موضع قرآن در قبال تصویر سازی، بر منع و تحریم نیست. به طوری که قدرت حضرت عیسی (ع) بر ساختن پرنده گلین و دمیدن جان در او را به عنوان معجزه ونشانه نبوت و ساختن تمثال برای حضرت سلیمان را به عنوان نعمتی بر بندگان صالح معرفی می کند. ولیکن در روایات معصومین علیهم السلام وبه پی أکثر
موضع قرآن در قبال تصویر سازی، بر منع و تحریم نیست. به طوری که قدرت حضرت عیسی (ع) بر ساختن پرنده گلین و دمیدن جان در او را به عنوان معجزه ونشانه نبوت و ساختن تمثال برای حضرت سلیمان را به عنوان نعمتی بر بندگان صالح معرفی می کند. ولیکن در روایات معصومین علیهم السلام وبه پیروی از آنها در فتاوای فقهاء بطور پراکنده( مبسوط، مقنعه، نهایه،شرح ارشاد ، مسالک الافهام، مکاسب محرمه و...)، تصاویر و مجسمه هایی که مردم آنها را برای عبادت و تکریم استفاده می کنند،حرام شده است به استناد اینکه حرمت ایجاد چیزی مستلزم حرمت آن چیز حدوثاً و بقاءً است.روایاتی هم، دال بر این است که خداوند هر صنعتی که در آن فساد محض باشد و مصلحتی عائد نشود را حرام کرده است.والّا اگر بهره ای مثل تزیین و سایر اغراض عقلایی از آن تصاویر ببرند حلال و مشروع می باشد ، رویکردها و اغراض عقلایی، هنری به ویژه درعلوم پزشکی،استفاده ازتصاویراندام های انسان جایگاه ویژه ای دارد و بدون تصاویر و اطلس ها،مولاژها، تدریس و یادگیری دروس دچار مشکلات عدیده ای خواهند شد، خلاف شریعت نمی باشد، بلکه در برخی موارد لازم و ضروری می باشد.
تفاصيل المقالة
با نگاهی به سیر تاریخی حکم صورتگری به این نتیجه میرسیم که این حرفه بیش ازآنکه در فقه اسلامی به آن توجه شود، در امور آیینی مانند بتپرستی به آن توجه شده است. بر این اساس، با فرض انتفای موضوع، ادلّه فقهی صورتگری اعم از نقاشی و مجسمهسازی در عصر حاضر به خوانشی دوباره نیاز أکثر
با نگاهی به سیر تاریخی حکم صورتگری به این نتیجه میرسیم که این حرفه بیش ازآنکه در فقه اسلامی به آن توجه شود، در امور آیینی مانند بتپرستی به آن توجه شده است. بر این اساس، با فرض انتفای موضوع، ادلّه فقهی صورتگری اعم از نقاشی و مجسمهسازی در عصر حاضر به خوانشی دوباره نیاز دارد. در خصوص مجسمه و نقاشی صور بدون روح، در جواز ایجاد و نگهداری آنها، بین فقها اختلافی نیست؛ اما شماری از فقیهان، کشیدن عکس و شکل جانداران را همانند پیکرتراشی و تندیس موجود جاندار حرام میدانند. آنچه مهم است بحث و بررسی دلیلهای این دیدگاه است. بعد از بحث و تحقیق درباره ادله قائلان به حرمت، معلوم شد که در قرآن کریم آیه صریحی مبنی بر حرمت وجود ندارد و هر دو دلیل اجماع و اخبار نیز ناتمام است؛ زیرا اجمالاً اجماع یادشده، اجماع مدرکی و غیرقابل استناد است. همچنین بیشتر روایات مورد استناد یا ازنظر سند و یا ازنظر دلالت، خدشه و نقدپذیر هستند.
تفاصيل المقالة
شاید بتوان مهمترین تحول فرهنگی در عصر بنیعباس در منطقه جبال بهویژه ناحیه نهاوند را تغییرات فراوان در باورها، اعتقادات دینی و رواج فرق و مذاهب جدید دانست. قرائن و شواهد نشان میدهند که این منطقه به علت موقعیت خاص جغرافیایی و قرارگرفتن بر سر راههای تجاری باستانی و همجو أکثر
شاید بتوان مهمترین تحول فرهنگی در عصر بنیعباس در منطقه جبال بهویژه ناحیه نهاوند را تغییرات فراوان در باورها، اعتقادات دینی و رواج فرق و مذاهب جدید دانست. قرائن و شواهد نشان میدهند که این منطقه به علت موقعیت خاص جغرافیایی و قرارگرفتن بر سر راههای تجاری باستانی و همجواری با سرزمین میانرودان و تأثیرپذیری از وضعیت خاص فرهنگی آن منطقه، از تنوع و تشتت آراء و عقاید و باورهای دینی_مذهبی برخوردار بوده است. با وجود این، برخی نویسندگان کتب تاریخی و فرق اسلامی با قاطعیت درباره دین و مذهب مردم نهاوند اظهار نظر کرده و آنها را در زمره باورمندان مذاهب انحرافی، افراطی و غالیانه مشبهه و مجسمه قلمداد کردهاند.این مقاله در پی آن است تا با رویکردی توصیفی_تحلیلی، روند شکلگیری و ظهور فرقههای مذهبی خرمدینیه، اسماعیلیه و شیعه را در فاصله سالهای 132 تا 656 هجری در ناحیه نهاوند، بیان کرده، چگونگی رسوخ و نفوذ اندیشههای افراطی تشبیه و تجسیم در میان برخی از پیروان آیین تشیع را مورد بررسی قرار دهد.
تفاصيل المقالة
مسئله: احجام شهری شامل مجسمهها و المانها در متن شهر خود بهمثابه متنی دیگر، لایهای از هویت شهر را تشکیل داده و بستر مناسبی برای شکلگیری نشانهها و نمادهای هویتی شهر و ایجاد فضاهای خاطرهانگیز و اجتماعی میباشند اما در چند دهه اخیر بیتوجهی به برخی شاخصهها در خلق و أکثر
مسئله: احجام شهری شامل مجسمهها و المانها در متن شهر خود بهمثابه متنی دیگر، لایهای از هویت شهر را تشکیل داده و بستر مناسبی برای شکلگیری نشانهها و نمادهای هویتی شهر و ایجاد فضاهای خاطرهانگیز و اجتماعی میباشند اما در چند دهه اخیر بیتوجهی به برخی شاخصهها در خلق و بهکارگیری این آثار خصوصاً در بعد محتوایی و مکانی موجب بروز مشکلاتی در هویت فضاهای شهری معاصر و کاهش اثربخشی این آثار گشتهاست.هدف پژوهش تحلیل چگونگی اثرگذاری احجام شهری شهرکرمان در هویت و خاطره انگیزی شهر و فضای شهری با بررسی ارجاعات بینامتنی و منابع الهام و مضامین این آثار است.روش پژوهش این نوشتار از گونه پژوهشهای استدلال منطقی و روش آن، بهرهگیری از تعقل برای تبیین روابط و درک اجزای یک سامانه ذهنی در قالبی کیفی بهصورت توصیفی و تحلیلی است و رویکرد بینامتنیت بهعنوان نظریه مطرح در نقد و تحلیل معنایی آثار هنری بهعنوان روش مورداستفاده قرارگرفته است.نتایج پژوهش نشان میدهد که به ترتیب استفاده از پیشمتنهای اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و ادبی بیشترین تأثیر در طراحی احجام شهری را داشتهاند. همچنین تبدیل شیوه دلالت تصریحی به تلویحی و تبدیل تندیسهای صرف به المانهایی بامعنا و اشاره ضمنی موجب تقویت جنبه ارزشی و نمادین آثار و احراز هویت در درجات بالاتر گشته است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications