• فهرس المقالات لائوتسه

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی مفهوم زهد در اندیشه‌ حمدون قصار و لائوتسه (با تکیه برمفهوم ملامت و وووی)
        قربان علمی حسین امیدی
        این مقاله با استفاده از منابع دست‌اول و با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسة آراءحمدون قصار، صوفی سده سوم‌اسلامی و لائوتسه،زاهد سده‌های نخستین تائویی در باب زهد می‌پردازد. ضرورت این تحقیق بر شباهت‌های ظاهری مفهوم ملامت و وووی در آراء حمدون قصار و لائوتسه است که باعث می‌شود یک أکثر
        این مقاله با استفاده از منابع دست‌اول و با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسة آراءحمدون قصار، صوفی سده سوم‌اسلامی و لائوتسه،زاهد سده‌های نخستین تائویی در باب زهد می‌پردازد. ضرورت این تحقیق بر شباهت‌های ظاهری مفهوم ملامت و وووی در آراء حمدون قصار و لائوتسه است که باعث می‌شود یک محقق تطبیقی، به بررسی مقایسه‌ای دراین زمینه علاقه‌مند گردد. از مجموع مباحث نتیجه می‌شود که مفهوم وووی در آراء لائوتسه دارای سنتی مرتاضانه است که علی‌رغم ویژگی‌های مثبت آن به مانند انجام اعمال در خاموشی، اخلاص،طریقت و نفی ظاهر، پذیرش آن منجر به فقر، بی‌عملی، سلب مسئولیت، بی‌تفاوتی و زهد افراطی می‌شود؛ در حالی که مفهوم ملامت در آراء حمدون، دارای سنتی عابدانه است که بنیان اصلی آن بر عمل‌گرایی، مسئولیت بیشتر، حفظ تقوا و شریعت است.در‌نتیجه، مفهوم زهد در افکاراین دو متفاوت است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - کارکرد تمثیلی و کهن‌الگویی آب در نزد لائوتسه و فردوسی
        شهرام تقی پور بابک عباسی شهلا اسلامی
        پژوهش حاضر با این رویکرد که موضوع نگاه انسان به چیستی و کیستی خود در جهان هستی، موضوعی پایان‌نپذیرفته در تاریخ تفکر آدمی است و مسائلی از قبیل زیست‌محیط و افزایش جمعیت، موضوع رابطه انسان با طبیعت و بازنگری رهیافت‌های پیشین را بیش از پیش ملزم به خوانش کرده است، ضمن بررسی أکثر
        پژوهش حاضر با این رویکرد که موضوع نگاه انسان به چیستی و کیستی خود در جهان هستی، موضوعی پایان‌نپذیرفته در تاریخ تفکر آدمی است و مسائلی از قبیل زیست‌محیط و افزایش جمعیت، موضوع رابطه انسان با طبیعت و بازنگری رهیافت‌های پیشین را بیش از پیش ملزم به خوانش کرده است، ضمن بررسی اندیشه‌های دو اندیشمند در کتاب‌های شاهنامه و دائوده‌جینگ و معنای استعاره و تمثیل با کهن‌الگو و همچنین جایگاه موضوع آب در اندیشه بشری و به‌ویژه فرهنگ‌های ایران و چین، یعنی لائوتسه از چین و فردوسی از ایران، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی‌های ما گویای آن است که در نزد لائوتسه، طبیعت محوریت داشته و در نزد فردوسی، انسان محوریت داشته است. لائوتسه به زبان تمثیل و استعاره و فردوسی به زبان کهن‌الگوها، به طبیعت به‌عنوان جزو لاینفک تفکر و نگاه انسان به خویش می‌نگریستند. لائوتسه می‌گفت انسان باید طبیعت را به‌مثابه آموزگار خود قرار دهد و فردوسی می‌گفت که انسان بایستی طبیعت را مهار کرده و به‌عنوان سکوی صعود خود در نظر گیرد. هر دوی این‌ها، بهروزی انسان و نگهبانی طبیعت را در اندیشه داشتند؛ اما راه رسیدن به ‌آن‌ها را متفاوت می‌‌دیدند. پرسش و پاسخی که هنوز هم معتبر است. تفاصيل المقالة