نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژهای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژهای میداند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد بهشیوهای بهره میجوید که تصویری عینی و محسوس بهدست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه بههمپیوستگی عینی است که نخستینبار، او آ أکثر
نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژهای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژهای میداند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد بهشیوهای بهره میجوید که تصویری عینی و محسوس بهدست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه بههمپیوستگی عینی است که نخستینبار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیتزدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل میدهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک میسازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه بههمپیوستگی عینی الیوت را تبیین میکند؛ آنگاه اصول و پایههای نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن میپردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عینگرا و از پیشگامان مکتب نقد نو، معرفی کند.
تفاصيل المقالة
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصههای گوناگون، موضوع زیباییشناسی است. از دیدگاه زیباییشناسی میتوان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب میشوند که در آنها کارکرد زیباییشناسی غال أکثر
بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصههای گوناگون، موضوع زیباییشناسی است. از دیدگاه زیباییشناسی میتوان گفت کارکرد اصلی زیبایی، ایجاد هماهنگی عاطفی میان انسان، طبیعت و جامعه است. از نظرگاه نقد نوی ادبی فقط آثاری، ادبی محسوب میشوند که در آنها کارکرد زیباییشناسی غالب باشد که اثبات میکند ادبیات نوعی از هنر است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای به جستوجوی زیباییشناسانة کلیدر از منظر نقد نو میپردازد و در پی انطباق مصادیق زیباییشناسانۀ نوین بر این رمان و فهم و دریافت غنای هنری و کشف نهاد ادبی این اثر است. برای دستیابی به این مقصود، خودِ اثر؛ یعنی رمان ده جلدی کلیدر کانون توجه قرارگرفته و با قرائت تنگاتنگ و دقیق، شبکههای ارتباطی عناصر سازندۀ آن یررسی شده است. بر همین مبنا مفاهیمی چون تنش، لحن، پارادوکس، وحدت انداموار و موسیقیهای چهارگانۀ بیرونی، کناری، درونی و معنوی کلام تحلیلشده است. نتیجه اینکه وفور و ازدحام تصاویر، سازمانیافتگی موسیقایی گفتار و مضامین انسانی پرتکرار، بیان توصیفی، تجسمبخشی به تصویر موقعیتها و وضعیتهای زمانی و مکانی در حالتی ایستا با جزئیات ریز است که نمونۀ آن را در ریتمهای کشدار و پرتکرار، اصوات برخوردار از درنگهای یکنواخت و طولانی و تکنوازیهایی بـا فرکانسهای مقطع و با تکرارهای جزءبهجزء در یک پاره از روایت، یـا درآمدها و پیشدرآمدهای ملایم و زمینهساز میتوان دید که نقش متعادل کنندة توصیفهای پرشور و شتاب را در بطن روایتها بازی میکند که سطح ادبی رمان را به معیارهای هنری این نظریة ادبی نزدیک کرده است.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر در پی آن است که با استفاده از روش پیشنهادی نقد نو، به بررسی شعر چون سبوی تشنه از مهدی اخوان ثالث بپردازد و در ضمن توضیح و تبیین برخی کلیدواژهها و مؤلفه های مورد تأکید نقد نو، نظیر تنش، موضوع و آیرونی، از آن ها به صورت کاربردی در نقد این شعر بهره گیرد. به این أکثر
مقاله حاضر در پی آن است که با استفاده از روش پیشنهادی نقد نو، به بررسی شعر چون سبوی تشنه از مهدی اخوان ثالث بپردازد و در ضمن توضیح و تبیین برخی کلیدواژهها و مؤلفه های مورد تأکید نقد نو، نظیر تنش، موضوع و آیرونی، از آن ها به صورت کاربردی در نقد این شعر بهره گیرد. به این منظور، با خواندن دقیق شعر و بررسی تضادها و تناظرها و ارجاع آن ها به خط سیر اصلی شعر، چگونگی پیکره بندی اثر تحلیل شده است. در این فرآیند، مخاطب، به صورت گام به گام، با روش نقد عملی اثر از منظر نقد نو آشنا می شود. حاصل تحقیق این است که اجزاء سازنده اثر در هماهنگی با یکدیگر و با وحدتی درونی سازماندهی شده اند و در ورای تضادها و تناظرها، شعر داری انسجام و وحدت ارگانیک است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications