ایده اصلی این مقاله آن است که تروریسم بینالملل را میتوان در چارچوب تحولات نظامبینالملل توصیف نمود. در این راستا تحقیق حاضر در پی بررسی تحولات جدید در سایه جهانیشدن و اثر آن بر شکلگیری تروریسم جدید میباشد، تا از این رهگذر به تبیین تئوریک تروریسم جدید و ارائه مدلی أکثر
ایده اصلی این مقاله آن است که تروریسم بینالملل را میتوان در چارچوب تحولات نظامبینالملل توصیف نمود. در این راستا تحقیق حاضر در پی بررسی تحولات جدید در سایه جهانیشدن و اثر آن بر شکلگیری تروریسم جدید میباشد، تا از این رهگذر به تبیین تئوریک تروریسم جدید و ارائه مدلی برای درک بهتر این پدیده اقدام نماید. این نوشتار به بررسی این سوال اساسی میپردازد که اصولاً چه عواملی در ایجاد و توسعه تروریسم جدید موثر بوده است؟ به عبارت دیگر مهمترین روندهایی که سبب شکلگیری شکل جدیدی از خشونتهای سیاسی درعرصه نظام بینالملل گردیده است، مورد مطالعه قرار گرفته است. در پاسخ به این پرسش اصلی و به عنوان فرضیه باید اشاره نمود به لحاظ سیستمی فرآیند جهانیشدن و مولفههای مختلف آن، ظهور و تولید سلاحهای کشتارجمعی وبه همراه توسل به ایدئولوژی به عنوان عامل رهایی از سرخوردگی و بحران هویت، علل اصلی ایجاد وگسترش تروریسم جدید بوده است. در توضیح باید گفت فرایند جهانی شدن با تمامی مولفههای خود سبب ایجاد بازیگران جدید غیر حکومتی،گسترش دولتهای انتقالی ضعیف، جنایات سازمانیافته، مهاجرت گسترده و افزایش ناهمگونی نژادی در کشورها گردیده و تحولات تکنولوژیک و انقلاب فنآوری به توسعه سلاحهای کشتار جمعی که خود از عوامل اصلی تروریسم جدید میباشد، گشته است. از سوی دیگر مجموعه این عوامل سبب بحران هویت خصوصاً در جوامع جنوب شده است .بهترین راه معنا بخشی و فرار از سرخوردگی و اتمیزه شدن ناشی از جهانیشدن، توسل به ایدئولوژی میباشد که انگیزه روانی گسترش تروریسم جدید را سبب شده است. از سوی دیگر توسل به سلاح های کشتار جمعی نیز راهی برای تسریع فرافکنی و بحران هویت ناشی از عوامل فوقالذکر میباشد که میتواند در نتایج فاجعهبار تروریسم جدید موثر باشد. در واقع مقاله حاضر تلاشی تئوریک در جهت ارایه مدلی تحلیلی از نحوه شکلگیری تروریسم جدید در نظام بینالملل میباشد.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر می کوشد با تحلیل و ارزیابی سیاست خارجی اضطرار و اجبارو سیاست دفاعی پیش دستانه و پیشگیرانه پس از ۱۱ سپتامبر به ماهیت و شکلجدیدسیاست گذاری خارجی دفاعی دولت بوش بپردازد. سیاست خارجی اضطرارو اجبار در دو حوزه یک جانبه و چندجانبه با پشتوانه حملات نظامی پیش دستانه و أکثر
مقاله حاضر می کوشد با تحلیل و ارزیابی سیاست خارجی اضطرار و اجبارو سیاست دفاعی پیش دستانه و پیشگیرانه پس از ۱۱ سپتامبر به ماهیت و شکلجدیدسیاست گذاری خارجی دفاعی دولت بوش بپردازد. سیاست خارجی اضطرارو اجبار در دو حوزه یک جانبه و چندجانبه با پشتوانه حملات نظامی پیش دستانه وپیشگیرانه هوایی، موشکی و عملیات مخصوص علیه تهدیدات معاصر بین الملل شاملتروریسم، تروریسم دولتی، تروریسم بین الملل و تروریسم کشتار جمعی (تروریسمهسته ای) در جنگ سرد افغانستان و عراق ظاهر شد. نئو محافظه کاران دولت بوشمنطقه خاورمیانه را برای معماری سیاست جدید خاورمیانه ایالات متحده تحت عنوانطرح خاورمیانه بزرگ برگزیده اند. آن ها به ازای حل و فصل منازعات تاریخی فلسطینی هاو اسرائیلی ها، وقوع اصلاحات سیاسی و آزادسازی اقتصادی در منطقه را دنبال می کنند.سیاست جدید امنیت ملی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر تهدیدات تروریستی در منطقهخاورمیانه را ناشی از فقر اقتصادی و ساختار کهنه نظام های سیاسی کشورهای عربیمی داند. بسیاری از نظریات طراحان امنیت ملی آمریکا بویژه دیدگاه های این دسته درگزارش کمیسیون مستقل حقیقت یاب ۱۱ سپتامبر حاکی از وقوع تهدیدات ۱۱ سپتامبرناشی از تداوم حمایت آمریکا از دولت های مستبد عربی منطقه خاورمیانه بوده است. درواقع سیاست خارجی یک جانبه گرایی هر جا که لازم باشد و چندجانبه گرایی هرجا کهممکن باشد به دنبال گسترش و تعمیق سیاست جدید خاورمیانه ای دولت بوش پساز ۱۱ سپتامبر است. به نظر می رسد که انقلاب در امور نظامی (سخت افزار و نرم افزارنظامی) و سیاست خارجی اضطرار و اجبار منطق فکری و موتور مولد سیاست جدیدامنیت ملی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر باشد.
تفاصيل المقالة
حفظ جان انسانها از اهم مصالحی است که شارع و عقلا بدان اهتمام و توجه دارند. هر سلاحی که حفظ جان انسانها را به خطر اندازد و موجب کشتار جمعی انسانها شود، خطری برای امنیت جانی و مالی انسانها محسوب شده و بهکارگیری آن منع گردیده است. در این تحقیق با هدف روشن کردن مبانی و أکثر
حفظ جان انسانها از اهم مصالحی است که شارع و عقلا بدان اهتمام و توجه دارند. هر سلاحی که حفظ جان انسانها را به خطر اندازد و موجب کشتار جمعی انسانها شود، خطری برای امنیت جانی و مالی انسانها محسوب شده و بهکارگیری آن منع گردیده است. در این تحقیق با هدف روشن کردن مبانی و ادله حرمت بهکارگیری سلاح کشتار جمعی در فقه و قوانین وضع شده در فضای بینالمللی، حکم بهکارگیری این سلاح در دو منبع مذکور به دست آمده است. مشهور فقها قائل به حرمت بهکارگیری سلاحهای کشتار جمعی شدهاند. عدهای نیز قائل به کراهت استفاده از سم در جنگ گردیدهاند. در منابع حقوق بینالملل مانند معاهده NPT، منشور ملل متحد و رای مشورتی دیوان بینالمللی دادگستری در سال 1996، دلیلی صریح در منع بهکارگیری سلاح کشتار جمعی وجود نداشته و استفاده از این نوع سلاح برای دفاع مشروع از کشور مجاز شمرده شده است.
تفاصيل المقالة
زمینه و هدف: امروزه سوءاستفاده از محیطزیست و موجودات زنده جهانی، هم به صورت هدف و هم به عنوان ابزاری برای فعالیت تروریستی آشکار و نمایان گردیده است. در این راستا جنگ سبز با تغییر چهره تروریسم به عنوان پدیده ای نوظهور در دنیای معاصر پدیدار گشته است. با این توصیف نه تنها أکثر
زمینه و هدف: امروزه سوءاستفاده از محیطزیست و موجودات زنده جهانی، هم به صورت هدف و هم به عنوان ابزاری برای فعالیت تروریستی آشکار و نمایان گردیده است. در این راستا جنگ سبز با تغییر چهره تروریسم به عنوان پدیده ای نوظهور در دنیای معاصر پدیدار گشته است. با این توصیف نه تنها حقوق بین الملل، بلکه حقوق داخلی(ملی) نیز برای مقابله با این تهدیدات همگام نبوده است. هرچند اصول حقوقی کاربردپذیر، نیز در جای خود نتوانسته با راهبردهای ضدتروریسم موجود به طور مؤثر عمل نماید و متناسب با این بحران ها راهکار ارایه نماید. تروریسم سبز یا تروریسم زیست محیطی از جمله تروریسم نوین بوده که عناصر زیست محیطی را به راحتی در جهت و مسیر فعالیت های خود قرار می دهد.
روش بررسی: پژوهش پیشرو بر اساس اصول توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای بوده که با امعاننظر به جوانب این پدیده نوظهور ابعاد کلاسیک و نوین تروریسم مورد مداقه قرار گرفته است.
یافتهها: ضمن عملی ساختن راهبردهای موجود در مقابله با تروریسم زیستمحیطی، در این پژوهش تلاش شده است تا با هدف ارائه راهبردی مؤثر، در پرتو رهیافتهای حقوق کیفری نوین برای مقابله با تروریسم سبز یا اکوسیستم کشی، راهبردهای مؤثری را برای مقابله با این تهدیدات نوظهور ارائه گردد.
نتیجهگیری: برآیند پژوهش پیشرو تقویت راهکارهای عملی مقابله با تروریسم سبز و به کار بستن راهبردهای موثر همچون دادخواهی زیست محیطی چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی با امعان نظر به ابزارهای قانونی است. در این راستا جرم انگاری سبز نیز به عنوان یک راهبرد سبز می تواند اقدامی برای مقابله با تروریسم زیستمحیطی تلقی گردد.
تفاصيل المقالة
شناخت مواضع و عملکرد اتحادیه اروپا و آمریکا با توجه به نقش آفرینی این دو بازیگر مهم و تاثیرگذار نظام بین الملل ضروری به نظر می رسید. برخی از مسائل مهم بین المللی از جمله تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی، روند صلح خاورمیانه، و بویژه ایران و برنامه هسته ای کشورمان حجم قابل توج أکثر
شناخت مواضع و عملکرد اتحادیه اروپا و آمریکا با توجه به نقش آفرینی این دو بازیگر مهم و تاثیرگذار نظام بین الملل ضروری به نظر می رسید. برخی از مسائل مهم بین المللی از جمله تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی، روند صلح خاورمیانه، و بویژه ایران و برنامه هسته ای کشورمان حجم قابل توجهی از ظرفیت های دیپلماسی و سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آمریکا را به خود اختصاص داده است. هر دو قدرت سعی دارند با روش خاص خود منافع و علائق خود را در برخورد با مسائل مهم جهانی دنبال کنند. در مقاطع زمانی مختلف این اختلاف روش باعث اختلافاتی بین این دو قدرت در مسائل جهانی شده است که اگر با دیدی علمی به آن نگاه نشود در سطح و عمق این اختلافات و شیوه برخورد با آن ممکن است دچار اشتباه شویم. بنابراین شناخت حوزه های قدیم و جدید مورد اختلاف و علل آنها ضروری به نظر می رسد نا با بررسی این موارد به سطح و دامنه این اختلافات در مقاطع زمانی مختلف پی برده تا شناخت و تحلیل واقع بینانه تری بدست آورده و به توان تاثیرگذاری هر کدام از دو قدرت با توجه به امکانات و ابزارهای آنها در موضوعات بین المللی پی ببریم.
تفاصيل المقالة
بیوتروریسم به عنوان ابزاری نوین، مورد توجه مراکز راهبردی نظامی، اقتصادی و بهداشتی جهان قرار گرفته است. امروزه اهمیت بیوتروریسم به حدی است که، سلاحهای هستهای خطری بالفعل برای جامعه جهانی به حساب نمیآیند و در حاشیه قرار گرفتهاند. زیرا در این میان عوامل بیولوژیک را خطر أکثر
بیوتروریسم به عنوان ابزاری نوین، مورد توجه مراکز راهبردی نظامی، اقتصادی و بهداشتی جهان قرار گرفته است. امروزه اهمیت بیوتروریسم به حدی است که، سلاحهای هستهای خطری بالفعل برای جامعه جهانی به حساب نمیآیند و در حاشیه قرار گرفتهاند. زیرا در این میان عوامل بیولوژیک را خطرناکترین تهدید علیه سلامت و امنیت بشر میدانند. پژوهش پیشرو با هدف بررسی رویکرد نظام حقوقی ایران در قبال بیوتروریسم با نگاهی به دیدگاه فقه اسلامی انجام شد و با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای– اسنادی انجام گرفته است. نتایج نشان داد که در حقوق ایران جرم مستقلی تحت عنوان بیوتروریسم وجود ندارد، اما در قوانین متعدد جلوههایی از مفهوم تروریسم زیستی یافت میشود که دامنه آنها بسیار محدود بوده و از جامعیت لازم برخوردار نمیباشد. لذا جرم-انگاری مستقل جرایم بیوتروریستی ضروری به نظر میرسد. از نظر فقه اسلامی، از آنجا که رعایت حقوق انسانها و حق حیات آنها مورد توجه میباشد، استفاده از سلاحهای کشتار جمعی به هر شکلی که باشد، حرام بوده و استفاده از آن جایز نمیباشد. در وجوب مقابله با بیوتروریسم نیز تردیدی وجود ندارد؛ که برای برقراری شرط تناسب در دفاع بیوتروریستی بهترین حالت برای دفع تجاوز دفاع علمی و بیولوژیکی میباشد.
تفاصيل المقالة
چکیده
دیوان بین المللی دادگستری نقش مهمیدر تبیین و توسعه حقوق بین الملل و از جمله حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه ایفا میکند. این نقش نه تنها از طریق صدور رای نهایی، بلکه از مسیر نظرات مخالف و جداگانه قضات نیز اعمال میگردد. افراد انسانی اگرچه مستقیما حق طرح دعوی در دیوا أکثر
چکیده
دیوان بین المللی دادگستری نقش مهمیدر تبیین و توسعه حقوق بین الملل و از جمله حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه ایفا میکند. این نقش نه تنها از طریق صدور رای نهایی، بلکه از مسیر نظرات مخالف و جداگانه قضات نیز اعمال میگردد. افراد انسانی اگرچه مستقیما حق طرح دعوی در دیوان را ندارند، اما حقوق آنها به طرق مختلف در این محکمه مطرح گردیده است. در 20 مارس 1993 جمهوری بوسنی و هرزگوین دادخواستی علیه جمهوری فدرال یوگسلاوی در ارتباط با ارتکاب جرم ژنوسید در دفتر دیوان به ثبت رساند. دیوان در فوریه 2007 رای خود را صادر کرد. دیوان در بخش اجرایی رای (بند 471) در مییابد که صربستان چه از طریق ارکان خود و چه اشخاصی که به موجب حقوق بین الملل عرفی باعث مسئولیت آن دولت میشوند، مرتکب ژنوسید نشده است. دیوان میگوید دولت صربستان در نقض تعهداتش به موجب کنوانسیون منع و مجازات جرم ژنوسید نه اقدام به توطئه برای ارتکاب ژنوسید کرده ونه ارتکاب آن را تحریک کرده است. از جانب دیگر دیوان در مییابد که صربستان تعهد خود مبنی بر جلوگیری از وقوع ژنوسید در سربرنیتسا را نقض کرده است و این که این دولت با قصور در تحویل راتکو ملادیچ جهت محاکمه به دادگاه بین المللی کیفری یوگسلاوی سابق که متهم به شرکت در جرم کشتار جمعی است، تعهداتش به موجب کنوانسیون را نقض کرده است. تحلیل رای دیوان در قضیه مربوط به اعمال کنوانسیون منع و مجازات جرم ژنوسید از نگاه قضات دیوان، موضوع این مقاله را تشکیل میدهد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications