-
حرية الوصول المقاله
1 - نقد مضمونی اثری چند از کولت و آثاری از فروغ فرخزاد
فرانک اشرفی فرناز ارفعی زادهادبیات تطبیقی یکی از مهم ترین شاخه های ادبی است که به بررسیوجوه اشتراک یا افتراق آثار نویسندگان و یا شاعران مختلف می پردازد تا ازاین طریق به درک هر چه بهتر این آثار کمک کند. سیدونی گابریل کولت( Sidonie Gabrielle Colette ) نویسنده فرانسوی و فروغ فرخزاد شاعر ایرانی ،اگر چ أکثرادبیات تطبیقی یکی از مهم ترین شاخه های ادبی است که به بررسیوجوه اشتراک یا افتراق آثار نویسندگان و یا شاعران مختلف می پردازد تا ازاین طریق به درک هر چه بهتر این آثار کمک کند. سیدونی گابریل کولت( Sidonie Gabrielle Colette ) نویسنده فرانسوی و فروغ فرخزاد شاعر ایرانی ،اگر چه دست پرورد ه ی دو فرهنگ متفاوت هستند امّا به خلق مضامینیپرداخته اند که از رویکرد نقد مضمونی قابل مقایسه می باشد. آیا نوشتار زنانه شاخصه های معیّنی دارد؟ بر ای پاسخ به این سؤال بهبررسی آثار این دو زن، یکی نویسنده و دیگری شاعر، از دو فرهنگ متفاوتپرداخته ایم. در این گوناگونی آثار به مضامینی برخورده ایم که به کرّات در آثاراین دو بزرگ به چشم می خورد. حسرت گذشته، عشق به طبیعت، دلتنگیبرای مادر و زادگاه مادری، احساس تنهایی و علاقه به انزوا از مضامین مشترکدر اندیشه دو اندیشمند می باشد.در این مقاله علاوه بر بررسی مفاهیم فوق الذکر، به احساسات خاصّ زنانهنهفته در آثار نیز پرداخته شده است. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - بررسی تطبیقی نمودهای اندیشه فروغ فرخزاد و نازک الملائکه
فریده سلامت نیا سعید خیرخواه برزکیاین مقاله به شیوه تحلیلی و کتابخانهای در صدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که چه تفاوتها و شباهتهایی در حوزه اندیشه فروغ و نازک الملائکه است؟ فروغ را نماینده تمام عیار شعر ادبیات زنانه دوره معاصر ایران میشناسند و نیز؛ نازک الملائکه به عنوان پایهگذار شعر نو در ادبیا أکثراین مقاله به شیوه تحلیلی و کتابخانهای در صدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که چه تفاوتها و شباهتهایی در حوزه اندیشه فروغ و نازک الملائکه است؟ فروغ را نماینده تمام عیار شعر ادبیات زنانه دوره معاصر ایران میشناسند و نیز؛ نازک الملائکه به عنوان پایهگذار شعر نو در ادبیات عرب و نوع خاص آن، یعنی ادبیات زنانه شناخته شده است. علاوه بر زبان و احساس زنانه، مهمترین ویژگی شعر فروغ و نازک، پژواک و انعکاس زمانه هر دو شاعر در شعرشان است که به صورت استعمار ستیزی، فقر ستیزی، تقدیر گرایی، حدیث نفس، روایتگری، مرد ستیزی، حیرت، اسطوره، گرایش به شب، آنیمیسم، آرمانگرایی نمود پیدا کرده است. هرچند که در بیان برخی مسائل تفاوتهایی در اندیشه و بیان آنها مشاهده شد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - اندیشة مرگ و زوال در شعر فروغ فرخزاد
مریم محمودیمرگ حقیقتی احساس برانگیز و انکارناپذیر است از آن جهت که دغدغهی انسانها در ادوار و شرایط مختلف زندگی است و هر کس فراخور حال خود به آن پرداخته است. شاعران با احساس لطیف خود، این ذهنیت و اندیشه را به صور گوناگون منعکس کردهاند. در شعر فروغ فرخزاد مرگ و زوال از بن مایه ها أکثرمرگ حقیقتی احساس برانگیز و انکارناپذیر است از آن جهت که دغدغهی انسانها در ادوار و شرایط مختلف زندگی است و هر کس فراخور حال خود به آن پرداخته است. شاعران با احساس لطیف خود، این ذهنیت و اندیشه را به صور گوناگون منعکس کردهاند. در شعر فروغ فرخزاد مرگ و زوال از بن مایه های اصلی است. این ذهنیت در ارتباط با ادوار مختلف زندگی فروغ و تحولات فکری او شکل می گیرد، چنان که قبل و بعد از تولدی دیگر نگرش او به مرگ از یک امر فردی به امری اجتماعی متحول میشود و بیم و هراس او از مرگ تبدیل به پذیرش و البته ایستادگی در برابر آن و تلاش برای زنده ماندن پس از مرگ میشود. به طور کلی از آنجا که شعر شاعر، تجلیگاه زندگی و شخصیت اوست اندیشه ی مرگ نیز در شعر فروغ فرخزاد در ارتباط با این دو عامل شکل گرفته، بنابراین پویا و متحول است . تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
4 - خوانش شعر«ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد از دیدگاه تحلیل روانکاوی ژاک لاکان
سیدرضا ابراهیمیInterpretation of lexicons in ForoughFarrokhzad's poetry reflects poet's personal experiences and worldview. Psychoanalysis criticism is maybe the best way to study dominant sensual traits and emotions of the poet and his contemporaries. Also, it can help the critic to أکثرInterpretation of lexicons in ForoughFarrokhzad's poetry reflects poet's personal experiences and worldview. Psychoanalysis criticism is maybe the best way to study dominant sensual traits and emotions of the poet and his contemporaries. Also, it can help the critic to study individual and collective unconsciousness of contemporary generation of poet's time. Jacques Marie ÉmileLacan, French psychoanalyst and psychiatrist whose interdisciplinary work influenced by Hegel's dialectic and Ferdinand de Saussure linguistics, was as a self-proclaimed Freudian. His ideas went beyond the boundaries of psychoanalysis in a way that turn it to an interdisciplinary discipline mixed with other sciences. Lacan's first official contribution to psychoanalysis was the mirror stage which was later followed and at the same time developed based on three orders including the imaginary, the symbolic and the real. This paper aims at studying ForughFarrokhzad's famous poem "Let Us Believe in the Beginning of the Cold Season " through the lens of Lacan's ideas regarding the unconscious, which is structured like a Language, as well as psychological development of the subject. The paper tries to study the subjectivity based on the language, thought and lexicons disclosing unconscious mind of the subject of the poem. Employing Lacan's ideas including three orders, Other/other, trauma of the real and Lack, the paper reads lexicons, images, language and the unconscious mind of the subject and poet in her famous poem from a work with the same name: "Let Us Believe in the Beginning of the Cold Season." تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
5 - بررسی تطبیقی شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد با شعر «سرزمین هرز» از تی. اس. الیوت
فائزه عرب یوسف آبادی بهزاد پورقریباشعار سرزمین هرز تی. اس. الیوت و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ فرخزاد اگرچه به لحاظ صوری متفاوت به نظر میرسد؛ امّا در باطن دارای بنیانی همبستهاند که حاصل تشابه دیدگاه های انسان گرای مدرن هر دو شاعراست. هدف در این پژوهش بررسی تطبیقی این دو شعر در راستای اثبات تأ أکثراشعار سرزمین هرز تی. اس. الیوت و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد فروغ فرخزاد اگرچه به لحاظ صوری متفاوت به نظر میرسد؛ امّا در باطن دارای بنیانی همبستهاند که حاصل تشابه دیدگاه های انسان گرای مدرن هر دو شاعراست. هدف در این پژوهش بررسی تطبیقی این دو شعر در راستای اثبات تأثیرپذیری فروغ فرخزاد از تی. اس. الیوت است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از یادداشت برداری کتابخانه ای در پی رسیدن به هدف اصلی این تحقیق است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شعر از شیوة آغاز و پایان بندی یکسانی برخوردارند. این اشعار متونی پاره پاره و خرد شده اند که در ظاهر انسجامی ندارند؛ ولی وجود ساختارِ به ظاهر نامرتبط و تصاویرشکسته در این اشعار یک استراتژی هدفمند برای القای تشویش انسان مدرن و درهم شکستگی اجتماع انسان ها در روزگار شاعر است. تلمیحات از مهمترین اشکال بینامتنیت ضمنی در این اشعار است که نشان می دهد هر دو شاعر ، شعر خویش را تبدیل به فضایی کرده اند که در آن انواع مفاهیم و تصاویر از ادبیات کلاسیک و متون مذهبی ریشه گرفته و در راستای انتقاد از انسان مدرن نمود یافته است.در هر دو شعر تلفیق هر تصویر با تصاویر دیگر و در سرتاسر شعر معناساز شده است .مشابهت افکار و اشتراک تصویرپردازی آن ها در هر دو شعر مبین وحدت نیازهای انسان مدرن و همسانی معضلات و مسائل زندگی در عصر حاضر است. تفاصيل المقالة