• فهرس المقالات هنجارشکنی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - مخالف خوانی و ترک ادب شرعی، خصیصۀ بارز سبکی تقی دانش
        رجب توحیدیان
        تقی دانش از فضلا و ارباب قلم و از شعرای گمنامِ صاحب سبکِ سنت گرای اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی است که تحت تأثیر اشعار و افکار شعرای سبک های: خراسانی، آذربایجانی، عراقی، مکتب واسوخت و بخصوص سبک هندی قرار گرفته است. در اشعار و غزلیات تقی دانش، با تأسی از شعرای نامدار سبک أکثر
        تقی دانش از فضلا و ارباب قلم و از شعرای گمنامِ صاحب سبکِ سنت گرای اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی است که تحت تأثیر اشعار و افکار شعرای سبک های: خراسانی، آذربایجانی، عراقی، مکتب واسوخت و بخصوص سبک هندی قرار گرفته است. در اشعار و غزلیات تقی دانش، با تأسی از شعرای نامدار سبک هندی، دو نوع اندیشه و نگرش متضاد از هم (موافق خوانی و مخالف خوانی(آشنایی زادیی و هنجارشکنی) به چشم می خورد، یعنی: زمانی نگرشش به عناصر و پدیده های شعری و شخصیت های مشهور داستانی و تاریخی و قرآنی و اسطوره ای، همان نگرش کلیشه ای و تک بُعدی و تکرار شونده در سنت دیرینۀ ادبی( سبک های شعری خراسانی، آذربایجانی، عراقی) است، زمانی نیز با تأسی از شعرای سبک هندی نسبت به همان عناصر و پدیده های شعری و شخصیت های مشهور نگاه متفاوتی ابراز داشته به هنجارشکنی و مخالف خوانی پرداخته است. منظور از مخالف خوانی(آشنایی زادیی) در شعر تقی دانش، که از خصایص بارز سبکی وی بشمار می آید، آن است که با تأسی از شعرای سبک هندی، به جهت دستیابی به معنی بیگانه و فرار از سنت دیرینۀ ادبی، در خصوص معانی و مضامین کلیشه ای و تک بُعدی و تکرار شونده در عرف و هنجار ادبی و شخصیت ها و عناصر مشهور داستانی و قرآنی و اسطوره ای از زوایه ای غیر عرفی نگریسته و به خلاف آمد عادت در خصوص آنها به قضاوت می نشیند و در خصوص عناصر و شخصیت های مذهبی و قرآنی، با تأسی از شعرای سبک هندی، ترک ادب شرعی می کند. نگارنده در این پژوهش موارد مخالف خوانی( آشنایی زادیی) و ترک ادب شرعی را از اشعار تقی دانش استخراج کرده و به ترتیب حروف الفبایی مورد بحث و بررسی قرار داده است. هدف از این تحقیق تعیین موارد مخالف خوانی( هنجار شکنی) و ترک ادب شرعی در محدودۀ شعر تقی دانش است. نتیجۀ تحقیق اینکه مخالف خوانی و ترک ادب شرعی در شعر دانش با تأسی از شعرای سبک هندی در حد قابل توجهی بکار رفته است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی اشعار شاملو به یاری نظریة زیبایی‌شناسی انتقادی
        فریبا میرزامحمدنیا محمدعلی گذشتی(نویسنده مسئول) عالیه یوسف فام
        زیبایی‌شناسی انتقادی مهم‌ترین دستاورد مکتب فرانکفورت است. به اعتقاد زیباشناسان انتقادی هنر اصیل باید بتواند از قید شباهت‌ها و همسانی‌های القاء شده توسط سیستم حاکم خلاصی پیدا کند و در جهانی که ماهیت معنا در آن دست‌خوش ویرانی‌ست، آزادی معناسازی را محقق نماید. در این مقاله أکثر
        زیبایی‌شناسی انتقادی مهم‌ترین دستاورد مکتب فرانکفورت است. به اعتقاد زیباشناسان انتقادی هنر اصیل باید بتواند از قید شباهت‌ها و همسانی‌های القاء شده توسط سیستم حاکم خلاصی پیدا کند و در جهانی که ماهیت معنا در آن دست‌خوش ویرانی‌ست، آزادی معناسازی را محقق نماید. در این مقاله هنر شاملو با چنین رویکردی، به روش توصیفی‌ـ‌تحلیلی بررسی شده؛ بدین ترتیب که ابتدا شواهد از متن استخراج و سپس به یاری نظریه تحلیل شده است. از آنجایی که اشعار او پیوندی تنگاتنگ با بافت موقعیتی برقرار می‌کنند بررسی آنها با رویکردی جامعه‌شناسانه ضروری می‌نماید. در این مختصر، نگاه متفاوت شاملو به هنجارهای معناشناختی مرسوم و نقص‌ها و کاستی‌های جامعة مدرن ذیل عناوینی دسته‌بندی و بررسی شده است. پربسامد‌ترین هنجارشکنی‌های معناشناختی او در حوزة باورهای مرسوم ایدئولوژیک، تقابل‌های دوتایی و مظاهر جامعة مدرن رخ می‌دهد و پربسامدترین اعتراض‌های صریح او ارزش‌های حاکم بر جوامع مدرن را نشانه می‌گیرد. بدین ترتیب ساختار منسجم فکری شاملو که در پس اشعارش حضور مطلق دارد به تصویر کشیده می‌شود تا به کشف ایدئولوژی اثر و ترسیم جهان‌بینی شاعر یاری رساند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - تنها صداست که می‌ماند
        رفعت حاجی زاده
        از همان آغاز چاپ اولین مجموعه شعر در سال 1331 تا پایان زندگی 32 ساله در سال 1345 فرخ‌زاد با زبان و ابزار بیانی خاص خود شعر گفت. با کلام، لغات و ترکیباتی خاص که توانست به کمک آن‌ها دنیایی متفاوت را در جامعه کهنه‌گرا و مرد محور ادبیات ایران بتصویر بکشد. در نگاهی به تاریخ أکثر
        از همان آغاز چاپ اولین مجموعه شعر در سال 1331 تا پایان زندگی 32 ساله در سال 1345 فرخ‌زاد با زبان و ابزار بیانی خاص خود شعر گفت. با کلام، لغات و ترکیباتی خاص که توانست به کمک آن‌ها دنیایی متفاوت را در جامعه کهنه‌گرا و مرد محور ادبیات ایران بتصویر بکشد. در نگاهی به تاریخ ادبیات فارسی، اندک نوشته‌های محتاطانه زنان را می‌بینیم که بازگو کنندة محدودیت سنتی و ممنوعیت بیانی آن‌ها باشد چرا که نظام قراردادی دیرینه، مرد را قوی، منطقی، حاکم و سخن‌دان، و زن را مطیع، غیرمنطقی و ساکت می‌خواست. نماد زن خوب، فرشته خانه بود. فرمان‌بردار و بردبار که تمام وجود خود را در خانه نثار کند. شاعر شعر تنها صداست که می‌ماند جای زنان خلاق و اندیش‌مند را در عرصه فرهنگ و هنر خالی می‌بیند و با ادعای چرا توقف کنم به مبارزه می‌پردازد. مسلم است که جامعه مردگرای آن زمان پذیرای چنان راه غیرمرسوم، هنجارشکنی زبانی، صراحت بیانی، صداقت کلام از جانب زن نبود اما در فضای جدید شعری فرخزاد، زن ایرانی خود را در دنیایی دیگر یافت که می‌توانست در مقابل سنت‌های قراردادی و کهنه جامعه مقاومت کرده و برای بیان هویت مستقل خود مبارزه کند. تفاصيل المقالة