هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد ورزش حرفهای به مثابه طرفداران پرشمار با کارکردهای سیاسی همه جا حاضر که در اختیار نیروهای اجتماعی قرار دارد، چه تأثیراتی بر سطوح مختلف زندگی سیاسی امروزین برجای میگذارد. به عبارتی چه عرصههایی از سیاست جهان امروز بیشتر از همه تحت تأثی أکثر
هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد ورزش حرفهای به مثابه طرفداران پرشمار با کارکردهای سیاسی همه جا حاضر که در اختیار نیروهای اجتماعی قرار دارد، چه تأثیراتی بر سطوح مختلف زندگی سیاسی امروزین برجای میگذارد. به عبارتی چه عرصههایی از سیاست جهان امروز بیشتر از همه تحت تأثیر ورزش و ورزشکاران قرار گرفته است. روش پژوهش نیز توصیفی - تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی است. فرضیه مورد آزمون پژوهش این است که با مدرن و فراگیر شدن ورزش، این پدیده جدید قابلیتهای سیاسی تأثیرگذار از جمله سیاست هویت، ملیگرایی، کاهش یا افزایش تعارضات و شکافهای جامعه، کنترل امور سیاسی و اجتماعی، ابزار تبلیغاتی، مشارکت سیاسی، انگیزههای انتخاباتی، ترویج ایدئولوژی و غیره پیدا کرده، و نقشهای زیادی در برخی از عرصههای مهم سیاست جوامع بازی میکند. نتایج مقاله نشان داد که ورزش ابزار سیاسی – اجتماعی جدید و تأثیرگذار بر صحنه سیاست جوامع قلمداد میشود و همچنین نیروهای اجتماعی توانستهاند با این پدیده، نسبت به گذشته توانمندی سیاسی قابل ملاحظهای کسب کنند.
تفاصيل المقالة
این مقاله از منظر جامعهشناسی سیاسی و نقش نیروهای اجتماعی، به شناسایی و تحلیل مولفه های بازدارنده توسعه بازارسرمایه در دهه اول انقلاب اسلامی می پردازد. براین اساس سوال اصلی که مطرح می شود این است که چه رابطهای بین نظامسیاسی و بازارسرمایه در دهه اول انقلاب وجود داشته ا أکثر
این مقاله از منظر جامعهشناسی سیاسی و نقش نیروهای اجتماعی، به شناسایی و تحلیل مولفه های بازدارنده توسعه بازارسرمایه در دهه اول انقلاب اسلامی می پردازد. براین اساس سوال اصلی که مطرح می شود این است که چه رابطهای بین نظامسیاسی و بازارسرمایه در دهه اول انقلاب وجود داشته است؟ فرضیه پژوهش نیز این است که " نظامسیاسی در دهه اول انقلاب تحت تاثیر نیروهای اجتماعی فعال، ماهیتی ضد سرمایهداری داشته و مانع توسعه بازار سرمایه بود". در این پژوهش با استفاده از رهیافت تاریخی و روندپژوهی تاریخی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و همچنین مصاحبه با مدیران وقت بورسی کشور مسیر توسعه بازارسرمایه ایران و رابطه نظام سیاسی با آن بررسی شد. بر اساس دادههای این پژوهش نتایج تحقیق نشان می دهد که دولتها و ساختار نیروهای اجتماعی فعال در دهه اول انقلاب مانع توسعه بازارسرمایه بوده اند.
تفاصيل المقالة
قدرت سیاسی یکی از با اهمیتترین و تعیین کننده ترین مفاهیمی است که با علم سیاست عجین شده است و برخی حتی علم سیاست را علم چگونگی کسب، حفظ و اعمال قدرت سیاسی میدانند. رابطه میان جامعه و دولت به میزان بسیاری به ریشههای اجتماعی توزیع قدرت سیاسی و نقش طبقات اجتماعی در ساخت أکثر
قدرت سیاسی یکی از با اهمیتترین و تعیین کننده ترین مفاهیمی است که با علم سیاست عجین شده است و برخی حتی علم سیاست را علم چگونگی کسب، حفظ و اعمال قدرت سیاسی میدانند. رابطه میان جامعه و دولت به میزان بسیاری به ریشههای اجتماعی توزیع قدرت سیاسی و نقش طبقات اجتماعی در ساخت قدرت سیاسی بستگی دارد. یکی از نیروهای اجتماعی مؤثر در ساخت قدرت سیاسی بازار سنتی است، که نقش عمده ای در تاریخ معاصر ایران، بویژه در دوره های بحران، شورش و انقلاب داشته و معمولاً به عنوان حامی گرایشهای سنتی و مذهبی در سیاست ایران شهرت داشته است. آنچنان که از مدارک و مستندات بر می آید؛ در طی سالیان متمادی بازار به دلیل بافت خاص خود، معمولاً از علما و روحانیون حمایت نموده است. نقش بازار در تحولات مختلف جمهوری اسلامی ایران نیز بسیار حائز اهمیت است. این مقاله در صدد پاسخگویی به این سئوال است که بازار در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 که منجر به پیروزی محمود احمدی نژاد گردید، چه نقشی ایفا نموده است؟ به این پرسش با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر رهیافت نهادگرایی پاسخ داده می شود.
تفاصيل المقالة
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه دولت و جامعه در دوره جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نظریه جوئل میگدال، در پاسخ به این سؤال است که با توجه به الگوی میگدال، چه رابطهای میان دولت و جامعه در دورهی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ این پژوهش با رویکردی جامعهشناسانه از دولت و جامعه ایرا أکثر
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه دولت و جامعه در دوره جمهوری اسلامی ایران در چارچوب نظریه جوئل میگدال، در پاسخ به این سؤال است که با توجه به الگوی میگدال، چه رابطهای میان دولت و جامعه در دورهی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ این پژوهش با رویکردی جامعهشناسانه از دولت و جامعه ایران عصر جمهوری اسلامی، در چارچوب ملاحظهی نظری جوئل میگدال و در قالب روشی کیفی، با استفاده از روش گردآوری اسنادی اطلاعات، صورت گرفته و بر اساس نتایج، مشخص شد که در دورهی مذکور، دولت از نهادهای رسمی و غیررسمیِ شکلگرفته، و وجود جامعه شبکهای، مانعی برای شکلگیریِ دولت قوی و توسعهگرا بهسوی تغییر و دگرگونی بوده و نیز رابطهی میان دولت و جامعه در مؤلفههای موردنظر میگدال دارای تفاوتهایی بوده است؛ بدینصورت که دولت در مؤلفههای توانایی نفوذ در جامعه و توزیع/ تخصیص منابع، ناموفق عمل کرده است، بااینحال در استخراج منابع و مؤلفهی کنترل اجتماعی عملکرد نسبتاً موفقی داشته است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications