با بررسی منظومة خسرو و شیرین از نظرگاه روانشناسی تحلیلی می توان دریافت که این منظومه، دوصدایی است. بدین معنی که صدای غرا و سرکوبگر نظامی در برابرصدای قهرمان مؤنث داستان قرار می گیرد و شگفتا که همین صدای خفه و خاموش شیرین بر بانگ غرای نظامی غلبه میکند. در حقیقت عملکرد و أکثر
با بررسی منظومة خسرو و شیرین از نظرگاه روانشناسی تحلیلی می توان دریافت که این منظومه، دوصدایی است. بدین معنی که صدای غرا و سرکوبگر نظامی در برابرصدای قهرمان مؤنث داستان قرار می گیرد و شگفتا که همین صدای خفه و خاموش شیرین بر بانگ غرای نظامی غلبه میکند. در حقیقت عملکرد و رفتار موقرانه و سنگین وار شیرین که برساختة داستان پرداز است، بلندترین بانگ در سراسر این منظومه است که تا لحظة مرگ خاموش او ادامه دارد. هنگامی که صدای شیرین را که برخاسته از ناخودآگاه شاعر است با نگاهی روان شناسانه تحلیل کنیم، در می یابیم که آنیمای شاعر در پرداخت شخصیت شیرین، نقشی بیشتر از بن مایة اصلی روایت داشته است.
تفاصيل المقالة
طوطینامه اثر ضیاءالدین نخشبی، عارف قرن هشتم هجری، داستانی تعلیمی، پندآموز و با موضوع محوری فریبکاری زنان، با ساختار داستان در داستان بهشیوة هزار و یک شب است. موضوع اصلی بسیاری از این داستانها، جدال بین خیر و شر و سعادت و شقاوت است و نویسنده در این داستانها درپی رسی أکثر
طوطینامه اثر ضیاءالدین نخشبی، عارف قرن هشتم هجری، داستانی تعلیمی، پندآموز و با موضوع محوری فریبکاری زنان، با ساختار داستان در داستان بهشیوة هزار و یک شب است. موضوع اصلی بسیاری از این داستانها، جدال بین خیر و شر و سعادت و شقاوت است و نویسنده در این داستانها درپی رسیدن به نتیجة اخلاقی برای مخاطب است؛ به همین سبب، فرض بر این است که این ویژگیها از یکسو با آموزههای عارفان مسلمان و ریاضتها و مجاهدتهایی که آنها در سیروسلوک عارفانة خویش بر نفس سرکش تحمیل میکنند و ازسوی دیگر با کهنالگوهای سایه و پیرِخردمند در نزد یونگ، منطبق هستند. این پژوهش بهشیوة تحلیل محتوای کیفی و با رهیافت نقد روانکاوانه درپی اثبات این فرضیه و پاسخ به این پرسشهاست که چگونه داستانهای عامیانة طوطینامه قابلیت تطبیق با دو کهنالگوی مذکور را دارند و این کهنالگوها چگونه در تکمیل فرایند ناخودآگاه جمعی و رسیدن به کمال و تعلیم مسائل اخلاقی مؤثر واقع شدهاند؟. فرجام سخن حکایت از آن دارد که این کهنالگوها در مشاجرات طوطی و خجسته کاملاً مشهود است. اصرار خجسته در دنیاطلبی و کامگرفتن از معشوق و بیم و هشدار ازسوی طوطی به خجسته، جلوهای از رابطة نفس اماره و نفس مطمئنه است که با کهنالگوهای سایه و پیرخردمند تحلیلپذیر و درخور واکاوی است. کهنالگوی سایه در این داستانها بهصورت حماقت و نادانی، حیله و نیرنگ، خباثت، خیانت، حرص و طمع، شهوترانی و... و کهنالگوی پیر فرزانه در هیأت پادشاه، طوطی سخنگو، حکیم، وزیر، دایه، پیرزن معمّر و عناصر طبیعی همچون باد و دریا نمایان میشود.
تفاصيل المقالة
شعر حافظ که آینه دنیای خیالانگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگیهای معنایی و هنرورزیهای زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهنالگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روانشناختی است که در دهههای اخیر همچون أکثر
شعر حافظ که آینه دنیای خیالانگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگیهای معنایی و هنرورزیهای زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهنالگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روانشناختی است که در دهههای اخیر همچون مطالعات میانرشتهای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهنالگویی در نهاد انسانها میپردازد، راه را برای ژرفکاویهای بعدی آثار ادبی میگشاید و نشاندهندة جهانیبودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون حافظ است. در این پژوهش با دید مکتب روانکاوی یونگ و از منظر کهنالگویی به جهان شعری حافظ نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرار شونده پیر در دیوان او پرداخته شده است؛ بررسی مقایسهای چهره پیرمغان با کهنالگوی پیر خردمند یونگ، نشاندهندة شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
تفاصيل المقالة
با بررسی منظومة خسرو و شیرین از نظرگاه روانشناسی تحلیلیمیتوان دریافتکه این منظومه، دوصدایی است. بدین معنی که صدای غرا و سرکوبگر نظامی در برابرصدای قهرمان مؤنث داستان قرار می گیرد و شگفتا که همین صدای خفه و خاموش شیرین بر بانگ غرای نظامی غلبه میکند. در حقیقت عملکرد أکثر
با بررسی منظومة خسرو و شیرین از نظرگاه روانشناسی تحلیلیمیتوان دریافتکه این منظومه، دوصدایی است. بدین معنی که صدای غرا و سرکوبگر نظامی در برابرصدای قهرمان مؤنث داستان قرار می گیرد و شگفتا که همین صدای خفه و خاموش شیرین بر بانگ غرای نظامی غلبه میکند. در حقیقت عملکرد و رفتار موقرانه و سنگین وار شیرین که برساختة داستان پرداز است، بلندترین بانگ در سراسر این منظومه، است که تا لحظة مرگ خاموش او ادامه دارد. هنگامی که صدای شیرین را که برخاسته از ناخودآگاه شاعر است، با نگاهی روان شناسانه تحلیل کنیم، در می یابیم که آنیمای شاعر در پرداخت شخصیت شیرین، نقشی بیشتر از بن مایة اصلی روایت داشته است.
تفاصيل المقالة
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همۀ شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهندۀ ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاض أکثر
کهن الگوها در تجربه های نخستین آدمی ریشه دارند و به این دلیل، در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر جای گرفته اند و به صورت پیدا و پنهان در همۀ شؤونات زندگی انسانی بویژه ادبیات (حماسی) که انعکاس دهندۀ ناخودآگاه فردی و جمعی است، حضور و بروز دارند. بر این پایه، موضوع تحقیق حاضر، نگاهی به شخصیت کوش پیل دندان بر اساس کهن الگوهای مورد نظر یونگ از جمله پیر خردمند و ولادت دوباره است. یونگ برای این دو کهن الگو، مؤلفه هایی را در نظر گرفته که نمودهای آن در زندگی کوش بازتاب داشته است. مهم ترین نتایج تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که هم سو با آراء یونگ، با ظهور کهن الگوی پیر خردمند، شخصیت اصلی داستان یعنی کوش پیل دندان، دچار تحولات معنوی گسترده ای گردیده و در اثر رهنمودهای پیر فرزانه و روشن گری های او، به فردی اخلاق مدار و پای بند به امور روحانی بدل شده است، به طوری که گویی از نو زنده شده و حیات مجددی را تجربه کرده است. اگرچه کوش در ابتدا شخصیتی ضدقهرمان بوده، اما تحت تأثیر تعالیم پیر دانـا، بر تاریکی های درونی خود غلبه کرده و پادشاه و قهرمانی مردمی شده است. با توجه به مؤلفه های کهن الگوهای یادشده در داستان، مراحل زندگی کوش بـه سه دورۀ پیش از تـحول، آماده سازی برای تحول و نوزایی شخصیتی تقسیم می شود.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications