• فهرس المقالات Eurasianism

      • حرية الوصول المقاله

        1 - Geopolitical Facets of Russia’s Foreign Policy with Emphasis on the Caspian Sea
        Afshin Mottaghi Mosayeb GharehBeygi
        The aim of this paper is investigating and studying of geopolitical dimensions of Russia in the Caspian Sea. Russian post-Soviet geopolitics invokes euroasianism as its inner rationale and meaning, as a greater good that imbues pragmatic, interest based politics with a أکثر
        The aim of this paper is investigating and studying of geopolitical dimensions of Russia in the Caspian Sea. Russian post-Soviet geopolitics invokes euroasianism as its inner rationale and meaning, as a greater good that imbues pragmatic, interest based politics with a sense of mission. Eurasianism as a particular tradition of theorizing Russia’s identity and place in the world has a momentum of its own that transcends the pragmatics of Russian post-Soviet foreign policy. Although Russia remains a strong regional power with firm position on international level it is still hard for Moscow to accept loss of the position of great power.Therefore, Russia makes a swirl in its foreign policy in the Caspian area to create new strategies and stimulates Russian government to get back on the region and Once again take their sovereignty back through the use of military, political and economic power according to the priorities of the Eurasian and geo-economy policy integration in the countries of the Caspian region. The methodology of the paper is descriptive- analytical and it attempt to demonstrate this hypothesize that in Russian Eurasianism foreign policy, the Caspian Sea and Caspian region have a significant value at the perspective of geopolitical potentialities. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - الگوی رفتاری سیاست خارجی روسیه پس از سال 2000 و چشم انداز آینده آن
        تورج حاتمی افشین زرگر آرمین امینی
        پژوهش پیرامون سیاست خارجی روسیه، طی دهه های اخیر، همواره یکی از موضوعات مورد علاقه و دارای جذابیت تحلیلی برای محققین حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل بوده است. فدراسیون روسیه به عنوان میراث دار اصلی شوروی، کماکان بسیاری از مولفه های قدرت سخت افزاری خود را در اشکال گون أکثر
        پژوهش پیرامون سیاست خارجی روسیه، طی دهه های اخیر، همواره یکی از موضوعات مورد علاقه و دارای جذابیت تحلیلی برای محققین حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل بوده است. فدراسیون روسیه به عنوان میراث دار اصلی شوروی، کماکان بسیاری از مولفه های قدرت سخت افزاری خود را در اشکال گوناگون و متعدد حفظ کرده است. این در حالی است که پس از سال 2000و روی کار آمدن پوتین و طیف فکری او، به پشتوانه عوامل قدرت خود(سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی)، بازیابی اعتبار روسیه در سطوح منطقه ای و جهانی و همچنین روند اوراسیاگرایی و نواوراسیاگرایی در دستورکار سیاست خارجی قرار گرفت و بر همین مبنا سیاست موازنه سازی منطقه ای و اقدامات تقابلی مقتضی در مقابل برنامه های جاه طلبانه و مداخله جویانه آمریکا را در پیش گرفت. بر این اساس، سوال این پژوهش این است که روسیه در دوره پس از سال 2000 در سیاست خارجی خود در جهت دستیابی به اهداف و منافع ملی چگونه رفتار کرده است و چه مشخصه های بارزی برای الگوی رفتاری آن می توان در نظر گرفت؟در این تحقیق، با بهره گرفتن از نظریه رئالیسم نوکلاسیک، عوامل و متغیرهای داخلی فکری و فرهنگی و جریانات سیاسی روسیه، و همچنین مهمترین متغیرهای منطقه ای و فرامنطقه ای موثر بر روند و رفتار سیاست خارجی روسیه، بررسی می شود. یافته ها و داده های مورد استفاده بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعه کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. تفاصيل المقالة