چکیدهمقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و تبیین پیشایندها و پیامدهای پنهان سازی دانش در بیمارستان های دولتی استان گیلان می باشد.مواد و روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و مبتنی بر رویکرد کیفی – کمی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان فلسفی در رشته مدیریت و خبرگا أکثر
چکیدهمقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و تبیین پیشایندها و پیامدهای پنهان سازی دانش در بیمارستان های دولتی استان گیلان می باشد.مواد و روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و مبتنی بر رویکرد کیفی – کمی میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان فلسفی در رشته مدیریت و خبرگان تجربی دانشگاه علوم پزشکی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. پس از احصاء شاخص های موثر بر پنهان سازی دانش توسط روش تحلیل مضمون و انجام تکنیک دلفی، اعتبار سنجی مدل توسط نرم افزار آماری Smart PLS انجام شد.ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش قبل از مصاحبه با خبرگان از آنها رضایت نامه کتبی در خصوص آگاهانه بودن و محرمانه بودن انجام پژوهش دریافت گردید.یافته ها: بر اساس یافته های تحقیق، پیشایندهای موثر بر پنهان سازی دانش در 4 دسته عوامل شخصی، شغلی، سازمانی و بین فردی پیش بینی شدند و پیامدهای پنهان سازی دانش نیز به زعم خبرگان حوزه علوم پزشکی، شامل: لذا در تحقیق حاضر پیشایندها و پسایندهای پنهان سازی دانش در حوزه علوم پزشکی ارائه گردیدنتیجه گیری: بر این اساس میتوان با توجه به عناصر موثر بر پنهان سازی دانش و آشنایی با پیامدهای این متغیر منفی در سازمان و به ویژه در د انشگاه علوم پزشکی می توان ضررهای احتمالی این پدیده را تا حد زیادی کاهش داد.
تفاصيل المقالة
هدف تحقیق بررسی روابط بین روابط درک سیاست سازمانی، پنهان سازی دانش و خلاقیت کارمند با نقش تعدیل کنندهی تعهد حرفهای میباشد. در این راستا 260 عضو هیئت علمی از دانشگاههای تهران به عنوان نمونه تحقیق تعیین گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامههای پنج گزیته ایی درک سیاست أکثر
هدف تحقیق بررسی روابط بین روابط درک سیاست سازمانی، پنهان سازی دانش و خلاقیت کارمند با نقش تعدیل کنندهی تعهد حرفهای میباشد. در این راستا 260 عضو هیئت علمی از دانشگاههای تهران به عنوان نمونه تحقیق تعیین گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامههای پنج گزیته ایی درک سیاست سازمانی با 12 گویهی مقیاس ادراک سیاست سازمانی توسعه یافته توسط کاجمار و فریس (1991)، پنهان سازی دانش با سه گویهی اقتباس شده از مطالعهی سرنکو و بونتیس(2016)، خلاقیت کارمند با 13 گویهی توسعه یافته توسط ژوو و جورج (2001) و تعهد حرفهای به وسیلهی 5 گویهی اقتباس شده از مطالعهی چانگ و چوی (2007)، جمع آوری و فرضیه ها با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد: الف) درک سیاست سازمانی، پنهان سازی دانش را به صورت مثبت و به نوبهی خود، خلاقیت کارمند را به صورت منفی تحت تاثیر قرار میدهد ب) پنهان سازی دانش موجب انتقال تاثیر منفی درک سیاست سازمانی بر خلاقیت کارکنان میشود، به این معنا که مدیران باید در سازمانهای خود، اشتراک گذاری دانش را تشویق کنند ج) تعهد حرفهای، رابطهی مثبت بین درک سیاست سازمانی و پنهان سازی دانش را تعدیل میکند. افراد با سطح بالایی از تعهد حرفهای، بیشتر متمایلند تا برای دستیابی به اهداف شغلی خود حتی در یک محیط کاری سیاسی، کمتر درگیر رفتارهای پنهان سازی دانش شوند. نهایتا اینکه درک سیاست سازمانی میتواند افراد را در پنهان سازی دانش دعوت به مشارکت و نوعی از رفتار دانش متقابل را ایجاد و در کنار تعهد حرفه ایی موجب به وجود آمدن خلاقیتِ پنهان کنندهی دانش شود.
تفاصيل المقالة
دانش به عنوان یک منبع با کاربردهای خود چند برابر می شود، اما تمایل عمومی انسان، دانش را به عنوان یک منبع محدود باور دارد که باید پنهان شود، پژوهشهای زیادی در ارتباط با اشتراک گذاری دانش انجام گردیده است، با این وجود مفهوم پنهان سازی دانش هنوز کشف نشده است، همچنین مشاهد أکثر
دانش به عنوان یک منبع با کاربردهای خود چند برابر می شود، اما تمایل عمومی انسان، دانش را به عنوان یک منبع محدود باور دارد که باید پنهان شود، پژوهشهای زیادی در ارتباط با اشتراک گذاری دانش انجام گردیده است، با این وجود مفهوم پنهان سازی دانش هنوز کشف نشده است، همچنین مشاهدات انجام شده نشان دهنده عدم موفقیت و تلاشهای سازمانی جهت جلوگیری از پنهان سازی و اشتراک گذاری دانش در سازمانها می باشد و کارکنان در بسیاری از مواقع تمایلی برای تسهیم دانش خود ندارند و در مواردی از آن چون گنجی محافظت می کنند و این بی میلی و پنهان سازی دانش حتی در زمانی که به اشتراک گذاری دانش تشویق می شوند و برای انجام آن پاداش می گیرند همچنان ادامه دارد. پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی بوده و از منظر هدف، کاربردی می باشد که هدف اصلی آن بررسی تأثیر قلمروگرایی بر عملکرد و کج رفتاری در محیط کار با تاکید بر پنهان سازی دانش در بین کارکنان شهرداری مرکزی شهر مشهد است. جامعه آماری تحقیق شامل 1200 نفر از کارکنان شهرداری مرکزی مشهد بودند که نمونه آماری بر اساس جدول مورگان به تعداد 291 نفر از این بین انتخاب شدند. از پرسشنامه استاندارد با روایی و پایایی مناسب استفاده شد. این چنین به منظور جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس استفاده گردید. یافتهها و نتایج بیانگر این بود که قلمروگرایی و پنهان سازی دانش بر عمکرد تأثیر منفی و معناداری می گذارند اما بر انحراف محیط کار تأثیر مثبت و معناداری دارند.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر با رویکردی آمیخته اقدام به شناسایی عوامل فردی موثر بر پنهان سازی دانش در فضای علمی نموده است لذا مقاله حاضر مشتمل بر کثرت گرایی روش گردآوری اطلاعات است. همچنین در ادامه با استفاده از روش "دلفی " مدل مفهومی واکاوی عوامل فردی موثر بر پنهان سازی دانش در فضای علم أکثر
پژوهش حاضر با رویکردی آمیخته اقدام به شناسایی عوامل فردی موثر بر پنهان سازی دانش در فضای علمی نموده است لذا مقاله حاضر مشتمل بر کثرت گرایی روش گردآوری اطلاعات است. همچنین در ادامه با استفاده از روش "دلفی " مدل مفهومی واکاوی عوامل فردی موثر بر پنهان سازی دانش در فضای علمی ارائه گردیده است. در روش کمی نمونه آماری این پژوهش 314 نفر از کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی تعیین و به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شده و از طریق پرسشنامه های استاندارد پنهان سازی دانش (دیمر کاسیگولو، 2016) و محقق ساخته عوامل فردی مورد بررسی قرار گرفته اند. دادههای‎ ‎آماری‎ ‎گردآوری‎ ‎شده طی 6 ماهه ی اول سال 1399 و با‎ ‎استفاده‎ ‎از ‎روش معادلات ساختاری ( SEM ) ‎در‎ ‎محیط‎ ‎نرم افزار آموس مورد‎ ‎تجزیه‎ ‎و‎ ‎تحلیل‎ ‎قرار‎ ‎گرفته‎ شده ‎است. نتایج حاکی از آن است که عوامل فردی با پنهان سازی دانش رابطه معکوس و معناداری دارد.
تفاصيل المقالة
هدف این مقاله آن است تا ارتباط میان بهره کشی شغلی را با تمایل حسابرسان به پنهان سازی دانش در حرفه حسابرسی را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور 136 نفر از حسابرسان شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی کشور به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شدند. أکثر
هدف این مقاله آن است تا ارتباط میان بهره کشی شغلی را با تمایل حسابرسان به پنهان سازی دانش در حرفه حسابرسی را مورد بررسی قرار دهد. برای این منظور 136 نفر از حسابرسان شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی کشور به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شدند. مبانی نظری پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و داده های پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری گردیده است. آزمون فرضیه های پژوهش نیز بر اساس روش همبستگی و با استفاده از رگرسیون چند متغیره انجام شده است. یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد با افزایش درک حسابرسان از سطح بهره کشی شغلی ، تمایل آن ها به پنهان سازی دانش افزایش می یابد. هم چنین، یافته های این مقاله نشان می دهد که رابطه ای معنی دار و منفی میان رتبه شغلی حسابرس و پنهان سازی دانش وجود دارد. نتایج این مطالعه تایید می نماید سطح تحصیلات حسابرسان ، اندازه موسسه حسابرسی و جنسیت حسابرس رابطه معنیداری با پنهان سازی دانش وجود ندارد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications