یکی از پیشینیان محقّقان ادبی، یعنی ارسطو در خصوص نحوة تأثیر بیان شاعر در مضامین ادبی و عاطفی گفته است: عظمت بیان شاعر در این است که اصل تقلید و محاکات را ماهرانه نشان دهد، گروهی دیگر بر این عقیدهاند که: شیوة طرح مطالب را از محتوای موضوع، مهمتر جلوه دادهاند، چنان که أکثر
یکی از پیشینیان محقّقان ادبی، یعنی ارسطو در خصوص نحوة تأثیر بیان شاعر در مضامین ادبی و عاطفی گفته است: عظمت بیان شاعر در این است که اصل تقلید و محاکات را ماهرانه نشان دهد، گروهی دیگر بر این عقیدهاند که: شیوة طرح مطالب را از محتوای موضوع، مهمتر جلوه دادهاند، چنان که فرمالیستهای روسی، بحث ادبیات کلام (Literatiness) را مطرح کردهاند.
پس زبان ادبی، جز ظاهر الفاظ، شباهتی به زبان عادی ندارد، بنابراین شاعران در بیان ادبی خود به آرایههای ادبی از جمله تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز و همانندهای آن متوسّل شدهاند تا بدین وسیله بتوانند مضامین را با تمسّک به صور خیال و نکته آفرینیها در سرودههای خود با نازک اندیشی نمایان سازند و رباعی نیز یکی از نابترین قالبهای شعر فارسی و یکی از اصیلترین و کهنترین انواع آن ...
تفاصيل المقالة
موضوع انواع ادبی و شعر فارسی از بحثهای مهمی است که هنوز به طور شایسته و علمی بازنمایی و نقد و تحلیل نشده است. نوع یا گونة ادبیات غنایی در شعر فارسی از پرکاربردترین نوعهای شعر فارسی است. شعر غنایی در لباس دیگری بهنام مکتب رمانتیسم رخنمایی میکند و ضمن از دست دادن گون أکثر
موضوع انواع ادبی و شعر فارسی از بحثهای مهمی است که هنوز به طور شایسته و علمی بازنمایی و نقد و تحلیل نشده است. نوع یا گونة ادبیات غنایی در شعر فارسی از پرکاربردترین نوعهای شعر فارسی است. شعر غنایی در لباس دیگری بهنام مکتب رمانتیسم رخنمایی میکند و ضمن از دست دادن گونههای غنایی قدیم، دارای وجهها و گونههایی جدید ساختاری و محتوایی شده است. بدین منظور در این نوشته که پژوهش کیفی است، با روش توصیفی- تحلیلی به مرور و نقد تعاریف ادبیات غنایی و سیر تطور آن پرداخته، در بخشی دیگر نیز سیر و امتداد ادبیات غنایی در قالب مکتب فراگیر و گسترشیافتة رمانتیسم بررسی و بازنموده شده است. چگونگی برداشت منتقدان و صاحبنظران از این نوع ادبی و تغییرات آن، در این پژوهش نقد و تحلیل شده است. همچنین بهدلیل تغییر نگاه به این نوع ادبی و حذف گونههای کلاسیک آن (هجو، چیستان، لغز، حبسیه، مدح و ...) در شعر معاصر، شایسته است پیوند ذهینت عاطفی شعر معاصر و رمانتیسم با این نوع ادبی نیز پژوهش شود؛ این که رمانتیسم چه نگاه تازهای به شعر غنایی بخشید و چه تحولات غالب و پرتکراری را در این نوع ادبی نمودار ساخته است. از سوی دیگر، چون غزل فارسی را آینة تمامنمای نوع ادب غنایی برشمردهاند، با مطالعة ذهنیت غنایی غزل نو باید مؤلفههای نو و متفاوت از پیش را در غزل معاصر نیز بازجست.
تفاصيل المقالة
حکایت اخلاقی یکی از انواع قصههای سنتی است که پدیدآورندگان آن، آن را صرفاً بهمنظور تعلیم و تأیید آموزههای اخلاقی مد نظر خود به کار میبردهاند. هدف این مقاله، شناسایی ساختار این نوع ادبی بر پایۀ حکایتهای اخلاقی منظومههای تعلیمی و بهطور ویژه مخزن الاسرار نظامی و سه أکثر
حکایت اخلاقی یکی از انواع قصههای سنتی است که پدیدآورندگان آن، آن را صرفاً بهمنظور تعلیم و تأیید آموزههای اخلاقی مد نظر خود به کار میبردهاند. هدف این مقاله، شناسایی ساختار این نوع ادبی بر پایۀ حکایتهای اخلاقی منظومههای تعلیمی و بهطور ویژه مخزن الاسرار نظامی و سه نظیرۀ مشهور آن (مطلع الانوار امیرخسرو، روضة الانوار خواجوی کرمانی و تحفة الاحرار جامی) است. نگارندگان با بهکارگیری روش ریختشناسی پراپ، که یکی از روشهای مناسب برای گونهشناسی انواع ادبی روایی است، حکایتهای اخلاقی این چهار منظومه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاند که حکایت اخلاقی از لحاظ ساختاری، روایت کوتاهی است که از یک صحنۀ آغازین (وقوع صحنۀ سؤالبرانگیز/ بروز مشکل) و سیزده خویشکاری (طرح سؤال، سرزنش، پاسخدهی، نصیحت، شرارت، نابودی شریر، یاریطلبی، یاریدهی، رفع مشکل، تنبّه، پشیمانی، جبران اشتباه و پاداشیابی) تشکیل شده است که پنج شخصیت (قهرمان، نصیحتشنو، ناصح، شریر و یاریگر) این خویشکاریها را بر عهده دارند. حکایتهای اخلاقی دارای دو الگوی روایی اصلی و دو الگوی روایی فرعی هستند که گاهی نیز با هم ترکیب میشوند.
تفاصيل المقالة
سمک عیار، ازآثار ادبی قرن ششم است که فرامرز بن خداداد الارجانی آن را از زبان یکی از قصهپردازان زمان ـ صدقه بن ابیالقاسم شیرازی ـ تحریر کرده است. محققان ادبیات، دربارة نوع ادبی سمک عیار، نظر واحدی ندارند؛ گروهی آن را حماسه میدانند و برخی دیگر رمان و عدهای نیز آن را ر أکثر
سمک عیار، ازآثار ادبی قرن ششم است که فرامرز بن خداداد الارجانی آن را از زبان یکی از قصهپردازان زمان ـ صدقه بن ابیالقاسم شیرازی ـ تحریر کرده است. محققان ادبیات، دربارة نوع ادبی سمک عیار، نظر واحدی ندارند؛ گروهی آن را حماسه میدانند و برخی دیگر رمان و عدهای نیز آن را رمانس به شمار میآورند. در این پژوهش، افزون بر تعریف حماسه، رمان، رمانس و قصه و برشمردن ویژگیهای این انواع و سنجش تطابق سمک عیار با هر کدام از آنها، مشخص خواهد شد که اطلاق حماسه، رمانس و رمان بر سمک عیار نادرست است و باید آن را قصه پهلوانی ـ تخیلی نامید که با آرمانها و آرزوهای بشر پیوند خورده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications