشود، نشانگر همریشهبودن فرهنگ و تمدن ایرانی و هندی است. بیشترین شباهت را میان ایران و هند میتوان در حماسه مهابهاراتا و شاهنامه فردوسی یافت. حتی در آیین زردشت نیز شباهتهایی فراوان با آیین هندو به چکیده کامل
شباهتهای فراوانی که در باورهای باستانی دینی و حماسی ایران و هند یافت میشود، نشانگر همریشهبودن فرهنگ و تمدن ایرانی و هندی است. بیشترین شباهت را میان ایران و هند میتوان در حماسه مهابهاراتا و شاهنامه فردوسی یافت. حتی در آیین زردشت نیز شباهتهایی فراوان با آیین هندو به چشم میخورد. خوردن گیاه هوم و قربانیکردنها همه به یکدیگر شباهت دارد. در دو حماسه ایرانی و هندی، بسیاری از شخصیتها شبیه به یکدیگرند. زبان ایرانیان نیز با سنسکریت تفاوتهای کمی دارد. در این پژوهش مسئله آفرینش در شاهنامه و مهابهاراتا مورد بررسی و تطبیق قرارگرفته است. آفرینش جهان، زمین، موجودات وانسان، که محور اصلی این پژوهش است، شباهتها و همریشهبودن دو فرهنگ را به خوبی نشانمیدهد.در اسطورههای آفرینش، جهان با تقابل نیکی و بدی آغاز میشود و پایان جهان نیز با پیروزی نیکی همراه خواهد بود. این تقابل در شاهنامه و مهابهاراتا به خوبی تصویر شده است.
پرونده مقاله
شاهنامه به عنوان یک اثر اسطورهای ـ حماسی در ادبیات داستانی معاصر ایران همچنان تأثیر شگرف خود را دارد و داستانهای آن به شیوههای گوناگون در داستان بلند و کوتاه امروز بازتاب یافته است. این بازتاب به گونهای است که به داستانها هویتی ایرانی بخشیده است و نمونة آن را میتو چکیده کامل
شاهنامه به عنوان یک اثر اسطورهای ـ حماسی در ادبیات داستانی معاصر ایران همچنان تأثیر شگرف خود را دارد و داستانهای آن به شیوههای گوناگون در داستان بلند و کوتاه امروز بازتاب یافته است. این بازتاب به گونهای است که به داستانها هویتی ایرانی بخشیده است و نمونة آن را میتوان در داستان کوتاه شب سهرابکشان اثر بیژن نجدی به خوبی مشاهده کرد. اسطورة حماسی رستم و سهراب بنمایه این داستان واقع شده است و خود را در شخصیتها، مکان، رویداد و زاویه دید داستان نمایانده است و شخصیتهای دیگر شاهنامه مانند اسفندیار، سیاوش، تهمینه و خود فردوسی با سبک ویژه نویسنده در شب سهرابکشان حضور دارند. این گفتار به تحلیل این داستان کوتاه و پیوند آن با داستان اسطورهای - حماسی رستم و سهراب و دیگر پهلوانان شاهنامه میپردازد.
پرونده مقاله
اسطورههای ترکیبی پیکرگردانی موجوداتی هستند که انسان در تماس با حیوانات، گیاهان، طبیعت و حتی انسانهای دیگر و به تجربه یا تخیل خود، خلق میکند. موجوداتی با سر ماهی و تن پلنگ و برخی با پای گور و تن پلنگ و یا موجوداتی که نیمة پایین تنشان اسب یا بز و نیمة بالای تنشان انس چکیده کامل
اسطورههای ترکیبی پیکرگردانی موجوداتی هستند که انسان در تماس با حیوانات، گیاهان، طبیعت و حتی انسانهای دیگر و به تجربه یا تخیل خود، خلق میکند. موجوداتی با سر ماهی و تن پلنگ و برخی با پای گور و تن پلنگ و یا موجوداتی که نیمة پایین تنشان اسب یا بز و نیمة بالای تنشان انسان است. داستانهای هزار و یک شب منبعی گرانقدر برای حفظ انواع این موجودات بهشمار میرود. حضور همیشگی این غول ـ انسانها، عفریت ـ اجنهها، پریان خاکی و آبی، دوالپایان و موجودات دوجنسیتی در داستانها، دلیلی بر نیاز بشر به بازنمایی تخیل فعال وی است که در گروه ناخودآگاهی جمعی گرفتار است. بررسی و طبقهبندی این دسته از شخصیتهای داستانهای هزار و یک شب با تکیه بر روانشناسی قصه هدف مقالة پیشِ رو است
پرونده مقاله
توجه به زبان یکی از آراء و اندیشههای مولوی در مثنوی معنوی است. در تفکر عرفانی مولوی، حقیقت زبان نه چیزی از جنس لفظ که از جنس معنا است و آن معنا که سرچشمة اصلی کلمات است، "بانگ حق" است.بر اساس آنچه که در سنت عرفانی زبان در مقام تحلیل نامیده میشود، مولوی خلافِ بسیاری از چکیده کامل
توجه به زبان یکی از آراء و اندیشههای مولوی در مثنوی معنوی است. در تفکر عرفانی مولوی، حقیقت زبان نه چیزی از جنس لفظ که از جنس معنا است و آن معنا که سرچشمة اصلی کلمات است، "بانگ حق" است.بر اساس آنچه که در سنت عرفانی زبان در مقام تحلیل نامیده میشود، مولوی خلافِ بسیاری از متفکران مسلمان دربارة زبان رویکردی صرفاً ظاهری و مبتنی بر قرارداد اتخاذ نمیکند، زیرا چنین تفسیری بیرون از عرصة آرا و اندیشههایی است که او پیرامون زبان به دست میدهد.این مقاله میکوشد با نگاهی تازه، فلسفه زبان و مسائل پیرامون آن را از منظر عرفانی در قالب طرح بسیاری از پرسشها بحث و بررسی کند.
پرونده مقاله
پیداییِ آهن در اواخر هزارة دوم پیش از میلاد بر جنبههای گوناگون زندگی قوم ایرانی تأثیر گذارد. بازنمودِ این امر را می¬توان در آیین¬ها و نبردهای ایشان مشاهده کرد. این مقاله به کشف آهن و بررسی تأثیر این رویداد در روایات اساطیری ایرانی می¬پردازد. نخست از میزان ن چکیده کامل
پیداییِ آهن در اواخر هزارة دوم پیش از میلاد بر جنبههای گوناگون زندگی قوم ایرانی تأثیر گذارد. بازنمودِ این امر را می¬توان در آیین¬ها و نبردهای ایشان مشاهده کرد. این مقاله به کشف آهن و بررسی تأثیر این رویداد در روایات اساطیری ایرانی می¬پردازد. نخست از میزان نفوذ آهن در اساطیر هر دوره و چراییِ آن گفتگو می¬شود. در همین راستا، ابتدا گاهان به عنوان کهن¬ترین متنِ دینیِ ایرانی بررسی و سپس به متون اوستایی متأخر و روایات دورة میانه و اسلامی پرداخته میشود. در ادامه بر اساس جهانبینیِ ایرانیِ باستان، نقش انسان و آفریدگان هرمزدی در دو حوزة اخلاق و اختیار و سازندگیِ جهان برای مقابله با اهریمن، با تکیه بر روایات اساطیری و تاریخی تبیین میگردد.
پرونده مقاله
در این مقاله با توجه به نقشی که عطار و باخ در بازآفرینی مفاهیم عمیق عرفانی در قالب داستانی سمبلیک، در ادبیات جهان ایفا کردهاند، سعی شده است تا نوع قرائت آن دو دربارة جستوجوی کمال انسانی، با بررسی نمادهای به کار رفته در دو اثر رمزگونهشان، بیان، و شباهتها و تفاوتهای چکیده کامل
در این مقاله با توجه به نقشی که عطار و باخ در بازآفرینی مفاهیم عمیق عرفانی در قالب داستانی سمبلیک، در ادبیات جهان ایفا کردهاند، سعی شده است تا نوع قرائت آن دو دربارة جستوجوی کمال انسانی، با بررسی نمادهای به کار رفته در دو اثر رمزگونهشان، بیان، و شباهتها و تفاوتهای آنها در هنگام خوانش وقایع (متن) نشان داده شود. مهمترین وجه اشتراک عطار و باخ در زمینه گذر از سطوح ظاهری واقعه در رسیدن به حقیقت است، که حاصل نگاه ویژه آن دو در ساحت دینی و فراتر رفتن از ساحت ظاهری عمل است. در این جستار بهصورت تطبیقی به واکاوی نمادهای مشترک دو اثر و چرایی بهکارگیری و چگونگی ادراک آنها خواهیم پرداخت. تصاویری که از همگونیهای موجود یافته میشود، باوجود فاصله بسیار زمانی دو اثر، مفاهیم یکسانی را به مخاطب منتقل میکند که بر وجود نمادهای فطری و ذاتی بشر در چارچوبهای فکری عطار و باخ دلالت دارد.
پرونده مقاله
واحدهای ساختاری اسطوره (Myth) از واحدهای ساختاری سازنده زبان به همان شیوه متفاوت است که واحدهای ساختاری زبان از یکدیگر. اساطیر، پویایی انسان برای معنادارکردن یک مفهوم از میان اطلاعات بینظمی است که طبیعت و دیگر نمادهای اسطوره ارائه میهند. آنان ایماژهای تجسمیافتة نیر چکیده کامل
واحدهای ساختاری اسطوره (Myth) از واحدهای ساختاری سازنده زبان به همان شیوه متفاوت است که واحدهای ساختاری زبان از یکدیگر. اساطیر، پویایی انسان برای معنادارکردن یک مفهوم از میان اطلاعات بینظمی است که طبیعت و دیگر نمادهای اسطوره ارائه میهند. آنان ایماژهای تجسمیافتة نیروهای کیهانی و نمودگار تجربهای در عالم قداستاند که در آفرینش کیهانی، امور پهلوانی، آیینها و توتمپرستی و ... نمایان هستند.فروغ فرخزاد از شاعران معاصر ادب پارسی است که اشعارش، با یاری گرفتن از اساطیر، سیری را از ایستایی به سوی دو معنایی یا چند معنایی پشت سر گذاشتهاند و در نتیه این زبانِ شعری، باعثِ جایگزینکردن اجزاءِ عینی با اجزاءِ ذهنی اسطوره گردیده است. در این مقاله به بررسی اسطوره و ابعاد آن در اشعار فروغ فرخزاد پرداخته شده است
پرونده مقاله