• فهرس المقالات قاعده افزایی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - تحلیل ِ« بوطیقای شعرِ کلاسیک فارسی» و نگاهی انتقادی به شعرِ معاصر (با تکیه بر اشعار منثور)
        حامد توکلی دارستانی
        با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگی های شعر کلاسیک فارسی، سخت می توان میان جمله ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواست أکثر
        با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگی های شعر کلاسیک فارسی، سخت می توان میان جمله ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواسته اند تا بین شعر و دیگر متون ادبی، تمایز قائل شوند، به نظر می رسد باز در این مسئله، به بُن بست هایی برخورده اند. از مهمترین خصایصِ شعر کلاسیک فارسی، عناصرِ موسیقیایی، وزنی و عروضی آن است، که با توجه به از میان رفتن این ویژگی ها در شعر های منثور، بسیاری از اشعار، از منظرِ ذات و صورت، با بسیاری از داستان ها و رمان ها قابل تمییز نیستند؛ در پژوهش حاضر، با بررسی برخی مؤلفه های شعر کلاسیک، نشان داده می شود، که اصرار بلاغیون و شاعران کلاسیک، بر عناصری چون وزنِ عروضی، آگاهانه و از روی تعمد بوده است و به همین دلیل نیز به دنبال انقلاب در شعر نبوده اند و نمی خواسته از محدودیتِ بحورِ عروضی رهایی یابند؛ از این روی به بررسی انتقادی شعر سپید و منثور خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که اینگونه از شعر، به دلیل رهایی از عناصر موسیقیایی و عروضی، هرگز نمی تواند شعری کامل باشد و از منظر صورت و ذات با دیگر متون ادبی از جمله رمان و داستان و ...، قابل تمییز و تشخیص نیست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل ِ«بوطیقای شعرِ کلاسیک فارسی» و نگاهی انتقادی به شعرِ معاصر (با تکیه بر اشعار منثور)
        حامد توکلی دارستانی
        با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگی‌های شعر کلاسیک فارسی، سخت می‌توان میان جمله‌ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواست أکثر
        با ظهورِ اشعارِ منثور و سپید، و با از میان رفتنِ بسیاری از ویژگی‌های شعر کلاسیک فارسی، سخت می‌توان میان جمله‌ای از یک رمان و قسمتی از یک شعر منثور تفاوتی احساس کرد؛ با آنکه امروزه بسیاری از نظریه پردازان، با بیان برخی خطِ تمایزها مانند عنصرِ استعاری و عنصرِ مَجازی خواسته‌اند تا بین شعر و دیگر متون ادبی، تمایز قائل شوند، به نظر می رسد باز در این مسئله، به بُن‌بست‌هایی برخورده اند. از مهم ترین خصایصِ شعر کلاسیک فارسی، عناصرِ موسیقیایی، وزنی و عروضی آن است، که با توجه به از میان رفتن این ویژگی‌ها در شعر های منثور، بسیاری از اشعار، از منظرِ ذات و صورت، با بسیاری از داستان‌ها و رمان ها قابل تمییز نیستند؛ در پژوهش حاضر، با بررسی برخی مؤلفه های شعر کلاسیک، نشان داده می‌شود، که اصرار بلاغیون و شاعران کلاسیک، بر عناصری چون وزنِ عروضی، آگاهانه و از روی تعمد بوده است و به همین دلیل نیز به دنبال انقلاب در شعر نبوده اند و نمی خواسته از محدودیت ِ بحورِ عروضی رهایی یابند؛ از این روی به بررسی انتقادی شعر سپید و منثور خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که اینگونه از شعر، به دلیل رهایی از عناصر موسیقیایی و عروضی، هرگز نمی تواند شعری کامل باشد و از منظر صورت و ذات با دیگر متون ادبی از جمله رمان و داستان و ...، قابل تمییز و تشخیص نیست. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - صناعات پردازی آوایی بدیعی شعر گلچین گیلانی
        علی اکبر شوبکلایی ابراهیم ابراهیمتبار محمد فیروزی بندپی
        چکیده شعر فارسی در دورة معاصر، با تأکید بر عناصر فرمی و ساختاری، در ابعاد گوناگون و در راستای تجدّد و نوآوری، بسیار فعّال ظاهر شده و در تعامل با مکاتب ادبی غرب، به فرم خود تازگی بخشیده، و سعی در تغییر و نوزایی داشته است؛ یکی از شاخه های این تغییر و نوزایی، در قالب نظر أکثر
        چکیده شعر فارسی در دورة معاصر، با تأکید بر عناصر فرمی و ساختاری، در ابعاد گوناگون و در راستای تجدّد و نوآوری، بسیار فعّال ظاهر شده و در تعامل با مکاتب ادبی غرب، به فرم خود تازگی بخشیده، و سعی در تغییر و نوزایی داشته است؛ یکی از شاخه های این تغییر و نوزایی، در قالب نظریّة فرمالیستی قابل بحث و بررسی است، قاعده افزایی، قواعدی افزون بر قواعدِ حاکم بر زبان خودکار و روزمرّه در اثر ادبی، از قبیلِ وزن، قافیه، ردیف، جناس، سجع، ترصیع، واج آرایی، تکرار و دیگر آرایه های لفظی به وجود می‌‌آورد. بنابراین از طریق تکرار کلام که عامل اصلی خلق انواع توازن است در زبان شعر روی می‌دهد. این پژوهش در صدد است تا مجموعة شعر گلچین گیلانی را از طریق قاعده افزایی مورد بررسی فرمالیستی قرار دهد. یافته ها نشان می‌دهد گلچین گیلانی از طریق قاعده افزایی بر ارزش موسیقایی و انسجام ساختاری مجموعة خود افزوده و ابیات و بندهای شعری را به پدیده‌هایی هنری تبدیل کرده است. استفاده از ردیف‌های فعلی، تکرار، انواع سجع و جناس و واج آرایی مهم‌ّترین انواع قاعده افزایی در مجموعة شعر گلچین هستند که موسیقی درونی اشعارش را تا حدّ زیادی بالا برده است. تفاصيل المقالة