• فهرس المقالات Sisangan

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی میزان هیدروکربن های آروماتیک حلقوی(PAHs) در رسوبات سطحی سواحل سیسنگان – بخش جنوبی دریای خزر
        حسین باقری کاظم درویش بسطامی علی حمزه پور
        زمینه و هدف: هیدروکربن های آروماتیک حلقوی (PAHs) از مهم ترین آلاینده های محیط زیستی هستند که از منابع مختلفی تولید می گردند و در آب و خصوصاً در رسوبات بسیار پایدار بوده و تجزیه آنان به کندی صورت می گیرد. تعداد 16 ترکیب این آلاینده ها از سوی آژانس بین المللی حفاظت محیط ز أکثر
        زمینه و هدف: هیدروکربن های آروماتیک حلقوی (PAHs) از مهم ترین آلاینده های محیط زیستی هستند که از منابع مختلفی تولید می گردند و در آب و خصوصاً در رسوبات بسیار پایدار بوده و تجزیه آنان به کندی صورت می گیرد. تعداد 16 ترکیب این آلاینده ها از سوی آژانس بین المللی حفاظت محیط زیست (EPA) جزء ترکیبات خطرناک سرطان زا معرفی شده اند. در این مطالعه میزان 16ترکیب هیدروکربن حلقوی آروماتیک (PAHs) در رسوبات سطحی سواحل سیسنگان (بخش جنوبی دریای خزر) بررسی گردید. روش بررسی: 12نمونه رسوب از چهار ترانسکت به کمک نمونه بردار ون وین برداشت گردید. آنالیز ترکیبات PAHs با استفاده از دستگاه HPLC (کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا) انجام شد و غلظت هر یک از ترکیبات(16ترکیب) در هر ایستگاه مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: غلظت کل PAH ها در رسوب از 55/94 تا 33/336 نانوگرم بر گرم وزن خشک رسوب متغیر بود. بیش ترین غلظت فردی PAHs مربوط به بنزو(b) فلورانتن و فلورانتن با 132و5/97 نانو گرم بر گرم بود و ترکیبات بنزو(k) فلورانتن، دی بنزو (a,h) انتراسن، بنزو (g,h,i) پریلن، اسنافتیلن، بنزو (a) پیرن و ایندینو در هیچ کدام از ایستگاه ها مشاهده نشد. ماده آلی بین 95/9-65/1 درصد متغیر بود. نتیجه گیری: رسوبات منطقه سیسنگان دارای آلودگی کم تا متوسط بوده و منشا ترکیبات PAHs در رسوبات این منطقه (سیسنگان) بخشی پایروژنیک (منبع فسیلی) و بخشی نیز پتروژنیک می باشد. از مقایسه مقادیرPAHs به دست آمده در این منطقه با مقادیراستاندارد(ISQGs, NOAA) مشخص گردید آلودگی رسوبات در حال حاضر اثر سویی برای موجودات ندارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - کاربرد هم‌زمان گزینش‌های دوگانه‌ی دوحدی و یک‌ونیم حدی در ارزش‌گذاری پارک جنگلی سی‌سنگان
        کمال عطایی سلوط احمدعلی کیخا
        زمینه و هدف: ارزشگذاری کالاهای عمومی ‌در دهه‌ی اخیر به صورت قابل ملاحظه‌ای مورد توجه قرار گرفته ‌است. امروزه کشورهایی که بیش‌تر به توسعه‌ی اقتصادی خود می‌اندیشند به صنعت گردشگری به عنوان یک ضرورت می‌نگرند و از آنجا که طبیعت‌گردی یا ‌اکوتوریسم از شاخه‌های مهم گردشگری است أکثر
        زمینه و هدف: ارزشگذاری کالاهای عمومی ‌در دهه‌ی اخیر به صورت قابل ملاحظه‌ای مورد توجه قرار گرفته ‌است. امروزه کشورهایی که بیش‌تر به توسعه‌ی اقتصادی خود می‌اندیشند به صنعت گردشگری به عنوان یک ضرورت می‌نگرند و از آنجا که طبیعت‌گردی یا ‌اکوتوریسم از شاخه‌های مهم گردشگری است از این روی به آن توجه جدی می‌نمایند. هدف از این مطالعه، بررسی کاربرد هم‌زمان دو نوع گزینش دوگانه‌ی دوحدی (DBDC) و یک ونیم حدی (OOHB) در تعیین ارزش تفرجی پارک جنگلی سی سنگان به روش ارزش‌گذاری مشروط در سال 1392 است. روش بررسی: برای این کار، با توجه به ادبیات نظری هر یک از گزینش ها، پرسش‌نامه ای برای هر یک از گزینش ها تهیه و اطلاعات مورد نیاز گردآوری شد. سپس با استفاده از الگوی لاجیت و روش حداکثر درست‌نمایی، پارامترهای مؤثر بر ارزش تفرجی پارک مورد مطالعه تعیین و ارزش تفرجی برآورد شد. یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، تعداد دفعات بازدید سالیانه ، اخلاق‌گرا یا پیامدگرا بودن و درآمد ماهیانه ی خانوار پاسخ‌گو از متغیرهایی است که در هر دو نوع گزینش، تأثیر معنی داری بر پذیرش مبلغ پیشنهادی به بازدیدکنندگان برای تفرج در این پارک است. تمایل به پرداخت انتظاری در گزینش دوگانه ی دوحدی به طور نسبی 2/12 درصد بیش‌تر از میزان مشابه آن در گزینش یک ونیم حدی است. بر اساس نتایج، ارزش تفرجی پارک جنگلی سی‌سنگان با استفاده از گزینش دوگانه ی دوحدی و یک ونیم حدی به ترتیب 14949 و 11324 میلیون ریال در سال 1392 برآورد می‌شود. بحث و نتیجه‌گیری: هر چند که نمی توان نتایج این تحقیق را به عنوان یک قانون کلی بیان کرد، اما می توان گفت که بر اساس اطلاعات جمع آوری شده توسط گزینش های DBDC و OOHB در نمونه های مورد مطالعه، الگویی که توسط گزینش OOHB برآورد شده است به لحاظ شاخص های خوبی برازش بهتر بوده و ارزش تفرجی پارک را تعدیل شده تر از الگویی برآورد کرده که از گزینش DBDC استفاده شده است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - بررسی نیازها و ترجیحات تفرجی بازدیدکنندگان پارک جنگلی سرخه‌حصار و مقایسه آن با پارک جنگلی سی‌سنگان
        سعیده اسکندری جعفر اولادی قادیکلایی علی یخکشی
        امروزه ارزیابی تقاضای تفرجی در پارک‌های جنگلی به‌منظور تهیه طرح‌های تفرجی موفق و برنامه‌ریزی برای توسعه امکانات در طرح‌های مذکور به مسأله مهمی تبدیل شده است. شناخت نیازهای اقتصادی- اجتماعی گردشگران برای برآورد تقاضای تفرجی امری الزامی است، زیرا شرایط اقتصادی- اجتماعی گر أکثر
        امروزه ارزیابی تقاضای تفرجی در پارک‌های جنگلی به‌منظور تهیه طرح‌های تفرجی موفق و برنامه‌ریزی برای توسعه امکانات در طرح‌های مذکور به مسأله مهمی تبدیل شده است. شناخت نیازهای اقتصادی- اجتماعی گردشگران برای برآورد تقاضای تفرجی امری الزامی است، زیرا شرایط اقتصادی- اجتماعی گردشگران تأثیر زیادی بر انتخاب تفرج‌گاه به‌منظور استفاده از آن دارد. در همین راستا در تحقیق پیش‌رو، تقاضای تفرجی پارک جنگلی سرخه‌حصار در شرق تهران از طریق مصاحبه حضوری و تکمیل پرسش‌نامه در فصل بهار مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی تغییرات تقاضای تفرجی مردم ایران در طول 30 سال، نتایج به‌دست آمده از این تحقیق با نتایج مطالعه دیگری که 30 سال پیش در پارک جنگلی سی‌سنگان انجام شده بود، مورد مقایسه قرار گرفت. مقایسه تقاضای تفرجی پارک‌های جنگلی درون‌شهری (سرخه‌حصار) و برون‌شهری (سی‌سنگان) و بررسی نیازهای بازدیدکنندگان از پارک‌های جنگلی طی سه دهه نشان داد که تقاضای تفرجی بازدیدکنندگان با گذشت 30 سال تغییر چندانی نکرده است. همچنین نیاز واقعی تفرجی مراجعه‌کنندگان در پارک‌های جنگلی درون‌شهری و برون‌شهری به‌جز چند مورد (آن دسته از تقاضاهایی که به بعد مسافت بازدیدکنندگان برمی‌گردد) تفاوت چندانی نمی‌کند و هدف اصلی بازدید گردشگران، استراحت در محیطی سالم و استنشاق هوای سالم است. درنهایت پیشنهاد می‌شود برنامه‌ریزان، استفاده از نظرات و تمایلات مردم را برای احداث و توسعه پارک‌های جنگلی در نظر بگیرند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - استفاده از مدل ارتفاعی تاج استخراج‌شده از تصاویر پهپاد برای برآورد ارتفاع درختان در جنگل سیسنگان
        محمدرضا کارگر هرمز سهرابی
        پیشرفت های اخیر در زمینه وسایل پرنده و قابلیت نصب سنجنده های سبک بر روی آن ها، امکان برآورد مشخصه های ساختاری درختان و توده های جنگلی را از راه دور با هزینه‌های نسبتاً کم در مقایسه با روش‌های سنتی مهیا کرده است. در این پژوهش، دقت و صحت برآورد ارتفاع تک‌درختان با است أکثر
        پیشرفت های اخیر در زمینه وسایل پرنده و قابلیت نصب سنجنده های سبک بر روی آن ها، امکان برآورد مشخصه های ساختاری درختان و توده های جنگلی را از راه دور با هزینه‌های نسبتاً کم در مقایسه با روش‌های سنتی مهیا کرده است. در این پژوهش، دقت و صحت برآورد ارتفاع تک‌درختان با استفاده از تصاویر یک پرنده هدایت‌پذیر از دور (پهپاد) ارزان‌قیمت بررسی شد. برای این منظور 854 تصویر از ارتفاع 100 متری برداشت شد و پس از پردازش‌ها، با استفاده از الگوریتم ساختار حرکت مبنا (SFM)، ابر نقاط متراکم تهیه گردید. منطقه موردمطالعه شامل 34.79 هکتار از پارک جنگلی سیسنگان بود که به‌منظور نمونه‌برداری، 28 قطعه‌نمونه 30×30 متر در آن طراحی گردید و نوع گونه و ارتفاع درختان ثبت شد. مدل‌سازی ارتفاع واقعی در مقابل ارتفاع برآوردی از مدل ارتفاعی تاج توسط تحلیل رگرسیون انجام گرفت. دقت و صحت برآوردها با معیار های اریبی نسبی و جذر میانگین مربعات خطا نسبی بررسی شد. بر اساس نتایج، اختلاف ارتفاع اندازه‌گیری شده زمینی و مستخرج از مدل ارتفاعی تاج ازنظر آماری معنی‌دار بود. همچنین جذر میانگین مربعات خطا نسبی برای برآورد ارتفاع شمشاد، ممرز، انجیلی و سایر گونه ها به ترتیب 20.39، 20.39، 20.57 و 20.52 درصد محاسبه شد. درمجموع، اندازه‌گیری ارتفاع با استفاده از ابر نقاط تولیدشده از تصاویر پهپاد و روش‌های بکار برده شده در این تحقیق، اریب بود و برآورد‌ها دارای عدم قطعیت زیادی بود. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - ارزیابی دقت داده‌های پهپاد در برآورد میزان خشکیدگی درختان شمشاد (مطالعه موردی: پارک جنگلی سیسنگان- استان مازندران)
        محمدرضا کارگر یونس بابایی امیراسلام بنیاد
        پیشینه و هدف پارک جنگلی سیسنگان یکی از زیستگاه های مهم شمشاد خزری در کشور به‌حساب می آید. اما در چند سال اخیر به دلیل بیماری خشکیدگی دچار بحران شده و بسیاری از پایه های شمشاد از بین رفته اند. پایش و مدیریت این منطقه می تواند در اموری مانند کنترل، حفاظت و حمایت این منطقه أکثر
        پیشینه و هدف پارک جنگلی سیسنگان یکی از زیستگاه های مهم شمشاد خزری در کشور به‌حساب می آید. اما در چند سال اخیر به دلیل بیماری خشکیدگی دچار بحران شده و بسیاری از پایه های شمشاد از بین رفته اند. پایش و مدیریت این منطقه می تواند در اموری مانند کنترل، حفاظت و حمایت این منطقه مؤثر باشد. به دلیل مساحت زیاد پایه های از بین رفته، امکان برآورد مساحت به‌صورت دقیق با استفاده از داده های موجود وجود ندارد. اندازه گیری های دستی نیز کاری بسیار زمان‌بر و طاقت فرساست. این امر مستلزم این است تا راهی بیابیم که به‌صورت دقیق و خودکار این فرآیند را انجام دهد. پهپادها با استفاده از سنجنده های بسیاری دقیقی (تفکیک مکانی) که دارند، این امکان را فراهم آورده اند. روش های مختلف طبقه بندی نیز از راهکارهایی هستند که می توان به‌منظور تفکیک خودکار درختان خشکیده از درختان سبز به کار گرفت. هدف از این پژوهش، ارزیابی توانایی داده های پهپادهای ارزان قیمت با سنجنده ‌های معمولی در آشکارسازی و پهنه بندی مناطق دچار خشکیدگی اثبات گردد و با توجه به اینکه هزینه پهپادهایی با سنجنده های چند طیفی (باند لبه قرمز و مادون ‌قرمز نزدیک) بسیار زیاد است، بتوان این هزینه را کاهش داد.مواد و روش هاپارک جنگلی سیسنگان در 30 کیلومتری شرق شهرستان نوشهر استان مازندران در عرض جغرافیایی "30 ́ 33 ̊ 36 تا "30 ́ 35 ̊ 36 و طول جغرافیایی "00 ́ 47 ̊ 51 تا "30 ́ 49 ̊ 51 قرارگرفته است. این پارک علاوه بر نقش تفرجی که دارد بسیاری از گونه های گیاهی مهم کشور در آن رشد یافته اند. ازجمله مهم‌ترین این گونه ها می توان به شمشاد خزری اشاره کرد. پهپادی که در این پژوهش استفاده گردید از نوع پهپادهای عمودپرواز است. دوربینی که بر روی این وسیله تعبیه ‌شده است قابلیت ثبت تصاویر 20 مگاپیکسلی را دارد. عملیات تصویربرداری در تاریخ هشتم آذرماه 1396، ساعت 10 صبح انجام پذیرفت که مدت‌زمان آن 45 دقیقه طول کشید. برای نمونه برداری میدانی از منطقه موردمطالعه بازدید به عمل آمد و نقاط مختلف آن ازنظر تراکم پایه های خشکه‌دار شمشاد و درختان سبز مشخص گردید. سپس سه قطعه‌نمونه دایره ای با شعاع 60 متر و مساحت 1.13 هکتار در منطقه طراحی گردید و تراکم پایه های خشکه دار شمشاد و پایه های زنده و سبز در آن ها مشخص گردید. سپس در هر قطعه‌ نمونه در نقاطی که پایه های شمشاد قرار داشتند، 50 نقطه تعلیمی و همچنین در نقاطی که پایه های زنده، پوشش علفی کف و تمشک نیز قرار داشتند، 50 نقطه ثبت گردید. در این پژوهش به‌منظور بررسی میزان دقت تصاویر پهپاد در شناسایی و طبقه بندی مناطق پوشیده از خشکه دار های شمشاد، کوچک‌ترین پایه های خشکه‌دار شمشاد که کمترین وسعت تاج را داشتند نیز ثبت گردید. به دلیل اینکه تصاویر پهپاد احتیاج به تصحیحات هندسی دارند، ابتدا ازنظر هندسی و موقعیت جغرافیایی تصحیح شدند. به‌منظور انجام فرآیند طبقه بندی، وارد نرم افزار ENVI شدند. در هر قطعه‌نمونه 100 نقطه ثبت گردیده بود که 75 عدد از آن ها برای انجام فرآیند طبقه بندی نظارت‌شده و 25 عدد از آن ها نیز برای ارزیابی صحت طبقه بندی استفاده گردید. برای طبقه بندی این تصاویر از سه الگوریتم طبقه بندی نظارت ‌شده شبکه عصبی مصنوعی، حداکثر احتمال و حداقل فاصله به‌ کاربرده شد. در پایان پس از انجام هرکدام از مراحل طبقه بندی، از فیلتر پایین گذر با ابعاد پنجره 3 در 3 پیکسل، برای هموارسازی تصاویر استفاده شد. برای ارزیابی نتایج نیز شاخص های ضریب کاپا و دقت کلی به کار گرفته شد.نتایج و بحث در این تعداد قطعه‌نمونه، 579 پایه اندازه گیری گردید. شمشاد با اختلاف زیادی، بیشترین فراوانی را در منطقه به خود اختصاص داد. پس‌ازآن ممرز و انجیلی و بلوط به ترتیب دررتبه های بعدی قرار دارند. از نتایج حاصل مشخص شد که الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی بهترین نتایج را نسبت به دو الگوریتم دیگر داشته است. اما نتایج شبکه عصبی مصنوعی نیز با توجه به شرایط قطعه‌نمونه دارای نوساناتی است. این الگوریتم با دقت کلی 97.47 درصد و ضریب کاپا 0.94 بهترین نتایج را در تفکیک و آشکارسازی خشکه دار های شمشاد در قطعه‌نمونه با غلبه خشکه دارهای شمشاد داشتند. پس از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی، الگوریتم بیشینه شباهت نتایج مطلوب تری را در تفکیک پایه های خشکه‌دار شمشاد از خود نشان داد. الگوریتم کمترین فاصله نتایج مطلوبی از خود نشان داد، اما میزان دقت آن به‌اندازه دو الگوریتم قبل نبود. هر سه الگوریتم در تفکیک پایه ها در قطعه‌نمونه با غلبه پایه های زنده نتایج ضعیف تری را نسبت به دو قطعه‌نمونه دیگر از خود نشان دادند. قطعه‌نمونه با غلبه پایه های زنده و سبز در مقایسه با دو قطعه‌نمونه دیگر پدیده‌ها و عوارض بیشتری را در خود جای‌داده است و از نظر بافت تصویر نیز در مقایسه با دو قطعه ‌نمونه دیگر تفاوت های زیاد و محسوسی دارد. در این قطعه ‌نمونه علاوه بر وجود پایه های سبز و خشکه‌ دارهای شمشاد، پوشش علفی کف و توده های تمشک نیز به چشم می خورد. در این پژوهش نتایج طبقه بندی و آشکارسازی خشکه دارهای شمشاد با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی بسیار بهتر از الگوریتم های بیشینه شباهت و کمترین فاصله بود. ازجمله دلایل بهتر بودن نتایج الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی می توان به غیرخطی بودن و ناپارامتریک بودن آن اشاره کرد. اما در طبقه بندی به‌وسیله الگوریتم های سنتی مانند روش های آماری، به دلیل اینکه انعطاف پذیری کمتری دارند، دقت پایین‌تری داشته. انواع پارامتریک روش های سنتی مانند الگوریتم بیشینه شباهت، به خاطر وابستگی به آمار گوسی، درصورتی‌که داده ها نرمال نباشند نمی تواند دقت مطلوبی در طبقه بندی و تفکیک طبقات از یکدیگر داشته باشد. در الگوریتم های سنتی مانند الگوریتم های بیشینه شباهت و کمترین فاصله، داده های آموزشی نقش حیاتی دارند. در این روش ها فرض بر این است که توزیع در داخل نمونه های آموزشی باید نرمال باشد، به‌طوری‌که اگر نتوان این شرط را محیا نمود، دقت طبقه بندی به‌شدت کاهش می یابد. درحالی‌که روش های شبکه عصبی مصنوعی بر اساس ویژگی ها و ساختار خود داده ها عمل می کنند.نتیجه گیری نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که می توان با استفاده از داده ها و تصاویر معمولی یک پهپاد ارزان ‌قیمت به بررسی وضعیت خشکیدگی درختان بعد از فوران بیماری و تعیین مساحت آن پرداخت. برخلاف هزینه های زیادی که به‌منظور خرید سنجنده های گران ‌قیمت به ‌منظور پایش وضعیت پوشش گیاهی صورت می گیرد، می توان از این شیوه های ارائه‌شده در این مقاله، با هزینه های بسیار کمتری اقدام کرد. این روش می تواند در تعیین میزان سطح پوشش های خشکیده کمک شایانی به نهاد های زیربط کند. تفاصيل المقالة