چکیده
روسیه یکی از بازیگران مؤثر در روند فنی و سیاسی برنامه هستهای ایران بوده است؛ اما دیدگاه های یکسانی نسبت به رویکرد آن وجود ندارد. به منظور ارزیابی این دیدگاه ها، پرسش این پژوهش این است که عامل یا عوامل مؤثر در شکلدهی به رویکرد و رفتارهای فنی و سیاسی روسیه به بر أکثر
چکیده
روسیه یکی از بازیگران مؤثر در روند فنی و سیاسی برنامه هستهای ایران بوده است؛ اما دیدگاه های یکسانی نسبت به رویکرد آن وجود ندارد. به منظور ارزیابی این دیدگاه ها، پرسش این پژوهش این است که عامل یا عوامل مؤثر در شکلدهی به رویکرد و رفتارهای فنی و سیاسی روسیه به برنامه هستهای کشورمان چیست؟ در پاسخ به پرسش فوق، این فرضیه مطرح است که رویکرد مسکو را باید در قالب کلان سیاست خارجی آن و در رابطه با نقش های جهانی، منطقه ای و هستهای سیاست خارجی روسیه، متأثر از گفتمان های هویتی این کشور ارزیابی کرد. در این زمینه، کوشش مسکو برای ایفای نقش های جهانی و منطقه ای و آیین هستهای این کشور، در کنار عوامل اقتصادی و بین المللی در دوره های زمانی مختلف در کنار هم، تأثیرگذاری متفاوتی در چارچوب گفتمان های هویتی در گذر زمان، در شکل دهی به رویکرد روسیه به برنامه هستهای ایران و سطح همکاری یا همسویی فنی و سیاسی با آن داشته اند. لذا تاکید صرف بر عوامل اقتصادی یا بین المللی، نه تنها به تقلیل گرایی منجر می شود؛ بلکه تغییر در مواضع و رفتارهای روسیه را نیز تبیین نمی کند. این پژوهش برای بررسی فرضیه خود از روش توصیفی- تحلیلی و نیز استفاده از منابع کتابخانه ای و مصاحبه بهره برده است.
تفاصيل المقالة
چکیده پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 م. فروپاشید، به دلیل تنزل شدید از جایگاه ابرقدرت جهانی به یک قدرت متوسط منطقهای، دولتمردان روسی دست کم برای یک دهه تا به قدرت رسیدن پوتین، سیاستهای منفعلانهای را در عرصه خارجی درپیش گرفتند. روی کار آمدن دولت پوتین، با ت أکثر
چکیده پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 م. فروپاشید، به دلیل تنزل شدید از جایگاه ابرقدرت جهانی به یک قدرت متوسط منطقهای، دولتمردان روسی دست کم برای یک دهه تا به قدرت رسیدن پوتین، سیاستهای منفعلانهای را در عرصه خارجی درپیش گرفتند. روی کار آمدن دولت پوتین، با تغییرات عمدهای در سیاستهای داخلی و خارجی این کشور همراه شد که از آن جمله، معطوف شدن نگاهها به سمت توسعه زیرساختهای اقتصادی در کنار تحولات اساسی در ساختار نظامی این کشور بود. این تحولات عمدتاً در چارچوب یکی از مهم ترین اهداف سیاستمداران کرملین؛ یعنی ارتقای جایگاه و افزایش سهم این کشور در معادلات جهانی صورت پذیرفتهاست. در همین راستا، نوسازی ارتش، تسلیحات و تجهیزات نظامی متناسب با دانش و فناوری روز دنیا در دستورکار قرار گرفت. پژوهش حاضر می کوشد با بهرهگیری از روش تحلیلی- توصیفی، به بررسی سیاستهای نظامی اتخاذشده از سوی روسیه در قالب شکل نوینی از دیپلماسی به نام دیپلماسی نظامی و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشور بپردازد. بنابراین، پرسش اصلی آن است که دیپلماسی نظامی چه تأثیری بر سیاست خارجی این کشور داشته است؟ با توجه به اینکه دیپلماسی نظامی، شیوه نوین ارائه توان نظامی برای پرهیز از درگیری، افزایش بازدارندگی و ابزاری در دست کارگزاران سیاست خارجی دولتها به منظور افزایش قدرت چانهزنی و توانمندسازی آن است، بررسیهای انجام شده نشان میدهد که اتخاذ چنین رویکردی از سوی روسیه، سبب افزایش توانمندی این کشور در پیگیری اهداف سیاست خارجی و پیرو آن، افزایش قدرت و نقش آن در عرصه تحولات بینالمللی بوده است.
تفاصيل المقالة
چکیده
با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران و ظهور جریان موسوم به اعتدالگرایی، شاهد بروز گونه متفاوتی از کنش در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور هستیم. در همین راستا، تعاملگرایی، چندجانبهگرایی، خروج از انزوا و شکست حصر بینالملل أکثر
چکیده
با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران و ظهور جریان موسوم به اعتدالگرایی، شاهد بروز گونه متفاوتی از کنش در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور هستیم. در همین راستا، تعاملگرایی، چندجانبهگرایی، خروج از انزوا و شکست حصر بینالمللی ناشی از تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ از جمله مهمترین جهتگیریها و اولویتهای سیاست خارجی دولت یازدهم عنوان شد. این رویکرد، در ماههای نخست روی کار آمدن دولت یازدهم، به دستیابی به توافق موسوم به برجام منجر شد که به نظر میرسد این سند و توافق بینالمللی موجب گشایش در روابط خارجی کشور و نیز دستیابی به الگوی موفقی از همکاری جمعی برای حل مسائل حاد سیاست بینالمللی شده است.
ازاینرو، این پژوهش چنین استدلال میکند که منطق اقدام در عرصه سیاست خارجی دولت یازدهم تا حد بسیاری متأثر از راهبرد چندجانبهگرایی است و اینکه منطق یادشده در چارچوب یک جهاننگرش خاص و ملهم از بننگرشهای دینی و ارزشی محیط سیاسی داخلی، بر اساس ویژگی ضد هژمونیکگرایی انتظام یافته است. لذا، بر اساس این تحقیق، سیاست خارجی دولت یازدهم را میتوان در چارچوب نوعی سیاست خارجی چندجانبهگرای ضد هژمونیک تحلیل و بررسی کرد.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications