جابهجایی واجی ـ فرایندی که در آن ترتیب واجها معکوس میشود ـ موضوع مطالعات بسیاری بوده است. جابهجایی واجی میتواند منظم یا غیرمنظم باشد. این فرایند در حوزۀ واجشناسی، مطالعۀ همزمانی را به مطالعۀ در زمانی پیوند میدهد. هدف این مقاله، بررسی جابهجایی واجی در زبان فارسی چکیده کامل
جابهجایی واجی ـ فرایندی که در آن ترتیب واجها معکوس میشود ـ موضوع مطالعات بسیاری بوده است. جابهجایی واجی میتواند منظم یا غیرمنظم باشد. این فرایند در حوزۀ واجشناسی، مطالعۀ همزمانی را به مطالعۀ در زمانی پیوند میدهد. هدف این مقاله، بررسی جابهجایی واجی در زبان فارسی معاصر و نیز به طور درزمانی در زبان پهلوی (ایرانی میانه) و فارسی معاصر است. پس از مقدمه، ماهیت فرایند جابهجایی واجی از دیدگاههای مختلف بررسی و سپس به انواع این فرایند اشاره میشود. در بخش اصلی مقاله، دادههای زبان فارسی و پهلوی بررسی میشود. تحلیل دادهها نشان میدهد که در زبان فارسی، جابهجایی واجی در چارچوب نظریۀ بهینگی به منظور رعایت اصل آرایش رسایی، قانون برخورد هجایی و محدودیت عدم آغازه هجایی پیچیده، انجام میپذیرد
پرونده مقاله
حسامیزی ـ آمیختن ویژگیهای دو حس از حواس پنجگـانۀ ظاهـری ـ از صور خیالی است که در ادبیات فارسی سابقۀ کاربرد طولانی دارد، اما نامگذاری و رواج آن به دورۀ معاصر برمیگردد. در این مثال پس از ذکر تعاریف و معرفی پیشینۀ کاربرد حسامیزی، دربارۀ ساختار بلاغی و شکل دستوری آن مطا چکیده کامل
حسامیزی ـ آمیختن ویژگیهای دو حس از حواس پنجگـانۀ ظاهـری ـ از صور خیالی است که در ادبیات فارسی سابقۀ کاربرد طولانی دارد، اما نامگذاری و رواج آن به دورۀ معاصر برمیگردد. در این مثال پس از ذکر تعاریف و معرفی پیشینۀ کاربرد حسامیزی، دربارۀ ساختار بلاغی و شکل دستوری آن مطالبی آمده و سپس انواع حسامیزی در غزلیات بیدل دهلوی از نظر ترکیب ویژگیهای حواس با یکدیگر - که شامل نُه گونه است- ارائه شده و سرانجام به معرفی گونهای دیگر از این لطیفۀ ادبی - که حاصل ترکیب یک مفهوم انتزاعی (عقلی) با یک ویژگی از حواس ظاهری است - و تقسیمبندی پنجگانهای که برای آن در نظر گرفتهایم، پرداخته شده است.
پرونده مقاله
یکی از جنبههای پویا و پیشرفتة اندیشة مولوی، شهرگرایی اوست. شهر، پیشرفتهترین شکل زندگی اجتماعی انسان و بستر تکامل اندیشه و فرهنگ است. مفهوم فراخواندنِ به شهر، درواقع دعوت به تفکر در ساحتی گستردهتر است. مولوی زادة بلخ است که خود یکی از شهرهای بزرگ و باشکوه دنیای قدیم ب چکیده کامل
یکی از جنبههای پویا و پیشرفتة اندیشة مولوی، شهرگرایی اوست. شهر، پیشرفتهترین شکل زندگی اجتماعی انسان و بستر تکامل اندیشه و فرهنگ است. مفهوم فراخواندنِ به شهر، درواقع دعوت به تفکر در ساحتی گستردهتر است. مولوی زادة بلخ است که خود یکی از شهرهای بزرگ و باشکوه دنیای قدیم به شمار میرود. او افزون بر بلخ، در بلندآوازهترین مراکز پویا و زندة فکر و فرهنگ زمانه دم زده و شهرهایی چون بغداد، نیشابور، حلب و دمشق را دیده و تجربه کرده است. به همین دلیل، در مثنوی، فیه مافیه و نیز در غزلیات، با شور و شوق از شهرهای بزرگ نام میبرد و شهرگرایی را ستایش میکند و همزمان به نقد نگرش محدود و بسته و ذهنیت ساده و ابتدایی مردمان جوامع خود میپردازد. در مقالة پیش رو، دربارة این جنبه از تفکر مولانا بحث و بررسی خواهد شد.
پرونده مقاله
عطار در ابیات 616 تا 680 منطقالطیر شیوة خاصی را در استفاده از سمبل ابداع کرده است. او در این بخش، که 65 بیت دارد، با سیزده پرنده گفتوگو میکند.گفتوگو با هر پرنده در پنج بیت ارائه شده است و در هر پنج بیت، ساختاری سه جزئی وجود دارد که در آن، یک پرنده، یک پیامبر و یک شخ چکیده کامل
عطار در ابیات 616 تا 680 منطقالطیر شیوة خاصی را در استفاده از سمبل ابداع کرده است. او در این بخش، که 65 بیت دارد، با سیزده پرنده گفتوگو میکند.گفتوگو با هر پرنده در پنج بیت ارائه شده است و در هر پنج بیت، ساختاری سه جزئی وجود دارد که در آن، یک پرنده، یک پیامبر و یک شخصیت منفی (ضد قهرمان) دیده میشود.پرنده در سه مفهوم طیر، سالک و روح؛ پیامبر در مفهوم نبی، ولی خدا، و پیر؛ و شخصیت منفی در معنای قاموسی واژه، نفس و جسم به کار رفته است. این سه مفهوم در تمام قسمتهای سیزدهگانه ثابت است.در منطقالطیر به نقش نمادین اعداد هم توجه شده است و شاعر به رمز چندین بار بر اعداد خاصی تأکید میکند
پرونده مقاله
ورود منظومههای داستانی و حکایات تمثیلی (از زبان پرندگان و حیوانات) به کشورهای اروپایی، انگیزهای شد که شاعران غربی همانند شعرای مشرقزمین اینگونه داستانها و حکایتها را به شکل تمثیل درآوردند و برای اهداف آموزشی خود بهکار برند. در میان این منظومهها، منطقالطیر عطار چکیده کامل
ورود منظومههای داستانی و حکایات تمثیلی (از زبان پرندگان و حیوانات) به کشورهای اروپایی، انگیزهای شد که شاعران غربی همانند شعرای مشرقزمین اینگونه داستانها و حکایتها را به شکل تمثیل درآوردند و برای اهداف آموزشی خود بهکار برند. در میان این منظومهها، منطقالطیر عطار با درونمایة رمزی و تمثیلی، افقهای تازهای از فرهنگ و ادب و عرفان را به روی علاقهمندان گشود و سبب شد که بسیاری از خاورشناسان به ترجمه و تحقیق در این باره بپردازند. در این نوشتار، منطقالطیر استرالیا، سرودة آن فربرن (Anne Fairbarin)، با منطقالطیر عطار مقایسه و ارزیابی شده و شباهتها و همانندیها و وجوه اختلاف و تمایز این دو منظومه، بیان گردیده است. منظومة فنیکس (phoenix) هم اگرچه در قرن نهم میلادی سروده شده و از نظر زمانی بر دو منظومة دیگر تقدم دارد، اما شباهتها و همانندیهایی که با منظومة عطار دارد، گویای این است که شاید همچون منطقالطیر عطار، مأخذ آن، داستان پرندگان در دوران پیش از اسلام و سدههای اول پس از حملة اعراب باشد.
پرونده مقاله
از زوایای مهم و قابل بررسی در دیوان حکیم ناصرخسرو، وزن عروضی و پیوند آن با محتوا در اشعار این شاعر بزرگ است. با مطالعه در دیوان شعر شاعر، میتوان دریافت که او در بحرهای بسیط، جدید، غریب، طویل، متدارک، مشاکل، مدید، کامل، وافر، هیچ شعری نسروده، اما از 11 بحر عروضی هزج، رم چکیده کامل
از زوایای مهم و قابل بررسی در دیوان حکیم ناصرخسرو، وزن عروضی و پیوند آن با محتوا در اشعار این شاعر بزرگ است. با مطالعه در دیوان شعر شاعر، میتوان دریافت که او در بحرهای بسیط، جدید، غریب، طویل، متدارک، مشاکل، مدید، کامل، وافر، هیچ شعری نسروده، اما از 11 بحر عروضی هزج، رمل، مضارع، متقارب، منسرح، سریع، خفیف، مجتث، قریب، رجز، مقتضب و در مجموع، 26 وزن عروضی بهره گرفته که خود، نشان از تنوع وزنی در دیوان اوست. وی هر یک از اوزان را در خدمت مفاهیم و مضامینی درخور و شایستۀ آن وزن به کار گرفته و توانسته است پیوندی خوب میان وزن و محتوای اشعار ایجاد کند. از دیگر ویژگیهای مهم عروضی در شعر ناصر خسرو، به کار رفتن اختیارات و زحافات عروضی فراوان است که نه تنها مایۀ ضعف موسیقایی شعر او نشده، بلکه موسیقی سخنش را پر صلابتتر و سنگینتر ساخته است.
پرونده مقاله
اهل حقیقت بر این باورند که زهد و ورع یا پارسایی دو مقام از مقامات سلوک است. زهد در لغت به معنی بیرغبت شدن است (لغتنامه دهخدا: ذیل لغت). اهل حقیقت با تکیه بر آیۀ 86 از سورة 11 قرآن کریم که میفرماید: " بَقِیَّة اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ"، زهد را با همان بار معنایی بیرغبتی د چکیده کامل
اهل حقیقت بر این باورند که زهد و ورع یا پارسایی دو مقام از مقامات سلوک است. زهد در لغت به معنی بیرغبت شدن است (لغتنامه دهخدا: ذیل لغت). اهل حقیقت با تکیه بر آیۀ 86 از سورة 11 قرآن کریم که میفرماید: " بَقِیَّة اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ"، زهد را با همان بار معنایی بیرغبتی در سه چیز میدانند: دنیا، خلق، خود. ورع یا پارسایی نیز در لغت به معنی پرهیزگار شدن و پرهیزگاری و در اصطلاح عرفانی، اجتناب و خودداری کردن است از هر آنچه که مورد پسند نیست. بنابراین زهد پارسا گریز از هر سه مرتبۀ زهد است.دراین مقاله، افزون بر بررسی این دو مقام، با بیان اختلاف آرای عرفا دربارۀ مقدم یا متأخر بودن این دو، به انعکاس اندیشۀ شاعر بزرگ، بیدل دهلوی، دربارۀ این دو اصطلاح عرفانی در دیوانش میپردازیم. شباهت یا تفاوت بار معنایی کلام وی دربارۀ زهد و پارسایی با متون ناب عرفانی پیش از زمان شاعر و علل آن، از دیگر مواردی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
پرونده مقاله