• فهرس المقالات مهرداد اوستا

      • حرية الوصول المقاله

        1 - نگاهی تطبیقی به هنجارگریزی زبانی در اشعار رهی معیری و مهرداد اوستا بر اساس الگوی لیچ
        تینا نیکنام راضیه زواریان مهناز رمضانی
        هنجارگریزی، یکی از روش‌های کاربردی در سرودن شعر و انتقال مفاهیم نهفته در آن است و شاعران زیادی از این روش برای انتقال اهداف خود استفاده کرده‌اند. شاعر هنجارگریز، با هدف رستاخیز ادبی در شعر، موفّق به ایجاد لذت هنری می‌شود. بررسی میزان هنجارگریزی در شعر شاعران معاصر، میزا أکثر
        هنجارگریزی، یکی از روش‌های کاربردی در سرودن شعر و انتقال مفاهیم نهفته در آن است و شاعران زیادی از این روش برای انتقال اهداف خود استفاده کرده‌اند. شاعر هنجارگریز، با هدف رستاخیز ادبی در شعر، موفّق به ایجاد لذت هنری می‌شود. بررسی میزان هنجارگریزی در شعر شاعران معاصر، میزان توانمندی آن‌ها در برجسته‎سازی کلمات را به خوبی نشان می‌دهد. از آنجا که یکی از مهم‎ترین عوامل انتقال فرهنگ، زبان است، نوع به‌کارگیری زبان، از مهم‌ترین ویژگی‌های شاعران محسوب می‌شود. در این مقاله، با مرور مفاهیم مربوط به هنجارگریزی زبانی از منظر لیچ، به بررسی جلوه‌های مختلف هنجارگریزی زبانی در اشعار رهی معیری و مهرداد اوستا پرداخته شده است. هدف از این پژوهش، بررسی گونه‌های هنجارگریزی زبانی بر اساس نظریه لیچ در اشعار این دو شاعر است. این پژوهش با روش کتابخانه‎ای و با رهیافت‌ توصیفی- تحلیلی انجام شد و در نهایت به این نتیجه رسید که دو شاعر مذکور از انواع مختلف هنجارگریزی های زبانی مانند هنجارگریزی آوایی، هنجارگریزی واژگانی، هنجارگریزی نحوی یا دستوری و هنجارگریزی سبکی به‌خوبی استفاده کرده اند، تا مفاهیم مورد نظر خود را به خواننده انتقال دهند. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل استعاره‌های هستی‌شناختی در «حماسه‌ی آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون
        فرشته شاه صنم احمد خواجه ایم ابوالقاسم رحیمی حسن دلبری
        یکی از دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان‌ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره‌های مفهومی بهره می‌برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزه‌ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی أکثر
        یکی از دستاوردهای زبان‌شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان‌ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره‌های مفهومی بهره می‌برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدأ که حوزه‌ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، می‌پردازد.استعاره‌های مفهومی به سه دسته‌ی هستی‌شناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعاره‌های هستی‌شناختی در سه زیرشاخۀ ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای می‌گیرند. منظومۀ بلند حماسۀ آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعاره‌های مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعاره‌های هستی‌شناختی در این اثر حماسی، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعاره‌های هستی‌شناختی در حماسۀ آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده‌اند، به این نتیجه دست یافته‌اند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزه‌های مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزه‌ها‌ی مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهوم‌سازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهوم‌سازی با حوزۀ مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت می‌بخشد) صورت گرفته است. تفاصيل المقالة