در چند دهه گذشته، با توجه به تمایل افراد به مهاجرت به شهرهای بزرگ و کلانشهرها با توجه به فرصتهای اقتصادی مناسب در آنها، شاهد رشد چشمگیر جمعیتی در این شهرها بودهایم که این امر خود منجر به ایجاد چالشها و مسائلی شده است. یکی از راه حلهایی که متخصصان و فعالان عرصه مدی أکثر
در چند دهه گذشته، با توجه به تمایل افراد به مهاجرت به شهرهای بزرگ و کلانشهرها با توجه به فرصتهای اقتصادی مناسب در آنها، شاهد رشد چشمگیر جمعیتی در این شهرها بودهایم که این امر خود منجر به ایجاد چالشها و مسائلی شده است. یکی از راه حلهایی که متخصصان و فعالان عرصه مدیریت شهری در جهت حل این چالشها مطرح کردهاند، برنامهریزی و مکانیابی شهرهای جدید در پیرامون این مادرشهرها بوده است. با این وجود، با در نظر گرفتن این امر که شهروندان در این شهرهای جدید، قبل از آن در شهر مبدا از امکانات و تسهیلات مناسبی برخوردار بودهاند، میتوان بیان کرد که در درک آنها از عدالت فضایی در این شهرهای جدید چالشهایی به وجود خواهد آمد. در همین راستا، این پژوهش با هدف بررسی خوانش شهروندان از شهرهای جدید برمبنای عدالت فضایی شکل گرفت. برای رسیدن به هدف، پس از تبیین شاخصهای اثرگذار از عدالت فضایی با توجه به ادبیات پژوهش، پرسشنامهای ساختار یافته طراحی شد و بین شهروندان در پرند توزیع شد. تحلیل دادهها به روش آزمون فرید من نشان داد که افرادی که در این شهر زندگی میکنند بیش از هرچیز کاربریهای خدماتی روزانه را به عنوان عامل اثرگذار در خوانش ادراکی عدالت فضایی در شهر جدید پرند در نظر گرفتهاند. بر همین مبنا، نتیجه گرفته شد که شهروندان در بررسی عدالت فضایی ابتدا پایهترین نیازهای خود را در نظر میگیرند.
تفاصيل المقالة
هدف اصلی این پژوهش رتبهبندی مناطق 5 گانه شهر ارومیه بر اساس توزیع فضایی جمعیت و کاربری‎های خدماتی میباشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی میباشد. اطلاعات این پژوهش با روشهای مصاحبه، مشاهده و فیشبرداری گردآوریشده است. جامعه آماری شامل أکثر
هدف اصلی این پژوهش رتبهبندی مناطق 5 گانه شهر ارومیه بر اساس توزیع فضایی جمعیت و کاربری‎های خدماتی میباشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی میباشد. اطلاعات این پژوهش با روشهای مصاحبه، مشاهده و فیشبرداری گردآوریشده است. جامعه آماری شامل جمعیت مناطق 5 گانه شهر ارومیه میباشد. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از ضریب جینی، روش ماباک، ضریب پراکندگی و ضریب همبستگی اسپیرمن در جهت تجزیهوتحلیل دادهها استفادهشده است. نتایج این پژوهش نشانگر این است که طبق نتایج مدل جینی، توزیع جمعیت در مناطق 5 گانه بهصورت متعادل میباشد. نتایج روش ماباک نشانگر این است که منطقه 5 رتبه اول، منطقه 1 رتبه دوم، منطقه 4 رتبه سوم، منطقه 3 رتبه چهارم و منطقه 2 رتبه پنجم را از منظر توزیع و پراکنش کاربریهای خدماتی کسب نمودهاند. طبق نتایج ضریب پراکندگی، کاربری مراکز فرهنگی هنری با مقدار 94/145 بیشترین و کاربری تأسیسات و تجهیزات شهری با مقدار 86/83 کمترین ضریب پراکندگی را در بین سایر کاربریها کسب نمودهاند. طبق نتایج ضریب همبستگی اسپیرمن، رابطه قوی غیرمستقیم میان توزیع فضایی جمعیت و پراکنش کاربریهای خدماتی در شهر ارومیه وجود دارد. با توجه به نتایج گردآوریشده شهر ارومیه نیازمند بازنگری کلی در راستای برنامهریزی بهتر در جهت توزیع عادلانه کاربریهای خدماتی در مناطق 5 گانه شهر ارومیه میباشد.
تفاصيل المقالة
اهمیت محلات به عنوان کوچکترین جزء نظام شهری در هدایت توسعه پایدار شهری موضوعی انکارناپذیر است. مقاله حاضر در محدوده محلات شهر رشت در راستای پاسخگویی به این سوال که آیا اصول ساختاری محله های مورد مطالعه از نظر سطح کاربری ها در شهر رشت مناسب می باشد و خدمات و رفاه نسبی را أکثر
اهمیت محلات به عنوان کوچکترین جزء نظام شهری در هدایت توسعه پایدار شهری موضوعی انکارناپذیر است. مقاله حاضر در محدوده محلات شهر رشت در راستای پاسخگویی به این سوال که آیا اصول ساختاری محله های مورد مطالعه از نظر سطح کاربری ها در شهر رشت مناسب می باشد و خدمات و رفاه نسبی را فراهم می کند؟ انجام گرفته است. روش تحقیق، به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت توصیفی – تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات، روش کتابخانه ای و میدانی می باشد. بدین منظور ابتدا وضعیت کاربری های اراضی و خدمات در محلات بررسی و با ضوابط استاندارد هر کدام مورد مقایسه قرار گرفت و سپس راهبرد بهینه در راستای بهبود وضعیت محلات ارائه گردید. جامعه آماری در این تحقیق ساکنان تعداد 4 محله جدید و 4 محله قدیمی است، این محلات دارای 100263 نفر جمعیت می باشد، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 366 نفر از ساکنان این محلات به عنوان نمونه انتخاب شدند و با توجه به نزدیک بودن تعداد جمعیت محلات جدید(49663 نفر) و محلات قدیمی(50600 نفر)، تعداد 183 پرسشنامه در محلات جدید و 183 پرسشنامه در محلات قدیمی تکمیل گردید. نتایج بررسی ها نشان می دهد میزان سرانه کاربری مورد نیاز در سطح محلات جدید مانند؛ بلوار گیلان، چمران، آزاد و حمیدیان به ترتیب 38/14، 34/3، 01/8 و 27/12 و در سطح محلات قدیمی مانند؛ باقرآباد، دباغیان، یخسازی و پاسکیاب به ترتیب 19/10، 85/26، 7/20 و 47/12 متر مربع می باشد. در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که اصول ساختاری محله های مورد مطالعه از نظر سطح کاربری ها در شهر رشت مناسب نمی باشد و خدمات و رفاه نسبی را فراهم نمی کند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications