• فهرس المقالات کهن نمونه

      • حرية الوصول المقاله

        1 - اسطوره‌ها، زندگان جاوید (به بهانة نقد اسطوره‌شناختی آسمان‌خراش میلاد)
        بهروز اَتونی
        ما، خام و یاوه می‌اندیشیم اگر بر آن سر باشیم که اسطوره‌ها در همان روزگار کُهن و اسطوره‌ای، به زیر خاک فرورفته‌اند؛ و در سایه‌های دامن‌گسترِ تاریخ و گَردهای گیتی‌نَورد هَزاره‌ها گم آمده‌اند؛ چرا که امروزه، آفرینش هر اثر هنری، بر بنیاد اسطوره‌ها، لیک به فرماندهی کهن نمونه أکثر
        ما، خام و یاوه می‌اندیشیم اگر بر آن سر باشیم که اسطوره‌ها در همان روزگار کُهن و اسطوره‌ای، به زیر خاک فرورفته‌اند؛ و در سایه‌های دامن‌گسترِ تاریخ و گَردهای گیتی‌نَورد هَزاره‌ها گم آمده‌اند؛ چرا که امروزه، آفرینش هر اثر هنری، بر بنیاد اسطوره‌ها، لیک به فرماندهی کهن نمونه‌ها، ناخواسته، به سامان می‌رسد؛ و آسمان‌خراش میلاد، یکی از آنهاست.این جُستار، آسمان‌‌خراش میلاد را بهانه و بستری قرار داده است تا به بحث‌های اسطوره‌شناختی بپردازد؛ و دو نماد کوه ـ غار و دایره را در فرهنگ نازش‌خیز ایرانی و نامة ورجاوند شاهنامه بکاود و بررسد؛ و در اثنای این‌کار، روش نقد اسطوره‌شناختی را، در کردار، بیاموزد. همچنین، این جُستار، از نمای بیرونی آسمان‌خراش میلاد، نقدی اسطوره‌شناسانه را بر آن پی می‌ریزد و بدنة اصلی ستونی (= عمودی)، و ساختمان گوی‌وار فرازین آسمان‌خراش، و گَردان بودنِ خوان‌سرایِ (= رستوران) آن را بر بنیاد کهن‌نمونه‌های کوه ـ غار و دایره رمزگشایی می‌کند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا بر بنیاد کهن‌نمونة نرینه روان (= آنیموس)
        بهروز اتونی
        پنج کهن‌نمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهن‌نمونه‌های برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه‌های اسطوره‌ای بُنیادین و بی‌بَدیل می‌نماید.در کتاب‌های نقد ا أکثر
        پنج کهن‌نمونة "خود"، "سایه"، نرینه روان (= آنیموس)، مادینه روان (= آنیما) و نقاب از کهن‌نمونه‌های برجسته و بُنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطوره‌شناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسه‌های اسطوره‌ای بُنیادین و بی‌بَدیل می‌نماید.در کتاب‌های نقد ادبی این کهن‌نمونه‌ها در زیر دبستان‌های نقد اسطوره‌شناختی و روان‌شناختی می‌آید و در اندازة شناختگی (= تعریف) پایان می‌آید و هیچ‌گونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطوره‌شناختی به‌دست داده نمی‌شود.ما، در این جُستار برای نخستین بار یکی از این کهن‌نمونه‌ها نامزد به نرینه‌روان (= آنیموس) را می‌گزاریم و کارکرد آن را در حماسه‌های اسطوره‌ای فراروی منتقدان ادبی‌ می‌نهیم.در پایان، آنچه بایستة گفت می‌نماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهن‌نمونة نرینه‌روان (= آنیموس) بی‌پیشینه و نوآیین است. تفاصيل المقالة